فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله نقش ورزش در سلامتی قلب

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله نقش ورزش در سلامتی قلب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

  بیماریهای قلبی ، عروقی از اساسی ترین علل مرگ و میر در جوامع بشری است و مبارزه با عوامل خطر ساز این بیماریها می تواند از اساسی ترین اقدامات سازمانهای بهداشتی در جهت کاهش مرگ و میر تلقی گردد . یکی از مهمترین عوامل خطر ساز برای بروز بیماریهای قلبی – عروقی، کم تحرکی و عدم فعالیت فیزیکی مناسب است که در قرن حاضر با پیشرفت تکنولوژی واختراع انواع ماشین آلات و ابزارهای صنعتی به شدت بر گستردگی این معضل افزوده شده است .از دیر باز به ورزش به عنوان یک روش درمانی و یکی از شیوه های پیشگیری از بروز بیماریها ، خصوصاَ بیماریهای قلبی ، عروقی توجه شده است . تقریباَ ۵۰ سال پیش آقای موریس و همکارانش نشان دادند که حملات قلبی در کسانیکه فعالیت فیزیکی بیشتری دارند بسیار کمتر از افراد کم تحرک اتفاق می افتد و پس از آن نیز مطالعات و تحقیقات گستردهای در این زمینه منتشر شده است .تردیدی نیست که ورزش و فعالیت بدنی مناسب قادر است احتمال بروز بیماریهای قلبی ، عروقی ، فشارخون ، چاقی و دیابت را کاهش دهد . همچنین اثرات سودمند ورزش در کاهش چربی خون ، پیشگیری از پوکی استخوان ، افزایش شادابی ، ایجاد خلق و خوی بهتر ، رشد اتکاء به نفس و عزت نفس افراد قابل توجه است .در زمینه بیماریهای قلبی ، عروقی ورزش می تواند احتمال بروز حملات قلبی را ۴-۲ برابر کاهش دهد و با کاهش عوامل خطر ساز از پیشرفت پدیده تصلب شرائین پیشگیری نماید .
همچنین در افرادی که مبتلا به بیماریهای قلبی عروقی شده اند و یا به حملات حاد عروق کرونری گرفتار شده اند ، انجام ورزش و فعالیت بدنی متناسب با شرایط آنها می تواند خطر وقوع مجدد این حملات را کاهش دهد و نهایتاَ از بروز مرگ و میر بکاهد که این امر عمدتاَ از طریق تشکیل عروق جانبی و افزایش خون رسانی عروق کرونر صورت می گیرد.اینکه چه میزانی از ورزش و فعالیت فیزیکی می تواند نقش مفیدی در سلامت انسانها داشته باشد نکته بسیار مهمی می باشد . بطورکلی بررسیها نشان داده است که ورزش مرتب به میزان سه روز در هفته هر بار نیم ساعت بطوریکه در طی این فعالیت ورزشی ضربان قلب به حدود ۱۲۵-۱۱۰ ضربان دردقیقه (مناسب با سن ۶۰-۳۰ سالگی ) برسد می تواند حد مناسبی از فعالیت فیزیکی را برای فرد مهیا سازد که البته باید از درجات کمتر و ورزشهای ملایمتر شروع و بتدریج به این میزان ورزش دسترسی پیداکرد . قابل ذکر است که ورزشکار بودن افراد در گذشته تاثیر چندانی در کاهش حملات قلبی ندارد و مداوم بودن آن در این رابطه سودمند می باشد .همچنین ورزشهای سنگین و فشرده نه تنها اثرات مفید بیشتری نسبت به میزان ورزش ذکر شده ندارد ، بلکه ممکن است در برخی از موارد عوارض نامطلوبی نیز به بار آورد . انواع فعالیتهای ورزش مورد توصیه عبارت از پیاده روی تند (حدود ۴ کیلومتر در هر نوبت ) ، شنا در آب ، دوچرخه سواری ، دویدن و طناب زدن می باشد . بطور کلی تمام ورزشهایی که در آن تحرک عضلات نقش اصلی را ایفا می کند می تواند مفید واقع شود و بهتر است فعالیت ورزشی ، بیشتر در هنگامی از روز انجام شود که دمای هوا ملایمتر باشد .لازم به یاد آوری است که ورزش و فعالیت فیزیکی مناسب در کسانی که دچار سکته قلبی و یا تنگی عروق کرونر شده اند می تواند از بروز سکته مجدد و تشدید تنگی عروق پیشگیری نماید که البته در این موارد لازم است با مشورت و راهنمائی پزشک معالج میزان و نوع فعالیت فیزیکی مشخص گردد .بیائید در روز جهانی قلب با مشارکت و تلاشی همگانی ورزش و فعالیت بدنی منظم و مداوم را در میان مردم تحقق بخشیم و سلامت و شادابی را برای جامعه خود به ارمغان آوریم .

تاثیر ورزش بر سیستم قلب و عروق
ورزش و فعالیتهای تربیت بدنی موجب تقویت عضله قلب می گردد . امروزه فعالیتهای ورزشی بعنوان اقدامی جهت پیشگیری از بروز سکته های قلبی محسوب می شوند .
ورزش و فعالیتهای تربیت بدنی موجب تقویت عضله قلب می گردد . امروزه فعالیتهای ورزشی بعنوان اقدامی جهت پیشگیری از بروز سکته های قلبی محسوب می شوند .
در اثر ورزش عروق خونی گشاد شده و سبب تسریع جریان خون می گردد .
میزان هموگلوبین خون بیشتر شده و نتیجه کار انتقال اکسیژن به قسمت های مختلف بدن بهتر انجام می شود .
ورزش مرتب راهی است مناسب جهت پیشگیری از بروز بیماری فشار خون .
ورزش می تواند میزان چربی خون را به حد متعادل برساند ، پس به جای خوردن دارو بهتر است ورزش کنید .
میزان کلسترول خون در اثر تمرینات ورزشی بحد مطلوبی میرسد ، خصوصا“ اگر با رژیم غذایی همراه باشد .
برای بیماران دیابتی ، ورزش بسیار مفید است و قند خون را تا حد مطمئن پائین می آورد .
با تقویت عضله قلب تعداد ضربان قلب در دقیقه کم شده و قلب با نیروی بیشتری خون را ارسال می دارد .
با انقباض عضلات پا در حین ورزش خون راحت تر به قلب باز می گردد و از بروز بیماری واریس در پاها جلوگیری می نماید .
کسانیکه ورزش می کنند در صد بیشتری از دستگاه تنفس خود را بکار می گیرند .
افزایش حجم تنفسی در طول روز و شب موجب دریافت اکسیژن بیشتر و رساندن آن به اندامهای بدن می شود .
کسی که قابلیت دریافت و مصرف اکسیژن را در حد بالا داشته باشد ، زود خسته نمی شود و کارائی بیشتری خواهد داشت .
افزایش حجم تنفسی در افرادی که ورزش می کنند موجب کاهش تعداد تنفس آنها در دقیقه شده و بر میزان اکسیژن گیری هر بار تنفس می افزاید .
● نسبت به قلب هوشیار باشید :
اگرشما متقاعد شده اید که ورزش کنید آن را درست انجام دهید . قبل از شروع با پزشکتان مشورت کنید .
اگر :
ـ پزشک به شما گفته که ناراحتی قلبی یا سوفل قلبی دارید .
ـ یک حمله قلبی داشته اید .
ـ کسی در فامیل شما ناراحتی یا حمله قلبی قبل از ۵۵ سالگی داشته است .
ـ اغلب در سمت چپ یا وسط سینه ، سمت چپ گردن ، شانه ، یا بازو در حین یا درست بعد از ورزش احساس درد یا فشار دارید .
ـ اغلب احساس غش یا سرگیجه دارید .
ـ احساس تنگی نفس بعد از یک کار مشخص دارید .
ـ فشار خون بالا دارید که تحت کنترل نیست یا اینکه نمی دانید فشار خونتان چند است .
ـ بالای ۶۰ سال هستید و عادت به ورزش ندارید .
ـ در یک وضعیت درمانی هستید مثل مصرف انسولین ، آرتریت
پزشک به شما می گوید ورزش کنید . دقت کنید هر دفعه که شما ورزش می کنید ، ابتدا ۵ دقیقه خود راگرم کنید بعد از ۵ دقیقه سرعت بگیرید . این سرعت را برای ۳۰-۱۵ دقیقه حفظ کنید . خستگی را به آرامی کاهش دهید و سرد شوید . قدم بزنید و برای ۵ دقیقه طول دهید . با هدف ورزش شما آرام و آهسته به بدنتان وقت دهید که به حالت نرمال برگردد . اگر هر زمان در طی خستگی احساس درد کردید به آهستگی ورزش را کم کنید و یا آن را قطع کنید . به علائم هشدار دهنده بدنتان بی توجه نباشید . هوشیار باشید و از جراحت دوری کنید .
● چه چیزی برای قلب خوب است ؟
ورزش باید تند ، قابل تحمل و منظم باشد . ورزشی که تند است ضربان قلب و تنفس شما را افزایش می دهد . باید ۳۰ دقیقه بدون توقف یک خستگی قابل تحمل را ادامه داد . ورزش منظم یعنی تکرار فعالیتها حداقل ۳ بار در هفته که خیلی هم مشکل نیست . جدول زیر مثالهایی از دو نوع ورزش را نشان می دهد . انتخاب یک فعالیت تحت عنوان ستون کمک کننده های بزرگ قلب یعنی فعالیتی که خودش قلب شما را در شرایط بهتر قرار می دهد . انتخاب یک فعالیت تحت عنوان ستون فعالیتهای مناسب یعنی اینکه فعالیت باید در فرم تند و قابل تحمل انجام شده تا شرایط مناسب قلب را فراهم کند . یک فعالیتی که از آن لذت ببرید انتخاب کنید که طرح آن می تواند یک تفریح یا سرگرمی باشد و شما بیشتر احتمال دارد از آن لذت ببرید .
● تقویت کننده های قلب
۱) کمک کننده های بزرگ قلب
ـ اسکی مارپیچ
ـ ورزش و تفریح خارج از شهر
ـ طناب بازی
ـ راهپیمایی سریع
ـ پاروزدن
ـ دویدن درجا
ـ پازدن دوچرخه
ـ بالا و پایین پریدن
۲) ورزش مناسب قلب
ـ بسکتبال
ـ دوچرخه سواری
ـ ورزش سبک
ـ اسکی روی تپه
ـ هندبال
ـ اسکواش
ـ شنا
ـ تنیس
● چگونه ضربان قلب را بدست می آورید ؟
بعد از هر بار خستگی ضربان قلب را اندازه بگیرید . قلب شما باید از حالت نرمال در طی ورزش سریعتر بزند . اینکه چقدر سریعتر بزند بستگی به سن شما دارد . هر کس یک هدف برای ضربان قلب دارد ، تعداد ضربان قلب شما در دقیقه باید در حد منطقی هدف شما باشد تا ورزش را مناسب قلب شما کند . اگر ضربان کمتر از حد هدف باشد کمتر به قلب کمک می کند . خسته شدن بیش از حد هم برای قلب شما مضر است . منطقه هدف خود را از جدول زیر بوسیله سن خود پیدا کنید .
▪ ضربان قلب بهداشتی
سن/ منطقه هدف
۲۰ سال/ ۱۵۰-۱۲۰ ضربان در دقیقه
۲۵ سال/ ۱۴۶-۱۱۷ ضربان در دقیقه
۳۰ سال / ۱۴۲-۱۱۴ ضربان در دقیقه
۳۵ سال / ۱۳۸-۱۱۱ ضربان در دقیقه
۴۰ سال/ ۱۳۵-۱۰۸ ضربان در دقیقه
۴۵ سال / ۱۳۱-۱۰۵ ضربان در دقیقه
۵۰ سال/ ۱۲۷-۱۰۲ ضربان در دقیقه
۵۵ سال/۱۲۰-۹۹ ضربان در دقیقه
۶۰ سال / ۱۱۶-۹۳ ضربان در دقیقه
۷۰ سال/ ۱۱۳-۹۰ ضربان در دقیقه
آیا شما در منطقه هدف هستید ؟ یک مدتی صبر کنید تا ضربان قلب و تعداد تنفس بالا رود . سپس نبض خودتان را بین حالت روتین چک کنید و ببینید که در منطقه هدف هستید .با انگشت شاخص (اشاره) خودتان نبض خود را روی مچ دست دیگر پیدا کنید ، با ملایمت فشار بدهید و برای ۳۰ ثانیه شمارش کنید و در عدد ۲ ضرب کنید . اگر نبض شما در منطقه هدف باشد کمی سخت تر ورزش کنید . اگر بالای منطقه هدف باشد ورزش را ساده کنید.
یک جلسه ورزش خسته کننده شامل سه قسمت است : گرم کردن ، ورزش در حد ضربان هدف و خنک کردن .
ابتدا ۵ دقیقه بدنتان را گرم کنید ، ۳۰-۱۵ دقیقه در حد منطقه هدف ورزش کنید و ۵ دقیقه بدنتان را سرد کنید و مطمئن باشید که ضربان قلبتان در منطقه هدف شماست .
هر فعالیت فیزیکی بهتر از عدم ورزش است . ورزشهای تفریحی می تواند با ورزش نیرومند تعویض شود . مسئله مهم این است که بلند شوید و حرکت کنید .
● توصیه های مفید قلب
شما در راه خود هستید ! شما یک ورزش برای داشتن یک قلب سالم انتخاب کرده اید که لذت ببرید . در اینجا به شما برای شروع ورزش توصیه های مفید می شود .
۱) برنامه ورزش خود را به سادگی شروع کنید . اگر روی فرم نیستید بهتر است از یک قدم زدن ساده شروع کنید و هدفهای مناسب ایجاد کنید و به سمت آن حرکت کنید .
۲) از کسی بخواهید که به شما ملحق شود .
۳) روی فعالیت داخل یا خارج از منزل تصمیم بگیرید . فعالیتها را همین حالا شروع کنید و از اینکه حوصله تان سر رود جلوگیری کنید و به آن در حد مناسب تنوع دهید .
۴) ورزش را قسمتی از زندگی تان کنید . زمانی را برای قبل از کار یا بعد از کار ، در طی ساعت ناهار هر وقت برای شما راحت است برای ورزش بگذارید . یک برنامه تهیه کنید و به آن بچسبید .
کلید بهداشت و شایستگی را در زندگی تان حفظ کنید . از کلید بهداشت قلب استفاده کنید . به طور منظم و صحیح ورزش کنید . به پیشگیری از بیماری قلبی توسط ورزش کمک کنید . به ورزش برگردید .
● راهنمای کلی
۱) آیا فشار خون شمااز mm/Hg۹۰/۱۴۰ بیشتر است ؟
۲) آیا کلسترول خون شما بالای سطح مضر_ mg/d۱(۲۰۰)_ است ؟
۳) آیا سیگار می کشید ؟
۴) آیا کمتر از ۳ بار در هفته ورزش سریع انجام می دهید ؟
۵) آیا اضافه وزن دارید ؟
۶) آیا مرض قندی دارید ؟
۷) آیا والدین شما حمله قلبی داشته اند ؟
۸) آیا مرد هستید ؟
کسانی که به این سئوالات جواب مثبت می دهند از کسانیکه جواب منفی داده اند بیشتر در معرض خطر بیماریهای قلبی عروقی هستند (۷ برابر) . هریک از ۳ فاکتور چربی خون ، فشار خون و سیگار قابل تغییر هستند .
۱) درباره غذایی که می خورید هوشیار باشید .
غذاهای پرچربی خصوصا“ اشباع شده و حاوی کلسترول مثل تکه های پرچرب گوشت ، محصولات لبنی پرچربی ، کره و اغلب غذاهای پخته شده تجارتی را با غذاهای کم کلسترول و چربی عوض کنید . غذاهای کم چربی شامل ماهی ، مرغ بدون پوست ، تکه های گوشت لخم ، میوه جات ، سبزیجات ، نانها ، حبوبات خشک ، شیرکم چربی و ماست کم چربی ، می باشند .
گوشتهای لخم ، مرغ خانگی و ماهی بیشتر از گوشت گاو چرب و بره بخورید . شیر و پنیر با چربی ۱% یا سرشیر گرفته و دیگر محصولات لبنی کم چربی استفاده کنید . از چربی کمتر و روغن کمتر در پخت استفاده کنید . وقتی شما از چربی استفاده می کنید ، سعی کنید روغنهای گیاهی یا مارگارین بجای چربی یا کره استفاده کنید . بیشتر از ۳ زرده تخم مرغ در هفته نخورید ، کلا چربی را خصوصاَ اشباع شده و همچنین کلسترول را کاهش دهید این روند کالریها را نیز کاهش می دهد و کمک می کند به کاهش وزن در صورتیکه اضافه وزن داشته باشد . این به اغلب مردم کمک می کند تا کلسترول خونشان را همانند فشار خون پایین بیاورند.
با کاهش نمک در رژیم غذایی فشار خون پایین می آید . سعی کنید از گیاهان ، مزه ها ، آبلیمو و سرکه بجای نمک برای طعم اضافی غذا استفاده کنید . غذاهای با نمک یا سدیم زیاد شامل سوپهای بسته بندی شده و کنسرو شده ، خیلی از انواع پنیرها ، سوسیس ، خیار شور یا ترشی و چیپس و سبزیجات کنسرو شده می باشند .
۲) بدنتان را حرکت دهید .
خیلی خسته اید ؟ خیلی مشغولید ؟ خیلی مسن هستید ؟ ورزش می تواند انرژی بیشتری برای کار و بازی به شما بدهد . اغلب ورزش می تواند برای کاهش فشار خون ، از دست دادن وزن ، کاهش LDL و افزایش HDL کمک کند . هم چنین سیگاریهایی که ورزش می کنند بیشتر احتمال دارد سیگار را ترک کنند . مردم در همه سنین می توانند یک برنامه ورزشی را شروع کنند ، اما شما ممکن است بخواهید اول با پزشکتان مشورت کنید . نوعی از ورزش را انتخاب کنید که ضربان قلب و تعداد تنفس شما را بالا برد و حداقل ۳۰ دقیقه بدون توقف انجام شود . همینطور حداقل ۳ بار در هفته تکرار شود . بعضی ورزشهای مناسب سلامتی قلب شامل قدم زدن ، شناکردن ، اسکیت ، پا زدن دوچرخه ، هند بال ، بالا و پایین پریدن و تفریح بیرون شهری می باشد
۳) آخرین هدف
ترک سیگار آسان نیست اگر شما سیگار می کشید ، احتمالاَ قبلاَ سعی کرده اید که آن را ترک کنید . بسیاری از سیگاریها از اضافه وزن می ترسند . بعضی از مردم بعد از ترک سیگار اضافه وزن پیدا می کنند . اما بعضی ها خیر ولی شما می توانید با کنترل چیزیکه می خورید و یا ورزش اضافه وزنتان را کنترل کنید . ترک سیگار در هر سنی سلامت شما و شانس زندگی شما را طولانی تر می کند . هرگز برای ترک سیگار دیر نیست . وقتیکه شما سیگار را ترک می کنید بطور قابل توجهی خطر حمله قلبی و مرگ ناگهانی را کاهش می دهید . خطر مرگ از بیماری قلبی ده سال بعد از ترک سیگار به اندازه افرادی است که هرگز سیگار نکشیده اند .
شما مکانیک قلب خودتان هستید .. حفظ منظم ورزش به موتور شما (قلب شما) برای یک زندگی طولانی کمک می کند . این زندگی و سلامت شماست و می توانید در مورد آن اقدامی انجام دهید .
اثرات مثبت ورزش بر روح و روان
1- پیشگیری از افسردگی و بالا بردن روحیه ‌ی عمومی فرد
در حین انجام فعالیت بدنی، تولید یک ماده ‌ی شیمیایی از بدن به نام "سروتونین" بیشتر می ‌شود.
کاهش سرتونین در بدن با افسردگی مرتبط می ‌باشد و داروهای ضد افسردگی نیز در جهت افزایش این ماده در بدن عمل می‌ کنند. بنابراین در میان افرادی که به ‌طور مرتب ورزش می‌ کنند، به ندرت می ‌توان شخص افسرده‌ای یافت.
از طرفی با ورزش کردن، تولید "اندورفین" و "اپی نفرین" و "سیتوکین‌ها" نیز افزایش می ‌یابد و این مواد به طور طبیعی باعث بالا بردن سطح هوشیاری و روحیه ‌ی عمومی فرد شده و احساس انرژی و شادابی بیشتری برای انجام کارهای روزمره‌ ی زندگی به شخص ورزشکار اعطا می ‌کنند.
در حین انجام فعالیت بدنی، تولید یک ماده ‌ی شیمیایی از بدن به نام سروتونین بیشتر می ‌شود.کاهش سرتونین در بدن با افسردگی مرتبط می ‌باشد و داروهای ضد افسردگی نیز در جهت افزایش این ماده در بدن عمل می‌ کنند.
2- تأثیر در زندگی خانوادگی و اجتماعی و در شغل افراد
مسلماً یک شخص ورزشکار با تنبلی و کسالت بیگانه است و علاوه بر داشتن هیکلی متناسب و خوش فرم از روحیه‌ ی بالا و شادابی نیز برخوردار است و این موفقیت، ارتباطات وی را در زندگی روزمره، چه در خانواده و چه در اجتماع یا محیط کار تضمین می ‌کند.
مسلماً کارفرمایان در استخدام افراد، این معیارهای مهم را در نظر خواهند گرفت. بنابراین یک شخص سالم و تندرست، از موقعیت و پیشرفت شغلی بهتری نسبت به افراد چاق و کم تحرک برخوردار خواهد بود.
3- پیشگیری از ابتلا به آلودگی ‌های اجتماعی
یک فرد سالم و ورزشکار قطعاً به ‌طور ناخودآگاه از سیگار دوری می‌ کند، چون در می‌ یابد با ورزش به اکسیژن بیشتری نیاز دارد، ولی سیگار یا مواد مخدر به وضوح انرژی وی را کم کرده و او را ضعیف ‌تر می ‌کند. بنابراین خود به خود برای پیشرفت در امور ورزشی خویش و برای انجام تمرینات، از این مواد دوری می جوید.
از طرفی، در یک محیط ورزشی سالم، از این گونه افراد و آلودگی‌ ها کمتر می ‌توان اثری یافت و احتمال ابتلای چنین افرادی به آلودگی‌ های اجتماعی بسیار پایین بوده و به دلیل روحیه‌ ی ورزشی از بسیاری ناهنجاری‌ های دیگر اجتماعی، که با خلق و خوی جوانمردی و ورزشکاری همخوانی ندارد، پرهیز می‌ کنند.
ورزش‌های امروزی تنها یک فعالیت جسمی ساده نیستند، بلکه قابلیت‌های پیچیده ‌ی مغز را در امور مختلف از جمله هماهنگی، چالاکی و سریع‌ بودن، درست عمل کردن و درست تصمیم گرفتن را تقویت می ‌کنند.
4- تقویت عملکرد ذهن در یادگیری و هماهنگی
تعریف ورزش تنها در افزایش فعالیت‌ جسمانی خلاصه نمی‌ شود.
بسیاری از ورزش‌های امروزی نظیر پینگ ‌پنگ، اسکیت، اسکی، بسکتبال، شنا و... حرفه ‌ای هستند و نیاز به یاد گیری و حتی مربیان مجرب دارند و کار فکری زیادی را نیز می ‌طلبند.
بنابراین ورزش‌های امروزی تنها یک فعالیت جسمی ساده نیستند، بلکه قابلیت‌های پیچیده ‌ی مغز را در امور مختلف از جمله هماهنگی، چالاکی و سریع‌ بودن، درست عمل کردن و درست تصمیم گرفتن را تقویت می ‌کنند. به گونه‌ ای که در یک شخص غیر ورزشکار این قابلیت‌ های مغز، خاموش می ‌ماند و به تدریج ذهن تنبل و سست می ‌شود و این گونه افراد، بیشتر تمایل دارند در یک گوشه بنشینند و در فکر فرو روند!
به طور کلی می ‌توان گفت ورزش در کلیه ‌ی اجزای جسم و ذهن بدن و در کلیه‌ ی مراحل زندگی انسان تأثیر غیرقابل انکار و به سزایی دارد.
تاثیر ورزش بر کاهش افسردگی
مهم نیست که افراد افسرده به چه میزان ورزش میکنند بلکه مهم اینست که به طور مرتب روزانه وقتی را برای این امر اختصاص دهند.
این حقیقت برای عموم مردم روشن است که ورزش کردن برای مقابله با بیماریهای جسمی یک روش بسیار مناسب و سودمند است. اما تحقیقات جدید نشان می دهد که تمرینات بدنی باعث افزایش توانائی های مغز نیز شده و به انسان در معالجه بیماریهای روانی مانند افسردگی و اضطراب نیز یاری میرساند .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   23 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نقش ورزش در سلامتی قلب

دانلودمقاله زندگینامه سعدی

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله زندگینامه سعدی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

مقدمه
بدون تردید ، تحقیق و دقت مورخان درباره زندگانی بزرگان در خور ستایش است ، ولی تا جائیکه بر غموض روح آنها روشنی بریزد . پس جستجو و تفحص باید گرد اموری دور زند که در پرورش شخصیت و جهت سیر معنوی آنها موثر باشد ، ورنه سیاه کردن صفحاتی از نقل اقوال مختلفه ، راجع به سال تولد و ماه ، وفات وعده اولاد و سفرهای بیحاصل و حتی پیدا کردن مممدوحین شاعری ، خبر ملال ثمری ندارد ، مگر اینکه فرض شود این وقایع در تکوین معنویات او تاثیری داشته است . فعلا نوازش امیری یا قهر و غضب او در برانگیختن طبع شاعری کمک کرده باشد.
امیل لودویک در نگارش شرح زندگی گوته و بیسمارک خیلی به حاشیه پرداخته ، از دوران کورکی و محیط اجتماعی آندو سخن گفته و حتی حوادث ناچیز بسیاری از دوران صباوت گوته و رسوم اعیان پروس را بیان کرده است ، ولی همه آنها به نحوی در تکوین شخصیت این سیاستمدار و آن فرزانه بزرگ موثر جلوه می کند .
متاسفانه درباره سعدی چنین تحقیقاتی صورت نگرفته و از زندگانی وی در اوان جوانی و پس از آن در دوره اقامت بغداد و تحصیل در مدرسه نظامیه و مسافرتی وی در بلاد اسلامی و کیفیت زندگانی او طی سی سالی که در کشورهای عربی بسر برده است چیز قابلی در دست نیست و آنچه از گفته های خود وی برمی آید خیلی کم است و معلوم نیست تا چه حد با واقع یا وقایع تاریخی مطابقت دارد ، از همین روی غالب محققان دقیق معتقدند حکایات و واقعات مندرجه د رگلستان یا بوستان قابهائیست که سعدی مطالب خود را در آن گذاشته است ، بنابراین نباید از آنها صحت تاریخی متوقع بود . پس ناچار نباید دنبال سعدی تاریخی رفت ، بلکه باید دنبال سعدیی شتافت که گلستان را نوشته ، بوستان را بنظم درآورده قصاید ارزنده و غزلیات بیمانندی سروده است . اساسا سعدی حقیقی آنست که از این آثار سر بیرون می آورد .تمام تفحص ها در اطراف زندگانی مرد بزرگی برای شناختن قیافه حقیقی و بازیافتن روح و فکر اوست و این مقصود از گفته ها و نوشته های شاعر و نویسنده ای بهتر صورت می گیرد . (( از کوزه همان برون تراود که در اوست )) تراوشهای روح سعدی بهتر از هر کتاب تاریخی او را به ما نشان می دهد.
مطلب دیگری که شایسته است این مقدمه بدان منتهی شود این نکته است که تمام قدرت و قوت سعدی در طرز بیان و سبک مخن وی نهفته است. نشان دادن این معنی مستلزم ورود در فن سخن و اسرار ترکیبات و تلفیقات اوست و برای اهل فن و اهل تحقیق مجال وسیعست که وارد جزئیات شده ، تار و پود سخن او را بیرون کشیده و ماهیت آنرا نشان دهند ، مثلا چه واژه هایی بیشتر و چه کلماتی کمتر به کار برده ، در ترکیب جمله چه شیوه ای دارد ، از مضمونها کدام از خود اوست و کدام را از دیگران گرفته و آنها را که از دیگران گرفته چگونه تغییر داده ، مضمون واحد را به چند شکل ادا کرده … الخ . همانطوریکه در بالا گفته شد بزرگترین وجه امتیاز سعدی شیوه سخن اوست و بحث در این موضوع مستلزم تخصص در تمام فنون لغت و ادبست ، تا با تحلیل و تعلیل های فنی بتوان سر زیبایی و استحکام زبان او را نشان داد ، و این امر برای مردمان متفننی که زیبایی را میستایند و پیوسته مجموع را می بینند و بوجد می آیند ، بدون اینکه وارد رموز فنی کار شوند ، دشوار مینمود.
شیوه سخن و فصاحت متلالا سعدی این رای را موجه و قابل قبول میکرد : سعدی غزلسراست با طبیعی ترین و بشری ترین احساس ، سروکار دارد . با سر انگشت جادوگر خود تارهای قلب ما را به نوا در می آورد و این کار را بدون تکلف انجام میدهد . بسهولت نوازنده زبردستی که با سیمهای تار بازی میکند و از آن نفمه های موزون میریزد ، سعدی کلمات را بهم جوش داده و جمله های مترنم می آفزایند .
سعدی جنبه های مختلف دارد : هم نثر و هم نظمی از خود باقی گذاشته است که معیار اصالت زبان فارسی امروز بشمار میرود ،‌ هم قصیده سراست و هم غزلهای آبدار سروده ، هم موعظه کرده و هم به مطایبه پرداخته ، هم در اخلاق سخن رانده و هم در سیاست و اجتماع ، هم از تصوف و عرفان دم زده است ، و هم مانند متشرع زاهدی از ظواهر دیانت .
خلاصه در بسیاری از نواحی عقلی و روحی و اجتماعی وارد شده است ، بطوریکه مظهر خردمندی قرار گرفته و قریب هفت قرن است که جمله ها ، مصراعها و ادبیات وی مانند امثال سایره دهان به دهان می گردد و گفته های وی چکیده حکمت بشمار می رود .
همه سرمایه سعدی سخن شیرین بود وین از او ماند سدانم که چه با او برود
جدل ناپذیرترین کار سعدی سخن اوست . در تاریخ ادبی ایران که گویندگاه چیره طبع
فراوانند سعدی بطور خیره کننده ای میدرخشد . کسی چون او صنعت و سادگی ، استحکام و روانی ، عذوبت و رقت را بهم نیامیخته و بدین موزونی سخن نگفته است. قدرت وی در سخن به پایه ایست که نقطه های قابل انتقادی را در ناحیه فکری پوشانیده و حسن بیان وی چنان بر مطالب او پوشش زیبایی می افکند که خواننده را از غور و تعمق باز می دارد و نقطه های ضعف و متناقصات گفته های وی به چشم می خورد . به همین دلیل قریب هفتصد سال گلستان کتابی اخلاقی و تربیتی بشمار رفته و دربست آنرا به اطفال می آموختند.
همین معنی پرده ای از پندار بر دیده شیفتگان وی کشیده ، او را جامع ترین و کاملترین
گویندگان ایران گفته اند . در کتابی که به سال 1316 ، بمناسبت جشن هفتصدمین سال نگارش گلستان ، از طرف وزارت فرهنگ منتشر گردید و عده زیادی از فاضلان صاحب نظر مقالاتی در آن داشتند ، این وجد و ایمان به سعدی خوب مشاهده می شد : او را شاعر ، نویسنده ، حکیم پیشه و نوعدوست و غیره گفته بودند ، و مرحوم فروغی عشق سعدی ، عشق طبیعی و بشری سعدی را ، عشقی که مترنم ترین دیوان غنایی را بوجود آورده است ، نادیده انگاشته ، آنرا (( عشق به عوالم مافوق الطبیعه )) گفته و صریحا نوشته بود (( زبده و لب عرفان را در پرده معاشقه پوشانیده است )) و هزارها ادبیات عاشقانه سعدی را فراموش کرده و به چند بیتی نظیر بیت زیر استشهاد کرده بود :
هر کسی را نتوان گفت که صاحبنظرست عشقبازی دگر و نفس پرستی دگرست
میان سعدی و پایه گذاران شعر فارسی این وجه مشترک هست که از سادگی بیان برخوردار و لفظی جای سادگی را گرفته و انحراف ذوق ، هرگونه لفاظی و عبارت پردازیرا عنوان کمال طبع و ادب می پندشت . پس باید قریحه در سعدی ذاتی و قوی باشد تا از تاثیر محیط برکنار مانده و صنایع لفظی را در سخن تا حدی بکار برد که بدان تشنگی و موج دهد و آثار تکلف وتصنع در آن محسوس نگردد ، بقول خود او :
معشوق خوبروی چه محتاج زیور است بر انگشتان کشیده خوشرنگ زیبایی که بزیور نیازی ندارد آگر نگین پرآبی بدرخشد از زیبایی آن نمی کاهد و شاید خوبی آنرا بیشتر نشان دهد ، ولی اگر ب همین انگشتان شش هفت آنهایی اهمیت می دهد که به گفته او موج و خوش آهنگی دهد :
هزار بار بگفتم که دیده نگشایم
بروی خوب و لیکن تو چشم می بندی
من چنان عاشق رویت که ز خود بیخبرم
تو چنان عاشق رویت که ز ما بیخبری
می حرامست و لیکن تو بدین نرگس مست
نگذاری که ز پیشت برود هشیاری
شاعر برای اینکه مفهوم ذهنی خود را روح و قوت دهد باغراق و مبالغه دست میزند ، ولی برخلاف آنهائیکه خیال کرده اند مبالغه هرقدر فزونتر باشد ، شعر زیباتر است و از اینرو گفته اند (( اکزبها املحا )) شاعران بزرگ از زیاده روی درین باب اجتناب داشته اند .
بوستان سراسر بوستان از اغراقهای زننده و غیرطبیعی پاکست ، در قصاید که جای مبالغه و میدان دروغ پردازیست ، سعدی قابل مقایسه با مدیحه سرایان نیست و چنانکه در فصل مربوط به قصاید خواهیم دید از اعتدال بیرون نمی رود . در غزل که عرصه هنرنمائی سعدیست و استاد استادان بشمار می رود اثری از مضمون های غیرطبیعی که بعدها در غزل متداول شد نمی یابیم . سعدی هیچوقت نمی گوید :
گر بمیرم منما چهره بمن روز وداع حسرت روی تو حیفست که از دل برود
برعکس مضمونهای سعدی درین باب هماهنگ احساس هر بشریست که دوست می دارد :
گویند تمنائی از دوست بکن سعدی جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنائی
چو روی دوست نبینی جهان ندیدن به شب فراق منه شمع پیش بالینم
اگر هم اغراق گوید چنان از حسن تعبیر کسوت زیبائی بر آن پوشانیده است که اغراق او ، زننده و ناسازگار با ذوق سلیم نیست .
بجای گلستان سعدی اگر بوستان را شاهکار سعدی گفته بودند و یکی از سه حادثه بینظیر ادب فارسی ، سزاوارتر بود . بوستان بیش از چهار هزار بیت است ، ولی همه آنها یکدست ، پخته ، فصیح و نمونه بلاغت است . شاید نتوان بیش از صدبیت در آن یافت که بر طبع مشکل پسندان دقیق ، سزاوار انتقال باشد . این کیفیت را در کتاب ادبی دیگر نمیتوان یافت . شاید همین استواری یکنواخت بوستان ، مرحوم ادیب پیشاوری را ( هنگامیکه درباره فردوسی و سعدی از وی نظر خواسته اند ) بدین رای کشانیده بود که (( بوستان به تنهائی میتواند با شاهنامه برابری کند )).
خود این امر که شخصی پس از شاهنامه بنظم کتابی در همان وزن دست زند و سخن را بدین استحکام و رفعت رساند ، اعتماد و ایمان او را بقریحه خویش نشان میدهد و چیزی که هم فهم و قوه تشخیص سعدی را می نمایاند و هم ارزش بوستان را زیاد
می کند ، این است که موضوع آنرا غیر از موضوع شاهنامه قرار داده است.بوستان را باید شاهکار سعدی نامید بدو دلیل آشکار : از حیث لفظ ، پختگی بیان ، ترکیبات منسجم ، استحکام جمله بندی ، غروبت و روانی از سایر گفته های سعدی پیشی گرفته است. بوستان نمونه کامل بلاغت و فصاحت و پختگی طبع مقتدر و بکمال رسیده سعدی است و
بسیاری از ادبیات ان از فرط ایجاز و پرمغزی میتواند ضربالمثل و مایه استشهاد گردد .
مطالب اخلاقی و ملاحظه های اجتماعی ، پندها و دستورالعمل های زندگی و خلاصه آنچه بوستان را از حیث معنی بلند و گرانمایه می کند ، شاید خیلی ابتکاری نباشد و گویندگان دیگر گفته باشند ، ولی سبک فصیح و بلیغ سعدی بر آنها لباس برازنده ای پوشانیده است که نزد هیچ یک از استادان پیشین حتی نظامی و ناصرخسرو مطالب اخلاقی بدین رسائی و روشنی جلوه نمی کند . زبان سعدی در بوستان به اوج کمال خود رسیده است و نکته دومی که آن را شاهکار نوشته های سعدی قرار می دهد مطالب و مندرجات آنست. بوستان از حیث مطلب پرمایه ترین آثار سعدیست . در خلال آن بلندی مقصد ، استواری فکر ، نشر فضایل روحی و اجتماعی و بالجمله روح بزرگوار وی هویدا میشود .
از همان باب اول که (( در تدبیر و عدل و رای )) سخن رانده و از نخستین حکایت بوستان ، روح انساندوست سعدی ، مرد اجتماع و اخلاق که عدالت و مردمی را اساس انسانیت و کشور بانی میداند تجلی میکند :
شنیدم که در وقت نزع روان
به هرفر چنین گفت نوشیروان
که خاطر نگه دار و درویش باش
نه دربند آسایش خویش باش
نیاساید اندر دیار تو کس
چو آسایش خویش جوئی و بس
نیاید به نزدیک دانا پسند
شبان خفته و گرگ در گوسفند
برو پاس درویش محتاج دار
که شاه از رعیت بود تا جدار
رعیت چو بیخند و سلطان درخت
درخت ای پسر باشد از بیخ سخت
خیلی تفاوت است میان این لهجه و آن حکایت گلستان که پادشاهی بر یکی از امناء دولت خود خشم گرفت و او را بزندان انداخت ، امیر دیگری بوی نامه نوشت و رفتار شاه وقت را نکوهیده و ویرا بخدمت خود دعوت کرد . خواجه زندانی از راه احتیاط جوابی به امیر نوشته ، وفاداری خود را به خاندان شاه جائر ابراز داشت . این نامه بدست پادشاه افتاد و از کرده خود پشیمان شد و عذر خواست که : (( خطا کردم ترا بی جرم آزردن )) ، گفت (( ای پادشاه روی زمین ! بنده در این حالت مرخداوند را خطائی نمی بیند ، تقدیر خداوند تعالی رفته بود که مرین بنده را مکروهی رسد ، بدست تو اولیتر که سوابق بر این بنده داری و ایادی منت)).
نوشیروان همچنین به هرفر پند میدهد :
مراعات دهقان کن از بهر خویش
که مزدور خوشدل کند کار بیش
سعدی در بوستان بطور مطلق نصیحت نمیدهد ، در هدایت مردم به نیکی به آنها نشان میدهد که خیر و مصلحت خود آنها در خوبی کردن است . از زبان انوشیروان به هرفر میگوید: در مراعات حال دهقان ، تو رعایت خود میکنی و بخویشتن سود میرسانی ، زیرا مزدور خوشدل بهتر و بیشتر کار می کند و تو از نتیجه کار او بهره مند میشوی.این همان اصلی است که خردمندان و مصلحین در قرون اخیر گفته و بکارفرمایان نشان داده اند که راه انتفاع آنها – راه مطمئن و سالم بهره برداری ـ در اینست که کارگران آسوده و از آینده خود مطمئن باشند . بیان مبادی اخلاقی بطور مجرد ، یعنی خوبی و بدی صفاتی را قطع نظر از نتایج آنی و طبیعی آن گفتن ، چندان موثر نیست .
افراد بشر در پی منافع خویشند . بدکاران به قصد جلب نفع بدی میکنند ، پس بر مربیان
اخلاقست که با بیانها و تقریب های گوناگون به آنها نشان دهند که خیر آنها و مصلحت آنها و نفع همین دنیا و زندگانی آنها در این است که از بدی بپرهیزند . علت اینکه بسیاری از اوامر و نواهی دینی سست و متروک می ماند برای همین است که هادیان دین عواقب تخلف از آن اوامر و نواهی را بدنیای دیگر محول کرده اند .
دنیای دیگر بقدری دور است که نمی تواند بشر ضعیف و حریص را ، بشریکه منافع آنی و
روزانه خود را می جوید ، از ارتکاب شد بازدارد . همچنین اکثریت جامعه بشری حسن و قبح ، خوبی و بدی را درک نمی کند . پس بهترین و نتیجه بخش ترین راه تهذیب اینستکه تمام تعالیم دینی و اخلاقی را به خیر و مصلحت خود مردم مرتبط سازند و نشان دهند که راه کج مستلزم سقوط و تباهی زندگانی خود آنها میشود . سعدی در بوستان این روش را بیشتر بکار بسته است.
به پادشاه مطلق العنان نشان داده میشود که خیر و صلاح ، یعنی بقاء ملک و سلطنت در گسترش داد است و ظلم و تعدی موجب زوال ملک و قدرت میشود.
بوستان لبریز از مطالب است ، ولی بعضی ابواب آن بطور خاصی جذاب و فتانست :
فصل چهارم (( در فضیلت تواضع است )) اما تنها در فضیلت تواضع نیست ، در انصاف ،
گذشت و جوانمردی تمثیل های ارزنده ای دارد ک هگاهی دستورهای حضرت مسیح ( ع ) را بیاد انسان می آورد:
چرا دامن آلوده را حد زنم
چو در خود شناسم که تر دامنم
مکن عیب خلق ای خردمند فاش
بعیب خود از خلق مشغول باش
از جمله ، حکایت مرد تباهیست که سراسر عمر را با فساد و شر گذرانده بود . روزی حضرت مسیح را می بیند که بصومعه زاهدی فرود می آید ، مجذوب روحانیت او شده بصومعه میرود.ولی عابد که مرد فاسد را میشناخت روی در هم کشیده ویرا ار محضر خود میراند ، در حال از خداوند به عیسی وحی آمد که :
به بیچارگی هر که آید برم
نیندازمش ز آستان کرم
وگر عار دارد عبادت پرست
که در خلد با وی شود هم نشست
بگو ننگ از او در قیامت مدار
که او را به جنت برند این به نار
در بوستان گاهی (( فضایل )) برای ذات خود ستودنیست زیرا زیبا است و زیبائی ، زیان سعدی را بسرودن میگشاید و گاهی از لحاظ اثر وضعی و بیچون و چرائی که بر آن مترتب است . گاهی تواضع و گذشت بصورت عملی پسندیده از روح کریمی سر میزند مانند حکایت مستی که بربط را بر سر پارسائی شکست .
یکی بربطی در بغل داشت مست
بشب بر سر پارسائی شکست
چو روز آمد آن نیکمرد سلیم
بر سنگدل برد یک مشت سیم
که دوشنبه معذور بودی و مست
تو را و مرا بربط و سر کشست
مرا به شد آن زخم و برخاست بیم
ترا به نخواهد شد الا بسیم
و گاهی اثر شوم و زیانبخش غرور و خودپسندی بدین صورت بیان میشود :
یکی در نجوم اندکی دست داشت
و لیک از تکبر سری مست داشت
بر کوشیار آمد از راه دور
دلی پر ارادت سری پرغرور
خردمند از او دیده بر دوختی
یکی حرف در وی نیاموختی
چو بی بهره عزم سفر کرد باز
بدو گفت دانای گردن فراز
تو خود را گمان برده ای پرخرد
انائی که پر شد دگر خون برد ؟
ز دعوی پری ز آن تهی میروی
تهی آی تا پر معانی شوی
ز هستی در آفاق ، سعدی صفت
تهی گرد و باز آی ، پر معرفت
از خواندن حکایت فوق بیماری مزمن خودپسندی که امروز محسوسترین نقطه ضعف ما را
تشکیل میدهد در ذهن شخص مصور میشود . وقتی خوب کاوش کنیم می بینیم همین یک
خوی نکوهیده مصدر بسیاری از ناهنجاریها و ناسازگاریهای اجتماعی ، میباشد : انصاف و مروت در زیر تازیانه آن کرخ میشود ، معایب و نقایص ما در هر ناحیه از زندگانی راکد و سیر تحول و رفتن به سوی کمال متوقف میماند : حکومت تاب شنیدن انتقاد ندارد ، انتقادکننده اعتدال و انصاف را از دست میدهد . نویسنده و شاعر گفته های خود را نمونه کمال پنداشته ، هرگونه خرده گیریرا بر بی انصافی حمل می کند . کار خودپسندی و غرور ما بجائی رسیده است که هر مادری دختر خود را زیباترین دختران شهر میداند . هر پدری پسر خود را نابغه و برتر از تمام جوانان تصور می کند . چنانکه سعدی هم در این باب میگوید :
(( هر کس را عقل خود بکمال نماید و فرزند خود بجمال ))
گاهی حکایت بوستان تصویر زنده ایست از وضع اجتماع مانند سرگذشتی که برای خود سعدی رویداده است و از قراین بر می آید که هنگام سیر و سیاحت در یکی از بلاد غربت بخانه قاضی شهر که عده ای اهل فضل نیز حضور داشته اند وارد میشود ، وصف نعال را اختیار نکرده بر جائی که متناسب شان خود پنداشته است می نشیند . نوکر قاضی که ا زسرووضع سعدی ، او را ولگردی گستاخ تشخیص میدهد از آنجایش بلند کرده در پایین مجلس مینشاند که :
نه هر کس سزاوار باشد به صور
کرامت به فضل است و رتبت بقدر
به عزت هر آنکو فروتر نشست
بخواری نیفتد ز بالا به پست

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  37  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله زندگینامه سعدی

دانلودمقاله طبیعت در ادبیات فارسی

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله طبیعت در ادبیات فارسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
مقدمه : طبیعت از ابتدا تا امروز همواره یکی از خاستگاه ها و سرچشمه های هنر بوده است. نقاشی مثلا"، از مینیاتورهای چینی و ژاپنی و نقاشی های هندسی آنها بگیریم تا نقاشی ها و مینیاتورهای عصر تیموری و صفوی و تا منظره سازی های نقاشان قرن هفدهم و هجدهم و اوائل قرن نوزدهم مثل "‌‌ترنر " و " کانستبل " و تا نقاشان امپرسیونیست ون گوگ، گوگن،‌‌ مونه،‌ پیسارو و نیز امروزکه در کنار مکاتب گوناگون قرن بیستم آثاری هست که به صورتی نو از طبیعت مایه می گیرد. یا حتی در موسیقی که هنری است شنیداری و در وهله اول چنین به نظر می رسد که با طبیعت هیچ ارتباطش نیست. در صورتی که بسیاری از آثار معروف آهنگسازان نامدار جهان خاستگاهی طبیعی دارد. امثال سمفونی" پاستورال" بتهوون یا"در یچه قوی" چایکوفسکی یـــــا"چهارفصل" ویدالدی، که هر کدام به نحوی بر اثر تاثیر ویژه آهنگساز از طبیعت آفریده شده‌اند و از همه بارزتر در هنر شعر، که نمونه ها و نشانه های آن را از قدیم ترین ایام تا کنون، در آثار منظوم و شاعرانه همه کشورهای جهان می توان دید. از ترانه ها و شعرهای "سافو "و "‌بیلی تیس " در سرزمین سرسبز و سواحل جادویی یونان بگیرید تا شاعران جاهلی عرب مثلا" " امرء القیس " در بیابانهای پر از « ربع و اطلال و دمن » یا تغزلات آغاز قصاید قصیده سرایان قرون پنجم و ششم، مثلا" " فرخی " و " ازرقی " و " خاقانی " و به ویژه " منوچهری " که اصلا" شاعر طبیعت نام گرفته است. تا کلا" همه شاعران رمانتیک قرن نوزدهم سراسر اروپا که دیگر زمینه اصلی و چشم انداز غالب آثار شعر آنها طبیعت رنگارنگ و رویایی است امثال " لامارتین "، "‌ هوگو "، " موسه "، "‌ هاینه "، " بایرون " و بسیاری دیگر، و تا شاعران امروز، مثلا"سن ژون پرس" و رابطه او با دریا و "رابرت فراست" و رابطه او با صحرا و جنگل یا "نیما"‌ و طبیعت مازندران یا "نرودا" که حتی به اجزای طبیعت نیز به چشم اعضای محبوب خود نگاه می کند.
و جز اینان، شاعران دیگر هم. که البته مستقیما"‌ با طبیعت صرف روبه‌رو نیستند. یعنی صرف وصف طبیعت را در شعر آنان نمی توان دید، ولی آنها نیز به نحوی با طبیعت در آمیخته اند و در اشعار آنها، تصویرهای گوناگون طبیعت در حکم ما به ازاء های بیان اندیشه های آنهاست. و البته شاعرانی بوده اند و هستند که مطلقا" با طبیعت سر و کار نداشته اند و طبیعت همواره در حاشیه شعر آنها و در حقیقت تحت ااشعاع دور پروازهای تخیل و تفکر آنها بوده است. مثلاً "فردوسی"‌‌ و "مولوی" و "حافظ" یا "دانته" و "شکسپیر" و "گوته"‌. (طبیعت وشعر در گفتگو باشاعران شاه حسینی،87 و88)
شاید بتوان گفت که در یک دوره از تاریخ، همه انسانها شاعر بوده اند، در آن دوره ای که از رویدادهای عادی طبیعت در شگفت می شدند و هر نوع ادراک حسی از محیط برای آنها تازگی داشت، حیرت آور بود و نام نهادن بر اشیاء خود الهام شعری بود. دیدن صاعقه، با احساس جریان رودخانه و سقوط برگها بدون هیچگونه نسبتی با زندگی انسان، خودبخود تجربه ابتدایی و بیداری شعری و شعوری بود.کشف هر یک از قوانین طبیعت، خود نوعی بیداری است، نوعی تجربه است، نوعی شعر است.
اشعار پر شور بزرگترین شاعر عبری، با تصویرهای وام گرفته از پرستندگان مشرک طبیعت که آنها را احاطه کرده بودند یا در دوران تبعید از دیاری به دیار دیگر می دیدند، سر زده است. در این شعرها هر نمود طبیعت، زنده به نظر می آید، چنان که در اشعار رمی، یونانی، مصری، بابلی و هندی. در ادب (ادبیات) بدوی هندی و در تصاویر اشعار چینی و ژاپنی، طبیعت به مثابه یک کل عظیم خدایی شده، جلوه می کند و در صورتهای جلوه، گر چه در مواردی گوناگون است،‌‌ اما به اشکال مشابه اشارت دارد. (طبیعت وشعر در گفتگو با شاعران شاه حسینی.62)
اولین بار که ادراک نسبی میان عنصری از طبیعت با عنصری دیگر از طبیعت یا زندگی بوجود می‌آید، آن نخستین ادارک کننده نسبت به آن تجربه یا بیداری، شاعر است و آنکه بار دیگر از آن تجربه به همانگونه سخن بگوید، در حقیقت از آگاهی خویش نسبت به آن بیداری اولی سخن گفته است.(طلا در مس، در شعر و شاعری براهنی )
ژراردونروال که می گوید : «آنکه برای نخستین بار روی خوب را به گل تشبیه کرد، شاعر است و دیگران مقلد او».
امروز ناقدان معاصر، بر اساس همین عقیده، می کوشند که شعر را وهنر را تجربه انسان بنامند و قدیمی‌ترین کسی که از شعر به عنوان تجربه یاد کرده است، یکی از ناقدان اسلامی، یعنی ابن اثیر است که در کتاب الاستدراک (1) از ارتباط شعر و تجربه سخن گفته است و در اروپا امیل زولا این تعبیر را رواج داده است.
تجربه شعری چیزی نیست که حاصل اراده شاعر باشد، بلکه یک رویداد روحی است که ناآگاه در ضمیر او انعکاس می یابد، مجموعه ای از حوادث زندگی اوست، به گفته الیوت : خواندن کتاب اسپیوزا وصدای ماشین تایپ و بوی غذایی که برای شام در حال پخته شدن است، همه اینها ممکن است تجربه یک لحظه باشد.
از آنجا که هر کسی در زندگی خاص خود تجربه هایی ویژه خویش دارد، طبعا" صور خیال او نیز دارای مشخصاتی است و شیوه خاصی دارد که ویژه خود اوست و نوع تصاویر هر شاعر صاحب اسلوب و صاحب شخصیتی بیش و کم اختصاصی اوست و آنها که شخصیت مستقل شعری ندارند، اغلب از رهگذر اخذ و سرقت در خیالهای شعری دیگران آثاری بوجود می آورند. (کدکنی. صور خیال در شعر فارسی)
در رابطه با این موضوع و صور خیال و برداشت های شاعران از طبیعت دسته بندی های گوناگونی را می توان انجام دادو همانطور که در ادامه مطالب آورده خواهد شد نوع نگاه شاعر, دوره و زمان زندگی و مسا‌‌ئل اقتصادی وسیاسی و... یا برداشت از طبیعت باعث ایجاد این تفاوتها شده است. برای بیشتر آشنا شدن با این تغییرات در ابتدا به صورت کلی ادوار شعر فارسی و نوع سبکهای بوجود آمده توضیحات مختصری داده خواهد شد و در ادامه به بحث موردی در رابطه با نوع نگاه شاعرانی که بیشترین تاثیراز طبیعت در اشعار آنها دیده می شود می پردازیم : (ابن اثیر. الاستدراک فی الرد علی رساله ابن الدهان، مصر 1958 ص 17 مقدمه.)
ادوار شعر فارسی
ادوار شعر فارسی بنا به آنچه معمول است به صورت زیر تقسیم شده است :
سبک خراسانی، نیمه دوم قرن سوم، قرن چهارم و قرن پنجم
سبک حد واسط یا دوره سلجوقی، قرن ششم
سبک عراقی، قرن هفتم، هشتم و نهم
سبک حد واسط یا مکتب وقوع و واسوخت، قرن دهم
سبک هندی، قرن یازده و نیمه اول دوازده
دوره بازگشت، اواسط قرن دوازده تا پایان قرن سیزدهم
سبک حد واسط یا دوران مشروطیت، نیمه اول قرن چهاردهم
سبک نو، از نیمه دوم قرن چهاردهم به بعد (خلاصه سبک شناسی شعر فارسی، سید)
شعر ایران از آغاز تا قرن ششم هجری
در شعر پارسی این دوره که به سبک خراسانی یا ترکستانی معروف شده است معمولترین قالب شعری قصیده و مثنوی است و از نظر محتوانوع غالب در مثنوی حماسه است ودر قصیده مدح وستایش و وصف طبیعت است وهجو که مسائل اجتماعی و عواطف شخصی شاعر است رادرآن راهی نیست. در این دوره شاهنامه های منظومی چون شاهنامه دقیقی، گرشاسبنامه اسدی توسی، شاهنامه فردوسی و... تالیف شد. ( نوبخت. نظم ونثر پارسی در زمینه اجتماعی)
مختصات فکری سبک خراسانی
شعر این دوره شعری شاد و پر نشاط است و از محیط های اشرافی و گردش و تفریح و باغ و بزم سخن می گوید و دلایل آن یکی روحیه ایرانیان کهن و دوم زندگی شاعران بود که صله های گران می گرفتند و مرفه می زیستند و به دربارها رفت و آمد داشتند. با این همه از پند و اندرز و موعظه خالی نیست. روحیه حماسی بر اشعار این دوره حاکم است برونگراست و هرچند دقایق امور عینی را وصف می کند اما با دنیای درون و احساسات و عواطف و هیجان ها و مسائل روحی سر و کار ندارد. توصیف آنقدر غنی است و از جزئیات طبیعت از قبیل انواع گلها و پرنده ها و باغها و می و مطرب و باده انداختن و برف و تیغ و رنگین کمان توصیفات دقیقی شده است. عینی بودن شعر سبب شده است که شاعران به توصیف جزئیات طبیعت بپردازند و شیوه آنها در این زمینه تشبیه مرکب و تشبیه تفصیلی (تشبیه حماسی) است. (سبک شناسی، شمیسا)
شاعران معروف این دوره رودکی، فردوسی، عنصری، فرخی، منوچهری و ناصر خسرو هستند.
شعر پارسی از قرن ششم تا قرن یازدهم :
درسال 616 هجری مغولان بر ایران تاختند وچون آوار بر سر ایران فرود آمدند وتمدن ایران را به تباهی کشاندند آواره گی مداحان آوازه جو بیشتر شد این آواره گی آنان را با ناکامی ها و تباهی های جامعه آشنا کردو تلخکام و نومید و خیال بافشان ساخت شاعران که دیگر به ندرت خادم خان و امیری مقتدر بودند از الفاظ و معانی رسمی و زبان تشریفاتی آزاد شدند و به جای مفاهیم قالبی گذشته به درد دل پرداختند و به جای قصیده و قطعه که مفهوم ها را منظم و منطقی بیان می کرد متناسب با اوضاع واحوال پریشان روزگار به غزل و رباعی که فاقد تسلسل معانی است توسل جستند. مثنوی های حماسی، جای به مثنویهای روایی تغزلی، عرفانی و اخلاقی داد. نابسامانی ها در ادبیات غزل هم رخ نمود به طوری که هرچه از دوران حمله مغول پیش تر می رویم ابیات غزل مستقل تر می شود که اوج آن را در غزلهای حافظ می بینیم. حافظ خود به آن نظم پریشان می گوید. به جز آن دامنه زیبایی شناسی در غزل سبک عراقی گسترده شد. در کنار عناصری چون کمان ابرو و کمند زلف و ترک غارتگر و... که زمینه های اجتماعی آن در چپاولگری های هلاکویی و تیموری وجود داشت عناصر زیبایی شناسی برگرفته از طبیعت هم جای گرفت. شاعر زیبایی گلزار و آب و رنگ ارغوان را در چهره یار دید گل و سنبل و سرو و بوستان و پرندگان و آهوان و حالات آنها به جای آن که در تشبیت قصیده جای بگیرد وسیله ای شد برای وصف معشوق.
در این دوره عناصر زیبایی شناسی مدام در حال دگرگونی است شاعر دیگر به کمند زلف قانع نیست از موی پیچش آن را می بیند و از ابرو اشارتهای ابرو را.
در دوره مورد بحث (سبک عراقی) غزل عاشقانه و عارفانه در کنار هم می زیستند و یکدیگر تاثیر می گذاردند. هم عاشقان معشوق مجازی از تعبیرات عارفانه سود می جستند و هم شعرای عارف تعابیر مجازی را به طور نمادین برای بیان مقصود به کار می بردند. با آغاز نمادگرایی عرفانی در شعر عناصر زیبایی شناسی یاد شده به صورت نمادهای اسطوره ای جاودانه در آمد. کمند موی نماد عالم کثرت شد و خال که از اسباب حسن بود به عالم وحدت تعالی یافت و نمونه های دیگر از این دست. آن گاه عشق مجازی و حقیقی به هم پیوند خورد و شاعر عارف جلوه معشوق ازلی را در جمال معشوق زمینی دید و به آن تعبیر معروف ماه را در طشت خانه به تماشا ایستاد این ویژه گی سبب شده است که در بسیاری از غزلیات این دوره ,بدون آشنایی با جهان بینی شاعر نمی توان خط قاطعی بین آن دو کشید. (نوبخت. نظم ونثر پارسی در زمینه اجتماعی)
سبک آذربایجانی
به طور کلی از نظر تحول در فکر و مختصات ادبی شعر سبک آذربایجانی در اوج روند تکامل شعری قرن ششم قرار دارد. در شعر سبک آذربایجانی از نظر فکری فاضل نمایی و اشاره به علوم مختلف، تعلیمات گوناگون از جمله به آداب و رسوم مسیحیت (آران همجوار با ارمنستان)، اشاره به فولکور و عقاید عامیانه از جمله طب و نجوم و جانور شناسی عامیانه مطرح است به نحوی که شعر این مکتب غالب محتاج به شرح و تفسیراست. لحن حماسی در شعر این دوره تبدیل به مفاخره شده است و شاعران این مکتب معمولا درستایش خود داد سخن داده اند. شاعران دیگر را قبول ندارند و هجو می کنند و هم چنین نوعی عرفان نزدیک به شرع از نوع عرفان سنایی در اشعار این مکتب هست. دیگر از ممیزات فکری شعر این مکتب ایران دوستی و توجه به معارف ایران باستان است چنان که خاقانی در قصیده ایوان مدائن از مجد و عظمت گذشته ایران یاد کرده است و نظامی متهم به طرفداری از آیین گران و مجوسان بوده است.
نمونه کامل اشعار این مکتب را در قصیده دردیوان خاقانی ودر مثنوی در آثار نظامی می توان جست.(سبک شناسی، شمیسا)
قرن ششم (شعرعرفانی)
بی توجهی شاهان سلجوقی در اوایل کار به شاعران (نسبت به دوره غزنوی) باعث شد که شاعران کم و بیش به غزل هم توجه کنند یعنی به جای مدح ممدوح به مدح معشوق و به جای توصیف طبیعت به بیان عواطف و احساسات خود بپردازند و به طور کلی از قصیده گاهی به تغزل آن بسنده نمایند. اما در دوره های قبل بازار قصیده و مدح و صله داغ بود. (سبک شناسی، شمیسا)
سبک هندی
در سبک هندی چگونگی برخورد شاعر با طبیعت سخت شایان است، شاعر به جای آنکه در طبیعت قرار بگیرد و آن را وصف کند طبیعت است که در روح شاعر تاثیر کرده و شعر بیان این تاثر است. در سبک هندی شاعر نقاش طبیعت نیست آنچه در عالم خارج واقع می شود برای شاعر مهم نیست بلکه مهم حالاتی است که این امور خارجی در ذهن شاعر به وجود می آورد برون نگری جای خود را به درون نگری می دهد. گل با در آغوش شبنم خفتن تر دامن می شود شاخه دشمن دوست نهایی است که زندان بلبل خواهد شد و آبشار دردمندی است که سر به دیوار می کوبد و می گرید اینگونه برخورد شاعرسبک هندی با طبیعت سمبولیستهای اروپا را تداعی می کند (شعر نقاشی نیست بلکه تظاهری از حالات روحی است و تا سرحد امکان باید ازواقعیت عینی به واقعیت ذهنی رسید. سمبولیستها می گویند : نظرات ما درباره طبیعت عبارت از زندگی روحی خودمان است. ماییم که حس می کنیم و نقش روح خودمان است که در اشیا منعکس می شود از دیگر ویژه گیهای سبک معروف به هندی ورود واژه ها و اصطلاحهایی است که تا آن زمان بار ورود به بارگاه شعر را نداشته اند. (سبک شناسی، شمیسا)
عناصر طبیعت در صور خیال
شعر فارسی را در فاصله سه قرن نخستین، یعنی تا پایان قرن پنجم هجری، باید شعر طبیعت خواند. زیرا، با اینکه طبیعت همیشه از عناصر اولیه شعر در هر زمان و مکانی است و هیچگاه شعر را از طبیعت به معنی وسیع کلمه نمی توان تفکیک کرد، شعر فارسی در این دوره به خصوص از نظر توجه به طبیعت، سرشارترین دوره شعر در ادب فارسی است. چرا که شعر فارسی در این دوره شعری است آفاقی و برون گرا. یعنی دید شاعر بیشتر در سطح اشیاء جریان دارد و در ورای پرده طبیعت و عناصر مادی هستی، چیزی نفسانی و عاطفی کمتر می جوید بلکه مانند نقاشی دقیق که بیشترین کوشش او صرف ترسیم دقیق موضوع نقاشی خود شود شاعر نیز در این دوره همت خود را مصروف همین نسخه برداری از طبیعت و عناصر دنیای بیرون می کند و کمتر می توان حالتی عاطفی یا تاملی ذهنی را در ورای توصیفهای گویندگان این عصر جستجو کرد.
به گفته الیزابت درو : «شعری که از طبیعت سخن بگوید درهمه اعصار مورد نظر شاعران بوده است اگر چه نوع آن به اختلاف ذوق هر دوره و حساسیت شاعران، متفاوت بوده است» اما در شعر فارسی‌، با در نظر گرفتن ادوار مختلف آن، هیچ دوره ای شعر به طبیعت ساده و ملموس این مایه وابستگی نداشته ست و این قدر نزدیک نبوده است زیرا که در هیچ دوره ای شعر فارسی اینقدر از جنبه نفسانی انسانی و خاطر آدمی به دور نبوده است و این مساله آفاقی بودن شعر فارسی در این عصر‌، بیشتر به خاطر این است که در این دوره از نظر موضوعی بیشترین سهم از آن شعرهای درباری و مدحی است و یا حماسه ها و در هر دو نوع، «من» شاعر مجال تجلی نمی یابد تا شعر را به زمینه های انفسی و درونی بکشاند.
طبیعت در شعر این دوره به دو گونه مطرح می شود نخست از نظر توصیف های خالص که وصف به خاطر وصف باید خوانده شود و اینگونه وصفها در قطعه های کوتاهی که از گویندگان عصر سامانی از قبیل شعرهای کسایی بر جای مانده به خوبی دیده می شود و بی گمان این شعرها شعرهایی است کامل و نباید تصور کرد که بریده هایی از یک قصیده مدحی است مانند :
آن خوشه های رزنگر آویخته سیاه
گویی همه شبه به زمرد درو زنند
و آن بنگ چزد بشنو در باغ نیمروز
همچو سفال نو که به آبش فرو زنند (عوفی. لباب الاباب، ص272)
و اینگونه قطعه های کوتاه وصفی در شعر شاعران تازی از قبیل ابن معتز و ابن رومی و سری رفاء نمونه‌های بسیار دارد و منظور از آنها وصف به خاطر وصف است و نوعی نقاشی.
از این گونه شعرهای کوتاه که بگذریم قصایدی است درباره طبیعت که مستقیما" مطرح می شود اما به بهانه مدیح یا بندرت موضوعی دیگر در همین حدود، این دسته شعرها را نیز باید از مقوله وصف به خاطر وصف به شمار آورد، از قبیل بیشتر وصفهای منوچهری.
در این گونه وصفها، که حاصل مجموعه ای از تصاویر طبیعت است، جز ترسیم دقیق چهره های طبیعت شاعر قصدی هنری ندارد و اینگونه تصاویر طبیعت گاه به طور ترکیبی در ضمن قصاید ترسیم می شود و گاه جنبه روایی و وصف قصه وار دارد و در این وصفهای قصه وار، اگر چه تنوع کمتر دیده می شود، اما حرکت و حیات بیشتر است، از قبیل بعضی قصاید منوچهری که درآن به طور روایی به وصف طبیعت می پردازد و نمونه دقیق تر آن را باید در مسمط های او جستجو کرد.
درمجموع، همه این انواع توصیف ـ که باید انها را وصف به خاطر وصف خواند ـ تصویرهایی هستند بسیار ساده و آفاقی دور از هر ـ گونه زمینه عاطفی و در بحث ما مجال تحقیق درباره انواع و جزئیات این وصفها نیست، اما یک نکته را در باب اینگونه وصفها نباید فراموش کرد که عناصری که صور خیال را تشکیل می دهد به طور طبیعی از اجزای دیگر طبیعت و دنیای ماده است و این کار نتیجه طبیعی موضوع شعر است، اگر چه در همین نوع شعرها نیز ـ در پایان این دوره ـ گاه، یک روی تصویر طبیعت امور انتزاعی و ذهنی است آنگونه که در اواخر این دوره در شعر مسعود سعد می‌خوانیم‌ :
دوش گفتی ز تیرگی شب من
زلف حور است و رای اهریمن
زشت چون ظلم و بیکرانه چون حرص
تیره چون محنت و سیه چون حزن (دیوان مسعود سعد، ص 457 )
و با اینکه طبیعت یک چیز است برداشت شاعران از آن دگرگون می شود و یادآور آن سخن کالریج است که گفت : طبیعت هرگز تغییر نمی کند بلکه تاملات شاعران درباره طبیعت است که دگرگونی می پذیرد و پیرو احساسات و طبایع ایشان است.
گذشته از وصفهای متنوع و گسترده که در شعر این دوره وجود دارد طبیعت به گونه ای دیگر در صور خیال گویندگان این عصر تجلی دارد که از نظر مجموعه تصاویر شعری این دوره قابل بررسی است، بدینگونه که گویندگان، گذشته از وصفهایی که از طبیعت می کنند، در زمینه های غیر از طبیعت ـ یعنی در حوزه بسیاری از معانی تجریدی و یا تصاویری که از انسان و خصایص حیاتی اوست ـ باز هم از طبیعت و عناصر آن کمک می گیرند. در اینجاست که رنگ اصلی عنصر طبیعت در تصاویر شعری این دوره روشن تر و محسوس تر آشکار می شود، زیرا در وصف مستقیم طبیعت از طبیعت کمک گرفتن امری است بدیهی اما به هنگام سخن گفتن از چیزهایی که بیرون از حوزه طبیعت است اگر شاعری از طبیعت و عناصر آن کمک بگیرد در آنجاست که شعرش بیشتر عنوان شعر طبیعت می تواند پیدا کند و این نکته اغلب از نظر ناقدان و شاعران عصر ما نیز مورد غفلت واقع شده است که تصور می‌کنند سخن گفتن مستقیم از روستا، تصاویر یا دید شاعر را روستایی می کند. همچنین اگر گوینده‌ای درباره جبر یا اختیار یا مرگ و زندگی سخن گفت دید فلسفی دارد، در صورتی که در چنین مواردی، نفس موضوع است که روستا است و نفس موضوع است که فلسفه است.
جستجوی عناصر طبیعی در شعر گویندگان این عصر نشان می دهد که دید گویندگان این دوره بیشتر دید طبیعی است و نه تنها در وصفهای طبیعت بلکه در زمینه های دیگر نیز توجه شاعران به طبیعت نوعی تشخص و امتیاز دارد و در هر زمینه ای از زمینه های معنوی شعر، در تصویرهای شعر، عنصر طبیعت بیشترین سهم را داراست. البته این طبیعت در این سه قرن تحولاتی دارد که نباید فراموش شود زیرا در دوره نخستین تا نیمه اول قرن چهارم ـ بجز موارد استثنایی ـ ساده و زنده است و در شعر نیمه دوم قرن پنجم ـ بجز در موارد استثنایی ـ طبیعتی است مصنوعی، ولی در هر دو دوره، طبیعت امری آشکار است. چنانچه در مدیحه های منوچهری خصایل روانی ممدوح با طبیعت و عناصر طبیعت سنجیده می شود و تصاویری از اینگونه در شعر او و معاصرانش بسیار می توان دید :
الا یا سایه یزدان و قطب دین پیغمبر!
به جود اندر چو بارانها، به خشم اندر چو آذرها
بهار نصرت و مدحی و اخلاقت ریاحینها
بهشت حکمت و جودی و انگشتانت کوثرها (دیوان منوچهری، 2)
که تصاویری از نوع «به جود اندر چو بارانها» و «به خشم اندر چو آذرها» و یا «بهار نصرت و مدح» و «ریاحین اخلاق» همه تصاویری هستند ساخته از عناصر طبیعت و معانی انتزاعی و این جنبه گسترش عناصر طبیعت را در تصاویر این دوره، در شریطه های قصاید بیشتر می توان احساس کرد چنانکه در این شریطه فرخی :
همی تا در شب تاری ستاره تابد از گردون
چو بر دیبای فیروزه فشانی لؤلؤ لالا
گهی چون آینه ی چینی نماید ماه دو هفته
گهی چون مهره سیمین نماید زهره زهرا
عدیل شادکامی باش و جفت ملکت باقی
قرین کامکاری باش و یار دولت برنا (دیوان فرخی، 3 )
دیده می شود و در وصفهایی که فرخی و دقیقی و دیگر گویندگان این عصر از معشوق در تغزلهای خود دارند، رنگ طبیعت و زمینه عناصر طبیعی را در تصاویر ایشان به روشنی می توان احساس کرد :
شب سیاه بدان زلفکان تو ماند
سپید روز به پاکی رخان تو ماند
به بوستان ملوکان هزار گشتم بیش
گل شکفته به رخساران تو ماند
دو چشم آهو، دو نرگس شکفته به بار
درست و راست بدان چشمکان تو ماند
ترا بسروین بالا قیاس نتوان کرد
که سرو را قد و بالا بدان تو ماند
دقیقی (لازار، اشعار پراکنده، 147)
که اگر چه به ظاهر طبیعت را با معشوق قیاس کرده ولی منظور ارائه تصاویری از زیبایی معشوق است و در همه این تصاویر یک روی ترکیب خیال، طبیعت است و این گسترش عناصر طبیعت در تصویرها به تصاویر شعرهای غنایی و مدحی محدود نمی شود حتی در حماسه نیز بیشترین سهم، از آن تصاویری است که اجزای آن را عناصر طبیعت تشکیل می دهد چه در تصویرهایی که به گونه اغراق ارائه می شود از قبیل :
سپاهی که خورشید شد ناپدید
چو گرد سیاه از میان بر دمید
نه دریا پدید و نه هامون در کوه
زمین آمد از پای اسبان ستوه (فردوسی، شاهنامه، ج 2؛ ص117)
و چه در تصویرهایی که جنبه تشبیهی یا استعاری دارد مانند :
زگرد سواران هوا بست میغ
چو برق درخشنده پولاد تیغ
هوا را تو گفتی همی برفروخت
چو الماس روی زمین را بسوخت
به مغز اندرون بانگ پولاد خاست
به ابر اندرون آتش و باد خاست (فردوسی، شاهنامه، ج 1؛ ص123)
و از آنجا که شعر این دوره، بیشتر، آفاقی است و به ندرت نمونه شعری که گرایش به بیان انفسی داشته باشد می توان یافت ـ مگر در اواخر این عهد در بعضی شعرهای مسعود سعد و در رباعیهای خیام که بیانی کاملا" انفسی دارد ـ در شعر این دوره بیشترین عنصر، عنصر طبیعت است که دید گویندگان همواره در کار پیوستن اجزای آن است چه در وصفهای عمومی و چه در ساختن تصویرهای دیگر، از این روی هیچ جای اغراق نیست اگر بگوییم شعر فارسی در این دوره شعر طبیعت است هم از نظر وسعت عناصر طبیعت در تصاویر گویندگان این عصر و هم از نظر توجه به سطح و قشر ظاهری طبیعت که طبیعت را در شعر این دوره ملموس و ساده محفوظ نگه داشته و شاعر به هیچ روی در آن سوی تصاویر طبیعت امری معنوی را جستجو نمی کند.
البته میزان دلبستگی گویندگان این دوره به طبیعت یکسان نیست و بر اثر همین اختلاف در زمینه دلبستگی به طبیعت است که تصاویر شعری بعضی از گویندگان از قبیل منوچهری در قیاس با گویندگانی از قبیل عنصری از نظر مواد طبیعت غنی تر است و این تفاوت در قیاس شعر گویندگان قرن چهارم با گویندگان نیمه دوم قرن پنجم نیز به خوبی آشکار است هم از نظر توجه به وصف طبیعت ـ چه وصفهای کوتاه که آن را وصف به خاطر وصف خواندیم، و چه از نظر وصفهای دیگر ـ و هم از نظر استفاده از عناصر طبیعت؛ مثلا" قیاس شعر فرخی سیستانی با ابوالفرج رونی می تواند نماینده خوب این اختلاف باشد که نخستین می کوشد مسائل بیرون از حوزه طبیعت را با کمک تصویرهای طبیعت حسی کند و دومی می کوشد طبیعت ملموس را از رهگذر تصویرهای انتزاعی تازگی و لطافت و رقت بیشتری ببخشد و این کوشش او شعرش را از جنبه ملموس بودن و حسی بودن دور کرده و به صورت مجموعه ای از تصاویر پیچیده و گاه نامفهوم در آورده است و همچنین مسعود سعد سلمان، در قیاس با منوچهری. 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   63 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله طبیعت در ادبیات فارسی

دانلودمقاله نکاتی در مورد درس های ادبیات

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله نکاتی در مورد درس های ادبیات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


استعاره یا تشبیه ؟
تشبیه و استعاره آرایه هایی است که در حماسه و شرح پهلوانی کاربرد گسترده ای دارد و بر پایه ی اغراق در شعر حماسی بکار می روند و گفته اند که « حماسه نوعی از اشعار وصفی است که مبتنی بر اعمال پهلوانی و مردانگی ها و افتخارات و بزرگی های قومی یا فردی باشد به نحوی که شامل مظاهر مختلف زندگی آنان گردد.
« و نیز ذکر این نکته ضروری است که : اغراق ذاتی حماسه است و فراتر از یک آرایه یا صنعت شعری باید به آن نگریست ».
با مقایسه دو آرایه تشبیه و استعاره و با توجه به اینکه تشبیه ادعای شباهت است و استعاره ادعای یکسانی، می توان نتیجه گرفت که اغراق در استعاره بیشتر است بنابراین استعاره با روح حماسه پیوند زیادی دارد لذا در شعر حماسی هرگاه در انتخاب این دو آرایه مردد باشیم می توانیم استعاره را به عنوان آرایه درست تر برگزینیم . و در بیتی که در درس دوم ادبیات سال سوم دبیرستان آمده به دقت در گزینش درست تر نیاز داریم و بدون دقت دچار اشتباه می شویم . همانگونه که در اکثر کتاب هایی که به عنوان کمک درسی تألیف شده و در بازار هم از این نوع کتاب ها بسیار زیاد است دچار این خبط و اشتباه گردیده اند .
با دقت در ابیات زیر :
نخستین به نیزه برآویختند همی خون ز جوشن فرو ریختند
ز نیروی اسبان و زخم سران شکسته شد آن تیغ های گران
چو شیران جنگی برآشوفتند پر از خشم ، اندام ها کوفتند
همان دسته بشکست گرز گران فروماند از کار دست سران
در می یابیم که این بیت از نظر معنی و توصیف نبرد تن به تن رستم و اسفندیار به هم وابسته است و اگر ما آن ها را جدای از هم در نظر بگیریم از منظور شعر دور افتاده ایم .
اکنون این بیت ها را معنی می کنیم تا به این پیوستگی معنایی برسیم . « در مرحله اول با نیزه جنگ را آغاز کردند و از ضربه های نیزه ای که به هم زدند خون تن آنها از زره بیرون زد . و از نیرو و فشار اسبان و ضربه و آسیب زدن پهلوانان به هم شمشیرهای سنگین و بزرگ آن ها شکسته شد . و هنگامی که پهلوانان جنگاور و دلیر خشمگین شدند ( از شکسته شدن سلاح مبارزه ) با عصبانیت و خشم فراوان گرز بر اندام یکدیگر زدند ( در این هنگام ) نیز دسته ی گرز ها شکسته شد و پهلوانان از ادامه ی جنگ درماندند و نتوانستند به آن با سلاح ادامه دهند پس کمر یکدیگر را گرفتند. »
با توجه به این معنی اگر در معنی بیت :
« چو شیران جنگی برآشوفتند پر از خشم ، اندام ها کوفتند »
دقت کنیم در می یابیم که در این بیت « چو » حرف ربط است نه حرف اضافه به معنی مانند و مثل و « شیران جنگی » استعاره می باشد که پیشتر گفته شد با حماسه هم خوانی بیشتری دارد .
متأسفانه به این نکته ها کمتر توجه می شود . و مثلاً در تست زیر که برای نمونه ذکر می شود دچار اشتباه شده و « چو » را در همین بیت حرف اضافه دانسته است و این بیت را هم بدون بیت های دیگر آورده است . آن هم در آزمون کانون فرهنگی آموزش که بسیاری از دبیران و دانش آموزان به آنها دل بستگی و اعتماد زیادی دارند .
سؤال : چو در کدام گزینه با سایر گزینه ها متفاوت است ؟
1) چو جوشن بپوشد پرخاشجوی ز زور و زشادی که بود اندراوی
2) چو بشنید اسفندیار این سخن از آن شیر پرخاشجوی کهن
3) چو شیران جنگی برآشوفتند پر از خشم اندام ها کوفتند
4 ) چو نزدیک گشتند پیر و جوان دو شیر سر افراز و دو پهلوان

 

توضیحی که طراح برای سؤال آورده این است : گزینه (3) صحیح است « چو » در این بیت به معنی « مانند و مثل » حرف اضافه است و به شیران جنگی نقش متمم می دهد . چو در سایر گزینه ها حرف ربط است و جمله ها را به یکدیگر وابسته می کند .
آزمون کانون فرهنگی آموزش تاریخ 28 بهمن 84
انتخاب بیت سوم از متن درس به تنهایی در این سؤال این نکته را می رساند که طراح به هیچ عنوان معنی و مفهوم بیت ها را نفهمیده ، شاید اگر بیت سوم را تنها در نظر بگیریم چو حرف اضافه باشد ولی با توجه به درس و پیوستگی شدید ابیات در توصیف صحنه نبرد تن به تن نمی توان آنها را جدای از هم در نظر گرفت لذا « چو » در این بیت حرف ربط به معنی « هنگامی که » است و « شیران جنگی » استعاره می باشد نه تشبیه.

 


ترجمه ی تفسیرطبری از کیست ؟
در صفحه 166 صدو شست وشش زبان و ادبیات فارسی عمومی 1 و 2 پیش دانشگاهی این جمله آمده است : « ترجمه تفسیر طبری، تألیف محمد ابن جریر طبری که در زمان سامانیان به فارسی برگردانده شده است » اگر دقت شود معلوم می گردد جمله به این صورت درست نیست زیرا اطلاع آشفته و در همی درباره ترجمه تفسیر طبری و مترجمان و مؤلفان آن داده است که غلط است .
و این جمله غلط بودنش زمانی آشکارتر و مضر تر می شود که اگر از دانش آموزی که این جمله را خوانده است بپرسی : ترجمه تفسیر طبری از کیست ؟ جواب می دهد از محمدبن جریر طبری .
حال آن که تفسیر طبری که اسم آن« جامع البیان فی التفسیر القرآن» است از محمد بن جریر طبری می باشد و ترجمه فارسی آن از او نیست بلکه ترجمه ی فارسی تفسیر طبری از علمای ماوراء النهر می باشد که به فرمان ابوصالح منصوربن نوح سامانی و نیز با شور با یکدیگر در باره جواز ترجمه ی لفظ مبارک قرآن به فارسی در نهایت آن را به فارسی برگرداندند .

 

 

 

جنگیدن نهاداست یا دل ؟
ادبیات (1 ) :
در درس رزم رستم و سهراب ( 1 ) کتا ب ادبیات (1‌) بیت :
« دلم من همی بر تو مهر آورد همی آب شرمم به چهر آورد »
را چنین معنی و توضیح داده « جنگیدن با تو عرق شرم بر چهره ام می نشاند » این معنی و مفهوم کامل به نظر نمی رسد و با توجه به این توضیح «‌دل » که نهاد هر دو مصراع است نادیده گرفته شده است . در صورتیکه « دل » او را بر سر مهر آورده است .
اگر به ابیات قبل آن توجه کنیم که می گوید :
« ز کف بفکن این گرز و شمشیر کین بزن جنگ و بیداد را بر زمین »

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  10  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نکاتی در مورد درس های ادبیات

دانلود مقاله توسعة سیبرنتیک دست مصنوعی

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله توسعة سیبرنتیک دست مصنوعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 چکیده
در یک مفهوم وسیع، این تحقیق در خصوص انسان ها به عنوان تلاش های برای شبیه سازی انسان در یکپارچگی او یا برخی از مؤلفه های اصلی اوست. بنابراین، توسعة یک اندام مصنوعی سیبرنتیک، شبیه سازی توانایی های حسی – حرکتی تا حد ممکن دست طبیعی به عنوان یک هدف مهم در این زمینه قابل ملاحظه است.
این مقاله تلاش می کند تحقیقاتی جاری را در جهت توسعة این سیبرنتیک از دست مصنوعی ارائه می دهد که بر برخی از زیانهای سیستم سیبرنتیک جاری فائق خواهد آمد. این اندام مصنوعی جدید از طریق یک مقطوع العضو به عنوان فقدان یک اندام طبیعی احساس می شود که باز خورد احساس طبیعی وی را بوسیلة شبیه سازی عصب های خاصی توزیع می کند. علاوه بر اینها، از طریق یک شیوة بسیار طبیعی از راه پردازش سیگنال و ابران که از دستگاه مرکزی اعصاب می آیند کنترل می شوند. (لذا ناراحتی پروتزهای کنترل مبتنی بر EMG جاری را کاهش می دهد).
بویژه، در این مقاله سه موضوع اصلی مورد بحث قرار خواهد گرفت: طراحی بهینه سازی پروتزهای مکاترونیک پیشرفته موجود، حساس سازی دست مصنوعی، و کنترل آن.
1- مقدمه
در مفهوم کلی آن، تحقیق در خصوص شبه انسان به عنوان تلاشی در جهت شبیه سازی انسان از لحاظ یکپارچگی او و برخی مؤلفه های اصلی او می باشد. لذا توسعة یک اندام مصنوعی سیبرنتیک، شبیه سازی توانایی های جسی – حرکتی تا حد ممکن و نظیر دست طبیعی به عنوان موفقیت تحقیق روبات شبه انسانی است.
دست انسان نمونة معجره آسایی از چگونگی مکانیسم پیچیده ای است که اجرا می شود و قادر به درک امور پیچیده و مفید با استفاده از یک ترکیب مؤثر مکانیسم ها، احساس، عملکردهای فعال سازی و کنترل می باشد ]2 و 1[. دست انسان نه فقط یک ابزار مؤثر است بلکه همچنین یک ابزار ایده آل برای کسب اطلاعات از محیط خارج است. شبیه سازی و تقلید از توانایی های سیستم کاری انسان برای قرن ها رویای دانشمندان و مهندسین بوده است.
در حقیقت، توسط یک دست مصنوعی واقعاً شبیه انسان به احتمال یکی از شناخته ترین طرح های زیستی است.
علیرغم چند تلاش تحقیقاتی با هدف نوآوری و تکنولوژی دست های مصنوعی، پژوهش های رضایت کاربر در استفاده از دست های مصنوعی آشکار کرد که 30 تا 50% مقطوع العضوها بطور شدید از دست های مصنوعی خود به طور منظم استفاده نمی برند ]4 و 3[. عوالی اصلی را که سبب فقدان علاقه برای میوالکتریک است دست مصنوعی می شود در سه نکته تحلیلی می شود: عملکرد پایین، تزئین و جراحی کن، و قابلیت کنترل کم.
در این مقاله تلاش های تحقیقاتی به سمت درک سیبرنتیک پروتزهای دست ارائه خواهد شد. بخصوص، ساختار مکانیکی پروتزها، حساس سازی آن و طرح کنترل آن، همراه با اولین نتایج آزمایشگاهی در بخش های زیر توضیح داده خواهد شد.
2. دست شبیه انسانی سه انگشتی (anthropomorphic)
یک دست نیرومند سه انگشتی از طریق محققین در مرکز INAIL RTR در چهارچوب پروژة CYBERHAND توسعه می یابد ]6[. این دست زوایای سنسورهای مشترک توسعه یافته در اسکیولا سانت آنا ترکیب خواهد نمود. چهار حرکت بکار گرفته می شوند، یکی برای جنبش و حرکت انگشت شست به طرف بیرون و داخل، و دیگر برای باز و بسته کردن سه انگشت است. تاکید بر توسعه یک وسیله است که سبک وزن، قابل اعتماد، زیبا، دارای انرژی کافی و عملکرد بالا و در نهایت از نظر تجاری مورد اطمینان است.
توسعة این دست جدید بر اساس دست RTRII است (7) که در آن راه حل پیشنهاد شده از طریق شیگئو هیروس در ساخت گرایپر (8) برای دو انگشت و شصت اعمال شده است.
پروتزهای تجاری دست دو یا سه درجه آزادی (Dofs) است که باعث حرکات انگشت و وضعیت شست می شود. به خاطر نبودن Dofs، چنین وسایلی با عملکردی درک پایین توصیف می شوند. در واقع، آنها اجازه مرور شدن کافی اشیاء را نمی دهند، که در مقایسه با تطابق پذیری دست انسان قرار دارد. در نتیجه، اشیاء باید بطور صریح گرفته شوند تا بطور امن نگه داشته شوند (9).
مکانیسم های درست عمل نشده باعث توانایی های گرفتن خود تطبیق می شوند، و در برابر تعداد زیادی از Dofs کنترل شده با تعداد محدودی از تحریک کننده ها و مکانیسم های متمایزی قدردان هستند. این رویکرد اجازة تولید مجدد بیشتر عملکردهای درک انسان را بدون افزودن پیچیدگی مکانیکی و کنترلی را می دهند. این مشخصه بطرز خاصی در دست های مصنوعی مهم هستند، هنگامی که فقط چند سیگنال کنترلی از واسطة کنترل EMG موجود باشند، و لذا برای مقطوع العضو امکان دارد که در یک شیوة طبیعی بیش از دو محرک را کنترل کند.
دست RTR II داریا سه انگشت است، میانی، نشانه و شست، و نه DOFS در کل، اما فقط دو عدد حرکتی دارد: یکی برای حرکات کششی از تمام انگشتان شست (گیرندة قدرت) و یکی نیز برای حرکات نزدیکی و دور کردن شست (گیرندگی و درک). انگشتان نشانه و میانی همسان هستند (هر دو دارای سه فالانج هستند)، درحالیکه انگشت شست دارای دو فالانج است، همانند دست انسان. (شکل (a) 1).
این دست بر اساس یک سیستم انتقال تاندون است. کشش تاندون ها یک گشتاور نرم شو را در اطراف هر مفصل بوجود می آورد، که بوسیلة پولی های کوچک است، و حرکت خمشی را میسر می سازد، این ساختار انتقالی به همان شیوة فلکسور دیجیتروم پروفاندس عملی می کند ]11[. حرکت گسترشی از طریق فنرهای پیچشی درک می شود. دور شدن و نزدیک شدن حرکات انگشت شست بوسیلة یک مکانیبسم ارتباطی چهار میلی انجام می شود. شکل 1(b) نشان دهندة سیستم های تحرکی و انتقال است.
به منظور اجرای یک درک تطابقی بین انگشتان، یک سیستم درک تطابقی طراحی شده است. این سیستم مبتنی بر فنرهای فشرده است: هر دو سیم انگشتی به یک غلتک خطی متصل است که از طریق دو فنر تراکمی صورت می گیرد (شکل 2). در طی یک درک کلی، انگشتان نشانه و میانی ممکن است در تماس با یک شیء گرفته شده بطور همزمان باشد، یکی از انگشتان و شست در تماس با اولی قرار می گیرند. هنگامی که این حالت رخ می دهد، در پروتزهای قراردادی، انگشت دیگر قادر به رسیدن به شیء برای بهبود بخشیدن به توانایی درک نمی باشد. و این کار مدیون انتخاب فنرهای کشسی این مسئله است که قابل حل می باشد: هنگامی که اولین انگشت (مثل انگشت میانی) در تماس با شیء قرار می گیرد، فنر مربوطه شروع به تراکم می کند، و غلتک هم اکنون آزاد است تا حرکت آنرا و انگشت دوم ادامه دهد (مثل انگشت نشانه) که می تواند خم شود و به شیء برسد.
هنگامی که نیروهیا زیاد مورد نیاز باشند، فنرهای کششی به عنوان یک ارتباط محکم عمل می کنند و تمام نیرو از غلتک به انگشتان منتقل می شود، این مهمترین مزیت استفاده از فنرهای کششی بجای فنر تراکمی است.
3. سیستم حس گر مصنوعی
سیستم حسگر مصنوعی هستة سیستم کنترل دست است، و دارای یک نقش دوگانه است: اولاً فراهم کنندة سیگنال های ورودی برای حلقة کنترلی سطح پایین فاز گرفتن است، و لذا کنترل موضعی و مستقل را بدون نیاز به توجه کاربر و واکنش لغزشی میسر می سازد. بعلاوه، یکسری سیگنال های حسگر را خلق می کند که کاربر منتقل می شود. هدف از طراحی حسگر عبارتست از خلق یک دست مصنوعی و تعداد کثیری از حسگرهای متفاوت به منظور دادن عملکرد های مشابه به دست به عنوان دست انسان.
سیستم حسگر دست برای ایجاد کنترل خودکار امور گرفتن اشیاء بدون نیاز به توجه ویژه و تلاش برای استفاده کننده دست است. علاوه بر این سیستم حسگر مورد مطالعه قرار می گیرد تا اولین دسته آزمایشات را برای پژوهش در سهولت فراهم سازی بازخوردهای شناختی در خصوص گرفتن اشیاء به مقطوع العضو ایجاد کند.
بنا به این دلایل، طبق یک رویکرد بیوشمی (5)، سیستم حسگر مصنوعی در تکرار سیستم حسگر طبیعی است که هر دوی توانایی های درک داخلی و درک خارجی فراهم می سازد.
بویژه، نوع جاری با قرار دادن حسگرهایی برای انگشت شست و برای غلتک فراهم می شود که این سه انگشت را حرکت دهد، یک تنش سنج روی کابل که قادر باشد انگشت نشانه را حرکت دهد، و یک حسگر نیرویی روی نوک انگشت شست. در زیربخش های زیر سیستم حسگر بطور دقیق توضیح داده خواهد شد.
3-1- حسگر وضعیت حس عمقی: حسگر وضعیت غلتک
یک سنجش کیفی از وضعیت های بند انگشتان از طریق شناسایی تعویض غلتک بدست می آید، جایی که یک حسگر هال (مدل SS49B، شرکت هانی ول، ... در ایالات متحده) سوار می شود. این حسگر وضعیت غلتک را در امتداد ضربة آن شناسایی می کند که در طی حرکات خمشی / کششی انگشتان صورت می پذیرد، مثل حساسگرهای زاویه ای فیرمولوژی در کپسول های مفصلی ]12[.
مشکل اصلی مواجه شده در هنگام توسعة این حسگر عبارت از پوشاندن کل ضربة غلتک (در حدود mm20) که در مقایسه با میزان کار نرمال حساسگر هال زیر می باشد،‌ به این دلیل ما تعدادی از ترکیب بندی های مغناطیسی را شبیه سازی و مقایسه می کنیم که از طریق نرم افزار (Ansys Multiphysics (ANSYS Inc, usa) انجام می شود. یک ترکیب بهینة خاص از لحاظ آزمایشی با استفاده از شرکت بین المللی 12 Honeywell مغناطیسی 103MG5 می باشد. تنش الکتریکی هال خلق شده در این ترکیب قادر به پوشاندن کل غلتک است و گرایش آن یکنواخت و کاملاً خطی است، که در شکل A-3 نشان داده شده است (The Mathworks, INC, Natuck, MA. Usa) که در ]7[. توضیح داده می شود وبرای مربوط ساختن غلتک با زوایای مفصل ها توسعه یافته است: از طریق این مدل امکان دارد که وضعیت مفصل ها در طی یک حرکت باز و بسته شدن میسر شود.
این تحلیل آزمایشی شبیه سازی و قطرسنجی نهایی را روی صفحه حالت خوب و تکرارپذیری را فراهم کرده است ( و از طریق کاهش ماشین کردن و مونتاژ کردن انجام می شود ]7[)
2-3 ایجاد حس وضعیت زاویة مفصل عمقی: حساسگر وضعیت انگشت شست یک کلاهک مدور شکل با دو مغناطیس بر پایة انگشت شست مونتاژ شده اند که در طول مرکز چرخش مکانیسم ارتباطی چهار میله است و توانایی های دور شدن / نزدیک شدن را به انگشت شست می دهد. یک حساسگر مؤثر هال (مدل SS496B، شرکت (Honeywell, freeport, II, usa، در جلو کلاهک واقع است و زاویة جابجایی انگشت شست را می سنجد، هنگامی که حرکات دور شدن / نزدیک شدن اجرا می شود، بنابراین شبیه حساسگرهای زاویه ای فیزیولوژی در این مفصل عمل می کند ]12[. این حسگر دارای میزان عملکردی 030 دست و حساسیت خوب، تکرارپذیری و عملکرد خطی خوبی را نشان داده است.
3-3 نیروی حساسگر تاندون عمقی
در دست RTR II، کابل های انتقالی در یک طرف بندهای فاصله ای میانی و نشانه، از سوی دیگر، آنها به غلتک خطی بوسیلة دو فنر فشرده با مکانیسم های متمایز متصل هستند. این کابل ها بطور مستقیم روی دو عنصر سیار عمل می کنند که فنرها در طی گرفتن تطبیقی با یک شکل نامنظم فشرده می سازد. این نیروی حساسگر از طریق حساس سازی یک عنصر الاستیک که به عنوان یک توقف مکانیکی برای کابل ها عمل می کند کسب می شود. تنش تاندون مبتنی بر مقیاس هایی می باشد (مدل ESU-025-1000-Entrasn Inc، USA، NJ و Fairfield). این ساختار میکرومکانیکی برای کسب یک پایة قابلیت تغییر ساخته شده است. (نمودار 5)، که به منظور نظارت مستمر تنش کابل اعمال شده از طریق حرکت ها می باشد، همانند اندام تاندون گلگی در سری های یا یک عضله ]12[.
این قطرسنجی با یک ماشین تست INSTRINR4464 (Instron. Corporation, Can to, Massachusetts, USA) با یک سلول بار استاتیک که در میزان 1KN کار می کند. یک قسمت استوانه ای شکل، ثابت شده برروی سلول بار، برای بکارگیری بار مورد استفاده بوده است که در شکل 6 نشان داده شده است. سیگنال حساسگرهای کششی در ابتدا تشدید شده اند، سپس از طریق یک بورد بدست می آیند (ابزار بین المللی کارت 1200 DAQ)، و سرانجام از طریق یک واسطة Lab View TM برای رویت نمودن در خروجی بلادرنگ (دست ها) درمقابل بار بکار گرفته شده (N) است.
وسیلة حساسگر حالت دینامیک، حساسیت و قابلیت تکرار خوب را نشان داده است، یک هیسترس و زمان تأخیر به خاطر مکانیسم متمایزی دست شناسایی شده است (یک فنر تحت مؤلفه کشیده شده وجود دارد ) (7).
4-3 نیروی حساسگری خارجی: حساسگر نیروی انگشت شست
یک حساسگر مکانیکی مصنوعی از طریق حساسگر فشار FSR بدست می آید (بخش 400#، الکترونیک ارتباط درونی، کاماریلو، کا، ایالات متحده)، که به قطر mm5 و ضخامت اسمی mm3/0 واقع در نوک انگشت شست: کل بند فاصله، با FSR در جهت کف دست در یک بخش به شکل انگشت شست که حاوی سیلیکان ذوب شده است غوطه ور شده است. هنگامی که پلیمریزاسیون سیلیکان تمام شود، یک نیروی حساس نوک انگشت بدست آمده است. حساسگر نیرو فقط روی نوک انگشت اعمال شده است که بطور قابل توجهی در تمام امور عملیاتی دخیل است ]13[.
قطرسنجی یاد شده دستگاه تست INSTRONR4464 اجرا شده است (Instron Corporation, canto, USA) که با بار استاتیک تحمل کرده در میزان 1KN می باشد. این دست با نیروی حساسگر رو به سمت بالا قفل می شود، و یک سیلندر (به قطر mm5)، ثابت شده روی سلول بار، برای بکار بردن این بار مورد استفاده بوده است.
آزمایشات اولیه یک هیسترس کم را نشان داده اند و همینطور تکرارپذیری بالا را (نمودار 8). این حساسگر اطلاعاتی را در خصوص فشار استاتیک روی یک بخش وسیع (بیش از mm5) بدست می دهد و خصوصیات دینامیکی خوبی را نشان داده است. درنتیجه، تیروی توسعه یافتة حساسگر به مشخصه هایFA II و SA II حساسگر مکانیکی روانشناختی شبیه می شود.
4- کنترل پروتزها
این تحقیق بطور فعال دارای سه هدف اصلی است: (1) توسعة الگوریتم هایی برای استخراج اطلاعاتی در بارة تمایلات کاربر از طریق پردازش سیگنال های عصبی طبیعی بوده است (این زیر سیستم از این به بعد مدوله تشخیص الگوی سطح بالا (HLPRM) نامیده می شود، (2) توسعه الگوریتم هایی برای کنترل حلقة بسته از پروتزهای مصنوعی طبق دستورات وارده از HLPRM و اطلاعات حسگری کسب شده از حساسگرهای شبه زیستی واقع در پروتزها بوده است (این مدوله از این پس کنترل کنندة سطح پایین (LLC) نام می گیرد، (3) توسعة یک استراتژی برای شبیه سازی عصب های مرکزی به منظور فراهم سازی نوعی بازخورد حساسگر برای کاربر.
توسعة HLPRM یک الگوی تشخیص مسئله واقعی است. HLPRM باید قادر به شناسایی درست آنچه که در امور t کاربر را وادار به اجرا می کند و در میان امور مختلف ممکن است باشد، برای نائل آمدن به این نتیجه، HLPRM باید متشکل از زیرسیستم های ذیل باشد:
]1[ یک سیستم برای افزایش نسبت سیگنال به نوفه از سیگنال های عصبی مرکزی که با الکترودهای عصبی از نوع دوباره خلق شده باشد. ارزشی توجه دارد که در این حالت باید نوفه را در نظر بگیریم، نه تنها به عنوان تداخل ناشی از سر و صدای حرارتی یا الکتریکی، بلکه همچنین حضور سیگنال های عصبی دیگر که به کارگیری که ما تمایل به شناسایی آن داریم مرتبط نمی باشد. بنا به این دلیل استفاده از الگوریتم ویژه (از قبیل الکوریتم های دکانولاسیون کدر، تحلیل مؤلفه اصلی. یا ارائه مجدد فرکانس زمان – هزینه) به منظور تجزیه سیگنال های عصبی در نظر گرفته می شود که مؤلفه های نونه را پاک می کند.
]2[ یک سیستم برای تمایز امر مورد دلخواه، در این حالت، معماری های گوناگونی طراحی می شود و تست می شوند. بویژه پتانسیل های تکنیک های باصطلاح نرم افزاری (شبکه هیا عصبی، سیستم های مبهم، الگوریتم های ژنتیکی) مورد تجلیل واقع می شوند.
چندین ساختار گوناگون مبتنی بر الکوریتم های آماری و نرم افزاری تحت پژوهش هستند ]15 و 14[. این سیستم ها در وهلة نخست با استفاده از سیگنال های عصبی ثبت شده بوسیلة میکرونروگرافی تست می شوند (شکل 9).
LLC باید کنترل حلقة بسته محرک پروتز را طبق امر t* که از سوی HLPRM برگزیده شده انجام دهد (و اطلاعات حاصله از حساسگرها).
همینطور در این حالت، چندین الگوریتم مبتنی بر تکنیک های نرم افزاری اجرا خواهد شد. در آزمایشات اولیه، LLC به عنوان یک کنترل کننده منطقی مبهم اجرا شد که به منظور استخراج حرکات پروتزی دست بر اساس اطلاعات حاصله از کنترل کنندة سطح بالا (HLC) به شیوة حلقه – بسته بوده است. یک FLC نیاز به یک مدل صریح از دستگاه ندارد و این در کاربردهای موتور درایو بسیار مفید واقع می شود جایی که بار مکانیکی غیرخطی یا تا حدودی ناشناخته یا متغیرات در این آزمایشات اولیه HLC صرفاً یک عملکرد اتفاقی بگزیده در میان گزینه های متفاوت ممکن است. اگر دستور انتخاب شده از طریق HLC «بازکردن دست» بود، این سیستم وضعیت فعلی دست را می خواند و دستورات لازم را برای موتور جهت رسیدن به وضعیت مطلوب فراهم می ساخت (که برای بازشدن ماکزیمم دست است). اگر دستور «گرفتن شی» باشد، این سیستم اطلاعات نیروی دست را از طریق ارتباط با میکروکنترل کننده بدست می آورد، که با استفاده از بخش موازی، و دستور فراهم شده برای موتورها (حرکات) بسته به نیروی گرفتن مطلوب است. این دست تا رسیدن تماس بسته می ماند.
پس از این رخداد، انگشت شست متوقف شد و انگشتان نشانه و میانی از طریق دستورات FLC بسته می شوند تا اینکه تفاوت بین نیروی واقعی و سطح مطلوب کمتر از آستانة تحمل باشد. ورودی های FLCخطای وضعیتی بودند (یا نیروی وابسته به اقدام اجرایی) و تغییر در خطای وضعیتی (نیرو)، و خروجی همان تغییر در ولتاژ حرکتی بود. کنترل نیز طبق خطای وضعیت (نیرو) افزایش یا کاهش می یابد. پایة قاعده یک کنترل کنندة PI را در حد مطلوب در ]16[ اجرا می کند.
FLC یک کنترل کنندة PIP کلاسیک در اجرای امور گوناگون مقایسه شد (باز شدن و بسته شدن دست). FLC در هر دو امر PID را اجرا نمود، و زمان مناسب با کاربردهای بلادرنگ را بالا برد.
بالاخره به منظور اجرای بازخورد حساسگر توصیف سیگنال های عصبی رو به مرکز در حال توسعه است. ]17[.
5- نتیجه گیری
در این مقاله، توسعه یک پروتز جدید ارائه شده است. این پروتز بنام دست RTR II، مبتنی بر مکانیسم های تحریک شده است که اجازة کسب توانایی های گرفتن خود تطبیق را بدون سنجش مکانیکی و کنترل پیچیدگی می دهد، بنابراین به عمل آوردن انعطاف پذیری پروتزها در حالیکه راه حل تحریک پذیری را حفظ می کند و الگوریتم های کنترل ساده را نیز حفظ می نماید.
این دست همینطور با چندین حساسگر عمقی و خارجی که از رهگذر حساسگرهای طبیعی بوجود می آید، هر دوی حساسگرهای موقعیتی و حساسگرهای نیرو شناسایی و تست شده اند. نتایج اولین آزمایشات با این حساسگرها ارائه شده اند. این نتایج کاملاً نویدبخش هستند، هم برای اجرای کنترل حلقة سطح پایین فاز گرفتن، و هم برای خلق سیگنال های حساسگر انتقال یافته به کاربر از طریق یک واسطة عصبی مناسب.
و سرانجام، این تحقیق برای شناسایی کنترل پروتزها (تقسیم شده به مدوله تشخیص الگوی بال، کنترل سطح پایین، و شبیه سازی عصب های رو به مرکز) همراه با نتایج اولیه ارائه شده است.
این سیستم پایة جاری شناسایی پروتزهای جدید است که از طریق مقطوع العضو احساس می شود یعنی هنگامی که عدم اندام طبیعی یک بازخورد حسی طبیعی را (بوسیله شبیه سازی عصب های ویژه رو به مرکز) توزیع می کند و در یک شیوة خیلی طبیعی از طریق پردازش سیگنال های عصبی رو به مرکز که از دستگاه عصبی مرکزی می آید کنترل می شود (افزایش پاسخ دهی و عملکردی پروتزهای کنترلی مبتنی بر EMG جاری)
تشکر و قدردانی
این اثر تا حدودی به حمایت «مرکز تحقیقات کاربردی مهندسی توانبخشی» در ویارگویی (ایتالیا Lu,) از طریق INAIL (توسعة ملی برای بیمة کارگران مجروح) انجام شده و از طریق یک کار و تلاش مشترک INAIL و Seuola Superiore... انجام شده است. این کار همینطور از طرف صندوق CYBER HAND (توسعة سیبرنتیک دست» #2001-35094پروژه(IST-FET حمایت شده است.
طراحی و آزمایش روی دست جدید بیومکاترونیک
چکیده: یک پروتز اندام ایده آل فوقانی باید به عنوان بخشی از جسم طبیعی است و باید توانایی های حسی – حرکتی اندام قطع شده را شبیه سازی کند. به هر حال چنین پروتز سیبرنتیک ایده آل هنوز هم از واقعیت دست حقیقی فاصله دارد: دست های پروتز پی جاری گیره های سادة همراه یک یا دو درجه آزادی هستند، که توانایی یک انگشت شست – نشانه را در خود دارد. این مقاله طراحی و ساخت یک دست پروتز جدید مبتنی بر بیومکاترونیک و رویکرد سیبرنتیک را توصیف می کند. رویکرد ما در تهیة هماهنگی حسی – حرکتی طبیعی برای عضو قطع شده است، که از طریق ترکیب مکانیسم های تقلیدی زیستی، حساسگرها، محرک ها و کنترل آنها از طریق واسطة دست با سیستم عصبی اصلی عمل می کند.
1- مقدمه
توسعة پروتزهای یک اندام فوقانی که به عنوان بخشی از جسم است از طریق مقطوع العضو احساس می شود ]گیرنده عضلانی فیزیولوژیکی کسترش یافته EPP - ]1[)، و آنچه را که از طریق تشبیه سازی دقیق توانایی های حسی – حرکتی آن قطع شده (پروتزهای سیبرنتیک ]2[( ) بسیار از نوع حقیقی آن فاصله دارد. در واقع، دست های تجاری پروتزی قادر به ارائه عملکرد کافی و فراهم ساختن اطلاعات حسی - حرکتی برای کاربر نمی باشند. یکی از مشکلات مهم وسایل موجود نبودن درجات آزادی (DOFS) می باشد.
وسایل موجود ساختگی بازرگانی، از قبیل اتوبک سنسور (otto Bock sensur Hand) همین طور طراحی دست های چند منظوره ]9 و 8 و 7 و 6 و 5و 4 و 3[ دور از تهیة توانایی های دستکاری دست انسان هستند ]10[. این به خاطر دلایل مختلف است. به عنوان مثال، در دست های پروتزی که فعالانه خم می شوند و به دو یا سه مفصل محدود می شوند، که از طریق یک موتور درایو مجزا تحریک می شوند به دو یا سه مفصل محدود می شوند، متاکارپو – فالانجیل (MP) انگشت شست، از انگشت نشانه و میانی عمل می کنند، در حالیکه سایر مفصل ها فقط بطور غیر فعال خم می شوند.
شیوة غلبه بر این مشکلات عبارت از توسعة یک پروتز سیبرنتیک است که بدنبال یک رویکرد بیومکاترونیک است، مثلاً از طریق طراحی یک سیستم مکاترونیک برگرفته از دنیای زیستی. پروتزهای سیبرنتیک باید مسائل زیر را از پروتزهای تجاری حل کنند:
1. توانایی های کاهش یافته گرفتن اشیاء
2. ظاهر غیر عادی
3. نبودن اطلاعات حسی داده شده به عضو قطع شده.
4. نبودن واسطة دستوری طبیعی
اولین و دومین مشکل از طریق افزایش تعداد DOFS فعال و غیر فعال حل می شود:
این امر از رهگذر ضمیمه ساختن تعداد بیشتری محرک در ساختار دست و طراحی مفصل های دوتایی دست یافتنی است.
سومین و چهارمین مشکل از طریق توسعة یک واسطة طبیعی بین سیستم عصبی جانبی (PNS) و یک وسیلة مصنوعی (مثل یک واسطة عصبی طبیعی (NI) برای ثبت و شبیه سازی PNS در یک شیوة انتخابی برطرف می شود. این امر به منظور میسر ساختن کنترل مبتنی بر ENG از پروتزهای مربوط (جهت حل مشکل چهارم) و ارائه نوعی بازخورد حسی به عضو قطع شده از طریق شبیه سازی به شیوة مناسب عصب های رو به مرکز مفید واقع می شود (که پس از توصیف سیگنال های رو به مرکز PNS در پاسخ به محرک مکانیکی و گیرندة عضلانی است) و برای شکل سوم پروتزهای موجود تجاری است. این رویکرد در نمودار 1 نشان داده شده است.
فعالیت، تحقیقاتی جاری در سکولا سوپریر سانت آنا برای هدف توسعه ای یک دست مصنوعی بیومکاترونیک کنترل شده از طریق یک NI طبیعی بود که در این فصل مطرح می شود. بویژه، نتایج اولیة حاصله در سیگنال های ENG از عصب های رو به مرکز نشان داده می شوند و مورد تحلیل واقع می شوند.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 34   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله توسعة سیبرنتیک دست مصنوعی