فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله معارف

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله معارف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

ان الذین ینادونک من وراء الحجرات الکثرهم لا یعقلون (آیه4)
همانا کسانی که از پشت حجره ها تو را می خوانند ، اکثرشان تعقل نمی کنند.
و لو انهم صبروا حتی تخرج الیهم لکان خیراً لهم و الله غفور رحیم(آیه 5)
و اگر آنان صبر کنند تا تو به سوی آنان خارج شوی ، قطعاً برایشان بهتر است و خداوند بخشنده مهربان است.

 

نکته ها:
اگر امروز صدا زدن پیامبر اکرم (ص) از پشت حجرات مطرح نیست ؛ ولی این الگو در موارد بسیاری کاربرد دارد.
در آیه (تبت یدا ابی لهب . . .) منظور فقط او نیست ؛ بلکه هدف تفکرات و اعمال او است. او کافر و کار شکن بود و امروز باید گفت : بریده باد دست کسانی که نسبت به مسلمین سوء قصد دارند و نسبت به رهبران الهی کار شکنی می کنند!
حجره های خانه پیامبر (ع) نه اتاق از شاخه های خرما و بر در هر یک پرده ای از موی بز بود. طول هر اتاق پنج و ارتفاع آن چهار متر بود. در زمان ولیدین عبد الملک آن ها را خراب و جزو مسجد قرار دادند. . روز خراب کردن ، صدای گریه ها بلند شد و سعید بن مسیب می گفت : دوست داشتم این حجره ها به حال خود باقی می بود تا جهانیان این سادگی را ببینند ! (تفسیر روح المعانی)

 


پیام ها :
1- به شان افراد توجه کنیم. با فریاد و ایجاد فشار روانی ، پیامبر را در رو دربایستی قرار دادن تحمیل خواسته ها بر آن حضرت ، در شان آن بزرگوار نیست.
2- با یک حرکت بی ادبانه نباید مردم را بی عقل دانست. گروهی که هموار پشت اتاق های پیامبر با فریاد ، خواهان خارج شدن حضرت بودند ، بی عقلاند. (استمرار در حرکت خارج از نزاکت)
3- حساب فریاد افرادی که بر اساس عادت بلند سخن می گویند ، از افراد بی ادب و مغرض جدا است. (اکثرهم لایعقلون)
4- فریاد و بی ادبی نسبت به رهبر آسمانی ، نشانه بی عقلی است.
5- هر کس عقلش بیشتر است، ادبش بیشتر است. (الذین ینادونک . . . اکثر هم لایعقلون)
6- یکی از راه های اصلاح و تربیت ، انتقاد و توبیخ خلاف کار است. (الذین ینادونک . . . اکثر هم لا یعقلون )
7- آن جا که عمل خلافی تکرار شد، توبیخ لازم است. (ینادونک . . . لا یعقلون )
8- به برنامه ها و اوقات فراغت دیگران احترام بگذاریم . پیامبر نیز به استراحت و رسیدگی به خانواده نیاز دارد.
9- صبر نشانه ادب است . (صبروا حتی تخرج)
10-برای اصلاح افراد بی ادب و بی خرد ، از راه رحمت ، گذشت و مهربانی وارد شویم. خداوند ضمن سرزنش کسانی که با فریاد پیامبر را صدا می زدند ، مغفرت و رحمت خود را مطرح می کند.

 

یایها الذین ءامنوا ان جاء کم فاسق بنبا فتبینوا ان تصیبوا قوماً بجهله فتصبحوا علی ما فعلتم ندمین (آیه 6)
ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر فاسقی برای شما خبری آورد فوری تحقیق کنید مبادا(به خاطر زود باوری و شتاب زدگی تصمیم بگیریدو )ناآگاهانه به قومی آسیب رسانید ؛ سپس از کرده خود پشیمان شوید.

 

نکته ها :
سوال : در این آیه دستور تحقیق و بررسی آمده است ؛ ولی در آیه 12 همین سوره ، تجسس در امور مردم حرام شده است. آیا می شود هم تجسس حرام باشد و هم بررسی واجب؟
پاسخ : تجسس درباره رفتار شخصی مردم حرام است؛ ولی آن جا که به جامعه مربوط است و باید بر اساس ان ، عملی انجام دهیم و اگر به خاطر احترام فرد ، تحقیق نکنیم ممکن است امتی در معرض فتنه قرار گیرند ، تحقیق لازم است.
شان نزولی که غالب مفسران برای این ایه ذکر کرده اند چنین است:
پیامبر اکرم (ص)ولید بن عقبه را برای جمع آوری زکات قبیله (بنی المصطلق) به سوی آنان فرستاد . مردم قبیله به استقبال او آمدند ؛ ولی از آنجا که بین آنان و ولید در جاهلیت دشمنی بود ولید تصور کرد مردم برای کشتن او جمع شده اند . از همین رو به مدینه بازگشت و گفت آن ها از دادن زکات امتناع کرده و در صدد جنگ با من بودند ، مسلمانان به جنب و جوش درآمده و قصد حرکت به جانب آن قبیله و جنگ با انان کردند ؛ ولی آیه نازل شد و آنان را از اتکا به خبر (فسق) (که بدون تحقیق و از سر خصومت و کینه های جاهلی سخن گفته است ) بازداشت .

 

پیام ها :
1- همه اصحاب پیامبر عادل نبوده اند ؛ بلکه در میان آنان افراد فاسق و منافق نیز بوده اند. (ان جاء کم فاسق)
2- رسوا کردن فردی که کارش فتنه است ، مانعی ندارد.
3- اسلام ، اصل در زندگی را اعتماد به مردم می داند ؛ اما حساب کسی که فسق او بر همه روشن شد، از افراد عادی جدا است.
4- زمینه حوادث دو چیز است : تلاش فاسق ، زودباوری مؤمن .
(امنوا . . . جائکم فاسق)
5- باید به سراغ خبر گرفتن از فاسق نرویم؛ ولی انان در صددند که به سراغ ما بیایند و اخبار نادرستی را بازگو کنند. (جائکم. . . )
6- خبر مهم نیاز به تحقیق دارد؛ زیرا نباء یعنی خبر مهم.
7- ایمان با خوش باوری سازگار نیست . (آمنوا . . . فتبینوا)
8- تحقیق درباره خبر به تاخیر نیافتد . حرف فاء در (فتبینوا) نشانه اقدام سریع است.
9- جامعه اسلامی در معرض تهاجم خبری است و مردم باید هوشیار و اهل تحقیق باشند.
10-نباید همه جا سخن فاسق را تکذیب کرد؛ بلکه باید تحقیق شود .
11-درمان ناهنجاری های اجتماعی ، هوشیاری عمومی است.
12- با تحقیق و بررسی ، نگذاریم فاسقان میدان دار جامعه باشند.
13- باید علاج را قبل از وقوع انجام داد. ابتدا تحقیق ، سپس اقدام .
بیان فلسفه احکام الهی ، انگیزه مردم را در انجام دستورات زیاد می کند . (فلسفه و راز تحقیق ، دوری از ایجاد فتنه در جامعه بیان شده است .) (فتبینوا. . . ان تصیبوا)
15- هدف خبرگزار فاسق ، ایجاد فتنه و بهم زدن امنیت نظام است.
(ان تصیبوا قوماً بجهاله)
16- اقدام به یک گزارش بررسی نشده ، می تواند قومی را به نابودی بکشاند . (ان تصیبوا قوماً)
17- عمل بدون تحقیق ، از جهالت است . (تصیبوا قوماً بجهاله)
18- پایان کار نسنجیده ، پشیمانی است . (نادمین)
فسق چیست و فاسق کیست ؟
(فسق )به معنای جدا شدن و در اصطلاح قرآنی ،؟ جدا شدن از راه مستقیم است. این کلمه در برابر عدل بکار می رود. فاسق از نظر فقهی ، کسی است که مرتکب گناه کبیره شده و توبه نکند.
(فسق) در قالبهای گوناگون و موارد مختلف ، پنجاه و چهار بار در قرآن آمده است از جمله در مورد افراد زیر :
1- منحرفان فکری . (نمل ، 12.)
2- افراد چند چهره و منافق . (توبه ، 67.)
3- آزار دهندگان انبیاء و سرکشان از دستورات آنان . (مائده ، 24.)
4- کسانی که طبق قانون الهی قضاوت نمی کنند. (مائده ، 47.)
5- حیله گران (اعراف ، 163.)
6- ترک کنندگان امر به معروف و نهی از منکر . (اعراف ، 165.)
7- کسانی که خانه ، تجارت ، فامیل و مادیات را بر جهاد در راه خدا ترجیح میدهند.
8- منحرفان جنسی و شهوت رانان .(عنکبوت ، 34.)
9- بهره گیری از غذا های حرام. (مائده ، 3.)
10- تهمت زنندگان به زنان پاکدامن . (نور ، 4.)

 

برخورد با فاسق
آیات و روایات ، مسلمانان را از دوست شدن با فاسق نهی کرده اند.
1- پیامبر (ص) فرمود: فاسقی که گناه علنی کند ، غیبت ندارد .( مستدرک الوسائل ، ج 1 ، ص 138.)
2- پیامبر فرمود : دعوت فاسق را نپذیرید. (من لا یحضر ، ج 4 ، ص3)
3- حضرت علی (ع) فرمود : گواهی فاسق پذیرفته نمی شود . (وسائل الشیعه ، ج 27 ، ص394.)
4- امام صادق از امام باقر و او از امام سجاد (ع) نقل می فرماید : از دوستی با افراد فاسق پرهیز نما که تو را با لقمه نانی یا کمتر می فروشند . (کافی ، ج2 ،ص376.)

 

تحقیق ، داوری دردهای اجتماعی
در طول تاریخ ، انبیاء با مردم و اجتماعاتی روبرو بوده اند که انواع بیماری های اجتماعی و اخلاقی داشته اند و حتی امروز با این همه پیشرفته های علمی ، اقتصادی و اجتماعی ، ان بیماری ها باقی است . آن بیماری ها عبارتند از :
1- تقلید کورکورانه از نیاکان ، عادات و اداب و رسوم خرافی .
2- پیروی از خیالات ، شایعات ، پیشگوئی ها و تحلیل های نادرست .
3- قضاوت ، موضع گیری ، ستایش ، انتقاد ، نوشتن و گفتن بدون علم .
دستور تحقیق در این آیه ، داوری شفابخش این بیماری ها است و اگر افراد جامعه اهل تحقیق باشند این افات درمان می شود .

 

نمونه ای تلخ
پس از جنگ خیبر ، پامبر (ص) اسامه را همراه گروهی به سوی گروهی از یهودیان فرستاد تا آنان را به اسلام یا قبول شرائط ذمه دعوت نمایند ، یکی از یهودیان با شنیدن خبر ، اموال و خانواده خود را در پناه کوهی قرار داد و با گفتن (لا اله الا الله محمد رسول الله )به استقبال مسلمانان آمد. اسامه به گمان این که اسلام او واقعی نیست او را کشت. رسول خدا پس از اطلاع به شدت ناراحت شدند ، آیه نازل شد : ای مومنین ! هرگاه در راه خدا گام برمی دارید و سفر می کنید ، تحقیق کنید و به کسی که اظهار ایمان می کند نگوئید تو مومن نیستی و به خاطر به دست آردن غنائم بی گناهی را نکشید؛ زیرا نزد خداوند غنائم فراوانی است (که می توانید بدون کشتن ناروای مردم به شما عطا کند. ) (نساء 94.)

 

محکم کاری
اسلام اصل دقت و محکم کاری را در همه امور مورد توجه قرار داده است از جمله :
1- در اصل عقائد ، تقلید را ممنوع کرده و می فرماید : هر کس باید با عقل راه فکری خود را انتخاب کند.
2- در رهبری ، اصل عصمت یا عدالت را در کنار شرائط دیگر شرط لازم شمرده است.
3- در تقلید نیز یکی از شرائط مرجع تقلید را در کنار علم ، عدالت و دوری از هوا ، بصیرت به مسائل زمان مطرح کرده است.
4- در قضاوت ، علاوه بر علم و عدالت ، تامین زندگی قاضی را شرط دانسته تا نیاز ، قاضی را به سوی رشوه سوق ندهد.
5- بزرگترین آیه قران که در سوره بقره است ، مربوط به تنظیم اسناد داد و ستد است. اسلام محکم کاری را حتی در دفن مرده سفارش کرده است ؛ زیرا مسلمانان دیدند پیامبر اسلام (ص) قبر یکی از مسلمانان را بسیار محکم می سازد ، پرسیدند : این همه دقت در چیدن خشت های قبر برای چیست؟ فرمود : خداوند دوست دارد مسلمانان در هر کاری ، محکم کاری کند.
قران درباره سخن گفتن نیز می فرماید : حرف محکم و منطقی بزنید . (احزاب ، 70.)

 

خبر در اسلام
اسلام درباره خبر تاکیدهای فراوانی کرده است از جمله :
الف: هر چه را به آن علم نداری ، دنبال نکن ؛ زیرا در قیامت از چشم و گوش و دل شما بازخواست می شود. (اسراء ، 36.)
ب: خبر را به اهل استنباط عرضه کنید ؛ اگر حقانیت آن ثابت شد پخش کنید . (نساء 83.)
ج: قرآن برای کسانی که با پخش اخبار دروغ ، در جامعه دغدغه ایجاد می کنند ، کیفری سخت معین فرموده است. (احزاب ، 60.)
د: پیامبر (ص) در آخرین سفر حج فرمودند : کسانی که خبرهای دروغی از من نقل می کنند زیادند و بعداً زیادتر خواهند شد ، هر کس آگاهانه به من نسبت دروغ بدهد ، جایگاهش دوزخ است.
هر چه از من شنیدید به قرآن و سنت من عرضه کنید ، اگر موافق آن دو بود بپذیرید وگرنه رد کنید . (بحار ، ج 2 ، ص 225.)
ه. امام صادق (ع) بر کسی که خبر های دروغی را به امام باقر (ع) نسبت می داد لعنت کردند و فرمودند : هر چه از ما شنیدید ، اگر شاهدی از قرآن یا سایر سخنان ما بر آن پیدا کردید بپذیرید وگرنه نپذیرید . (بحار ، ج2 ، ص250.)
و: امام رضا (ع) فرمودند : سند سخنان ما قرآن و سنت رسول خدا (ص) است (بحار ، ج2 ، ص250.)
ز: یکی از مهمترین علوم اسلامی ، علم رجال است که افرادی را که حدیث نقل میکنند مورد ارزیابی قرار می دهد.

 

شیوه تحقیق
آن چه مهم است تحقیق و کسب علم است تا اقدامی جاهلانه صورت نگیرد ؛ اما اسلام که دین جامعی است برای شناخت صحیح از ناصحیح ، بر حسب موارد راه‌هایی را نیز نشان داده است از جمله :
1- مراجع به کتب و اسناد تا آن جا که پیامبر (ص) فرمود : نام و نشان مرا در تورات و انجیل می یابید. (اعراف ، 157.)
2- پرسش از دانشمندان با تقوی . (نحل ، 43 ، انبیاء 7.)
3- گواهی دادن دو شاهد عادل . (مائده ، 95.)
4- جمع آوری قرائن . گاهی انسان از مجموع آثار و قرائن و نوع سخن ، همکاری ، زمان ، مکان و شیوه کار ، حقانیت آن را می فهمد. مثلاً برای شناخت پیامبر از این که او درس ناخوانده است و در مرکز بت پرستی بر ضد بت پرستی قیام کرده و سخن او قرآن است و در میان دوست و دشمن به امین شناخته شده ، خلق او کریم ، یارانش با وفا ، رفتارش حتی روز فتح مکه عفو و گذشت ، دستوراتش جهان شمول و شیوه کارش بر اساس حق است به حقانیت پیامبر ایمان می آورد .
5- هماهنگی گفتار او با سخنان قبلی و تضاد نداشتن سخنان .
6- هماهنگی گفتار او با گفتار دیگران . مثلاً شخصی مطلبی را از حدیث پیامبر (ص) برداشت می کند ؛ اگر دید بزرگان دیگری نیز همان آن را برداشت کرده اند ، به فهم خود مطمئن می شود.
7- اعتماد دیگران . مثلاً اگر علماء و مراجع تقلید به حدیثی اعتماد کردند و یا اگر مردم متدین در نماز به شخصی اقتدا کردند ، این نوع اعتمادها را می توان تکیه گاه تحقیق قرار داد.
8- سابقه کار می تواند در تحقیق موثر باشد. پیامبر (ص) به مردم می فرمود : چرا در من شک دارید ؟ من که عمری را با شما زندگی کرده ام و همه حالات مرا دیده‌اید . (یونس ، 16.)

 

دروغ
دروغ یک نوع نفاق است ؛ زیرا چیزی را به زبان می گوید که خود نیز باور ندارد . (فتح ، 11.)
-دروغ گاهی تهمت نیز هست . (یوسف ، 25.)
- دروغ گاهی با سوگند نیز همراه می شود . (توبه ، 74.)
- دروغ گاهی با صحنه سازی هائی همراه می شود . مانند برادران یوسف که اشکریزان نزد پدر آمدند که یوسف را گرگ پاره کرد. (یوسف ، 16.)
- دروغ گاهی با عمل است. برادران یوسف پیراهن یوسف را با خون آمیختند. (یوسف ، 18.)
- اسلام مردم را حتی از دروغ شوخی نهی فرموده است. ( کافی ، ج2 ، ص338.)
- دروغ ، کلید بسیاری از گناهان است. (کافی ، ج 2 ، ص337.)
- دروغ ، انسان را از چشیدن مزه ایمان محروم کرده (کافی ، ج 2 ، ص 340) و سبب خرابی ایمان می شود. (کافی ، ج 2 ، ص 339.)
- امام باقر (ع) فرمود : چیزی بدتر از دروغ نیست .
- حضرت علی (ع) فرمود : از دوستی با دروغگو بپرهیز که او هم چون سراب است.

 

و اعلموا ان فیکم رسول الله لو یطیعکم فی کثیر من الامر لعنتم ولکن الله حبب الیکم الایمن وزینه فی قلوبکم و کره الیکم الکفر و الفسوق و العصیان اولئک هم الرشدون .
و بدانید که در میان شما رسول خدا است که اگر در بسیاری از امور پیور شما باشد ، قطعاً به مشقت می افتد . ولی خدا ایمان را محبوب شما قرار داده و در دل هایتان آن را زینت بخشیده و کفر ، فسق و گناه را مورد تنفر شما قرار داده است . آن ها همان رشد یافتگان هستند.
فضلاً من الله و نعمه و الله علیم حکیم . (آیات 7 و 8)
(این علاقه به ایمان و تنفر از کفر،) از طرف خداوند فضل و نعمتی بزرگ است و خداوند آگاه و حکیم است.
نکته ها:
-در آیات قبل خواندیم که شخصی به دروغ خبر مخالفت و قصد جنگ مردم قبیله ای را به پیامبر (ص) و مردم داد. مردم عصبانی و آماده هجوم شدند و توقع داشتند که پیامبر نیز آنان را حمایت کند. آیه نازل شد که اولاً هرگاه فاسقی خبری آورد تحقیق کنید و ثانیاً مردم باید تابع پیغمبر باشند ، نه آن که رهبر الهی تابع هیجان هائی که برخاسته از گزارش افراد فاسق است قرار گیرد.
- کلید شناخت خود را علاقه به مومنین بدانید ؛ اگر اهل ایمان محبوب شما بودند ، در راه خیرند : اما اگر به گناه کاران علاقمند باشید ، در شما خیری نیست . (کافی ، ج 2، ص126.)
- از موارد ایمان در جمله (حبب الیکم الایمان) محبت علی ابن ابی طالب (ع) است و مراد از کفر و فسوق و عصیان ، افرادی هستند که در برابر اهل بیت (ع) قیام کرده اند. (کافی ، ج 1 ، ص 426.)
- کسانی که علاقه به معنویات و تنفر از گناه را نعمت نمی دانند ، نعمت های الهی را کفران کرده ، عملشان کم و تلاش های انان نابود است. (کافی ، ج4 ، ص 158.)
- رشد ، هدیه الهی است که به انبیاء داده شده (انبیاء 51.) و وظیفه آن ها رشد دادن انسان می باشد ؛ (غافر 38.) و خود آنان نیز به دنبال رشد بوده اند ؛ چنان که حضرت موسی به دنبال حضرت خضر می رود تا به شرد برسد ؛ ( کهف ،66.) . ایمان زمینه رشد (بقره ، 186.) و کتب آسمانی وسیله رشد انسان می باشند. (جن، 2.) . به هر حال مراد قرآن رشد معنوی است ، و این کوته فکری است که رشد را تنها در کامیابی های دنیوی می داند.
- در مدیریت و سیاست گذاری جامعه ، اگر تصمیم گیرنده معصوم یا عادل نباشد ، از استبداد سر درمی آورد که در آن رشدی نیست (هود، 97.) ولی اگر تصمیم گیرنده معصوم یا عادل باشد ، زمینه رشد فراهم است.

 

پیام ها :
1- برای پشیمان نشدن باید به انبیاء مراجعه کرد. (در اخر آیه قبل ، سخن از ندامت و پشیمانی بود و در این آیه می فرماید : به پیامبرمراجعه کنید تا از کارهای شتاب زده ندامت آور بیمه شوید. )
2- حضور پیامبر و رهبران الهی ، امتیاز خاصی برای جامعه ها است.
3- رهبر باید در دسترس باشد و مردم حضورش را جدی بگیرند .
4- توقع مشورت کردن پیغمبر با مردم مانعی ندارد ؛ اما اطاعت پیامبر از مردم انتظاری نابجاست.
5- مشکلات مردم به خاطر دوری از مکتب انبیاء و عمل به سلیقه ها و هوس های مختلف و شخصی است.
6- رهبر باید استقلال رای داشته باشد ؛ اگر فتنه ها و خواسته ها ، رایش را سست کند جامعه گرفتار مشکلاتی می شود.
7- انعطاف در برخی موارد لازم است. (فی کثیر من الامر)
8- در مواردی که حکمی از طرف خدا و رسول نیست و جای مشورت است ، پیروی از مردم و همراه شدن با ان ها مانعی ندارد . (فی کثیر من الامر)
9- گرایش به دین ، فضل خداوند ، و امری فطری است که خداوند در انسان و به ودیعه گذاشته است. (حبب الیکم الایمان . . . ) . کفر خلاف فطرت است. (کره الیکم الکفر)
10- خداوند محبت ایمان را در دل می افکند ؛ ولی آن را مجبور به ایمان نمی کند . (حبب الیکم الایمان. . .)
11- ایمان زینت دل هاست . (زینه فی قلوبکم) و جلوه های مادی ، زینت زمین هستند. (انا جعلنا ما علی الارض زینه لها)
12- تولی و تبری باید در کنار هم باشد ؛ اگر ایمان را دوست داریم باید از کفر ، فسق و عصیان نیز بیزار باشیم . (حبب الیکم الایمان . . . کره الیکم الفکر . . .)
13- انکار قلبی و انگیزه فاسد ، مقدمه طغیان انسان است . ابتدا فرمود: (الکفر) و سپس (الفسوق و العصیان)
14- آفات ایمان ، کفر ، فسوق و عصیان است.
15- تنفر از بدی ها ، فطری (کره الیکم الکفر و الفسوق و العصیان . . . )و مایه رشد انسان است. (اولئک هم الراشدون)
16- نعمت ، تنها نعمت های مادی نیست ، از نعمت های بزرگ الهی دوست داشتن ایمان و بیزاری از کفر ، فسق و عصیان است.
(حبب . . . کره . . . فضلاغً من الله و نعمه)

 


رابطه ایمان و علم
ایمان برتر و فراتر از علم است ؛ زیرا ایمان از مقوله محبت است ، چنان که حساب ولایت از حساب رئیس و حاکم جدا است. توضیح ان که : انسان مومن به بسیاری از چیزها علم دارد ؛ ولی به آن ها عشق نمی ورزد . مثلاً به ارتفاع کوه ها و عمق اقیانوس ها و تاریخ و هزاران مسئله دیگر علم دارد ؛ ولی به آنها عشق نمی ورزد ؛ لکن آن جا که خدا ، اعتقاد و ایمان در کار است، به آنها عشق می ورزد و این عشق و ایمان ، هدیه الهی است که در آنها عشق می ورزد و این عشق و ایمان ، هدیه الهی است که در درون انسان قرار داده شده است .
چنانکه در پرداخت خمس و زکات و انفاقات ، قداست ، اعتماد ، انتخاب و قرب به خداوند مطرح است که در مالیات نیست . همه مردم مالیات می دهند؛ اما به گیرنده آن عشق نمی ورزند ؛ ولی مردم با ایمان به هنگام پرداخت خمس و زکات ، به مرجع تقلید عشق می ورزند .
و ان طائفتان من المومنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما فان بغت احدیهما علی الاخری فقتلوا التی تبغی حتی تفیء الی امر الله فان فاءت فاصلحوا بینهما بالعدل و اقسطوا ان الله یحب المقسطین(آیه 9)
و اگر دو طایفه از مومنین به جنگ پرداختند ، پس فوری میان آنان صلح برقرار کنید . پس اگر یکی از دو گروه بر دیگری تجاوز کرد ، با ان متجاوز بجنگید تا به فرمان خداوند روی کند. پس اگر طائفه متجاوز بازگشت ، میان ان دو گروه با عدالت صلح برقرار کنید و عدالت ره خرج دهید . همانا خداوند عدالت پیشه گان را دوست دارد.
نکته ها :
از آغاز سوره انواع برخوردها مطرح شده است :
الف- برخورد با خدا و رسول ، (پیشی نگرفتن . . .)
ب: برخورد با پیامبر اکرم ، (ادب داشتن و صدا را بلند نکردن)
ج: برخورد با فاسق ، تحقیق و بررسی گزارش های او .
د: برخورد با اهل بغی و سرکوب آن ها.
ه: برخورد با محبت ، برداری و . . . با مومن .
مسلمانان باید دارای تشکیلات ، حکومت ، قدرت ، نظام ، آموزش ، بسیج ، تبلیغات قوی باشند تا عمل به این آیه که سرکوب یاغیان بین المللی است ممکن باشد.

 

پیام ها :
1- ایمان مانع درگیری نیست؛ ولی نزاع مومنین موقت است ؛ زیرا (ان . . . اقتتلوا) نشان از احتمال نزاع است ، نه دوام آن .
2- ادب حکم می کند که مسائل منفی و زشت را مستقیماً به مخاطب نسبت ندهیم (در این آیبه نفرمود : و اگر دو طایفه از شما ؛ بلکه فرمود ، از مومنان.)
3- جنگ پای همه را به میان می کشد . ((( اقتتلوا)) جمع است .)
4- مسلمانان در برابر مشاهده درگیری میان خود ، مسئول اند .
5- باید برای برقراری صلح میان مسلمانان با سرعت و بدون تاخیر قیام کرد. حرف (فاء) در (فاصلحوا) به معنای اقدام بدون تاخیر و فاصله است.
6- اگر یکی از دو گروه درگیر ، یاغی گری کرد ، همه امت اسلامی باید بر ضد او سریعاً بسیج شوند. (فقاتلوا) برای برقراری با حفظ امنیت و عدالت ؛ حتی اگر لازم شد باید مسلمانان یاغی کشته شوند. (فقاتلوا )
7- برای برقراری یا حفظ امنیت و عدالت ؛ حتی اگر لازم شد باید مسلمانان یاغی کشته شوند . (فقاتلو التی تبغی)
8- در برابر خشونت باید خشونت به خرج داد. (فقاتلوا)
9- در سرکوب یاغی ، مسامحه نکنیم. در فقاتلوا حرف فاء علامت تسریع در اقدام است.
10-سرکوب یاغی ، نباید کاری به خانواده ، زن و فرزند او داشت . (فقاتلوا التی تبغی)
11- در سرکوب یاغی هیچ شرط و ملاحضه ای نداشته باشیم ؛ خودی باشد یا غریبه. فاتلو التی تبغی)
12-قیام مسلمین ، هدف دار و مدت مبارزه تا رسیدن به هدف است ، (حتی تفی ء الی امر الله)
13- در سرکوب یاغی ، هدفهای شخصی ، قومی، حزبی ، یا انتقام ، خودنمائی و گرفتن زهره چشم از دیگران مطرح نیست ؛ بلکه هدف برگشتن یاغی به راه خدا است . (حتی تفی ء الی امر الا)
14-برای آتش بس ، شروع بازگشت یاغی به راه حق کافی است.
(حتی تفی ء)
15- در مرحله درگیری که متجاوز معلوم نیست ، باید تلاش برای خاموش کردن اصل فتنه و ایجاد صلح باشد . (فاصلحوا)ولی در مرحله بعد که متجاوز و یاغی شناخته شد ، خاموش کردن فتنه و ایجاد صلح باید در جهت دفاع از مظلوم و گرفتن حق او از ظالم باشد . (فاصلحوا بینهما بالعدل)
16- وظیفه مسلمانان در شرائط مختلف تفاوت دارد ، گاهی اصلاح است و گاهی جنگ . (اصلوا . . . فقاتلوا)
17- در اصلاح میان دو گروه باید خسارت و غرامت جنگ را از متجاوز گرفت . (بالعدل).
18- هر کجا طوفان غرائز و غضب و لغزش گاهی بود ، سفارش های پی درپی لازم است . (بالعدل ، اقسطوا . . . یحب المقسطین)
19- اصلاح باید با احقاق باشد ، (اصلحوا . . . اقسطوا)
20- هر کجا مسئله تحمل مشکلات در کار است ، از اهرم محبت استفاده کنید . (ان الله یحب المقسطین)
21- کسانی محبوب خداوندند که بر اساس عدل و قسط حرکت کنند ، وگرنه ساکت کردن دو طرف جنگ بدون برقراری عدالت ، محبوب خداوند نیست . (یحب المقسطین)

 

نمونه ها
در واقعه جمل همین که کار رو به سختی می رفت ، حضرت علی (ع) آنان را از شروع به جنگ نهی فرمود ، طرفداران عایشه گوش نداند ، حضرت به خداوند شکایت کرد که مردم نافرمانی میکنند و قرآن را بدست گرفت و پرسید : کیست که این آیه (و ان طائفتان من المومنین) را برای مردم بخواند ؟ مسلم مجاشعی گفت : من آیه را برای مردم می خوانم . امام فرمود : دست راست و چپ تو را قطع و تو را شهید می کنند! گفت : شهادت من در راه خدا چیزی نیست . با قرآن در برابر لشگر عایشه ایستاد و مردم را به خدا دعوت کرد ؛ اما دست راست او را قطع کردند ، قرآن را به دست چپ گرفت ، آن را نیز جدا کردند ، قران را به دندان گرفت ، سرانجام او را به شهادت رساندند. حضرت علی (ع) بعد از شهادت او دستور حمله دادند. (بحار ، ج 32، ص 175.)

 

عدالت
چون در این آیه سه بار سخن از عدالت بکار رفته است (فاصلحوا بینهما بالعدل و اقسطوا ان الله یحب المقسطین) چند جمله ای درباره عدالت بیان می کنیم.
1- آفرینش بر اساس حق و عدل است . (بالعدل قامت السموات) (بحار ، ج 33، ص 493.)
2- بعثت انبیا نیز برای آن است که مردم قیام عادلانه داشته باشند . (لیقوم الناس بالقسط)(حدید ، 25.)
3- عدالت ، زندگی ، ظلم ، مرگ است . (العدل حیاه و الجور ممات )(آثار الصادقین ، ج 12 ، ص 435.)
4- یک ساعت رفتار عادلانه ، از هفتاد سال عبادتی که روزها روزه و شب ها بیداری باشد بهتر است . (جامع اسعادات ، ج 2 ، ص 223.)
5- دعای رهبر عادل مستجاب است. (وسائل الشیعه ، ج 7 ، ص 108.)
6- اگر میان مردم به عدالت عمل شود ، آسمان رزقش را و زمین برکاتش را با اذن خداوند می فرستد . ( کافی ، ج 3 ، ص 569.)
7- اگر در مردم عدالت مستقر شود همه بی نیاز می شود . (کافی ، ج 1، ص 541.) و فرمود : عدالت از عسل شیرین تر است .
8- امام کاظم (ع) ذیل آیه (خداوند زمین را زنده می کند ) فرمود : خداوند مردانی را مبعوث می کند که عدل را برقرار نمایند و زمین با عدل زنده می شود . (کافی ، ج 7 ص274.)
9- حضرت زهرا (ع) : عدالت آرام بخش دل هاست . ( من لا یحضر ، ج3 ، ص567.)

 


عدالت در مکتب انبیاء
کلمه عدالت معمولاً همراه با کلمه قانون و بی عدالتی معمولاً پشت پا زدن به قوانین است ؛ اما نه قانون بشری که هر روز تغییر می کند و منافع افراد و گروهها در ان است و با فکر ناپخته و اطلاعات محدود تدوین شده و غرائز ، هوس ها و . . . در ان دخیل بوده است و از نوع عیب ها عاری نیست .
آیا قوانین بشری می تواند برای انسان قداست داشته باشد و برای جامعه عزت ، شذافت و زمینه رشد ایجاد کند ؟

 

 

 

ولی قوانین انبیاء :
اولاً : منشا آن خداوندی است که خالق انسان و جهان است و برخاسته از علم ، حکمت و لطف بی پایان او است .
ثانیاً : آوردنده آن معصوم و خود پیشرو در عمل به ان است و از هیچ قدرتی (فرد ، گروه ، قبیله و . . .) متاثر نشده است .
از همین رو دارای قداست و کرامت است و انگیزه عمل به آن نیرومند است و تخلف از آن ظلم به شمار می آید.
نیرومند است و تخلف از ان ظلم به شمار می آید .

 

زمینه های اعتقادی و فطری عدالت
عدل ، در جهان بینی الهی معنا پیدا می کند ، زیرا با بینش الهی است که انسان خدا را عادل ، تمام هستی را حساب شده و همه چیز را زیر نظر خدا می داند. با دید الهی ، انسان ماده اولیه بشر را خاک و فرجام همه را دادگاه عدل الهی و هدف قیام انبیاء را برقراری عدل می داند و در انتظار مهدی موعود (ع) است که برجسته ترین هدفش پر کردن زمین از عدل است . به قیامتی عقیده دارد که تمام اعمالش را ثبت شده مییابد . با این دید ، رهبران الهی ، خود را عادل و عدل گستر می دانند. این عقائد می تواند بهترین زمینه برقراری عدل را در انسان ایجاد کند.

 

 

 

گستره عدل
عدالت ، یکی از محورهای اصلی اسلام ؛ به طوری که در میان صفات خداوند بعد از توحید مطرح شده است. چنان که در مرجعیت دینی ، امام جمعه و جماعت ، قاضی شاهد و مسئول بیت المال ، عدالت شرط لازم است.
اگر به عدالت با دید وسیعی نگاه کنیم ، خواهیم دید که در تمام برنامه های اسلامی به مسئله عدالت و تعادل ، و دوری از افراط و تفریط به نحوی توجه شده است از جمله :
1- عدالت در عبادت (یعنی میانه روی در عبادت)
2- عدالت در کار و تفریح .
3- عدالت در محبت و غضب .
4- عدالت برای دوست و دشمن .
5- عدالت در تولید و مصرف.
6- عدالت در تشویق و توبیخ.
7- عدالت در تقسیم بیت المال و وصیت در مورد اموال شخصی .
8- عدالت در میان همسران ، فرزندان ، دوستان و همکاران .
9- عدالت در قضاوت ، حتی در نگاه به طرفین دعوا .
10-عدالت در قصاص.
11-عدالت در جنگ .
12- عدالت در برخورد با حیوانات تا آنجا که حضرت علی (ع) به مسئول جمع اوری زکات سفارش می کند که اگر در مسیر راه خواستی بر حیوانی که به عنوان زکات گرفته شده سوار شوی باید مراعات عدالت را بکنی . (نهج البلاغه ، نامه 25.) مثلاً اگر چهار شتر گرفتی به طور مساوی سوار شوی .
اگر یک حاجی به خاطر زور رسیدن به مکه حیوانش را بیش از معمول خسته کند ، گواهی اش در مسائل حقوقی پذیرفته نیست . (وسائل الشیعه ، کتاب الحج.)

 

 

 


نمونه ها
قرآن به کسانی از مردم حجاز که برای خود امتیازی قائل بودند و مسیر خود را در حج از سایرین جدا می کردند دستور داد از همان طریق که مردم حرکت می کنند حرکت کنند. (بقره ، 199.) و هرگاه ثرتمندان از پیامبران تقاضای طرد فقرا را داشتند ، پاسخ می شنیدند که : هرگز آنان را طرد نمی کنم. . (هود ، 29 .)
پامبر اکرم (ص)در اخرین سفر خود ، مردم را جمع کرد و فرمود:
مرئم از هر نژاد و قبیله باشند برابرند . (سفینه البحار ، ج2 ،ص 328.)
بعضی مصلحت اندیشان از حضرت علی (ع) در خواست کردند که سهم افراد برجسته را بیشتر دهد تا حکومت محکم شود و به معاویه ملحق نشوند . فرمود : آیا میخواهید باج بدهم ؟!! هر کس خواست بماند و هر که خواست یرود . (.سائل الشیعه ، ج 15 ، ص 107.) و در آغاز حکومت فرمود: تمام ولخرجی های قبل را به بیت المال بر میگردانم ، حتی اگر برای مهریه همسرانشان یا خرید بردگان صرف شده باشد . (نهج البلاغه ،خطبه 15.)
حضرت علی (ع) می فرمود : حتی اگر مال از شخص من باشد به طور مساوی تقسیم می کنم تا چه رسد به این که مال خدا (و بیت المال) باشد . (نهج البلاغه ، خطبه 126.)
رسول خدا (ص) فرمودند : اول کسی که به دوزخ می رود ، حاکمی است که به عدالت رفتار نکند. (میزان الحمه.)
در حدیث است : اگر کسی سرپرست ده نفر باشد ؛ ولی میان آن افراد به عدالت رفتار نکند ، در قیامت دست و پا بسته محشور می شود . (میزان الحکمه.)

 

انما المومنون اخوه فصلحوا بین اخویکم و اتقوالله لعلکم ترحمون (آیه 10)
همانا مومنین با یکدیگر برادرند ، پس میان برادران خود صلح و آشتی برقرار کنید و تقوی داشته باشید تا مورد ترحم خداوند قرار گیرید.

 


نکته ها :
این آیه رابطه مومنان را برادرانه دانسته یعنی :
الف: دو برادر در برابر بیگانه ، یگانه و بازوی یکدیگرند.
ب: دوستی دو برادر عمیق و متقابل است .
ج: در حدیث ، دو برادر دینی به دو دست تشبیه شده استن که یکدیگر را شستشو می دهند. (محجه البیضاء)
در این آیه و آیه قبل ، در مجموع سه بار جمله (اصلحوا) تکرار شده است که نشانه توجه اسلام به مسئله صلح است.
از ان جا که در درگیری ، عوارض تلخی مثل قهر ، سوءظن ، تبلیغات سوء انتقام و فتنه های پس از جنگ زیاد می باشد ؛ لذا قرآن در این دو آیه با جملات (اصلحوا ، اقسطوا یحب المقسطین ، اخوه ، اخویکم اتقوا ، ترحمون) بر زخم های ناشی از جنگ مرهم گذاشته است.

 

پیام ها :
1- رمز برادری تنها در ایمان است . مسائل اقتصادی ، سیاسی ، نژادی ، و . . . نمیتواند در مردم روح برادری به وجود آورد.
2- برادری ایمانی ، مشروط به زمان ، سن ، شغل و مکان نیست.
3- کسی خود را برتر از دیگران نداند. (اخوه)
4- برای صلح و آشتی دادن ، از کلمات محبت آمیز ، روانی و انگیزه آور استفاده شود. (اخوه فاصلحوا)
5- صلح دادن بر همه مسلمانان واجب است . (فاصلحوا)
6- اصلاح کننده نیز برادر طرفین درگیر است . (بین اخویکم)
7- اصلاح و آشتی دادن نیز آفاتی دارد که باید مراقب بود. (فاصلحوا . . . و اتقوا) مانند : خود نمائی ، توقع و منت گذاشتن اصلاح دهنده و ظلم در اصلاح دادن.
8- جامعه درگیر ، از دریافت رحمت الهی محروم و صلح و صفا ، مقدمه دریافت رحمت الهی است. (اصلحوا. . . ترحمون)

 

 

 

اخوت و برادری
یکی ار امتیازات اسلام آن است که اصلاحات را از ریشه شروع می کند. مثلاً می‌فرماید : (ان العره لله جمیعا)(یونس ، 65 .) تمام عزت برای خدا است ، بعد موعظه می کند که چرا به خاطر کسب عزت به سراغ این و آن می روید.
در این آیه می فرماید : همه مومنین با یکدیگر برادرند ، بعد می فرماید : اکنون که همه برادر هستید ، قهر و جدال چرا؟
بنابراین برای اصلاح فرد و جامعه باید ابتدا مبنای فکری و اعتقادی را اصلاح کرد ، بعد رفتار انسان را .
طرح برادری و اخوت و بکارگیری این واژه ، از ابتکارهای اسلام است. در صدر اسلام پیامبر (ص) با هفتصد و چهل نفر در منطقه (نخیله) بودند که جبرئیل نازل شد و فرمود : خداوند میان فرشتگان عقد برادری بسته است ، حضرت نیز میان اصحابش عقد اخوت بست و هر کس با دیگری که هم فکرش بود برادر می شد . مثلاً ابوبکر با عمر – عثمان با عبد الرحمن – سلمان با ابوذر – طلحه با زبیر – مقداد با عمار و شخص پیامبر (ص) با حضرت علی (ع) برادر شدند. (بحار ، ج 38 ، ص 335.)
در جنگ احد پیامبر اکرم (ص) دستور داد دو شهید را که برادر شده بودند، در یک قبر دفن کنند. (بحار ، ج 20 ، ص121.)
برادری نسبی در روزی گسسته خواهد شد ، (مومنون ، 101.) ولی برادری دینی حتی روز قیامت پایدار است (حجر ،47.)
اخوت در میان زنان مومنه نیز هست ؛ چنانکه تعبیر اخوت در مورد زنان نیز به کار رفته است . (نساء76.)
برادری باید برای خدا باشد ؛ اگر به خاطر دنیا برادر شود ، از آنچه در نظر دارد محروم می شود. قرآن می فرماید : در قیامت دوستان با هم دشمن اند جز متقین . (زخرف،76.)
مهم تر از گرفتن برادر ، حفظ برادری است و در روایات سفارش شده است که اگر برادران از تو فاصله گرفتند ، تو با آنان رفت و آمد داشته باش. (بحار ، ج78 ، ص 71)
در روایت است : از میان برادران دینی به کسانی که سابقه بیشتری دارند توجه بیشتری کنید و اگر از انان لغزشی مشاهده شد تحمل کنید. و اگر در انتخاب برادر به دنبال افراد بی عیب باشید ، بدون برادر می مانید. (میزان الجکمه)
در روایت است اگر شخصی مشکلی را از برادری برطرف کند ، خدا صد هزار حاجتش را در قیامت حل می کند . (میزان الحکمه)
امام صادق (ع ) مومن برادر مومن است ، مانند یک جسد که اگر بخشی از بدن ناراحت شد همه بدن ناراحت است.
(کافی ، ج 2 ، ص 133.)
حقوق برادری
رسول خدا (ص) : مسلمان بر برادر مسلمانش حقوقی دارد که باید ان حقوق ادا گردد ، از جمله آنها : 1- عفو و مهربانی . 2- پنهان کردن اسرار 3- جبران اشتباهات 4- قبول عذر 5- دفاع در برابر بد خواهان . 6- خیر خواهی 7- عمل به وعده ها . 8- عیادت به هنگام بیماری 9- تشییع جنازه 10- پذیرفتن دعوت و هدیه او . 12- تشکر از نعمت هایی که از جانب او می رسد . 13- کوشش در یاری به او 14- حفظ ناموس او 15- برآوردن حاجتش 16- واسطه گری برای حل مشکلاتش 17- پاسخ سلامش 18- احترام به سخن و گفته اش 19- پذیرفتن سوگندش . 20- دوست داشتن و دشمنی نکردن با او . 21- تنها نگذاشتن او در حوادث 22- خواستن برای او هر چه را برای خود می خواهد و . . . (بحار، ج 74، ص 236.)
پیامبر (ص) بعد از تلاوت آیه (انما المومنون اخوه) فرمودند : خون مسلمانان با هم برابر است ؛ اگر ساده ترین افراد آنان تعهدی کرد ، همه آنان موظف اند به آن تعهد پای بند باشند.
حضرت علی (ع) به کمیل فرمود : اگر برادرت را دوست نداری ، برادر تونیست . (تحف العقول ، ص 171.)
انسان ، با ایمان کامل می تواند در مدار اولیای خدا قرار گیرد ، (سلمان منا اهل بیت) (بحار ، ج10 ، ص123.) همانگونه که با کفر ، از مدار خارج می شود ؛ چنان که خداوند در مورد فرزند نوح فرمود او از تو نیست . (هود ، 46.)

 


بهترین برادر در روایات
بهترین برادران کسی است که دلسوز و خیر خواه تو باشد و حتی با تند خوئی ، تو را به سوی اطلاعت خدا سوق دهد ، مشکل تو را حل نماید و برای خدا با تو درست باشد ، رفتارش تو را رشد دهد ، گفتارش به دانش تو بیافزاید ، سراغ لغزش های تو نرود و نگذارد در دام هوس افتی و اگر عیبی دید تذکر دهد ، به نماز توجه داشته و اهل حیا و امانت و صداقت باشد و در تنگدستی و توسعه تو را فراموش نکند. (میزان الحکمه.)

 

صلح و آشتی در قرآن
در قرآن واژه های : صلح (نساء 128 .) اصلاح ، (انفاق 1.) تالیف قلوب (آل عمران ، 103)توفیق ، (نساء ، 35.) و سلم (بقره ، 208)بکار رفته که نشان دهنده توجه اسلام به صلح و صفا و زندگی مسالمت آمیز و شیرین است.

 

اهمیت آشتی
از نعمت های الهی که خداوند در قرآن مطرح کرده است ، الفت میان دل های مسلمانان است . (به یاد آورید که شما قبل از اسلام با یکدیگر دشمن بودید؛ پس خداوند میان دلهای شما الفت برقرار کرد. ) (آل عمران ، 103.)
اصلاح ، زکات آبرو و سبب دریافت بخشودگی و رحمت خداوند است. (نساء 129.) هر کس واسطه گری خوبی میان مسلمین انجام دهد ، پاداش در شان دریافت میکند. (نساء 85.)
اسلام برای اصلاح میان مردم ، احکام ویژه دارد ، از جمله :
1- دروغ که از گناهان کبیره است ؛ اگر آشتی و اصلاح گفته شود گناهی ندارد . (بحار ج 69 ، ص 242.)
2- نجوا (در گوشی سخن گفتن) که از اعمال شیطان و سبب دغدغه بینندگان و مورد نهی است . (مجادله ، 10.) اگر برای اصلاح و اشتی دادن باشد ، گناهی ندارد . (نساء 114.)
3- با این عمل به سوگند ، واجب و شکستن آن حرام است ؛ اما اگر کسی سوگند یاد کند که دست به اصلاح و آشتی دادن میان دو نفر نزند ، اسلام شکستن این سوگند را مجاز می داند. (بقرع ، 224.)
4- با این که عمل به وصیت ، واجب و ترک آن حرام است ؛ اما اگر عمل به وصیت میان افرادی فتنه و کدورت می اورد ، اسلام اجزاه می دهد که وصیت ترک شود. (بقره ،182.)
5- با این که خون مسلمان محترم است ؛ اما اگر بعضی از مسلمانان دست به تجاوز و آشوب زدند ، اسلام برای برقراری صلح و امنیت اجازه کشتن آنان را داده است . (حجرات ، 9.)

 


موانع صلح و آشتی
در قرآن و روایات ، موانعی برای اصلاح و آشتی معرفی شده است از جمله :
1- شیطان. (همه در صلح و صفا وارد شوید و از شیطان پیروی نکنید.) (بقره ، 208.) (شیطان برای شما دشمنی و کینه را اراده کرده است . ) (مائده ،91.)
2- مال دوستی و بخل . (صلح بهتر است ؛ گرچه مردم حرص و بخل می ورزند .) (نساء ، 128.)
3- تکبر و غرور نیز گاهی مانع برقراریاصلاح و اشتی است.

 

گوشه ای از عوامل رحمت الهی
اگر جمله های (لعلکم ترحمون) را در قرآن کریم مورد دقت نظر قرار دهیم ، به بعضی از عوامل دریافت رحمت الهی خواهیم رسید از جمله :
1- پیروی از خدا و رسول و کتاب آسمانی . (اطیعوا الله و اطیعوا الرسلو لعلکم ترحمون )(آل عمران ، 132.)
2- اقامه نماز و پرداخت زکات . (اقیموا الصلوه و اتوالزکاه. . . لعلکم ترحمون ) (نور ، 56 .)
3- ایجاد صلح و صفا میان مسلمانان . (فاصلحوا . . .لعلکم ترحمون)
4- استغفار و توبه . (لو لا تستغفرون الله لعلکم ترحمون) (نمل ، 46.)
5- گوش جان سپردن به تلاوت قران . (و اذا قرا آلقران فاستمعواله . . . لعلکم ترحمون ) (اعراف ، 204. )
عوامل دریافت رحمت در روایات
در روایاتی از پیامبر و اهل بیت (ع) برای مشمول رحمت خدا شدن سفارشاتی به چشم می خورد از جمله :
1- عیادت مومن بیمار . (هر کس به عیادت بیمار مومنی برود، غرق در رحمت الهی شده است .) (وسائل الشیعه ج 2 ، ص 415.)
2- کمک به ضعفا . () به طبقه محروم رحم کنید و با این عمل ، از خداوند طلب رحمت کنید) (مستدرک ، ج 9 ، ص 54.)
3- ترحم به عیال مندان . (در روایات بسیار شفا رش شده است که به کسانی که دختران متعدد دارند کمک کنید. )
4- دعا ، نماز ، سخن نرم ، دست دادن با برادران دینی از اسباب دریافت رحمت الهی است. (وسائل الشیعه ، ج 7 ، ص 31.)
5- رفع گرفتاری مردم : (افراد گرفتار که به شما مراجعه می کنند رحمت الهی هستند ، آنان را رد نکنید.) (کافی ، ج 2 ، ص206.)

 

یا ایها الذین ءامنوا لایسخر قوم عسی ان یکونوا خیراً منهم و لانساءُ من نساء عسی ان یکن خیراً منهم و لا تلمزوا انفسکم و لا تنابزوا بالالقب بئس الاسم الفسوق بعد الایمان و من لم یتب فاولئک هم الظلمون . (آیه 11)
ای کسانی که ایمان آورده اید! مبادا قومی دیگر را مسخره کند ، شاید مسخره شدگان بهتر از مسخره کنندگان باشند و زنان ، زنان را مسخره نکنند ، شاید انان بهتر از اینان باشند و در میان خودتان عیب جوئی نکنید و یکدیگر را با لقب های بد خوانید . (زیرا) فسق بعد از ایمان ، بد رسمی است و هر کس (از این اعمال ) توبه نکند ، پس آنان همان ستمگران اند.

 

نکته ها :
کلمه (لمز) عیب جوئی روبرو و کلمه (همز) عیب جوئی پشت سر است و کلمه (تنابز) صدا زدن دیگران با لقب بد است.
در آیه قبل ، برادری مطرح شد و در این آیه مسائلی که برادری را از بین می برد ؛ هم چنین در آیات قبل سخن از درگیری و اصلاح بود و در این آیه به بعضی از عوامل فتنه و درگیری که مسخره تحقیر و بد نام بردن است اشاره می کند.

 

پیام ها :
1- ایمان به خدا ، با سمخره کردن بندگان خدا سازگار نیست . (یا ایها الذین آمنوا لایسخر)
2- در شیوه تبلیغ آن جا که مسئله ای مهم یا مخاطبان متنوع هستند ، باید مطالببرای هر دسته از مخاطبان تکرار شود. (قوم من قوم . . . و لانساء من نساء)
3- در شیوه تربیت و ارشاد مردم ، باید به سراغ خشک کردن ریشه های فساد رفت . (ریشه مسخره کردن ، احساس خود برتر بینی است که قرآن این ریشه را می‌خشکاند و می فرماید :نباید خود را بهتر از دیگران بدانید ، شاید او بهتر از شما باشد .)
4- ما از باطن مردم مردم آگاه نیستیم ؛ پس نباید ظاهر بین و سطحی نگر باشیم. (عسی ان یکونوا خیراً. . .)
5-همه مردم از یک جوهرند و عیب جوئی از مردم در حقیق عیب جویی از خود است . (و لاتلمزوا انفسکم)
6-عیب جویی از دیگران ، آنان را به فکر انتقام انداخته و انها نیز عیب تو را می گویند ؛ پس نقل عیب دیگران ، در آینده کشف عیوب خود است . (و لاتلمزوا انفسکم)
7-مسخره ، یک طرفه باقی نمی ماند ، دیر یا زود مسئله به دو طرف کشیده می شود. (لا تنابزوا) (باب تفاعل برای کار طرفینی است.)
8-برای مسخره کردن و نام بد بردن ، توبه لازم است . (و من لم یتب فائلئک هم الظالمون) البته توبه تنها به زبان نیست ؛ بلکه توبه تحقیر ، تکریم و توبه کسانی که حقی را کتمان کرده اند ، بیان آنچه کتمان نموده اند. (تابوا واصلحوا بینوا) (بقره 160.) و توبه کسانی که دست به فساد زده اند ، اصلاح کار خود است .
(تابوا و اصلحوا)
9-مسخره کردن ، تجاوز به حریم افراد است که اگر مسخره کننده توبه نکند ، ظالم است . (فاولئک هم الظالمون)
مسخره و استهزای دیگران
استهزا ، به نظر یک گناه ، ولی در باطن چند گناه است ؛ مثلاً در مسخره کردن ، گناهان تحقیر ، خوار کردن ، کشف عیوب ، اختلاف افکنی ، غیبت ، کینه ، فتنه ، تحریک ، انتقام و طعنه به دیگران نهفته است .
ریشه های تمسخر
1- گاهی مسخره کردن برخاسته از غرور ثروت است . قرآن می فرماید : (وای بر کسی که به خاطر ثروتی که اندوخته است ، در برابر و پشت سر او عیب جوئی میکند.) (همزه ، 1.)
2- گاهی ریشه استهزا ، علم و مدارک تحصیلی است. قرآن می فرماید : (آنان به علمی که دارند شادند و انچه را مسخره می رکدند ، آنها را فراگرفت) (غافر ، 83.)
3- گاهی ریشه مسخره کردن ، تواناییجسمی است . کفار می گفتند : (کیست که قدرت و توانایی او از ما بیشتر باشد ؟)(فصلت ، 15.)
4- گاهی انگیزه مسخره دیگران ، عناوین دهان پر کن اجتماعی است . کفار ، فقرایی را که همراه انبیاء بودند تحقیر می کرد

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله معارف

دانلود مقاله دودکش ها

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله دودکش ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 نگاهی به دودکش ها
احتراماً ، با عنایت به اینکه اجرای دودکش ها دربسیاری از ساختمان های مسکونی ، تجاری و ... دقیقاً مطابق با ضوابط و مقررات ملی ساختمان مبحث هفدهم و یا حتی ضوابط شرکت گاز خراسان انجام نمی گردند و این مهم ممکن است در زمان استفاده از وسایل گاز سوز منجر به خسارتهای جانی و مالی ساکنان این ساختمان ها گردد ، نکات ذیل جهت رعایت در اجرای دودکشهای ساختمان که در عمل نیز موجب تأیید یا عدم تأیید شبکه گاز رسانی واحد های یاد شده می شود به اطلاع می رساند بدیهی است که عواقب عدم توجه به این نکات متوجه مجریان ، مهندسان ناظر و طراح دفاتر مهندسی و سایر دست اندرکاران مربوطه خواهد بود .
1- در ساختمانهای که گرمایش آنها با وسایل گاز سوز صورت می پذیرد ، هر وسیله گاز سوز بایستی دارای دودکش مناسب و بدون اشکال جهت تخلیه گازهای حاصل از احتراق فضای آزاد باشد لذا در اینگونه ساختمانها اجرای دودکش در کلیه اتاقهای خواب ، حا و پذیرایی و همچنین آشپزخانه الزامی می باشد .
تبصره : اتاقهای خوابی که مساحت آنها کمتر از 9 متر مربع باشد به دلیل غیر استاندارد بودن نصب بخاری ، اجرای دودکش الزامی نمی باشد .
2- دودکش ها باید در داخل ( بدنه ) دیوارها اجرا گردند ( توضیح اینکه : مناسبترین دیوارها دیوارهای داخلی می باشند ) اجرای دودکش به صورت نمایان به خصوص در بیرون ساختمان ها غیر استاندارد بوده و می باید عایق شده و توسط دیوار دیگری پوشش داده شوند ضمناً اجرای دودکش در داخل دیوار حمامها به دلیل احتمال نشت دودکش به طور کلی ممنوع می باشد .
3- در صورت عدم اطلاع از نوع و ظرفیت مصرف کننده گازی بهتر است توجه شود که مناسبترین قطر برای دودکش شومینه ها و پکیج ها حداقل 15 سانتی متر و بخاریها 10 سانتی متر می باشد ( هر سه مورد اشاره شده مربوط به مصرف کننده های گازی در سایز های استاندارد خانگی می باشد )
4- انتهای لوله خروجی کلیه دودکش ها در پشت بام باید 60 تا 100 سانتی متر از ارتفاع جانپناه ( یا هر مانع دیگری در مجاورت آنها ) بالاتر بوده و از دیوارهای جانبی نیز شعاع حداقل 1 متر فاصله داشته باشد و حتماً میباید مجهز به کلاهک ضد باد ( H ) باشند .
5- ابتدای دودکش ها در داخل ساختمانها باید حداقل 30 سانتی متر از ورودی دودکش هاگودتر باشند تادر صورت سقوط احتمالی بخشی از بدنه و یا اجسام خارجی دیگر به داخل دودکش موجب مسدود شدن آنها نگردد .
6- قطر داخلی تمامی دودکش باید در طول آنها یکنواخت و سطح داخلی آنها نیز صاف باشد .
7- جنس دودکش ها و مصالح بکار رفته در آنها باید مطابق ضوابط و مقررات ملی ساختمان در مبحث هفدهم باشد.
8- دودکش ها باید حتی المقدور بص.رت کاملاً مستقیم و یکسره اجرا گردند و در طول مسیر نیز باید حتماً هوابند ( دودبند ) باشند و در صورت اجرای دودکش ها بصورت قطعاتی حتماً باید از دودکشهای نوع نر و ماده که باعث دودبندی محل اتصال و عدم خروج گازهای حاصل از احتراق می شود استفاده نمود و حتی المقدور نباید قطعات دودکش ها را به صورت لب به لب اجرا کرد در آن صورت هرگز نباید اجزای آنها را با گچ به هم متصل نمود و بهتر است با وصاله های کارخانه ای و یا ملات سیمان و با استفاده از رابیتس به صورت لب به لب به هم متصل و دود بند گردند .
9- اجرای دودکش در کنار دربها نظیر دربهای ورودی به اتاقها ، کمدهای داخل اتاقها در صورتیکه دربهای روی دودکشها بازگردند ممنوع می باشد .
10- اجرای دودکش با فاصله افقی کمتر از 50 سانتی متر از پنجره های داخلی به دلیل احتمال چسبیدن پرده به دودکش و آتش گرفتن آن ممنوع می باشد .
11- برای کلیه مصرف کننده های گازی در کلیه طبقات یک ساختمان می باید دودکش مستقل اجرا نمود در صورت اجبار به نصب دودکش مشترک اجرای آن می باید تحت نظر متخصصین و مهندسین مشاور تأسیساتی انجام گردد ( لازم به توضیح است که طبق ض.ابط شرکت گاز خراسان حتی دودکشهای مشترکی که برابر مقررات مبحث هفدهم اجرا گردند به دلیل احتمال نشت دود از دوکش به طبقات دیگر مورد تأیید نمی باشد .)
12- عبور دودکش از فضای داخل سقف های کاذب علی الخصوص حمامها به دلیل امکان پوسیدگی و نشت گاز منو اکسید کربن ممنوع می باشد .
13- استفاده از دودکشهای آکاردئونی نوع آلومینیومی یا فلکسیبل به علت عدم امکان دودبندی مناسب در ابتدا و انتها و انقباض و انبساط آن خطرناک بوده و ممنوع می باشد .
14- در طول مسیر دودکشها حتی المقدور باید از اجرای دودکش بصورت افقی پرهیز نمود و در صورت اجرا نمودن بخشی از دودکش بصورت افقی ، بخش عمودی آن دودکش حداقل باید سه برابر بخش افقی آن باشد .
15- ساختمان هایی که مجهز به سیستم گرمایشی شوفاژ خانگی و یا موتور خانه مرکزی باشند اجرای حداقل یک دودکش در حال یا پذیرایی جهت گرمایش اضطراری ، الزامی می باشد .
16- آزمایش دودکش ها
برای اطمینان از صحت عملکرد دودکش ها سه آزمایش آسان ذیل توصیه می شود :
الف : ساده ترین آزمایش هر دودکش دست زدن و لمس آن است . سردی دودکش نشانه عدم عبور گازهای سمی حاصل از احتراق وسیله گاز سوز و زنگ خطری برای شما می باشد . وقتی وسیله گاز سوز کار می کند بایستی دودکش داغ باشد و نوک انگشتان داغی آن را حس کند .
ب : آزمایش بعدی استفاده از شمع و یا شعله کبریت در محل دریچه و مبداء دودکش در اتاق ( محل مصرف ) می باشد . با قرار دادن کبریت روشن در ابتدای دریچه بایستی شعله به سمت داخل دودکش کشیده شود . این موضوع نشانه کار کردن و مکش مناسب دودکش و در صورتیکه تغییری در شعله ایجاد نشود نشان دهنده عدم مکش مناسب دودکش می باشد .
ج : هنگام خرید و یا اجاره خانه و قبل از وصل وسایل گاز سوز به دودکش ، مسیر دودکش ها را با یک وزنه و طناب محکم از پشت بام تا محل دریچه و مبداء دودکش کنترل نمائید تا از باز بودن آن کاملاً مطمئن شوید .
دودکش گرمکن ها
چون طبق قوانین گازها و رابطه P1.T2=P2.T1 اگر فشار گازی در حجم ثابت از P1 به P2 کاهش یابد دمای آن نیز از T1 به T2 کاهش خواهد یافت ، لذا در سیستم های تقلیل فشار گاز همواره با کاهش دمای گاز مواجه خواهیم شد و در نتیجه هنگامی که دمای گاز به نقطه شبنم گاز نزدیک شود بخار مایعات همراه گاز اعم از آب و هیدروکربورهای سنگین تر به صورت مایع درآمده و در دمای پایین محیط در تاسیسات ایجاد یخزدگی می نماید.
همچنین از آنجا که دمای گاز در شرایط استاندارد حدود 15C می باشد لذا تامین این شرایط در سیستم های تقلیل فشار و در نهایت در مبادی مصرف ضروری است . با توجه به موارد ذکر شده در سیستم های تقلیل فشار نصب گرمکن های گاز ضروری میباشد . این دستگاهها در شرایط ایمن توسط مشعلهای اتمسفریک آب داخل یک محفظه را گرم نموده و گاز با عبور از لوله های مارپیچی که از درون این محفظه عبور می نماید گرم میشود و به آنها حمام های غیرمستقیم (Water Bath indirect Heater) گاز گفته میشود.
اتصال به دیوار
ساختمان گرمکن های گاز شامل محفظه گرمکن (Shell)، لوله های گاز (Gas Tube)، آتشدان (Fire Tube)، محفظه احتراق، مخزن انبساط آب (expantion Tank)، دودکش (exhaust) و سیستم تامین و کنترل سوخت می باشد.
محفظه گرمکن به صورت استوانه افقی بوده که حجم آن متناسب با ظرفیت حرارتی گرمکن میباشد .این مخزن روی یک شاسی ثابت می گردد و جهت جلوگیری از سرریز شدن آب مقطر هنگام گرم شدن ،مخزن کوچکتری بالای این مخزن نصب میگردد . لوله های گاز گرمکن که اندازه آنها متناسب با حجم گاز عبوری از گرمکن طراحی میگردد ،به صورت لوله های رفت و برگشت و در چند ردیف از یک قاعده وارد مخزن گرمکن میشوند و نشاندهنده های دما و فشار گاز روی این لوله تعبیه می گردند و کنترل کننده دمای گاز گرمکن نیز روی لوله خروجی آن نصب می شود.
آتش دان یا Fire Tube لوله ای است که معمولا به شکل U ساخته شده و درون مخزن گرمکن و در قسمت زیرین لوله های گاز قرار می گیرد و دو دهانه آن از قاعده دیگر مخزن خارج و به دودکش و محفظه احتراق متصل میگردد و آتش مشعل و هوای گرم هیتر از درون این لوله به دودکش منتقل میشود.
دودکش یا exhaust لوله ای است که انتقال گاز حاصل از احتراق را به ارتفاع بالاتری منتقل نموده باعث مکش هوای درون آتشدان میشود. دودکش ها مجهز به دریچه هایی بوده که از اتلاف حرارت جلوگیری به عمل می آورد. در قسمت پایین دودکش ها سوراخهایی تعبیه شده که در صورت نصب تجهیزات مناسب میتوان دما و نوع گاز حاصل از سوخت را اندازه گیری نموده و در نتیجه میزان سوخت و هوای هیتر را تنظیم نمود.
محفظه احتراق محلی است که مشعلها و شمعک ها و متعلقات آنها درون آن قرار دارند.دریچه های ورودی هوای سوخت که مجهز به توری محافظ میباشد نیز روی این محفظه نصب شده اند .این محفظه به گونه ای ساخته میشود که مشعل و شمعک قابل رویت بوده و دریچه تنظیم هوای آنان قابل دسترسی باشد.برای تامین سوخت گرمکن ها معمولا از گاز خروجی گرمکن و یا گاز خروجی ایستگاه مربوطه استفاده میگردد. ولی در هر صورت این گاز پس از عبور مجدد از درون گرمکن با دمای بیشتر وارد سیستم سوخت هیتر میشود. این سیستم شامل فیلتر ، رگلاتور ، شیر قطع فشار برای فشار بالا و پایین و شیر اطمینان میباشد.
برای کنترل گرمکن های گاز از چهار نوع تجهیزات کنترل که شامل کنترل کننده دمای گاز خروجی ،کنترل کننده دمای آب گرمکن ،کنترل کننده سطح آب گرمکن و سیستم محافظ شعله پیلوت می باشند استفاده میگردد.
ظرفیت حرارتی گرمکن ها متناسب با ظرفیت سیستم بوده و معمولا به ازای هر متر مکعب از ظرفیت ایستگاه حدود 70 BTU/h ظرفیت حرارتی برای گرمکن در نظر گرفته می شود.
انتخاب سیستم تهویه و هواکش های مناسب در سالن های بسته
انتخاب سیستم تهویه مناسب بستگی به:
- نوع گله (گوشتی ، مادر ، تخمگذار ، اجداد)
- نوع سالن ( بسته یا باز )
- ابعاد سالن ( بستگی زیاد به عرض سالن و جگونگی قرارگیری خطوط دانخور ی و آبخوری دارد)
- میزان عایق بندی
- مقایسه میزان سرمایه گذاری و سود حاصل
با توجه به نوع سالن و شرایط اقلیمی روش های مختلفی برای تهویه به شرح زیر وجود دارد:
1- تهویه عرضی : د راین روش تهویه، هواکش ها و هواده ها در دیوار طولی سالن نصب می شوند و به این ترتیب تهویه بصورت عرضی انجام می گیرد. این روش مناسب تهویه سالن های با عرض کمتر از 14 متر است.
مزایا : معایب :
- ارزان - پیدایش نقاط کور و عدم خروج گازه ای مضر وسمی از سالن
- سهولت استفاده - نصب و استفاده پرزحمت هواکش ها
تامین حداقل تهویه در سیستم عرضی بسیار مشکل می باشد

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 19   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله دودکش ها

دانلودمقاله اسطوره آفرینی و اسطوره کشی صادق هدایت

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله اسطوره آفرینی و اسطوره کشی صادق هدایت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

صادق هدایت
بوف کور صادق هدایت از زمانی که خلق شد تا به امروز همواره محل بحث بوده است. اینکه هدایت در این رمان پیچیده چه می گوید؟ مقصود از نوشتن آن چه بوده است؟ مرد خنزر پنزری کیست؟ لکاته و زن اثیری نماد کدام زن و کدام معنی هستند؟ و بسیار سوال های دیگر از این دست.
بسیاری کوشیده اند طی سال های درازی که از پیدایی بوف کور گذشته است، تحلیلی در باره آن ارائه دهند و به نحوی آن را برای عامه خوانندگان قابل فهم گردانند اما به نظر نمی رسد هیچ تلاشی در این زمینه موفق بوده باشد در حالی که بوف کور همچنان جزو مهمترین رمان های زبان فارسی و شاید مهمترین آن به حساب می آید.
در مجلس بزرگداشت صدمین سال تولد هدایت که چندی پیش در دانشکده صنعت آب و برق برگزار شد، دکتر محمد صنعتی روانشناس و روانپزشک تحلیل تازه ای از بوف کور ارائه داد که البته هیچ دخلی به موضوع روانشناسی ندارد بلکه برعکس در پی تحلیل تاریخ اندیشه و اسطوره در جهان و به ویژه در مشرق زمین است و به نظر می رسد در بین تمام نوشته های درباره صادق هدایت، این تحلیل از اهمیت ویژه ای برخوردار باشد و بر اساس آن درک تازه ای از بوف کور به دست آید.
عنوان سخنرانی دکتر صنعتی " اسطوره آفرینی و اسطوره کشی صادق هدایت" بود:
http://www.bbc.co.uk/persian/images/020621_shedayat150.jpg

 


صادق هدایت
"مقصود من در اینجا پرداختن به تلاش های هدایت در زمینه قصه نویسی و گردآوری فرهنگ توده نیست بلکه جنبه ای از کار اوست که تا آنجا که من می دانم کسی پیش از او در ایران این گونه هدفمند و آگاهانه به آن توجه نکرده است. ولی متاسفانه تعصبات ناسیونالیستی و غرور ملی اجازه نداده که به این جنبه از کار هدایت و ارزشهای بنیادین آن توجه شود.
اما این کار نه تنها ارزشی کمتر از قصه های هدایت ندارد بلکه به قصه های او نظیر توپ مرواری و بوف کور غنای خاصی بخشیده است. از این گذشته او را در جایگاه یک خردورز مسوول و متعهد و یکی از مهمترین چهره های اندیشه مدرنیته در ایران، شاید بیش از یک قرن پیشرو تر از زمان خود قرار می دهد.
توجه هدایت به فرهنگ توده همواره نشانه مهرورزی او به ایران و فرهنگ کهن ما شناخته شده، به طوری که بعضی تصور کرده اند که او یک ناسیونالیست رمانتیک گذشته نگر است اما فقط بخشی از این نکته می تواند استنباط درستی از هدف هدایت باشد.
آنچه پنهان مانده، کار انقلابی و مبارزه سخت کوشانه اوست در میدان اسطوره کشی و فریفتار زدایی از فرهنگی کهن که در دوران پیش مدرنیته خود با زبان و اندیشه اسطوره ای، ایستا و دیر جنب گیر افتاده، منفعل و وابسته، از تحولات فرهنگی عصر علم و فن آوری به دور مانده، ناتوان از آفرینش اندیشه، فقط مصرف کننده آن است.
انسان قرون وسطی شیوه اندیشدنی اسطوره ای داشت. جهان بینی اسطوره ای بر اندیشه ای افسانه ای، رویایی، گمان پردازانه و تصوری استوار می شد که شاید بیشتر از ذهنیت خرد گریز انسان برمی خاست. در حالی که اندیشه تجربی- علمی بر واقعیت عینی و ملموس شکل می گرفت که تجربه پذیر و قابل سنجش بود.
توجه هدایت به فرهنگ توده همواره نشانه مهرورزی او به ایران و فرهنگ کهن ما شناخته شده، به طوری که بعضی تصور کرده اند که او یک ناسیونالیست رمانتیک گذشته نگر است اما فقط بخشی از این نکته می تواند استنباط درستی از هدف هدایت باشد دکتر محمد صنعتی این شیوه اندیشه (اسطوره ای) سرشت اعتقادات و باورهای مردم را تعیین می کند. بر اساس آن شیوه زندگی، روابط انسانها با یکدیگر و با جهان آنها شکل می گیرد.
هر فرد یا گروهی از مردم بر اساس چنین اندیشه ها و باورهایی، جهان خود و طرح های رفتاری خود را در زندگیِ برگزیده یا از پیش ساخته خود می سازد یا نگه می دارد. خواه چنین باورهایی خودآگاه یا ناخودآگاه باشد، خواه خرد پذیر یا خرد گریز باشد و خواه به زمین نسبت داده شود یا به آسمان. انگار همه باید به سرشتی اسطوره ای برسند تا فرد یا گروه مردمان آن را زندگی بکنند یا در آن زندگی بشوند.
وقتی می گوییم اسطوره، انسان را زندگی می کرد به این معنی است که انسان آنقدر به این اسطوره های خود به عنوان واقعیت محض باور داشت که این اسطوره ها به صورت ساختواره ها یا مجموعه ای از معانی گوناگون، رفتار او را در هر موقعیتی تعیین می کرد.
بنابراین انسان با ذهنیت اسطوره ای، خیلی نیاز به اندیشیدن ندارد. انگار که رفتار ما شرطی شده است. کافی است که با نشانه هایی برخورد بکنیم و از ما رفتارهای متناسب با آن موقعیت بر اساس آن طرح اسطوره ای صادر شود. فقط طبق آن طرح قبلی که در ذهن داریم واکنش نشان می دهیم.
وقتی که به دنیای مدرن می رسیم در واقع انسان با آگاه شدن به خرد و اراده آگاهانه و قدرت تمیز خود جهت رابطه را عوض می کند. اکنون انسان می اندیشد و به اراده و خواست آگاهانه خود اسطوره های زمانه خود را بر می گزیند و اسطوره را زندگی می کند. به عبارت دیگر انسان همواره دنیایی متشکل از واقعیت و اسطوره دارد.
در مدرنیته، انسان با اسطوره زدایی و فریفتار زدایی، اسطوره های کهنه و پوسیده را که دیگر کارکردی ندارند و یا جلوی پیشرفت فرهنگ انسان را می گیرند و در عین حال اسطوره های پایدار و سمجی هستند، از فرهنگ و اندیشه جامعه زدوده و با اسطوره آفرینی جدید بر مشکلات و بن بست های زندگی خویش اگر نه در واقعیت، در پندار فائق می آید.
انسان در طول تاریخ فرهنگی خویش بارها مفهمومی که از خود و جهان خویش داشته عوض کرده و با عوض شدن مفهوم انسان، تاریخ فرهنگی تحول پیدا کرده است.
یکی از تفاوت های بین فرهنگ شرق و نیز تفاوت قرون وسطی با مدرنیته را باید در همین تحول و چگونگی نسبت اندیشه اسطوره ای به اندیشه تجربی علمی و واقعیت نگر جستجو کرد.
نخستین جنبش عظیم فرهنگی در تاریخ انسانی در یونان باستان روی داد، در زادگاه اندیشه خرد پذیر، در دورانی که تمدن های دیگر در دنیای مثالی و با ذهنیت اسطوره ای زندگی می کردند. سپس در قرون وسطا با بازگشت به گذشته، بار دیگر به فرهنگی ایستا و کم تنش رسید تا در دوره رنسانس پیوند خود را با دنیای مثالی قطع و از تسلط غالب اندیشه اسطوره ای بکاهد و به واقعیت های زمینی خود بازگردد و به اراده آگاه خویش بر طبیعت و جهان انسانی خود چیره شود.
چغد، کار تری آ. برهمن درحالی که شرق با همان شرایط تاریخی فرهنگی گذشته زندگی می کند و به طور غالب مصرف کننده اندیشه و ابزار و وابسته به فرهنگ هایی است که بر اساس مفهوم مدرن انسان تحول یافته است.
در چنین بستر تاریخی و فرهنگی است که هدایت بوف کور و توپ مرواری را می آفریند. در چنین دورانی است که هدایت با داشتن شناختی عمیق به سرشت تاریخ فرهنگی ایران، اوسانه و نیرنگستان را می نویسد.
چند سالی پس از آن با مروری دقیق و ظریف بر تاریخ فرهنگی سه هزار ساله در بوف کور، طرح های اسطوره ای کهنی را که بر این سرزمین حاکم بوده و هست در رمانی که از نظر فرم و تکنیک متعلق به ادبیات قرن بیستم است باز آفرینی می کند. به قول توماس مان زندگی زیسته را که در واقع اسطوره زیسته است مجددا در بوف کور زنده می کند و ساختمایه زندگی آدم های قصه قرار می دهد.
هدایت در بوف کور سه دوره تاریخ فرهنگی را به هم می آمیزد: اسطوره آناهیتا، الهه آب ها و زهدان پاک به هیات زن اثیری بازسازی می شود و لکاته که همان پتیاره جهی است در کنار اسطوره جم، شاه - خدایی که نامیرایی را از اهورا نپذیرفت و از دره مرگ گذر کرد تا خدای مردگان شود و از این راه بر هراس از مرگ چیره گردد، با همزاد خود میترا که قربانی کننده گاو میش است و دشمنان او را خدای گاو کش نام نهاده بودند، در زوال و از کارافتادگی این اسطوره ها به هیات مرد خنزر پنزری و قصاب باز آفرینی می شود.
در بوف کور باز آفرینی اسطوره زیسته را به زیبا ترین شکل نوشتاری در یک شاهکار هنری می بینیم. باز آفرینی اما نه برای حفظ و حراست اسطوره یا نگهداری میراث کهنه و وازده، بلکه برای کشتن و اسطوره زدایی است که هدف مدرنیته و نیز هدف هدایت بوده است.
بوف کور هدایت در آن چهار دیواری محدود و بسته اتاقش بی آنکه بداند به طور خودکار نقشی را روی جلد قلمدان تکرار می کند با اندیشه ای اسطوره ای، چرخه ای و بسته و ایستا، دو نیمه شده بین خیر وشر، عقیم و گذشته نگر. با تکراری ناخود آگاه و غریزی از هر گونه نواندیشی و نوزایی احتراز دارد
دکتر محمد صنعتی
بنابراین، بوف کور کمر به قتل تمام اسطوره های وازده و از کار افتاده می بندد. البته هدایت واژه اسطوره را به کار نمی برد برای اینکه این کلمه بعد ها به جای «میت» گذاشته شد. او فرهنگ توده، افسانه، اعتقادات و خرافات و ... به کار می برد. هدایت پروژه اسطوره زدایی خود را در مقدمه کتاب نیرنگستان براساس نظریه های فیلسوفان مدرنیته از زبان «تیلور» اینگونه ترجمه و مطرح می کند:
"خرافات هم مانند همه گونه عقاید و افکار زندگی بخصوص دارد، گاهی به وجود می آید و جانشین خرافات دیگر می شود و زمانی هم از بین می رود. ترقی علوم، افکار و زمان به این کار خیلی کمک می نماید. بسا اتفاق می افتد که یک دسته را از بین می برد در صورتی که یک دسته دیگر خیلی سخت تر جای آنها می آورد. البته اگر آنها را به حال خود بگذارند جنبه الوهیت خود را تا دیر زمانی نگه می دارد چون مردم عوام آنها را مانند مکاشفات و وحی الهی دانسته به یکدیگر انتقال می دهند."

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  56  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله اسطوره آفرینی و اسطوره کشی صادق هدایت

دانلود مقاله تشکیل نفت

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله تشکیل نفت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

چگونه نفت در کره زمین تشکیل شد ؟

 

می گویند نفت از بقایای موجودات زنده ی پیشین و بسیار قدیمی در دل زمین تشکیل شده است . میلیونها سال پیش ، بخشهای وسیعی از خشکیهای کنونی زیر آب بوده وخورشید بر پهنه گسترده آب و تمام موجودات زنده درون آن می تابید.
گیاهان و جانوران دریایی ، انرژی خورشید را در بدن خود ذخیره می کردند . وقتی این جانوران می مردند بقایای جسدشان به کف دریا می رفت و در لایه ای زیر مواد رسوبی ( ذرات ریز سنگ و ماسه ) مدفون می شد هنگامی که بقایای آلی این جانوران و گیاهان در زیر چندین لایه ماسه و لجن مدفون می شد، مواد شیمیایی و باکتریهای گوناگون ، به فعالیتهای خود ادامه می دادند . البته هنوز به طور قطعی بر کسی روشن نشده است که چگونه این میکروبها و مواد شیمیائی در اثر فعل وانفعالاتی که بر روی چربی و روغن موجودات زنده پیشین دریا انجام می دادند باعث تبدیل آنها به گاز می شدند ولی پس از گذشت مدتهای طولانی ، قطرات کوچک روغن سنگ یا ... نفت امروزی تشکیل می شد .

 

بعدها لایه های ماسه و لجن ورسی که روی هم خوابیده بود به سنگهای شنی و آهکی تبدیل شد . این سنگها را سنگهای رسوبی می نامند . زیرا در اثر رسوبهای پیش گفته تشکیل می شدند . با گذشت زمان ، قطرات کوچک نفت به درون لایه های این سنگهای متخلخل رخنه کردند ودر آنجا ، به شکلی که یک تکه اسفنج یا ابر را نگه میدارند ، ماندگار شدند .

 

در طی میلیونها سال ، پوستهکرهزمین در حال حرکت بوده است . بسترهای پیشین دریاها و نفت درونشان ، در برخی نقاط ، به خشکی تبدیل شدند . برخی دیگر از همین بسترها در زیر اعماق دریاها قرار گرفتند ، سطح کرهزمین جابجا شد وشکل ظاهر قاره ها تغییر پیدا کرد.

 

به همین علت است که امروزه برخی از لایه های سنگهای نفت دار در اعماق خشکیها پیدا
می شود و بیشتر میدانها سرشار نفتی در مناطقی بیابانی واقع شده اند . این بیابانها میلیونها سال پیش، احتمالا جزء مناطق زیر آب بوده اند .

 

گروههای شیمیایی جدول تناوبی
قلیایی فلزیها
قلیایی خاکیها
لانتانیدها
آکتینیدها
فلزات انتقالی
فلزات ضعیف
شبه فلزات
غیر فلزات
هالوژنها
گازهای کامل

 

 

 

 

 


در اینجا روشهای دیگر برای نمایش جدول ارایه شده‌اند:
جدول استاندارد - جدول جایگزین - جدول ضد - جدول بزرگ - جدول عظیم - جدول عریض - جدول توسعه یافته - جدول ساختاری - فلزات و غیر فلزات
کد رنگ برای اعداد اتمی:
• عناصر شماره گذاری شده با رنگ آبی ، در دمای اتاق مایع هستند؛
• عناصر شماره گذاری شده با رنگ سبز ، در دمای اتاق بصورت گاز می باشند؛
• عناصر شماره گذاری شده با رنگ سیاه، در دمای اتاق جامد هستند.

 

رجوع به جدول تناوبی
این نوشتار ناقص است. با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید.

 

فرض کنید برای مثال باید به یک حالتی با حجم متفاوت برسیم. واضح است که اگر تحول به آرامی انجام نشود، فشار به همراه دما برای مدت زیادی در این حجم ثابت نخواهد ماند. در حالت کلی ، صحبت درباره هر فشار و دمای معینی بی‌معنی خواهد بود، چون آنها در نقاط مختلف ، متفاوت خواهد بود. به علاوه ، توزیع فشار و دما در یک حجم فقط به حالتهایی اولیه و نهایی بستگی ندارد، بلکه به نحوه انجام این تحول نیز وابسته است. بنابراین حالتهای میانی در یک چنین فرایندی ، ناترازمند هستند. این فرآیند ، فرآیند ناترازمندی (فرآیند عدم تعادل) نامیده می‌شود.

 

فرآیند تعادلی
یک تحول می‌تواند به طرق مختلفی تکامل یابد. یعنی بی‌نهایت آرام صورت گیرد. بعد از یک تغییر بسیار کوچک در پارامترها ، تغییر بعدی تا رسیدن سیستم به حالت تعادل صورت نمی‌گیرد، یعنی تمام پارامترها در سراسر سیستم ، با مقادیر ثابت فرض می‌شوند. بعد از آن مرحله بعدی صورت می‌گیرد و به همین ترتیب ادامه می‌یابد. بنابراین ، تمامی فرآیند شامل حالتهای تعادلی متوالی است. چنین فرایندی، فرآیند تعادلی نامیده می‌شود. در معادله حالت یک گاز ایده‌آل ، ، دو تا از پارامترها (هر کدام) می‌توانند به عنوان پارامترهای مستقل در نظر گرفته شوند و مشخص کننده فرآیند باشند. یک نمونه از این فرآیند در انتقال از حالت و به حالت و در نظر گرفته می‌شود. در هر نقطه از این فرآیند ، دما منحصرا از معادله حالت بدست می‌آید.

 

فرآیندهای برگشت پذیر و برگشت ناپذیر
فرآیندی که در تحول برگشت از حالت نهایی به حالت اولیه توسط حالت میانی ، نظیر فرآیند جلو برنده ، انجام گیرد، فرآیند بازگشت پذیر نامیده می‌شود.

 

اگر فرآیند برگشت ، بوسیله همان حالت میانی غیر ممکن باشد، فرآیند
بازگشت ناپذیر است.واضح است که یک فرایند غیر تعادلی (ناتراز مندی) در حالت کلی نمی‌تواند برگشت پذیر باشد. از طرف دیگر ، یک فرآیند تعادلی همواره برگشت پذیر است. البته این به آن معنا نیست که مفهوم فرآیند برگشت پذیر ، معادل یک فرآیند بسیار آرام (کند) باشد. برخی فرآیندهای بی‌نهایت آرام غیر قابل برگشت (برگشت ناپذیر) هستند. برای مثال تغییر شکل مومسان (پلاستیکی) جامدات ممکن است به صورت بی‌نهایت آرام صورت گیرد، ولی با وجود این یک فرآیند برگشت ناپذیر است.

 

بنابراین از این پس فقط فرآیندهای برگشت پذیر را در نظر خواهیم گرفت. به مثالی در مورد انبساط همدما (تک دما) در یک گاز توجه کنید. گازی با حجم اولیه در ظرفی که با پیستونی ..........مسدود شده است، قرار دارد. برای کنترل فشار پیستون روی آن دانه‌های شن و ماسه ریخته شده است. بعد از اینکه حجم گاز از به V افزایش یافت. انتقال بعدی دانه‌های شن و ماسه از روی پیستون متوقف می‌شود. گاز مراحل متوالی را طی کرده است که در هر کدام از مراحل مقادیر حجم و فشار معین بود، در حالی که درجه حرارت ثابت می‌ماند. کار انجام گرفته توسط گاز برابر بیرون راندن هوای اتمسفری از حجمی است که اکنون توسط گاز در داخل سیلندر اشغال شده است و پیستون به همراه شن تا ارتفاع مشخصی بالا برده شده است. دانه‌های شن که به منظور بالا بردن پیستون تا ارتفاعهای مختلف در آنجا قرار داده شده‌اند، برداشته می‌شوند.
حال بیایید به تدریج پیستون را با دانه‌های شن پر کنیم که قبلا به منظور بالا بردن پیستون برداشته شده بودند و آن را به ارتفاع اولیه برسانیم. این دانه‌های شن ، جرم پیستون را افزایش می‌دهند. در نتیجه ، فشار گاز افزایش می‌یابد و با شروع فشرده شدن ، حجم آن کاهش می‌یابد. کل فرآیند در جهت معکوس انجام می‌گیرد و دما به علت مبادله گرما با محیط پیرامون در یک مقدار ثابت باقی می‌ماند. فشار گاز مربوط به هر کدام از وضعیتهای سیلندر نظیر فرآیند انبساط گاز است. در نتیجه ، با کاهش حجم ، گاز موجود در سیلندر تمامی حالتهای فرآیند انبساط را طی می‌کند. ولی این بار نظم (ترتیب) در جهت عکس است.
وقتی که گاز تا حجم فشرده می‌شود، پیستون همه دانه‌های شن را که قبلا برداشته شده بود، حمل می‌کند. حال جرم پیستون به همراه شن برابر است. بنابراین کل سیستم به حالت اولیه برگشته است. انبساط و فشرده شدن (انقباض) گاز به صورت معکوش صورت می‌گیرد.
همچنین گاز می‌تواند به صورت بازگشت ناپذیر انبساط یابد، برای مثال با برداشتن سریع تمامی دانه‌های شن از روی پیستون ، وقتی که پیستون در پایین‌ترین موقعیت است. در این صورت جرم پیستون بدون شن به اندازه کافی سبک خواهد بود. تحت این شرایط ، پیستون با شتاب زیادی به سمت بالا حرکت خواهد کرد و در نتیجه حجم گاز افزایش خواهد یافت. در این حالت درجه حرارت تغییر می‌کند و در قسمتهای مختلف حجم سیلندر مقادیر متفاوتی را خواهد داشت و فقط حجم گاز مقدار معینی را دارا خواهد بود. حالت گاز موجود در سیلندر با هیچ یک از مقادیر P و V قابل توصیف نیست. بدین علت فرآیند نمی‌تواند با یک خط پیوسته نظیر فرآیندهای برگشت پذیر نمایش داده شود.

 

نکته 1
تمامی حالتهای میانی در یک فرآیند تعادلی ، حالتهای متعادل هستند. در حالیکه حالتهای میانی در یک فرآیند ناترازمند ، شامل حالتهای ناترازمندی هستند فرآیندهای تعادلی برگشت پذیر هستند، در حالیکه فرآیندهای ناترازمندی ، برگشت ناپذیر هستند
یک فرایند بی‌نهایت آرام (کند) لزوما یک فرآیند تعادلی و برگشت پذیر نیست.

 

نکته 2
تغییر حالت در یک سیستم همواره با یک تحول به حالت غیر تعادلی یادآوری می‌شود. هر چه تغییر در سیستم سریع‌تر صورت گیرد، اهمیت انحراف از حالت غیر تعادلی بیشتر می‌شود. برای برگشت به حالت تعادل مقدار زمان زیادی لازم است. از این رو با تغییر حالت سیستم به صورت بسیار آرام ، ما سیستم را از حالت تعادل خارج نخواهیم کرد و از طرف دیگر ، با زمان‌دهی کافی به سیستم برای برگشت به حالت تعادل در هر مرحله میانی ، سیستم از حالت تعادل خارج نخواهد شد. در نتیجه سیستم حالتهای تعادلی متوالی را طی خواهد کرد.

 

تقریبی در نظر گرفتن این اظهارات و فرض کردن این که سیستم فقط یک رشته حالتهای نزدیک تعادلی و نه خود تعادلی را طی می‌کند، کاملا اشتباه است و در واقع خود حالت تعادل توسط افت و خیزهایی بوسیله حالتهای غیر تعادلی بدست می‌آید. بنابراین اگر حالتهای نزدیک تعادل با حالتهای تعادلی بوسیله مقدار کوچکی نسبت به حالتهای افت و خیز تفاوت داشته باشد، آنها به سادگی می‌توانند به عنوان حالتهای تعادلی در نظر گرفته شوند. این مطلب همواره می‌تواند حاصل شود، به شرطی که فرآیند به اندازه کافی آرام انجام گیرد.
لبخند تلخ !
به جای مقدمه
موضوع سنت و مدرنیته، صرفنظر از بحث و جدل های جانبی آن که در داخل صفحه نظرات آن به پا شد، موضوع گسترده و بحث بر انگیزی است که سالهای سال در محافل روشنفکری و ادبی ایران محل بحث و جدل های فراوان بوده و هنوز هم در اشکال متنوع و به بهانه های مختلف ادامه دارد و معمولا هم گروه ها چنان از موضوع اصلی دور می افتند که نهایتا آن را بدون نتیجه گیری قابل اعتنا رها میکنند. دوستانی که با جدیت در این بحث وارد شده اند و قصد ادامه آن را دارند نیز اگر تجربیاتی در این زمینه داشته باشند احتمالا با نظر بنده موافق خواهند بود که فی الحال بهتر است از بحث های جانبی این مبحث بسیار گسترده بگذریم و سعی کنیم نظرات دوستان را حول یک محور مشخص متمرکز کنیم با این فرض که می دانیم میل به تفرق و بی نظمی در اجتماعات هماره به نظم و تقرب می چربد.
از این رو تلاش خواهیم کرد تا بحث را فعلا حول هسته اصلی جامعه – یعنی فرد – گرد آوریم و در آن خصوصیاتی که انسان سنتی را از مدرن باز می شناساند دقیق تر شویم و برای رسیدن به این مقصد از تاریخ مدد خواهیم گرفت تا با اختلافات قهری که تاریخ به این دو گروه تحمیل کرده است بیشتر آشنا شویم و پس از آن تلاش می کنیم تا با کمک نظرات دوستان به جمع بندی و سیاهه ای از اختلافات رفتاری دو گروه سنتی و مدرن برسیم و با تعمق در رفتار و کردار خودمان ببینیم چقدر سنتی و چقدر نواندیش هستیم. پس از پایان این بحث احتمالا در مورد این سئوال که چرا باید مدرن بود و یا اصلا ضرورتی به ورود به مدرنیته وجود دارد یا نه، به نتیجه ای در خور توجه خواهیم رسید که خود می تواند موضوع ادامه بحث برای پاسخ به این پرسش باشد.
قسمت اول :
می خواهیم سعی کنیم تا انسان سنتی و مدرن را از روی عوارض آن ها تشخیص دهیم. به این معنا که بپذیریم با هزاران تظاهر که هر انسان ممکن است درگیر آن باشد، ولی از آنجا که هر یک از این دو مفهوم سنت و مدرنیته آثاری تغییر ناپذیر در ذهن انسان می گذارد که به تبع آن عملکرد فرد را خواهی نخواهی تحت الشعاع قرار می دهد. برای ورود به این بحث در ابتدا باید شاخصه ها یی را که تاریخ به این دو مفهوم تحمیل کرده است شناسایی کنیم تا به بیراهه نرویم.
به نظر می رسد زمان مناسب برای بررسی این شاخصه ها زمانی باشد که تاریخ مدون و موجود، انتقال از سنت به دنیای مدرن را طی سالیان متمادی و طولانی نشان میدهد که این زمان در اروپا از قرن های چهارده و پانزده میلادی شروع و تا اوایل قرن بیستم که رسما به دنیای نو پا گذاشته شد خاتمه پیدا می کند. از آن پس هم اگر چه مدرنیته در معنا ادامه پیدا می کند ولی کلمات و الفاظ دیگری برای نامیدن این سده انتخاب شده است که در فارسی " ما بعد مدرن "، " پسا مدرن " و امثال آنها لقب گرفته اند. به هر حال در این مقال، که پیش بینی می کنم به درازا خواهد کشید قصد داریم به مدرن بسنده کنیم با امید به اینکه دوستان دیگر به گوشه های دیگر آن، از جمله پست مدرن و معناهای دیگر در دنیای بعد از مدرن بپردازند تا من هم استفاده ببرم.
قسمت دوم :
بگذارید آنچنان که قبلا هم گفتم بحث را ابتدا از محور اصلی جامعه یعنی افراد جامعه شروع کنیم و بگذاریم ذهنمان روی آن دسته از مشخصه ها معطوف شود که ماهیتا اختلاف بین انسان سنتی و مدرن را باعث می شوند و به منظور درک تفاوت های این دو گروه ناچار هستیم اندکی به تاریخ نقب بزنیم و ذهن خود را به بررسی جریان سنت و مدرن در تفکرات و رفتارهای انسان ها و نسل ها و عوارض ناشی از هر کدام معطوف کنیم که برای خوانندگان ملموس تر است. هم در آنجاست که شاید متوجه شویم در درونمان چه چیزهایی تا عمق وجود سنتی است و با این همه فریاد " زنده باد مدرن " مان گوش فلک را کر کرده است. بعدها – نمی دانم کی – سنت و مدرن را نیز در فلسفه و جامعه مورد دقت بیشتر قرار خواهیم داد و این مهم باز می گردد به رویکرد و اشتیاق دوستان در اشتراک نظراتشان و تکمیل مبحث توسط مشارکت دوستان گرامی.
آن طور که می توان از تاریخ برداشت کرد نطفه های مدرنیته از اولین " چرا " ی جدی ای شروع شد که در مقابل رفتارهای غیر آگاهانه ابراز شد و عجیب نیست اگر بگوئیم این اولین " چرا " به رفتارهای سنتی مذهبی در عصر کلاسیک بود و باز هم نباید برای شنونده چندان عجیب باشد که بگوئیم این اولین چرا از طرف دیگر مذهبیون و حتی معتقدین دو آتشه کلیسا اعلان شده که بسیاری پشت سرشان نماز می خوانده اند!!. حکایت گالیله و گردی زمین، داستان جوردانو برونو و بسیاری حکایت های دیگر که بیشتر آنها منجر به محاکمه و محکوم شدن آنها یا افرادی دیگر شد و ای بسا آنهایی که در آتش سوزانده شدند یا به زندان های مخوف سپرده شدند از جمله داستان افرادی هستند که چراهای آن زمان را ابراز کرده اند و عکس العمل سنت حاکم را در مقابل آن توصیف می کنند.
هم اینجا بگویم که می توان شعار جدایی دین از سیاست را به دلیل این تجربه تلخ تاریخی دانست و هراس از این واقعیت که اگر مذهب – به عنوان یک نوع تفکر شخصی و درونی که می تواند با احکامی بر جمعی معتقد اثر بگذارد و آنها را به واکنش هایی غیر قابل پیش بینی وادارد – حاکم شود باز همان آش و همان کاسه دوران تاریک کلیسا و تفتیش عقاید خواهد بود، این گروه را به وادی سکولار انداخته است.
از زمانی که این اولین سئوال ها مطرح شد تا آن زمان که اولین رشحات مدرنیته به معنای افرادی که بدنبال پاسخ هایی برای پرسش های اساسی خود که عمدتا حول محورهای فلسفی و اجتماعی دور می زدند، بودند صدها سال گذشت. شاید حدود قرن شانزدهم را بتوان به عنوان آغاز روشنگری در اروپا پذیرفت اگر چه نمی توان به دقت چنین تاریخ هایی را رقم زد. در آن هنگام اومانیسم به مثابه هویت یابی مفاهیم و حقوق فردی در جامعه در حال شکل گرفتن بود و می رفت تا به عنوان نهضتی اجتماعی حرف های خود را به گوش جهانیان برساند. ولی آنچه اومانیسم می گفت چیزی نبود جز سر پیچی از تقلید کورکورانه سنت های پیشین! همان چیزی که هم اکنون نیاز اصلی جامعه ما است.
بررسی انسان به مثابه یک حیوان، این امتیاز را داشت تا به نیازهای اصلی و پایه ای فیزیک و فیزیولوژی این توده زنده متحرک پی ببرد و بر اساس آن مانیفست حقوق انسانی را تدوین کند. در این نوع نگاه به انسان، او موجودی روحانی و الهی نبود که از بهشت به زمین پرتاب شده باشد و نتیجتا باید بوسیله دوری از مادیات و تهذیب خود را برای صعود به مامن خود آماده کند، بلکه موجودی کاملا زمینی و حتی در ردیف دیگر حیوانات در نظر گرفته می شد و به همان ترتیب هم به نیازهای به عنوان یک حیوان پرداخته می شد و این همان سرپیچی از سنت های کهنه کلیسایی محسوب میشد. همان سنتی که اینک به دلیل در دست داشتن قدرت و حکومت توامان و اقتصاد جامعه خود را به عنوان تنها مالک کلیه اموال مادی و معنوی افراد جامعه با اقتدار تمام شناسانده بود.

 

قسمت سوم :
پیش از همه تحولات فکری در خود کلیسا و دقیقا در اوج اقتدار آن، همان زمان که لاجرم فساد نیز در دربار آن مقدسین بیداد میکرد، نطفه های اصلاحات در دل آن رشد کرد که به آن نهضت اخلاقی کلیسا نام دادند ( قرن یازدهم ). بخشی از این اصلاحات به دخالت کلیسا در امور دنیوی باز می گشت که کلیسای مقتدر و فربه آن زمان را خوش نمی آمد.
تقریبا هم زمان با تحولات فکری، و یا حتی زودتر از آن، تغییراتی هم در علوم و در نتیجه نگرش انسان ها به جهان رخ داد و اینکه زمین گرد است و یا مرکز کائنات نیست در همان زمان محل جنگ و جدل های بسیار بود که کم و بیش از آنها با خبرید. همچنین تشریح بدن انسان که بوسیله هنرمندان و در خفا صورت می گرفت تا آنچه را که می نگارند نزدیکی بیشتری با واقعیت بیرونی داشته باشد سبب شد تا علم تشریح و شناخت اعضا و جوارح انسان از تاریک خانه ممنوع بیرون آید و کم کم جای خود را در علوم انسانی باز کند. حکمت و فلسفه هم که در اوایل قرن دوازدهم با عنوان مکتب فلسفه مدرسی قد علم می کند باب بحث های فلسفی – البته در زمینه های کاملا مذهبی – را می گشاید که خود زمینه ای برای تولد فیلسوفان بزرگ آینده می شود.
دیری نگذشت که مبارزات این افراد گسترش یافت و دورانی را پی نهاد که ما اکنون آن را به نام " عصر نوزائی " می شناسیم ( حوالی قرن چهاردهم ). عصر نوزایی یا همان رنسانس که همه تقریبا متفق القولند که آغاز آن در ایتالیا بوده نحله ای از تفکر مسیحی است که به نوعی سعی می کند با انسان زمینی آشتی کند. این دوران مقارن است با اوج شکوفائی هنر در آن کشور که ناشی از باز کردن درب های فرار از سانسور کلیسائی بود. نام های آشنائی چون دوناتللو، میکل آنژ، رافائل که هر یک به سهم خود تحولات شگرفی را در جهان نقاشی و معماری و مجسمه سازی باعث شده اند و صد البته چلچراغ آن دوران که به واقع سهمی بزرگی از رشد علم و هنر به تنهایی بر شانه های او استوار است یعنی داوینچی باعث رشدی ناگهانی در نگرش به طبیعت و انسان شدند. هم در این دوران بود که پرسپکتیو به عنوان یک علم – علم مناظر و مرایا – قد علم کرد و انسان را از دو بعد به سه بعد کشاند.
هم در اینجا نباید تاثیر فرهنگ و فلسفه اسلام را در بازتر شدن این فضا فراموش کنیم. مسلمانان خصوصا اعراب که پس از گذشت حدود پانصد سال از جنگهای صدر اسلام اینک حکومت رو به افول خلفای عباسی را تجربه می کردند، به دلیل فقدان امکانات کشاورزی بیشتر به تجارت روی آورده بودند و از آنجا که دوران طلائی علوم و فلسفه خود را به عنوان پشتوانه خود داشتند، در ترویج فرهنگ اسلام و رونق بحث های فلسفی و اخلاقی در قلمرو کلیسا سهم خود را ادا می کردند و از این راه موجب کمرنگ شدن سنت های خشک کلیسایی می شدند. در این بین شاید فلسفه ابن رشد حتی بیش از آنچه در دنیای اسلام موجب اثر باشد، در جهان مسیحیت تغییر ایجاد کرد( قرن دوازدهم ).
قسمت چهارم:
کمی پیش ازاعلام جدی این دست تفکرات از جانب پترارک است که نهضت پروتستانیزم درابتدا با شعارمقابله با فروش عفو و بخشش در کلیسای کاتولیک توسط مارتین لوترآلمانی اعلام وجود کرده بود. اگر چه این مذهب نوپا در کل با اومانیسم معرفی شده توسط پترارک و بعد از آن با آراسموس هلندی مخالف بود ولی در زمینه بیزاری از فرهنگ قرون وسطی با یکدیگراشتراک مساعی داشتند وهر دو براین نظر که باید به گذشته و خصوصا فرهنگ و فلسفه به جا مانده از ان دوران به دیدی انتقادی نگاه کرد. همین اصل موجب شد تا پترارک بجای پذیرش نظریات فلسفی و اجتماعی ارسطو به اعتقادات افلاطون گرایش پیدا کند.
در حوالی قرن شانزدهم تفکراومانیسم که حدود دو قرن درپشت دیوارهای تمدن ایتالیائی محصور مانده بود راه خود را به کشورهای دیگر باز کرد و درابتدا به هلند و سپس دیگر کشورهای اروپا نفوذ کرد. هم زمان با نفوذ این تفکر، رشد و گسترش فرهنگ و هنر در تمامی اروپا جاری و ساری شد و اومانیست های سایر کشورها مدعی شدند که زیبایی، ظرافت، فصاحت، بلاغت، هنر و ادبیات در انحصار تمدن ایتالیایی نیست. نهضت اومانیستی، چنان که پیشترهم اشاره شد، بر پایه انتقاد از فلسفه اسکولاستیکی قرون وسطی رشد کرد و بر اساس طرد آن چه که تا آن زمان مقدس انگاشته می شد نظرات خود را بیان می کرد.
شاید اولین بار که کلمه " رنسانس " به عنوان دورانی از تاریخ با هویت و مشخصات ویژه استفاده شد مربوط باشد به کتابی به همین نام که توسط ژول میشله نوشته شده است و تلاش کرده است تا عناصراصلی و بسترهای پیدایش رنسانس را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. در قرن نوزدهم این بررسی ها اوج گرفت و سعی شد درهمه زمینه ها علل پیدایش رنسانس در جامعه آرام وسطی تجزیه و تحلیل گردد. ژول میشله معتقد بود که اولین پایه گذاران تفکر رنسانسی در قرون وسطی افرادی چون مارتین لوتر و جان کالون در مباحث اخلاقی و انسانی و هنرمندانی از قبیل برنولچی و داوینچی که مبانی آشتی هنر و عقل را پی ریختند بودند.
به هر تقدیر، آن چه که مسلما دوران نوزائی را از دوران کهن متمایز می کند همانا بازخوانی سنت ها و ارزش های کهن با نگرشی جدید و نقد و داوری در مورد آنها به عنوان موضوعات نقد پذیر است که بیش از همه پایه های نگاه سنتی به مذهب را نشانه گرفت و با پالایش آن دیدگاه ها و رسومات جدیدی را بنا نهاد. به عنوان مثال همان، مسیحیتی که در پی جنگ های صلیبی و قتل صدها هزار مسلمان و یهودی در مناطق مختلف اروپا، ناگهان در پروتستانیزم به نوعی خود را از آن همه خون ها که ریخته شد بری می کند و همه را به صلح و آرامش و صبر و ایمان دعوت می کند و همه را به تساوی و برادری می خواند. فراموش نکنیم که این همان مسیحیت خونخوار است که مثله کردن، آتش زدن و مصلوب کردن از معمولی ترین تنبیه های افرادی بود که کمی ازعقاید کلیسا منحرف می شدند
قسمت پنجم:
ولی آنچه که تفکر روشنگری را در بنیان خود دچار تحول جدی کرد، تغییر دیدگاههایی بود که در فلسفه و جهان بینی پیدا شد و آنچنان شالوده های جهان بینی دوران ما بعد خود را متحول کرد که هنوز بسیاری از متفکران بر این باورند که بنیان گذار تفکر نوین از همان دوران سرچشمه می گیرد. در این میان از نام دو نفر نمی توان بسادگی گذشت. رنه دکارت ( قرن شانزده و هفده ) فیلسوف و ریاضی دان فرانسوی که با شک کردن به همه چیز و دور ریختن تمامی اطلاعات بدون پایه سعی کرد به بدیهیاتی دست یابد تا بر آنها شالوده آگاهی های خود پایه ریزد و اینکه تا چه حد موفق بوده و نظر دیگر فلاسفه هم عصر یا متاخر آن چه بوده است بماند. اما همین نکته که شک به آنچه قرن ها بدیهی بوده است و نقد اصول تغییر ناپذیر گذشته چیزی است که نباید بسادگی از آن گذشت چرا که اساس مدرنیته را در خود نهفته دارد. دیگری فرانسیس بیکن ( قرن شانزدهم ) ایتالیایی است که با تئوری جدایی فلسفه از الهیات اولین مبانی نظری تفکیک شئونات مذهب از علم و فلسفه را بنیان نهاد. او معتقد بود که فلسفه باید کاملا متکی بر عقل باشد و آنجا که احکام دینی در نظر عقل محض کاملا نامعقول نماید، هم آنجاست که ایمان در حد اعلی آن به پیروزی رسیده است. او قائل به فلسفه عملی بود و بر این اعتقاد بود که بشر توسط اکتشافات و اختراعات خود می تواند و باید بر نیروهای طبیعت غالب شود.
در اینجا نکته ای حائز اهمیت است و آن نشو و نمای اولین تفکیک ها در مباحث نظری است. تا پیش از آن همه موضوعات نظری به هر شکل در دل مکاتب مذهبی رشد می کرد و تعلیم داده می شد. حتی علم نیز از این قاعده مستثنی نبود به این معنا که مدارس عهد وسطی و حتی تا حوالی قرن چهاردهم همه چیز را در کنار درس اصلی یعنی مباحث و مسائل مذهبی تعلیم می دادند و به همین دلیل هر آنچه در این مکاتب آموزش داده می شد ناخودآگاه از فیلتز انگیزیسیون می گذشت تا ناگهان کلام کفر آلود شایع نشود. اینک اما در نظریه بیکن ماجرا فرق کرده است، او تفکیک مذهب را از علم و فلسفه خواستار شده و تا آنجا پیش می رود که بجز استدلال در مورد وجود خدا مابقی را به کشف و شهود که کاملا غیر علمی و غیر منطقی هستند می سپارد. انصافا باید اقرار کرد که این نظریه ریشه های خوبی را برای نظریه سکولاریسم گسترانده است!. او همچنین از جمله فلاسفه ای بود که مجددا استقرا را در برابر قیاس احیا کرد و پنج عادت فکری را بر شمرد و همگان را از آنها زنهار داد. با توجه به اهمیت این پنج موضوع اجازه می خواهم و آنها را از کتاب " تاریخ فلسفه غرب " مستقیما بازگو می کنم.
بیکن این عادات ناپسند فکری را به نام " بت " نامید و معتقد بود که آنها مردم را به اشتباه می اندازند. " بت های قبیله ای " ، آن عادت هایی است که فطری بشر است؛ از آن جمله خصوصا این عادت را ذکر می کند که بشر از پدیده های طبیعی نظمی بیش از آنچه واقعا در آنها موجود است انتظار دارد. " بت های غار " سبق ذهن های شخصی است که وجه مشخص شخص محقق است. " بت های بازاری " مربوطند به جبر کلمات و دشواری مصون داشتن ذهن از تاثیر آنها. " بت های تئاتر " آنایی هستند که به طرز تفکرهای مقبول و مرسوم مربوط می شوند و از این جمله به طبع ارسطو و مدرسیان برای بیکن بیش از همه قابل ذکرند. و دست آخر از " بت های مکاتب " نام می برد، که عبارتند از این گمان که فلان قانون کور ( مثلا قیاس به تعبیر وی ) می تواند جای قضاوت را بگیرد.
از نوشته بالا میتوان دریافت که این نظریات چقدر می تواند در شکل گیری ایده های جدید موثر باشد. بعد ها موضوعاتی بنام آفات شناخت و پس از آن شناخت علمی مورد بحث و بررسی محققان و فلاسفه قرار گرفت که شاید از گفته های بالا بی تاثیر نبوده اند.

 

قسمت ششم:
و اما در علم در اواخر قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم، کپرنیک کشیش که در تمامیت اعتقاد و ایمانش محلی از تردید نبود نظریه گردش سیارات بدور خورشید را در کتاب " در گردش افلاک " ( 1543 ) انتشار داد که ناخدا خواسته در بطن خود بر نظریه حاکم کلیسایی مبنی بر مرکزیت زمین برای همه کائنات خط بطلان کشید و زمین – به عنوان محل سلطنت مسیح – را از مقام شامخ خود پائین کشید و در حد یکی از صدها هزار نقطه نورانی در شب های آسمان تنزل داد. از سوی دیگر آنچه در کپرنیک بیشتر دارای اهمیت است روشی است که در رسیدن به نتیجه یک نظریه انجام می داد. او از طریق آزمایش و خطا و اندوختن تجربیات آنها به نتایج علمی دست یافت، آنچه که اکنون نیز به عنوان " روش علمی " شناخته و آموزش داده می شود. پیشتر روش رسیدن به نتایج علمی کشف و شهود بوده و به تعبیری بیشتر از طریق فلسفه بافی و استقراء و قیاس به نتیجه می رسیدند و نه از طریق آزمون و خطا. با دستیابی و شیوع همین نکته ساده تاریخ علوم جهان دستخوش تحولی آنچنان شد که انقلاب علمی قرن هفده و هجدهم مرهون کشف چنین روشی بوده است. در وصف شرایط اعلام نظریه کپرنیک همین کافی است که بگوییم هم کلیسای کاتولیک و هم کلیسای پروتستان بر علیه او شوریدند و بعد از آن در اواخر قرن شانزدهم تیکو براهه ( 1546-1601 ) با نیم رجعتی به نظریه کلیسایی، خورشید و ماه را به دور زمین گرداند و ستارگان را به دور خورشید!
ولی تیکو براهه نیز به نوبه خود اثری مثبت در تغییر روش علمی داشت و آن به دلیل روش مشاهده و رصد گیری ستارگان است. او سالیان سال اوضاع ستارگان را ثبت کرد و نمایشی از صبر و دقت علمی را نشان داد. کپلر ( 1571-1630 ) نیز که شاگرد او بود و از مشاهدات وی استفاده های بسیار کرد توانست کشف سه قانون حرکت سیارات را از روی آن مشاهدات به نام خود ثبت کند. یکی از سه قانون گردش سیارات حرکت با سرعت متغیر آنها بود که سبب حیرت عالمان سنتی می شد، چرا که از نظر آنها سیر گاه خرامان و گاه شتابان سیارات با وقار و متانت آنها مغایرت داشت! دیگر قانون حرکت سیارات آنها را بر مدار بیضی حرکت می داد که منطق کلاسیک آن را بر نمی تابید چرا که زیبایی شناسی کلاسیک در حرکت اجرام آن را دایروی می پنداشت و نمی پذیرفت که افلاک در یک شکل غیر منطبق بر زیباشناسی حرکت کنند. این ماجراها که هر یک سالها مصروف قبول و جا افتادن آن در میان مذهبیون و عامه شد نمونه هایی بودند از آنچه که بر نظریه های نوین در زمان خود گذشت. ولی به هر حال رشد و شکوفایی نظریه های نوین علمی که از همین دوران آغاز شد، راه خود را در میان ناملایمات و مقاومت های حکومت باز کرد و به نهضت شکوفایی علمی منجر شد که اگر چه در قرن پانرده و شانزدهم آغاز شد ولی تا اواسط قرن هفدهم خود را به تمامی نمایش نداد.
پس از این دو تن – کپرنیک و کپلر – که در نجوم تحولات را آغاز کردند، گالیله ( 1564-1642 ) مسئولیت انتقال تاریخی از نجوم به فیزیک را به عهده گرفت تا موثر ترین نظریه علمی و بزرگ ترین نابغه عصر شکوفایی دوران علم پا به عرصه وجود بگذارد. او کسی نیست بجز ایزاک نیوتن ( 1642-1727 ) که نظریاتش در فیزیک، نجوم و ریاضیات تاثیری انکار ناپذیر بر کلیه نظریات و دیدگاه های علمی و فلسفی در دوران خود و بعد از آن بود. ولی گالیله از جاذبه مطرح شده در قانون سوم کپلر جاذبه و شتاب را استنتاج کرد که از یک سو به حرکت غیر دایروی و سرعت نایکنواخت اجرام سماوی باز می گشت و از سوی دیگر به چند و چون سقوط اجسام در زمین ارتباط داشت. یک طرف نجوم و طرف دیگر قوانین فیزیک. تعریف " شتاب یعنی تغییر سرعت در مقدار و یا جهت " شیرازه نظریه گالیله بود که به نظر متاخرین در این باب متفاوت بود. نظریه قدما می گفت که حرکت طبیعی اجسام سماوی دایره است و حرکت اجسام زمینی خط مستقیم و اگر جسم زمینی را به حال خود بگذاریم کم کم خواهد ایستاد. گالیله اما می گفت که هر جسمی فارغ از سماوی یا زمینی اگر نیروی خارجی بر آن اعمال نشود در حرکت مستقیم خود با سرعت ثابت ادامه خواهد داد و نیروی اعمالی می تواند در راستا و یا در سرعت آن جسم تغییر حاصل کند که در هر دو صورت شتاب نامیده می شود. همچنین او قانون شتاب را کشف کرد و آن مثال معروف سقوط پر و گلوله در خلاء در اثبات همین موضوع است. او در این مورد دست به یک تصور علمی زد و فرض کرد که اگر بتوان ستونی بدون هوا ایجاد کرد این دو جسم در یک زمان و با یک سرعت به زمین خواهند رسید. این امر محقق نشد مگر زمانی که در تاریخ 1654 ماشین تخلیه هوا اختراع شد و صحت نظر گالیله تائید شد. در همان زمان این امکان نیز به وجود آمد تا شتاب جاذبه زمین اندازه گیری شود. او قوانین حرکت پرتابی را که اکنون به عنوان یک مسئله کلاسیک در دبیرستان ها تدریس می شود را نیز کشف کرد.

 


قسمت هفتم:
حتما بیاد دارید که گالیله -اگر نه اولین- ولی از جمله اولین کسانی بود که استفاده از تلسکوپ را به معنای واقعی عملیاتی کرد و با آن نتایجی گرفت که کلیسا را چندان خوش نیامد و موجب محاکمه او شد. او چرخش زمین را اعلام کرد و نشان داد که تعداد سیارات منظومه شمسی هفت نیست. فرموش نکنیم که عدد هفت به مراتب بیش از اعتقادات ما، در مسیحیت مقدس است و همین امر به نوعی به سخره گرفتن مقدسات آن دوران محسوب می شد. برتراند راسل در مورد محاکمه گالیله و پس از آن چنین می گوید: " تفتیش عقاید توانست که حیات علم را در ایتالیا پایان دهد، و از آن پس تا قرن ها علم در آن سرزمین احیا نشد؛ اما نتوانست مانع مردم در قبول نظریه مرکزیت خورشید شود و با حماقت خود صدمات سنگینی به کلیسا زد. اما خوشبختانه کشورهای پروتستانی نیز وجود داشتند و در آن کشورها روحانیان هر اندازه هم مایل و مشتاق بودند که علم را از پیشرفت باز دارند، باز نمی توانستند زمام دولت را بدست بگیرند..." و این از برکات کارهای مارتین لوتر بود.
حضور نیوتن ( 1642-1727 ) و قوانین سه گانه مکانیک کلاسیک او - که الحق به تمامی مدیون گالیله است – و قانون جاذبه عمومی او در واقع تیر خلاصی بود که به نگاه سنتی زمین به عنوان مرکز همه کائنات زده شد و معلوم شد که زمین هم چون همه اجرام قابل رویت و غیر قابل رویت تابع قوانین کاملا ثابت و خشک مکانیک است و با فرمولهای ریاضی قابل محاسبه و پیش بینی است. این بود حاصل صدها سال مبارزه دانشمندان برای اثبات علمی مطالبی که اکنون به عنوان بدیهیات مطرح می شود. جنگی تمام عیار که توسط ژنرالی تمام ستاره چون نیوتن خاتمه یافت، اما هر جنگ و پیروزئی در خود یک دیکتاتوری را پرورش می دهد : " پیروزی نیوتن چنان کامل و قطعی بود که بیم آن می رفت که نیوتن ارسطوی ثانی شود و بصورت مانعی بزرگ و دست نیافتنی در برابر پیشرفت در آید. در انگلستان یک قرن از مرگ او گذشت تا مردم توانستند خود را آن اندازه از زیر سلطه اش بدر آورند که بتوانند در زمینه هایی که مورد بحث و تحقیق او قرار گرفته بود، دست به کارهای تازه بزنند."
درهمین دوران بود که با اهمیت یافتن اندازه گیری، ابزارهای سنجش نیز رشد کردند. میکروسکوپ (1590 )؛ تلسکوپ ( 1608 ) توسط لیپراشی؛ دماسنج توسط گالیله ( احتمالا )؛ هواسنج توسط توریچلی شاگرد گالیله؛ ماشین تخلیه هوا ( قرن هفدهم ) توسط گریک؛ و تکمیل ساعت به عنوان ابزار سنجش زمان درهمین دوران ساخته و شناخته شد. بجزعلوم نجوم و مکانیک درعلوم دیگر نیز وضع چندان بدتر نبود و درهمان عصر کشفیات زیادی به ثبت رسید که همگی ناخودآگاه در فروپاشی امپراطوری کلیسا اثرات انکار ناپذیری داشت که از آن میان می توان کشف مغناطیس؛ کشف اسپرماتوزوئید و شناسایی قانون بویل در مورد ارتباط فشار، حجم و دمای گازها اشاره کرد.
ولی آن چه از همه بیشتر در مبانی نظری علوم و حکمت مدرنیته موثر واقع شد مسلما تحولاتی بود که در نگرش های فلسفی در این دوران ایجاد شد که البته از انقلاب های فنی و زیست شناسی تاثیرات بسزایی کسب کرده بود. شاهد این مدعا رنه دکارت ( 1596-1650 ) است که به حق واضع فلسفه جدید نام گرفته است. او که یک ریاضی دان و هندسه شناس بود - هندسه تحلیلی از اختراعات اوست و فرموش نکنیم که مختصات دکارتی، همان دو محور عمود بر هم، پایه اندازه گیری و شناسایی اجسام است - و با مسائل مکانیک دوره خودش هم آشنائی کافی داشت و گاهی هم سعی کرد در زیست شناسی و طب دست ببرد، در مجموع زندگی طولانی نداشت. او را بیشتر به شک معروفش می شناسند " من فکر می کنم پس هستم " ولی این تنها محصول ذهن فلسفی او نبود که پایه ای بود تا مبحث شناخت دنیای خارج از انسان بررسی و نقد شود. به همین ترتیب " شناخت شناسی " و بررسی حوزه توانائی های انسان در رسیدن به واقعیت جهان خارج نیز ازهمین جمله استنتاج شد
قسمت هشتم:
دکارت که درس خوانده مکتب یسوعی " لافلش " است از همان کودکی پس از آنکه بر همگان مشخص شد به دلیل ضعف جسمانی ناشی از سرایت سل هنگام تولد قادر به برخاستن صبح زود نیست، به وی اجازه دادند تا کمی دیرتر در کلاس های صبح شرکت کند و این فرصت مغتنمی بود برای کودک اهل مطالعه تا کتاب ها را یکی پس از دیگری تمام کند و همان ها در بزرگسالی پشتوانه مناسبی برای ارائه نظریاتش در کتاب های مختلف شد. کتاب های مهم او " اصول فلسفه " که در آن نظریات علمی خود را منتشر کرد ( 1644 )؛ " مقالات فلسفی " در باره عدسی ها و هندسه (1637 )؛ و کتاب های " گفتار در روش " ( 1637 ) و " تفکرات " ( 1642 ) که در آنها پایه فلسفه خود را براساس شک می ریزد. در این دو کتاب ابتدا به دنبال زمینه ای مطمئن برای پایه ریزی اصول شناخت می گردد و به همین منظور به هر آنچه می تواند شک کند می پردازد " و چون پیش بینی می کند که این جریان مدتی بطول خواهد کشید، عزم می کند که در این مدت رفتار خود را مطابق قواعدی که مورد قبول عموم است تنظیم کند. این کار باعث می شود تا عواقب محتمل تشکیکات او در عمل مانع عمل ذهنش نباشد. "
او در رساله معروف به گفتار در روش، دکارت نخستین اصلی را اعلام داشت که به تنهایی کافی بود همه طرفداران اصول دیرین را به دشمنی با او برانگیزد; خصوصا آنکه رساله مذکور به زبان ساده فرانسوی نوشته شده بود، و همه کس میتوانست آن را درک کند. دکارت در این رساله چنین نوشته است که میخواهد همه اصول را رد کند، همه مراجع، مخصوصا ارسطو، را کنار بگذارد، و همه چیز را مورد تردید قرار دهد. همچنین میگوید: "علت عمده خطاهای ما در پیشداوریهای زمان کودکی ماست... اصولی که من در جوانی آنها را پذیرفتم، بی آنکه درباره حقیقت آنها تحقیق کرده باشم." اما اگر همه چیز را مورد تردید قرار میداد، از کجا میتوانست شروع کند. او در ابتدا از حواس خود شروع می کند " آیا میتوانم شک کنم که در اینجا کنار آتش نشسته ام و یک قبا به تن دارم؟ آری، زیرا که گاهی خواب دیده ام که اینجا نشسته ام، و حال آنکه در واقع برهنه در رختخواب بوده ام. بعلاوه دیوانگان گاه دچار توهماتی می شوند، پس ممکن است من هم دچار چنین وضعی باشم."
او سپس به عنصر رویا می پردازد که تصویر اشیائ واقعی هستند که می تواند دخل و تصرف هایی در آنها صورت گرفته باشد " ممکن است اسب بال داری در خواب ببینید، اما این خواب را فقط سبب می بینید که اسب و بال را جداگانه دیده اید " و نتیجه می گیرد که طبیعت متجسم بطور کلی، که شامل موضوعاتی از قبیل امتداد و قدر و عدد می شود، کمتر از اعتقاد به اشیاء جزئی می تواند مورد تردید واقع شود. پس حساب و هندسه حتی در مورد اشیاء جزئی سر و کار ندارند، از فیزیک و نجوم متیقین ترند. و سپس به این نتیجه می رسد که در حساب و هندسه هم می توان شک کرد " شاید هر وقت من می خواهم اضلاع مربع را بشمارم، یا دو را با سه جمع کنم

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 33   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تشکیل نفت

دانلودمقاله ژوزف استالین

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله ژوزف استالین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

ژوزف استالین (به روسی: Иосиф Сталин) (زاده ۱۸ دسامبر ۱۸۷۸-درگذشته ۵ مارس ۱۹۵۳) رهبر و سیاستمدار کمونیست شوروی بود که از اواسط دهه ۲۰ تا مرگش در ۱۹۵۳ رهبر عملی حزب کمونیست اتحاد شوروی و نتیجتا رهبر دو فاکتوری کل این کشور بود. بسیاری او را مسئول مرگ انسان‌های بسیاری می‌دانند و رقم «قربانیان» او را از ۴ تا ۲۰ میلیون رقم می‌زنند. (در این زمینه اختلافات بسیاری وجود دارد)
او با نام یوسف ویسارینویچ جوگاشویلی (به گرجی: იოსებ ბესარიონის ძე ჯუღაშვილი) به دنیا آمد و در ۱۹۲۲ به مقام دبیر کل حزب کمونیست اتحاد شوروی رسید. پس از مرگ ولادیمیر لنین، استالین موفق شد در مبارزه قدرت در دهه ۲۰ بر لئون تروتسکی پیروز شود و رهبری حزب را در دست گیرد. در دهه ۱۹۳۰ استالین تصفیه کبیر را آغاز کرد که به کمپینی از سرکوب سیاسی، دستگیری و قتل مخالفان معروف است که در ۱۹۳۷ به اوج رسید.
حکومت استالین آثار ماندگار بسیاری داشت که تا پایان دولت شوروی در آن باقی ماندند گرچه مائوئیست‌ها، خوجه ئیست‌ها، آنتی رویزیونیست‌ها و بسیاری دیگر او را آخرین رهبر سوسیالیست واقعی در تاریخ اتحاد شوروی می‌دانند و عروج خروشچف و استالین زدایی پس از استالین را «رویزیونیسم» می‌خوانند. استالین مدعی بود که سیاست‌هایش بر مارکسیسم-لنینیسم بنا شده‌اند اما اکنون نظام اقتصادی و سیاسی او را بیشتر استالینیسم می‌خوانند. (گرچه بعضی از طرفداران استالین با این عنوان مخالفند).
استالین در ۱۹۲۸ سیاست نپ (NEP) (سیاست جدید اقتصادی) که در دهه ۲۰ جریان داشت را با «برنامه‌های پنج ساله» و «کشاورزی کلکتیو» تعویض کرد. با این سیاست‌ها و تحت رهبری استالین، اتحاد شوروی تا پایان دهه ۳۰ از کشوری با جمعیت غالب دهقانی به یکی از قدرت‌های صنعتی جهان بدل شد.
مصادره گندم و غذاهای دیگر توسط مقامات شوروی به دستور استالین از عوامل قحطی بین سال‌های ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۴ بود (بخصوص در اکراین، قزاقستان و قفقاز شمالی). بسیاری از دهقانانی که با مصادره و کلکتیویزاسیون مخالفت می‌کردند با برچسب «کولاک» سرکوب و دستگیر می‌شدند.
استالین رهبر اتحاد شوروی در زمان جنگ جهانی دوم بود و تحت رهبری او این کشور نقشی حیاتی در شکست آلمان نازی در آن جنگ داشت (این جنگ در شوروی با نام جنگ کبیر میهنی شناخته می‌شود). پس از جنگ، استالین اتحاد شوروی را به عنوان یکی از دو ابر قدرت جهانی مطرح کرد و تقریبا چهار دهه پس از مرگ او در ۱۹۵۳ این موقعیت همچنان برجا بود.
حکومت استالین را بسیاری به «کیش شخصیت پرستی» و شیوه‌های مخفی حذف مخالفین محکوم می‌کنند. نیکیتا خروشچف، جانشین استالین، حکومت و کیش شخصیت استالین را در کنگره معروف حزب کمونیست شوروی در ۱۹۵۶ محکوم کرد و پروسه استالین زدایی را آغاز کرد که بعدها به جدایی چین و شوروی انجامید.
کودکی و ایام آغازین
استالین جوان در ۱۸۹۴

 

 

 

 

 


منابع قابل اعتماد راجع به جوانی و کودکی استالین زیاد نیستند. بعضی‌ها نوشته‌های دختر استالین، اسوتلانا آلیلویوا را معتبرترین منابع می‌دانند.
او با نام یوسف ویسارینویچ جوگاشویلی در گوری، گرجستان، امپراتوری روسیه به دنیا آمد. پدر و مادرش به ترتیب ویساریون جوگاشویلی و اکاترینا گلادزه نام داشتند. مادر او هنگام تولد، یک سرف بود. در کودکی او را «سوسو» می‌خواندند که نام مستعاری گرجی برای «جوزف» است. در ۱۹۱۳ او نام «استالین» (در روسی: مرد پولادین) را برگزید. سه خواهر و برادر استالین در سنین پایین از دنیا رفتند و جوزف عملا تک فرزند بود. پدرش، ویساریون، خیاط بود و مغازه خود را باز کرد که با ورشکستگی سریع آن مجبور شد به کار کردن در یک کارخانه کفاشی در تفلیس روی آورد.
پدر استالین کمتر به خانواده توجه داشت، مدام مست می‌کرد و همسرش و پسر کوچکش را کتک می‌زد. یکی از دوستان کودکی استالین می‌نویسد: «آن کتک زدن‌های بیهوده و ترسناک پسر را به سختی و بی قلبی پدر ساختند.» همین دوست می‌نویسد که هرگز گریه استالین را ندیده‌است.
اکاترینا، مادر استالین، در خانه مردم کار می‌کرد و لباس می‌شست و یکی از مشتریانش یکی از یهودیان گوری به نام دیوید پاپسیمدوف بود. پاپسیمدوف به جوزف (که به همراه مادرش به کمک می‌رفت) پول و کتاب می‌داد و مشوق او بود.(دهه‌ها بعد پاپسیمدوف به کرملین رفت تا ببیند «سوسو»ی کوچولو به کجا رسیده‌است. استالین نه تنها به گرمی از او استقبال کرد که با لبخند در اماکن عمومی به گفتگو با او می‌پرداخت.)
عکس استالین جوان و انقلابی که تمام پلیس امپراتوری در تعقیب او هستند در پرونده پلیسی او در ۱۹۰۸ (میلادی)

 

 

 

 

 


در ۱۸۸۸ پدر استالین به تفلیس مهاجرت کرد و خانواده را بدون حمایت رها کرد. شایعاتی هست که می‌گویند او در دعوایی بین مست‌ها کشته شده‌است و بعضی‌ها می‌گویند تا ۱۹۳۱ هنوز در گرجستان دیده شده‌است.
جوزف در هشت سالگی و در مدرسه کلیسای گوری تحصیلاتش را آغاز کرد. مثل بقیه کودکان گرجی که مجبور بودند در امپراتوری روسیه آن زمان به مدرسه روسی بروند، او نیز به خاطر لهجه گرجی و ملیتش مورد تمسخر قرار می‌گرفت.می گویند استالین در این دوره جذب مبارزان کوهستانی گرجستانی که برای استقلال گرجستان می‌جنگیدند بوده‌است. یکی از قهرمانان محبوب او کوهنوردی افسانه‌ای به نام کوبا بود و همین اولین نام انقلابی شد که جوزف بر خود نهاد.
جوزف در کلاس خود، شاگرد اول شد و در ۱۴ سالگی بورسیهٔ مدرسه علوم دینی تفلیس را دریافت کرد و از ۱۸۹۴ مشغول تحصیل در آن جا شد. (یکی از همکلاسی‌هایش در این دوره، کریکور بدروس آغاجاریان بود). گرچه مادرش همیشه (حتی پس از رسیدن او به رهبری شوروی) می‌خواست که او کشیش شود ولی علت رفتن او به مدرسه دینی تنها نبود دانشگاه مناسب بود. استالین در این دوره هم کمک تحصیلی دریافت می‌کرد و هم بابت خواندن در گروه کر، مزد می‌گرفت.
استالین در همین سال‌ها و در همان مدرسه علوم دینی فعالیت‌های چپ خود را آغاز کرد. او به یکی از سازمان‌های سوسیال دموکرات گرجستان پیوست و به تبلیغ مارکسیسم پرداخت. نتیجتا در ۱۸۹۹ از مدرسه دینی اخراج شد. او سپس یک دهه با سازمان‌های زیرزمینی سیاسی در قفقاز کار می‌کرد و از ۱۹۰۲ تا انقلاب (۱۹۱۷) بارها دستگیر و تبعید (به سیبری) شد.استالین در دعواهای حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه طرفدار بحث‌های لنین بود و در کنگره پنجم این حزب در ۱۹۰۷ در لندن شرکت کرد.در دوره پس از انقلاب ۱۹۰۵ استالین سردسته گروه‌هایی بود که برای تامین مالی حزب بلشویک، بانک‌ها را سرقت می‌کردند. همین کارهای عملی بود که او را در حزب مطرح کرد و در ژانویه ۱۹۱۲ به کمیته مرکزی انتخاب شد.
تنها اثر تئوریک قابل ذکر او در این دوره مطلب بسیار مهمی بود که در زمان تبعیدش در وین نوشت. این مطلب «مارکسیسم و مسئله ملی» نام دارد و تا امروز به عنوان اثر مهمی در مورد مساله ملی و برخورد مارکسیسم به آن مطرح است و موافق‌ها و مخالفان زیادی دارد. این جزوه احتمالا از دلایلی بود که پس از انقلاب او را به عنوان کمیسر خلق برای امور ملیت‌ها گماشتند.استالین در این دوره شعر هم می‌گفت (غالبا به زبان گرجی). بعضی اشعار او در موزه استالین در گوری موجود است.
ازدواج‌ها و خانواده
استالین با واسیلی و استولانا دو فرزندی که نادیا (همسرش) برای او باقی گذاشته بود.همسر اول استالین، اکاترینا سوانیدزه، در ۱۹۰۷ تنها چهار سال پس از ازدواج درگذشت. معروف است که استالین در تشیع جنازه او گفته که با مرگ او دیگر هیچ احساسات گرمی برای مردم نخواهد داشت زیرا تنها او می‌توانسته «قلب سنگی» استالین را آب کند. می‌گویند استالین اکاترینا را بسیار دوست داشت و در زندگی تنها مایه خوشنودی اش بود. آن‌ها با هم فرزندی به نام یاکوف جوگاشویلی به دنیا آوردند که بعدها رابطه خوبی با استالین پیدا نکرد.می‌گویند سختی‌های استالین نسبت به فرزندش تا حدی بود که او به خودکشی روی آورد و به خودش شلیک کرد اما جان سالم به سر برد. استالین در مورد این واقعه گفت:«حتی نمی‌تواند مستقیم شلیک کند.» یاکوف بعدها در ارتش سرخ خدمت کرد و به دست آلمان‌ها افتاد. آلمان‌ها پیشنهاد دادند که او را با یک ژنرال آلمانی تعویض کنند اما استالین این پیشنهاد را رد کرد. بعضی می‌گویند او در جواب به این پیشنهاد گفته‌است: «یک ستوان به اندازه یک ژنرال نمی‌ارزد» و بعضی می‌گویند گفته «من پسر ندارم.» به هرحال یاکوف در اردوی آلمان‌ها کشته شد. می‌گویند در حال تلاش برای فرار در سیم‌های برقی گیر کرد و مرد. با این حال این بر طبق «گزارش رسمی» است و مرگ یاکوف هنوز در هاله‌ای از ابهام است. بعضی‌ها می‌گویند او دوباره خودکشی کرده‌است.
زن دوم او، نادژدا آلیلویوا بود که در ۱۹۳۲ درگذشت. طبق گزارش‌های رسمی او بر اثر مریضی درگذشت اما بعضی می‌گویند پس از دعوایی با استالین، خودکشی کرده‌است و یادداشتی خودکشی به جا گذاشته که به روایت دخترشان «نیمی شخصی، نیمی سیاسی» بوده‌است. او از استالین دو فرزند داشت. پسری به نام واسیلی و دختری به نام استولانا.هیچ چیز در دنیا برای استالین به اندازه دخترش استولانا عزیز نبود.
واسیلی تا مقامات بالای نیروی هوایی شوروی ترقی کرد و در جنگ جهانی دوم از نیروهای زبده هوایی بود. طبق گزارش رسمی در ۱۹۶۲ بر اثر الکلیسم مرد اما این هم مورد سوال و تردید قرار گرفته‌است. استولانا در ۱۹۶۷ به ایالات متحده مهاجرت کرد.
استوارت کاهان، ژورنالیست آمریکایی، در کتاب خود ، «گرگ کرملین»، مدعی شده‌است که استالین مخفیانه زن سومی به نام روسا کاگنویچ هم داشته‌است. روزا خواهر لازار کاگنوویچ، سیاست مدار شوروی بود. با این حال این ادعا ثابت نشده و بسیاری آن را تکذیب کرده‌اند. خانواده کاگنوویچ حتی هرگونه ملاقات استالین و رزا را تکذیب کرده‌اند.مادر استالین در ۱۹۳۷ درگذشت. استالین حتی در تشیع جنازه شرکت نکرد و به فرستادن گلی بسنده کرد.در مارس ۲۰۰۱، یکی از شبکه‌های تلویزیونی روسیه از کشف یکی از نوه‌های ناشناخته استالین خبر داد که در نووکوزنتسک زندگی می‌کرد. او یوری دایدوف نام داشت و مدعی شد که پدرش به او در مورد پدربزرگ واقعی اش خبر داده اما به علت کمپین علیه کیش شخصیت استالین، ماجرا مسکوت مانده‌است. الکساندر سولژنیتسن قبلا مدعی شده بود که استالین با زنی به نام لیدا بوده‌است و در ۱۹۱۸ در تبعید در شمال سیبری با او صاحب پسری شده‌است.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 28   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ژوزف استالین