متن درس سوم با مشخص شدن قسمت های مهم آن .
متن درس 3 با قسمتهای مهم مشخص شده.
متن درس سوم با مشخص شدن قسمت های مهم آن .
فایل : word
قابل ویرایش و آماده چاپ
تعداد صفحه :119
مقدمه
اصطلاح «تفکر»[1] از جمله اصطلاحات یا مفاهیم کلیدی در فرهنگ و ادبیات روانشناسی است که تقریباً همه مردم، اعم از کوچک و بزرگ یا با سواد و بی سواد آن را به کار میبرند و بسیاری نیز آن را با اهمیت قلمداد کرده و یکی از ویژگیهای آدمی میدانند، طوری که گاهی انسان را «حیوان متفکر» تعریف کردهاند (ارسطو، 1650).
روانشناسان در این که تفکر ریشه حل مساله و خلاقیت است، یعنی باید بتوانیم بیاندیشیم یا بتوانیم مسائل را حل کنیم یا خلاقیتی نشان دهیم، اتفاق نظر دارند. تمامی دانشآموزان و دانشجویان نیز نیاز دارند، به طور روشن بیاندیشند و نظامهای تربیتی هم متعهدند که دانشآموزان را در فراگیری تفکر راهنمایی کنند.
آنچه در زندگی برای ما اتفاق میافتد، نه تنها به میزان درست اندیشیدن، بلکه به چگونگی تفکر ما نیز مربوط است. همینطور یکی از اصول اساسی روانشناسی تربیتی معاصر این است که سطح اندیشیدن دانشآموزان، به عنوان یکی از مهمترین پیشبینی کنندههای موفقیت آنها در مدرسه قلمداد میشود.
رابرت استرنبرگ[2] (1994)، شیوههای متفاوت افراد در پردازش اطلاعات را به عنوان «سبکهای تفکر»[3] نامگذاری کرده است. به نظر او، شیوههای تفکر به عنوان شیوههای ترجیح داده شده در بکارگیری استعدادها تعریف میشود. از نظر وی، سبک تفکر، روش رجحان یافته تفکر است. البته سبک تفکر یک توانایی نیست، بلکه به چگونگی استفاده فرد از تواناییهایش اشاره دارد (سیف، 1380).
به عبارت دیگر، انسان در اداره فعالیتهای خود، شیوههایی بر میگزیند که با آن احساس راحتی بیشتری دارد. استرنبرگ معتقد است که شیوهها متفاوت از تواناییها است و مستلزم رجحان و برتری دادن است تا هوشیاری در بکارگیری تواناییهایی یک فرد. همینطور، شیوهها به تنهایی با قابلیتها یا توانایی، ارتباط ندارند، بلکه شیوهها، نحوه بیان یا بکارگیری یک یا چند توانایی را نشان میدهند (آرم استرانگ،[4] 2000، کانو – کاریکا& هانگس،[5] 2000؛ گریگورن & استرنبرگ،[6] 1997، زانگ،[7] 2000، زانگ & استرنبرگ، 200 و 1998).
از نظر استرنبرگ، تمایز بین سبک و توانایی نیز مهم است. توانایی به از عهده بر آمدن کاری به طور مناسب اشاره دارد، در حالی که سبک، به این که فرد دوست دارد چگونه کار انجام دهد، اشاره میکند(1997).
همینطور، شواهدی در دست است که نشان میدهد تواناییها از اهمیت قابل ملاحظهای برخوردار است (گریگورینکو و استرنبرگ، 1997). با این وجود، توانایی نمیتواند عملکرد تحصیلی را به طور کامل پیشبینی کند. به عبارت دیگر، بر مبنای تفاوت در توانایی، نمیتوان به این سوال که «چرا برخی از دانشآموزان در مدرسه نمره عالی میگیرند، در حالی که دانشآموزان دیگر با همان توانایی در امتحان رد میشوند؟» پاسخ داد (استرنبرگ، ویلیامز، 1997).
بر این اساس، با آگاهی از این که تفاوت در توانایی فقط میتواند بخشی از تفاوت در عملکرد تحصیلی را تبیین کند، تعداد زیادی از محققان، نقش با اهمیت و پیشبینی کننده متغیرهای روانشناختی متفاوت و نامرتبط به توانایی را بر پیشرفت تحصیلی سرلوحه فعالیتهای پژوهشی خود قرار دادند. یکی از این متغیرها نامرتبط به توانایی، سبکهای تفکر است.
این محققان، نقش سبکهای تفکر در پیشرفت تحصیلی را در فرهنگهای مختلف نظیر هنگکنگ، چین، فیلیپین و ایالات متحده آمریکا مورد مطالعه و بررسی قرار دادند (ژانگ، 2004). چنانچه استرنبرگ و گریگورینکو[8] (1993) و گریگورینگو و استرنبرگ (1997) نقش سبکهای تفکر را در پیشرفت تحصیلی دو گروه از کودکان تیز هوش شرکت کننده در یک برنامه مدرسهای مورد مطالعه قرار دارند. آنها نشان دادند که سبکهای تفکر با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان رابطه دارد. ژانگ (2001) با مطالعه رابطه بین سبکهای تفکر و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان چینی نشان داد که سبک تفکر اجرایی با نمرات پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت دارد. همچنین سبک تفکر قضایی نیز با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت دارد.
کانوگارسیا[9] و هاگس[10] (2000) با مطالعه رابطه بین سبک تفکر و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان اسپانیایی نشان دادند که دانشجویان دارای سبکهای تفکر اجرایی، پیشرفت تحصیلی بیشتر دارند.
متغیر تاثیر گذار دیگر در این مورد، متغیر رویکرد[11] یادگیری است که با توانایی یادگیری دانشآموزان ارتباط ندارد. به عبارت دیگر یکی از ویژگیهای برجسته انسان، توانایی او در یادگیری است. فرق عمده آموختن انسان با آموختن سایر حیوانات نزدیک به او در این است که یادگیری آدمی بسیار پیچیدهتر و وسیعتر و عمیقتر از یادگیری سایر حیوانات است. برای انسان، بهتر، برتر و زیباتر ساختن زندگی مطرح است. بنابراین ناگزیر است هر لحظه چیزهای تازه و گوناگون و بیشتر یاد بگیرد.
به گفته اسکینر، نظام تربیتی موثر واقعی را نمیتوان به وجود آورد، مگر اینکه فرآیند عمل «یادگیری» و «تدریس» کاملاً شناخته و فهمیده شوند.
هرگاه روانشناسی بتواند عمل یا فرآیند یادگیری را کاملاً بشناسد و بفهمد شاید جهان آدمی بتواند انیشتینها و ابوعلی سینا و .... متعددی بار آورد.
روشهای یادگیری افراد با یکدیگر فرق میکند. یادگیری بعضی افراد، کلامی است، بعضی دیگر به صورت دیداری، بعضی هم با گوش دادن و عدهای با درگیر شدن فعالانه با موضوع مورد یادگیری، بهتر یاد میگیرند. رویکرد به یادگیری، متغیری عمده در تفاوتهای فردی است (کدیور، 1385، ص 289).
[1]- Thinking
[2]- Sternberg
[3]-Thinking Style
[4]- Arm strong
[5]- Cano – Carioca & Hughes
[6]- Grigorenko & stevnberg
[7]- Zhang
[8]- Grigorinko
[9]- Canogarcia
[10]- Haghes
[11]- Learning apprehes
تکه تکه کردن لایه خطی (split) با فواصل مشخص در نرم افزار ArcGIS می توانید از ابزار Splitting Polylines by Length استفاده کنید.
اهمیت موتورهای سنکرون مغناطیس دائم در زیاد شدن دامنه کاربردی آن است و در آینده بیشتر ( PMSMs ) بدون سنسورشفت عمل خواهند کرد و مشخصات تجربی پارامترهای ماشین که مقداری هم تلورانس دارند اطلاعات با ارزشی خواهد بود.
بنابراین در این مقاله روشی بیان شده که در آن نیروی الکترو موتوری القایی و راکتانس محور d از آزمایش بی باری و راکتانس محور q و زاویه بار از آزمایش بارداری به وسیله یک روش تحلیلی مشخص شده اند.
در این روش محدودیت اندازه گیری زاویه بار vوجود ندارد این روش مناسب است برای ( PMSMs ) های که بصورت عادی با جریان منفی محور d عمل میکنند بنابراین اشباع در مسیر شار محورd وجود ندارد. خیلی بیشتر از اینها، روش بسیار ساده ای است برای انجام دادن بوسیله هر تکنسین آزمایشگاهی
I- مقدمه:
اهمیت موتورهای سنکرون مغناطیس دائم ( PMSMs ) هست در افزایش دامنه کاربردی آنها و متفاوت است از مدلهای پیشرفته مانند سروموتورها تا کاربردهای که حرکت خطی دارند از قبیل فن ها و پمپ ها دو دلیل عمده برای تمایل به این ماشینها وجود دارد:
1- بازده بالا و کاهش تلفات روتور در این ( P MSMs ) ها.
2- پایین بودن قیمت انرژی مغناطیسی بالا ( صرفه جویی اقتصادی بالا ).
بیشتر ( PMSMs ) سه فازه در مدل پیشرفته بصورت محرکهای با سنسور شفت عمل میکنن بوسیله بکارگیری الگوریتم کنترل بدون سنسور برای محرکهای با سرعتهای متغیر و در مورد کاربردهای حرکت خطی طبیعتاً بواسطه اساس عملکرد سنکرون آنها نیاز به سنسور شفت وجود ندارد.
اگر سنسور شفت برداشته شود مشخصات تجربی از پارامترهای ماشین هر چند که مقداری هم تلورانس دارند بسیار با ارزش خواهد بود در زیر نشان خواهیم داد که راکتانس محورهای d و q که از آزمایشهای بارداری بدست آمده بر اساس تابعی از بیان شده است که می تواند مشخص شود بوسیله بعضی از انواع سنسورهای شفت یا ماشینهای سنکرون دیگری که کوپل شدهاند با محور شفت ماشین سنکرونی که در حال بررسی است.
در این مقاله روشی بیان شده که در آن نیروی محرکه القایی و راکتانس محور d از آزمایش بی باری و راکتانس محور q آزمایش بارداری بدست آمده اند به نظر مولف آرمایشهای ساده ای هستند که نیاز به داشتن دانش بالا و وسایل در مقایسه با آزمایشهای تعیین استاندارد موتورهای القایی ندارد و انجام آن برای تکنسین های آزمایشگاهی آسان است هر چند که نمی تواند ضمانتی با حساسیت بالا برای ماشینهای با اشباع زیاد باشد.
در بخش II شاهد روشهای تجربی برای مشسخص کردن راکتانسها خواهیم بود در بخشی III دیاگرام فازوری ( PMSMs ) و بعضی روابط اساسی منشعب شده از آن بحث شده در بخش IV مشخص کردن زاویه بیان شده و در بخش V روشهای آزمایش توصیف شده اند و سرانجام در بخش VI یک نتیجه گیری شده است.
II ـ آزمایشهای برای مشخص کردن راکتانس:
روشهای آزمایش توصیف شده در بخش V اساساً هستند ترکیبی از آزمایشهای بی باری و بارداری، این چنین آزمایشهای جدید نیستند البته این یک گزارش جدید است در این نوشته چندین روش دیگر توصیف شده است برای مشخص کردن راکتانسهای محور
d و q بدون احتیاج به در رابطه قرار دادن اطلاعات وضعیت روتور به هر حال با متمرکز ساختن این روشها، برای نمونه ماشین با روی کاری مغناطیسی بدون مشخصه سیم پیچ دمپر با روشهای مختلفی می توان بدست آورد.