فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله الاینده های خاک

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله الاینده های خاک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه:
خاک یک توده ی بیجان نیست بلکه درآن علاوه بر مواد آلی ومعدنی_ هواوآب_ موجودات زنده نظیرباکتریها_قارچها_کرمهای خاکی وغیره نیزوجوددارند.
این موجودات هم درخواص شیمیایی خاک و تغذیه ی گیاه(تجزیه ی مواد اآلی تبدیل آن به مواد غذایی برای گیاه وهوموس وحل یا قابل جذب کردن مواد معدنی با کمک گازکربنیک حاصل براثر تجزیه ی مواد آلی وتنفس موجودات زنده وغیره...)وهم در خواص فیزیکی خاک(مخلوط کردن موادآلی با مواد معدنی_ایجاد گذرگاهها و مجاری برای نفوذ آب_ریشه_هواوغیره)بسیار موثر است.
بنابراین موجودات زنده ی خاک وظیفه ی مهمی در امر تغذیه ی گیاه وبهبود بخشیدن به خواص خاک به عهده دارند وبدون آنها خاک فاقد هرگونه ارزش زراعی است ومحصول نمی دهد.
افزایش سریع جمعیت وبالا رفتن سطح زندگی وقدرت خرید مردم درده مخصوصا در بیست سال اخیر سبب شدکه بشر برای تامین خوراک وپوشاک خود ازیک طرف برسطح زمین های زیر کشت بیفزایدوازطرف دیگربا بکار بردن فنون جدید واستفاده از ماشین آلات کشاورزی ومصرف کود شیمیایی زیاد وسموم مختلف برای از بین بردن آفاتوامراض گیاهی_میزان محصول را در واحد سطح افزایش دهد.
اقداماتی که در جهت افزایش تولید صورت گرفته است_ چه در کشاورزی وچه در صنعت (مثل تاسیس کارخانه هاوبه کار انداختن وسایل موتوری متعددوبه کار بردن کودهای شیمیایی وسموم نباتی نامناسب وزیاد استفاده از فاضلابها وزباله های وشهری) غالبابه طور غیر مستقیم (ازطریق آلودگی هوا وآب)ومستقیم باعث آلودگی خاک ودر نتیجه ازبین رفتن موجودات زنده وکاهش آلودگی خاک شده است.
موادی که به طور مستقیم وارد خاک میشوند جزو مواد آلوده کننده ی خاک محسوب میشوند وعمل فرسایش خاک که توسط بادوغیره صورت میگیرد جزوعوامل آلوده کننده محسوب نمی شود.
چکیده:
استفاده از خاک به عنوان بستری برای دفع مواد آلی زاید از جمله فضولات دامی، زباله‌ها و پساب‌های مختلف و لجن فاضلاب، یکی از مقرون به صرفه‌ترین روش‌های مدیریت دفع مواد آلی است، که در صورت به کار گیری تنها به صورت یک بستر فیزیکی بلکه به عنوان یک صافی زنده توانایی زیادی در پالایش مواد آلی دارد.
با این وجود عدم مدیریت صحیح دفع مئاد آلی می‌تواند پیامدهایی مثل افزایش غلظت املاح، فلزات سنگین و ریز جانداران بیماری‌زا را به دنبال داشته باشد.
ورود این ریزجانداران از طریق محصولات کشاورزی، آبهای سطحی و مخصوصاً آب‌های زیر زمینی به چرخه غذایی انسان، می‌تواند باعث شیوع بیماری‌های مختلف و با منشأ ناشناخته گردد.
در بین عوامل مؤثر در بقا و انتقال عوامل بیماری‌زا، نوع ماده دفعی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مربوط به خاک و نوع عامل بیماری‌زا از اهمیت زیادی برخوردار هستند و شنایایی ابعاد مختلف آنها در بخش کشاورزی. به عنوان یکی از مهم‌ترین بهش‌های مصرف مواد آلی مختلف نقش یه سزایی در کاهش آلودگی‌های ناشی از آنها خواهد داشت.
آلاینده‌های خاک
به طور سنتی خاک، هوا و آب به عنوان مکانهایی برای دفع زباله استفاده شده است معمولی ترین نوع زباله را می‌توان به چهار نوع دسته بندی کرد:
زباله کشاورزی، صنعتی، شهری و هسته‌ای
زباله‌های کشاورزی طیف وسیعی از مواد ارگانیک، فضولات حیوانی و محصولات جانبی چوب را در بر می‌گیرد.
بسیاری از این مواد از جمله بقایای گیاهان و کود احشام در صورت بازگشت به خاک، بسیار مفید می‌باشند، با این وجود استفاده نادرست و دفع نامناسب می‌تواند موجبات آلودگی خاک را فراهم آورد.
محصولات زباله صنعتی می‌تواند به شکل گاز، مایع یا جامد باشد.
مهم‌ترین گازها شامل دراکسید کربن(co2)، منواکسید کربن(co)، دی‌اکسید نیتروژن(no2) و دی‌اکسید سولفورو(so2) می‌باشد.
این گازها به وسیله احتراق در صنایع و اتومبیل‌ها به وجود آمده و خطراتی را برای محیط زیست موجب می‌شود.
کارخانه‌های تولید مواد غذایی زباله‌هایی را به شکل مایع و جامد تولید می‌کنند.
زباله‌های شهری متشکل از موادی است که توسط منازل و صنایع دور ریخته می‌شود که شامل کاغذ، مواد پلاستیکی و سایر مواد ارگانیک می‌باشد.
بعضی از آنها زا می‌توان از طریق کمپوست‌ سازی بازیافت کرد و مابقی را سوزانیده و یا در چاله‌های دفن زباله مدفون نمود.
به طور کلی فاضلاب محصول کارخانه‌های تصفیه است موادی که در این کارخانه‌ها مشاهده می‌شود زباله‌های خانگی و صنعتی است که معمولأ مخلوط‌های مایعی متشکل از جامدات و مواد محلول ارگانیک و غیرارگانیک می‌باشد.
آب از بخش جامد از طریق چندین عملیات جدا می‌شد تا از نظر محیطی برای تخلیه در رودخانه‌ها یا دریاچه‌ها بی‌خطر گردد.
مقدار مواد مغذی و ریزمغذی‌ها بسته به منابع آب متفاوت است. مثلاً مقدار نیتروژن و فلزات سنگین موجود در زباله کارخانجات نساجی زیاد است.
بعضی از عناصر در مقادیر کم برای گیاهان و حیوانات لازم است در حالی که مقدار زیاد آنها برای سلامت انسان خطرناک می‌باشد.
یکی دیگر از علل آلودگی خاک، فاضلاب یا آشغال‌های شهری است که در آب آبیاری وجود داشته و به داخل مزارع پست راه می‌یابد یا در چاله‌ها دفن می‌گردد. این مواد زاید از کیفیت خاک کاسته و یکی از علل احتمالی تخریب خاک به شمار می‌آید.
به طور کلی در اقتصادهای مدرن انواع مختلف فعالیت‌ها از جمله کشاورزی، صنایع حمل و نقل موجب تولید مقادیر زیادی زباله و انواع آلاینده‌ها می‌شود.

 

آلاینده‌های کشاورزی
کودهای حیوانی که در صورت محاسبه سالیانه رقم بالایی تولید می‌شود ممکن است که به رودخانه‌های اطراف راه پیدا کنند و موجب آلودگی دریاچه و خاک‌های اطراف آن گردد.
در صورت جمع‌آوری صحیح و بازگرداندن آن به شکل درست به خاک می‌توان به حاصلخیزی خاک کمک نمود.
کودهای شیمیایی مانند کود فسفات شامل مقادیری کادمیوم و سرب است که در صورت استفاده‌ی نادرست از این کودها ممکن است مقداری از مواد سمی فوق‌الذکر از طریق گیاهان جذب شده و به بدن انسان برود و در درازمدت موجب بیماری گردد.
همچنین فلزات دیگری از جمله جیوه، مس و کرومیوم و کربن که از طریق انواع کودها و یا در اثر حفاری‌های معادن فلزی از جمله طلا که ممکن است به صورت سنتی و با از طریق ریختن به رودخانه‌ها و گذر از خاک‌های مسیر موجب آلودگی شدید خاک‌ها می‌گردد.
همچنین آلودگی هوا در اثر دود اتومبیل‌ها میتواند موجب آلودگی خاک گردد و بر کیفیت آن اثر گذارد، با یک تحقیق ساده می‌توان میزان خاک‌های یک مزرعه را در نزدیکی جاده یا مناطق دورتر از جاده در همان مزرعه از نظر مقدار سرب ناشی از احتراق بنزین را مورد مقایسه قرار داد.
برای جلوگیری از آلودگی خاک علاوه بر استفاده از کودهای حیوانی حتی‌المکان به جای کودهای شیمیایی می‌توان اقدامات جبرانی به منظور تقویت و بازسازی خاک‌های آلوده انجام داد تا تضمین شود که محصولات کشاورزی بدون هیچ مشکلی قابل مصرف گردد.
اقدامات جبرانی را می‌توان به چند شیوه انجام داد: فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی.
مثلاً با استفاده از گساهانی که در خاک‌های آلوده به غلظت‌های سرب و کادمیوم بتوانند رشد کنند می توان از غلظت سرب و کادمیوم تا حد زیادی کاست.
همچنین با استفاده از مواد شیمیایی می‌توان نه‌تنها به بازدهی محصول کمک کرد بلکه از میزان فلزات سنگین در خاک هم کاست.
آلاینده‌های صنعتی
فضولات کارخانه‌های صنعتی، شیمیایی، پتروشیمی، نساجی و معادن به دلیل وجود فلزات سنگین از جمله وجود سرب، جیوه، نیکل و کبالت در آنها از مهم‌ترین آلوده‌کنندگان محیط زیست و به خصوص خاک می‌باشند.
جیوه یکی از خطرناکترین فلزات آلوده کننده محیط زیست است که از طریق لامپ‌های برق، مواد محترقه، پساب کارخانه‌های رنگسازی و الکتریکی و کاغذ سازی وارد خاک می‌شود.
این عنصر برای انسان و آبزیان بسیار خطرناک است.
با احداث تصفیه‌خانه‌های مجهز و بهره‌گیری از دانش کارشنایان کجرب می‌توان از آلودگی خاک به انواع فلزات سنگین جلوگیری نمود.
افزایش جمعیت همراه با به‌ کار گیری روش‌های غلط بهره‌برداری از منابع طبیعی موجب تخریب خاک می‌شود.
قطع درختان جنگلی، چرای بیش از حد دام در مراتع طبیعی و کندن بوته‌ها برای استفاده سوخت باعث اخت شدن خاک می‌گردد.
و در نتیجه خاک در مقابل باران و باد آسیب پذیر شده و قشر حاصلخیز آن به وسیل‌ی آب شسته و یا همراه باد برده می‌شود و به این ترتیب موجبات فرسایش خاک فراهم می‌شود.
با ایجاد فضاهای سبز و حفظ پوشش گیاهی خاک و بسیج همگانی در امر درختکاری مانع از فرسایش و آلودگی خاک می‌باشد.
عناصر موجود در فاضلاب‌ها به عناصر کمپاب معروف هستند و علت همین نامگذاری روشنگر این واقعیت است که اولاً در خاک به مقدار کم یافت شده مگر خاک‌هایی که تحت کشت زیر دست فاضلاب شهری می‌باشند به عنوان مثال اراضی جنوب شهر تهران که زمانی به ملک ری معروف بوده و این عناصر به وفور یافت می‌شوند و طبق اطلاعات واصله و پایان نامه‌های کارشناسی ارشد دانشجویان محیط زیست آمار وحشتناکی ارائه می‌نمایند به عنوان مثال میزان عناصر سنگین در سبزیجات و میوه‌جات به چند ده‌ برابر مجاز مصرف خوراکی انسان می‌باشد که متأسفانه اقدام جدی در این زمینه صورت نگرفته است.

 

 

 

که این عناصر به اختصار عبارتند از:
1. آرسنیک
2. کادمیوم
3. کوبالت
4.کرومیوم
5. مس
6. جیوه
7. مولیبدن
8.نیکل
9. سرب
10. سلنیم
11.وانیدیم
12.روی
آرسنیک
در صنایع نساجی، رنگرزی و دباغی و همچنین پودرهای رختشویی و پاک کننده (10 تا 70ppm) و چون سمیت فوق‌العاده‌ای دارد بنابراین در تمامی سموم قارچ کش، دفع آفات گیاهی و حشره کش‌ها رفتار آرسنیک مانند فسفر است و به آسانی از خاک دل نمی‌کند حد مجاز آن در فرآورده‌ای خوراکی 6/2 می‌باشد.
که بیشتر از طریق فاظلاب‌های شهری وارد خاک می‌شود.
کادمیوم
در رنگ‌سازی و پلاستیک سازی مصرف شده این عنصر معمولاً با روی همراه است و در دود کارخانه‌های ذوب فلزی به صورت اکسیدهای کادمیم و روی توأمان وجود دارد nz نسبت له cd است میزان 900ـ1 می باشد تنفس و مصرف cd وارد شدن به جیره غذایی انسان سبب بالا رفتن فشار خون و امراض قلبی و اختلال در فعالیت کلیه به دلیل رسوب در کلیه‌ها می‌شود و غلظت غیر مجاز آن عوارض نامطلوبی به دنبال خواهد داست در خاک‌های غی آلوده غلظت آن کمتر از یک ppm و در خاک ‌های اطراف کارخانه‌ها تا 1700 ppm گزارش شده است.

 

 

 

آلودگی با کوبالت
عنصر کوبالت در تولید انواع آمیزه‌ها (آلیاژها)، رنگ‌ها، لعاب‌ها، روکش‌ها و جوهرهای نوشتنی به کار رفته و در تغذیه انسان و دام نیز نقش عمده‌ای دارد زیرا جزیی از ساختمان ویتامین می‌باشد.
گیاهانی که از ازت هوا استفاده می‌کنند، برای ایجاد محیط مناسب مورد نیاز میکروب‌ها در گروههای ریشه به کوبالت نیازمندند و بدین جهت اغلب بررسی‌ها جهت تأمین کوبالت در خاک بوده است و نه آلودگی های ناشی از آن.
بسیاری از گیاهان به عنصر کوبالت در غلظت های کمتر از یک درصد نیاز داشته و در غلظت‌های زیاد، نشانه‌های کمبود آهن بروز می‌کند.
مقدار کوبالت در خاک معمولاً از 10 ppm تجاوز نمی‌کند.
بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد که کوبالت جذب سطحی رس‌ها شده و فقط با فلزهای سنکین دیگر مانند مس و روی تبادل می‌یابد.
چون غلظت کوبالت در خاک و حتی فاظلاب و پساب کارخانه‌ها ناچیز است، لذا تا کنون آلودگی با کوبالت، عوارض زیان آور به بار نیاورده است.

 


روش های ورود میکرواورگانیسم هابه چرخه غذای انسان
آب‌های سطحی
استفاده از ضایعات آلی در سطح خاک و بدون اختلاط آن با خاک و یا چرای دام‌ها ئر مراتع باعث آلودگی سطح خاک به انواع میکروارگانیسم‌ها شود پس از بارش یا جریانات سطحی، این میکرو ارگانیسم‌ها همراه با رواناب به حوره آبخیز منتقل می‌شوند.
تحقسقات انجام شده در این زمینه نشان داد که تعداد کلی فرم‌ها به عنوان یکی از شاخص‌های مهم آلودگی در رواناب مراتع چرا تا ده برابر افزایش یافته است.

 

محصولات کشاورزی
انواع محصولات کشاورزی که در تماس مستقیم با مواد دفع شده بود یا در خاک‌های تیمار شده با این مواد رشد کرده‌اند می‌توانند منبع آلودگی‌های بیولوژیکی باشند و این امر به ویژه در مورد سبزیجات و محصولاتی همچون گوجه‌فرنگی، خیار، هویج، کاهو، کرفس و اسفناج که به صورت تازه استفاده می‌شوند، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
در آزمایشی که به منظور مقایسه میزان آلودگی بین این گیاهان انجام شد، مشخص شد که اسفناج از بیشترین آلودگی برخوردار است، به نحوی که تعداد کل کلی فرم‌ها و کلی فرم‌های مدفوعی در آن به ترتیب 7800 و 2400 و برای کاهو 3700 و 3600 عدد در هر گیاه بوده است.
همچنین مشخص شده است که بقای پاتوژن‌ها در گیاه آلوده بستگی زیادی به محل استقرار آن در گیاه دارد.
مثلاً وجود سالموئلا در اندام‌ها هوایی انتهایی کاهو فقط در 5% نمونه‌ها دیده شده و قدرت بقای آن نیز حداکثر پنج روز بوده است، در حالی که در اندام‌های نزدیک به سطح زمین 26% نمونه‌ها آلوده بودند و قدرت بقای باکتری در این مکانها به 27 روز بالغ می‌شود نمونه برداری از کاهوهای کشت شده در خاک‌های تیمار شده با پساب‌های شهری نیز نشان داد آلودگی در تمام نمونه‌ها به کلی فرم‌های مختلف و در 44% آنها به اش شیا کلی مجود داشته است.
آزمایش‌ها نشان داد اگرچه در مدت 5 هفته پس از کاشت درصد زیادی از پاتوژن‌ها از بین رفته‌اند، ولی تعداد آنها به اندازه‌ای بوده که در اثر مصرف محصول بدون شستشو و یا پخت، خطر ابتلای بیماری را به همراه داشته باشند.
در آزمایش مشابه یادوفیکی و همکاران خاطر نشان کردند آبیاری با پساب‌ها می‌تواند تعداد کلی فرم‌ها را در محصول تا 38 برابر افزایش دهد.
آنها هم‌چنین یادآوری کردند استفاده از آب معمولی پس از مرحله گل‌دهی باعث از بین رفتن آلودگی‌های ایجاد شده می‌گردد.
ورود به آبهای زیرزمینی
سومین مسیر ورود پاتوژن‌ها به زنجیره غذایی انتقال آن‌ها به آب های زیرزمینی است.
معمولاً در صورت ورود به این آیها مبارزه با پاتوژن‌ها با مشکلات بیشتری همراه است، زیرا اکثر پاتوژن‌ها می‌توانند مدت‌های طولانی در این آبخوان‌ها به سر برند.
به طور متوسط باکتری‌ها تا سه ماه ویروس‌ها تا شش ماه می توانند بدون از دست دادن قدرت بیماری‌زایی در چنین شرایطی زنده بمانند.
ضمن این که باکتری‌هایی مثل اشرشیاکنی می‌توانند در چنین محیط‌هایی تکثیر یافته و انتشار وسیع‌تری داشته باشند.
استفاده از روش‌های جست و جو نشان داد که ویروس‌ها می‌توانند در چاه آبی که در فاصله 180 متری از محل دفع پساب‌ها قرار گرفته یافت شوند کلی فرم‌ها نیز قادرند تا عمق 145 متری نفوذ کرده و زنده بمانند و این امر پتانسیل آلودگی های بیولوژیک را در مناطق دفع مواد آلی نشان می‌دهد.
به طور کلی، زمان بقای باکتری‌ها در خاک بسته به شرایط خاکی و اقلیمی، از کمتر از یک هفته تا چند ماه متغییر است، و برای برخی از گونه‌ها تا 5 سال نیز به طول می‌انجامد
(2و21)جدول 3 قدرت بقای برخی از عوامل بیماری‌زا را در خاک نشان می‌دهد.
برای پیش‌بینی بهتر آلودگی‌های میکروبی آب های زیرزمینی لازم است عوامل متعددی را که در انتقال پاتوژن‌ها در خاک و ورود آن‌ها به آب‌های زیرزمینی مؤثر هستند بررسی نمود.
عوامل مؤثر در ماندگاری و انتقال میکروارگانیسم‌ها در خاک
خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک
خصوصیات فیزیکی و شیمیایی میکروارگانیسم ها
نوع و شدت جریان
نوع ماده دفعی، مقدار آن و نحوه مصرف
شرایط اقلیمی
رطوبت:
رطوبت به عنوان یکی از مهمترین عوامل در بقای میکروارگانیسم ها شناخته ظده است، و برای انواعی از آنها مخصوصاً سالمونلانها رطوبت مهمترین عامل بقا است.
بجز تعداد محدودی از پاتوژن‌ها از جمله تخم انگل‌ها که به دلیل داشتن پوشش سخت تحمل بیشتری به خشکی دارند، اکثر پاتوژن‌ها در صورت کاهش رطوبت از 50 به 10 درصد به سرعت از بین می‌روند.
و بر عکس در شرایط مرطوب بیشترین ماندگاری را از خود نشان می‌دهند.
از سوی دیگر، کاهش رطوبت یه دلیل تأثیری که بر لایه پخشیده دوگانه دادر، با شدت بیشتری شده و کاهش فعالیت آنها با به دنبال دارد)14و21(
دما:
دما نیز از جمله عوامل مهم مأثر بر بقای میکروارگانیسم‌ها در خاک است.
افزایش دما معمولاً باعث کاهش بقای پاتوژن‌ها می‌شود و یا قدرت بیماری زایی آنها را کاهش می‌دهد.
بر عکس، دماهای کمتر از 10 درجه باعث حفظ پاتوژن‌ها به مدت طولانی می‌شود.
دما همچنین علاوه بر تأثیر بر فعالیت کل میکروارگانیسم‌های خاک باعث حفظ تعادل جمعیت میکروارگانیسم‌ها می‌شود.
نوع و مقدار ماده آلی:
مواد آلی به دلیل داشتن بار های منفی غالب در اکثر PHهای خاک تأثیر چندانی در جذب میکروارگانیسم‌ها مخصوصاً ویروس‌ها ندارند.
در خاک‌های دارای مواد آلی بیشتر، به دلیل جذب کمتر پاتوژن‌ها از یک طرف، و تأمین منابع غذایی مورد نیاز آنها در لایه‌های زیر خاک از طرف دیگر، پاتوژن‌ها قدرت نفوذ عمقی بیشتری دارند.
ضمن این که وجود مواد آلی محلول در آب باعث کاهش یا تأخیر در جذب سطحی پاتئژن‌ها توسط ذرات خاک می‌شود.
بافت خاک:
خاک‌های زیر بافت به دلیل قدرت جذب سطحی بیشتر و سطح ویژه بالاتر و وجود منافذ ریز نسبت به خاک‌های شنی، تأثیر بیشتری در حفظ پاتوژن‌ها و کاهش خطرات ناشی از آنها دارند بافت خاک مخصوصاً از نظر نگهداری پاتوژن‌های درشت‌تر حائز اهمیت است.
ساختمان خاک:
وجود ساختمان‌های منظم در خاک به دلیل تسهیل عبور آب به عنوان بستر میکروارگانیسم‌ها باعث نفوذ عمقی بیشتر آنها می‌گردد.
خاک‌های فشرده شده یا بدون ساختمان مشخص و خاکهای تحت عملیات خام‌ ورزی مقاومت زیادی در مقابل عبور پاتوژن‌ها از خود نشان می‌دهند.
جدول 4 تأثیر ساختمان خاک را در انقال پاتوژن‌ها نشان می‌دهد.
جدول 3ـ زمان بقای برخی از پاتوژن‌ها در خاک)3،4،9(
زمان 30ـ14 30ـ10 7 90ـ14 100ـ20 112ـ14 8 70ـ13
نوع پاتوژن استروپتوکوکی استروپتوکوکی اسکاریس اشرشیاکلی انتروویروس سالمونلا کیست آنتاموبا کلی فرم‌ها
جدول 4ـ تأثیر ساختمان در انتقال باکتری(18)
خاک ساختمان منظم ساختملن تخریب شده

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  80  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله الاینده های خاک

دانلودمقاله بررسی میزان کارایی آموزشهای ضمن خدمت کوتاه مدت استان اردبیل شهرستان

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله بررسی میزان کارایی آموزشهای ضمن خدمت کوتاه مدت استان اردبیل شهرستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی میزان کارایی آموزشهای ضمن خدمت کوتاه مدت استان اردبیل شهرستان پارس آباد از دیدگا ه معلمان ابتدائی ودبیران راهنمائکلیات
1-1- مقدمه :
«آموزش و پرورش بحق از بزرگترین و پیچیده ترین نظام های اجتماعی محسوب می گردد. سازمانی که از دیرباز نقشی سازنده و اساسی در بقاء و تداوم فرهنگ و تمدن بشری داشته و امروزه سنگ بنای توسعه فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هر جامعه است. مطالعات عمیق در زمینه عوامل مؤثر در تغییر و تحول جامعه ها و پیشرفت و ترقی آنها حکایت از آن دارد که دوران شکوفائی آنها با رشد و پویایی سازمان های آموزش و پرورش مقارن بوده است و از بیشترین نیروهای کیفی و کمی کارآمد و توانمند برخوردار بوده اند».(صافی ، 1377،ص 14)
انسان موجودی است تغییرپذیر با توانایی های بالقوه نامحدود که این توانایی ها می تواند تحت نظام و برنامه ریزی های آموزشی و پرورشی به تدریج به فعل درآید. با توجه به روند مستمر و مداوم تغییر و تحول در شئون مختلف حیات اجتماعی و پیشرفت های شگرف و عمیق در علوم و فنون گوناگون، پیشرفت فن آوری و تأثیرات عمیق آن در عرصه های مختلف فعالیت های تولیدی و خدماتی مؤسسات و سازمان ها، نیاز به آموزش و به سازی نیروی انسانی شاغل در یک سازمان را افزایش می دهد بنابراین سرمایه گذاری برای آموزش یک عامل کلیدی در فرایند توسعه است.
«از آنجا که تحقق توسعه مستلزم پرورش نیروی انسانی کیفی و با صلاحیت، و توسعه بدون داشتن انسان های فرهیخته و متمدن امروزی غیرممکن است. به همین دلیل بررسی اجماعلی وضعیت کشورهای توسعه یافته و عقب مانده نشان می دهد که کشورهای صنعتی و فراصنعتی، آموزش و پرورش نیروی انسانی را سرلوحه اقدامات زیربنایی خود قرار داده و این مهم را بر فلسفه اساسی توسعه و پرورش منابع انسانی بنیان نهاده اند.»( فتحی واجاره گاه ،‌1383، ص 31-30).
عصر حاضر، عصر فرایند تربیت نیروی انسانی است. هدف اصلی این فرایند تربیت پرورش و استفاده مفید از همه توانایی های انسان است. گسترش و توسعه علوم و فن آوری در جهان امروز، بخصوص در کشورهای پیشرفته بطور نسبی کلیه ی فعالیت های اجتماعی و اقتصادی جوامع را تحت تأثیر قرار داده است. در این میان نقش نیروی انسانی، ماهرو متخصص در هدایت کلی سازمان ها اهمیت خاصی دارد.
«با توجه به شرایط عصر حاضر که عصر رقابت های صنعتی و اقتصادی است، بدیهی است که کشورهای برخوردار از نیروی انسانی متخصص و خبره در زمینه های گوناگون کاری، در وضعیت بهتری خواهند بود. بنابراین کشورهای درحال توسعه باید به منظور رسیدن به مرحله مطلوب اقتصادی و صنعتی نیروی انسانی و آموزش را در صدر اولویت های خود قرار دهند و در زمینه تربیت مغزهای متفکر و مبتکر سرمایه گذاری کنند».( ابیلی (1376، ص165)
امروزه سازمان ها جزء لاینفک جوامع گوناگون هستند و هر یک از آنها نیز به نوبه خود با استفاده از منابع محدودی که دراختیار دارند، به گونه ای به رفع نیازهای فردی و اجتماعی آن جامعه مشغول هستند به لحاظ کمیابی منابع تولید، هموارده اصلی ترین هدف سازمان ها استفاده بهینه از امکانات به منظور اثربخشی بهتر است. این امکانات شامل : دارائی، سرمایه، نیروی انسانی، تکنولوژی و مدیریت است در این میان نیروی انسانی به عنوان عامل اصلی، از نقش حساسی برخوردار است. انسان در سازمان نه تنها عامل اصلی است بلکه بعنوان نیروی صاحب اندیشه، وظیفه هدایت و بهره برداری از سایر عوامل را نیز به عهده دارد.
«سرمایه در سازمان به دو مفهوم انسانی و مالی است. بسیج هر دو سرمایه، اهداف توسعه و بهبود سازمانی را محقق می سازد. و حدود هفتاد درصد از منابع و سرمایه در سازمان ها را نیروی انسانی تشکیل می دهد. بنابراین تأمین سرمایه ی انسانی مستلزم انجام فعالیت های آموزشی منظم و مستمر در تمامی سطوح سازمان است».( مشبکی 1337).
بنابراین هر سازمانی به افرادی آموزش دیده و با تجربه نیاز دارد تا به اهداف خود برسد. اگر توانایی های کارکنان موجودی پاسخ گوی این نیازها باشد، نیاز چندانی به آموزش ندارد. اما اگر چنین نباشد، ضروری است سطح توانایی و مهارت آنان افزایش یابد. همگام با پیچیده تر شدن مشاغل، بر اهمیت آموزش کارکنان نیز افزوده شده است و دگرگونی هایی که در جوامع روی داده، سازمان ها را بر آن داشته تا خدمات خود را با وضعیت موجود وفق دهند.
«امروزه سازمانی در عرصه رقابت با دیگر سازمان ها پیروز خواهد شد و به اهداف خود بهتر نائل خواهد گشت و در ارائه خدمات و کالا به جامعه موفق تر خواهد بود که به نیروی انسانی کارآمد، توانمند و آموزش دیده که بزرگترین سرمایه مؤسسه محسوب می شود مجهز باشد و آموزش بطور صحیح در آن سازمان اجرا شود و برای مدیران نیز امری جدی و لازم الاجرا تلقی گردد».
حیات یک سازمان تا حدود زیادی بستگی به مهارت ها و آگاهی های مختلف کارکنان آن دارد، هر چه این زمینه ها به هنگام و بهینه باشند قابلیت سازگاری سازمان با محیط متغیر نیز بیشتر می شود، لذا آموزش و توسعه منابع انسانی نه تنها در ایجاد دانش و مهارت ویژه در کارکنان نقش به سزایی دارد، بلکه باعث می شود که افراد در ارتقاء سطح کارآیی و اثربخشی سازمان سهیم باشند و خود را با فشارهای متغیر محیطی وفق دهند. (کاظمی 1370، ص198).
«در تمام سازمان ها، دو نکته اساسی مورد توجه است : حفظ بقاء و حیات سازمان و افزایش کارآیی و اثربخشی سازما، حیات سازمان تا حد زیادی وابسته به دانش و مهارت های گوناگون نیروی انسانی است و هر چه دانش و مهارت به هنگام و بهینه باشند، سازگاری با محیط متغیر نیز بیشتر می شود».(جهانیان 13801، ص86).
بنابراین «استفاده بهینه از نیروهای بالقوه کارکنان، به چگونگی استفاده از ظرفیت وجودی آنها با دادن آگاهی، تغییر نگرش، افزایش مهارت ها و پرورش استعدادهای آن ها از طریق آموزش های ضمن خدمت بستگی دارد». ( میرکمالی 1377، ص10).
نظر به اهمیت نیروی انسانی در سازمان توجه فزاینده ای به روش های آموزشی ضمن خدمت و کارآموزی معطوف شده است که هدف از این کار آموزشی و آموزش نیروی انسانی به حداکثر رساندن کارآمدی نیروی انسانی در راستای اهداف سازمان است. بنابراین در این پژوهش به بررسی میزان کارآیی آموزش های ضمن خدمت کوتاه مدت فرهنگیان استان اردبیل شهرستان پارس آباد از دیدگاه معلمان ابتدائی و دبیران راهنمایی» پرداخته شده است تا از این طریق مشخص گردد که با توجه به سیستم برنامه ریزی آموزش و پرورش در ارتباط با ارتقاء سطح علمی و آشنائی دست اندرکاران نظام تعلیم و تربیت با فنون و تکنیک های جدید آموزش کسانی که این دوره ها را طی می نمایند تا چه حد می توانند در حل مسائل آموزش و پرورش و تحول مدارس و پیشرفت امور درسی دانش آموزان تأثیر داشته و مؤثر واقع شوند.

1-2- بیان مسئله
نیروی انسانی مهم ترین و راهبردی ترین منبع یک سازمان به حساب می آید. یک سازمان حتی به فرض دارا بودن مجهزترین تجهیزات و تسهیلات، برخورداری از پیشرفته ترین فن آوری و استقرار در بهترین نقطة جهان، بدون بهره گیری از نیروی کار متخصص و تعلیم دیده توفیق کامل نخواهد داشت. به علاوه امروزه ثابت شده است که توفیق یک کشور در زمینه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در گرو برخورداری از یک نظام منسجم و پویا (اعم از رسمی و غیررسمی) است و تنها با داشتن چنین نظامی می تواند با تحولات و پیشرفت های اجتماعی و صنعتی همگامی داشته باشد و در میان کشورهای موفق جهان از جایگاه شایسته ای برخوردار گردد. (ابیلی، 1377، ص16).
از آنجا که دانش بشری هر 5 سال یکبار دو برابر افزایش می یابد و این افزایش همه چیز را در حال تغییر و تحول قرار می دهد، پس چگونه می توان منابع انسانی یک سازمان را با این تغییر و تحولات آشنا نکرد. بدیهی است در صورت بی توجهی به امر آموزش کارکنان سرنوشت و بقای سازمان به خطر خواهد افتاد به همین علت در کشورهای پیشرفته امروزه معمولاً نیروی انسانی حداقل هر سال یکبار به کلاس آموزش می روند (الوانی، 1369، ص146).
آموزش نیروی انسانی یکی از مطمئن ترین و اساسی ترین راه های به سازی سازمانی است. آموزش نیروی انسانی علاوه بر آن که استعدادهای افراد را پرورش می دهد، روش ها و فنون انجام دادن کار را بهبود می بخشد، موجب کسب دانش و افزایش مهارت های شغلی می شود، از اتلاف منابع انسانی و مالی نیز جلوگیری می کند. بطور کلی، آموزش یکی از مؤثرترین وسایل سازگاری کاکنان مؤسسه با شرایط تغییرپذیر و در حال تحول سازمان است. (میرکمالی، 1377، ص6).
اجرای آموزش و به سازی نیروی انسانی سبب می شود تا افراد بتوانند متناسب با تغییرات سازمانی و محیط بطور مؤثر فعالیت هایشان را ادامه داده و به کارآیی خود بیفزایند. بنابراین مدیران مسئولیت دارند برای اینکه کارکنان بتوانند از عهده خواسته های جدید، مسایل و دشواری های تازه برآیند و در میدان مبارزه موفق باشند انگیزه های آموزش و فرصت های پیشرفت کارمندان خود را به گونه ای که آنان بتوانند از تمام استعدادهای خود بهره گیری کنند فراهم سازند. (دعائی، 1377، ص158).
آموزش کارکنان به ویؤه آموزش معلمان آموزش و پرورش نیز همچون آموزش دیگر کارکنان از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. رشد و گسترش و تغییر و تحول نظام های آموزش و پرورش، ویژگی بارز جوامع بشری در عصر ماست که پیامد این رشد به کارگیری معلمان و کارکنان فراوان، با دانش و مهارت های گوناگون است. و با تغییر و تحول در نظام های آموزشی، که خود متأثر یا در تعامل با تغییرات مهم و تکنولوژی است نیاز به بازسازی و نوسازی دانش و اطلاعات معلمان و کارکنان است (سبحان اللهی و کرانی، 1379، ص27)
با توجه به عصر حاضر که آن را عصر اطلاعات و بعضی آن را فرااطلاعات می نامند جا دارد که معلمان نیز به این سلاح یعنی دانش و اطلاعات مجهز باشند، تا با این تحولات همگام باشند، معلمان با آینده سازنان جامعه سروکار دارند مسلم است که این قشر از جامعه نیاز دارند که دانش و اطلاعات مناسب زمان خود به آنها داده شود (نیکنامی، 1383، ص108).
در حال حاضر آموزش ضمن خدمت کارکنان در سازمان های مختلف از جایگاه خاصی برخوردار است؛ در چند دهة اخیر بیش از هر دوران دیگر در طول تاریخ بشری، علوم و فناوری پیشرفت نموده است. این تحولات و دگرگونی به حدی است که عصر حاضر را عصر نیمه عمر اطلاعات نامیده اند، یعنی دورانی که در هر چند سال، نیمی از اطلاعات بشری منسوخ شده، اطلاعات جدید جایگزین آن می شود (فتحی و اجارگاه، 1383، ص2)
از این دو سازمان ها و نهادها به منظور هماهنگ شدن با این تحولات سریع و بهره گیری از آن در جهت انجام وظایف محوله خویش به فکر چاره جویی افتادند به این اعتبار لازمه حیات سازمان ها آشنائی کارکنان و کارگران با مهارت ها و دست آوردهای جدید بود و این امر امکان پذیر نبود مگر آنکه برای آموزش بعنوان یک رکن اساسی در سازمان ها سرمایه گذاری لازم صورت می گرفت (فتحی و اجاره گاه، 1373، ص19)
آموزش بویژه چنانچه از خاصیت مداومت برخوردار باشد می تواند موجبات برخورد آگاهانه افراد را با مسائل سازمانی به وجود آورد به عبارتی حل مسائل سازمان و ادامه حیات پویای آن تا حد زیادی به میزان دانش و مهارت هایی نیاز دارد که کارکنان آن را در طی دوره های آموزشی کسب می کنند. در واقع می توانیم بگوئیم آموزش اثری دوجانبه دارد یعنی هم باعث افزایش انگیزه و هم توانایی می شود که این هر دو عملکرد مطلوب را به وجود می آورد. آموزشهای ضمن خدمت اثربخشی و کارآیی نیروی انسانی را با تغییر نگرشها، دادن اطلاعات و اصلاح روش ها بالا می برد. ضمن آنکه آموزشهای نیروی انسانی امکان دستیابی به اهداف (اثربخشی) سازمان را افزایش می دهد، سبب برانگیختن و رضایت شغلی (کارآیی) افراد نیز می گردد. ممکن است هر دو مورد سبب افزایش بهره وری افراد، به سبب آموزش هایی که می بینند، اعتماد به نفس، مسئولیت پذیری، مشارکت، احساس مفید بودن و غیره به وجود آید، به سازی سازمانی رخ داده است (میرکمالی، 1377، ص9).
برای بهره برداری صحیح از مزایای آموزش کارکنان و تحقق اهداف سازمان لازم است از طریق ارجاع مسئولیت و بررسی میزان تغییرات حاصله در رفتار و نحوه عمل کارکنان اثربخشی آموزش آنان مورد نظارت و ارزیابی قرار گیرد (ابیلی، 1376، ص167).
بطور کلی ارزیابی کارآیی دوره های آموزشی تنها از طریق ارزیابی مستمر و صحیح از برنامه های مذکور امکان پذیر می باشد. به عبارت دیگر ارزیابی دوره های آموزشی ضمن کوتاه مدت به ما کمک خواهد کرد تا پی ببریم دانش ها و مهارت هایی که کارآموز در طی دوره کسب کرده است تا چه حد در انجام وظایف شغلی او مؤثر بوده است و یا اینکه هیچ گونه تغییراتی در وی بوجود نیامده است؟ بنابراین در این پژوهش در پی یافتن پاسخ مناسب بر این پرسش هستیم که آموزش های ضمن خدمت کوتاه مدت و کارآیی معلمان اثر دارد یا خیر؟ و چنانچه پاسخ مثبت است چند درصد از کارآیی را آموزش های ضمن خدمت کوتاه مدت تبیین می کند؟

1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
در دنیای جدید، آموزش ضمن خدمت یکی از مؤثرترین ابزارها برای همسازی و انطباق کارکنان با شرایط متغیر و متحول زمان است. تحقیقات و مطالعات انجام شده مؤید آن است که آموزش ضمن خدمت در کیفیت بخشی به کار نقشی دوگانه دارد. یعنی از یک طرف با افزایش آگاهی و دانش کارکنان سبب افزایش رضایت شغلی، اعتماد و وابستگی سازمانی و توسعه ی انسانی می گردد و از طرف دیگر، با بهبود روش های انجام کار، تحقق اهداف سازمانی و کارآیی و اثربخشی آن را مقدور می سازد. نقش و اهمیت آموزش های ضمن خدمت در پویایی سازمانی سبب شده است که دستگاه های آموزشی تقریباً در تمام کشورهای جهان آموزش ضمن خدمت معلمان، مدیران و کارکنان را مورد توجه جدی قرار دهند (سعیدی، 1375، ص56)
اهمیت دوره های آموزش ضمن خدمت به نظر می رسد در دو نکته نهفته باشد؛ نخست، آشناسازی با تغییر و تحولات تکنولوژی و یافته های علمی و کسب اطلاعات بیشتر در مورد آنها؛ و دیگری یادآوری مجموعه اطلاعات گذشته و بازسازی آن و در صورت لزوم تجدیدنظر در آن ها. از ویژگی های آدمی فراموشی است تایلر در این رابطه می گوید: «پنجاه درصد معلوماتی که دانشجویان پس از اتمام دروس به دست آورده اند پس از یک سال و هشتاد درصد آن پس از دو سال فراموش می شود (تقی پور ظهیر، 1381، ص53)
در بیشتر مواقع افراد در هنگام ورود به سازمان، آموزش های رسمی و نظامداری را از طریق دانشگاه ها و یا مؤسسات آموزش عمومی پشت سر گذاشته اند ولی به علت کلی بودن این نوع آموزش ها و نیز ماهیت مشاغل که نوعاً تخصص و خبرگی ویژه ای را می طلبد، در هنگام اشتغال، افراد نیازمند گذراندن آموزش های خاص می باشند. به عبارت دیگر همگام با استخدام فرد در سازمان، ماهیت مشاغل و وظایفی که فرد باید در شغل مورد متصدی انجام دهد، ابزارها و وسایل ضروری برای انجام کار، روش های انجام امور و مستلزم آن است که افراد در باره ی نحوه انجام وظایف محوله آموزش های ویژه ای را دریافت نمایند (فتحی و اجاره گاه، 1376، ص162). بنابراین درحال حاضر هیچ کس نمی تواند ادعا کند که به صرف گذراندن دوره ها و یا دروسی برای همیشه از کسب دانش و مهارت ها بی نیاز خواهد بود. تغییرات علم و تکنولوژی در جهان امروز آنقدر شتابان و پرحجم است که بعضی از افراد معتقدند که دانش هر فرد تا پنج سال عمر و کارآمدی دارد. بازسازی و نوسازی دانش و اطلاعات معلمین از وظایف علم مدیریت آموزش است. آموزش ضمن خدمت از اساسی ترین نیازهای آموزش و پرورش جامعه است (میرکمالی، 1380، ص238).
آموزش به لحاظ تأثیری که در کارآیی و اثربخشی سازمانها دارد توجه برنامه ریزان و مدیران سازمانها را به سوی خود جلب نموده است به گونه ای که امروزه مدیران سازمانها به آموزش به عنوان یک اولویت و ضرورت جهت پیشبرد اهداف سازمان و همگانی آن با تغییرات می نگرند. پویایی هر سازمان در گرو توجه به رشد و تعالی نیروی انسانی آن است. آموزش وسیله همگام بودن با تغییرات سریع سازمان در شؤون مختلف همچنین وسیله دستیابی سازمان به اهداف خود در بالاترین حد کارآیی است (عسگریان، 1370، ص56)
با توجه به اینکه پیشرفت های شگفت انگیز دانش بشری با سرعتی بسیار چهره زندگی انسان را دگرگون می سازد باید زمینه های تازه برای کار و کوشش فراهم آید. برای احراز شایستگی ورود به مشاغل و حفظ و نگهداری مشاغلی که هم اکنون در جامعه رواج دارد همه زنان و مردان باید از توانایی های ویژه ای برخوردار شوند و دانش عمومی و تخصصی بیشتر و بالاتر و تازه تری به دست آورند. تحقیقات نشان داده است که عمر سودمند دانش فارغ التحصیلان رشته های فنی از آغاز به کار عملی شانزده ماه بیشتر نیست و پس از این مدت آنان باید برای افزایش بهره وری به آموزش تکمیلی ضمن خدمت روی آورند (طوسی، 1375، ص 246). بازآموزی و آموزش کارکنان یک سازمان و برقراری یک سیکل و دوره آموزشی برای مشاغل، رسته ها و رشته های متفاوت شغلی در سازمان ها امری اساسی و ریشه ای است (کاظمی، 1370، ص198).
با گسترش روزافزون علوم و فنون و پیچیده تر شدن شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه این ضرورت بیش از پیش احساس می شود که معلمان برای برخورد مؤثر با مسائل و مشکلات آموزشی و تلاش برای حل آنها باید با استفاده از روش های جدید و بدیع و بهره برداری از حداکثر توانایی های علمی، روش تدریس خویش را تکامل و توسعه بخشند. در این راستا دوره های آموزش ضمن خدمت یکی از سریع ترین و مفیدترین اقدامات آموزشی است که عهده دار ارتقای سطح علمی، کاربردی معلمان است (صباغیان، 1374، ص37).
آموزش ضمن خدمت روش سودمندی برای تطبیق معلمان با وضعیت های جدید و ایجاد آمادگی در آنها برای مواجهه با شرایط جدید است. آموزش ضمن خدمت شامل تمام فعالیت هایی است که به طور منظم و پیوسته به رشد و پیشرفت حرفه ای معلمان منجر می شود. متأسفانه بسیاری از معلمان مدارس از دانش و مهارت های لازم برای کار خود بی بهره هستند این ناتوانی یا عدم آمادگی ناشی از هر علتی که باشد باید برطرف شود.
آموزش ضمن خدمت روش مؤثر و سودمندی برای ارتقای کیفیت کار معلمان و بهبود عملکرد آنان است (نیکنامی، 1380، ص108).
بطور کلی اهمیت آموزش ضمن خدمت صرفاً در تجدید و بازآموزی آگاهی ها یا پیشرفت های حاصل در حوزه خاصی نیست. بلکه از سویی موجب وسعت بخشیدن به بینش و جهان بینی معلم و گسترش ارتباط او با محیط آموزشی و تغییراتی که در آن صورت می گیرد می شود و از سوی دیگر ترمیم ضعف ها و کمبودهای نظام آموزش و آگاهی تخصصی های فنی معلم را موجب می گردد. از طریق آموزش ضمن خدمت می توان با به روز درآوردن اطلاعات و دانش ها و کسب مهارت ها و تخصص های ضروری در ایجاد عادات مطالعه و پژوهش، آشنائی با روش های جدید تدریس و غیره اقدام کرد. آموزش ضمن خدمت وسیله ای برای ایجاد سازش معلم با مجموع شرایط آموزشی و با فضای اداری و وظایف محوله است (غفوری، 1385، ص10).

1-4- اهداف تحقیق
1- هدف کلی :
بررسی میزان کارآیی آموزش های ضمن خدمت کوتاه مدت فرهنگیان استان اردبیل شهرستان پارس آباد از دیدگاه معلمان ابتدائی و دبیران راهنمایی.
2- هدف جزئی :
1- بررسی تأثیر آموزش های ضمن خدمت کوتاه مدت بر استفاده معلمان از روش های فعال تدریس.
2- بررسی تأثیر آموزش های ضمن خدمت کوتاه مدت بر بهبود مدیریت کلاس درس معلمان.
3- بررسی تأثیر آموزش های ضمن خدمت کوتاه مدت بر تقویت میل به مطالعه در معلمان.
4- بررسی تأثیر آموزش های ضمن خدمت کوتاه مدت بر افزایش توانایی معلمان در ارزشیابی مناسب و تکوینی.
1-5- سؤالات پژوهش :
1- آیا آموزش های ضمن خدمت کوتاه مدت بر استفاده معلمان از روش های تدریس فعال تاثیر دارد؟
2- آیا آموزش های ضمن خدمت کوتاه مدت بر بهبود مدیریت کلاس درس معلمان تاثیر دارد؟
3- آیا آموزش های ضمن خدمت کوتاه مدت بر تقویت میل به مطالعه در معلمان تاثیر دارد؟
4- آیا آموزش های ضمن خدمت کوتاه مدت بر افزایش توانایی معلمان در ارزشیابی مناسب و تکوینی تاثیر دارد؟

1-6- تعاریف نظری و عملیاتی واژه ها و متغیرها :
آموزش ضمن خدمت:
عبارت است از بهبود سیستماتیک و مستمر مستخدمین از نظر دانش ها، مهارت ها و رفتارها که به ارتقاء آنان و سازمان محل خدمتشان کمک می کند بنابراین هدف از آموزش ضمن خدمت ایجاد توانایی بیشتر و افزایش کارآیی در شغل فعلی و کسب شرایط بهتر برای احراز مقامات بالاتر می باشد (جان اف.می، به نقل از فتحی واجاره گاه ،1383،ص6).
دوره های کوتاه مدت ضمن خدمت
دروه های کوتاه مدت به دوره هایی گفته می شود که مدت آنها محدود است و به منظور ارتقای دانش حرفه ای کارکنان تشکیل می شود (سعیدی، 1375، ص58).
تعریف عملیاتی
در این تحقیق دوره های کوتاه مدت دوره هایی است که آموزش و پرورش برای معلمان ابتدائی و راهنمایی در سالهای تحصیلی 86-85 و 87-86 در شهرستان پارس آباد برگزار کرده است.
کارآیی :
نسبت ستاده به نهاده، کار انجام شده یا انرژی صرف شده به منابع مصرفه، نسبت مقدار تولید شده به مقدار عواملی که به کار گرفته شده است (معینی، 1370، ص12).
تعریف عملیاتی : در این تحقیق کارآیی بوسیله معیارهایی چون استفاده از روش های فعال تدریس، بهبود مدیریت کلاس معلمان، تقویت میل به مطالعه در معلمان و افزایش توانایی معلمان در ارزشیابی مناسب و تکوینی سنجیده می شود.
روش تدریس :
روش در مقابل واژه لاتینی «متد» به کار رفته است و واژه متد، در فرهنگ فارسی معین و فرهنگ انگلیسی آریانپور به روش، شیوه، راه، طریقه، طرز و اسلوب معنی شده است به طور کلی «راه انجام دادن هر کاری» را روش می گویند. روش تدریس نیز عبارت است از «راه منظم، باقاعده و منطقی برای ارائه درس» (صفوی، 1385، ص192).
روش تدریس فعال :
روش های که درآن ذهن دانش آموزان فعال بوده و آنها مفاهیم را با فعالیت های ذهنی خود به دست می آورند ودر نتیجه ، مهارت های ذهنی ، روابط گروهی وهمکاری ، اعتماد به نفس ، روحیه کاوشگری ،تحمل ابهام ،روح خلاقیت وروحیه استقلال در دانش آموزان تقویت می شود(ملکی 1380،87)
تعریف عملیاتی :
در این پژوهش روش تدریس فعال با توجه به نحوه پاسخ دادن معلمان ابتدائی و دبیران راهنمایی به سؤالات 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7 پرسشنامه مشخص شده است.
مدیریت کلاس درس :
فعالیت کنترل مدیریت شامل ایجاد و نگهداری شرایطی است که طی آن شرایط آموزش و یادگیری شاگردان تسهیل می شود (فلمینگ و پروس، ترجمه سجادی، 1373، ص223).
مدیریت کلاس عبارت است از هنر بکار بردن دانش تخصصی و بهره گیری از مهارت های کلاسداری در هدایت دانش آموزان بسوی اهداف مطلوب موردنیاز دانش آموزان و جامعه (رئوفی،1374 ص15).
تعریف عملیاتی :
در این تحقیق مدیریت کلاس درس با توجه به نحوه پاسخ دادن معلمان ابتدائی و دبیران راهنمایی به سؤالات 8، 9، 10، 11، 12، 13، 14 پرسشنامه مشخص شده است.
مطالعه :
مطالعه یا هنر خواندن جریانی است که فکر بدون کمک منبع خارجی و با تمرکز روی مطالب نوشته شده با استفاده از نیروی خویش سبب ارتقاء خود شود. در نتیجه ی خواندن، فکر از درک کمتر به ادراک بیشتر می رسد. اعمال مختلف ماهرانه ای که باعث این ارتقاء می شود. هنر مطالعه یا خواندن را تشکیل می دهد (آدلر و دورن، ترجمه صراف تهرانی، 1371، ص21).
تعریف عملیاتی :
در این پژوهش مطالعه با توجه به نحوه پاسخ دادن معلمان ابتدائی و دبیران راهنمایی به سؤالات 15، 16، 17، 18، 19، 20، 21 پرسشنامه مشخص شده است.
ارزشیابی :
گی (1991)، ارزشیابی را یک فرایند نظامدار (سیستماتیک) برای جمع آوری تحلیل و تفسیر اطلاعات، به منظور تشخیص و میزان تحقق یا عدم تحقق اهداف می داند و اینکه آیا هدف های مورد نظر تحقق یافته اند یا در حال تحقق یافتن هستند به چه میزانی (سیف، 1383، ص35).
ارزشیابی تکوینی :
منظور از ارزشیابی تکوینی گردآوری اطلاعات است در حالی که یادگیری جریان دارد تا بدین وسیله بتوان تجربیات یادگیری دانش آموزان را افزایش داد (مهرنز و لهمان ، 1984).
تعریف عملیاتی :
در این تحقیق ارزشیابی مناسب و تکوینی با توجه به نحوه پاسخ دادن معلمان ابتدائی و دبیران راهنمایی به سؤالات 22، 23، 24، 25، 26، 27، 28 پرسشنامه مشخص شده است.


فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق

مقدمه :
از آنجا که در این پژوهش که به بررسی میزان کارآیی آموزش های ضمن خدمت کوتاه پرداخته می شود. لازم است جهت دنبال نمودن یک شیوه منطقی در تدوین مباحث نظری مفاهیم عمده ای که در اهداف این پژوهش وجود دارد مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین در این فصل دربخش اول در مورد روش های فعال تدریس، دربخش دوم درمورد مدیریت کلاس درس، دربخش سوم در مورد مطالعه و دربخش چهارم در مورد ارزشیابی مباحثی ارائه می گردد. همچنین دربخش پنجم به اهداف آموزش ضمن خدمت و انواع آن و تاریخچه آموزش ضمن خدمت در آموزش و پرورش – مفهوم آموزش ضمن خدمت، ضمن خدمت و دیگر مباحث آن پرداخته می شود.ودرپایان به پیشینه ی تحقیقات انجام شده در داخل وخارج از کشور اشاره خواهد شد.

بخش اول
2-1-1- تعاریف تدریس
با شنیدن واژه های تعلیم و تربیت، مدرسه، دانشگاه و... اصلی ترین تصوری که در ذهن شنونده نقش می بندد، کلاس درسی است که در آن شخصی به نام معلم در مقابل جمعی به نام شاگرد قرار گرفته و به فعالیتی به نام تدریش مشغول است. فعالیتی که کانون و نقطه تلاقی همه عوامل و عناصر آموزشی و نزدیک ترین و سهل الوصول ترین طریق دستیابی جوامع به اهداف و آرمان های آموزشی و پرورشی تلقی می شود.
صاحب نظران تعلیم و تربیت تعاریف مختلفی از مفهوم تدریس ارائه داده اند، از جمله، احمد آقازاده (1374) تدریس را به مجموعه فعالیتهایی که هدفدار و آگاهانه صورت می پذیرد و به طور اتفاقی و یا تصادفی قوام نمی گیرد، تعریف نموده اند.لانجرن (نصراصفهانی به نقل از پروند، 1371، ص136)، تدریس را فرایند پیچیده و از قبل برنامه ریزی شده ای که توسط معلم در کلاس اجرا می شود و هدف عمده اش ایجاد درگیری و تعامل عینی و ذهنی یادگیرنده با مطالب یادگرفتنی است، تعریف کرده است. بنابراین هر کدام برداشت های متفاوتی از این مفهوم عرضه کرده اند گروهی تدریس را فعالیتی تعریف شده که از جانب یک فرد و به منظور تسهیل یادگیری در فرد دیگری به انجام می رسد (گیج، ترجمه مهرمحّمدی، 1374). در این تعریف نقش معلم آشکارا مورد توجه بوده و شاگرد در مقابل اقدامات معلم پذیرا و منفعل صرف تلقی شده است. در واقع در این تعریف، نفس اقدامات معلم در کلاس درس مورد توجه است و نه یادگیری شاگردان که بایستی حاصل این اقدامات باشد. دسته ای دیگر ، در تعریف تدریس، نقش شاگرد مورد تأکید قرار گرفته و موفقیت امر تدریس به تحقق یادگیری در یادگیرنده موکول شده است (آیزنر ، 1979، ترجمه مهرمحمدی، ص179).
در این تعریف، هر چند اقدامات معلم در کلاس درس بدون توجه به نتیجه آن مورد بررسی و تحلیل قرار نمی گیرد، ولیکن به نقش مهم دانش آموز آن چنان که باید و شاید توجه نمی شود و به یادگیرنده فقط تا آن حدی که پذیرایی اقدامات معلم و منعکس کننده کارآمدی اقدامات او باشد توجه می شود و جنبه های تعاملی امر تدریس هم چنان فراموش شده می ماند.
گروهی دیگر، تدریس را به معنای تعامل یا رفتار متقابل معلم و شاگرد براساس طراحی منظم و هدفدار معلم، برای ایجاد تغییر در رفتار شاگرد (شعبانی، 1381، ص115) تعریف نموده اند. در این تعریف، تدریس به وضوح با دیدگاههای سنتی تدریس که در آنها معلم حاکم بر جریان تدریس است و موضوع و حتی نحوه یادگیری شاگردان را تعیین می کند، در تضاد است. زیرا رسالت سنتی مدرسه و نظام آموزشی (ارائه مجموعه ای از اطلاعات به شاگردان و پرورش مهارت های ایشان در خواندن، نوشتن و حساب کردن) هر روز بیش از پیش مورد تردید قرار می گیرد.
2-1-2- روش های تدریس فعال و غیرفعال :
روش های تدریس را می توان به روش های فعال و غیرفعال تقسیم کرد. الگوهای فعال به الگوهایی اطلاق می شود که در آن فراگیران نقش اصلی را ایفا می کنند و در فرآیند یادگیری فعال هستند. فعال شناختی (فکری)، فعال عاطفی (نگرشی)، فعال حرکتی (عملی) و فعال کوششی. به سخن دیگر، فرآیند یادگیری به نحوی است که معلم رشد همه جانبه ی فراگیران را تضمین می کند، رشد فکری، اجتماعی، عاطفی، مهارتی، کلامی، اخلاقی و خلاقیت. در این نوع الگوها معلم نقش راهنما، ناظر، کارگردان و به تعبیر جان دیویی «رهبر آموزشی» را به عهده دارد. نقطه مقابل این الگوها، الگوهای غیرفعال است که معلم نقش همه کاره و فراگیران نقش منفعل و تماشاچی را برعهده دارند. (نقیه، 1382، ص19).
امان الله صفوی (1374،ص 25) تدریس فعال را تدریسی می داند که در جریان یادگیری دانش آموزان فعال بوده و معلم نقش یک راهنما را دارد. به این ترتیب شاگرد در این روش فرصت یادگیری بیشتری را دارد و در فرایند تردیس مشارکت فعال دارد. در حالی که در روش غیرفعال همکاری بین دانش آموزان وجود ندارد و دانش آموز منفعل است و ارتباط یک سویه از معلم به دانش آموز وجود دارد. (شکل 2-1و 2-2).

شکل 2-1 روابط معلم با دانش آموزان و دانش آموزان با یکدیگر براساس ؛

شکل 2-2- روابط معلم و دانش آموزان براساس روش تدریس غیرفعال ؛

نوجوانان و جوانان در شرایطی هستند که هر قدر با شرایط واقعی برخورد داشته باشند مطالب را بهتر یاد می گیرند، لذا باید در دروس مختلف تلاش نمود تا مطالب به صورت کاربردی ارائه شود و حتی الامکان از شیوه سخنرانی دوری جست.
«بسیاری از بدرفتاری های جزئی که در کلاس پیش می آید، ناشی از دست کم گرفتن روش های تدریس و مشارکت غیرفعالانه دانش آموزان در کلاس است».
(بسلر( ) ، ترجمه همدانی زاده ، 1368، ص181-3).
علمای تعلیم و تربیت پس از سالهای تحقیق و تجربه به این نتیجه رسیده اند که مؤثرترین روش آموزش، فعال کردن خود دانش آموز است که از طریق روش علمی بهتر میسر می گردد. یعنی دانش آموز به کمک تفکر و قوای ذهنی خود که در فطرت هر انسانی نهفته است، می تواند مشکلات را شناسایی و برای آن راه حل پیدا کند، سپس آن راه حل را به مرحله اجرا بگذارد و به نتیجه برسد. در این رابطه به نظریات چند تن صاحب نظران اشاره می شود
2-1-4- نظریات چند تن از صاحب نظران تعلیم و تربیت در باره روش های تدریس فعال :
دیرزمانی است که موضوع روش های تدریس فعال، مطرح شده است و افراد متعددی، دیدگاه هایی در مورد آن ارائه داده اند. شاید بتوان سقراط را جزو کسانی دانست که در عرصه تعلیم و تربیت، به روش های فعال توجه کرده است. جمله ی معروف او مبنی بر «همان طور که مادرم ماماست من هم مامای دانش هستم و سعی می کنم دانش را از درون افراد بیرون بکشم» حاکی از تلاش دو جانبه ی معلم و دانش آموز برای اکتشاف است.
سقراط از طریق سؤال هایی، اطلاعات درونی دانش آموزان را دریافت می کرد. سؤالات و جواب های مربی و متربی در فرآیند تردیس، ذهن دانش آموز را فعال می کرد و با تلاش فکری و عملی او، جریان موردنظر به دست می آمد.
پس از رشد و گسترش دیدگاه های جدید در تعلیم و تربیت، دانشمندان به روش های آموزش فعال، توجه زیادی نشان دادند.


ژان ژاک روسو
بگذار کودک خود مسائل را حل کند. مسائل را در دسترس او قرار دهید، ولی بگذارید خودش آن را حل کند. او نباید چیزی را به گفته ی شما قبول کند. باید آن را خودش دریابد. نباید علوم بیاموزد؛ بلکه باید آن را کشف کند. هنر معلم در این است که کاری کند دانش آموزان از درس لذت ببرند. اما برای این که این لذت حاصل شود، نباید فکر دانش آموز در برابر صحبت های معلم بی کار بماند و برای فهمیدن، هیچ گونه کوشش و تلاشی نکند. باید همیشه مطالب را فهماند. اما لازم نیست همیشه همه چیز را گفت. آن کس که همه چیز را می گوید، چیز زیادی نخواهد داد. اگر دانش آموز اشتباه کرد، بگذارید بکند و خطای او را بلافاصله تصحیح نکنید. صبر کنید به اشتباه خود پی ببرد و خودش آن را تصحیح کند. (آرمنه ، 1374 ، ص 14).
او توصیه می کند که در آموزش خود دانش آموز باید فعالیت کند و کمک دیگران به دانش آموز نباید به گونه ای باشد که همه چیز را آماده دراختیارش بگذارند و خودش نیازی به تلاش برای یافتن پاسخ نداشته باشد. چنین برخوردی با دانش آموز باعث می شود نتواند با مسائل برخورد کند و در پی حل آنها برآید. اجازه دهید طفل خود حقایق را کشف کند زیرا اگر منبع اطلاعات را در ذهن وی جانشین استدلال کنید دیگر استدلال نخواهد کرد. نباید جلو کنجکاوی و فعالیت فرد گرفته شود.
دانش آموزی که همیشه تحت یک آموزش اجباری قرار دارد، تا دستوری نگیرد، کاری انجام نمی دهد، وقتی گرسته است، جرأت غذا خوردن ندارد. وقتی شاد است، جرئت نمی کند بخندد. حتی جرئت ندارد بدون اجازه ی شما نفس بکشد. وقتی به جای او فکر می کنید، انتظار دارید خودش به چه فکر کند؟ شما که مراقب تمام اعمال و کردارش هستید. دیگر چه احتیاجی دارد خودش مواظب چیزی باشد. بدین ترتیب، چنین کودکی هر گز احتیاج ندارد در مورد چیزی قضاوت کند. اگر بعدها در زندگی با مسئله یا مشکلی مواجه گردد، درمانده و وابسته می شود. (فضلی خانی، 1383، ص67).
فروبل
آزادترین فعالیت را بازی می داند. به اعتقاد وی، آزادی و خودکاری و فعالیت برترین جنبه ی انسان است.
به همین خاطر فروبل بیش از هر چیز به نقش تربیتی فعالیت و خودکاری و بازی توجه می کند. این چنین بود که فعالیت و خودکاری کودک، سرودخوانی و بازی گروهی و هم چنین بازی با ابزارهایی که فروبل خود طراحی کرده بود جایگزین دانش و دانش آموزی شد. (نقیب زاده، 1375، ص162)
کرشن اشتانیر : در نظریه تربیتی خود به هفت اصل اشاره می کند که یکی از مهم ترین آن ها اصل فعالیت است. براساس این اصل، معلم باید بکوشد تا جایی که مقدور است کارها را به فعالیت آزاد شاگردان واگذارد. فعال بودن شاگرد نه تنها در فرایند کار مورد توجه است، بلکه باید تا آن جا که ممکن است، بررسی و ارزش یابی کار انجام شده را به شاگردان بسپاریم. (شاتو ترجمه شکوهی، 1367، ص266)
توجه به اصل فعالیت نتیجه ی پیشرفت زیست شناسی و روان شناسی در قرن نوزدهم و به تبع آن انقلابی که در قرن بیستم در مبانی نظری روی داده است. در اثر این تحول کودک محور و هسته ی فعالیت های تربیتی درآمده و به فعالیت او بهای زیادی داده شده است. (شکوهی، 1378، ص143)
برونر
هدف آموزش، انباشتن ذهن دانش آموزان از معلومات نیست، بلکه هدف این است که یادگیرنده به تفکری منطقی دست یابد.
- دانسته ها را نباید به طور مستقیم در اختیار دانش آموزان قرار داد؛ بلکه باید آن را با مسئله روبرو کرد تا خودشان به کشف روابط میان امور بپردازند و برای پیدا کردن راه حل آن اقدام کنند.
- هدف آموزش و پرورش باید خودراهبری باشد. یعنی دانش آموز به گونه ای راهنمایی شود تا با نیرو و به دست خود در درس پیشرفت کند. برای این منظور، برنامه ی درسی باید به گونه ای تنظیم شود که دانش آموزان در چاره جویی مسائل درسی، نظارت مستقیم داشته باشند؛ زیرا برخورد با مطالب درسی و کوشش برای آموختن، شاگردان را در فهم درست و نادرست و شایستگی و ناشایستگی سهیم می کند.
- یکی از روشهای معلم در حوزه ی یادگیری فعال، روش اکتشافی است.
- یادگیری اکتشافی بر قدرت هوش می افزاید و دانش آموز، اطلاعات را از راهی که به آسانی قابل دسترس است به دست می آورد.
- یادگیری اکتشافی انگیزش درونی و ذاتی را افزایش می دهد و تمایل دانش آموز را به انجام دادن فعالیت های یادکیری تقویت می کند؛ زیرا اکتشاف، بهترین پاداش است.
- یادگیری اکتشافی فنون کشف را به دانش آموز می آموزد، حل کردن مسائل و مشکلات در ضمن رشد باعث رشد و تکامل شیوه ی حل مسئله می شود. در حقیقت دانش آموز با پرداختن به تحقیق فن و روش تحقیق خود را بهبود می بخشد.
- استفاده از روشهای فعال و اکتشافی، «خودیادگیری» را تقویت می کند و این عمل، پاداش خوبی برای دانش آموز است.
- دانستن یک فرآیند است، نه یک نتیجه. پس دانش آموز باید از فعل و انفعالات فرآیند آگاه باشد.
- دانش آموز مسئول یادگیری است، بنابراین معلم تسهیل کننده و فراهم آورنده ی امکانات است. (فضلی خانی، 1383، ص70-69)


اسپنر
با تأکید بر طبیعت انسان در فرایند آموزش و پرورش، هماهنگی آموزش و پرورش با فرایندهای طبیعی رشد و تکامل ذهنی را مورد توجه قرار داده و معتقد است تربیت باید فعالیت شخصی و دلخواه کودکان را برانگیزد تا کودک به وسیله ی فعالیت شخصی مستقل، به خودپروری و خودآموزی بپردازد. (شعاری نژاد، 1381، ص422)
دکرولی
مربی برجسته ی بلژیکی معتقد بود، دانش آموزان بیشتر در مدارس دریافت کننده هستند و کمتر نقش فعالی دارند. بنابر عقیده ی وی، برنامه ی خوب برنامه ای است که علائق کودکان را درنظر بگیرد و به فعالیت دانش آموزان توجه داشته باشد (همان، ص492)
کلاپارد
از پیشروان آموزش و پرورش نوین معتقد است. خواست تربیت نوین آن است که کودکان فعالیت هایی انجام دهند که دلخواه آنان است و در این میان، خویش عامل باشند نه این که شخص دیگری این کار را برای آنان انجام دهد. (شعاری نژاد، 1381، ص492)
مونته سوری
با طرح ایده ی «خانه ی کودکان» آزادی فعالیت کودک را محور برنامه ی خود قرار داد. به عقیده ی وی باید با کودک نه مانند یک شی ء بلکه مانند یک انسان رفتار شود. نباید به کودک به مثابه ظرفی نگاه کرد که بزرگسالان آن را پر می کنند و نه چون موجود زنده ای که باید هویت خود را از والدین یا معلم دریافت کند، بلکه باید نگاه ما به کودک همچون شخصی زنده، فعال، منحصر به فرد باشد. (گوتک ترجمه پاک سرشت، 1383، ص485)
جان دیوئی :
جان دیوئی معتقد بود که محیط مدرسه باید به گونه ای باشد که فعالیتهای عملی دانش آموز را با فراهم کردن وسایل و ابزار کار تسهیل کند. دیوئی وظیفه معلم را راهنمایی فکری می داند و معتقد است که معلم باید سعی کند عادت به تفکر منطقی را در دانش آموز به وجود آورد. دانش آموزان را با مسائل درگیر کند.( آرمند ،‌1372 ،ص 14)
معلمی که مسائل را حاضر و آماده دراختیار دانش آموزان می گذارد، در واقع فرصت تجزیه و تحلیل وضعیت های مسئله آفرین و کشف مستقلاّنه مسائل را از او می گیرد. براین اساس، برنامه مدرسه باید به گونه ای باشد که جلو فعالیت دانش آموز را نگیرد. دیوئی در مورد دانش معتقد بود که دانش تجربه است و تجربه واقعی در عمل نهفته است.
روشهای سنتی به انفعال و تأثیرپذیری دانش آموز مساعدت می کند و نداشتن تحرک فیزیکی نیز این ویژگی ها را تشدید می سازد. فعالیت های نامنظم و شاید خودسرانه تنها راه فرار از آن ها در مدارس استاندارد است.
یادگیری براساس عمل، یک اصل مهم آموزشی ایت و مدرسه باید کانون فعالیت باشد و مواد درسی نیز برای رفع نیازهای فرد طرح و برنامه ریزی شود. خلاقیت باید جزء مهم برنامه های درسی باشد.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  184  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی میزان کارایی آموزشهای ضمن خدمت کوتاه مدت استان اردبیل شهرستان

دانلودمقاله سد امواج طوفان New waterway

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله سد امواج طوفان New waterway دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


کار مقدماتی
شش طرح
دولت هلند از پیمانکاران ساختمانی خواسته است که طرحی را برای سد امواج طوفان ارائه دهند که شامل هزینه های ضمیمه آن نیز باشد . شش طرح ارائه شد که Bouwkombinatie maeslant kering (BMK) طرح برنده را ارائه داد .
ضرر ها فواید
حساس به بحرانهای منفی ساده دریچه سد دارای چرخهای بادی لغزنده
نشست دریچه ها و قسمتها سیستم های قابل اعتماد موازی (14 دریچه)
نگهداری در زیر آب ساختاری ساده BMK
درهای باز نسبت به تصادفات تخریب پذیرند سد می تواند بسته شود حتی در جریانهای شدید طوفان دریچه چند قسمتی UIWAS
نشست حفره های دریچه سیستم ساختاری ساده با تکنیکهای هیدرولیکی پیشرفته دور از کرانه
حفره های دریچه با تلمبه خشک نمی شوند (برای نگهداری )
تداخل با بارگیری در طی تغییر (بنا کردن ) (کف سد با نوک مسیر نرده گذاری شده)
دریچه باید بین لایه های رسوبی را بشکافد و شیار بزند
دریچه ها پایه های زیر آب و پایه در زیر سد نگهداری می شوند . 24 دریچه مجزا (خطر شکست کم است )
کمترین فضا را اشغال می کند دریچه هیدرولیکی لغزنده (معلق ) Storcom
تکنیکهای پایه ریزی شده کاربردی ؟(همانند تونلها )
نگهداری غیر استادانه (سخت)
ته نشست دریچه ها
تداخل با بارگیری در طی تغییر (بنا کردن ) دریچه های زمانی که بازند بخوبی پشتیبانی (محافظت ) می شوند دریچه کشویی ، سری CHNW
فراتر از وسعت (در بالای سد ) دریچه ها براحتی قابل دسترسند (برای بازسازی (معاینه ) و نگهداری )
راه حل خیلی گران سیستم ساختاری ساده با زمینه ای تجربی (قابل تجربه )
فرآیند بستن به راحتی کنترل نمی شود نسبت به کل ولای گیری بی تفاوت دریچه قایقی CSNW
جا افتادن غیر مطمئن (فشار مستقیم بر روی کنترل فرایند – بستن ) بدون حرکت قسمتها در زیر آب (نگهداری اسان و قابل اعتماد )
با یک نقطه به تنهایی تماما بار گیری می شود درها زمانیکه باز هستند به خوبی حمایت می شوند طرح برنده : دریچه متحرک نیم دایره ای BMK
معاینه و نگهداری راحت حفره های آبگذر دریچه
طرح خوب موازنه شده
طرح برنده
سد BMK شامل دو دریچه حفره ای نیم دایره ای می باشد که توسط دو دسته استیل به هم متصل می شوند به یک نقطه محوری در هر دو کناره . یکی از فواید طرح BMK در رابطه با دیگر طرحها در راحتی نگهداری آن می باشد بطوریکه در ها در خشکی و با پایه های جانبی قرار گرفته اند .

عملکرد :
اگر سطح آب 00-3 متری در نوتردام فراتر از حد NAP پیشروی کند سد امواج طوفان در بندرگاه جدید باید بسته شود . در این وضعیت ها کامپیوتر سد امواج طوفان – سیتسم فرماندهی و حمایتی (BOS) سیستم کنترل (BES) را راه اندازی می کند تا سد را بندد . BES فرمانهای BOS را اجرا می کند .
در حوادث طوفانی جزر و مدی ، لنگرگاهها از آب پر می شوند بنابراین دریچه های حفره ای شروع به شناور شدن می کنند و می توانند به New water way تغییر وضعیت دهند . زمانیکه دریچه ها به هم می رسند ، حفره ها از آب پر هستند و دریچه ها به سوی قعر (کف لنگرگاه ) پایین می روند . بنابراین دهانه bo 3 متری بسته می شود . پس از اینکه بالا آمدن آب بر طرف می شود . دریچه ها تخلیه می شوند و ساختمان (سد) دوباره شروع به شناور شدن می کند از آنجایی که این مسلم است که بالا آمدن بعدی آب ، بالا آمدن غیر طبیعی دیگری نمی باشد دو دریچه به لنگرگاهها (حوضچه های ) خود بر می گردند .
زمانی که New water way پایین رفته زمان زیادی برای عبور کشتیها وجود ندارد . سد امواج طوفان تنها در شرایط خیلی بد بسته خواهد شد . احتمالا یک بار در هر دهسال . یک تست بستن برای بررسی تجهیزات صورت می گیرد . این زمانی صورت می گیرد که حمل و نقل کشتیها کم است با افزایش سطح آب دریا سد امواج طوفان نیاز است که بسته شود غالبا هر 50 سال .
ساختمان بنا :
کارهایی که در آب صورت می گیرد (ساختار کف )
ساختار کف در اعماق waterway new، 3 عملکرد دارد.
احداث یک پایه و شالوده مسطح برای دیواره های حایل که در کف سدها قرار گرفته اند با کمک فنر ها
برش جریان آب زمانیکه سد بسته است .
نگه داشتن در مکان پایه های فرعی جائیکه سدها قرار گرفته اند .

 


سدهای کف – قطعه های کف :
به طور کل 64 قطعه در کف در قعر جریان تند waterway new نصب شده است با متوسط فاصله 3.5 سانتیمتر از هم . قطعه ها توسط کرجی ای که پایه های پل را نگه می دارد تحویل داده شدند و با کمک یک دکل کش شناور نصب شدند . ابزارهای اندازه گیری متنوعی برای اینکه قطعه ها را در فاصله های یک سانتیمتری نصب کنند استفاده شدند . یک برج 21 متری به هر سد وصل شد ، که به صورت بسته در بالای آب باقی می ماند بعد از اینکه سد به داخل موقعیت (وضعیت ) کشیده می شود .
از آنجاییکه کفها تا اندازه ای منحنی وار هستند ، سدها نسبتا سه گوشه هستند . در قسمت متقاطع نیز سدها نامنظم هستند . بنابراین از ساییدگی نوک سدها بر علیه یکدیگر جلوگیری می کند . به منظور ایجاد یک شکستگی بزرگتر از حد مجاز در قعر دو پنجه سایشی دریک طرف هر سد تعبیه شده است . یا تطبیق دنده ها در طرف دیگر .

این ممکن نبود برای کف سدها تا به سادگی در بستر روخانه مستقر شوند . از طرف دیگر سرعت تندی جریان باعث ایجاد مزاحمت در زیر آب و در نزدیکی سدها بر روی بسته شده ، می شود به علاوه کف سد نباید خیلی محکم ثابت شود اگر آب قادر به عبور از زیر کف سدها نباشد . برای این منظور سدها (هر قطعه از سد ) بر روی بستر صافی خلل و فرج دار باقی می ماند در برگشت بر روی محافظهای قعر محکم قرار بگیرند .
بستر صافی :
طول : 60 متر
وزن : MN206(206.000 تن) مواد گوناگون به صورت 4 لایه طرح ریزی شده است .
لایه 1 : ماسه و شن 0.5-5mm ضخامت 0.5m لایه انتهایی
لایه 2 : سنگریزه 3.5-35mm ضخامت 0.5m لایه انتهایی
لایه 3 : قلوه سنگ (بازالت) 30-140mm ضخامت 0.5m لایه انتهایی
لایه 4 :قلوه سنگ (بازالت) 10-60kg ضخامت 0.75 m لایه بالایی

به منظور نصب بستر –صافی و محافظ – قعر New waterway لاروبی شده است از عمق 14.5 متری زیر Amsterdam Ordnance Datum(NAP) تا ماکسیمم عمق 22.5 متری زیر NAP به طور کل 920000 متر مکعب شن ولای لاروبی شده است . با نصب بستر صافی و کف قطعه سوها قعر رودخانه تا سطح 17 متری زیر NAP بالا آمد .
چهار نوع کشتی لایه روب استفاده شد .
دو کرجی لای کش برای لای روبی لایه های خیلی سخت در waterway new یک قلاب یا back ho برای لای روبی شیبها استفاده شد .
خاک انداز لای روب مکشی برای هموار کردن لایه ها و نصب دو لایه صافی در قعر استفاده شد .
یک نوک سنگی مایل برای تخلیه محافظ قعر و دو لایه صافی دیگر
یک صفحه خوب بین بستر صافی و کف هر قطعه از سد نیاز بود . و این با هموار کردن لایه بالایی بستر صافی به دست می آمد . برای این هدف یک وسیله استیلی با دندانه های عمودی در دهانه یک خاک انداز مکشی به کار گذاشته شد تا یک نوع شن کش تولید کند نتایج خوب زیر بدست آمد با روشی مشابه Neeltie و در petroleum Harbour در منطقه Europort این روش همچنین در waterway new به کار برده شد .
تخلیه بستر صافی :
پس از جستجوی وسیع عملی شدن تخلیه مواد صافی گوناگون در بستر رودخانه بررسی شد . این
روش دو خطر داشت .
خطر جدایی مواد صافی (بطوریکه اجزاء بزرگتر از کوچکتر جدا می شدند .) بنابراین به طور پنهانی ثبات بستر صافی را کاهش می دهد .
خطر مخلوط شدن با شن زمانی که مواد صافی تخلیه شد ، تهنشین شدن لجن و لای بین لایه های مختلف همچنین ثبات بستر ، صافی را کاهش می دهد . در فرایند تخلیه تکنیکهای اندازه گیری ویژه ای استفاده شد و آن امکان تخلیه لایه های گوناگون بر روی همدیگر تا 10 سانتی متری ضخامت موارد نیاز را بهبود داد .
کشتیها
کشتیهای گوناگونی در نصب بستر صافی استفاده شد . یک کشتی لاروب به منظور مکش شن و تخلیه شنهای درشت و سنگریزه ها آماده خدمت شد . کشتی دیگر (jested) جریانات آب و هوا را به جریان می انداخت تا از ته نشست هر گونه لجن بین لایه های گوناگون جلوگیری کند . jested یک کشتی خود محرک است که ته نشست رسوبات در بین لایه های صافی از بین می برد . این از طریق جریان هوا به طور عمومی و تزریق آب به دست می آید بنابراین رسوبات مزاحم را پخش و پلا می کند که سپس توسط جریانات جزر و مدی دور می شوند .
سیستم کنترل و تصمیم گیری :
تصمیمی که آیا سد امواج طوفان بسته شود یا نه توسط برنامه کامپیوتری که به عنوان (Bos) Deosion and support system شناخته شده است ، گرفته می شود . در یک حادثه بستن Bos دستورات را به سیستم کنترل سد امواج طوفان waterway new صادر می کند و سپس آنها را انجام می دهد .
BOS شامل شش جزء می شود .

1- اصل سند (حروف چاپی ) (شامل قوانین گرفته شده اجرایی) :روش کار برای سد امواج طوفان waterway new Hartel Barrier , Hartel Sluices این نرم افزار شامل تمام روشهای کار برای باز و بسته کردن سدها و دریچه ها و برای حرکت سد در طی بسته شدن می باشد . اصل سند زمانی را که یک عمل باید صورت بگیرد را مشخص می کند .
2- مفسر اصل سند . این قوانین گرفته شده را از روی نوشته جات می خواند و عملکرد لازم در کامپیوتر را فعال می کند .
3- metacomputer این در حقیقت مجموعه از عملکردهای ثابت ممکن سد میباشد .نوشته جات زمان عملکرد را مشخص می کنند .
4- sobek یک مدل حرکت آب گسترش یافته توسط تحقیقات انستیتو waste water (Riza) purification با همکاری آزمایشگاه آبی در De voorst (شمال شرقی زمینی که از دریا باز گرفته شده (polder ) بر پایه مقادیر زیادی از اطلاعات sobek سطح بالا آمده آب را در رتردام اسپیچ کنیس و دردرچ محاسبه کرد . جدا از اطلاعات جریان sobek همچنین با اطلاعات تاریخی کار می کند . (مربوط به 12 روز پیش)
5- مجموعه اطلاعات شبکه که از اطلاعات تمام شبکه های انداز ه گیری مربوط در بیرون از سیستم جمع آوری شده است : شبکه های اندازه گیری water manegment Department of public work اطلاعات Hydro , Meteo از مرکز Rinmond و سرویس هشدار امواج طوفان . در موقعیت های هشدار مجموعه اطلاعات شبکه نیز اطلاعات را می فرستند .
6- ارتباط مستقیم با سیستم کنترل سد (BES)
تاثیر بر هم تعامل :
Bos به طور مداوم موقعیت پیش بینی شده بر علیه فرایند بستن را ارزیابی می کند برای این منظور آن 24 ساعت اطلاعات کسب میکند . هر 10 دقیقه همه اطلاعات محیط را بررسی می کند این اساسا بر روی سطح بالا آمده آب ، مسیر باد ، سرعت باد و تخلیه ها متمرکز می شود . این پیش بینها به هم می پیوندند و تبدیل به سطح بالا آمده آب در روتردام ، در درچ و اسپیج کنیس می شود . تصمیم بسته شدن بسته به عهده اصول گرفته شده 24 ساعت قبل از بستن کامل می باشد . Bos قادر به مرور تصمیمات گرفته شده تا 3 ساعت قبل از عمل می باشد . Bos فرمانهای لازم را به صورت مرحله ای به BES منتقل می کند .
جدا از فرمانهای اجرایی BES نیز به طور موضعی در محل خود با خبر است . از بین دیگر اجزاء آن پیچ جکهای لولای توپی ، سطح آب در لنگرگاه (حوضچه ) باز و بسته شدن دریچه حوضچه حرکت به بیرون و درون دیوار حایل توسط خودرو (گونه خودرو ) و پایین آوردن و دوباره شناورکردن دیوار حایل توسط عملکرد دریچه ها و پمپها را کنترل می کند . به علاوه BES تعدادی از سیستمهای الکتریکی مستقل را کنترل می کند از قبیل : امنیت ساختمانهای کنترل (کنترل الحاقی ) عملکرد هوا در دیوارهای حایل ، لولای توپی و گردونه خودرو (شامل گرمایش ، تهیوه و تعدیل هوا ) خلاصه این که : Bos محیط را در می یابد و BES سد را .
فرمان بستن
فرمان عمل به طوریکه سد نیاز است که بسته شود یک تصمیم دقیق از حرکت باز داشتن است . از یک طرفه کم کردن خسارات در خارج از منطقه سدها تا جایی که ممکن است . از طرف حمل و نقل در روتردام باید باز بماند تا زمانی که کشتیرانی ممکن است . در اواخر 1996 بازگشایی همه قسمتهای مربوط ممکن شد و با یک گزارش مشاوره ای به وزیر حمل و نقل به public works و water management پیوست . تصمیم گرفته شد که سد maesland باید بسته شود اگر سطح 3 متری آب رودخانه ordnance آمستردام هلند بالا بیاید یا اگر سطح 2.90 متری آب رودخانه Ordnance آمستردام هلند در Dordrecht بالا بیاید ، کامپیوتر تصمیم می گیرد که آیا سد maeshlandباید بسته شود یا نه ، همانطور که برای بسته شدن سدهای امواج طوفانی در Hartel canal – Hartel Barrier –30 کیلومتری جنوب شرقی تصمیم می گیرد .
ثبات و امنیت
Bos ثبات و امنیت را تضمین می کند .
بستن سد زمانی که لازم است برای امنیت زمین مذکور
بستن به موقع سد زمانی که لازم است بسته شود .
محافظت از خود سد ، نگهدرای سد (حفاظتی )
اگر سد موفق به بسته شدن نشود یا در زمان لازم بسته نشود ، این می تواند نتایج وخیمی برای جزیره مذکور داشته باشد . بنابراین ثبات قابل قبول ، مهمترین خواسته هر سیستم می باشد . به منظور تضمین چنین ثباتی سخت افزار Bos شامل دو شاخه زیادی می باشد . اگر اشتباهی در یکی از شاخه ها رخ دهد کامپیوتر به شاخه دوم سخت افزار که همانند اولی می باشد ، تغییر می کند . چنانچه در شاخه دومی اشتباهی رخ دهد ، سپس کامپیوتر با ایجاد صدایی مربوط به شاخه اول به کار خود ادامه می دهد . این یک فرایند پیوسته است . در هر نقطه از مسیر کار Boc می تواند چنانچه لازم باشد تصمیم بگیرد که بین دو شاخه تغییر کند . این باعث ثبات و قابل اعتمادی زیاد Bos می شود .

برای بستن سدها به هیچ نیروی انسانی نیاز نیست . گرچه که چنانچه Bos در حال بررسی بستن باشد ، آن پس به رهبران عمل اخطار می دهد و تیم را از کار می اندازد حداقل هشت ساعت قبل از اعلام خطر .

عملکرد تجهیزات و محل حوضچه
تجهیزات شامل 3 جزء می شوند عملکرد تجهیزات دریچه حوضچه (لنگرگاه) فرمان خود رو سیستم شن ریزی (ثابت نگه داشتن ) دیوار حایل در طی بستن سد ، تجهیزات عملکرد دیوارهای حایل را از مکان حوضچه به نزدیکی New waterway می راند 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   34 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله سد امواج طوفان New waterway

دانلودمقاله بررسی تاثیر معلولیت جسمی ، حرکتی ( ناشی از فلج مغزی ) بر میزان هوش بهرکودکان

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله بررسی تاثیر معلولیت جسمی ، حرکتی ( ناشی از فلج مغزی ) بر میزان هوش بهرکودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 


پیشگفتار :
انسان با قبول اینکه پریشانی براو مقدر بوده است به حیات خویش ادامه می دهد . انسان با نگرش به مقدرات و یا درد و رنجهای گریز ناپذیر خود ارزش ها را مورد شناسایی قرار می دهد . بنابراین درد و رنج نیز دارای مفهوم است از دید فرانکل انسان با نگرش به مقدرات که شامل درد و رنجهای گریز ناپذیر می باشد با معنایی خاص با آنها برخورد می کند و هر یک از درد زنجها و نقیصه های مختلف می تواند برای هر شخصی دارای معنا و مفهوم ویژه باشد .
نقص بدنی و معلولیت هرگز نمی تواند مبنایی برای جنبه های پاتولوژیک باشد چرا که انسان پویاتر و آزادتر از آن است که معلولیت مادرزادیی و بیماری وی را کاملاً در چهار چوب خویش نگهدارد و تمام زندگی وی را ترسیم کند . در حقیقت طرز تلقی فرد از معلولیت خویش بسیار اهمیت پیدا می کند . وجود یک نقص در انسان می تواند عامل تقویت ابعاد دیگر او باشد . انسان روحی دارد و جسمی و انسانیت وی وابسته به روح است نه جسم . پس بیایید توان مندی های فرد معلول را باور کنیم چرا که او از عمق جانش فریاد بر می آورد که :
مرا باور کن ، روزی خواهم شکفت

 

چکیده
این پژوهش که یک مطالعه پس رویدادی است توسط خانم پروین جعفری به منظور بررسی تاثیر معلولیت جسمی ، حرکتی ( ناشی از فلج مغزی ) بر میزان هوش بهرکودکان
هوش بهر و مقایسه IQ افراد سالم و معلول صورت گرفته است .
در این پژوهش 30 کودک دختر عادی و سالم و 30 کودک دختر دچار معلولیت در گروه سنی 10- 7 سال از مدارس توان خواهان 1و2 و مدارس عادی شهر تهران انتخاب شدند و به منظور گردآوری اطلاعات از تست و کسلر کودکان استفاده گردیده است . همچنین جهت نیل به اهداف تحقیق از آزمون T گروه های مستقل استفاده شده است .
نتایج یافته ها در ارتباط با هدف کلی پژوهش نشان داده است که با 99 درصد اطمینان :
کودکان با معلولیت جسمی – حرکتی ( ناشی از فلج مغزی ) نسبت به کودکان عادی از هوش بهر پایین تری برخوردارند .

 

فصل اول – کلیات

مقدمه :
همه ما در معرض معلولیت های جسمی قرار داریم و این نکته ای است که هرگز نباید آن را از خاطر ببریم .
معلولیت های جسمی، شاید آشکارترین نقایصی باشند که فرد مبتلا را در میان جمعی از افراد سالم انگشت نما می سازند . تاریخ بشری نشان گر آن است که معلولیت جسمی از دیر باز با زندگی بشر آمیخته بوده و نیاکان ما نیز با گروه های متفاوت از معلولان روبه رو بوده اید .
آسیب های جسمی می توانند معلول بیماری های ارثی و اکتسابی یا حوادث و سوانح باشند . با توسعه تمدن بشری و پیشرفت علم پزشکی گرچه از شمار بیماری های ارثی و اکتسابی که پدید آورنده معلولیت های جسمی هستند کاسته شده است اما شرایط و عواملی را مهیا کرده است که به گونه ای دیگر معلولیت زایی می کنند . استفاده از اشعه ایکس در دوران حاملگی استفاده از داروهای خاص دو سه ماهه اول بارداری ،سوانح ناشی از برخورد مصنوعات دست بشر با افراد و ... از جمله این عوامل به شمار می آیند .
آسیب های جسمی علیرغم اینکه با کنش زیر هنجار ذهنی، توأم نیستند ولی مبتلایان به آنها در نگاه اول با عقب ماندگان ذهنی ، روان پریش ها و سایر گروههای استثنایی یکسان تلقی می گردند . این مطلب گویای ضعف آگاهی های اجتماعی _فرهنگی ما در این حیطه است .
کودکان مبتلا به معلولیت های جسمی غالباً مورد پذیرش هم سالان خود واقع نمی شوند و گاه با تمسخر و استهزاء و طرد و تحقیر نیز روبه رو می گردند . نظام آموزش و پرورش ما هنوز نتوانسته است جایگاه خاص این کودکان را در مدارس، مشخص کند در نتیجه کودک مبتلا به معلولیت جسمی _حرکتی یا از نعمت آموزش، بی بهره می ماند یا با جایگزینی در مدارس استثنایی فرصت رشد و شکوفایی از او سلب گردیده و منجربه وازدگی او از تحصیل می گردد . در حال حاضر، دانش آموزان معلول جسمی قادرند ،اندکی از مدارس عادی استفاده کنند .
واقعیت تلخ دیگری که در این زمینه وجود دارد ضعف آگاهی های معلمان و مدیران ما در مورد این کودکان می باشد . در حالی که اگر چنین ضعفی موجود نبود بسیاری از این کودکان در مدارس عادی مشغول به تحصیل می شدند . دانش آموزان معلول جسمی غالباً به دلیل نیازهای درمانی و ناتوانی خاصی که دارند علیرغم برخورداری از هوش معمولی به دلیل غیبت های پی در پی که برای دریافت خدمات درمانی و ناتوانی که دارند معمولاً از ادامه تحصیل در مدارس عادی محروم می شوند .
بیان مسئله :
امروزه متجاوز از چهارصد میلیون کودک و فرد استثنایی در سراسر این جهان پهناور زندگی می کنند که اگر چه آنها کم و بیش برای جوامع بشری شناخته شده است ولی کمتر کسی از توانایی آنها اطلاع دقیق و واقعی دارد لذا مهمترین اصل در این طریق شناخت گروه های مختلف استثنایی از طرف جوامع و آگاهی از توانایی های آنان در کنار محدودیت یا معلولیت شان می باشد اگر پذیرای این واقعیت باشیم که همه انسان ها حتی گروهی که از هوش بهر بالایی برخوردار هستند امکان دارد. در پاره ای از علوم و فعالیت ها در حدی متوسط باشند و کمتر کسی است که در تمام علوم و فنون انسانی برتر و سرآمد به شمار آید و همچنین معلولیت در یکی از توانایی ها برای هیچ فردی نمی تواند مانع پیشرفت او در سایر جنبه های گردد ،ولی با اینهمه باید حقیقت را پذیرفت که هر معلولیتی در رابطه با جامعه محدودیت هایی را سبب می گردد که هر جامعه با خصوصیات فردی و اجتماعی این گروه بیشتر آشنا باشد این محدودیت ها کمتر خواهد بود ( پاکزاد 1363 )
همانگونه که کودکان از نظر ظاهر با هم متفاوت هستند از نظر توانایی ، کفایت ، هوش ، یادگیری و مهارت های گوناگون نیز با یکدیگر تفاوت دارند یکی از وظایف مهم مربی شناخت این تفاوت ها و استفاده از توانایی ها در تعلیم و تربیت است . برای آنکه مربی بتواند در کار خود موفق گردد قبل از هر چیز باید کودک را بشناسد، نقص او را بیابد، توانایی های او را تشخیص دهد و در کنار معلولیت و کمبود وی از سایر توانایی ها او حداکثر استفاده کند .
مسأله معلولیت های جسمی _ حرکتی و تأثیر آن بر هوش بهر کودکان از جمله موضوعات مهمی است که کمتر مورد توجه دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت و نظام آموزش و پرورش ما واقع می شود . این پژوهش در پی یافتن پاسخ روشنی به این سوال می باشد
آیا کودکان دارای معلولیت جسمی _ حرکتی از هوش بهر پایین تری نسبت به کودکان عادی برخوردار هستند ؟
فرصفه تحقیق :
الف) کودکان دارای معلولیت جسمی _ حرکتی از هوش بهر پایین تری نسبت به کودکان عادی برخوردارند .
متغیرها و تعاریف عملیاتی :
متغیر اول ( متغیر مستقل ) : معلولیت جسمی _ حرکتی
متغیر دوم ( متغیر وابسته ) : میزان هوش بهر
معلولیت های جسمی _ حرکتی :
به طور کلی معلولین جسمی _ حرکتی کسانی هستند که به دلیل نقص جسمانی دچار مشکل حرکتی می باشند این نقص ممکن است به دلیل ضایعه مغزی ، آسیب دیدگی نخاع ، ضایعات استخوانی و عضلانی و به صورت فلج عضوی یا ناموزنی عضو حرکتی ( دست ها و پاها ) نمایان می گردد باید توجه داشت که هر نقص جسمانی لزوماً دلیل بر توانایی فرد در انجام امور مربوطه نمی باشد.
به عبارت دیگر معلول کسی است که به دلیل نقص جسمی _ حرکتی قادر نیست فعالیت های عادی زندگی روزمره را به نحو مطلوب انجام دهد و یا در انجام فعالیت های مربوطه با محدودیت هایی مواجه است . معلولیت های جسمی غالباً با یک یا چند معلولیت اضافی همراه هستند مثل اختلالات ارتباطی ، مشکلات گفتاری و ... که از عملکرد صحیح و سالم یادگیری مثبت و موثر جلوگیری می کنند .
هوشبهر :
هوش عبارت است از توانایی یادگیری و انبطاق با آنچه برای ادامه حیات در فرهنگی که در آن زندگی می کنیم لازم است هوش را می توان توانشی بسیار کلی دانست می توان آن را مجموعه ای از توانش های نسبتاً کلی مثل ( مهارت های کلامی ) یا ( مهارت های عددی ) یا مجموعه ای از استعدادهای خاص مثل توانایی به خاطر سپردن اعداد و توانایی در واژه سازی دانست .
معلولیت :
سازمان بهزیستی کل کشور معلولیت را چنین تعریف می کند :
معلولیت عبارتست از محرومیت مستمر ناشی از نقص یا ناتوانی یک فرد مشخص که انجام وظیفه ای را که براساس شرایط سن و جنس و عوامل فرهنگی برای افراد غیر معلول عادی دانسته شده است محدود نموده و مانع می گردد .
معلول به کسی اطلاق می شود که بر اثر ضایعه جسمی _ روانی ناشی از توارث ، بیماری ، جنگ ، و یا حادثه اختلال قابل توجهی به طور مستمر در سلامت و کارآیی عمومی بدن و یا در شئون اجتماعی و حرفه ای او به وجود آید چنان که این اختلال از استقلال وی در زمینه های اجتماعی و اقتصادی می کاهد .
تعریف دیگری از معلول :
در حال حاضر معلول را به عنوان فردی که توانایی کمتر از حد طبیعی ( بهنجار ) یا یک نارسایی کالبد شناختی یا کنشی را داشته باشد و در نتیجه برای او مشکل است که با هم سالان خود رقابت کند تعریف می کنند .
تعریف فرد عادی ( سالم ) : از نظر ما در این پژوهش فرد عادی کسی است که دارای نقص فیزیکی و بدنی نباشد و هیچ گونه معلولیت جسمی نداشته باشد .
تعریف هوشبهر :
منظور از هوشبهر در این تحقیق غره ای است که آزمودنی در آزمون و کسلر بدست می آورد .
تعریف معلول :
معلول فردی است که از دست و پا و یا یکی از آن ها فلج شده و اختلال حرکتی داشته باشد و علت معلولیت وی یکی از انواع فلج های مغزی بوده و این معلولیت از استقلال وی در شئون اجتماعی و حرفه ای بکاهد .
اهداف تحقیق
تعیین فراوانی معلولیت های جسمی به دلیل توأم بودن با معلولیت های دیگر معمولاً با مشکلات بسیاری همراه است به همین علت برآورد دقیق و حساب شده ای از فراوانی این دسته از کودکان در دست نیست با توجه به گستر کودکان دارای معلولیت جسمی _ حرکتی لازم است به تشخیص و شناسایی آنان و طرح و برنامه و تدارک امکانات برای آنها توجه خاصی شود هدف اساسی از انجام این تحقیق، بررسی عوامل معلولیت های جسمی _ حرکتی و تأثیر آن بر میزان هوشبهر کودکان و رسیدن به این نتیجه که کدامیک از اقدامات آموزشی، برای این کودکان باید صورت پذیرد از دیگر اهداف این تحقیق است ودر آخر به این امر که میزان معلولیت فرد چه تأثیراتی یا تأثیراتی در رشد ذهنی او و ارتباط او با افراد جامعه دارد .
اهمیت و ضرورت تحقیق :
ناتوانی های جسمی در تمامی سنین گروه های اجتماعی و جوامع وجود داشته اند و برای مبتلایان مشکلات بی شمار به همراه داشته اند. متأسفانه در کشور ما ایران هنوز جایگاه خاص این کودکان روشن نشده است و آنها از حمایت های مالی و قانونی لازم که پشتوانه آموزش و پرورش این عزیزان است برخوردار نیستند امید است که این مطالعه شروعی برا ی پاسخگویی به برخی ابهامات و سوالات معلمان ، مشاوران و روانشناسان در مورد معلولیت های جسمی _ حرکتی و تأثیر آن بر میزان هوشبهر باشد و مورد استفاده تمامی دست اندرکاران تعلیم و تربیت قرار گیرد هم چنین محققان و پژوهش گران را جهت انجام تحقیقات هر چه بیشتر در این موضوع تشویق نماید و در آینده ای نه چندان دور بتوانیم در راستای خدمت به این کودکان گامی هر چند کوچک برداریم .

فصل دوم

تاریخچه :
تاریخ بشری از دیر باز با ناتوانی های جسمی آشنایی داشته است . تاریخچه فلج اطفال که یکی از عوامل پدید آورندۀ این گونه معلولیت هاست از حدود 6000 سال پیش فراتر می رود و شواهدی از وجود فلج مغزی که یکی دیگر از طبقات ناتوانی های جسمی است در زمان های اولیه وجود دارد . به هر شکل تا اوخر قرن 19 برنامه هایی خاص که به منظور آموزش و پرورش این کودکان تهیه شد، باشد موجود نبود .
پیش از این کودکان مبتلا ب معلولیت های جسمی _ حرکتی به عنوان افرادی تلقی می شدند که صرفاً محتاج مراقبت جسمی و احیاناً عمل جراحی به خصوص برای کودکان مبتلا به فلج مغزی بودند . کودکان مبتلا به فلج اطفال شاید نخستین کسانی بودند که ضمن بهره وری از برنامه ریزی های صحیح آموزشی این نیاز و فکر را ایجاد کردند که کودکان معلول جسمی _ حرکتی به همان میزان کودکان طبیعی نیاز به آموزش دارند . اولین کلاس برای این کودکان در مدرسه عادی در سال 1899 در شیکاگو تأسیس شد .
این کلاس مختص معلولان جسمی بود و کودکان دارای آسیب های تندرستی را تحت پوشش خود قرار نمی داد . کودکان مبتلا به فلج مغزی به علت مشکلات جسمی و یادگیری چند گانه ای که داشتند با تأخیر بیشتری در انتظار بازگشایی مدارس مخصوص خودشان بودند . در سال 1913 اولین مدرسه عادی در شهر نیویورک تأسیس شد . در سال 1930 این کودکان ازحمایت های قانونی بهره مند شدند . جنگ جهانی اول و دوم موجب پیشرفت هایی در زمینه های توان بخشی و دفع نقایص استخوانی برای ناتوانی هایی چون قطع عضو ، ضایعات ناشی از ضربه ، اختلالات ارتباطی و اختلالات هماهنگی _ حرکتی ناشی از ضایعۀ مغزی شد .
تحقیقات در زمینۀ نقش ازدواج فامیلی در ایجاد معلولیت و بیماری های کودکان از 100 سال پیش آغاز شده و تا کنون صدها تحقیق توسط متخصصان ژنتیک در کشورهای مختلف انجام شده است . این تحقیقات نشان می دهد که میزان معلولیت در فرزندان ازدواج های فامیلی بیشتراز ازدواج های غیر فامیلی است .
فلج مغزی
فلج مغزی که بیشترین در صد کودکان مبتلا به آسیب های جسمی را در بر می گیرد شامل معلولیت های حرکتی است، که عموماً با اختلال در هماهنگی عمل عضلات ، ناتوانی در ابقاء وضعیت و تعادل طبیعی و انجام حرکات و مهارت های طبیعی همراه است . بوبات و بوبات ( Bobath ) فلج مغزی را به عنوان اختلال حرکتی و وضعیتی خاص ناشی از تغییر جسمی در بافتها و نقص دائمی و غیر پیشرونده در مغز نارس تعریف کرده اند .
فلج مغزی پیشرونده نیست یعنی حالت شخص بدتر نمی شود مگر اینکه توانایی و مهارت های موجود در اثر عدم کاربرد آنها در مدتی طولانی از بین برود . میزان توانایی جسمی باقی مانده برای یک فرد فلج مغزی تا حد زیادی متفاوت است . بعضی مبتلایان تنها در هماهنگی حرکات ظریف مشکلات جزئی دارند و برخی دیگر با اشکال زیادی راه می روند . دسته ای دیگر حتی این توانایی را نیز ندارند و محدود به صندلی چرخ دار هستند . طبقه بندی فلج مغزی بر اساس اعضای مبتلا شده یا بر اساس ماهیت حرکت غیر طبیعی است .
اصطلاحات زیر طبقه بندی بر اساس اعضای مبتلا شده می باشد :
1- مونوپلژی ( Monoplegia ) : که به فلج یک عضو گفته می شود .
2- پاراپلژی ( Paraplegia ) : به فلج هر دو عضو تحتانی اطلاق می شود .
3- همی پلژی ( Hemiplegia ) : که به فلج دو عضو در یک طرف بدن گفته می شود مثل فلج دست و پای راست یا دست و پای چپ .
4- دی پلژی ( Diplegia ) : حالتی است که در آن هر چهار عضو بدن ( دستها و پاها ) فلج هستند اما ناتوانی در پاها بیش از دستهاست .
5- کوادری پلژی ( Quadriplegia ) : به حالتی گفته می شود که در آن هر چهار عضو بدن ( دستها و پاها ) به میزانی تقریباً مساوی به ناتوانی دجار می کردند .
6- از سوی دیگر فلج مغزی را می توان بر اساس نوع اختلال حرکتی به شرح زیر طبق بندی کرد :
1 – فلج اسپاتیک ( spastic ) : در این نوع فلج مغزی انقباض عضلات غیر طبیعی داشته و به عضلات حالت سختی می بخشد . در این نوع ما با فعالیت های زیاده از حد و تشنج مانند روبه رو هستیم که به حرکات مبتلایان جنبه غیر طبیعی آشکار می دهد .
2 – فلج آتتوئید ( athetoid ) : به حالتی گفته می شود که طی آن حرکات ظاهر شده حالت پیچ و تابی دارد و تقربیاً همه بدن را در بر می گیرد . در واقع در این جا ما شاهد انقباض عضلانی نوسان هستیم که سبب ایجاد الگولهای بدون کنترل و نامنظم می شود .
کنترل اعضای ناتوان حتی برای حرکات عمده و نیز مشکل و شدت حرکت غیر عادی وقتی افزایش می یابد که فرد تحت فشار قرار گیرد یا دچار هیجان عاطفی شود . مشخصه خاص کودکان مبتلا به فلج مغزی آتتوئید بی حسی عضلانی ، حرکات تکراری و غیر ارادی آنان است . مشکل اصلی آنها در قسمت مفاصل است زیرا حرکات غیر ارادی به طور غیر منظم از مفاصل سرچشمه می گیرد .
3- فلج آتاکسیک ( ataxic ) : این نوع فلج به فقدان هماهنگی و کنترل ضعیف تعادل و حرکت اطلاق می شود . حفظ وضعیت عمودی و کنترل واکنش های تعادلی در این حالت دشوار است .
4 – فلج ترمور ( termor ) : در این نوع فلج ما با حرکت لرزشی غیر ارادی قسمتی از بدن خصوصاً در دستها و پاها رو به رو هستیم .
5- حالت مختلط ( mixed ) : در این حرکات توصیف شده بالا عموماً در ترکیب با هم اتفاق می افتند .
احتمال بروز فلج مغزی در کودکان مدرسه رو نزدیک به دو در هزار است . دستیروفی عضلات از فقدان پروئین در رنج هستند و در نتیجه مبتلایان به سرعت خسته می شوند زمین می خورند یا در انجام تکالیفی ساده چون باز کردن در با مشکل رو به رو می گردند . این بیماری معلول را به سرعت به مرگ نزدیک می کند و معمولاً در دهه ی دوم ابتلا به مرگ منتهی می شود . همراه با دستیروفی عضلانی معمولاً عقب ماندگی ذهنی حفیفی نیز دیده می شود .
اسپینا بینیدا ( spina bifida ) : شامل بد شکلی و ناقص الخلقه بودن ستون فقرات و نخاع بین گردن و استخوان پشت لگن خاصره است و ضایعه ای است که در اثر بخشی از طناب تحاعی به وسیله قوس مهره ای به وجود می آید . عوارض آن طیفی وسیع از فقدان حفیف حسی و حرکتی ناپاراپلژی و عدم کنترل ادرار را در بر می گیرد .
اختلافات مجاری ادرار تغییر شکل های استخوانی و حساسیت های پوستی نیز از دیگر عوارض این بیماری هستند . ضایعه طناب نخاعی نیز محدودیت های را در تحرک ایجاد می کنند . انقباضات عضلانی ، عفونت های مجاری ادار و دستگاه تنفسی از حمله عوارض این ضایعات می باشند .
آترونی عضلانی – تحاعی یک اختلال ارثی پیش رونده است که باعث از دست رفتن عضله می شود . این اختلال از حالت کند و مزمن شروع می شود سرعت می گیرد و به مرگ زود رس می انجامد . این اختلا از پا ها آغاز می گردد و سپس به عضلات کمری ، شانه ای ، بازویی و گردن پیشرفت می کند .
علل فلج های مغزی :
اصولاً فلج مغزی ارثی نیست اما در موارد بسیار نادر وقوع فلج نیم تنه ( spastic ) از طریق ارث مشاهده می شود . ناسازگار های خونی ( زمانی که R H مادری منفی و RH جنین مثبت است ) بیماری های عفونی دوران بارداری، مصرف زیاد دارد برای زایمان های به اصطلاح راحت ، تولد نارس ، تولد زودرس ، ضایعات زمان تولد ، کمبود اکسیژن در هنگام تولد ، ضربه های وارده به سرکودک در اثر تصادفات ، بیمارهای مسری و مسمومیت ها ، نارسایی در جریان خون رسانی به مغز و تومور های مغز از جمله عوامل مؤثر در ایجاد فلج های مغزی می باشد .
علل ناتوانی جسمی و معلولیت های حرکتی :
از دیدگاه نظری می توانیم عوامل دخیل در پیدایش ناتوانی جسمی و معلولیت های حرکتی را به 3 دسته تقسم کرد :
1- عوامل مربوط به پیش از تولد ( prenatal factors )
2- عوامل مربوط به حین تولد ( prenatal factors )
3 – عوامل مربوط به بعد از تولد ( pastnatal factors )
در دسته ی نخست ما با دو گروه کلی از علل پدیده آورنده ی این آسیب ها رو به هستیم . ابتدا عوامل ژنیتکی و سپس عوامل مادرزادی ( خارج جنینی ) که جنبه ی ارثی ندارد . اختلالات ژنیتکی ممکن است در یکی از والدین یا در هر دو نفر دیده شوند . مثلاً هموفیلی و دستیروفی عضلانی و بیماری وابسته به جنس هستند و معمولاً در جنس مؤنث ظاهر نمی شوند و به جنس مذکر اختصاص دارند عوامل مادرزادی می تواند در برگیرنده ی مصرف زیاد مشروبات الکلی ، استعمال دخانیات ، تغذیه ناکامی ، اعتیاد یا در معرض ضربه ی شدید قرار گرفتن ما در باشد .
در دسته ی دوم که با اولین درد زایمان شروع می شود و با اولین تنفس طبیعی کودک پایان می گیرد معمولاً با مسائلی چون آنوکسی ( Anoxia ) یا فقدان اکسیژن ، استفاده از فوزسپس ( foaceps ) پیچش بند ناف به دور گردن روبه رو هستیم .
در دسته ی سوم با عواملی رو به رور هستیم که عمدتاً ناشی از:
ضربه وتصادفها ،بیماری های عفونی ، مسمومیت ها ، آنسفالیت ، متژیت و غیره هستند که در این میان ضربه ها و تصادفات عمده ترین نقش را ایفا می کنند .
عدم هماهنگی حرکتی :
این اختلال هماهنگی مربوط به رشد جسمی می باشد . در این اختلال فرد قادر به هماهنگی حرکات پیچیده نظیر راه رفتن و گاه حرکات جزئی نظیر حرکت انگشتان به طور منظم برای انجام یک عمل نمی باشد مثل نوشتن . این عمل اختلال ناشی از عقب ماندگی ذهنی با یک اختلال جسمی مشخص مثل ضربه های مغزی نوع ( c.p ) نمی باشد . اما پیشرفت تحصیلی و سایر فعالیت های روزمره فرد را دچار اختلال می کند .
سبب شناسی : 3 فرضیه در مورد علت این اختلال وجود دارد .
1- ضربه های جزئی مغزی فرد را آماده ابتلا به این اختلال می کند . مثل سوئ تغذیه مادر و پایین بودن وزن هنگام تولد ، بیماری های دوران حاملگی مادر یا ضربه های وارده به جنین .
2 – فرضیه ی مربوط به رشد ناشی از تأخیر در رشد مهارت های درکی – حرکتی : در این فرضیه معتقدند که بعد از ورتی که تکامل جسمی حاصل می شود این اختلال رفع می گردد .
3- در این فرضیه معتقدند که بعضی از کودکان بدون ضایعه ی مغزی ، عمل طبیعی مغز آنها شبیه به کودکان با ضایعه ی مغزی می باشد . این کودکان در درک گشتالتی ، هماهنگی حرکات ، هماهنگی حرکتی – بینایی و قدرت دقت و کنترل اعمال و رفتار دچار رفتار مشکل می باشند که این عوارض به ارث رسیده می باشد .
ویژگی های کودکان مبتلا به ناتوانی های جسمی و معلولیت های حرکتی :
وجود نقایص عضلانی و ابتلا به ناتوانی های جسمی – حرکتی به نوعی مانع از فعالیت های طبیعی فرد می گردند و می توانند بر سازمان روانی و شخصیت این کودکان تأثیرات نامطلوبی داشته باشند که ما این تأثیرات را به دو دسته تقسم می کنیم :
1- تأثیرات نامطلوب اولیه : این تأثیرات شامل اثراتی است که ناتوانی های جسمی با خود به همراه می آورند و شامل طیف وسیعی از محدودیت های است که فرد مبتلا باید آن را تحمل کند . منع بازی های که مستلزم تماس های بدنی شدید یا برخوردهای طبیعی می باشد مثل فوتبال ، بسکتبال ، کشتی ، مشت زنی و ... برای آنها به منزله ی اهرم های فشاری است که اثرات سؤ بر سازمان روانی این افراد دارد 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  77  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی تاثیر معلولیت جسمی ، حرکتی ( ناشی از فلج مغزی ) بر میزان هوش بهرکودکان

دانلودمقاله پیوند عضو پس از قصاص

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله پیوند عضو پس از قصاص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مساله‏ء پیوند عضوى که به حکم قصاص قطع شده باشد، از دیرباز میان فقها مورد بحث و اختلاف نظر بوده است. طرح مساله بدین صورت بوده که اگر کسى گوش دیگرى را قطع کند سپس گوش جانى را به قصاص قطع کنند، آن گاه یکى از آن دو، گوش بریده‏ء خودرا دو باره پیوند بزند، آیا دیگرى حق دارد آن را براى بار دوم قطع کند یا چنین حقى ندارد؟ در تفسیر روایتى که در این باره آمده است اختلاف وجود دارد، برخى آن را در باره‏ء مجنى علیه مى دانند و برخى دیگر در باره‏ء جانى. این اختلاف در تفسیر روایت، منشا اختلاف آراء در مساله‏ء مذکور شده است. در کتاب مقنعه آمده است: اگر مردى نرمى گوش مرد دیگرى را برید و گوش جانى را نیز به قصاص بریدند، سپس مجنى علیه گوش خود را معالجه کرده و قسمت بریده شده را دوباره پیوند زد، شخص قصاص شده حق دارد همان قسمت از گوش او را دوباره قطع کند تا به حالت قبل از قصاص برگردد. در هریک از اعضا و جوارح که مورد قصاص قرار گیرد و سپس معالجه شده و خوب شود، همین حکم جارى است و اختصاص به نرمى گوش ندارد. حاکم مى بایست مهلت دهد تا شخص مجروح خود را معالجه کند و بهبود یابد، اگر با معالجه خوب شد جانى را قصاص نکند ولى او را به پرداخت ارش محکوم کند، اما اگر شخص مجروح علاج نشد، جانى را به قصاص محکوم کند.
این عبارت به صراحت مى رساند که بعد از قصاص جانى، اگر مجنى علیه عضو قطع شده‏ء خود را پیوند زد جانى حق دارد دوباره آن را قطع کند و این حکم، اختصاص به گوش ندارد و همه‏ء اعضا را در بر مى گیرد. درکافى ابوالصلاح حلبى آمده است: درمورد هیچ زخم یا قطع عضو یا شکستگى یا در رفتگى تا یاس از بهبود آن حاصل نشود نمى توان حکم به قصاص کرد بنا بر این اگر درمورد جراحتى حکم به قصاص شود ولى مجروح و جانى هر دوخوب شوند یا هردو خوب نشوند، هیچ کدام حقى بر دیگرى ندارد. اما اگر یکى از آن دو خوب شود و زخمش التیام پیدا کند، قصاص درمورد دیگرى تکرار مى شود. این در فرضى است که قصاص به اذن شخص اول انجام گرفته باشد ولى اگر قصاص به اذن او انجام نگرفته باشد، شخص قصاص شده باید به کسى که قصاص به اذن او انجام گرفته رجوع کند نه به مجنى علیه.
شیخ طوسى در نهایه مى گوید: اگر کسى نرمى گوش انسانى را قطع کند و او خواهان قصاص شود و او را قصاص کنند، آن گاه شخص مجنى علیه گوش خود را معالجه کرده و قسمت بریده شده را پیوند بزند شخص قصاص شده حق دارد دو باره نرمى گوش اورا قطع کند و به حالت قبل از اجراى قصاص برگرداند. در دیگر اعضا و جوارح نیز همین حکم جارى است. درکتاب خلاف نیز آمده است: اگرکسى گوش دیگرى را قطع کند، گوش او قطع خواهد شد. اگر جانى گوش خود را پیوند بزند، مجنى علیه حق دارد خواستار قطع دو باره‏ء آن شود و آن را جدا کند. شافعى مى گوید: خود مجنى علیه نمى تواند این کار را انجام دهد ولى حاکم باید جانى را مجبو ربه قطع گوش پیوند زده کند زیرا او حامل نجاست است چون گوش جدا شده‏ء او تبدیل به مردار شده است، از این رو نجس بوده و نماز با آن درست نیست.دلیل ما اجماع شیعه و اخبار ایشان است.
این عبارت مربوط به موردى است که جانى گوش خود را که به حکم قصاص قطع شده بود پیوند بزند و حکم عکس آن که مجنى علیه گوش خود را پیوند بزند بیان نشده است. درکتاب مبسوط هر دو فرض بیان شده است: هرگاه گوش کسى را بریده و جدا کنند، سپس مجنى علیه فورا گوش بریده‏ء خود را پیوند زده و به حال اول برگرداند با این حال باید جانى قصاص شود زیرا او به سبب جدا کردن گوش، محکوم به قصاص شده بود و جدا شدن نیز تحقق یافت. اگر جانى بگوید: گوش او را جدا کنید سپس مرا قصاص کنید، برخى گفته اند: باید جدا شود زیرا او تکه اى مردار را به بدن خود پیوند زده است و جدا کردن آن به عهده‏ء حاکم و امام است. اگر این کار انجام گرفت و گوش جانى را نیز به عوض آن بریدند ولى جانى گوش خود را پیوند زد، در این صورت اجراى قصاص به جا بوده است زیرا منشا حکم قصاص، جدا شدن گوش مجنى علیه بود و این کار صورت گرفته بود. اگر مجنى علیه بگوید: گوش او را قطع کنید زیرا او گوش خود را بعد از آنکه به حکم قصاص جدا شده بود پیوند زده است فقهاى ما گفته اند: گوش او (جانى) جدا مى‏شود ولى علت این حکم را بیان نکرده اند. کسانى گفته اند: گوش پیوند زده بنا به امر به معروف و نهى از منکر جدا مى شود و این راى با مذهب ما سازگار است. نزد فقهاى عامه نماز با این گوش پیوند زده، صحیح نیست زیرا این شخص شى نجسى را بى آنکه ضرورتى در میان باشد با خود حمل مى کند از این رو نماز با این گوش صحیح نیست. مقتضاى مذهب ما نیز همین است. فقهاى عامه همچنین گفته اند: هر گاه کسى استخوان شکسته‏ء خود را با استخوان مرده اى ترمیم کند اگر بیم تلف او نرود باید آن استخوان را جدا کند و گرنه نماز او صحیح نخواهد بود ولى اگر بیم تلف او در میان باشد استخوان مزبور جزء بدن او مى شود و حکم نجاست آن از میان مى رود. اما برمذهب ما نماز او صحیح است زیرا نزد ما استخوان مرده نجس نیست مگر استخوان حیوان نجس العین مانند سگ و خوک.
در کتاب جواهر الفقه آمده است: مساله : هرگاه مردى گوش مرد دیگرى را قطع کند و مجنى علیه فورا گوش خود را پیوند بزند و گوش نیز به جاى خود پیوند بخورد آیا با این حال مجنى علیه حق قصاص دارد؟ جواب: آرى حق قصاص دارد زیرا با جدا شدن گوش، قصاص واجب مى شود و جدا شدن گوش تحقق یافته بود و پیوند آن تاثیرى در اسقاط حق قصاص ندارد زیرا این کار، چسباندن تکه اى مردار به بدن است و برطرف کردن آن از بدن واجب است. ما این مساله را در مسائل مربوط به نماز آوردیم. مساله: در همان فرض مساله‏ء پیشین، جانى مى گوید: اگر مى خواهید مرا قصاص کنید، آن قطعه اى را که او پیوند زده است جدا کنید. آیا جانى حق چنین درخواستى را دارد و آیا مى تواند تا عملى شدن درخواست خود از اجراى قصاص جلوگیرى کند؟ جواب: گفتیم که جدا کردن این قطعه قهرا واجب است چه جانى خواستار آن شده باشد چه نشده باشد. اما اینکه او حق جلوگیرى از قصاص را به جهت انجام این کار داشته باشد، درست نیست زیرا گفتیم که آنچه موجب قصاص است جدا شدن گوش است و جدا شدن تحقق یافته بود.
در این دو مساله به این نکته پرداخته شده است که در صورت پیوند گوش مجنى علیه، حق قصاص او از جانى ساقط نخواهد شد ولى در هر صورت جدا کردن گوش پیوندى واجب خواهد بود چون مردار است. در مهذب ابن براج آمده است: اگر کسى گوش دیگرى را ببرد و جدا کند سپس مجنى علیه فورا آن را پیوند بزند، باز قصاص جانى واجب خواهد بود زیرا با جدا شدن گوش، قصاص واجب خواهد شد. پس اگر جانى بگوید: گوش او را قطع کنید سپس مرا قصاص کنید حق خواهد داشت زیرا مجنى علیه تکه‏ء مردارى را به خود پیوند زده است. اگر چنین کردند و پس از آن جانى گوش خود را پیوند زد، قصاص به جاى خود واقع شده و تمام است. اگر مجنى علیه بگوید: جانى گوش جدا شده‏ء خود را پیوند زد، گوش او را جدا کنید، واجب خواهد بود گوش اورا جدا کنند. هر گاه کسى با گوش پیوند زده‏ء خود نماز بخواند، نماز او درست نخواهد بود زیرا او بى آنکه ضرورتى باشد حامل نجاست خارجى است. اما اگر کسى استخوان شکسته‏ء خود را با استخوان مردارى ترمیم کند، درمذهب ما نماز او با آن استخوان درست خواهد بود زیرا استخوان مرده چون حیات در آن حلول نکرده بود نجس نیست. مردار از آن جهت مردار است که حیات آن از میان رفته است و همان گونه که گفتیم در استخوان حیاتى وجود نداشته تا از میان برود.

 

مولف در این عبارات، به هردو مطلب پرداخته است و این نکته را نیز افزوده است که هر یک از دو طرف، حق دارند خواهان جدا کردن گوش پیوند زده‏ء دیگرى شوند وى علت این حکم را مردار بودن گوش پیوندى ذکر کرده است. درکتاب غنیه آمده است: هرگاه کسى را به سبب ایراد جرح یا شکستن یا قطع‏عضو دیگرى قبل از اینکه امید بهبود و ترمیم آن از بین برود، قصاص کنند سپس یکى از آن دو بهبود یابد و نقصش برطرف شود ولى دیگرى بهبود نیابد، قصاص در مورد شخص بهبود یافته تکرار مى شود. این حکم در صورتى است که قصاص اول به اذن مجنى علیه اجرا شده باشد اما اگر قصاص بدون اذن او اجرا شده باشد، شخص قصاص شده به کسى که سبب قصاص او شده بود رجوع مى کند نه به مجنى علیه.
درکتاب اصباح الشریعه نیزعبارتى به همین معنا آمده است.ظاهرعبارت غنیه ازآن جهت که شامل هردوفرض مى شود،مانندعبارت کافى ابوالصلاح است. درکتاب سرائر این گونه آمده است: اگر کسى نرمى گوش انسانى را قطع کند، سپس او را به تقاضاى مجنى علیه قصاص کنند، آن گاه جانى گوش خود را معالجه کرده و قسمت بریده شده را به جاى خود پیوند بزند شخص قصاص کننده حق دارد همان قسمت پیوندى را دو باره قطع کند و به حالت قبل از قصاص برگرداند. مجنى علیه نیز همین حکم را دارد چه ظالم باشد چه مظلوم، چه خود نیز جنایت کرده چه فقط مورد جنایت واقع شده باشد. دلیل این حکم آن است که چنین شخصى حامل نجاست است ووظیفه همه ‏مردم است که این کار را منکر دانسته و خواستار قطع آن شوند و اختصاصى به یکى از دو طرف جنایت یا هر دو طرف آن ندارد. همچنین این حکم اختصاص به گوش ندارد و در مورد دیگر اعضا نیز صادق است، به شرط آنکه بیم تلف شدن انسان یا بخش عظیمى از بدن او نرود. جدا کردن عضو پیوندى برحاکم نیز واجب است زیرا حامل آن حامل نجاست بوده و با این حال نماز او صحیح نخواهد بود.
سخن ابن ادریس نیز هردو فرض را در بر مى گیرد با این تعلیل که چون عضو قطع شده مردار است، پیوند آن جایز نیست. در شرایع آمده است: اگر گوش انسانى قطع شود و جانى نیز قصاص شود، سپس مجنى علیه گوش خود را پیوند بزند، جانى حق دارد آن را جدا کند تا مماثله تحقق یابدبرخى گفته اند: براى اینکه گوش قطع شده مردار است. اگر قسمتى از گوش انسان قطع شود نیز همین حکم را دارد. در مختصر النافع نیز مى گوید: اگر نرمى گوش قطع شود و جانى هم قصاص شود، آن گاه مجنى علیه گوش خود را پیوند بزند، جانى حق دارد آن را جدا کند تا هردو در عیب مساوى باشند.
سخن محقق در هردو کتاب یاد شده، اختصاص به موردى دارد که مجنى علیه بعد از قصاص جانى، گوش خود را پیوند بزند و در این صورت جانى حق خواهد داشت آن را جدا کند. در قواعد آمده است: اگر گوش قطع شود و تا گرم است مجنى علیه آن را پیوند بزند، باز قصاص جانى واجب است. جدا کردن یا نکردن گوش پیوندى مجنى علیه، به اختیار حاکم است. اگر بیم هلاک او نرود. جدا کردن آن واجب است و گرنه واجب نیست. همچنین اگر جانى بعد از قصاص، گوش خود را پیوند بزند مجنى علیه حق اعتراض ندارد. اگر قسمتى از گوش بریده شود ولى جدا نشود، در صورتى که مماثله در قصاص ممکن باشد، قصاص واجب خواهد بودو گرنه واجب نیست و اگرمجنى علیه آن را پیوند بزند، امر به جدا کردن آن نمى شود و همچنان حق قصاص دارد. اگر شخص دیگرى گوش او را بعد از پیوند، قطع کند یا جاى زخم را بعداز التیام آن دوباره زخم کند باید قصاص شود و این حکم به واقع نزدیکتر است.
علامه در این عبارت متعرض این نکته شده است که با پیوند خوردن گوش مجنى علیه، حق او براى قصاص ساقط نمى شود اما جدا کردن دوباره‏ء آن به اختیار حاکم است. در ارشاد الاذهان آمده است: برخلاف گوش، اگر دندان جانى بعد از قصاص دوباره بروید، مجنى علیه حق بیرون آوردن آن را ندارد. ظاهر این عبارت آن است که اگر جانى گوش خود را بعد از قصاص پیوند بزند مجنى علیه حق دارد دو باره آن را جدا کند. چنانچه صریح عبارت مذکور آن است که اگر دندان جانى بعد از قصاص، دوباره بروید، مجنى علیه حق بیرون آوردن آن را ندارد. شاید علت این تفاوت آن باشد که‏دندان جدید عین دندان سابق نیست بلکه دندان دیگرى است برخلاف گوش که همان گوش سابق پیوند زده مى شود. در کتاب مختلف آمده است: ابن جنید گفته است: اگر مردى گوش مرد دیگرى را قطع کرد و قصاص شد، سپس گوش خود را پیوند زد، مجنى علیه حق دارد آن را دوباره قطع کند. اگر مجنى علیه قبل از قصاص، گوش خود را پیوند بزند، حق ندارد تقاضاى قصاص کند. درست آن است که او حق قصاص دارد، زیرا پیوند گوش جدا شده از نظر شارع استقرار ندارد بلکه جدا کردن آن واجب است. بنا بر این، چیزى که از نظر شارع استقرار ندارد حق قصاص را ساقط نمى کند. ظاهر سخن علامه آن است که اگر پیوند به گونه اى باشد که‏استقرار پیدا کند چنانکه در معالجات امروز چنین است وجهى دارد که سبب سقوط قصاص شود. در ریاض آمده است: اگر شخصى نرمى گوش شخص دیگرى را قطع کند و پس از آن قصاص شود، آن گاه مجنى علیه نرمى گوش خود را پیوند بزند جانى حق خواهد داشت آن را جدا کند و آن گونه که در کتاب تنقیح بدان تصریح شده هیچ اختلافى در این حکم نیست. مولف تنقیح مى گوید:فقط در علت این حکم اختلاف هست برخى گفته اند: علت این حکم آن است که دو طرف در نقص عضو، با هم مساوى شوند چنانکه راى مصنف همین است و برخى دیگر گفته اند: علت این حکم آن است که قطعه‏ء پیوند زده شده، مردار است و نمازبا آن صحیح نیست. نتیجه‏ء این اختلاف راى آن است که اگر جانى بدین پیوند رضایت دهد و آن را جدا نکند بنا بر قول دوم، حاکم موظف است آن را جدا کند زیرا صاحب گوش پیوندى حامل نجاستى است که نماز با آن صحیح‏نیست. راى نخست، نظر شیخ طوسى در دو کتاب خلاف و مبسوط است، وى در کتاب اول صراحتا و در کتاب دوم ظاهرا ادعاى اجماع کرده‏است. به نظر من راى شیخ، حجت است و نص روایتى که ریشه‏ء این مساله است پشتیبان آن است. روایت این است:
ان رجلا قطع من اذن الرجل شیئا، فرفع ذلک الى على (ع) فاقاده، فاخذ الاخر ما قطع من اذنه فرده على اذنه فالتحمت و برئت، فعاد الاخر الى على (ع) فاستقاده، فامر بها فقطعت ثانیه فامر بها فدفنت و قال(ع): انما یکون القصاص من اجل الشین. مردى قسمتى از گوش مرد دیگرى را قطع کرد مرافعه نزد على علیه السلام برده شد، اورا قصاص کرد. آن دیگرى، تکه‏ء بریده شده‏ء گوش خود را برداشت و به گوش خود پیوند زد و خوب شد. مرد دیگر نزد على علیه السلام برگشت و تقاضاى قصاص کرد. امام (ع) فرمان داد آن را دو باره قطع کرده و دفن کنند و فرمود: قصاص به جهت عیب و نقص است. نارسایى سند این روایت یا ضعف آن، با عمل اصحاب جبران مى شود. راى دوم، نظرابن ادریس در سرائر و علامه در تحریر و قواعد و شهید ثانى در مسالک است این راى نیز بعید نیست. آنچه به ذهن من مى رسد آن است که ممکن است هردو تعلیل درست باشد زیرا منافاتى با هم ندارند و بر هردو نیز دلیل هست. براین اساس، حکم جدا کردن گوش پس از پیوند آن، دو سبب دارد یکى قصاص و دیگرى صحیح نبودن نماز با آن. هر گاه سبب اول، مثلا به واسطه‏ء عفو، منتفى شد، سبب دوم به قوت خود باقى است چنانکه در عبارت تنقیح مثال زده شد. هرگاه سبب دوم منتفى شد چنانکه در مثال آمد، سبب اول به قوت خود باقى است. اگر جدا کردن گوش پیوندى، موجب ضرر باشد در این صورت زدودن نجاست به حکم شرع واجب نیست. سخن صاحب ریاض نیز در فرضى است که مجنى علیه بعد از قصاص جانى، عضو بریده شده‏ء خود را پیوند زده باشد. به نظر وى، در این فرض، جانى حق خواهد داشت دوباره آن را جدا کند و در این هیچ اختلافى نیست وى مراد روایت را همین حکم دانسته است. درسخن صاحب ریاض به عکس این فرض اشاره نشده است. درمبانى تکمله المنهاج آمده است: اگر کسى عضو شخصى مانند گوش اورا قطع کند و مجنى علیه اورا قصاص کند، سپس مجنى علیه عضو قطع شده را به جاى خود پیوند بزند و خوب شود جانى مى تواند آن را جدا کند. عکس این فرض نیز همین گونه است.
درمساله اى دیگر از همین کتاب آمده است: اگر گوش کسى قطع شودسپس مجنى علیه قبل از قصاص جانى گوش خود را پیوند بزند آیا با این پیوند، حق قصاص ساقط مى شود؟ راى مشهور عدم سقوط حق قصاص است ولى راى روشن تر، سقوط حق قصاص و تبدیل آن به دیه است.
در تحریر الوسیله آمده است: اگر گوش کسى قطع شود و آن را پیوند بزند ظاهر، عدم سقوط حق قصاص است. اما اگر جانى پس از قصاص، گوش خود را پیوند بزند در روایتى آمده که باید دو باره قطع شود تا نقص و عیب آن باقى بماند و گفته شده که باید حاکم دستور دهد آن را جدا کنند زیرا مردار و نجس است. روایت مزبور ضعیف است. اگر با پیوند عضو، حیات در آن مانند سایر اعضا جریان پیدا کند دیگر مردار و نجس نیست و نماز با آن صحیح است و نه حاکم و نه شخص دیگرى حق ندارد آن را جدا کند بلکه اگر کسى با علم و عمد آن را جدا کند محکوم به قصاص و اگر بدون علم و عمد آن را جدا کند محکوم به دیه مى شود. اگر کسى بخشى از گوش دیگرى را ببرد ولى آن را جدا نکند، چنانچه مماثله در قصاص آن ممکن باشد، قصاص مى شود حتى اگر مجنى علیه آن را پیوند بزند بازهم حق قصاص دارد اما اگر مماثله ممکن نباشد قصاص نمى شود.
تا اینجا مهمترین آراء فقهاى شیعه را که بدان دست یافتیم، دراین مساله نقل کردیم. روایتى که به آن استناد شده همان موثقه‏ء اسحاق بن عمار است که متن آن گذشت. اگر چه این روایت درمورد قطع گوش وارد شده است اما به اعتبار تعلیل عامى که در پایان آن آمده و ظهور این تعلیل در بیان ملاک کلى، حکم آن عام بوده و همه‏ء موارد قصاص اعضا را در بر مى گیرد. ما بحث خود را دراین مساله در دو جهت پى مى گیریم: جهت نخست: عضوى که پس از قطع شدن پیوند زده شود، از نظر تکلیفى چه حکمى دارد؟ آیا مردار و نجس است و نماز با آن صحیح نبوده و باید جدا شود یا چنین نیست؟ جهت دوم: پیوند عضو قطع شده چه تاثیرى بر حکم قصاص دارد؟
جهت نخست قطعه اى که پیوند زده مى شود، دو حالت ممکن است پیدا کند: حالت اول آنکه قطعه‏ء پیوندى بابدن جوش مى خورد و جزءبدن مى شود و مانند سایر اجزاى بدن، حیات در آن جریان مى یابد. حالت دوم آنکه قطعه‏ء مزبور مانند اعضاى مصنوعى فقط در ظاهر به بدن متصل مى شود و حیات در آن جریان نمى یابد مثل آنکه پاره اى از استخوان انسان یا دندان یا ناخن او را بردارند و به بدن وصل کنند این گونه پیوندها معمولا فقط درموارد اجزایى که حیات در آنها جریان ندارد، صورت مى گیرد. در حالت اول، صحیح آن است که قطعه‏ء پیوندى جزء زنده اى از بدن انسان مى شود و نه مردار است و نه نجس. در این مقام، تمسک به اخبارى که قطعه‏ء جدا شده از بدن زنده را مردار و نجس مى دانند، نادرست است زیرا این اخبار از فرض مورد بحث یعنى پیوند قطعه‏ء جدا شده قبل از سردشدن آن و استمرار حیات دوباره درآن، منصرف است. این اخبار ناظر به قطعه اى است که جدا شده باشد و به واسطه‏ء جدا شدن مرده باشد.
چنین قطعه اى حقیقتا و عرفا مردار است. ممکن است به استصحاب نجاست تمسک شود به این بیان که نجاست قطعه‏ء جدا شده به محض جدا شدن و پیش از پیوند، ثابت است پس از پیوند نیز همین نجاست استصحاب مى شود. تمسک به استصحاب نجاست نیز بى مورد است زیرا اولا، دراینجا نجاست حالت سابقه معلوم نیست چرا که بنا بر استظهار گذشته، اخبار مربوط به قطعه‏ء جدا شده اگر هم دلالتى برنجاست قطعه از حین جدا شدن آن داشته باشند، این نجاست مشروط به سردشدن قطعه و عدم استمرار حیات تازه در آن بعداز پیوند است. در این صورت است که از اول حکم به نجاست آن مى شود نه در صورتى که قطعه‏ء جدا شده، پیوند خورده و حیات در آن جریان یافته باشد. بنا براین درفرض مورد بحث، حالت سابقه براى نجاست محرز نیست. ثانیا، برفرض که ثبوت نجاست قطعه‏ء جدا شده را از حین جدا شدن آن بپذیریم، باز نمى توان استصحاب نجاست را جارى کرد زیرا قطعه‏ء جدا شده فقط به عنوان مردار و به عنوان اینکه قطعه اى جدا شده از بدن زنده است و حیات در آن جریان ندارد، نجس است. حیثیت مرده بودن و حیات حیوانى نداشتن یا حیثیت جدا بودن، در نظر عرف، حیثیت تقییدیه براى موضوع نجاست است نه حیثیت تعلیلیه و با این حال ، اجراى استحصاب نجاست، بعد از پیوند این قطعه و جزء بدن شدن و حیات یافتن آن، ممکن نیست زیرا موضوع عرفا تغییر یافته و متعدد شده است. درجاى خود اثبات شده است که در جریان استصحاب، احراز و حدت موضوع حکم مستصحب و بقاء آن در دوحالت سابق ولاحق، شرط است. امادر حالت دوم، یعنى آنکه قطعه‏ء جدا شده، بعد از پیوند، حیات نداشته باشد، بى هیچ اشکالى این قطعه، مردار است و همچنان قطعه اى جداى از بدن به شمار مى‏آید ولى اگر از اجزایى باشد که حیات در آنها جریان ندارد مثل استخوان و دندان و ناخن و مو، نجس نیست و دلیلى وجود ندارد که حمل آن در حال نماز ممنوع باشد. بنا بر این آنچه فقهاى عامه گفته اند که حاکم یا شخص دیگرى ملزم به جدا کردن چنین قطعه اى است، بى وجه است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  21  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله پیوند عضو پس از قصاص