فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله فقر و انحرافات اجتماعی از منظر دین

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله فقر و انحرافات اجتماعی از منظر دین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


همان‎گونه که بیان گردید، بین فقر وانحرافات اجتماعی همبستگی وجود دارد. پژوهش‎های مختلف در این زمینه نشان داد که پدیده فقر به عنوان یکی از علل بروز انحرافات اجتماعی محسوب می‎شود، هرچند که این رابطه به شکل مستقیم و قطعی در ایجاد انحرافات اجتماعی قابل اثبات نیست، با این همه وجود همبستگی بین آن دو را می‎توان مشاهده نمود. از آنجا که پدیدة آسیب‎زای فقر در متون دینی، بسیار مورد تأمل قرار گرفته، این سؤال اساسی مطرح می‎گردد که آیا متون اسلامی هم، تنها همبستگی میان فقر و بروز کجروی‎ها و نیز افزایش آن را تأیید می‎کنند یا ناظر به رابطه مستقیم میان آن دو هستند. در پاسخ به این پرسش در ابتدا به طور اجمالی، مفهوم فقر از منظر دینی مورد بررسی قرار می‎گیرد و سپس به تأثیرات آن در زندگی انسان‎ها و نیز تأثیر آن در افزایش کجروی توجه می‎شود.

 

 

 

 

 

مفهوم فقر
در متون دینی فقر دارای معانی متعددی است. به گونه‎ای که بین این معانی صرفاً اشتراک لفظی برقرار است. فقری که در این نوشتار مورد نظر است، آن چیزی است که در مقابل غنی و ثروت به کار می‎رود؛ یعنی نداری در برابر دارایی که در آیات و روایات از آن با تعابیری همچون سوء و بدی، بلا و بدبختی، شر و زشتی، سختی شدید، ذلت و خذلان و امری بدتر از مرگ یاد شده است.[62] براین اساس دراینجا معانی دیگر فقر که در متون دینی کاربرد دارند، از قبیل فقر فرهنگی، فقر نفسی، فقر معنوی و فقر دینی، مورد نظر نیست.[63] به عنوان نمونه در حدیث معروف «کاد الفقران یکون کفراً» و نیز حدیث مشهور پیامبر بزرگ اسلام که «الفقر فخری»، مفهوم اقتصادی فقر مورد نظر نیست؛ بلکه به نظر بسیاری از صاحب‎نظران فقر نفس و نیز فقر روحی مورد توجه می‎باشد، و حاکی از این واقعیت است که همه انسان‎ها در مقابل ذات اقدس الهی که غنی بالذات می‎باشد، فی‎نفسه فقیرند و در هـر لـحظه لـحظه وجـودشان، مـحتـاج فیض و لطف الهـی هـستند، همچنین در ذیـل روایـت «فقر مرگ بزرگ اسـت»، از پـیامبر اکرم (ص) سؤال شد: آیا فقر اقتصادی منظور شما است؟ فرمودند: خیر، منظور فقر دینی است.[64] براین اساس شناخت مفهوم فقر باید در چارچوب منظومه فقر وغنی صورت بگیرد که هر دو مفهوم در یک سر این طیف واقع شده‎اند و حالتی از افراط و تفریط را نشان می‎دهند. رویکرد قرآن کریم، نسبت به اثر رفاه در زندگی و فقر در کجروی، یک سویه نیست. خداوند متعال در قرآن کریم رفاه طلبی و «اتراف» را به شدت مورد حمله و نکوهش قرار می‎دهد و آن را عامل مستقیم در ایجاد طغیان، فساد و ظلم و کژی‎ها معرفی می‎نماید.[65] در حالی که این مقدار از نکوهش، درباره فقر دیده نمی‎شود و بین آن و فساد وکجروی رابطه‎ای مستقیم ترسیم نمی‎گردد.[66] در متون دینی آنچه بیش از خود فقر و غنی اهمیت دارد، مبارزه با فاصله بین فقیر و غنی است. به عبارت دیگر موضوع اساسی از بین بردن یا حداقل کاهش فاصله طبقاتی در جامعه انسان‎ها است. بر همین اساس فقر به عنوان موضوع احکام مورد توجه فقها قرار گرفته و آنان برای مبارزه با فقر و نیز محو آن به شناسایی آن و دامنه‎اش پرداخته‎اند و احکام ویژه‎ای از قبیل زکات، خمس، صدقات، جرائم مالی (کفارات)، وقف، وصیت و... را برای مسلمانان به ویژه ثروتمندان و نیز دولت اسلامی در نظر گرفته‎اند.[67]
با توجه به آنچه بیان گردید، مفهوم فقر یک مفهوم اضافی است و در مقایسه با مفهوم ثروت و غنی قابل تعریف است. فقیر کسی است که سطح زندگی‎اش با سطح زندگی ثروتمندان اختلاف بسیار زیادی دارد. شهید بزرگوار صدر با بهره‎گیری از مفاد روایات فقر را این‎گونه تعریف می‎کند: «فقر به طوری که در نص آمده، ناهماهنگی در سطح زندگی همگانی است، نه عدم قدرت بر رفع احتیاجات اساسی به آسانی.»[68]
از نظر وی، مفهوم فقر مفهومی انعطاف‎پذیر است و در آن بی‎نیازی فرد و رسیدن زندگی فقیرانه به سطح زندگی بقیه مردم مفروض گفته می‎شود. از همین‎رو، برای رسیدن به رفاه، لازم است از اموال ثروتمندان به فقیران داده شود. همچنین حد پرداخت زکات، رفع نیاز و احتیاج فقیر می‎باشد[69] و با توجه به اینکه حد نیاز و رفع احتیاج فقیر در جامعه تغییر می‎کند و در طول زمان‎های مختلف، سطح زندگی مردم ترقی می‎کند یا در نوسان می‎باشد، این حد نیاز مسئله‎ای نسبی می‎گردد. بنابراین تعیین محدودة مشخصی برای فقر از متون دینی امری مشکل به نظر می رسد.[70]

 

 

 

 

 

رابطه فقر و انحرافات اجتماعی
تأکید دین مقدس اسلام بر رفع فقر و مبارزه با آن در کنار جلوگیری از انباشت ثروت و زراندوزی نشانگر آن است که این دو پدیده یعنی فقر و غنی آثار و پیامدهای منفی و مشکل‎زایی در زندگی فردی و اجتماعی انسان‎ها دارند، به گونه‎ای که اگر نسبت به آن اقدام مناسب از سوی فرد، جامعه و دولت صورت نپذیرد، معضلات و مشکلات گسترده‎ای در جامعه ایجاد می‎گردد. در متون دینی برای هریک از این دو پدیده آثار منفی بیان شده است. رفاه‎طلبی و زندگی مرفهانه سبب طغیان در برابر خدا، سیطرة شهوات بر انسان، همراهی با ظالمان، فاسقان و کافران، لذت گرایی و غرق شدن در کامیابی‎ها و نیز اقدام به کجروی‎ها می‎شود. قرآن کریم در این رابطه می‎فرماید: «ان الانسان لیطغی ان راه استغنی»، علاوه بر آن در فرازی پیامبر بزرگ اسلام (ص) می‎فرماید: من از ثروت بیش از حد، بیشتر از فقر برای شما هراسان هستم و آن را موجب هلاکت و سقوط می‎دانم و نیز امام علی (ع) فزونی ثروت را مایه هلاکت، طغیان و فنا دانسته است.[71]
در مقابل فقر و نداری هم آثار گسترده‎ای در جامعه دارد. حجم وسیعی از روایات و احادیث به این مهم اشاره دارند[72] که می‎توان این آثار را در زمینه‎های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مشاهده کرد. از جمله این آثار می‎توان به ضعف شخصیت، تحقیر، بی‎ارزش شدن در اجتماع و ایجاد عقده‎های روحی برای فرد اشاره کرد که هرکدام می‎توانند در بالارفتن میزان جرائم و کجروی‎ها، نقش زیادی ایفا کنند[73] که به عنوان نمونه به بعضی از این روایات اشاره می‎گردد:
ـ امام علی (ع) خطاب به فرزندش امام حسن (ع) می‎فرماید: «فرزندم انسانی را که به دنبال کسب روزی خویش است ملامت مکن، زیرا کسی که هیچ ندارد، لغزش‎هایش بسیار خواهد بود.»[74] برطبق این روایت اگر شخصی دچار تنگدستی و نداری شود، در رفع نیازها و احتیاجات خودش ناتوان می‏گردد که این امر ضریب احتمال وقوع در خطا، لغزش و گناه در فرد را افزایش می‎دهد.
ـ امام صادق (ع) در حدیثی چنین فرمودند: «غنیً یحجزک عن الظلم، خیر من فقر یحملک علی الاثم»، ثروتی که تو را از ظلم و ستم باز دارد، بهتر از فقری است که تو را به گناه و زشتی وادارد.[75] این روایت به وضوح رابطه بین فقر و کجروی‎ها را بیان می‎کند وگناه و زشتی‎ها را از آثار فقر ونداری معرفی می‎کند؛ و بر این نکته تأکید می‎ورزد که فقر می‎تواند زمینه‎ساز بروز جرائم و کجروی‎ها شود. بنابراین از مضمون روایات، این نکته دریافت می‎گردد که فقر و تنگدستی ممکن است سبب کشانده شدن فقرا به سوی انجام جنایات، فحشا، سرقت و سایر رفتارهای نابهنجار در جامعه گردد. چنین امری دست‎کم بیانگر رابطه همبستگی بین فقر و انحرافات اجتماعی است.[76]
برهمین اساس است که در جهت سالم‎سازی محیط زندگی بشری و زدودن آلودگی‎ها و از بین بردن زمینه بروز کجروی‎ها، فقرزدایی و جلوگیری از انباشت ثروت و مال‎پرستی در متون دینی از اهمیت به‎سزایی برخوردار می‎باشد.

 

 

 


نقش فقر در انحرافات اجتماعی
شواهد فراوانی در دست است که نشان می‌دهد، فقر به تنهایی مسئله‌ای برای نظام اجتماعی در برندارد و آسیب خاصی به آن نمی‌رساند. به ‌عنوان نمونه در دوران دفاع‌مقدس، محرومیت‌های فراوانی برای افراد وجود داشت، با این همه نه تنها به جبهه کمک‌های لازم از سوی اقشار محروم جامعه صورت می‌گرفت، بلکه فقر و محرومیت چندان نمود نداشت و نظام اجتماعی ما بسیار مستحکم بود.[77]
اما با تغییر شرایط جامعه و بالارفتن توقعات و احساس نیازها، افراد به نوعی تضاد درونی دچار می‌شوند و یک وضعیت بی‌هنجاری در جامعه پدید می‌آید که می‌تواند زمینه‌ساز جرائم و حتی بالاتر، یعنی شورش‌ها و ناآرامی‌های گسترده شود.[78] در چنین صورتی افراد در جامعه به شکل‌های مختلفی عکس‌العمل‎هایی از قبیل کاهش سطح نیازهایشان، افزایش درآمدها یا هر دو کار با هم نشان می‎دهند و با توجه به اینکه معمولاً در شرایط بحران اقتصادی نه از سطح نیازها کاسته می‌شود و نه درآمدها بالا می‌رود، به طور طبیعی برخی افراد به سمت راهکارهای نامشروع و انحرافات اجتماعی سوق پیدا می‌کنند. بنابر نظریه دورکیم‌ و مرتون که در قبل توضیح داده شد و نیز نظریه‌هایی که مبتنی بر تأثیرگذاری عوامل متعدد در شکل‌گیری یک عمل است؛ عوامل دیگری هم از قبیل کاهش کنترل‌های درونی و بیرونی دخالت دارند و در مجموع سبب می‌شوند، افراد به انحرافات روی آورند که در قالب سرقت، اعتیاد، فحشا، رشوه‌خواری، قتل و... بروز می‌نماید که در اینجا به بعضی از این موارد اشاره می‎گردد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


اعتیاد
آمارهای موجود تأیید کننده ارتباط بین اعتیاد و فقرند. به عنوان نمونه بر طبق آماری که در بین سال‌های 77-1371 انجام گرفت، این نتیجه به دست آمد که بین تغییرات نسبت خانوارهای زیر خط فقرنسبی و تعداد دستگیر شدگان مرتبط با مواد مخدر همبستگی بالایی وجود دارد و نیز یافته‌های برخی پژوهش‌گران نشان می‌دهد که در اعتیاد چهارعامل مهم وجود دارد که سه عامل آن یعنی فقر اقتصادی، بیکاری و فقر فرهنگی به شکلی با فقر و نابرابرهای اقتصادی مرتبط هستند.[79] زیرا فرد معتاد با گسترش اعتیادش، احتیاج بیشتری به پول پیدا می‌کند. به سبب آنکه که از یک سو مصرف بالای مواد مخدر این نیازمندی را ایجاب می‌کند و از سوی دیگر به فرد معتاد کار داده نمی‌شود و در نتیجه درآمدی برای تأمین نیازهایش ندارد که این دو عامل در روی‌آوری آنها به فعالیت‌های غیرقانونی از قبیل قاچاق کالا، خرید و فروش موادمخدر و در خصوص زنان روی‌آوردن به فحشا بسیار تأثیرگذار است. این چرخه زشت و سیاه بین فقر، اعتیاد و دیگر جرائم مشاهده می‎شود. در یک پژوهش درمورد معتادین مشخص شد که 9/24 از جمعیت نمونه، به طریق غیرقانونی مخارج زندگی و مواد مصرفی خود را تأمین می‌نمایند.[80]

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   18 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله فقر و انحرافات اجتماعی از منظر دین

دانلودمقاله تاریخچه آب انبار

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله تاریخچه آب انبار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

آب انبار در کشورهای یونان و روم نیز از این شیوه برای ذخیره آب استفاده می‌شد.

 

آب‌انبار در ایران
شرایط اقلیمی‌ خشک و نیمه خشک بخش عمده ای از ایران، تاثیر ژرف و بنیادی در خلق پدیده‌های گوناگون معماری این سرزمین گذاشته است. ریزش‌های آسمانی در ایران، به جز ناحیه شمالی و سواحل دریای مازندران، در بقیه نواحی بسیار کم است. به همین دلیل، از دیرباز در بیشتر دشت‌های وسیع ایران، برای دسترسی به آب، تلاش چشمگیری صورت گرفته و ایرانیان با بهره جستن از تمامی‌ توانایی‌های خود، ده‌ها کیلومتر قنات حفر کرده اند. آنها در کنار ساخت قنات‌ها و سدها، به ذخیره سازی آب‌های فراوان زمستانی برای به مصرف رساندن آنها در فصل‌های گرم سال نیز توجه داشته اند و برای تحقق این مساله، «آب‌انبار» را بنیان گذاشته اند.
آب‌انبارها علاوه بر نقش مهمی‌ که در زندگی روزمره مردم داشته اند، از موقعیت خاصی نیز در فرهنگ و اعتقادات مردم این سرزمین، بهره مند بوده اند. پیوند میان آب و آیین‌های مذهبی، در دوران بعد از اسلام نیز در ایران ادامه یافت؛ به گونه ای که نیایشگاه‌های آناهید، جای خود را به مصلی‌های شکوهمند خارج از شهر داد.
آب‌انبارها در بافت شهرهای حاشیه کویر، مرکز بسیاری از آبادی‌ها و شهرک‌ها و محله‌ها بوده‌اند و در بسیاری از محله‌ها بزرگ‌ترین و چشمگیرترین واحد معماری به شمار می‌روند.
فن ساختمان و شیوه معماری در ساختمان آب‌انبارها دارای اعتبار خاصی است؛ چرا که سازندگان این واحدها با دقت و نکته‌سنجی بسیار، به مسایل عمده ای چون میزان فشار آب بر کف و سطح آب‌انبار، مساله اندود داخل بنا، تهویه، تصفیه و جلوگیری از آلودگی آب، توجه کامل داشته‌اند.
هنر تزیین نمای خارجی این آب‌انبارها، به خصوص سردر ورودی آنها و در برخی از موارد، انتخاب اشعار جالبی برای کتیبه بالای سردر، همگی نشان دهنده آن است که این بناها با بسیاری از ویژگی‌ها و روحیات ساکنان پیرامون خود، ارتباط نزدیک و مستحکمی‌ داشته اند.
دلایل وجودی آب‌انبار
دلایل جمع‌آوری و نگه‌داری آب در آب‌انبارها را می‌توان به صورت زیر دسته بندی کرد:
الف) تبخیر شدن آب در اثر تماس مستقیم با گرمای خورشید و جریان هوا
ب ) فاسد شدن آب در هوای آزاد
ج) گرم شدن آب به علت تابش نور خورشید
عملکرد و ارکان آب‌انبارها
انواع آب‌انبارها از نظر نوع عملکرد و ارکان :
1. آب‌انبارهای خصوصی: این آب‌انبارها در خانه‌های شهری و یا روستایی، عموما در زیر ساختمان یا در زیر سطح حیاط ساخته می‌شوند. مخازن این آب‌انبارها معمولا مکعب یا مستطیل هستند و سقفی مسطح یا گهواره‌ای دارند. در این نوع آب‌انبارها اگر مخزن زیر حیاط خانه ساخته می‌شده، برداشت آب از آنها با دلو و از راه دریچه‌ای که در سقف یا نزدیک به سقف بوده، به وسیله تلمبه دستی انجام می‌گرفته است. اما چنان چه مخزن در زیر قسمت مسکونی ساخته می شد معمولا دسترسی به آب از طریق پاشیر صورت می‌گرفت. این مخازن، عمدتا یک هواکش یا بادگیر برای تهویه دارند که تا بام خانه امتداد می‌یابد. گنجایش برخی از این آب‌انبارها برای تامین مصرفی سه تا چهار سال یک خانه، کافی است.
«ایران به جز چند رود بزرگ و متوسط که با بهره‌مند بودن از سرچشمه‌های برفگیر، در تمامی‌ طول سال جریان دارند، عمده رودها در بخش کوتاهی از سال، آب در بستر دارند و بیشترشان از میانه بهار تا پایان پاییز، خشک و بی آب هستند.»
2. آب‌انبارهای عمومی: این آب‌انبارها اکثرا بناهای بزرگ و چشمگیری هستند و سازندگان آنها حکام و اعیان یا مردان نیکوکار محلی بوده‌اند که هزینه ساخت آنها را از بیت‌المال یا از اموال خویش می‌پرداخته اند.
الف) آب‌انبارهای شهری: معمولا در مراکز محله‌ها و در کنار امکان مذهبی، آموزشی، رفاهی و تجاری ساخته می‌شدند. نمونه‌های بازمانده از این آب‌انبارها نشان می‌دهد که آنها نسبت به انواع دیگر دارای ظرفیت بیشتری بوده و می توانستند نیاز محلات پرجمعیت شهری را برای ماه‌ها تامین کنند.
اهمیت حیاتی این بناها موجب می‌شد که در انتخاب نوع مصالح و کیفیت ساختمان آنها شود و افزودن بر بخش‌ها و اجزای ضروری، جلوخان‌هایی بزرگ، سردر و هشتی، پله‌های پهن، بادگیرهای بلند و همچنین تزیینات گوناگون در آنها به کار رود. از جمله معروفترین این آب‌انبارها در تهران باید به این موارد اشاره کرد: «سید اسماعیل، صاحب ایوان، بابا نوذر، یوزباش، سید ولی، امامزاده یحیی، رضا قلی خان، چهل تن و کوچه غریبان.
در سمنان آب‌انبار قلی و سرخه، در قزوین آب‌انبارهای حاج کاظم و سردار بزرگ، در مشهد آب‌انبارهای حوض لقمان، حوض میرزا ناظر، بالا کوچه و چهل پایه و در کاشان آب‌انبار سیدحسین دخان، از نمونه‌های معروف این نوع معماری به شمار می‌روند.
2_ب) آب‌انبارهای روستایی: عموما در میدان‌های مرکزی روستاها ساخته می‌شدند. این آب‌انبارها معماری بسیار ساده ای داشتند و از مصالح موجود در محل و بیشتر بدون تزیینات و پیرایه‌ها، شکل می‌گرفتند. از نمونه‌های شناخته شده این آب‌انبارها می‌توان به آب‌انبار حاج سیدحسین در آبادی خنک (خونک) و آب‌انبار دو راه در آبادی در رحمت آباد استان یزد اشاره کرد.
2-ج) آب‌انبارهای قلعه ای: این آب‌انبارها بسیار ساده و اغلب به صورت حوض‌های سرپوشیده‌اند. مخزن آنها نسبتا کوچک و عمیق است و به شکل چاهی سریع در قسمت مرکزی آب‌انبار ساخته می‌شده است. برخی از آنها به نحوی با مجموعه بناهای قلعه ترکیب شده‌اند که بتوانند آب باران که روی بام‌ها و صحن قلعه روان می‌شود، جمع آوری و ذخیره کنند.
معماری آب‌انبارهای داخل کاروانسراها را می‌توان تاثیر گرفته از این نوع آب‌انبارها دانست و در این گروه مطالعه کرد. این بناها معمولا به صورت حوض‌هایی سرپوشیده در میان حیاط و روی محورهای اصلی کاروانسرا ساخته می‌شدند.
2-د) آب‌انبارهای میان‌راهی: این آب‌انبارها معمولا در مسیر جاده‌های کاروان‌رو و در کنار کاروانسراها شکل می‌گرفتند. آنها مخازن استوانه‌ای و پوشش گنبدی دارند و برخی نیز اطاق و کلاه‌فرنگی‌هایی برای استراحت مسافران و خواندن نماز دارند.
از نمونه آب‌انبارهای میان‌راهی می‌توان به آب‌انبارهای حوض بلند وزیر بر سر راه یزد به مشهد و آب‌انبار حاج حسین معمار در جاده یزد به تهران، اشاره کرد.
2-ه) آب‌انبارهای بیابانی: معمولا در بیابان‌های خشک و به منظور سیراب کردن دام‌ها ساخته می‌شدند. مخازن این آب‌انبارها معمولا چهارگوش ساخته می‌شده و دیوارهای‌شان حدود دو متر بالاتر از سطح زمین بوده است.

 

مقدمه

شکل 1: یک آب انبار قدیمی سنگی در جاده تهران - گرمسار. در این عکس قسمت های مختلف آب انبار شامل مخزن، گنبد و سردر راه پله مشخص می باشد.
به دلیل خشکی آب و هوای بخش عمده ای از کشور ایران و عدم ریزش باران کافی در بیش از شش ماه از سال در اکثر نقاط و در نتیجه فصلی بودن آب رودخانه ها و عدم دسترسی به آب، تمهیدات گوناگونی جهت تامین آب شیرین در فصول خشک سال شده است. احداث بند، قنات و آب انبار را می توان از این جمله نام برد. در این رابطه، آب انبار همان گونه که از نام آن مشخص است، برای ذخیره آب در فصول پر آب و استفاده از آن در بقیه ایام سال می باشد.
قدیمی ترین آثار به جای مانده از آب انبار تقریباً با پیدایش اولین تمدن های ایران هم زمان است. مخزن آب شهر ایلامی - دورانتاش (1) ۞ در چغازنبیل مربوط به هزاره دوم قبل از میلاد هنوز باقی است. از دوران حکومت هخامنشیان نیز بقایای آب انبار و آب راه های متعدد در قصر جمشید وجود دارد.
در دوره اسلامی، آب انبار نیز مانند سایر ابنیه شهری در مراکز تجمع، مانند راسته های بازار و مراکز محلات و همچنین در کاروانسرا های بین راهی احداث می شده. در شهر های گرم و خشک ایران هر محله ای اغلب برای خود یک آب انبار داشته که توسط اهالی محل احداث می شده و یا گاهی بانی آن یکی از افراد متمکن و خیرخواه محله بوده است. آب انبار توسط اهالی خود محل اداره می شد و از کسی مبلغی برای استفاده از آن گرفته نمی شد، فقط اهالی محل خرج تعمیرات و نگهداری آن را می پرداخته اند.
در شهر های گرم و خشک آب انبار از ابنیه مهم شهری بوده و بنای آن با بادگیر های بلند و گنبد های حجیم از فواصل دور در سیمای شهر خودنمایی می کرده است. آب انبار های مهم دارای سردر های ورود بسیار زیبا بوده اند که با انواع کاربندی ها و مقرنس ها تزیین می شده و گاهی شعری در جهت سلام بر امام حسین (ع) و لعنت بر یزید و یا یادآوری خیری که بانی آن انجام داده بر روی کاشی های هفت رنگ نقش می بست. چنانچه ابیات زیر قسمتی از اشعار نوشته شده بر روی آب انبار حاج میرزا حسین عامل در نزدیکی میدان امام ساوه بیانگر آن است.
تاریخ احداث آب انبار ها، معمولاً در درگاه آن ها ثبت می شده و با حساب ابجد، سال بنای این آب انبار 1186 هجری قمری (2) ۞ که به دوره زندیه بر می گردد، می باشد.
فراهم نمودن آب بهداشتی، خنک و قابل دسترس برای همه اهالی، احتیاج به یک سری تدابیر زیست اقلیمی داشته است که در دنباله این مقاله بحث خواهد شد.
اقلیم

شکل 2: سردر راه پله یک آب انبار در روستای کوهستانی ابیانه. مخزن آب انبار، درست پشت راه پله واقع است.
آب انبار در نواحی گرم و خشک از جمله ملزومات مهم برای تداوم زندگی در این مناطق بوده و در اکثر محلات شهری و روستا ها یک یا چند آب انبار وجود داشته است. این آب انبار ها شامل یک مخزن (3) ۞ بزرگ مکعب یا مکعب مستطیل و یا استوانه ای شکل در داخل زمین بوده اند که روی این مخزن را با طاق قوسی و یا گنبدی می پوشاندند (شکل 1). این مخازن غالباً یک و در بعضی از موارد دو راه پله برای برداشت آب از مخزن داشته اند (شکل 9).
در نواحی کوهستانی نیز با وجود اینکه بارندگی نسبتاً بیشتر از نواحی گرم و خشک است و اغلب در این نواحی چشمه سار ها و نهر های دایم یا فصلی جریان دارد ولی برای ذخیره آب قابل شرب، معمولاً از آب انبار استفاده می کردند، هر چند که تعداد آب انبار های در این نواحی کمتر از مناطق گرم و خشک می باشد. در بعضی از موارد، پوشش سقف آب انبار در نواحی کوهستانی خصوصاً در مناطق خوش آب و هوا و جنگلی، به صورت مسطح است و با چوب و کاهگل پوشش می شود. مخزن این نوع آب انبار ها به لحاظ پوشش سقف آن به صورت مکعب و یا مکعب مستطیل است (شکل 2).

شکل 3: نمای داخلی گنبد و هواکش آب انبار نو در محله آب انبار نو در ساری.
در شهر همدان، در دامنه کوه الوند، خانه ها اغلب چاه داشته اند. البته در بعضی از خانه ها که بر روی مجرای زیرزمینی قنات ساخته شده بودند، می توانستند مستقیماً از آب قنات استفاده کنند. در این گونه خانه ها، مسیر قنات از سیزان (4) ۞ رد می شده که اطاقی به نام حوضخانه در آنجا با طاق ها و آجرکاری های بسیار زیبا درست می کردند. این مکان در تابستان بسیار خنک بوده و جهت استراحت استفاده می شده. به این محل چشمه هم اطلاق می شده است. در اکثر سرا ها و مراکز محلات شهر نیز دسترسی به آب قنات امکان داشته است.
در مناطق پر آب و یا مناطقی که مقدار نزولات جوی زیاد می باشد، آب انبار هر چند به تعداد اندک، وجود داشته است. در شهر تاریخی اصفهان در کنار رودخانه زاینده رود، اغلب خانه ها دارای چاه آب بوده اند و با کندن چند متر از خاک زمین، دسترسی به آب شیرین در تمامی ایام سال ممکن بوده است. آب مورد نیاز باغ ها و باغچه ها در بهار و تابستان، از طریق شبکه مادی ها (5) ۞ که در محلات مختلف شهر جریان داشته و از رودخانه زاینده رود منشعب می شده تامین می گشته است. ولی برای انجام عمل خیر یا در مناطق مرتفع شهر و در قسمت هایی از شهر که از رودخانه دور و عمق آب های زیرزمینی نسبتاً زیاد بوده، مانند منطقه تخت فولاد در جنوب شرقی شهر اصفهان، آب انبار وجود داشته است.

شکل 4: سردر ورودی آب انبار نو در ساری در استان مازندران.
در شهر شوشتر که در بین دو شاخه از رودخانه کارون قرار گرفته است نیز اهالی در خانه ها چاه آب داشتند. ولی از آنجایی که خاک این شهر شور است، لذا آب چاه شور بوده و اغلب برای استحمام، شستن ظروف و یا آبیاری درختان از این آب استفاده می شده است. جهت آب شرب، مردم از آب رودخانه استفاده می کردند. بدین ترتیب که سقا آب را با مشک به خانه ها می برده و در یک ظرف بزرگ گلی به نام حُب می ریخته. بعضی از افراد هم خود به رودخانه می رفتند و آب بر می داشتند. البته در اینجا نیز در مناطقی که از رودخانه دور بوده، آب انبار می ساختند.
در شهر های کنار دریای خزر نیز مواردی معدود آب انبار در محلاتی که امکان دسترسی به آب قابل شرب در تمامی فصول سال نبوده وجود داشته است ( شکل 3 و 4).

شکل 5: آب انبار سنگی قوام در ساحل خلیج فارس در بندر بوشهر.
در تمام مناطق یاد شده در فوق، شکل کلی کالبد آب انبار همان گونه بوده که در مناطق گرم و خشک توضیح داده شد؛ ولی در سواحل جنوبی کشور، نوع دیگری آب انبار که در آن منطقه به نام برکه و آبگیر نیز خوانده می شود، وجود دارد که اگرچه مخزن آن درون زمین واقع است، ولی محفظه بالای مخزن آن محصور نمی باشد و اهالی از طریق بازشو های اطراف مستقیماً به داخل آن می روند و آب را برداشت می کنند. آب این برکه ها عمدتاً از طریق جمع آوری آب باران از روی سطح زمین تامین می شود (اشکال 5 و 6).
در این سواحل اگرچه هوا مرطوب است، ول به دلیل میزان بسیار اندک بارندگی و شوری آب های زیرزمینی، وجود این برکه ها امری ضروری بوده و در اغلب موارد تنها امکان دسترسی به آب شیرین فقط از طریق آب برکه ها بوده است. در بندر لنگه و بندر بوشهر، با کندن چند متر از زمین به آب شور و یا تلخ می رسیدند و از این آب فقط جهت شستشو و آبیاری استفاده می کردند. بعضی از افراد مواقع شستن بدن با این آب، در آخر یک سطح آب شیرین بر روی بدن می ریختند تا نمک بر روی پوست بدن شسته شود.
آب

شکل 6: مخزن آب انبار سنگی قوام در ساحل خلیج فارس در بندر بوشهر.
آب انبار های به جز در سواحل جنوبی کشور غالباً در اواخر فصل زمستان شسته شده و مخزن آن ها از طریق نهر ها، قنات ها یا مسیل ها در اوایل فصل بهار یا مواقع بارندگی پر می شده. یکی از نکات مهم جهت تعیین مکان آب انبار، نزدیکی آن به آب جاری در فصول پر آب بوده است. مخزن آب انبار درچه ای دارد که متصل به جریان آب قنات و یا نهر است. در مواقع پر کردن مخزن، مسیر عبور آب را کاملاً تمیز کرده و آن را از هرگونه آلودگی پاک می کردند و بعد از باز کردن دریچه مخزن، آب را در مخزن جاری می کرده اند تا پر شود.
به دلیل خنکی و بهداشتی بودن نسبی این آب، از آن فقط جهت آشامیدن و پخت و پز استفاده می کردند.
به سه روش آب بهداشی و مطبوع برای آشامیدن در آب انبار ها ذخیره می شده است:
1 - در آب انبار ها تاریکی محض وجود دارد و چون میکروب های غیر هوازی احتیاج به نور برای رشد و نمو دارند، بنابراین در این آب انبار ها از بین می روند.
2 - به واسطه جاذبه زمین، املاح و ذرات موجود در آب ته نشین می شوند. همچنین بر روی آب، نمک و آهک می ریختند تا مانند کلر باکتری ها را در آب از بین ببرند. بنابراین تصفیه آب هم از طریق فیزیکی و هم شیمیایی صورت می گرفته است. البته شایان ذکر است که در همه آب انبار ها موارد بهداشتی به یک میزان رعایت نمی شده.
3 - با قرار دادن مخزن آب انبار در داخل زمین و تهویه هوای داخل آن، آب آب انبار در زمستان یخ نمی زده و در تابستان نیز برای آشامیدن خنک بوده است. دلیل این مطلب در دو قسمت بعدی همین مقاله ذکر خواهد شد.
شیر آب آب انبار را معمولاً یک متر بالاتر از کف مخزن قرار میدادند تا رسوبات و املاح ته نشین شده در مخزن از شیر آب خارج نشود.

شکل 7: یک آب انبار پنج بادگیره با دو منبع ذخیره آب در جزیره کیش در اقلیم گرم و مرطوب. این آب انبار اخیراً مرمت شده است.
در سواحل خلیج فارس و دریای عمان، رعایت نکات بهداشتی در مورد آب برکه انجام نمی شده و آب آنها آلوده بوده است. در این نواحی به علت شور بودن اغلب آب های زیرزمینی، در بسیاری از نقاط این سواحل تنها منبع تامین آب شیرین، بارندگی فصلی بوده و لذا برکه ها در کنار مسیل ها و مناطق آب گیر احداث می شده است.
برکه ها راه پله مجزا نداشته و از سطل و یا دلو برای برداشتن آب استفاده می شده است. بعضی از برکه ها در داخل مخزن خود پله داشته اند مانند آب انباز قوام در بوشهر در شکل 6 و افراد می توانسته اند داخل مخزن برکه بروند و آبرا مستقیماً از آنجا بردارند. بازشو های اطراف مخزن هم برای برداشت آب و ورود و خروج به داخل مخزن بوده و هم عملکرد تهویه را داشته است (اشکال 7 و 10). لذا چون فضای مخزن به طریق صحیحی محصور نشده و گرد و غبار و آلودگی ها به راحتی وارد مخزن و نهایتاً داخل آب می شده و همچنین به دلیل تماس مستقیم مصرف کنندگان با آب مخزن، این آب غیر بهداشتی بوده است. به علاوه تابش آفتاب که از طریق بازشو ها وارد مخزن می شده، باعث گندیدگی و رشد موجدات آبزی می گردیده است.
با این وجود، به علت عدم دسترسی به منبع بهتر آب، استفاده از آب برکه ها برای اکثر اهالی این سواحل امری اجباری بوده است. اگرچه در اکثر شهر ها مدت هاست که برکه ها بلا استفاده مانده اند ولی روستا هایی که آب لوله کشی ندارند، هنوز اهالی از این آب استفاده می کنند.
البته در تعداد بسیار کمی از روستا های خوش اقبال که خاک آن شور نیست، مانند روستای طیس در شمال بندر چابهار، آب چاه شیرین است و اهالی مجبور به استفاده از آب برکه ها نیستند.
تهویه

شکل 8: آب انبار شش بادگیره در شهر تاریخی یزد با اقلیم گرم و خشک و ساخته شده در دوره قاجاریه که از بهترین نمونه های استفاده از جریان هوا جهت تهویه و خنک نمودن آب از طریق برودت تبخیری است.
فضای مخزن هیچ یک از آب انبار های حبس نمی باشد و همه آنها دریچه ای جهت تهویه هوا دارند. حبس بودن فضای مخزن علاوه بر آن که امکان دسترسی به داخل آن را مشکل می نماید، آب را هم بسیار گرم می کند. مانند اتومبیلی که در زیر آفتاب کلیه درب ها و پنجره های آن بسته باشد؛ لذا در روز های آفتابی فضای بسته مخزن بسیار گرم می شود. به علاوه، گرما و رطوبت بسیار زیاد داخل مخزن به مصالح و بدنه آن لطمه می زند. بدین لحاظ کلیه آب انبار ها دارای دریچه های تهویه بر روی بام مخزن (اشکال 3 و 11) و یا بادگیر می باشند. آب انبار های حاشیه کویر مرکزی ایران اکثراً دو، چهار و یا شش بادگیر در اطراف مخزن دارند.
این دریچه های تهویه و بادگیر ها، علاوه بر تهویه فضای داخل مخزن باعث خنکی و گوارایی آب آن نیز می شوند، زیرا مقدار تبخیر آب در داخل مخزن به دلیل جریان هوا افزایش می یابد و فضای داخل آب انبار و بالطبع آب موجود در آن خنک می شود.
همان گونه که عنوان شد، تهویه در برکه های جنوب کشور از طریق بازشو های ورودی و پنجره های اطراف مخزن صورت می گیرد، ولی در این جا چون این بازشو ها همسطح کف زمین مجاور هستند، لذا خاک و گرد و غبار به راحتی وارد مخزن برکه می شود و از آنجا که رطوبت هوا در سواحل جنوبی کشور نسبتاً زیاد است، بنابراین تبخیر چندانی در داخل مخزن صورت نمی گیرد. لذا اگرچه تهویه باعث جابجایی هوا در داخل مخزن می شود که امر مثبتی است، ولی باعث برودت آب مانند مناطق گرم و خشک نشده و به علاوه به دلیل پایین بودن ارتفاع بازشو ها، جریان هوا، آب داخل مخزن را آلوده می کند ( شکل 10 و 11).

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   18 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله تاریخچه آب انبار

دانلودمقاله بررسی پتانسیل معدنی استان تهران

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله بررسی پتانسیل معدنی استان تهران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی پتانسیل معدنی استان تهران
(بررسی موردی امام زاده هاشم و مبارک آباد)
1-1-مقدمه
در راستای سیاست کلی دولت مبنی بر عدم وابستگی سیاسی؛اقتصادی ورهایی از سیاست تک محصولی و جهت رشد و شکوفایی صنایع و بر آورد نیاز اولیه آنها با توجه به وسعت صنایع و گسترش آن در سطح استان تهران و روند رو به رشد آن در سایر مناطق و نیز با نگرش به تنوع حوادث زمین شناسی و رسوبات آن در تهران مصمم شدیم قدمی هر چند کوتاه در این راستا برداشته و برآن شدیم که در سطح استان تهران پتانسیل یابی مواد معدنی را بررسی نماییم.
ذکر این نکته لازم است که استان تهران با توجه به موقعیت آن از لحاظ مرکزیت کشور ؛ وجود مراکز دانشگاهی وسازمان زمین شناسی و حضور متخصصین زمین شناسی خارجی در سالهای قبل تا حدودی از لحاظ اطلاعات زمین شناسی واطلاعات اولیه در بعضی مناطق غنی می باشد و گزارشهایی نیز در مراکز یاد شده وجود دارد ولی از لحاظ زمین شناسی اقتصادی و بعد شناخت مواد معدنی و با توجه به اولویت ها فعالانه در این راستا قدمی برداشته نشده است0
با توجه به اینکه استان تهران یک منطقه نسبتا وسیع و با پراکندگی روستاها وجمعیت ها است و همچنین بدلیل وجود سلسله جبال مرتفع البرز در شمال این منطقه که باعث صعب العبور شدن خیلی از نقاط این استان شده و بعلت تنوع رسوبات از لحاظ زمین شناسی و حوادث تکتونیکی اتفاق افتاده؛ مطالعات بصورت مناطق مجزاء در نظر گرفته میشود که بتوانیم نیروی بیشتری در یک منطقه اعمال نمائیم و به همین منظور از مساحت استان که در حدود 30000 کیلومتر مربع می باشد قسمت غرب استان یعنی بخشهاو روستاهای کرج-اشتهارد- ساوجبلاغ- هشتگرد با مساحتی که در حدود پنج هزار کیلومترمربع است مورد پی جویی قرار گرفته شده است که ره آورد آن بطور خلاصه بشرح زیر میباشد:
1- بررسی وضع زمین شناسی منطقه با توجه به نقشه زمین شناسی با مقیاس1:250000 سازمان زمین شناسی و پیاده نمودن تشکیلات زمین شناسی بر روی نقشه 1:50000جهت انجام کارهای بعدی0
2-شناسایی و تفکیک لایه های سیلیسی منطقه و انجام آنالیز های لازم جهت تعین عیار آن0
3-شناسایی افقهای باریت دار0
4-شناسایی لایه های نمک و انجام آنالیزهای مربوطه0
5-شناسایی پتانسیلهای جدید گچ و طبقه بندی افقهای گچدار در استان تهران0
6-ردگیری پتانسیلهای منگنز و مس0
7-شناسایی خاکهای صنعتی و انجام آزمایشات لازم بر روی آنها0
8-اقدام به تهیه دفترچه مشخصات بعضی از پتانسیلهای شناسایی شده جدید جهت راه اندازی
در خاتمه امید است با اجرای طرحهای پتانسیل یابی در سراسر استان تهران ضمن شناسایی مواد جدید ؛ با توجه به اولویتها اقدامات لازم جهت عملیات بعدی بعمل آید تا در آینده مواد معدنی شناسایی شده بتواند جوابگوی کارخانجات و صنایع کشور بوده و گامی مثبت در خود کفایی اقتصادی کشور برداشته شود0
1-2-موقعیت جغرافیائی استان تهران
استان تهران با وسعتی معادل 30055 کیلومتر مربع بین عرض شمالی َ2،0 34 تا َ3، 0 36 و َ2،0 50 تا 53 درجه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته است که از طرف شمال به استان مازندران از جنوب به استان مرکزی و اصفهان از شرق به استان سمنان و از مغرب به استان زنجان محدود بوده و مرکز شهر تهران می باشد.
شهرستانهای این استان شامل : شهرستانهای تهران بزرگ (شهرستان تهران،‌ ری، شمیرانات) شهرستان قم – شهرستان کرج – شهرستان دماوند – شهرستان ساوجبلاغ – شهرستان شهریار و شهرستان ورامین می باشد.
این استان در دامنه جنوبی سلسله جبال البرز قرار گرفته که دارای ارتفاعات و زمینهای نسبتاً پستی است، مهمترین کوههای استان عبارتند از دماوند که قله آن بیش از 5670 متر از سطح دریا ارتفاع دارد، کوههای طالقان با ارتفاع 4145 متر، امام زاده داود با ارتفاع 3380 متر و توچال که قله آن در حدود 3870 متری از سطح دریا می باشد.
امتداد این کوهها در جهت شمال غربی به جنوب شرقی است که در میان آنها دره های بزرگی نظیر دره کرج – دره جاجرود واقع شده اند در قسمت شمال استان بعلت وجود کوههای مرتفع و گسترش آنها دشتهای وسیعی به چشم نمی خورد ولی در قسمت جنوبی بویژه در جنوب غربی و شرقی استان دشتهای حاصلخیزی – نظیر کرج، ری و ورامین وجود دارد.
1-3-شرایط اقلیمی
استان تهران بعلت شرایط خاص جغرافیائی مختلف دارای آب و هوای متفاوتی می باشد که می توان از نظر مطالعه به دو بخش جداگانه تقسیم نمود.
الف) بخش شرقی و جنوبی شامل کوهپایه های البرز تا دماوند و شرق تهران و ورامین و شهر ری، قم.
ب) بخش غربی از کرج تا آبیک
الف) منطقه شرقی خود شامل 4 نوع آب و هوای مختلف بشرح زیر می باشد:‌
1- آب و هوای ارتفاعات فوقانی از نیمه مرطوب تا مرطوب که دارای زمستانهای طولانی و خیلی سرد می باشد متوسط حداکثر درجه حرارت گرمترین ماه سال کمتر از 0 20 سانتی گراد و متوسط حداقل درجه حرارت در سردترین ماه سال پائین تر از 15 درجه سانتی گراد زیر صفر است. این منطقه شامل مخروط قله دماوند و قله توچال می گردد و ارتفاع آنها از سطح دریای آزاد بین 2100 تا 5670 متر است مقدار متوسط بارندگی سالیانه مشخص نیست و نزولات آسمانی بصورت برف می باشد.
2- آب و هوای نمیه مرطوب یا آلپی با زمستانهای خیلی سرد و نسبتاً طولانی متوسط حداکثر درجه حرارت گرمترین ماه سال 0 26 تا 0 33 سانتی گراد و متوسط حداقل درجه حرارت سردترین ماه سال 12 درجه سانتی گراد زیر صفر می باشد مقدار بارندگی سالیانه بطور متوسط 600-300 میلی متر که بیشتر بصورت برف می باشد این منطقه شامل کوهستانهای شرق تهران تا فیروز کوه و تپه ها و فلات های داخلی کوهستان است و ارتفاع آن از سطح دریا بین 2900-1100 متر می باشد.
3- آب و هوای خشک با زمستانهای کوتاه و سرد، متوسط حداکثر درجه حرارت گرمترین ماه سال 36 درجه سانتی گراد و متوسط حداقل درجه حرارت سردترین ماه سال حدود 4 درجه سانتی گراد زیر صفر است و بارندگی سالانه 300-200 میلی متر است این منطقه شامل منطقه تهران تا گرمسار می باشد که قسمت عمده دشتهای دامنه های آبرفتی را شامل می گردد، ارتفاع تهران از سطح دریا 1191 متر می باشد.
طی بیست سال گذشته متوسط بارندگی تهران 226 میلی متر تعداد روزهای یخبندان بطور متوسط 53 روز در سال متوسط رطوبت نسبی در ساعتهای 5/5 صبح و 5/12 ظهر بترتیب 48 و 30 درصد و میزان درجه حرارت تهران طی مدت مذکور بشرح زیر بوده است.
معدل حداکثر 0 7/22، معدل حداقل 0 4/11 ، حداکثر مطلق 43 و حداقل مطلق 8/14 متوسط حرارت 1/17 درجه سانتی گراد بوده است.
4- آب و هوای خشک با زمستانهای کوتاه و خشک
متوسط حداکثر درجه حرارت گرمترین ماه سال بیش از 30 درجه سانتی گراد و متوسط حداقل درجه حرارت سردترین ماه سال 3/1 درجه سانتی گراد زیر صفر است.
بارندگی سالیانه 100 تا 200 میلی متر که بیشتر بصورت باران در فصول آخر پائیز و زمستان در اوایل بهار است و بقیه مدت سال خشک است که شامل قسمتهای جنوبی دشت ورامین تا نزدیک گرمسار است.
ب) بخش غربی از کرج تا آبیک
آب و هوای خشک تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای نسبتاً سرد می باشد متوسط درجه حرارت تابستان 5/32 درجه سانتی گراد و ماکزیمم آن 8/39 درجه سانتی گراد می باشد و حداقل درجه حرارت مطلق در زمستان تا 20 درجه سانتی گراد زیر صفر می باشد، مقدار متوسط باران سالانه در دشت کرج در حدود 200 میلی متر است ولی در حوزه رودخانه کرج طبق آمار 7 ساله موجود متوسط باران سالانه 50 میلی متر گزارش شده است.
1-4- زمین شناسی عمومی استان تهران
بطور کلی خصوصیات زمین شناسی ایران به زمین شناسی ساختمانی آن بستگی دارد و همانطور که اشتوکلین در سال 1965 در مقاله اش اشاره نموده است ایران را می توان به چند منطقه که دارای وضع تکنونیکی – تاریخچه ساختمانی و رسوبی متفاوت است تقسیم نمود.
تغییرات و تحولات زمین شناسی ایران مربوط به وضع حوضه های رسوبی شدت و نوع فازهای تکتونیکی و فعالیتهای ماگماتیسم بصورت سنگهای خروجی و نفوذی می باشد از طرف دیگر می توان گفت که ایران یک ناحیه چین خورده است که بین دو سپر قرار دارد. این سپر یکی فلات روسیه در شمال و دیگری سپر عربستان در جنوب می باشد اصولاً ایران را می توان از نقطه نظر ساختمان زمین شناسی به قسمتهای زیر تقسیم نمود.
1- دشت خوزستان
2- منطقه چین خورده زاگرس
3- منطقه رورانده زاگرس
4- زون یا منطقه رضائیه، سیرجان
5- زون کپه داغ
6- زون مشرق ایران و دشت جبال مکران
7- البرز
8- ایران مرکزی
9- بلوک لوت
که با توجه به موقعیت جغرافیائی استان تهران – از زون های ساختمانی یاد شده قسمتهایی از دو زون البرز (شامل البرز مرکزی) و همچنین ایران مرکزی استان تهران را دربرمی گیرد که به همین منظور دو زون ساختمانی زمین شناسی فوق مختصراً شرح داده خواهد شد.
الف) زون البرز
رشته کوههای البرز در شرق و قسمت مرکزی آنتی کلینوریوم ساده ای را در حاشیه شمال ایران مرکزی تشکیل می دهد این رشته کوهها در حاشیه جنوبی خود نه تنها از نقطه نظر ساختمانی بلکه از لحاظ چینه سازی نیز با ایران مرکزی شباهت زیادی دارد در صورتیکه حاشیه شمال آن با دامنه جنوبی اش دارای اختلافات فاحشی است.
سلسله جبال البرز در دامنه جنوبی روراندگی پرشیبی بسمت جنوب و در دامنه شمالی روراندگی پرشیبی بسمت شمال دارد که نتیجه عمل تکنونیکی مهمی محسوب می شود و چین خوردگیها و گسلهای عادی فراوانی در آن ناحیه حائز اهمیت می باشد این پدیده نشانه آن است که امتداد شرقی، غربی البرز امتداد قدیمی و مربوط به پرکامبرین می باشد که چین خوردگیهای بعدی مربوط به فاز آلپین آنرا تحت تأثیر خود قرار داده است. برای مطالعه زمین شناسی ساختمانی البرز تقسیمات زیر را می توان در نظر گرفت.


1- دشت ساحلی
2- البرز مرکزی که خود این قسمت نیز شامل بخش های شمالی ساحلی، بخش جنوبی، فرورفتگی های بخش جنوبی و آنتی البرز است.
قسمت شمالی استان تهران بخش مرکزی، بخش جنوبی و فرورفتگی بخش قدامی آنتی البرز را دربر می گیرد. بخش مرکزی البرز مرکزی قسمت مهمی از ساختمان سلسله جبال البرز را شامل می شود. تشکیلات پالئوزوئیک این بخش مستقیماً زیر رسوبات لیاس قرار داشته. در ناحیه علم کوه (در غرب جاده کرج – چالوس) بعلت وجود یک باتولیت گرانیتی رسوبات پرکامبرین اندکی دگرگون گردیده است.
رسوبات دوران سوم این بخش بخصوص در جنوب علم کوه توسعه دارد و بیشتر از رسوبات سنگهای آذر – آواری تشکیل شده که در آن سیل ها و دایکهای فراوان وجود دارد.
در قاعده رسوبات میوسن نوعی کنگلومرای قرمز قاعده ای که معرف رخساره ساحلی است بر روی رسوبات اوایل دوران سوم که تحت تأثیر فرسایش زیاد قرار گرفته است بر جای گذاشته شده است این امر آغاز یک سیکل رسوبی را نشان می دهد.
بخش جنوبی :‌ دوران اول و دوم این بخش در جنوب گردنه و تونل کندوان نمایان بوده بطور خلاصه از شمال بجنوب سری طبقات زیر متوالیاً تکرار می شود.
آهکهای کرتاسه بالایی و میانی
آهکهای ژوراسیک بالایی
رست و ماسه همراه با زغال متعلق به دوره لیاس
آهکهای تریاس
تشکیلات آهکی و ماسه پرمو – کربنیفر
سری تخریبی و دولومیتی کامبرین
رسوبات فوق بصورت رورانده روی تشکیلات سوم قرار دارد این روراندگی بخصوص در شمال جاده کرج – آبیک و همچنین در راه کرج – چالوس – شمال میگون و شمال تهران بخوبی مشخص است. رسوبات قاعده ای ائوسن در این بخش اغلب از کنگلومرای و آهک تشکیل شده که بطور منقطع مجاور یک سری ضخیم از لایه های سبز قرار دارد رسوبات اخیر بطور رورانده بر روی کنگلومرای پلیوسن قرار گرفته تمام حجم توچال را در شمال تهران بوجود می آورد.
در شرق تهران قسمتی از رسوبات این بخش در یک تاقدیس پالئوزوئیک که بوسیله رسوبات ژوراسیک پوشیده شده دیده می شود. خط الرأس این کوه که بآن اره کوه می گویند از رسوبات دوره ژوراسیک می باشد. در شمال تهران رسوبات قلوه سنگی پلیوسن که بشدت چین خورده است دیده می شود که جابجا بوسیله رسوبات سبز رورانده پوشیده شده است (شمال قریه کن) اندکی بیشتر بسمت مشرق یعنی در شرق جاجرود مارنهای ژیپس دار قاعده پلیوسن متناوباً در داخل کنگلومرای و سایر رسوبات پلیوسن قرار دارد.
آنتی البرز : در جنوب شرقی تهران برآمدگی دیگری از رسوبات قبل از دوران سوم بصورت تاقدیس وجود دارد که ریویر نام آنتی البرز را به آنها داده است. این برآمدگی شامل ارتفاعات سپاهیه است که در دنبال آن کوه بی بی شهربانو قرار دارد.
ب) زون دیگری که استان تهران را دربرمی گیرد زون ایران مرکزی می باشد این زون یکی از واحدهای اصلی و عمده ای است که بشکل مثلث در مرکز ایران قرار دارد و جزء بزرگترین و پیچیده ترین واحد زمین شناسی بشمار می رود و در این واحد قدیم ترین سنگهای دگرگونی شده از پرکامبرین تا آتشفشانهای فعال و نیمه فعال امروزی وجود دارد.
در واقع این منطقه را می توان محل قدیم ترین قاره ایران محسوب دانست که حوادث زمین شناسی فراوانی بخود دیده است آتشفشانهای این زون عمدتاً به ترسیر تعلق دارد در داخل این زون آتشفشانی توده های نفوذی متعددی بیرون زدگی دارد.
گرچه قسمت واقع شده از ایران مرکزی در منطقه استان تهران در رابطه با مساحت این زون کم می باشد ولی تا حدودی حوادث گذشته شده بر این زون را دارا می باشد پی سنگ ایران مرکزی و پوشش پلاتفرمی آن لااقل از دوران پالئوزوئیک در امتداد گسلهای بزرگ شکسته و با توجه به نبودهای چینه شناسی در بعضی از مناطق آن حرکات قائم مداومی را متحمل شده است که در پیدایش آتشفشان های ترسیر نیز بی تأثیر نبوده است.
از لحاظ چینه شناسی و توده های آذرین بیرون زدگی تشکیلات قدیم زمین شناسی در منطقه استان تهران واقع در زون ایران مرکزی رخنمونی وجود ندارد در منطقه جنوبی استان در نزدیکی راونج بیرون زدگی تشکیلات آهکی اوربیتولین و رودیست دار کرتاسه دیده می شود و در شرق گسل شمال جنوبی بیدهند توفهای سبز رنگ ائوسن را داریم که همراه با ماسه سنگ، شیل، رس و آهک و همراه گچ های مارنی است.
در ائوسن سنگها بخصوص در حوضه جنوبی استان و اطراف ساوه و قم شامل سنگهای آتشفشانی آندزیتی است که گاه در بین آنها لایه های آهکی دیده می شود و در بعضی نقاط این آهکها حاوی فسیل نومولیت، گاستروپودا و خارداران می باشد بعنوان مثال این پدیده را می توان در 80 کیلومتری تهران به قم در سمت چپ جاده در توده های آندزیتی مشاهده نمود، همچنین در نقاط دیگر چون جنوب شوراب و مغرب کهک وجود ائوسن بالایی همراه با مرجان و خارپوستان و دو کفه ایها مشخص می گردد.
تشکیلات ائوسن، الیگوسن آغازی در منطقه جنوبی استان شامل تشکیلات قرمز زیرین است که زیر تشکیلات دریایی قم در حوضه رسوبی قم قرار دارد که لیتولوژی آن شامل شیلهای سیلتی قرمز و سبز رنگ، مارن های ژیپس دار ماسه سنگهای قرمز قهوه ای ژیپس دار، جریانهای ولکانیکی و مواد پیروکلاستیک این مجموعه در ناحیه جنوبی حوضه قم روی یک کنگلومرای قاعده ای فسیل دار که سن ائوسن میانی تا بالایی است قرار دارد ضخامت این تشکیلات در مقطع تیپ که توسط Forder مورد مطالعه قرار گرفته حداکثر 1500 متر می باشد، سن این تشکیلات تا الیگوسن آغازی تعیین می گردد، تشکیلات قرمز زیرین با تشکیلات قم در بعضی نقاط بصورت چینه بندی بین انگشتی مشاهده می شود که بعد از این تشکیلات قم را داریم با سن الیگوسن میوسن که نام این تشکیلات به مناسبت شهر قم انتخاب شده است و به مجموعه رسوبات دریایی حوضه قم اطلاق می شود و ناحیه مورد بررسی تپه های اطراف قم می باشد که از جمله می توان نواحی دوچاه، دو برادر، نرداغی، خورآباد و شوراب را نام برد ضخامت این تشکیلات در حدود 1200 متر می باشد و شامل 9 بخش (member) می باشد که در قاعده شامل سنگ آهک قاعده ای قهوه رنگ است و سری های این تشکیلات بطور متناوب عمدتاً شامل شیل، مارن، ماسه سنگ ژیپس فسیل های آهکی و مارن های سبز رنگ همراه با آنترکالاسیونهای آهک رسی و در افق بالایی شامل آهکهای ریفی زرد مایل به سفید می باشد.
بعد از تشکیلات قم در دوره میوسن،‌ پلیوسن تشکیلات قرمز بالایی را داریم که در تپه های دشت قم توسط زمین شناسان شرکت ملی نفت ایران مطالعه و بخشهای زیر در این تشکیلات مشخص شده است.
بخش M1 که شامل ماسه سنگهای ژیپس دار قرمز تیره رنگ ، شیل و سیلتستون است.
بخش M2 عمدتاً‌ شامل ماسه سنگهای حفره دار می باشد.
بخش M3 شامل سیلستون و مارنهای زرد ژیپس دار که دارای انترکالاسیونهایی از ماسه سنگهای آهکی است.
بعد از این تشکیلات به کنگلومرای پلیوسن می رسیم که بطور دگر شیب تشکیلات قرمز بالایی را می پوشاند و معادل کنگلومرای بختیاری در شمال مسجد سلیمان و کنگلومرای هزار دره در جنوب البرز است.
این کنگلومرای در حوضه ایران مرکزی بخصوص اطراف قم توسعه دارد عناصر متشکه اش قلوه سنگهای تشکیلات قم،‌ ماسه سنگهای خاکستری،‌ سنگهای آتشفشانی و آهکهای تیره رنگ دوران اول و دوم می باشند که نماینده کنگلومرای پلی ژنتیک است سیمان این کنگلومرای از ماسه بسیار ریز و قطر عناصر متشکله آن از 2 تا 3 سانتی متر تغییر می کند.
1-5-رودخانه های مهم منطقه
رودخانه های مهم استان تهران عبارتند از: رود کرج؛جاجرود؛رود شور(ابهررود)؛رودلار؛ طالقان رود که مختصری از مشخصات هر یک در ذیل از نظر میگذرد:
1- رود کرج : پرآب ترین رود دامنه جنوبی البرز است که در 40 کیلومتری غرب تهران از کانون آبگیر خرسنگ کوه سرچشمه میگیرد ؛ طول رود کرج حدود 220 کیلومتر (90 کیلومتر از سرچشمه تا کرج و 130 کیلومتر از کرج تا مسیله) و دبی متوسط آن 17 متر مکعب در ثانیه میباشد که این مقدار در تابستان و پائیز کمتر و در زمستان و اوایل بهار بیشتر میشود و متوسط مجموع آب سالیانه این رود بالغ بر 450 میلیون متر مکعب میباشد0
2- رود جاجرود: این رود خانه از کوههای کلون بسته که جزء ارتفاعات خرسنگ کوه است سرچشمه میگیرد و پس از عبور این رودخانه از فشم شعبه میگون نیز به آن می پیوندد و در اوشان شعبه دیگری بنام آهار به آن اضافه میشود ؛پس از ورود جاجرود به جلگه ورامین در جهت جنوبی به سیر خود ادامه میدهد ودر 2 کیلومتری جنوب شرقی(سالاریه)با بده متوسط 6/5 متر مکعب در ثانیه به رود کرج ملحق میشود0
3- حبله رود :این رود خانه که بنام فیروزکوه از کوههای فیروزکوه و سوادکوه و کوههای شهمیرزاد سرچشمه میگیرد ؛ ابتدا مهمترین شعبه خود که بنام نمرود معروف است دریافت کرده وپس از دریافت شعبه دیگری بنام هویر از کوهستان خارج شده با نام حبله رود به دشت گرمسار وارد شده و سر انجام به مسیله میریزد0
4- رود شور (ابهر رود )؛ سرچشمه ی این رود از کوهای سلطانیه است که پس از مشروب ساختن دشتهای ابهر قزوین در استان زنجان ؛ از جنوب دشت ساو جبلاغ وارد استان تهران شده و سرانجام به رودخانه ی کرج میریزد- این رود خانه با آنکه آبهای فراوانی را در مناطق مختلف دریافت می کند با این حال به سبب شوری بیش از حد قابل استفاده برای کشاورزی نیست ؛ بیشتر آب رودخانه شور ازمازاد آب ابهر- رود تامین می شود. این رودخانه با آب فراوان و دره های عمیق در جنوب استان آبهای اضافی رودخانه های فرقان و خشکه رود را نیز دریافت داشته در میان زمینهای شور و وسیعی که در جنوب ورامین می باشد جریان یافته به دریاچه نمک (مسیله) می ریزد .
5- رود لار : این رودخانه در شمال شرقی استان تهران از ارتفاعات مکون بسته سرچشمه گرفته در جهت شرق بموازات این ارتفاعات جریان می یابد . رود لار پس از دریافت مهمترین شعبه خود یعنی دلیچای که داز کوهای چیکرو سرچشمه می گیرد و پس از گذشتن از پلور بنام هر از در جهت شمال شرقی جریان یافته از استان تهران خار ج می گردد . در سالهای اخیر برای تامین آب شهر تهران و تهیه آب جهت روستاهای شرق سدی در روی این رودخانه بسته شد .
6- طالقان رود ؛ این رودخانه از کوههای کندوان و کهار بزرگ سر چشمه می گیرد ؛شعبات علی زان و خسبان که از کوههای تخت سلیمان سرچشمه می گیرد به آن می ریزد و سپس در طالقان به سمت مغرب جریان می یابد و در استان زنجان پس از اتصال به الموت رود این رودخانه شاهرود نامیده می شود .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم
زمین شناسی و زمینساخت
استان تهران

 

 

 

2-1- کلیات
منطقه تهران از دیدگاه زمین شناسی تقریباً در مرز دوزون زمینساختی مهم قرار دارد. تصور می شود که لبه شمالی صفحه ایران مرکزی تا شمال محدوده منطقه به اصطلاح تهران ادامه داشته و با صفحه توران برخورد کرده است. شرایط رسوبگذاری حاکم بر ناحیه از پالئوزوئیک تا زمان حاضر عموماً از نوع فلات قاره یا محیط های خشکی بوده و امکان رسوب و تشکیل افق های سنگی و سازندهای مختلفی را فراهم نموده است. با اعمال نیروهای زمینساختی حاصل از فشرده شدن پوسته زمین در این ناحیه ساختارهای رسوبی (بخصوص نهشته های مزوزوئیک و سنوزوئیک) ناهماهنگی های زمینساختی موجود را باعث شده اند و بالاخره تشدید فعالیت های زمینساختی علاوه بر ایجاد ساختمان های چین خورده، سبب شکستگی های بزرگ در قشر رسوبی فوق الذکر و همچنین در پی سنگ نموده است که این روند هنوز هم ادامه دارد. شکستگی های حاصل که گسل های منطقه را تشکیل می دهند در ارتباط با فعالیت و جابجائی های احتمالی آینده، نقش انکار ناپذیری در ایجاد زمینلرزه های منطقه را داشته و دارند.

2-2- چینه شناسی منطقه
چینه شناسی رخنمون های افق های رسوبی و آذرین نشان می دهند که بعد از پروتروزوئیک انتهائی و پالئوزوئیک تحتانی شرایط تشکیل سنگ های رسوبی در ابعاد وسیع و جریان گدازه های آتشفشانی بطور محدود در منطقه فراهم بوده و جز در موارد نادر و زمان های محدود شرایط ایجاد افق های رسوبی و آذرین بطور مستمر در منطقه ادامه داشته است. تنوع افق های رسوبی و آذرین در جهات افقی و قائم زیاد بوده و تغییرات رخساره ای و فسیل شناسی نیز در آنها قابل توجه است. در چارچوب این نوشتار تنها سازندهای گسترده در منطقه به اختصار معرفی شده و ضمن اشاره به خصوصیات سنگ شناسی آنها به مقاومت و عکس العمل آنها در مقابل نیروهای زمینساختی توجه می شود. گرچه بعضی سازندهای مورد نظر در این منطقه رخنمون ندارند ولی با توجه به گزارش های سازمان زمین شناسی کشور، شرکت ملی نفت و نیز دیگر گزارش های منتشر نشده روی آنها تکیّه می شود. سازندهای مورد نظر از قدیم به جدید به اختصار عبارتند از:
سازند کهر که قدیمی ترین سازند شناخته شده منطقه است و سن آنرا با توجه به فسیل های یافت شده جدید در آن به پالئوزوئیک نسبت می دهند (225 تا 560 میلیون سال).
سازند با یندر، سازند سلطانیه، سازند باروت، سازند زایگون،‌ سازند لالون، سازند میلا، سازند جیرود، سازند مبارک، سازند دورود، سازند روته، سازند الیکا، سازند شمشک، سازند دلیجای، سازند لار، سازند تیزکوه، رسوبات تخریبی قرمز، سازند فجن، رسوبات تبخیری ائوسن، سازند زیارت، ولکانیک های ائوسن، سازند کرج یا توف های سبز (در کوههای شمال تهران و سایر نقاط قابل مشاهده اند)، سازند کند، سازند قرمز تحتانی، سازند قم (در جنوب تهران ضخامت آن فوق العاده کم است)، سازند قرمز بالائی، سازند هزار درّه (از فرسایش ارتفاعات البرز در دامنه جنوبی آن روی دشت تهران و بخش های جنوبی تر نهشته شده و ضخامت آن حدود یکهزار متر است)، و بالاخره رسوبات تهران که در زیر به شرح آنها پرداخته می شود:
در محدوده تهران روی رسوبات هزار درّه مجموعه ای از نهشته های تخریبی جوان تر قرار گرفته است که مربوط به دوران چهارم بوده و از تخریب ارتفاعات جنوبی البرز و یا سازند هزار درّه تشکیل شده و بطور دگرشیب روی هزار درّه قرار می گیرند. این سازند به دلیل قرار گرفتن در زیر بزرگترین شهر کشور (تهران) مورد توجه خاص زمین شناسان قرار گرفته و افراد متعدّد مطالعات و تقسیم بندی هائی روی آن انجام داده اند که نیازی به ذکر همه آنها نیست. در مهم ترین تقسیم‌بندی ها، آنرا به سازندهای C , B , A و D تفکیک کرده اند که A هزار درّه را شامل می شود و B کنگلومرای ناهمگنی است که روی آن قرار گرفته و در بخش های جنوبی به سیلت و رس تبدیل شده و سازند کهریزک نامیده می شود.
سازند C شامل آبرفت های جوان مخروط افکنه است که از پای ارتفاعات به صورت شیبدار تا جنوب شهر گسترش و ادامه داشته و به تدریج دانه ریز می شود و سازند D رسوبات جوان رودخانه ای و سیلابی است که در بستر رودخانه ها و مسیل های تهران و مخروط افکنه های آنها نهشته شده است.
نکته مهم در اینجا وجود تناوب نسبی در لایه های شکل پذیر و نرم و نیز در لایه های سخت می باشد که اصولاً چگونگی شکل گیری زمینساخت و بوجود آوردن ساختمان های زمین شناسی را کنترل می کنند. برای نمونه سازندهای زایگون، ششمک، رسوبات تبخیری ائوسن و سازند قرمز تحتانی از بهترین افق های شکل پذیر بوده و سازندهای کهر، جیرود، دلیچای و قرمز بالائی از شکل پذیری نسبی برخوردارند. بقیه سازندها گرچه همگی تقریباً سخت و شکننده هستند ولی لایه بندی های موجود در آنها حتی در گدازه های آذرین متعلق به ولکانیک های ائوسن، امکان لغزش و جابجائی را در بین لایه های آنها مشخص ساخته و شرایط چین خوردگی های ساختمانی را کاملاً فراهم می کند و بدون تردید تناوب لایه های شکل پذیر و لایه های سخت در بعضی ساختمان های طاقدیسی منظم و فاقد شکستگی اساسی را ایجاد کرده است،‌ در صورتی که در مناطقی به علت تغییرات چینه شناسی، لایه های شکل پذیر کمتر بوده و شکستگی ها و گسل های بزرگ فراوان هستند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   78 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی پتانسیل معدنی استان تهران

دانلودمقاله اشتغال و بیکاری

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله اشتغال و بیکاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 یک بررسی ازروند اشتغال در ایران
یکی از چالشهای مهم اقتصادی که جامعه ایران در حال حاضر با آن روبروست مسئله بیکاری است. برآوردها حکایت از آن دارد که حدود ۳ میلیون نفر از جمعیت فعال ۲۳ میلیونی کشور بیکار است و به عبارتی نرخ بیکاری بین ۱۲ تا ۱۴ درصد قرار دارد. با توجه به این امر ایجاد اشتغال و شکوفاکردن اقتصاد یکی از اولویت‌های مهم اقتصادی کشور است. عوامل متعددی در ایجاد اشتغال مؤثر هستند که از آن جمله می‌توان به رفع موانع تولید و سرمایه‌گذاری، کاهش ریسک سرمایه‌گذاری از طریق فراهم کردن امنیت بیشتر برای سرمایه‌گذاری بخش خصوصی، آزادسازی اقتصادی و گسترش بازار کالاها و خدمات از طریق تعامل اقتصادی بیشتر با دنیای خارج و نیز فراهم کردن انگیزه بیشتر برای بکارگیری نیروی کار از طریق کاهش هزینه‌های اشتغال و همچنین تقویت ارتباط بین آموزشهای دانشگاهی و پیش‌از دانشگاه با نیازهای بازار کار از طریق مهارت‌آموزی متقاضیان شغل نام برد.
علاوه بر تمام موارد فوق یکی دیگر از مهمترین راهکارهای ایجاد اشتغال شناسایی بخش‌‌های اشتغال‌زا و هدایت سرمایه‌گذاریها در مسیر آن است. همه بخش‌های اقتصادی کشور از میزان اشتغال‌زایی یکسانی برخوردار نیستند. برخی بخش‌ها دارای اشتغال‌زایی بیشتر و برخی دارای اشتغال‌‌زدایی کمتری هستند. مثلاً در صورتی که یک میلیون‌دلار در بخش پوشاک و پتروشیمی سرمایه‌گذاری شود میزان اشتغال ایجاد شده در بخش پوشاک به مراتب بیش از اشتغال ایجاد شده در بخش پتروشیمی خواهد بود. همین منطق در مورد بخش های اصلی اقتصادی (کشاورزی، صنعت و خدمات) نیز صادق است.
نگاهی به سهم اشتغال بخش کشاورزی در کشورهای در حال توسعه نشان می‌دهد در طی چهار دهه گذشته سهم اشتغال بخش کشاورزی در این کشورها به طور قابل توجهی کاهش یافته است. اگرچه هنوز سهم اشتغال این بخش در این دسته کشورها بسیار بیشتر از کشورهای توسعه یافته است. به رغم این کاهش قابل ملاحظه در اشتغال هنوز سهم اشتغال کشاورزی در این اقتصادها به مراتب بیش از سهم ارزش افزوده کشاورزی در کل تولید ملّی است، در حالی که سهم اشتغال و ارزش افزوده در کشورهای صنعتی کم و بیش به یکدیگر نزدیک است. در اکثر کشورهای در حال توسعه بویژه در کشورهای آفریقایی و جنوب آسیا سهم اشتغال در کشاورزی حداقل دوبرابر سهم ارزش افزوده در تولید ملّی است. این امر نشان می‌دهد که بهره‌وری نیروی کار در کشاورزی در کشورهای در حال توسعه بمراتب پائین‌تر از میانگین بهره‌‌وری نیروی کار در سطح ملی و نیز پائین‌تر از بهره‌وری نیروی کار در مقایسه با کشورهای پیشرفته است. فقر گسترده روستایی و کشاورزی در کشورهای در حال توسعه ریشه در همین پائین‌تر بودن بهره‌وری نیروی کار دارد. بهره‌وری پائین نیروی کار کشاورزی ناشی از سطح پائین فناوری، محدودیت سرمایه مادی و انسانی است و به عبارت دیگر حاصل کشاورزی معیشتی غیر تجاری و روستایی است. راهبردهای توسعه چهاردهه گذشته بجای اینکه صنعتی‌شدن را به عنوان یک فرایند مورد تأکید قرار دهد توجه خود را عمدتاً معطوف به صنعتی شدن در بخش صنعت نمود. این سیاستها موجب شد که صنعتی‌شدن بخش کشاورزی تا حد زیادی مورد غفلت قرار گیرد و بخش کشاورزی در اثر سیاستهای شهری جایگزین واردات نتواند به سطح قابل قبولی از نوآوریهای علمی و فنی دست یابد. تحلیل فوق گویای این مطلب است که تناقض آشکاری بین اشتغال و صنعتی‌شدن در بخش کشاورزی وجود دارد. با صنعتی شدن بخش کشاورزی بهره‌وری نیروی کار افزایش و سهم اشتغال در بخش کاهش می‌یابد. همین منطق است که توضیح می‌دهد چرا کشورهای بزرگ صنعتی (مانند آمریکا و کانادا ) ضمن اینکه بزرگترین تولید کننده محصولات کشاورزی هستند درعین حال سهم بسیار پائینی در اشتغال کشاورزی دارند.
بنابراین هرچه روند صنعتی شدن ادامه می‌یابد بخش کشاورزی به ماشین آلات وابسته‌تر می‌گردد و نیاز کمتری به نیروی کار یدی دارد. البته توضیح این نکته لازم است که بخش کشاورزی به معنای بخشی که تولیدکننده محصولات کشاورزی است باید از بخش توسعه روستایی تفکیک شود و بخش کشاورزی نباید به معنای کل فعالیت و تولید و حیات روستا تلقی گردد. روند توزیع جمعیت شاغل در ایران طی سالهای ۷۵-۱۳۳۵ گویای این است که کشور ما نیز از همان قاعده‌مندی کلی در سایر کشورها تبعیت کرده‌است. آمارها نشان می‌دهد که در سال ۱۳۳۵ بیش از نیمی ‌(۳/۵۶درصد) از کل جمعیت شاغل در بخش کشاورزی فعالیت داشته‌اند. سهم بخش صنعت از کل اشغال فقط ۲۰% بوده است (سهم بخش خدمات ۲۰ درصد و ۳ درصد نیز غیر قابل طبقه‌بندی بوده‌اند). در طی سالهای ۷۵-۱۳۳۵ سهم بخش کشاورزی از کل اشتغال بیش از ۶۰ درصد کاهش یافته و از ۳/۵۶ درصد در سال ۱۳۳۵ به ۵/۲۳ درصد در سال ۱۳۷۵ رسیده است و برآوردها و نمونه‌گیری های بعدی حاکی از آن است که در سال ۱۳۸۳ به حدود ۲۱درصد رسیده است. در مقابل سهم بخش صنعت که در سال ۱۳۳۵ حدود ۲۰درصد بوده است در سال ۱۳۷۵ به حدود ۳۱درصد رسیده است. البته توضیح این نکته ضروری است که سهم بخش صنعت در طی این دوره به دلیل وقوع انقلاب اسلامی از افت و خیز برخوردار شده است. سهم این بخش از کل اشتغال از ۲۰درصد در سال ۱۳۳۵ به ۳۴ درصد در سال ۱۳۵۵ رسیده است و در طی سالهای ۶۵-۱۳۵۵ به ۳/۲۵ درصد کاهش یافته و سپس مجدداً در طی سالهای ۷۵-۱۳۶۵ از روندی فزاینده برخوردار شده است. سهم بخش خدمات در کل اشتغال نیز که در سال ۱۳۳۵ معادل ۶/۲۰ درصد بوده است در سال ۱۳۷۵ به ۴۵درصد افزایش یافته است. نکته قابل توجه اینکه درطی سال ۷۵-۱۳۳۵ قدرمطلق اشتغال بخش کشاورزی کم و بیش ثابت مانده است. آمارها نشان می‌دهد که قدرمطلق اشتغال بخش کشاورزی که در سال ۱۳۳۵ حدو ۳/۳ میلیون‌نفر بوده است در سال ۱۳۷۵ به ۴/۳ میلیون نفر رسیده است و در طی این دوره فقط ۱۰۰هزارنفر به اشتغال بخش کشاورزی افزوده شده است. با توسعه مکانیزاسیون در بخش کشاورزی انتظار می‌رود که سهم اشتغال در این بخش به تدریج کاهش بیشتری یابد و لذا می‌توان گفت که بخش کشاورزی در آینده نمی‌تواند جوابگوی ایجاد اشتغال برای نیروی انسانی در جستجوی کار باشد. با توجه به اینکه بخش کشاورزی و نیز صنعت هردو تا حد زیادی به بخش خدمات وابسته می‌باشند لذا جذب نیروی انسانی بیکار در گرو توسعه بخش خدمات است. گسترش زیربخش‌های خدمات مانند: آموزش، بهداشت، حمل و نقل، انبارداری، بسته‌بندی، بیمه، مالی و بانکی، فروش و بازاریابی، توریسم، خدمات فنی-تخصصی، خدمات بازرگانی داخلی و خارجی از یک طرف با رفع موانع تولید در بخش‌های صنعت و کشاورزی موجبات رشد این بخش‌ها را فراهم خواهد کرد و از طرف دیگر با ایجاد فرصت‌های شغلی جدید موجبات کاهش بیکاری را فراهم خواهد کرد.
راهکاری برای اشتغال جوانان
« اشتغال جوانان » یکی از مهم ترین مسائل و ضرورت های اجتماعی در کلیه جوامع از جمله جامعه ما است. رشد سریع جمعیت و سایر تحولات اجتماعی-اقتصادی پر شتاب در چند دهه گذشته، موجب بروز مسئله بیکاری جوانان در جامعه ایران شده است.
در حال حاضر علیرغم تلاش های گسترده ای که در سالیان گذشته صورت گرفته است، کماکان میزان بیکاری در سطح نسبتاً بالایی است و این میزان در میان جوانان شدیدتر( بالاتر از 20 درصد ) است. بنابراین طبق آمارهای رسمی از هر پنج جوان جویای کار، حداقل یک نفر بیکار است.
بر این اساس شناسایی زمینه های جدید اشتغال و تحلیل راهکارهای بهره گیری از توانمندیهای ارزشمند جوانان کشور، که از سطح تحصیلات و تخصص بالایی هم برخوردارند، ضرورتی جدی در جامعه ما است. در این راستا، بررسی مشاغل نوین و فرصتهای شغلی جدیدی که در پرتو تحولات علمی و تکنولوژیک پدید آمده است، می تواند چشم اندازی روشن برای حل یا کاهش معضل بیکاری ترسیم نماید و راهکارهایی را برای به فعلیت رساندن استعدادهای بیکران جمعیت جوان کشور، در مسیر توسعه جامعه معرفی نماید.
بر این اساس همایش « مشاغل نوین، راهکاری برای اشتغال جوانان » توسط « مرکز مطالعات جوانان دانشگاه تهران » با حمایت و همکاری سازمان ملی جوانان روز یکشنبه بیستم آبان ماه جاری در تالار ابن خلدون دانشکده علوم اجتماعی برگزار می شود.
در این همایش اساتید و صاحب نظران، دیدگاههای تخصصی خود را با رویکردهای اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی ارایه خواهند داد.
محورهای مقالات این همایش به شرح زیر است:
- شیوه های بومی سازی مشاغل نوین در کشور
- تحلیل زمینه های فرهنگی توسعه مشاغل جدید در ایران
- نقش آموزش عالی در تقویت کارآفرینی و توسعه مشاغل جدید
- بررسی موانع ساختاری توسعه اشتغال و کارآفرینی در ایران
- تحول نیازهای جوانان و زمینه های اجتماعی پاسخگویی به آنها
احتمال شکست بزرگترین برنامه اشتغال در ایران
وزارت کار ایران در پی بروز نشانه های شکست طرح بنگاه های کوچک و زودبازده، اعلام کرده است که از این پس به بنگاه های متوسط و بزرگ توجه بیشتری نشان خواهد داد.
حمید حاجی عبدالوهاب معاون وزیر کار ایران گفته است که "این وزارتخانه دیگر از واحدهای اشباع شده حمایت نمی کند و وزارت کار از این به بعد بر روی بنگاه های متوسط و بزرگ توجه خود را بیشتر و نسبت به بنگاه های خود اشتغالی توجه اش کمتر خواهد شد."
به گفته معاون وزیر کار، "بسیاری از کسانی که وام های خود اشتغالی گرفته بودند تبدیل به بیکاران بدهکار شده اند."
دولت محمود احمدی نژاد در دو سال گذشته طرح بنگاه های زودبازده را برای مقابله با بیکاری فزاینده در دستور کار قرار داده بود و تلاش می کرد با اختصاص بخشی از منابع بانکی برای بیکاران شغل ایجاد کند.
دولت در سال گذشته 18 هزار میلیارد تومان و در سال جاری 30 هزار میلیارد تومان از منابع بانکی را به این کار اختصاص داده است.
اختصاص این حجم هنگفت از منابع بانکی برای بنگاه های زودبازده با انتقاد گسترده ای از سوی کارشناسان مواجه بود. این کارشناسان معتقد بودند که به دلیل ناآشنایی و کم تجربگی بخشی از متقاضیان ایجاد بنگاه های زودبازده، این واحدها به سرعت ورشکست شده و نمی توانند وام های خود را بازپرداخت کنند.
از نظر این منتقدان، توزیع تسهیلات ارزان به تنهایی نمی تواند به ایجاد فرصت های پایدار اشتغال بینجامد چون اغلب این طرح ها توجیه اقتصادی لازم نداشته و کسانی که از این وام استفاده می کنند سابقه اداره چنین بنگاه هایی را ندارند.
بیکاران بدهکار
اکنون به نظر می رسد پیش بینی کارشناسان به واقعیت نزدیک شده است و به گفته آقای عبدالوهاب، "بسیاری از افرادی که وام های خود اشتغالی استفاده کرده بودند بعد از مدتی تبدیل به بیکاران بدهکار شده اند." بر اساس گزارش ها، مشکل کسانی که با استفاده از وام بانکی، بنگاه های کوچک و زودبازده راه اندازی کرده بودند، این بود که بازار را درست شناسایی نکرده و پیش بینی دقیقی از تقاضای کالاهای تولیدی نداشتند. این محاسبه نادرست باعث شده تا به گفته معاون وزیر کار، به سرعت واحدها شکل بگیرند ولی چون رقیب زیاد و قیمت تمام شده آنها بالا بود، کالاهای آنها خریداری پیدا نکرد.
اکنون به نظر می رسد ناتوانی در فروش کالاها و محصولات تولیدی، مدیران بنگاه های زود بازده را در بازپرداخت اقساط وام ها با مشکل مواجه کرده و این واحدها نتوانسته اند سر موقع بدهی خود را به بانک بپردازند.
به عقیده کارشناسان، با آشکار شدن مشکلات، دولت کم کم از برنامه اولیه خود برای حمایت قاطع از بنگاه های کوچک و زودبازده برای ایجاد اشتغال، عقب نشینی کرده و سعی دارد با حمایت از بنگاه های متوسط و بزرگ، به ایجاد شغل های پایدار کمک کند.
با آنکه سیاست وزارت کار ایران برای ایجاد شغل در حال تغییر است اما حجم زیادی وام برای بنگاه های زود بازده پرداخت شده و تعداد زیادی طرح نیز برای دریافت وام در نوبت قرار دارد.
بر اساس گزارش ها، بیشتر از 900 هزار طرح به بانک ها معرفی شده که 500 هزار طرح مورد تائید بانک ها قرار گرفته است.
دولت آقای احمدی نژاد پیش بینی کرده بود با اجرای این طرح ها بیشتر از دومیلیون شغل ایجاد شود اما به نظر می رسد ناتوانی اولین گروه از بنگاه های زود بازده در بازپرداخت وام ها، این پیش بینی را با تردید مواجه کرده است.
بر اساس آمارهای رسمی، شمار بیکاران ایران حدود سه و نیم میلیون نفر است و سالانه نیز حدود ۸۰۰ هزار نفر به خیل بیکاران اضافه می شود.
به عقیده کارشناسان، ایران برای این که بتواند بیکاری را کنترل و نرخ آن را کاهش دهد باید سالانه بیشتر از یک میلیون شغل ایجاد کند در حالی که در طول سال های اخیر به طور متوسط نتوانسته برای بیشتر از 570 هزار نفر شغل ایجاد کند.
بیکاری یکی از مهمترین مشکلات اقتصادی و اجتماعی ایران به شمار می رود و به عقیده کارشناسان، دولت این کشور برای پاسخگویی به شمار فزاینده متقاضیان شغل و ایجاد شغل های پایدار باید به جای اجرای برنامه کوتاه مدتی نظیر بنگاه های زودبازده،موانع کاهش سرمایه گذاری را برطرف کند
مرکز آمار ایران اعلام کرد: نرخ بیکاری از ۱۰.۹ درصد فصل پاییز به ۱۲.۱ درصد در فصل زمستان سال گذشته رسید.
مرکز آمار ایرانی طی گزارشی افزود: بررسی نرخ بیکاری نشان می دهد که در فصل زمستان ۱۲.۱ درصد از جمعیت فعال ( شاغل و بیکار) بیکار بوده اند. براساس این نتایج ،نرخ بیکاری در بین زنان نسبت به مردان و درنقاط شهری نسبت به نقاط روستایی بیشتر بوده است . بررسی تغییرات فصلی نرخ بیکاری حاکی ازافزایش ۱.۳ درصدی این نرخ درکشور از پاییز به زمستان است.
براساس اعلام این مرکز، نرخ بیکاری جوانان ۱۵-۲۴ ساله حاکی از آن است که درفصل زمستان۲۴.۹ درصد از جمعیت فعال ۱۵- ۲۴ ساله بیکار بوده اند . این شاخص در بین زنان نسبت به مردان و درنقاط شهری نسبت به نقاط روستایی بیشتر بوده است . بررسی تغییرات ،فصلی نرخ بیکاری جوانان ۱۵-۲۴ ساله ، افزایش ۲.۵ درصدی این نرخ از پاییز به زمستان را نشان می دهد.
بررسی نرخ بیکاری جوانان ۱۵-۲۹ ساله رانشان می دهد که در فصل زمستان ۲۱.۹ درصد ازجمعیت فعال ۱۵-۲۹ ساله بیکار بوده اند این شاخص در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی بیشتر بوده است . بررسی تغییرات فصلی نرخ بیکاری جوانان ۱۵-۲۹ ساله افزایش ۲ درصدی این نرخ از پاییز به زمستان را نشان می دهد.
سهم اشتغال ناقص نشان می دهد که در فصل زمستان۹.۶ درصد جمعیت شاغل به دلایل اقتصادی ( فصل غیرکاری ، رکود کاری ، پیدا نکردن کاربا ساعت بیشتر و ...) کمتر از ۴۴ ساعت کارکرده و آماده برای انجام کاراضافی بوده اند .این شاخص در بین مردان بیشتراز زنان و در نقاط روستایی بیشتر از نقاط شهری بوده است.
بررسی نرخ مشارکت اقتصادی نشان می دهد که در فصل زمستان ۳۹.۸ درصد جمعیت در سن کار ( ۱۰ ساله و بیشتر ) از نظر اقتصادی فعال بوده اند؛ یعنی در گروه شاغلان یا بیکاران قرار گرفته اند. همچنین نتایج نشان می دهد که نرخ مشارکت اقتصادی در بین زنان نسبت به مردان ودرنقاط شهری نسبت به نقاط روستایی کمتر بوده است بررسی تغییرات فصلی نرخ مشارکت اقتصادی حاکی از کاهش ۱.۱ درصدی این نرخ از پاییز به زمستان است. جمعیت فعال اقتصادی به تمام افراد ۱۰ ساله و بیشتر ( حداقل سن تعیین شده ) که درهفته مرجع ( هفته دوم تقویمی هرماه) گفته می‌شود که طبق تعریف کار ،درتولید کالا و خدمات مشارکت داشته ( شاغل) و یا از قابلیت مشارکت برخوردار بوده اند ولی مشارکت نداشته اند ( بیکار ) ازنظر اقتصادی جمعیت فعال محسوب می شوند.
در گزارش مرکز آمار ایران آمده است: اشتغال و بیکاری ، از جمله مقولات اساسی اقتصاد جهانی است به گونه ای که افزایش اشتغال وکاهش بیکاری ،به عنوان یکی از شاخص های توسعه یافتگی جوامع تلقی می شود. یکی ازدغدغه های اساسی برنامه های توسعه در کشورنیز ، تلاش بری کاهش معضل بیکاری است که همواره به عنوان یکی از اهداف مهم این برنامه ها مد نظر بوده است از سوی دیگر ، اطلاعات مربوط به ساختارنیروی کار مبنایی برای ارزیابی وتحلیل سیاست های اقتصادی کلان یک کشور محسوب می شود. به ویژه نرخ بیکاری به طور عام به عنوان شاخص کلی عملکرد جاری اقتصاد کشور مورد استفاده قرار می گیرد . لذا اجرای طرح آمارگیری نیروی کار به عنوان جایگزین طرح آمار گیری از ویژگی های اشتغال و بیکاری خانواراز بهار سال ۱۳۸۴ به صورت ماهانه آغاز شده است .
هدف کلی این طرح ،برآورد شاخص های نیروی کار به صورت سالانه وفصلی و همچنین تغییرات آن درکل کشور، استان ها، نقاط شهری ، و نقاط روستایی است .
معضل بیکاری
در سال ۲۰۰۵ میلادی (۱۳۸۴ خورشیدی) نشریه تحقیقات اقتصادی خاورمیانه (میس) در یک گزارش کامل تحلیلی از معضل بیکاری در ایران نوشت: «بحران بیکاری ۴۰ درصدی در ایران که ۲۸ میلیون را شامل می‌شود، جمعیت کل کشور را به طور نسبی دچار فقر اقتصادی کرده است.»
در همین سال دولت ایران اعلام کرده است که نرخ بیکاری در کشور حدود ۱۲ درصد است که این آمار در نظر برخی آگاهان غیرواقعی می‌نماید. [2]
برخی کارشناسان انتقادهایی به شیوه های آمارگیری بیکاران در ایران و نتایج آن وارد می کنند، ولی همه بر یک نقطه اتفاق نظر دارند که بیکاری یکی از معضلات اصلی اقتصاد ایران است. جمعیت ایران در 28 سال گذشته تقریبا دو برابر شده و اکثر کسانی که در سالهای بعد از انقلاب 1979 متولد شده اند به سرعت به جمع متقاضیان کار می پیوندند.
بر اساس آمار رسمی، تعداد بیکاران ایران بین سه تا سه و نیم میلیون نفر است اما کارشناسان آمار بیکاران را بیشتر از چهار میلیون نفر برآورد می کنند. هر ساله دست کم حدود هشتصد هزار نفر وارد بازار کار ایران می شوند و ایران توان کافی برای پاسخگویی به این حجم از متقاضیان کار را ندارد.
دولت در دو سال گذشته حجم زیادی از منابع بانکی را به سمت بنگاه های زودبازده هدایت کرده بلکه بتواند از فشار بیکاران بکاهد اما برآوردهای رسمی نشان می دهد که تلاش دولت تاثیر چندانی بر کاهش نرخ بیکاری نداشته است.
کارشناسان اقتصادی بر این باورند که ایران برای این که بتواند بیکاری را کنترل و نرخ آن را کاهش دهد باید سالانه بیشتر از یک میلیون شغل ایجاد کند در حالی که در طول سال های اخیر به طور متوسط نتوانسته برای بیشتر از 550 هزار نفر شغل ایجاد کند.
کارشناسان اقتصادی بر این باورند که ایران برای غلبه بر مشکل بیکاری، نیازمند رشد اقتصادی بالای هفت درصد است اما در طول چند سال گذشته متوسط رشد اقتصادی در حد پنج درصد بوده است.
کارشناسان اقتصادی بر این باورند که بخشی از رشد اقتصادی چند سال اخیر حاصل افزایش درآمدهای بالای نفتی بوده است در حالی که دولت بدون سرمایه گذاری کافی نمی تواند به رشدی قابل اتکا دست یابد تا با آن شعار افزایش فرصت های شغلی را تحقق بخشد.
مدتی پیشتر که آمار یک رقمی شدن بی‌کاری در ایران توسط رسانه‌های دولتی به طور گسترده‌ای تبلیغ می‌شد بطور تقریبی هر جا که می‌شستم به شکلی به سمت این بحث هدایت می‌شدیم و گویا مثل بحث‌های سهمیه بندی بنزین که خوراک راننده تاکسی‌ها شده، روزی ما هم با این قضیه پیوند خورده بود!
خلاصه اینکه هر کسی هم دلیلی برای صحیح یا غلط بودن چین آماری ارائه می‌داد و بعضی نیز با خبر دار شدن از چنین مطلبی اصل قضیه را زیر سوال می‌بردند..
به علاوه وقتی که من به عنوان علت اصلی توضیح می‌دادم که تعریف فرد شاغل این چنین شده است که هر کسی که در هفته حدود 1 ساعت فعال بوده باشد شاغل به حساب می‌آید، چنان به دید انکار به من نگاه می‌کردند که گویا اشتباهی بزرگ در بیان مطلبی اقتصادی مرتکب شده‌ام!
خلاصه آنکه این مساله تا جایی پیش می‌رفت که خودم هم به این مساله شک می‌کردم که مبادا در راهنمایی مخاطب اشتباه کرده باشم و به گمراهی اشاره کرده باشم!
تا اینکه به کامپیوتر مراجعه کردم و در رابطه با این موضوع جستجویی انجام دادم و با خبر شدم که گویا فراهم آورندگان این تعریف و نتایج، به شدت نیز از نتایج و ارقام ارائه شده دفاع کرده و آنرا به حساب انعکاس واقعیت می‌گذارند و حتی برای اولین با نام سازمان‌های بین‌المللی نیز به میان آمده و از همخوانی این تعریف با آنچه که سازمان بین‌المللی کار معیار قرار می‌دهد یاد می‌کنند. #
حتی معاونی در وزارت کار (که متاسفانه لنک این یکی رو نتونستم پیدا بکنم!) بیانی تئوریک هم به توجیه خود افزوده بود و عنوان می‌نمود: با این کار تمامی کسانی که نقشی ولو اندک در تولید ناخالص داخلی شکور دارند در نتایج نشان داده شده و هیچ کسی از دایره‌ی تحلیلی این چنینی خارج نمی‌شود. و ... .
خلاصه وقتی با چنین ادعای بزرگی در زمان‌های مختلف و توسط اشخاص مختلف روبرو شدم واقعا به خودم شک کردم که مبادا اشتباهی بزرگ مرتکب شده باشیم. ولی باز کمی شک کردم و به سراغ منابع سازمان بین‌المللی رفتم تا با چشمان خودم از واقعیت با خبر شوم.
پس از اندکی جستجو یاد یکی از مراجعی افتادم که دکتر طایی در زمان تدریس درس اقتصاد کار و نیروی انسانی تحت عنوان KILM ( Key Indicator of the Labour Market) به ما معرفی کرده بودند.
این سند مجموعه تعاریف و شاخص‌هایی را که مورد قبول سازمان بین‌المللی کار در رابطه با کار شایسته‌ی انسان است و مسائل مربوط به کمی سازی آن و متغیرهای مرتبط با این بازار را شرح می‌دهد و بطور دوره‌ای نیز به روز شده و اصلاح می‌شود. و خوشبختانه نرم افزار آن نیز به چند زبان زنده‌ی دنیا موجود و قابل دانلود مستقیم از سایت آن است.
وقتی نرم افزار را دانلود و بر روی دستگاه نصب کردم سریع به سراغ بخش مربوط به نرخ‌های اشتغال و ... در Kilm 2-7 رفتم. که در آن انواع اشتغال و تقسیم‌بندی‌های مربوط به آن را ارائه داده بود.
در بخشی که به مسائل مربوط به اشتغال اشاره می‌نماید. از واژه‌ی "Some Work" یاد می‌نماید که برای ملموس بودن مطلب عنوان می‌نماید که این واژه معادل است به حداقل یک ساعت کار در هفته. که گویا همین مطلب هم مورد استناد مدیران مخلص، انقلابی و متعهد دولت، قرار گرفته است.
البته در همین بخش عنوان می‌شود که اغلب کشورها برای آمار گیری‌های خود معیاری بالاتر از این میزان یک ساعت کار در هفته را مورد توجه قرار می‌دهند.
و سپس به مشکلاتی که عدم امکان مقایسه‌ی این تفاوت مابین کشورها و در زمان‌های مختلف ایجاد می‌نماید اشاره می‌نماید. و در یکی از پاورقی‌ها یادآور می‌شود که آنچه مورد قبول سازمان بین‌المللی کار قرار دارد و در بررسی‌ها، تعدیل‌ها و ... از آن استفاده می‌نماید تعریفی است که در کنفرانس بین‌المللی آمارگران نیروی کار ارائه شده است و بر آن اساس فرد شاغل کسی است که حداقل یک سوم ساعات کاری مرسوم یک کشور را در دوره‌ای که مد نظر پرسش‌گر است (مثلا یک هفته‌ی گذشته) مشغول به کار بوده باشد. که در آن دیگر تفاوت ساعات کاری کشورها و دیگر مسائل مرتبط با آن رفع شده و معیاری جهت قیاس بین کشوری نیز فراهم می‌شود.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  80  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله اشتغال و بیکاری

دانلودمقاله شیوه های معماری در دوره هخامنشیان

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله شیوه های معماری در دوره هخامنشیان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


مشخصات شیوه پارسی (( معماری ))
1- استفاده از سنگ بریده ، منظم و پاکتراش و گاها صیقلی و تهیه بهترین مصالح ازلحاظ مرغوبیت رنگ و دوام از هر جا که مسیر بوده است .
2- آماده کردن پی از سنگ ریزه
3- نهادن ستون ها در حداکثر فاصله ممکن و تا ارتفاع بسیار چشم گیر و آرایش سرستون ها با جزئیاتی که برای بردن بارسقف چوبی کاملا متناسب و منطقی باشد
4- پوشش با شاه تیر، تیرچه چوبی تخت بریده و درودگری شده .
5- آرایش دیوارهای اطراف پلکان های کوتاه با نقش های برجسته و کنگره های زیبا و متناسب
6- ساختن دیوارهای جدا کننده با خشت خام و آرایش داخلی و خارجی آن با رنگ کاشی لعابدار .
7- پرداختن فرش کف با بهترین مصالحی که در آن روزگار بوده است .
8- تعبیه سایبان و آفتابگیرمنطقی و ضروری برای ساختمان ها .
پس از فروپاشی هخامنشیان به وسیله اسکندر ایران بین سرداران یونانی و مقدونی تقسیم شد .
قسمتی از ایران در دوره هخامنشیان بوسیله سلوکیان اداره می شد . سلوکیان فرماندهان نظامی اسکندر بودند . اسکندر غیر یونانی بود ولی سران لشگر تاثیر فرهنگی و هنری خود را از یونانیان گرفتند. و تعدادی از یونانیان در ایران ساکن شدند. به لحاظ هنری خیلی از آثار بدست آمده و تاثیر هنر یونانی را برایران نشان می دهد .
تاقبل از سلوکیان نوع طراحی انتزاعی بوده ولی در دوره سلوکیان تاثیر هنر یونانی وجود دارد. ( تا اواخر دوره اشکانی حتی در ساسانی )
مجسمه های یونانی تقلید از طبیعت داشته ولی نقوش برجسته های تخت جمشید حالت انتزاعی داشت .
در هنر روم واقعیت گرایی دنیایی وجود دارد ولی هنر یونان ایدالیست است یعنی حالت نمادین و تجلی اش در جسم انسانی است
شیوه های معماری در دوره هخامنشان

 

 

 


پارسیان با بهره گیری از سنت های معماری کاخ های ستوندار رایج در مناطق مرتفع مشرف بر بین النهرین و هنر دستی ایونی ها (INONIENS) ،در تزیینات کاخ از سنت های هنری کهن مردمانی استفاده کرده اند که در پی کشور گشایی های کوروش و داریوش به امپراطوری نو پای پارس پیوسته بودند . ویژگی بارز این سنت های هنری ، پیچیدگی هنری بود که خود ریشه در آمیزش هنری آن داشت. ...

 

 

 

 

 

از یک سوی امپراطوری های مغلوب آشور و بابل تا زمان سقوط خود به دست سپاهیان پارس، میراثی را حفظ کرده بودند که به گذشته های دور در عصر سومریان یعنی میراثی که عناصر جهانی را در هنر خویش تجسم می کرد.
از سوی دیگر مردم مناطق لوان LEVANT در ساحل شرقی مدیترانه ،آرامی ها و بالاخص فنیقی ها شماری از مضامین تصویرگری را که از بین النهرین ،مصر و مناطق حاشیه دریای اژه به عاریه گرفته بودند، حفظ کرده بودند. لیکن با سقوط سازمان پادشاهی و سیستم اجرایی و اداری وسیع آن ،مفاهیم اسطوره ای اولیه به فراموشی سپرده شد. لذا پارسیان که به تازگی یکجانشین شده بودند و به مقام سروری ملت های آن دوره رسیده بودند،هنری را پذیرفتید که از مکاتب مختلف و گاه متعارض هنری شکل یافته بود. عاریه های هنری از هنر یونان ،هنر درباری پارسیان را که در خدمت شکوه پادشاه و مردم سرزمین های وی بود،غنا بخشید.
رشد و پیشرفت هنر تزیینی در عصر سلطنت کوروش و داریوش هر چند نخستین شکل اولیه هنر تزیینی کاخ های هخامنشی در پاسارگاد دیده می شود اما امروز،می دانیم که این هنر در دو مرحله گسترش یافته است. بر روی قطعات بجای مانده از تزیینات حجاری کاخ کوروش کبیر در پاسارگاد با همان تالار بار عام ، مجموعه ای نقش برجسته را می بینم که نگهبان خدایان آشور و بابل بودند ولی فارغ از مفاهیم نمادین اولیه خود این کاخ آفریده شده اند:نگهبان خدای خورشید به شکل انسان ـ گاو و نگهبان خدای تباهی به شکل فرشته ـ ماهی در مقابل در کاخ ورودی و بر روی یکی از درگاه های جانبی تالار که به شکل سنگی یکپارچه هنوز پا برجا است، نقش انسانی را می بینم که وجود کتیبه ای به سه زبان (که امروزه تقریبا از بین رفته است ) گواه آن دارد که نقش فوق،تصویری از کوروش کبیر می باشد. به واقع تاج سه شاخ که به نظر می رسد از هنر تصویرگری مقدس مصریان به عاریه گرفته شده است ـ در آن هنگام مصر هنوز توسط پارسیان فتح نشده بود و منطقه لوان در حد فاصل ایران و مصر نقش واسطه ای در این انتقال هنری ایفا کرده بود ـ و نیز بال های آن به گونه ای است که نقش فرشته حامی شبیه نقش نگهبان کیهانی فراموش شده معابد آشور و بابل را در ذهن متبادر می سازد. چهره نجیب و شریف این نقش بیانگر تصویری آرمانی از انسان است که امروزه به دلیل شناخت کافی از سیاست شامح و مدارای کوروش با رعایای خویش مشخص شده است که ارایه چنین تصویری با این سیاحت بی ربط نمی باشد. لباس عیلامی که نمونه مشابه آن بر روی نقش برجسته های آشور بنیپال شناسایی شده است و از نظر زمانی در حدود یک قرن تقدم زمانی به آن دارد،سنت پادشاهی بومی آن منطقه را یادآوری می سازد که پارسیان مهاجر و نو وارد به این منطقه سعی داشتند که خود را با این سنت مرتبط سازند. دروازه های اصلی نیز با نقش حیوانات عظیم الجثه ای تزیین یافته بودند که امروزه تقریبا از بین رفته اند . این نقش برجسته ها از تزیینات کاخ های آشوری که در آن زمان امکان دیدن آنها وجود داشته است ،الهام گرفته شده اند. با این حال این داریوش بود که در فاصله سال های 521 تا 486 قبل از میلاد به هنر درباری هخامنشی شکلی ثابت بخشید و از آن حمایت کرد به گونه ای که جانشینان وی نیز قواعد این هنر را پذیرفتند و آن را دنبال کردند.

پیروزی های متوالی داریوش در 2سال نخست پادشاهی اش بر یاغیان امپراطوری و قدرتی که از این فتوحات به دست آورده بود ، سرانجام در صخره بیستون ، مشرف بر جاده بین النهرین و ماد به تصویر کشیده شده است. برای نخستین بار رویدادهای و وقایع تاریخی دوران یک پادشاه به شکل ترکیبی و نه حادثه ای به تصویر کشیده شده است. چنین روایتی را می توان ریشه در سنت جاری بین النهرین در عصر پادشاهی نارام سین کبیر، فرمانروای آکد در دو هزار سال قبل از آن دانست که داریوش نیز از آن الهام گرفته بود.
در این نقش برجسته ،تصویر گوماتا، دشمن اصلی داریوش را می بینیم که در زیر پای وی بر روی سنگ حک شده است و نقش افراد دیگر به عنوان نمایندگان ملت های مغلوب در حالی که دست و پای آنها بسته شده و به صف ایستاده اند،در پیش روی داریوش به تصویر کشیده شده است. بر فراز این نقش ها ، تصویر خدایی را می بینیم که در میان حلقه ای بالدار قرار گرفته است و داریوش مراسم سپاس و احترام به وی را برگزار می کند. این خدا شباهت بسیاری با خدای خورشید حامی پادشاهان آشور دارد که آنها نیز از حلقه خورشید مصریان الهام گرفته بودند. اما آنچه که به نظر واقعی تر می رسد این است نقش فوق ،تصویر اهورامزدا ، خدای آریان یا ایرانیان، حامی و مددکار سلسله هخامنشی است . نکته مهم در این است که چگونه مضمونی تصویری برای نشان دادن اسطوره ای کیهانی که فاقد ارزش اولیه است،پذیرفته شده است، و نمادگرایی پیچیده ای را آفریده است که ایدئولوژی پادشاهی و خداشناسی جدیدی را به با یکدیگر در هم آمیخته است . در نقش برجسته بیستون چین های پهن لباس پادشاه،تقلیدی ناشیانه از نمونه حجاری یونانیان در گنجینه سیفنوس SIPHNOS در دلف DELPHES در مرکز مذهبی یونان قدیم می باشد. اگر بخواهم به شکلی صحیح تر سخن بگویم به نظر می رسد که پارسیان مجبور بودند از چنین مدلی الهام بگیرند. زیرا بر خلاف آشوریان سعی داشتند تا با نشان دادن چین لباس با سنت هنر بومی که پیشتر در لرستان و اورارتو به تصویر کشیده شده بود،بار دیگر رابطه برقرار سازند.
آنها با این کار،قصد داشتند که برای بیان ثبات پادشاهی جهان گستر خود این هنر را از آن خود سازند.

هنر در خدمت ایدئولوژی امپراطوری
داریوش در تزیینات کاخ ها و آرامگاه خود بدون در نظر گرفتن پیروزی ابتدایی خود که به طور قطعی به دست آمده بود،این ایدئولوژی را بیان کرده است. به این ترتیب وی آن را با آرمان صلح ،کوروش کبیر در گستره وسیع تری مرتبط می سازد. در آرامگاه داریوش در دل دیواره های سنگی نقش رستم واقع در مجاورت مکان باستانی آیینی عیلامیان، این نگاه جنبه ترکیبی تری به خود می گیرد. بر فراز ورودی آرامگاه،سردری دیده می شود که از هنر مصری به عاریه گرفته شده است و شبیه ایوان ورودی کاخ ستوندار هخامنشی است و سر ستون های آن که پیشتر کوروش نیز آنها را به کار برده است ،سرویس های تزیینی گاو دوسره می باشد . این نقش ها و مجسمه ها که جزو هنر اولیه پارسیان به شمار می آیند، بعدها در ساخت کاخ های شوش و تخت جمشید با عناصری نظیر طوماری سر ستون که از هنر مردم لوان به عاریه گرفته شده اند و نیز با سر ستون های گلدانی شکل مصری و بدنه و شال یونانی ستون ها تکمیل شده است.
در ایوان این کاخ و یا شاید داخل آن سکویی در دو طبقه دیده می شود که تقلیدی از نمونه یافت شده در ایذه ـ مالمیر می باشد که شاهزادی عیلامی در اواخر هزاره دوم قبل از میلاد بر روی سنگ آفریده است. همچنین آشوریان در نقش برجسته های خود تصویری از تخت سلطنتی را نشان داده اند اما این بار ستون های پهلوان پیکر اساطیری این تخت را بر دست گرفته اند. دایوش به جای ستون های پهلوان پیکر از نقش افرادی استفاده کرده است که نماینده ملت های مغلوب می باشند و هر یک از این افراد را می توان با توجه به لباس آنها شناسایی کرد. برخی از این افراد مسلح هستند . این بدان معنا است که افراد مذکور اسیر به شمار نمی آمدند بلکه آنها مردمانی آزاد محسوب می شدند که در سرزمین های امپراطوری هخامنشی حق زندگی داشتند.
پادشاه که بر روی تخت سمبلیک نشسته است ،در حال تکریم و ادای احترام به اهورامزدا است که بر فراز آتش مقدس نشان داده شده است. با وجود این که آتش یکی از عناصر مذهب باستان ایرانیان بوده است ،ثابت نشده است که مذهب باستانی ایرانیان، زرتشتی بوده است.
هنر در خدمت شکوه و اقتدار امپراطوری
در تخت جمشید و در مقایسه با معماری و تزیینات کاخ های شوش به نظر می رسد که هنر منسجم به کار برده شده در ساخت و تزیین کاخ ها هدفی جز بیان شکوه و عظمت امپراطوری و بالاخص شخص پادشاه ندارد،در وسط دیواره های تراس آپادانا،نقش برجسته هایی وجود داشت که در آن تصویر شاه را بر روی سنگ آفریده بودند. شاه در زیر سایبانی بر روی تخت پادشاهی نشسته است و شاهزاده و جانشین وی نیز به حالت ایستاده کنار او دیده می شود. امروزه این نقش برجسته ها در محل خود دیده نمی شوند. چهره پادشاه و جانشین وی به یک شکل نشان داده شده است زیرا در آفرینش این نقش ها چهره پردازی برای شاه مد نظر نبوده است بلکه می خواستند تمثال های برجسته ای بیافرینند که با چهره آرمانی که در هنر آشور دیده می شود،قرابت داشته باشد و در این میان با نمونه چهره آرمانی که کوروش در نقش برجسته فرشته بالدار در پاسارگاد بر روی یکی از درگاه های کاخ ورودی آفریده است ،شباهتی ندارد. دو پیشخدمت در پشت سر پادشاه دیده می شود که یکی دستمال و دیگری تبرزین جنگی پادشاه را به دست گرفته اند. نیام خنجری که به کمربند وی بسته شده است کنده کاری شده است. یکی از درباریان و نجیب زاده ها که همانند مادها لباس پوشیده است،پارسیان و سایر نمایندگان ملت ها را به حضور پادشاه معرفی می کند . بنابر دلایلی که تاکنون نیز مکتوم مانده است ،این دو نقش برجسته از محل اصلی خود جدا شده و به داخل حیات اصلی ،گنجخانه منتقل شده اند ؛ ( برخی معتقدند که بر خلاف نظر اشمیث باستان شناس مشهور آلمانی که مطالعات بسیاری در خصوص تخت جمشید و امپراطوری هخامنشیان انجام داده است،نقش پادشاه در این نقش برجسته ها از آن داریوش نبوده و خشایار می باشد. جانشین وی نیز داریوش ، فرزند ارشد خشایار است. در مورد علت جابه جایی این نقش برجسته ها نیز دکتر فرخ سعیدی در کتاب خود چنین آورده است : «در ده سال آخر دوران شاهی خشایار،آرتاپانوس ،فرمانده نگهبانان شاه که در مقام هازاراپاتین مورد اعتماد شاه نیز بود،با همدستی یکی از خویشاوندان مادی به نام آسپی میتریس که خواجه سالار دربار بود ، خشایار را شب هنگام در کاخش می کشند.
سپس سوی اردشیر اول یکی از پسران جوان خشایارشا شناخته و داریوش فرزند ارشد او را متهم به شاه کشی می کنند. ( اردشیر اول بی درنگ فرمان قتل داریوش را صادر می کند و خود بر تخت می نشیند. دیری نمی پاید که توطئه علیه اردشیر آشکار می شود . هر دو گرفتار شده و به فرمان اردشیر اعدام می شوند... لذا اردشیر اول با توجه به این که نمی خواست نقش آنها را در کاخ آپادانا در معرض دید جهانیان قرار بدهد و از سوی دیگر نابودی آنها نیز ممکن نبود،دستور داد که در سال 465 قبل از میلاد این دو نقش برجسته را به گنجخانه منتقل سازند. »ـ مترجم )
پس از این انتقال ،خشایارشا دستور داد که به جای آن نقش برجسته دیگری آفریده شود. امروزه در محل آنها نقش سربازان پارسی و مادی را می بینیم که رو به روی هم ایستاده اند.در دو سوی آنها دو نقش برجسته دیده می شود که در هر یک از آنها شیری،گاوی را با پنجه و دندان شکار کرده است . صحنه شکار گاو توسط شیر را می توان تجسمی از اسطوره های باستانی به صورت حیوانی دانست که فارغ از مفاهیم نمادین اسطوره ای و ستاره شناسی در این جا نشان داده شده اند.
در جبهه غربی تراس ، سربازان پارسی در سمت راست در سه ردیف نشان داده شده اند در حالی که در جبهه شمالی سربازان پارسی به تناسب و به صورت متقارن در سمت چپ قرار گرفته اند. در ردیف بالایی ، ارابه باشکوه پادشاه نیز وجود داشت که امروزه فقط نقش ارابه ران باقی مانده است . در اسناد مکتوب به جای مانده از دوران هخامنشیان، در لوح استوانه ای کوروش که امروزه در بریتیش میوزیوم نگهداری می شود به استفاده از این وسیله نقلیه اشاره شده است که پادشاه برای شکار شیر به سوی آنها هدف گرفته است.
ملت های امپراطوری
بر روی دیواره پلکان آپادانا و در سه ردیف متقارن نقش برجسته هایی دیده می شود که در قالب نمایندگان ملت های امپراطوری برای تقدیم هدایای نمادین به پادشاه که در منطقه خود تولید کرده اند،در کاخ حاضر می شدند.
هر چند بسیاری از باستان شناسان سعی کرده اند هویت این افراد را شناسایی کنند با این وجود به نظر می رسد که نمی توان هویت آنها را به طور قطعی شناسایی کرد. چرا که همانند نقوش آرامگاه های هخامنشی که در آن تصویر نمادین ملت ها به صورت متفاوت از هم بر روی دیواره سنگی کوه حک شده اند،و نام آنها نیز نوشته شده است ، در پلکان آپادانا هیچ کتیبه ای برای شناسایی هویت این افراد وجود ندارد ( در نقش رستم 28 ملت امپراطوری هخامنشی که تخت پادشاه را بر دست دارند،از روی لباس شناسایی شده اند و در کتیبه پشت نقش شاه و همچنین میان دو نیمه ستون مرکزی ، نام تک تک این ملت ها آورده شده است که در شناسایی آنها بسیار مؤثر بوده است ـ مترجم ).
در میان این نقش برجسته ها،مادها را می توان با توجه به فرم سر و کلاه آنها شناخت و در پشت سرمادها،ارمنیان قرار گرفته اند که همانند مادها لباس سرهم پوشیده اند . در ردیف زیری ارمنیان ، خوزی ها دیده می شوند که همه پیراهن و دامن چین دار پوشیده اند و هدیه آنها عبارتست از یک شیر ماده و دو بچه شیر،یک جفت خنجر مشابه خنجری که داریوش در مجسمه خود که در شوش یافت شده است،به کمر بسته است. به دنبال آن هراتیان ARYENS ها قرار گرفته اند که شتر دو کوهانه ای با خود آورده اند، بابلی ها با گاومیش کوهان دار،و لیدیه ای ها (یا سوریه ای ها؟) که جواهرات و ارابه دوچرخی را به عنوان هدیه برای پادشاه آورده اند؛ جواهرات عبارتند از : گلدان های پر نقش و نگار با بریدگی های عمودی ، دو کاسه سرباز ، بازوبندهای نفیس مزین به نقش گریفون ،حیوان اسطوره ای (یا سه شیر؟)
در ادامه نقش برجسته ها می توان اهمیت مردمان ساکن در مناطق شرقی امپراطوری پارس و در آسیای مرکزی را به خوبی دریافت کرد که به نظر می رسد پارسیان روابط دوستانه نزدیک خود را با آنها حفظ کرده بودند به عنوان مثال می توان چهره دو سکاهای تیز خود « SAKA TIGRAKHAVDA » را شناسایی کرد که اسب کوتاه قد آراسته، دستبندهایی با سر حیوانات ، پارچه های چین دار و جبه به عنوان هدیه با خود آورده اند. تمام این افراد مسلح هستند و این امر مؤید آن است که حضور آنها در خاک امپراطوری پارس و زندگی در آن با روابط دوستانه با پادشاه همراه است . تمامی هیأت های نمایندگان به طور همزمان برای تکریم پادشاه به هنگام برگزاری مراسمی با شکوه در آپادانا گردهم آمده اند. به نظر می رسد این نقش تصویری از واقعیتی است که در صفحه آپادانا همه ساله وجود داشت . به هر حال نمی توان به راحتی پذیرفت که این افراد به هنگام برگزاری مراسم سال نو در تخت جمشید گردهم می آمدند ( برخی از محققان نظیر دکتر فرخ سعیدی و شاپور شهبازی معتقدند که دلیل حضور این نمایندگان از دورترین نقاط در این کاخ برای شرکت در مراسم نوروز بوده است و هدف از این نقش ها،صرفا آرایش دیوار پلکان نبوده است بلکه هدف مستند ساختن جشن نوروز بود که در این کاخ برگزار می شد، از سوی دیگر یکی از اهداف دوگانه ساخت جمشید را برگزاری مراسم جشن نوروز می دانند،هدف دوم ایجاد گنجخانه ای شایسته برای گردآوری ثروت کشور بود. مترجم)
مهرها و طلاجات
به نظر می رسد که شاهان هخامنشی حتی پس از استقرار امپراطوری پارس،عادات نیاکان خود را حفظ کرده بودند و به طور متناوب در شوش ،تخت جمشید،بابل و همدان اقامت می کردند . آنها همچنین علاقه مندی و میل به داشتن اشیاء زرین را از آنها به ارث برده بودند . هنر به کار رفته در ظروف سلطنتی، دستبندها،بازوبندهای کمانداران و گردن بندهای سربازان و پادشاهان باسنت دیرین شناخته شده در گورهای مارلیک و حسنلو ارتباط پیدا می کنند. هنر زرگری دوران هخامنشی از فنون و تکنیک های ظریف ملل مغلوب بالاخص مصریان در تسلط بر کاربرد همزمان طلا و نقره و مرصع کاری با سنگ های با ارزش وارداتی از مناطق دور نظیر فیروزه ،لاجورد ،عقیق سرخ بهره گرفته است. نشانه هایی که از این هنر بر روی نقش برجسته های تخت جمشید به جای مانده است ،به خوبی هماهنگی و نظم به کار رفته در آمیزش سبک ها و موضوعات تصویر گری های تمدن های مخلتف موجود در امپراطوری پارس را نشان می دهد.
در خصوص اشیایی که در نقش برجسته تخت های سلطنتی دیده می شود باید یادآوری کرد که تنها نمونه های نادری از آنها باقی مانده است نظیر عاج هایی که در داخل چاهی در شوش یافت شده اند ، که به نظر می رسد جزو لوازم آرایش بودند . شانه هایی با نقش قهرمانان پارسی و محفظه هایی به شکل زن و پلاک های کوچکی که قبلا بر روی اثاثیه و صندوق ها به کار برده می شد.
بسیاری از این اشیاء سبک کاملا مصری دارند که نشان دهنده وارد کردن آنها از مصر به امپراطوری پارس است و نیز اشیایی که بر روی آنها طرح های یونانی دیده می شود که به سبک میدیاهای MIDIAS آتنی به شکل ظریفی حک شده است . هنر لووانی LEVANTINE نیز در برخی از این اشیاء دیده می شود که قبلا در امپراطوری آشور گسترش یافته بود. ذوق گزینش گرای پارسیان در مهرهای دیوانی تخت جمشید که در تمامی امپراطوری نیز متداول بود ، مشهود است:مهرهای استوانه ای مهرهای دیوانی تخت جمشید که در تمامی امپراطوری نیز متداول بود.مشهود است :« مهرهای استوانه ای بر اساس سنت یکپارچه خط الرسم میخی ، بر روی الواح گلی عیلامی و نیز نقش مهرهایی که برای مهمور کردن اسناد نوشته شده به زبان آرامی بر روی پاپیروس در تمامی امپراطوری به کار می رفت . بر روی مهرهای استوانه ای نقوشی دیده می شود که نمی توان معنای اولیه آنها را درک کرد . بر روی این مهرها، قهرمانان پارسی رو به روی هم نشان داده شده اند که همانند خدایان آشور و بابل دیوان نگهبان آسمان آنها را بر روی شانه های خود نگهداشته اند گاهی سربازان پارسی و مادی جایگزین آنها می شوند که در حال ادای احترام به اهورامزدا هستند.
معماری بناها و کاخ ها در دوره هخامنشیان
در حدود 560 سال پیش از میلاد که دو دولت نیرومند آریایی یعنی ماد و پارس با هم موتلف گشتند امپراطوری بزرگ ایران به وجود آمد. این واقعه زمانی رخ داد که کوروش بزرگ نخستین شاه هخامنشی نیای خود آستیاک (اژی دهاک) فرمانروای ماد را از تخت پادشاهی به زیر آورد . با کوشش دو تن از پادشاهان توانمند این سلسله یعنی کوروش و سپس داریوش همه آسیای باختری و خاوری از رود نیل تا جیحون و از دریای اژه تا رود کنگ به تصرف در آمد و شاهنشاهی ایران بصورت نخستین امپراطوری بزرگ جهان سازمان یافت و مدت دویست و سی سال با ثباتی کم نظیر دوام آورد . راه شاهی که از سارد پایتخت لیدیه تا شوش به مسافت بیش از 1600 میل امتداد داشت با یکصد و دوازده ایستگاه بین راهی در طول آن برای کمک به کاروان ها و حمل ونقل کالا در مدتی کمتر از نود روز در سراسر امپراتوری و حتی سنگ فرش بودن راههای بین شوش و تخت جمشید و اکباتانه (همدان) نمونه ای کوچک از اقدامات عمرانی هخامنشیان بوده که نشانگر تمدن درخشان ایرانی در این دوره است. هنر ایران در دوران هخامنشی هنری است شاهی و سرنوشتش با سرنوشت شاهان هخامنشی پیوند خورده است و به این دلیل است که در دوران پادشاهی کوروش و داریوش این هنر به اوج ترقی می رسد و سپس پیشرفت آن متوقف می گردد و فقط در زمان خشایارشا و اردشیر مختصر جنبشی از خود نشان میدهد.
مهمترین بناهای به جای مانده این دوران کاخهای شاهی است تاریخ ساختمان این کاخها به اواسط قرن ششم قبل از میلاد باز می گردد آنچنان که از آثار معماری این دوره بر می آید آغاز آن از مسجد سلیمان و بعدا در پاسارگاد و تخت جمشید گواه آن است. یکی از عناصر مهم ساختمانی صفه مصنوعی است که پشت به کوه دارد و روی آن ساختمانهای کاخها و اقامتگاههای شاهی را بنا میکردند با پلکانهای سنگی برای صعود به صفه.

 


به عنوان نخستین ابزار سیاسی و به نشانه تایید آسمانی در حدود سال 550 پیش از میلاد کوروش ساختمان مجموعه کاخ و پرستشگاههایی را در پاسارگاد در استان فارس بنا نهاد که نخستین کانون امپراطوری هخامنشی و معرف سبک معماری هخامنشی است و آشکارا منابع آنرا روشن می سازد . معماری پاسارگاد در حقیقت یک نوع معماری تکامل یافته از شیوه معماری پارسی است با آنکه بسیاری از بخشهای آن از میان رفته ولی زیبایی و اصول فنی در ساختمان را رعایت نموده اند.
هخامنشیان تنها سازندگان کاخ نبودند بلکه از آنها نیز آثار معابد و مقابر آرامگاهی صخره ای بجای مانده است . به هر روی که این دوره از معماری ایرانی را بررسی کنیم در خواهیم یاغت که از چه پیشینه ای غنی و بادوام برخوردار است همچنانکه بیش از این گفتم معماری هخامنشی به نوعی شکل تکامل یافته معماری ایلامی و مادی است و به عبارت دیگر هخامنشیان از آن مجموعه فنون و هنرهای ساختمانی با روشی خاص و استادانه استفاده کردند . آنان مصطبه سازی آجرهای لعابدار ایلامی و تالارهای ستون دار با ایوانهای جانبی و مقابر صخره ای مادی را تکامل بخشیدند و از همسایگان و ملل تابعه هم غافل نماندند بلکه از معماری و معماران بابلی آشوری لیدی ساردی مصری استفاده های شایانی بردند و افزون بر آثار موجود از ملل متقدم هنرمندان آثاری پدید آوردند که در طول تاریخ بشریت اگر بی نظیر نباشد کم نظیر است. معماران هخامنشی از هوش و ذکاوتی سرشار بهره مند بوده اند . زیر در آثار آنها اصولی رعایت شده که بعدها به عنوان اصول معماری ایرانی معمول و مرسوم گردید.هر چه بنا کردند به استثنای پاره ای از موارد مصالح بوم آورد را در نظر گرفتند . از آن جمله پاسارگاد است که آن را می توان از پروژه های عظیم و آغازین امپراطوری هخامنشی محسوب نمود . هخامنشیان با اینکه قبلا در مسجد سلیمان آثاری از خود به جای گذاشته بودند اما پاسارگاد داستانی دیگر دارد . پاسارگادی که به اعتقاد بسیاری از مورخین نخستین پایتخت امپراطوری نوپا بود و از همانجا سایر نقاط کشور بزرگ و پهناور ایران آنروز تسخیر گردید.

 

پاسارگاد را باید از کارهای کوروش بزرگ قلمداد کرد . در پاسارگاد هنر ایرانی وحدت یافته تر می شود با آثاری نظیر کاخ دروازه و دیگر کاخها و تل تخت. در این شهر مجموعه ای از بناهای کاخها مقابر پل و کوشکهایی بر پا گردیدند . که هر یک از آنها جای بررسی و مطالعه جداگانه دارند. زیرا تمام آنچه که یک اثر معمارانه باید داشته باشد در این ساختمانها رعایت گردیده است. حال برای جلوگیری اطاله کلام به شرح و توصیف جزئیات برخی از این بناها می پردازیم.
تل تخت(تخت سلیمان): این اثر معماری که صفه بزرگی است مشرف به تمام کاخ ها و باغهای پیرامون خود در پاسارگاد بر روی تپه ای به بلندی 50 متر قرار گرفته که بقایای دیوار سنگی بزرگ آن قابل ملاحظه است . سکوی این بنا از سنگهای بزرگ تراشیده شده در نما و با سنگهای لاشه ای در دیوار اصلی ساخته شده است.بخش غربی این سکو را از ستیغ و لبه یک تپه کوه مانند ساخته اندو سپس مجموعه ای از کاخها و سایر تاسیسات را روی آن ایجاد کرده اند.بی هیچ گمانی این تخت را برای زیربنای کاخ های باشکوهی همانند کاخهای تخت جمشید به وجود آورده اند . نکته قابل ذکر در سنگهای تراشیده آن است که در معماری به سنگهای ((بادبرد)) معروف هستند و با بستهای فلزی به شکل دم چلچله ای به هم متصل شده اند .درباره زمان ساخت آن دیوید استروناخ معتقد است که باید به فرمان کوروش در زمانی که پاسارگاد پایتخت امپراطوری هخامنشی بوده ساخته شده باشد به هر روی با اینکه ساختمان مزبور خرابی دیده است ولی طرح تقریبی بازسازی شده آن اندکی از عظمت و شوکت معماری آنرا نمایش می دهد.
آرامگاه کوروش: نخستین اثری که در دشت مرغاب و دهکده مادر سلیمان (پاسارگاد) جلب توجه میکند مقبره کوروش است. بنای سنگی باشکوهی که در حدود بیست و پنج قرن پیش ساخته شده است. این بنا در میان مردم به نام قبر مادر سلیمان معروف است. بنا از دو بخش تشکیل شده است:
الف)قسمت سکو مانند که یادآور زیگورات چغازنبیل ((دوره ایلامی ))است

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   31 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله شیوه های معماری در دوره هخامنشیان