فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله مواردى که دروغگویى مجاز است

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله مواردى که دروغگویى مجاز است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

بدان که دروغ حرمت عینى ندارد، بلکه از آن نظر که به مخاطب یا دیگرى (655) ضرر مى رساند حرام است ، زیرا کمترین درجه اش این است که خبر دهنده به چیزى خلاف آنچه مى گوید معتقد باشد در این صورت جاهل است و گاه دروغ براى دیگرى ضرر دارد، و بسا جهلى که بهره و مصلحت داشته باشد. بنابراین دروغ به دست آوردن آن جهل است که در آن ماءذون هستیم . گاه دروغ واجب است ، در صورتى که راستگویى موجب بنا حق کشته شدن کسى شود. پس مى گوییم : سخن وسیله رسیدن به هدف هاست و هر هدفى ستوده است و مى توان با راست و دروغ به آن رسید امّا دروغگویى حرام است ، ولى اگر تنها با دروغ مى توان به آن رسید، دروغ مباح است اگر به دست آوردن هدف مباح باشد و اگر رسیدن به هدف واجب باشد دروغ واجب است مانند حفظ خون مسلمان ؛ و هرگاه راستگویى موجب ریختن خون مسلمانى شود که از ظالمى مخفى شده است دروغگویى در آن جا واجب است ؛ و هرگاه رسیدن به هدف در جنگ یا آشتى دادن دو مسلمان یا دلجویى از شخص ستم رسیده جز با دروغ ممکن نشود دروغ مباح است ؛ در عین حال تا آنجا که ممکن است انسان باید از دروغ بپرهیزد، زیرا هرگاه باب دروغ بر او گشود شود بیم آن مى رود در جایى هم که نیاز به دروغ نیست دروغ بگوید و در آن جا که دروغ واجب است به اندازه واجب اکتفا نکند. بنابراین دروغ اساسا حرام است مگر ضرورتى پیش آید. آنچه دلالت مى کند که در دروغ موارد استثنا وجود دارد روایتى است از امّ کلثوم که گفت : ((شنیدم که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله جز در سه مورد اجازه دروغ گفتن بدهد: در اصلاح میان دو طرف ، در جنگ ، در وقتى که مردى با زنى سخن بگوید و آن زن به شوهرش ‍ بگوید.))(656)
و نیز ام کلثوم گفت : پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((کسى که میان دو نفر آشتى دهد که کذاب نیست . پس به قصد اصلاح سخن خیر بگوید یا بر سخن خیر چیزى بیفزاید.))(657)
اسماء دختر یزید گفت : پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((هر دروغى براى پسر آدم نوشته مى شود، مگر مردى که به قصد آشتى دادن دو نفر به آن دو دروغ بگوید.))(658)
از ابوکاهل روایت شده که گوید: میان دو مرد از یاران پیامبر سخنى در گرفت تا آنجا که با یکدیگر برخورد و نزاع کردند، من به یکى از آنها برخوردم و گفتم چرا با فلانى خوب نیستى شنیدم که تو را به نیکى مى ستود و دیگرى را دیدم و به او نیز همان سخن را گفتم تا آشتى کردند، آنگاه گفتم : خود را هلاک کردم آنها را آشتى دادم پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آگاه شد و فرمود: ((اى ابوکاهل میان مردم آشتى برقرار کن .)) (659) یعنى اگر چه با سخن دروغ باشد مردم را آشتى بده .
عطاء بن یسار گوید: مردى به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله عرض کرد: به خانواده ام مى توانم دروغ بگویم ؟ فرمود: ((خیرى در دروغ نیست ، گفت : به خانواده ام وعده دروغ مى دهم ؟ فرمود: بر تو باکى نیست .))(660)
از نواس بن سمعان کلابى روایت شده که گوید: پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((شما را چه شده که مى بینم خود را همانند پروانه ها در آتش ‍ مى افکنید، تمام دروغ ها ناگزیر در نامه عمل نوشته مى شود مگر این که شخص در جنگ دروغ بگوید، چرا که جنگ نیرنگ است ، یا میان دو نفر کینه باشد و شخصى میانشان آشتى دهد، یا به زنش سخن دروغى بگوید که او را خشنود سازد.))(661)
على علیه السّلام فرمود: ((هرگاه راجع به رسول خدا با شما سخن مى گویم ، اگر از آسمان به زمین سقوط کنم در نظرم محبوب تر از آن است که بر او دروغ ببندم ؛ و هرگاه با شما سخن بگویم جنگ نیرنگ است (یعنى دروغ در جنگ مجاز است ))) این سه مورد بروشنى (در روایات ) از دروغ استثنا شده است و نیز مواردى جز اینها که انسان براى خودش یا دیگرى هدف صحیحى داشته باشد استثناست ، امّا در مورد مال و ثروتش وقتى مى تواند دروغ بگوید که ظالمى او را دستگیر کند و راجع به مالش سؤ ال کند یا اگر سلطان او را بگیرد و از یک گناه زشت که میان او و خداست بپرسد، مى تواند انکار کند و بگوید: زنا نکرده ام ، شراب نخورده ام (اگر به دروغ بگوید). پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((هر که از این کثافت کارى ها بکند باید بپوشاند.)) (662) چرا که آشکار ساختن گناه گناهى دیگر است . بنابراین بر انسان لازم است که خون و مالش را که در معرض غارت ظالمانه است و نیز آبروى خود را با زبانش حفظ کند اگر چه دروغ بگوید.
امّا آبروى دیگران مثل این که از او راز برادرش را بپرسند لازم است منکر شود، و نیز میان دو نفر آشتى برقرار سازد و نیز میان زنان خود که هوو هستند اصلاح کند و به دروغ به هر کدام بگوید که تو عزیزترین همسر منى ، و اگر همسرش جز با وعده اى که توان وفاى آن را ندارد از او اطاعت نمى کند براى دلخوشى او مى تواند وعده دروغ بدهد و نیز مى تواند با سخن دروغ از کسى پوزش بخواهد که جز با انکار گناه یا بسیار دوستى ورزیدن دلخوش نمى شود؛ ولى مرز این موارد مجاز دروغگویى این است که دروغ ممنوع است ولى اگر راست بگوید مفسده اى از آن پدید مى آید. از این رو سزاوار است که مفسده دروغ با مصلحت آن با ترازوى عدالت سنجیده شود، و چون دریابد که مفسده راستگویى از نظر دین بیش از دروغ است مى تواند دروغ بگوید و اگر هدف از دروغگویى بى ارج تر از هدف راستگویى است واجب است راست بگوید، و گاه این دو عامل در برابر یکدیگر قرار مى گیرند بطورى که انسان نسبت به آنها تردید مى کند؛ در این صورت گرایش به راستگویى سزاوارتر است ، زیرا دروغگویى در هنگام ضرورت یا نیاز مهم مباح مى شود و در حالت شک به اصل تحریم دروغ رجوع مى کنیم .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  23  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مواردى که دروغگویى مجاز است

دانلودمقاله عواملی که باعث عقب افتادگی ایرانیان است

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله عواملی که باعث عقب افتادگی ایرانیان است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

( مقدمه )
به نام خداوندی که جان و روح را در انسان و سایر موجودات بوجود آورد و به آن ها به خصوص انسان نعمت سلامتی و عقل و هوش را به او داد تا خوبی را از بدی و بدی را از خوبی شناسد و به سوی اعمال صالح و دین اسلام رود و از آن پیروی کند و همیشه باید به خدا در هر کاری توکل کرد و او را مورد ستایش و حمد قرار داد.
انگیزه و هدف من از این تحقیق این بود که علاقه بسیار شدیدی داشتم و به خدا توکل کردم،هدف این تحقیق این بود که همیشه مقاله نویسی کنم و قلم بدست گرفته بنویسم و کتاب های گوناگونی استفاده کنم و کتاب بخوانم که همیشه آگاه باشم و کتاب خوانی را یاد بگیرم.و همیشه چیزهای گوناگونی یاد بگیرم هدف همیشه محفوظ است ولی هدف والا این است که باید موفقیت کسب کنم.
ضرورت و اهمیت آن این است که تحقیق من از اهمیت خاصی برای خودم و زندگی خویش دارم ضرورت این است که این تحقیق را برای که ما بوجود آورد که ما آگاه باشیم و همیشه در هر کاری که می کنیم توانایی خود را نشان دهیم.
شیوه ی کار این است که من اول در کتابخانه عوض شدم و کتاب گرفتم و از روی کتاب قیشی را که قبلأ تهیه کرده بودم روی فیش نوشتم و سپس بر روی ورقهA4 آن ها را خلاصه آنچه را که از موضوع،خویش فهمیدم نوشتم.
و من از کسانی که مرا در نوشتن تحقیق و تهیه و تنظیم آن یاری کردم تشکرمی کنم،مانند آقا و خانمی که در کتابخانه مرا یاری کرده و همچنین از برادر و دایی خویش که در این تحقیق مرا یاری کرد تشکرات عالی را دارم و ار معلم خودم که مرا به سوی تحقیق کردن تشویق کرد تشکر میکنم.

 

( چرا عقب مانده ایم )
عواملی که باعث عقب افتادگی ایرانیان است عبارتنذ از:1- استعمارگران 2- سیستم سلطنتی 3- حاکمیت هزار فامیل 4- ذخایر نفت 5- موقعیت سوق الجیشی 6- بی سوادی مردم 7- دین اسلام 8- شخصیت اخلاقی ما ایرانیان
حال اگر ما ایرانیان فرض کنیم این عقب ماندگی از سوی غرب است درست فکر کرده ایم،تمام عقب ماندگی های ما از جهات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی معلول و تابعی است از متغیرهای هشتگانه بالا.
بنابراین، علل مذکور را یکی یکی مورد بحث قرار می دهیم تا معلوم شود کدام یک از آن ها واقعأ می توانند عامل اساسی گرفتاری های ما تلقی شوند، در مطالب بعد از این، برای درک اثر هر یک از متغیرها به طور جداگانه، در هر نوبت یکی را موثر و بقیه را ثابت و یا بی اثر میگیریم و فقط اگر متغیر یا عامل مورد نظر را مطالعه و تحلیل می کنیم تا میزان اهمیت و اثر هر متغیر را بر تغییر است تابع در اجتماعات مختلف بسنجیم.البته ممکن است بسیاری از متغیرهای مورد بحث به تنهایی اثر بارزی بر تابع نداشته باشند، اما وقتی با هم توامان کنند اثرشان مشخص می شود با قبول این واقعیت چون تحقیق عکس العمل متقابل متغیرها و اثر توامانشان بر تابع کاری است دشوار در این جا به تجزیه و تحلیل اثر مستقیم هر یک از متغیرها به طور جداگانه اکتفا می شود و دنباله می شوند و دنباله این تحقیق و تعیین اثر است متقابل سایر متغیرها را به محققان وا می گذاریم.

 

 

 

عوامل عقب ماندگی مسلمانان
( عللی که برای عقب افتادگی جامعه ایرانی قبل از انقلاب 57 و حتی بعد از آن توسط روشن فکران و متفکران جامعه ما ذکر شده متفاوت است، بعضی وجود استعمارگران را دلیل اصلی دانسته اند، گروه سیستم سلطنت،)، ( حکومت هزار فامیل، عده ای وجود چاه های نفت، برخی موقعیت جغرافیایی و سوق الجیشی کشور، و بعضی بی سوادی مردم و بعضی هم دین اسلام را علت اساسی معرفی کرده اند، موضوع که در تمام متن این نظرات نسبت به علل گرفتاری های ایرانیان به خوبی ملاحظه می شود این است که می خواهند عوامل و علل خارجی)، از وجود ایرانیان را مقصر می کنند، و در حقیقت کمتر کسی می خواهد حتی برای یک لحظه ها کم شده است و نظرش را به خود ایرانینان و خلقیات فرد فرد ساکنان این مملکت معطوف کنند و لااقل این فرضیه را به ذهن بیاورد که شاید تمام گناهان و به گردن دیگران نباشد در اینجا ما عامل ( خلقیات ایرانیان) را به عنوان یکی از عوامل (ممکن) عقب افتادگی اضافه می کنیم و آن را تحلیل می کنیم به منظور روشن شدن موضوع عوامل ذکر شده را به ترتیب می نویسیم.

 

 

 

 

 


استعمارگران
احتمالأ وجود دولت های استعمارگر به عنوان عامل اساسی عقب افتادگی بیشترین طرفدار را در بین روشن فکران ایران دارد.طرفداران این نظریه معتقدند کشورهای استعمارگر که سمبل آن ها انگلستان ( دیروز و آمریکای امروز هستند برای حفظ و بنای خود نیاز دارند که چرخ اقتصادشان به طور دایم با سرعتی پرشتاب بچرخشی بحران و در رضایت سقوط نشوند چرا این منظور،کم و بیش همراه با سایر کشورهای صنعتی غرب تلاش می کند تا کشورهای دیگر ره به هر شکل شده است اسیر و برده خود نگه دارند تا بتوانند آن ها را از دو جهت استعمارکنند یکی سرمایه گذاری در آ« ممالک و استفاده از منابع طبیعی و کارگران ارزان قیمت، دیگر با انباشتن بارز آن ها را از محصولات بنجل، برای حصول این منظور ایت که با دخالت های نامشروع خود کنترل حکومت های این گونه ممالک را در اختیار می گیرند بدین ترتیب که با فشارهای تبلیغاتی، تطمیع، تهدید و و یا هر کار ممکن دیگری فاسد کردن افراد را در رأس هیئت حاکمه نگه می دارند و به دست آن ها ارتش و اقتصاد آن کشور را در اختیار می گیرند و بر مردمش سوار می شوند و با اجرای برنامه های فرهنگ استعماری فاسد کردن مردم، امکان سواری کشیدن از نسل های آینده شان را فراهم می کنند.طرفداران این عقیده مثل های بارز و درستی که غیرقابل انکار است ارائه می دهند).
در حقیقت به گواهی تاریخ گذشته اشان دنیای موجود کشورهای استعماری هرجا که توانسته اند از ملت های دیگر را به زیرسلطه درآورده اند ممالک ما با عنایت به دلایل زیر ، آلمان و ژاپن بعد از جنگ جهانی بین ملل دوم کشورهایی شکست خورده در جنگ همه چیز خود را از دست داده است مخصوصأ آلمان وضع ضلالت باری داشت.نه تنها کارخانه و کارگاه مقابل ملاحظه ای که سالم مانده و تولیداتی داشته باشند،نداشت بلکه اکثر خانه های مسکونی مردم زیر بمباران از بین رفته و به خاکستر تبدیل شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

استعمارگران
ایران از اول که آریایی ها در این سکونت یافتند از استعمار دیگر کشورهای غربی می ترسیدند (بعد از مدت ناچیزی در برابر تاریخ ملت ها، این ژاپنی و آلمانی بود که عملا از سرمایه گذاری آن کشور بهره برد و خود را از خاک مذلت بیرون کشید و گردو غبار فقر را روی خویش زد و امروز هر دو کشور قبای بسیار اقتصاد آمریکا به شمار می روند در حالی که در تمام مدت بعد از جنگ جهانی تا قبل از انقلاب به استفای سال های آخر، آن هم جزیی، آمریکار در ایران سرمایه گذاری قابل ملاحظه ای نداشته و در نتیجه کارگران ایرانی را استثمار نکرده است.)
ایران از مدت های قبل مورد استثمار قرار می گرفتند و خسارت های مالی و جانی زیادی دریافت می کردند!ایران عقب افتادگی سنی دارد.
(ولی در عین حال تقریبأ در تمام نیم قرن گذشته انگلیس و آمریکا حامی و ارباب پهلوان و پرای شاه در همه جابودند و آمریکا تسلط کامل خود را در برابر ارتش و سیاست ایران فقط کرده است و از پایگاه های نظامی ایران برای کنترل حرکات روسیه ی شوروی استفاده می کرد)، سوالی که در این جا پیش می آید این است که آمریکا با آن همه سرمایه گذاری که در آلمان و ژاپن شکست خورده و شده است و نتوانست تسلط خود و برای استثمار حفظ کند و آن را ادامه دهد ولی در ایران بدون سرمایه گذاری توانست پس علت وجود آمریکا نیست.

 


استعمارگران
انگلستان،آمریکا،روسیه و یا هر کشور قوی دیگری که طبیعتأ می خواهد از بهره کشی کند (به خاطر عظمت و خصوصیت ذاتی خود این کار می کنند،مثلأ وقتی لاشه ای باشد حمله می کند و به سرعت آن را می خورد و میکروب سل هر بدن ضعیف مستعدی را که پیدا کند آن را مبتلا می کند و اگر فرضأدر آن حوالی میکروب سل نمی بود، میکروب دیگری بدن ضعیف را مورد حمله قرار می داد).
از نظر فقدان و یا کمبود خلقیات حسنه و شخصیت انسانی یعنی آن خلقیاتی که آلمانی و ژاپنی به یمن آن در برابر مطالعه آمریکایی ها خود را حفظ کرد تا موقعی که ما ضعیف هستیم نباید انتظار داشته باشیم توفیق نصیبمان شود.
(شاید ما برای رسیدن به هدف درک علت بدبختی ها بیان کمک کند و آن این که گفته می شود رفتار و کشورهای استعماری آمریکا و انگلیس در کشورهای مانند آلمان و ژاپن غیر از رفتارشان در ایران بوده است.
آن چه مسلم است همان طور که شناخت عوامل آفت زا و مرض آور برای مبارزه با آفات و امراض ضرورت دار شناخت استعمار و خصوصیات کشورهای استعماری برای مبارزه با آن ها لازم است.

 

 

 


( سیستم سلطنتی )
( اگر این سیستم می توانست ذاتأ علت عقب ماندگی باشد پس باید کشورهای انگلستان و سوئد و نروژ و دانمارک و ژاپن نیز از این بابت گرفتار و عقب مانده باشند در حالی که آن ها داشتن سیستم سلطنتی تمام خصوصیات کشورهای پیشرفته بسیار موفق را هم دارند و سیستم سلطنتی می توانست تمام مشکلات را حل کند باید تا کنون کشورهایی مثل مصر و عراق و لیبی و ترکیه و به عرش اعلی رسیده باشند.)

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  32  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله عواملی که باعث عقب افتادگی ایرانیان است

کسب درامد میلیونی پیشنهاد ما به شما در توضیحات نهفته است

اختصاصی از فی بوو کسب درامد میلیونی پیشنهاد ما به شما در توضیحات نهفته است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کسب درامد میلیونی پیشنهاد ما به شما در توضیحات نهفته است


کسب درامد میلیونی پیشنهاد ما به شما در توضیحات نهفته است

کسب درامد میلیونی از تعمیرات سشوار خانگی

 

سشوار یکی از تعمیراتی ترین وسایل خانه می باشد که شما میتوانید از ان به عنوان یک کسب و کار پر درامد استفاده کنید 

پر درامد ترین شغل ازاد اکنون تعمیر لوازم خانگی می باشد که از جمله این تعمیرات یکی از پرتعمیرات ترین وسایل خانه سشوار می باشد 

علاوه بر سشوار لامپ کم مصرف هم درامدی نجومی بین وسایل خانه دارد 

با تعمیرات لامپ کم مصرف شما میتوانید به درامدی نجومی برسید پس حساب کنید شما با دو جزوه ی کوچک ولی کاربردی تا چه عددی میتوانید کسب درامد کنید

 

 

اموزش تعمیر لامپ جداگانه در همین فروشگاه

 

همراه با فیلم اموزشی تعمیر لامپ برای سیستم عامل اندروید به فروش میرسد فقط 3000 تومان

 

 

شما میتوانید با جزوه ی کوتاه ما از وسایل خانه کسب درامد کنید و به درامدی بالای 3 میلیون در ماه برسید

 

چرا شما باید اموزش تعمیرات لوازم خانه را ببینید ؟؟؟

1: سرمایه اولیه نمیخواهد

2: نیاز به تخصص ندارد

3: در کوتاه ترین زمان بیشترین بازده را دارد

4:درامدی نجومی دارد

 

پیشنهاد ما به شما برای شغلی اسان و پر درامد تعمیر سشوار و لوازم خانگی می باشد

جزوه ها ی مارا بخرید و با هزینه ی ناچیز 3000 تومان به درامدی میلیونی برسید...


دانلود با لینک مستقیم


کسب درامد میلیونی پیشنهاد ما به شما در توضیحات نهفته است

دانلود مقاله ممیز ، ممیز است

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله ممیز ، ممیز است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

هیچ کس نمی تواند منکر تاثیرگذاری و جدیت او در کارش شود. در حوزه گرافیک ممیز یکه تاز بوده است کسی نیامده به او بگوید فلان کار را بکن. این خود او بوده که به نتیجه می رسیده کاری را بکند و آن کار را هم انجام می داده است
رضا عابدینی
درست یادم نیست که اولین بار چه زمانی با کارهای ممیز آشنا شدم، اما اولین کار او که روی من تاثیر گذاشت موقعی بود که 13 یا 14 سالم بود. ممیز پوستر معروفی دارد که آن را برای نخستین نمایشگاه گرافیک آسیا طراحی کرده و هیچ وقت هم این پوستر توزیع نشد. این کار تصویر شیشه مرکبی است که درش برداشته شده و یک شعله از آن بیرون زده است.
من این پوستر را در کتابخانه هنرستان دیدم. آن روزها دوران کسادی کار گرافیک ایران بود. انقلاب شده بود و کسی چندان دغدغه کار جدی گرافیکی نداشت. البته من قبل ترش ممیز را به عنوان یک هنرمند می شناختم. گروه های آوان گارد هنری ای بودند که ممیز خودش در آن ها شرکت داشت و با آن ها کار می کرد. بنابراین قبل از شناخت ممیز گرافیست من در همان کتابخانه با ممیز هنرمند و منتقد هنری آشنا شده بودم.
اولین برخورد من با مرتضی ممیز
آن روزها من برای بنیاد سینمایی فارابی کار می کردم. هم بروشور کار می کردم و هم روی گرافیک فصلنامه فارابی نظارت داشتم. مجله برای آدم های مختلفی فرستاده می شد و یکی از آن ها مرتضی ممیز بود. یک روز نشسته بود توی فارابی، تلفن زنگ زد. دوستی که باید گوشی را برمی داشت دستش بند بود و به من گفت گوشی را بردارم، دیدم آقای ممیز است. هول شدم. گفت: آقای فلانی هستند؟ گفتم: نه چند دقیقه دیگر می آیند. گفت: شما کی هستید؟ گفتم: من عابدینی ام. گفت: همون پسری نیستی که این مجله ها و بروشور ها را می بندی برای فارابی؟ گفتم: چرا، شما هم می بینید؟ گفت: آره پس چی، همه رو می بینم. گفتم: خیلی ممنون. گفت: آقا من یه نصیحتی می خواستم به شما بکنم. گفتم: به چه عالی، بفرمایید. گفت: تو کارت خیلی دقیقه، اما انگار گرفتاری و کارهات خیلی شبیه منه. تازه اون هایی هم که شبیه کار من نیست شبیه کار فرشید مثقالیه. عین جمله اش این بود که تو باید سعی کنی از شر من و مثقالی راحت شوی. خداحافظی کردیم. هیچ کس تا آن موقع به من نگفته بود که همچین مصیبتی در کارهایم وجود دارد. خودم هم این را می دانستم، ولی مثل این بود که آدم یک بیماری را اهمیت نمی دهد و دوست ندارد به آن فکر کند و منتظر است تا بعد خودش خوب شود. فهمیدم قضیه واضح و روشن است که این آقا خودش دارد این طوری می گوید و اگر بقیه چیزی نگفته اند مال این است که تعارف کرده اند. به این نتیجه رسیدم برای آن که یک گرافیست جدی گرفته شود باید لهجه خودش را پیدا کند.

 

ممیز حاصل یک شرایط است
ممیز حاصل یک دوره سرمایه گذاری فرهنگی است و نمی شود او را صرفا به عنوان یک فرد بررسی کرد. ممیز با گروه هایی کار کرده است و با کسانی حشر و نشر داشته که در روند کاری او تاثیر بسیار زیادی داشته اند. هنوز هم یکی از صمیمی ترین و نزدیک ترین افراد به ممیز و کسی که ممیز درباره کار و زندگی اش با او حرف می زند عباس کیارستمی است. این ها با هم داد و ستد ذهنی دارند یا کیارستمی وقتی می خواهد تیتراژ بسازد نظر ممیز برایش اهمیت دارد و یا مثلا سهراب شهید ثالث برای فیلمش به ممیز سفارش پوستر می داد و این خیلی فرق دارد تا این که سفارش دهنده کار تو بقال سرکوچه باشد که از فرهنگ، هنر و گرافیک چیزی نمی داند. در دوره ای که ممیز با کتاب هفته کار می کند این تیم بر روی او تاثیر دارند. من در حال حاضر نویسنده های بسیاری را می شناسم که ممکن است به لحاظ ادبی دارای جایگاه بالایی باشند، ولی از هنرهای تجسمی چیزی نمی دانند یا ممکن است سینماگر خوبی باشد، اما سواد تجسمی او زیاد نیست. به خانه اش که می روی طراحی و چیدمان خانه اش با یک آدمی که چلوکبابی دارد فرقی نمی کند. وقتی سفارش دهنده تو چندبعدی باشد به شدت بر روی کار تاثیر می گذارد و حتی در پیشرفت گرافیست تاثیر می گذارد. ممیز کتابخانه بزرگی دارد. در این کتابخانه علاوه بر کتاب های خودش و کتاب های کلاسیک به کتاب هایی برمی خوری که نویسندگانی که کارشان را طراحی کرده به او هدیه داده اند. کتاب هایی که در حوزه های مختلف اند و این بر روی فضای کاری یک گرافیست تاثیر می گذارد و به چندبعدی شدنش کمک می کند.
ممیز خیلی طبیعی ایرانی است
ممیز هیچ وقت از ایران مهاجرت نکرد. او در دن یا آدم شناخته شده ای است و می توانست خارج از کشور بهترین موقعیت ها را به دست آورد، اما نوع کارکردنش هم طوری است که می توانست در سطحی که در خورش باشد کار کند، اما نرفت. ممیز خیلی طبیعی ایرانی است. در خانه اش عکس مجسمه های هخامنشی را هم نگه نمی دارد، اما ایرانی است. با آن که خیلی زود توانسته تجربه زندگی و تحصیل کردن در غرب را داشته باشد، اما علایق ایرانی دارد. او با آن که دوستان فرنگی زیادی دارد، اما رابطه اش با آن ها از پایین به بالا نیست، بلکه رو در روست. یادم می آید با یکی از بزرگان گرافیک دنیا سر یک میز نشسته بود. وقتی او داشت حرف می زد ممیز مدام موضوع را عوض می کرد و حرف دیگری می زد. او حرف های تئوریک می زد و ممیز حال بچه هایش را می پرسید و سراغ خانه ای که قرار بود بخرد را می گرفت. من گفتم: چرا وسط حرفش می پرید؟ ممیز گفت: خیلی حرف می زند، حوصله ام را سر برد. همه این ها را خود ما هم بلدیم. چنین اعتماد به نفسی را در برخورد با خارجی ها در کم تر کسی دیده ام. معمولا ما تا چشم مان به یک آدم معروف خارجی می افتد سریع جو زده می شویم. دقیقا مثل قضیه شون پن که به ایران آمده بود.
ممیز و سندیکای تاکسی داران
ممیز آدم پیشتازی است. خیلی چیزها به وسیله او به وجود آمده اند که قبل از او هیچ گونه تعریفی نداشته اند. پیش از ممیز در حوزه حرفه ای کار گرافیکی تعریف نداشت و شغل گرافیست به رسمیت شناخته نشده بود. حتی در مجلات هم جایگاهی به نام مدیر هنری یا طراح گرافیک تعریفی نشده بود و حتی نام گرافیست در شناسنامه نمی آمد. ممیز به خاطر تلخی اش باعث رنجش خیلی ها شده است و مثل هر آدم دیگری اشتباه هم کرده است، اما هیچ کس نمی تواند منکر تاثیرگذاری و جدیت او در کارش شود. در حوزه گرافیک ممیز یکه تاز بوده است. کسی نیامده به او بگوید فلان کار را بکن. این خود او بوده که به نتیجه می رسیده کاری را بکند و آن کار را هم انجام می داده است. ممیز شخصیتی قوی، جلورونده و حل کننده دارد. او همیشه دنبال راه حل های مختلف و اجرا کردن ایده هایش می رود. او درجا کار می کند. وقتی قرار بر انجام کاری می شود این طور نیست که بگوید هفته بعد راجع به آن فکر می کنیم. بلافاصله به راه حل فکر می کند و درست یا غلط آن را انجام می دهد. ممیز اگر حتی مسوول سندیکای تاکسی داران هم می شد تاکسی داری در ایران دچار تحولی جدی می شد.
ممیز یک انجمن ساز قوی است
او در تاسیس انجمن های زیادی دست داشته است. یکی از کارهایی که در این چند سال خیلی روی آن متمرکز شد تاسیس انجمن طراحان گرافیک بود. ممیز توانایی این را دارد که آدم ها را جمع کند و به هر کس کاری بسپارد. بازتاب تاسیس این انجمن در خارج از ایران خیلی زیاد بود. خیلی از کشورهای پیشرفته دنیا نتوانسته اند همچین انجمنی داشته باشند. انجمن به گرافیست ها خیلی کمک کرده است تا کارشان را پیش ببرند و از طرفی این کار باعث به رسمیت شناخته شدن شغل گرافیست بودن در ایران شده است.
ممیز یک شخصیت هنری است
برایم جالب است که وقتی هیات برگزارکنندگان دوسالانه نقاشی، ممیز را به عنوان داور انتخاب می کنند، نقاشان اعتراض نمی کنند و این نشان می دهد که ممیز در هنر تجسمی ما جایگاه بزرگی دارد و صرفا یک گرافیست یا استاد دانشگاه تهران نیست.
ممیز خوره گرافیک است
ممیز نه فقط در ایران بلکه در دنیا تمام سوراخ سمبه ها را به دنبال گرافیک سرک کشیده است. یک بار می خواست دفتر کار یا خانه اش را عوض کند. کارهای زیادی ریخته بود روی زمین. یکی از لوله های پوسترها را باز کردم، دیدم از این پوسترهایی است که توی خیابان مثلا دکه های روزنامه فروشی دارن د. ع کس هنرپیشه ها یا این خانم های خوشگل است. پرس یدم این ها را برای چی جمع کرده اید؟ گفت: این ها بالاخره در ایران چاپ شده؛ نگه داشته ام تا شاید چیزی درباره شان بنویسم. یکی دیگر را ب رداشتم؛ مجموعه ای از تمثال امام ها بود؛ از آن قدیمی هایش گرفته تا این جدیدی ها و این ها همه کنار پوسترهایی بود که در لهستان که مرکز گرافیک جدی جهان هم بوده نمی توانی آن ها را پیدا کنی. و حتی این پوسترهای نایاب امضا شده بود. از ممیز پرسیدم این ها را از کجا آورده اید؟ گفت: از خود طرف گرفته ام و یا مثلا وقتی چند سال پیش یکی از گرافیست های بزرگ دنیا درگذشته بود ممیز از ملاقات خودش با او برایم گفت. ممیز در جوانی یک ضرب پا شده بود با کارهایش رفته بود خانه این هنرمند در پاریس، گفته بود من یک گرافیست ایرانی ام، این هم کارهام. طرف اول زیاد تحویل نگرفته بود، چون آن دوران تصور مغشوشی از ایران داشتند و ممیز برایش توضیح داده بود که او دولتی نیست و کارش ربطی به شاه ندارد. خلاصه او کارهای ممیز را دیده و به ارزش کارش رسیده بود و به راحتی معرف او برای عضویت در انجمن بین المللی طراحان گرافیک دنیا شده بود.
ممیز خوش مشرب است
ممیز با تمام سخت گیری هایش وقتی پای کار در میان نباشد آدم خوش مشربی است. فرض کن اگر کسی به عنوان یک دانشجوی جوان مهمانش باشد، برای او کمال احترام را قایل است. یادم می آید وقتی به عنوان یک بچه جغله گرافیست رفتم پیش اش این طور نبود که من حرفم را بزنم و او کارش را بکند. کارش را رها می کرد، پا می شد می آمد سر میز و حتی چای هم برایم می ریخت و خوب به حرف هایم گوش می داد.
ممیز و تاثیر
یک روز درباره کپی کردن به من گفت: یکی از راه هایی که می شود تشخیص داد یک نفر هوش گرافیکی دارد یا نه این است که ببینی از چه کسی کپی می کند. باید از کپی کردن درس بگیری، به خصوص در سنی که سن تجربه کردن است. کارهای مشهور ممیز در کتاب هفته، خیلی هایش تحت تاثیر طراحی های گرافیست های شرقی است و روش تاثیرپذیری او از آن ها را می توان پیدا کرد.
ممیز شاخک های تیزی دارد
ممیز با هوشمندی کشف کرده است که در دنیا چه می گذرد. او فقط چشمش به ایران و دم دستش نبوده است. او در زمان خودش نوع برجسته گرافیک را در دنیا پیدا کرده است و این باعث شده هم در ایران و هم در دنیا مقبولیت پیدا کند. ذهن قوی و شخصیت خاص او باعث شد در دوره ای که کارگرافیکی با محدودیت تکنولوژیکی بسیار زیادی مواجه بوده است او بتواند با همان امکانات محدود آثار ارزشمندی خلق کند.
ممیز آدم مقتدری است.
ممیز حرف حرف خودش است. حالا خواه درست، خواه غلط. چیزی که به ذهنش می رسد همین است که هست. اگر خلافش صحبت کنی تقریبا موضوع منتفی می شود، مگر موضوعی باشد که راجع به آن چیزی نمی داند و آن وقت کمی به تو اعتماد می کند و البته این رفتار در بسیاری از دوره ها تاثیر مثبت داشته و اثرگذار بوده است، اما امروز فکر نمی کنم دیگر جواب بدهد.ممیز مقدس نیست ممیز مثل هر آدم دیگری اشتباه هم می کند و علاوه بر این، او آدمی است که سبک فردی خودش را دارد و بقیه نیز باید به شیوه کاری خودشان برسند. اشتباه است که کار ممیز بدل به معیاری برای ارزشیابی دیگران باشد. سال ها آثار او به ملاکی برای کار گرافیکی تبدیل شده بود و یا باید شبیه او کار می کردی یا کار نمی کردی. ممیز خودش از کپی کردن کارهایش خوشش نمی آید، اما چندان هم برای رفع این مشکل دغدغه ای نداشت.
مرتضی ممیز
تولد: 1315 تهران
تحصیلات: فارغ التحصیل رشته نقاشی دانشکده هنرهای زیبای تهران، گواهینامه طراحی غرفه و معماری داخلی از مدرسه عالی هنرهای تزیینی پاریس
تجربیات: طراحی گرافیک از سال 1336، طراحی صحنه و لباس از سال 1347، کارگردانی و طراحی فیلم های کوتاه (آن که عمل کرد و آن که خیال بافت، یک نقطه سبز سیاه پرنده
تالیفات: 14 جلد کتاب در زمینه گرافیک، 1500 مقاله تخصصی و نقد هنری، مقدمه 21 کتاب و کاتالوگ هنری و 25 مقاله درباره هنرمندان
نمایشگاه جنبی: دوسالانه تهران (1337۴۵،۴۳،۴۱،۳۹،)، گری آرت گالری نیویورک، دوسالانه پوستر ورشو (1972۹۰،۸۶،۸۲،۸۰،۷۸،۷۶،۷۴،)، نمایشگاه گروه آزاد نقاشان و مجسمه سازان تهران (1353۵۵،۵۴،)، نمایشگاه آسیایی تصویرگران کتاب کودک تهران 1370 و ...
نمایشگاه انفرادی: تالار رضا عباسی (1339)، انجمن ایران و امریکا (1339)، تالار دانشکده هنرهای زیبای تهران (1342)، تالار ایران (1344۴۸،)، گالری تخت جمشید تهران 1352 و نگارخانه لاله تهران 1375
کارهای دیگر: بنیان گذار رشته گرافیک در دانشکده هنرهای زیبا، استاد رشته گرافیک دانشکده هنرهای زیبای تهران از سال 1347، رییس انتخابی کمیته هنرهای تجسمی کمیسیون ملی یونسکو در تهران از 1352 تا 1361، بنیان گذار و دبیر اجرایی دوسالانه هنری گرافیک (1356۵۸،)، عضو انجمن بین المللی طراحان گرافیک از سال 1356، بنیان گذار دوسالانه هنر گرافیک ایران (1366) و رییس هیات مدیر انجمن گرافیک ایران 1376
ببخشید مرا؛مرتضی ممیز
۱. من پدر نیستم؛ پدر گرافیک نیستم؛ پدر گرافیک نوین هم نیستم؛ من تنها یک تلاش گرم. این تعارفات متعلق به جامعه ای است که دنبال سمبل ها است.
۲. همه ما تصور می کنیم متمدن شده ایم، اما در واقع همان ببوهای دهاتی و ساده هستیم. اگر این سادگی از بین برود استثنائا متمدن می شوید.
۳. زندگی کوششی لذت بخش است؛ اگر آدم خوب و مثبت ببیند. این مثبت دیدن صرفا نگاه یک آدم هالو به زندگی نیست، بلکه جوهر خوش بختی را که خاص خوش بختی است، دست کم بو کشیدن است. این نکته ای است که اکنون آن را در دوره فوق لیسانس تدریس می کنم.
4. ندیدم کسی فی البداهه بحرالعلوم شود یا حتی اصلا فکر کردن را یاد بگیرد. با کند و کاو و تلاش است که یواش یواش به جایی می رسی. اکثرا بلد نیستیم فکر کنیم. فکر کردن سیستم فوق العاده مهم و ظریف پژوهشی قوی است که باید همچون یاد گرفتن الفبا در مدرسه به ما یاد داده شود. در حالی که در کشورهای جهان سوم کسی در دوران زندگی نه به وسیله پدر و مادر و نه مدرسه و نه خود جامعه فکر کردن را به ما یاد نداده اند. بنابراین به همین خاطر است که همیشه عقبیم و همیشه در سن های بالا به یک مسیر یا کورسویی می رسیم که چیزهایی را می فهمیم. ما چون فکر کردن بلد نیستیم از این گزارش ها و یا تفسیرهای شکمی درباره هر چیز به شکلی فراوان ارایه می کنیم و همان مبنای قضاوت زندگی ما می شود.
5. من تلاش می کنم سیستماتیک فکر کردن را به دانشجویان یاد بدهم اما در این انتقال تجربه موفق نبودم. چرا که بستر آن در جامعه ما وجود ندارد. ما مثل غلام رضای تختی یک نفره اوج می گیریم، جمع ما همچون سرزمین آلمان یک باره بالا نمی آید. در کشور ما و کشورهای جهان سوم به خاطر این حس صیقل زده شان تک نفره بالا می آیند و این امر به خاطر آن است که متفکران ما به صورت حسی آدم های فرهیخته ای هستند.
6. در زمان دانشکده و حتی پس از آن به افرادی برخوردم که کارهای بسیار زیبایی داشتند از جمله آغاسی و پس از آن محمد مدبر را کشف کردم. محمد بهرامی، بیوک احمری، جد عموی بزرگ خودم و ... ما همه معلم یکدیگر هستیم به شرطی که به هر چیزی با توجه و فکر نگاه کنیم. لقمان ادهم می گوید: ادب از که آموختی، از بی ادبان.
۷. باید به مرحله ای از تربیت و فرهیختگی برسید که هر کاری می کنید درست باشد. اگر دچار شیفتگی کامل شدید و یا تسلیم شدید بدانید که مرده اید. هنوز در 67 سالگی سرگیجه دارم، اما از این گنگی نمی ترسم، چرا که لازمه کشف است ؛ اگر یک روز فهمیدید که سوال ندارید به شما می گویم
- ببخشید مرا- خر هستید!
منبع:
http://www.hamshahri.org/vijenam/javan/1384/840501/011559.jpg
http://www.hamshahri.org/vijenam/javan/1384/840501/011568.jpg
http://www.hamshahri.org/vijenam/javan/1384/840501/011580.jpg
http://www.hamshahri.org/vijenam/javan/1384/840501/011583.jpg
http://www.hamshahri.org/vijenam/javan/1384/840501/011607.jpg

 

 

 

محمدعلی بنی اسدی
پیش از ورود به دانشکده در سال 1353 او را با امضای کمی عجیبش می شناختم که گاهی روی کلاه و گاه مثل مدال بر سینه آدم های قصه ای که طراحی کرده بود، می چسباند. این طرح ها برای کتاب هفته بود که 104 شماره آن چاپ شد، در دهه چهل بیش از 80 شماره آن را ممیز طراحی کرده بود، آن هم با وسایل مختلف؛ قلم مو، قلم هاشور، مداد شمعی روی کاغذ بافت درشت و ... که برای من که علاقه مند به طراحی و نقاشی بودم اعجاب آور بود. بعدها شوخی های زیادی شنیدم که مربوط می شد به امضای ممیز، یکی از دوستان می گفت در نمایشگاهی، کسی برای دوستش توضیح می داد که این کارهای همان ممیز (mamiz) است که قمپز امضا می کند.
در دوره ما سال اول دانشگاه دروس عمومی بود و از سال دوم تعیین رشته می کردیم، نقاشی، گرافیک، طراحی صنعتی و مجسمه سازی. من به نقاشی گرایش بیشتری داشتم و رشته انتخابی ام بود بنابراین با استاد ممیز کلاس نداشتم، ولی چون در دو رشته درس می خواندم، صبح ها دانشکده هنرهای زیبا و بعدازظهرها دوره دو ساله انیمیشن را می گذراندم. درس گرافیکم را با او گذراندم که کلاس جذاب و جالب توجهی بود.
من ضمن خواندن این دو رشته کار هم می کردم و آن درس دادن به عنوان مربی نقاشی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود و اتفاقا پایان کلاس های من مصادف شده بود با شروع کلاس های استاد و در همان جلسه اول هم غایب بودم و سهوا جلسه اول کلاس را از دست دادم. هم کلاسی هایم خبر دادند که استاد نه غیبت را می پذیرد و نه دیر آمدن و با تاسف به من هشدار دادند با شرایطی که دارم نه نمره ای خواهم داشت و نه استاد به من توجهی خواهد کرد و مرا از رویارویی با او برحذر داشتند. بالاخره سرکلاس حاضر شدم با نیم ساعت تاخیر. استاد ممیز از من پرسید کجا بودی؟ گفتم کار می کنم و چاره ای هم ندارم و توقعی هم از بابت نمره نخواهم داشت فقط بتوانم سرکلاس حاضر باشم. استاد پرسید چقدر دیرتر خواهی آمد؟ گفتم نیم ساعت. ایشان گفتند من به تو تا سه ربع ساعت فرصت می دهم. برای من بسیار خوشحال کننده و برای دوستانم بسیار عجیب بود. سال ها بعد که استاد از جوانی اش می گفت و این که در سال های آخر دبیرستان برای سر در مغازه ها و یا روی شیشه آن ها خط می نوشته است، به یادم آمد که آن فرصتی را که برای دیر آمدن به من داده بود نوعی تشویق در جهت تایید کار کردن بود، آن گونه که خود او از آغاز جوانی به کار و تحصیل پرداخته و تا به امروز که کار کردن مسوولانه را مهم ترین چیز می داند. برایم جالب بود که استاد همیشه معتقد بود که جوان ها و دانشجویان باید از انرژی و وقت خود به بهترین شکل استفاده کنند تا بتوانند آدم های موفقی باشند و در مورد آدم های موفق مثال هایش به هنرمندان محدود نمی شد. یادم است روزی یکی از فوتبالیست های معروف ایرانی را مثال زد و گفت او هدفش را خوب شناخته و سعی کرده مستقیم ترین راه را برگزیند و از اتلاف وقت و زیگزاگ رفتن خودداری کرده است و دست آخر با عصبانیت از جوانی صحبت کرد که چند روزی در خانه ای تنها بود و حتی تحمل نکرده در این چند روز به گلدان ها آب بدهد تا خشک نشوند.
ممیز همیشه آدمی را پرتلاش و اهل فکر کردن می خواهد و می پندارد که بزرگ ترین مشکل جوامع خصوصا کشورهای توسعه نیافته این است که یاد نگرفته اند که بیندیشند و از فکر خود به خوبی استفاده کنند و همیشه از خواجه عبدالله انصاری مثال می آورد که زندگی آزمایش است نه آسایش و در پی آن تاکید می کند که اگر زندگی این مبارزه ها را نداشته باشد، دیگر زندگی نیست.
وقتی اسکناس های دوهزار تومانی چاپ شد، گرافیست ها به لحاظ فنی به آن انتقاد کردندو خیلی از افراد عادی هم به شکل و شمایل آن اعتراض داشتند. شاید این اتفاق باعث شد که با دقت بیشتری به اسکناس های 1000 و 500 تومانی نگاه کنیم آثاری گرافیکی که خالق آن ها مرتضی ممیز است
باید اذعان کنم که در این ماه های بیماری، استقامت و مبارزه ای که استاد داشته اند بی نهایت شکوه مند و مثال زدنی است؛ خصوصا این که در یکی از این عیادت ها هنگامی که از من خواستند در مورد یکی از دانشجویان مطالبی را به استاد مربوطه منتقل کنم، شماره تلفن آن دانشجو را هم در حافظه داشتند و یا در مورد کارهایی که باید انجام می گرفت هیچ نکته ای را فراموش نکرده و این برایم جای شگفتی دارد. هیچ شمردن درد و مشکلی که تا مغز استخوان نفوذ کرده و جای صبر و حوصله برای آدمی باقی نمی گذارد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  33  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ممیز ، ممیز است

تحقیق در مورد نماز خوب چه نمازی است

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد نماز خوب چه نمازی است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد نماز خوب چه نمازی است


تحقیق در مورد نماز خوب چه نمازی است

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه7

 

فهرست مطالب

 

ادب و آداب نماز

سیماى نماز

چگونه عبادت کنیم؟

یکبار یک نمازِ خوب بخوان

آیا کسی هست که روزی چند مرتبه بگه: «الرحمن الرحیم» باز هم نسبت به خدا بدبین باشه؟ آیا کسی هست چند مرتبه بگه: «مالک یوم الدین» و یوم الدین رو نبینه؟ یه بزرگواری از دوستان ما در نماز وقتی که می خواست بگه مالک یوم الدین چشمهاش رو می بست، گفتن: آقا! در نماز مکروهه که چشمات رو ببندی مگر برای حضور قلب. گفته بود: شما نمی فهمید، وقتی من می گم: «مالک یوم الدین» یوم الدین رو می بینم.

این دیدن، اون باطنی است که بهش می رسیم. حقیقت نماز اینه. یه مقداری ماها نسبت به نماز وضعمون ناجور شده. گره هایی که تو کارهای معنوی می خوره، مال همینه.

نماز برترین عبادات

در مجموعه عبادات اسلامی، نماز برترین عبادت است که با عنوان عمود و ستون خیمه دین از آن یاد شده است. زیباترین مجموعه ای که خداوند برای ذکر و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نماز خوب چه نمازی است