فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد نقش مقتضیات زمان و مکان در حقوق کیفرى اسلام

اختصاصی از فی بوو تحقیق و بررسی در مورد نقش مقتضیات زمان و مکان در حقوق کیفرى اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق و بررسی در مورد نقش مقتضیات زمان و مکان در حقوق کیفرى اسلام


تحقیق و بررسی در مورد نقش مقتضیات زمان و مکان در حقوق کیفرى اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه

 22

برخی از فهرست مطالب

 چکیده: این پرسش که «حقوق کیفرى اسلامى‏» با ادعاى ثبات شریعت، چگونه مى‏تواند در مبارزه با پدیده‏هاى متغیر جرم و مجرمیت کارا و مؤثر باشد، از جمله پرسشهاى بنیادین در حوزه نظریه‏هاى حقوقى است که مصلحان اسلامى و نیز اسلام‏شناسان و مستشرقان، درباره آن بحث و مناقشه کرده‏اند. دراین نوشتار سعى شده برمبناى نظریه قانونى ولایت فقیه و دکترین «نقش تعیین کننده زمان و مکان در اجتهاد» که از سوى حضرت امام خمینى قدس‏سره مطرح شده است، پاسخى روشمند و جامع براى این پرسش ارائه شود.
گاهى هم به متعلق حکم اولى، عنوان ثانوى عارض مى‏شود; از قبیل: خطا، نسیان، عجز، اضطرار، اکراه، ضرر و حرج. از آنجا که عناوین ثانوى مذکور مفهوم اجتماعى نیز دارند، پس تغییر وتحول در آنها به دلیل تحولات زمانى و مکانى منطقى خواهد بود.
__________________________________

در اینجا بار دیگر این نکته را یادآور مى‏شویم که مقصود از «تغییر حکم‏» در مقوله احکام منصوصه، تغییر حکم به واسطه تغییر موضوع، متعلق یا مصداق است; بدین گونه که موضوع تغییر یافته از تحت‏یک حکم شریعت‏خارج مى‏شود، و حت‏حکم دیگرى از شریعت قرار مى‏گیرد، ولى هر دو حکم باز به عنوان حکم شرعى باقى‏اند. و لذا هرگاه کشف شود که موضوع حکم نخستین دوباره فعلیت‏یافته است، حکم نیز فعلیت مى‏یابد. این وضعیت در واقع «نوعى تغییر در عین ثبات‏» است، و هیچگاه معنایش خروج از قلمرو شریعت نیست.

3. چگونگى تاثیر مقتضیات زمان براحکام مستنبطه کیفرى

مراد از احکام مستنبطه کیفرى، همان آرا، نظریات و فتاواى حقوقدانان اسلامى از ادله شرعى است. در حقیقت احکام مستنبطه کیفرى ثمره اجتهاد فقیه است. حکم استنباطى که به شیوه صحیح (اصولى) به دست آمده باشد، به منزله حکم واقعى خداست و حجیت واعتبار شرعى دارد. به این قسم از احکام، احکام ظاهرى یا اجتهادى نیز اطلاق مى‏شود. با توجه به این واقعیت که نصوص کیفرى دین ثابت و محدود است و تفسیرها و استنباطات فقیهان اسلامى تحول پذیر و پایان‏ناپذیر است، مى‏توان دریافت که احکام مستنبطه کیفرى باید تشکیل دهنده قسمت عمده حقوق کیفرى اسلامى باشد.

فرایند اجتهاد - همچون دیگر معارف بشرى - در بسترزمان و مکان واقع مى‏شود. طبیعى است که با تغییر و تحول در این بستر، فهم فقیه متاثر گردد. از آنجا که اغلب نصوص دینى تفسیر پذیرند و از باب ظهورات حجیت مى‏یابند، قبول اثرپذیرى اجتهاد از مقتضیات زمان ومکان، آسانتر مى‏نماید. مضاف براینکه مقتضاى عقیده «تخطئه‏» میان حقوقدانان شیعه، همین است. توجه به «تاریخ‏» فقه اسلامى نیز شاهدى قوى و محکم براصل تحول اجتهاد در اثر مقتضیات زمان است. البته، ما از تحول‏پذیرى نسبى عدالت کیفرى اسلامى سخن مى‏گوییم، و از تحول بخشهایى از نصوص که داراى ترابط و تلائم منطقى با تحولات خارجى زندگى بشر است، دفاع مى‏کنیم. و برهمین مبنا، در مقدمه مقاله آوردیم که در حقوق کیفرى اسلامى حوزه ثابت هم داریم.

ابعاد تاثیر مقتضیات زمان ومکان در احکام مستنبطه کیفرى متعدد است. گاهى اوقات ممکن است که حقوقدان اسلامى در مواجهه با رویدادها، تحولات و مسائل زمان و مکان «منفعل‏» شود، و در نتیجه بدون درنگ و تعمق سخن از نوسازى حقوق‏اسلامى و قبول اقتضائات نوین به زبان آورد. تاریخ تحولات حقوق کیفرى اسلامى بویژه در دهه‏هاى اخیر، شاهد چنین حقوقدانانى بوده است; کسانى که به سبب تغییر محیط، اوضاع و احوال جدید و فشار افکار عمومى و جو داخلى و خارجى بدون یک کار اجتهادى از فتواى خود دست‏برداشته‏اند، و به اصطلاح جوزده شده‏اند. این افراد به جاى بازاندیشى، راه انکار و اخفاى فتاواشان را برگزیده‏اند. مصداق این گونه تاثیر زمان را مى‏توان در فتاواى منسوب به دکتر حسن‏الترابى، رئیس کنونى کنگره ملى سودان و متفکر نواندیش اسلامى، مشاهده کرد. از ایشان نقل شده است (احمدى، 1374، ج‏1، ص 74):

«مرتد از اسلام حد ندارد و هیچ‏گونه عقوبتى بر اونیست، زانى محصن رجم ندارد، و شارب خمر حد ندارد.»

کاملا پیداست که چنین تاثیر روانى واحساسى، بسختى با شرط عدالت و تقوا که شرط لازم فقاهت مى‏باشد، قابل جمع است.

از این جنبه از تاثیر نامقبول که بگذ


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد نقش مقتضیات زمان و مکان در حقوق کیفرى اسلام

دانلود تحقیق کامل درمورد نقش مقتضیات زمان و مکان در حقوق کیفرى اسلام

اختصاصی از فی بوو دانلود تحقیق کامل درمورد نقش مقتضیات زمان و مکان در حقوق کیفرى اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد نقش مقتضیات زمان و مکان در حقوق کیفرى اسلام


دانلود تحقیق کامل درمورد نقش مقتضیات زمان و مکان در حقوق کیفرى اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 22

 

نقش مقتضیات زمان و مکان در حقوق کیفرى اسلامى

چکیده: این پرسش که «حقوق کیفرى اسلامى‏» با ادعاى ثبات شریعت، چگونه مى‏تواند در مبارزه با پدیده‏هاى متغیر جرم و مجرمیت کارا و مؤثر باشد، از جمله پرسشهاى بنیادین در حوزه نظریه‏ هاى حقوقى است که مصلحان اسلامى و نیز اسلام‏ شناسان و مستشرقان، درباره آن بحث و مناقشه کرده‏اند. دراین نوشتار سعى شده برمبناى نظریه قانونى ولایت فقیه و دکترین «نقش تعیین کننده زمان و مکان در اجتهاد» که از سوى حضرت امام خمینى قدس‏ سره مطرح شده است، پاسخى روشمند و جامع براى این پرسش ارائه شود.
گاهى هم به متعلق حکم اولى، عنوان ثانوى عارض مى‏شود; از قبیل: خطا، نسیان، عجز، اضطرار، اکراه، ضرر و حرج. از آنجا که عناوین ثانوى مذکور مفهوم اجتماعى نیز دارند، پس تغییر وتحول در آنها به دلیل تحولات زمانى و مکانى منطقى خواهد بود.

در اینجا بار دیگر این نکته را یادآور مى‏شویم که مقصود از «تغییر حکم‏» در مقوله احکام منصوصه، تغییر حکم به واسطه تغییر موضوع، متعلق یا مصداق است; بدین گونه که موضوع تغییر یافته از تحت‏یک حکم شریعت‏خارج مى‏شود، و حت‏حکم دیگرى از شریعت قرار مى‏گیرد، ولى هر دو حکم باز به عنوان حکم شرعى باقى‏اند. و لذا هرگاه کشف شود که موضوع حکم نخستین دوباره فعلیت‏یافته است، حکم نیز فعلیت مى‏یابد. این وضعیت در واقع «نوعى تغییر در عین ثبات‏» است، و هیچگاه معنایش خروج از قلمرو شریعت نیست.

3. چگونگى تاثیر مقتضیات زمان براحکام مستنبطه کیفرى

مراد از احکام مستنبطه کیفرى، همان آرا، نظریات و فتاواى حقوقدانان اسلامى از ادله شرعى است. در حقیقت احکام مستنبطه کیفرى ثمره اجتهاد فقیه است. حکم استنباطى که به شیوه صحیح (اصولى) به دست آمده باشد، به منزله حکم واقعى خداست و حجیت واعتبار شرعى دارد. به این قسم از احکام، احکام ظاهرى یا اجتهادى نیز اطلاق مى‏شود. با توجه به این واقعیت که نصوص کیفرى دین ثابت و محدود است و تفسیرها و استنباطات فقیهان اسلامى تحول پذیر و پایان‏ناپذیر است، مى‏توان دریافت که احکام مستنبطه کیفرى باید تشکیل دهنده قسمت عمده حقوق کیفرى اسلامى باشد.

فرایند اجتهاد - همچون دیگر معارف بشرى - در بسترزمان و مکان واقع مى‏شود. طبیعى است که با تغییر و تحول در این بستر، فهم فقیه متاثر گردد. از آنجا که اغلب نصوص دینى تفسیر پذیرند و از باب ظهورات حجیت مى‏یابند، قبول اثرپذیرى اجتهاد از مقتضیات زمان ومکان، آسانتر مى‏نماید. مضاف براینکه مقتضاى عقیده «تخطئه‏» میان حقوقدانان شیعه، همین است. توجه به «تاریخ‏» فقه اسلامى نیز شاهدى قوى و محکم براصل تحول اجتهاد در اثر مقتضیات زمان است. البته، ما از تحول‏پذیرى نسبى عدالت کیفرى اسلامى سخن مى‏گوییم، و از تحول بخشهایى از نصوص که داراى ترابط و تلائم منطقى با تحولات خارجى زندگى بشر است، دفاع مى‏کنیم. و برهمین مبنا، در مقدمه مقاله آوردیم که در حقوق کیفرى اسلامى حوزه ثابت هم داریم.

ابعاد تاثیر مقتضیات زمان ومکان در احکام مستنبطه کیفرى متعدد است. گاهى اوقات ممکن است که حقوقدان اسلامى در مواجهه با رویدادها، تحولات و مسائل زمان و مکان «منفعل‏» شود، و در نتیجه بدون درنگ و تعمق سخن از نوسازى حقوق‏اسلامى و قبول اقتضائات نوین به زبان آورد. تاریخ تحولات حقوق کیفرى اسلامى بویژه در دهه‏هاى اخیر، شاهد چنین حقوقدانانى بوده است; کسانى که به سبب تغییر محیط، اوضاع و احوال جدید و فشار افکار عمومى و جو داخلى و خارجى بدون یک کار اجتهادى از فتواى خود دست‏برداشته‏اند، و به اصطلاح جوزده شده‏اند. این افراد به جاى بازاندیشى، راه انکار و اخفاى فتاواشان را برگزیده‏اند. مصداق این گونه تاثیر زمان را مى‏توان در فتاواى منسوب به دکتر حسن‏الترابى، رئیس کنونى کنگره ملى سودان و متفکر نواندیش اسلامى، مشاهده کرد. از ایشان نقل شده است (احمدى، 1374، ج‏1، ص 74):

«مرتد از اسلام حد ندارد و هیچ‏گونه عقوبتى بر اونیست، زانى محصن رجم ندارد، و شارب خمر حد ندارد.»

کاملا پیداست که چنین تاثیر روانى واحساسى، بسختى با شرط عدالت و تقوا که شرط لازم فقاهت مى‏باشد، قابل جمع است.

از این جنبه از تاثیر نامقبول که بگذریم، نوبت‏به تاثیر زمان ومکان برفرایند منطقى اجتهاد مى‏رسد. به هر حال، اگر ما اجتهاد فقهى و عملیات استنباطى حقوقدان اسلامى را یک فعالیت ترکیبى شامل: «حکم شناسى‏» و «موضوع شناسى‏» بدانیم، در نتیجه تاثیر زمان و مکان در هر دو بخش از این فعالیت قابل پیگیرى است. قابل ذکر است که تفاوت این تاثیر از بحث پیشین که درباره مجرد تغییر موضوع، مصداق یا متعلق حکم بود، در عنصر «آگاهى و شناخت‏» فقیه به تحولات و تغییرات است. یعنى، در اینجا بحث در خصوص تاثیر زمان ومکان بر «فهم‏» شریعت است، که از طریق فهم و شناخت موضوع حکم شرعى و خود حکم صورت مى‏گیرد. مجموع آگاهیها و شناختهاى خارج از نصوص فقیه‏از جمله مصادیق بارز مقتضیات زمان ومکانند، و در فهم دقیقتر و کاملتر مفاهیم به کار رفته در نصوص دینى مؤثرند. استاد شهید مطهرى درباره موضوع شناسى مى‏گوید (مطهرى، 1361، ص‏100):

«فقیه و مجتهد کارش استنباط و استخراج احکام است، اما اطلاع واحاطه او به موضوعات و به اصطلاح طرز جهان بینى‏اش، در فتواهایش زیاد تاثیر دارد. و فقیه باید احاطه کامل برموضوعاتى که برآن فتوا صادر مى‏کند، داشته باشد.»

پاره‏اى محققان در تفسیر این پیام امام قدس‏سره که «اجتهاد مصطلح در حوزه‏ها کافى‏نمى‏باشد»، مى‏گویند که مراد امام از ناکافى بودن اجتهاد مصطلح، ناکافى بودن موضوع شناسى موجود در حوزه‏هاى علمیه است (فنایى، 1374، شماره 5، ص‏95; ایزد پناه، 1374، ج‏5، ص‏75).

بدین ترتیب، نقش مقتضیات زمان ومکان در تحول موضوع‏شناسى و در گسترش و تعمیق شناخت فقیه نسبت‏به آنها، انکار نشدنى است. به میزانى که کم و کیف معلومات فقیه درباره موضوعى بیشتر و عمیقتر مى‏شود. فتواى او نیز اتقان و اعتبار بیشترى مى‏یابد. این نوع موضوع‏شناسى، در مقام فهم حکم شرعى و اجتهاد - نه در مقام عمل به حکم شرعى و تقلید- صورت مى‏پذیرد. از این نظر، علوم مربوط به آن از «مبادى اجتهاد» قلمداد مى‏شوند.

مقتضیات زمان ومکان چه درشناخت موضوعات مستنبطه کیفرى (4) همچون: زنا، بى‏حجابى، مرتد و قذف، و چه در شناخت موضوعات غیرمستنبطه کیفرى همچون: ضرر، رشوه، خطا، عمد، دفاع مشروع و تسبیب مؤثر است.

براى مثال در موضوعات مستنبطه‏اى مثل: دیه چیست و مقدار آن چقدر است؟ قصاص در کجا ثابت است؟ میزان و نصاب سرقت چه اندازه است؟ قذف چیست؟ محصن کیست؟ و محاربه چیست؟، مقتضیات زمان و مکان در شناخت مفاهیم به کار رفته در آنها مؤثر است. همچنانکه توجه به شرایط و مقتضیات زمان، در نظر گرفتن محیط صدور نص‏دینى، دقت نسبت‏به اختلاف مکان روایات یا مکان راوییى که از امام سؤال کرده است، و شناخت‏شان نزول، در تبیین هر چه بهتر و کاملتر موضوع نقش دارند. و چه بسا فقیه بالحاظ عنصر زمان ومکان و اقتضائات آن، در مراجعه مجدد به نص شرعى، قیود و شرایطى را بیابد که تاکنون از دید خود او و دیگر مجتهدان مخفى بوده است.

از سوى دیگر، در پرتو توجه به مقتضیات زمان، امکان کشف ملاکات و مناطات احکام پدید مى‏آید. براى مثال، پاره‏اى از فقیهان معاصر در مورد دیه قتل عمد و حکم به تخییر در پرداخت آن از یکى از انواع ششگانه، ملاک حکم راتساوى قیمتها دانسته‏اند. لذا، به نظر آنان در زمانى یا مکانى که تساوى وجود نداشته باشد، حکم به تخییر هم وجود نخواهد داشت. بنابراین، در زمان فعلى که ارزش انواع دیه نابرابر است، لازم مى‏نماید قیمت‏شتر را- که قیمت پایه بوده است - محاسبه و پرداخت کرد (مرعشى شوشترى، 1372، شماره 4و5، ص‏189).

ابزار مجتهد براى شناخت موضوعات غیر مستنبطه، عرف، لغت‏یا نظریات کارشناسى است. «عرف‏شناسى‏» امروزه به عنوان یک رشته تخصصى از جامعه شناسى درآمده، و داراى روش تحقیق خاصى است. شیوه‏اى که تاکنون در میان حوزویان معمول بوده است، درمقابل این گونه پژوهشهاى علمى عرف‏شناختى، اعتبار و دقت‏کمترى دارد. مواردى همچون: آگاهى از ویژگیهاى: محیطى، معیشتى، فرهنگى، سیاسى و اجتماعى زمان صدور نص، و کشف شیوه زندگى در آن عصر و نیز آشنایى با ویژگیهاى عینى و ذهنى راویان حدیث که در فهم درست و دقیق موضوعات عرفى مؤثرند، امروزه از طریق دانشهاى خاصى همچون: تاریخ، جغرافیا، روان‏شناسى، جامعه‏شناسى، انسان شناسى، مردم شناسى به دست مى‏آیند. از این‏رو، توسل به صرف، نحو، اصول فقه، منطق صورى و تفسیر لفظى، چندان کفایت نمى‏کند. خلاصه آنکه علوم تجربى از رهگذر موضوع شناسى، نقشى تعیین‏کننده و کلیدى درفهم حکم شرعى و عمل به آن دارند. در واقع، برجسته‏تر شدن نقش علوم تجربى در اجتهاد که از طریق موضوع شناسى صورت مى‏گیرد، یکى از قلمروهاى اساسى تاثیر مقتضیات زمان و مکان در اجتهاد است (غرویان،1373، صص‏9-10). با کمک علوم جنایى تجربى جدید، همچون: جرم شناسى، کیفرشناسى، بزه دیده شناسى، جامعه شناسى جنایى، روان‏شناسى جنایى، روان پزشکى جنایى، علوم جرم‏یابى، پلیس علمى و پزشکى قانونى، کشف تغییر - بیرونى یادرونى - موضوع و احراز صدق مفاهیم موضوعات کهن کیفرى برموارد جدید و نوپیدا، آسان مى‏شود.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد نقش مقتضیات زمان و مکان در حقوق کیفرى اسلام

تحقیق در مورد اهداف مجازاتها در جرایم جنسى مستوجب حد در حقوق کیفرى اسلام (1)

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد اهداف مجازاتها در جرایم جنسى مستوجب حد در حقوق کیفرى اسلام (1) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اهداف مجازاتها در جرایم جنسى مستوجب حد در حقوق کیفرى اسلام (1)


تحقیق در مورد اهداف مجازاتها در جرایم جنسى مستوجب حد در حقوق کیفرى اسلام (1)

لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*

 

فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه : 13

 

فهرست مطالب:

 

چکیده

این مقاله به روش مطالعه تحلیلى به بررسى اهداف مجازاتهاى اسلامى در سه جرم جنسى مستوجب حد (زنا، لواط و مساحقه) پرداخته است. با کنکاش در مواردى همچون مبناى جرم انگارى، نظام حاکم بر ادله اثبات و بررسى عوامل سقوط مجازات در این جرایم روشن مى‏شود که آموزه‏هاى اسلامى به رغم تاکید فراوان بر قبح ذاتى این اعمال و اثبات مسؤولیت اخلاقى براى مرتکبان آن، بر تستر و پوشیدن این جرایم و جلوگیرى از اثبات آنها اصرار مى‏ورزد. در مجازات نیز تاکید اصلى بر اصلاح مرتکبان و نادم شدن آنهاست; با این حال، اهدافى همچون بازدارندگى عمومى و خصوصى، اجراى عدالت و حتى ارضاى خاطر بزه‏دیدگان نیز از نظر دور نمانده است.

درآمد

مباحث فلسفه حقوق، بخش مهم وحساس این رشته از دانش را تشکیل مى‏دهد. به گواهى تاریخ، طرح این مباحث هم مایه رشد و شکوفایى این دانش بوده وهم تحولات اجتماعى مهمى را در پى داشته است. به گفته «دل وکیو» آثار فیلسوفان حقوق همواره با پیشرفتهاى بزرگ مدنیت همراه بوده است (3) .

بحث درباره اهداف مجازاتها بخشى از مباحث مربوط به فلسفه حقوق در عرصه حقوق کیفرى است. سخن گفتن از اهداف مجازاتها در هر نظام حقوقى از آن رو که در نهایت‏به تبیین بخش قابل توجهى از سیاست کیفرى آن نظام مى‏انجامد، از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است; چه هرگاه نهادهاى دست‏اندرکار مجازات بدانند مقصود از کیفر چیست، آن را متناسب با فواید اجتماعى و فردیش به کار مى‏بندند و در نتیجه، امکان تحقق عدالت کیفرى بیشتر مى‏شود. تبیین اهداف مجازاتها همچنین روحیه تمکین نسبت‏به قانون را در بزهکارانى که به کیفر مى‏رسند، افزایش مى‏دهد; وقتى بزهکاران بدانند قواى عمومى حاکم، آنها را براى تحقق مصلحتهایى در رابطه با خود آنها یا جامعه به کیفر مى‏رساند، مجازات را آسان‏تر پذیرا مى‏شوند و براى گریز از آن کمتر اصرار مى‏کنند.

بحث درباره اهداف مجازاتها در خصوص جرایم جنسى از اهمیت مضاعفى برخوردار است; از آن رو که با مبحث مهم خالت‏حاکمیت در حوزه رفتار خصوصى افراد ارتباط دارد. در حقیقت‏به دلیل این که بسیارى از جرایم جنسى بطور پنهانى انجام مى‏گیرد، تلاش براى کشف و اثبات آنها با کنکاش و جستجو در امور شهروندان ارتباط پیدا مى‏کند. شهروندان معمولا مایل نیستند حاکمیت در حوزه امور شخصى وپنهانى آنها دخالت کند. کم نیستند حکومتهایى که به دلیل دخالت افراطى در حوزه رفتار خصوصى شهروندان، مقبولیت عمومى خود را از دست داده و با بحران مشروعیت مواجه شده یا به گرداب سقوط فرورفته‏اند. فراگیر بودن برخى از مصادیق جرایم جنسى مانند زنا و بطور کلى نقش مؤثرى که گسترش این دسته از جرایم در تباهى و نابودى یک جامعه دارد نیز بر اهمیت آن مى‏افزاید. گواه اهمیت این جرایم آن است که از دیر باز تاکنون فصلى از قوانین کشورهاى مختلف به بحث درباره این دسته از جرایم پرداخته است. حتى پس از انقلاب کبیر فرانسه و گسترش آزادیهاى فردى با آن که بسیارى از کشورها در راستاى محدود ساختن جرایم جنسى تلاش کرده‏اند، اما هنوز هم فصلى از قوانین کشورهاى گوناگون به بحث درباره این جرایم مى‏پردازد.

در حقوق کیفرى اسلام، وجود قواعد و مقررات خاص در زمینه جرایم عفافى، ضرورت تبیین اهداف مجازاتها در این دسته از جرایم را دوچندان مى‏کند. مثلا با آن که آموزه‏هاى اسلامى به طور کلى بر حفظ عفت و پاکدامنى فراوان تاکید مى‏نماید، اما در زمینه کشف و اثبات جرم جنسى حساسیت چندانى به چشم نمى‏خورد، اغلب جرایم عفافى بدون شاکى خصوصى، قابل پیگیرى و تحقیقات نیست. ضمن این که نظام حاکم بر ادله اثبات در اغلب این جرایم به گونه‏اى طراحى شده که اثبات جرم در شرایط عادى محال مى‏نماید. این در حالى است که در حقوق عرفى «جرم‏» پدیده‏اى است که قواى عمومى حاکم همه توان خودرا براى کشف آن به کار مى‏گیرند. این رویکرد شریعت نیازمند به مطالعه‏اى جدا از مطالعه اهداف مجازاتها در دیگر جرایم است.

1- تبیین موضوع بحث

مقصود از «اهداف مجازات‏» امورى است که کیفر به منظور دستیابى به آن پیش بینى و اجرا مى‏شود. در ادبیات حقوقى براى بیان این مفهوم از اصطلاح «فلسفه مجازات (4) »هم استفاده مى‏شود. بسیارى از نویسندگان حقوق کیفرى در غرب، نام تمام یک کتاب یا بخشى از آن را که به تحلیل و توجیه پدیده مجازات پرداخته، به همین نام نامگذارى کرده‏اند (5) .

مقصود از اهداف مجازات، تنها چیزى نیست که فقیهان در اصطلاح آن را «علت‏حکم‏» مى‏نامند; بلکه بحث درباره حکمت احکام را نیز در برمى‏گیرد; بحث درباره حکمت مجازات از نظر اهمیت‏به پایه بحث از علت مجازات نمى‏رسد; اما پى بردن به حکمت مجازات از آن رو که دیدگاه قانونگذار را روشن مى‏سازد سودمنداست.

بحث درباره اهداف مجازاتها را نباید با بحث درباره مبانى جرم انگارى یکى انگاشت. هرچند چون مجازات نوعى ضمانت اجرا براى تحقق همان مصلحتى است که جرم انگارى با توجه به آن صورت گرفته، کیفر به نوعى برآورنده همان هدفى خواهد بود که در جرم انگارى مورد توجه قرار گرفته است. با این همه، ویژگیها و آثار متفاوت و حتى متضادى که در انواع مجازاتها وجود دارد به ما امکان مى‏دهد تا بتوانیم اهداف مجازات را از مبناى جرم انگارى تمییز دهیم.

مقصود از مجازاتهایى که در این نوشتار مورد بررسى قرار مى‏گیرد کیفرهاى قانونى یا قراردادى است; یعنى مجازاتهایى مانند تازیانه و قطع دست که اسلام آنها را ضمانت اجراى مادى براى برخى از جرایم قرار داده است. بنابراین اهداف کیفرهاى تکوینى، کیفرهایى که نماد خشم خداوند نسبت‏به مردم و جامعه‏هاى گناهکار است و نیز کیفرهاى اخروى مورد بررسى قرار نمى‏گیرد. هر چند آن مجازاتها نیز اهداف مخصوص به خود را دارند.

مقصود از «جرایم جنسى (6) »معناى عامى است که ارتباطات جنسى طبیعى یا غیر طبیعى مانند زنا، لواط، همجنس بازى، جریحه‏دار کردن حیاى جنسى دیگرى مانند بازى کردن با آلت جنسى او، تعرض به عفت و حیاى دیگران مانند بیرون آوردن آلت تناسلى نزد آنان و حتى ارتکاب عمل جنسى مشروع در حضور دیگران را در برمى‏گیرد. (7) این دسته از جرایم در فقه سنتى شیعه یا سنى با این عنوان مورد بحث قرار نگرفته است، بلکه احکام و مقررات مربوط به مصادیق آن مانند «زنا» و «لواط‏» در کتاب الحدود بطور موردى ذکر شده است. بنابراین، اصطلاح یاده شده بیشتر اصطلاحى حقوقى است تا فقهى.

مقصود از جرایم مستوجب حد، جرایمى است که در کتاب و سنت مجازات ثابتى براى آن پیش بینى شده است. گرچه اهداف مجازات در این دسته از جرایم با اهداف مجازاتها در جرایم جنسى مستوجب تعزیر کاملا مغایر نیست، اما تنوع جرایم جنسى مستوجب تعزیر و نیز تغایر اصول وقواعد حاکم بر این دو دسته جرایم ایجاب مى‏کند که بطور جداگانه مورد بررسى قرار گیرند.

به رغم محاسنى که در مجازاتهاى ثابت وجود دارد درباره این تقسیم بندى سنتى و اصولا پیش بینى مجازاتهاى ثابت‏براى جرایم، تردیدهایى هم مطرح شده است. از جمله این که هدف از مجازات بسته به شرایط و اوضاع و احوال جامعه تغییر مى‏کند، بنابراین مجازاتهاى کاملا ثابت چگونه اهداف متغیر را برآورده خواهد ساخت؟ اگر فرض شود شکل و قالب اجراى حدود نتواند اهداف تشریع آن را برآورده سازد، چه راهکارى براى حل مشکل وجود دارد؟ برخى با طرح نظریه موسمى بودن مقررات کیفرى اسلام و گروهى با برداشتهاى مبتنى بر هرمنوتیک از متون کیفرى و دسته‏اى با توسعه دادن اختیارات حاکم اسلامى در چند و چون اجراى حدود تلاش کرده‏اند به این گونه ایرادها پاسخ گویند. (8) اما نوشتار حاضر با قطع نظر از مباحث فوق اهداف مجازاتها در جرایم جنسى مستوجب حد را بر پایه تشریع اولى آنها بررسى نموده است.

2 - راههاى پى بردن به اهداف مجازاتها

پیش از بحث درباره اهداف مجازاتها باید دید چگونه مى‏توان به اهداف مجازاتها در یک نظام حقوقى پى برد؟

از جمله راههاى پى‏بردن به اهداف مجازاتها در هر نظام حقوقى تصریحات قانونگذار است. تصریح قانونگذار به اهداف خود در متن قانون یا مقدمه آن مى‏تواند بیانگر اهداف قانونگذار و از جمله اهداف مجازاتها باشد. ولى قانونگذاران معمولا از این شیوه استفاده نمى‏کنند. افلاطون این پدیده را نقصى در قانونگذارى ارزیابى نموده است (9) .البته براى پى بردن به هدف واقعى قانونگذار - در نظامهاى حقوق عرفى - نباید به تصریحات او بسنده کرد; زیرا ممکن است چیزى به عنوان هدف مطرح شده باشد، اما در عمل - خواسته یا ناخواسته - بخشهاى مختلف نظام حقوقى به گونه‏اى طراحى شده باشد که چیزى مغایر و حتى متضاد با اهداف پیش بینى شده، تحقق یابد. از این رو براى پى بردن به اهداف قانونگذار، تاکید اصلى باید بر مطالعه تحلیلى و نسبت‏سنجى میان اجزاى مختلف نظام حقوقى باشد.

شناخت اهداف کلى و کلان یک نظام حقوقى نیز ما را در شناسایى اهداف مجازاتها در آن نظام کمک مى‏کند. معمولا در یک نظام حقوقى واحد، اجزا و بخشهاى گوناگون مکمل یکدیگرند و همگى برآورده ساختن یک هدف را دنبال مى‏کنند. بنابراین، شناخت مقاصد کلى یک آیین، مکتب یا نظام حقوقى و نیز پى بردن به دیدگاه قانونگذار در زمینه «اصالت فرد» یا «اصالت جامعه‏» در شناخت اهداف مجازاتها مؤثر است. مثلا در نظامهاى استبدادى که فرد یا طبقه حاکم همواره در صدد نمایش اقتدار خویش به مردم است، از اجراى مجازاتها هم در همین راستا استفاده مى‏شود. از همین رو وجود مجازاتهاى خشن، لازمه طبیعى نظامهاى اقتدارگرا است (10) ،حال آن که در نظامهاى الهى که هدف، سعادت انسان و هدایت او است، مجازاتها عمدتا به هدف اصلاح بزهکاران و بازسازى آنها اجرا مى‏شود. از همین رو جز در مواردى که کیان جامعه آسیب ببیند اصرارى براجراى کیفرهاى خشن نیست.

مطالعه در شیوه اجراى مجازاتها نیز مى‏تواند تا اندازه‏اى اهداف مجازاتها را براى ما روشن سازد. مثلا تاکید بر اجراى مجازاتها به صورت آشکار و علنى گویاى آن است که قانونگذار بر نقش ترذیلى و بازدارندگى کیفر تاکید دارد، حال آن که اجراى کیفرهاى ملایم و پنهانى نشان از آن دارد که قانونگذار به بازپرورى مجرم توجه بیشترى دارد.

دقت در موارد سقوط مجازاتها نیز گویاى اهداف مجازاتها است; مثلا از سقوط کیفر با رضایت زیان‏دیده از جرم مى‏توان فهمید که قانونگذار در جعل کیفر، جبران خسارت وارد بر مجنى‏علیه و ارضاى خاطر آزرده او را در نظر داشته است. همچنین سقوط کیفر یا تخفیف آن در اثر توبه و پشیمانى بزهکار نشانگر این است که قانونگذار به اصلاح بزهکار مى‏اندیشد.

قائل شدن به مرور زمان کیفرى یعنى این که پس از گذشت مدت زمان مشخصى، تعقیب جرم و اجراى حکم کیفرى قطعى موقوف شود گویاى آن است که قانونگذار اجراى کیفر را برآورنده هدف مورد نظر خود نمى‏داند; حال یا به علت این که غالبا بزهکاران پس از گذشت زمان طولانى از ارتکاب بزه پشیمان مى‏شوند، یا از آن رو که باگذشت زمان، خاطره تلخى که از وقوع جرم در اذهان جامعه نقش مى‏بندد از بین مى‏رود، یا به دلیل مراعات نظم و مصلحتى دیگر. (11)

در عمل چه بسا ممکن است میان مصلحت ناشى از اجراى مجازات با مصالح دیگر تزاحم پیدا شود. دقت در احکام قانونگذار در موارد تزاحم و این که او تا چه اندازه بر اجراى مجازاتها اصرار مى‏ورزد و در چه مواردى از اجراى آن چشم مى‏پوشد به خوبى نمایانگر نگرش قانونگذار به مجازات و اهداف آن است. بر پایه روایت مشهور و معتبرى که شیعه و سنى آن را نقل کرده‏اند امیرالمؤمنین علیه السلام در سرزمینهاى غیراسلامى از اجراى حد بر بزهکاران مسلمان خوددارى مى‏کرد، از آن رو که مبادا به کیفر رسانیدن آنها سبب شود تا به دشمن پناه برند و در سرزمین آنان ماوى گزینند. (12) تحلیل این رفتار امام على‏علیه السلام به ما مى‏آموزد که هرگاه اجراى مجازات - با همه اهمیتى که دارد- چنین مفسده‏اى را به همراه داشته باشد باید از آن چشم‏پوشى کرد. همچنان که در دوران ما برخى از فقیهان بر پایه همین گونه مصلحت‏سنجیها اجراى مجازات «رجم‏» را روا نمى‏دارند، از آن رو که اجراى این مجازات موجب پیدایش نوعى تنفر و انزجار نسبت‏به مقررات اسلامى در افکار عمومى است. (13)

دقت در شیوه رویارویى قانونگذار با پدیده تکرار جرم ما را به فهم اهداف مجازاتها رهنمون مى‏شود. معمولا قانونگذاران در مواجهه با تکرار کنندگان جرم به تشدید مجازات روى مى‏آورند، این که در موارد تکرار جرم، سیر صعودى تشدید مجازاتها چگونه طى مى‏شود از جهتى نمایانگر اهداف مجازاتها است.

مطالعه در نظام حاکم برادله اثبات جرایم هم بطور مستقیم و هم به لحاظ ارتباطى که با جرم انگارى پیدا مى‏کند با فهم اهداف مجازاتها مرتبط است. فرض کنیم قانونگذار، رفتارى را تنها در صورتى که گواهان قابل توجهى بر وقوع آن شهادت دهند قابل کیفر بداند. از این رویکرد مى‏توان چنین استنباط کرد که حساسیت قانونگذار بیشتر ناظر به آشکاربودن آن عمل و رفتار ضد اجتماعى و رابطه آن با جامعه و نظم عمومى است و نه مفسده و بدى ذاتى آن.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اهداف مجازاتها در جرایم جنسى مستوجب حد در حقوق کیفرى اسلام (1)