فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله زندگینامه سعدی

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله زندگینامه سعدی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

مقدمه
بدون تردید ، تحقیق و دقت مورخان درباره زندگانی بزرگان در خور ستایش است ، ولی تا جائیکه بر غموض روح آنها روشنی بریزد . پس جستجو و تفحص باید گرد اموری دور زند که در پرورش شخصیت و جهت سیر معنوی آنها موثر باشد ، ورنه سیاه کردن صفحاتی از نقل اقوال مختلفه ، راجع به سال تولد و ماه ، وفات وعده اولاد و سفرهای بیحاصل و حتی پیدا کردن مممدوحین شاعری ، خبر ملال ثمری ندارد ، مگر اینکه فرض شود این وقایع در تکوین معنویات او تاثیری داشته است . فعلا نوازش امیری یا قهر و غضب او در برانگیختن طبع شاعری کمک کرده باشد.
امیل لودویک در نگارش شرح زندگی گوته و بیسمارک خیلی به حاشیه پرداخته ، از دوران کورکی و محیط اجتماعی آندو سخن گفته و حتی حوادث ناچیز بسیاری از دوران صباوت گوته و رسوم اعیان پروس را بیان کرده است ، ولی همه آنها به نحوی در تکوین شخصیت این سیاستمدار و آن فرزانه بزرگ موثر جلوه می کند .
متاسفانه درباره سعدی چنین تحقیقاتی صورت نگرفته و از زندگانی وی در اوان جوانی و پس از آن در دوره اقامت بغداد و تحصیل در مدرسه نظامیه و مسافرتی وی در بلاد اسلامی و کیفیت زندگانی او طی سی سالی که در کشورهای عربی بسر برده است چیز قابلی در دست نیست و آنچه از گفته های خود وی برمی آید خیلی کم است و معلوم نیست تا چه حد با واقع یا وقایع تاریخی مطابقت دارد ، از همین روی غالب محققان دقیق معتقدند حکایات و واقعات مندرجه د رگلستان یا بوستان قابهائیست که سعدی مطالب خود را در آن گذاشته است ، بنابراین نباید از آنها صحت تاریخی متوقع بود . پس ناچار نباید دنبال سعدی تاریخی رفت ، بلکه باید دنبال سعدیی شتافت که گلستان را نوشته ، بوستان را بنظم درآورده قصاید ارزنده و غزلیات بیمانندی سروده است . اساسا سعدی حقیقی آنست که از این آثار سر بیرون می آورد .تمام تفحص ها در اطراف زندگانی مرد بزرگی برای شناختن قیافه حقیقی و بازیافتن روح و فکر اوست و این مقصود از گفته ها و نوشته های شاعر و نویسنده ای بهتر صورت می گیرد . (( از کوزه همان برون تراود که در اوست )) تراوشهای روح سعدی بهتر از هر کتاب تاریخی او را به ما نشان می دهد.
مطلب دیگری که شایسته است این مقدمه بدان منتهی شود این نکته است که تمام قدرت و قوت سعدی در طرز بیان و سبک مخن وی نهفته است. نشان دادن این معنی مستلزم ورود در فن سخن و اسرار ترکیبات و تلفیقات اوست و برای اهل فن و اهل تحقیق مجال وسیعست که وارد جزئیات شده ، تار و پود سخن او را بیرون کشیده و ماهیت آنرا نشان دهند ، مثلا چه واژه هایی بیشتر و چه کلماتی کمتر به کار برده ، در ترکیب جمله چه شیوه ای دارد ، از مضمونها کدام از خود اوست و کدام را از دیگران گرفته و آنها را که از دیگران گرفته چگونه تغییر داده ، مضمون واحد را به چند شکل ادا کرده … الخ . همانطوریکه در بالا گفته شد بزرگترین وجه امتیاز سعدی شیوه سخن اوست و بحث در این موضوع مستلزم تخصص در تمام فنون لغت و ادبست ، تا با تحلیل و تعلیل های فنی بتوان سر زیبایی و استحکام زبان او را نشان داد ، و این امر برای مردمان متفننی که زیبایی را میستایند و پیوسته مجموع را می بینند و بوجد می آیند ، بدون اینکه وارد رموز فنی کار شوند ، دشوار مینمود.
شیوه سخن و فصاحت متلالا سعدی این رای را موجه و قابل قبول میکرد : سعدی غزلسراست با طبیعی ترین و بشری ترین احساس ، سروکار دارد . با سر انگشت جادوگر خود تارهای قلب ما را به نوا در می آورد و این کار را بدون تکلف انجام میدهد . بسهولت نوازنده زبردستی که با سیمهای تار بازی میکند و از آن نفمه های موزون میریزد ، سعدی کلمات را بهم جوش داده و جمله های مترنم می آفزایند .
سعدی جنبه های مختلف دارد : هم نثر و هم نظمی از خود باقی گذاشته است که معیار اصالت زبان فارسی امروز بشمار میرود ،‌ هم قصیده سراست و هم غزلهای آبدار سروده ، هم موعظه کرده و هم به مطایبه پرداخته ، هم در اخلاق سخن رانده و هم در سیاست و اجتماع ، هم از تصوف و عرفان دم زده است ، و هم مانند متشرع زاهدی از ظواهر دیانت .
خلاصه در بسیاری از نواحی عقلی و روحی و اجتماعی وارد شده است ، بطوریکه مظهر خردمندی قرار گرفته و قریب هفت قرن است که جمله ها ، مصراعها و ادبیات وی مانند امثال سایره دهان به دهان می گردد و گفته های وی چکیده حکمت بشمار می رود .
همه سرمایه سعدی سخن شیرین بود وین از او ماند سدانم که چه با او برود
جدل ناپذیرترین کار سعدی سخن اوست . در تاریخ ادبی ایران که گویندگاه چیره طبع
فراوانند سعدی بطور خیره کننده ای میدرخشد . کسی چون او صنعت و سادگی ، استحکام و روانی ، عذوبت و رقت را بهم نیامیخته و بدین موزونی سخن نگفته است. قدرت وی در سخن به پایه ایست که نقطه های قابل انتقادی را در ناحیه فکری پوشانیده و حسن بیان وی چنان بر مطالب او پوشش زیبایی می افکند که خواننده را از غور و تعمق باز می دارد و نقطه های ضعف و متناقصات گفته های وی به چشم می خورد . به همین دلیل قریب هفتصد سال گلستان کتابی اخلاقی و تربیتی بشمار رفته و دربست آنرا به اطفال می آموختند.
همین معنی پرده ای از پندار بر دیده شیفتگان وی کشیده ، او را جامع ترین و کاملترین
گویندگان ایران گفته اند . در کتابی که به سال 1316 ، بمناسبت جشن هفتصدمین سال نگارش گلستان ، از طرف وزارت فرهنگ منتشر گردید و عده زیادی از فاضلان صاحب نظر مقالاتی در آن داشتند ، این وجد و ایمان به سعدی خوب مشاهده می شد : او را شاعر ، نویسنده ، حکیم پیشه و نوعدوست و غیره گفته بودند ، و مرحوم فروغی عشق سعدی ، عشق طبیعی و بشری سعدی را ، عشقی که مترنم ترین دیوان غنایی را بوجود آورده است ، نادیده انگاشته ، آنرا (( عشق به عوالم مافوق الطبیعه )) گفته و صریحا نوشته بود (( زبده و لب عرفان را در پرده معاشقه پوشانیده است )) و هزارها ادبیات عاشقانه سعدی را فراموش کرده و به چند بیتی نظیر بیت زیر استشهاد کرده بود :
هر کسی را نتوان گفت که صاحبنظرست عشقبازی دگر و نفس پرستی دگرست
میان سعدی و پایه گذاران شعر فارسی این وجه مشترک هست که از سادگی بیان برخوردار و لفظی جای سادگی را گرفته و انحراف ذوق ، هرگونه لفاظی و عبارت پردازیرا عنوان کمال طبع و ادب می پندشت . پس باید قریحه در سعدی ذاتی و قوی باشد تا از تاثیر محیط برکنار مانده و صنایع لفظی را در سخن تا حدی بکار برد که بدان تشنگی و موج دهد و آثار تکلف وتصنع در آن محسوس نگردد ، بقول خود او :
معشوق خوبروی چه محتاج زیور است بر انگشتان کشیده خوشرنگ زیبایی که بزیور نیازی ندارد آگر نگین پرآبی بدرخشد از زیبایی آن نمی کاهد و شاید خوبی آنرا بیشتر نشان دهد ، ولی اگر ب همین انگشتان شش هفت آنهایی اهمیت می دهد که به گفته او موج و خوش آهنگی دهد :
هزار بار بگفتم که دیده نگشایم
بروی خوب و لیکن تو چشم می بندی
من چنان عاشق رویت که ز خود بیخبرم
تو چنان عاشق رویت که ز ما بیخبری
می حرامست و لیکن تو بدین نرگس مست
نگذاری که ز پیشت برود هشیاری
شاعر برای اینکه مفهوم ذهنی خود را روح و قوت دهد باغراق و مبالغه دست میزند ، ولی برخلاف آنهائیکه خیال کرده اند مبالغه هرقدر فزونتر باشد ، شعر زیباتر است و از اینرو گفته اند (( اکزبها املحا )) شاعران بزرگ از زیاده روی درین باب اجتناب داشته اند .
بوستان سراسر بوستان از اغراقهای زننده و غیرطبیعی پاکست ، در قصاید که جای مبالغه و میدان دروغ پردازیست ، سعدی قابل مقایسه با مدیحه سرایان نیست و چنانکه در فصل مربوط به قصاید خواهیم دید از اعتدال بیرون نمی رود . در غزل که عرصه هنرنمائی سعدیست و استاد استادان بشمار می رود اثری از مضمون های غیرطبیعی که بعدها در غزل متداول شد نمی یابیم . سعدی هیچوقت نمی گوید :
گر بمیرم منما چهره بمن روز وداع حسرت روی تو حیفست که از دل برود
برعکس مضمونهای سعدی درین باب هماهنگ احساس هر بشریست که دوست می دارد :
گویند تمنائی از دوست بکن سعدی جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنائی
چو روی دوست نبینی جهان ندیدن به شب فراق منه شمع پیش بالینم
اگر هم اغراق گوید چنان از حسن تعبیر کسوت زیبائی بر آن پوشانیده است که اغراق او ، زننده و ناسازگار با ذوق سلیم نیست .
بجای گلستان سعدی اگر بوستان را شاهکار سعدی گفته بودند و یکی از سه حادثه بینظیر ادب فارسی ، سزاوارتر بود . بوستان بیش از چهار هزار بیت است ، ولی همه آنها یکدست ، پخته ، فصیح و نمونه بلاغت است . شاید نتوان بیش از صدبیت در آن یافت که بر طبع مشکل پسندان دقیق ، سزاوار انتقال باشد . این کیفیت را در کتاب ادبی دیگر نمیتوان یافت . شاید همین استواری یکنواخت بوستان ، مرحوم ادیب پیشاوری را ( هنگامیکه درباره فردوسی و سعدی از وی نظر خواسته اند ) بدین رای کشانیده بود که (( بوستان به تنهائی میتواند با شاهنامه برابری کند )).
خود این امر که شخصی پس از شاهنامه بنظم کتابی در همان وزن دست زند و سخن را بدین استحکام و رفعت رساند ، اعتماد و ایمان او را بقریحه خویش نشان میدهد و چیزی که هم فهم و قوه تشخیص سعدی را می نمایاند و هم ارزش بوستان را زیاد
می کند ، این است که موضوع آنرا غیر از موضوع شاهنامه قرار داده است.بوستان را باید شاهکار سعدی نامید بدو دلیل آشکار : از حیث لفظ ، پختگی بیان ، ترکیبات منسجم ، استحکام جمله بندی ، غروبت و روانی از سایر گفته های سعدی پیشی گرفته است. بوستان نمونه کامل بلاغت و فصاحت و پختگی طبع مقتدر و بکمال رسیده سعدی است و
بسیاری از ادبیات ان از فرط ایجاز و پرمغزی میتواند ضربالمثل و مایه استشهاد گردد .
مطالب اخلاقی و ملاحظه های اجتماعی ، پندها و دستورالعمل های زندگی و خلاصه آنچه بوستان را از حیث معنی بلند و گرانمایه می کند ، شاید خیلی ابتکاری نباشد و گویندگان دیگر گفته باشند ، ولی سبک فصیح و بلیغ سعدی بر آنها لباس برازنده ای پوشانیده است که نزد هیچ یک از استادان پیشین حتی نظامی و ناصرخسرو مطالب اخلاقی بدین رسائی و روشنی جلوه نمی کند . زبان سعدی در بوستان به اوج کمال خود رسیده است و نکته دومی که آن را شاهکار نوشته های سعدی قرار می دهد مطالب و مندرجات آنست. بوستان از حیث مطلب پرمایه ترین آثار سعدیست . در خلال آن بلندی مقصد ، استواری فکر ، نشر فضایل روحی و اجتماعی و بالجمله روح بزرگوار وی هویدا میشود .
از همان باب اول که (( در تدبیر و عدل و رای )) سخن رانده و از نخستین حکایت بوستان ، روح انساندوست سعدی ، مرد اجتماع و اخلاق که عدالت و مردمی را اساس انسانیت و کشور بانی میداند تجلی میکند :
شنیدم که در وقت نزع روان
به هرفر چنین گفت نوشیروان
که خاطر نگه دار و درویش باش
نه دربند آسایش خویش باش
نیاساید اندر دیار تو کس
چو آسایش خویش جوئی و بس
نیاید به نزدیک دانا پسند
شبان خفته و گرگ در گوسفند
برو پاس درویش محتاج دار
که شاه از رعیت بود تا جدار
رعیت چو بیخند و سلطان درخت
درخت ای پسر باشد از بیخ سخت
خیلی تفاوت است میان این لهجه و آن حکایت گلستان که پادشاهی بر یکی از امناء دولت خود خشم گرفت و او را بزندان انداخت ، امیر دیگری بوی نامه نوشت و رفتار شاه وقت را نکوهیده و ویرا بخدمت خود دعوت کرد . خواجه زندانی از راه احتیاط جوابی به امیر نوشته ، وفاداری خود را به خاندان شاه جائر ابراز داشت . این نامه بدست پادشاه افتاد و از کرده خود پشیمان شد و عذر خواست که : (( خطا کردم ترا بی جرم آزردن )) ، گفت (( ای پادشاه روی زمین ! بنده در این حالت مرخداوند را خطائی نمی بیند ، تقدیر خداوند تعالی رفته بود که مرین بنده را مکروهی رسد ، بدست تو اولیتر که سوابق بر این بنده داری و ایادی منت)).
نوشیروان همچنین به هرفر پند میدهد :
مراعات دهقان کن از بهر خویش
که مزدور خوشدل کند کار بیش
سعدی در بوستان بطور مطلق نصیحت نمیدهد ، در هدایت مردم به نیکی به آنها نشان میدهد که خیر و مصلحت خود آنها در خوبی کردن است . از زبان انوشیروان به هرفر میگوید: در مراعات حال دهقان ، تو رعایت خود میکنی و بخویشتن سود میرسانی ، زیرا مزدور خوشدل بهتر و بیشتر کار می کند و تو از نتیجه کار او بهره مند میشوی.این همان اصلی است که خردمندان و مصلحین در قرون اخیر گفته و بکارفرمایان نشان داده اند که راه انتفاع آنها – راه مطمئن و سالم بهره برداری ـ در اینست که کارگران آسوده و از آینده خود مطمئن باشند . بیان مبادی اخلاقی بطور مجرد ، یعنی خوبی و بدی صفاتی را قطع نظر از نتایج آنی و طبیعی آن گفتن ، چندان موثر نیست .
افراد بشر در پی منافع خویشند . بدکاران به قصد جلب نفع بدی میکنند ، پس بر مربیان
اخلاقست که با بیانها و تقریب های گوناگون به آنها نشان دهند که خیر آنها و مصلحت آنها و نفع همین دنیا و زندگانی آنها در این است که از بدی بپرهیزند . علت اینکه بسیاری از اوامر و نواهی دینی سست و متروک می ماند برای همین است که هادیان دین عواقب تخلف از آن اوامر و نواهی را بدنیای دیگر محول کرده اند .
دنیای دیگر بقدری دور است که نمی تواند بشر ضعیف و حریص را ، بشریکه منافع آنی و
روزانه خود را می جوید ، از ارتکاب شد بازدارد . همچنین اکثریت جامعه بشری حسن و قبح ، خوبی و بدی را درک نمی کند . پس بهترین و نتیجه بخش ترین راه تهذیب اینستکه تمام تعالیم دینی و اخلاقی را به خیر و مصلحت خود مردم مرتبط سازند و نشان دهند که راه کج مستلزم سقوط و تباهی زندگانی خود آنها میشود . سعدی در بوستان این روش را بیشتر بکار بسته است.
به پادشاه مطلق العنان نشان داده میشود که خیر و صلاح ، یعنی بقاء ملک و سلطنت در گسترش داد است و ظلم و تعدی موجب زوال ملک و قدرت میشود.
بوستان لبریز از مطالب است ، ولی بعضی ابواب آن بطور خاصی جذاب و فتانست :
فصل چهارم (( در فضیلت تواضع است )) اما تنها در فضیلت تواضع نیست ، در انصاف ،
گذشت و جوانمردی تمثیل های ارزنده ای دارد ک هگاهی دستورهای حضرت مسیح ( ع ) را بیاد انسان می آورد:
چرا دامن آلوده را حد زنم
چو در خود شناسم که تر دامنم
مکن عیب خلق ای خردمند فاش
بعیب خود از خلق مشغول باش
از جمله ، حکایت مرد تباهیست که سراسر عمر را با فساد و شر گذرانده بود . روزی حضرت مسیح را می بیند که بصومعه زاهدی فرود می آید ، مجذوب روحانیت او شده بصومعه میرود.ولی عابد که مرد فاسد را میشناخت روی در هم کشیده ویرا ار محضر خود میراند ، در حال از خداوند به عیسی وحی آمد که :
به بیچارگی هر که آید برم
نیندازمش ز آستان کرم
وگر عار دارد عبادت پرست
که در خلد با وی شود هم نشست
بگو ننگ از او در قیامت مدار
که او را به جنت برند این به نار
در بوستان گاهی (( فضایل )) برای ذات خود ستودنیست زیرا زیبا است و زیبائی ، زیان سعدی را بسرودن میگشاید و گاهی از لحاظ اثر وضعی و بیچون و چرائی که بر آن مترتب است . گاهی تواضع و گذشت بصورت عملی پسندیده از روح کریمی سر میزند مانند حکایت مستی که بربط را بر سر پارسائی شکست .
یکی بربطی در بغل داشت مست
بشب بر سر پارسائی شکست
چو روز آمد آن نیکمرد سلیم
بر سنگدل برد یک مشت سیم
که دوشنبه معذور بودی و مست
تو را و مرا بربط و سر کشست
مرا به شد آن زخم و برخاست بیم
ترا به نخواهد شد الا بسیم
و گاهی اثر شوم و زیانبخش غرور و خودپسندی بدین صورت بیان میشود :
یکی در نجوم اندکی دست داشت
و لیک از تکبر سری مست داشت
بر کوشیار آمد از راه دور
دلی پر ارادت سری پرغرور
خردمند از او دیده بر دوختی
یکی حرف در وی نیاموختی
چو بی بهره عزم سفر کرد باز
بدو گفت دانای گردن فراز
تو خود را گمان برده ای پرخرد
انائی که پر شد دگر خون برد ؟
ز دعوی پری ز آن تهی میروی
تهی آی تا پر معانی شوی
ز هستی در آفاق ، سعدی صفت
تهی گرد و باز آی ، پر معرفت
از خواندن حکایت فوق بیماری مزمن خودپسندی که امروز محسوسترین نقطه ضعف ما را
تشکیل میدهد در ذهن شخص مصور میشود . وقتی خوب کاوش کنیم می بینیم همین یک
خوی نکوهیده مصدر بسیاری از ناهنجاریها و ناسازگاریهای اجتماعی ، میباشد : انصاف و مروت در زیر تازیانه آن کرخ میشود ، معایب و نقایص ما در هر ناحیه از زندگانی راکد و سیر تحول و رفتن به سوی کمال متوقف میماند : حکومت تاب شنیدن انتقاد ندارد ، انتقادکننده اعتدال و انصاف را از دست میدهد . نویسنده و شاعر گفته های خود را نمونه کمال پنداشته ، هرگونه خرده گیریرا بر بی انصافی حمل می کند . کار خودپسندی و غرور ما بجائی رسیده است که هر مادری دختر خود را زیباترین دختران شهر میداند . هر پدری پسر خود را نابغه و برتر از تمام جوانان تصور می کند . چنانکه سعدی هم در این باب میگوید :
(( هر کس را عقل خود بکمال نماید و فرزند خود بجمال ))
گاهی حکایت بوستان تصویر زنده ایست از وضع اجتماع مانند سرگذشتی که برای خود سعدی رویداده است و از قراین بر می آید که هنگام سیر و سیاحت در یکی از بلاد غربت بخانه قاضی شهر که عده ای اهل فضل نیز حضور داشته اند وارد میشود ، وصف نعال را اختیار نکرده بر جائی که متناسب شان خود پنداشته است می نشیند . نوکر قاضی که ا زسرووضع سعدی ، او را ولگردی گستاخ تشخیص میدهد از آنجایش بلند کرده در پایین مجلس مینشاند که :
نه هر کس سزاوار باشد به صور
کرامت به فضل است و رتبت بقدر
به عزت هر آنکو فروتر نشست
بخواری نیفتد ز بالا به پست

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  37  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله زندگینامه سعدی

دانلودمقاله ارشمیدس

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله ارشمیدس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 



ارشمیدس یکی از بزرگترین دانشمندان ریاضی و مکانیک در عصر خودش بود. پدرش فیدیاس که منجم بود او را برای آموزش از سیراکوز به مدرسه ریاضیات اسکندریه فرستاد. شهر اسکندریه را اسکندر مقدونی در سال 323 ق.م در زمان حمله و حرکت به سوی شرق بر کرانه مدیترانه در خاک مصرساخت. این شهر پس از رکود آتن - پایتخت یونان - مرکز علم و تجارت شد و بزرگانی چوت اقلیدس و بطلمیوس و ارشمیدس را تربیت کرد. این شهر حتی موقعی که به دست مسلمانان فتح شد از مراکز مهم علوم یونانی بود و در انتقال علم و اندیشه یونانی به فرهنگ و تمدن اسلامی نقش مهمی داشت. درباره خصوصیات زندگی ارشمیدس اطلاعات زیادی در دست نیست. اما علاقه اش به ریاضیات و مسائل علمی مکانیک سبب شده است که کارهای با ارزشی از او باقی بماند. گفته می شود که وقتی به مساله ای علاقمند می شد از خوردن و خفتن غافل می شد و چنان خود را سرگرم کار و حل مشکل می کرد که هر مساله دیگری او را از کار باز نمی داشت. وقتی که ارشمیدس روی شن های ساحل دریا اشکال هندسی خود را رسم کرده بود سربازی بدون توجه با راه رفتن روی شن ها اشکال او را لگد کرد و ارشمیدس چنان اعتراض کرد که موجب خشم سرباز شد و سرباز با شمشیرش به ارشمیدس حمله کرد و او را کشت. از آثار علمی او می توان کشف قانون مایع ها و گازها ( معروف به قانون ارشمیدس در شاره ها). تعیین جرم حجمی طلا و تقره و بعضی فلزات دیگر و اختراع پیچ مخصوص حلزونی شکل به نام پیچ ارشمیدس برای بالا بردن آب اشاره کرد.
همچنین تالیف کتابهایی از جمله اصول مکانیک - درباره اجسام شناور - درباره کره و استوانه - اندازه گیری دایره و پیچ ها از دیگر کارهای برجسته این دانشمند دوران باستان است.
منبع :www.physicsir.com
زندگینامه دانشمندان - دانشمند : افلاطون
افلاطون که یکی از بزرگترین فلاسفه جهان به شمار می رود، در آتن در سال 428 ق. م، در یک خانواده متشخص آتنی متولد شد. نام اصلی او« آریستو کلس» بود و نام افلاطون، بعد ها به مناسبت پیکر تنومندش به او داده شد.
او در یک خانواده اشرافی بزرگ شد. دوره جوانی او همراه بود با دوره درخشندگی فرهنگ آتنی و در همان دوران، در سن بیست سالگی با سقراط ملاقات کرد و شاگرد او شد. بستگانش اصرار داشتند که او به حرفه خانوادگی خود یعنی سیاست بپردازد، اما وقتی محاکمه و مرگ استادش را به دست سیاستمداران مشاهده کرد، سیاست را رها کرد. او در محاکمه سقراط حاضر بود و اتفاقات آن را در آثار خود ثبت کرده است.پس از مرگ استاد، افلاطون آتن را ترک و به مناطق مختلفی نظیر مگارا و سیسیل سفر کرد که خطرات بزرگی هم برایش در بر داشت؛ تا جایی که اسیر شد و حتی در معرض مرگ قرار گرفت؛ اما سرانجام آزاد شد و به آتن باز گشت.

 

وی در بازگشت به آتن در سال 388 ق.م، « آکاد می» خود را با هدف ترویج و تشویق بی طرفانه علم، در این شهر بنا کرد. آکادمی افلاطون را به حق می توان نخستین دانشگاه اروپایی نامید، زیرا در آنجا مطالعات و تحقیقات محدود به فلسفه محض نبود، بلکه رشته های وسیعی از علوم دیگر مانند ریاضیات، نجوم و علوم طبیعی را نیز در بر می گرفت. جوانان از شهر های دور و نزدیک به آن جا می آمدند و علوم مختلف را فرا می گرفتند. یکی از همین جوانان، ارسطو بود که بعدها در زمره بزرگ ترین فلاسفه جهان قرار گرفت. افلاطون علاوه بر سرپرستی آکادمی و رهبری مطالعات، خود به تدریس نیز می پرداخت و شاگردانش از درس های او یادداشت بر می داشتند.
بسیاری از آثاری که از او باقی مانده، حاصل این درسهاست. شهرت و اعتبار افلاطون به عنوان یک فیلسوف بزرگ و آگاه، سبب شد تا حاکم سیراکوز از او دعوت کند تا برای تربیت جانشینش به آن جا برود. این سفر به علت حوادثی که پیش آمد، برای افلاطون جز رنج و دشواری در پی نداشت و او به آتن بازگشت. وی بعدها سفر دیگری هم به سیراکوز داشت که آن هم بی نتیجه بود. او از سال 360 ق.م که پایان سفر سومش بود، تا آخر عمر به فعالیت های علمی و فلسفی خود ادامه داد و در سال 348 ق.م درگذشت. افلاطون پایه گذار و در واقع طلایه دار بسیاری از مباحث عمیق فلسفی است. یکی از متفکران قرن بیستم می گوید: تمام تاریخ فلسفه تا به امروز، چیزی جز حاشیه نویسی بر آثار افلاطون نیست. او در فلسفه که تا آن زمان حول حقیقت واقعی اشیاء می گشت افق های تازه ای گشود و برای اولین بار مباحث گسترده معرفت شناسی را مطرح کرد. او حکیمی الهی بود و حقیقت چیز ها را ورای ماده و محسوسات و جزئیات می جست و بر همین اساس بود که نظریه خاص خود موسوم به نظریه مثل را طرح نمود. تفکرات وی، مسیر فلسفه را تعیین کرد و شاگرد بزرگش ارسطو در بستر نظریات او بود که حرکت فلسفی اش را آغاز نمود. از افلاطون آثار بسیار بر جای مانده است که شامل همه موضوعات مهم فلسفه و علوم انسانی می شود؛ مانند فیزیک، سیاست، اخلاق، منطق، زیبایی شناسی و غیره… .
آثار افلاطون همه در شمار بهترین آثار فلسفی تاریخ هستند. از آن ها می توان به رساله های: تیمائوس، تئتتوس، مهمانی، فیدون و پارمنید س اشاره کرد. مهم ترین ومشهور ترین اثر او جمهوری نام دارد که جزو ده کتاب برتر تاریخ محسوب می شود. مسئله عمده ای که افلاطون با آن روبرو بود، این بود که آیا جهانی که انسان در پیرامون خود درک می کند، واقعیت دارد یا ندارد؟ اگر واقعیت دارد، چرا متغییر است و ثابت نیست؟ و اگر واقعیت ندارد، پس آنچه هست، چیست؟ او می دید که همه چیز در حال تغییر و تحول است و حقیقت، چیزی است که همواره ثابت است و اصولا ما به چیزی که مدام در حال دگرگونی باشد، واقعیت نمی گوییم. در واقع او در پی کشف رابطه میان دو امر در اشیا و موجودات بود:میان ثبات موجودات و میان دگرگونی موجودات و جهان. مانند فلاسفه پیش از سقراط، افلاطون عقیده داشت که تمام طبیعت در حال حرکت و تغییر است. تمام چیزها از ماده ساخته شده اند و در اثر زمان دچار فرسایش می شوند.اما چیزهایی هم هستند که جاودانه و تغییر ناپذیرند. آنها قالب ها یا صورت های موجوداتند.مثلا تمام انسان ها به وجود می آیند و می میرند، اما یک چیزی هست که همه انسان ها به طور مشترک دارند، چیزی که سبب می شود آنها را انسان بدانیم. آن چیز، الگو، قالب و یا همان صورت انسان است.
این صورتها، جاودانه و تغییر ناپذیرند و در واقع الگوهایی غیر مادی هستند که تمام چیزها از روی آنها ساخته شده است. تمام انسان ها صورت انسان و تمام فیل ها صورت، یعنی قالب و ساختار فیل را دارند. افلاطون به این نتیجه رسید که در ورای جهان مادی، باید حقیقتی نهان باشد. وی این حقیقت را عالم مثال( عالم این صورت ها ) خواند.در این عالم، صورت های جاودان و تغییر ناپذیر موجودات طبیعت وجود دارند. حقائق و واقعیات عالم که جاودان و دگرگونی ناپذیرند، تنها این صورتها هستند و آنچه ما با حواس خود درک می کنیم(یعنی پدیده های طبیعی و محسوسات)، چیزی جز سایه های این حقائق نیست. وجود حقیقی متعلق به مثال ها است و عالم طبیعت فقط نمود آنها است. تمام امور عالم چه مادی مانند حیوانات و جمادات و نباتات و چه غیر مادی مانند شجاعت، عدالت و تمام فضایل اخلاقی، صور و حقایقی دارند که نمونه کامل این امور بوده و در عالم مثال قرار دارند. در نظر افلاطون، ما قادر نیستیم از چیزی که پیوسته در حال تغییر است، شناخت حقیقی پیدا کنیم.
جهان طبیعت پیوسته در حال تغییر است و شناخت حقیقی نمی تواند به آن تعلق بگیرد. در مورد عالم ظاهر، یعنی عالم محسوسات، فقط می توان با حدس و گمان حرف زد. بلکه شناخت حقیقی فقط به صورت ها یا مثال های عالم تعلق می گیرد؛ زیرا شناخت حقیقی شناختی است که عقل به دست دهد و عقل نیز فقط با امور جاودان و تغییر ناپذیر عالم، یعنی با مثال ها سروکار دارد. بدین ترتیب در نظر افلاطون، حقیقت به دو بخش تقسیم می گردد:جهان محسوسات که شناخت ما از آن از راه کابرد حواس و بنابراین ناقص است. در این جهان همه چیز در حال تغییر است و هیچ چیز ثابت و دائمی نیست. در حقیقت در این جهان، هیچ چیز هستی و بود ندارد؛ بلکه این جهان، جهان نمودها و شدن هااست. چیزها می آیند و می روند و هیچ چیزی پایدار نیست و واقعیت ندارد.
بخش دیگر، عالم مثال است که فقط با عقل می توان از آن شناخت کامل و حقیقی به دست آورد و این عالم را نمی توان با حواس ادراک نمود. به گفته وی و بر همین اساس، انسان نیز موجودی دوگانه است. مابد نی داریم که به جهان محسوسات پیوند خورده و متغیر است، ولی ما روح فنا ناپذیری نیز داریم که چون مادی نیست، می تواند به عالم مثال وارد شود. افلاطون معتقد بود روح پیش از آنکه در جسم حلول کند، در عالم مثال وجود داشته و مثل یعنی حقایق را درک کرده است. اما همین که به این دنیا آمد و در بدن انسان حلول کرد، همه مثالها را از یاد می برد.
با این حال، خاطره ای مبهم از آن ها را داراست، طوری که وقتی در جهان طبیعت با موجودات مختلف و شکل ها و صورتهای آنها روبرو می شود، به یاد عالم مثال و صورتهای آن می افتد و همین امر در روح، حسرت بازگشت به جهان اصلی را بر می انگیزد. بدین معنا علم و شناخت حقیقی انسان، چیزی جز یاد آوری نیست؛ یادآوری صورتهای جاودانه و حقائق اصلی عالم. افلاطون در عین حال می گوید که انسانها نمی خواهند روح خود را آزاد کنند تا به عالم مثال باز گردد. اکثر مردم به محسوسات یعنی سایه های حقایق چسبیده اند و به دنبال خود حقایق نیستند.وی این وضعیت را در مثال و داستان مشهور خویش، معروف به تمثیل غار نشان داده است. فلسفه افلاطون یک فلسفه منجم است که در اخلاق و هنر و سیاست و دیگر حیطه های فلسفه به طور گسترده ای وارد می شود.آراء او در زمینه های مختلف فلسفی، تاثیرات شگرفی بر فلسفه و فرهنگ بشری تا به امروز گذاشته است.

 

منبع :www.ariaye.com
دکارت
می اندیشم پس هستم - مروری بر دکارت و فلسفه او
رنه دکارت علاوه بر فیلسوف از ریاضیدانان و فیزیکدانان بزرگ عصر رنسانس نیز بوده است، طوریکه او را پدر هندسه تحلیلی نیز نامیده اند. او در 31 مارس 1596 در فرانسه به دنیا آمد و پس از طی دوره تحصیلی هشت ساله در بیست سالگی به جهان گردی پرداخت و از آن پس به قول خودش کوشید در پی خرد برود. از این رو به ارتش هلند پیوست و به جنگ رفت و بدین ترتیب اوقاتی از عمر را در قسمتهای گوناگون اروپا گذراند در 1629 باز هم روانه هلند شد و نزدیک بیست سال در آنجا و در آرامش به تحقیقات خود پرداخت. تحقیقات دکارت بیشتر تجربه و تفکر شخصی بود، او کمتر از کتاب و نوشته استفاده می کرد و این ما را یاد سقراط می اندازد که در کوچه های آتن قدم می زد و با هر کس به بحث و فلسفه می پرداخت و هیچ گاه چیزی از خود ننوشت!

 

دکارت در سپتامبر 1649 به دعوت ملکه سوئد برای تعلیم فلسفه خویش به دربار وی در استکهلم رفت اما شرایط آب و هوا و همینطور نوع زندگی که دکارت به آن عادت نداشت او را به بیماری ذات الریه مبتلا ساخت و در 11 فوریه 1650 در همان جا در گذشت.عصری که دکارت در آن می زیست به عصر شکاکیت نیز معروف می باشد و نمایان است که "شک" نه تنها اعتقادات دینی را متزلزل می کند بلکه آسایش و آرامش زندگی را نیز مختل می کند. دکارت نیز که به دیانت مسیحی معتقد و به گفته خودش وجود خداوند را همچون قضایای ریاضی بدیهی می دانست برای بر انداختن شکاکیت و رهانیدن اعتقادات و علوم از چنگال شک به تاسیس فلسفه جدیدی پرداخت، بمین خاطر او را پدر فلسفه نو نیز نامیده اند.
او همانند ارشمیدس که معتقد بود: "برای اینکه بتواند کره خاکی را از جا بر کند و به مکان دیگر منتقل کند تنها نیازمند یک نقطه ثابت و ساکن بود"، به دنبال نقطه ای ثابت می گشت تا بر آن تکیه کند. از اینرو دکارت می گوید: "در ابتدا باید به همه چیز شک کرد" او نمی خواست قدم اول و پایه بنا را بر جای سست قرار دهد. و در ادامه این شک او از این هم فراتر می رود و می گوید: "حتی به حواسمان نیز نمی توانیم اعتماد کنیم، حواسمان ممکن است ما را بفریبند." اما در این میان تنها چیزی که برای او مسلم بود همین شک کردن او بود. این شک تنها چیزی بود که او یقین داشت و وقتی شک می کند، حتما می اندیشد و چون می اندیشد حتما موجودی اندیشنده است! و یا به گفته خود او: "می اندیشم، پس هستم". او می گوید: وقتی من حکم می کنم که شیئی هست یا موجود است چرا که آنها را می بینم، قطعا با بداهت بیشتری لازم می آید که خود من که شی را میبینم، وجود داشته باشم چون ممکن است آنچه من می بینم در واقع آن شی نباشد، همچنان که ممکن است من حتی چشمی نداشته باشم که چیزی را ببیند ولی محال است وقتی می بینم یا فکر می کنم که می بینم (فرقی نمی کند) خود من که فکر می کنم معدوم باشم."
او این نقطه ثابت را بدست آورده بود و در ادامه از این نقطه پیش تر می رود و به اثبات و جود خداوند، تجرد نفس، بیان ماهیت خطا، بیان ماهیت ماده و به اثبات عالم خارج می پردازد، که اینها همه در رساله تاملات او جمع آوری شده است.
تاملات نه تنها بهترین اثر دکارت بلکه بهترین و مهمترین اثر قرن هفدهم به شمار آورد.
وجود خدا در نظر دکارت همانند " هر که اندیشید پس هست" خود - بدیهی بود. او می گفت: تصور وجود کامل را همه ما داریم و لازمه چنین تصوری آن است که باید وجود کاملی وجود داشته باشد چون وجود کامل اگر وجود نمی داشت کامل نمی بود، در ضمن اگر وجود کاملی در میان نبود تصور آن نیز به ذهنمان راه نمی یافت! به گفته دکارت تصور خدا در ذات ماست. این تصور از وقتی که بدنیا می آییم و مثل علامتی که سازنده روی فرآورده خود می گذارد بر ما نقش شده است. چرا که تصور کمال از انسان بی کمال ممکن نیست
فیثاغورس
افکار فیثاغورث ریاضیدان و فیلسوف یونانی به شکل گیری ریاضیات نوین و فلسفه غرب کمک کرده است . هدف او توضیح همه پدیده های طبیعی بر اساس ریاضیات بود . فیثاغورث بیش از هر چیز برای فرمولی که در مورد نسبتهای اضلاع مثلث راست گوشه ارائه کرده است معروف است. مفاهیم متعدد دیگری (مانند تصاعدهای حسابی و هندسی و عددهای مربع کامل ) که برای ریاضیات نوین نقش زیر بنایی دارند بر افکار فیثاغورث مبتنی هستند . فیثاغورث و پیروان او ریاضیات هماهنگ ها را که مبنای موسیقی امروز غرب را تشکیل می دهد ابداع کردند.
حدود 580ق.م فیثاغورث در ساموس یونان به دنیا می آید.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   20 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ارشمیدس

دانلودمقاله داستان کوتاه

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله داستان کوتاه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


ادب عامه آن را تاریخ رسمی به عمد یا سر خطا ضبط کرده در میان غصه‌ها- ترانه ها- لالایی ها- ضرب المثل و ... می آورد. پس زبان مردم است و از این رو در مردم شناسی جایگاهی ویژه دارد. بخشی از میراث فرهنگ معنوی سرزمین مان است. امروز اگر نپردازیم فردا خیلی دیر است.
به نظر من، ادب عامه خرافات را هم در بر می گیرد. ایرانیان به خرافات توجهی خاص قائل هستند و همین باعث عقب ماندگی شان شده است در صورتی کشورهای پیشرفته در سطح علمی رو به ترقی هستند. اگر سعی کنیم این باورهای غلط را دور بریزیم شاید راهی پیدا شود که دوران طلایی که زمانهای پیش داشتیم تکرار شود.
حتی صادق هدایت هم در مقدمه کتاب خود این خرافات را ذکر کرده
جادوگری- افسون- زهرها- نوش دارو- تسخیر جانوران- ارواح- پیشگویی- جن گیری- بد قدم و خوش قدم- خیمازه- عطسه- خیر و شر- آمد و نیامد- چشم زخم- چشم شور- فال قهوه- تخم مرغ- و از همه واضح تر در دنیای امروز ما فال حافظ است.
بدترین خرافات، خرافاتی هتسند که جایگزین اعتقادات دینی می شود و مبارزه با این ها خیلی سخت است کسی که با این نوع خرافات مبارزه می کند به او می گویند ضد مذهب.
کارلا سرنا:
ایرانیها مانند بیشتر شرقیان، رشته ای از رویداد را صدها بار بی هدف از بین انگشتان خود عبور می دهند من هم با نظر او موافقم. چون ایرانیان افراط و تفریط زیاد می کنند. واقعاً بعضی افراد بی هدف از تسیبح استفاده می کنند.
من استخاره را قبول دارم ولی بارها دیده ایم که این استخاره وسیله بازی ای برای این افراد عامه و حتی برخی ملاها شده است و این باعث تاسف است.
فرد به دکتر می رود و دکتر برایش نسخه می پیچید تازه می آید به خانه و استخاره می کند که این دارو را بخورم یا نخورم و قرآن اگر بگوید نخورد نمی خورد.
گاه تاثیرات این خرافات به حدی می رسد که فرد برای آموختن خرافات طبعه خود به مدرسه می رود.
عامه مردم ساده و زودباور و بخت و سرنوشتشان را در این خرافات می دادند. ما که مثلاً تحصیل کرده ایم چرا به جای تلاش و کوشش و دعا و توسل به خدا به خاطر نادانی در این خرافات غرق شویم.
به جای اینکه این باورهای غلط را در ذهنمان پرورش دهیم مهمتر به باورهای خوبی که میراث فرهنگی مان است بپردازیم. چه عیبی دارد که در بین صحبت هایمان یک یا چند بیت شعر یا ضرب المثل بیاوریم و یا حکایاتی تعریف کنیم.
این شعرها یا ضرب المثل ها یا حکایت ها گر چه ساده و بی پیرایه اند ولی در آنها دنیای معنا و مفهوم نهفته است. آینه تمام رفتارهای اجتماعی هستند- هر کدام مصداقی خاص در جامعه دارند.
از همه مهمتر به صحبت های ما جاذبه می دهند- بیشتر در یادها می مانند- چاشنی سخن هستند. هما نسبی را که نمک برای طعام دارند، این ها برای کلام ما دارند.
من بیشتر صحبتم در مورد ضرب المثل ها است، از جمله فرهنگهای معنوی ملت ایران (امثال و حکم) است که سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر رسیده و امروزه (امثال و حکم) در نزد اقوام ایرانی همچنان باقی است. که بسیاری از آنها از همان تاریخ سرچشمه گرفته است.
این ملت صاحب فرهنگ، حتی در سخترین شرایط مثل فاجعه دردناک حمله مغولها با همه پرداخت سنگین قتل و عام ما فرهنگ ملی خود را پاسداری کرده و نه تنها آن را از دست نداده، امثالی چون کار، کار خداست را بر این گنجینه دیرپا افزوده است.
من نمی دانم در این گسترة جغرافیایی کره زمین چند میلیون مسلمان زندگی می کند ولی زبان اکثریت آنها عربی، فارسی، ترکی است و فرهنگ زبان آنها به قدری به هم نزدیک تاست که نمی توان براحتی تشخیص داد که فلان اندیشه و حکمت و مثل برای نخستین بار از کدام زبان سرچشمه گرفته است.
به قول حافظ:
یکی است ترکی و تازی در این معامله حافظ
حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی
اگر چه مثلهای هر کشوری در نوع بیان و ساختار متفاومت است ولی مضمون اصلی در بسیاری اوقات یکی است. اگر اندک تغییری در شکل و ساختار در میان ملل مختلف هم باشد به خاطر تفاوت در آداب و سنن مذهب- و وضعیت اقتصادی- سیاسی- جغرافیایی و فرهنگی و ...
البته بعضی از ضرب المثل ها در شرایط برابر و معنی یکسان در فرهنگهای متفاومت با زبان های مختلف بکار می روند و حتی در حالت های خاص، الگو و ساختار جمله نیز یکسان می باشد.
آفریدگان و خالقان ضرب المثل ها در میان هیچ ملتی شناخته شده نیستند و می توان گفت این مردم عادی کوچه و بازار بودند که به رسم ضرورت ها و نیازها آنها را آفریده اند و از دورانهای قدیم سینه به سینه و نسل به نسل با ما رسیده است.
انجیل- تورات قرآن پیشوایان مذهبی- رهبران سیاسی در آفریدگان ضرب المثل ها نقش اساسی داشتند ولی بشر مردم عادی کوچه و بازار بودند که آنها را آفریده اند ضرب المثل ها نقش اساسی داشتند ولی بیشتر مردم عادی کوچه و بازار بودند که آنها را خلق و یا شعر و سخنان بزرگان را گرفته و مورد استفاده قرار می داند.
نه تنها افراد عادی بلکه بزرگان و اندیشمندان هم برای تقویت استدلال و تاثیر گذاری بشتر از ضرب المثل ها استفاده می کنند. به قول مرحوم دهخدا (مثل، حکمت توده است و ... نشانه صعه فکر آن ملت)

 

علی اکبر دهخدا در سال 1297 هجری قمری در تهران متولد شد.
پرورش از ملاکان متوسط قزوین بود.
10 ساله بود پدرش وفات یافت و با توجه مادر خود به تحصیل ادامه داد.
در محضر درس فضلای عصر از جمله شیخ غلامحسین بروجردی و آیه ا... حاج شیخ هادی نجم آبادی زبان عربی و علوم اسلامی را فرا گرفت و آنگاه که مدرسه سیاسی در تهران افتتاح شد دهخدا در آن مدرسه که معلم ادبیات فارسی آن محمد حسین فروغی موسس روزنامه تربیت و پدر ذکاء الملک فروغی بود به تحصیل مشغول گردید. در دوران به تحصیل زبان فرانسه پرداخت سپس به همراهی معاون الدوله غفاری سفیر ایران در باسکان رهسپار اروپا شد و 2 سال در اروپا و بیش تر در اتریش و در آنجا زبان فراسنه و معلومات جدید را تکمیل کرد.
مراجعت دهخدا به ایران مقارن، با آغاز مشروطیت بود و از آن موقع به همکاری میرزا جهانگیر خان و میرزا قاسمخان به سال 1325 قمری روزنامه صورا اسرافیل را منتشر کرد که از جرائد معروف و هم صدر مشروطیت و درمبارزات آزادی خواهان تاثیر آن از یک سپاه رزمنده بیشتر بود. و جذابترین قسمت آن روزنامه ستون فکاهی بود که به عنوان (چرخه و پرفه) به حکم استاد دهخدا و با امضای دخو نوشته می شد و چون سبک نگارش این مقولات در ادبیات فارسی بی سابقه بود مکتب جدیدی در عالم روزنامه نگاری و نشر معاصر پدید آورد.
و اگر چه پس از آن روزنامه های فکاهی فراوانی شد و مقالات اقتصادی بسیاری نوشتند اما هیچیک اهمیت و شهرت مقالات او را نیافت.
دهخدا در این مقالات پردازش و کنایه با طغیانی زیرکانه با طبقات مختلف زمان را که سه راه پیشرفت جامعه بودند به باد مسخره گرفت. این روزنامه سخت مبغوض مرتجعین زمان بود. چنانکه پس از تحصیل مجلس شورای ملی در دورة محمد علیشاه میرزا جهانگیرخان به فرمان محمد علی شاه به قتل رسید و دهخدا را با جمعی از آزادی خواهان به اروپا تبعید کردند.
ولی در پاریش به علامه محمد قزوینی معاشر بود، سپس به سویش رفت و در آنجا نیز به سال 1327 قمری سه شماره صوراسرافیل منتشر کرد. آنگاه به استانبول رفت و با همکاری جمعی از ایرانیان مقیم ترکیه روزنامه سروش را به زبان فارسی و پس از اینکه مجاهدین تهران را فتح کردند و محمد علی شاره از سلطنت خلع گردید دهخدا از تهران و کرمان به نمایندگی مجلس شوراری ملی انتخاب شد و با استدعای آزادی خواهان و سران مشروطیت از ترکیه به ایران آمد و به مجلس رفت.
دهخدا در دوران جنگ بین المللی اول در یکی از قرای چهارمهال و بختیاری منزوی بود و پس از جنگ به تهران بازگشت از کارهای سیاسی کناره گرفت و به خدمات فرهنگی و علمی مشغول شد و پس از اینکه مدتی در وزارت فرهنگ و وزرات عدیه و ریاست مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی اشتغال شدات یکباره اوقات خود را به کارهای علمی اختصاص داد و تا پایان خدمت به مطالعه و تحقیق و تحریر مصنفاتت گرانبهای خویش مشغول شد.
از آثار دهخدا بر مقالات منتشر در جراید کتاب امثال و حکم (4 جلد)
دیوان اشعار به اهتمام دکتر معین مرشدح حال ابورحیان بیرونی- چاپ وزارت فرهنگ لغت نامه کبیر (52 جلد)- از سایر کتاب های او ترجمه عظمت و انحطاط و بیان تجرجمه روح القوانین از تالیفات مت کیو و فرهنگ فرانسه به فارسی هنوز به طبع نرسیده و از تعلیمات و یادداشتهای تحقیقی انتقادی استاد در تصحیح دو اوین منوچهری فرخی- سید حسن غزنوی- سوزقی- ناصر خسرو- مسعود سعد سلمان- ابن یمین- حافظ و در تصحیح لغت خرس اسدی- صحاح الفرس و یوسف و زلخیا، قسمتی از آنها در مجلات ادبی یا خیمه کتاب چاپ شده. ولی بیشتر این آثار و همچین مجموعه کامل مقالات و مجموعة پندها و کلمات قصار از آثار استاد هنوز به طبع نرسیده.
و دهخدا در روز شنبه هفتم اسفند ما 1334 (1380 قمری) شمسی در سن 84 سالگی در تهران به رحمت ایزدی پیوست. دورنمای زندگی سیاسی استاد دهخدا دورنمای زندگی احرار و آزادگان و رادمردان روزگار است و خدمات علمی و فرهنگی وی از این مرتبه ارجمند تر است. هر گاه از وطن پرستی و فداکاری در راه استقرار حکومت مشروط گفتگو می شود، نام دهخدا در همان سطرهای نخستین به میان می آید و آنجا که سخن از تحول و پدید آمدن شیوه ها و اسلوبهای تازه در ادبیات فارسی است از دهخدا نیز با نام مستعار او یعنی (دخو) به عنوان مبتکر و پیشوا یاد می شود. فصل شعر جدید فارسی نیز با نام دهخدا آغاز می شود اما این همه حاصل کارهای دوره جوانی وی تا حدود 33 سالگی است و نزدیک به 50 سال دیگر از عمر بزرگوار به تحقیق و تتبع در ادبیات زبان فارسی صرف شد که عظمت مقام او را در این زمینة علمی و در اثر بزرگ و جاویدان و امثال و حکم و لغت نامه که بزرگترین معرف فرهنگ ایرانی و اسلامی و خلاصه تمدن و معارف بشری است آشکار می سازد.
تالیف امثال و حکم در واقع نمونه ای و فرعی بود از تالیف اصلی لغت نامه کبیر که 50 سال از عمر دهخدا در تدوین آن معروف گردیده است. لغت نامه دهخدا بر روی یادداشت هایی فراهم آمده بود که شمار آنها به چهارمیلیون میرسد و از سالها پیش از وفات مولف بزگوار کار اساسی آن به سر حد کمال رسیده بود اما تنظیم و چاپ آن خود مستلزم صرف وقت و مال و وقت بسیار بود. این است که چاپ آن فرصتی لایق می بود و سرانجام از مجموع مجلات لغت نامه که به یکصد و بیشتر خواهد رسید در حیات استاد 22 جلد تا پایان سال 1334 شمسی به طبع رسید و چاپ مجلات باقی بر حسب وصیت مولف زیر نظر آقای دکتر معین قرار گرفت و تا کنون شماره مجلات منتشره به 52 رسیده است. اما امثال و حکم سال 1308 کتاب شد.
از زمانی که دهخدا به تدوین لغت نامه خود پرداخت یادداشتهای امثال و حکم را مانند لاروس بزرگ فرانسوی (6 و 8 جلدی) داخل لغات کرده بود و ... مرحوم اعتماد الدوله قراگز بودند زیر معارف وقت بدان سبک که طبع لغت نامه با وسائل آن عهد مسیر نبود. از ایشان درخواست کرد امثال و حکم را از یادداشتهای خود آنچه مثل حکمت و اصطلاح و حتی اخبار و احادیث بود بیرون کشید و مجموع را به نام امثال و حکم در 4 جلد به سالهای 1308 و 1311 در تهران به همت مرحوم تراگزلو به طبع رسانید و در پایا فهرست اعلامی بر آن می افزود.
بعد از آنکه امثال و حکم تالیف مستقل و جدا گردید و طبع شد دهخدا در یادداشتهائی که برای مقدمه لغت نامه یادداشت کرده بود نوشته است: در لغت نامه امثال را به حد لازم نیاورده ام، برای آنکه در کتاب امثال و حکم نقل کرده‌ا‌م و اگر در اینجا تکرار می شد وقت بسیار می خواست و حجم کتاب بسیار بیشتر می شد و کار طبع مشکلتر می گردید.
چاپ اول امثال حکم که آخرین قمست آن به سال 1311 منتشر شده بود مقدمه مولف را فاقد است و شروع آن از همان حرف الف تا ی و این نکته ضمن شرح حال استاد دهخدا که به قلم دکتر معین به طبع رسیده چنین توضیح شده است. اصولاً استاد علامه در باب مقدمة خود احتیاطی عجی مقرون به و ستایش داشت.
در پاسخ نگاهنده راجع به علت عدم تجدید مقدمه برای مقدمه برای امثال و حکم اظهار داشت. در زبان فرانسوی هنوز لغت پیدا کردم که در فرهنگهای عربی و فارسی همة آنها را مثل ترجمه کرده بودند و در فرهنگ های بزرگ فرانسوی تعریف های که برای آنها نوشته اند مقنع نیست.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  44  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله داستان کوتاه

دانلودمقاله سعدی

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله سعدی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی یکی از بزرگترین شعرای ایران است که بعد از فردوسی آسمان زیبای ادبیات فارسی را با نور خود روشن ساخت و او نه تنها یکی از بزرگترین شعرای ایران بلکه یکی از بزرگترین سخنوران جهان می باشد . ولادت سعدی در سالهای اول سده هفتم هجری حدودا در سال ۶۰۶ ه.ق در شهر شیراز میباشد .

زندگی نامه
شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی یکی از بزرگترین شعرای ایران است که بعد از فردوسی آسمان زیبای ادبیات فارسی را با نور خود روشن ساخت و او نه تنها یکی از بزرگترین شعرای ایران بلکه یکی از بزرگترین سخنوران جهان می باشد . ولادت سعدی در سالهای اول سده هفتم هجری حدودا در سال ۶۰۶ ه.ق در شهر شیراز میباشد .
خانواده اش از عالمان دین بودند و پدرش از کارکنان دربار اتابک بوده که سعدی نیز از همان دوران کودکی تحت تعلیم و تربیت پدرش قرار گرفت ولی در همان دوران کودکی پدرش را از دست داد و تحت تکفل جد مادری خود قرار گرفت .او مقدمات علوم شرعی و ادبی را در شیراز آموخت و سپس در دوران جوانی به بغداد رفت که این سفرآغاز سفرهای طولانی سعدی بود .او در بغداد در مدرسه نظامیه مشغول به تحصیل شد که در همین شهر بود که به محضر درس جمال الدین ابوالفرج عبدالرحمن محتسب رسید و از او به عنوان مربی و شیخ یاد می کند . پس از چند سال که او در بغداد به تحصیل مشغول بود شروع به سفرهای طولانی خود کرد که از حجاز گرفته تا روم و بارها با پای پیاده به حج رفت . سعدی سفرهای خود را تقریبا در سال ۶۲۱ - ۶۲۰ آغاز و حدود سال ۶۵۵ با بازگشت به شیراز به اتمام رساند که البته درخصوص کشورهایی که شیخ به آنجا سفر کرده علاوه بر عراق ،شام ، حجاز که کاملا درست بوده ،‌هندوستان ،‌غزنین ، ترکستان و آذربایجان و بیت المقدس و یمن و آفریقای شمالی که ذکر کرده اند و اکثر این مطالب را از گفته های خود شیخ استنباط نموده اند ولیکن بنا بر نظر بسیاری از محققین به درستی آن نمی توان اطمینان کرد بخصوص اینکه بعضی از آن گفته ها با شواهد تاریخی و دلایل عقلی سازگار نیست . شیخ شیراز دوستی محکمی با دو برادر معروف به صاحب دیوان یعنی شمس الدین محمد و علاء الدین عطا ملک جوینی وزرای دانشمند مغول داشته و آن طور که از سخنان شیخ معلوم است او به تصوف و عرفان اعتقاد داشته و شاید در سلسله متصوفه داخل شده وهم چنین گفته اند که محلی که امروز مقبره او می باشد خانقاهش بوده است .نکته مهمی که باید ذکر شود شهرت بسیاری است که این شاعر بزرگ هم در حیات خود داشت و هم بعد از وفاتش که البته این نکته تازگی نداشته و در مورد شعرای دیگری نیز بوده است . اما آنچه که قابل توجه و ذکر است این است که معروفیت سعدی فقط مختص به ایران نبوده حتی در زمان خودش به مرزهای خارج ازا یرا ن مانند هندوستان ،آسیای صغیر نیز رسیده بود و خودش در چند جا به این شهرت اشاره داشته که این شهرت سعدی معلول چند خاصیت است اول اینکه او زبان شیوای خود را وقف مدح و احساسات عاشقانه نکرده ، دوم اینکه او شاعری جهانگرد بود و گرم و سرد روزگار را چشیده و تجارب خود را برای دیگران با زیبایی و شیرینی بیان کرده و هم چنین وی در سخنان خود چه از نظر نثر و چه نظم از امثال و حکایات دلپذیر استفاده نموده است و دیگر اینکه سعدی به شاعری شوخ طبع و بذله گو معروف است که خواننده را مجذوب می کند و همه اینها دست به دست هم داده و سبب شهرت او گردیده است .شیخ شیراز در دوران شاعری خود افراد معدودی را مدح کرده که بیشتر اتابکان سلغری و وزراء فارس و چند تن از رجال معروف زمانش می باشد و بزرگترین ممدوح سعدی از میان سلغریان اتابک مظفر الدین ابوبکر بن سعد بن زنگی است که سعدی در روزگار این پادشاه به شیراز بازگشته بود و ممدوح دیگر سعد بن ابوبکر می باشد که سعدی گلستان را در سال ۶۵۶ ه. ق به او تقدیم می کند و دو مرثیه نیز در مرگ این شخص نیز سروده است و از میان ممدوحان ، سعدی شمس الدین محمد و برادرش علاءالدین عطا ملک جوینی را بیش از همه مورد ستایش قرار داده که مدایح او هیچ شباهت به ستایشهای دیگر شاعران ندارد چون نه تملق می گوید و نه مبالغه می کند . بلکه تمام گفتارش موعظه و اندرز است و متملقان را سرزنش می کند و ممدوحان خود را به دادرسی و مهربانی و دلجویی از فقرا و ضعفا و ترس از خدا و تهیه توشه آخرت و بدست آوردن نام نیک تشویق و ترغیب می کند .این شاعر بزرگ در زمانی دار فانی را وداع گفت که از خود شهرتی پایدار به جا نهاد . سال وفات او را بعضی ۶۹۱ ه. ق ذکر کرده اند و گروهی معتقدند که او در سال ۶۹۰ ه. ق وفات یافته که مقبره او در باغی که محل آن نزدیک به سرچشمه نهر رکن آباد شیراز است قرار دارد .

ویژگی سخن سعدی
مهمترین ویژگی سخن سعدی چه در نثر و چه در نظم فصاحت و شیوایی و شیرینی کلام اوست و او توانست ازطرفی زبان ساده و فصیح استادان قبل را زنده کند و هم چنین خود را از قید تصنعات عجیب که درنیمه دوم قرن ۶ و حتی در قرن ۷ گریبانگیر شعر فارسی شده بود رهایی بخشد . از خصوصیات شگفت انگیز سعدی در سخن ،آن دلیری و شهامتی است که در حقیقت گویی استفاده کرده است . در دوران مغول و جباران دست نشانده که جز امارت و ریاست و هوسرانی چیزی در نظر نداشتند شیخ بزرگ حقایق را به صورت نظم و نثر بدون هیچگونه ترس و بی پرده آشکار بیان کرد و چنان فریاد کرد که در هیچ عصر و زمان کسی به این صراحت سخن نگفته و عجیب تر اینکه در همان هنگام تنها به صاحبان قدرت و حکومت نپرداخته بلکه از قاضی فاسد و صوفی دنیا دار و عبادت و ریاضتی که از روی صدق و صفا نبوده و نظر به خلق و مردم نداشته خودداری نکرده و به قول خود او در این روزگار دوبار عمر کرده و تجربه آموخته و اینک تجربه را به کار می برد و تمام اینها در سخنان شیرین و زیبای خود بیان می کند.
معرفی آثار
آثار او به دو دسته منظوم و منثور تقسیم می شود که در آثار منثور او مشهورترین آنها که شاهکار سعدی نیز می باشد گلستان است . در آثار منظوم که باز معروفترین و مشهورترین آنها بوستان می باشد که این منظومه شعری در اخلاق و تربیت و وعظ و تحقیق سروده است و شامل ۱۰ باب است که عبارتند از ۱- عدل ۲- احسان ۳- عشق ۴- تواضع ۵- وفا ۶- ذکر ۷- تربیت ۸- شکر ۹ـتوبه ۱۰ – مناجات و ختم کتاب ، که شاعر تاریخ تمام شدن کتاب را در سال ۶۵۵ ه .ق بیان کرده است که این کتاب را شاعر قبل از بازگشت به شیراز سروده و آن را به عنوان یک ارمغانی به شهر خود آورده است و هم چنین این کتاب را به ابوبکر بن سعد بن زنگی تقدیم کرده است .
۲- مجموعه دوم ازآثار منظوم سعدی قصاید عربی است که کمتر از ۷۰۰ بیت است که شامل : مدح ، نصیحت و یک قصیده مفصل در مرثیه المستعصم بالله است ۳ـ مجموعه سوم شامل قصاید فارسی در موعظه و نصیحت و توحید و مدح پادشاهان و رجال معروف زمان خود می باشد .
4- چهارمین آثار او مرثیه هایی است که شامل چند قصیده در مرگ مستعصم بالله و ابوبکر بن سعد بن زنگی و سعدبن ابوبکر و امیر فخرالدین ابوبکر است و یک ترجیع بند بسیار معروف در مرثیه اتابک سعد بن ابوبکر
۵- معلمعات و مثلثات
۶- ترجیعات ۷- طیبات ۸- بدایع ۹- خواتیم۱۰ ـ غزل قدیم۱۱- صاحبیه که مجموعه ای است از بعضی قطعه های فارسی وعربی که غالبا در مدح شمس الدین صاحب دیوان جوینی است که معروف به صاحیبیه است ۱۲- مجموعه ای از اشعار هزل و دو مثنوی انتقادی شیرین و چند غزل و رباعی است .۱۳- رباعیات ۱۴- مفردات ، و کلیات شیخ عنوانی است که به مجموعه آثار منظوم و منثور داده شده است که تمام این آثار را ابتدا خود شیخ جمع ‌آوری و مرتب نمود ولی بعد از وفات شیخ شخصی به نام علی بن احمد بن ابی بکر بیستون این آثار را مرتب و تنظیم کرد . کتاب گلستان زیباترین کتاب نثر فارسی است و شاید بتوان گفت که در سراسر ادبیات جهانی بی نظیر است و دارای ویژگیهایی است که در هیچ کتاب دیگری نیست . نثری است آمیخته به شعر یعنی برای هر شعر و جمله و مطلبی که به نثر ادا شده یک یا چند شعر فارسی و گاهی عربی به عنوان شاهد آورده است . کتاب گلستان دارای ۸ باب است که عبارتند از : ۱ـ در سیریت پادشاهان ۲ـ در اخلاق درویشان ۳ـ در فضیلت قناعت ۴ـ در فوائد خاموشی ۵ـ در عشق و جوانی ۶ـ در ضعف و پیری ۷ـ در تاثیر تربیت ۸ـ در آداب صحبت .آثار منثور دیگر او عبارت است از : ۱ـ مجالس پنجگانه ،‌که شامل ذکر و مواعظ شیخ است . ۲ـ رساله ای در پاسخ صاحب دیوان شمس الدین محمد جوینی و جوابهای شیخ است . ۳ـ رساله ای در عقل و عشق که سعدی به آن پاسخ گفته است .۴ـ نصیحهٔ الملوک که نصایح الملوک هم گفته شده که رساله ای است در باب سیاست .
گزیده ای از اشعار
(بوستان )
حکایات
چنان قحط سالی شد اندر دمشق که یاران فراموش کردند عشق
چنان آسمان بر زمین شد بخیل که لب تر نکردند زرع و نخیل
نجوشید سرچشمه های قدیم نماند اب جز آب چشم یتیم
نبودی به جز آه بیوه زنی اگر بر شدی دودی از روزنی
چو درویش بی رنگ دیدم درخت قوی بازوان سست و درمانده سخت
نه در کوه سبزی نه در باغ شخ ملخ بوستان خورده مردم ملخ
درآن حال پیش آمدم دوستی ازو مانده بر استخوان پوستی
و گرچه بمکنت قوی حال بود خداوند جاه و زر و مال بود
بدو گفتم ای یار پاکیزه خوی چه درماندگی پیشت آمد بگوی
بغرید بر من که عقلت کجاست چو دانی و پرسی سوالت خطاست
نبینی که سختی بغایت رسید مشقت به حد نهایت رسید
نه باران همی آید از آسمان نه بر می رود دود فریاد خوان
بدو گفتم آخر ترا باک نیست کشد زهر جایی که تریاک نیست
گر از نیستی دیگری شد هلاک ترا هست ،‌بط راز طوفان چه باک
نگه کرد رنجیده درمن فقیه نگ کردن عالم اندر سفیه
که مردار چه بر ساحل است ای رفیق نیاساید و دوستانش غریق
من از بینوایی نیم روی زرد غم بینوایان رخم زرد کرد
نخواهد که بیند خردمند ،‌ریش نه بر عضو مردم نه بر عضو خویش
یکی اول از تندرستان منم که ریشی ببینم بلرزد تنم
منغص بود عیش آن تندرست که باشد به پهلوی بیمار سست
چو بینم که درویش مسکین نخورد بکام اندرم لقمه زهر ست و درد
یکی را به زندان درش دوستان کجا ماندش عیش در بوستان

غزلیات
ای ساربان آهسته رو کارام جانم میرود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود
من مانده ام مهجور از و بیچاره و رنجور ازو
پنهان نمی ماند که خون برآستانم میرود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرود
او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم
چون مجمری پر آتشم کز سر دخانم میرود
با آن همه بیداد او و ین عهد بی بنیاد او
درسینه دارم یاد او یا بر زبانم میرود
باز آی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین
که آشوب وفریاد از زمین برآسمانم می رود
شب تا سحر می نغنوم و اندرزکس می نشنوم
وین ره نه قاصد میروم کزکف عنانم می رود
گلستان
حکایات
پارسایی را دیدم برکنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارویی به نمی شد .مدتها درآن رنجور بود و شکر خدای عزوجل علی الدوام گفتی پرسیدندش که شکر چه می گویی ؟ گفت شکر آنکه به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی .
گر مرا زار بکشتن دهد آن یار عزیز تا نگویی که در آن دم غم جانم باشد
گویم از بنده مسکین چه گنه صادر شد کو دل آزرده شد از من غم آنم باشد .
حکایت
درویشی را ضرورتی پیش آمد گلیمی از خانه یاری بدزدید . حاکم فرمود که دستش بدر کنند صاحب گلیم شفاعت کرد که من او را بحل کردم . گفتا به شفاعت تو حد شرع فرو نگذارم . گفت آنچه فرمودی راست گفتی ولیکن هر که از مال وقف چیزی بدزد قطعش لازم نیاید و الفقیر لایملک هر چه درویشان راست وقف محتاجانست حاکم دست ازو برداشت و ملامت کردن گرفت که جهان بر تو تنگ
آمده بود که دزدی نکردی الا از خانه چنین یاری گفت ای خداوند نشنیده ای که گویند خانه دوستان بروب و در دشمنان مکوب .
چون به سختی در بمانی تن به عجز اندر مده
دشمنان را پوست برکن دوستان را پوستین

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   92 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله سعدی

دانلود مقاله سلول

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله سلول دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

سلول برای اولین بار بو وسیله رابرت هوگ ، دانشمند انگلیسی توصیف شد . در سال 1665 هوک چیزهای زیادی را به وسیله میکروسکوپ ساده خود مورد آزمون قرار می داد که از جمله آنها یک تکه نازک چوب پنبه بود. تکه چوب پنبه در زیر میکروسکوپ بصورت هزاران خانه کوچک دارای دیواره های سفت دیده می شد . ترتیب خانه ها همانند حجرات کنودی زنبور عسل بود . در واقع هوک اصطلاح سلول را برای توصیف مشاهده خود در مقاله ای که در همان سال چاپ شده بود بکار برد .
گرچه هوک اصطلاح سلول را معمول ساخت اما نتوانست ماهیت واقعی آن را بشناسد . هوک کنش سلولهای چوب پنبه ای را همانند کنش سیاهرگها و سرخرگهای بدن حیوانات می پنداشت . یعنی معتقد بود که ( مایعهای حیاتی ) را از یک ناحیه گیاه به ناحیه دیگر آن منتقل می سازند .
واقعیت این امر این است چوب پنبه پیزی جز دیواره مرده سلولی نیست و از پوست تنه درختان جدا شده و عمل آن ممانعت از عبور آب و محافظت از بافتهای درونی گیاه است .
بدنبال بهبود یافتن تکنولوژی مطالعات میکروسکوپی ، دانشمندان به بینشهای درست تری درباره ساخت سلول دست یافتند . در سال 1824 میزان مشاهدهای انجام شده به حدی رسید که دو تروشه ، زیست شناس فرانسوی را برانگیخت تا یکی از سه اصل مهمی که تئوری سلولی را تشکیل می دهند عنوان کند .
طبق این اصل همه موجودات زنده از یک یا چند واحد بنام سلول ساخته شده اند . دو اصل دیگر فقط هنگامی تدوین کامل یافتند که رودولف ویرنف در سال 1858 در نشریه ای که خواننده بسیار داشت قاطعانه استدلال کرد که : اولاً : سلول می تواند موجودیتی مستقل داشته باشد ؛ ثانیاً سلول فقط از سلولی که پیش از آن بوده است بوجود می آید .
بیشتر مدارک لازم برای رسیدن به این دو نتیجه کلی قبلاً بوسیله دوزیست شناس آلمانی بنامهای ام . ج . شلایدن و تئودور شوان در سالهای 1838 و 1839 گردآوری شده بود .
شلایدن با وجود تراکم روز افزون اطلاعاتی که تفاوت گونه ها را بیان می داشت همواره در جستجوی اصلی بود که میان همه گیاهان مشترک باشد و به آنها وحدت بخشد ، ولی کوشش او بی نتیجه بود زیرا در سال 1838 او نوشت که ( هر سلول گیاهی زندگی دو گانه ای دارد یکی زندگی مستقل که به رشد خاص آن مربوط می شود و دیگری زندگی وابسته است . چون جزء جدا نشدنی گیاه است . )
در سال 1839 شوان ، با بهره گرفتن از کار شلایدن ، نشان داد که نتایج مهم این گیاه شناس در باره جانداران نیز قابل تعمیم است . اکنون بیشتر زیست شناسان افتخار بنیانگذاری تئوری جدید سلولی را از آن شلایدن و شوان می دانند .

 

 

 


تعداد سلولها
در موجودات تک سلولی جاندار و سلول به صورت یک موجود درهم ادغام می شوند مانند :آمیب .
در موجودات پر سلولی نمونه هایی در گیاهان شناخته شده اند که در آنها تعداد سلولها ثابت است . در تمام موارد دیگر تعداد سلولها تا موقعی که موجود به حد بلوغ برسد افزایش می یابد . همه سولها با یک آهنگ و دی طی یک مدت تقسیم نمی شوند . چنانچه در انسان همه سلوهای عصبی که درهنگام تولد تشکیل شده اند غیر قابل جایگزینی هستند و اگر احتمالاً خراب شوند ناگزیر از بین می روند ، بر عکس سلولهای خونی یا سلولهای پوست زندگی کوتاهی دارند و تا هنگام مرگ موجود زنده به طور مداوم تولید می شود و جانشین تک سلولهای از دست رفته می گردند .
تعداد سلوهای بدن انسان را بین صد هزار تا یک میلیون میلیارد تخمین می زنند که در هر ثانیه نزدیک به 50 میلیون از آنها می میرند و به همین تعداد نیز سلولهای جدید تشکیل می شوند و حیات را تداوم می بخشند .

 

اشکال سلولی
تعدا بسیاری از سلولها هنگامی که در محیط مایع به حالت آزاد قرار دارند به شکل کروی یا بیضی دیده می شوند و وقتی در یک سیستم بافتی به حالت چسبیده به هم قرار می گیرند به اشگال مختلفی مانند : اشکال مکعبی ، استطاله مانند ، دوکی ، ستاره ای شکل و غیره دیده می شوند . در هر حال این تغییرات شکلی به علت فشاری است که سلوهای اطراف به سلول وارد آورده است .
سلولهای شناوری هستند که می توانند در محیط مایع به اشکال مختلف یا به اشکال غیر کروی دیده شوند ، مانند : اسپرماتوزوئیدها یا سلولهای جنسی نر که تاژکندارند یا هماسی ها 0 گریچه های سرخ خونی ) که مسطح هستند . سلولهایی همچون سلولهای عصبی که در تشکیلات بافتی وارد می شوند و بسیار دراز هستند و به اشکال متفاوتی دیده می شوند .
در موجودات تک سلولی نیز اشکال مختلفی دیده می شود . مثلاً آمیب بعلت داشتن پاهایی کاذب و حرکات مخصوص آسیب شکل مشخصی ندارند ولی در بعضی از تک سلولی ها که از پوشش سختی احاطه شده است شکل موجود تقریباً ثابت است . بطور کلی باید توجه داشت که شکل سلول را
نمی توان یک صفت ثابت به حساب آورد زیرا این خصوصیت به تغییرات محیط زندگی سلول بستگی داشته و در زمانهای مختلف حیات ممکن است قابل تغییر باشد .

 

ابعدا سلولی
ابعاد سلولها بسیار متفاوت است . واحد های اندازه گیری مورداستفاده در بررسی سلولها از آنگستروم ( 100A`) تا (1000A` ) و اندازه سلولهای بزرگ مثل تخم دوزیستان و پرندگان از 1mm (1000000A` ) تا 7Cm ( اندازه ( زرده ) تخم شتر مرغ‌) است . به طور کلی در مورد بزرگی سلولها می توان گفت که ابعاد اکثر سلولهای جانوری بین هفت میکرون تا بیست میکرون تغییر
می کند .
در گونه انسانی بین سلولهای بسیار کوچک ، قطر لوکوسینهای کوچک ، یعنی گویچه های سفید خون نزدیک به پنج میکرون است و از بین سلولهای بسیار بزرگ می توان تخمکها یا سلولهای جنسی ماده را نام برد که قطری بین 100 تا 140 میکرون دارند و نورونها یعنی سلولهای عصبی ، زوایدی بنام آکسون دارند که طولشان به دهها سانتی متر می رسد .

 

اندازه سلولهای
اندازه سلولها از یک گونه حیوان نسبت به گونه دیگری تغییر می کند . در بدن یک موجود از بافتی نسبت به بافت دیگر نیز قابل تغییر می باشد . همچنین در بعضی از موجودات مانند حشراتی که در دسته راست بالان قرار دارند و یا دوزیستان سلولها به نسبت کلی بدن از سلولهای پستانداران حجیم تر می باشند . وقتیکه اندازه یک نوع سلول به حد طبیعی خود برسد رشدش متوقف شده و یا اینکه متحمل تقسیم می شود . گاهی اوقات سلولها حالت غول پیکری پیدا می کنند که این موضوع زمانی طبیعی و گاهی غیر طبیعی می باشد . مثلاً سلولهای غول پیکر غدد بزاقی بعضی حشرات و یا بزرگی سلول تخم امری است طبیعی و حال آنکه پیدایش سلول غول پیکر در فولیکولهای سلی در ریه علت پیدایش بیماری است.
به طور کلی اکثر سلولها را تنها با میکروسکوپ می توان مشاهده نمود زیرا قطر آنها فقط چند میکرون است .
حرکت سلولها
حرکت سلول زنده حرکتی خود به خود بوده و نتیجه ای از آزاد شدن انرژی در اثر اعمال حیاتی داخلی سلول محسوب می شود .
سلول دارای چهار نوع حرکت می باشد :
1- حرحک یا جریان سیتوپلاسمی یا سیکلوز : حرکتی است بسیار بطئی که دائماً در پروتوپلاسم سلول وجود دارد و در اثر این نوع حرکت مواد مختلف در داخل پروتوپلاسم از نقطه ای به نقطه دیگر نقل و انتقال داده می شود مانند حرکتی که واکوئولهای گوارشی در داخل سیتوپلاسم پارامسی انجام می دهند و بطرف واکوئولهای دفعی می آیند .
2- .حرکت آمیبی شکل : در این حرکت نقل و مکان محتویات سلولی به نحوی است که شکل سلول نیز تغییر می کند مانند حرکت آمیب و یا حرکت گلبولهای سفید خون که از نقطه ای به نقطه دیگر تغیر محل
می دهند .
3- حرکت بوسیله مژه : این حرکت به وسیله ضمائمی بنام مژه صورت
می گیرد که در انواع تک سلولیهای مژه دار می توان مشاهده نمود . مانند حرکت مژه های اوپالینا .
4- حرکت تارچه ها : اینونوع حرکت در اثر انقباض سیتوپلاسم تارچه ها صورت می گیرد که در موجودات عالی باعث نقل و مکان از نقطه ای به نقطه دیگر می شود .

 

 

 

عمر سلولها
عده ای ممکن است چند ساعتی بیشتر عمر نکنند مانند سلولهای قاعده مو و بعضی عمر چند روزه دارند . مثل سلولهای پوست و ناخن و برخی چند هفته ای عمر می کنند مانند گویچه های قرمز خون انسان که بین 4 تا 6 هفته عمر می کند ولی سلولهایی هستند که عمرشان دو برابر با عمر صاحب سلول است . مانند سلولهای عصبی و عضلانی .

 

وظیفه سلولهای زنده و مرده
اغلب سلولها در زمان زنده بودن فعال هستند مانند سلوهای عصبی و عضلانی ولی از برخی دیگر موجودات در موقع مرگشان استفاده می کنند . مانند سلولهای مو و ناخن و درباره این حالت اخیر گویچه های قرمز خون انسان را نیز می توان در نظر گرفت زیرا باوجودیکه فاقد هسته هستند و در جریان خون مراحل آخر حیات خود را طی می کنند وظیفه حمل اکسیژن از نقطه ای به نقطه دیگر بدن را بعهده دارند .

 

رابطه سلولها با یکدیگر
بعضی از سلولها در محیط خارج و یا داخل بدن بطور آزاد زندگی می کنند مانند تک سلولیها اسپرماتوزو و گویچه های خون ولی زندگی اغلب آنها وابستگی به یکدیگر دارد و تبادلات موجود بین سلولها یکی از دلائل اصلی این همبستگی است .

 

مروری بر ساختمان سلول
سلولهای آزاد و سلولهای موجودات پر سلولی به دو گروه بزرگ یوکاریوت ( دارای هسته حقیقی ) و پرکاریوت ( فاقد هسته مشخص ) تقسیم می شوند . در سلولهای یوگاریوت محتویات هسته سلول توسط غلاف هسته ای از بقیه قسمتهاس سلول جدا می شود . درحالیکه در سلولهای پروکاریوت محتویات هسته از بقیه قسمتهای سلول جدا نمی شود .
اگر چه حضور و یا عدم حضور هسته حقیقی بزرگترین وجه تمایز این دو گروه از سلولهاست اما به زودی معلوم می شود که وجود تمایز مهم دیگری نیز در بین آنها وجود دارد . سلولهای یوکاریوت شامل سلولهای جانداران و گیاهان و سلوهای پریوکاریوت شامل باکتریها ، جلبگهای سبز و آبی ( یا سیانر باکتریها ) و موجودات شبیه به پلوری پنومیا یا میکوپلاسما هستند .

 

سلولهای یوکاریوت ( جانوری )
همه سلولهای یوکاریوت از نظر شکل ، اندازه و عملشان با آنکه دارای ساختارهای تخصص یافته ویژه ای برای هر نوع سلول هستند بطور قابل ملاحظه ای از هم متفاوتند در نتیجه نمی توان سلولی به عنوان نمونه یافت که تمام خصوصیات سلولهای جانوری را دارا باشد . با وجود این تعداد از اندامکها در سلولهایی با سازمان شبیه و یا برابر یافت می شوند . این اندامکها درسلول جانوری مرکب تقسیم شده است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

غشاء پلاسمایی
غشاء پلاسمایی لایه بسیار نازک و قابل انعطافی هستند که محتویات سلول 0 سیتوپلاسم و اندامکهای سیتوپلاسمی ) درون آن قرار گرفته اند .
غشای پلاسمایی دارای نفوذپذیری انتخابی است و می تواند بصورت غیر فعال ، مانند غشای نیمه تراوا عمل کند و باعث عبور عده ای از مولکولها و مانع عبور عده ای دیگر از آنها شود . همچنین با داشتن نقش فعال ، تسریع کننده انتقال مولکولهای خاص و یا تسهیل کننده جابجایی مواد مختلف بر خلاف شیبهای پخش است .
غشاء سلولی دارای ساختمانی نا همگن است و ترکیب شیمیایی و سازمان آن در تمام سطح برابر نبوده و در نواحی مختلف متفاوت است . به عنوان مثال بعضی نواحی از غشاء پلاسمایی سلول کبدی در مقابل سلولهای کبدی مجاور و نواحی دیگر آن در مقابل مجاری صفراوی و از برخی نواحی در نزدیکی سلولهای بافت پوششی مویرگها ( که مواد را از آن جذب می کنند ) قرار گرفته است . درهر کدام از این نواحی غشاء پلاسمایی از نظر ترکیب شیمیایی و سازمان متفاوت بوده و به صورتی مستمر دستخوش تغییر و تجدید سازمان هستند .

 

اسکلت سلولی و شبکه میکروترابکولار
در سیتوزول بسیاری از سلولها اجزاء اسکلت سلولی و شبکه میکروترابکولار وجود دارد . اسکلت سلولی شامل فلامانهای نازک ، فلامنهای متوسط و ضخیم و میکروتوبولها است . این ساختمانها به سلول شکل و حالت داده و در حرکت سلولی دخالت می کنند . به نظر می رسد که عناصر اسکلت سلولی به وسیله شبکه ای از ساختمانهای نخ مانند نازکی بنام شبکه میکروترابکولار وصل شده اند . این شبکه همچنین تعدادی از اندامکهای غشاء دار و ریبوزومها را به هم وصل می کنند .

 

سیتوپلاسم
سیتوپلاسم درزیر میکروسکوپ معمولی شبیه مایع غلیظی به نظر می رسد که ذراتی را در بر می گیرد . سیتوپلاسم حاوی آنزیم است . این آنزیمها تغییرات شیمیایی درون سلول را اداره می کنند . به علاوه در سیتو پلاسم تعدادی اجزای بسیار کوچک وجود دارد که در ساختن سیتوپلاسم نو تولید موادی که در خارج از سلول باید مصرف شوند یا در تجزیه مواد برای تولید انرژی نقش دارند . سیتوپلاسم همچنین ممکن است محتوی غذاهای ذخیره شده مانند دانه های نشاسته یا قطرکهای چربی باشند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


شبکه آندوپلاسمی
غشاء پلاسماییبا سیستمی از مجاری در ارتباط است که عمیقاً به درون سلول راه یافته اند . این مجاری همراه با مجموعه ای از وزیکولها ، حفره ها در سرتاسر سلول کشیده شده اند . این شبکه حفره دار درون سلولی با غشایی محدود می شود که نخستین بار در سال 1897 به وسیله گارنیه مشخص گردید و ارگاستوپلاسم نامیده شد که سازنده شبکه آندوپلاسمی است .
غشاهای شبکه آندوپلاسمی (ER ) سیتوپلاسم را به دو فاز تقسیم می کنند . 1- فاز حفره ای با درون سیسترونی 2-فاز هیالوپلاسمیک یا سیتوزول .
فاز حفره ای شامل موادی است که در درون حفره شبکه آندوپلاسمی قرار گرفته در حالیکه فاز سیتوزول غشاء های شبکه آندوپلاسمی را احاطه
می کند . مساحت غشاء های شبکه آندوپلاسمی ده برابر سطح غشاء پلاسمایی است .ان قسمت از شبکه اندوپلاسمی که با ریبوزومها همراه است بنام شبکه آندوپلاسمی زبر (RER ) خوانده می شود . غشاهای RER به صورت صفحه مانند هستند . شبکه آندوپلاسمی فاقد ریبوزوم را شبکه آندوپلاسمی صاف (SER ) می نامند که دراین حالت شبکه ای از لوله های منشعب و متصل وجود دارد . SER محل ساخت لیپیدهای موجود در لیپوپروتئین است و RER محل ساخت پروتئینها هستند .

 

ریبوزوم
در درون سیتوزول تعداد زیادی از ذرات کوچک وجود دارند که ریبوزوم نامیده می شوند . این ذرات می توانند بصورتهای مستقر در سطح هیالوپلاسمی شبکه آندوپلاسمی ( ریبوزومهای متصل ) و یا به صورت آزاد در هیالوپلاسم ( ریبوزوم آزاد ) دیده می شوند . ریبوزومها ساختن پروتئین سلولی را بعهده دارند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

میتوکندری
در درون سیتوپلاسم تعداد زیادی از اندامهای وزیکولی یافت می شود که میتوکندری خوانده می شود . هر میتوکندری توسط دو غشاء احاطه
می شود که دارای زمینه ای دانه دار و متراکم هستند . غشاء خارجی که صاف است و غشاء داخلی که چین خوردیگهای زیادی بنام ستیغ را بوجود آورده تا سطح تماس غشاء داخلی را به تعداد خیلی زیادی بالا ببرد . ستیغ را جایگاه ویژه واکنش های تنفس سلولی می دانند . میتوکندری در تعداد زیادی از اعمال سلول از جمله فازهای تولید کننده انرژی در متابولیسم کربوهیدراتها و چربیها ( تنفس نامیده می شود . ) ساخت ATP ، ساخت پورفیرین نقش بازی می کند .
متوکندریها بیشتر از سایر اندامکهای سلوللی اسقلال دارند . مثلاً میتوکندریهای نو فرآورده دیگر اجزای سلول نیستند ، بلکه منحصراً از رشد و تقسیم میتوکندریهای قبلی ناشی می شوند . میتوکندریها مجموعه ای از ریبوزومهای درونی دارند و نوعی پروتئین وابسته به میتوکندری در زمینه آنها سنتز می شود .

 

دستگاه گلژی
نام این اندامک از نام کامیلوگلژی که در سال 1889 آن را کشف کرد گرفته شده است . . دستگاه گلژی از دسته غشاهای نازک ساخته شده است . دستگاه گلژی که جسم گلژی یا ترکیب گلژی نیز خوانده می شود شامل ک سری کیسه های پهن و بشقابی شکل بنام سیسترنه است که به صورت موازی در کنار هم قرار گرفته اند و گاهی اوقات این حالت اندامک را دیکتوزوم می نامند . دستگاه گلژی در اغلب اوقات بوسیله وزیکول هایی با اندازه های متفاوت احاطه شده که بعضی از آنها از قسمت اصلی اندامک در حال جدا شدن است .
دیکتوزومها در اطراف هسته پخش هستند و توسط شبکه ای از مجاری کوچک با هم ارتباط دارند . دستگاه گلژی بطور مستقیم یا غیر مستقیم در ساخت مواد مختلف سلولی فعالانه شرکت می کنند ، از قبیل عمل آوردن بسته بندی و ارسال پروتئین های ساخته شده در شبکه آندوپلاسمی زبر ، جهت ترشح و تولید مواد مورد نیاز برای وارد شدن در غشاء پلاسمایی و لیزوزومها به این اندامک نسبت داده شده است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


لیزوزوم
لیزوزومها در سال 1952 بوسیله زیست شناس فرانسوی ، کریستیان د دو کشف شد . بسیاری از ازسلولها دارای ساختمانهای وزیکولی هستند که کوچکتر از میتوکندری بوده و لیزوزوم نامیده می شوند . لیزوزمها بوسیله غشاء لایه ای محدود بوده و در داخل خود انزیمهایی هیدرولیتیک را جای داده اند که می توانند پروتئین ها ، اسیدهای نوکلئیک ، پلی ساکاریدها و سایر مواد را هضم کنند .
در شرایط معمولی فعالیت این آنزیمها در داخل اندامکها متوقف شده و از بقیه سیتوپلاسم جدا می شوند . اگر غشاء لیزوزوم پاره شود ‌، آنزیمهای رها شده به زودی سلول را منهدم خواهد نمود . لیزوزوم مسئول هضم درون سلولی بوده و ذراتی که با روش آندو ستوز وارد سلول می شوند یا اندامکهایی که عملاً ضعیف شده اند بوسیه آنها از بین می روند .

 

میکروبادی ( پروکسی زوم و گلی اوکسیزوم )
میکروبادیها نظیر لیزوزومها کیسه هایی غشایی هستند که درونشان مواد بسیار اختصاصی جمع شده است . اما میکروبادیها باعث انهدام سلول نمی شود ، بر عکس این اندامکها بصورت ( حجرات جدا کننده ) برای فرآیندهای متابولیک بویژه درون سیتوپلاسم عمل می کنند .
بعضی از انواع میکرو بادیها که پروکسی زوم نامیده می شوند در سلولهای گیاهی و هم در سلولهای جانوری وجود دارند . این اندامکها فرآیند ساخته شدن و تجزیه پراکسید هیدروژن (H2O2 ) را که ماده ای است بسیار سمی ، بطور موثری از سیتوپلاسم جدا می سازد .
یکی دیگر از انواع میکروبادیها ، گلی اکسی زومها هستند که در گیاهان نورسته بیشتر از همه جا یافت می شوند . گلی اکسی زومها ، اسیدهای چرب که بخش عمده غذای گیاه جوان و در حال رشد است در خود ذخیره
می کنند . بسیاری از این اسیدهای چرب به هیدرات کربن تبدیل می شوند که بعداً وسیله میتوکندریها و اندامکهای دیگر متابولیسم حاصل می کنند . فرآیند تبدیل اسیدهای چرب به هیدرات کربن در گیاهان جوان روینده ، اکثراً در گلی اکسی زومها صورت می گیرد .

 

هیالوپلاسم
هیولاپلاسم همچون ژلی ظاهر می شود که چسبندگی آن می تواند بطور محسوس تغییر کند . در هیالوپلاسم می توان میکروفیلامانها یا میکروتوبولهایی ( ریز لوله ) را مشاهده کرد که گاهی ساختارهای سازمان یافته ای مانند سانترویول ها را ایجاد می کنند که سازنده قطبهای دوک تقسیم سلولی هستند .
هیوپلاسم محلی است که واکنشهای اصلی زیست شناسی سلول در آن انجام می شود و همچنین پایگاه اندامکهای سلولی است . ضمایم بیجان مختلف موجود در هیالوپلاسم را پاراپلاسم می نامند . مانند واکوئلهای حاوی مواد مغذی ، دانه های ترشحی و یا مواد زاید .

 

سنسیتومها و پلاسمودها
سنسیتومها و پلاسمودها از توده سیتوپلامی حجیمی با تعداد زیادی هسته تشکیل یافته اند . سنسیتومها از الحاق سلولهایی بوجود می آیند که صفات فردی را ازدست داده اند . پلاسمودها توده ای سیتوپلاسمی است که در آن هسته چندین بار تقسیم می شود ، بدون اینکه دیواره ای از غشای پلاسمایی آنها از هم جدا شوند .
دردردون چنین مجموعه ای هر هسته در سیتوپلاسم اطرافش عمل کننده است که انرژیو نام دارد . چنانچه ملاحظه می شود سازمان انرژبدها با وجود تفاوت ظاهری اساساً تفاوتی با تعریف سلول ندارد .

 

پوشش هسته
این پوشش که هسته یوکاریوتها را احاطه می کنند از دو غشاء تشکیل یافته اند که ضمن محصور کردن فضای اطراف هسته می تواند مستقیماً با حفره های شبکه آندوپلاسمی در ارتباط باشند . پوشش هسته دارای سوراخهایی است که باعث انجام تبادلات مستقیم بین هسته و سیتوپلاسم می شوند .
بنابراین سیستم غشایی درون سیتوپلاسمی شبکه ای را تشکیل می دهد که ساختارهای مختلف سلولی را احاطه می کند . این ساختارها در ماده زمینه ای سلول ، یعنی هیولاپلاسم ، غوطه ورند و بوسیله غشاهای زیستی از آن جدا می شوند .

 


هسته
درسلول یک هسته دارد و هسته معمولاً کروی است و بوسیله سیتوپلاسم احاطه می شود . هسته ساختمان بزرگی است که همیشه درمرکز سلول قرار دارد . محتویات هسته بوسیله دو غشاء بوجود اورنده غلاف هسته ای از سیتوپلاسم اطراف جدا می شود . غشاء خارجی در بعضی نقاط با غشاء داخلی اتصال پبدا کرده و منافذ هسته ای را بوجود می آورند . منافذ هسته ای بین سیتوزول و محتویات هسته ای که معمولاً بنام نوکلئوپلاسم نامیده می شود ارتباط برقرار می کند . منافذ هسته ای غالباً بوسیله مواد دانه ای شکل مسدود شده اند .
سمت هیولاپلاسمی غشاء خارجی غلاف هسته در ارتباط با غشاهای شبکه آندوپلاسمی بوده و ممکن است بر روی انها ریبوزومهایی چسبیده باشد . نظر به ارتباط غشاهای شبکه آندوپلاسمی باغشاء پلاسمایی فضای پی نوکلئاز ( فضای بین غشاهای داخلی و خارجی که درغلاف هسته قرار دارند نیز با فاز حفره ای سلول و احتمالاً با خارج سلول در ارتباط است.لغف هسته ای و منافذ موجود در آن در تهیه نمونه هایی برای نشان دادن شکستن انجماد بوضوح دیده می شود .
منافذ هسته ای به هر دو غشاء نفوذ کرده و به صورتی منظم ( غیر تصادفی) درون غلاف هسته پراکنده شده اند . با استفاده از میکروسکوپهای نوری و الکترونی می توان در داخل هسته یک یا چند ساختمان غلیظ بنام هستک را مشاهده کرد . هستکها هیچ نوع محدود کننده ای نداشته و از تجمع مواد اولیه ریبوزومی به وجود می آیند .
وظیفه هسته کنترل تغییرات شیمیایی است که در درون سیتوپلاسم رخ
می دهند . به عنوان مثال هسته کنترل نوع و مقدار مواد شیمیایی را که در سلول باید تهیه شوند ، زیرا در نظر دارد . هسته دارای مواد ژنتیکی سلول
( DNA کروموزومی ، هیستون و غیره ) است . هسته تقسیم سلول را نیز کنترل می کند . سلول بدون هسته قادر به تولید مثل نیست . وقتی یک سلول متوقف می شود ، مواد شیمیایی درون هسته آن تغییر می کند که از این سلول چه نوع سلولی ( خونی یا کبدی ) باید حاصل شود .

 

تاژک و موژک
بسیاری از سلولهای آزاد مانند پروتوزوئرها و سایر میکروارگانیسمها دارای اندامکهای حرکت دهنده ای هستند که از سطح سلولی آنها خارج شده ، مژک داشته باشند که برای حرکت دادن مواد از روی سطح سلولی بکار می رود . مانند خلط در دستگاه تنفسی و یا تخمکها از لوله رحم ، نه برای حرکت سلولی .
اگر تعداد اندامکها زیاد طول و طول آنها کوتاه باشد ، انها را مژک و اگر طول آنها بلند و تعداد آنها کم باشد را تاژک می نامند . هر مژک و تاژک بوسیله غشاء پلاسمایی پوشیده می شود و در قسمت داخلی اندامک نظم خاصی از میکروتوبولها وجود دارد که از جسم پایه یا کین توزوم انشاء گرفته و تا نوک اندامک ادامه می یابند . آرایش میکروتوبولها به صورت دو عدد در مرکز و نه جفت در پیرامون می باشد . درست در زیر جسم پایه
ردیف هایی از ذرات غشاء دار وجود دارند که گردنبند مژکی خوانده
می شوند.

 

سلولهای یوکاریوت ( گیاهی )
همه اندامکهایی که به عنوان سلولهای جانوری توضیح داده شده اند در بیشتر سلولهای گیاهی نیز به همان شکل یافته می شوند . چند اندامک دیگر از قبیل دیواره سلولی غنی از کربوهیدرات پلاسمودم ، کلروپلاست ، واکوئلهای بزرگ ، منحصراً در سلولهای گیاهی یافت می شوند . یک سلول مرکب گیاهی را در شکل خواهید دید .

 

دیواره سلولی
دیواره سلولی ساختمانی ضخیم و حاوی پلی ساکاریدها است که بدون هیچ فاصله ای غشاء پلاسمایی را احاصه می کند . این دیواره ها ، غشاء پلاسمایی سلولهای مجاور را از هم جدا نموده و بوسیله تیغه میانی به همدیگر ممزوج می خورند .
دیواره سلولی برای نگهداری و محافظت گیاه بکار می رود . تخمین درجه مسارکت دیواره سلولی درتنظیم مبادله مواد بین سلول گیاهی د محیط اطراف بسیار مشکل است ، اما احتمال مبادله ماکرومولکولهایی با اندازه مولکولی زیاد از میان این دیواره بعید به نظر می رسد ، مانند سلولهای جانوری در سلولهای گیاهی نیز تبادلات سلول به محیط اطراف بوسیله غشاء پلاسمایی انجام گیرد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پلاسمودم
دیواره سلولی در فواصلی بوسیله پلهای سیتوپلاسمی سلولهای مجاور قطع می شود . این پلها ، پلاسمودم خوانده می شوند . در این نواحی گسترش کانال مانند غشاء پلاسمایی سلولهای مجاور به هم می پیوندند . ابن کانالها برای گردش مواد بین سلولی فعالیت می کنند .

 

کلروپلاست
توانایی استفاده از نور بعنوان منبع انرژی برای ساخت قند از آب و گار کربنیک از خصوصیات ویژه بعضی از سلولهای گیاهی است . این فرآیند که فتوسنتزنامیده می شود در داخل اندامکی بنام کلروپلاست انجام می گیرد . این اندامکها معمولاً بیضی شکل بوده و بوسیله دو غشاء محدود هستند . غشاء خارجی صاف و ممتد بوده در حالیکه غشائ داخلی تعداد زیادی تاخوردگی های موازی بنام لاملا ایجاد می کند .
لاملاها در داخل ماتریکس ( زمینه ) همگن یا استروما نگهداری می شوند . بیشتر لاملاها کیسه های دیسکت مانندی که تیدکوئیدها نامیده می شوند بوجود می اورد که حاوی گلروفیل بوده و ممکن است روی هم انباشته شوند و ساختمانی بنام گرانا بوجود بیاورند . غشاهای لاملایی که گرانا را به هم وصل می کند استروما لاملا نامیده می شوند .

 

واکوئلها
اگر چه واکوئلها در سلولهای گیاهی و جانوری موجودند اما درسلولهای گیاهی فراوانتر بوده و اندازه آنها بزرگتر است بطوری که بیشتر حجم سلول را اشغال کرده و سایر ساختمانهای سلولی در در یک لایه نازک پیرامونی محبوس می کند .
این واکوئلها بوسیله غشاء یک لایه ای محدود بوده و در طی دوره رشد و نمو گیاه از اتصال واکوئلهای کوچکتر بوجود می آیند . ثابت نگهداشتن غلظت سیتوپلاسم در هنگام انبساط سلول گیاهی و نیز ذخیره آب ، فرآورده های سلولی و مواد حد واسط به دست آمده از فعل و انفعالات متابولیکی از نقشهای مهم واکوئل است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


سلولهای پروکاریوت ( باکتریها )
باکتریها از نظر ساختمانی از میکروارگانیسمهای یوکاریوت مانند آغازیان متفاوت بوده و دارای تعدادی از اندامکهای انحصاری می باشد . باکتریها فاقد شبکه آندوپلاسمی و دستگاه گلژی و همچنین لیزوزومها و میتوکندریها هستند . با این حال در سیتوپلاسم آنها تعداد زیادی ریبوزوم دیده می شود. یک باکتری نمونه به اندازه یک میتوکندری موجود در سلولهای گیاهی و جانوری بوده و به علت کوچک بوده اندازه بدنی اندامکهای آن نیز کوچکتر خواهند بود .

 

دیواره سلولی و کپسول باکتری
باکتری دارای دیواره سلولی است که ساختمان شیمیایی آن از دیواره سلولی سلولهای گیاهی متفاوت بوده و از پروتئین ، چربی و پلی ساکاریدها ساخته شده است . حضور نوعی پپتید و گلیکن ( یک ترکیب پروتئین کربوهیدرات ) اساس طبقه بندی باکتریها از نظر هیستوشیمیایی است ، زیرا مقدار آن در باکتریهای گرم مثبت مانند باسیلوس سابتیلیس زیاد در باکتریهای گرم منفی مانند کرمی باسیل و سیمون سیلاکم است .
دیواره سلولی بعض باکتریها بوسیله ساختمان دیگری به اسم کپسول احاطه شده است . دیواره سلولی بعضی باکتریها بوسله ساختمان دیگری به است کپسول احاطه شده است . دیواره سلولی و کپسول با باکتری شکل داده و نیز در مقابل غشاء سلولی یک سد فیزیکی بوجود می آورند . وجود این دو ساختمان خیلی مهم است زیرا در غیاب آنها فشار اسمزی حاصل از فشار هیدرواستاتیک داخلی باکتری را به طور کانیکی متلاشی خواهند کرد .

 

زایده های غشاء پلاسمایی
تاخوردگی های غشاء پلاسمایی در باکتریهای گرم مثبت باعث بوجود آمدن ساختمانهایی به اسم فروزوم پاکوندروئیدها می شوند . فروزومها در تقسیم سلولی نقش بازی کرده و در باکتریهای فتوسنتز کننده اندامکهای فتوسنتزی ( کروماتونرها ) را به وجود می اورند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


غشاءپلاسمایی لایه لایه شده:
دربعضی باکتریهاغشاءپلاسمایی درداخل سیتوپلاسم بصورت لایه لایه دیده میشود.این ساختمان باشبکه آندوپلاسمی سلولهای جانوری وگیاهی قابل مقایسه نیست.باکتری دارای تعدادزیادی ریبوزوم است بیشترریبوزمهادر داخل سیتوپلاسم آزادبوده اما برخی از آنها بصورت چسبیده به سطح داخلی غشاءپلاسمایی نیزدیده میشوند. اگرچه ریبوزمهای باکتری نیزبرای ساختن پروتئین انجام وظیفه میکنندولی بین آنهاوریبوزمهای سلولهای یوکاریوت اختلاف ساختمانی زیادی وجود دارد درباکتریهای اترترون که مواد غذایی خود را از طریق فوتوسنتز ویا روشهای مشابه به دست میاورند غشاهای لایه لایه بیش از سایر باکتریه وجود دارند.

 

نوکلئوتیو:
موادهستهای درسلولهای باکتری برخلاف سلولهای یوکاریوت بوسیله غلاف هسته ازسیتوپلاسم جدا نمی شود.بلکه مواد هسته ای باکتریها در فاصله خاصی از سلول قرار گرفته است که نوکلئوتیو خوانده میشود. درتقسیم سلول باکتری بدون تشکیل کروموزم قابل مشاهدهای محتویات هسته ای بین دو سلول دخترتقسیم می شود درنوکلئوتیوهستک وجود ندارد.

 

تاژک باکتری:
بسیاری از باکتریها یک یا چند تاژک دارندکه برای حرکت آنها بکار
می رود.این اندامکها از سیتوپلاسم غشاءگرفته ودر غشاء پلاسمایی ودیواره سلولی نفوذ میکنند.ساختمان تاژک باکتری کوچک ترازتاژک سلولهای جانوری وگیاهی بوده وازنظر سازمانی بسیارساده مباشد.فقط دارای یک رشته ازپروتئین گلوبولاربنام فلاژین است که بوسیله لایه ای پوشیده
می شود بعضی از باکتریها دارای تاژکهای متعدد هستند.
رشته های محوری شبیه تاژک که ازخصوصیات باکتریهای مارپیچ است ازسلول دور نشده بلکه گرداگرد سطح سلول پیچیده شده است بعضی باکتریها دارای زایدهای غیر تاژکی به اسم فیمبریا هستند که از سیتوزول منشاءگرفته است وبه مقدار اندکی تا سطح سلول ادامه دارد بنظر میرسدکه اینزمائودراتصال باکتری به یک سطح باکتری نقش بازی میکنند.
بعضی باکتریها مانند کرلی باسیل,پروتئوس میرابیلیس وباسیلوس سابتیلیس بصورت انفرادی بسر می برند. در بعضی ازآنها سلولهای دختر چسبیده بهم وبصورت زنجیری ویا رشته ای باقی می مانند.مانند باکتریهای جنس سیمون سیلاکه بصورت کولونی رشته مخاط بافت پوشش دهان رامی پوشانند.
دربعضی باکتریهای موجود درکولونیهای رشتهای تمایز شکمی وپشتی مشاهده می شود مثلا"ساختمان سطح شکمی سیمون سیلا که برروی بافت چسبیده وبرای چسبیده وبرای لغزیدن در روی اپیلیوم اختصاص یافته متفاوت تر از ساختمان سطح پشتی آن است.این سلولها از نظر ساختمانهای داخلی نیز تمایز نشان میدهند هرکدام از سلولهای رشته ازنظر ظاهری شبیه باکتریهای منفرد(غیر رشتهای ) مانندکرلی باسیل ویا سیلوس سابتیلیس هستند.

 

مولکولهای تشکیل دهنده سلول(شیمی سلولی)
اگر چه کمیتهای موادشیمیای تشکیل دهنده ماده زنده از یکنوع سلول یا موجودزنده به نوع دیگر متغییر است اما همه سلولها دارای پروتئین ها,پلی ساکاریوها,لیپیدها واسیدهای نوکلئیک هستند سلولها علاوه ازماکرو مولکولها دارای مقادیر بسیار متغیری ازترکیبات کوچک نظیر آب,نمکها,یونهاموادحد واسط متا برکیلی وویتاومینها هستند.
آب دارای خواص فیزیکی وشیمیای خاصی است که آن را بصورت یک حلال مناسب برای سیستمها ی زنده در آورده است. نقطه جوش,گرمای تبخیر,گرمای ویژه وکشش سطحی ویژگی هایی هستند که آب را درحالت مایع نگه می دارند.مولکولهای آب به علت قطبی بودن می تواند مواد یونی وترکیبات قطبی رابصورت میسل درآورد. همراهی آب با مولکولهای دیگر حتی بامولکولهای آب مجاور معمولا"بوسیله پیوندهای هیدروژنی انجام میگیرد این پیوندها ازانرژی نسبتا"پایینی برخوردار بوده وبرای ساختمان مولکولی سلولها حیاتی هستند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 52   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سلول