فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله سلول

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله سلول دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

سلول برای اولین بار بو وسیله رابرت هوگ ، دانشمند انگلیسی توصیف شد . در سال 1665 هوک چیزهای زیادی را به وسیله میکروسکوپ ساده خود مورد آزمون قرار می داد که از جمله آنها یک تکه نازک چوب پنبه بود. تکه چوب پنبه در زیر میکروسکوپ بصورت هزاران خانه کوچک دارای دیواره های سفت دیده می شد . ترتیب خانه ها همانند حجرات کنودی زنبور عسل بود . در واقع هوک اصطلاح سلول را برای توصیف مشاهده خود در مقاله ای که در همان سال چاپ شده بود بکار برد .
گرچه هوک اصطلاح سلول را معمول ساخت اما نتوانست ماهیت واقعی آن را بشناسد . هوک کنش سلولهای چوب پنبه ای را همانند کنش سیاهرگها و سرخرگهای بدن حیوانات می پنداشت . یعنی معتقد بود که ( مایعهای حیاتی ) را از یک ناحیه گیاه به ناحیه دیگر آن منتقل می سازند .
واقعیت این امر این است چوب پنبه پیزی جز دیواره مرده سلولی نیست و از پوست تنه درختان جدا شده و عمل آن ممانعت از عبور آب و محافظت از بافتهای درونی گیاه است .
بدنبال بهبود یافتن تکنولوژی مطالعات میکروسکوپی ، دانشمندان به بینشهای درست تری درباره ساخت سلول دست یافتند . در سال 1824 میزان مشاهدهای انجام شده به حدی رسید که دو تروشه ، زیست شناس فرانسوی را برانگیخت تا یکی از سه اصل مهمی که تئوری سلولی را تشکیل می دهند عنوان کند .
طبق این اصل همه موجودات زنده از یک یا چند واحد بنام سلول ساخته شده اند . دو اصل دیگر فقط هنگامی تدوین کامل یافتند که رودولف ویرنف در سال 1858 در نشریه ای که خواننده بسیار داشت قاطعانه استدلال کرد که : اولاً : سلول می تواند موجودیتی مستقل داشته باشد ؛ ثانیاً سلول فقط از سلولی که پیش از آن بوده است بوجود می آید .
بیشتر مدارک لازم برای رسیدن به این دو نتیجه کلی قبلاً بوسیله دوزیست شناس آلمانی بنامهای ام . ج . شلایدن و تئودور شوان در سالهای 1838 و 1839 گردآوری شده بود .
شلایدن با وجود تراکم روز افزون اطلاعاتی که تفاوت گونه ها را بیان می داشت همواره در جستجوی اصلی بود که میان همه گیاهان مشترک باشد و به آنها وحدت بخشد ، ولی کوشش او بی نتیجه بود زیرا در سال 1838 او نوشت که ( هر سلول گیاهی زندگی دو گانه ای دارد یکی زندگی مستقل که به رشد خاص آن مربوط می شود و دیگری زندگی وابسته است . چون جزء جدا نشدنی گیاه است . )
در سال 1839 شوان ، با بهره گرفتن از کار شلایدن ، نشان داد که نتایج مهم این گیاه شناس در باره جانداران نیز قابل تعمیم است . اکنون بیشتر زیست شناسان افتخار بنیانگذاری تئوری جدید سلولی را از آن شلایدن و شوان می دانند .

 

 

 


تعداد سلولها
در موجودات تک سلولی جاندار و سلول به صورت یک موجود درهم ادغام می شوند مانند :آمیب .
در موجودات پر سلولی نمونه هایی در گیاهان شناخته شده اند که در آنها تعداد سلولها ثابت است . در تمام موارد دیگر تعداد سلولها تا موقعی که موجود به حد بلوغ برسد افزایش می یابد . همه سولها با یک آهنگ و دی طی یک مدت تقسیم نمی شوند . چنانچه در انسان همه سلوهای عصبی که درهنگام تولد تشکیل شده اند غیر قابل جایگزینی هستند و اگر احتمالاً خراب شوند ناگزیر از بین می روند ، بر عکس سلولهای خونی یا سلولهای پوست زندگی کوتاهی دارند و تا هنگام مرگ موجود زنده به طور مداوم تولید می شود و جانشین تک سلولهای از دست رفته می گردند .
تعداد سلوهای بدن انسان را بین صد هزار تا یک میلیون میلیارد تخمین می زنند که در هر ثانیه نزدیک به 50 میلیون از آنها می میرند و به همین تعداد نیز سلولهای جدید تشکیل می شوند و حیات را تداوم می بخشند .

 

اشکال سلولی
تعدا بسیاری از سلولها هنگامی که در محیط مایع به حالت آزاد قرار دارند به شکل کروی یا بیضی دیده می شوند و وقتی در یک سیستم بافتی به حالت چسبیده به هم قرار می گیرند به اشگال مختلفی مانند : اشکال مکعبی ، استطاله مانند ، دوکی ، ستاره ای شکل و غیره دیده می شوند . در هر حال این تغییرات شکلی به علت فشاری است که سلوهای اطراف به سلول وارد آورده است .
سلولهای شناوری هستند که می توانند در محیط مایع به اشکال مختلف یا به اشکال غیر کروی دیده شوند ، مانند : اسپرماتوزوئیدها یا سلولهای جنسی نر که تاژکندارند یا هماسی ها 0 گریچه های سرخ خونی ) که مسطح هستند . سلولهایی همچون سلولهای عصبی که در تشکیلات بافتی وارد می شوند و بسیار دراز هستند و به اشکال متفاوتی دیده می شوند .
در موجودات تک سلولی نیز اشکال مختلفی دیده می شود . مثلاً آمیب بعلت داشتن پاهایی کاذب و حرکات مخصوص آسیب شکل مشخصی ندارند ولی در بعضی از تک سلولی ها که از پوشش سختی احاطه شده است شکل موجود تقریباً ثابت است . بطور کلی باید توجه داشت که شکل سلول را
نمی توان یک صفت ثابت به حساب آورد زیرا این خصوصیت به تغییرات محیط زندگی سلول بستگی داشته و در زمانهای مختلف حیات ممکن است قابل تغییر باشد .

 

ابعدا سلولی
ابعاد سلولها بسیار متفاوت است . واحد های اندازه گیری مورداستفاده در بررسی سلولها از آنگستروم ( 100A`) تا (1000A` ) و اندازه سلولهای بزرگ مثل تخم دوزیستان و پرندگان از 1mm (1000000A` ) تا 7Cm ( اندازه ( زرده ) تخم شتر مرغ‌) است . به طور کلی در مورد بزرگی سلولها می توان گفت که ابعاد اکثر سلولهای جانوری بین هفت میکرون تا بیست میکرون تغییر
می کند .
در گونه انسانی بین سلولهای بسیار کوچک ، قطر لوکوسینهای کوچک ، یعنی گویچه های سفید خون نزدیک به پنج میکرون است و از بین سلولهای بسیار بزرگ می توان تخمکها یا سلولهای جنسی ماده را نام برد که قطری بین 100 تا 140 میکرون دارند و نورونها یعنی سلولهای عصبی ، زوایدی بنام آکسون دارند که طولشان به دهها سانتی متر می رسد .

 

اندازه سلولهای
اندازه سلولها از یک گونه حیوان نسبت به گونه دیگری تغییر می کند . در بدن یک موجود از بافتی نسبت به بافت دیگر نیز قابل تغییر می باشد . همچنین در بعضی از موجودات مانند حشراتی که در دسته راست بالان قرار دارند و یا دوزیستان سلولها به نسبت کلی بدن از سلولهای پستانداران حجیم تر می باشند . وقتیکه اندازه یک نوع سلول به حد طبیعی خود برسد رشدش متوقف شده و یا اینکه متحمل تقسیم می شود . گاهی اوقات سلولها حالت غول پیکری پیدا می کنند که این موضوع زمانی طبیعی و گاهی غیر طبیعی می باشد . مثلاً سلولهای غول پیکر غدد بزاقی بعضی حشرات و یا بزرگی سلول تخم امری است طبیعی و حال آنکه پیدایش سلول غول پیکر در فولیکولهای سلی در ریه علت پیدایش بیماری است.
به طور کلی اکثر سلولها را تنها با میکروسکوپ می توان مشاهده نمود زیرا قطر آنها فقط چند میکرون است .
حرکت سلولها
حرکت سلول زنده حرکتی خود به خود بوده و نتیجه ای از آزاد شدن انرژی در اثر اعمال حیاتی داخلی سلول محسوب می شود .
سلول دارای چهار نوع حرکت می باشد :
1- حرحک یا جریان سیتوپلاسمی یا سیکلوز : حرکتی است بسیار بطئی که دائماً در پروتوپلاسم سلول وجود دارد و در اثر این نوع حرکت مواد مختلف در داخل پروتوپلاسم از نقطه ای به نقطه دیگر نقل و انتقال داده می شود مانند حرکتی که واکوئولهای گوارشی در داخل سیتوپلاسم پارامسی انجام می دهند و بطرف واکوئولهای دفعی می آیند .
2- .حرکت آمیبی شکل : در این حرکت نقل و مکان محتویات سلولی به نحوی است که شکل سلول نیز تغییر می کند مانند حرکت آمیب و یا حرکت گلبولهای سفید خون که از نقطه ای به نقطه دیگر تغیر محل
می دهند .
3- حرکت بوسیله مژه : این حرکت به وسیله ضمائمی بنام مژه صورت
می گیرد که در انواع تک سلولیهای مژه دار می توان مشاهده نمود . مانند حرکت مژه های اوپالینا .
4- حرکت تارچه ها : اینونوع حرکت در اثر انقباض سیتوپلاسم تارچه ها صورت می گیرد که در موجودات عالی باعث نقل و مکان از نقطه ای به نقطه دیگر می شود .

 

 

 

عمر سلولها
عده ای ممکن است چند ساعتی بیشتر عمر نکنند مانند سلولهای قاعده مو و بعضی عمر چند روزه دارند . مثل سلولهای پوست و ناخن و برخی چند هفته ای عمر می کنند مانند گویچه های قرمز خون انسان که بین 4 تا 6 هفته عمر می کند ولی سلولهایی هستند که عمرشان دو برابر با عمر صاحب سلول است . مانند سلولهای عصبی و عضلانی .

 

وظیفه سلولهای زنده و مرده
اغلب سلولها در زمان زنده بودن فعال هستند مانند سلوهای عصبی و عضلانی ولی از برخی دیگر موجودات در موقع مرگشان استفاده می کنند . مانند سلولهای مو و ناخن و درباره این حالت اخیر گویچه های قرمز خون انسان را نیز می توان در نظر گرفت زیرا باوجودیکه فاقد هسته هستند و در جریان خون مراحل آخر حیات خود را طی می کنند وظیفه حمل اکسیژن از نقطه ای به نقطه دیگر بدن را بعهده دارند .

 

رابطه سلولها با یکدیگر
بعضی از سلولها در محیط خارج و یا داخل بدن بطور آزاد زندگی می کنند مانند تک سلولیها اسپرماتوزو و گویچه های خون ولی زندگی اغلب آنها وابستگی به یکدیگر دارد و تبادلات موجود بین سلولها یکی از دلائل اصلی این همبستگی است .

 

مروری بر ساختمان سلول
سلولهای آزاد و سلولهای موجودات پر سلولی به دو گروه بزرگ یوکاریوت ( دارای هسته حقیقی ) و پرکاریوت ( فاقد هسته مشخص ) تقسیم می شوند . در سلولهای یوگاریوت محتویات هسته سلول توسط غلاف هسته ای از بقیه قسمتهاس سلول جدا می شود . درحالیکه در سلولهای پروکاریوت محتویات هسته از بقیه قسمتهای سلول جدا نمی شود .
اگر چه حضور و یا عدم حضور هسته حقیقی بزرگترین وجه تمایز این دو گروه از سلولهاست اما به زودی معلوم می شود که وجود تمایز مهم دیگری نیز در بین آنها وجود دارد . سلولهای یوکاریوت شامل سلولهای جانداران و گیاهان و سلوهای پریوکاریوت شامل باکتریها ، جلبگهای سبز و آبی ( یا سیانر باکتریها ) و موجودات شبیه به پلوری پنومیا یا میکوپلاسما هستند .

 

سلولهای یوکاریوت ( جانوری )
همه سلولهای یوکاریوت از نظر شکل ، اندازه و عملشان با آنکه دارای ساختارهای تخصص یافته ویژه ای برای هر نوع سلول هستند بطور قابل ملاحظه ای از هم متفاوتند در نتیجه نمی توان سلولی به عنوان نمونه یافت که تمام خصوصیات سلولهای جانوری را دارا باشد . با وجود این تعداد از اندامکها در سلولهایی با سازمان شبیه و یا برابر یافت می شوند . این اندامکها درسلول جانوری مرکب تقسیم شده است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

غشاء پلاسمایی
غشاء پلاسمایی لایه بسیار نازک و قابل انعطافی هستند که محتویات سلول 0 سیتوپلاسم و اندامکهای سیتوپلاسمی ) درون آن قرار گرفته اند .
غشای پلاسمایی دارای نفوذپذیری انتخابی است و می تواند بصورت غیر فعال ، مانند غشای نیمه تراوا عمل کند و باعث عبور عده ای از مولکولها و مانع عبور عده ای دیگر از آنها شود . همچنین با داشتن نقش فعال ، تسریع کننده انتقال مولکولهای خاص و یا تسهیل کننده جابجایی مواد مختلف بر خلاف شیبهای پخش است .
غشاء سلولی دارای ساختمانی نا همگن است و ترکیب شیمیایی و سازمان آن در تمام سطح برابر نبوده و در نواحی مختلف متفاوت است . به عنوان مثال بعضی نواحی از غشاء پلاسمایی سلول کبدی در مقابل سلولهای کبدی مجاور و نواحی دیگر آن در مقابل مجاری صفراوی و از برخی نواحی در نزدیکی سلولهای بافت پوششی مویرگها ( که مواد را از آن جذب می کنند ) قرار گرفته است . درهر کدام از این نواحی غشاء پلاسمایی از نظر ترکیب شیمیایی و سازمان متفاوت بوده و به صورتی مستمر دستخوش تغییر و تجدید سازمان هستند .

 

اسکلت سلولی و شبکه میکروترابکولار
در سیتوزول بسیاری از سلولها اجزاء اسکلت سلولی و شبکه میکروترابکولار وجود دارد . اسکلت سلولی شامل فلامانهای نازک ، فلامنهای متوسط و ضخیم و میکروتوبولها است . این ساختمانها به سلول شکل و حالت داده و در حرکت سلولی دخالت می کنند . به نظر می رسد که عناصر اسکلت سلولی به وسیله شبکه ای از ساختمانهای نخ مانند نازکی بنام شبکه میکروترابکولار وصل شده اند . این شبکه همچنین تعدادی از اندامکهای غشاء دار و ریبوزومها را به هم وصل می کنند .

 

سیتوپلاسم
سیتوپلاسم درزیر میکروسکوپ معمولی شبیه مایع غلیظی به نظر می رسد که ذراتی را در بر می گیرد . سیتوپلاسم حاوی آنزیم است . این آنزیمها تغییرات شیمیایی درون سلول را اداره می کنند . به علاوه در سیتو پلاسم تعدادی اجزای بسیار کوچک وجود دارد که در ساختن سیتوپلاسم نو تولید موادی که در خارج از سلول باید مصرف شوند یا در تجزیه مواد برای تولید انرژی نقش دارند . سیتوپلاسم همچنین ممکن است محتوی غذاهای ذخیره شده مانند دانه های نشاسته یا قطرکهای چربی باشند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


شبکه آندوپلاسمی
غشاء پلاسماییبا سیستمی از مجاری در ارتباط است که عمیقاً به درون سلول راه یافته اند . این مجاری همراه با مجموعه ای از وزیکولها ، حفره ها در سرتاسر سلول کشیده شده اند . این شبکه حفره دار درون سلولی با غشایی محدود می شود که نخستین بار در سال 1897 به وسیله گارنیه مشخص گردید و ارگاستوپلاسم نامیده شد که سازنده شبکه آندوپلاسمی است .
غشاهای شبکه آندوپلاسمی (ER ) سیتوپلاسم را به دو فاز تقسیم می کنند . 1- فاز حفره ای با درون سیسترونی 2-فاز هیالوپلاسمیک یا سیتوزول .
فاز حفره ای شامل موادی است که در درون حفره شبکه آندوپلاسمی قرار گرفته در حالیکه فاز سیتوزول غشاء های شبکه آندوپلاسمی را احاطه
می کند . مساحت غشاء های شبکه آندوپلاسمی ده برابر سطح غشاء پلاسمایی است .ان قسمت از شبکه اندوپلاسمی که با ریبوزومها همراه است بنام شبکه آندوپلاسمی زبر (RER ) خوانده می شود . غشاهای RER به صورت صفحه مانند هستند . شبکه آندوپلاسمی فاقد ریبوزوم را شبکه آندوپلاسمی صاف (SER ) می نامند که دراین حالت شبکه ای از لوله های منشعب و متصل وجود دارد . SER محل ساخت لیپیدهای موجود در لیپوپروتئین است و RER محل ساخت پروتئینها هستند .

 

ریبوزوم
در درون سیتوزول تعداد زیادی از ذرات کوچک وجود دارند که ریبوزوم نامیده می شوند . این ذرات می توانند بصورتهای مستقر در سطح هیالوپلاسمی شبکه آندوپلاسمی ( ریبوزومهای متصل ) و یا به صورت آزاد در هیالوپلاسم ( ریبوزوم آزاد ) دیده می شوند . ریبوزومها ساختن پروتئین سلولی را بعهده دارند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

میتوکندری
در درون سیتوپلاسم تعداد زیادی از اندامهای وزیکولی یافت می شود که میتوکندری خوانده می شود . هر میتوکندری توسط دو غشاء احاطه
می شود که دارای زمینه ای دانه دار و متراکم هستند . غشاء خارجی که صاف است و غشاء داخلی که چین خوردیگهای زیادی بنام ستیغ را بوجود آورده تا سطح تماس غشاء داخلی را به تعداد خیلی زیادی بالا ببرد . ستیغ را جایگاه ویژه واکنش های تنفس سلولی می دانند . میتوکندری در تعداد زیادی از اعمال سلول از جمله فازهای تولید کننده انرژی در متابولیسم کربوهیدراتها و چربیها ( تنفس نامیده می شود . ) ساخت ATP ، ساخت پورفیرین نقش بازی می کند .
متوکندریها بیشتر از سایر اندامکهای سلوللی اسقلال دارند . مثلاً میتوکندریهای نو فرآورده دیگر اجزای سلول نیستند ، بلکه منحصراً از رشد و تقسیم میتوکندریهای قبلی ناشی می شوند . میتوکندریها مجموعه ای از ریبوزومهای درونی دارند و نوعی پروتئین وابسته به میتوکندری در زمینه آنها سنتز می شود .

 

دستگاه گلژی
نام این اندامک از نام کامیلوگلژی که در سال 1889 آن را کشف کرد گرفته شده است . . دستگاه گلژی از دسته غشاهای نازک ساخته شده است . دستگاه گلژی که جسم گلژی یا ترکیب گلژی نیز خوانده می شود شامل ک سری کیسه های پهن و بشقابی شکل بنام سیسترنه است که به صورت موازی در کنار هم قرار گرفته اند و گاهی اوقات این حالت اندامک را دیکتوزوم می نامند . دستگاه گلژی در اغلب اوقات بوسیله وزیکول هایی با اندازه های متفاوت احاطه شده که بعضی از آنها از قسمت اصلی اندامک در حال جدا شدن است .
دیکتوزومها در اطراف هسته پخش هستند و توسط شبکه ای از مجاری کوچک با هم ارتباط دارند . دستگاه گلژی بطور مستقیم یا غیر مستقیم در ساخت مواد مختلف سلولی فعالانه شرکت می کنند ، از قبیل عمل آوردن بسته بندی و ارسال پروتئین های ساخته شده در شبکه آندوپلاسمی زبر ، جهت ترشح و تولید مواد مورد نیاز برای وارد شدن در غشاء پلاسمایی و لیزوزومها به این اندامک نسبت داده شده است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


لیزوزوم
لیزوزومها در سال 1952 بوسیله زیست شناس فرانسوی ، کریستیان د دو کشف شد . بسیاری از ازسلولها دارای ساختمانهای وزیکولی هستند که کوچکتر از میتوکندری بوده و لیزوزوم نامیده می شوند . لیزوزمها بوسیله غشاء لایه ای محدود بوده و در داخل خود انزیمهایی هیدرولیتیک را جای داده اند که می توانند پروتئین ها ، اسیدهای نوکلئیک ، پلی ساکاریدها و سایر مواد را هضم کنند .
در شرایط معمولی فعالیت این آنزیمها در داخل اندامکها متوقف شده و از بقیه سیتوپلاسم جدا می شوند . اگر غشاء لیزوزوم پاره شود ‌، آنزیمهای رها شده به زودی سلول را منهدم خواهد نمود . لیزوزوم مسئول هضم درون سلولی بوده و ذراتی که با روش آندو ستوز وارد سلول می شوند یا اندامکهایی که عملاً ضعیف شده اند بوسیه آنها از بین می روند .

 

میکروبادی ( پروکسی زوم و گلی اوکسیزوم )
میکروبادیها نظیر لیزوزومها کیسه هایی غشایی هستند که درونشان مواد بسیار اختصاصی جمع شده است . اما میکروبادیها باعث انهدام سلول نمی شود ، بر عکس این اندامکها بصورت ( حجرات جدا کننده ) برای فرآیندهای متابولیک بویژه درون سیتوپلاسم عمل می کنند .
بعضی از انواع میکرو بادیها که پروکسی زوم نامیده می شوند در سلولهای گیاهی و هم در سلولهای جانوری وجود دارند . این اندامکها فرآیند ساخته شدن و تجزیه پراکسید هیدروژن (H2O2 ) را که ماده ای است بسیار سمی ، بطور موثری از سیتوپلاسم جدا می سازد .
یکی دیگر از انواع میکروبادیها ، گلی اکسی زومها هستند که در گیاهان نورسته بیشتر از همه جا یافت می شوند . گلی اکسی زومها ، اسیدهای چرب که بخش عمده غذای گیاه جوان و در حال رشد است در خود ذخیره
می کنند . بسیاری از این اسیدهای چرب به هیدرات کربن تبدیل می شوند که بعداً وسیله میتوکندریها و اندامکهای دیگر متابولیسم حاصل می کنند . فرآیند تبدیل اسیدهای چرب به هیدرات کربن در گیاهان جوان روینده ، اکثراً در گلی اکسی زومها صورت می گیرد .

 

هیالوپلاسم
هیولاپلاسم همچون ژلی ظاهر می شود که چسبندگی آن می تواند بطور محسوس تغییر کند . در هیالوپلاسم می توان میکروفیلامانها یا میکروتوبولهایی ( ریز لوله ) را مشاهده کرد که گاهی ساختارهای سازمان یافته ای مانند سانترویول ها را ایجاد می کنند که سازنده قطبهای دوک تقسیم سلولی هستند .
هیوپلاسم محلی است که واکنشهای اصلی زیست شناسی سلول در آن انجام می شود و همچنین پایگاه اندامکهای سلولی است . ضمایم بیجان مختلف موجود در هیالوپلاسم را پاراپلاسم می نامند . مانند واکوئلهای حاوی مواد مغذی ، دانه های ترشحی و یا مواد زاید .

 

سنسیتومها و پلاسمودها
سنسیتومها و پلاسمودها از توده سیتوپلامی حجیمی با تعداد زیادی هسته تشکیل یافته اند . سنسیتومها از الحاق سلولهایی بوجود می آیند که صفات فردی را ازدست داده اند . پلاسمودها توده ای سیتوپلاسمی است که در آن هسته چندین بار تقسیم می شود ، بدون اینکه دیواره ای از غشای پلاسمایی آنها از هم جدا شوند .
دردردون چنین مجموعه ای هر هسته در سیتوپلاسم اطرافش عمل کننده است که انرژیو نام دارد . چنانچه ملاحظه می شود سازمان انرژبدها با وجود تفاوت ظاهری اساساً تفاوتی با تعریف سلول ندارد .

 

پوشش هسته
این پوشش که هسته یوکاریوتها را احاطه می کنند از دو غشاء تشکیل یافته اند که ضمن محصور کردن فضای اطراف هسته می تواند مستقیماً با حفره های شبکه آندوپلاسمی در ارتباط باشند . پوشش هسته دارای سوراخهایی است که باعث انجام تبادلات مستقیم بین هسته و سیتوپلاسم می شوند .
بنابراین سیستم غشایی درون سیتوپلاسمی شبکه ای را تشکیل می دهد که ساختارهای مختلف سلولی را احاطه می کند . این ساختارها در ماده زمینه ای سلول ، یعنی هیولاپلاسم ، غوطه ورند و بوسیله غشاهای زیستی از آن جدا می شوند .

 


هسته
درسلول یک هسته دارد و هسته معمولاً کروی است و بوسیله سیتوپلاسم احاطه می شود . هسته ساختمان بزرگی است که همیشه درمرکز سلول قرار دارد . محتویات هسته بوسیله دو غشاء بوجود اورنده غلاف هسته ای از سیتوپلاسم اطراف جدا می شود . غشاء خارجی در بعضی نقاط با غشاء داخلی اتصال پبدا کرده و منافذ هسته ای را بوجود می آورند . منافذ هسته ای بین سیتوزول و محتویات هسته ای که معمولاً بنام نوکلئوپلاسم نامیده می شود ارتباط برقرار می کند . منافذ هسته ای غالباً بوسیله مواد دانه ای شکل مسدود شده اند .
سمت هیولاپلاسمی غشاء خارجی غلاف هسته در ارتباط با غشاهای شبکه آندوپلاسمی بوده و ممکن است بر روی انها ریبوزومهایی چسبیده باشد . نظر به ارتباط غشاهای شبکه آندوپلاسمی باغشاء پلاسمایی فضای پی نوکلئاز ( فضای بین غشاهای داخلی و خارجی که درغلاف هسته قرار دارند نیز با فاز حفره ای سلول و احتمالاً با خارج سلول در ارتباط است.لغف هسته ای و منافذ موجود در آن در تهیه نمونه هایی برای نشان دادن شکستن انجماد بوضوح دیده می شود .
منافذ هسته ای به هر دو غشاء نفوذ کرده و به صورتی منظم ( غیر تصادفی) درون غلاف هسته پراکنده شده اند . با استفاده از میکروسکوپهای نوری و الکترونی می توان در داخل هسته یک یا چند ساختمان غلیظ بنام هستک را مشاهده کرد . هستکها هیچ نوع محدود کننده ای نداشته و از تجمع مواد اولیه ریبوزومی به وجود می آیند .
وظیفه هسته کنترل تغییرات شیمیایی است که در درون سیتوپلاسم رخ
می دهند . به عنوان مثال هسته کنترل نوع و مقدار مواد شیمیایی را که در سلول باید تهیه شوند ، زیرا در نظر دارد . هسته دارای مواد ژنتیکی سلول
( DNA کروموزومی ، هیستون و غیره ) است . هسته تقسیم سلول را نیز کنترل می کند . سلول بدون هسته قادر به تولید مثل نیست . وقتی یک سلول متوقف می شود ، مواد شیمیایی درون هسته آن تغییر می کند که از این سلول چه نوع سلولی ( خونی یا کبدی ) باید حاصل شود .

 

تاژک و موژک
بسیاری از سلولهای آزاد مانند پروتوزوئرها و سایر میکروارگانیسمها دارای اندامکهای حرکت دهنده ای هستند که از سطح سلولی آنها خارج شده ، مژک داشته باشند که برای حرکت دادن مواد از روی سطح سلولی بکار می رود . مانند خلط در دستگاه تنفسی و یا تخمکها از لوله رحم ، نه برای حرکت سلولی .
اگر تعداد اندامکها زیاد طول و طول آنها کوتاه باشد ، انها را مژک و اگر طول آنها بلند و تعداد آنها کم باشد را تاژک می نامند . هر مژک و تاژک بوسیله غشاء پلاسمایی پوشیده می شود و در قسمت داخلی اندامک نظم خاصی از میکروتوبولها وجود دارد که از جسم پایه یا کین توزوم انشاء گرفته و تا نوک اندامک ادامه می یابند . آرایش میکروتوبولها به صورت دو عدد در مرکز و نه جفت در پیرامون می باشد . درست در زیر جسم پایه
ردیف هایی از ذرات غشاء دار وجود دارند که گردنبند مژکی خوانده
می شوند.

 

سلولهای یوکاریوت ( گیاهی )
همه اندامکهایی که به عنوان سلولهای جانوری توضیح داده شده اند در بیشتر سلولهای گیاهی نیز به همان شکل یافته می شوند . چند اندامک دیگر از قبیل دیواره سلولی غنی از کربوهیدرات پلاسمودم ، کلروپلاست ، واکوئلهای بزرگ ، منحصراً در سلولهای گیاهی یافت می شوند . یک سلول مرکب گیاهی را در شکل خواهید دید .

 

دیواره سلولی
دیواره سلولی ساختمانی ضخیم و حاوی پلی ساکاریدها است که بدون هیچ فاصله ای غشاء پلاسمایی را احاصه می کند . این دیواره ها ، غشاء پلاسمایی سلولهای مجاور را از هم جدا نموده و بوسیله تیغه میانی به همدیگر ممزوج می خورند .
دیواره سلولی برای نگهداری و محافظت گیاه بکار می رود . تخمین درجه مسارکت دیواره سلولی درتنظیم مبادله مواد بین سلول گیاهی د محیط اطراف بسیار مشکل است ، اما احتمال مبادله ماکرومولکولهایی با اندازه مولکولی زیاد از میان این دیواره بعید به نظر می رسد ، مانند سلولهای جانوری در سلولهای گیاهی نیز تبادلات سلول به محیط اطراف بوسیله غشاء پلاسمایی انجام گیرد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پلاسمودم
دیواره سلولی در فواصلی بوسیله پلهای سیتوپلاسمی سلولهای مجاور قطع می شود . این پلها ، پلاسمودم خوانده می شوند . در این نواحی گسترش کانال مانند غشاء پلاسمایی سلولهای مجاور به هم می پیوندند . ابن کانالها برای گردش مواد بین سلولی فعالیت می کنند .

 

کلروپلاست
توانایی استفاده از نور بعنوان منبع انرژی برای ساخت قند از آب و گار کربنیک از خصوصیات ویژه بعضی از سلولهای گیاهی است . این فرآیند که فتوسنتزنامیده می شود در داخل اندامکی بنام کلروپلاست انجام می گیرد . این اندامکها معمولاً بیضی شکل بوده و بوسیله دو غشاء محدود هستند . غشاء خارجی صاف و ممتد بوده در حالیکه غشائ داخلی تعداد زیادی تاخوردگی های موازی بنام لاملا ایجاد می کند .
لاملاها در داخل ماتریکس ( زمینه ) همگن یا استروما نگهداری می شوند . بیشتر لاملاها کیسه های دیسکت مانندی که تیدکوئیدها نامیده می شوند بوجود می اورد که حاوی گلروفیل بوده و ممکن است روی هم انباشته شوند و ساختمانی بنام گرانا بوجود بیاورند . غشاهای لاملایی که گرانا را به هم وصل می کند استروما لاملا نامیده می شوند .

 

واکوئلها
اگر چه واکوئلها در سلولهای گیاهی و جانوری موجودند اما درسلولهای گیاهی فراوانتر بوده و اندازه آنها بزرگتر است بطوری که بیشتر حجم سلول را اشغال کرده و سایر ساختمانهای سلولی در در یک لایه نازک پیرامونی محبوس می کند .
این واکوئلها بوسیله غشاء یک لایه ای محدود بوده و در طی دوره رشد و نمو گیاه از اتصال واکوئلهای کوچکتر بوجود می آیند . ثابت نگهداشتن غلظت سیتوپلاسم در هنگام انبساط سلول گیاهی و نیز ذخیره آب ، فرآورده های سلولی و مواد حد واسط به دست آمده از فعل و انفعالات متابولیکی از نقشهای مهم واکوئل است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


سلولهای پروکاریوت ( باکتریها )
باکتریها از نظر ساختمانی از میکروارگانیسمهای یوکاریوت مانند آغازیان متفاوت بوده و دارای تعدادی از اندامکهای انحصاری می باشد . باکتریها فاقد شبکه آندوپلاسمی و دستگاه گلژی و همچنین لیزوزومها و میتوکندریها هستند . با این حال در سیتوپلاسم آنها تعداد زیادی ریبوزوم دیده می شود. یک باکتری نمونه به اندازه یک میتوکندری موجود در سلولهای گیاهی و جانوری بوده و به علت کوچک بوده اندازه بدنی اندامکهای آن نیز کوچکتر خواهند بود .

 

دیواره سلولی و کپسول باکتری
باکتری دارای دیواره سلولی است که ساختمان شیمیایی آن از دیواره سلولی سلولهای گیاهی متفاوت بوده و از پروتئین ، چربی و پلی ساکاریدها ساخته شده است . حضور نوعی پپتید و گلیکن ( یک ترکیب پروتئین کربوهیدرات ) اساس طبقه بندی باکتریها از نظر هیستوشیمیایی است ، زیرا مقدار آن در باکتریهای گرم مثبت مانند باسیلوس سابتیلیس زیاد در باکتریهای گرم منفی مانند کرمی باسیل و سیمون سیلاکم است .
دیواره سلولی بعض باکتریها بوسیله ساختمان دیگری به اسم کپسول احاطه شده است . دیواره سلولی بعضی باکتریها بوسله ساختمان دیگری به است کپسول احاطه شده است . دیواره سلولی و کپسول با باکتری شکل داده و نیز در مقابل غشاء سلولی یک سد فیزیکی بوجود می آورند . وجود این دو ساختمان خیلی مهم است زیرا در غیاب آنها فشار اسمزی حاصل از فشار هیدرواستاتیک داخلی باکتری را به طور کانیکی متلاشی خواهند کرد .

 

زایده های غشاء پلاسمایی
تاخوردگی های غشاء پلاسمایی در باکتریهای گرم مثبت باعث بوجود آمدن ساختمانهایی به اسم فروزوم پاکوندروئیدها می شوند . فروزومها در تقسیم سلولی نقش بازی کرده و در باکتریهای فتوسنتز کننده اندامکهای فتوسنتزی ( کروماتونرها ) را به وجود می اورند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


غشاءپلاسمایی لایه لایه شده:
دربعضی باکتریهاغشاءپلاسمایی درداخل سیتوپلاسم بصورت لایه لایه دیده میشود.این ساختمان باشبکه آندوپلاسمی سلولهای جانوری وگیاهی قابل مقایسه نیست.باکتری دارای تعدادزیادی ریبوزوم است بیشترریبوزمهادر داخل سیتوپلاسم آزادبوده اما برخی از آنها بصورت چسبیده به سطح داخلی غشاءپلاسمایی نیزدیده میشوند. اگرچه ریبوزمهای باکتری نیزبرای ساختن پروتئین انجام وظیفه میکنندولی بین آنهاوریبوزمهای سلولهای یوکاریوت اختلاف ساختمانی زیادی وجود دارد درباکتریهای اترترون که مواد غذایی خود را از طریق فوتوسنتز ویا روشهای مشابه به دست میاورند غشاهای لایه لایه بیش از سایر باکتریه وجود دارند.

 

نوکلئوتیو:
موادهستهای درسلولهای باکتری برخلاف سلولهای یوکاریوت بوسیله غلاف هسته ازسیتوپلاسم جدا نمی شود.بلکه مواد هسته ای باکتریها در فاصله خاصی از سلول قرار گرفته است که نوکلئوتیو خوانده میشود. درتقسیم سلول باکتری بدون تشکیل کروموزم قابل مشاهدهای محتویات هسته ای بین دو سلول دخترتقسیم می شود درنوکلئوتیوهستک وجود ندارد.

 

تاژک باکتری:
بسیاری از باکتریها یک یا چند تاژک دارندکه برای حرکت آنها بکار
می رود.این اندامکها از سیتوپلاسم غشاءگرفته ودر غشاء پلاسمایی ودیواره سلولی نفوذ میکنند.ساختمان تاژک باکتری کوچک ترازتاژک سلولهای جانوری وگیاهی بوده وازنظر سازمانی بسیارساده مباشد.فقط دارای یک رشته ازپروتئین گلوبولاربنام فلاژین است که بوسیله لایه ای پوشیده
می شود بعضی از باکتریها دارای تاژکهای متعدد هستند.
رشته های محوری شبیه تاژک که ازخصوصیات باکتریهای مارپیچ است ازسلول دور نشده بلکه گرداگرد سطح سلول پیچیده شده است بعضی باکتریها دارای زایدهای غیر تاژکی به اسم فیمبریا هستند که از سیتوزول منشاءگرفته است وبه مقدار اندکی تا سطح سلول ادامه دارد بنظر میرسدکه اینزمائودراتصال باکتری به یک سطح باکتری نقش بازی میکنند.
بعضی باکتریها مانند کرلی باسیل,پروتئوس میرابیلیس وباسیلوس سابتیلیس بصورت انفرادی بسر می برند. در بعضی ازآنها سلولهای دختر چسبیده بهم وبصورت زنجیری ویا رشته ای باقی می مانند.مانند باکتریهای جنس سیمون سیلاکه بصورت کولونی رشته مخاط بافت پوشش دهان رامی پوشانند.
دربعضی باکتریهای موجود درکولونیهای رشتهای تمایز شکمی وپشتی مشاهده می شود مثلا"ساختمان سطح شکمی سیمون سیلا که برروی بافت چسبیده وبرای چسبیده وبرای لغزیدن در روی اپیلیوم اختصاص یافته متفاوت تر از ساختمان سطح پشتی آن است.این سلولها از نظر ساختمانهای داخلی نیز تمایز نشان میدهند هرکدام از سلولهای رشته ازنظر ظاهری شبیه باکتریهای منفرد(غیر رشتهای ) مانندکرلی باسیل ویا سیلوس سابتیلیس هستند.

 

مولکولهای تشکیل دهنده سلول(شیمی سلولی)
اگر چه کمیتهای موادشیمیای تشکیل دهنده ماده زنده از یکنوع سلول یا موجودزنده به نوع دیگر متغییر است اما همه سلولها دارای پروتئین ها,پلی ساکاریوها,لیپیدها واسیدهای نوکلئیک هستند سلولها علاوه ازماکرو مولکولها دارای مقادیر بسیار متغیری ازترکیبات کوچک نظیر آب,نمکها,یونهاموادحد واسط متا برکیلی وویتاومینها هستند.
آب دارای خواص فیزیکی وشیمیای خاصی است که آن را بصورت یک حلال مناسب برای سیستمها ی زنده در آورده است. نقطه جوش,گرمای تبخیر,گرمای ویژه وکشش سطحی ویژگی هایی هستند که آب را درحالت مایع نگه می دارند.مولکولهای آب به علت قطبی بودن می تواند مواد یونی وترکیبات قطبی رابصورت میسل درآورد. همراهی آب با مولکولهای دیگر حتی بامولکولهای آب مجاور معمولا"بوسیله پیوندهای هیدروژنی انجام میگیرد این پیوندها ازانرژی نسبتا"پایینی برخوردار بوده وبرای ساختمان مولکولی سلولها حیاتی هستند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 52   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سلول

دانلود مقاله مختار ثقفی

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله مختار ثقفی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


ابن ابی عبیده ثقفی (۶۷ هـ . ق) ملقب به کیسان؛ وی از مردم طائف است. در خلافت عمر همراه پدر خود به مدینه رفت. پدر او در جنگ یوم الحجر در عراق به قتل رسید. مختار به بنی هاشم پیوست و در خلافت علی (ع) با آن حضرت در عراق بسر می برد و پس از شهادت علی (ع) در بصره سکونت جست .... پس از شهادت حسین بن علی (ع) مختار ، با عبیدالله به مخالفت برخاست .
عبیدالله ابن زیاد او را تازیانه زد و به جبس افکند. سپس به شفاعت عبدالله عمر او را به طائف تبعید کرد چون در سال ۶۴ یزید بن معاویه بمرد و عبدالله بن زیبر درمدینه به طلب خلافت برخاست مختار نزد او رفت و با او بیعت کرد. و در بعضی جنگهای او حضور داشت. سپس از وی رخصت خواست که به کوفه برود و مردم را به اطاعت او بخواند ابن زیبر پذیرفت و او را به کوفه روانه ساخت. مختار چون به کوفه آمد مردم را به خونخواهی حسین بن علی (ع) و امامت محمدبن حنفیه فرزند آن حضرت خواند. به سال (۶ ۶ هـ . ق) عامل ابن زیبر را از کوفه بیرون کرد و از قاتلان حسین (ع) هر که را به دست آورد کشت و قلمرو کوفه را تا موصل به حیطه تصرف درآورد. عبیدالله ابن زیاد از شام مأمور دفع مختار و تصرف کوفه شد و با لشکری به موصل فرود آمد لشکر ابن زیاد در موصل شکست خورد و خود او کشته شد و سرش را به کوفه آوردند. مختار آن سر را به مدینه نزد حضرت علی بن الحسین (ع) و محمد حنفیه فرستاد و گفته¬اند امام علی بن الحسین (ع) مختار را به خاطر خون خواهی امام حسین (ع) رحمت فرستاد. در همین موقع کار عبدالله بن زیبر در مکه بالا گرفت، مصعب برادرش را به جنگ مختار فرستاد. مصعب با لشکری گران به کوفه آمد مختار را کشت و سپاهش را تار و مار کرد .
نوروز و سی روز – حدیث معلی بن خنیس
پیش از آغاز مطلب می بایستی به دو مقدمه توجه داشت:
1- بر طبق نظر فقیهان بزرگ دین مقدس ما اسلام ، احکام متداول میان امت بر دو گونه است:
اول احکام تاسیسی است و شامل حکم هایی می شود که قانون گزاران اسلام وضع کرده و سابقه زمانی نداشته اند.
دوم : احکام امضایی و آن حکم ها و آداب و رسومی است که پیش از اسلام نیز در میان مردمانی اجرا می شده است ، پس قانون گزار مقدس ما آنها را تایید و امضا و بر جای خود ابقا فرموده آنها را داخل قوانین منزه اسلام کرده اند. نمونه احکام امضایی را می توان از احکام حج و عمره، زیارت خانه خدا در مکاه معظمه برشمرد، که پیش از ظهور دین مبین اسلام نیز در میان بسیاری از قبایل عرب، به چندین گونه و در چندین بتخانه در حجاز و نجد و یمن اجرا می گردیده است و پیامبر مقدس ما آنها را با جرح و تعدیل بهبود بخشیده و ابقاء فرموده است.
2- مقدمه دیگر آنکه طرح مسائل اجتماعی از طرف موالی برای حاکمان قدرتمند و متکبر عرب بسیار دشوار یا اصولا" غیر ممکن بود. از این رو دانشمندان موالی، ایرانی، دست به دامان امامان مقدس و مظلوم اهل بیت می زدند و ایشان که خود در خاندان علم و نبوت بودند مسائل طرح شده را با گشاده رویی مناسب تلقی کرده امضا می نموده در شمار احادیث فقهی در می آوردند.
اینک، نظری به فعالیت های علمی موالی ایرانی در دو سده آغازین حکومت عرب بر ایران می اندازیم البته خواست من از فعالیت علمی، علم امروزین نیست، بلکه کوشش است که مردم ایران برای نگهبانی از آداب و سنن و رسوم نیاکان خودشان انجام می دادند. در این دوران برتری فرهنگی محکومان بر حاکمان آشکار بود پس اجازت دادند تا هر یک از موالی، دانش خود را به نام ارباب عرب خود پخش کنند. می توان از عکرمه بربری ( 25-105 هـ. ق ) نام برد که بنده ابن عباس ( 3-68 هـ . ق ) بود، نیز از کیسان ایرانی ( 100 هـ. ق ) که در خانه مختار ثقفی ( 1-67 هـ. ق ) بود و کنگر کابلی ( قرن اول ) که از یاران محمد حنیفه ( 21 – 81 هـ. ق ) بود یاد کرد ( ن، ک : مقالت " جبر الامه " ا زمنزوی مجله کاوه مونیخ شماره 55 ص 23-25 سال 1353 خ )
معلی بن خنیس کیست؟
کشی م .( 328 هـ.ق ) او را از یاران امام جعفر صادق ( ع ) یاد می کند. او گوید : سراقی رئیس شرطه مدینه زیر فرمان داوود بن علی والی نخستین حکومت عباسیان معلی را در مدینه کشته است.
و چون به گفته طبری داود بن علی پس از سه ماه حکومت بر مدینه در ربیع یک سال 133 ق در گذشته است، پس باید معلی در همین سه ماه کشته شده باشد. او بنده بنی اسد و سپس بنده امام صادق ( ع ) شده و در مدینه دور از زن و فرزندش زندگی می کرد و بزاز بود. وی از دوری خانواده ناله داشت
اینک حدیث نوروز و سی روز :
علامه مجلسی ( 1037 –1110 هـ.ق) محمد باقر پسر محمد تقی شیخ الاسلام رسمی و در حقیقت رئیس دانشگاه روحانی اصفهان، در باب 22 از کتاب ( سماء و عالم ) از ( بحار الانوار) مجلد 59 ص 91-143 چ آخوندی تهران 1386 ق 1967 م، حدیث را چنین می آورد: روایت با زنجیره پیوسته از معلی پسر خنیس است که گفت: روز نوروز من به خدمت امام صادق ( ع ) در آمدم، او فرمود: آیا این روز را می شناسی؟ من عرض کردم: این روزی است که ایرانیانش بزرگ می دارند و برای یکدیگر پیش کش برند. فرمود: به خانه کهن سال مکه سوگند که این رسمی دیرپا است که من تو را از آن آگاه می کنم. گفتم : ... ای بزرگوار،دانستن این رسم نزد من با ارزش تر از زندگی دوستان و مرگ دشمنان است ... فرمود: امروز روزی است که خداوند ( عهد ازل = پیمان جاودانه ) را با مردم ببست، روزی است کخ نخستین بار خورشید بدرخشید و با بوزید، و زمین لرزه پدپد آمد ، روزی است که کشتی نوح بر کوه جودی نشست روزی است که جبرئیل بر پیامبر فرود آمد... روزی است که حضرت پیامبر علی را بر شانه بلند کرد تا بت های کعبه را سرنگون ساخت ... روزی است که دستور داد مردم با علی بیعت کنند ( غدیر خم ) روزی است که مردم برای بار دوم پس از مرگ عثمان با علی بیعت کردند .. هیچ نوروزی نیست که ما منتظر فرج نباشیم ... این روز را شما ( عرب ها ) فراموش کردید و ایرانیان آن را نگاه داشته اند من گفتم : بزرگوارا آیا شود که نام فارسی روزهای ماه را به من بیاموزی؟ او فرمود: این معلی این ها نام های باستانی برای روزها و ماه ها است. نزد گذشتگان هر ماه دارای سی روز بود نه کم می شد نه زیاد. سپس معلی نام هر یک از سی روز را با چند سطر از ویژگی های افسانه ای آنها یاد می نماید.
چون به تازگی جزوه ای به نام ( تعالیم مغان ) تالیف آر . سی و زنر، ترجمه دکتر فریدون بدره ای به دستم رسید که نام سی روز ماه در آن از متن پهلوی ترجمه شده بر آن شدم که در یک صفحه دو ستونی دو روایت پیش و پس از اسلام آن را بیاورم تا گوشه ای از کوشش های ارزشمند پدران ما، در سده آغازین اسلام، برای روشن و دلپذیر نمودن اسلام، از دجله تا سند روشن شود. سپس کتابنامه ای شامل بیش از پنجاه گفتار، رساله، کتابچه که درباره نوروز به خامه پدران ما نگاشته شده خواهد آمد. اینک نام روزها در تعالیم مغان و توضیحات مرحوم مجلسی درباره هر یک:
خویشکاری سی روزه ماه
شماره
روز نام روز در تعالیم مغان توضیح مجلسی
1 هرمزد روز، می خور و خرم باش خلقت آدم در این روز بوده است
2 بهمن روز، جامه نو پوش خلقت خوا در این روز بوده است
3 اردیبهشت روز، به آتشگاه رو نحس است، رانده شدن آدم از بهشت در این روز بود.
4 شهریور روز ، شاد باش هر کار نیکوست بجز سفر

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 12   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مختار ثقفی

دانلود مقاله ماشین‌ابزار

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله ماشین‌ابزار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

ماشین‌ابزار نامی کلی است برای اشاره به یکی از رشته‌های فنی که در آن کار با دستگاه‌های ویژه صنعتی آموخته می‌شود.
کارگاهها و آزمایشگاههای مربوط به ماشین‌ابزار
کارگاه فلزکاری - کارگاه تراشکاری - کارگاه فرزکاری - کارگاه سنگ زنی - کارگاه قالبسازی - CNC و CAD/CAM کارگاه - آزمایشگاه اندازه گیری
• کارگاه قالبسازی
دستگاه تراش , صفحه تراش , فرز , اسپارک , پانتوگراف
• دستگاه ماشینکاری
مجهز به دستگاه تراش , دریل , ماشینهای مخصوص سوراخکاری همزمان چند سوراخ, ماشین تراشهای مخصوص هیدروکپی vertical, ماشین سری تراش nc

 

• کارگاه ریخته گری
مجهز به دستگاه ریخته گری (فشاری) , دستگاه ریژه ریخته گری , دستگاه ریخته گری فشار بالا با توانهای (250 تن , 400 تن , 1600 تن ) , کمپرسور oil free , کوره ریخته گری 2 تن
• کارگاه رنگ کاری
مجهز به کوره رنگ کاری , آبشار رنگ , وان شستشو و کروماته و چربی گیری و...
• کارگاه پرداخت کاری
مجهز به دستگاه پولیش کاری
دستگاههای ماشین‌ابزار
دستگاه تراش ، دستگاه فرز ، دستگاه بازار تیزکن ، دستگاه فرز هاب ، صفحه تراش ، فرز پانتوگراف (جریان‌گیر) ، بورینگ ، اسپارک ، تزریق پلاستیک ، سنگ زنی ، دریل ، شابلن تراش ، CNC فرز ، ارونگ ، اره نواری ، DENFORDو MTS و MDT تراش و فرز CNC.
این مقاله در مورد CNC می باشد . بنابراین به بحث و بررسی ماشینهای CNC می پردازیم.
ابتدا به عکسهایی در رابطه با انواع ماشینهای تراش CNC ، سنگین و ... توجه می کنیم :
CNC TURNING
تصویر دستگاه اطلاعات دیگر سیستم کنترل نام/ کشور سازنده سال ساخت/ مدل
حداکثر قطر: 900 میلیمتر
حداکثر طول:10000mm
حداکثر وزن قطعه:5000 کیلوگرم CNC Control R&D MSH-D2 دستگاه تراش سنگین
ساخت کمپانی Wohlenberg از کشور آلمان
مدل: U900S
سال ساخت: 1983
حداکثر قطر: 1500 میلیمتر
حداکثر طول:13000mm
حداکثر وزن قطعه:14000 کیلوگرم CNC SIEMENS 820 T دستگاه تراش سنگین
ساخت کمپانی Skoda
مدل: Sua 125 PA
سال ساخت: 1992
حداکثر قطر: 180 میلیمتر
حداکثر طول: 400 میلیمتر
به همراه سه نظام هیدرولیکی و تارت الکتریکی 12 ابزاره Traub system TX-8-D دستگاه تراش CNC
ساخت کمپانی Traub از کشور آلمان
مدل: TNS 60
سال ساخت: 1988
حداکثر قطر: 140 میلیمتر
حداکثر طول: 220 میلیمتر
به همراه سه نظام هیدرولیکی و تارت الکتریکی 12 ابزاره Traub system TX-8-D دستگاه تراش CNC
ساخت کمپانی Traub از کشور آلمان
مدل: TNS 30
سال ساخت: 1988
حداکثر قطر: 260 میلیمتر
حداکثر طول: 550 میلیمتر
به همراه دو تارت 12 و 14ابزاره C 200 TT INDEX
دستگاه تراش CNC
ساخت کمپانی Index از کشور آلمان
مدل: MD7S-4A
سال ساخت: 1990
دستگاه دارای دو تارت و هر تارت 12 ابزاره می باشد
دستگاه دارای Barfeeder می باشد محورها:
X1/X2:300/180mm
Z1/Z2:650/650 mm
Y1: -+40 mm(Vertical) Siemens 840D Powerline
دستگاه تراش CNC
ساخت کمپانی Gildemeister از کشور آلمان
مدل: MF42 TwinY
سال ساخت: 1999



حداکثر قطر: 100 میلیمتر
حداکثر طول:140mm
به همراه یک سیستم اتوماسیون
مناسب جهت تولید انبوه شفت CNC Fanuc OT خط تولید تراشCNCبا 3 دستگاه
2 دستگاه تراش Goodway مدلGZL42
یک دستگاه تراش Goodway مدل: TA 32
سال ساخت: 1997


قطر ماشینکاری: 1400 میلیمتر
توان دستگاه: 55 کیلو وات Conventional دستگاه تراش عمودی
ساخت کمپانی Schiess از کشور آلمان ساخت سال 1966



فاصله بین دو مرغک: 2 متر
مصرف برق دستگاه:
400V/3Ph/50Hz/25A/15KW
دستگاه تنها7639 ساعت کار کرده Weiler دستگاه تراش دو محوره بستر تخت
ساخت کمپانی Weiler از کشور آلمان
مدل: E50/2
سال ساخت: 1997


حداکثر قطر ماشینکاری: 380 mm
حداکثر طول ماشینکاری:500 mm
سرعت اسپیندل:50-6000 RPM
مجهز به تارت 12 ابزاره CNC FANUC 15 T دستگاه تراش بستر مورب
ساخت کمپانی MONFORTS از کشور آلمان
مدل: RNC 3
سال ساخت: 1991


حداکثر قطر ماشینکاری:65mm
سیستم اتوماتیک باز و بسته کردن سه نظام و دیگر متعلقات
سرعت اسپیندل: 25-5000 RPM
جابجایی محور X:190 ملیمتر
جابجایی محور Z:450 میلیمتر CNC Eltro Pilot1 GILDEMEISTER CNC Lathe(GDS 65)
1989Germany




حال به تعریف و بررسی ماشینهای CNC و NC وکاربرد ماشینهای CNC می پردازیم.
فرز CNC :
دستگاه در این قسمت سه موتوره(سه محوره) است که در راستای محورهای x ,y, z کارمیکند. دستگاه تمام اتوماتیک است و بصورت دستی خیلی سخت قابل برنامه ریزی است که بصورت 16 ابزار است و برای قطعه سازی بکار میرود. دقت دستگاه در حد میکرون است.
* از دستگاهای CNC برای سوراخ کاری ، قلاویز کاری، قالب سازی و قطعه سازی استفاده میشود که دقت آن در حد میکرون می باشد و با کیفیت مناسبی محصول را ارائه میکند.
تراش CNC :
بصورت دو محوره کار میکند(دو کله دارد) با کمک دو کله میتوان همزمان هم تو (داخل) و هم رو تراشی کرد. طول کار گیر حدود 250 میلی متر و قطر آن 50 میلی متر است.
موضوع: دستگاه های NC & CNC
امروزه با پیشرفت تکنولوژی و فن آوری و دخالت رباط ها در طراحی و ساخت قطعات مختلف صنعتی ، تحول شگرفی در علوم مهندسی به وقوع پیوسته است. و نیاز بشر به سرعت، دقت و کیفیت در طراحی و ساخت که تاچندی پیش رویایی بیش نبود ،درچنین عصری برآورده شده ورقابتهای شدیدی رابه طبع بین جوامع مختلف صنعتی ایجادکرده وهر ملتی باکل نیروی صنعتی خود در تب وتاب دستیابی به فنون مختلف جهت ساخت وتولید وطراحی می باشند وهمانطور که امروزه دیده می شود سبقت در علوم فنی ومهندسی معادل بانیازمندکردن جوامع و ملل دیگردنیابه صاحب علم است
یکی ازرشته هایی که در علوم فنی ومهندسی سالهای متمادی مورد مطالعه وتحقیق قرار گرفته است علم مهندسی مکانیک می باشد که نفوذ تکنولوژی پیشرفته مثل استفاده ازبرنامه های کامپیوتری تحول عجیب وقابل توجهی دراین رشته نهاده است .ازمواردی که می توان دراین رشته برشمرد وبیش ازپیش به تاثیر فن آوری پی برد ،مسئله ساخت قطعات ظریف وحساس صنعتی بوسیله دستگاههایی که از کامپیوتر
مادرفرمان می گیرندوتحویل کارموردنظربادقت وکیفیت بسیاربالادرگذشته صنعتگران مجبوربودندبرای تراش یک قطعه ازماشینهای تراش وفرز که عموماماشینهای بادقت پایین بودند،استفاده کنندوشایدساخت آن قطعه موردنظرساعتهاوقت لازم داشت وتازه پس ازتحویل کار،بی دقتی درآن موج میزد، درنتیجه آن زمان بودکه پژوهشگران ودانشمندان علم مکانیک کمرهمت بستندودستگاههای NC و CNC را اختراع کردندتاخط قرمزی بر بی دقتی وصرف وقت زیاددرطراحی کشیده باشند .دستگاههای مذکوربوسیله کامپیوتر هدایت می شوندوازلحاظ ظاهر شبیه همان دستگاههای تراش وفرز هستند بااین تفاوت که تمام امکانات ازقبیل مته های مختلف ، تیغه های متنوع و... درپیکره دستگاه گنجانده شده وهیچ گونه کاری بادست انجام نمی شود ومستقیما بافرمان کامپیوترعمل میکند .کامپیوتر خط به خط برنامه را به وسیله سیگنال های بسیار سریع و زیاد به دستگاه منتقل می کند و دستگاه با صرف کمترین ذوقت عملیات تراش را روی قطعه انجام می دهد وپس از تحویل ، چشمان را خیره به دقت، کیفیت و صرف هزینه کم می کند.

NC
-------
کنترل عددی توسط کامپیوتر (cnc) شامل مراحل ساختی می شود که در آن ماشین براده برداری فرمانهای لازم برای انجام کارهای مختلف بر روی یک قطعه کار را توسط برنامه کامپیوتری نوشته شده توسط شخص عملگر (اپراتور) از کامپیوتر دریافت می کند و به آن فرامین عمل می نماید.
کنترل کننده موجود در این سیستم ها در حقیقت سه وظیفه اصلی زیر را بر عهده دارد:
1) کنترل جهت دوران ابزار براده برداری یا قطعه کار
2) کنترل سرعت دوران ابزار براده برداری یا قطعه کار
3) کنترل مدت زمان دوران ابزار براده برداری یا قطعه کار
لازم به ذکر است که در بعضی از ماشین های CNC قطعه کار ثابت بوده و ابزار براده برداری دوران می نمایدبه این ماشین ها فرز و عملیات انجام گرفته را MILING می گویند و در بعضی دیگر از ماشینهای براده برداری ابزار براده برداری ثابت بوده و قطعه کار دوران می نماید، به این ماشین ها تراش و عملیات انجام گرفته را TURNING می گویند .
NC
فن آوری کنترل عددی NC یکی از پیشرفتهای اساسی در صنعت تولید در 50 سال گذشته بوده است . توسط این فن آوری نه تنها در دیگر زمینه های علمی و صنعتی پیشرفت سریعی حاصل شده بلکه استفاده از این فن آوری باعث بالا بردن کمیت و کیفیت قطعات تولیدی نیز گردیده است .
مسیر تکاملی NC
پایه های ساخت و تولید توسط ماشینهای NC زمان انقلاب صنعتی بنا گردید. در آن زمان کوشش های اولیه برای ساخت قطعات توسط ماشین های NC به قطعات اتومبیل از قبیل محور بادامک، پولی و تسمه محدود بود. این کوشش ها بیشتر جنبه نمایشی داشت و به دلیل قیمت بالای این گونه ماشین ها از جنبه اقتصادی مقرون به صرفه نبود.
در زمان جنگ جهانی دوم به صنعت NC توجه بیشتری گردید زیرا در آن موقعیت زمانی خاص هم کیفیت و هم کمیت قطعات تولیدی برای جنگ افزارها اهمیت بسیار زیادی پیدا کرده بود . در آن زمان تولیدات صنعتی از نظر کیفیت بسیار عالی بودند و لیکن از نظر کمیت جوابگوی مسائل جنگ جهانی نبودند، به نحوی که هر چه جمعیت زیادتر می شد، کالای تولیدی از نظر کیفیت افت شدیدی پیدا می کرد و این امر قطعا به خاطر عوامل انسانی و خستگی های ناشی از کار زیاد تر بود. بنابراین لازم گردید که تکنولوژی جدیدی به وجود آید که در آن از خطاهای انسانی و خستگی های ناشی از کار زیاد خبری نباشد و به عبارت دیگر به جای آن که انسان به ماشین فرمان دهد و ماشین را تنظیم نماید ، کامپیوتر به ماشین فرمان دهد . در این زمان بود که شاخه جنوبی نیروی هوائی ایالات متحده آمریکا برآن شد تا با این مشکل مقابله نماید. برای این منظور این شاخه از ارتش آمریکا، کمپانی های متعددی را برای ساخت و توسعه ماشین های کنترل عددی به همکاری دعوت کرد. هدف از این کار برآورده شدن احتیاجات چهار گانه زیر بود:
1) افزایش تولید
2) بهبود دقت و کمیت قطعات تولیدی
3) تثبیت قیمت تولید قطعات
4) ساخت قطعات پیچیده یا به عبارت دیگر انجام کارهای غیر ممکن
همچنین فن آوری کنترل عددی NC برای ساخت قطعاتی با مشخصات زیر نیز مورد توجه قرار گرفت :
1) قطعاتی با سایزها و اشکال مختلف
2) قطعاتی که با یک سری از مراحل مشابه ساخته می شوند.
اولین قراداد در این زمینه با شکرت پارسون میشیگان منعقد شد. در این قرارداد شرکت پارسون موظف به طراحی نوعی سیستم کنترل عددی گردید که این سیستم بتواند اسپیندل ماشین تراش را جهت دهی نمای. تاریخ این قراداد 15 ژوئن سال 1949 میلادی بود با توجه به این موضوع می توان متوجه شدکه این درخواست نتیجه مستقیم جنگ جهانی دوم بوده است.
در سال 1951 آزمایشگاه سرومکانیزم موسسه فن آوری ماساچوست از طرف شرکت پارسون موظف به ساخت یک سیستم سرومکانیزم برای ابزار ماشین گردید. در آن زمان MIT بر روی نوعی کامپیوتر نیز مشغول به کار بود. بنابراین تمام گسترش NC بر عهده MIT قرار گرفت . در سال 1952 اولین ماشین کنترل عددی سه محوره که توسط کارت پانچ فرمان داده می شد به وسیله بخش سرومکانیزم دانشگاه MIT ساخته شد.
در سال 1954 این ماشین در معرض دید عموم قرار گرفت و سه سال بعد این ماشین در خط تولید قرار گرفت. در سال 1960 تکنولوژی کنترل عددی NC به طور گسترده ای باش استقبال عمومی مردم در سایر نقاط جهان مواجه گردید و در دیگر نقاط جهان نیز محققان و پژوهشگران شروع به تولید انواع ماشینهای NC نمودند. اکثر این ماشین های اولیه احتیاج به کد دهی بر روی نوارهای کاغذی داشتند. این کد دهی توسط ایجاد سوراخ هائی به وسیله دستگاه پانچ بر روی نوارهای کاغذی صورت گرفت .
این روش کد دهی ادامه داشت تا این که ایده کددهی و کنترل عددی توسط کامپیوتر CNC مطرح گردید. در این ایده یک کامپیوتر وظیفه کنترل ماشین و ابزار را بر عهده می گرفت، در اوائل استفاده از CNC کنترل های مربوطه توانائی ذخیره حجم بزرگی از اطلاعات را نداشتند و فقط برنامه هائی با اندازه محدود توسط اینگونه CNC ها اجرا می گردید. در سالهای 1955 تا 1960 دانشگاه MIT نوعی برنامه کامپیوتری به نام APT ابداع نمود که در صنایع هوا فضا از آن استفاده می شد و در حقیقت اولین نمونه از نرم افزارهای امروزی قابل اجرا بر روی ماشین های CNC بود. در این برنامه از لغات انگلیسی برای توصیف شکل و حرکت ابزار استفاده می گردید.
یکی از مزیتهای مهم CNC ارتباطی است که این ماشین بین قسمت طراحی مهندسی و قسمت ساخت برقرار می نماید. به این ترتیب که مهندس طراح پس از استخراج کدهای لازم برای ساخت قطعه این کدها را در اختیار قسمت ساخت قرار می دهد و از آنجا به بعد دیگر وظیفه قسمت ساخت است که با وراد نمودن کدهای کامپیوتری در نرم افزار مربوطه ساخت قطعه را بر عهده گیرد و مهندس طراح دیگر خود را درگیر قسمت ساخت نمی نماید.
امروزه ماشین های CNC به قدری پیشرفت نموده اند که با در اختیار داشتن 6 عدد از آنها در یک مرکز ماشین کاری می توان به طور همزمان عملیاتی نظیر قلاویز نمودن، رزرو کردن ، خزینه کردن ، براده برداری ، جوش نقطه ای و آبکاری را بر روی یک قطعه و با یک تنظیم اولیه انجام داد. امروزه کنترلرهای کامپیوتری ماشین های کنترل عددی CNC به قدری پیشرفت کرده اند که توسط وارد نمودن کدهای مربوط به قطعه خاص می توان شکل قطعه ای که قرار است ساخته شود را قبل از این عملیات توسط ماشین صورت گیرد بر روی صفحه نمایشگر آنها مشاهده نمود. از مزایای مهم ماشین های کنترل عددی CNC به ماشین ها کنترل عددی معمولی NC می توان موارد زیر را ذکر نمود :
1) قابلیت برنامه نویسی و ذخیره برنامه در ماشین های CNC
2) قابلیت ویرایش راحت تر برنامه در ماشین های CNC
3) قابلیت انعطاف بیشتر ماشین های CNC در مواجه شدن با قطعات پیچیده
4) توسط ماشین های CNC می توان قسمت های جداگانه از یک قطعه 3 بعدی را که برنامه آن به کامپیوتر داده شده است را به صورت زیر برنامه استخراج نمود.
5) قابلیت ارتباط کامپیوتر موجود در ماشین های CNC با دیگر کامپیوترها توسط یک دستگاه مودم و انتقال کدها از مکانی به مکان دیگر.
معایب ماشین های کنترل عددی کامپیوتر CNC نسبت به ماشین های کنترل عددی معمولی NC را می توان به شرح زیر بیان داشت :
1) قیمت این ماشینها نسبت به ماشین های NC بالاتر است.
2) کار با این ماشین ها احتیاج به دانش بالاتری نسبت به کار با ماشین های NC دارد .

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 32   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ماشین‌ابزار

دانلودمقاله یغما شاعر خشتمال نیشابوری

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله یغما شاعر خشتمال نیشابوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

یغما نیشابوری
بیش از 10 سال است که یغما در نیشابور زندگی نمی کند و در هیچ جای دیگر این دنیا هم زندگی نمی کند . امروز اگر بخواهی او را ببینی با تمام کوشش نبوغ بشری ، باز هم کار به جایی نمی رسد . یغما 16 سال است که روی در نقاب خاک کشیده حیدرش می گفتند و خشتمال بود ، مرد بود و آزاده . در تمام روزهای زندگیش کار کرد و در تمام ایام حیاتش شعر گفت .
او در جایی می گوید : (( من از همان روزهای کودکی که بزرگترهای صومعه در شبهای بی پایانی زمستان ، دور کرسی ، شاهنامه و امیر ارسلان می خواندند ، با لذت و ولع گوش می دادم . شاید می دانستم که شعر در خونم می جوشد )) .
از آن روزها تا دوم اسفند 1366 هجری شمسی ، حتی یک بار ، نام قدر ، نزاع و خشم را نبرد و حتی یک نظر ، چشم از فقر برنداشت . آخرین شب عمرش را زیر یک سقف چوبی و در میان دیوارهای گلی که با خشتهای خودش سامان گرفته بود خوابید و چنان آرامشی در درون داشت ، که خوابش تا ابد خواهد پایید .
در جای دیگری می گوید : (( نام شناسنامه من ((یغما)) است . اما مردم هنوز این را باور نکرده اند . گمان می کنند تخلص من است . مردم در بسیاری از موارد گمان می کنند ، مردم اند دیگر ! ))
تحقیقاً هیچ آدمی از دیدنش ، جسارتش ، محبتش و خشتش پی به شعرش نمی بردد ، اما از شعرش همه اینها بر می آید . در طول 20 سال که عقل داشتنم ، می دیدمش و می شناختمش .
از هیچ انسانی بد نگفت و هیچ حیوانی را آزار نداد . آدمها انسانها ، حیوانها ، هر کدام در جای خود بودند ، همه در جای خود .
حیدر ، فرزند محمد و کشور یغما ، از مهاجران کویر یزد – خور و بیابانک – بود که دو نسل پیش از حیدر ، برای زیارت امام هشتم (ع) به مشهد آمدند و در بازگشت ، درماندند . هر طایفه به گوشه ای رفت و خانواده حیدر بیگ در صومعه مسکن گرفت .
حیدر ، پس از تولد تا 30 سال ، آدم خاصی نبود . شاید اصلاً آدمی نبود . بچه ای فقیر ، کودکی شرور ، نوجوانی نا آرام و عاشق پیشه ، جوانی کنجکاو ، بی سواد و باز هم عاشق ، مردمی در آستانه نیمه عمر .
هنوز به درستی نمی دانم یغما چگونه یکباره آنقدر خواندن آموخت و تا آن حد – نه فیلسوف بشود – به برخی رموز و دقایق ادبی ، تاریخ ادبیات ، علوم دینی و قرآن پی برد . آنچه از خودش شنیده ام این است که این یک روند تدریجی و بطئی بود و در طول ده پانزده سال از ((آب ، بابا)) به سرایش شعر رسید . مادرم اما اعتقاد دیگری دارد و چون با او می ریسته ، نمی توان یکسره اعتقادش را انکار کرد ، اگر چه کاملاً هم پذیرفتنی نیست .
او می گوید : ((پدر خواب نما شد . او هیچ ، نه می دانست ، نه می خواند و یکباره . . . ))
(همسر یغما) سالها قبل از مرگش به دیگران گفته بود که حیدر از سرباز خانه برای او نامه می نوشته و می فرستاده .
و هر چه بیشتر جستجو کردم کمتر به نتیجه رسیدم . نظر من همان است که از یغما شنیدم. کوشش سالها ، قریحه ناب و خواهش بی انتها در دانستن به این کار استوارش کرد.
باید در حدود 40 سالگی ، او با این ابیاتش را سروده باشد و آخرین شعرش را دو سه روز قبل از مرگ . 24 سال و می گفت که 40 هزار بیت شعر دارد . هرگز این گفته اش را نیاز مردم و اشعارش را نشمردم . و آنچه از این 40 هزار بیت شعر بشودش نامید ، آنقدر است که 40 ساعت مدام طول می کشد بخوانی و بفهمی .
بیشترین سطور زندگی اش را در عشق نوشته و در سیاست ، هیچ نگفته است . اما همان گونه که هر انسانی – حتی شاعر هم نباشد از هر درس سخن می گوید ، این آشفته فقیر و ازاد نیز در همه مقوله ، سخن دارد .
سبک اشعارش به تعبیر ادبی ، سهل و ممتنع است و به روایت عوام ، همه فهم . به احتمال قوی نمی توانست مشکل سرایی کند ، هر چند از این کار ، نفرت هم داشت . من می گویم و هیچ استبعادی هم ندارد که غلط کنم – سوادش محدود بود و دانشش محدودتر یادداشتهایی در نجوم دارد که فکاهیانه است . شاید هم به قول خودش پانصد سال دیگر آنها را باید فهمید . حرف اضافی در این بابها زیاد داشت ، اما ، خوب شعر می گفت ، مهربان بود ، از آدمیت نصیبی برده بود . به هر که اهل کار نبود – و عمدتاً کار یدی – دشنام می داد و قید نام را زده بود ، وقتی مادرش را می دید ، از یاد گذشته ها به سختی می گریست و از رنج و فقر بی حد خالی سفرگان ، بس شکوه داشت .
نان اگر بردند از دست تو ، نان از نو بساز
جان اگر از پیکرت بردند ، جان از نو بساز
آب اگر بر روی تو بستند بی باکان دهر
تو ز اشک دیدگان ، جوی روان از نو بساز
سرکشان را رسم خانه سوختن آسان بود
تا تو را دست است در تن ، خانمان از نو بساز
خستگان را رسم و راه ساختن بود از ازل
گر جهان تو برند از کف ، جهان از نو بساز
خیره سرها را ، سری باشد به ویران ساختن
گر که ویران شد ، به رغم سرکشان از نو بساز
شکوه ات از آسمان بی جا بود ای آدمی !
تو خداوند زمینی ، آسمان از نو بساز
کیست خورشید فلک تا بر تو صبحی بردمد ؟
خود بکوش و مطلعی بهتر از آن از نو بساز
شعر اگر شعر است و بر دل می نشیند خلق را
گر زبانت لال شد یغما زبان از نو بساز
در طریق عشقبازی تا به کی باید دوید ؟
تا به کی امیدواری ؟ بر هدف باید رسید
هر دو گیتی در بهای یک نگه باید فروخت
نقد جان گر خواست بهر بوسه ای ، باید خرید
غرق خون به باید آن جسمی که باید خاک شد
بر فراز دار به ، قدی که می باید خمید
شهد شیرین شهادت خورده ، نی جام شراب
گر به زیر تیغها دم بر نمی آرد شهید
ای سوار مرکب خورشید ! خالی کن رکاب
زان که راه عشق را با سینه می باید خرید
گر که یغما ساکن کوی تو شد عیبش مکن
با پر و بال شکسته ز آشیان نتوان پرید
ارزش گویش نیشابوری :
گویند که عمر و لیث صفار چون نیشابور را به زیر نگین در آورد ، گفت : ((شهری را گرفته ام که گل آن خوردنی ، بوته آن ریواس و سنگهای آن فیروزه است )) .
امروز اگر آن دلاور سیستانی بر نیشابور دست می یافت جای آن بود که نخست از گرفتن شهری بر خویشتن ببالد که گنجور گوهرستان واژه های ناب پارسی است .
گویش های محلی فارسی ، چه در جای جای ایران کنونی رایج باشد . چه بیرون از مرزهای سیاسی ، در حکم ذخایر ارزنده ای است که انبوهی از واژه ها ، اصطلاحات امثال ، افسانه ها ، اشعار و تصنیف های فارسی را نگه داشتن و گردآوری ، ضبط ، تحقیق و نشر اهم آنها ضرورتی انکار ناپذیر است .
نیشابور با آن گذشته درخشان تاریخی و فرهنگی ، تاریخ هنوز از عهده شمارش بزرگان و دانشوران این سرزمین بر نیامده ، یکی از ارزشمندترین گونه های گویش فارسی را تا امروز پاس داشته است . حفظ تلفظ های درست و کهن ، همچون مراعات دقیق واو و یای معلوم و مجهول ، حفظ بسیاری کنایات ، استعارات و امثال برخی از وجوه از زندگی گویش نیشابوری است که در این نوشته بدانها اشارتی هست .
عناصر دستوری
در گویش نیشابور بسیاری عناصر دستوری ارزنده بر جای مانده که برخی امروز متروک و ناشناخته است و شناسایی آنها بس سودمند تواند بود ، از آن میان به ذکر چند پسوند بسنده می کنم .
الف) «وک» (واو مجهول + کاف تازی ) . این پسوند که پس از اسامی و گاه اصوات می آید و معمولاً صفت نسبی می سازد ، کاربرد بسیار دارد و هنوز زنده و تقریباً فعال است ؛ همانند :
-بادوک badok : خودپسند و پرافاده
-ترسنوک tersunok : ترسو ، گویا با وساطت نون وقایه
-گیلوک gilok : گل آلود
ب) «له» (لام مفتوح + های غیر ملفوظ ) .
این پسوند که معنای نسبت می دهد ، پس از اسامی قرار می گیرد و اسمی دیگر می سازد و موارد استعمال آن بسیار است ؛ همچون :
-آوله ahvla و اوله avla : آبله و تاول ، منسوب به «آو» (= آب)
-چله cala چاله ، گویا منسوب به «چه» (=چاه)
چیکله chikela : قطره . منسوب به «چیک» (صدای افتادن قطره) .
ج) «یخ» ( مصوت معلوم یاء + خای معجمه ) . این پسوند پس از اسامی معنای شباهت دارد و صفت می سازد ؛ مانند :
-پتیخ pettikh : آشفته . ماننده به «پت» pat که در نیشابور نخ در هم پیچیده و مانند آن را گویند .
-تریخ terikh : راست ایستاده . گویا ماننده به «تیر»
-زرنیخ zernikh: بیمارگونه و زرد روی . گویا ماننده به «زر» با وساطت نون و قایه .
د) «او» ( مصوت الف + واو صامت ) . این پسوند معنای شباهت دارد و پس از صفاتی می آید که بر عیب و نقصان دلالت می کند و صفتی دیگر می سازد ؛ مانند :
-شلاو shallav : شل گونه
-کراو karrav : کر گونه
-لنگاو langav : لنگ گونه
ه) «نا» ( نون + مصوت الف ) . این پسوند پس از صفات می آید و اسم می سازد ؛ مانند :
-تنگنا tanguna : جای تنگ
-سوزنا suvzuna & sevzuna : سبزه عید
خزانه واژگان :
شناسایی واژه های ناشناخته متون پارسی کهن و بازیافت واژه های فنا شده فارسی از میان گویش های موجود یکی از نیازهای بنیادی زبان و ادب فارسی است که گردآوری ، ضبط و تحقیق در گویش نیشابوری ، بخش چشمگیری از این نیاز را برآورده می سازد .
گویش کنونی نیشابور از واژه های دخیل عربی ، ترکی و زبان های دیگر تهی نیست ، اما راه یافتن این واژه های بیگانه جای واژه های بومی را تنگ نکرده بلکه لختی بر غنای آن افزوده است . حبات هزاران واژه ناب فارسی در گویش مردم این سامان شاهد این مدعا است . بسیاری از واژه های نیشابوری در فرهنگها و متون کهن پارسی به کار رفته و ریشه بسیاری را در زبانهای ایرانی کهن توان جست که از اصالت تردید ناپذیر این گویش حکایت دارد اما می خواهم بگویم که ارزش آن روی دیگر سکه بسی افزون تر است ، یعنی واژه های نابی که در فرهنگها و متون نیامده و آنها را نیشابوری می شناسند . منتخبی اندک از واژه های جالب توجه نیشابور :
آغشگه aghushga : پنجره و دریچه کوچک جزء اول آن «آغش» (= آغوش) است .

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  11  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله یغما شاعر خشتمال نیشابوری

دانلودمقاله مفاهیم رندورندى در غزل حافظ

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله مفاهیم رندورندى در غزل حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

این داستان ساختگى یا واقعى را اگر نه همه دست‏کم خیلى‏ها شنیده‏اند. به طور مقدمه عرض کنم که حاج‏میرزا آقاسى‏علاقه مفرطى به آبادانى داشت و آن‏طور که خانم ناطق در کتابى راجع به او نشان مى‏دهد،بخش اعظم املاک خالصه دولتى ایران مرهون کوشش‏هاى خستگى‏ناپذیر او بوده. املاکى که پس از او به تیول چاپلوس‏ها و بادمجان‏دور قابچین‏هاى دربارى داده شده و غالباً از میان رفت. البته احداث آبادى و توسعه کشت و زرع هم در درجه اول لازمه‏اش تامین آب است و مهم‏ترین راه تامین آب هم حفر قنات. و حاج میرزا آقاسى هر جا که شرایط ارضى را براى احداث قنات مساعد مى‏دید بى‏درنگ چاه‏کن و چرخچى و خاک‏بیار و خاک‏ببر مى‏فرستاد و ترتیب کار را مى‏داد.
حالا بگذارید تا به نقل آن داستان برسیم بر اثبات نظرى که در جلسه سیرا )CIRA( عرض کردم و گفتم : «این نمونه‏ها را مى‏آورم تا نشان بدهم چه حرام‏زاده‏هائى بر سر راه قضاوت‏هاى ما نشسته‏اند که مى‏توانند به افسونى دوغ را دوشاب و سفید را سیاه جلوه بدهند»، دست به نقد یک نمونه خیلى زنده دیگر هم اضافه کنم. یعنى همین تجربه تاریخى حاج میرزا آقاسى را.

 


این شخص یکى از بدنام‏ترین صدر اعظم‏هاى تاریخ است. برایش انواع و اقسام لطیفه‏ها ساخته‏اند که مثلا یکیش قضییه معروف گاومیش اوست. برایش انواع و اقسام هجویات به هم بافته‏اند که نمونه‏اش این رباعى است:
نگذاشت به مُلک شاه حاجى دِرمى
شد صرف قنات و توپ هر بیش و کمى‏
نه خاطر دوست را از آن آب نَمى
نه بیضه خصم را از آن توپ غمى
خانم ناطق در تحقیقاتش به نکته عجیبى رسیده. او در کتابش نشان داده که مساله به کلى چیز دیگرى بوده و قضیه از بیخ و بُن صورت دیگرى داشته و حقیقت این است که حاج میرزا آقاسى را دشمنان نابکارش از طریق منفى جلوه دادن اقدامات کاملا مثبت و خیرخواهانه او بدنام و لجن‏مال کرده‏اند. به همین رباعى که خواندم توجه کنید: آقاسى با دو نیت به آبادى و زراعت و فعالیت‏هاى کشاورزى اقدام مى‏کرده و در این تلاش به هیچ رو نفع مادى خودش را منظور نداشته. نیّتش گسترش و ایجاد املاک خالصه دولتى بود که سود دوگانه‏ئى داشت: یکى تامین خوراک مردم، یکى افزایش درآمد دولت. و فراموش نکنیم که در آن روزگار تولیدات کشور تقریباً فقط منحصر بود به محصولات کشاورزى. با تولید گندم توسط دولت و تامین نان مردم جلو اجحاف زمیندارها و مالکان بزرگ گرفته مى‏شد که مشتى دزد و دغل و گرگ‏هاى چشم‏و دل گرسنه بى‏رحم و عاطفه بودند و تا مى‏دیدند سال کم آبى و کم بارانى است گندم‏شان را ته انبارها قایم مى‏کردند قحطى مصنوعى راه مى‏انداختند تا کارد به استخوان مردم برسد و قیمت گندم به چندین ده برابر قیمت واقعیش سربزند.
خُب، پس با ایجاد و گسترش شبکه‏ئ خالصه‏هاى دولتى مى‏شد روزى جلو این کنه‏ها را گرفت. پى‏آمدهاى دیگر این کار هم روشن است و به توضیح زیادى نیاز ندارد، مثلا تثبیت نرخ کلیدى غله و از آنجا تثبیت نرخ دیگر کالاها. سود دوم این کار افزایش درآمد دولت و خزانه بود. دولت که درآمد داشته باشد چشمش به دست مردم و دستش به کیسه ملت نمى‏ماند که هر روز کمرش را زیر بار مالیات‏ها و عوارض جورواجور خمیده و خمیده‏تر کند. پس وقتى شرف‏فروش قلم به مزدى برمى‏دارد مى‏بافد و مى‏پراکند که: «نگذاشت به مُلک شاه حاجى درمى/ شد صرف قنات و توپ هر بیش و کمى»، رو راست لجن‏پراکنى مى‏کند.
براى رسیدن به نتیجه نامردانه‏ئى که مى‏خواهد بگیرد عمل مثبتى را به کلى منفى جلوه مى‏دهد. تاریخ جعل مى‏کند. در ذهن من و شما این قضاوت نادرست را رسوخ مى‏دهد که این مرد پول خزانه دولت را برداشت خرج قنات و باغ و ده کرد جورى که دو پول سیاه ته خزانه باقى نماند. و بناچار این نکته تلویحى را هم که آشکارا در رباعى نیامده به ذهن خواننده یا شنونده رسوب مى‏دهد که حاجى ِطمعکار ِچشم گشنه همه این قنات‏ها و دهات و آبادى‏ها را براى شخص خودش مى‏ساخته.
داستان توپ‏ریزى او هم که بى‏بروبرگرد درش غلو کرده‏اند این بود که ایران مى‏بایست تدارکات نظامى قوى و مستقل داشته باشد. حاجى قطعا باید تجربه شوم چند سال پیش از آن را بسیار جدى گرفته باشد. در زمان فتحعلى شاه به چشم خود دیده بود که توسل به کشورهاى دیگر که بیایند ما را در جنگ با روسیه تقویت نظامى کنند چه فجایعى به بار آورد و چه‏طور منجر به از دست رفتن پانصد هزار کیلومتر مربع از خاک مملکت شد. تقویت بنیه دفاعى کشور با سلاح‏هائى که ساخت خود کشور باشد چنین بد است؟ - توپخانه مهمترین رسته نظامى آن دوره بود که به هیچ شکلى نمى‏شد دست کمش گرفت. شما شرح بسیارى از جنگ‏ها را که بخوانید مى‏بینید در آنها ارتشى به مراتب قوى‏تر و کارآزموده‏تر از حریف، کارش به شکست انجامیده تنها به این دلیل که تعداد توپ‏هایش کم‏تر از تعداد توپ‏هاى حریف بوده. حاجى با چشم‏هاى خودش دیده بود که فقط با تفنگ سرپُر نمى‏شود حدود و ثغور مملکت را حفظ کرد. آذربایجانى‏ها اسم تفنگ‏هائى را که قشون عباس میرزا پدر محمد شاه - مى‏خواست با آنها جلو تجاوز قشون تزار را بگیرد گذاشته بودند «تفنگ‏دایان دولدوروم». جمله‏ئى است اسمى، و به ترکى، و معنیش «تفنگ ِوایسا پُرش کنم» است. تفنگ‏هائى که وقتى خالیش کردى باید دَبه باروتت را از کمر واکنى، باروت پیمانه کنى از سُمبه را از بغل تفنگ بکشى نمد را به قدر کافى توى لوله روى باروت بکوبى، بعد چارپاره سُربى بریزى و باز نمد بتپانى و دوباره سمبه‏کوبى کنى و دست‏آخر چاشنى سر پستانکش بگذارى. و همه این‏ها هم کارى نبود که با دستپاچگى و به‏طور سَرسَرى و از روى بى‏دقتى بشود انجام داد: چون اگر باروت کم مى‏شد تیر به نشانه نمى‏رسید و اگر چارپاره زیادتر مى‏شد لوله تفنگ مى‏ترکید کار دستت مى‏داد. و خب، در این فاصله سرباز طرف مقابل یا در رفته بود یا با تفنگ تَه‏پُرش چند تا گلوله کله قندى شیک نذرت کرده بود. مگر اینکه قَسَمش مى‏دادى جان مادرت وایسا پُرس کنم. دایان دولدوروم. پس در این مورد هم میرزا آقاسى بیچاره کار خبطى انجام نداده بود.
پس راستى راستى موضوع چیست؟ چرا مى‏بایست حاجى بیگناه سکه یک پول بشود؟ چه کسانى در لجن‏مال کردن او ذینفع بوده‏اند؟ - و خانم ناطق رد این سوآل‏ها را گرفته پرده از روى این جعل تاریخ برداشته سندهایش را هم عینا پیوست تحقیقاتش کرده. یعنى عکس مجموعه اسناد را. و اسم کتابش را هم گذاشته «ایران در راه دستیابى به تمدن اروپا» که در حقیقت برنامه سیاسى حاج میرزا آقاسى بوده است. پس دشمنان آقاسى کى‏ها بودند؟ سوآل زائدى است. طبعا وقتى مدنیّت پیشرفته حاصل بشود کار ِباورهاى نامربوط و بى‏اساس یا ارتجاعى یا مخالف ِپیشرفت خودبه‏خود ساخته است. با این ترتیب منافع چه کسانى به خطر مى‏افتد؟ بگذارید جمله‏ئى را که سفیر وقت فرانسه اگر اشتباه نکنم کنت دوگبینو )Comte de Gobineau Joseph( در کتابش راجع به ایران دوره صدارت حاج میرزا آقاسى آورده است نقل کنم، خیلى چیزها روشن مى‏شود. مى‏نویسد: «دمکراسى و آزاداندیشى ِامروز این مملکت را ما اروپائى‏ها مگر به خواب ببینیم!» (مطلب را از حافظه نقل کردم، در هر حال مفهومش همین است) .
آزادى اندیشه، آزادى مذهب ...
در یک دوره تاریکى ِمحض مردى مى‏آید که چراغ دستش است. جهل و تعصب و خشونت نسبت به دیگراندیشان را برنمى‏تابد و معتقد است با تبلیغ خشونت‏آمیز ِافکار ِمتعصبانه نمى‏توان به قافله رسید و معاصر دنیاى پیشرفته شد. حتا وقتى آخوندى به اسم شَفتى در اصفهان دست به آزار و کشتار اقلیت‏هاى مذهبى گذاشت قشون به سرش کشید، که جریانش درتاریخ اصفهان ضبط است. خب، وقتى دست به چنین کارى زدى ناچار باید پیه هزار بدبختى و بدنامى را به تنت بمالى و تُف و لعنتى را که بر سر و رویت پرتاب مى‏شود به جان بخرى. یک چنین مردى را دشمنان و ضربه‏دیدگان نحوه تفکر او چنان بدنام کردند که نه فقط مردم فرصت‏گیر نیاوردند او را بشناسند و حرفش را بفهمند و هضم کنند، بلکه تا سال‏هاى دراز - یعنى تا پیش از آن که یک محقق تاریخ راز ِقضیه را برملا کند - هر که اسمش را مى‏شنید مظهر حماقت و کودنى در نظرش مجسم مى‏شد. در مبارزه صاحبان اندیشه‏هاى مندرس با مبشران اندیشه‏هاى نو این یک شگرد ِبارها تجربه شده است که به‏اش برخواهم گشت.
بارى صحبت سریکى از داستان‏هاى ساختگى یا واقعى بود که از حاج میرزا آقاسى نقل کرده‏اند. مى‏گویند یک بار مى‏رود از مادر چاه ِقنات تازه‏ئى که مى‏کندند بازدیدى بکند. کنار چاه که مى‏رسد گفت‏وگوى مقنى و وردستش را که ته چاه پشت‏سرش صفحه گذاشته بودند مى‏شنود. مى‏گفتند یارو چه موجود احمقى است، با این که به او گفتیم این چاه به آب نمى‏رسد مى‏گوید شما بکَنید به آب رسیدنش با من. حاجى سرش را مى‏کند تو چاه مى‏گوید: «نمک بحرام‏ها! گیریم این چاه براى من آب نشود، براى شما نان که مى‏شود.»
این حکایت حکایت من هم هست: اینجا، تو همین دانشگاه، اواسط بهار امسال مطالبى عنوان کردم که اگر براى خودم آب نشد در عوض نان خشک جماعتى را حسابى کَره‏مال کرد، من عادتاً علاقه به پاسخگوئى ایرادها ندارم. اگر طرف حق داشته باشد حرفش را مى‏پذیرم و اگر یاوه مى‏گوید که، از قدیم‏ندیم‏ها گفته‏اند جوابش خاموشى است. اما اینجا قضیه فرق مى‏کند. اینجا کوشش شد با جنجال و هیاهو و عوامفریبى و عمده کردن پاره‏ئى جزئیات و از گوشتش زدن و به آبش افزودن اصل مطلب ِمن یک عده سعى کردند با بى‏اعتبار کردن شخص من که هیچ‏وقت هیچ ادعائى در هیچ زمینه‏اى نداشته‏ام و هرگز هیچ تعارفى را به ریش نگرفته‏ام خودشان را مطرح کنند. تئوریسین‏هاى قشون در به در ِخدایگان هم که درست یک وجب مانده به دروازه تمدن بزرگ پسخانه را به پیشخانه دوخت افتادند میان که وسط این هیاهو جُل پوسیده بى‏اعتبارى تاریخى‏شان را از آب بیرون بکشند. به این جهت است که این بار خودم را ناچار مى‏بینم براى نجات نظریات و حرف‏هاى صمیمانه‏ام جوابگوئى کنم نه براى رفع اهانت‏هائى که به شخص من کرده‏اند. من برخلاف آن اشخاص به شعار «آوازخوان، نه آواز» اعتقادى ندارم. عقیده من این است که : «آواز، نه آوازخوان». یعنى ببین چه مى‏گوید نبین که مى‏گوید. بنده بد، بنده با نان توبره بزرگ شده‏ام، تو به جاى پاسخگوئى به حرف من چرا پاى خودم را مى‏کشى وسط؟
یک آقاى بسیار محترم برداشت تو روزنامه‏اش نوشت که خود ِخودش مرا دیده و با گوش‏هاى مبارک خودش از دهان من شنیده با وزیر یا معاون فلان وزارتخانه بر سر بهاى سناریوئى که قرار بوده در دفاع از انقلاب سفید شاه بنویسم تا ازش سریال تلویزیونى تهیه کنند چانه مى‏زده‏ام. خیلى خب، حرفى ندارم. سال 1348 یا 49 هم (گمان کنم بعد از چاپ "ابراهیم در آتش") یکى دیگر از جیره‏خوارهاى رژیم براى بى‏اعتبار کردن من برداشت تو مجله‏ئى نوشت که من بچه‏هایم را لباس کهنه مى‏پوشانم مى‏فرستم این‏ور و آن‏ور به گدائى. این هم قبول. به قول حافظ :

فقیه شهر که دى مست بود فتوا داد
که مى‏حرام ولى به زمال اوقاف است.

فرض براین است که گدائى از مردم دست کم یکى دو سه آب شسته‏تر از آن است که نواله‏خور دستگاه ظلم‏باشى.
یک آقاى خیلى دسته نقاشى و بر ما چیز مکنید ِدیگر بدون این که اسم بیاورد برنامه گذاشت فرمود«بعضى‏ها» ظاهراً بعضى‏ها اسم مستعار جدید بنده است - فرق اسطوره و تاریخ را نمى‏دانند. خب، متن آن سخنرانى را مرکز سیرا )CIRA(چاپ کرده. مى‏توانید به آن رجوع کنید. دست کم‏آنجا که سخن به ابوریحان بیرونى و نقد او از دوره ضحاک مى‏رسد، و این که عرض کرده‏ام بیرونى دوره‏ئى را به نقد تاریخى مى‏کشد که بستر زمانى ِیک اسطوره است و لزوما صورت تاریخ ندارد.
یک استاد جا سنگین دانشگاه برداشت نوشت "من مطلب آن آقا را نخوانده‏ام فقط شنیده‏ام در خارج گفته حق با ضحاک است." آن آقا که بنده باشم معتقد است دانشگاهى را که استادش این آقا است باید داد عوضش یک مشت تخمه جابونى گرفت.
چند تائى که از خودشان متشکرند و به عنوان‏هاى دانشگاهى‏شان عاشقانه مهر مى‏ورزند مشتى مطالب منتشر فرمودند که واقعا تماشائى بود. دیدنى و خواندنى و خندیدنى. آنها طبق معمول از فرصت استفاده فرمودند که به قول خودشان "لِکچرى" بپرانند. از جمله حضرت دکترى که یکى از وسائل دکتریش گوش نشستن است، تا یکى یک چیزى بنویسد و ایشان سوار موج بشود و به اطرافیان‏شان لبخند بزند که ما اینیم.
یک شاعر ناکام هم از فرصت استفاده کرد تا کل کوشش شصت ساله‏ئى را که در جهت اعتلاى شعر معاصر صورت گرفته سکه یک پول کند: کشتى توفانگیر شده بود، اهل کشتى سُنى بودند دست به دامن حضرت خلیفه شده بودند یا عُمر یا عُمر مى‏کردند. شیعى آن میان بود، از کوره در رفت فریاد زد: "یا على، غرقش کن من هم روش !".
یک عده گریبان لحن سخنرانى را گرفتند، گفتند و نوشتند که بنده براى افاضات خودم "لحن هتاک ِبى‏چاک ِدهن" برگزیده‏ام. این آقایان ماشااللَّه آن قدر کلاسیک و نسخه خطى تشریف دارند که باید گرفت دادشان دست صحافباشى بازار بین‏الحرمین که عوض کُت و شلوار یا قبا و عبا تو یک جلد چرم سوخته قرن دوم و سوم هجرى صحافى‏شان کند. اینها حالى‏شان نیست که معنى را لحن است که تقویت مى‏کند. اینها نمى‏دانند یا دانستنش براى‏شان صرف نمى‏کند که کلمه براى این آفریده مى‏شود که مفهوم یا مصداق مورد نظر را به طرف شنونده شلیک کند، بخصوص در گفتار. ایراد مى‏کنند که چرا به آخرین جنازه قبرستان سلطنت‏گفته‏اى "مشنگ" . البته من نمى‏دانم چرا کلمه مشنگ را نمى‏توان به کار برد، ولى این را مى‏توانم بگویم که آقا جان، نه خُل و چِل، نه دیوانه، نه ابله، نه احمق، نه شیرین عقل، هیچ‏کدام بار مفهومى کلمه مشنگ را ندارد. مشنگ کلمه‏ئى است که مردم ساخته‏اند و بارش بسیار سنگین‏تر از تمامى صفاتى است که عرض شد. تو که آقا و باتربیتى و براى مفاهیم مختلف کلمات شسته رفته قاموسى و از آب نگذشته‏دارى چه کلمه‏ئى را براى رساندن این مفهوم پیشنهاد مى‏کنى؟ من حتى در شعر هم از این نوع کلمات به کار مى‏برم. تو براى شخص خودخواهى که سیاستش بندتنبانى است (دیدید؟ یک گزک دیگر!) و محله‏هائى به نام‏هاى مُفت آباد و حلبى‏آباد و حصیرآباد و زورآباد و یافت‏آباد (که چه‏کلمه زیباى پُر معنائى است براى عده‏ئى بى‏خانمان که بر حسب اتفاق جائى را براى گَل ِهم کردن سرپناهى به چنگ آورده‏اند. ملاحظه مى‏کنید که توده ظاهراً بى‏سواد ما زبان فارسى را خیلى بهتر از استادان بى‏ریش یا ریش پشمى دانشکده ادبیات ما مى‏شناسد!) بارى تو براى آدمى عوضى که در نهایت امر چنین فقرآبادهائى را که همین‏جور ساعت به ساعت دور و ور پایتختش از عرض و طول رشد مى‏کند نمى‏بیند و در عوض به خیال خودش دارد مملکت را از دروازه تمدن بزرگ عبور مى‏دهد چه صفتى پیشنهاد مى‏کنى که من آن را به جاى کلمه مثلا به قول تو هتاک ِ"مشنگ" به کارببرم؟ چنین موجودى اگر مشنگ و حتا مشنگ مادرزاد نیست پس چیست؟ یا آن جوانک که دیدم در اعلامیه‏ئى نوشته بود: "در این نُه سالى که مسؤولیت خطیر سلطنت را پذیرفته‏ام ..." (یکى را به دِه راه نمى‏دادند، مى‏گفت به کدخدا بگوئید رختخواب مرا بالاى بام پهن کند.) - خب، اگر در وصف چنین کسى نشود گفت بالاخانه‏اش را اجاره داده با چه جمله دیگرى مى‏شود از جلوش درآمد که حضرت عالى نفرمائید لحن‏هتاک است؟ زبان توده مردم زبانى است پویا و کارساز و پُربار. آنها که از بالاى کُرسى استادى به زبان نگاه مى‏کنند و زمینه علم لذتى‏شان فرائدالادب و کلیله و دمنه است ممکن نیست که بتوانند عمق آن را درک بکنند.
کمى پیش به یکى از شگردهاى تجربه شده این گونه مدعى‏ها اشاره کردم و گفتم که به‏اش برمى‏گردم. - آن شگرد این است که وقتى زورشان نمى‏رسد با اندیشه یا پیشنهادى دربیفتند یا آن را مُنافى دکان و دستگاه خودشان دیدند همه زورشان را جمع مى‏کنند که شخص گوینده را بى‏اعتبار کنند. این یکى از خصایص ِباید بگویم متاسفانه ملى ما است. وقتى ناندانى‏شان بسته به این است که ماست سیاه باشد، اگر یکى پیدا شد و گفت: "بابا چشم دارید نگاه کنید، ماست که سیاه نمى‏شود" به جاى آن که منطق پیش بیاورند مى‏گویند: " حرفش مفت است، چون مادرش صیغه قاطرچى امیر بهادر بوده" . مى‏گویند: "حرفش چرت است چون پدرش بهار به بهار راه مى‏افتاده به باغچه بیل‏زنى، پائیز به بعد هم دور کوچه‏ها سیرابى مى‏فروخته". "مزخرف مى‏گوید چون خودمان در مکتبخانه دیدیم ابوالفضل را با عین نوشته بود".
دوست خود من - داریوش آشورى - (اسمش را مى‏برم چون مى‏دانم از حرف حق نمى‏رنجد) در یک مصاحبه قدیمى که اخیراً دیدم در کمال حرامزادگى تجدید چاپش کرده‏اند، در رد برداشت‏هاى من از حافظ سه بار و چهار بار این جمله را تکرار کرده است که : "حالا به عقیده شاملو ما باید برویم حافظمان را از پتروشفسکى یاد بگیریم؟" - و قضیه این است که من در مقدمه‏ئ کوتاه موقتیم بر حافظ، نوشته‏ام براى درک او باید شرایط اقتصادى و اجتماعى دوره‏اش را شناخت، و در حاشیه آورده‏ام: "کتاب پتروشفسکى که غالب اسناد مربوط به وضع اقتصادى آن دوره را گرد آورده کار شناخت علل فقر اقتصادى آن دوره را آسان مى‏کند". - این یعنى یادگرفتن حافظ از روى کتاب آن آقا؟
من در سخنرانى برکلى به ترجمه سنگ نبشته بیستون که در کتاب‏هخامنشیان دیاکونوف آمده استناد کردم. حاصلش این شد که نوشتند و هِرته‏کِرته زدند و مغلطه کردند که من از دیدگاه تاریخ نویس‏هاى عوضى دوره استالین به تاریخ خودمان نگاه مى‏کنم!

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  47  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مفاهیم رندورندى در غزل حافظ