فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد علائم مؤمن در کلام على (ع)

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد علائم مؤمن در کلام على (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد علائم مؤمن در کلام على (ع)


تحقیق در مورد علائم مؤمن در کلام على (ع)

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه37

 

فهرست مطالب

علائم مؤمن در کلام على (ع)

همام یکى صحابه‏ى حضرت امیر (ع)، شخصیتى پارسا، متهجد و مجتهد بوده که از حضرت درخواست مى‏کند صفات متقین را، باز گوید و حضرت نیز با مقدماتى اجابت مى‏فرمایند.بیانات آن بزرگوار معروف است به «خطبه همام» و در نهج البلاغه (نسخه صبحى صالح، ص 303، خطبه 193) نقل شده است.روایت دیگرى در اصول کافى (1) از حضرت نقل شده که شبیه همان خطبه است امام به نظر ما به رغم نظر برخى که پنداشته‏اند : همان خطبه منقول در نهج البلاغه است، یا اگر دو واقعه و دو خطبه است مضامین آنها ادغام شده است و به دلیل تفاوتهاى فراوان متن و مضمون آنها، دو خطبه، یکى نیستند.

ما در اینجا براى اتمام مباحث و تعمیم فائده، خطبه منقول در اصول کافى‏را شرح و بسط مى‏دهیم.

امام صادق (ع) مى‏فرمایند: هنگامى که على (ع) خطبه مى‏خواندند، همام بلند شد و عرض کرد :

[/صف لنا صفة المؤمن کأننا ننظر الیه/]

براى ما توصیف بفرمایید مؤمن را، مانند آنکه او را مى‏بینیم.

[/فقال: یا همام! المؤمن هو الکیس الفطن/]

فرمودند اى همام! مؤمن زیرک و با هوش است.

برخى «کیس» و «فطن» را به یک معنا گرفته‏اند و فطن را تأکید کیس دانسته‏اند.اما با مراجعه به کتب لغت، روشن مى‏شود میان این دو واژه تفاوت است.کیس در مقابل احمق است و به زیرکى خدادادى اطلاق مى‏شود.معنى روایت این مى‏شود که مؤمن عاقل و چیز فهم است.از این رو مى‏توان گفت کیاست به ادراک کلیات (عقل خدادادى)، و فطانت به هوشى که حاصل تجربه است (ادراک جزییات) اطلاق مى‏شود.یکى از دلایل اختلاف فطانت و کیاست روایتى از رسول الله (ص) است که نشان مى‏دهد فطن تأکید کیس نیست.

[/قال رسول الله (ص) المؤمن کیس الفطن الحذر/] (2)

مؤمن عاقل و چیز فهم و محتاط است.

در روایتى دیگر، روایت همام به صورت تمثیلى پرداخته شده است: [/المؤمن لا یلسع من حجر مرتین/] (3)

مؤمن از روى یک سنگ دوبار نمى‏لغزد و به زمین نمى‏خورد.

متأسفانه در سابق، گاهى ساده‏لوحیها را علامت خوبى مى‏دانستند.کسى که صابون را از پنیر تشخیص نمى‏داد ستایش مى‏شد.در صورتى که بى‏شعورى هیچ گاه علامت خوبى نیست.به قول یکى از بزرگان (رضوان الله تعالى علیه)، این نوع مدحها ترویج نادانى است.در اینجا ذکر نکته‏اى ضرورى است که میان حیله زدن و حیله را درک کردن تفاوت است.یکى از بزرگان مى‏فرمود حقه نزن اما حقه را بفهم.چرا؟ چون مؤمن کیس و فطن و حذر است.یعنى، مؤمن هوشیار است و اوضاع را مى‏پاید.البته این کلمه (حذر) معانى متفاوت دنیوى و اخروى

مبالغه در نفى

درشت گفتار و کم ظرفیت نیست.

منازعه‏اش زیباست.

بازگشتش کریمانه است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد علائم مؤمن در کلام على (ع)

دانلود مقاله حضرت هود (ع)

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله حضرت هود (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 پیشگفتار
‌راویان ، از نظر قدمت ، اعراب را به سه دسته تقسیم کرده اند :
1 ـ اعراب بائده
2 ـ اعراب عاریه
3 ـ اعراب مستعربه
اعراب عاربه ، اقوام بسیاری بودند که از جمله عاد و ثمود را می توان نام برد. قوم عاد ، از نسل « عادین عوص بن ارم » و قوم ثمود از نسل جابربن ارم بودند . و "ارم" فرزند سام بن نوح است .
سبب نامگذاری ایشان به اعراب بائده ، این است که آنها بر روی زمین ، منقرض گشته است . همچنین قوم ثمود و عاد را به اعراب عاربه ، یعنی اعراب اصیل ، نام می نهند .
راویان ، قوم عاد را به دو دسته تقسیم می کنند : یکی عاد اول و دیگر عاد ثانی .
عاد اول ، از نیرومندترین اقوام روی زمین به شمار می آمده است و قرآن ، بدین موضوع اشارت دارد که : و اهلک عاداً الاولی و ثمود فاما ابقی . نجم 50 ـ 51
خداوند پیامبری به نام "هود" به سوم قوم عاد ، فرستاد .
از قرآن دانسته می شود که مسکن قوم " عاد " در سرزمین احقاف بوده است : و اذکر اذا نذر قومه بالاحقاف . ترجمه : أی رسول یاد آور حال هود ، پیامبر عاد را که قومش را در احقاف ، انذار کرد .
احقاف ، جمع حقف ، به معنی ریگزار است . لیکن ، قرآن محل آن را معین نکرده است . ولی راویان ، معتقدند که مکان احقاف میان یمن و عمان تا حضر موت و شحر است . قوم عاد ، شهری برپا ساختند که نامش " ارم" بود .
این نام در قرآن نیز آمده است : الم ترکیف فعل ربک بعاد ارم ذات العماد . " فجر 6 و 7 "
ترجمه : ای رسول ، ندیدی که خدای تو با عاد چه کرد . و نیز قبیلة ارم که صاحب قدرت بودند .
باستان شناسان ، بر اساس کاوش های بسیار ، مکان ارم را کوه "رُم" می دانند . این کوه در 25 مایلی شرقی عقبه قراردارد و در پیرامون این کوه ، آثار پیشین جاهلی ، دیده می شود.
راویان یاد آور می شوند که قوم عاد ، خدایان سه گانه أی را که "صداء" و "صمود" و "هبا" نام داشتند می پرستیدند . این مقدمة کوتاه را بدان سبب آوردیم تا به شرح حال هود پیامبر بپردازیم .
هود ، قوم خود را به سوی خدا فرا می خواند
هود قوم خود را به بندگی خداوند یگانه و ترک پرستش بت فرا می خواند . چه این تنها راه رستگاری و نجات از کیفر روز بازپسین است : والی عاد اخاهم هوداً قال یا قوم اعبدوا لله ما لکم من اله غیره افلاتتقون .
ترجمه : و به سوی قوم عاد ، برادرشان هود را بفرستادیم . به آنها گفت : أی قوم خدا را بپرستید که جز او شما را خدایی نیست . آیا اندرز مرا گوش نکرده و پرهیزکار نمی شوید .
و اذکر اخاد عاد اذا نذر قومه بالاحقاف و قد خلت النذر من بین یدیه و من خلفه الا تعبد وا الا الله انی اخاف علیکم عذاب یوم عظیم . " احقاف 21 "
ترجمه : یادآور أی رسول ، حال هود ، پیامبر قوم عاد را که چون در سرزمین احقاف ، امتش را وعظ و اندرز کرد و بترسانید و پیش از هود و پس از او هم بسیاری پیامبر ، برای انذار خلق آمدند . باری هود قومش را گفت هرگز جز خدا کسی را نپرستید که من بر شما از عذاب روز بزرگ قیامت می ترسم .
این فراخواندگی ، هنگامی آغاز شد که قوم عاد ، عقیده داشتند که بتان ، شریکان "الله" بوده و از ایشان در نزد او ، شفاعت کنند . هود به آنها گفت : این پندار شما ، بی پایه است ، زیرا جز خداوند یکتا ، کسی سزاوار پرستش نیست : والی عاد اخاهم هودا قال : یا قوم اعبدوالله ما لکم من اله غیره ان انتم الا مفترون
لیکن ، قبیلة عاد ، دعوت هود را نشنیده گرفتند و او را تحقیر نموده و به نادانی و سبک مغزی و دروغگویی ، متهمش ساختند . ولی هود ، این اتهام را از خود ، زدوده و تاکید نمود که فرستادة خداوند جهانیان است و جز اندرز و ارشاد ، منظوری ندارد : قال الملاء الذین کفروا من قومه انا نراک فی سفاهه و انا لنطنک من الکاذبین قال یا قوم لیس بی سفاهه و لکنی رسول من رب العالمین ابلغکم رسالات ربی و انا لکم ناصح امین . " اعراف 66 تا 68 "
هود ، قوم را به نعمت های خداوند ، متوجه می سازد
هود ، کوشید تا قومش را با توجه دادن به نعمت های خدا ، به راه حق بکشاند . او چنین گفت : آیا از اینکه بشری چون شما از سوی خدا آورده و مردم را به فرجام شوم گمراهی ، هشداری می دهد به شگفتی و ناباوری دچار می آیید ؟ آیا یادآور نمی گردید که خداوند ، شما را پس از نابودی قوم تباهکار نوح وارث زمین گردانید و بر قدرت جسمی و روحی شما ، بیفزود ؟ پس می سزد که در برابر این نعمت ها به خدا ایمان آورده و سپاسگزارش باشید . نه آنکه راه ناسپاسی پیشة خود سازید من به شما اندرز می دهم که نعمت های خدا را یادآور شوید . باشد که نیک فرجامی دنیا و آخرت را بدست آورید : او عجبتم ان جاءکم ذکر من ربکم علی رجل منکم لینذرکم و اذکروا اذجعلکم خلفاء من نوح و زادکم فی الخلق بسطه فاذکروا آلاء الله لعلکم تفلحون . " اعراف 69 "
لیکن قوم هود ، سپاس نعمت های خدا را به جای نیاوردند و درخواسته ها و شهوات خود ، فرو رفته و در زمین ، گردنشکی نمودند . هود به ایشان گفت : چگونه شما بر فراز بلندی برای تفاخر و هوسرانی چون دنیاپرستان کاخ های با شکوه برپا می سازید . و به سان ستمکاران ، خود کامه شده و به هنگام برآمدن خشم ، بر کسی رحم نیارید و حتی تمام این تباهکاری ها را در نهایت گردن فرازی مرتکب می گردید . بترسید از فرمان خدا و بر راه من ، گردن نهید . أی قوم ، از خدایی که نعمت های بسیاری چون فرزندان و باغ های انبوه و چهارپایان و چشمه سارها ، بر شما ارزانی داشته بترسید . و در برابر نعمت های او ، به ناسپاسی و نخوت و خودسری ، برنخیزید چه کیفر او فرا می رسد و نابودتان می سازید :
اتبنون بکل ریع آیه تعبئون و تتخذون مصانع لعلکم تخلدون و اذا بطشتم بطشتم جبارین . فاتقوا الذی امدکم و ما تعلمون امدکم بانعام و بنین و جنات و عین . انی اخاف علیکم عذاب یوم عظیم . "شعراء 128-135 "
هود با مشرکان به گفتگو بر می خیزد
قبیلة "عاد" از پذیرش دعوت هود ، رخ برتافتند و سران آنها سرسختانه از پرستش بت ، حمایت نمودند و هود را چنین گفتند : تو دلیلی روشن ، بر درستی ادعایت نداری و ما خدایان خود را ترک نمی گوییم و پیرو آیین تو نمی شویم . برخی از خدایان ما ، بدی ها را از ما دور می سازند . پس تو ، جز یاوه سرایی، چیزی نمی گویی .
هود در پاسخ ایشان چنین گفت : خداوند را بر درستی سخنانم گواه می گیرم . و نیز شما بر این امر شاهد هستید که من از آیین شرک بیزاری می جویم . پس شما و خدایانتان ، تدبیری دربارة من بیاندیشید و لحظه أی ، کیفر مرا به تاخیر میفکنید . من از توطئه شما نمی هراسم . زیرا بر خدایی که سرنوشت من و شما به دست اوست ، توکل دارم ، پس حیات هرجانداری با اوست و کارهای خدای من ، در مجرای حق و عدالت روان است . حال اگر از دعوت من روی بر می تابید ، زیانی نبینم . چه فرمان خدا را به شما رسانده ام و خداوند می تواند شما را نابود سازد و از آن پس ، به جای شما مردمی دیگر بگمارد . پروردگار من بر همه عالم احاطه دارد : قالوا یا هود ماجئتنا ببینه و ما نحن بتارکی آلهتناء عن قولک و ما نحن لک بمومنین ان نقول الاعتراک بعض آلهتنا بسؤ قال : انی اشهد الله و اشهدوا انی بری ممایشرکون من دونه فیکیدونی جمعیاً ثم لاتنظرون . انی توکلت علی الله ربی و ربکم ما من دابه الا هوآخذ بناصیها ان ربی علی صراط مستقیم فان تولوا فقدا بلغتکم ما ارسلت به ایکم و یستخلف ربی قوما . غیرکم و لاتنضرونه شیئآ ان ربی علی کل شیئ حفیط . "هود 53 – 57 "
آنگاه قوم عاد ، از هود و فزونی اندرزهایشان ،آزرده گشته و بر پرستش خدا ، گردن ننهادند و از خدایان خود دست بر نداشتند . قوم ، هود را گفتند که کیفر و عذابی را که وعده می دهی ، اجرا کن . هود پیامبر به ایشان گفت : بی گمان ، خشم خدا شما را فرا می گیرید . پس به انتظار عذاب خدا بنشیند که من نیز آن را انتظار می کشم : قالوا اجئتنا لنعبد الله وحده و نذر ماکان یعبد آباءنا فاتنا بما تعدنا ان کنت من الصاددقین قال قد وقع علیکم من ربکم رجس و غضب اتجاد لوننی فی اسماء سمیتموها انتم و آباءکم ما نزل الله بها من سلطان فانتصروا انی معکم من المنتظرین . " اعراف 70ـ71"
از این آیه ، ما به اسارت فکری قوم هود ، آگاهی می یابیم ، چه پیروی کورکورانه از نیاکان ، ایشان را از آزاد اندیشی و ژرف نگری ، دور ساخته بود . همچنین به برهان قاطع هود که خدایا نشان را تنها نامهایی تهی از واقعیت و حقیقت شمرد ، واقف می گردیم .
هود ، قوم را به بازگشت از گمراهی فرا می خواند .
پس از آنکه قوم هود ، از پذیرش هدایت ، رخ تافتند ، سه سال باران بر آنها نبارید . و این جریان ، هشداری بر فرارسیدن عذاب بود . در این میان ، هود از اندرز و ارشاد قوم ، باز نایستاد ، او به آنها می گفت آفرینندة خود را بخوانید تا از گناهان پیشین شما ، در گذرد . آنگاه از رفتار زشت گذشتة خود ، اظهار ندامت کنید و به سوی خدا بازگردید اگر چنین نمایید ، پی در پی بر شما باران ببارد . در نتیجه بر نعمت و قدرتتان ، بیفزاید . من شما را از پا فشاری در ناسپاسی و گناه و اعراض از حق ، باز می دارم .
و یا قوم استغفروا ربکم ثم توبوا الیه یرسل السماء علیکم مدارا و یردکم قوه الی قوتکم و لاتتولوا مجرمین مومنان نجات می یابند و کافران هلاک می شوند
پس از آنکه بارش باران به مدت سه سال قطع گردید و بعد از آنکه ، قوم هود ، رسالت پیامبرشان را تکذیب نموده و بر ناسپاسی و سرکشی خود بیفزودند ، عذاب خداوند ایشان را در گرفت . خداوند نیز هود و مومنان را از این عذاب ، برهانید و قوم تباهکار را نابود ساخت . " و لما جاء امرنا نجینا هودا والذین آمنوا معه برحمه منا و نجینا هم من عذاب غلیظ . "هود ـ 58 "
چگونگی نجات هود و گروندگانش ، در قرآن یاد نشده است . برخی از مورخان ، بر این باورند که هود پس از آنکه از هدایت قوم ، نا امید گشت ، به همراه یارانش به مکه رفت و مدتی در آنجا زیست و در همانجا درگذشت و مدفون شد . لیکن قوم عاد ، به فرمان خدا به تندباد سختی که هفت شب و هشت روز به طول انجامید . دچار گشتند تا سرانجام قوم به سان ریشه های نخل ، برکنده شدند و به روی زمین ، پراکنده گردیدند و احدی از ایشان ، برجای نماند :
و اما عاد فاهلکو بریح صرصرعاتیه . سخرها علیهم سبع لیال و ثمانیه ایام حسوماً فتری القوم فیها صرعی کانهم اعجاز تخل خاویه . فهل تری لهم من باقیه . "حاقه 6ـ8" و فی عاد اذا ارسلنا علیهم الریح اعقیم ما تذر من شئی الا جعله کالرمیم . "ذاریات 41 "
درسهایی از این داستان :
 میانه روی در زندگی
 پیکار با ستمکاران
 درسی از شجاعت و پردلی
 فرجام سرکشی ، نابودی است
الف : میانه روی در زندگی :
از جمله نظرات برجسته و درخشان قرآن ، در برپایی جامعه أی یکپارچه و سالم میانه روی در زندگی و خودداری از اسراف و سرکشی است . این موضوع را خداوند از زبان هود چنین می گوید : اتبنون بکل ریع آیه تعبئون و تتخذون مصانع لعلکم تخلدون .
هود به قومش می گفت : چرا در ساختن کاخهای شکوهمند در اماکن مرتفع . به اسراف دست می گشایید آیا می پندارید که با ثروت خود در سرزمین ، جاودانه می مانید؟
از این رو هود ، قومش را در برپایی بناهای با شکوه ، نکوهش می کرد . چه اگر آنها بناهای خود را تنها برای سکونت در آن بر پا می ساختند . سزاوار هیچگونه سرزنش نبودند . لیکن ایشان ، این کاخ ها را برای خودستایی و مباهات می ساختند . و این کاری بیهوده و اسراف به شمار می آید . چه ایشان ، جاودانگی و خلود را در برپایی بناهای شکوهمند می دیدند . حال آن که جاودانگی انسان امری محال می نماید و بهرة دنیوی او اندک است .
بدین جهت اسلام ، مفهوم عدالت اجتماعی را به مسلمانان گوشزد می کند ، تا جامعة اسلامی برپایه صحیح دادگستری اجتماعی ، قرار گیرد . و یکی از وظایف مسئولان جامعة اسلامی این است که افراد و گروههایی را که ثروت مردم را در راه خوشگذرانی و هوسرانی خود تلف می کنند مورد مواخذه قرار دهند .
به نظر قرآن ، اموال افراد ، باید به نفع مصالح جامعه ، مصرف شود . زیرا خداوند چنین سفارش می کند ولا توتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاماً .
ترجمه : اموالی را که خدا آن را مایة دوام و برپایی زندگی شما قرارداده به سفیهان مدهید .
ب : پیکار با ستمکاران
خداوند ، قوم هود را نکوهش می کند ، چه ایشان ، بر فرمان ستمکاران گردن می نهادند و از این رو سزاوار هلاکت و طرد شدند : و تلک عاد جحدوا بایات ربهم و عصوا رسله و اتبعوا امر کل جبار عنید و اتبعوا فی هذه الدنیا لعنه و یوم القیامه . " هود 59 "
ترجمه : و همین قوم عاد که آیات خدا را انکار نموده و پیامبران را نافرمانی کردند و پیرو امر هر شخص سرکش و ناسپاسی شدند به لعنت خدا در حیات دنیا و آخرت گرفتار گردیدند .
قرآن در این باره تعبیری دقیق دارد . چه خدا برای ستمکار دو صفت "جبار" و "عنید" به کار می برد . زیرا جبار ، سرکش سنگ دلی است که بارزترین صفاتش ، پافشاری در باطل است . بدین جهت اسلام به مسلمانان اجازه نمی دهد که فرمانبردار ستمکاران باشند و آنها هرطور که خواستند ، ایشان را به بردگی کشیده و آزارشان دهند و در راه مقاصد خود ، به بازی گیرند . بلکه اسلام ، همواره مسلمانان را علیه ستمکاران ، می شوراند و فرمان می دهد که هرگز تسلیم آنها نشوند . چه فرمانبرداری از جباران ، با ایمان صحیح ، تنافی دارد . زیرا ایمان به نفس بزرگواری و آزاد منشی می بخشد .
ج : درسی از شجاعت و پردلی
در داستان هود ، درسی از شهامت و جانفشانی در راه عقیده نهفته است. این درس به سان چراغی است که در فراسوی هر مصلح جانبازی ، قراردارد . هود قومش را چنین خطاب می کند :
انی اشهد الله و اشهدوا انی بری مماتشرکون من دونه فکیدونی جمیعاً ثم لاتنظرون .
ترجمه : من خدا را گواه می گیرم و شما هم گواه دهید که من از شما و خدایانی که می پرستید بیزارم . بدین سخن او " فکیدونی جمیعاً " دقت کنید که می خواهد به آنها گوشزد کند که از توطئه ایشان ، نمی هراسد و به صرف فزونی و تناوریشان از آنان باکی ندارد . این نشانه أی از نشانه های مومنان حقیقی است . پس نباید ، از تباهکاران ، ترس و هراسی داشت . چه مومنان حقیقی با عقیدة استوار خود هرکار دشواری را آسان می نمایند . جوهر این شهامت ، در هود وجود داشت . آنگاه که بر خدا توکل کرد و گفت : انی متوکل علی الله ربی و ربکم . شایسته است برخدایی که منشا و مرکز قدرتهای جهان است . توکل کنیم و به سوی او پناه جوییم ، تا ترس و ضعفهایمان به امن و قدرت ، دگرگونی یابد و هر مصلح و راهنمایی به این گونه توکل نیاز سختی دارد ، تا در پرتو آن با یقین و صبر و خشنودی در راه رضای الهی جانبازی کند

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حضرت هود (ع)

تحقیق در مورد راههای کنترل خشم و غضب از نگاه امام باقر (ع) به مناسبت سوم صفر سالروز ولادت پربرکت امام پنجم هدایت

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد راههای کنترل خشم و غضب از نگاه امام باقر (ع) به مناسبت سوم صفر سالروز ولادت پربرکت امام پنجم هدایت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد راههای کنترل خشم و غضب از نگاه امام باقر (ع) به مناسبت سوم صفر سالروز ولادت پربرکت امام پنجم هدایت


تحقیق در مورد راههای کنترل خشم و غضب از نگاه امام باقر (ع) به مناسبت سوم صفر سالروز ولادت پربرکت امام پنجم هدایت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:5

فهرست:

خشم مثبت و منفی

سه گروه متفاوت

خشم مقدس

خشم پیامبر (ص)

افراط نکردن در حالات خشم

شیوه های کنترل خشم

خداوند متعال یکی از مهم ترین ویژگی های انسان های الهی و پارسا پیشه را کظم غیظ و عفو از مردم می شمارد و می فرماید:
«الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس والله یحب المحسنین؛ ]آل عمران.134[ مومنان در هنگام عصبانیت خشم خود را فرو می برند و ازخطای مردم در می گذرند وخدا نیکوکاران را دوست دارد.» «کظم» در لغت به معنی بستن سر مشکی است که از آب پر شده باشد و به طور کنایه در مورد کسانی که از خشم و غضب پر می شوند ولی از اعمال آن خودداری می نمایند، به کار می رود.
«غیظ» به معنی شدت غضب وحالت برافروختگی و هیجان فوق العاده روحی است، که بعد از مشاهده ناملایمات به انسان دست می دهد.
حالت خشم و غضب از خطرناک ترین حالات انسان است و اگر جلوی آن رها شود، در شکل یک نوع جنون و دیوانگی و ازدست دادن هر نوع کنترل اعصاب خودنمایی می کند و موجب می شود که بسیاری ازجنایات و تصمیم های خطرناک از انسان صادر شود که انسان یک عمر باید کفاره و تاوان آن را بپردازد. ]1[
در مقاله ای که از نظر خوانندگان عزیز می گذرد این آموزه قرآنی با توجه به سخنان امام باقر (ع) مورد بررسی و تحقیق اجمالی قرار می گیرد.

 



دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد راههای کنترل خشم و غضب از نگاه امام باقر (ع) به مناسبت سوم صفر سالروز ولادت پربرکت امام پنجم هدایت