دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
- همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
- توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
- پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
- رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
- منبع : دارد (به شیوه APA)
- نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
تعداد صفحه:48
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مهارتهای اجتماعی[1] رفتارهایی هستند که به مردم برای کنش متقابل با دیگران کمک میکنند. در مدرسه، کنش متقابل ممکن است با همکلاسیها، معلمان و سایر کارکنان مدرسه باشد. در مراحل بعدی زندگی، این کنش متقابل با همکاران، سرپرستان، دوستان و افراد دیگری برقرار میشود که شخص ملاقات میکند(رندی ومیشل[2]،2008: 2).
اگرچه تعاریف زیادی برای مهارتهای اجتماعی ارائه شده، اغلب صاحبنظران عقیده دارند که مهارتهای اجتماعی هفت ویژگی دارند:
- ابتدا از طریق یادگیری (برای مثال، مشاهده، الگوسازی، تمرین و بازخورد) کسب میشوند.
- شامل رفتارهای غیرکلامی و کلامی مجزا و خاصی هستند.
- عاطفه و رفتار مناسب را نیز دربرمیگیرند.
- از طریق تقویت اجتماعی ارتقا مییابند.
- شامل تعامل با محیط و همراه با واکنشهای مناسب میشوند.
- انجام آنها از ویژگیهای محیطی تأثیر میپذیرد.
بنابراین، مهارتهای اجتماعی رفتارهایی هستند که آموخته میشوند و بر روابط با همسالان و بزرگسالان تأثیر میگذارند. معمولاً مهارتهای اجتماعی را به عنوان صفات شخصیتی عمومی در نظر نمیگیرند و آنها را رفتارهای خاص موقعیتی و مجزایی میدانند که سن، جنس، وضعیت اجتماعی و تعامل با دیگران، بر آنها تأثیر میگذارند(سلیمانی،1390: 35).
آموزش مهارتهای اجتماعی چهار هدف اولیه دارد:
- بهبود فراگیری مهارتهای اجتماعی؛
- بهبود عملکرد مهارتهای اجتماعی؛
- کاهش یا برطرف کردن مشکلات رفتاری؛
- تسهیل تعمیمدهی و نگهداری مهارتهای اجتماعی(رندی ومیشل،2008؛به نقل ازپورمختار،1392).
هنگام برنامهریزی یک برنامة آموزش مهارت اجتماعی، مسائل متعددی وجود دارند که باید مورد ملاحظه قرار گیرند. مهمترین مسأله شاید موقعیت رشدی کودک باشد که همواره در حال تغییر است. رفتارهایی که برای سن خاصی مناسب هستند، ممکن است برای سن دیگر زود یا دیر باشند. این موضوع نیز در مورد روشهای درمانی مصداق دارد. ما همواره باید این ملاحظات رشدی را به هنگام طراحی راهبردهای مداخلهگرانه و ارزیابی آنها در نظر بگیریم (متسون و اولندیک، 1384).
مهارت اجتماعی مجموعه رفتارهای آموخته شده ای است که فرد را قادر می سازد با دیگران رابطه اثربخش داشته و از واکنش های نامعقول اجتماعی خودداری کند. همکاری، مشارکت با دیگران، کمک کردن، آغاز گر رابطه بودن، تقاضای کمک کردن، تعریف و تمجید از دیگران و قدردانی کردن، مثالهایی از این نوع رفتار است. یادگیری رفتارهای فوق و ایجاد رابطه اثربخش با دیگران یکی از مهمترین دستاوردهای دوران کودکی است. متاسفانه همه کودکان موفق به فراگیری این مهارت ها نمی شوند. به همین دلیل، اغلب این کودکان با عکس العمل های منفی از سوی بزرگسالان و کودکان دیگر رو به رو می شوند.
کودکانی که مهارت اجتماعی کافی کسب کرده اند در ایجاد رابطه با همسالان و یادگیری در محیط آموزشی موفق تر از کودکانی هستند که فاقد این مهارت هستند. پژوهش های طولی موید تاثیر منفی نقص مهارت اجتماعی بر سلامت روانی کودک است. مهارت اجتماعی به کودک کمک می کند تا با دیگران رابطه اثربخش داشته باشد. اغلب کودکان در ارتباط با اطرافیان(والدین، خواهران، برادران و همسالان) این مهارت را بدون تلاش فرا می گیرند(پاولس و الیوت، 2001). به همین دلیل اغلب این کودکان با عکس العمل های منفی از سوی بزرگسالان و کودکان دیگر رو به رو می شوند.
اسلبی و گوارا(2003) مهارت اجتماعی را مترادف با سازگاری اجتماعی می دانند. از نظر آنها مهارت اجتماعی عبارت است از توانایی ارتباط متقابل با دیگران در زمینه خاص اجتماعی، به طوری که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد.
استرایر(2004) مهارت اجتماعی را همانند سازگاری متقابل کودک با محیط اجتماعی و در رابطه با همسالان می داند. در این مدل، سازگاری به توانایی و ظرفیت کودک در پیش بینی کردن، جذب نمودن و عکس العمل نشان دادن به نشانه های موجود یک بافت اجتماعی دارد. این نشانه ها شامل حالات عاطفی یا رفتار همسالان می باشد. در این فرایند رشد عاطفی و اجتماعی کودک دخالت دارد، توانایی کودک یا نوجوان در انتخاب رفتار مناسب و ارزشیابی در مورد روابط اجتماعی و ساختار گروه، میزان مهارت و قابلیت اجتماعی را مشخص می سازد.
مفاهیم، موضوعات و مهارت های اجتماعی شامل موضوعات دانشی، رفتاری، نگرشی و ارزشی است که فرایند جامعه پذیری کودکان را میسّر می سازند. شناخت نهادهایی چون : خانواده، مدرسه، دولت، بانک، مسجد وکارکردها و تاثیر و تاثر هر یک در کودکان و سایرافراد جامعه و دلایل وجودی آن ها، آگاهی و تسلط بر مهارتهای ارتباطی، احترام به بزرگترها و والدین، عمل به ارزش های مورد قبول جامعه. مقصود ازجامعه پذیری ، پذیرش اعتقادات، باورها، هنجارها وارزش های مورد قبول جامعه و یادگیری وگسترش سازگاری کودک با موارد یاد شده است. اجتماعی شدن یاجامعه پذیری را به عنوان یادگیری نقش های اجتماعی نیزتعریف کرده اند.«آموزش مفاهیم ومهارت های اجتماعی در دوره پیش دبستانی و سایردوره ها در واقع ایجادآمادگی در یادگیرندگان جهت زندگی موفق تر در جامعه است. یکی ازاهداف اساسی آموزش دراین زمینه، پیشگیری ازایجاد بحران ها و مشکلات احتمالی درآنان است(مجیب، 1384).
مفاهیم اجتماعی مانند مفاهیم سایرعلوم ورشته ها، هسته مرکزی یادگیری وآموزش درتمام حیطه ها ی شناختی ، نگرش ها و مهارتهای روان حرکتی است که دراین میان ، تغییرات شناختی اساس تغییرات درسایرابعاد خواهدبود. تأکید می شود که مفاهیم اجتماعی زیربنای تمام تغییرات رفتاری درزمینه فکری ، رفتاری و نگرشی در ارتباط با مسائل وعلوم اجتماعی و مذهبی است، درنتیجه معلمان و مربیان نیک اندیش ما باید به این موضوع توجه ویژه ای داشته باشند(مجیب، 1384).
هریک از اصطلاحات، کلمات، جملات، قواعد و اصولی که به نوعی با مسائل اجتماعی در ارتباط باشند، مفاهیم اجتماعی خوانده می شوند. مفاهیمی از قبیل: دوستی، همکاری، گروه و فایده های آن، کشور، انواع سازمان ها و موسسات اجتماعی و خدماتی که انجام می دهند، چگونگی برقراری ارتباط با سازمان ها و افراد برای رسیدن به نتیجه بهتر، ملت، آداب و رسوم، مقررات و قوانین زندگی شهری و روستایی، قوانین رفت و آمد، قوانین آموزشی، رعایت حقوق دیگران و حقوق شخصی، انجام وظیفه و ...
مهارت های اجتماعی توانایی هایی هستند که باعث بروز رفتارهایی می شوند که به صورت مثبت یا منفی تقویت می گردند. این مهارت ها می توانند در روابط انسان با دیگران نتایج مثبت و موفقیت آمیزی به وجودآورند و موجبات سازگاری بیشتر و اثرگذاری مناسب و مطلوب در رفتار دیگر افراد جامعه که کودک در ارتباط با آن ها در اجتماع زندگی می کند، را فراهم نمایند(مجیب، 1384).
جریان اجتماعی شدن کودکان از همان لحظه ی اول تولد که لباس برتنشان می کنند و درگهواره قرار می دهند و یا در مقابل گریه ی او واکنش معینی نشان می دهند، آغاز می شود. در این فرایند برخی از افراد و گروهها نقش کلیدی دارند. پدر و مادر، برادر و خواهر، مربیان و معلمان که بخش زیادی از وقت خود را برای ارائه ی ارزش ها و جهت دادن به رفتار کودکان صرف می کنند، سازمان مدرسه، مسجد، نهادهای دولتی و غیر دولتی که وظیفه انتقال فرهنگ را بر عهده دارند، همچنین وسایل ارتباط جمعی به ویژه تلویزیون، نیروهای قدرتمندی در شکل دادن به نگرش ها و خواسته ها و رفتارهای کودکان هستند. ازمیان عوامل مذکور شاید بتوان مهمترین عوامل را فرهنگ، خانواده و نهادهای اجتماعی دانست(کارتلیج و میلبرن، 1372).
اجتماعی شدن یک سیستم دوجانبه ی ارتباطی میان فرد و جامعه است. به همین جهت هم تاثیرات فرهنگی و هم الگوهای رشد فرد باید به طور هم زمان مورد توجه قرار گیرد. به این ترتیب، متغیرهای اجتماعی شدن را درتفاوت های فردی، منابع و روش های انتقال، الگوها و ارزش هایی که بر فرایند اجتماعی شدن اثر می گذارند، می توان ملاحظه کرد. نکته دیگری که بسیاراهمیت دارد، هماهنگی میان عناصر و عوامل اجتماعی کننده است. چنانچه این هماهنگی در تقویت و تضعیف رفتارهای درست و نادرست به شیوه مناسب و در راستای اهداف وجود داشته باشد، تعارض و سردرگمی کودک را به دنبال نخواهد داشت. همچنین اتلاف انرژی و تلاش های بیهوده کودک را به حداقل رسانده، بسیاری از فشارهای روانی و جسمانی را از بین خواهد برد(کارتلیج و میلبرن، 1372).