اختصاصی از
فی بوو دانلود مقاله مداخله نظامی آمریکا در گرانادا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
ملاحظات لجستیکی
برای دستیابی به اهداف این عملیات، حوزه های بسیار متفاوتی از لجستیک باید شناسایی و طرح ریزی می دشند. یکی از نیازمندی ها نحوه محافظات از فرودگاه و شناسایی موارد مورد نیاز برای این کار بود. سوالاتی چون تعداد افراد موردنیاز و نوع تجهیزات، مهمات و پشتیبانی مطرح شدند.
نیازمندی اصلی دیگر تقسیم گیری بر سر نحوه استقرار محافظت و جستجوی کارآمد دانشجویان آمریکایی در بند دولت گرانادا بود. (توجه علمیات Urgent funy) به واسطه دستگیری چند دانشجوی پزشکی آمریکایی در گانا به اتهام جاسیوسی برای CIA بود. ملاحظات این اقلام شامل نوع ترابری هوایی، غذایی مورد نیاز دانشجویان و سایر اسرای جنگی بود. پاسخ به سوالات فوق نوع امکانات و آمکانات و آمادهایی که به جزیره گراندا برده می شدند ر تعیین می کرد. چالش دیگر لجستیکی هماهنگ کردن نقش هر یک از سرویس های نظامی بود. نیروهای هوایی، دریایی، زمینی و تفنگداران دریایی ماموریت داشتند که این عملیات را انجام دهند اما هر یک مشکلات لجستیکی خاص خود را داشتند. ویژگی مشترک این عملیات هماهنگی وسیع لجستیکی را طلب می کرد.
در طول ساعات اولیه صبح رنجرهای نیروی زمینی فرودگاهی را در Point Salines اشغال کردند. این فرودگاه تنها باند پروازی داشت که می توانست یک هواپیمای C-141 را در خود جای دهد و از سوی دیگر این باند رد حال ساخت بود. لازم بود تا تعداد زیادی نیرو و آمادهای مربوط به آنها را از طریق یک فرودگاه حمل شوند. این امر به گردش کاری سریع نیاز داشت تا تخلیه نیروها و آمادها انجام شود و هواپیمای بعدی فرود آید. در طول بخش اولیه علمیات، پشتیبانی زمینی ظرف 20 دقیقه اطراف فرودگاه را پوشش داد. اولین نیروهای حاضر در صحنه تجهیزات مورد نیاز را برای تخلیه هواپیما های در حال پرواز به فرودگاه را به همراه داشتند. این افراد باید تصمیم می گرفتند که بارهای تخلیه شده را در جایی قرار دهند که در زمان مورد نیاز بدون اشغال کردن باند فرود به آنها دسترسی داشته باشند.
محدودیت ها
محدودیت های لجستیکی زیادی در این عملیات تجربه شد. برخی از این محدودیت های عبارت بودند از: ظرفیت محدوده فرودگاه، منابع سوخت و آب قابل شرب انتقال آمادهای ضروری به منطقه بسیار مشکل بود. هر سرویس ترابری هوای استراتژیک را مستقیماً از فرماندهی ترابری هوایی نظامی (Military Airlift Command) درخواست می کرد که هیچ یک از فرماندهی های منفرد جریان هوایی را براساس نیازهای عملیاتی هماهنگ و الویت بندی نکرده بودند. به دلیل ظرفیت محدود باند فرود، فرود هواپیماها براساس اصل «انجام اولین کار وارده» انجام می شد و میزان ذخیره سوخت هر هواپیما وضعیت ان را در صف تعیین می کرد. برخی از هواپیماهایی که حامل آمادهای مهم و اساسی بودند برای سوختگیری به فرودگاه های دیگر انتقال داده شدند و این به معنی آن بود که رقابت مداومی برای دست یابی به فرودگاه در جریان بود.
فقدان سیستم اولویت بندی (Priotization System) به معنی آن بود که میزان یک محموله چندین بار تغییر می کرد. و راهی برای پیش بینی زمان رسیدن آمادهای بحرانی وجود نداشت.
در صروتی که دکترین فعلی لجستیک دنبال می شد این مشکل قابل اجتناب بود. دکترین فعلی (در آن زمان) تمام نیازمندی ها به ترابری هوایی را بر عهده فرماندهی ستاد لجستیک آتلانتیک محول کرده بود. به این ترتیب، تمام درخواست های مربوط به ترابری هوایی قبل از ارجاع به فرماندهی ترابری هوایی نظامی باید از طریق این ستاد ارائه می شدند. برای برنامه ریزی مجدد پرواز های کم اهمیت تر می شد. نظم و ترتیب اولویت بندی را توسع داد.
ذخایر سوخت هوایی در فرودگاه بین المللی Seawall در بارادوس مستقر بودند و به واسطه سوختگیری سریع هوایی به سرعت خالی شدند و این امر موجب تغییر اجباری در عملیات ترابری هوایی شد. حداکثر ظرفیت بار مجاز از 50 هزار پوند به 35 هزار پوند کاهش داده شد تا هواپیماها بدون نیاز به سوختگیری مجدد بتوانند از فرودگاه های ایالات متحده به گرانادا پرواز کنند.
در جزیره گرانادا آب آشامیدنی زیادی پیدا نمی شود. اطلاعات واصله از این موضوع لجستیکی ناردست بودند. با آنکه سطخ آب های زیر زمینی در جزیره بالا بود اما آب آشامیدنی قابل استحصال کمی در دسترس بود. برای غلبه بر این مشکل، سیتسم آب شیرین کن مستقر در سنت جورجه تعمیر شد. تا زمان رسیدن دستگاه های آب شیرین کن، آب از طریق هوا به منطقه انتقال داده می شد.
موقیت های لجستیکی
از «سیستم قابل حمل اجرای جابجایی» (DMES) برای پشتیانی از این عملیات استفاده شد. یک برنامه نرم افزاری قابل حمل به نحوی طراحی شده بود که به یک طرح ریز باز امکان می داد تا ادوات و تجهیزات حمل شده از طریق هوا به جبهه را براساس وزن و ابعاد آن پردازش کند. این سیتسم با ایجاد امکان بارگیری کارآمدتر هواپیماهای C-141 موجب صرفه جویی در وقت و مصرف سوخت شد. DMES به طرح ریزان امکان می دهد کارآمدترین پلان های بار را براساس فهرست تجهیزات و پرسنل مورد نیاز ایجاد نمایند. برای مثال در یک مورد این سیستم باعث شد تا طرح ریزی چیدمان بار ظرف 20 دقیقه انجام شود و به جای 5 فروند هواپیما، چهار فروند هواپیما برای حمل اجناس استفاد شوند. سیستم DMES برای طرح ریزی انتقال 7200 تن بارو بیش از 7500 نفر نیرو به گرانادا استفاده شد.
«تیم پشتیبانی خط مقدم» نیز برای پشتیبانی از نیروها اعزام شد. از آنجایی که تعمیرات و نگهدرای از ابتدای آغاز عملیات مورد نیاز بود این سیستم به هماهنگی مکلات اولیه تعمیرات و نگهداری پرداخت و به حل سریع آنها کمک کرد. اعضای این تیم مقر خود را در فرودگاه Salines دایر وتسهیلاتی را برای دریافت درخواست های مربوط به لوازم یدکی از تمام واحد ها تا زمان ورود «یگان» مرکز مدیریت «مواد گردان» محیا کردند.
اعضای تیم مذکور از طریق ماهواره تاکتیکی (TACATS) یا فکس درخواست هارا دریافت و آنها را به پایگاه Fort Bragy در کالروفیای شمالی ارسال می کردند.
دروس فراگرفته شده
مقوله لجستیک مشترک به طور کامل در طرح ریزی عملیات Urgent fury لحاظ نشده بود. هر سرویس نظامی طرح ریزی لجستیکی خاص خود را انجام داد و این امر انتقال آمادها در بین مرزهای سرویس های نظامی را به کار دشواری مبدل کرد. فرمانده زمینی منفردی که اقدامات لسجتیکی را هماهنگ کند وجود نداشت و این امر موجب افزایش اقدامات و رقابت بر سر منافع محدود میان سرویس های نظامی می شد.
با آنکه این عملیات در کل موفق به نظر می رسید، اما محدودیت های لجستیکی زیادی داشت. این امر موجب سازماندهی مجدد DOD در سال 1986 شد که تاکید جدیدی بر تخصیص های مشترک داشت و اختیار تمام جنبه های لجستیکی را به فرماندها رزمی می داد. برنامه های تمرینی مشترک جدیدی نیز در زمینه ارتقا لجستیک مشترک اجرا شدند.
عملیات «فقط به این دلیل» (پاناما 1989)
Just Cause
این عملیات اقتضا می کرد که در مناطق مختلفی پیاده شوند. فرماندهی ترابری هوایی نظامی 60 ساعت فرصت داشت تا نیروها را آماده کند و ظرف 24 ساعت طرح ریزی عملیات را انجام دهد. این فرماندهی 3500 رنجر و نیروی جترباز را به همراه تدارکاتشان به پاناما حمل کرد. در این عملیات از 63 فروند هواپیمای C-141 و 21 فروند هواپیمایی C-130 استفاده شد. نیروهای ذخیره نیروی هوایی گارد هوایی ملی نیز در این عملیات مشارکت داشتند. فرماندهی ترابری هوایی نظامی (MAC) 11 فروند هواپیما را از 24 یگان اعزام کرد. گارد ملی هوایی (ANG) پشتیبانی ترابری هوایی استراتژیک و تاکتیکی را از هواپیماهای C-5 (گالاسی)،
C-141 و C-130 به عمل آورد. شمار نیروهای اعزامی در شب حمله 10 هزار نیروی رزمی بود. 6 هزار نیرو برای اعزام پیاده شدند ودر عین حال، 4 هزار نیروی چترباز در سایت های از قبیل تعیین شده فرود آمدند. علاوه بر این 13 هزار نیرو نیز در پایگاه های مختلف آمریکا در پاناما حضور داشتند. برای جلوگیری از ردگیری هواپیماها در رادار کوبا، هواپیما از پایگاه های متعددی در سراسر آمریکا به پرواز درآمدند. 14 فروند هواپیمای آمریکایی به دلیل آتش پدافند هوایی پاناما آسیب دیدند.
MAC در عملیات اولیه از مجموعه عملیات بارریزی هوایی از 84 فروند هواپیما استفاده کرد.
آب و هوا
شرایط جوی مشکلاتی را در مکان های مختلف در ارائه پشتیبانی ترابری هوایی به وجود آورد. مه در پایگاه هوایی Travis کالیفرنیا باعث شد تا گردان هفتم پیاده سبک به جای پایگاه Travis از فرودگاه Moneterey به پاناما منتقل شود. طوفان یخ و برف (بوران) در پایگاه هوایی Pope در شمال کالیفرنیا موجب تاخیر در اعزام نیروهای چترباز از فورت براگ شد. کلید برخواستن هواپیماها از پایگاه هوایی Pope، امادگی دفتر کمک رسانی لجستیکی (LAO) فرماندهی ادوات نیروی زمینی بود. LAO 321 شکبه ضد یخ را برای آماده سازی هواپیماها جهت پرواز فراهم کرد.
پشتیبانی آمادگاهی
کارشناسان لجستیک برای پردازش پرسنل و تجهیزات مورد نیاز جهت اعزام، در قالب گروه های کنترل فرودگاه اعزام- وورد (ADACG) تقسیم بندی شدند. این کارشناسان طرح هایی را توسعه داند که برای بارگیری تجهیزات ویژه بارریزی هوایی یا تحولی به پاناما استفاده شدند. تجیهزات باید پالت بندی، وزن و اندازهگیری و بازرسی شوند.
مسائل ایمنی و محدودهای بار مجاز هواپیما رعایت شوند. پرسنل پشتیبانی در آمادگاه ها برای برآوردن درخواست ها در قالب شیفت های کاری 24 ساعتهکار می کردند. مرکز پشتیبانی پرسنلی دفاعی (DPSC) در فیلادلفیا، 95 درصد از نیازمندی های آماری LDA را پردازش کرد که شامل بیش از 3/13 میلیون دلار غذا، لباس و آمادهای پزشکی میشد. مرکز سوخت رسانی دفاعی (DFSC) درپایگاه کامرون واقع در ایالت ویرجینیا، یک میلیون گالن سوخت JP-4 هواپیما را به پایگاه هوایی Barksdale لوئیزیانا و 185 هزار شبکه سوخت Jp –5 را به نقطه سوختر سانی دفاعی Rodman تحویل داد. مرکز آماد ساختمانی دفاعی (DCSC) در کلومبو ایالت اوهایو، لوازم یدکی هلی کوپتر های Black Hawk: کامیون های 5 تن و خودروهای چرخ دار چند منظوره را تامین کرد. در آمادگاه ها دفاعی مکانیکزبورگ پنسیلوانیا بیش از 500/328/1 پوند تجهیزات برای ارسال به پاناما بسته بندی می شدند.
یکی از مشکلات عدیده کارشناسان و مجریان لجستیکی هر جنگی، بلاتکلیفی در ارسال تجهیزات و آمادها تا زمان دریافت درخواست است.
مشکلات
سیتسم لجستیک بدون مشکل کار نمی کند در این عملیات پدیداری حین حمل (ITV) مقصد نهایی محموله ها وجود نداشت و موجب بروز اختلالی در بنادر بارگیری و تخلیه شد. پالت ها عملامت های مناسب و برگه داده های مربوط که برای تعیین سریع محتویات و مقصد آنها نیاز است را نداشتند. دشواری های موجود در جابجایی آمادها گویای نیاز به پدیداری حین حمل (ITV) و شناسایی کامل منابع پالت بندری شده بود.
پشتیبانی جبهه ای
هنگ یکصد و نود و سوم پشتیبانی، پشتیبانی لجستیکی درون جبهه ای را برای بیش از 25 هزار نفر نیروی اعزامی به پاناما فراهم کرد. این هنگ مراکز توزیع را در Luzon field، فوزت کلایتون و پاناما ایجاد کرد. پس از 6 روز اول درگیری این هنگ 321 تن از طبقات مختلف آماد از جمله 25 تن آب را توزیع کرده بود. 85 درصد وزن آمادها با هلی کوپتر های CH-47 حمل می شدند. این هنگ دو نقطه سوخترسانی را نیز راه اندازی کرد که حدود 110 هزار گالن سوخت را در 8 روز اول پمپ کرد. گروهان آلفا نقطه انتقال مهمات و نقطه ثبت قبور را ایجاد کرد. گروهان 1097 ترابری هنگ با حمل 2442 نفر مسافر، 848 اسیر و 738 تن بار از ماموریت پشتیبانی کرد. برای پشتیبانی از کل عملیات، فرماندهی ترابری هوایی نظامی 775 ماموریتی را برای حمل 39994 نفر مسافر و 20675 تن بار را انجام داد. و تقریباً به ازای هر نفر نیروی اعزامی در طول عملیات یک و نیم تن بار جابجا شد. 8 فروند هواپیمای C-141 اقدامات بشر دوستانه ترابری هوایی را جهت کمک به شهروندان پانامایی که به دلیل جنگ آوراه شده بودند انجام دادند. این هواپیماها 3 تن آماد پزشکی، 10 هزار کاغذ، چندین تن غذای کودک و محموله های غذایی و 2 میلیون جیره صحرایی را حمل کردند.
خدمات پزشکی
ماموریت لجستیک پزشکی فراهم کردن تجهیزات برای مراقبت از زخمیان و آسیب دیدگان بود. کارشناسان لجستیک پزشکی باید از اندازه مکان و طول مدت جریان مجروحین آگاه بودند تا گستره پشتیبانی مورد نیاز را تعیین کنند. آمادهای پزشکی از پیاگاه هوایی هاوارد در پاناما به سایر مناطق توزیع می شد. کارشناسان لجستیک پزشکی در پانام اطلاعات دقیقی از قبل از عملیات و آغاز آن نداشتند و به همین دلیل طرح لجستیک پزشکی پس از H- hour اجرا شد.پرسنل لجستیک پزشکی 24 ساعت پس از دریافت درخواست ها تجیزات را آماده، بسته بندی، پالت بندی و بارگیری می کردند.
حمله به پاناما اولین تجربه استفاده از جنگنده F-117 بود. این هواپیما برای عبور از رادار و پدافند هواپیمایی طراحی شده بود و حملات هوایی را بر علیه اهداف بسیار مهم انجام می داد. این هواپیما می توانست 5 بمب 2 هزار پوندی را حمل کند و در این حمله 6 فروند از این جنگنده استفاده شد. یکی از مسائل لجستیکی که در طول عملیات بروز می کند جابجایی و اداره کردن دارایی های دشمن است. بخش زیادی از این دارایی ها تسلیحات و مهمات بود. سربازان خدمات پشتیبانی رزم باید بیش از 700 تن مهمات که شامل 5 هزار قبضه سلاح غنیمتی از این ارتش پاناما را بازرسی، طبقه بندی و انتقال می دادند. این نیروها 31 فروند هواپیما،29 خودروی زرهی، 7 فروند قایق شناسایی و 20 اداره توپ ضد هوایی را طبقه بندی، کاتالوگ و بسته بندی کردند.
دروس فرا گرفته شده
موفقیت کلی این عملیات مدیون عوامل زیادی بود. تمرینات موثر تمام نیروها قبل از عملیات موجب شناسایی نیازمندی های لجستیک احتمالی در صحنه نبرد شد.
جنگ در خلیج فارس
چالش های منحصر به فرد
عملیات سپر صحرا (Desert shield) و طوفان صحرا (Desert storm) ارتش آمریکا را با چالش های لجستیکی بسیار و پچیده و کامل نما آشنایی مواجه ساخت. برای مثال تفنگداران دریایی در طول خط آمادی از بندر ال جوبیل (Al Jubil) در عربستان صعودی که 250 مایل در کویر امتداد داشت. مشغول انجام عملیات بودند. خط آمادی تدارکاتی نیروی زمینی نیز به واسطه کمبود تجهیزات حمل ونقل مانند کامیون، تریلر، بارکش، اتوبوس، لیفتراک و سایر خودروهای ویژه، بسیار طولانی شده بود. این شرایط با ورود نیروهایی جدید وخیم تر شد. خوشبختانه با پشتیبانی کشورهای میزبان این مشکلات تا حد زیادی مرتفع شدند و پشتیبانی تجاری و رسیدن تجهیزات بیشتر حمل و نقل از آمریکا با این مشکلات را رفع کردند. تقاضای سنگین برای وسایل نقلیه و امکانات ترابری و شرایط جوی بسیار بد حاکم بر منطقه موجب افزایش بار کاری سیستم آماد شد. نیروی هوایی نیز با افزایش تقاضا برای اقلام مصرفی مانند فیلتر، تایر و باتری مواجه شد که میزان آنها بیش ا زحد مورد انتظار در قبل از آغاز عملیات بود.
در طول 43 روز انجام عملیات طوفان صحرا، هواپیماهای جنگنده نیروی هوایی بیش از 34038 صوتی پرواز و در مجموع 118 هزار ساعت پرواز را انجام دادند. 45666 صوتی انجام شد و تعداد ماموریت های ترابری هوایی استراتژیک، 17331 صوتی پرواز بود. جنبه منحصر به فرد دیگر عملیات سپر صحرا و طوفان صحرا که تاثیر زیادی بر عملیات لجستیک داشت به کارگیری سیستم ها و تجهیزات خاص تسلیحاتی در نقش های کاملا متفاوت با نقش طراحی شده برای آنها بود. یکی از سیتسم های معروف به کار گرفته شده در جنگ از سوی نیروی زمینی سیستم موشکی پاتریوت (Patriot) بود که برای حمله به هواپیماهای جنگنده یا قابلیت عملکرد بالا و سیستم های موشکی طراحی شده بود. این سیستم موشکی با موفقیت بر علی موشک های اسکاد (ssqud) عراق استفاده شد. موشک های پاتریوت برای مقابله با حملات موشکی عراق به اسرائیل در اطراف شهرتل آویو (Tel Aviv) نیز مستقر شده بود.
چال وزارت دفاع صرفاً تجهیز و تدارک رسانی به نیروها در منطقه نبود، بلکه باید این پشتیبانی را متناسب با شعائر اسلامی نیز انجام می داد. اقلامی مانند الکل و اقلام غیر اسلامی از سوی دولت عربستان ممنوع بودند. از سوی دیگر دولت عربستان محدودیت های اجتماعی زیادی را برای سربازان زن آمریکایی به وجود می آورد. بخش مهمی از پرسنل لجستیک ارتش آمریکا را زنان تشکیل می دادند و این امر موجب بورز مشکلات مهمی برای سربازان زن آمریکا بوجود می آورد. بخش مهمی برای لجستیک بوجود آورد اما در هر حال کارشناسان لجستیکی ارتش در مدارا کردن با محدودیت های شرعی و گمرکی عربستان بسیار انعطاف پذیر بودند.
حجم نیازمندی ها
با پایان جنگ زمینی در اواخر مارس 1991، نیروهای ترابری آمریکا میزان افراد خودروها و کالاها را که جابجا کرده بودند با جابجایی شهر اوکلاهامایستی از یک سر دنیا به خلیج فارس برابری می کرد. حدود 547 هزار نفر نیرو و حدود 9/2 میلیوتن تن آماد از آمریکا به خلیج فارس انتقال داده شدند. این جمیعت تغذیه و ساکن شدند و لباس و تفریح آنها فراهم شده بود. 400 هزار نفر نیرو هر روز 3 وعده غذا می خوردند که حدود 2/1 میلیون وعده غذلیی د ر هر روز 4/8 میلیون وعده غذایی در هر هفته سرو می شد. با آنکه دولت عربستان صعودی مقدار زیادی نوشابه غیر الکلی، میوه تازه و آب آشامیدنی را تامین کرده بود اما نیازمندی های وارده به سیستم لجستیک آمریکا از همان آغاز زیاد بود.
در طول 10 روز اول آماده سازی مقدمات عملیات سپر صحرا مرکز آماد نیروی دریای در نورفولک ویرجینا حدود 5 میلیون پوند وسایل معیشتی را جهت ارسال به کشتی های آمادگاه دفاعی ریچموند ویرجینا انتقال داد. بیش از 120 کامیون برای حمل این وسایل مورد نیاز بودند. این میزان تنها درصد کوچکی از کل تجهیزات ارسال توسط آمادگاه ریچموند را تشکیل می دهد.
در طول 5 روز 250 عدد تریلی 18 چرخ تجهیزات را از فورت استوارت جورجیانه به یگان های نیروی زمینی منتقل کردند. 128 کامیون دیگر نیز مهمات را تحویل دادند. بندر ساوانا در ایالت جورچیا با انبوهی از کامیونهای حامل مهمات، اقلام پشتیبانی و سایر خودروهایی که آماده اعزام به منطقه بودند، اشغال نشده بود.
در 30 روز اول عملیات سپر صحرا، آمادگاه نیروی زمینی در نیوکامبرلند ایالت پنسیلوانیا، بیش از 3 هزار تن لوازم یدکی جعبه ابزار و مصالح ساختمانی را از طریق بندر بالتیمور به عربستان صعودی ارسال کرد. برخلاف شیوه سنتی جنگ های اروپایی که اقلام اساسی از قبل ددر جبهبه مستقر می شدند، نیروهای آمریکایی اعزام شده به جبهه حداقل زیر ساختارهای مورد نیاز را در محل داشتند. فرماندهی مدیریت ترافیک نیروی زمینی (MTMC) بیش از 83 هزار مسافر، 27360 کامیون و 15827 خودروی ریلی را به بنادر ایالتی مسریابی کرد.
در طول 30 روز اول عملیات سپر صحرا، امادگاه های نیروی زمینی در سرتاسر آمریکا بیش از 45 هزار تن تجهیزات پشتیبانی را به خاورمیانه ارسال کردند. 6 هزار تن آم اد نیز در حال ارسال به منطقه بودند. براساس آمار رسمی فرماندهی تجهیزات نیروی زمینی (AMC)، محموله های اولیه شامل بیش از 30 هزار تن مهمات و مواد منفجره 6 هزار تن اقلام «اساسی مانند تانک و توپ هویتیزر (howitzer) و 6 هزار تن لوازم یدکی بود. سایر محموله ها شامل 3 هزار تن لباس، مصالح ساختمانی و موانع و آمادهای پزشکی بود.
یک لشگر زرهی با حدود 350 تانک، 200 خودروی رزمی Bradly و 16000 سرباز روزانه 500 تن مهمات، 555 هزار گالن سوخت، 300 هزار گالن آب و 80 هزار وعده غذایی رامصرف می کرد. با در نظر گرفتن این حجم نیازمندی ها نباید از انتقال این حجم عظیمیه و بی سابقه تدارکات برای یک جنگ مدرن متعجب شد. تانک های M1A1 در هر مایل حدود 6 تا 7 گالن سوخت مصرف می کنند. یک لشکر زرهی 3 تا 5 روز می تواند بدون تدارکات رسانی به حرکت ادامه دهد و در این میان یک چهارم نیروهای این واحد 3500 نفر مسئولیت های لجستیکی را بر عهده دارند.
یک لشگر زرهی با حدود 350 تانک، 200 خودروی رزمی Bradly و 16000 سرباز روزانه 500 تن مهمات، 555 هزار گالن سوخت، 3000 هزار گالن آب و 80 هزار وعده غذایی را مصرف می کرد. را در نظر گرفتن این حجم نیازمندی ها نباید از انتقال این حجم عظیم و بی سابقه تدارکات برای یک جنگ مدرن متعجب شد. تانکهای M1A1 در هر مایل حدود 6 تا 7 گالن سوخت مصرف می کنند. یک لشکر زرهی 3 تا 4 5 روز می تواند بدون تدارکات رسانی به حرکت ادامه دهد و در این میان یک چهارم نیروهای این واحد 3500 نفر مسئولیت های لجستیک را بر عهده دارند.
محیط صحرا
آب و هوای عراق و عربستان صعودی تحت تاثیر دو جبهه هوایی بزرگ آسیا یعنی سیستم کم فشار Great Indian Heat و سیستم پرفشار سردی که از جانب کشورهای مشترک المنافع (دشوار سابق) می آید، قرار دارد.
از ماه می تا ماه نوامبر، شرایط جوی در منطقه عملیات عموماً گرم بود و طوفان های شن با ارتفاع چندین متر خاک و شن می ورزیدند. با آنکه خاک مطلق در هوا مشکلاتی را برای افراد و تجهیازت به وجود می آورد، خطر اصلی متوجه عملیات در منطقه در ماههای تابستان ناشی از طوفان های شن بود که ارتفاع آنها به یک و نیم مایلی می رسید و قدرت باد آنها بسیار زیاد است. دمای هوا به طور متوسط 110 درجه فارنهایت بود که این خود مشکلات غیر قابل اجتنابی را برای افراد و تجهیزات بوجود می آورد.
ماه دسامبر ماه بارندگی در منطقه بود. شرایط جوی تا ماه آوریل که آب و هوای تابستانی آغاز می شود مناسب بود. اما ماه های بارانی نیز موجب ورزیدن بادهای می شدند و شرایط جوی گاهاً بسیار غیر قابل پیش بینی بود. در اغلب موارد به دلیل طوفان شن و مه غلظ در جنوب عراق و شمال عربستان هواپیما ها امکان پذیر نبود.به طور کلی محیط بیابانی محیط مناسبی برای سربازان آمریکایی و تجهیزاتشان نبود. تقاضا به فیلترهوا، خودروها و هواپیماها باعث انجام تعمیرات بیشتر از حد معمول می شد. تقاضا برای فیلترهای روغن ومواد روانند کننده بسیار بالا بود و نیروهای مکانیزه را با مشکل مواجه می کرد. این شرایط باعث شده بود تا میزان مصرف فیلتر هوا 8 برابر و تایر 5 برابر افزایش یابد. به طور کلی نیروی زمینی یعنی از تجهیزاتی را که به منطقه انتقال داده بود. به واسطه شرایط بسیار بد جوی سریعاً استفاده کرده بود. از حدود 300 فروند هلی کوپتر Chinnok، 50 فروند به واسطه طوفان شن دچار سانحه شدند. شرایط بد جوی باعث کاهش کارایی نفت شده بود و طوفان شن باعث نشت شن بر روی آسفالت باندهای پرواز می شد و برای تمیز کردن باند پرواز می شد و برای تمیز کردن باند پرواز زمان زیادی صرف می شد و تازه اگر با پایان کار اگر باز هم طوفان شنی آغاز نمی شد.
دمای بالای هوا طول عمر باتری ها را بسیار کاهش داده بود و مدارهای الکتریکی را از کار می انداخت. پمپ ها و لوله های خرطومی نیز به دلیل هوای گرم و محیط صحرا سریعاً غیر قابل مصرف می شدند. با کاهش دما در منطقه نیاز به اقدام دیگری مانند لباس زیر بلند، کیسه های خواب، جاکت های صحرایی و کت های استتار شبانه در کویر افزایش یافت.
افراد نیز تحت تاثیر هوا محیط صحرا قرار گرفته بود. مخاطرات بهداشتی عدیده ای ماندن «کوری رودخانه» (Onchocerciasis) مالاریا، گزیدگی و گرمازدگی بوجود آمده بودند. بیماری کوری رودخانه در منطقه خلیج شایع است و در اثر گزیدگی افراد توسط مگس سیاه رنگی بوجود می آید که لاروهایش را در خون فرد قربانی می ریزد و سیستم بینایی فرد را دچار آسیب دیدگی می کند. بیماری Bilharzia نوعی عفونت کبدی است که هر ساله دهها هزار نفر را در منطقه می کشد. باکتری عامل این بیماری در آب های سطحی یافت می شود و با ورود از طریق پوست پا و دست به بدن راه خود را به سمت کبد در پیش می گیرد و موجب عفونت کبد می شود. دو نوع مالاریا، ویواکس (Vivax) و فاکسی پاریوم (Flaci Parmu) در طول ماه ها بارانی شایع می شود. اب تغییر فصل حمله پشه ها نیز افزایش می یابد. و بیماری هاری نیز که سگ های وحشی و روباه های صحرایی ناقل آن هستند، شیوع پیدا می کند. آمادها و تجهیزات پزشکی باید دور از گرما نگهداری می شدند. محیط خشک و کم آب منطقه مستلزم تامین تجهیزات خاصی بود و تجهیزات باید به نوعی اصلاح می شدند که در محیط صحرایی به بهترین شکل عمل کنند.
تهدید جنگ شیمیایی و میکروبی از سوی عراق مجموعه دیگری از نیازمندیهای منحصر به فرد را به وجود آورد؛ تجهیزات ویژه، رنگ های مقاومت در برابر عوامل شیمیایی لباس های محافظتی و دستگاه های شناسایی کننده عوامنل شیمیایی. ذخایر نفتی یکی از اهداف حمله ارتش عراق بودند و از این رو تعمیر خطوط لوله نفت نیز الزامی بود.
نیازمندی های اعزام و امروزی نیروها
علاوه بر نیازمندی های لجستیکی خاص صحرا، نیازمندیهایی نیز باری اعزام فرامرزی نیروها وجود داشتند که عبارتند از: تجهیزات و خدمات ویژه عملیات بندری و فرودگاهی، پرسنل و تجهیزات لازم برای طراحی و ساخت تسهیلات و آمادگاههای پشتیبانی و امکانات حمل و نقل دو سره از آنجایی که بخش کمی از موجودی های نیروی زمینی در خاورمیانه از پیش مستقر شده بودند، لازم بود تا اکثر اقلام پشتیبانی از طریق کانال هایی از مقصد اروپا و آمریکا به منطقه برده شوند.
حدود هزار پرسنل قراردادی در پایگاه های هوایی، فرودگاه ها و سایر تسهیلات نواحی منطقه خلیج فعالیت می کردند و نقش مهمی را در موفقیت لجستیک عملیات ایفا کردند.
پشتیبانی کشور میزبان
عربستان سعودی به عنوان میزبان اصلی نیروهای ائتلاف پشتیبانی لجستیکی گسترده ای را در زمینه اقلام اساسی مانند غذا، آب و سوخت به عمل آورد. علاوه بر این پرسنل نظامی آمریکا به طور رایگان در اقامت گاه های تجاری و هتل های عربستان ساکن شده بودند. علاوه بر کمک های بلاعوض دولت سعودی، ارتش آمریکا قراردادها مناسبی را با بخش های تجاری عربستان برای تامین اقلامی مانند تایر، باتری، پمپ های سوخت و غیره امضا کرد و در زمانیکه DOD قادر به تامین این قبیل اقلام نبود، آنها را از بخش های تجاری عربستان خریداری می کرد. خدمات دیگری نیز مانند ترابری، بهداشت و غذا نیز اغلب از طریق قراردادها از فروشندگان کشور میزبان تامین می شدند.
تسهیلات کشور میزبان
نیروهای آمریکایی در شهرک های چادری در مرز عربستان و عراق مستقر شده بودند، اما در غلب موارد در صورت دسترسی به مناطق شهری، شهرداری های کشور عربستان خانه های موجود و یا مجتممع های پیشرفته نظامی تجاری را در اختیار نیروهای آمریکایی قرار می دادند. تعداد زیادی از نیروهای آمریکایی در نزدیکی ریاض شهر نظامی شاه خالد مستقر شده بودند. دولت عربستان خانه های کارگری که برای پروژه های احداث کارخانه های پتروشیمی دایر شده بودند را نیز در اختیار نیروهای آمریکایی قرار داد.
تسهیلات مدرن بندری مانند تسهیلات موجود در بندر ال جوبیل که پایانه بندری اصلی انتقال تجهیزات تفنگداران دریایی آمریکا در عربستان بود، ظرفیت کافی پهلوگیری کشتی ها، ا نبارداری، استقرار و چیدمان کانتینرها را فراهم کرد. بنادر عربستان از طریق بزرگراه های مدرن و مناسبی در مراکز شهری متصل شده اند و تنها محدودیت موجود در بنادر عربستان، کمبود جرثقیل های بزرگ موجود برای تخلیه بارهای فله ای و کانتینری بود. یگان های نیروی هوایی آمریکا در پایگاه های هوایی عربستان مستقر شدند که اکثر پیاگاه ها برای مصارف اضطراری ساخته شده بودند و تا به حال از آنها استفاده نشده بود. مجریان لجستیکی مجبور بودند واقعیت های جنگ صحرایی وامکان پشتیبانی از عملیات در محیط شیمیایی و میکروبی را مد نظر قرار دهند. این امر به معنی غلبه بر چالش های عدیده لجستیکی برای تضمین پشتیبانی از نیروها و تجهیزات آمریکایی تا زمان آزادسای خاک کویت بود.
پیمانکاران کشور میزبان
به دلیل محدودیت در تعداد مجریان لجستیکی اعزامی به منطقه ارتش تصمیم به استفاده از فروشندگان و مجریان محلی گرفت و قراردادهایی به ارزش چنیدن میلیارد دلار برای اجاره مکان ها و خرید خدمات و تجهیزات منعقد گردیدند. به دلیل نیاز مبرم به تامین نیازهای روزمره نیروهای در حال ورود به منطقه ارتش رویه های را برای خرید اقلام سریع التحویلی مانند برنج، چادر و الوار در پیش گرفت.
در طول عملیات سپر صحرا، نیروهای ارتش آمریکا عملیات نظامی دفاعی را انجام دادند. با اعلام آماده باش نیروها از سوی پرزیدنت بوش برای حمله احتمالی به کویت، یگان های لجستیک حاضر در منطقه باید برای پشتیبانی و رفع و رجوع حدود 200 هزار نیروی آمریکایی به سرعت در سطح جبهه گسترش می یافتند. یگان های ساختمانی ارتش به سرعت فرودگاه ها و بنادر را آماده کردند و راه هایی را در عمق صحرا برای حرکت نیروهای آماده کردند. پاکسازی و آماده سازی مناطق استقرار برای نگهداری خودروهای در حال ورود، کانتینرها، تجهیزات و آمادها به طور موثری ظرفیت بنادر را به دو برابر افزایش داد. نسبت نیروهای رزمی به نیروهای پشتیبانی 3 به یک بود. در عملیات طوفان صحرا به دلیل محدودیت های موجود و زمان اجرای عملیات این نسبت 5 به یک بود. افزایش ناگهانی بهای نفت نیز باعث افزایش بهای سوخت و تجهیزات شد و محدودیت هایی را برای نیروهای آمریکا در مصرف سوخت به وجود آورد.
نیروهای چند ملیتی و نیازمندی های لجستیکی
بزرگی نیروهای چند ملیتی اعزامی به جبهه، چالش های عدیده لجستیکی را درحوزه های قابلیت عملیات مشترک، شناسایی تجهیزات رزمی دشمن، غذا، تعمیرات و نگهداری، ترابری و خدمات درمانی پدید آورد. نگجرانی دیگری ینیز در خصوص توسعه و آزمایش تجهیزات ویژه جنگ صحرایی، تدابیر کاهش استرس، نمک زدایی (شیرین کردن آب)، پشتیبانی کشور میزبان، ژنراتورهای سیار برق، دفاع شیمیایی و دکانتا میناسیون (رفع الودگی NBC) و ارتباطات ویژهی فرماندهی و کنترل بود.
ترابری دریایی
اقدامات قابل توجه به ترابری دریایی و هوایی گویای آن است که آمریکا امکانات مناسبی را برای برآوردن نیازهای تحرک سریع در اختیار دارد. اما 90 درصد از ناوگان هواپیماهای C-5 و 80 درصد ناوگان هواپیماهای C-141 تنها 15 درصد بار خشک (dry cargo) حمل شده به منطقه را جابجا کردند. 85 درصد بار خشک از طریق ترابری دریایی حمل شد. ترابری دریایی مسئولیت حمل تجهیزات و ادوات سنگین به خلیج فارس را بر عهده داشت. اما این شیوه بسیار کند بود. در واقع وقتی که اولین کشتی های تندروی ترابری دریایی که دو فروند بودند به عرستان رسیدند. بار بیشتری را نسبت به کل ترابری هوایی به منطقه انتقال دادند. انتقال آمادهای جنگی از طریق ترابری دریایی فرآیند طولانی و وقتگیری بود که حداقل یک ماه یا بیشتر به طول می انجامید. تنها 12 فروند از 44 فروند کشتی های ذخیره آماده در طول می انجامید. تنها 12 فروند از 44 فروند کشتی های ذخیره آماده در طول 5 روز قابل استفاده بودند. بسیاری از این کشتی ها به حدی ها کار کنند، بسیار دشوار بود. در یک مورد از یک ملوان بازنشستهی 80 ساله برای به کار انداختن این کشتی ها کمک گرفته شد. با آنکه استراتژی لشکرکشی آمریکا بر توانایی انتقال سریع نیروها و تجهیزات تاکید می کند، اما عملیات سپر صحرا به روشنی نشان داد که ارتش آمریکا تا چه حد در این زمینه دچار ضعف است. بر طبق گفته ژنرال گری (General Gray): «نیورهای ما باید بتوانند سریعاً به مناطق بحران زده از طریق شیوه های چندگانه اعزام نیروها و تجهیزات، گسیل شوند.»
جنگ خلیج نشان داد که ایالات متحده فعلا نیروها و امکانات کافی ترابری سریع هوایی و دریایی را ندرد و ژنرال ناتان بدخورد فورست در این باره گفته است که «با مطمئن ترین یوه باید زودتر از هر نیروی دیگری به صحنه نبرد رسید».
یکی از درس های روشن جنگ خلیج این بود که ایالات متحده نمی تواند برای پشتیبانی از طرح های تحرک خود تنها بر ترابری سریع دریایی اتکا کند. با آنکه ایالات متحده در طول تاریخ قویترین نیروی هوایی و بیشترین هواپیماها را دارد اما هنوز بسیار کند است.
نیروهای عراق علی رغم برتری در تعداد نفرات و نیروهای رزمی اقدام به حمله نکرد. در عوض ایالات متحده آماده وقت را صرف جمع آوری نیرو و آماده سازی مقدمات حمله به عراق کرد. اگر نیروهای آمریکایی به جای 6 ماه بعد از اشغال کویت در همان ماه آگوست 1990 به نیروهای عراقی حمله می کردند، معلوم نبود که مجریان لجستیکی آمریکا چگونه می توانستند امکانات لجستیکی لازم را فراهم نمایند. ژنرال شوارزکف در یک مصاحبه مطبوعاتی گفته بود که در این صورت ما تنها باید به فکر عقب نشینی می بودیم و امیدوار بودیم که سرانجام راهی را برای خارج کردن نیروهایمان از منطقه پیدا کنیم.
منبع:
(Schwarzkopt. Gen, H., Norman; It Doesn’t Take a Hero. New york’ Bantam Books, 1992) صفحه 310
ترابری هوایی
تعداد هواپیماهای ناوگان هوایی ارتش آمریکا در منطقه بیش از 400 فروند هواپیمای جنگنده و 250 فروند هواپیمای پشتیبانی بود. این تعداد هواپیما برابر کل تعداد هواپیماهایی بود که آمریکا در طول جنگ سرد به اروپا گسیل داشته بود. هر اسکادران جنگنده از 24 فروند هواپیما تشکیل می شد که به تجهیزات معادل با 20 فروند هواپیمای C-141 نیاز داشت.
در طول 12 روز اول اعزام، فرماندهی ترابری هوایی نظامی 19 هزار تن محموله را به منطقه عملیات تحویل داد که شامل تجهیزات سه جناح جنگنده تاکتیکی و گردان هشتاد و دوم هوا برد بود. با پایان عملیات طوفان صحرا در 28فوریه 1991، ترابری هوایی استراتژیک 800/15 ماموریت انجام داده بود و بیش از 501 هزار نفر و 544 هزار تن بار را به خاورمیانه حمل کرده بود.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 43 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود با لینک مستقیم
دانلود مقاله مداخله نظامی آمریکا در گرانادا