فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

‌‌دانلود مقاله امام‌ علی و اصول‌ سیاست

اختصاصی از فی بوو ‌‌دانلود مقاله امام‌ علی و اصول‌ سیاست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

امام‌ امیر مؤ‌منان(ع) در روز 18 ذی‌الحجة‌ الحرام‌ سال‌ 35 هجری‌ قمری، زمام‌ امور را به‌ دست‌ گرفت‌ و در 21 رمضان‌ سال‌ 40 جام‌ شهادت‌ نوشید. مدت‌ حکومت‌ او چهار سال‌ و نه‌ ماه‌ و سه‌ روز بود و در این‌ مدت، کشور پهناور اسلامی‌ را که‌ از شرق‌ به‌ رودخانة‌ سند، از غرب‌ به‌ صحرای‌ افریقا، از شمال‌ به‌ سرزمین‌ قفقاز و از جنوب‌ به‌ خلیج‌ عدن‌ منتهی‌ می‌گشت‌ اداره‌ نمود، هرچند بر اثر شورشی‌ که‌ در کشور مصر پدید آمد این‌ بخش‌ از قلمرو حکومت‌ او جدا شد ولی‌ به‌ جز این‌ نقطه‌ و منطقه‌ شام‌ که‌ از روز نخست، فرزند ابی‌سفیان‌ پرچم‌ یاغیگری‌ را برافراشته‌ بود، تمام‌ سرزمین‌ پهناور اسلامی، قلمرو حکومت‌ او را تشکیل‌ می‌داد و کلیة‌ کارگزاران‌ و فرمانداران‌ و استانداران‌ به‌ وسیلة‌ او تعیین‌ می‌شدند و هزینة‌ کشور اعم‌ از عمران‌ و آبادی‌ و حقوق‌ مهاجر و انصار و سایر کارکنان‌ به‌ وسیلة‌ امام‌ پرداخت‌ می‌گردید.
روزی‌ که‌ امام، زمام‌ امور را به‌ دست‌ گرفت‌ با مشکلات‌ انبوهی‌ روبه‌رو گردید و مقاومت‌ در برابر این‌دشواری‌ها نیازمند سیاست‌ و تدبیر حکیمانه‌ای‌ بود تا با پنجة‌ تدبیر، بر مشکلات‌ پیروز گردد.
‌ ‌1. امام‌ و مشکل‌ استانداران‌ خلیفه‌
1. گروهی‌ که‌ از ستمِ‌ کارگزاران‌ عثمان‌ به‌ ستوه‌ آمده‌ بودند و کراراً‌ خلیفه‌ از بیدادگری‌ آنان‌ هشدار داده‌ و نتیجه‌ نگرفته‌ بودند، از مراکز حساس‌ اسلامی‌ حرکت‌ کردند و در مدینه‌ گرد آمدند و پس‌ از اتمام‌ حجت‌های‌ فراوان، سرانجام‌ به‌ خانة‌ خلیفة‌ هجوم‌ بردند و به‌ حیات‌ او خاتمه‌ دادند و پیش‌ از دفن‌ جنازة‌ او، همگی‌ از پیر و برنا به‌ خانة‌ علی(ع) رو آوردند و سیل‌ آسا به‌ درون‌ خانه‌ ریختند و گفتند: آمده‌ایم‌ تا با تو به‌ عنوان‌ خلیفة‌ مسلمین‌ بیعت‌ کنیم. این‌ نارضایتی، به‌ گروه‌ گرد آمده‌ در مدینه‌ منحصر نبود، بلکه‌ انقلابی‌های‌ مدینه، نمایندگان‌ توده‌های‌ ناراضی‌ کوفه‌ و بصره‌ و مصر بودند که‌ در این‌ نقاط‌ پرچم‌ مخالفت‌ بر ضد‌ خلیفه‌ و کارگزاران‌ او برافراشته‌ بودند. خلیفة‌ وقت، براثر سستیِ‌ عزم‌ و حکومت‌ روح‌ فامیل‌گرایی‌ بر او، کارهای‌ کلیدی‌ را به‌ بستگان‌ خود از بیت‌ اموی‌ سپرده‌ بود و با توجه‌ به‌ اسامی‌ استانداران‌ و مشاوران‌ خلیفه، روشن‌ می‌شود که‌ در مدت‌ سیزده‌ سالة‌ خلافت‌ عثمان، حکومت‌ اموی‌ سایة‌ خود را بر همة‌ قلمرو اسلامی‌ افکنده‌ بود و همگان‌ جز ثروت‌اندوزی‌ و گردآوری‌ طلا و نقره‌ به‌ فکر چیزی‌ نبودند، از این‌ جهت‌ یک‌ نوع‌ خیزش‌ در تمام‌ استان‌ها و ایالات‌ بر ضد خلیفه‌ پدید آمد و به‌ جای‌ اینکه‌ مفسدان‌ گرفتار شوند، خلیفه‌ قربانی‌ این‌ نارضایتی‌ها شد.
امام‌ در برابر این‌ خواستة‌ عمومی‌ ناچار است‌ که‌ رضایت‌ عموم‌ را تامین‌ کند و از افراد صالح‌ بهره‌ بگیرد و حکومتی‌ را پی‌ ریزد که‌ رنگ‌ و بویی‌ از عصر رسالت‌ داشته‌ باشد و در غیر این‌ صورت‌ خود امام‌ در برابر گروه‌های‌ انقلابی‌ قرار می‌گرفت‌ و موضع‌ آنان‌ نسبت‌ به‌ وی‌ دگرگون‌ می‌گشت. این‌ کار هر چند برای‌ امام‌ یک‌ وظیفة‌ الهی‌ و شرعی‌ بود ولی‌ در عین‌ حال‌ کار آسانی‌ نبود و امام‌ باید با سیاست‌ حکیمانه، موج‌ را مهار کند و آرامش‌ را به‌ کشور بازگرداند.
‌ ‌2. امام‌ و ثروت‌های‌ بادآورده‌
در دوران‌ خلافت‌ عثمان، مسلمانان‌ جان‌ به‌ کف‌ در نقاط‌ مرزی‌ کشور مشغول‌ جهاد بودند و حاصل‌ دسترنج‌ خود را به‌ مدینه‌ می‌فرستادند. ولی‌ متأسفانه‌ بر اثر بی‌انضباطی‌ گروهی‌ از اطرافیان‌ خلیفه، از این‌ غنایم، بی‌حساب‌ بهره‌ گرفته، از دست‌آوردهای‌ مجاهدان‌ کاخ‌ها ساخته‌ و دام‌های‌ فراوانی‌ فراهم‌ آورده‌ بودند و در طول‌ خلافت‌ 13 سالة‌ عثمان، گروهی‌ به‌ ثروت‌های‌ سرسام‌آوری‌ رسیده‌ بودند که‌ تنها فهرست‌ دارایی‌های‌ ثروت‌ آنان‌ انسان‌ را مبهوت‌ می‌سازد. به‌عنوان‌ نمونه‌ به‌ ثروت‌ دو صحابی‌ به‌ نام‌ زبیر و طلحه‌ اشاره‌ می‌کنم:
محدثان‌ مانند بخاری‌ و غیره، ارثیة‌ نقدی‌ زبیر را 59 میلیون‌ و هشتصد هزار گزارش‌ کرده‌اند.() درست‌ روشن‌ نیست‌ که‌ مقصود از این‌ رقم‌ درهم‌ است‌ یا دینار.
او به‌ تنهایی‌ در مدینه‌ یازده‌ خانه‌ در بصره‌ دو خانه، در کوفه‌ یک‌ خانه‌ و در مصر یک‌ خانه‌ داشت. همچنان‌ که‌ برای‌ او مزارعی‌ در مصر، اسکندریه، کوفه‌ و بصره‌ بود.
مسعودی‌ می‌گوید: او مالک‌ هزار اسب‌ و هزار بنده‌ و هزار کنیز بود و درآمد او از عراق، هر روز به‌ هزار دینار می‌رسید. درآمد طلحه‌ از مزارع‌ عراق‌ میان‌ چهار صد هزار الی‌ پانصد هزار دینار بود.()
زراندوزی‌ در انحصار این‌ دو نفر نبود، بلکه‌ حاشیه‌نشینان‌ خلافت‌ اسلامی‌ از اموی‌ها و قرشی‌ها همگی‌ ثروت‌های‌ کلانی‌ را برای‌ خود اختصاص‌ داده‌ بودند، مانند:
1. عبدالرحمن‌بن‌ عوف‌ 2. سعدبن‌ ابی‌ وقاص‌ 3. یعلی‌بن‌ امیه‌ 4. زیدبن‌ ثابت‌ 5. ابوسفیان‌ 6. مروان‌بن‌ حکم.
و بالاتر از همة‌ زراندوزان، خود خلیفه‌ بود. در حالی‌ که‌ گروهی‌ از صالحان، مانند: ابی‌ذر غفاری، عمار یاسر و عبدا بن‌ مسعود در کمال‌ عسرت‌ زندگی‌ کرده‌ و به‌ خاطر درگیری‌های‌ لفظی‌ با خلیفه‌ به‌ ضرب‌ و شتم‌ و یا تبعید محکوم‌ شدند. بیعت‌ کنندگان‌ با امام(ع) خواهان‌ تعدیل‌ ثروت‌ و بازگردانیدن‌ این‌ ثروت‌های‌ بادآورده‌ به‌ بیت‌المال‌ بودند. اکنون‌ امام‌ در مقابل‌ چنین‌ مشکل‌ بزرگ‌ قرار گرفته‌ بود؛ از طرفی‌ صاحبان‌ ثروت، از یاران‌ به‌ نام‌ پیامبر(ص) و در پوشش‌ صحابه‌ برای‌ خود قدرت‌ و مقامی‌ داشتند و از طرف‌ دیگر این‌ ثروت‌های‌ عمومی‌ که‌ بدون‌ جهت‌ در اختیار این‌ افراد قرار گرفته‌ است‌ باید به‌ بیت‌المال‌ برگردد - لذا - امام‌ در دومین‌ روز خلافت‌ خود رو به‌ مسلمانان‌ کرد و چنین‌ گفت:
«وَ‌اِ‌ لَو‌ وَجَدتُهُ‌ قَد‌ تُزُوٍّجَ‌ بِهِ‌ النٍّسأُ، وَ‌ مُلِکَ‌ بِهِ‌ الا‌ ِمأُ‌ لَرَدَدتُهُ؛ فَاِنَّ‌ فِی‌ العَدلِ‌ سَعَةً، وَ‌ مَن‌ ضاقَ‌ عَلَیهِ‌ العَدلُ‌ فَالجَورُ‌ عَلَیهِ‌ اَضیَقُ!؛() به‌ خدا، اگر ببینم‌ که‌ بیت‌المال‌ به‌ مهر زنان‌ یا بهای‌ کنیزکان‌ رفته‌ باشد، آن‌ را باز می‌گردانم‌ که‌ در عدالت‌ گشایش‌ است‌ و آن‌ که‌ عدالت‌ برای‌ وی‌ سخت‌ باشد، ستم‌ برای‌ او سخت‌تر خواهد بود.»

 

‌ ‌3. بدعت‌های‌ نوظهور در پیکر اسلام‌
از رحلت‌ پیامبر(ص) تا روزی‌ که‌ امام(ع) به‌ قدرت‌ ظاهری‌ رسید، بدعت‌های‌ فراوانی‌ بر پیکر اسلام‌ بسته‌ شده‌ و حالت‌ عادی‌ به‌ خود گرفته‌ بود و امام‌ ناچار بود پیکر اسلام‌ را از این‌ بدعت‌ها پیراسته‌ سازد. برخی‌ از بدعت‌ها آنچنان‌ حال‌ و هوای‌ دینی‌ به‌ خود گرفته‌ بود که‌ آن‌ را «بدعت‌ حسنه» می‌خواندند. اینک‌ به‌ برخی‌ از این‌ بدعت‌ها اشاره‌ می‌کنیم:
الف) پیامبر اسلام(ص) نمازهای‌ مستحبی‌ شب‌های‌ ماه‌ رمضان‌ را به‌ طور فرادی‌ می‌خواند و این‌ سنت‌ تا چند سال‌ بعد از خلافت‌ عمر ادامه‌ داشت‌ ولی‌ برخلاف‌ انتظار در نیمه‌های‌ خلافت‌ عمر به‌ صورت‌ جماعت‌ خوانده‌ شد، و هدفی‌ که‌ از نمازها منظور بود منتفی‌ گردید و هدف‌ این‌ بود که‌ مسلمانان‌ این‌ نوع‌ نمازها را در خانه‌های‌ خود در میان‌ زن‌ و فرزند خویش‌ به‌ جا بیاورند، در آنان‌ روح‌ عبادت‌ و پرستش‌ پدید آورند و سرانجام‌ به‌ محیط‌ خانه‌ نورانیت‌ بخشند.
پیامبر گرامی(ص) فرمود:
صلاة‌ المرء فی‌ بیته‌ أفضل‌ من‌ صلاته‌ فی‌ المسجد الا المکتوبه.()‌ ‌ مستحب‌ است‌ نمازها در خانه‌ خوانده‌ شود جز فریضه‌ که‌ بهتر است‌ در مسجد باشد.
ب) خلیفة‌ دوم، متعة‌ حج‌ و متعة‌ زنان‌ را تحریم‌ کرد و در عین‌ حال‌ معترف‌ بود که‌ در عصر رسول‌ خدا(ص) هر دو مشروع‌ بودند. به‌ مرور زمان، نهی‌ خلیفه‌ در متعة‌ حج‌ بی‌اثر گشت‌ و هم‌اکنون‌ حج‌ تمتع‌ در میان‌ همه‌ مسلمانان‌ برگزار می‌شود ولی‌ نهی‌ خلیفه‌ در متعة‌ نسا به‌ قوت‌ خود باقی‌ مانده‌ و امام‌ می‌بایست‌ پیکر اسلام‌ را از این‌ بدعت‌ شست‌ و شو دهد.
ج) در تقسیم‌ ارثیه‌ طبق‌ نص‌ قرآنی، اولویت‌ از آن‌ طبقة‌ متقدم‌ است‌ و با وجود طبقة‌ نخست‌ مانند اولاد و پدر و مادر ارث‌ به‌ عمو نمی‌رسد چنان‌ که‌ می‌فرماید:
«وَ‌ أُولُو الأ‌رحام‌ بَعضُهُم‌ أَولی‌ بِبَعضٍ‌ فی‌ کتابِ‌ا؛ (انفال/ 75) و خویشاوندان‌ نسبت‌ به‌ یکدیگر در کتاب‌ خدا سزاوارترند.»
مفسران‌ می‌گویند ملاک‌ اولویت‌ نزدیکی‌ در خویشاوندی‌ است‌ ولی‌ متأسفانه‌ برخلاف‌ این‌ آیه‌ روی‌ عادات‌ جاهلی‌ مسأله‌ «عُصبه» پیش‌ آمد و علیرغم‌ وارث‌ نزدیکی‌ مانند دختر، عمو نیز شریک‌ دختر گشت.
د) بدعت‌گذاری‌ در دین، در سایة‌ یک‌ رشته‌ مقیاس‌های‌ شخصی‌ و گمان‌های‌ فردی، موارد زیادی‌ را دربر گرفته‌ است. از جمله: روزة‌ در سفر، اتمام‌ نماز در سفر و غیره‌ که‌ برای‌ خود بحث‌ جداگانه‌ای‌ دارد.
ه') در دوران‌ عمر در تقسیم‌ بیت‌المال‌ شیوه‌ای‌ به‌ کار رفت‌ که‌ پدید آورندة‌ اختلاف‌ طبقاتی‌ وسیعی‌ شد و امام(ع) ناچار بود این‌ شیوة‌ نوظهور را که‌ فاصلة‌ عظیمی‌ میان‌ صحابه‌ پدید آورده‌ بود، از میان‌ ببرد. بد نیست‌ که‌ به‌ صورت‌ فشرده‌ از این‌ شیوه‌ آگاه‌ شویم:
در زمان‌ پیامبر اکرم(ص) و نیز در زمان‌ خلیفة‌ نخست‌ تا سال‌ پانزدهم‌ یا سال‌ بیستم، غنایم‌ و اموال‌ را ذخیره‌ نمی‌کردند بلکه‌ فوراً‌ آن‌ را میان‌ مسلمانان‌ به‌ طور مساوی‌ تقسیم‌ می‌کردند. اما خلیفة‌ دوم‌ دست‌ به‌ تأسیس‌ «بیت‌المال» زد و برای‌ اشخاص، به‌ حسب‌ مراتب‌ آنان، حقوق‌ تعیین‌ کرد و برای‌ این‌ کار دفتری‌ اختصاص‌ داد. ابن‌ ابی‌الحدید میزان‌ حقوق‌ گروهی‌ از مسلمانان‌ را چنین‌ می‌نویسد:
«برای‌ عباس، عموی‌ پیامبر در هر سال‌ 12000، برای‌ هر یک‌ از زنان‌ پیامبر 10000 و در میان‌ آنان‌ برای‌ عایشه‌ 2000 بالاتر، برای‌ اصحاب‌ بدر از مهاجران‌ 5000 و از انصار 4000، برای‌ اصحاب‌ اُحد تا حدیبیه‌ 4000 و برای‌ اصحاب‌ بعد از حدیبیه‌ 3000 و برای‌ آنان‌ که‌ پس‌ از رحلت‌ پیامبر(ص) در جهاد شرکت‌ کرده‌ بودند 2500 و 2000 و 1500 و 200 با اختلاف‌ مراتب‌ تعیین‌ شده‌ بود.»()
عمر مدعی‌ بود که‌ از این‌ طریق‌ می‌خواهد اشراف‌ را به‌ اسلام‌ جلب‌ کند. ولی‌ در آخرین‌ سال‌ از عمر خو دمی‌ گفت‌ که‌ اگر زنده‌ بماند همان‌ طور که‌ پیامبر(ص) اموال‌ را به‌ طور مساوی‌ تقسیم‌ می‌کرد او نیز به‌ طور مساوی‌ تقسیم‌ خواهد کرد.()
این‌ کارِ‌ عمر، پایة‌ اختلاف‌ طبقاتی‌ در اسلام‌ شد و در دوران‌ عثمان‌ شکاف‌ عمیق‌تر و اختلاف‌ شدیدتر گردید. علی(ع) که‌ وارث‌ چنین‌ محیطی‌ بود و می‌خواست‌ مردم‌ را به‌ روش‌ و سنت‌ پیامبر(ص) بازگرداند و امتیاز طبقاتی‌ را بدون‌ ملاک‌ از میان‌ بردارد و غنایم‌ را بالسویه‌ تقسیم‌ کند، قهراً‌ با مشکلاتی‌ روبه‌رو بود و باید با سیاست‌ حکیمانه‌ به‌ رفع‌ آنها بپردازد. اینها یک‌ رشته‌ دشواری‌هایی‌ بود که‌ امام‌ در روزهای‌ نخست‌ خلافت‌ خود با آنها روبه‌رو بود. اکنون‌ ببینیم‌ امام‌ با چه‌ اصولی‌ به‌ پایه‌های‌ حکومت‌ خود استحکام‌ بخشید و چگونه‌ توانست‌ که‌ پرتوی‌ از عصر رسالت‌ بر حکومت‌ خود بتابد. اصول‌ سیاست‌های‌ امام‌ را از دو راه‌ می‌توان‌ به‌ دست‌ آورد:
الف) از نامه‌هایی‌ که‌ به‌ والیان‌ و استانداران‌ نوشته‌ است‌ و بالاخص‌ نامة‌ مفصلی‌ که‌ به‌ مالک، آن‌ گاه‌ که‌ او را به‌ فرمانروایی‌ مصر معین‌ کرد، نوشت؛
ب) کشف‌ اصول‌ سیاسی‌ امام‌ از سیرة‌ عملی‌ او، و این‌ خود راهی‌ است‌ که‌ کم‌تر به‌ آن‌ توجه‌ شده‌است. در حالی‌ که‌ راه‌ نخست، بیش‌تر مورد توجه‌ بود خصوصاً‌ نامة‌ امام‌ به‌ مالک‌ مورد نظر سیاستمداران‌ جهان‌ می‌باشد، ولی‌ ما از بررسی‌ زندگی‌ امام‌ بر یک‌ رشته‌ محورهایی‌ دست‌ یافتیم‌ که‌ می‌تواند مکمل‌ راه‌ نخست‌ باشد، اما در عین‌ حال، گاهی‌ نیز از نامة‌ امام‌ بهره‌ می‌گیریم:

 

 

 


‌تفسیر سیاست‌
سیاست‌ در لغت‌ به‌ معنی‌ «پاسداری‌ ملک»، «نگه‌داری‌ قدرت» و «حراست‌ از کشور» است. ولی‌ چیزی‌ که‌ مهم‌ است‌ آشنایی‌ با اصولی‌ می‌باشد که‌ تدبیر و پاسداری‌ بر آن‌ استوار است.
اصولی‌ که‌ امام(ع) از آن‌ پیروی‌ می‌کرد همگی‌ تحت‌ پوشش‌ ارزش‌های‌ اخلاقی‌ و اصول‌ انسانی‌ قرار داشت‌ و بر اساس‌ عدل‌ و دادگری‌ استوار بود و، هر نوع‌ دگرگونی‌ در کشور از این‌ اصول‌ سرچشمه‌ می‌گرفت‌ و امام‌ کراراً‌ بر این‌ اصول‌ تأکید می‌کرد و هر نوع‌ ادارة‌ کشور را بر غیر این‌ اصول‌ نفی‌ می‌نمود؛ زیرا او به‌ آیندة‌ کشور فکر می‌کرد نه‌ به‌ بقای‌ قدرت‌ و سلطة‌ خویش.
چه‌ بسا ممکن‌ است‌ سیاستمداری‌ از طریق‌ مکر و خدعه‌ و فریب‌ مردم، قلوب‌ و دل‌ها را متوجه‌ خود و در نتیجه‌ یک‌ نوع‌ آرامش‌ نسبی‌ بر کشور حکم‌فرما سازد، ولی‌ از آنجا که‌ ظاهرسازی‌ و تزویر اثر موقت‌ دارد و همیشه‌ نمی‌تواند کار ساز باشد، امیر مؤ‌منان(ع) از سیاست‌های‌ مزورانه‌ سیاسیکاران، پیوسته‌ نقد می‌کرد و می‌فرمود:
«هیهات! لولا التقی‌ لکنت‌ أدهی‌ العرب؛() اگر پارسایی‌ نبود من‌ داهی‌ترین‌ و زیرک‌ترین‌ عرب‌ بودم.»
در حدیث‌ دیگر، انگشت‌ روی‌ سیاست‌های‌ خادعانة‌ معاویه‌ می‌نهد و می‌گوید:
«وِ‌اللهِ‌ ما مُعاویةُ‌ بِاَد‌هی‌ مِنی، وَلکِنَّهُ‌ یَغدِرُ‌ وَ‌ یَفجُرُ. وَ‌ لَو‌لا کَراهِیهُ‌ الغدرِ‌ لَکُنتُ‌ مِن‌ اَد‌هی‌ الناسِ، وَ‌ لکِن‌ کُلُّ‌ غَدرَةٍ‌ فَجرَةٌ، وَ‌ کُلُّ‌ فَجرَةٍ‌ کَفرَةٌ. «وَلِکُلٍّ‌ غادِرٍ‌ لِواٌ‌ یُعرَفُ‌ بِهِ‌ یَومَ‌ القیامةِ‌ واللهِ‌ مَا اُستَغفَلُ‌ بِالمَکیدَةِ، وَ‌ لا اُستَغمَزُ‌ بِالشَّدیدَةِ!؛() به‌ خدا سوگند معاویه‌ زیرک‌تر از من‌ نیست‌ لیکن‌ شیوة‌ او پیمان‌شکنی‌ و گنهکاری‌ است. اگر پیمان‌شکنی، ناخوشایند نبود کسی‌ از من‌ زیرک‌تر نبود. اما پیمان‌شکنی‌ انسان‌ را به‌ گناه‌ برمی‌انگیزد و هر چه‌ گناه‌ برانگیزد، دل‌ را تاریک‌ می‌سازد در رستاخیز برای‌ پیمان‌ شکن‌ درفشی‌ است‌ افراخته‌ و او بدین‌ درفش‌ شناخته‌ می‌شود به‌ خدا مرا با فریب‌ غافلگیر نتوانند کرد که‌ با سخت‌گیری‌ ناتوانم‌ نخواهند ساخت.»
‌ ‌اصول‌ سیاست‌ در سیرة‌ علی(ع):
‌ ‌1. صدق‌ محوری‌
راستگویی‌ و درستگویی، یک‌ ارزش‌ اخلاقی‌ است‌ که‌ هیچ‌ گروهی‌ در اصالت‌ آن‌ تشکیک‌ نمی‌کند و راستگویی‌ از یک‌ سیاستمدار، مطلوب‌تر از هر چیزی‌ است.
سیاست‌ علی(ع) را از دوران‌ جوانی‌ تا لحظة‌ شهادت، صدق‌ و صفا و درستگویی‌ و درست‌ گفتاری‌ تشکیل‌ می‌داد، و او لقب‌ «صدیق‌ اکبر» را از پیامبر(ص) دریافت‌ کرده‌ بود. پیامبر فرمود:
«علی‌بن‌ ابی‌طالب(ع) نخستین‌ کسی‌ است‌ که‌ به‌ من‌ ایمان‌ آورد، و نخستین‌ کسی‌ است‌ که‌ در روز رستاخیز با من‌ دست‌ می‌دهد و او «صدیق‌ اکبر» است‌ و فاروق‌ امت، حق‌ و باطل‌ را از هم‌ جدا می‌سازد.»()
امام‌ این‌ اصل‌ را از نخستین‌ دوران‌ حیات‌ سیاسی‌ خود تا لحظة‌ شهادت‌ رعایت‌ می‌کرد و گاهی‌ به‌ قیمت‌ راستگویی، خلافت‌ ظاهری‌ را با مشکل‌ روبه‌رو می‌ساخت.
کافی‌ است‌ که‌ بدانیم‌ پس‌ از مرگ‌ خلیفة‌ دوم، شورای‌ شش‌ نفری‌ که‌ اعضای‌ آن‌ را خلیفة‌ سابق‌ تعیین‌ کرده‌ بود، برای‌ تعیین‌ جانشین‌ تشکیل‌ شد که‌ اعضای‌ آن‌ عبارت‌ بودند از: علی‌بن‌ ابی‌طالب(ع)؛ عثمان‌بن‌ عفان؛ عبدالرحمن‌بن‌ عفان؛ سعدبن‌ ابی‌وقاص؛ زبیربن‌ عوام؛ طلحة‌بن‌ عبیدا.
طلحه‌ به‌ نفع‌ عثمان، زبیر به‌ نفع‌ علی(ع) و سعد وقاص، به‌ نفع‌ عبدالرحمن‌ کنار رفتند و سرانجام‌ از اعضای‌ شورا سه‌ تن‌ باقی‌ ماندند که‌ هر کدام‌ دارای‌ دو رأی‌ بودند و پیروزی‌ از آن‌ کسی‌ بود که‌ یکی‌ از آن‌ سه‌ نفر، به‌ او تمایل‌ نشان‌ دهد. در این‌ هنگام‌ عبدالرحمن‌ رو به‌ علی(ع) و عثمان‌ کرد و گفت: کدام‌ یک‌ از شما حاضر است‌ حق‌ خود را به‌ دیگری‌ واگذار کند و به‌ نفع‌ او کنار رود؟ هر دو سکوت‌ کردند و چیزی‌ نگفتند. عبدالرحمن‌ ادامه‌ داد: شما را گواه‌ می‌گیرم‌ که‌ من‌ خود از صحنة‌ خلافت‌ بیرون‌ می‌روم‌ تا یکی‌ از شما را برگزینم. پس‌ رو به‌ علی(ع) کرد و گفت: با تو بیعت‌ می‌کنم‌ که‌ بر کتاب‌ خدا و سنت‌ پیامبر(ص) عمل‌ کنی‌ و از روش‌ شیخین‌ پیروی‌ نمایی. علی(ع) آخرین‌ شرط‌ او را نپذیرفت‌ و گفت: من‌ بیعت‌ تو را می‌پذیرم، مشروط‌ بر اینکه‌ به‌ کتاب‌ خدا و سنت‌ پیامبر(ص) و طبق‌ اجتهاد و آگاهی‌ خود عمل‌ کنم.
چون‌ عبدالرحمن‌ از علی(ع) جواب‌ منفی‌ شنید، در خطاب‌ به‌ عثمان‌ همان‌ سخن‌ را تکرار کرد. عثمان‌ فوراً‌ گفت: آری، یعنی‌ پذیرفتم‌ و خلافت‌ به‌ نام‌ عثمان‌ تمام‌ شد.
در اینجا کافی‌ بود علی(ع) به‌ صورت‌ صوری، شرط‌ یاد شده‌ را بپذیرد ولی‌ سپس‌ زیر پا نهد، همچنان‌ که‌ عثمان‌ چنین‌ کرد او هرگز به‌ سیرة‌ شیخین‌ رفتار ننمود و خویشاوندان‌ خود را بر مسلمانان‌ مسلط‌ کرد.
بگذاریم‌ از اینکه‌ این‌ شرط‌ کاملاً‌ بی‌ارزش‌ بود و به‌ قول‌ یک‌ عالم‌ سنی، یعنی‌ حسن‌ فرحان‌ مالکی() سیرة‌ شیخین‌ اگر مطابق‌ کتاب‌ و سنت‌ است‌ طبعاً‌ شرط‌ زاید خواهد بود و در غیر این‌ صورت‌ بی‌ارزش‌ است‌ ولی‌ در عین‌ حال‌ امام‌ به‌ قدری‌ به‌ گفتار خود پایبند بود که‌ حتی‌ در این‌ مورد نیز برخلاف‌ ارزش‌ (صدق‌ و درستکاری) گام‌ برنداشت؛
‌ ‌2. قانون‌ محوری‌
قانون‌ محوری‌ اساس‌ سیاست‌ کشور را تشکیل‌ می‌دهد. زیرا نظم‌ در جامعه‌ در سایة‌ ایمان‌ به‌ قانون‌ و عمل‌ به‌ آن‌ پدید می‌آید و اگر پاسدار قانون، خود قانون‌شکنی‌ کند، قانون‌شکنی‌ برای‌ همگان‌ آسان‌ می‌گردد. رجال‌ آسمانی، قوانین‌ الهی‌ را بی‌پروا و بدون‌ واهمه‌ اجرا می‌کردند و هرگز عواطف‌ انسانی‌ یا پیوند خویشاوندی‌ و منافع‌ زودگذر مادی، آنان‌ را تحت‌ تأثیر قرار نمی‌داد. پیامبر گرامی(ص)، خود پیشگامترین‌ فرد در اجرای‌ قوانین‌ اسلامی‌ بود و مصداق‌ بارز آیة‌ «وَ‌ لایَخافُونَ‌ فِی‌ ا لَومَةَ‌ لاِئَمٍ» (مائده‌ / 54) به‌ شمار می‌رفت. جملة‌ کوتاه‌ او دربارة‌ فاطمة‌ مخزومی، زن‌ سرشناس‌ که‌ دست‌ به‌ دزدی‌ زده‌ بود، روشنگر راه‌ و روش‌ او در «قانون‌ محوری» است. فاطمة‌ مخزومی، زن‌ سرشناسی‌ بود که‌ دزدی‌ او نزد پیامبر اکرم(ع) ثابت‌ گردید و قرار شد که‌ حکم‌ دادگاه‌ دربارة‌ او اجرا شود. گروهی‌ به‌ عنوان‌ «شفیع» و به‌ منظور جلوگیری‌ از اجرای‌ قانون، پادرمیانی‌ کردند و سرانجام‌ اُسامة‌بن‌ زید را نزد پیامبر(ص) فرستادند تا آن‌ حضرت‌ را از بریدن‌ دست‌ این‌ زن‌ سرشناس‌ باز دارد. رسول‌ اکرم(ص) از این‌ وساطت‌ ناراحت‌ شد و فرمود:
بدبختی‌ امت‌های‌ پیشین‌ در این‌ بود که‌ اگر فرد بلند پایه‌ای‌ از آنان‌ دزدی‌ می‌کرد. او را می‌بخشیدند و دزدی‌ او را نادیده‌ می‌گرفتند. ولی‌ اگر فرد گمنامی‌ دزدی‌ می‌کرد فوراً‌ حکم‌ خدا را دربارة‌ او اجرا می‌کردند. به‌ خدا سوگند اگر دخترم‌ فاطمه‌ نیز چنین‌ کاری‌ کند حکم‌ خدا را دربارة‌ او اجرا می‌کنم‌ و در برابر قانون‌ خدا، فاطمة‌ مخزومی‌ با فاطمة‌ محمدی‌ یکسان‌ است.()
امیرمؤ‌منان(ع) شاگرد ممتاز مکتب‌ پیامبر(ص) است. در طول‌ زمامداری‌ خود یک‌ لحظه‌ از قانون‌گرایی‌ کنار نرفت. یکسان‌نگری‌ او به‌ قانون، زبان‌ زد همگان‌ بود:
الف) «نجاشی» یکی‌ از سرایندگان‌ و شعرای‌ به‌ نام‌ عصر امام(ع) بود و پیوسته‌ با شعر خود علی(ع) را یاری‌ می‌کرد و به‌ سرودهای‌ شامیان‌ در انتقاد از علی(ع) پاسخ‌ می‌گفت: حماسه‌های‌ او در پیشرفت‌ سپاه‌ امام‌ مؤ‌ثر بود، ولی‌ متأسفانه‌ روزی‌ آلوده‌ به‌ گناه‌ شد و لب‌ به‌ شراب‌ زد و گناه‌ او پیش‌ علی(ع) ثابت‌ شد. علی‌ بدون‌ اینکه‌ مقام‌ و موقعیت‌ او را در نظر گیرد حد‌ شراب‌ بر او جاری‌ ساخت.
اجرای‌ حد بر قبیلة‌ شاعر، گران‌ آمد و یکی‌ از بزرگان‌ آنان‌ به‌ نام‌ طارق‌ بر علی(ع) وارد شد و چنین‌ گفت: علی! با اجرای‌ حد بر شاعر قبیلة‌ ما، نجاشی، سینة‌ ما را مجروح‌ ساختی‌ و تفرقه‌ در میان‌ ما پدید آوردی. ما را بر پیمودن‌ راهی‌ وادار کردی‌ که‌ می‌دانیم‌ پایان‌ آن‌ آتش‌ است‌ (یعنی‌ جدایی‌ از تو و پیوستن‌ به‌ معاویه). امیر مؤ‌منان(ع) در پاسخ‌ او، مسأله‌ قانون‌گرایی‌ را یادآور شد و چنین‌ گفت:
«و اًنها لکبیرة‌ اً‌لا‌ علی‌ الخاشعین، یا أخابنی‌ نهد، و هل‌ هواً‌لا‌ رجل‌ من‌ المسلمین‌ انتهکَ‌ حرمةَ‌ من‌ حرم‌ الله‌ فأقمنا علیه‌ حد‌ اکان‌ کفارته، اًن‌ ا تعالی‌ یقول: «لا یَجرِمنکم‌ شَنئان‌ قَوم‌ عَلی‌ ألا‌ تَعدِلُوا اً‌عدِلوا هُوَ‌ أقرَبُ‌ لِلتَّقوی؛() اجرای‌ حدود الهی‌ بر غیر خاشعان‌ و خاضعان‌ سنگین‌ است،ای‌ برادر بنی‌نهد نجاشی‌ فردی‌ است‌ از مسلمانان‌ که‌ پردة‌ حرمت‌ها پاره‌ کرد، حد را بر او اجرا کردیم‌ که‌ شاید کفارة‌ گناهان‌ او باشد، و قرآن‌ به‌ ما می‌گوید: دشمنی‌ گروهی‌ نباید سبب‌ شود که‌ عدالت‌ نکنید عدالت‌ کنید، آن‌ به‌ تقوا نزدیک‌تر است.»
ب) فیروز ایرانی‌ به‌ نام‌ «ابولؤ‌لؤ»، برده‌ «مغیرة‌بن‌ شعبه» بود و ناچار بود هم‌ هزینة‌ زندگی‌ خویش‌ را فراهم‌ سازد و هم‌ روزی‌ دو درهم‌ به‌ مغیره‌ بپردازد. روزی‌ او چشمش‌ به‌ عمربن‌ خطاب‌ افتاد، از او دادخواهی‌ کرد و گفت: مغیره، مقرری‌ کمرشکنی‌ برای‌ من‌ تحمیل‌ کرده‌است. خلیفه‌ که‌ از کارآیی‌ او آگاه‌ بود پرسید: به‌ چه‌ کار آشنا هستی؟ گفت: به‌ نجاری‌ و نقاشی‌ و آهنگری. خلیفه‌ با کمال‌ بی‌اعتنایی‌ گفت: در برابر این‌ کاردانی‌ها این‌ مقرری‌ زیاد نیست. وانگهی‌ شنیده‌ام‌ که‌ تو می‌توانی‌ آسیابی‌ بسازی‌ که‌ با باد کار کند. آیا می‌توانی‌ چنین‌ آسیابی‌ برای‌ من‌ بسازی؟
فیروز که‌ از سخنان‌ خلیفه‌ بسیار ناراحت‌ شده‌ بود، تلویحاً‌ او را به‌ قتل‌ تهدید کرد و در پاسخ‌ وی‌ گفت: آسیابی‌ برای‌ تو می‌سازم‌ که‌ در شرق‌ و غرب‌ نظیری‌ نداشته‌ باشد. خلیفه‌ از جسارت‌ کارگر ایرانی‌ ناراحت‌ شد و به‌ کسی‌ که‌ همراه‌ او بود گفت: این‌ غلام‌ ایرانی، مرا به‌ قتل‌ تهدید کرد.
سرانجام‌ خلیفه‌ به‌ دست‌ این‌ کارگر ایرانی‌ از پای‌ درآمد. جای‌ گفتگو نیست‌ که‌ موضوع‌ قتل‌ خلیفه‌ باید از طریق‌ دستگاه‌ قضایی‌ اسلام‌ تحت‌ تعقیب‌ قرار گیرد و قاتل‌ و محرک‌ - اگر محرکی‌ داشته‌ باشد - محاکمه‌ شوند. اما متأسفانه‌ فرزند خلیفه‌ به‌نام‌ «عبیدا»، دو فرد بی‌گناه‌ را به‌نام‌های‌ «هرمزگان» و «جفینه» دختر ابولؤ‌لؤ‌ به‌ اتهام‌ اینکه‌ در قتل‌ پدر او دست‌ داشته‌اند، کشت‌ و اگر برخی‌ از یاران‌ پیامبر(ص) مانع‌ نمی‌شدند او می‌خواست‌ تمام‌ اسیرانی‌ را که‌ در مدینه‌ بودند از دم‌ تیغ‌ بگذراند.
جنایت‌ «عبیدا» موجی‌از اعتراض‌برانگیخت‌ و همگان‌ از عثمان‌ خواستند که‌ قصاص‌ شود و بیش‌ از همه، امیر مؤ‌منان(ع) بر این‌ قصاص‌ اصرار می‌ورزید. او به‌ عثمان‌ چنین‌ گفت: «انتقام‌ کشتگان‌ بی‌گناه‌ را از عُبیدا بگیرد.» اما عثمان‌ در اجرای‌ حد کوتاهی‌ می‌ورزید. وقتی‌ امام(ع) از تصمیم‌ خلیفه‌ مأیوس‌ شد خطاب‌ به‌ عبیدا فرمود: «اگر روزی‌ بر تو دست‌ یابم‌ تو را به‌ قصاص‌ قتل‌ هرمزگان‌ می‌کشم.»()
هنگامی‌ که‌ امام(ع) زمام‌ امور را به‌ دست‌ گرفت، عبیدا در کوفه‌ بود. او از ترس‌ اجرای‌ حد، به‌ شام‌ گریخت‌ و امام‌ فرمود اگر امروز فرار کردی، روزی‌ به‌ دام‌ خواهی‌ افتاد. چیزی‌ نگذشت‌ که‌ در نبرد صفین‌ به‌ دست‌ علی(ع) یا مالک‌ اشتر کشته‌ شد.
‌ ‌3. انتقادپذیری‌
والی، هر چه‌ هم‌ از صمیم‌ دل‌ و از طریق‌ اخلاص‌ به‌ حل‌ و فصل‌ امور بپردازد، بالاخره‌ از آنجا که‌ بشر محدود است‌ دچار اشتباه‌ خواهد بود و اگر عظمت‌ و موقعیت‌ والی‌ مانع‌ از انتقاد و بیان‌ اشتباهات‌ او گردد، مسلماً‌ چرخ‌ اصلاحات‌ به‌ کندی‌ پیش‌ برود و چه‌ بسا آگاهی‌ مردم‌ از اشتباهات‌ و ناتوانی‌ از بیان، عقده‌های‌ روحی‌ پدید آورد. از این‌ جهت‌ امام‌ در یکی‌ از سخنان‌ خود یادآور می‌شود که‌ نباید زمامدارِ‌ مسلمانان‌ را فوق‌ انتقاد انگاشت، بلکه‌ باید در مواردی‌ او را به‌ خطایش‌ آگاه‌ ساخت. حضرت(ع) می‌گوید:
«فَ‌لا تَکُفُّوا عَن‌ مَقالَةٍ‌ بِحَق، اَو‌ مَشُورَةٍ‌ بِعَدلٍ، فَاِنی‌ لَستُ‌ فی‌ نَفسی‌ بَفوقِ‌ اَن‌ اُخِطیءَ، ولا آمَنُ‌ ذلِکَ‌ مِن‌ فِعلی‌ اِ‌لا‌ ان‌ یَکفِیَ‌ اللهُ‌ مِن‌ نَفسی‌ ما هُوَ‌ اَملَکُ‌ بِهِ‌ مِنی...؛() از گفتن‌ حق‌ یا رأی‌ زدن‌ در عدالت‌ باز نایستید که‌ من‌ نه‌ برتر از آنم‌ که‌ خطا کنم‌ و نه‌ در کار خویش‌ از خطا ایمنم، مگر اینکه‌ خدا مرا در کار نفس‌ کفایت‌ کند که‌ او از من‌ بر آن‌ تواناتر است.»
مسلماً‌ امام(ع) به‌ حکم‌ آیة‌ تطهیر، از هر لغزشی‌ مصون‌ و معصوم‌ است‌ ولی‌ در عین‌ حال‌ در اینجا به‌ خطاپذیری‌ خود اشاره‌ می‌کند. اکنون‌ باید دید چگونه‌ می‌توان‌ این‌ دو را با هم‌ جمع‌ کرد.
خطاپذیری‌ امام‌ مربوط‌ به‌ وجود امکانی‌ او است‌ و هر ممکن‌ بالذات‌ خطاپذیر است.
ولی‌ مانع‌ از آن‌ نیست‌ که‌ در پرتو عنایات‌ الهی‌ از هر لغزشی‌ مصون‌ باشد و اتفاقاً‌ امام‌ در سخن‌ گذشته‌ خود به‌ این‌ نکته‌ اشارت‌ دارد و آن‌گاه‌ که‌ خطاپذیری‌ خود را یادآور می‌شود، یک‌ حالت‌ را استثنا می‌کند و آن‌ اینکه: «الا أن‌ یکفی‌ الله‌ من‌ نفسی‌ ماهو أملک‌ به‌ منی.»
گذشته‌ بر این، هدف‌ امام(ع) از این‌ سخن‌ یک‌ نوع‌ فتح‌ مجال‌ برای‌ مسلمانان‌ در طول‌ زمان‌ است‌ که‌ افکار و اندیشه‌های‌ خود را دربارة‌ سیاست‌های‌ زمامداران‌ بازگو کنند تا عقدة‌ روحی‌ پدید نیاید و مسلماً‌ این‌ نوع‌ عقده‌گشایی‌ با یک‌ رشته‌ آثار سازنده‌ همراه‌ است.
و به‌ تعبیر دیگر: این‌ نوع‌ پیام‌ها جنبه‌های‌ تعلیمی‌ و تربیتی‌ دارد.
امام‌ در این‌ سخن، از سیرة‌ عملی‌ پیامبر(ص) پیروی‌ کرده‌است، چه‌ عظمت‌ پیامبر(ص) مانع‌ از آن‌ نبود که‌ انتقادپذیر باشد، هر چند انتقاد آنان‌ با پاسخ‌ قطعی‌ پیامبر(ص) همراه‌ بود.
روزی‌ که‌ ابراهیم‌ فرزند پیامبر(ص) درگذشت، پیامبر(ص) بر او اشک‌ ریخت‌ و گریه‌ کرد.
عبدالرحمن‌بن‌ عوف‌ به‌ انتقاد از کردار پیامبر(ص) پرداخت‌ و گفت: شما ما را از گریه‌ نهی‌ کردی‌ و چگونه‌ بر فراق‌ فرزندت‌ گریه‌ می‌کنی، پیامبر(ص) به‌ هدایت‌ او پرداخت‌ و گفت: من‌ از چنین‌ گریه‌ که‌ از عشق‌ و عاطفة‌ انسانی‌ برخیزد نهی‌ نکردم. گریة‌ من‌ رحمت‌ است‌ و آن‌ کسی‌ که‌ رحم‌ نکند مورد مرحمت‌ قرار نگیرد.()
آزادی‌ واقعی‌ همان‌ است‌ که‌ امام(ع) در حکومت‌ خود پدید آورد و از مردم‌ خواست‌ که‌ دربارة‌ او انتقاد کنند. در سایة‌ همین‌ انتقادپذیری، یکی‌ از ابتکارات‌ امام‌ «تأسیسِ‌ خانة‌ عدالت‌ خواهی» بود که‌ امروز از آن‌ به‌ «دیوان‌ عدالت‌داری» تعبیر می‌کنند. او خانه‌ای‌ را معین‌ کرد که‌ مردم‌ شکایت‌ خود را از نظام‌ و غیره‌ به‌ آنجا ببرند تا امام‌ از نزدیک‌ با درد مردم‌ آشنا شود.
مسلماً‌ در این‌ نامه‌ها علاوه‌ بر انتقاد از کارگزاران، نکتة‌ دیگری‌ بود که‌ مردم‌ نیازهای‌ خود را نیز از طریق‌ نامه‌ به‌ امام‌ برسانند و چه‌ بسا سخن‌ گفتن‌ رو در رو، مایة‌ کوچکی‌ افراد شود و امام، بدین‌ نکته‌ چنین‌ اشاره‌ می‌کنند: «من‌ کانت‌ له‌ الی‌ منکم‌ حاجة‌ فلیرفعها فی‌ کتاب‌ لاصون‌ وجوهکم‌ فی‌ المسألة؛() هر کس‌ نیازی‌ به‌ من‌ دارد در نامه‌ای‌ بنویسد تا آبرو را از این‌ طریق‌ حفظ‌ کنند.»
ابو هلال‌ عسکری‌ در تأسیس‌ چنین‌ خانه‌ای، امام‌ را پیشگام‌ می‌شمارد و می‌گوید حتی‌ برخی‌ دشمنان‌ که‌ منافع‌ آنان‌ به‌ خطر افتاده‌ بود در نامه‌هایی‌ فحش‌ می‌نوشتند و به‌ آن‌ خانه‌ می‌افکندند؛()

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   25 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


‌‌دانلود مقاله امام‌ علی و اصول‌ سیاست

دانلود مقاله تبیلغات و سیاست

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله تبیلغات و سیاست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه:
دنیای امروز دنیای ارتباطات و رسانه هاست بشر از دیدگاه قدرت تبادل پیامها و اندیشه ها،قله های بلندی را فتح کرده و ایستگاههای مخابراتی،رادیوئی و تلویزیونی خود را بر سقف بلند آسمان آویخته و به حرکت درآورده است.مشکل اصلی انسان در روزگار ما فقدان محتوا،هدف،ایمان و محرومیت از نظام عقیدتی،اخلاقی متکی بر عقل و وحی و فطرت است،مسأله تبلیغ و تبلیغات با اهداف و انگیزه های سیاسی و به معنای تبلیغ برای رونق بازار سیاست،آنچنان رشد دم افزون و حیرت انگیزی دارد که طرح و بررسی شناخت بشر،هرگز به گرد راه آن نمی رسد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پیشینة تبلیغات:
تبلیغات پیشینه ای به قدمت خود تمدن دارد.در ویرانه های مصر باستان،کاشفان پوستر هایی از پاپیروس پیدا کرده اند که در آن برای بازگرداندن برده های فراوان جایزه تعیین شده بود.
تقریباً در همه تلاش های بشر در زمینه های مختلف از ساختن یک سوزن تا فرود در کره ماه علاوه بر دلایل مادی،انگیزه های روانی،ارضای تمایلات،برتری جویی و کسب اعتبار و منزلت اجتماعی و غیره دخالت دارد بنابراین می توان با اطمینان گفت که تبلیغات در سراسر زندگی تاریخی بشر وجود داشته و هرگز از فضای حیات او بیرون نخواهد رفت.
در گذشته های دور تبلیغات به وسیلة پیامهای شفاهی و به طریق چهره به چهره و اقوال کوچه و بازار صورت می گرفته است.بعدها کتاب مهمترین وسیله نشر اطلاعات و تبلیغات گردید.تبلیغات مذهبی بوسیلة مساجد،منابر و مناره ها و گلدسته ها،کلیسا ها،معابد و مدرسه و کتاب انجام می گرفت پیشرفت علوم و صنایع و هنر و ادبیات و تکنولوژی های مدرن باعث شد تا تبلیغات نیز مجهز به ابزار و شیوه های جدید بشود.گو اینکه ابزار سنتی نیز در شاخه هایی از جلوه های تبلیغی حضور خود را حفظ نموده است.

 

 

 

ضرورت تحقیق:
امروزه سهم بسیار مهمی از بودجه دولتها در کشورهای پیشرفته صرف امور تحقیقاتی می شود.مراکز فراوانی سرمایه عظیمی را به تبلیغات اختصاص می دهند و نتایج حاصله از تبلیغات سیاسی بر افکار و اعتقادات مردم تأثیر می گذارد.سهم سیاست در تبلیغات از اهمیت فراوانی برخوردار است و محور اساسی آن آشنایی با وضعیت روانی افکار،علایق افراد است که به صورت عناصر مفید و فعال قرار می گیرد.وظیفه و مشکلات اساسی مبلغان سیاسی یا همه کسانی که با تبلیغات سیاسی سر و کار دارند این است که مسائل و افکار و مشکلات عام و خاص در این زمینه را بدرستی دریابند و با روشهایی در حل این مشکلات اقدام نمایند.

 


اهداف تحقیق:
هر پژوهشی اهدافی را به دنبال دارد که به واسطة آن می توان به اطلاعات دقیق و کاملی دست یافت لذا در این تحقیق هدف این است که آیا تبلیغات در سیاست نقش دارد یا نه؟

 

 

 


تاریخ ابتدایی تبلیغات:
اجازه دهید با اولین فعالیت تبلیغاتی مدرن حکومت سخن آغاز کنیم و به دورة ریاست جمهوری وودراو ویلسون1 برگردیم.در سال 1916،ویلسون از موضع «صلح بدون پیروزی» به پست ریاست جمهوری انتخاب شد.درست در اواسط جنگ جهانی اول بود.مردم کاملاً آرامش طلب بودند و هیچ دلیلی برای شرکت در یک جنگ اروپایی نمی دیدند.اما حکومت ویلسون مصمم به جنگ و خونریزی بود و لاجرم می بایست در این زمینه کاری انجام می داد.مبلغان جنگ طلب ویلسون یک کمیسیون تبلیغات دولتی به نام کمیسیون کریل2 به راه انداختند که موفق شد در عرض شش ماه آن مردم صلح خواه و آرامش طلب را به جماعتی به گونه ای جنون آمیز جنگ طلب تبدیل کند که خواستار انهدام همه چیز آلمان بودند و فریاد برمی آوردند که باید اعضای بدن آلمانی ها را قطعه قطعه کرد.باید به جنگ رفت و جهان را نجات داد.تبلیغاتی بود موفق برای گشودن راه به سوی پیروزی های بیشتر.
و از تبلیغات درسی آموختند : زمانی که تبلیغات دولتی تحت حمایت طبقة تحصلکرده ی جامعه باشد و زمانی که هیچ مجوز رهایی داده نشود،تأثیری عظیم از خود به جای می گذارد.این درسی بود که توسط هیتلر و خیلی های دیگر داده شد و تا به امروز نیز کشیده شده است.

 


مروری بر تاریخچة ابزار تبلیغ:
همان گونه که تبلیغات را نمی توان از حیات فکری و اقتصادی جامعه انسانی جدا دانست،ابزار تبلیغ را نیز نباید جدای از حیات فکری،اعتقادی و اجتماعی انسان پنداشت.
از این رو انسان به عنوان یک موجود زنده ای که دارای اندیشه و عقیده است و به گسترش افکار و عقائد خویش علاقمند می باشد،برای این منظور همواره ابزارهایی را به خدمت می گرفته است.
ابزار تبلیغ در هر عصری متناسب با آن عصر بوده و پا به پای تکامل نوع بشر تکامل یافته است.در آن زمان که بشر تنها به ابزارهای طبیعی دسترسی داشت و به وسائل مدرن دست نیافته بود،ابزارهای طبیعی و انسانی را به استخدام می گرفت و بدان وسیله ایده ها و آرمانهای خویش را منتقل می کرد.
در آن روزگاران نه تنها خط و زبان و هنر و داستان و بالاخره خطابه و شعر و امثال،وسیله پیام رسانی بودند،بلکه عوامل طبیعی و انسانی دیگری نیز مورد استفاده قرار می گرفته است.مانند:دود در بلاد هند.آتش در صحرای عرب،طبل در آفریقا و غیره و مسجمه ها و احجاز منقوش و قبور و پرچم ها و دیگر علائم.
با این حال ابزار تبلیغ در صورت اولیه و طبیعی و به شکل ساده آن منحصر به اینها نیست.مثلاً رنگ ها می تواند عامل و ابزاری برای تبلیغ باشند.فی المثل،چینی ها رنگ زرد را نشانة دشمنی و خشم می دانند و رنگ کبود را نشانه بی سعادتی،در خاورمیانه و خاور دور رنگ قرمز نشانه و مرتبط به سعادت می دانند.
همان گونه که رنگ سرخ علامت عزا و سبز نشانه شادی و سفید نشانه صلح است و بالاخره هر قومی به نوعی به رنگ با دیده خاصی می نگرد که کاربرد آن در امر تبلیغ تأثیر ویژه خود را دارد.

 

اهمیت تبلیغات:
تبلیغات به طور جدایی ناپذیر در تار و پود جامعه ها تنبیده شده است.گروهی بر این باورند که تبلیغات سطح زندگی را بالاتر می برد و به انسان رفاه و آسایش بیشتری می بخشد.
تبلیغات در تحولات عمومی جهان،در همه امور جاری فعالیت های بشری اعم از علمی،فرهنگی،اقتصادی،سیاسی،اجتماعی،شخصی و جمعی تأثیر فراوان دارد.تبلیغات در وجه مثبت خود یک ضرورت است.به عبارت دیگر موجد ارتباطات لازم و منطقی است.
توضیح و بیان اقدامات انجام گرفته توسط یک کارمند،یک سازمان،یک دانشجو یا محقق،اقدامی لوکس یا به منزله بازار گرمی نیست بلکه برای ادامه کار و دریافت حق الزحمه و پاداش و امکانات یک ضرورت است.
انقلاب مشهور جهانی با تبلیغات تقبح گرفته و رشد کرده و به ثمر رسیده است البته ابزار تبلیغات در اعصار مختلف بعضاً متفاوت بوده است در جریان انقلاب 1789 فرانسه سخنرانی های مهیج ناطقین ورزیده و مندرجات کتابهای نویسندگان انقلابی موجب ارتقا سطح آگاهی های عمومی و خیزش و حرکت مردم می شد و در تحقق انقلاب اکتبر 1917 روسیه ابزار تبلیغات را بیشتر جزوه ها و اعلامیه ها و روزنامه ها تشکیل می دادند و از وسایل مخابراتی و حمل و نقل جدید استفاده می شد.
تبلیغات با وجوه متضاد خود،هم می سازد و هم می سوزاند،آگاه می کند و گمراه می کند،موجب ترقی و تعالی و پیروزی و بهروزی می شود و باعث جمودی و خمودی و شکست و فراموشی می گردد.اما هرچه که هست حضور دارد و نیز هیچ کس و هیچ نهاد و بنیادی از آن بی نیاز نیست در اهمیت قدرت تبلیغات همین بس که اگر (عصر تبلیغات) را از جمله اسماء و القاب جهان معاصر بدانیم به یقین تلقی ناصوابی نخواهد بود.این طنز تاریخ است که روزگار بدون تبلیغ نمی گذارد!

 

 

 

 

 

 

 

 

 


تعریف تبلیغات:
تبلیغات1 جمع تبلیغ و به معنی ابلاغ و رساندن پیام است،این واژه بسیار کلی و حاوی مفاهیم گسترده و سمت و سوهای فراوان است.
کوالتر2(1962) تبلیغات را تلاش آگاهانه ای برای دگرگونی نگرشها از طریق ارتباط می دادند و از نظر کیمبال یونگ3 تبلیغات عبارت است از بهره گیری کم و بیش عمدی، منظم و طراحی شده از سمبلها که به طور عمده توسط تلقین و تکنیک های روانی مناسب انجام می شود و با هدف تغییر و کنترل افکار،عقاید،ارزش ها و در نهایت تغییر رفتار آشکار افراد،به سوی مسیر تعیین شده همراه است.
گاهی تبلیغات در اذهان عمومی با سوءظن همراه است و این در مواردی است که مخاطبین،پیام را مشکوک،ناقص،دروغ،مغرضانه می پندارند و لذا در مقابل آن واکنشی چون بی اعتنایی و یا خشم و نفرت ابراز می کنند.به هر حال نقش تبلیغات «جهت دادن به جریانی از پیش موجود است» زمینه هایی که در بستر ذهن آرمیده اند را بیدار می کند و به نشر و نما و صیقل دادن و پرداخت کردن و کم رنگ کردن و پر رنگ کردن آنها می پردازد و تلاش می کند تا به سمتی دلخواه هدایتشان کند.بنابراین تبلیغات را چنین می توان تعریف کرد.تبلیغات عبارت است از:«اعمال نظریات یا اعلان اطلاعات خاص به منظور کسب آرا یا تمایلات مطلوب.»

 

انواع تبلیغات:
تبلیغات را به طور عموم به سه قسم تقسیم می کنند:
1.تبلیغات تجاری1(بازرگانی)
تبلیغات سیاسی:تبلیغات سیاسی شکلی از ارتباط است که با ترغیب یا امتناع تفاوت دارد،زیرا هدفش آن است که تا به پاسخی دست یابد که قصد تبلیغگر را تداوم بخشد.این نوع تبلیغات در کار جایگزینی رفتار عاطفی به جای رفتار عقلانی است و منجر به کسب قدرت سیاسی و یا از دست رفتن قدرت سیاسی می شود.در واقع،تبلیغات سیاسی تلاشی است سنجیده و منظم برای شکل دادن به ادراکها،ساختن یا دستکاری شناختها و هدایت رفتار برای دستیابی به یک پاسخ که خواسته مورد نظر تبلیغگر را تقویت می کند.
تبلیغات سیاسی مثل هر فن و حرفه ای کابردها و کارآیی های متفاوت و متضادی دارد از آنجا که عقل و وجدان عمومی بر صحت پدیده و شالوده ای حکم می کند بدیهی است که تبلیغات نیز ضروری،مفید،حق و مشروع تلقی می شود و آنجا که قضاوت عمومی و تاریخ بر رد و نفی و ذم تفکر و نما و مجموعه ای است تبلیغات آن نیز نامشروع،مضر،مخرب،ناحق محسوب می گردد.

 

 

 

محور تبلیغات:
گرچه در تبلیغات،محورها و مفاهیم مختلف بوده است اما بطور کلی می توان این محورها را در دو عنوان اصلی خلاصه کرد:
1.عقائد و اندیشه های مذهبی که بیشترین کاربرد تبلیغ را بخود اختصاص می داده زیرا که مذهب،اصیل ترین و کهن ترین اندیشه ای است که با عقل و احساس و ایمان انسان در طول تاریخ آمیخته بوده است.
2.تفکرات و آرمان های مادی،اعم از سیاسی،نظامی و اقتصادی و فرهنگی که اندیشه های دانشمندان و متفکرین بسیاری را به خود معطوف می داشته و در جنگ ها و رقابت های سیاسی و محاکم قضائی از ابزار تبلیغ برای پیش بردن اهداف استفاده می شده است.این نمونه تبلیغات بخصوص در کشورهای پیشرفته باستانی مانند ایران،روم،یونان و مصر رایج تر و سازمان یافته تر بوده است.

 

وسایل تبلیغی و نقش آنها:
می توان وسایل تبلیغی را به شرح زیر تقسیم کرد:
- وسائل نوشتاری و خواندنی مانند:روزنامه ها،خبرگزاری ها.
- مطبوعات مانند:کتابها و نشریات و پوسترها.
- وسایل سمعی مانند:رادیو،سخنرانی،خطابه و سمینار.
- وسایل بصری مانند:عکسها،تابلوی اشیاء مختلف،مجسمه سازی و نقاشی های کاریکاتوری.
شکی نیست که اهمیت وسایل تبلیغی یاد شده و شرایط همگی مساوی نمی باشد.لذا مثلاً نقش تلویزیون را به عنوان یکی از وسایل سمعی،بصری نمی توان با وسیله دیگری مقایسه کرد.روزنامه یکی از وسایل تبلیغ محسوب می شود،زیرا نقش مهمی در تبلور و ایجاد افکار عمومی بازی می کند.
«ناپلئون» در مورد مطبوعات می گفت: «من از صدای قلمها،بیش از غرش توپها هراس دارم» و هیتلر در این زمینه می گفت:«روزنامه مدرسه ای است که توده مردم،اطلاعات روزانة خود را،از آن می گیرند.» در پایان باید افزود که تلویزیون نیز نقش مهمی را در ایجاد افکار عمومی بازی می کند،زیرا تلویزیون هر دو عامل صوت و تصویر رادار است.
انسانی که در آن واحد هم می بیند و هم می شنود احتمال اینکه تحت تأثیر قرار گیرد نسبت به آدمی که فقط می شنود بیشتر است.اما هنوز،تلویزیون و نقش آن قلمرو محدودی دارد زیرا قیمت آن بالاست و پخش آن نیز تنها در مناطق جغرافیائی معینی ممکن است.با توجه به این نکته،رادیو به عنوان یکی از وسایل تبلیغی،هنوز یکی از عناصر اساسی ایجاد افکار عمومی است.زیرا صفاتی که بر شمردیم مثل:کمی قیمت و… باعث شده تا این وسیله از تأثیر بیشتری برخوردار باشد.امروزه رادیو درصدر وسایل تبلیغی قرار دارد.اگرچه به صورتهای مختلف با تلویزیون در رقابت است.

 


تعریف تبلیغات سیاسی:
اتخاذ تدابیر و تدوین طرح ها و اعمال شیوه هایی که القاء ایدئولوژی خاص یا تحکیم بنیان های حاکمیت یا تلاش برای تغییر نظام موجود یا پیروزی در انتخابات و امثالهم منظور و اهدافشان را تشکیل دهند در صورتی که طرف خطاب و عمل آنها افکار عمومی باشد،تبلیغات سیاسی نامیده می شود.

 

انواع تبلیغات سیاسی:
تبلیغات سیاسی به دلیل عام بودن خصیصه آن و نیز بعضاً ساری و جاری بودن مضامین آن در سایر فعالیت های ظاهراً غیر سیاسی نمی تواند در چند بخش و فصل مشخص طبقه بندی شود.به طور کلی تبلیغات سیاسی را می توان به دو دسته تقسیم کرد.
1.تبلیغات سیاسی روا:این گونه تبلیغات به منزله دفاع از آرمانهای انسانی و عملکردهای منطقی و حضور معقول در خانواده ملل است بویژه در دنیای پر ابهام معاصر که بسیاری از مسائل کشورها با بدبینی و سوء تفاهم نگریسته می شود و همچنین ملتها رفتارها و اقدامات دولتها و احزاب داخلی را با احتیاط ملاحظه و مطالعه می کنند ضرورت اعلام وقایع و مواضع و گزارش کارکردها و دفاع منصفانه از آنها اصولی و طبیعی است.شرط اصلی در حقانیت تبلیغات روای سیاسی تهی بودن آنها از دروغ به نیرنگ و ترفندهایی که مخالف اخلاق و شئونات انسانی است می باشد.
2.تبلیغات سیاسی ناروا:
مجموعه ای از تلاش ها و اقدامات تبلیغی که از هر وسیله و محملی برای تحقق بخشیدن به اهداف و اعمالی مغایر با آراء و تمایل اکثریت جامعه و مخالف با تعهدات ملی و بین المللی استفاده می کند تبلیغات سیاسی ناروا نام دارد.در انجام و اجرای چنین تبلیغاتی معمولاً حقوق اساسی انسانها،قوانین مصوب و موازین عرفی و اخلاقی نادیده گرفته می شود.
آوازه گری سیاسی:
اصل آوازه گری به قرون وسطی یا به عبارت دقیق تر به سال 1633 باز می گردد.در این سال یکی از پاپهای اداره ای به نام “Congregation of Ropaganda” تأسیس کرد که به مأموریت های خارجی کلیسا کاتولیک،اختصاص داشت.انقلاب آمریکا و فرانسه،نیروی تازه ای به مفهوم آوازه گری بخشید،زیرا هر دو انقلاب بین آوازه گری سیاسی از یک طرف و احتیاج و واقعیت از طرف دیگر پیوند برقرار کردند.
آوازه گری سیاسی در پرتو تحقیقات بسیار علمی که توسط جامعه شناسی،روان شناسی اجتماعی و علم سیاست صورت گرفته،یکی از پدیده های بارز،در جهان معاصر گردیده است.لذا در عصر جدید یک شهروند،تحت سیطرة شبکة کامل آوازه گری حاکم در نظام سیاسی قرار می گیرد،و طبقه حاکم با استفاده از وسایل متعدد، مخصوصاً آوازه گری سیاسی،در نظر دارد تا مواضع افراد و گروهها را تغییر داده و آنها را به نحو مطلوب و در جهت اهداف یا مصالح سیاسی و فکری خود تحت تأثیر قرار دهد.

 

ماهیت آوازه گری سیاسی:
آوازه گری سیاسی،به عنوان یک کار منظم،که هدفش تأثیر گذاردن بر افکار عمومی باشد،از اوایل قرن بیستم ظاهر شد.آوازه گری سیاسی،شکل گرفت تا زمینه ای بر اعمال متناسب با این قرن باشد قرنی که جایگاه توده های نو و جدید است.لذا امکان استفاده از تکنولوژی جدید و ارتباط برای آن فراهم گشته است.آوازه گری سیاسی در این برهه از اهمیت فراوانی برخوردار است،تا حدی که شناخت نقش فعلی آن بسیار مهم است.تحرک و فعالیت آوازه گری،تنها بر اصولی روانی که داخل در آوازه گری می باشد،متمرکز نیست،بلکه نیروهای اقتصادی،سیاسی و حتی پلیسی نیز که به آن کمک می کنند و در فعالیت آن دخیل هستند.
آوازه گری سیاسی،اصولاً بازی با عواطف است به منظور دستیابی به حالت بحران فکری و هیجان عاطفی که لاجرم به مشوش ساختن نظم منطقی منجر می گردد.آوازه گری عمل اقناع است و به ندرت اتفاق می افتد که همه اجزاء و عناصرش،راست باشند و یا همة آنها دروغ باشند.1
کار آوازه گری عملی است که دارای سه رکن می باشد:
الف)یک رکن آن،عقیده یا فکری است که دارای ویژگی های روشن بوده و قصد نفوذ به درون اشخاص معینی را دارد.
ب)رکن دیگر آن استعدادی است که پذیرندة افکار یا عقیده است،ولو به شکل جزئی باشد.
ج)خود عمل آوازه گری به فرض تحقق تغییرات معینی را در موضع یا واکنش مردم،ایجاد می کند.بطوری که اگر آوازه گری نبود این موضع یا واکنش قطعاً بروز نمی کند.
آوازه گری سیاسی یکی از انواع بازی و تردستی Manipulation است که باید در اختیار فلسفه خاصی باشد.اینجاست که آوازه گری سیاسی،به عنوان ابزاری برای سیطره،تحکم و دخالت در مواضع و افکار مردم جلوه گر می شود.این معنای آوازه گری در صورتی است که شیوه های فشار و زور نسبت به افراد را در چارچوب آوازه گری سیاسی،قرار ندهیم و آن را تنها فن اقناع مردم بدانیم.هدف آن،ایجاد دگرگونی و تغییرات ادراکات و قضاوتها و مواضع است در این صورت شیوه های فاشر،نقش مهمی در این زمینه بازی می کند.آوازه گری سیاسی،هنگامی توان و نیرو می یابد که وجودش با یک حزب در حاکمیت،پیوند بخورد.
در واقع محدود ساختن آوازه گری در قالبهای معین،ممکن نیست.زیر آوازه گری با همه شرایط و حالات و با تمامی سیستم های سازگار است.آوازه گیری در این چارچوب تنها بر نقاط مثبت تأکید کرده و بخشی از حقیقت را نشان می دهد و از نقطه نظرات جزئی ایدئولوژی حاکم،بطوری دفاع می کند که شهروندان را برانگیزد تا نمونه های رفتاری خاص را تأیید کنند که با مصلحت و منافع دولت و خط ایدئولوژیکی حاکم سازگار و متفق باشد.
انواع آوازه گری سیاسی:
آوازه گری سه صورت اساسی دارد.1غرض از صورت اول آوازه گری (آوازه گری سفید) فعالیت آشکاری است که از طرف دولتی،علیه دولت دیگر،از طریق وسایل تبلیغاتی مجاز و مختلف،صورت می گیرد.صورت آشکار این آوازه گری،آوازه گری اعراب به شکل کلی علیه صهیونیسم است.
صورت دوم (آوازه گری خاکستری) آن است که از اطلاع مردم بر منابع و مصادر حقیقی اش باکی ندارد.اما معمولاً هدفی در ورای آن نهفته است.از جمله نمونه های آشکار این نوع:رادیوها اروپای آزاد،علیه کشورهای سوسیالیستی و یا رادیوهای مخفی عربی علیه بعضی از حکومت های عربی است.
آخرین نوع آوازه گری،آوازه گری سیاه است که بدترین آنست و به غیر علنی بدون متصف است و متکی است بر فعالیت جاسوسی و مزدوران سری:طبیعت آوازه گری سیاه به گونه ای است که هیچ گاه منابع و مصادر اصلی خود را،برملا نکرده و سریع و مخفیانه در داخل یا در نزدیکی سرزمین دشمن رشد و توالد می کند.

 

 

 

 

 


مشخصه های تبلیغات سیاسی:
از مشخصه های تبلیغات سیاسی وسعت میدان عمل و فراوانی دست آویزها و عوامل و ابزار آن است و این به دلیل حساسیت و جدی بودن بیش از حد موضوعات آن است.در تبلیغات سیاسی مسئله بود و نبود و تضعیف و تثبیت و صعود و سقوط رژیم ها،ایدئولوژی ها و قدرت های سیاسی مطرح است در ورای تحرکات تبلیغات سیاسی ارزش های ایدئولوژیکی و قدرت های نظامی،سیاسی حزبی نهفته است.از دیدگاه صاحبنظران و محافل علمی ارتباطی اسلحه تبلیغات سیاسی حتی از عامل نظامی نیز برنده تر و کارسازتر تلقی می شود.
تبلیغات سیاسی به منزله بیمه شدن حضور طبیعی دولتها و ملتها در خانواده جهانی نیز به شمار می رود.گرچه این حضورها و مقبولیت ها برحسب وقوع حوادث گوناکون شکننده و ناپایدار باشد.به هر حال ایجاد ارتباطات بین المللی و کسب وجهه و اعتبار جهانی ناگزیر باید از محرای تبلیغات سیاسی عبور کند.

 

 

 

 

 

 

 

شاخصه ها و شگردهای تبلیغات سیاسی:
روش ها و شگردهایی که در عرصه تبلیغات سیاسی جهان اعمال می گردد بنا به چگونگی اوضاع و احوال هر کشور و اهداف سیاست گذاران و مبلغین و ظرفیت های ذهنی و فرهنگی مخاطبین می گردد.
عناوینی که ذیلاً شرح داده می شود مجموعه ای از شاخصه ها و روشهای تبلیغاتی است که بعضاً در تبلیغات سیاسی روا و برخی در تبلیغات سیاسی ناروا کاربرد دارد و پاره ای نیز می تواند شیوه هایی برای اجرای هر دو نوع تبلیغات روا و ناروا باشد.
1.انتشارات 2.خطابه 3.تظاهرات
4.نمادین 5.برشی 6.تأییدی
7.بمباران تبلیغاتی(جنگ روانی) 8.شستشوی مغزی 9.احالبه به ارزشها
10.اقدامات انحرافی 11.مسافرت 12.سکوت
13.زهرگیری 14.تحقیری 15.بزرگ نمایی
16.تحریفی 17.ابهامی 18.کذبی
19.شایعه سازی 20.یکسونگری 21.استمزاجی
22.نامگذاری 23.سوپایی 24.زمان شناسی

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 22   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تبیلغات و سیاست

تحقیق در مورد اندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌)

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد اندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌)


تحقیق در مورد اندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:24

 

 

 

 

 

مقدمه‌

بنا به‌ اعتراف‌ تاریخ‌، همواره‌ یک‌ اندیشه‌ سیاسی‌ در اعصار گوناگون‌برسرنوشت‌ بسیاری‌ از ملتها تأثیر داشته‌ و چه‌ بسا تغییرات‌ اساسی‌ درسرنوشت‌ آنها ایجاد کرده‌ است‌. امروزه‌ نیز تأثیر عمیق‌ اندیشه‌ سیاسی‌امام‌ خمینی‌ بر سرنوشت‌ بسیاری‌ از ملتهای‌ جهان‌ ـ از بوسنی‌ تا جنوب‌شرق  آسیا و از آفریقای‌ جنوبی‌ تاافغانستان ـ آشکار و هویدا است‌.بنابراین‌ در این‌ نوشتار کوشش‌ شده‌ است‌ که‌ مطالبی‌ از متون‌ اصلی‌بزرگترین‌ صاحب‌ نظر سیاسی‌ قرن‌ بیستم‌ در برابر دید و نظر علاقمندان‌قرار داده‌ شود.

مطالب‌ ذکر شده‌ در این‌ نوشتار در آمدی‌ براندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ است‌،زیرا نتوانسته‌ام‌ در این‌ مختصر به‌ همه‌ ابعاد اندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ بپردازم‌.به‌ عبارت‌ دیگر هدف‌ از این‌ کوشش‌ این‌ بوده‌ است‌ که‌ دسترسی‌علاقمندان‌ به‌ اندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ را امکانپذیر نمایم‌. البته‌ این‌ مطالب‌طوری‌ انتخاب‌ و تنظیم‌ شده‌ است‌ که‌ در ضمن‌ مطالعه‌ آنها آن‌پیوستگی‌ متقابل‌ که‌ میان‌ قسمتهای‌ مختلف‌ افکار امام‌ وجود دارد به‌خوبی‌ درک‌ می‌شود.

به‌ هر کدام‌ از عبارات‌ نقل‌ شده‌ از امام‌، تفسیر روشن‌ کننده‌ای‌ به‌ عنوان‌مقدمه‌ و توضیح‌ ملحق‌ گردیده‌ است‌؛ با این‌ هدف‌ که‌ خواننده‌ را دردرک‌ مفهوم‌ و اهمیت‌ نظریه‌های‌ مورد بحث‌ یاری‌ کند. البته‌ نبایدتصور کرد که‌ تفسیرهای‌ ارائه‌ شده‌ از جامعیت‌ و شمول‌ کافی‌ در موردمسائل‌ مورد نظر برخورد دارند و تفسیرهای‌ دیگری‌ نمی‌توان‌ ارائه‌کرد.

در این‌ نوشتار سعی‌ شده‌ است‌ که‌ مطالب‌ مورد نظر امام‌ دسته‌بندی‌ شده‌و یک‌ طرح‌ و الگوی‌ جدید از نظام‌ سیاسی‌ مورد نظر امام‌ ارائه‌ شود که‌نویسندگان‌ دیگر ممکن‌ است‌ چندان‌ توجهی‌ به‌ آن‌ نکرده‌اند، به‌ ویژه‌در قسمت‌ «نحوه‌ تحقق‌ نظام‌ سیاسی‌ اسلام‌» و «حدود اختیارات‌ ولی‌فقیه‌» که‌ چشم‌انداز جدیدی‌ برای‌ این‌ دو مبحث‌ ایجاد می‌کند.

با این‌ مسائل‌ شاید لازم‌ نباشد که‌ اطاله‌ کلام‌ داده‌ شود. به‌ هر حال‌ هرخواننده‌ای‌ استفاده‌ خاصی‌ ازاین مطالب‌ ‌ خواهد داشت‌ و مسلماً ازمطالعه‌ این‌ نوشتار نیز انتظار نمی‌رود که‌ روشها و شیوه‌های‌ مدیریت‌حضرت‌ امام‌ نصیب‌ خواننده‌ محترم‌ شود زیرا این‌ مسئله‌ نوشتاردیگری‌ را می‌طلبد.

 

 

 

‌  

 

 

 

 

 

 

 

 

شـرح‌ حال‌

آنچه‌ معروف‌ است‌ اینکه‌ فیلسوفان‌ اغلب‌ دارای‌ زندگی‌ پرماجرائی‌نیستند و رویدادهای‌ زندگیشان‌ جز برای‌ شارحان‌ احوالشان‌ چندان‌جالب‌ نیست‌ و چیزی‌ که‌ یادمان‌ آنان‌ است‌ ماجراهای‌ زندگیشان‌ نیست‌بلکه‌ آثار ایشان‌ است‌. امّا «خمینی‌ کبیر» که‌ بعدها مردم‌ ایران‌ او را بالقب‌ مختصر و جالب‌ «امام‌» شناختند، استثنائی‌ بر این‌ قاعده‌ بود.زندگی‌ و شخصیت‌ او مظهر یکی‌ از مهمترین‌ نقاط‌ عطف‌ تاریخ‌ اسلام‌و تشیع‌ است‌. این‌ نقطه‌ عطف‌ آن‌ تحوّل‌ و انتقالی‌ است‌ که‌ در نخستین‌سالهای‌ قرن‌ پانزدهم‌ هجری‌ از محیط‌ سرد و تاریک‌ استبداد به‌ فضای‌باز و روشن‌ حکومت‌ اسلامی‌ صورت‌ گرفت‌.

«روح‌ الله» در بیستم‌ جمادی‌ الثانی‌ سال‌ 1320 هـ.ق  مصادف‌ باسالروز جده‌اش‌ «ام‌ابیها» در «خمین‌» زاده‌ شد. در آن‌ زمان‌ ایران‌دوران‌ پر آشوب‌ «انقلاب‌ عدالتخواهی‌» را می‌گذراند. هفت‌ساله‌ بودکه‌ تن‌ شریف‌ شیخ‌ فضل‌الله نوری‌ پرچم‌ برافراشته‌ شده‌ استقلال‌ وآزادی‌ ایران‌ گردید.

پاره‌ای‌ از شارحان‌ احوال‌ «امام‌» در مورد حوادث‌ دوران‌ کودکی‌او که‌ در تکوین‌ خلق‌ و خوی‌ و مسیر زندگی‌اش‌ مؤثر بوده‌ است‌مطالبی‌ نوشته‌اند، ولی‌ آنچه‌ بسی‌ بیشتر از این‌ عوامل‌ در این‌ زمینه‌تأثیر داشته‌ همانا رویدادهای‌ زندگی‌ و کیفیت‌ و مراحل‌ جوانی‌ اواست‌. «امام‌» بعد از آنکه‌ تحصیلات‌ ابتدائی‌ خود را نزد اساتیدمختلفی‌ در اراک‌ گذراند در سن‌ 15 سالگی‌ به‌ تحصیل‌ علوم‌ اسلامی‌در محضر برادر بزرگوارش‌ پرداخت‌ و بعد از آن‌ به‌ یکی‌ از حوزه‌های‌رسمی‌ آن‌ زمان‌ یعنی‌ حوزه‌ اصفهان‌ فرستاده‌ شد. وی‌ هنگامی‌ که‌ به‌ آن‌حوزه‌ قدم‌ می‌گذاشت‌ کمتر از 18 سال‌ داشت‌. دو سال‌ بعد زمانیکه‌آیت‌الله مؤسّس‌ «حائری‌» به‌ سوی‌ شهر قم‌ شتافت‌ ایشان‌ نیز به‌ قم‌ رفت‌و در مدرسّه‌ دارالشفا مأمن‌ گزید.

در زمان‌ فوت‌ آیت‌الله حائری‌ «امام‌» در بسیاری‌ از علوم‌ مهارت‌ وتخصص‌ ویژه‌ای‌ یافته‌ بود. ارتباط‌ مادام‌العمر او با «کسب‌ فضائل‌اخلاقی‌» یکی‌ از بزرگترین‌ عواملی‌ بود که‌ بر آینده‌ او اثر عمیق‌گذاشت‌. در حقیقت‌ باید گفت‌ که‌ بدون‌ انگیزه‌ها و امکانهائی‌ که‌ این‌«ارتباط‌» برای‌ او به‌ وجود آورد بیشک‌ امام‌ همچون‌ یک‌ «روحانی‌گمنام‌» چشم‌ از جهان‌ فرو می‌بست‌. امّا این‌ منزلت‌ و مقام‌ عرفانی‌ بود که‌او را به‌ عظمت‌ و بزرگی‌ رساند.

«امام‌» در سرتا سر زندگانیش‌ به‌ کار تحریر و تألیف‌ نیز اشتغال‌داشت‌ بطوریکه‌مجموعه‌ آثار کتبی‌اش‌ را بسیار قطور و مفصّل‌ نمود.این‌ آثار شامل‌ وعظ‌ها، نامه‌ها، نوشته‌های‌ عرفانی‌، تفسیرات‌ کتاب‌مقدس‌ قرآن‌، دفاع‌ از اسلام‌، فقه‌، اصول‌، شعر و این‌ قبیل‌ مطالب‌هستند. از کتاب‌ چهل‌ حدیث‌ که‌ بگذریم‌ ـ که‌ فصول‌ و بابهای‌ مختلف‌آن‌ در حالتی‌ مخصوص‌ به‌ خود قرار دارند، مبحث‌ ولایت‌ فقیه‌بی‌گمان‌ مؤثرترین‌ اثر خمینی‌ کبیر است‌. تدوین‌ این‌ اثر را امام‌ در سال‌1339 یعنی‌ 7 سال‌ پس‌ از کودتای‌ آمریکائی‌ شاه‌ بر علیه‌ ملت‌ ایران‌ و2 سال‌ قبل‌ از قیام‌ اسلامی‌ 15 خرداد در قسمتی‌ از «کتاب‌ البیع‌» آغازکرد و مسلّماً غرضش‌ از تألیف‌ آن‌ تنها ادامه‌ سیره‌سلف‌ صالح‌ نبودبلکه‌ همانطور که‌ از درسهای‌ اظهار شده‌ در نجف‌ پیدا است‌ در فکراین‌ بود که‌ پایه‌های‌ یک‌ حکومت‌ مستقل‌ در زمان‌ غیبت‌ را سر و سامان‌بخشد و همچنین‌ در دفاع‌ از عقیده‌ای‌ بود در مقابل‌ کسانی‌ که‌ مذهب‌تشیّع‌ را مدافع‌ جدائی‌ دین‌ از سیاست‌ می‌پنداشتند و ادعا می‌کردند که‌«هر پرچمی‌ قبل‌ از قیام‌ قائم‌ برای‌ برپائی‌ حکومت‌ بلند شود محکوم‌ به‌شکست‌ است‌» و باید مسئولیّت‌ تمام‌ عواقب‌ شوم‌ و دردناک‌ آن‌ که‌نصیب‌ جامعه‌ اسلامی‌ می‌گردد را بپذیرد زیرا آمیختن‌ دین‌ با حکومت‌مردم‌ را از دین‌ و مذهب‌ بری‌ نموده‌ و باعث‌ زوال‌ دین‌ خواهد شد وباعث‌ نزول‌ بلایا و بدبختیهای‌ بعدی‌ جامعه‌ تشیّع‌ خواهد گردید.

آثار علمی‌ «امام‌» از تألیفات‌ دوران‌ جوانی‌ و با تألیف‌ مسائل‌ عقلیه‌آغاز گردید و در زمینه‌ اخلاقیات‌ و فقه‌ و اصول‌ ادامه‌ یافت‌. بیش‌ از27 سال‌ نداشت‌ که‌ «مصباح‌الهدایه‌» را در عرفان‌ به‌ رشته‌ تحریردرآورد. در سن‌ 29 سالگی‌ شرحی‌ بر دعای‌ سحرماه‌ رمضان‌ نگاشت‌که‌ نشان‌دهنده‌ ارتقاء فکری‌ او در مسائل‌ عقلیّه‌ است‌. وی‌ سپس‌ کتاب‌«اربعین‌ حدیث‌» را تألیف‌ کرد که‌ شامل‌ 7 حدیث‌ در مسائل‌ عقلیه‌ و33 حدیث‌ مربوط‌ به‌ اخلاقیات‌ می‌باشد. امام‌ تا آخر عمر مبارک‌ خودموفق‌ به‌ باقی‌ گذاشتن‌ حداقل‌ 25 اثر علمی‌ گردید. در میان‌ آثار متعددامام‌ مهمترین‌، برجسته‌ترین‌ و معروفترین‌ اثر او رساله‌ وی‌ در نظریه‌سیاسی‌ است‌ که‌ مجموعه‌ای‌ از دروس‌ ایشان‌ در نجف‌ بوده‌ است‌ که‌توسط‌ شاگردان‌ او به‌ رشته‌ تحریر درآمده‌ و بنام‌ «ولایت‌فقیه‌» یا«حکومت‌ اسلامی‌» و گاه‌ با نام‌ مستعار «نامه‌ای‌ از امام‌ کاشف‌العظاء»،در سالهای‌ خفقان‌ و مبارزه‌ به‌ چاپ‌ رسید.

حال‌ بهتر است‌ به‌ برخی‌ از رویدادهای‌ مهمی‌ بپردازیم‌ که‌ بی‌شک‌بر همه‌ ایرانیان‌ هوشیار واندیشمند تأثیر داشته‌ ولی‌ بر مشرب‌ فکری‌امام‌ بویژه‌ بر تفکرات‌ وی‌ در باب‌ مسائل‌ سیاسی‌ اثری‌ عمیق‌ گذارده‌است‌.

نخستین‌ این‌ رویدادها بروز تهاجم‌ جدید نظری‌ و فکری‌ به‌ مبانی‌ وتاریخ‌ تشیّع‌ و اسلام‌ در جامعه‌ ایران‌ بود که‌ شاخص‌ترین‌ نوشتار در این‌زمینه‌ و در آن‌ عصر کتاب‌ «اسرار هزارساله‌» متعلق‌ به‌ علی‌اکبرحکمی‌زاده‌ بود که‌ باعث‌ شد ایشان‌ با نوشتن‌ کتاب‌ «کشف‌الاسرار»ضمن‌ رد مطالب‌ تهاجمی‌ آن‌ کتاب‌ مطالبی‌ را نیز در زمینه‌ ایجاد یک‌فضای‌ سیاسی‌ مناسب‌ جهت‌ ایجاد حکومت‌ اسلامی‌ ترسیم‌ نمایند. درنظر امام‌ رژیم‌ سلطنتی‌ بالاستقلال‌ یک‌ رژیم‌ فاسد و غیرقانونی‌ بود.بنابراین‌ حکومت‌ اگر می‌خواست‌ پادشاهی‌ هم‌ باشد به‌ نحوی‌می‌بایست‌ تحت‌ نظارت‌ فقهاء درآید. در این‌ کتاب‌ امام‌ طرح‌ اولیه‌ولایت‌ مطلقه‌ فقیه‌ و حکومت‌ اسلامی‌ را پایه‌گذاری‌ نمود و در ضمن‌ به‌مسئله‌ استقلال‌ و آزادی‌ نیز بهای‌ زیادی‌ داد. از جمله‌ موارد دیگرکتاب‌ مسائل‌ ذیل‌ را می‌توان‌ نام‌ برد:

1ـ لزوم‌ بازگشت‌ به‌ هویت‌ اسلامی‌

2ـ غیرقابل‌ قبول‌ بودن‌ حکومتهای‌ غیراسلامی‌ حتی‌ دمکراسی‌

3ـ تشریح‌ حکومت‌ آرمانی‌ اسلامی‌ و مصداق آن‌ در عصر حاضر

4ـ تشریح‌ اعمال‌ استبدادی‌ رضاخان‌ و شرح‌ جنایات‌ او

 

دومین‌ رویداد، فشار شدید دستگاه‌ حاکمه‌ دیکتاتوری‌ رضاخان‌ برحوزه‌ علمیه‌ بود که‌ روح‌الله جوان‌ و طلبه‌های‌ دیگر را مجبورمی‌ساخت‌ تا روزها قبل‌ از طلوع‌ آفتاب‌ به‌ محلی‌ بیرون‌ از شهر قم‌بروند و وقتی‌ هوا تاریک‌ می‌شد به‌ خانه‌ برگردند تا بتوانند درس‌ ومباحثه‌ داشته‌ و در عین‌ حال‌ دست‌ از لباسشان‌ برندارند.

سوّمین‌ واقعه‌ای‌ که‌ نفوذ عمیقی‌ بر اندیشه‌ امام‌ گذارد وضع‌اسف‌باری‌ بود که‌ در اثر احتیاط‌ مفرط‌، عدم‌ آگاهی‌ به‌ مسائل‌ روز ورخنه‌ افراد ناصالح‌ در «بیت‌» بعضی‌ از بزرگان‌ حوزه‌ حداقل‌ در طول‌حیات‌ سیاسی‌ امام‌ تا آن‌ روز بود. امام‌ برای‌ زنده‌ نگاه‌ داشتن‌ خط‌مبارزه‌ در حوزه‌ پس‌ از فوت‌ «حاج‌ شیخ‌ عبدالکریم‌ حائری‌» به‌ فعالیت‌برای‌ طرح‌ مرجعیّت‌ آیه‌الله بروجردی‌ پرداخت‌ زیرا تصور می‌نمود که‌تنها شخص‌ صالحی‌ است‌ که‌ با توجه‌ به‌ سوابقش‌ می‌توانست‌ شاه‌ را ازبسیاری‌ از خلافکاریها باز دارد. امّا متأسفانه‌ آنطور که‌ امام‌می‌خواست‌ نشد. بر این‌ اساس‌ «امام‌» توجه‌ خاصّی‌ نسبت‌ به‌ نزدیکان‌و بیت‌ خویش‌ داشتند و از حضور عناصر مشکوک‌ در آن‌ جلوگیری‌می‌کردند و از دخالت‌ نزدیکان‌ خود در بسیاری‌ از مسائل‌ که‌ شائبه‌تکرار مسائل‌ بیوت‌ گذشته‌ را بنماید جلوگیری‌ می‌نمودند.

چهارمین‌ رویداد، اصلاح‌گرانی‌ (رفرم‌گرائی‌) فعالیت‌ آیت‌اللهکاشانی‌ در دوران‌ نهضت‌ ملی‌ شدن‌ صنعت‌ نفت‌ و مبارزه‌ با رژیم‌ شاه‌بود که‌ برای‌ امام‌ درسی‌ شد که‌ از اصلاح‌ نظام‌ موجود (رفرمیستی‌)بپرهیزد و فعالیت‌ خود را در چارچوب‌ سیاستهای‌ جاری‌ زمان‌ قرارندهد بلکه‌ به‌ فکر یک‌ «انقلاب‌» یا نظام‌ جدید انقلابی‌ باشد که‌ یک‌ فقیه‌در رأس‌ آن‌ قرار گیرد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌)

تحقیق در مورد دین و سیاست

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد دین و سیاست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد دین و سیاست


تحقیق در مورد دین و سیاست

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه17

 

فهرست مطالب

دین و سیاست

ب ـ تعریف سیاست

ج ـ ماهیت رابطه دین و سیاست در اسلام

مبحث چهارم: اهداف سیاسى دین و رسالت انبیا

سوم: پیشرفت در مسیر تکامل.

مبحث پنجم: سیاست از دیدگاه دین هدف است یا وسیله

کتاب: مبانى اندیشه سیاسى در اسلام، صفحه 55

نویسنده: عباسعلى عمید زنجانى

دین را مى‏توان به مجموعه به هم پیوسته‏اى از باورها و اندیشه‏هاى برگرفته از وحى الهى در رابطه با جهان، انسان، جامعه و جهان پس از مرگ تعریف کرد که هدف آن، هدایت انسان به سوى روش بهتر زیستن و کاملتر شدن است.

این تعریف منطبق با تفسیرى است که در برخى از روایات و کتابهاى کلامى در مورد ایمان آمده است: (اعتقاد بالجنان عمل بالارکان و اقرار باللسان) که تعاریف جامعه شناسانه از دین که برخى جامعه شناسان ارائه داده‏اند نیز مى‏تواند در راستاى این تعریف جامع باشد .

جامعه شناسانى چون: نیل اسملسر  و فلورانس کلاکون  و فرد استرادیت بک دین را از مقوله جهت گیرى ارزشى دانسته‏اند و آن را عبارت از اصول پیچیده و در عین حال کاملا منظم و مرتب شده‏اى شمرده‏اند که به جریان سیال اعمال و اندیشه‏هاى انسانى در ارتباط با حل مسائل مشترک انسانى، نظم و جهت مى‏دهد. با این توضیح که جهت گیرى ارزشى در دین به صورت چارچوبهاى مافوق طبیعى و مقدس ترسیم مى‏شود و در اندیشه‏هایى چون اومانیزم به شکلى فاقد قداست ارائه مى‏گردد.

دو فصل عمده دین؛ یعنى عقاید و جهان‏بینى، مقررات و احکام و اخلاق و سیر تکامل انسان است.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد دین و سیاست

تحقیق در مورد سیاست فرهنگی سوئد

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد سیاست فرهنگی سوئد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سیاست فرهنگی سوئد


تحقیق در مورد سیاست فرهنگی سوئد

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

                                                                             

تعداد صفحه20

 

فهرست مطالب

سیاست فرهنگی سوئد

مقدمه

 

دستورالعمل های کلی سیاست فرهنگی

ساختارهای سازمانی و اداری

نهادهای دولتی و غیردولتی

مؤسسات فرهنگی

مسئولیت بخش دولتی

ابزارهای سیاست فرهنگی

تأمین بودجة فعالیتهای فرهنگی

قوانین فرهنگی

عبارت «سیاست فرهنگی »به ساختارهای گروهی فعال جامعه درحمایت وارتقاء فرهنگ اشاره دارد.اعمال موفق سیاست فرهنگی مستلزم ارائه تعریف روشنی است از: اهداف ، روش های عملی ،روندهای ارتقاء وتکامل ، ارگان های سیاسی و اداری مسئول

میدان سیاست فرهنگی دربردارنده اقداماتی است که با بیان نوشتاری و گفتاری ، موسیقی ، تصاویر وصحنه ها و رسانه های گروهی ؛ مطبوعات ، رادیو و تلویزیون مرتبط است . فعالیت های معینی درچهارچوب آموزش عمومی و سازمان های غیردولتی درزمینه های یادشده و اقدامات لازم جهت حفظ و احیاء میراث فرهنگی در قلمرو سیاست فرهنگی قرار می گیرند.

اهداف سیاست فرهنگی

سیاست فرهنگی دهه 1970

پارلمان [سوئد]درسال 1974 به تصویب یک سلسله اهداف سیاست فرهنگی دولتی مبادرت نمود.مجلس نیزتصمیماتی درخصوص ساختار فرهنگ ملی و اصول بنیادین مشخص جهت تخصیص وجوه دولتی اتخاذنمود.اهداف سیاست فرهنگی کشورسوئد در8 ماده تنظیم گردید.

بین سال های 1970 و 1984 تلاش های به عمل آمده در این زمینه تراکم یافته و در نتیجه مشارکت دولت در زمینه فعالیت های فرهنگی به دو برابر ارتقاء یافت. به این ترتیب فرهنگ از سهم بیشتری در کل بودجه دولت برخوردار گردید.این درحالیست که با وجود اقتصاد ملی ضعیف دهة 1990 زمینه انجام اصلاحات سیاست فرهنگی کشورکاهش یافت.

گفتنی است با وجودیکه اصلاحات اعمال شده در این برهه زمانی در درجه اول برتعیین اولویت ها مبتنی بود؛امّاحوزة فرهنگ درسطح دولت موقعیت خودرا به خوبی حفظ نموده و ازمحدوده صرفه جویی ها مصون ماند.

سیاست فرهنگی دهه 1990

در پاییز سال 1996 پارلمان سوئد بر آن شد که 7 ماده جدید را جایگزین اهداف سیاست فرهنگی سال 1974 نماید.به علاوه ، نظام جدیدی درخصوص تخصیص کمکهای دولتی به نهادهای فرهنگی منطقه ای کشور اتخاذ گردید.

ازجمله مهمترین اهداف سیاست فرهنگی پارلمان سوئد در دهه1990 میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:

  1. دفاع از آزادی بیان و ایجاد شرایط لازم جهت دسترسی همگان به این نوع از آزادی
  2. فراهم نمودن فرصت مشارکت درحیات فرهنگی ،تجربه رویدادهای فرهنگی و رشد خلاقیت فردی
  3. ارتقاء تنوع فرهنگی ، توسعه هنری و مقابله با تأثیر منفی گرایش تجاری در حوزه فرهنگ
  4. تبدیل فرهنگ به نیرویی پویا، برانگیزاننده و مستقل درجامعه
  5. حفاظت و احیاء میراث فرهنگی
  6. ارتقاء آموزش فرهنگی
  7. ارتقاء تبادل فرهنگی بین المللی و ارتباطات میان فرهنگ های گوناگون در درون کشور

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سیاست فرهنگی سوئد