دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
ارتباط بین ریسک سیستماتیک سهام عادی و نسبت های مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
مقاله ای مفید و کامل
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:150
چکیده :
این تحقیق به مطالعه ارتباط بین ریسک سیستماتیک سهام عادی و نسبت های مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است. مهمترین عواملی که در تصمیم گیری برای خرید سهام موثر است بازده و ریسک آن در مقایسه با سایر فرصت های سرمایه گذاری است. بنابراین در سرمایه گذاری ریسک و بازده نقش کلیدی دارند. هدف از اندازه گیری ریسک، افزایش توانائی در اتخاذ تصمیم بهتر است. ریسک پذیری را می توان احتمال تحمل زیان تعریف کرد. معمولا ریسک امکان وقوع یک رویداد نامطلوب است. روش های مختلفی برای تجزیه و تحلیل ریسک و بازده یک دارائی وجود دارد. برای بررسی رابطه نسبت های مالی با ریسک سیستماتیک با استفاده از فرمول کوکران 90 شرکت به صورت تصادفی انتخاب شده و اطلاعات و داده های آماری از اسناد سازمانی گردآوری و تحقیق با روش همبستگی و علی مقایسه ای و با هدف کاربردی مطالعه شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها و ازمون فرضیه از تحلیل عاملی استفاده شده است که 10 صورت مالی به 4 عامل کلی نسبت های نقدینگی، نسبت های اهرمی، نسبت های فعالیت و سیاست تقسیم سود کاهش یافته است و تاثیر این عوامل و با تحلیل رگرسیون چندگانه بر روی ریسک سیستماتیک سهام عادی بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که عامل نسبت های اهرمی عامل سیاست تقسیم سود به صورت معنی دار ریسک سیستماتیک سهام عادی را تبیین می کنند. اما عامل نسبت های نقدینگی و عامل نسبت های فعالیت تاثیر معنی داری بر ریسک سیستماتیک سهام عادی ندارند. براساس نتایج کلی فرضیه تحقیق "بین ریسک سیستماتیک سهام عادی و نسبت های مالی رابطه معناداری وجود دارد." تائید شده است.
(ارتباط بین ریسک سیتماتیک سهام عادی و نسبتهای مالی )
طبق نظریات هیات تدوین استانداردهای حسابداری آمریکا هدف اصلی حسابداری این است که برای سرمایه گذاری و دیگر استفاده کنندگان اطلاعاتی سودمند ارائه نماید تا آنها بتوانند بدان وسیله جریانهای نقدی آتی را از نظر مبلغ، زمان دستیابی و عدم اطمینان پیش بینی و ارزیابی نمایند.
به عبارت دیگر، هدف اصلی حسابداری و تهیه صورتهای مالی، فراهم آوردن اطلاعات سودمند به منظور تسهیل در تصمیم گیری است. یکی از ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری نیز سودمندی در پیش بینی است. معیار ارزش پیش بینی، ارتباط بین رویدادهای اقتصادی مورد علاقه تصمیم گیرنده و متغیرهای پیش بینی کننده می باشد. اگر اطلاعات حسابداری برای تصمیم گیری سودمند باشد، باید امکان پیش بینی بعضی از رویدادهایی که به عنوان داده های ورودی مدل های تصمیمگیری استفاده می شود، فراهم کند. مدل های تصمیم گیری را می توان از طریق تئوریهای توصیفی، واکنش سرمایه گذاران و بازار به اطلاعات حسابداری شناسایی کرد.
تحقیقات نشان داده است که سودهای حسابداری منعکس کننده عواملی هستند که قیمت های سهام را تحت تاثیر قرار می دهند به عبارت دیگر سودهای حسابداری، اطلاعاتی را به بازار سهام منتقل میکنند. البته علاوه بر سودها، سایر اطلاعات حسابداری نیز در بازار سرمایه در دسترسی سرمایه گذاران قرار دارد. به عنوان مثال گزارش های مالی سالانه شرکت ها شامل ترازنامه و صورت سود و زیان اطلاعات حسابداری بیشتری را فراهم می کند.
سرمایه گذاران، تحلیل گران مالی و ... از این اطلاعات در تصمیمات سرمایه گذاری استفاده می کنند. بنابراین می توان گفت که این اطلاعات نیز همانند سود، عواملی را به بازار سهام منعکس می کنند و ارزش بازار دارایی ها را تحت تاثیر قرار می دهند.
استفاده از اطلاعات حسابداری مجزا از سود برای اهداف ارزش گذاری و تاثیر مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای (CAPM) منتهی به این گردید که محققان حسابداری اثباتی به بررسی این موضوع بپردازند که آیا اطلاعات حسابداری، عواملی را که ارزش اوراق بهادار را تحت تاثیر قرار می دهند، منعکس می کنند؟
طبق مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای، ارزش بازار یک دارایی، تابعی از جریانهای نقدی مورد انتظار دارایی، ریسک جریانهای نقدی آن دارایی(B) ، قیمت بازار ریسک و نرخ بازده بدون ریسک می باشد.
بعید است که نرخ بازده بدون ریسک و قیمت بازار ریسک که در CAPM مشخص شده اند، با متغیرهای داخلی شرکت در ارتباط باشند ولی ممکن است اطلاعات حسابداری شرکت بتواند برای برآور جریانهای نقدی مورد انتظار و ریسک اوراق بهادار شرکت مفید واقع گردد. (زیمرمن1982 ) بنابراین تعجب آور نیست که تحقیقات، شواهدی را فراهم نمایند مبنی بر اینکه اطلاعات حسابداری برای برآورد جریانهای نقدی مورد انتظار و ریسک مفید هستند.
دومین تحقیق محقق در بر آن است که به طور تجربی ارتباط بین ریسک سیستماتیک سهام عادی و اطلاعات حسابداری را در شرکت های بورس اوراق بهادار تهران بررسی نماید.
بیان مسئله تحقیق
(در سرمایه گذاری ریسک و بازده نقش کلیدی دارند. در مواقعی که رویدادهای آتی بطور کامل قابل پیش بینی نبوده و برخی رویدادها بر سایر رویدادها مرجع باشد، عامل مخاطره وجود دارد،) (رضا شباهنگ 1372)
ریسک بر دو نوع است: ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک
ریسک غیر سیستماتیک با تنوع بخشیدن قابل حذف است ولی ریسک سیستماتیک با تنوع بخشیدن حذف نمی شود و سرمایه گذاران در مقابل چنین ریسکی، صرف ریسک مطالبه می نمایند. شاخص ریسک سیستماتیک، بتای بازار یک سهم می باشد که بیانگر میزان حساسیت سهام یک شرکت یا دارایی خاص در ارتباط با عوامل ریسک زای بازار می باشد.
این بحث وجود دارد که ممکن است تفاوت ریسک سیستماتیک بین شرکتها به علت تفاوت تصمیم گیری های مالی شرکت باشد (بلکویی 1978) از سوی دیگر، اطلاعات حسابداری ودر نتیجه نسبتهای مالی نیز از تصمیم گیریهای مالی متاثر می شوند. لذا این سوال مطرح می شود که: آیا ارتباطی بین ریسک سیستماتیک سهام عادی و نسبت های مالی وجود دارد؟
یا به عبارت دیگر:
آیا نسبت های مالی قادر به تبیین ریسک سیستماتیک سهام عادی می باشند؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
ضریب بنای یک سهم شاخص ریسک سیستماتیک تلقی می گردد، زیرا می توان با استفاده از آن، تغییرات نرخ بازده آن سهم را با نرخ کل بازار سهام مقایسه کرد.
اگر ضریب بنای یک سهم یک باشد، به این معنی است که تغییر پذیری بازده آن سهم و بازده پرتفوی بازار با هم ارتباط کامل دارند. چنانچه ضریب مزبور از یک بیشتر باشد، تغییر پذیری بازده سهام آن شرکت از بازار بیشتر است.
نرخهای بازده مورد انتظار سرمایه گذاران بورس اوراق بهادار را می توان به عنوان تابعی از عامل بنای موجود شرکت های بورس بیان کرد. معادله نرخ بازده اوراق بهادار در صورت بکارگیری مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای به شرح زیر است:
Ri=RF+(RM-RF)Bi
که در آن:
Ri=نرخ بازده مورد انتظار اوراق بهادار
RF= نرخ بازده بدون ریسک
RM= نرخ بازده مورد انتظار برای مجموعه ای از سرمایه گذاریها (نرخ بازده بازار).
پیش بینی بازده مورد انتظار سهام شرکت های پذیرفته شد در بورس اوراق بهادار تهران برای سرمایه گذاران حائز اهمیت است. ریسک سیستماتیک (بتا) یکی از عوامل موثر در پیش بینی بازده مورد انتظار سهام می باشد. با آگاهی از ریسک سیستماتیک سهام عادی شرکت های مختلف، سرمایه گذاری مالی با اطمینان بیشتری صورت می گیرد.
در کشورهای صنعتی سازمانهایی وجود دارند که ریسک سیستماتیک شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار آن کشور را محاسبه می کنند.
در صورتی که متغیرهای حسابداری با ریسک سیستماتیک یا بتا مرتبط باشند، مدیران واحد تجاری ممکن است قادر گردند، تصمیمات بهتری را اتخاذ نمایند. بطور مشابه سرمایه گذاران نیز ممکن است بتوانند نوسانات آتی ریسک سیستماتیک را بر مبنای اطلاعات حسابداری منتشر شده پیش بینی کنند.
همچنین در صورت وجود رابطه بین بتا و نسبت های مالی ، شواهدی برای سودمندی اطلاعات حسابداری و شناخت محتوای پیش بینی آن فراهم می شود.
پیشینه تحقیق
خلاصه بعضی از تحقیقاتی که در ارتباط بین اطلاعات حسابداری و بتای بازار اوراق بهادار را مورد بررسی قرار داده اند و با موضوع این تحقیق ارتباط نزدیک دارد، در زیر اشاره شده است:
1- بیورکتلر و شولز (1970)، بر اساس عقل سلیم، 7 متغیر شامل درصد پرداخت سود نقدی (سود نقدی به سود سهام) رشد دارایی ها، اهرم مالی، نقدینگی، اندازه شرکت، تغییر پذیری سود، و بتای حسابداری را که به نظر می رسید با ریسک ارتباط دارند را انتخاب کردند. ارتباط این متغیرها با بتا در سطح شرکت و نیز در سطح پرتفوی هایی متشکل از 5 شرکت بررسی شد. نتایج نشان داد که 4 متغیر شامل درصد تقسیم سود، اهرم مالی، تغییر پذیری سود و بتای حسابداری طی هر دو دوره و برای هر دو سطح شرکت و پرتفوی دارای رابطه معنادار آماری در سطح احتمال 1% بودند.
2-هامادا (1972)، اثر ساختار سرمایه را روی ریسک سیستماتیک سهام عادی، مورد آزمون قرار داد. وی به این نتیجه رسید که ریسک سیستماتیک شرکت که دارای بدهی است از بتای متوسط شرکت بدون بدهی بیشتر است.
3-ویلیام برین و یوجین لرز (1973)، در تحقیق خود تاثیر تعدادی از متغیرهای مالی (از جمله نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام، اندازه شرکت، نسبت سود پرداختی و تعداد سهام مبادله شده) را روی بتا مورد بررسی قرار دارند.
نتابج بدست آمده از این تحقیق بیانگر این مطلب بود که اگر چه بعضی از متغیرهای مالی از نظر آماری معنی دار نبودند ولی علامت ضرایب برآورده شده همگی با تئوریهای مالی مطابقت داشتند. به عنوان مثال رابطه ای منفی میان اندازه شرکت و نسبت سود پرداختنی با ریسک سیستماتیک مشاهده گردید و رابطه تعداد سهام مبادله شده با ریسک مثبت بود.
4- لو (1974)، مطالعه ای تحت عنوان ارتباط بین اهرم عملیاتی و ریسک انجام داد. در ابتدا از نظر تئوریک ثابت کرد، ریسک (کلی و سیستماتیک) با اهرم عملیاتی رابطه مثبت و با هزینه های متغیر رابطه منفی دارد. نتابج بدست آمده همه موافق فرضیات تحقیق بودند، یعنی هزینه های متغیر دارای رابطه منفی با هر دو نوع ریسک (کلی و سیستماتیک) و اهرم عملیاتی دارای رابطه مثبت با هر دو نوع ریسک بود.
5- بنزین و شالیت (1975) تحقیقی درباره ارتباط با عوامل تعیین کننده ریسک سهام شرکت ها انجام دادند. آنها تاثیر اهرم مالی، اندازه شرکت و سود پرداختی را روی ریسک سیستماتیک (بتا) مورد بررسی قرار دادند.
نتایج نشان داد که بتا دارای ارتباط مثبت با اهرم مالی و ارتباط منفی با سود پرداختی و اندازه شرکت می باشد.
6- بلکویی (1978) 15 نسبت مالی را انتخاب نمود و بر اساس رو ش تحلیل عاملی ارتباط بین 4 نسبت بهای تمام شده کالای فروش رفته- جمع دارایی ها، سود نقدی به سود هر سهم، دارایی جاری به بدهی جاری و بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سهام را با ریسک سیستماتیک مورد آزمون قرار داد. نتایج این تحقیق نشان داد که بین ریسک سیستماتیک سهام عادی و نسبت های فوق الذکر رابطه معنا داری وجود دارد. محیط مطالعه کانادا، تعداد شرکت های نمونه 55 شرکت و دوره مطالعه 1971 تا 1974 بود.
7- جهانخانی و لینگ (1980) تحقیقی پیرامون اثر سیاست های بانکهای تجاری و اثر آن روی ریسک انجام دادند. هدف آنها از این تحقیق، پی بردن به اثر سیاست های مالی مدیریت بانک ها، که در صورتهای مالی به صورت نسبت های حسابداری (مالی) بیان می شود. روی فرآیند ایجاد ریسک (ریسک سیستماتیک و ریسک کل) بود. نسبت های مالی مور استفاده در این تحقیق عبارت بودند از:
نسبت سود پرداختی، اهرم مالی، ضریب تغییرات میزان سپرده ها، ضریب تغییرات درآمد هر سهم، نسبت وام به سپرده، میزان وام های سوخته شده، میزان نقدینگی.
نتایج نشان داد که حدود 25% از تغییرات بتا و 43% از تغییرات ریسک کل توسط نسبت های مالی انتخاب شده قابل توجیه می باشد.
8- سالمی، ویرتانن، الی و کالانکی (1997)
در تحقیقی ارتباط بین نسبت های مالی و مجموعه ای از متغیرهای بازار (نرخ بازده، ریسک کل و ریسک سیستماتیک) را مورد بررسی قرار دادند.
متغیرهای مستقل شامل 20 نسبت مالی و متغیرهای وابسته شامل نرخ بازده، ریسک کل و ریسک سیستماتیک بودند.
قلمرو زمانی این تحقیق از 1976 تا 1993 بود که به سه دوره پنج ساله 1981-1976، 1987-1982 و 1993 و 1988 تقسیم شده بود.
نتایج نشان داد که بین نسبت های مالی و متغیرهای بازار رابطه ناپایداری وجود دارد. یا به عبارت دیگر رابطه بین نسبت های مالی و متغیرهای بازار در طول زمان تغییر کرد.
در بخش دیگری از این تحقیق، نسبت های مالی از 20 نسبت به 6 نسبت کلیدی زیر کاهش یافتند.
نسبت سریع، بدهی به سرمایه، بازده سرمایه (ROE)، گردش کل داراییها، جریان وجوه نقد به فروش.
نتایج نشان داد که بین نسبت های مالی فوق و متغیرهای بازار رابطه معنا داری وجود دارد.
9- در ایران آقای احمد پور (1378) ، مدلی برای پیش بینی ریسک سیستماتیک با استفاده از اطلاعات حسابداری تدوین و مورد آزمون قرار داد. با استفاده از رگرسیون یک متغیر، رابطه اهرم مالی، درجه اهرم عملیاتی، اندازه شرکت و فروش را با ریسک سیستماتیک (بتا) بررسی نمود نتایج نشان داد که اهرم مالی با ریسک رابطه مستقیم و اندازه شرکت با ریسک رابطه معکوس دارد. ولی اهرم عملیاتی با ریسک رابطه معناداری نداشت همچنین آقای قالیباف (1378) ارتباط بین اهرم مالی، ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک را مورد بررسی و آزمون قرار داد. نتایج تحقیق وی نشان داد که بین اهرم مالی و ریسک سیستماتیک و همچنین بین اهرم مالی و ریسک غیر سیستماتیک ارتباط معنی داری وجود ندارد.
فرضیه تحقیق:
فرضیه این تحقیق به شرح زیر می باشد:
بین اطلاعات حسابداری (بالاخص نسبت های مالی) و ریسک سیستماتیک سهام عادی، ارتباط معناداری وجود دارد.
متغیرهای تحقیق:
نرخ بازده: نرخی است که با توجه به سود سهام و تغییرات قیمت سهام و نیز اثرات ناشی از افزایش سرمایه و سود سهمی محاسبه می شود.
ریسک سیستماتیک (بتا): بخشی از ریسک را گویند که نتوان با تنوع بخشیدن سهام آن را کاهش داد. معیار اندازه گیری ریسک سیستماتیک، بتا می باشد که نزدیکی نوسان نرخ بازده یک نوع اوراق بهادار را در مقایسه با نرخهای بازده کلیه اوراق بهادار موجود در بازار اندازه گیری می کند و از رابطه زیر محاسبه می گردد:
بتای حسابداری: عبارت است از ضریب رگرسیون سودهای حسابداری یک شرکت با شاخص سودهای بازار شاخص قیمت سهام (نرخ بازده بازار)
شاخص قیمت سهام شاخص کل بورس تهران می باشد. بازدهی بازار با توجه به نوسان شاخص و بازدهها نقدی محاسبه می شود.
اطلاعات حسابداری: اطلاعات حسابداری که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته اند شامل 10 نسبت مالی می باشد که عبارتند از: نسبت کل بدهی به حقوق صاحبان سهام، نسبت خالص سرمایه در گردش به کل دارایی ها، نسبت سود عملیاتی به کل دارایی ها، نسبت بهای تمام شده کالای فروش رفته به کل دارایی ها، نسبت سود سهام نقدی به سود در دسترس برای سهامداران عادی، نسبت دارایی جاری به بدهی جاری، نسبت کل بدهی به کل دارایی ها، نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سهام، نسبت خالص سرمایه در گردش به فروش، نسبت بهای تمام شده کالای فروش رفته به موجودی کالا می باشد.
روش تحقیق:
روش تحقیق پیمایشی از نوع همبستگی میباشد.
جامعه آماری:
جامعه آماری، شامل کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد که دارای شرایط زیر می باشند:
1-حداکثر تا پایان سال 1375 در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده باشند
2-سهام آنها طی سالهای 1376 تا 1380 بطور مداوم در بورس اوراق بهادار تهران معامله شده باشد.
3-پایان سال مالی آنها اسفند ماه باشد.
4-شرکت سرمایه گذاری نباشند.
گروه نمونه و روش نمونه گیری
یکی از مهم ترین مباحث روش شناسی هر تحقیق علمی، انتخاب حجم نمونه و روش نمونه گیری است. یک نمونه ایده آل آنقدر بزرگ است که می تواند معرف دقیق جامعه ای باشد که محقق می خواهد نتیجه تحقیق را به آن تعمیم دهد و آنقدر کوچک است که از نظر دستیابی به آزمودنیها مقرون به صرفه است. (شریفی، 1374: 30) واحد نمونه گیری تحقیق حاضر شرکت هایی جامعه آماری است. یا توجه به شروط مشخص شده برای جامعه آماری شرکت های مورد مطالعه، تعداد 1676 شرکت به عنوان جامعه آماری تحقیق مورد مطالع قرار گرفته اند. برای برآورد حجم نمونه با توجه به مشخص بودن تعداد جامعه آماری از فرمول نمونه گیری کوکران استفاده شده است. با توجه به اینکه شاخص های آماری مربوط به اطلاعات مورد مطالعه در دسترس نیست، بنابراین از مقادیر p و q بجای واریانس استفاده شده و بر اساس سطح اطمینان آماری 95% و میزان خطای نمونهگیری 07/0 و بالاترین میزان واریانس (50/0=p، 50/0=q) حجم نمونه برآورد شده و تعداد 90 شرکت انتخاب و براساس روش تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب است.
روش گردآوری اطلاعات
اطلاعات مورد نیاز از متن صورتهای مالی اساسی، اطلاعیه های مجامع شرکت ها و گزارش های ماهانه و سالانه بورس اوراق بهادار تهران استخراج شده اند.
پس از جمع آوری اطلاعات به روش فوق، متغیرهای تحقیق با استفاده از نرم افزار صفحه گسترده اکسل محاسبه خواهند گردید.در حقیقت برای گردآوری اطلاعات از منبع ثانویه یعنی اسناد سازمانی منتشر شده در cd شرکت اطلاعات رسانی بورس استفاده شده است.
روش تجزیه و تحلیل داه ها
برای تجزیه و تحلیل داده های تحقیق حاضر ابتدا ازروش تحلیل عاملی اکتشافی برای شناسایی عاملهای کلی استفاده می شودوسپس با استفاده از تحلیل رگرسیون چند گانه تاثیر عاملهای شناسایی شده برروی متغیر وابسته ریسک سیستماتیک سهام عادی بررسی می شود.
1- تحلیل عاملی
تحلیل عاملی یکی از روش آماری است که بیشترین استفاده را در تحقیقات چند متغیری دارد. محققان غالباً متغیرهای زیادی را در یک تحقیق اندازه گیری می کنند. هر یک از این متغیرها منعکس کننده جنبه های مختلفی از یک مفهوم جامع هستند. در چنین شرایطی تجزیه و تحلیل و در نهایت تفسیر نتایج دشواری می شود. تحلیل عاملی براساس ملاک های تجربی و علمی تعداد متغیرها را که خیلی زیاد هستند به چند عامل کاهش می دهد و به این ترتیب با تبدیل متغیرها به چند عامل، تجزیه و تحلیل و تفسیر آنها آسان تر می شود. (علی دلاور 1382)
تحلیل عاملی، عمل تقلیل متغیرها به عامل را از طریق گروه بندی کردن متغیرهایی که با هم همبستگی متوسط یا نسبتاً بالایی دارند انجام میدهد. در این روش متغیرهایی کـه بـا هم همبستگی دارنـد، دسته بندی میشوند. دسته نخست، عامل اول نامیده میشود ونمایانگر متغیرهای است که بیشترین همبستگی درونی را با یکدیگر دارند.
ضریب همبستگی هر متغیر با هر عامل، وزن عامل نامیده می شود.
2- تحلیل رگرسیون چندگانه
رگرسیون چندگانه برای تخمین یا پیش بینی تغییرات یک متغیر به وسیله متغیرهای دیگر مورد استفاده قرار می گیرد. تحلیل رگرسیون این امکان را برای محقق فراهم می کند تا تغییرات متغیر وابسته را از طریق متغیرهای مستقل پیش بینی و سهم هر یک از متغیرهای مستقل را در تبیین متغیر وابسته تعیین کند. فرمول عمومی معادله رگرسیون چندگانه عبارتست از:
Yi = βo+ β1x1i+ β2x2i+ … + βpxpi+ ei
Yi = مقدار پیش بینی شده متغیر Y
βo = مقدار ثابت یا عرض از مبدا نقطه تقاطع خط رگرسیون با محور Y
βi= ضریب رگرسیون یا شیب منحنی
x = مقادیر متغیرهای مستقل
ei = مقدار خطا
ضریب همبستگی چندگانه رابطه بین Yi و ترکیب خطی چندینx را بیان می کند. برای آزمون فرضیه ها، اثر متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته آزمون می شود. مدل یک ضریب βi به متغیر i ام اختصاص می دهد و این فرض را آزمون می کند که آیا هر یک ازβi صفر هستند یا خیر. (هومن، 1380: 85)
ضریب تعیین شاخصی است که نسبت تغییرات بیان شده متغیر مستقل را بر متغیر وابسته نشان می دهد. ضریب تشخیص توان دوم همبستگی پیرسون است. ضریب تشخیص مقدار درصدی از تغییرات کل متغیر وابسته است که به وسیله مدل خطی بیان میشود و با رابطه /SSE R2=SSR محاسبه میشود. اگر مقدار متغیر وابسته، برآورد آن تحت مدل رگرسیونی و متوسط مقادیر متغیر وابسته فرض شوند، آنگاه SSE مجموع مربعات خطا و SSR مجموع مربعات مدل رگرسیونی بر مبنای روابط زیر محاسبه میشوند و R2 را ضریب تبیین مدل میگویند.
ضریب تشخیص به این صورت تحلیل می شود که: 1) فرضیه صفر: متغیر مستقل هیچ تغییری در متغیر وابسته ایجاد نمی کند (R2=0) و 2) تمام تغییرات متغیر وابسته توسط متغیر مستقل بیان می شود. (R2=1) هر چه قدر مطلق ضریب تعیین از صفر بزرگتر و به 1 نزدیکتر باشد، نشانگر قوی بودن رابطه بین متغیر مستقل و وابسته است و میزان توجیه و سهم تاثیر متغیر مستقل بر وابسته را نشان می دهد. در تحلیل رگرسیون چند برای ازمون فرضیه ها از دو ازمون ضریب کلی و ضرایب جزئی استفاده می شود که در ادامه به آنها پرداخته شده است.
1- آزمون معنی دار بودن ضرایب کلی (f)
برای آزمون ضریب کلی رگرسیون از آماره f استفاده می شود. در آزمون معنی دار بودن کل رگرسیون فرضیه ها بصورت زیر است.
H0: ضرایب کل رگرسیون برابر با صفر است
H1: حداقل یکی از ضرایب متغیر مستقل معنی دار است
در صورتیکه آماره محاسبه شده آزمون، بزرگتر از آماره بحرانی باشد و یا سطح معنی داری محاسبه شده کوچکتر از 05/0 باشد، نشان دهنده این است که حداقل یکی از متغیرهای مستقل دارای ضریب رگرسیون معنی دار است که نشان دهنده وجود حداقل یک رابه خطی معنی دار بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته است.
2- آزمون معنی دار بودن ضرایب جزئی رگرسیون(t)
برای آزمون ضریب جزئی رگرسیون از آزمون t استفاده می شود. در این آزمون فرضیه صفر دلالت بر معنی دار نبودن ضریب جزئی رگرسیون هر یک از متغیرهای مستقل است. فرضیه های این آزمون بقرار زیر است.
H0: β=0
H1: β≠0
در صورتیکه آماره محاسبه شده آزمون برای هر متغیر، بزرگتر از آماره بحرانی باشد و یا سطح معنی داری محاسبه شده کوچکتر از 05/0 باشد، نشان دهنده این است ضریب رگرسیون آن متغیر مستقل معنی دار است و فرضیه صفر دال بر نبودن تاثیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته ببه صورت معنی دار رد می شود و فرضیه مخالف آن با توجه به جهت مثبت یا منفی بودن حفظ می شود.
قلمرو تحقیق:
قلمرو موضوعی: تحقیق در حوزه مدیریت مالی است.
قلمرو زمانی: چون در زمان شروع تحقیق اطلاعات مالی شرکت های مورد بررسی تا سال 1380 در بورس اوراق بهادار تهران موجود بود، بنابراین سالهای 1376 تا 1380 به عنوان قلمرو زمانی این تحقیق انتخاب گردید.
قلمرو مکانی: قلمرو مکانی این تحقیق، بورس اوراق بهادار تهران است.
هدف تحقیق و دلایل انتخاب موضوع:
(سرمایه گذاری عبارت است از صرف وجوه در حال حاضر به امید دریافت عایدات بیشتر در آینده. در این تعریف 2 عامل بسیار مهم وجود دارد 1-زمان 2-خطر)
معیار سنجش ریسک سیستماتیک، فاکتور بتا می باشد. به عبارت دیگر: فاکتور بتا، نزدیکی نوسان نرخ بازده یک نوع اوراق بهادار را در مقایسه با نرخ های بازده کلیه اوراق بهادار موجود در بازار اندازه گیری می کند. چنانچه سرمایه گذاران مالک مجموعه های سرمایه گذاری در اوراق بهادار متنوع باشد، بتای یک فقره اوراق بهادار عامل تعیین کننده ای در قیمت گذاری اوراق بهادار مزبور محسوب می شود. (رضا شباهنگ 1372)
سرمایه گذاران برای به حداکثر رساندن ثروت مورد انتظار خود از کل اطلاعاتی که به تعیین و قیمت گذاری اوراق بهادار مربوط می شود استفاده می کنند. یکی از مهمترین اطلاعاتی که به تعیین بازدهی و قیمت گذاری اوراق بهادار مربوط می شود فاکتور بتا می باشد.
بنابراین هدف و انگیزه اصلی محقق از انتخاب موضوع، بررسی بعضی شواهد تجربی درباره ارتباط بین ریسک سیستماتیک سهام عادی و اطلاعات حسابداری (بالاخص نسبت های مالی) می باشند. با شناخت عوامل موثر حسابداری بر ریسک سیستماتیک (بتا) مدیران واحد تجاری قادر خواهند گردید بطور بهتری تصمیم گیری کنند. همچنین سرمایه گذاران نیز خواهند توانست نوسانات آتی ریسک سیستماتیک را بر مبنای اطلاعات حسابداری پیش بینی کنند.
چارچوب نظری :
متغیرهای ریسک شرکت از اطلاعات حسابداری قابل استخراج می باشند. زیرا اطلاعات حسابداری منعکس کننده تصمیمات مالی و عملیاتی شرکت می باشند. بنابراین ممکن است نسبتهای مالی، اطلاعاتی درباره ریسک سیستماتیک عادی بیان کنند. معیارهای ریسک حسابداری می توانند جنبه های مختلف از عدم اطمینان مرتبط با جریان سوددهی شرکت را بیان کنند. (بلکویی 1977)
بر مبنای مفاهیم مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای ریسک سیستماتیک سهام عادی به طور مستقیم با اهرم مالی و به طور معکوس با نقدینگی، سوددهی و فعالیت در ارتباط میباشند. (بلکویی 1978)
از این رو نسبتهای مالی می توانند به عنوان معیارهای ریسک سیستماتیک مفید باشند. در این پژوهش براساس نظریه بلکویی تاثیر نسبت های مالی بر ریسک سیستماتیک مطالعه شده است.
محدودیتهای تحقیق
1- با توجه به جامعه آماری یافته های تحقیق فقط قابل تعمیم به شرکتهای پذیرفته شده غیر سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار است وبه شرکتهای غیر پذیرفته شده قابل تعمیم نیست.
2- یافته های تحقیق فقط قابل تعمیم به بورس اوراق بهادار تهران می باشد وقابل تعمیم در بورس اوراق بهدار شهر های دیگر نیست.
3- از بین نستهای مالی فقط 10 نسبت های مالی مورد مطالعه قرار گرفته است.
4- با توجه به اینکه صورتهای مالی تمامی جامعه آماذی مورد نمطالعه در آخر اسفند ماه بسته نشده است باعث افت گروه نمونه شده است.
5- نتایج به دست آمده براساس طرح تحقیق علی-مقایسه ای صورت گرفته است (گذشته نگر) که براساس شواهد رابطه علیت به آن فرض شده است ورابطه علایت فرض شده در تحقیق و نتایج بدست آمده قطعیت ندارد.بنابراین در تعمیم نتیجه باید جانب احتیاط رعایت شود.
در سال 1952 هری- مارکوئیتز[1] تئوری مجموعه اوراق بهادار ( پرتفوی ) را ارائه داد. او فرض خود را بر این گذاشت که سرمایه گذاران الزاماً در پی به حداکثر رسانیدن بازده مورد انتظار نیستند. اگر آنها فقط در پی به حداکثر رسانیدن بازده مورد انتظار بودند تنها در یک قلم دارایی که دارای بیشترین بازده مورد انتظار است سرمایه گذاری می کردند. ولی با یک نگاه می توان مشاهده کرد که سرمایه گذارها صاحب پرتفوی هستند. در توجیه این رفتار می توان گفت که سرمایه گذارها به صورت همزمان به دو پدیده رسیک و بازده توجه می کنند. با سرمایه گذاری در یک مجموعه اوراق بهادار می توان ریسک راپایین آورد بدون آنکه نرخ بازده مورد نظر کاهش یابد. (جهانخانی و پارسائیان 1376)
ادبیات حسابداری مالی و بالاخص مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای [2] ریسک سیستماتیک با ریسک بازار راشناسایی کرده است. این بحث وجود دارد که ممکن است تفاوتهای ریسک سیستماتیک بین شرکتها به علت تفاوت در تصمیمات مالی شرکت ها باشد.
بعبارت دیگر چنین تصور میشود که متغییر های ریسک شرکت از اطلاعات حسابداری قابل استخراج می باشند. زیرا اطلاعات حسابداری منعکس کننده تصمیمات مالی و عملیاتی شرکت می باشند. بنابراین ممکن است نسبتهای مالی، اطلاعاتی درباره ریسک سیستماتیک عادی بیان کنند.( بلکویی 1977)
اگر چه هیچکدام از معیارهای ریسک حسابداری سنتی بر مبنای توان کوواریانس بازدهی ها بیان نشده اند، ولی می توانند جنبه های مختلف از عدم اطمینان مرتبط با جریان سوددهی شرکت را بیان کنند. به عنوان جانشین هایی برای کل تغییر پذیری بازدهی سهام عادی شرکت در نظر گرفته شوند ( بلکویی 1978)
مدل قیمت گرایی دارایی سرمایه ای نیز بطور ضمن بیان می دارد که نسبت های مالی می توانند بعنوان جانشنی هایی برای ریسک سیستماتیک استفاده گردند . بر مبنای مفاهیم مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای ریسک سیستماتیک سهام عادی به طور مستقیم با اهرم مالی و به طور معکوس با نقدینگی، سوددهی و فعالیت در ارتباط میباشند. (بلکویی 1978)
از این رو نسبتهای مالی می توانند به عنوان معیارهای ریسک سیستماتیک مفید باشند. در ادامه این فصل ابتدا به تشریح مفهوم ریسک خواهیم پرداخت. سپس تئوری پرتفوی، مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای، نسبت های مالی، رابطه تئوریک بین نسبت های مالی و ریسک را بیان خواهیم کرد. در انتها سوابق تحقیقاتی که ارتباط بین ریسک سیتسماتیک سهام عادی و نسبتهای مالی را مورد بررسی و تحقیق قرار داده اند، ذکرخواهیم نمود.
تعریف ریسک
اقتصاد دانان متعددی ریسک سرمایه گذاری را پراکندگی بازده تعریف کرده اند. برای مثال کینز ریسک سرمایه گذاری را احتمال انحراف از میانگین بازده تعریف کرده است. مطابق نظر کینز، شخصی که در یک دارایی سرمایه گذاری میکند که بازده آن به میزان زیادی از پراکندگی برخودار است بایستی بابت ریسکی که تحمل میکند ما به ازایی دیافت کند (لوی وسارنات 1984)
مشابه نظر کینز، هیکس نیز ریسک را واریانس بازده تعریف می کند. هیکس تاکید می کند یک سرمایه گذاری که بازده آن پراکندگی بیشتر داشته باشد. ( با فرض داشتن بازده مورد انتظار مشخص) از جذابیت کمتری برخوردار است. بدین ترتیب هیکس نیز تاکید می کند که وقتی بازده نا مطمئن است عامل پراکندگی نیز عامل با اهمیتی است که بر تصمیمات سرمایه گذاران موثر است. اگر چه مارس چاک می گوید که برای تصمیم گیری در شرایط ریسک باید تمام شرایط توزیع بازده را در نظر گرفت با این حال در بسیاری از موارد مخلوط کردن دو مولفه کافی است. « امید ریاضی و ضریب تغییرات» به عبارت دیگر مارس چاک نیز ریسک سرمایه گذاری را واریانس یا ضریب تغییرات معرفی می کند (لوی و سارنات 1984)
دومار ریسک سرمایه گذاری در شرایط عدم اطمینان را احتمال تحمل زیان تعریف کرده است و بنابراین پیشنهاد می کند که سرمایه گذاران باید ریسک را فقط بر مبنای احتمال زیان اندازه گیری کنند. این نویسنده شاخصی کمی از ریسک ارائه کرده که تحت تاثیر احتمال تحمل زیان و مقدار زیان احتمالی است. بدین ترتیب او بر بخش منفی توزیع احتمال تاکید کرد و مطابق مدل او پراکندگی بیشتر ضرورتا به معنی ریسک بیشتر نیست. (لوی وسارنات 1984)
اگر چه تفاوتهایی بین تعاریف مشخص از ریسک و عدم اطمینان وجود دارد، اما در اغلب نوشته های مالی دو تعریف که مترادف هم می باشند بکار گرفته شده است. یک تعریف ریسک عبارت از عدم اطمینان نسبت به وقوع رخدادهای آینده و تعریف دیگر عبارت از احتمال رخداد وقایع نا مطلوب می باشد. متعاقبا در بحث تئوری پرتقوی چندیـن روش را برای اندازه گیری ریسک، در هنگـامیکه تئـوری را بیان میکنیم، مورد بررسی قرارخواهیم داد
طبقه بندی ریسک
الف) ریسکهائی که بیانگر ویژگیهای درونی شرکت ها است:
ریسک تجاری[3]
ریسک تجاری مربوط می گردد به بی اعتمادی به برآوردهای آتی بازده دارایی ها، یا عدم اطمینان به بازده حقوق صاحبان سهام در صورتی که شرکت برای تامین مالی خود ازبدهی استفاده نکرده باشد. این ریسک تنها عامل بسیار مهم در تعیین ساختار سرمایه شرکت است. (سید مجید شریعت پناهی 1376)
ریسک تجاری به عوامل مختلفی بستگی دارد که مهمترین آنها عبارتند از :
- دامنه تغییرات تقاضا: هر مقدار میزان تقاضا برای محصولات شرکت دارای ثبات بیشتری باشد (در صورت ثابت بودن بقیه عوامل) ریسک تجاری آن شرکت کمتراست.
- دامنه تغییرات قیمت فروش. شرکت هایی که محصولاتشان را بازاردهای پرنوسان به فروش می رسد نسبت به شرکت های که قیمت محصولات آنها دارای ثبات نسبی است در معرض ریسک تجاری بیشتری قرار دارند.
- دامنه تغییرات قیمت نهاده ها : شرکت هایی که قیمت نهاده های آنها دارای تغییرات زیادی است ریسک تجاری زیادی دارند.
- توانایی تعدیل محصولات تولیدی در مقابل قیمت نهاده ها: برخی از شرکتها در افزایش قیمت محصولات تولیدی خود در مقابل افزایش هزینه نهاده ها شکل چندانی ندارند. و هر مقدار توانایی تعدیل قیمت محصولات تولیدی آنها بیشتر باشد ریست تجاری آنها کمتر خواهد بود. این عامل بویژه در دوره هایی که تورم بالا باشد دارای اهمیت خاصی می باشد.
- دامنه هزینه های ثابت (اهرم عملیاتی): اگر در صد زیادی از هزینه های شرکت ثابت بـاشد و در نتیجه کـم شدن تقـاضـا کاهش نیابد، این امر باعث افزایش ریسک تجـاری شرکت می گردد، به این عامل، اهرم عملیاتی اطلاق میگردد.
اگرچـه برخـی از ایـن عوامل مربوط به ماهیت صنعتی میشود که شرکتها در آن فعالیت میکنند، ولی هـر یک از آنها تـا حدودی به وسیله مدیـریت قـابـل کنترل میباشند. برای مثال بسیاری از شرکتها می توانند به وسیله اجرای سیاستهای خاص بازاریابی برای تعداد آحاد فروش و قیمت فروش کالاهای خود