پیشگفتار
امروزه، دانش رسمی، فن آوریهای جدید و زیادی را پدید آورده که برخی از آنها با شرایط و نیازهای جوامع روستایی تناسب ندارند. علاوه بر این، برخی از آن فنآوریها، پیامدهای نامطلوبی رانیز به بار آوردهاند.
دانشبومی بهمنظور تکمیلدانش رسمی ازقابلیتهای زیادی برخوردار است. بهعبارت دیگر، دانشبومیبه اعتباردانشرسمی موجب افزایشعرضه فنآوریهایمناسبمیگردد. بدونشک، تلفیقدانشبومی و دانشرسمی بهکاربردپایدار فنآوریهانیزکمک خواهدکرد.
اگر چه از دیرباز گفتهاند که برای رفع مشکل فنآوریها باید دانش بومی و دانش رسمی را تلفیق نمود، اما در رابطه با ماهیت "دانش جدید" ، "دانش پیشین" و "شیوه تلفیق آنها"، شناخت محدودی وجود دارد.
مقاله حاضر، اختلافات موجود بین دانش بومی و دانش رسمی را دستهبندی و ارائه نموده است. این مقاله تأکید مینماید که هیچ نوع تقابلی بین دانش بومی و دانش رسمی وجود ندارد. به عبارت دیگر بین دانش بومی و دانش رسمی، تفاوت وجود دارد، ولی هیچ گونه اختلافی مشاهده نمیشود.
در پایان مقاله به منظور تلفیق دانش بومی و دانش رسمی، راهکارهایی پیشنهاد شده که عبارتاند از:
1) اصلاح تفکر حاکم؛ قشر دانشگاهی باید بومیان و دانش آنها را باور کند.
2) اصلاح نظامهای یاددهی - یادگیری؛ شیوههای آموزشی "دوسویه" و "پایین به بالا" به ترتیب باید جایگزین شیوههای "یک سویه" و "بالا به پایین" گردد. همچنین لازم است که دانش بومی به عنوان یک سرفصل به برنامههای درسی دورههای آموزش عالی در سطوح کارشناسی و کارشناسی ارشد افزوده شود.
3) اصلاح نظامهای پژوهشی؛ حتیالامکان باید تمام سوگیریهای پژوهش را کنترل نمود. علاوه بر این، پژوهشگران باید از انواع شیوههای پژوهشی بهره گیرندو به یک شیوه خاص بسنده نکنند.
4) حذف موانع ارتباطی؛ باید تمام موانع ارتباطی موجود بین بومیان و متخصصان علوم جدید حذفشود.
لازم بهذکراستکهروششناسیمقاله حاضر، مبتنیبرمطالعهاسنادی وکتابخانهایاست.
× واژههای کلیدی: دانش بومی، توسعه پایدار
مقدمه
تاکنون از سوی اندیشمندان، تعاریف متنوع و متعددی برای دانش بومی ارائه شده که برخی از این تعاریف به دلیل تفاوت دیدگاه و نگرش با هم متفاوت و حتی متناقض هستند. در اغلب این تعاریف، عبارت و واژههایی نظیر دانشبومی، دانش فنی بومی، بومشناسی یا علم قومی، علم محلی، علم سنتی، علم مردمی علم روستایی به چشم میخورد.
استفاده از یک واژه خاص برای توصیف دانش بومی، معضلاتی را به همراه دارد. مثلاً واژه »علممردمی« کهممکناست برایتوصیف "نظامدانش" گروهیاز مردم روستایی استفادهشود، دانش را به خوبی معرفی نمیکند؛ زیرا واژه »علم« (Science)، دلالتهای خاصی دارد. از جمله اینکه ممکن است تصور شود، هدف از آن، شناسایی یک قومخاص باشد.
واژه مذکور برای برخی افراد ممکن است تعبیر روششناسی، نحوه استخراج، انتقال و تفسیر نظام دانش یک قوم را داشته باشد. (1991 , Williams and Muchena )
هر یک از صاحبنظران در تعریف دانش بومی، براساس دیدگاه و نگرش به موضوع بر ابعاد خاصی از دانش بومی تأکید بیشتری داشتهاند. چمبرز (1987) با تأکید بر نقش مردم در فرآیند توسعه معتقد است که عبارت »دانش مردم روستایی« رساتر از سایر عبارتهاو واژههاست. منظور از مردم روستا، کشاورزان تولیدکننده (کوچک و بزرگ)، خریداران نهادهها، فروشندگان محصولات کشاورزی و غیره است. کلمه مردم نیز در عبارت فوق بر این نکته تأکید دارد که این دانش در »سینه« مردم وجود دارد و کمتر مکتوب شده است. کلمه دانش نیز به کل نظام دانش اطلاق میگردد که شامل مفاهیم، اعتقادات، نگرشها و فرآیندهای کسب، ذخیره و انتقال دانش میشود.
رولینگ (1987) که از زاویه "سیستم دانش و اطلاعات" به موضوع دانش بومی نگریسته، معتقد است که واژه »نظام دانش« (Knowledge system) بر تقسیم یا تسهیم مجموعهای از معانی، مفاهیم و سایر محصولات ذهنی توسط گروهی از مردم برای کنترل و یا سازگار شدن با محیط پیرامون خود دلالت دارد. به اعتقاد وی، عناصر و اجزای »نظام دانش«، مردم یا مؤسسهها نیستند؛ بلکه نگرشها، شناختها، ارزشها، باورها و نظایر آن هستند.
ویلیامز و موچینا( p:53 ,1991) به نقل از مککلور دانش بومی را از منظر »شناختشناسی« اینگونه معرفی کردهاند که همانا دانش بومی:
»شیوه های یادگیری، فهم و نگرش به جهان که نتیجه سالها تجربه و مشکل گشایی بر اساس آزمون و خطا به وسیله گروههایی از مردم در حال فعالیت میباشد که منابع در دسترس آنها را در محیط خود به کار برده و تجربه کردهاند.«
لیونبرگر و گوین، دانش بومی را دانشی تعریف کردهاند که کشاورزان آن را به کمک تجربه خود آموخته و از نسلی به نسلی دیگر منتقل میکنند. این دانش بتدریج رشد کرده و در طول زمان، مورد آزمایش قرار گرفته و با محیط تطبیق یافته و سازگار شده است. به منظور شناخت بهتر و عمیقتر مفهوم دانش بومی، مقایسه ویژگیهای آن با دانش رسمی میتواند برخی از زوایای پنهان و ابعاد کاربردی آن را در فرآیند توسعه روشنتر نماید. به همین دلیل در زیر به خلاصهای از این مقایسه اشاره میشود:
مقایسه ویژگیهای دانش بومی و دانش رسمی
دانش بومی از جهات مختلف با دانش رسمی شباهت و تفاوت دارد. بدیهی است که تفاوت دانش بومی و دانش رسمی به معنای تقابل آنها با یکدیگر نیست؛ بلکه هریک از آنها ویژگیهای خاصی دارند که یکی را از دیگری »متمایز« ساخته است. مقایسه برخی از ویژگیهای دانش بومی و دانش رسمی را در حوزه کشاورزی میتوان در جدولهای شماره 1 و 2 مشاهده نمود. با توجه به محتوای جدولهای مذکور میتوان نتیجه گرفت که هیچگونه تقابل و تعارضی بین دانش بومی و علم رسمی وجود نداشته و این دو میتوانند در جهت نیازهای توسعهای، یکدیگر را تکمیل نمایند.
شامل 31 صفحه Word
دانلود تحقیق تلفیق دانش بومی و دانش رسمی،ضرورت دستیابی به توسعه پایدار کشاورزی