فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله سبک زندگی اسلامی

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله سبک زندگی اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

سبک زندگی اسلامی

 


الف) در چهار سوره قرآن مجید، به نیکی به والدین بلافاصله بعد از مسئله توحید قرار گرفته است. این همردیف بودن، بیانگر این است که اسلام تا چه حد برای پدر و مادر احترام می‏گذارد.
?) (.....لا تعبدون الا الله و بالوالدین احساناً» بقره /?? (.... بجز خدا را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید).
?) (واعبدوا الله و لا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین احساناً» (نساء ??) و خدا را بپرستید و چیزی را با او شریک نکنید و به پدر و مادر نیکی کنید.
ب: اهمیت این موضوع تا آن پایه است که هم قرآن و هم روایات، صریحاً توصیه می‏کنند که حتی اگر پدر و مادر کافر باشند، رعایت احترامشان لازم است.
?) ( وقضی ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احساناً» (اسراء ??) و پروردگارت حکم کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید.
?) (الا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین احساناً» (انعام ???) چیزی را با او شریک نکنید و به پدر و مادر نیکی کنید.
?) (و آن جاهداک علی ا ن تشرک بی مالیس لک به علم فلا تطعمها و صاحبهما فی الدنیا معروفاً» (لقمان ??) و اگر آنان به تو اصرار کنند که با من آنچه را که علم به آن نداری، شریک کنند اطلاعتشان مکن ولی در دنیا به نیکی با آنان رفتار کن.
ج) شکرگزاری در برابر پدر و مادر در قرآن مجید در ردیف شکرگزاری در برابر نعمتهای خدا قرار داده شده است؛ چنانکه می‏خوانیم: «ا ن اشکرلی ولوالدیک الی المصیر» (لقمان ??) مرا و پدر و مادرت را شکرکن که بازگشت به سوی من است؛ با این که نعمت خدا بیش از آن اندازه است که قابل احصا و شماره باشد، پس، این دلیل بر عمق و وسعت حقوق پدران و مادران است.
قرآن حتی کمترین بی‏احترامی را در برابر پدر و مادر، اجازه نداده است. در حدیثی، امام صادق (ع) می‏فرمایند: «لو علم الله شیئاً هو ادنی من اف لنهی عنده و هو من ادنی العقوق، و من العقوق ا ن ینظر الرجل الی و الدیه فیجد النظر الیها» اگر چیزی کمتر از «اف» وجود داشت، خدا از آن نهی می‏کرد. «اف» کمترین اظهار ناراحتی است. و از این جمله، نظر کردن تند و غضب آلود به پدر و مادر است.
ه) با اینکه جهاد یکی از مهمترین برنامه‏های اسلامی است، تا هنگامی که جنبه وجوب عینی نداشته باشد، بودن در خدمت پدر و مادر از آن مهمتر است. پس اگر حضور در این جهاد موجب ناراحتی آنان شود، جایز نیست. در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است که مردی نزد پیامبر اسلام (ص) آمد و عرض کرد، جوان با نشاط وورزیده‏ای است و جهاد را دوست دارد، ولی مادرش از این موضوع ناراحت می‏شود. پیامبر (ص) فرمودند: «ارجع فکن مع والدتک فوالذی بعثنی بالحق لانسها بک لیله خیر من جهاد فی سبیل الله سنه» برگرد و با مادر خویش باش. قسم به آن خدایی که مرا به حق مبعوث کرد، یک شب مادر با تو مأنوس شود، از یک سال جهاد در راه خدا بهتر است.
البته، هنگامی که جهاد جنبه وجوب عینی پیدا کند، کشور اسلامی در خطر قرار گیرد و حضور همگان لازم شود، هیچ عذری حتی نارضایتی پدر و مادر پذیرفته نیست.
پبامبر (ص) فرمودند: «ایاکم وعقوق الوالدین فان ریح الجنه توجد ممن سیرع الف عام ولایجدها عاق» از عاق پدر ومادر بترسید زیرا بوی بهشت از هزار سال راه به مشام می‏رسد؛ اما هیچگاه به کسانی که مورد خشم پدر و مادر هستند نخواهد رسید.
این تعبیر، اشاره لطیفی به این موضوع دارد که چنین اشخاصی نه تنها در بهشت گام نمی‏گذارند، بلکه در فاصله بسیار زیادی از آن قرار دارند و حتی نمی‏توانند به آن نزدیک شوند. سید قطب در تفسیر فی‏ظلال القرآن، حدیثی به این مضمون از پیامبر (ص) نقل می‏کند که مردی که مادرش را بر دوش گرفته بود و طواف می‏داد، پیامبر (ص) را در همان حال مشاهده کرد. عرض کرد: «آیا حق مادرم را با این کار انجام دادم».
پیامبر فرمودند: «نه، حتی جبران یکی از ناله‏های او را به هنگام وضع حمل» نمی‏کند.

 

یک نکتة که دراینجا باید ذکر شود، این است که گاه می‏شود پدر و مادر پیشنهادهای غیر منطقی یا خلاف شرع به انسان می کند، بدیهی است اطاعت آنان در هیچ یک از این موارد، لازم نیست. ولی با این حال، باید با برخورد منطقی و انجام دادن وظیفه امر به معروف و نهی از منکر در بهترین صورتش، با این گونه پیشنهادها برخورد کرد. امام کاظم (ع) می‏فرمایند: «کسی نزد پیامبر (ص) آمد و از حق پرد وفرزند سئوال کرد. فرمودند: باید او را با نام صدا نزند (بلکه بگوید پدرم)، جلوتر از او نرود، قبل از او ننشیند و کاری نکند که مردم به پدرش بدگویی کنند (نگویند خدا پدرت را نیامرزد که چنین کردی)».
? توحید و نیکی به پدر و مادر، سرآغاز یک رشته احکام مهم اسلامی
«لا تجعل مع الله الها اخر فتقعد مذموماً مخذولاً و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاء و بالوالدین احساناً اما یبلغن عندک الکبر احدهما اوکلاهما فلا تقل لهما «اف» و لا تنهر هما و قل لهما قولاً و کریماً و احفض لهما جناح الذال من الرحمه و قل رب ارحمهما کما ریبانی صغیراً ربکم اعلم بما فی نفوسکم ان تکونوا صالحین فانه کان للاوابین غفوراً» (اسراء ??-??) با خدای یکتا، خدای دیگری به خدای مگیر که نکوهیده و خوار خواهی ماند. پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. هر گاه تا تو زنده هستی هر دو یا یکی از آن دو سالخورده شوند، آنان را میازار و به درشتی خطاب مکن و با آنان به اکرام سخن بگو. در برابرشان از روی مهربانی سر تواضع فرود آور و بگو: ای پروردگار من، همچنانکه مرا در خردی پرورش دادند، بر آنان رحمت آور. پروردگارتان از هر کس دیگر به آنچه در دلهایتان می‏گذرد. داناتر است. و اگر از صالحان باشید. او توبه کنندگان را می‏آمرزد.
آیات مورد بحث، سر آغازی برای بیان یک سلسه از احکام اساسی اسلام که با مسئله توحید وایمان شروع می‏شود، توحیدی که خمیر مایه همه فعالیتهای مثبت و کارهای نیک و سازنده است. آیه نخست با توحید شروع شده است و تاکید می‏کند که نباید برای خداوند یگانه هیچ معبودی قرار داد. آیه نمی‏گوید: «معبود دیگری را با خدا پرستش مکن». بلکه می گوید: قرار مده» تا معنای وسیعتری داشته باشد. یعنی، نه در عقیده، نه در عمل، نه در دعا و تقاضا، و نه در پرستش معبود دیگری را در کنار «الله» قرار مده.
سپس به بیان نتیجه شرک می‏پردازد، که همانا با نکوهش و خواری نشستن است. انتخاب کلمه «قعود» (نشستن) در اینجا، اشاره به ضعف و ناتوانی است، زیرا در ادبیات عرب، این کلمه کنایه از ضعف است؛ همانگونه که گفته می‏شود: « قعد به الضعف عن‏القتال» (ناتوانی سبب شد که از بیکار با دشمن بنشیند).
از جمله بالا استفاده می‏شود که شرک، سه اثر بسیار بد در وجود انسان می‏گذارد:
?) شرک مایه ضعف، ناتوانی، زبونی و ذلت است؛ در حالی که توحید، عامل قیام، حرکت و سرافرازی است.
?) شرک، مایه مذمت ونکوهش است؛ چرا که یک خط روشن انحرافی است، در برابر منطق عقل و کفرانی است آشکار، در مقابل نعمت پروردگار. و آنکس که تن به چنین انحرافی دهد، در خور مذمت است.
?) شرک سبب می‏شود که خداوند، مشرک را به معبودهای ساختگی‏اش واگذارد و دست از حمایتش بردارد. و از آنجا که معبودهای ساختگی نیز قادر به حمایتش بردارد و از آنجا که معبودهای ساختگی نیز قادر به حمایت کسی نیستند و خدا هم حمایتش را از چنین کسانی برداشته است، آنان «مخذول» و بدون یار و یاور خواهند شد. در آیات دیگر قرآن نیز همین معنا به شکل دیگری مجسم شده است؛ چنانچه می‏فرماید: «مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء کمثل العنکبوت اتخذت بیتاً و ا ن اوهن البیوت لبیت العنکبوت لو کانوا یعلمون» ( عنکبوت ??) (مثل آنان که غیر از خدا را به دوستی گرفتند، مثل عنکبوت است که خانه‏ای بساخت و همانا سست‏ترین خانه‏ها، خانه عنکبوت است، اگر می‏دانستند.
بعد از اصل توحید، به یکی از اساسی‏ترین تعلیمات انسانی انبیاء -با تاکید مجدد بر توحید- اشاره شده است؛ که همانا نیکی به پدر و مادر است.
«قضا»، مفهوم محکمتری امر دارد. و فرمان قطعی و محکم را می‏رساند. این مطلب، نخستین تاکید در این باره است، قرار دادن توحید در کنار نیکی به پدر و مادر، تاکید دیگری بر اهمیت این دستور اسلامی است. مطلق بودن «احسان» که هر گونه نیکی را در بر می‏گیرد، و همچنین «والدین» که مسلمان و کافر را شامل می‏شود، سومین و چهارمین تاکید در این جمله است. نکره بودن «احساناً» که دراین گونه موارد برای بیان عظمت می‏آید، پنجمین تاکید محسوب می‏شود. توجه به این نکته لازم است که فرمان، معمولاً روی یک امر اثباتی می‏رود؛ در حالی که در اینجا، روی نفی رفته است. این نکته، ممکن است به خاطر آن باشد که از کلمه «قضی»، فهمیده می‏شود که جمله دیگری در شکل اثباتی در تقدیر است یا اینکه مجموع جمله نفی و اثبات : «الا تعبدوا الا ایاه». در حکم یک جمله اثباتی؛ اثبات عبادت انحصاری پروردگار است.
سپس، یکی از مصداقهای روشن نیکی به پدر و مادر بیان شده است. در اینجا، به قسمتی از ریزه‏کاریهای برخورد بسیار مودبانه و احترام آمیز فرزندان به پدران و مادران از دیدگاه قرآن، اشاره می‏شود.
?) از یک‏سو، روی حالت پیری آنان -که در آن موقع نیازمندتر به حمایت و محبت و احترامند- تاکید می‏کند، و فرزندانشان را از کمترین سخن اهانت آمیز به آنان نهی می‏کند. آنان ممکن است بر اثر کهولت، طوری شوند که نتواند بدون کمک دیگری حرکت کنند، از جا برخیزند و حتی ممکن است قادر به رفع آلودگی از خود نباشند. در این مواقع، آزمایش بزرگ فرزندان شروع می‏شود.
?) از سوی دیگر، قرآن تاکید می‏کند که در این هنگام نه تنها به آنان نباید «اف» گفت: و با صدای بلند و اهانت آمیز با آنان صحبت کرد، بلکه با قول کریم و گفتار بزرگوانه باید با آنان گفتگو کرد. همه اینها، نهایت ادب در سخن را می‏رساند، که زبان کلید قلب است.
?) از سوی دیگر، دستور به تواضع و فروتنی داده شده است، تواضعی که نشاندهنده محبت و علاقه باشد، و نه چیز دیگر
?) سرانجام، سفارش شده است که حتی موقعی که فرزند رو به سوی درگاه خدا می‏آورد، پدر و مادر را، چه در حیات و چه در ممات، نباید فراموش کند و باید تقاضای رحمت پروردگار را برایشان بنماید، بویژه این تقاضایش را با این دلیل همراه سازد: «پروردگارا، همان گونه که آنان در کودکی مرا تربیت کردند. تو به آنان رحم کن» نکته مهمی که از این تعبیر- علاوه بر آنچه گفته شد- استفاده می‏شود. این است که اگر پدر و مادر آنچنان مسن و ناتوان شدند که به تنهایی قادر بر حرکت و دفع آلودگیها از خود نباشند. فراموش نکن که تو هم در کودکی چنین بودی و آنان را باید جبران کرد. از آنجا که گاهی در رابطه با حفظ حقوق پدر و مادر واحترام و تواضع به آنان، ممکن است لغزشیهایی پیش بیاید که انسان آگاهانه یا نا آگاهانه به سوی آن کشیده شود. در آخرین آیه مورد بحث می‏فرماید: «پروردگار شما به آنچه در دلهای شماست، آگاهتر است؛ زیرا علم خدا در همه زمینه‏ها ضروری، ثابت، ازلی و خالی از هر گونه اشتباه است؛ در حالی که علوم انسانی واجد این صفات نیست.
بنابراین اگر بدون قصد طغیان و سرکشی در برابر فرمان خدا لغزشی در زمینه احترام و نیکی به پدر و مادر از انسان سر زد ولی بلافاصله پشیمان شد و در مقام جبران بر آمد، مسلماً مشمول عفو خدا خواهد شد.
?) «اواب» از ماده «اوب» به بازگشت توام با اراده گفته می‏شود؛ در حالی که «رجوع» هم به بازگشت با اراده و هم بی‏اراده اطلاق می‏گردد. به همین دلیل به «توبه»، «اوبه» گفته می‏شود؛ چون حقیقت توبه، بازگشت توام با اراده به سوی خداست. از آنجا که «اواب» صفت مبالغه است، به کسی گفته می‏شود که هر لحظه از او خطایی سر زند و در همان حال، به سوی پروردگار بازگردد. این احتمال نیز وجود دارد که ذکر صیغه مبالغه، اشاره به تعدد عوامل بازگشت به رجوع به خدا باشد؛ زیرا ایمان به پروردگار از یک‏سو، توجه به دادگاه عالم قیامت از سوی دیگر، وجدان بیدار از سوی سوم، و توجه به عدالت و آثار گناه از سوی چهارم، دست به دست هم می‏دهند و انسان را موکداً از مسیر انحرافی به سوی خدا می‏برند.
?) «واذا خذنا میثاق بنی اسرائیل لا تعبدون الا الله و بالوالدین احساناًأ» (بقره ??) و به یاد آورید هنگامی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید.
اگر چه آیات درباره بنی‏اسرائیل نازل شده است، ولی یک سلسله قوانین کلی برای همه ملل دنیا در بردارد. از دیدگاه قرآن، برقراری و سربلندی ملتها در صورتی است که به بزرگترین قدرت بی‏زوال تکیه کنند، در همه حال از او مدد بگیرند و فقط در برابر او سر تعظیم فرود آورند؛ که اگر چنین کنند، از هیچ کس ترس و وحشتی نخواهند داشت. واضح است که چنین تکیه گاه و مبدئی جز آفریدگار بزرگ نمی‏تواند باشد. از طرف دیگر، برای بقا و جاویدان ماندن ملتها، همبستگی خاص بین افراد خاص لازم است. این عمل در صورتی امکان دارد، که هر کس به پدر و مادر خود که شعاع بستگی آنان به وی نزدیکتر است، در مرحله بعد به خویشان و بعد از آنان به همه افراد اجتماع، نیکی کند. بدین گونه، همه بال و پر یکدیگر می‏شوند، و افراد ضعیف را حمایت می‏کنند.
?) (واعبدوالله و لا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین احساناً» (نساء ??) و خدا را بپرستید و هیچ چیز را با او شریک نکنید و به پدر و مادر نیکی کنید.

 

آیه فوق، نخست مردم را دعوت به عبادت و بندگی پروردگار و ترک شرک و بت پرستی ج که ریشه اصلی برنامه‏های اسلامی است- می‏کند. دعوت به توحید و یگانه پرستی روح را پاک، نیت را خالص، اراده را قوی و تصمیم را برای انجام دادن هر برنامه مفیدی محکم می‏سازد. از آنجا که این آیه بیان کننده یک رشته از حقوق اسلامی است، قبل از هر چیز، اشاره به حق خداوند بر مردم، پرستیدن او و شریکی برای او برنگزیدن کرده است.
سپس، اشاره به حق پدر و مادر شده و توصیه گردیده است که باید به آنان نیکی کرد. از این تعبیرهای مکرر در قرآن کریم بر بندگی خدا واحسان به والدین، استفاده می‏شود که بیان این دو ارتباط است. در حقیقت هم، چنین است، چون بزرگترین نعمت، نعمت هستی و حیات است که در درجه اول از ناحیه خداست و درمراحل بعد، به پدر و مادر ارتباط دارد. بنابراین، ترک حقوق پدر و مادر، همدوش شرک به خداست.
?) «قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم الا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین احساناًأ» (انعام ???) بگو، بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده بیان کنم که چیزی را با او شریک نکنید و به پدر و مادر نیکی کنید.
ذکر نیکی به پدر و مادر بلافاصله بعد از مبارزه با شرک و قبل از دستورهای مهمی مانند تحریم قتل نفس و اجرای اصول عدالت، دلیل بر اهمیت بسیار حق پدر و مادر در دستورهای اسلامی است. این موضوع وقتی روشنتر می‏شود، که توجه کنیم به جای «آزار به پدر و مادر»- که هماهنگ با دیگر تحریمهای این آیه است-،احسان و نیکی به آنان ذکر شده است. یعنی نه تنها ایجاد ناراحتی برای آنان حرام است، بلکه احسان و نیکی به آنان نیز لازم و ضروری است. جالبتر این که، کلمه «احسان» به وسیله «ب» متعدی شده و فرموده است: « بالوالدین احساناً»احسان گاهی با «الی» و گاهی با «ب» ذکر می شود، معنای‏آن نیکی کردن به طور مستقیم و بدون واسطه است، بنابراین، این آیه تاکید می‏کند که موضوع نیکی به پدر و مادر را باید آنقدر اهمیت داد، که شخصاً و بدون واسطه، به آن اقدام کرد.
?) «ولقد اتینا لقمان الحکمه ان اشکر الله و من یشکر فانما یشکر لنفسه و من کفر فان الله غنی حمید و اذقال لقمان لابنه و هو یعظه یا بنی لا تشرک بالله ان الشرک لظلم عظیم و وصینا الانسان بوالدیه حملته امه وهناً علی وهن و فصاله فی عامین ان اشکرلی ولوالدیک الی المصیر و ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس من اناب الی ثم الی مرجعکم فانبئکم بما کنتم تعلمون» (لقمان ??-??) و آدمی را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش به او حامله شد و هر روز ناتوانتر می شد و پس از دو سال از شیرش باز گرفت. و سفارش کردیم که مرا و پدر و مادرت را شکر گوی که سرانجام تو نزد من است. اگر آن دو به کوشش از تو بخواهد تا چیزی را که نمی‏دانی چیست با من شریک گردانی، اطاعتشان مکن. در دنیا با آنان به وجهی پسندیده زندگی کن و خود، راه کسانی را که به درگاه من باز می‏گردند. در پیش گیر، بازگشت همه شما به سوی من است و من از کارهایی که می‏کرده‏اید، آگاهتان می‏کنم.
در آیه اول، نتیجه «شکر» و «کفران» نعمتها، به این صورت بیان شده که شکر نعمت، به سود خود انسان، و کفران هم به زبان خود او است. خداوند از همگان بی‏نیاز است. اگر همه ممکنات شکر کنند، چیزی بر عظمتش افزوده نمی‏شود و اگر جمله موجودات کافر شوند. بر دامن کبریایی‏اش گردی ننشیند.
«ل» در جمله «ان اشکرالله»، برای اختصاص و در «لنفسه» برای نفع است. بنابراین، سود شکرگزاری که همان دوام نعمت، و افزایش آن به اضافه ثواب آخرت است، به خود انسان بر می‏گردد؛ همان گونه که زیان کفران، فقط دامان خودش را می‏گیرد.
تعبیر: «غنی حمید»، اشاره به این است که شکر گزار در برابر افراد عادی، یا چیزی به بخشنده نعمت می‏دهد یا اگر چیزی نمی‏دهد، با ستایش او مقامش را در انظار مردم بالا می‏برد. ولی درباره خداوند، هیچ یک از این دو، معنا ندارد.او از همگان بی‏نیاز، و شایسته ستایش همه ستایشگران است. فرشتگان حمد او را می‏گویند، و تمام ذرات موجودات به تسبیح و حمد او مشغولند. اگر انسانی به زبان قال کفران کند، کمترین اثری ندارد؛ زیرا ذرات وجود خودش، به زبان حال مشغول حمد و ثنای اویند.
شکر با «صیغه مضارع» نشانه تداوم واستمرار است، و کفر با «صیغه ماضی» که حتی بریک مرتبه است بیان شده است. این نکته، اشاره به این است که کفران حتی برای یک بار، ممکن است عواقب دردناکی بار آورد اما شکر لازم است که مستمر و مداوم باشد تا انسان مسیر تکامل خود را طی کند.
بعد از معرفی لقمان و مقام و حکمت او، به نخستین اندرز وی- که در عین حال مهمترین توصیه به فرزندش می باشد- اشاره شده است. حکمت لقمان ایجاب می‏کند که قبل از هر چیز، به سراغ توحید، اساسی‏ترین مسئله عقیدتی، برود؛ زیرا هر حرکت تخریبی و ضد الهی، همچون: دنیا پرستی، مقام پرستی و هوا پرستی، شاخه‏ای از شرک به شمار می‏روند. نکته قابل توجه اینکه، لقمان حکیم دلیل بر نفی شرک را این ذکر می‏کند که شرک، ظلم عظیم است؛ آن هم با تعبیری، که از چند جهت تاکید دارد. و چه ظلمی از این بالاتر، که هم درباره خدا انجام بگیرد و موجود بی‏ارزشی را همتای او قرار دهند، و هم درباره خویشتن انجام شود. و انسان از اوج عزت عبودیت پروردگار به قعر دره ذلت پرستش غیر او ساقط کند. دو آیه بعد، در حقیقت جمله‏های معترضه‏ای است که در لابه لای اندرزهای لقمان از سوی خداوند بیان شده است. البته معترضه، به معنای بی‏ارتباط نیست، بلکه به معنای سخنان الهی است که ارتباط روشنی با سخنان لقمان دارد. در این آیه، بحث از وجود، زحمات، خدمات و حقوق پدر و مادر، و قرار دادن شکر آنان در کنار شکر خداوند است. به علاوه، تاکیدی بر خالص بودن اندرزهای لقمان، به فرزندش نیز شمرده می شود، زیرا پدر و مادر با این علاقه وافر و خلوص نیت، ممکن نیست جز خیر و صلاح فرزند را در اندرزهایشان بازگو کنند.
آنگاه، به زحمات بسیار مادر اشاره می‏شود. این مسئله از نظر علمی ثابت شده و تجزیه نیز نشان داده است، که مادران در هنگام بارداری گرفتار سستی می‏شوند؛ زیرا شیره جان و مغز استخوان را به پرورش جنین خود اختصاص می‏دهند، و از تمام مواد حیاتی وجود خود بهترینش را تقدیم او می‏کنند. به همین دلیل، مادران در دوران بارداری گرفتار کمبود انواع ویتامینها می‏شوند که اگر جبران نشود، ناراحتی‏هایی را برای آنان به وجود می‏آورد. این ویژگی، در دوران رضاع و شیر دادن نیز ادامه می‏یابد؛ چرا که شیر، شیره جان مادر است. لذا به دنبال آیه، آمده است که پایان نکته، اشاره شده است: «والوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین» (بقره ???) مادران فرزندانشان را دو سال تمام شیر دهند. البته، منظور دوران، کمتر از دوسال انجام شود. به هر حال، مادر در این ?? ماه، دوران حمل و دوران شیر خوارگی، بزرگترین فداکاری راهم از نظر روحی و عاطفی، هم از نظر جسمی، و هم از جهت خدمات، دربارة فرزندش انجام می‏دهد.
جالب اینکه در آغاز توحید، پدر و مادر را ذکر می‏کند، ولی به هنگام بیان زحمت و خدمات، تکیه روی زحمات مادر است تاانسان متوجه ایثارگریها و حق عظیم او شود. سپس، به شکر خداوند و شکر پدر و مادر سفارش شده است. شکر خدا را باید کرد، زیرا خالق و منعم اصلی انسان، خداست که چنین پدر و مادر مهربانی را به ما داده است. و هم شکرگزار پدر و مادر باید بود، که به واسطه این فیض و عهده‏دار انتقال نعمتهای خداوند به انسان می‏باشند.
و در پایان، آیه با لحنی که خالی از تهدید و عتاب نیست، می فرماید: «بازگشت همه شما، به سوی من است». اگر در اینجا کوتاهی کنید، در بارگاه الهی تمام این حقوق، زحمات و خدمات مو به مو بررسی و محاسبه می‏شود. بعضی از مفسران در اینجا به نکته‏ای توجه کرده‏اند که در قرآن مجید، تاکید بر رعایت حقوق پدر و مادر بارها آمده است. اما سفارش به فرزندان- جز درباره نهی از کشتن فرزندان که یک عادت شوم و زشت استثنایی در عصر جاهلیت بود- کمتر دیده می‏شود. این نکته به دلیل آن است که پدر و مادر به حکم عواطف نیرومندشان، کمتر ممکن است فرزندان را به دست فراموشی بسپارند. در حالی که بسیار دیده شده است که فرزندان، پدر و مادر را به ویژه به هنگام پیری و از کار افتادگی، فراموش می کنند: این دردناکترین حالت برای پدر و مادر، و بدترین ناشکری برای فرزندان محسوب می‏شود. از آنجا که توصیه نیکی درباره پدر و مادر ممکن است این توهم را برای بعضی ایجاد کند که حتی در مسئله عقاید، کفر و ایمان باید با آنان مماشات کرد، در آیه بعد تاکید می‏کند که هرگز نباید رابطه انسان با پدر و مادرش، مقدم بر رابطه او با خدا باشد. پس، هرگز نباید عواطف خویشاوندی، حاکم بر اعتقاد مکتبی انسان شود. تعبیر به «جاهداک»، اشاره به این است که پدر و مادر گاه به گمان اینکه سعادت فرزندشان را می‏خواهند، تلاش و کوشش می‏کنند که او را به عقیده انحرافی بکشانند. وظیفه فرزندان این است که هرگز در برابر این فشارها تسلیم نشوند، استقلال فکری خود را حفظ کنند، و عقیده توحید را با هیچ معاوضه نکنند. همچنین، جمله «مالیس لک به علم».اشاره به این است که اگر فرضاً دلایل بطلان شرک را نادیده بگیریم، حداقل دلیلی بر اثبات آن نیست. از آنجا که ممکن است این فرمان این توهم را به وجود آورد که در برابر پدر و مادر مشرک باید شدت عمل داشت و بی‏حرمتی کرد، بلافاصله اضافه می کند که اطاعت نکردن از آنان در کفر و شرک، دلیل بر طرز شایسته‏ای رفتار کرد، ولی از نظر اعتقاد و برنامه‏های مذهبی تسلیم افکار و پیشنهادهایشان نشد. این رفتار، درست نقطه اصلی اعتدال، و راه پیامبران و مومنان راستین است. لذا، بعد می‏افزاید که مومنان باید راه کسانی را پیروی کنند، که به سوی خداوند باز می‏گردند؛ چرا که بازگشت همه به سوی خداوند است، و خداوند انسان را ازکارهایشان آگاه می‏سازد و طبق آن پاداش و کیفری می‏دهد.
نفی و اثباتهای پی در پی، و امر و نهی‏ها در آیات فوق، برای این است که مسلمانان در این گونه مسائل که در بدو نظر تضادی در میان انجام دادن دو وظیفه لازم تصور می‏شود- خط اصلی را پیدا کنند و بدون کمترین افراط و تفریط، در مسیر صحیح قرار گیرند.این دقت و ظرافت قرآن در این ریزه کاریها، از چهره‏های فصاحت و بلاغت عمیق آن است.
وصینا الانسان بوالدیه حسنا و ان جاهداک لتشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما الی مرجعکم فانبئکم بما کنتم تعملون» (عنکبوت ?) و به آدمی سفارش کردیم که به پدر و مادر خود نیکی کند و اگر آن دو بکوشند که تو چیزی را که بدان آگاه نیستی شریک من قرار دهی، اطاعتشان مکن. بازگشت همه شما به سوی من است و شما را به کارهایی را می‏کرده‏اید، آگاه می‏کنم. روایات مختلفی در شان نزول این آیه آمده، که چکیده آن این است که «بعضی از مردانی که در مکه بودند، ایمان و اسلام را پذیرفتند. هنگامی که مادرشان از این مسئله آگاه شدند، تصمیم گرفتند که غذا نخورند و آب ننوشند تا فرزندانشان از اسلام باز گردد. گر چه هیچ کدام از این کدام از این مادران به گفته خود وفا نکردند و اعتصاب غذا را شکستند. ولی این آیه نازل شد و خط روشنی در برخورد با پدر و مادر در زمینه ایمان و کفر به دست همگان داد
یکی از مهمترین آزمایشهای الهی، مسئله تضاد خط ایمان و تقوا با پیوندهای عاطفی و خویشاوندی است. قرآن در این زمینه تکلیف مسلمانان را بروشنی بیان کرده است. در این بخش، آیات آمده در این زمینه، بررسی می‏شود.
?) «و وصینا الانسان بوالدیه احساناً» (حقاف ??) و انسان را سفارش کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند. اگر چه این حکم، یک حکم تشریعی است، ولی این مسئله پیش از آنکه یک لازم تشریعی باشد، به صورت یک قانون تکوینی درنهاد همه انسانها وجود دارد. تعبیر به «انسان» در اینجا جلب توجه می کند؛ زیرا این قانون مخصوص مومنان نیست، بلکه هر کس شایسته نام انسان است، باید همیشه به پدر و مادر حق شناس باشد. هر چند با این اعمال، هرگز نمی‏تواند دین خود را به آنان ادا کند.
سپس، برای این که تصور نکند که پیوند عاطفی با پدر و مادر می‏تواند بر پیوند انسان با خدا و مسئله ایمان حاکم شود، با یک استثنای صریح تاکید می‏کند که اگر پدر و مادر تلاش و کوشش کنند که فرزندشان برای خدا شریکی قایل شود که به آن علم ندارد، از آنان نباید اطاعت کند.
تعبیر: « مالیس بک به علم» اشاره به منطقی نبودن شرک است. چون اگر واقعاً شرک صحیح بود، دلیلی بر آن وجود داشت. به تعبیر دیگر، جایی که انسان علم به چیزی نداشته باشد، باید از آن پیروی نکند؛ تا چه رسد به این که علم به بطلان آن داشته باشد. پیروی از چنین چیزی پیروی از جهل است. اصولاً، تقلید کورکورانه غلط است، حتی اگر درباره ایمان باشد؛ تا چه رسد به شرک و کفر. به این ترتیب، از اینجا یک اصل کلی استفاده می‏شود: « هیچ چیز نمی‏تواند بر ارتباط انسان با خدا حاکم شود؛ حتی پیوند با پدر ومادر، که نزدیکترین پیوندهای عاطفی است.
حدیث معروف امام علی (ع): «لا طاعه لمخلوق فی معصیه الخالق» اطاعت از مخلوق در عصیان خالق روا نیست. معیار روشنی را در این مسائل به دست می‏دهد.از این آیات و روایات نتیجه می‏شود که اسلام برترین احترام را برای پدر و مادر قائل است. پس، در صورت مشرک بودن و دعوت به شرک- که منفورترین کارها در نظر اسلام است- باز حفظ احترام آنان در عین نپذیرفتن دعوت آنان به شرک، واجب شمرده می‏شود.
در حدیثی از پیامبر (ص) آمده است که شخصی خدمت ایشان آمد و عرض کرد: من به چه کسی نیکی کنم»؟
فرمودند: «به مادرت». دوباره آن شخص سئوال کرد: «بعد از او به چه کسی»؟ فرمودند: «به مادرت».
بار سوم، آن شخص سئوال کردم: «بعد از او، به چه کسی»؟ باز فرمودند: «مادرت». و در چهارمین بار، پیامبر (ص) توصیه پدر و مادر و دیگر بستگان را به ترتیب نزدیکی آنان، به ایشان فرمودند.
در حدیث دیگری، پیامبر (ص) توصیه پدر و دیگر بستگان را به ترتیب نزدیکی آنان، به ایشان فرمودند.
در حدیث دیگری، پیامبر (ص) فرمودند: «الجنه تحت اقدام الامهات» (بهشت زیر پای مادران است). یعنی فقط از طریق خضوع و همچون خاک راه بودن در برابر آنان، می‏توان به بهشت برین راه یافت.
?) «و وصینا الانسان بوالدیه احساناً حملته امه کرهاً و وضعته کرهاً و حمله و فصاله ثلاثون شهراً حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه قال رب اوزعنی ان شکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحاً ترضاه و اصلح لی فی ذریتی انی تبت الیک و انی من المسلمین» (احقاف ??) و آدمی را به نیکی کردن با پدر و مادر خود سفارش کردیم. مادرش بار او را به دشواری برداشت و به دشواری بر زمین نهاد. و مدت حمل تا از شیر باز گرفتنش، سی ماه است تا چون به سن جوانی رسد و به چهل سالگی در آید. گوید: ای پروردگار من ، به من بیاموز تا شکر نعمتی که بر من و بر پدر و مادرم ارزانی داشته‏ای به جای آرم. کاری شایسته بکنم که تو از آن خشنود شوی و فرزندان مرا به صلاح آور. من به تو بازگشتم و از تسلیم شدگانم.
این آیه، از نیکی و شکر به پدر و مادر که مقدمه‏ای برای شکر پروردگار است، شروع می‏کند. «وصیت» و توصیه، به معنای مطلق سفارش است. و مفهوم آن، منحصر به سفارشهای مربوط به پس از مرگ نیست. لذا جمعی از مفسران آن را در این آیه، به معنای دستور و فرمان تفسیر کرده‏اند. سپس به دلیل لزوم حق شناسی از مادر، تاکید می‏شود که در طول ?? ماه بارداری و شیر دهی، وی بزرگترین ایثار و فداکاری را درباره فرزندش انجام می‏دهد.
اینکه قرآن در اینجا فقط از ناراحتی‏های سخن می‏گوید، و سخنی از پدر در میان نیست، نه به خاطر اهمیت ندادن به پدر است؛ چرا که هم در بسیاری از این مشکلات شریک مادر است. اما چون سهم بیشتری دارد، بیشتر بر او تاکید شده است.
هنگامی که انسان به کمال قدرت نیروی جسمانی رسید و به مرز ?? سالگی وارد شد، سه چیز را از خدا تقاضا می‏کند: شکر پدر و مادرش، انجام دادن کارهای خوب و تداوم در رستگاری‏اش در فرزندانش، این تعبیر، نشان می‏دهد که انسان با ایمان در چنین سن و سالی، هم از عمق و وسعت نعمتهای خدا بر او، و هم از نعمتهای که پدر و مادر به او کرده است، آگاه می‏شود؛ زیرا در این سن و سال، معمولاً خودش پدر یا مادر می‏شود و با درک زحمات طاقت فرسا و ایثارگرانه آن دو، بی اختیار به یادشان می‏افتد و به جایشان در پیشگاه خدا شکر می کند.
تعبیر: «لی» (برای من )، ضمناً اشاره به این است که صلاح و نیکی فرزندان من در چنان باشد، که نتایجش عاید من نیز بشود. تعبیر: «فی ذریتی» (فرزندان من)، به طور مطلق اشاره به تداوم صلاح و نیکوکاری در تمام دودمان است.
جالب اینکه در دعای اول، پدر و مادر را و در دعای سوم، فرزندان را شریک می‏کند. ولی در دعای دوم، برای خود دعا می‏کند. انسان صالح اینگونه است که اگر با یک چشم به خویشتن می‏نگرد، با چشم دیگر به افرادی که بر او حق دارند. نگاه می‏کند.
پس از بررسی موضوع احترام به پدر و مادر از نگاه قرآن کریم و ارتباط آن با اطاعت از دستورهای خداوند، اکنون می‏توانیم اینگونه جمع‏بندی کنیم که احترام به والدین، از دستورهای اکید دینی است.
درباره تعامل اطاعت از والدین با اطاعت از خدا، می‏توان گفت که ما ابتدا اطاعت از دستورهای خداوند را واجب می دانیم. سپس، خداوند دستور داده است که از پدر و مادر اطاعت کنیم، و به آنان احترام بگذاریم. پس، اطاعت از این دستور خداوند، احترام به والدین را به همراه می‏آورد. البته، اگر اطاعت از والدین موجب زیر پا نهادن دستورهای الهی شود، براساس نظر اسلام نباید از آنان اطاعت کرد، و دستور خداوند بر دستور والدین ارجحیت داده شده است. با این حال، در چنین مواردی، اسلام تاکید می‏کند که باید با نرمی و متانت با پدر و مادر برخورد کرد. و اسلام، اجازه پرخاش را حتی در زمانی که پدر و مادر بر خلاف دین دستور داده باشند، به فرزندان نداده است.
نیکی به پدر و مادر چنان اهمیتی دارد که حتی پدر و مادری که از نظر عقیده دچار انحراف هستند و یا به فرزند خود ظلم کرده‏اند باید مورد احترام واقع شوند و فرزند به آنان نیکی کند.
مادر حق ویژه‏ای دارد و نیکی به او مقدم است. امام صادق(ع) فرمودند: شخصی نزد پیامبر اکرم(ص) آمد و پرسید ای پیامبر! به چه کسی نیکی کنم؟ فرمودند: مادرت پرسید: سپس به چه کسی؟ فرمودند: به مادرت. باز پرسید: سپس به چه کسی؟ فرمودند: به مادرت، دوباره پرسید: سپس به چه کسی؟ فرمودند: به پدرت.
اسلام برای پدرانی که وظیفه ی خود را به درستی انجام می دهند، ارزش و احترم قائل است. این ارزش و احترام به حدی است که در آیات قران پس از انجام وظیفه ، احترام به خدا و اطاعت از فرمانش از احترام به والدین یاد شده است.
در اینجا چند نمونه از موارد ارزش و احترام پدر را ذکر می کنیم : اصل بر رعایت حکم پدر است و بدون اجازه ی او‏، جز در واجبات نمی توان گام برداشت. فرزند وظیفه دارد بال رحمت و عنایت خود را در زیر پای پدر و مادر بگستراند. فرزند حق اهانت به پدر را ندارد، حتی گفتن اف. حرمت پدر چون حرمت خداست و نمی توان آبروی پدر را زیر سؤال برد و شخصیت ا و را خدشه دار کرد.
حال این همه احترام برای پدری است که تمرین عظمت و لیاقت کرده باشد، عواملی که سبب بغض و نارسایی در رشد و حیات خود و کودک است از خود دور کند و برای صلاح و فساد فرزندش و جامعه بیندیشد.
? اهمیت نقش پدر
پدر در جنین از دو لحاظ سهم دارد : - وراثت - محیط.
از نظر وراثت نیمی از کروموزوم های جنین از پدر و نیمی از مادر است. ممکن است پدر بیماری داشته باشد و از طریق کروموزوم ها به کودک نیز منتقل می شود. رفتار پدر الگو و غرور او کارساز است. شیوه محبت یا خشونت ، اتکای به نفس ، قاطعیت پدر و... همه برای کودک در س و آموزنده می باشد.
رابطه ی پدر با فرزند باید بر اساس انس و تفاهم باشد، براساس اندیشه و تدبر، تحسین و تشویق، بکارگیری شیوه الگویی مناسب و همت گذاشتن برای سازندگی و رشد و شخصیت او باشد.
پدر از لحاظ محیط نیز نقش دارد. اگر پدر فردی پاک، شریف، مؤمن و متعبد باشد کودک از او تأثیر می پذیرد و اگر پدر آلوده باشد ناخواسته کودک نیز آلوده خواهد شد. طرز فکرها، فلسفه ها، ادبیات و هنر، اخلاق و رفتار و جرائم و انحرافات، مواضع سیاسی و اقتصادی همه در کودک مؤثر است و شخصیت کودک را تحت تأثیر قرار می دهد.
طفل از زمان تولد تا حدود دو ماهگی شدیداً وابسته به مادر است و مادر را مرکز آرزوها و آمال خود می داند. به تدریج که کودک وارد دو ماهگی می شود، پدر وارد زندگی و ذهن و تصور او می شود. کودک این را در می یابد که پدر برای او پناهگاه است، معلم است، رهبر و قانونگذار است.
تصور اینکه پدر از مادر کم اهمیت تر است از جهاتی درست است اما در مواردی نیز نقش پدر مهم تر از مادر می باشد. تجسم عالم شعور، مظهر عقل و دانش در خانواده در قبضه ی پدران است و طفل پدر را به این گونه می شناسد.
کودک به تدریج که بزگتر می شود تصوراتی از پدر را در ذهن خود پرورش داده و آنها را پروبال می دهد. از جمله تصوراتی که کودک از پدر خود دارد عبارتند از :
الف ) چهره برجسته خانواده
ب ) همانندی با پدر
ج ) ضامن رفع نیازها
د ) عامل تأمین امنیت
ه )مرکز دانایی و اندیشه.
الف ) چهره برجسته خانواده : کودک در سن ?-? سالگی پدر را بزرگترین شخصیت و عاقل ترین افراد می داند. اگر کسی علیه پدر چیزی بگوید، ا و از پدر خود دفاع می کند. کودک در خانه با پدر رفتاری رسمی دارد و بیشتر اوقات از کانال مادر با پدر ارتباط برقرار می کند.
ب ) همانندی با پدر : از نظر روان شناسان، کودک ?-? ساله مخصوصاً پسر بچه ها پدر را الگوی خود قرار می دهند. پدر از نظر کودک سمبل قدرت است. ضامن خانواده است و همه ی آرزوی کودک این است که مثل پدرش باشد.
ج ) ضامن رفع نیازها: پدر از نظر کودک ضامن رفع نیازهاست. هر چیزی را که اعضای خانواده احتیاج دارند ، پدر تهیه می کند، کودک در سایه پدر، نیکو پرورش می یابد. هر چقدر سن کودک بیشتر شود، دید او نسبت به ضمانت پدر بیشتر می شود بطوریکه در سنین نوجوانی مادر را عامل مهر و محبت و پدر را عامل تأمین زندگی و انضباط می داند.
د ) عامل تأمین امنیت : اگر خطری برای کودک پیش آید به پدرش پناه می برد.
ه ) مرکز دانایی و اندیشه: پدر نماینده ی دنیای خارج کودک است، مرکز دانایی و آگاهی است. کودک گمان دارد که پدرش در همه ی اصول و قواعد داناست. حتی کودکانی که نسبت به پدر دید منفی دارند باز هم درباره ی پدر تعصب دارند و عقل و فکر او را تحسین می کنند.
جلب رضایت و خشنودی مادران از وظایف اساسی و مهم فرزندان است . در حدیثی از پیامبر اکرم ( ص ) نقل شده است که فرمود: الجنه تحت اقدام الامهات ، بهشت زیر پای مادران است. این حدیث شریف بیان می کند که اگر فرزندی رضایت مادرش را با اطاعت و احترام و سپاسگزاری جلب نکند ، وارد بهشت نمی شود.
اگر انسان تمام دستورهای دینی را انجام دهد ، ولی به پدر و مادرش توهین کند ، آنان را خشمگین سازد ، بی احترامی و بی ادبی به آنها روا دارد ، و به طور کلی کاری کند که پدر و مادر از وی ناراضی باشند در این صورت هیچ عملی از او در پیشگاه خداوند پذیرفته نمی شود.
مردی به محضر پیامبر ( ص ) آمده و گفت :ای رسول خدا در دنیا هیچ کار زشتی نیست که من انجام نداده باشم. آیا توبه من قبول می شود؟ پیامبر (ص) فرمود : آیا هیچ کدام از پدر و مادرت زنده هستند. پدرم زنده است. فرمود : برو و پدرت نیکی کن ( که همین نیکی به پدر موجب پذیرفتن توبه تو خواهد بود ).
وقتی او رفت . پیامبر (ص ) فرمود: ای کاش مادر این گناهکار زنده بود و به مادرش نیکی می کرد . زیرا نیکی به مادر به قبولی توبه اش نزدیکتر بود یعنی نیکی به مادر زودتر موجب قبولی توبه در پیشگاه خدا می شود.
امام صادق (ع ) می فرماید: آن کسی که به بزرگترها احترام نگذارد و به کوچکترها محبت نکند از ما نیست.
? مساله حق شناسی و حسن عهد
خصلت‏حق شناسی و نیک نگه داشتن خاطرات شایسته گذشته، ازارزش‏های بسیار والا از دیدگاه عقل و فطرت بوده، و از اصول زیبایی‏ها و شکوه عظیم‏انسانیت می‏باشد. انسان ارجمند، انسانی است که حق شناس، وفادار، هم‏دل، سپاسگزارو جبران کننده زحماتی که دیگران در مورد او نموده‏اند باشد چنین انسانی درپیشگاه خداوند، بسیار ارجمند است. و این یک موضوع قطعی است که نه تنها دراسلام، بلکه در میان همه ادیان و مکاتب آسمانی همین گونه است.
امام صادق(ع)فرمود: حضرت موسی(ع) مشغول مناجات و راز و نیاز با خدا بود، در این هنگام مردی‏را در سایه عرش خدا دید، عرض کرد: «خدایا! این مرد کیست که او را در جایگاه‏عظیم در سایه عرش خودت جای داده‏ای؟» خداوند فرمود: «هذا کان بارابوالدیه....; این شخصی است که به پدر و مادرش نیکی کرده است.»
جالب این که در این آیه، سپاسگزاری از پدر و مادر، در کنار ستایش از خداقرار گرفته و خداوند به صورت فرمان اعلام می‏کند که قطعا باید این قدردانی (باقلب و زبان و عمل) انجام گیرد. و در مورد دیگر خداوند این سپاسگزاری را چنین‏تبیین نموده که درباره پدر و مادر چنین دعا کن: «رب ارحمهما کما ربیانی‏صغیرا; خدایا همان گونه که پدر و مادرم مرا در کوچکی (با مهر و محبت) تربیت‏کردند، به آن‏ها مهربانی کن.» در این آیه به مساله مربی بودن مادر، و رنج‏ها وزحمت‏های او در مورد تربیت فرزند اشاره شده که بسیار طاقت فرسا است. یادآوری‏این مساله حس حق شناسی انسان را تحریک می‏کند، و وجدان نهفته او را بیدارمی‏سازد، که باید در این راستا از هرگونه غرور و غفلت پرهیز کند و به یاد دوران‏کودکی و زحمت‏های سخت مادر بیفتد و با حق‏شناسی صحیح وهمه جانبه خود، خشنودی‏کامل مادر را تحصیل نماید.
امام سجاد (ع) در بیان حق شناسی انسان نسبت‏به مادرچنین می‏فرماید: «حق مادر این است که بدانی تو را در جایی (رحم) نگه داشته وجا به جا نموده که هیچ کس دیگر را در آن جا نگه ندارد، از قلبش میوه‏ای به‏تو خورانده که هیچ کس به دیگری نخوراند. و تمام جسم و جان خویش را با شادمانی‏و طیب نفس سپر جان ساخته و همه رنج‏ها و سختی‏ها را در دوران حمل برای حفظ جان‏تو به جان خریده است، تا آن گاه که دست قدرت پروردگار، تو را از تنگنای رحم به‏پهنه زمین آورده است، در این هنگام مادر خشنود بوده که خود گرسنه بماند و تورا سیر کند، خود برهنه باشد و تو را بپوشاند، خود تشنه بماند و تو را سیراب‏نماید، خود در آفتاب باشد و تو را در سایه نهد، سختی‏ها را بپذیرد و تو را باناز بپروراند، بیدار بماند و تو را به خواب نوشین کند، اندرون خود را ظرف وجودتو کرده، دامنش را آرامگاه، جانش را سپر بلای تو ساخته است، گرم و سرد جهان رابه خاطر تو به جان خریده، بنابراین: «فتشکرها علی قدر ذلک، و لاتقدر علیه الابعون الله و توفیقه; تو باید به همین اندازه از او سپاسگزاری و قدردانی کنی،ولی انجام چنین حق شناسی به قدری سنگین است که تو آن را جز به یاری و توفیق‏الهی نمی‏توانی انجام دهی.»
نظیر این مطلب در گفتار امام صادق(ع) آمده، آن جاکه به یکی از شیعیان به نام ابراهیم بن مهزم که با مادرش به نام «خالده‏»درشت گویی می‏کرد، فرمود: «یا بامهزم مالک ولخالده اغلظت فی کلامها البارحه،اما علمت ان بطنها منزل قد سکنته، و ان حجرها مهد قد غمزته، و ثدیها وعاء قدشربته; ای ابومهزم! چرا با مادرت خالده درشت گویی می‏کنی؟ چنان که شب گذشته بااو با خشم و خشونت‏سخن گفتی، آیا نمی دانی که رحم او منزل سکونت، و دامنش‏گهواره نوازشگر تو بود، و سینه‏اش ظرفی بود که از آن شیر نوشیدی.»
کوتاه سخن‏این که با صراحت‏باید گفت هر قدر درباره عظمت مقام و حق مادر بگوییم کم‏گفته‏ایم، آیا با یک ظرف لیوان می‏توان آب دریا را برداشت؟ در یک مرحله مادر حق‏حیات بر انسان دارد، بنابراین باید تا سر حد امکان حق او را شناخت و از اوقدردانی و تجلیل کرد. برای این که باز با حق عظیم مادر و اوج مقام او ازدیدگاه اسلام بیش‏تر آشنا شویم، نظر شما را به چند روایت زیر جلب می‏کنم:
? ) مسلمانان مشغول طواف کعبه بودند، شخصی مادر سال خورده‏اش را بر دوش گرفته واو را در میان ازدحام جمعیت طواف می‏داد، او پیامبر(ص) را در میان طواف‏کنندگان دید، پس از طواف به آن حضرت عرض کرد: «آیا با این کار حق مادرم راادا کردم؟» پیامبر(ص) فرمود: «نه، حتی این کار دشوار تو نمی‏تواند یکی ازناله‏های او به هنگام وضع حمل را جبران کند.»
? ) امام باقر(ع) فرمود: موسی بن‏عمران(ع) در مناجات خود با خدا عرض کرد: «مرا سفارش و موعظه کن‏» خداوند سه‏بار به او فرمود: «اوصیک بی; تو را به (رابطه و یاد) خودم سفارش می‏کنم.»
موسی(ع) عرض کرد: باز مرا موعظه کن، خداوند دو بار به او فرمود: «اوصیک‏بامک; تو را به نیکی به مادرت سفارش می‏کنم‏» و یک بار فرمود: «تو را به نیکی‏به پدرت سفارش می‏نمایم.» بعضی از دانشمندان از این عبارت چنین استفاده‏کرده‏اند که اگر نیکی به پدر و مادر را سه بخش کنیم، دو بخش آن از آن مادر است.
? ) در سیره پیامبر گرامی اسلام آمده: آن بزرگوار، سال‏ها بعد از وفات حضرت خدیجه(س) به عنوان حق شناسی از او، به‏دوستان او محبت می‏کرد. روزی پیرزنی را فوق العاده مورد عطوفت قرار داد و به‏او احسان مضاعف نمود، عایشه از علت آن همه عنایت مخصوص پرسید، پیامبر(ص) درپاسخ فرمود: «ان حسن العهد من الایمان; همانا نیکو نگه داشتن سابقه و وفاداری‏به خاطرات گذشته، از نشانه‏های ایمان است.»
?) حلیمه سعدیه که چند ماهی به‏پیامبر(ص) در دوران شیرخوارگی شیر داده بود و به عنوان مادر رضاعی پیامبر(ص) محسوب می‏شد، پس از گذشت‏سال‏ها بر اثر قحطی و گرسنگی به مکه آمد و تقاضای کمک‏نمود، پیامبراکرم(ص) به پاس حق شناسی و احترام به مادر رضاعی خود، از اموال‏حضرت خدیجه(س) با کسب رضایت او چهل شتر و گوسفند به حلیمه سعدیه داد و او رابا خشنودی بدرقه کرد.
نظیر این مطلب در مورد بانویی به نام «ثویبه‏» نقل شده که او در دوران‏شیرخوارگی پیامبر(ص) چند روزی به آن حضرت شیر داد، پیامبر(ص) وقتی که به مقام‏نب

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سبک زندگی اسلامی

دانلود مقاله جوشکاری

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله جوشکاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

جوشکاری
جوشکاری یکی از روشهای تولید می باشد. هدف آن اتصال دایمی مواد مهندسی (فلز، سرامیک، پلیمر، کامپوزیت) به یکدیگر است به گونه‌ای که خواص اتصال برابر خواص ماده پایه باشد.

 

تاریخچه جوشکاری
چون احتیاجات بشر ، اتصال و جوش در همه موارد را خواستار بوده است، لذا مثلاً از رومی‌های قدیم ، فردی به نام "پلینی" از لحیم به نام آرژانتاریم وترناریم استفاده می‌کرد که دارای مقداری مساوی قلع و سرب بود و ترنایم دارای دو قسمت سرب و یک قسمت قلع بود که هنوز هم با پرکنندگی مورد استفاده قرار می‌گیرند.
دقت و ترکیبات شیمیایی و دستگاههای متداول طلاسازی از قدیم‌الایام در جواهرات با چسباندن ذرات ریز طلا بر روی سطح آن با استفاده از مخلوط نمک و مس و صمغ آلی که با حرارت ، صمغ را کربونیزه نموده ، نمک مس را به مس احیاء می‌کنند و با درست کردن آلیاژ طلا ، ذرات ریز طلا را جوش می‌دهند و تاریخچه ای به شرح زیر دارند:

 

• "برناندوز" روسی در 1886 ، قوس جوشکاری را مورد استفاده قرار داد.
• "موسیان" در 1881 قوس کربنی را برای ذوب فلزات مورد استفاده قرار داد.
• "اسلاویانوف" الکترودهای قابل مصرف را در جوشکاری بکار گرفت.
• "ژول" در 1856 به فکر جوشکاری مقاومتی افتاد.
• "لوشاتلیه در 1895 لوله اکسی‌استیلن__ را کشف و معرفی کرد.
• "الیهو تامسون" آمریکائی از جوشکاری مقاومتی در سال 7-1876 استفاده کرد.
چون علم جوشکاری همراه با گنج تخصصی بود، یعنی هر جوشکار ماهر در طی تاریخ درآمد زیادی داشت، سبب شد که اسرار خود را از یکدیگر مخفی نمایند. مثلاً هنوز هم در مورد لحیم آلومینیوم و آلیاژ ، آن را از یکدیگر مخفی نگه می‌دارند. در جریان جنگهای جهانی اول و دوم جوشکاری پیشرفت زیادی کرد. احتیاجات بشر به اتصالات مدرن – سبک – محکم و مقاوم در سالهای اخیر و مخصوصاً بیست سال اخیر ، سبب توسعه سریع این فن گردید و سرمایه‌گذاری‌های عظیم چه از طرف دولتها و چه صنایع نظامی و تخصصی در این مورد اعمال گردید و مخصوصاً رقابت‌های انسانها در علوم هسته‌ای) که فقط برای صلح باید باشد ) ، یکی دیگر از علل پیشرفت فوق سریع این فن در چند ده سال اخیر شد که به علم جوشکاری تبدیل گردید.
گروههای مختلف جوشکاری
- لحیم کاری
- جوشکاری فشاری و پرسی
- جوشکاری ذوبی
- جوشکاری زرد
چون مواد و فلزات تشکیل‌دهنده و جوش‌دهنده و گیرنده از لحاظ متالوژیکی بایستی دارای خصوصیات مناسب باشند، بنابراین جوشکاری از لحاظ متالوژیکی بایستی مورد توجه قرار گیرد که آیا قابلیت متالوژی و فیزیکی جوشکاری دو قطعه مشخص است؟ پس از قابلیت متالوژی ، آیا قطعه ای را که ایجاد می‌کنیم، از لحاظ مکانیکی قابل کاربرد و سالم است؟
آیا می‌توانیم امکانات و وسائل برای نیازها و شرایط مخصوص این جوشکاری ، مثلاً گاز و دستگاه را ایجاد نمائیم و بر فرض ، ایجاد نیرو در درجه حرارت بالا یا ضربه زدن در درجه حرارت پایین ممکن باشد؟ زیرا استانداردهای مکانیکی و مهندسی و صنعتی جوشکاری باید در تمام این موارد رعایت شود تا جوش بدون شکستگی و تخلخل و یا نفوذ سرباره و غیره انجام گیرد.
تکرار می‌شود در جوشکاری تخصصی و اصولاً تمام انواع جوش ، قابلیت جوش خوردن فلزات را باید دقیقاً دانست. در مورد مواد واسطه و الکترود و پودر جوش ، باید دقت کافی نمود. محیط لازم قبل و در حین جوشکاری و پس از جوشکاری را مثلاً در مورد چدن ، باید بوجود آورد.
گازهای دستگاههای مناسب و انتخاب فلزات مناسب از لحاظ ذوب در کوره ذوب آهن و بعد در حین جوشکاری از لحاظ جلوگیری از صدمه گاز - آتش و مشعل و برق و هوای محیط و وضعیت جسمانی و زندگی جوشکار ، خود نکات اساسی دیگر هستند که مشکلات جوشکاری می‌باشند.
مشکلات و گرفتاریهای صنعت جوشکاری
جوشکاری در حقیقت ایجاد کارخانه ذوب آهن و فلزات در مساحتی حداکثر 2×2 متر و نقطه حساس جوشکاری چند سانتیمتر است، زیرا همان درجه حرارت کارخانه ذوب آهن در محل جوشکاری در یک نقطه ایجاد می‌گردد. مسلم است که چنین کار عظیمی احتیاج به ابتکار و تخصص و مواد و متخصص و وسائل مدرن دارد تا بتوان از این ذوب آهن چند سانتیمتری استفاده صحیح نمود.
شاید اضافه گوئی نباشد که در هیچیک از رشته‌های فنی تا این اندازه احتیاج به سرمایه‌گذاری و رعایت جوانب فنی و غیر فنی ضروری و لازم نباشد.
عوارض و سوانح ناشی از عوامل فیزیکی مربوط به جوشکاری
در موقع جوشکاری ، از عوامل فیزیکی مورد تاثیر یا حاصل از عمل جوشکاری ممکن است خطراتی متوجه جوشکار شود که در:

 

• دسته اول: برق گرفتگی
• دسته دوم: سوختگی
• دسته سوم: ورود اجسام خارجی به داخل چشم
را می‌توان نام برد.

 

 

 

برق گرفتگی و عوارض حاصل از تاثیرات جریان برق
مسلم است اگر نقصی در سیم‌کشی وسائل برقی که برای جوشکاری با برق بکار می‌روند، وجود داشته باشد یا جوشکار نکات ایمنی لازم مربوط به برق را مراعات ننماید، خطر برق‌گرفتگی برای او وجود خواهد داشت و چنانچه جوشکار در ارتفاع مشغول جوشکاری باشد، مخاطرات حاصله از سقوط و در نتیجه شوک - ضربه الکتریکی نیز بر ضایعات حاصل از برق‌گرفتگی افزوده خواهد شد.
نشانه‌های حاد و فوری برق‌گرفتگی از مور مور شدن و یا شوک خفیف تا شوک شدید و قطع تنفس و متزلزل شدن ضربان قلب و عاقبت به مرگ منجر می‌شود. هنگامی که برق‌گرفتگی ، ایجاد شوک نماید و شخص در ارتفاع مشغول کار است، خطر سقوط و افتادن از ارتفاع روی زمین و روی وسایل و ماشین و غیره ، باعث پیدا شدن جراحات شدید شده ، وضع مصدوم را وخیم خواهد ساخت. بنابراین پیشنهاد می‌شود حتی‌المقدور جوشکاری را در سطح پایین انجام داد.
شدت ضایعات و مخاطرات حاصل از برق‌گرفتگی ، بستگی به عوامل زیر دارند:

 

• نوع جریان برق: اصولاً در هر ولتاژی ، جریان برق متناوب AC ، خطرناکتر از جریان برق DC مستقیم می‌باشد و یا به عبارت دیگر ، خطر شوک الکتریکی در جریان متناوب بیشتر است. در حالیکه خطر سوختگی در جریان مستقیم نیز بیشتر است.
• تاثیر ولتاژ: شدت شوک الکتریکی حاصل از برق گرفتگی ، بستگی به میزان ولتاژ برق مربوط به آن دارد و هرچه ولتاژ بیشتر باشد، شدت شوک حاصله بیشتر خواهد بود. در هر صورت ولتاژ بین 200 تا 250 ولت که ولتاژ معمولی برق شهر است، خطرناک بوده ، اغلب ضایعات شدید بوجود آورده ، ممکن است سبب مرگ شود.
• شدت جریان: شدت جریان 15 تا 20 میلی‌آمپر با فرکانس HZ 50 ولتاژ بالا ممکن است باعث چسبیدن دست مصدوم به سیم برق شده ، مانع رهائی وی گردد. این امر ممکن است تا موقع رسیدن نجات‌دهنده ادامه یابد. در این جریان ممکن است ضایعات کشنده ای ایجاد شود.
• فرکانس: در تواتر بین HZ 50 تا HZ 80 هرتز شوک یا ضربه الکتریکی ممکن است بوجود آید. ولی در فرکانس‌های بالا بین 30000 تا 100000 هرتز ، خطر کمتری وجود دارد، زیرا بوسیله پرتاب ، شخص را از منبع خطر دور می‌کند.
• مقاومت بدن انسان: مقاومت بدن انسان بین 500 تا 50 متغیر است ( اهم ). هر چه مقاومت در سر راه تماس منبع الکتریک با بدن ( پوست خشک – ضخامت کف پا ) بیشتر باشد، خطر شوک وارده کمتر است و یا بالعکس.
• مدت تماس: تماس برق با بدن در مدت زمان بین 1 تا 3 ثانیه ممکن است توقف قلب و فوت مصدوم را همراه داشته باشد. در هر صورت چنانچه شخصی دچار برق گرفتگی شود، از ضایعات و عوارض ذکر شده در بالا جان سالم بدر برد. معمولاً بهبود کامل می‌یابد و عوارض ، نادر می‌باشد.

 

مسائل مهم جوشکاری

 

تربیت متخصص و کاردان و کارشناس
جوشکاری ، یکی از رشته‌های پرهزینه در صنعت و آموزش ابتدائی و عالی است. انتخاب افراد و جوانان در هر سن و مدارج تحصیلی و کارخانه‌ای ، با داشتن قدرت تحمل کار با آتش ، قدرت تحمل خطرات و آموزش تخصصی به این جوانان بسیار مشکل است. زیرا سرمایه‌های عظیم آموزشی احتیاج دارد تا یک متخصص به تمام معنی یا یک مهندس جوشکار واقعی تربیت شود.
تهیه ماشین‌آلات مخصوص
تهیه ماشین‌آلات مدرن و مفصل جوشکاری احتیاج به بودجه‌های عظیم دارد تا بتوان از انواع ماشین‌آلات مدرن بهره‌گیری نمود، مخصوصاً در آموزش که باید همه جانبه باشد. بعضی اوقات تمام وسایل کارخانجات شهر و مراکز آموزشی ، کافی برای ارائه کل تخصص نمی‌باشن. و اشکال‌تراشی و نبودن بودجه و خرید و کمک به ساخت نیز گرفتاری دیگری است.
رعایت نکات ایمنی
رعایت نکات ایمنی و تخصصی ایمنی ، خود یکی دیگر از مشکلات عظیم جوشکاری است، بطوری‌که فرضاً انفجار یک کپسول مانند یک بمب می‌تواند جان صدها نفر را به خطر اندازد، در حالیکه مثلاً در کارگاه تراش و ریخته گری ،خطرها تا این حد بالا نیستند و کوچکترین بوی گاز ناشی از عدم اتصالات صحیح و اصولی ، ممکن است جان عده ای را به خطر اندازد. همان طوریکه تربیت متخصص ، احتیاج به بودجه‌های عظیم آموزشی برای خرید وسائل و کتب بطور همزمان دارد، هزینه های دیگر جوشکاری جهت جلوگیری از هر نوع انفجار و احتراق در کارگاهها و صدمه به بدن و چشم جوشکار و افراد حاضر در کارگاه می‌باشد.
بدین جهت جوشکاری را رشته ای پر خرج نام نهاده‌اند. مسلم است که این مخارج عظیم در استفاده از اتصالات جوش حذف خواهند شد. یعنی اینکه اتصالات پر خرج و مفصل پیچ و پرچ وقتی با جوشکاری جایگزین شوند، مخارج عظیم تشکیلات را در مدت کوتاهی تامین خواهند کرد.
هدف جوشکاری و برشکاری
بریدن قطعات ماشینی به ضخامتهای زیاد ، یکی از وظایف مهم برشکاری است. بطور کلی ، اتصال قطعات مختلف از یک نوع فلز یا انواع فلزات و آلیآژها و بالا بردن استحکام و سرعت عملیات و کاهش هزینه‌ها از مهمترین اهداف جوشکاری است.
فرایندهای جوشکاری
فرایندهای جوشکاری با قوس الکتریکی
جریان الکتریکی از جاری شدن الکترونها در یک مسیر هادی به وجود می‌آید. هرگاه در مسیر مذکور یک شکاف هوا(گاز)ایجاد شود جریان الکترونی و در نتیجه جریان الکتریکی قطع خواهد شد. چنانچه شکاف هوا باندازه کافی باریک بوده و اختلاف پتانسیل و شدت جریان بالا، گاز میان شکاف یونیزه شده و قوس الکتریکی برقرار می‌شود. از قوس الکتریکی به عنوان منبع حرارتی در جوشکاری استفاده می‌شود.روشهای جوشکاری با قوس الکتریکی عبارت‌اند از:
• جوشکاری با الکترود دستی پوشش دار SMAW
• جوشکاری زیر پودریSAW
• جوشکاری با گاز محافظ یا GMAW یا MIG/MAG
• جوشکاری با گاز محافظ و الکترود تنگستنی یا GTAW یا TIG
• جوشکاری پلاسما
برای سیم جوشهای گاز(فولاد- مس – آلومینیوم):R (گاز محافظ آرگون با الکترود تنگستن)TIG برای سیم جوشهای:ER
برای سیم لحیم سخت. : B
الکترودهای جوشکاری:
1.تعریف:الکترود مفتولی است فلزی که دور تا دور آنت با مواد شیمیایی پو شش داده شده است.
2.قطر الکترود: عبارت است از قطر مغزی آن.
3.جنس روپوش الکترود: معمولا از مقداری آهک- اکسید سدیم –سلولز- روتیل -آسپست - خاک رس و مقداری دیگر از مواد گوناگون تشکیل شده است.
تقسیم بندی الکترودها: الکترود معمولا از دو نظر تقسیم بندی می گردند :
1.تقسیم بندی الکترودها از نقطه نظر روپوش. 2.تقسیم بندی الکترودها از نقطه نظر جنس مغزی.
فرایندهای جوشکاری مقاومتی
در جوشکاری مقاومتی برای ایجاد آمیزش از فشار و گرما هردو استفاده می‌شود.گرما به دلیل مقاومت الکتریکی قطعات کار و تماس آنها در فصل مشترک به وجود می‌آید. پس از رسیدن قطعه به دمای ذوب و خمیری فشار برای آمیخته دو قطعه بکار میرود.در این روش فلز کاملاً ذوب نمی‌شود. گرمای لازم از طریق عبور جریان برق از قطعات بدست می‌آید.روشهای جوشکاری مقاومتی عبارت‌اند از:
• جوش نقطه‌ای
• درز جوشی
• جوش تکمه‌ای
فرایندهای جوشکاری حالت جامد
دسته‌ای از فرایند‌های جوشکاری هستند که در آنها، عمل جوشکاری بدون ذوب شدن لبه‌ها انجام می‌شود. در واقع لبه‌ها تحت فشار با حرارت یا بدون حرارت در همدیگر له می‌شوند. فرایندهای این گروه عبارت‌اند از:
• 1-5-6 جوشکاری اصطکاکی
در این روش به جای استفاده از انرژی الکتریکی برای تولید گرمای مورد نیاز ذوب فلزان از انرژی مکانیکی استفاده می¬گردد. به این ترتیب که یکی از دو قطعه که با سرعت در حال دوران است به قطعه دوم که ثابت نگه داشته شده تماس داده می¬شود ، در اثر اصطکاک بین دو قطعه و تولید حرارت ، محل تماس دو قطعه ذوب شده و لبه‌ها تحت فشار با حرارت در همدیگر له می‌شوند.
• 2-5-6 جوشکاری نفوذی
• 3-5-6 جوشکاری با امواج مافوق صوت

 

جوشکاری با امواج مافوق صوت
جوشکاری اولتراسونیک پلاستیک ها جوشکاری اولتراسونیک شامل استفاده از انرژی صوتی با فرکانس بالا برای نرم کردن و ذوب کردن ترموپلاستیک ها در منطقه جوش است. قسمت هایی که باید به یکدیگر جوش داده شوند زیر فشار روی هم نگه داشته شده و تحت ارتعاشات اولتراسونیک با فرکانس ۲۰ تا ۴۰ کیلو هرتز قرار می‌‌گیرند. موفقیت جوش به طراحی مناسب اجزا و مناسب بودن موادی که جوش داده می‌‌شوند بستگی دارد. از آنجا که جوشکاری اولتراسونیک بسیار سریع است 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 17   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله جوشکاری

دانلود مقاله آسیب شناسی روابط دختر و پسر

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله آسیب شناسی روابط دختر و پسر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تعریف رابطه دختر و پسر
1. مراد از روابط دختر و پسر، رابطه‏ای است که خود رابطه، هدف است و مقدمه چیز دیگری نیست. رابطه‏ای که خود رابطه هدف نیست، همانند رابطه و معاشرت دختر و پسری که نسبت خویشاوندی دارند و یا رابطه علمی، شغلی و اقتصادی بین دختر و پسر، اشکالی ندارد.
2. در این رابطه، جنسیت طرفین، موضوعیت دارد؛ یعنی نگاه آن دو به هم، جنسیتی است.
3. دراین رابطه، احساسات و عواطف طرفین، حرف اصلی را می‌زند.
4. در این رابطه، یک در هم تنیدگی بین غریزه جنسی و قوای عاطفی طرفین وجود دارد و تفکیک آن دو در بسیاری از مواقع، امکان‌پذیر نیست.
پس منظور ما از رابطه و دوستی دختر و پسر، «رابطه‏ای است صمیمانه و گرم و اغلب پنهانی که احساسات و عواطف طرفین در این ارتباط، دخالت جدی دارد و نگاه آن دو به هم، نگاه جنسیتی باشد؛ نه نگاه پاک انسانی و اغلب از طریق دیدارهای مخفیانه، رد و بدل کردن نامه، تلفن و ... ایجاد می‏گردد».
سه دیدگاه در باره رابطه دختر و پسر وجود دارد:
1. دیدگاه افراطی؛ در این نگرش، هر گونه ارتباطی با جنس مخالف، آزاد و بدون مانع است(رویکرد لیبرالیستی).
فروید و پیروان وی مدعی هستند که اخلاق جنسی کهن، بر اساس محدودیت و ممنوعیت است و تمام مشکلات بشر به دلیل ممنوعیت‏ها، محرومیت‏ها، ترس‏ها و وحشت‏های ناشی از این ممنوعیت‏هاست که در ضمیر باطن بشر جایگزین شده است.
برتراند راسل نیز همین مطلب را اساس قرار می‏دهد و در کتاب «جهانی که من می‏شناسم»، می‏گوید: «اگر از انجام عملی [رفتار جنسی] زیانی متوجه دیگران نشود، دلیلی نداریم که ارتکاب آن را محکوم کنیم».1
2. دیدگاه تفریطی؛ بر پایه این رویکرد، هر گونه ارتباط و پیوند با جنس مخالف، مردود و مورد نکوهش می‏باشد. این دیدگاه، نقطه مقابل دیدگاه افراطی است.
راسل در جای دیگر می‏گوید: «پدران کلیسا از ازدواج به زشت‌‏ترین صورت یاد کرده‏اند. هدف ریاضت این بوده که مردان را متقی سازد. بنابراین، می‌گفتند: ازدواج که عمل پستی شمرده می‏شد، بایستی منعدم شود».2
3. دیدگاه اعتدالی؛ بر اساس این دیدگاه، نه آزادی مطلق و رها پذیرفته شده است و نه محدودیت و منع هر گونه رابطه؛ بلکه ارتباط بین دو جنس مخالف، در یک چهارچوب [Context] مشخص، تعریف شده است.
ارتباط مجاز، ارتباطی است حداقلی و به دور از هر گونه انگیزه شهوی و عاطفی و رابطه‏ای است که در آن، نفس رابطه مقصود نباشد و نگاه دو جنس به هم، نگاه انسانی باشد و نه جنسیتی. دیدگاه اسلام، ناظر به نگرش سوم، یعنی دیدگاه اعتدالی است.
روابط دختر و پسر از نگاه قرآن کریم
قبل از بحث «آسیب شناسی روابط دختر و پسر»، اشاره‏ای گذرا به دیدگاه قرآن کریم در مورد این بحث خواهیم داشت.
داستان موسی علیه السلام و دختران حضرت شعیب علیه السلام3
این داستان، مربوط به زمانی است که حضرت موسی علیه السلام با نگرانی و ترس از دشمن از مصر به جانب مدین بیرون رفت و چون به سر چاه آبی در حوالی شهر مدین رسید، آن جا جماعتی را دید که گوسفندانشان را سیراب می‌کردند و دو زن را یافت که دور از مردان، در کناری به جمع‌‌آوری گوسفندانشان مشغول بودند. موسی علیه السلام به جانب آن دو رفت و گفت شما این جا چه کار می‌کنید؟ گفتند: ما منتظریم تا مردان، گوسفندانشان را سیراب کنند و باز گردند؛ آن گاه ما گوسفندانمان را سیراب کنیم و پدر ما هم، مردی سال‌خورده است.
موسی گوسفندان آنان را سیراب کرد و سپس رو به سایه آورد و دست به دعا برداشت. حضرت موسی علیه السلام هنوز از دعا لب فرو نبسته بود که دید یکی از آن دو دختر با کمال وقار و حیا باز آمده و گفت: پدرم از تو دعوت کرده که به منزل ما بیایی تا در برابر کمک تو به ما، به تو پاداش دهد. وقتی موسی علیه السلام نزد پدر دختران (شعیب) رسید و سرگذشت خود را با بیان کرد، شعیب گفت: اینک ترسی به خود راه نده که از شر قوم ستم‌کار، نجات یافتی. در این هنگام، یکی از آن دو دختر (صفورا) گفت: ای پدر! این مرد را برای کار خود اجیر کن که وی بهترین کسی است که می‌توان برای انجام کار برگزید؛ زیرا او هم امین است و هم توانا. شعیب خطاب به حضرت موسی علیه السلام گفت: من اراده کرده‌ام که یکی از دو دخترم را به نکاح تو در آورم.
پیام‌ها
1. در یک رابطه ضروری و حداقلی میان دختر و پسر، بایستی رفتار، نگاه، پوشش و گفتار آن دو، بر اساس اصل «حیا» باشد.
خداوند در توصیف راه رفتن دختر شعیب در آیه 26 سوره قصص، می‌فرماید: «تمشی علی استحیاء»؛ زیرا شیوه حرکت، سبک سخن گفتن و نحوه لباس پوشیدن، حامل پیام است و در هر فرهنگی، با مخاطبش سخن می‌گوید.
فرق حیا و شرم این است که حیا، «کنترل ارادی رفتار، به منظور حفظ حریم بین خود و دیگران است و شرم، یک نوع ناتوانی در اظهار وجود و ابراز خود است.
2. پدران و مادران، باید بر رفتار فرزندان خودشان با مهربانی و احترام به شخصیت آنان و به دور از هر گونه توهین، نظارت کنند و در مقابل، نوجوانان و جوانان هم باید برای کسب آگاهی بیشتر و استفاده از تجربه پدر و مادر، با آنان مشورت کنند.
وقتی که بر خلاف عادت هر روزه، آن دو دختر، زودتر به خانه برگشتند، پدر با تعجب پرسید: چه شد که امروز زود بازگشتید؟ دختران گفتند: مرد صالحی بر سر چاه بود که با مشاهده وضع ما، بر ما ترحم کرد و گوسفندان ما را آب داد و ما زودتر به خانه آمدیم.
3. باید از نگاه ناروا و «چشم چرانی»، خودداری ورزید که از آن به «غض بصر»5 تعبیر شده است. فرمان قرآن این است که باید از نگاه خیره، هوس‌آلود و کنترل نشده، پرهیز کرد.
چه باید کرد؟
1. بایستی میان والدین و فرزندان، روابط صمیمی حاکم باشد؛ تا فرزندان بتوانند در یک محیط سالم و قابل اعتماد، به راحتی مشکلات خود را با والدین در میان بگذارند.
2. والدین باید شرایط نسل جدید و واقعیت‌ها را درک کنند و سعه‌ صدر داشته باشند؛‌ تا با هوشیاری و گفت‌و‌گوی منطقی با آنان، برای حل مشکل آنان اقدام کنند.
دختران و پسران مسلمان و پاک، باید بیاموزند که در اولین برخورد تأثیرگذار با جنس مخالف، آن را با پدر و یا مادر و یا با یک مشاور آگاه و مسلمان، مطرح کنند؛ تا بتوانند از تجربه‌های علمی و عملی آنان بهره برده، قبل از این که دچار
آسیب‌های جدی شوند، تصمیم عاقلانه‏ای بگیرند. اگر دختر و پسر، مسائل و معاشرت‌های مهم روزانه خود را با افراد مجرب مطرح کنند و والدین و مشاوران نیز بتوانند در حل مسائل آنها نقش مفید و سازنده‏ای را ایفا کنند، می‌توان امیدوار بود که جلوی بسیاری از روابط پنهانی و ناسالمی که احتمال دارد بعد از برخورد نخستین شکل بگیرد، گرفته شود.
داستان حضرت یوسف علیه السلام و زلیخا6
در آیه 23 و 24 سوره یوسف چنین آمده است: «وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ قَالَ: مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ؛ و زنی که یوسف در خانه او بود، از یوسف از طریق مراوده و ملایمت، تقاضای کام‌گیری کرد و درها را [برای انجام مقصودش] محکم بست و گفت: برای تو آماده‌ام. یوسف گفت: پناه به خدا که او پروردگار من است و مقام مرا گرامی داشته است. قطعاً ستم‌گران رستگار نمی‌شوند».
«وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَی بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ؛ و همانا (همسر عزیز مصر) قصد او (یوسف) را کرد و او نیز اگر برهان پروردگارش را نمی‌دید، [بر اساس غریزه] قصد او را می‌کرد. این گونه [ما او را با برهان کمک کردیم] تا بدی و فحشا را از او دور کنیم، زیرا او از بندگان برگزیده ماست».
پیام‌ها7
1. معمولاً عشق بر اثر مراوده و به تدریج، پیدا می‌شود. وجود دائمی یوسف در خانه زلیخا کم کم سبب عشق مادی شد.
2. حضور مرد و زن نامحرم در یک محیط بسته، زمینه را برای گناه فراهم می‌کند.
3. تقوا و ارده انسان، می‌تواند بر زمینه‌های انحراف و خطا غالب شود.
4. خطر غریزه جنسی به قدری است که برای نجات از آن، باید به خدای رحمان پناه برد.
5. تلقین یاد خدا به نفس خود، نقش مهمی در ترک گناه دارد.
6. یاد کردن الطاف الهی و عاقبت گناه، مانع از ارتکاب آن است؛ « مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ».
7. یک لحظه گناه می‌تواند انسان را از رستگاری ابدی دور کند؛ «إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ».
8. انسانی که مقام و منزلت خود را می‌داند خود را به بهای کم و اندک نمی‌فروشد.
9. انبیا نیز در غرایز، مانند سایر انسان‌ها هستند؛ ولی به دلیل ایمان به حضور خداوند، گناه نمی‌کنند؛ «وهم بها لولا ان رآی برهان ربّه».
10. بهانه بسته بودن درها کافی نیست؛ باید به سوی درهای بسته حرکت کرد؛ شاید باز شوند.
11. امام صادق علیه السلام فرمود: برهان رب، همان نور علم و یقین و حکمت بود که خدا در آیات قبل فرمود؛ «و اتیناه علما و حکما».
آسیب شناسی روابط دختر و پسر
روابط دختر و پسر، دارای آفت‏ها و آسیب‏های روانی و اجتماعی جبران‌ناپذیری است که چند نمونه آن به شرح زیر است:
1. سرکوب شدن استعدادها
یکی از مهم‌ترین عواملی که با وجود رشد نیروهای جسمی، فکری و روحی نوجوان، مانع از به جریان افتادن صحیح و اصولی آنها و تأمین سعادت آینده او می‌شود، تسلّط میل جنسی بر وجودش می‌باشد. عدم کنترل این میل، سبب می‌شود که تمام حواسّ و توجّهات انسان و تمام قوای جسمی و مغزی او معطوف هوس‌بازی‌ها شود و اگر عملاً هم موفق به هوس‌بازی نگردد، تمام فکر و ذهن او به وسیله این خیالات و افکار، اشغال شده و او مجالی برای انجام کار دیگری و شکوفایی اندیشه و استعدادش پیدا نمی‌کند. این شعله‏ای که در سراسر وجودش زبانه می‌کشد، تمام تر و خشک را با هم می‌سوزاند و شکوفه‌های تازه دمیده در گلزار شخصیت معنوی‌اش را طعمه آتش سوزان می‌کند.8
آیه الله سبحانی می‌گوید: روزی در محضر حضرت آیه الله العظمی بروجردی (ره) نشسته بودیم که یکی از پزشکان ترکیه، به دیدار آیه الله بروجردی آمد و سؤال کرد که چرا اسلام نوشیدن شراب را حرام کرده است؟ آن مرجع بزرگ فرمود: حقیقت انسان را عقل، قدرت اندیشه و تفکر تشکیل می‌دهد و اگر عقل انسان نبود، وی با دیگر موجودات زنده تفاوتی نداشت و یکی از اموری که در تضاد شدید با قوه عقل انسان است، نوشیدن شراب است؛ همان طور که پزشکان نیز این مطلب را تأیید کرده‌اند. بنابراین، چون شراب عقل را از بین می‌برد و حقیقت انسان به عقل اوست، اسلام آن را ممنوع کرده است.
آن پزشک به دنبال این پاسخ، گفت: درست است که نوشیدن زیاد شراب، باعث از بین رفتن قوه تعقل انسان می‌شود و حقیقت انسان زیر سؤال می‌رود، ولی اگر کسی به مقدار کمی از این نوع مایعات بنوشد، نمی‌توان گفت چنین تأثیری دارد؛ پس چرا اسلام آن مقدار اندک را نیز ممنوع کرده و نوشیدن آن را غیرمجاز می‌داند. آیه الله بروجردی فرمود: چون انسان، کمال‌طلب است و هرگز به مقدار کم قناعت نمی‌کند و اگر مجاز شمرده شود، بر اساس کمال‌خواهی‌اش، به تدریج بر خواسته خود می‌افزاید. به همین جهت است که اسلام از همان ابتدا، حتی مقدار اندک آن را ممنوع کرده است و به عنوان یک قانون قطعی و دقیق، آن را برای تمام افراد چه با اراده و چه کم اراده، به اجرا گذاشته است و چون این ویژگی یعنی کمال‌طلبی، در دیگر ابعاد و زمینه‌ها جاری است، دیگر قوانین و مقررات و دستورالعمل‌های صادره از طرف قانون‌گذار هستی، بر اساس همین نکته شکل گرفته و آن جا که ممکن است زیاده‌طلبی باعث حریم‌شکنی شود و به تدریج انسان در وادی هولناک و در معرض خطرات جانی و روحی قرار گیرد، اسلام با جدیت و قاطعیت آن را نهی می‌کند.
اظهار محبت به جنس مخالف از جمله همین موارد است که با یک سلام و احوال‌پرسی ساده آغاز می‌شود و یا به انگیزه اهداف آموزشی و غیره شروع می‌شود؛ ولی به تدریج، نوع رابطه و گفت‌وگو تغییر پیدا کرده، بر میزان و کمیت آن نیز افزوده می‌شود و تا آن جا پیش می‌رود که انسان تمام انرژی عاطفی خود را می‌خواهد در همین گفت‌وگوها و ارتباط‌ها هزینه کند و هرگز به همان حداقلی که در روزهای اول داشته، اکتفا نمی‌کند و بر همین اساس است که از همان آغاز، باید از ایجاد ارتباط عاطفی و مبتنی بر احساسات، اجتناب کرد.
بنابراین، ما برای اظهار محبت به جنس مخالف (چه منشأ سوء تفاهم بشود و چه سوء تفاهمی را به دنبال نداشته باشد)، دلیل موجه و قابل قبولی را نمی‌شناسیم و در واقع، اگر هم باعث سوء تفاهم نشود، باعث سوء رفتار می‌شود و به تدریج، دو طرف در گردونه‏ای وارد می‌شوند که چه بسا هیچ کدام خواستار آن نبودند؛ گردونه‏ای که گاهی رهایی از آن، مستلزم هزینه کردن تمام انرژی روانی و جسمانی فرد و قرار گرفتن در بن‌بست شدید است. لازم به ذکر است که این سخن، یک ادعای صرف و بدون پشتوانه و دلیل نیست؛ بلکه مرکز مشاوره ما که در سطح دانشگاه‌ها فعالیت می‌کند، روزی نیست که نامه‌ای از جوانی که در چنین دامی قرار گرفته دریافت نکند.
جالب این است که تقاضای کمک و فریادرسی از افرادی است که معمولاً در ابتدای کار، به خود مطمئن بوده‌اند و تصمیم جدی‌شان آن بوده که وارد ارتباط احساسی و غیرمعقول و از نظر اخلاقی غیرصحیح، نشوند و تنها می‌خواستند در حد ارتباط عادی و یا به قول شما یک سلام و احوال‌پرسی و یا اظهار محبت باطنی با طرف مقابل داشته باشند. اکنون نمونه‌ایی از این روابط را از زبان این افراد می‌شنویم:
1. «دختری 19 ساله‌ام... تا قبل از ورود به دانشگاه، با هیچ پسری ارتباط نداشته‌ام... خودم در اقوام و فامیل از ماجراهای دوست‌های خیابانی کاملا خبر داشتم و همیشه مواظب بودم... کم کم با بچه‌ها خو گرفتم و سلام و احوال‌پرسی با آنها برایم عادی شد. آنها هم به ما سلام می‌کردند... مدتی بعد، سلام کردن به پسرها هم شروع شد... تا این که روزی یکی از آنها گفت: ببخشید مدتی است شما را زیر نظر دارم و از اخلاق شما خیلی خوشم آمده، اگر لطف کنید مدتی با هم دوست باشیم... حالم خیلی خراب شد... حدود 3 ساعت فقط گریه می‌کردم و افسوس می‌خورم که...».
2. «یک روز که برای درس خواندن به پارک رفته بودم، قدم‌زدن‌های دختر و پسرهای جوان، دو به دو با هم، توجه‌ام را جلب کرد و حواسم حسابی پرت شد. ناگهان تصمیم گرفتم... تصمیم تازه‏ای گرفته بودم؛ تصمیمی که از آن هراس داشتم و بیشتر از همه می‌ترسیدم که به خطا و گناه افتاده باشم... چند هفته‏ای بود که حتی یک کلمه هم درس نخوانده بودم؛ بی‌انگیزه و بی‌حوصله شده بودم ... تا این که تصمیم خود را عملی کردم و اکنون چند ماهی است که با دختری رابطه تلفنی دارم... شرایط بد گذشته‌ام جای خود را به شرایط بدتر امروز داده، زندگی‌ام آرامش قبلی را ندارد و نمی‌دانم این وضع تا کجا می‌خواهد ادامه یابد... این دختر، اکنون ظاهراً جای خالی همه چیز و همه کس را برایم پر کرده، اما چه فایده که در زندگی بیرون و واقعی من، هیچ جایی برای او نیست. می‌ترسم که به آلودگی و ناپاکی بیشتر کشیده شوم و کم کم به سوی لجن‌زار گناه کشیده و در آن غرق شوم».9
2. افت تحصیلی یا رکود علمی
این گونه روابط، باعث می‏شوند که دو طرف تمام فکر و توجه و تمرکز خود را صرف دیدارها و ملاقات‏های حضوری و تلفنی خود کنند و این بزرگ‏ترین مانع برای رشد و ترقی علمی است؛ زیرا تحصیل دانش، نیازمند تمرکز نیروهای فکری و روحی است.
دل‌مشغولی و اضطرابی که بر اثر این گونه پیوندها پدید می‏آید، بزرگ‏ترین سد راه تعالی علمی و تحصیلی است؛ از این رو، مشاوران مدارس و دانشگاه‏ها توصیه می‏کنند که هنگام تحصیل و امتحانات، مراسم خواستگاری و عقد را به تأخیر اندازند؛ تا افراد بتوانند با تمرکز و آسودگی خیال، در انجام تکالیف درسی و امتحانات موفق شوند؛ چه رسد به روابط فرصت‌سوز مستمری که بسیار انرژی‌سوز است.
مطالعه و درس، در زندگی هر انسانی، به ویژه در دوران دانش آموزی، از مهم‌ترین عوامل سازنده شخصیت وی می‌باشد که فدا کردن آن به خاطر تن دادن به دوستی‌های احساسی و غیرآگاهانه و پاسخ‌گویی به خواست‌های تمام نشدنی هوس و میدان دادن به میل جنسی، خطایی نابخشودنی و شکستی بزرگ و رسوا کننده است. تجربه نشان داده که این نوجوانان و جوانان، به علت پریشانی افکار و حواس‌پرتی، ذوق درس خواندن و اشتیاق هر گونه مطالعه‏ای را - اعم از کتاب‌های درسی و غیر درسی - به کلی از دست می‌دهند.
اگر زندگی بزرگان، شخصیت‌های علمی، محققین، نوابغ و دانشمندان و متفکرین را مورد مطالعه قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که همه آنان افرادی بوده‌اند که از خوش‌گذرانی‌ها و هوس‌بازی خود را کنار کشیده‌اند و احتیاجات جسمی و غریزی خود را از طریق مشروع و معقول و در حد اعتدال، برآورده‌اند.10
دروغ بزرگی است اگر کسی بگوید: میل جنسی، سراسر وجودش را گرفته و ذهن و زبان او را دوستی‌های نامطلوب با جنس مخالف پر ساخته، اما از نظر درس، مطالعه و تحقیقات علمی، لطمه اساسی بر او وارد نشده است و به ویژه در دوران نوجوانی و جوانی، تحقق چنین امری، از محالات است.
«با شکل‌گیری روابط عاطفی بین دختر و پسر و افزایش تدریجی آن، زمینه وابستگی آنها به یکدیگر و تشدید آن فراهم می‌شود و از آن جا که نیاز به محبت ورزیدن و مورد محبت واقع شدن، در دوران جوانی، به اوج خود می‌رسد و فضای نسبتا مناسبی برای ارضای این نیاز (هر چند به طور غیرصحیح آن) در محیط آموزشی و دانشگاهی وجود دارد، به شکل خودکار، دختر و پسر در این کانال قرار می‌گیرند، در اکثر موارد، به طور ناگهانی و بدون توجه به نتیجه کار، گرفتار چنین گردابی می‌شوند و آن را با عنوان‌های عرف‌ پسند و موجه، پوشش می‌دهند و باطن غیرموجه آن را با ظاهری نیکو و پسندیده، جلوه‌گر می‌نمایند.
به این ترتیب، علاقه ابتدایی شدت یافته، با وجود تصمیم اولیه دو طرف یا یکی از آنها، کم کم به وابستگی به یکدیگر تبدیل می‌شود. این وابستگی، در بسیاری موارد – شاید در تمام موارد - آفت بزرگی برای تمرکز حواس، تحصیل و تفکر عمیق در امور درسی آنها می‌شود؛ به گونه‏ای که گاهی مطالعه و حضور در کلاس درس را غیرممکن می‌سازد و هر کدام از آنها در تمام اوقات شبانه‌روز و حتی در کلاس درس، در فکر طرف مقابل است. این سخن، ادعای بدون پشتوانه‌ای نیست و اگر به نوشته‌های چنین افرادی مراجعه کنیم، مثنوی هفتاد من کاغذ می‌شود.11
3. ایجاد جو بدبینی
اغلب این گونه دوستی‏ها و روابط، به ازدواج منتهی نمی‌شود و اگر هم به ازدواج بینجامد، پس از مدتی، جو بدبینی و سوء ظن آن دو نسبت به هم، فضای زندگی‌شان را، جهنمی خواهد ساخت و هر دو در آن خواهند سوخت.
پسر با خود می‏گوید: دختری که به راحتی با من رابطه نامطلوب و نامشروع برقرار کرد، از اعتقاد و ایمان قوی برخوردار نیست. بنابراین از کجا معلوم که پیش از ارتباط با من، با فرد دیگری هم طرح دوستی نریخته باشد و از کجا که در آینده و پس از ازدواج با من، با دیگری ارتباط برقرار نکند؟ دختر نیز همین تصور را نسبت به پسر خواهد داشت. بنابراین، این گونه ازدواج‏ها، پایدار نخواهد بود و تجربه نشان داده که منجر به طلاق و جدایی می‏گردند.
«بر اساس یک یافته پژوهشی در آمریکا، زوج‏هایی که پیش از ازدواج با یکدیگر زندگی می‏کنند، زندگی زناشویی آنها با مشکلات فراوانی رو به رو است و منجر به طلاق می‏شود. به گزارش ایسنا، دکتر «کاترین کوهان»، استاد دانشگاه ایالت پنسیلوانیا گفت: طبق آخرین تحقیقات، افرادی که پیش از ازدواج با یکدیگر رابطه داشته‏اند، بعد از ازدواج، در حلّ مشکلات خود عاجزند؛ زیرا که نسبت به یکدیگر بسیار بدبین هستند. کوهان گفت: طبیعت ارتباطات آزاد، این است که زوجین چندان انگیزه‏ای برای حل درگیری‏ها و حمایت از مهارت‏های خود ندارند. وی افزود: به نظر می‏رسد ارتباطات این افراد، زودتر از افرادی که با یکدیگر دوست نبوده‏اند، سرد و منجرّ به طلاق می‏شود. وی در پایان گفت: می‏توانم بگویم رابطه قبل از ازدواج، به هیچ وجه، سبب دوام زندگی زناشویی نمی‏شود».12
عشق الهی، رام‌کننده است و عشق مجازی و شهوی، انسان را وحشی می‌کند.
عشق الهی، صبرآور است و عشق مجازی، صبرشکن است.
عشق الهی، نیروزاست و عشق مجازی، نیروبَر است.
عشق الهی، خودخواهی‌بر است و عشق مجازی، خودخواهی‌زاست.
عشق الهی، شادی‌آور است و عشق مجازی، غم‌افزاست.
عشق الهی، سریان دارد و عاشق الهی، همه پدیده‌های عالم را جلوه خدا می‌داند و به همه عشق می‌ورزد. عشق مجازی، عشق به خواسته‌های نفسانی خود است.
عاشق خدا، از فراق و یاد او، لذت می‌برد. عاشق غیر خدا، فقط با وصال دل‌خوش است و فراق، برایش رنج‌آور است.
4. اضطراب، تشویش و احساس نگرانی
در دوستی‏های موجود بین دختران و پسران، از آن جا که مقاومتی بسیار قوی از طرف پدر و مادر یا جامعه برای ممانعت از برقراری این دوستی‏ها وجود دارد، این گونه دوستی‏ها، با مخاطرات روانی گوناگونی، مانند اضطراب و تشویش همراه است.
وجود افکار دیگری چون احساس گناه، نگرانی از تهدیداتی که توسط پسر، برای فاش کردن روابطش با دختر صورت می‏گیرد، یک تعارض درونی و اضطراب مستمر را به دنبال دارد.
بنابراین، وجود چنین دلهره‏ها و اضطراب‏هایی که گاهی لطمه‏های جبران‌ناپذیری بر جسم و روان انسان وارد می‌کند، از آسیب‏های جدی این گونه روابط است.
همچنین هیجانات کاذب، مثل خیال ازدواج، خوش‌بختی و در نتیجه، شکست روحی‏، قربانی شدن دختران به خاطر از بین رفتن آبروی آنها و خانواده‌شان و حتی اقدام به خودکشی از دیگر آسیب‌های این نوع ارتباط است.
5 . فقدان شناخت درست و واقع‌بینانه
کسانی که مدعی‌اند که این گونه روابط و دوستی‏ها با انگیزه ازدواج شکل می‏گیرد، با کمی دقّت، در خواهند یافت که روح حاکم بر این گونه دوستی‏ها، عاقلانه و از سر اندیشه نیست؛ بلکه در آغاز و یا پس از مدتی، تنها عامل ادامه روابط، میل و کشش جنسی خواهد بود.
امام علی علیه السلام می‏فرماید: «حُبُّ الشّیءِ یُعْمی وَ یُصِمُّ؛ دوست داشتن چیزی [آن هم ناآگاهانه و از سر هیجان و احساسات]، انسان را کور و کر می‌کند».
«وابستگی‌هایی که بین دختر و پسر ایجاد می‌شود، مانع گزینش صحیح و دقیق برای شریک آینده زندگی می‌شود و از آن جا که دختر یا پسر به فردی خاص وابسته شده، تمام نیکی‌ها، خوبی‌ها، زیبایی‌ها را در فرد مورد علاقه خود می‌بیند و دیگر توان مشاهده عیوب احتمالی طرف مقابل را ندارد؛ زیرا از روی علاقه و از پشت عینک وابستگی، به طرف مقابل نگاه می‌کند؛ نه با نگاه خریدار و نه با نگاه نقادانه و بررسی کننده‏ای که تمام نقاط ضعف و قوت او را در ترازوی حقیقت بین، مورد دقت و مشاهده قرار دهد»13.
دوستی‏ و ارتباط احساسی و غیرعاقلانه قبل از ازدواج، راه عقل را مسدود و چشم واقع‌بین انسان را کور می‏سازد و اجازه نمی‏دهد تا یک تصمیم صحیح و پیراسته از اشتباه گرفته شود. این نوع انتخاب‏ها که در فضایی آکنده از احساسات و عواطف انجام می‏گیرد، به دلیل نبود شناخت عمیق و واقع‏بینانه، اگر هم به ازدواج منتهی گردد، زندگی مشترک را تلخ و آینده را تیره و تار می‏سازد.
6 . محرومیت از ازدواج پاک
هر انسانی در سرشت و نهاد خویش، به دنبال پاکی و نجابت است. دخترانی که در پی روابط آلوده هستند، در حقیقت، پشت پا به سرنوشت خود زده‏اند و این امر، باعث می‏شود که آنان به جرم آلودگی به این روابط، شرایط ازدواج پاک را از دست بدهند و اگر به وسیله این گونه روابط ناسالم، در ازدواج پسران نیز تأخیر ایجاد شود دختران بیش از پسران، در معرض این آسیب قرار می‌گیرند.
«روابط دختر و پسر، بیش از آن که مفید باشد، تهدید کننده نهاد خانواده در جامعه به شمار می‌آید. با نگاهی به آمار می‌توان دید که آمار طلاق در بین کسانی که قبل از ازدواج، ارتباط‌های دوستانه داشته‌اند، بالاتر است. از طرفی آشنایی و ارتباط دختر و پسر در محیط اجتماع، بیشتر از آن که معرفت‌ساز باشد، فروزنده هوس‌ها و معرفت‌سوز است. عمدتاً دیده می‌شود فرد آن گونه که هست، خود را نشان نمی‌دهد یا به سبب محبت و عشقی که ایجاد شده، نمی‌تواند عیوب طرف مقابل و جوانب مختلف قضیه را بسنجد. بیشتر رفتارها در آشنایی‌های خیابانی به شکل‌های تصنّعی ابراز می‌شود».
در پایان به چند پرسش اساسی زیر اشاره می‏شود:
1. به نظر شما یک رابطه و پیوند مطلوب، چه ویژگی‏هایی دارد؟
2. آیا روابطی که بر پایه هوسرانی‏ها و سرگرمی‏های زودگذر است، می‏تواند روابطی پایا و پویا باشد؟
3. آیا هر انسانی با هر صفت و ویژگی، شایسته ارتباط و دوستی است؟
4. آیا پسندیده نیست که انسان، سرمایه عشق و محبت خود را برای زندگی آینده خویش پس‌انداز کند.
7. عدم اسقبال از تشکیل کانون خانواده
این گونه روابط و دوستی‏ها، معمولا به انگیزه تفنّن و سرگرمی شکل می‏گیرد و در خلال آن از خودباوری و زودباوری دختران، سوء استفاده می‌شود. متأسفانه در بسیاری از موارد، تفاوت عشق و هوس، دیده نمی‏شود. عشق حقیقی و پاک، با هوس‏های آلوده و زودگذر، تفاوت جوهری دارد. برخی از این روابط که مبتنی بر هوسرانی و سرگرمی است، پس از مدتی، رو به سردی و افول می‏نهد. جاذبه و دل‌ربایی‏ها، مربوط به روزها و ماه‏های اول دوستی است؛ ولی دیری نمی‏پاید که این روابط، عادی شده، به جدایی می‌کشد. حس تنوع‌طلبی انسان از یک طرف و فقدان عامل بازدارنده از طرف دیگر، باعث می‏شود که برخی سراغ ازدواج و تشکیل خانواده نروند. جامعه‏ای که از تشکیل کانون خانواده استقبال نکند، هیچ‏گونه ضمانتی برای رشد و شکوفایی فضایل انسانی در آن وجود ندارد. اغلب خوبی‏ها و کمالات والای انسانی، در پرتو تشکیل خانواده‏ای سالم، به فعلیت می‏رسد.
8 . کم‌رنگ شدن ارزش‌های مکتبی و فرهنگ اصیل ایرانی
غرق شدن جوانان در عشق‏های آن چنانی و دوستی‏های ناباب، نتیجه‏اش دوری از معنویات و از دست رفتن ارزش‌های انسانی و الهی است که، نتیجه‌اش نابودی سرمایه‌های انسانی و بهترین فرصت برای رواج فرهنگ بی‌خدایی و ابتذال غرب و تسلط دشمنان دیرین اسلام و قرآن در کشور است. آیا تجربه کشور اندلس اسلامی که جوانان را از راه فساد و فحشا، از ارزش‌های الهی و انسانی تهی کردند و توانستند شکست را برآنان تحمیل کنند، برای ما کافی نیست؟ آیا می‌دانیم که چرا دنیای بی‌خدای غرب و آمریکا، برای رواج ابتذال و تهی‌سازی جوانان از ارزش‌های دینی هزینه‌های نجومی می‌کند؟
9 . انحطاط اخلاقی
شکل‌گیری شخصیت انسان، تابع نوع رفتار کسانی است که با آنها رفت و آمد دارد. بنابراین، نوع دوست در تعیین سرنوشت و ساختن حقیقت انسان، بسیار مهم است.
ریشه بسیاری از مفاسد اخلاقی از همین دوستی‏ها و روابط، ناشی می‏شود که سبب سقوط انسان در گناه و معصیت می‏گردد. ما نمونه بارز آن را در جوامع غربی شاهدیم. طبق آمار، در دهه 1990، از هر سه کودک آمریکایی، یکی نامشروع بوده است و از همین روست که انحطاط اخلاقی در غرب، باعث نگرانی شده است.
دوستی‏ها و روابط نا‌مطلوب دختران و پسران، بزرگ‌ترین مانع رشد و کمال انسانی است. دوستی‏های غیر صحیح، باعث می‏گردد که دختران و پسران به صورت ابزاری درآیند که هر روز، تغییراتی در آرایش، پوشش، حرکات و... داشته باشند و این، چیزی جز مشغول شدن به کارهای بی‌ارزش و دور شدن از هدف اصلی و شناخت خود و شکوفایی خلاقیت‏ها و عقب ماندن از قله کمال نیست. در این صورت، انسان به دنبال خواسته‏های دیگران است و خودش را فراموش می‏کند.
در آستانه بلوغ، شرم و حیا در هر نوجوان عفیفی، مانع از این است که او به طرف مسائل غریزی تنزل کند و با وجود این که در این دوران، هورمون‌های جنسی شخص را تحریک می‌کنند و به جنس مخالف متمایل می‌کنند، امّا به جهت همان حجب و حیای فطری، فرد به نوعی احساس حقارت می‌کند. شخصیت‌های بزرگ و چهره‌های ماندگار، کسانی بوده‌اند که با پاکی و تقوا زیسته‌اند و هرگز عظمت روحی و شخصیت معنوی خود را در قربانگاه نفس و شهوات، ذبح نکرده‌اند؛ اما افسوس که برخی از نوجوانان و جوانان، به جهت ضعف اراده و فقدان تجربه و اطلاعات لازم و یا انحطاط و آلودگی محیط زندگی خود و اطرافیان، با تسلیم شدن در برابر طوفان غرایز و شهوات، آن پاکی و معصومیت فطری و ذاتی خویش را از دست می‌دهند و راه تکامل و سعادت ابدی را به روی خود می‌بندند.14
اگر از دیدگاه قرآن کریم، انسان را تعریف کنیم، درخواهیم یافت که روابط دختر و پسر، با عظمت و بزرگی انسان، سازگار نیست.
امام علی علیه السلام به فرزندش امام مجتبی علیه السلام فرمود: «نفس خویش را عزیز بشمار و به هیچ پستی و دنائتی، تن مده؛ گرچه عمل پست، تو را به لذت ‏برساند؛ زیرا هیچ چیز با شرافت نفس، برابری نمی‏کند و [به جای عزت از دست داده] عوضی‏ همانند آن نصیبت نخواهد شد و بنده دیگران نباش که خداوند، تو را آزاد آفریده‏ است».15
همچنین فرمود: «کسی که نفس شرافتمند و باعزتی دارد، هرگز آن‌را با پلیدی گناه، خوار و پست ‏نخواهد کرد».16
شیخ رجبعلی خیاط می‌گوید: «اگر تو برای خدا قیام کنی، تمام عوالم خلقت، دلیل راه تو هستند؛ چون کمال آنها، در فنای در تو می‌باشد. آنها می‌خواهند آن چه را در فطرت دارند، تحویل دهند؛ تا به کمال واقعی برسند و اگر انسان برای خدا قیام کند، همه عوالم‌‌‌ وجود سر راه او صف می‌کشند؛ تا آن چه در خود دارند، به او عرضه کنند و راهنمای او باشند».
امام علی علیه السلام می‌فرماید: درد تو، در توست و درمان تو نیز در خود توست. تو گمان می‌بری که موجود ضعیفی هستی؛ حال آن که راز جهانی بزرگ، در کتاب وجود توست».
امام صادق علیه السلام می‌فرماید: ‌خداوند، تمام کارهای مؤمن را به خود او واگذار کرده، ولی به او اختیار نداده که ‏خود را خوار و ذلیل کند».17
عشق‌هایی کز پی رنگی بود
عشق نبود، عاقبت ننگی بود
زآن که عشق مردگان پاینده نیست
زآن که مرده، سوی ما آینده نیست‏
عشق زنده در روان و در بصر
هر دمی باشد ز غنچه تازه‏تر
عشق آن زنده گزین که او باقی است
کز شراب جان فزایت، ساقی است‏
عشق آن بگزین که جمله انبیا
یافتند از عشق او کار و کیا
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست‏
10 . تهدید، مهم‌ترین سرمایه دختر و پسر
دختران و پسران، تا حدی می‌توانند تشخیص دهند که همسرشان با جنس مخالف ارتباط داشته است یا نه؟ دختران و پسرانی که با گروه مخالف ارتباطی نداشته‌اند، یک حس خوبی دارند که زندگی مشترک را لذت‌بخش‌تر و شیرین‌تر می‌کند؛ اما این حس خوب زنانه و یا مردانه، با روابط عاطفی و غریزی، کشته می‌شود و آن حس پاک، از بین می‌رود و شریک زندگی، برای او تازگی ندارد و آن لذتی را که دو همسر پاک از هم می‌برند، این دو از هم نمی‌برند و این نکته تا حدی برای آن دو قابل درک است.
شخصی می‌گفت: با زنی ازدواج کردم و پس از دو سال می‌خواهم از او جدا شوم؛ چون احساس می‌کنم که من برای زنم هیچ جاذبه‏ای ندارم و پس از جست‌وجو فهمیدم که روابط بی‌حد و مرزش با پسران - قبل از ازدواج - موجب این بی‌میلی است و موجب شده که من برای او جاذبه‌ای نداشته باشم. دختران و پسران نباید به گونه‏ای رفتار کنند که این حس زیبا، در آنان کشته شود.
در یک نظرسنجی از پسران بی‌شماری پرسیدند: شما مایلید با کدام دسته از دختران ازدواج کنید؟ همه گفتند: مایلیم با دخترانی ازدواج کنیم که با جنس مخالف، ارتباط نداشته‌اند
عشق‌های این زمان، آن عشق‌های قصه نیست
این زمان فرهاد کو، مجنون که شد، افسانه کیست؟
عاشقی را گفتم اَر محبوبه خواهد، کوه از جا می‌کَنی؟
گفت: عاشق بودن آری، کوه کندن بهرِ چیست؟
گفتم او را عاشقان آواره در دامانِ صحرا بوده‌اند
گفت: سرگردان به صحرا در شدن از ابلهی است
گفتمش در راه جانان، دست از جان می‌نهی؟
گفت: باید شادمان با دلبرِ جانانه زیست!
گفتم: اما عاشقانِ قصّه این رَه رفته‌اند
گفت: امّا این زمان، این کارها دیوانگی ست!
گفتم: ‏ای عاشق! اگر محبوبه بد عهدی نمود؟
گفت: دنیایی بزرگ است و پُر از حور و پری است
11. احساس گناه

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   17 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آسیب شناسی روابط دختر و پسر

دانلود مقاله انقلاب اسلامی ایران

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله انقلاب اسلامی ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

انقلاب سال ۱۳۵۷ هجری خورشیدی در ایران ، (مشهور به انقلاب اسلامی) که با مشارکت اکثریت مردم ، احزاب، روشنفکران و دانشجویان ایران انجام پذیرفت، نظام پادشاهی ایران را سرنگون، و زمینهٔ روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، به رهبری آیت‌الله روح‌الله خمینی، یک روحانی شیعه، در ایران را فراهم کرد. تفکرات و شخصیتهای اسلامی، در این انقلاب حضور برجسته‌ای داشتند و خمینی آن را انقلاب اسلامی خواند.[۱] این انقلاب، با نام انقلاب بهمن ۵۷ نیز شناخته می‌شود.
رویدادهای مهمی، به عنوان نقطه عطف یا سرآغاز اعتراضات همه‌گیر در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ محسوب می‌شوند از جمله برهم‌زدن جلسات شعرخوانی آرام با مضمون سیاسی به سازماندهی کانون نویسندگان در انجمن فرهنگی ایران و آلمان و در دانشگاه آریامهر در آبان ماه سال ۱۳۵۶ توسط پلیس حکومتی که بروز تظاهرات و خشونت‌های بسیار در دانشگاه‌های تهران را به همراه داشت.[۲] و همچنین چاپ مقاله‌ای در روزنامه اطلاعات در دی ماه همان سال که در نظر قشر مذهبی مقاله‌ای توهین‌آمیز به خمینی و روحانیون منتقد حکومت محسوب می‌شد و موجب ناآرامیهای خشونت آمیزی در شهر قم گشت .[۳][۴][۵] رکود اقتصادی، وقوع اعتصابات گسترده‌ای را از خرداد ماه سال ۱۳۵۷ به بعد در سطح کشور به دنبال داشت که موجب پیوستن طبقه کارگر به تظاهرات‌ شد و دامنه اعتراض‌ها را از ده‌ها هزار نفر به صدها هزار و حتی میلیونها تن افزایش داد.[۶] کشته‌شدن تعداد بسیاری از معترضان (از جمله در واقعه جمعه سیاه در شهریورماه) توسط نیروهای حکومتی تنها بر دامنه اعتراضات و ناآرامیها افزود[۷] و با خروج شاه از کشور و عدم موفقیت دولت شاپور بختیار، سرانجام با اعلام بیطرفی ارتش در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ انقلاب به پیروزی رسید.
در رفراندوم فروردین ماه ۱۳۵۸، زمانی که ایرانیان با اکثریتی قاطع (٪۹۸٫۲) در قالب یک همه‌پرسی ملی ، نظام مشروطه سلطنتی را نفی و با نوع حکومت جمهوری اسلامی (به عنوان نظام حکومتی آینده) موافقت کردند، پادشاهی ایران ، رسماً به جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد و سپس حکومتی دینی برپایهٔ تفسیر خاصی از شیعه به نام ولی فقیه جایگزین نظام پیشین گردید.

 

انقلاب ۱۳۵۷ ایران بعد از تجربه نهضت مشروطه و کودتای ۲۸ مرداد و به دنبال حوادث ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به وقوع پیوست.


کودتای ۲۸ مرداد و تانک سواری مخالفان محمد مصدق
بریتانیا پس از کوتاه شدن دست خود از صنعت نفت ایران، منابع بسیاری را در منطقه و خصوصاً ایران از دست داده بود، با قطع امید از رسیدن به توافق، وارد مطالعه طرح یک کودتای نظامی شد.
از مهم‌ترین حرکت‌های سیاسی و دانشجویی در تاریخ ایران، اعتراض دانشجویان در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ به ورود معاون رئیس جمهور آمریکا، ریچارد نیکسون، به خاک ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد بود. دانشجویان دانشکده‌های فنی، حقوق و علوم سیاسی، علوم‌، دندانپزشکی، پزشکی و داروسازی در دانشکده‌های خود تظاهراتی علیه رژیم کودتا برپا کردند. روز ۱۵ آذر تظاهرات به خارج از دانشگاه کشیده شد و مأموران در زد و خورد با دانشجویان، شماری را مجروح و گروهی را دستگیر و زندانی کردند. این درگیری‌ها منجر به مرگ سه تن از دانشجویان به دست مأموران حکومت پهلوی شد.
حمله به مدرسه فیضیه قم در روز ۲ فروردین ۱۳۴۲ شمسی مطابق با روز درگذشت جعفر صادق (از امامان شیعه) روی داد. پس از این که نظام سلطنتی پهلوی لایحهٔ انجمن‌های ایالتی و ولایتی و نیز لوایح شش‌گانه و انقلاب سفید (شاه و ملت) را مطرح کرد، برخی روحانیون و در رأس آن‌ها آیت‌الله خمینی نسبت به برخی موارد آن هم‌چون حقّ رای دادن زنان که شاه به زنان ایرانی اعطا کرده بود، اعتراض کردند. سید روح‌الله خمینی نوروز سال ۴۲ را عزای عمومی اعلام کرد.
در سحرگاه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، ماموران امنیتی به خانه آیت‌الله خمینی در قم حمله کردند و او را که روز پیش از آن در روز عاشورا در مدرسه فیضیه قم، سخنانی بر ضد حکومت گفته‌بود، دستگیر و به زندانی در تهران منتقل کردند. چند ساعت بعد از حادثه گروهی از طرفداران وی در قم به خیابان‌های تهران و قم ریختند و دست به تظاهرات زدند. در این روز تعدادی از تظاهرکنندگان کشته شدند. در تاریخ ۴ آبان ۱۳۴۳ خمینی بر ضد تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی در شهر قم به سخنرانی پرداخت، وی در این سخنرانی سعی کرد ضمن تبیین نظرات خود در مورد لایحه مذبور خطر آن برای مردم و استقلال و تمامیت ارضی کشور را گوشزد کند. در طی این سخنرانی وی بارها به آمریکا و شخص شاه حمله لفظی کرد. در پی سخنرانی آیت‌الله خمینی در روز ۴ آبان بر ضدّ تصویب لایحه کاپیتولاسیون، حکومت وقت تصمیم به تبعید وی به ترکیه گرفت، در روز ۱۳ آبان همان سال ماموران ساواک (سازمان امنیت و اطلاعات کشور) آیت‌الله خمینی را در قم دستگیر و با هواپیمای نظامی به ترکیه تبعید کردند.
جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران در تخت جمشید و با حضور سران و سفرای بسیار از کشورها در ۲۰ مهر ۱۳۵۰ آغاز شد.
در ۱۱ اسفند ۱۳۵۳ محمدرضا پهلوی دستور تشکیل حزب سراسری و واحد رستاخیز را اعلام کرد، این نخستین بار در تاریخ نوین سیاسی ایران بود که این کشور به روش تک‌حزبی اداره می‌شد. در آخرین روزهای سال ۱۳۵۴ دو مجلس سنا و ملّی طرح تغییر تاریخ هجری به شاهنشاهی را مطرح و تصویب کردند، این امر ظاهراً در راستای سکولاریزه‌کردن حکومت برداشته می‌شد؛ ولی عملاً آتش خشم مخالفین را برافروخت و مخالفت‌هایی را نیز برانگیخت.

 

وقایع سال ۱۳۵۶ خورشیدی
در اول آبان سال ۱۳۵۶ فرزند خمینی (مصطفی خمینی) به شکل مشکوک و غیر منتظره‌ای درگذشت که منجر به برگزاری جلسات سوگواری معترضانه در قم، تهران، یزد، مشهد، شیراز و تبریز شد و مرگ او به‌طور گسترده‌ای به ساواک نسبت داده شد.
تا اواخر آبان ۱۳۵۶ مخالفان حکومت، به فعالیتهای محصور به پشت درهای بسته، نوشتن بیانیه، تشکیل گروهای جدید، احیای گروه‌های قدیم، صدور نامه و انتشار نشریات اقدام می‌کردند، اما پس از آن تاریخ، مرحله جدیدی در روند انقلاب رخ داد و فعالیت مخالفان به صورت تظاهرات خیابانی خود را نشان داد. نقطه عطف در ۲۵ آبان رخ داد که پس از نه شب جلسات شعرخوانی آرام با مضمون سیاسی که توسط کانون نویسندگان در انجمن فرهنگی ایران و آلمان و در دانشگاه آریامهر در آبان ماه سال ۱۳۵۶ تشکیل شده بود، پلیس برای برهم زدن جلسه دهم و متفرق کردن حدود ده هزار دانشجوی شنونده در آن، اقدام کرد که تظاهرات خشمگینانه دانشجویان و سرازیر شدن آنان در خیابانها با دادن شعارهای ضد حکومتی را به دنبال داشت. در این درگیری یک دانشجو کشته، هفتاد تن مجروح و یکصد تن بازداشت شدند. در ده روز پس از آن تظاهرات‌های دانشجویی افزایش یافت و دانشگاه‌های اصلی تهران در اعتراض به درگیری ۲۵ آبان تعطیل شدند. در طول یک هفته بعد، دانشگاههای بزرگ کشور به یادبود ۱۶ آذر (روز غیر رسمی دانشجو) دست به اعتصاب زدند. تظاهر کنندگان دستگیر شده در ناآرامیهای پیشین، پس از محاکمه‌های کوتاهی در دادگاه‌های مدنی تبرئه شدند و اینگونه محاکمات به روشنی نشان داد که ساواک دیگر توان استفاده از دادگاه‌های نظامی را برای سرکوب مخالفان ندارد.
در دی ماه همان سال اتفاق دیگری به تظاهرات خیابانی شدت بخشید. در تاریخ ۱۷ دی، روزنامه اطلاعات به قلم فردی با اسم مستعار احمدی رشیدی مطلق مقاله نیشداری برضد روحانیت مخالف نوشت و ضمن نامیدن آنان با عنوان «ارتجاع سیاه»، آنان را به همکاری پنهان با کمونیسم بین‌الملل برای محو دستاوردهای انقلاب سفید متهم ساخت. این مقاله همچنین خمینی را به بیگانه بودن و جاسوسی برای بریتانیا در دوران جوانی متهم کرد و همچنین او را بی بندوبار و نویسنده اشعار شهوت‌انگیز صوفیانه نامید. این مقاله شهر قم را به خشم آورد. حوزه‌های علمیه و بازار تعطیل و خواستار عذرخواهی علنی حکومت شدند. حدود ۴۰۰۰ نفر از طلاب و هواداران آنان در روز ۱۹ ماه دی در تظاهرات به دادن شعار پرداخته و با پلیس درگیر شدند. در این درگیریها بنا به اعلام حکومت دوتن و به گفته مخالفان هفتاد تن کشته و بیش از پانصد نفر زخمی شدند. روز بعد خمینی خواستار تظاهرات بیشتر شد و به شهر قم و آنچه «روحانیت مترقی» نامید، به خاطر ایستادگی در برابر حکومت تبریک گفت و شاه را به همکاری با آمریکا برای نابودی ایران متهم کرد. شریعتمداری نیز در مصاحبه‌ای نادر با خبرنگاران خارجی، از حکومت گلایه کرد و رفتار پلیس و حکومت با روحانیون را توهین‌آمیز خواند. شریعتمداری همچنین به همراه ۸۸ تن از روحانیون، بازاریان و دیگر مخالفان از ملت خواست که چهلم کشتار قم را با دست کشیدن از کار و حضور آرام در مساجد برگزار کنند. بعدها در جستجوی جرقه یا سرآغاز انقلاب ایران، روزنامه‌نگاران، چاپ مقاله اطلاعات و پیامدهای آن در قم را عنوان کردند. و برخی چون حامد الگار و هنری مانسون کشته شدن مصطفی خمینی را شروع زنجیره اتفاقاتی می‌دانند که منجر به انقلاب ایران شداما ارواند آبراهامیان تاریخ‌نگار معاصر بر این باور است که درواقع نقطه آغازین انقلاب پیچیده تر از این بوده و نخستین جرقه را می‌توان به پیشتر از چاپ مقاله و وقایع پیامد آن و به جلسات شعرخوانی و ناآرامیهای دانشگاه آریامهر نسبت داد. در مجموع این دو حادثه، تجلی دو نیروی حاضر در جنبش انقلابی محسوب می‌شود که یکی طبقه متوسط حقوق بگیر و جایگاه اعتراض سیاسی آن یعنی دانشگاه‌های مدرن و دیگری طبقه متوسط متمول و مراکز سازمانهای اجتماعی-سیاسی آن یعنی مدارس علوم دینی سنتی (حوزه‌های علمیه) و بازارهای سنتی بود.

وقایع سال ۱۳۵۷ خورشیدی
در روزهای نهم و دهم فروردین مردم یزد طی اعتراضاتی که به خشونت کشیده شد خواستار آزادی زندانیان سیاسی و بازگشت رهبران انقلاب (در راس آن‌ها سید روح‌الله خمینی) شدند. در پی اوج‌گیری تظاهرات و درگیریهای مردم با عوامل رژیم پهلوی ‎‎، در تاریخ ۲۵ اردیبهشت دولت جمشید آموزگار به مأمورین نظامی و انتظامی در برابر آشوبها دستور شدت عمل داد.
به مناسبت سالگرد ۱۵ خرداد در تهران و شهرستانها تعطیل و اعتصاب سراسری اعلام گردید. و در ۲۱ مرداد همان سال درگیری خونین در اصفهان و اعلام حکومت نظامی در این شهر که توسط فرماندار نظامی شهر به اجرا درآمد. در بیست و پنجم مرداد ماه توسط دولت جمشید آموزگار، حکومت نظامی اعلام شد و در ۲۸ مرداد آتش سوزی در سینما رکس آبادان رخ داد.
در ۵ شهریور ماه دولت جمشید آموزگار سقوط کرده و دولت شریف امامی تشکیل شد.سرانجام در تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ که بعدها به جمعه سیاه مشهور شد، راهپیمایی و اعتراضات مردم در میدان ژاله (شهدای فعلی) تهران به خشونت کشیده شد و عده زیادی کشته و مجروح شدند.
در ۲ مهر منزل خمینی در عراق توسط پلیس این کشور محاصره گردید و یک روز پس از آن حزب رستاخیز که توسط حکومت پهلوی تأسیس شده بود منحل گردید. به دلیل افزایش فشارها در عراق خمینی در دهم مهر تصمیم به ترک این کشور و ورود به کویت گرفت، اما دولت کویت به وی مجوز ورود نداد. و در روز سیزدهم همان ماه در پی جلوگیری از ورود سید روح‌الله خمینی به کویت و جلوگیری دولت عراق از بازگشت وی به نجف، با تقاضای دولت وقت شاهنشاهی، خمینی به فرانسه تبعید شد. روح‌الله خمینی از پاریس به دهکده نوفل لوشاتو تغییر مکان داد.

خمینی در احاطهٔ خبرنگاران

 

در روز ۱۹ مهر اعتصاب کارکنان مطبوعات در سراسر کشور آ‎غاز گردید و ده روز پس از آن کارکنان صنعت نفت اعتصاب نمودند.
آیت‌الله طالقانی در ۸ آبان (یکی از رهبران انقلاب) از زندان آزاد شد و دو روز بعد ارتش کنترل تأسیسات نفتی کشور را در دست گرفت. در ۱۳ آبان تظاهرات دانش‌آموزان و دانشجویان در مقابل دانشگاه تهران به خشونت کشیده شد.


روح‌الله خمینی رهبر انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷
در ۲۳ دی به دستور آیت‌الله خمینی شورای انقلاب تشکیل گردید و در ۲۶ دی محمدرضا شاه پهلوی ظاهراً به منظور معالجات پزشکی کشور را ترک کرد و دیگر به ایران بازنگشت. بعدها این روز را در تقویم ایران به‌عنوان روز فرار شاه نامیدند. وی در آخرین مصاحبه خود در خاک ایران (در فرودگاه مهرآباد) چنین گفت:
• محمد رضا پهلوی: یک مدتی است که احساس خستگی می‌کنم و احتیاج به استراحت، ضمنا هم گفته بودم تا خیالم راحت بشود و دولت مستقر بشود بعد مسافرت خواهم کرد.
• خبرنگار:اعلی حضرت چه مدت در مسافرت خواهند بود؟
• محمد رضا پهلوی: بستگی به حالت مزاجی من می‌توانم بگویم دارد.
• خبرنگار:نخستین نقطه‌ای که اعلی حضرت تشریف فرما می‌شوند کجا خواهد بود؟
• محمد رضا پهلوی: فکر می‌کنم به آسوان (مصر) برای استراحت برویم و اولین نقطه اقامت ما در آسوان خواهد بود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   16 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله انقلاب اسلامی ایران

دانلود مقاله مهندسی ارزش

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله مهندسی ارزش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

معرفی مهندسی ارزش

 

در دنیای تبلیغ زده امروزی که برند ها جای کارکردها را گرفته اند و کارتل های بزرگ اقتصادی به منظور افزایش تاثیر گزاری خود بر سبد خرید مردم جهان، سعی بر آن دارند که با تبلیغات، نیازهای طبیعی را افزایش دهند و یا با تولیدات خود هماهنگ سازد. همانطور که در گذشته به آب گرم کن، دئوترم (که یک برند تجاری است) اطلاق می‌شد، امروزه نیز برند های زیادی هستند که حتی نام یک محصول را تحت شعاع قرار داده اند، چه رسد به کارکرد های آن. به عنوان مثال می توان به Ipod اشاره کرد که امروزه به دستگاه‌های پخش موسیقی دیجیتالی با توانایی انبار حجم بالایی از اطلاعات اطلاق می‌شود.
مهندسی ارزش(Value Engineering)، تلاشی است سازمان یافته که با هدف بررسی و تحلیل تمام فعالیتهای یک طرح، )از زمان شکل‌گیری تفکر اولیه تا مرحله طراحی و اجرا و سپس راه اندازی و بهره برداری( انجام می شود و به عنوان یکی از کارآمدترین و مهم ترین روشهای اقتصادی در عرصه فعالیتهای مهندسی، شناخته شده است.
مهندسی ارزش در چهارچوب مدیریت پروژه، ضمن اینکه به تمام اجزای طرح توجه می کند، هیچ بخشی از کار را قطعی و مسلم نمی داند. هدف مهندسی ارزش، زمان کمتر برای رسیدن به مرحله بهره برداری بدون افزودن بر هزینه ها یا کاستن از کیفیت کار است. افزایش پیوسته هزینه های اجرایی و توسعه روز افزون فن آوری، حذف آن بخش از هزینه ها را که نقشی در ارتقای کیفیت ندارند و از لحاظ اجرایی نیز غیر ضروری می باشند، الزامی ساخته است. به کارگیری مهندسی ارزش در پروژه های اجرایی با توجه به پیچیدگی کارها به ویژه در طرحهای بزرگ اجرایی، می تواند به ابزار بی چون و چرای مدیریت در کنترل هزینه ها تبدیل شود. هدف این روش، از میان برداشتن یا اصلاح هر چیزی است که موجب تحمیل هزینه های غیر ضروری می شود، بدون آنکه آسیبی به کارکردهای اصلی و اساسی طرح وارد آید. مهندسی ارزش ، مجموعه ای متشکل از چندین روش فنی است که با بازنگری و تحلیل اجزای کار، قادر خواهد بود، اجرای کامل طرح را با کمترین هزینه و زمان تحقق بخشد. هزینه طرح در این مقوله نه فقط هزینه های طراحی و اجرا، بلکه هزینه های مالکیت شامل بهره برداری، تعمیر و نگهداری و هزینه های مصرف در سراسر دوره عمر مفید طرح را نیز شامل می شود. روشهای مهندسی ارزش می تواند موجب اصلاح و ارتقای کیفیت فرایندهای تولید صنعتی و انجام طراحی های جدید در هر مرحله از یک پروژه اجرایی گردد. برخلاف آنچه که در صنایع تولیدی مرسوم است و می توان یک روش اصلاحی را همواره در مراحل بعدی تولید یک محصول خاص نیز اجرا کرد، در پروژه های ساختمانی که هر سازه دارای شرایط ویژه ای است، حدود به کارگیری یک روش اصلاحی مهندسی ارزش، محدود به همان پروژه است گذشته از این، امکانات صرفه جویی در هزینه های یک پروژه اجرایی نیز در مراحل مختلف آن تفاوتهای بسیار پیدا می کند. با آنکه روش مهندسی ارزش را می توان در تمام مراحل یک پروژه اجرایی به کارگرفت، بیشترین مزایای آن زمانی حاصل می شود که در نخستین مراحل برنامه ریزی و طراحی به کار گرفته شود. نوآوری و جنبه های کاربردی مهندسی ارزش، این روش را از روشهای سنتی و متعارف کاهش هزینه ها، متمایز می گرداند . روشهای سنتی کاهش هزینه ها ، عموماً از تجربیات گذشته ، نگرشها و عاداتی که جنبه تکرار به خود گرفته است، تبعیت می کند و اثری از خلاقیت در آنها دیده نمی شود. مهندسی ارزش برعکس ، اطلاعات ، شناسایی عرصه های مشکل دار، پیشنهاد و تدوین روشها و طرحهای ابتکاری ، پرورش اندیشه های نو و تلفیق همه جانبه دیدگاههایی را که قرار است توصیه شود، مطرح می سازد.
از سال 1961 که لارنس مایلز در کتاب « روش های فنی تحلیل و مهندسی ارزش» ،تحلیل ارزش را همچون دیدگاهی خلاق و سازمان یافته در جهت شناسایی و حذف هزینه های غیر ضروری ، تعریف کرد تا سال 1995 که ساکسنا و کریشنان کتاب «مهندسی ارز ش در مدیریت پروژه» را منتشر نمودند، مهندسی ارزش به صورت یک روش فنی پذیرفته شده در فعالیتهای طراحی و اجرایی در بیشتر کشورها تثبیت گردید و رسمیت یافت، به طوری که بسیاری از دست اندر‌کاران عرصه های اجرایی به ویژه طراحان، پیما نکاران و کارفرمایان با مفا هیم و روش های فنی مهندسی ارزش آشنا شدند .
پیدایش مهندسی ارزش

 

«تحلیل ارزش» به صورت یک روش فنی ویژه، در سال های پس از جنگ جهانی دوم صورت گرفت . کار طراحی و تدوین این روش به دستور هنری ارلیچر معاون فنی بخش خرید های شرکت جنرال الکتریک آغاز شد. وی معتقد بود که برخی از مواد ومصالح وطرحهای جایگزین، که به طور ضروری و به علت کمبود های زمان جنگ به کار گرفته می شدند دارای عملکرد بهتر با هزینه کمتر هستند. به دستور او در داخل شرکت و به منظور ارتقای کارایی تولید از طریق تامین مواد، مصالح وروشهای جایگزین برای مواد و مصالح پرهزینه، کوشش همه‌جانبه ای به عمل آمد. در سال 1947 این وظیفه برعهده لارنس مایلز مهندس ارشد شرکت جنرال‌الکتریک نهاده شد. مایلز در مورد روش ها و فنون موجود به پژوهش پرداخت و از برخی روشهای مرسوم به صورت تلفیقی با روش مرحله به مرحله خویش برای تحلیل ارزش بهره گرفت. مایلز که مبتکر و بنیانگذار مهندسی ارزش به‌شمار می رود، یک روش رسمی را به اجرا درآورد که در جریان آن چندین گروه از کارکنان شرکت، عملکرد محصولات تولیدی شرکت جنرال الکتریک را بررسی میکردند. آنان به اتکای روشهای خلاق گروهی و بدون افت کارآیی محصول، تغییراتی در محصولات شرکت بوجود آوردند و هزینه های تولید را کاهش دادند. روش« تحلیل ارزش» به عنوان یک استاندارد در شرکت جنرال الکتریک پذیرفته شد و به تدریج شرکت‌های دیگر و برخی سازمان های دولتی نیز این رو ش جدید را به عنوان ابزاری برای کاستن از هزینه‌های خود به کار بستند. نتیجه این شد که روش و تکنیک « مهندس ارزش» به وجود آمد.

 

بکارگیری عملی مهندسی ارزش:

 

سال 1947 به طور رسمی برنامه تحلیل ارزش در شرکت جنرال موتور آمریکا به وجود آمد. مطالعه در ابتدا یک برنامه یک نفره بود. سال 1952 آقای میلز اولین سمینارتحلیل ارزش را برگزار نمود. در آن زمان نتایج کار یک موضوع سری برای شرکت بود. سال 1954 نیروی هوایی آمریکا این مفهوم رابرای بهبود هزینه طراحی در سازمان خود با نام مهندسی ارزش به کار گرفت. سال 1956 واترویلت آرسینال تحت نظارت نیروی نظامی آمریکا برنامه مهندسی ارزش را در کار خود شروع کرد.
سال 1958 آقای میلز به دریافت بزرگترین نشان افتخارنیروی دریایی(هدیه ای که نیروی دریایی به افرادخدمتگذارمی دهد) نایل آمد. سال 1959 گزارش مخصوص شماره 475 در تاریخ سیزدهم جولای که به داستان موفقیت شرکت جنرال موتور می پردازد، منتشر شد. جامعه مهندسین ارزش آمریکا SAVE در واشنگتن تاسیس شد. این سازمان برای اتحاد مهندسین و رشد این حرفه تاسیس گردید. سال 1961 بندهای آیین نامه قرارداد مهندسی ارزش درارتش آمریکا تصویب شد. این آیین نامه در مورد ایجاد انگیزه های مشترک درقراردادهای مهندسی ارزش برای کاهش هزینه می باشد. سال 1962 وزارت دفاع آمریکا به کارگیری مهندسی ارزش را در قراردادهای بیش از صد هزار دلار اجباری کرد. شرکت مهندسی ارزش با مسوولیت محدود در لندن تاسیس شد. سال 1663 شرکت کشتیرانی آمریکا استفاده ازمهندسی ارزش را در قراردادهای خود مورد توجه قرارداد. سال 1964 نیروی زمینی ارتش آمریکا برنامه مهندسی ارزش رادرکارخودشروع کرد. سال 1965 جامعه مهندسین ژاپن SJVE یک کمیته داوطلبانه تشکیل داد. شرکت مهندسی با مسئولیت محدود در استرالیا تاسیس شد. سال 1966 پنجمین نشست سالانه SJVE وابسته به جوامع خارج آمریکا و همچنین انجمن بین المللی SJVE تشکیل شد. وزیر دفاع وقت آمریکا آقای Rudy Kemper اولین مهندس ارزش با تجربه را به رهبری یک گروه منصوب می کند. سال 1967 کمیته های کاری شروع به کارکردند.
در کانادا- جامعه مهندسین ارزش در اسکاتلند - انجمن مهندسین ارزش انجمن مهندسین ارزش کشورهای اسکاندیناوی شامل نروژ، دانمارک و سوئد تشکیل شد. در جامعه اروپا و آمریکای جنوبی فعالیت های مدیریت مهندسی ارزش اغاز گردید. دوازدهمین گردهمایی بین المللی وهفتمین کنفرانس سالانه SJVE در شیکاگو آمریکا برگزارشد.
سال 1969 اداره تسهیلات هوایی آمریکا NASA برنامه آموزش مهندسین ارزش راشروع کرد.
سال 1970 اداره خدمات عمومی آمریکا GSA برنامه مهندسی ارزش راشروع کرد.
سال 1973، SAVE برنامه ای برای تشخیص حقوق متخصصین ارزش یعنی آنهایی که دارای درجه خاصی ازتخصص درزمینه مهندسی ارزش شده اند ارایه کرد. حکومت مرکزی آمریکا فوراً این موضوع راشناسایی و آن را به عنوان معیارجدی برای خدمات مهندسی ارزش در آمریکا قانونی کرد.
سال 1977 جامعه مهندسی ارزش هندINVEST در اکتبر همین سال تا سیس شد و اولین کنفرانس ملی در دهلی برگزارشد.
سال 1980 حکومت ژاپن Miti جامعه SJVE رابه عنوان یک جامعه (انجمن)مستقل مورد شنا سایی قرارداد.
اولین سمینار مهندسی ارزش برای کشورهای رو به توسعه ازتاریخ دوم تا چهارم ژوئن 1980 درشهر Jamshedpur هند برگزارشد. این سمینارتحت نظارت شورای بهره وری Jamshedpur برگزارشد.
سال 1981 دومین کنفرانس ملی INVEST در دهلی نو برگزارشد.
سال 1982 سومین کنفرانس ملی INVEST درBangalore برگزارشد.
سال 1983 ا نجمن مهند سین ارزش ژاپن آقای میلزرامفتخر به دوجایزه می کند (برای انجام کار بسیار شایسته درمهندسی ارزش) چهارمین کنفرانس ملیINVEST در دهلی نو برگزارشد.
سال 1984 بیست وپنجمین سالگرد SAVE برگزارشد.
پنجمین کنفرانس ملی INVEST دردهلی نو برگزارشد.
سال 1985 ششمین کنفرانس ملی INVEST دردهلی نوبرگزارشد.
سال 1986 مدیریت بخش نظامی در عربستان سعودی، برنامه مهندسی ارزش را در کار خود مورد توجه قرارداد .
انجمن مهندسین ارزش در فرانسه چهارمین گردهمایی بین المللی خود را درپاریس برگزار کرد.
انجمن مدیریت ارزش درهندوستان در بنگلورتا سیس شد.
سال 1987 جامعه مهندسین ارزش کره تاسیس شد.
اولین کنگره تحلیل ارزش درمیلان ایتالیا برگزارشد.
سال 1988 کنفراس مهندسی ارزش درایالت هاوایی آمریکا برگزارشد.
سال 1989 هفتمین کنفرا نس ملیINVEST در دهلی نو برگزارشد.
سال 1990 ایالت ویرجینیا درآمریکا اولین ایالت آمریکا بودکه درطول طراحی و ساخت بزرگراه ها وپروژه های بیش ازدوملیون دلار ا ستفاده مهندسی ارزش را اجباری کرد.
اولین کنفرانس اروپایی در مدیریت ارزش درپاریس برگزارشد. دراین کنفرانس نمایندگانی ازAIVA ایتالیا، AFAV فرانسه، APAP پرتغال، AVD بلژیک، ZWAاطریش، ZWA آلمان حضور داشتند.
سال 1991 هشتمین کنفرا نس ملی INVEST در بمبئی برگزار شد.
سال 1992 فدراسیون جهانی مهندسی ارزش تشکیل شد.
سال 1996 با تغییر نام به SAVE بین المللی جامعه مهندسین ارزش با تحول جدیدی روبرو شد.
 در ایران از سال 1378 موضوع مهندسی ارزش در برخی دانشگاه ‌ها ، وزارت نفت و سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور مطرح گردید و سمینارهایی در این زمینه برگزار شد. تدوین دستورالعمل ارجاع کار و انعقاد قرارداد با واحدهای خدمات مهندسی ارزش توسط سازمان مدیریت و برنامه کشور درسال 1379 دورنمای روشن و امیدوارکننده ای را برای توسعه فرهنگ و به کارگیری مهندسی ارزش وتدوین الزاما ت قانونی و رفع موانع دراین زمینه ترسیم نموده است .در وزارت راه وترابری و وزارت نیرو،پروژه های بسیاری مورد بررسی مهندسی ارزش قرارگرفته و نتایج مفید و موثری داشته است.
 تفکر تشکیل انجمن مهندسی ارزش ایران از سال 1378 در ایران با انتخاب هیات موسس شکل گرفت. در این زمان به موازات ترجمه مقالات و کتابهای مهندسی ارزش به زبان فارسی، برگزاری سمینارها و جلسات متعدد آموزشی نیز با حضور متخصصان بین المللی و خبرگان داخل در این فن به انجام رسید. سرانجام انجمن مهندسی ارزش ایران در سال 1381 تشکیل و در کمیسیون انجمن های علمی وزارت علوم، تحقیقات و فن‌آوری مورد تأیید قرار گرفت.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   9 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مهندسی ارزش