فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله (اقای مطهری)انترناسیونالیسم اسلامی

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله (اقای مطهری)انترناسیونالیسم اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


) انترناسیونالیسم اسلامی

 

این مسئله مسلم است که در دین اسلام ملیت و و قومیت به معنایی که امروز میان مردم مصطلح است هیچ اعتباری ندارد ، بلکه این دین به همة ملتها و اقوام مختلف جهان با یک چشم نگاه می‌کند ، و از آغاز هم دعوت اسلامی به ملت و قوم مخصوصی اختصاص نداشته است و بلکه این دین همیشه میکوشیده است که به وسایل مختلف ریشة ملت‌پرستی و تفاخرات قومی را از بیخ و بن برکند .
در اینجا لازم است ما در دو قسمت بحث کنیم : اول اینکه اسلام از آغاز ظهور خویش «داعیة جهانی» داشته است . دوم اینکه مقیاس‌های اسلامی مقیاس‌های جهانی است نه ملی و قومی و نژادی .

 

 

 

2 ) داعیة جهانی اسلام

 

برخی از اروپائیان ادعا می‌کنند که پیغمبر اسلام در ابتدا که ظهور کرد فقط می‌خواست مردم قریش را هدایت کند ، ولی پس از آنکه پیشرفتی در کار خود احساس کرد تصمیم گرفت که دعوت خویش را به همة ملل عرب و غیرعرب تعمیم دهد .
این حرف که یک تهمت ناجوانمردانه‌ای بیش نیست علاوه براینکه هیچ دلیل تاریخی ندارد با اصول و قرائنی که از لحن آیات اولیة قرآن که بر پیغمبر اکرم نازل شد استفاده می‌شود مبانیت دارد.
در قرآن مجید آیاتی هست که نزول آنها در مکه و در همان اوایل کار بعثت پیغمبر اسلام بوده و در عین حال جنبة جهانی داشته است .
یکی از این آیات آیه‌ای است در سورة «تکویر» که از سوره‌های کوچک قرآن است . این سوره از سوره‌های مکیه است که در اوایل بعثت نازل شده است . و آن آیه چنین است : «ان هو الا ذکر للعالمین» نیست این مگر یک تذکر و بیدار باش برای تمام جهانیان .
در آیة دیگر که در سورة سبا است می‌فرماید : «و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیراً ونذیراً و لکن اکثر الناس لایعلمون» ، تو را نفرستادیم مگر آنکه برای همة مردم بشارت دهنده و بازدارنده باشی ولی بیشتر مردم نادانند .
و نیز در سورة انبیاء می‌فرماید : «ولقد کتبنا فی‌الزبور من بعدالذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون» ، و هر آینه نوشتیم در زبور پس از ذکر که «زمین» به بندگان صالح من خواهد رسید .
و نیز در صورة اعراف می‌فرماید : «یا ایهاالناس انی رسول‌الله الیکم جمیعاً» ، ای مردم من فرستادة خدایم بر همة شما .
در قرآن هیچ جا ، خطابی بصورت «یا ایها العرب» ، یا «ایهاالقرشیون» پیدا نمی‌کنید . آری گاهی در برخی از جاها خطاب«یا ایها الذین آمنوا» هست که مطلب مربوط به خصوص مؤمنین است که به پیغمبر (ص) گرویده‌اند وگرنه در موارد دیگر که پای عموم در میان بوده عنوان «یا ایها الناس» ، آمده است .
یک مطلب دیگر در اینجا هست که مؤید جهانی بودن تعلیمات اسلامی و وسعت نظر این دین است و آن اینکه ، آیات دیگری در قرآن می‌باشد که از مفاد آنها یک نوع «تعزز» و اظهار بی‌اعتنایی به مردم عرب از نظر قبول دین اسلام استنباط می‌شود ، مفاد آن آیات این است که اسلام نیازی به شما ندارد ، فرضاً شما اسلام را نپذیرید ، اقوام دیگری در جهان هستند که آنها از دل و جان اسلام را خواهند پذیرفت . بلکه از مجموع این آیات استنباط می‌شود که قرآن کریم روحیة آن اقوام دیگر را از قوم عرب برای اسلام مناسبتر و آماده‌تر میداند . این آیات بخوبی جهانی بودن اسلام را می‌رساند ، چنانکه در سورة انعام می‌فرماید : «فان یکفر بها هؤلاء فقد و کلنابها قوماً لیسوابها بکافرین» ، پس اگر اینان (اعراب) به قرآن کافر شوند ، همانا ، ما کسانی را خواهیم گمارد که قدر آن را بدانند و به آن مؤمن باشند .
و نیز در سورة نساء می‌فرماید : «ان یشأ یذهبکم ایها الناس و یأت بآخرین و کان الله علی ذالک قدیراً» ، اگر خدا بخواهد شما را می‌برد و دیگران را بجای شما می‌آورد و خداوند بر هر چیزی تواناست .
و نیز در سورة محمد(ص) می‌فرماید : «و ان تتولوا یستبدل قوماً غیرکم ثم لایکونوا امثالکم» ، اگر شما به قرآن پشت کنید گروهی دیگر جای شما را خواهند گرفت که مانند شما نباشند .
در ذیل این آیه ، حضرت امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید : «منظور از قوم دیگر ، موالی (ایرانیان) است .
و نیز امام صادق علیه‌السلام فرمود : «این امر ، یعنی پشت کردن مردم عرب بر قرآن ، تحقق پیدا کرد و خداوند بجای آنها موالی یعنی ایرانیان را فرستاد و آنها از جان و دل اسلام را پذیرفتند .
باری مقصود ما فعلاً این نیست که بگوییم آن قوم دیگر ایرانیان بودند و یا غیرایرانیان ، بلکه اینرا می‌خواهیم بگوییم که از نظر اسلام قوم عرب و غیرعرب از نظر قبول یا رد اسلام مساوی بودند ، و حتی عرب‌ها بخاطر بی‌اعتنائی‌هایی که به اسلام می‌کردند ، کراراً مورد سرزنش واقع می‌شدند . اسلام می‌خواهد به اعراب بفهماند که آنها چه ایمان بیاورند و چه نیاورند این دین پیشرفت خواهد کرد ، زیرا اسلام دینی نیست که تنها بخاطر قوم مخصوصی آمده باشد .
مطلب دیگری که در اینجا خوب است تذکر داده شود این است که این امر یعنی خروج یک عقیده ، یک فکر ، یک دین و یک مسلک از مرزهای محدود ، و نفوذ در مرزها و مردم دوردست اختصاص به اسلام ندارد ، همة ادیان بزرگ جهان ، بلکه مسلکهای بزرگ جهان چنین بوده و هستند . غالب آیینها و مسلکهای بزرگ جهان آن اندازه که در سرزمین‌های دیگر مورد استقبال قرار گرفته‌اند در سرزمین اصلی که از آنجا ظهور کرده‌اند مورد استقبال قرار نگرفته‌اند . مثلاً حضرت مسیح در فلسطین ـ منطقه‌ای از مشرق زمین ـ بدنیا آمد و اکنون در مغرب زمین بیش از مشرق ، مسیحی وجود دارد . اکثریت عظیم مردم اروپا و آمریکا مسیحی هستند ، آنها حتی از لحاظ قاره و منطقه نیز با حضرت مسیح جدا هستند ، برعکس خود مردم فلسطین یا مسلمانند یا یهودی ، اگر مسیحی وجود داشته باشد بسیار کم است . آیا مردم اروپا و آمریکا نسبت به دین مسیح احساس بیگانگی می‌کنند ؟
من نمی‌دانم چرا خود اروپاییان که القا کنندة این افکار تفرقه‌انداز هستند هرگز دربارة خودشان اینجور فکر نمی‌کنند و فقط به ابزارهای استعماریشان این افکار را تلقین می‌کنند ؟ اگر اسلام برای ایرانی بیگانه است ، پس مسیحیت هم برای اروپایی و آمریکایی بیگانه است .
علت روشن است ، آنها احساس کرده‌اند که در سرزمینهای شرقی و اسلامی فقط اسلام است که بصورت یک فلسفة مستقل زندگی ، به مردم آنجا روح استقلال و مقاومت می‌دهد ، اگر اسلام نباشد چیز دیگری که بتواند با اندیشه‌های استعماری سیاه و سرخ مبارزه کند وجود ندارد .
بودا ، نیز چنانکه می‌دانیم در هند متولد شد ، اما میلیونها نفر مردم چین و سرزمین‌های دیگر به آیین وی گرویده‌اند .
زرتشت اگر چه آیینش توسعه پیدا نکرد و از حدود ایران خارج نشد ولی با این همه ، مذهب زرتشتی در بلخ بیشتر رواج یافت تا آذربایجان که می‌گویند مهد زرتشت بوده است .
مکه نیز که مهد پیغمبر اسلام بود در آغاز این دین را نپذیرفت ولی مدینه که فرسنگها از این شهر فاصله داشت از آن استقبال کرد .
از بحث در مذاهب خارج می‌شویم و مرام‌ها و مسلکها را در نظر می‌گیریم . معروفترین و نیرومندترین مسلک اصطلاحی ، در دنیای امروز کمونیسم است .
کمونیسم در کجا پیدا شد و از چه مغزی تراوش کرد و چه ملتهایی آن را پذیرفتند ؟ «کارل مارکس» و «فردریک انگلس» دو نفر آلمانی بودند که پایة کمونیسم امروز را ریختند . کارل مارکس اواخر عمر خود را در انگلستان گذراند ، پیش‌بینی خود مارکس این بود که مردم انگلستان قبل از سایر ملتها به کمونیسم خواهند گروید ، ولی ملت آلمان و ملت انگلستان زیر بار این مرام نرفتند و مردم روسیة شوروی آنرا پذیرفتند . مارکس هم پیش‌بینی نمی‌کرد که فکر او بجای آلمان ، در کشور دورافتادة شوروی و یا چین رواج یابد .
باز از این ناسیونالیستهای دو آتشه باید بپرسیم چرا مردم شوروی و مردم چین احساسات ناسیونالیستی‌شان گل نمی‌کند و کمونیسم را به عذر اینکه از مرزهای خارج کشور رسیده است و ضد احساسات ملی است طرد نمی‌کنند ؟ اگر همچو سخنی به آنها بگویید به شما می‌خندند و خواهند گفت :
هین مگو لاحول کادم زاده‌ام من زلاحول آنطرف افتاده‌ام
خواهند گفت این مزخرفات چیست ؟ این موضوع که آیین یا مرامی از محل خودش خارج شود و در جای دیگر اهمیت و نفوذ بیشتر پیدا کند مسئلة تازه‌ای نیست و اسلام در همان آغاز کار این مسئله را پیش‌بینی کرد و با طعن زدن به اعرابی که به قرآن کافر بودند ، آیندة دنیای پرشکوه خود را در میان ملل دیگر به همگان نوید داد .
3 ) کارنامه اسلام در ایران

 

مطالعه صفحات گذشته نشان داد : آنگاه که اسلام عزیز به کشور محبوب ما قدم گذاشت کشور ما در چه وضع و چه شرائط و احوالی به سر می‌برد ! اسلام از ایران چه گرفت و چه داد ؟
یک مرور به آنچه از مطالب گذشته به حافظه سپرده‌اید بکنید می‌بینید اولین چیزی که اسلام از ایران گرفت تشتت افکار و عقائد مذهبی بود و به جای آن وحدت عقیده برقرار کرد ، این کار برای اولین بار به وسیله اسلام در این مرز و بوم صورت گرفت . مردم شرق و غرب و شمال و جنوب این کشور که برخی سامی و برخی آریائی و دارای زبانها و عقائد گوناگون بودند و تا آنوقت رابط میان آنها فقط زور و حکومت بود برای اولین بار به یک فلسفه گرویدند ، فکر واحد ، آرمان واحد ، ایده‌آل واحد پیدا کردند ، احساسات برادری میان آنها پیدا شد ، هر چند این کار به تدریج در طول چهار قرن انجام گرفت ولی سرانجام صورت گرفت و از آنوقت تاکنون در حدود 98 درصد این مردم چنینند . رژیم موبدی با اینکه تقریباً مساوی همین مدت بر ایران حکومت کرد و همواره می‌کوشید وحدت عقیده براساس زرتشتی ایجاد کند ، موفق نشد . ولی اسلام با آنکه حکومت وسیطرة سیاسی عرب پس از دو قرن از این کشور رخت بر بست ، به حکم جاذبه معنوی و نیروی اقناعی که در محتوای خود این دین است در ایران و چندین کشور دیگر این توفیق را حاصل کرد .
اسلام جلو نفوذ و توسعه مسیحیت را در ایران و در مشرق زمین بطور عموم گرفت . ما نمی‌توانیم بطور قطع بگوئیم اگر ایران و مشرق زمین مسیحی شده بود چه می‌شد ولی نمی‌توانیم حدس نزدیک به یقین بزنیم که بر سر این کشور همان می‌آمد که بر سر سایر کشورها که به مسیحیت گرویدند آمد ، یعنی تاریکی قرون وسطی ، ایران در پرتو گرایش به اسلام در همانوقت که کشورهای گرونده به مسیحیت در تاریکی قرون وسطی فرو رفته بودند همدوش با سایر ملل اسلامی و پیشاپیش همه آنها مشعلدار یک تمدن عظیم و شکوهمند به نام تمدن اسلامی شد .
اینجا این پرسش به ذهن می‌آید که اگر خاصیت مسیحیت آن است و خاصیت اسلام این ، پس چرا امروز کار برعکس است ؟ جوابش روشن است : آنها از هفت هشت قرن پیش مسیحیت را رها کردند و ما اسلام را . از این بگذریم .
اسلام حصار مذهبی و حصار سیاسی که گرداگرد ایران کشیده شده بود و نمی‌گذاشت ایرانی استعداد خویش را در میان ملتهای دیگر بروز دهد و هم نمی‌گذاشت این ملت از محصول اندیشه سایر ملل مجاور یا دوردست استفاده کند . در هم شکست ، دروازه‌های سرزمین‌های دیگر را به روی ایرانی و دروازه ایران را به روی فرهنگها و تمدنهای دیگر باز کرد ، از این دروازه‌های باز دو نتیجه برای ایرانیان حاصل شد : یکی اینکه توانستند هوش و لیاقت و استعداد خویش را به دیگران عملا ثابت کنند بطوری که دیگران آنها را به پیشوائی و مقتدائی بپذیرند . دیگر اینکه با آشنا شدن به فرهنگها و تمدنهای دیگر توانستند سهم عظیمی در تکمیل و توسعه و یک تمدن عظیم جهانی به خود اختصاص دهند .
لهذا از یک طرف می‌بینیم برای اولین بار در تاریخ این ملت ، ایرانی پیشوا و مقتدا و مرجع دینی غیر ایرانی می‌شود ، فی‌المثل لیث بن سعد ایرانی ، پیشوای فقهی مردم مصر می‌شود و ابوحنیفه ایرانی با اینکه در خود ایران به واسطة آشنائی این مردم با مکتب اهل بیت پیروان زیادی پیدا نمی‌کند در میان مردمی دیگر که با آن مکتب مقدس آشنا نیستند به صورت یک پیشوای بی رقیب می‌آید ، ابوعبیده معمربن‌المثنی و واصل‌بن‌عطا و امثال آنها پیشوای کلامی می‌شوند ، سیبویه و کسائی امام صرف و نحو می‌گردند و دیگری مرجع لغت و غیره .
در اینجا بی مناسبت نیست داستان ذیل را نقل کنیم :
هشام بن عبدالملک روزی از یکی از علماء که به ملاقات وی در رصافه کوفه رفته بود پرسید آیا علما و دانشمندانی که اکنون در شهرهای اسلامی مرجعیت علمی و فتوائی دارند می‌شناسی ؟ گفت آری .
هشام گفت اکنون فقیه مدینه کیست ؟
جواب داد : نافع .
ـ نافع مولی است یا عربی ؟
ـ مولی است .
ـ فقیه مکه کیست ؟
ـ عطاء بن ابی رباح .
ـ نافع مولی است یا عربی ؟
ـ مولی است .
ـ فقیه اهل یمن کیست ؟
ـ طاووس‌بن‌کیسان .
ـ مولی است یا عربی ؟
ـ مولی است .
ـ فقیه یمامه کیست ؟
ـ یحی‌بن‌کثیر .
ـ مولی است یا عربی ؟
ـ مولی است .
ـ فقیه شام کیست ؟
ـ مکحول .
ـ مولی است یا عربی ؟
ـ مولی است .
ـ فقیه جزیره کیست ؟
ـ میمون‌بن‌مهان .
ـ مولی است یا عربی ؟
ـ مولی است .
ـ فقیه خراسان کیست ؟
ـ ضحاک‌بن‌مزاحم .
ـ مولی است یا عربی ؟
ـ مولی است .
ـ فقیه بصره کیست ؟
ـ حسن و ابن‌سیرین .
ـ مولی است یا عربی ؟
ـ مولی است .
ـ فقیه کوفه کیست ؟
ـ ابراهیم نخعی .
ـ مولی است یا عربی ؟
ـ عرب است .
هشام گفت ، نزدیک بود قالب تهی کنم ، هر که را پرسیدم تو گفتی مولی است ، خوب شد لااقل این یکی عربی است ».منظور از مولی ایرانی است .
در چه عصر و چه زمانی این چنین فرصت برای ایرانی پیدا شده است که افتخار پیشوائی دینی مردم نقاط مختلف کشورهای مختلف از حجاز و عراق و یمن و شام و جزیره و مصر و غیره را پیدا کند . در زمانهای بعد این پیشوائی توسعه بیشتری پیدا کرد . عجیب اینست که سرجان مالکم انگلیسی ، قرن اول و دوم اسلامی را که دورة رنسانس و شکفتن استعدادهای علمی و معنوی ایرانیان پس از یک رکود طولانی است ، قرنهای سکوت وخمود ایرانی می‌نامد .
سرجان ملکم عمداً می‌خواهد قضایا را از زاویه سیاسی و با عینک تعصبات نژادی که مخصوصاً استعمار قرن نوزدهم به شدت تبلیغ می‌کرد بنگرد و ارائه دهد . از نظر سرجان ملکم آنچه فقط باید آنرا به حساب آورد اینست که چه کسی و از چه نژادی بر مردم حکم می‌رانده است ، و اما تودة مردم در چه حال و وضعی بوده‌اند چه برده و چه باخته‌اند نباید به حساب آید .
امثال سرجان ملکم هرگز تأسفی ندارندکه مثلاً چرا حجاج‌بن‌یوسف آدم می‌کشت و ستم می‌کرد؟ تأسف‌شان در حقیقت اظهار تأسف‌شان تحت این عنوان است که چرا یک نفر ایرانی به جای حجاج‌بن‌یوسف کارهای او را نکرد . بگذریم از این جمله معترضه .
مطالعه تاریخ ایران بعد از اسلام از نظر شور و هیجانی که در ایرانیان از لحاظ علمی و فرهنگی پدید آمده بود که مانند تشنه محرومی فرصت را غنیمت می‌شمردند و در نتیجه توانستند استعدادهای خود را بروز دهند و برای اولین بار ملل دیگر آنها را به پیشوائی و مقتدائی پذیرفتند و این پذیرش هنوز هم نسبت به ایرانیان قرون اول تا ششم و هفتم اسلامی ادامه دارد ، فوق‌العاده جالب است .
این از یک طرف ، و از طرف دیگر این دروازه‌های باز سبب شد که علاوه بر فرهنگ و علوم اسلامی ، راه برای ورود فرهنگهای یونانی ، هندی ، مصری و غیره باز شود و مادة ساختن یک بنای عظیم فرهنگی اسلامی فراهم گردد ، زمینه شکفتن استعدادهائی نظیر بوعلی و فارابی و ابوریحان و خیام ریاضی و خواجه نصیرالدین طوسی و صدرالمتألهین و صدها عالم طبیعی و ریاضی و مورخ و جغرافی‌دان و پزشک و ادیب و فیلسوف و عارف فراهم گردد .
مضحک اینست که پورداود می‌گوید :
«اگر حمله تازیان و فرهنگ سامی نبود و دانشمندان ما چون بوعلی و خیام به شیوة نوروزنامه و یا دانشنامه علائی کتاب‌های دیگرشان را می‌نوشتند امروز زبان پارسی غنی‌تر و بازتر بود .»
آیا اگر حمله تازیان نبود و حصاری که موبدها کشیده بودند و استعدادهای ایرانی را در آنجا محبوس کرده بودند همچنان باقی بود ، بوعلی و خیامی بود تا دانشنامه و نوروزنامه و هزاران کتاب دیگر را به زبان پارسی بنویسند ؟! این همه آثار به زبان عربی یا فارسی که ایرانیان هوشمند به جهان عرضه کردند مولود همان حمله تازیان و حصارشکنی آنها و آشنا شدن ایرانیان با یک فرهنگ مذهبی غنی بود که علم را بر هر مسلمانی فریضه می‌شمارد .
درست مثل اینست که بگوئیم اگر در روز خورشید نمی‌بود و حرارتش بر سر ما نمی‌تافت ما راحت‌تر کار می‌کردیم ! در صورتی که اگر خورشید نبود روز هم نبود .
این دو جریان تنها محصول شکستن حصارهای خارجی و به وجود آمدن دروازه‌های باز نبود ، عامل دیگر ، برداشتن مانع تحصیلی از سر راه تودة مردم ایران بود که اجتماع طبقاتی و رژیم موبدی به وجود آورده بود . اسلام اعیان و اشراف نمی‌شناخت و علم را به طبقة روحانی و یا طبقات دیگر اختصاص نمی‌داد ، از نظر اسلام موزه‌گر و کوزه‌گر همان اندازه حق تحصیل و آموزش دارد که فلان شاهزاده . از قضا نوابغ از میان همین بچه موزه‌گرها و بچه کوزه‌گرها ظهور می‌کنند ، برداشتن این مانع داخلی و خارجی سبب شد که ایرانیان مقام شایسته خویش را چه از نظر پیشوائی سایر ملل و چه از نظر شرکت در بنای عظیم تمدن جهانی اسلامی احراز کنند .
اسلام ، ایرانی را هم به خودش شناساند و هم به جهان ، معلوم شد آنچه درباره ایرانی گفته شده نبوغ و استعدادش فقط در جنبه‌های نظامی است و دماغ علمی ندارد غلط است ، عقب افتادن ایرانی در برخی دوره‌ها از نقص استعدادش نبوده بلکه به واسطه گرفتاری در زنجیر رژیم موبدی بوده است، و لهذا همین ایرانی در دوره اسلامی نبوغ علمی خویش را در اعلی درجه نشان داد .
رژیم موبدی استعدادکش پیش از اسلام سبب شده است که برخی خارجیان اشتباه کرده و اساساً استعداد ایرانیان را تحقیر کنند . مثلاً گوستاولوبون می‌گوید :
«اهمیت ایرانیان در تاریخ سیاست دنیا خیلی بزرگ بوده است ولی برعکس در تاریخ تمدن خیلی خرد بوده است . در مدت دو قرن که ایرانیان قدیم بر قسمت مهمی از دنیا سلطنت داشتند شاهنشاهی فوق‌العاده با عظمتی به وجود آوردند ولی در علوم فنون و صنایع و ادبیات ابداً چیزی ایجاد نکردند و به گنجینه علوم و معرفتی که از طرف اقوام دیگری که ایرانیان جای آنها را گرفته بودند چیزی نیفزودند ... ایرانیان خالق نبودند بلکه تنها رواج دهندة تمدن بودند و از این قرار از لحاظ ایجاد تمدن اهمیت آنها بسیار کم بوده است .»

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  27  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله (اقای مطهری)انترناسیونالیسم اسلامی

دانلود مقاله

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

جشنها و سرورها سنندج
در استان کردستان به تبعیت از تفاوت های مذهبی مراسم جشن و سرور متفاوتی نیز بر گزار می شود . معمولا شیعه ها و سنی ها علیرغم وجود اشتراک در بسیاری از مراسم و اعیاد مذهبی و دینی مراسم متفاوتی را نیز برگزار می کنند. مراسم عید قربان عید غدیر تولد حضرت پیغمبر (ص)و سایر اعیاد دینی به طرز بسیار با شکوهی برگزار می شود . خصوصا عید مبعث که از سوی مردم سنتی مذهبی به شکل عالی و همراه با موسیقی مذهبی خاص در تمام نقاط استان بر گزار می شود . مردم سنی مذهب به عید نوروز بهای زیادی نمی دهند ولی در بین شیعیان تقریبا مراسم عید مثل سایر جاهای ایران و به تبعیت از اعتقادات و باورهای دینی ومذهبی برگزار می شود . قبل از فرارسیدن عید با افروختن آتش رسیدن سال نو را گرامی می دارند و اعتقاد دارند که حضرت علی (ع) در عید نوروز به تخت خلافت نشسته است . از دیگر مراسم مربوط به فرارسیدن عید نوروز علاوه بر افروختن آتش می توان به مراسم رنگ کردن تخم مرغ مراسم قاشق زنی و گوش ایستادن در شب چهار شنبه سوری اشاره کرد که تقریبا در تمام مناطق کردنشین غرب ایران مرسوم است .

 

مراسم عروسی سنندج
یکی دیگر از مراسم جشن و سرور که به نحو باشکوهی و توام با سرود و رقص و پایکوبی برگزار می شود مراسم مربوط به عروسی و ازدواج است که در مناطق شهری و روستایی استان تقریبا یکسان است و فقط در مناطقی که جمعیت غیر بومی قابل توجهی دارند تحت تاثیر فرهنگ غیر کردی با اندک تفاوتی برگزار می شود . این مراسم شامل نامزدی روباز کردن خریدن لباس عروس عقد کنان تعیین زمان عروسی حنا بندان حمام بردن عروس و شب عروسی است که هر قسمت آن با هلهله شادی و خواندن ترانه و سرود و رقص همراه است . مراسم عروسی بویژه در میان عشایر جلوه ای از رنگارنگی لباس زنان را که مملو از طلب شادی مردم بویژه زنان عشایر است نشان می دهد . عروسی عشایر کردستان نمایشگر فستیوال رنگ لباس و شادی است . یکی از ویژگی های عروسی در بین کردهای عشایر شب نشینی سنتی است که پیش از برگزاری جشن اصلی عروسی ترتیب داده می شود . این شب نشینی ها تا سال های اخیر بسته به بضاعت مالی خانواده های عروس و داماد بین سه تا هفت شب ادامه داشت . اما امروز به دلایلی به یک الی دو شب وگاهی به سه شب یا بیشتر محدود شده است . مقدمات ازدواج پسران ودختران جوان با مجلس خواستگاری و گفتگو بر سر تعیین مهریه و خرید طلا و لباس توسط داماد برای عروس و تعیین تاریخ عقد و عروسی آغاز می شود . بعد از طی این مقدمات مراسمی با عنوان شیرینی خوران بر گزار می شود که طی آن با اعلام نامزدی رسمی دختر و پسر خطبه عقد نیز بین آنان جاری می شود و مراسم عروسی به زمان دیگری موکول میگردد . با نزدیک شدن روز عروسی مجالس شب نشینی از سوی خانواده های دو طرف به طور جداگانه ترتیب می یابد که در آن از کلیه نزدیکان دو خانواده دعوت به عمل می آید. با پایان یافتن شب نشینی روز عروسی فرا می رسد که در این روز نیز ضمن ادامه رقص و پایکوبی و دادن نهار به مهمانان نزدیک عصر داماد در حالی که تعدادی از مهمانان خصوصا دختران و پسران جوان وی را همراهی می کنند به طرف خانه عروس حرکت می کنند و پس از صرف چای وشیرینی و کسب اجازه از والدین عروس وی را به خانه داماد می آورند و در اینجا شادی ونشاط حاضران به اوج خود می رسد . عروس و داماد پس از ورود به محل برگزاری مراسم وارد حلقه رقص شده و طبق یک سنت دیرینه هر یک به نوبت سر چوبی را در دست می گیرند و در حالی که جمع زیادی از دختران و پسران آنان را همراهی می کنند دقایقی به آرامی به پایکوبی می پردازند . با رقص عروس و داماد مبالغ هنگفتی از محل شباش ها نصیب نوازندگان می شود . با پایان یافتن جشن عروسی وپس از گذشت یک هفته . کلیه دعوت شدگان دو طرف به استثنای مردان و پسران در منزل داماد جمع می شوند و با برگزاری مراسم دیگری که گستردگی مراسم شب نشینی و عروسی را ندارد هدایای خود را که عمدتا شامل پول نقد است به عروس و داماد اهدا می کنند . این هدایا که در اصطلاح محلی (هفته) گفته می شود با هدف کمک به تشکیل زندگی جدید زوجهای جوان و جبران هزینه های عروسی آنان ارائه می شود و هرکسی تلاش می کند که هدیه اش ارزشمند تر از هدیه دیگری باشد .

 

مراسم پیر شهریار سنندج
روستای اورامانات تحت یکی از فضاهای ویژه روستایی کردستان است که علاوه بر زیبایی چشم اندارها به دلیل اجرای همه ساله مراسم بسیار باستانی و حیرت انگیز پیر شهریار قابلیت های ارزشمند جهانگردی دارد . آرامگاه پیر شهریار که به پیر شالیار نیز معروف است از قدسین زرتشتی و زیارتگاه ها و معابد بسیار مورد احترام مردم این ناحیه می باشد. به روایتی پیر شالیار و مراسم آن از یادگارهای دوره پیش از اسلام است . مراسم فوق در اواخر تابستان و به مدت یک هفته انجام می شود . مردم منطقه ابتدا در فصل تابستان گردو های درخت ها را می چینند و خشک می کنند و به منظور استفاده در این مراسم نگهداری می کنند . سپس در زمان انجام مراسم بچه ها به نمایندگی از جانب چند تن از بزرگان منطقه به درب منازل رفته و جهت تهیه آش مخصوص از مردم آرد و گوشت قربانی (گوسفند یا گاو )و مواد لازم دیگر را جمع آوری نموده و در ظروف خالی شده اجناس جمع آوری شده آن ها تعدادی گردو می ریزند . سپس با آرد جمع آوری شده نان می پزند و مقداری از گردو های سائیده شده را با خمیر نان مخلوط می کنند . معمولا خانم ها هر روز به میزان قابل توجهی نان می پزند و در اختیار مردان جهت صرف نهار و شام قرار می دهند . صبح خیلی زود تعدادی از مردان آشپز دیگ ها را روی اجاق ها گذاشته و مقدار زیادی گوشت و سایر موارد داخل آن ها می ریزند و آش مخصوص می پزند و هنگام نهار و شام بین اهالی احسان می کنند. هر روز پس از صرف نهار مردها روی پشت بام وسیع یکی از منازل به رقص های گروهی عرفانی می پردازند . شیوه اجرای این رقص بدین شکل است که کلیه مردها دست ها را به کمر یکدیگر حلقه می کنند و آرام آرام می چرخند و تعدادی ما بین 3 تا 8 نفر نیز در وسط گروه رقص دایره وار می چرخند و مرتبا سرها یشان را تکان می دهند و مو های بلند خودشان را آشفته می کنند و آن قدر این حرکت را تکرار می شود که معمولا چند تایی از آن ها از خود بیخود شده و چاقو قیچی سیخ کباب و … را در بدن خود فرو می کنند . برای این که اشخاص آسیبی به خود نرسانند دیگران جلوی این افراد را به سرعت میگیرند . پس از پایان رقص شب هنگام وارد خانه ای که گویا خانه پیر بوده می شوند و به خواندن اشعاری در وصف پیر می پردازند و آنگاه لنگه کفشی را که در صندوق یکی از اتاق ها است و معتقدند به پیر شالیار تعلق دارد از صندوق در می آورند ودست به دست می دهند و با احترام خاص می بوسند و سپس در صندوق نگهداری می کنند . روز آخر انجام مراسم ماست و نان تهیه می کنند و به صورت گروهی به سمت آرامگاه پیر می روند و به محض ورود به محوطه باز آرامگاه کفش ها را از پا در می آورند وپای برهنه زمین را می بوسند و آنگاه به زیارت پیر مشغول می شوند و دستمال هایی نیز جهت گرفتن حاجت به دیوار ها و درخت های محوطه آرامگاه می آویزند و سپس به خوردن نان و ماست می پردازند و برای خوردن آن تلاش زیاد می نمایند تا از خوردن آن بی بهره نمانند زیرا معتقدند خوردن نان و ماست روز آخر در جوار آرامگاه پیر تبرک است و در درمان بیماری ها نیز موئثر است . غروب همان روز (روز هفتم )مراسم پایان می پذیرد .

 

رقصهای محلی سنندج
رقص های محلی و بومی این استان هم از نظر مضمون و هم از نظر شکل در خور توجه ویژه است . رقص کردی عمدتا به شکل گروهی است وحرکات فیزیکی موزون و همانگی دلپذیر دارد . معمولا رقص ها کمتر به شکل انفرادی و بیشتر با شرکت زنان و مردان اجرا می شود این رقص همراه با حرکات موزون از محتوا و مضمون خاصی بر خوردار است و نشان دهنده باورها و خصوصیات قومی و فرهنگی مردم کرد است . رقص معروف به جار ماق از عمده ترین رقص های محلی است که امروزه نیز در مواقع خاصی در تمام شهرها و به ویژه در روستا ها و قبایل کوچ نشین به اجرا در می آید . علاوه بر رقص هایی که در مراسم شادی و جشنها اجرا می شود در این استان رقص های ویژه ای نیز وجود دارد که می توان آن ها را رقص های مذهبی و اعتقادی دانست . استان کردستان یکی از مراکز عمده تصوف و عرفان کشور است . در این منطقه فرقه های صوفیه همچون خاکساریه نقشبندیه نعمت اللهی و قادریه هر ساله در روز های معینی مراسم ویژه خود را برگزار می کنند که رقص جز لاینفک آن است .برای نمونه آئین ها رسوم و حال وهوای یک مجلس مربوط به دراویش قادری که از مهم ترین سلسله های تصوف کردستان به حساب می آید در زیر مورد اشاره قرار می گیرد : خانقاه که گاهی تکیه زاویه و رباط نیز گفته می شود محل اجتماع درویشان است. در خانقاه اوراد و اذکار و ریاضات و چله نشینی ها رایج است . در مجالس درویشان معمولا یک نفر قوال یا حتی خود خلیفه ترانه هایی عاشقانه یا عارفانه همراه با دف و نی یا حتی تار می خواند و دراویش حلقه وار برزمین می نشینند و معمولا خاموش و آرام هستند . سر ها به زیر و نفس ها در سینه حبس است و ناگاه درویشی به وجد می آید نعره می زند و خود را پیچ و تاب می دهد . پاره ای دچار رعشه و لرزش می شوند . این شور معمولا به جمع هم سرایت می کند و کم کم تمام حاضران در مجلس به پایکوبی و دست افشانی بر می خیزند .در این مرحله صدای دف و آواز و فریاد به اوج خود می رسد درویشی خرقه خود را می درد دیگری فریادهای بیشهانه می کشد کسانی هم از خود بی خود می شوند و بر خاک می افتند در این حالت خود انگیختگی که با هیجانات شدید همراه است خنجر ها به بیرون کشیده می شوند سیخ ها یک به یک بر اعضا و جوارح فرو می روند . یک نفر سیم عریان برق را در دستانش گرفته است ودرویشی دیگر زهر و سم بر حفره دهانش سرازیر می کند . کسانی دیگر آتش و شیشه را چون خوراکی می خورند. در این هیاهو چند خنجرهایی را بر فرق سر خویش می کوبند و در جایی دیگر درویشی پهلوی خود را با خنجر می درد . در این مرحله که احساسات در اوج غلیان است خلیفه وارد معرکه می شود و عنان هیجانات را به دست می گیرد و آرام آرام جمعیت را به آرامش فرا می خواند . دراویش اطاعت می کنند . خنجر و سیخ ها را از تن ها خارج می شود دف ها خاموش می شوند و آرامش به جمع باز می گردد. دراویش یک به یک و خسته و عرق ریزان بر زمین جای می گیرند . ختم مجلس اعلام می شود .آنهایی که زودتر به حالت عادی بر گشته اند یک به یک محیط خانقاه را ترک می کنند . خلیفه در زاویه می نشیند و آمادگی خود را برای پذیرش خصوصی اشخاص و پاسخگویی به سوالات و ارشادات لازم اعلام می کند .

 

سوگ ها و عزاهای ملی مذهبی و خصوصی سنندج
برگزاری مراسم سوگ و عزا از دیر باز در بین اقوام کرد مرسوم است و به دو صورت عزاهای عمومی وخانوادگی برگزار می شود . مراسم عزا و سوگ های مذهبی در بین شیعیان از رونق ورواج به سزایی برخوردار است و تقریبا مثل سایر نقاط ایران برگزار می شود و شامل سینه زنی و زنجیر زنی و… است . عزاهای خانوادگی معمولا پس از فوت عزیزان و مطابق آئین ویژه ای برگزار میشود . پیش از انجام کفن و دفن اگر متوفا مرد باشد در مسجد و اگر زن باشد در خانه غسل می دهند . در این روز همه اهالی و افراد وابسته متوفی به گورستان می روند و متوفی را دفن می کنند . بعد از دفن از سه تا چهار روز مجلس ترحیم و قرائت قرآن بر قرار است و بستگان و دوستان و آشنایان فرد متوی تا ده روز از زر و زیور استفاده نمی کنند . معمولا برای اشخاص سرشناس که می میرند روز چهلم نیز مراسم خاص برگزار می کنند و کسان متوفی تا یک سال حق عروسی شکار ومراسم شادی و سرور را ندارند

 

سوغات
پسته کرمان
میوه خاص و سوغات ویژه کرمان پسته است٠ سرزمین باستانی بسیار پهناور اما کم جمعیت کرمان امروز بزرگترین منطقه تولید پسته در جهان است ٠ به نظر میرسد که در حدود قرن دوازدهم ه ٠ق تا اویل قرن سیزدهم درختان پسته منشا باغهای عظیم کنونی است در این قرن به استان کرمان منتقل شده است٠ زیرا جز آنچه مارکوپولو در مورد پسته جیرفت گزارش داده بعد از او تا سال ١٢٢٥ ه٠ق جغرافی نویسان و سیاحان از وجود درختان پسته و محصول آن در کرمان مطلبی عنوان نکرده اند٠ پاتینجر در سال ١٢٢٥ ه٠ق در گزارش خود به محصولات تولیدی و صادراتی کرمان از جمله پسته آن دیار اشاره دارد٠ از بهترین مناطق استان کرمان که در آن پسته کاشت میشود می توان به رفسنجان رباط راور و خود کرمان بردسیر شهر بابک زرند و بخشی هم در روستاهای ابارق و تهرود از شهرستان بم اشاره کرد٠

 

زیره کرمان
زادگاه اولیه زیره کرمان است و نوع مرغوب آن با رنگی سیاه در کوهستانها و به طور وحشی میروید ٠ اروپائیها زیره را به صورت ادویه در غذا می زنند و پنیر را با آن خوشبو می کنند و یک نوع نان نیز با آن می پزند٠ عربها با مخلوطی از عسل و فلفل و زیره معجونی مقوی میسازند ولی ایرانیها زیره را با برنج مصرف می کنند٠ زیره ازمحصولات کرمان است و بیش از ٨٠ درصد محصول مرغوب کرمان از کوه جوپار حاصل میشود٠ سه نمونه زیره در این منطقه به دست می آید که زیره هفتادم که در دامنه های کوه و در دره هایی که هوای گرمتری دارد می روید٠ این زیره هفتاد روز پس از عید نوروز به دست می آید٠ نوع دوم زیره نودم است که در ارتفاعات بالاتر و نود روز پس از عید نوروز چیده میشود و درشت تر و معطرتر است٠ نوع سوم زیره ای است به نام کبکو که در نزدیکی یخچالها و در ارتفاع بالای ٣٠٠٠ متری می روید و در حوالی جانپناه شماره یک نیز نمونه مشاهده میشود ٠ این زیره بدون عطر و درشت تر از نوع اول است و معمولا خوراک کبکهاست٠
خرما کرمان
باستان شناسان معتقدندکه پرورش درخت خرما در ایران از ٤تا ٥ هزار سال قبل از میلاد شروع شده و خرما مهمترین منبع غذایی مردمدر مناطق خرما خیز است که در سد جوع وجلوگیری از بروز قحطیها نقش داشته است٠تنوع خرما(چهل رقم) در مناطق خرما خیز استان کرمان بوده که بیشتر انها با دیگر ارقام خرما در مملکت تفاوت دارند نشانه ای از قدمت کاشت این درخت در استان کرمان است بنا به نوشته سرپرستی سایکس انگلیسی مامور تعیین مرز بلوچستان در حوالی سال ١٨٤٨تعداد ١٠٠٠٠میل نخل در بم وجود داشت خرما ارزش غذایی فراوانی داردو در طول تاریخ گیاه مقدس و زیر بنایی بوده که در ایجاد تمدنهای بشری همواره مورد توجه بوده است٠

 

عطریات و عرقیات کرمان
به طور کلی کرمانیها به داروهای گیاهی ارادت خاصی دارند وبیشتر از داروهای شیمیایی مورد استفاده قرار میدهند٠از این جهت عرقیات بسیار خوبی هم دارد٠حتی بیشتر کدبانوهای کرمانی در خانه خود این عرقیات را تهیه می کنند٠در منطقه لاله زار در نزدیکی بافت کرمان عرقیات مخصوصا گلاب بسیار ٠عالی تهیه می شود

 



لباسهای محلی خرم آباد

 

کپنک یه فرجی خرم آباد
یک نوع قبای پشمی محکم است که معمولا لباس روی چوپانان محسوب می شودودر مواقع جنگ از آن به عنوان لباس رزم استفاده می شود زیرا ترکیب بسیار فشرده ای در ساخت آن به کار رفته است٠

 

ستره خرم آباد
قبای مخصوصی است که در بعضی مواقع رسمی از آن استفاده می کنند واز قدیمی ترین نوع پوشاک ایران است٠
شال خرم آباد
پارچه بلند سفیدی از جنس چلوار است که چند دور به کمر می پیچانندودر مواقع ضروری از آن استفاده می کنند٠در موقع جنگ نیز زخمها را با آن می بندند ٠

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  29  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله

دانلود مقاله کاخ گلستان (مرمت)

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله کاخ گلستان (مرمت) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

کاخ گلستان
هر اثر هنری حاوی پیام های انسانی و هنری است. این پیام ها با مطالعه تاریخی اثر هنری مشخص خواهند شد. در حیطه عملکرد یک اثر تاریخی آمیزه ای از عقاید و فرهنگ ها تجسم پیدا می کند. بنابراین توجه به این نکته ضروری است که یک بنای تاریخی قبل از آنکه معرف صورت مسئله فنی- ساختمانی باشد، در بر گیرنده یک سلسله روش های تفکر و کردار است و به نوعی بازگو کننده راه و رسم زندگی مردم عصر خود می باشد.
از این دیدگاه, نیاز به مرمت بنا امری است که با خود بنا به وجود می آید و با گذشت زمان, یعنی به علت تغییر شرایط اولیه ساختمان و تغییر پذیری شرایط کاربرد و بهره وری از بنا، مرمت به شــکل های تازه ای مطــــرح می گردد. توجه به این نکته ضروری است که مرمت روندی است که بایدا ویژگی خاص خود را حفظ کند.
کاخ گلستـان از قدیمی ترین بناهای تاریخی تهران است و تنها بخش بباقی مانده از ارگ تاریخی تهران و در حقیقت قلب این ارگ قدیمی است. ارگ در زمان صفویه (903-1113 ش.) ساخته شده است. در حـــال حاضر کاخ گلستان حاصل چهارصد سال ساخت و بازسازی می باشد و در آن آثار متنوع معماری از دوره زندیه (1139) تا پهلوی(1304-1357) به چشم می خورد. این مجموعه علاوه بر برخورداری از معماری جالب و تزئینات چشم گیر معماری , اشیاء و آثار نفیس و منحصر به فردی را در خود جای داده است.
مجموعه کاخ گلستان در زمان قاجار و پهلوی دو روند کاملا متفاوت را پشت سر گذاشته است. دورة اول دورة وحدت و استمرار در معماری بناها،‌ و دوره ی دوم دورة تخریب و انهدام بناها می باشد.
مرمت این بنا
دفتر فنی سازمان حفاظت آثار باستانی متولی بناهای تاریخی و از جمله کاخ گلستان بود. این دفتردر اوایل انقلاب عملیات مرمتی و حفاظتی را به صورت موردی و حفاظتی روی بناهای کاخ گلستان انجام می داد. در سال 1366 سازمان میراث فرهنگی کشور تاسیس شد و نگاهداری کاخ گلستان از نظارت بیوتات وزارت امور اقتصادی و دارایی خارج گردید و به میراث فرهنگی سپرده شد.
از این تاریخ به بعد, امور مرمت بناهای تاریخی از جــمله کاخ گلستان انسجام بیشتری یافت و ببرسی های جامع تری برای شناخت عوامل تخریب بناها صورت گرفت. این برسی ها نشان می دهد که مهمترین عواملی که باعث تخریب و تغییر بناهای کاخ گلستان گردیده به شرح ذیل می باشد:
1- عامل محیطی:
الف: رطوبت. وجود چاه های فاضلاب,‌ آب های زیرزمینی و قدرت جذب مصالح به کار رفته در بناهای کاخ گلستان سبب نفوذ آب به پی دیــوارها می شد. همچنین به دلیل نامناسب بودن پوشش بام ها و تعویض نکردن بموقع ناودان ها رطوبت از سقف بناها نیز نفوذ می کرد و این دو عامــل سبب شد به بخش هایی از این مجموعه در گذشته آسیب وارد آید.
ب: آلودگی هوا. قرار گرفتن این مجموعه در مرکز شهر و تاثیر اسید سولفوریک موجود در هوا باعث فرسایش شدید بخش هایی گردیده است.
ج: فرسایش . تغییر خواص مصالح سنتی به کار رفته در بناهای مجموعه کاخ گلستان به دلیل گذشت زمان.

 


2- عامل انسانی:
تخریب به وسیله مردم و حکام وقت که از آن جمله می توان آسیب به تزئینات اصلی عمارت بادگیر را نام بردکه شرح آن بعداَ خواهد آمد. همچنین دخل و تصرف و ساخت و سازهای ناهمگون با معماری مجموعه. عکس شماره 1 نشان دهنده یکی از این معماری های ناهمــگون م باشد.
ساخت و ساز نا همگون با معماری مجموعه
با توجه به محدودیت ها و با اتکاء به امکانات موجود ‌و روش های مرمتی سعی در نگاهداری و مرمت و تزریق کاربری جدید و متناسب با مجموعه گردیده است. اهم این اقدامات به شرح زیر است :
1- مرمت تالار الماس و تبدیل آن به مـوزه آثار و اشــیاء دوره فتحعلی شــاه قاجار(1156-1213)
در این مجموعه ارسی ها, آئینه کاری ها و گچ بری ها مرمت گردیده است. عکس های زیر نمای خارجی تالار الماس قبل و بعد از مرمت را نشان می دهد.
تالار الماس قبل از مرمت

تالار الماس بعد از مرمت
2 - سازی حوض مقابل ایوان تخت مرمر که شامل یک آب نمای طویل و مستطیل شکل و یک آب نمای بیضی شکل می باشد. بازسازی این دو آب نما از زمستان سال 1373 آغاز و تا پایان 1374 ادامه داشت.

آب نما به هنگام مرمت

آب نما بعد از مرمت
در گذشته در مقابل تالار آئینه آب نمایی به طول تقریبی صد متر قرار داشته که در سال 1381 بخشی از آن مجددا بازسازی گردیده است.

آب نمای مقابل تالار آئینه قبل از مرمت

 


آب نمای مقابل تالار آئینه بعد از مرمت
3- گوشواره های شرقی و غربی ایوان تخت مرمر و نقاشی های ترســیم شده بر بدنه این بناها مربوط به پادشاهی فتحعلی شاه قاجار (1156- 1213 ه. ق)

گوشوار شرقی بعد از مرمت

گوشوار غربی بعد از مرمت
به این بناها, به دلایلی که ذکر شد, در زمان پهلوی و انقلاب آسیب های جدی وارد آمد. مرمت این دو گوشوار از سال 1374 آغاز شد و تا سال 1377 ادامه یافت. عکس های این دو گوشوار قبل و بعد از مرمت.
4- مرمت عمارت چادر خانه:
در ضلع جنوبی مجموعه, بنایی قدیمی وجود دارد که به

گوشوار غربی بعد از مرمت
چادر خانه مـعروف اسـت. به نظر می رسد که این بنا هم زمان با تالار الماس و بادگیر ساخته شده باشد. این بنا در سال 1377 مرمت گردید.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   24 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کاخ گلستان (مرمت)

دانلود مقاله شیوه های جذب جوانان به نماز جمعه

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله شیوه های جذب جوانان به نماز جمعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

سپاس وستایش کریمی را که با کمال کبریا وعظمت واستغنا وعزت در لطف ومرحمت وباب عطوفت ورافت بر روی بندژان گشوده واصناف خلایق را از شریف ووضع خاص وعام رخصت مکالمه ومخاطب ومناجات وعرض حاجات عطا فرموده . هر که رازی داردبا وی روب بروی تواند ژفت وهرکه نیازی آرد در حضرت اوعرض تواند کرد .نه بر درش دربانی برگماشته که به کمک رشوه به او متوسل باید بود ونه پاسبانی باز داشته که بدست آویز پیشکش به وی توسل باید بود .نه مانعی ،نه مانعی ، نه رادعی ونه ترس از چوبکی محافظ ومدافعی.
هر که خواهد گو بیا وهرچه خواهد گو بگو گیر ودار وحاجب ودربان در این درگاه نیست
همه کس را در همه جا وهمه وقت به جناب او راه است واز ظاهر وباطن همه در همه حال آگاه .دولت ابدی وسلطنت سرمدی او را رواست وبس .تعالی شانه وتقدس.
جهان امروز عرصه زور ازمایی افکار وعقاید وپیکارگاه فزون طلبی وبرتری جوئی ملتهاست.در عصر حاضر مغزهای متفکر جوامع مترقی همواره در تکاپویند تا با سرانگشت دانش وبینش ، گره ها ومعضلات زندگی انسانی را سریعتر بگشایند وبه راهنمایی خرد ،راههای کوتاهتر وهموارتر را برای ارتقا سطح زندگانی اجتماعات خویش ورسیدن به رفاه وسعادت پایدار بیابند تا چابک تر وماهرانه تر گ.ی سبقت را ازهمگنان درربایند وبا سرافرازی واسودگی بیشتر وتامین آینده ای روشنتر به زندگی ادامه دهند .دامنه تحولات عمیقی که این تلاش وجنبش وسیع انسانی در پهنه جهان کنونی به وجود اورده وامواج این رقابت عظیم وپردامنه ای که سالهاست میان ملل اندیشمند وفعال ایجاد شده است بعضی از کشورهای در حال توسعه از جمله کشورما را نیز در برژرفته وزمامداران ورهبران اجتماعی وروشنفکران جامعه ما را بران داشته است که با چاره اندیشی های تازه برای کوتاه کردن فاصله اجتماع خویش از قافله تندسیر وپرشتاب تمدن همت گمارند ودست به کار سازندگی هائی نو زنند.ومنطبق با نیازمندیهای جهان امروز ، تحولاتی را در برنامه های سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و...پدید آورند لذا کوشش آغاز شده است اگر این تلاش وکوشش همواره با پشتوانه معنوایات وپایبندیهای اخلاقی وایمان توام باشد و اموزش نسل جدیدی که به صفات مطبوی برای زندگی در دنیای امروز اراسته باشد همراه باشد واعتماد به نفس وایمان وتقوی وفضیلت وکار وکوشش واستقامت ودقت وانظباط دارد وبجای حس انزوا طلبی وبدبینی وتکروی ف با عشق وعلاقه وپشتکار واعتقاد به کار جمعی قدم در اجتماع گذارده وهمه وقت نیروی عقلانی وسجایای اخلاقی خود را پرورش میدهد.
نظر به اهمیت حیاتی که امور معنوی وپرورش سجایا اخلاقی واعتقادات مذهبی در ارتقا یک جامعه دارد وبا اطمینان به اینکه اگر در زمینه نیل به هدف معنوی فراهم شود هدف های دبگر خود بخود صورت وجود خواهد پذیرفت وراه پیشرفت هموار خواهد شد ودرهای سعادت ورحمت به روی جامعه ای که فضیلت وتقوی وانسان دوستی وخداپرستی بر ان حکمفرماست ، گشوده می شود ودردها درمان ونابسامانیها سامان خواهد یافت ونیز ضمن تحلیل وبررسی ونمودن موانع راه تربیت وگرایش جوانان به سوی نماز ونماز جماعت ونماز جمعه از عزیزان صاحب نظر تقاضا می شود که باتوجه به گرفتاریها ومفاسدی که دامنگیر جامعه امروز می باشد بویژه درد های توانفرسایی که مبتلا به نسل جوان شده بران شوند که هرکس در حد مقدورات وامکانات خویش با یاری خواستن از خداوند مهربان وپیشوایان دینی در محدود کردن یا برطرف ساختن موانع موجود همت گمارند وراه صلاح ورستگاری رابا عمل وروشن کردن مفاسد اجتماعی وارائه طریق به جوانان نشان دهند وانها را یاری کنند .چنانکه نسل جوان با اعتقادشان به معنویات صاحب تمام صفات پسندیده وسجایای اخلاقی وانسانی میشوند ودر سایه تصاحب این صفات شایسته عهده داری سازمانها ی وسیع فردا ومسئولیت های سنگین آینده را پیدا می کنند
نسل جوان به چه چیز باید معتقد شود؟
ره توشه اینده تعلیم وتربیت کشور ما از دیدگاه ارمانهای ملی ودلبستگیهایی که با سوابق تاریخی قوم ایرانی ارتباطی ناگسستنی دارد ،همان سه شعار گرانسنگ باستانی ( پندار نیک ،گفتار نیک وکردار نیک) واز نظر گاه مذهبی وجهانی دینی مردم مسلمان ایران ،خداپرستی وبشر دوستی وپرهیزگاری وتهذیب اخلاق وایمان باید باشد.
اینده را به تنهایی در نوردند ویک تنه وبدون استمداد از اجتماع به پیکار مشکلات روند.
جوانان به این موضوع خطیر باید مومن گردند که در عرصه حیات مدنی واجتماعی هر کسی به همان اندازه که در جلب منافع ودفع ضررها وکسب موفقیت ودرک لذت وآسایش وابسته به خویشتن می باشد به همان اندازه وبلکه بیشتر به خانواده – مدرسه ومحله وشهر وبالاخره جامعه ومملکت خویش تعلق دارد واز این روست که حتی گاه از هستی خود به نفع اجتماع باید چشم بپوشد ودر مواقع مقتضی دیگران را برخود برگزیند وایثار وفداکاری کند.
نسل جوان باید جدا اعتقاد پیدا کند وبفهمد وغم ان خورد که آینده را دو راه برای زیستن بیش نیست . یکی راه افتخار وشرافت ودیگر طریق ننگ وذلت وپویندگان راه نخست را زاد وتوشه ای جز دانش وآزادگی ودین وکوشش وشکیبایی مستمر به کار نمی اید .ایشان هیچ زمان از زیر بار وظیفه فردی واجتماعی شانه خالی نمی کنند وشخصیت معنوی خویش را با تن دادن به فرومایگی وپستی وکارهای سبکسرانه ولهو لعب از دست نمی دهند.
جوانان امروز باید ایمان یابند که جهل وتنبلی وتن پروری وبی نظمی صفاتی است که جز ننگ وبدنامی ثمره ای ندارد وآخرش سقوط است .جوانان امروز باید بفهمند وبا اطمینان کامل قبول کنند که فرزندان مردمی آزاده ونجیب وشایسته اند مردمی بودند که به شهادت تاریخ با وجود مصائب فراوانی که در طول قرون واعصار بر آنان وارد شده است هوشیارانه استقلال خود را پاسداری کرده اند ومردانه از آب وخاک خویش دفاع نموده وبه نحوی احسن در ازتقا تمدن بشری وبسط معارف وفرهنگ جهانی نقش خویش را ایفا کرده اند وماحصل این پایمردیها را به صورت میراثی گرانقدر که شامل گنجینه های دین وفلسفه وادبیات وعرفان واخلاق وهنر می باشد برای اخلاف خود که نسل امروزمی باشد باقی گذارده اند میراثی انچنان نفیس که از هر جهت می تواند از بیگانگان بی نیازشان سازد.
نسل جوان ضمن آنکه مسئولیت پاسداری از این میراث عظیم را باید در خود احساس کند باید متوجه شود که تنها یه گذشته چشم داشتن واز فضل پدران وقدرت نیاکان دم زدن وبه سوابق تاریخی مباهات کردن فضل وشخصیتی را برای هیچ کس وهبچ ملتی فراهم نمیکند چه در دنیای مترقی امروز ملتها را به آنچه دارند می سنجند نه به آنچه داشته اند .لذا باید به این حقیقت 1ی ببرد که ارزش او در طرز نگهبانی وبهره برداری صحیح وافزایش میراث مزبور است نه به وارث بودن آن.
جوانان ابرانی باید کشور خویش را به خوب بشناسند وبدانند اگر وطنشان هنوز از حیث جمعیت وبنیه اقتصادی ودرامد وتولیدات صنعتی وپیشرفت دانش وتکنیک به پایه بعضی از کشورهای مترقی نرسیده است باید این عقب ماندگی با تلاش مستمر وکسب دانش های نوین به وسیله آنان جبران شود .ولی خوشبختانه از نظر دارا بودن سرمایه های اخلاقی ومذهبی در ردیف مللی قرار دارند که در تاریخ آزاد فکری مشعلدار وسمبل فضائل ومکارم بوده اند ودلیل بارز ، براثبات این مدعا آن که: سرزمینشان تا کنون در کنار دانشمندان بزرگ وشعرا ونویسندگان وسردارانی بنام را پرورده است ،بزرگانی که با خلق آثار ارزنده خویش در پی ریزی بنای تمدن جهان سهمی بسزا داشته اند وصفحات زرین تاریخ تکامل دانش وهنر را به خود اختصاص داده اند.
جوانان ایران زمین باید معتقد شوند که خداوند عالیترین وفاخر ترین سرمایه های معنوی جهان را که آیین پاک وجاودانی اسلام است به ایشان ارزانی داشته ،دینی آنچنان مترقی وکامل که با جامعیت خویش تامین کننده صلح دائم وسعادت وآسایش پایدار برای بشریت است وبخصوص در روزگار آشفته کنونی که آدمی به واسطه پشت کردن به اخلاق وزیرپا نهادن حقوق واحترام همنوع خود به وادی جنگهای خانمانسوز وفساد وتباهی ها دیگری کشانیده شده است ، این آئین مقدس با اصول استوار ومنطقی خود که از جمله لغو کلیه امتیازات طبقاتی ون‍ژادی ،همچنین جانبداری از شرافت وحیثیت انسان وعدالت اجتماعی است ،آرام بخش دلهای مضطرب ورهاننده نوع انسان از بلاها وآفات قرن حاضر می باشد .
نسل جوان باید مومن شود واطمینان یابد که سرمایه معنوی مزبور علاوه بر آنکه محکم ترین پشتوانه راه ترقی اوست از لحاظ داشتن سرمایه های مادی نیز مرز وبوم او در زمره کشورهای ثروتمند جهان می باشد.
پس از این جهت نیز خداوند نعمت را بر او وسرزمینش تمام کرده است فقط بازوان توانا وهمت مردانه اوست که با استفاده از این نعمت ها با ریشه کنی فقر وجهل به سازندگی جامعه ای مرفه وسرفراز وتوانا بپردازد.
جوانان ایرانی باید معتقد شوند که علیرغم تبلیغات زهرآگین وسمپاشیهایی که متاسفانه از طرف بیگانگان ومنفی بافان وطن فروش و استعمارگران در تحقیر ملت ایران به عمل می آید .ایرانی عنصری است مستعد هرگونه تربیت وپیشرفت وسزاوار عالیترین مرتبه سروری وسیادت که صفحات تاریخ مشعشع ایران شاهدیست گویا بر این حقیقت ودلیلی است انکار ناپذیر بر اهلیت ولیاقت ایرانی .
وبالاخره نسل جوان باید با این گفته مارتین لوتر معتقد شود که تمدن وسعادت یک ملت نه مربوط به ازدیاد عواید واستحکام دژهای جنگی است ونه مربوط به زیبایی ابنیه وامارات باشکوه.بلکه تمدن وپیشرفت یک اجتماع بستگی به تزیید عده مردمان تربیت شد ه وفاضل وبا اخلاق دارد که قوه وقدرت حقیقی وعظمت واقعی آن جامعه را تشکیل می دهند.بدیهی است اگر جوانان با رهبریهای اصولی ومنطقی مربیان ومعلمان وپدر ومادر ورسانه های جمعی و... با آنها آشنا شوند وایمان پیدا کنند طبعا به صفات نیکی که لازمه انسان های درستکار وپاکدامن وبا فضیلت ومتقی ودقیق ومنظم وخدمتگزار ووطنپرست وفعال ومثبت می باشد آراسته خواهند گردید ودر این صورت است که می توان مطمئن وامیدوار شد که سازنده ایرانی سربلند وخوشبخت وآینده ای با شکوه وطلائی خواهند بود.
1. چگونه میتوان نسل جوان را معتقد کرد ؟
همانگونه که برای انجام هر عمل وبهره برداری صحیح از نتایج آن احتیاج به : عامل- طرح وشیوه منطقی عمل – ابزار لازم وکافی – هدف مشخص و بالاخره زمینه انجام پذیری وشرایط وموقعیت مناسب میباشد.برای نیل به هدف معنوی یا معتقد کردن نسل جوان به ارمانهای ایده ال ومثبت وپایبند کردن انان به مبانب اخلاق ومذهبی ضروری است که در مورد عناصر ذیل که علل اصلی وارکان اساسی را در تحقق موضوع مورد بحث تشکیل می دهند بررسی دقیق شود .
الف : اساتبد ومعلم ومربی –خانواده- کتاب ومجلات وژورنالها - رسانه ها- باند ها وتیمها
ب: برنامه عمل
ج: شیوه عمل – ابزار لازم
د: شرایط وزمینه مناسب انجام عمل
الف|: اساتید –معلم – مربی| : اوست که با نفوذ معنوی وموقعیت خطیر اجتماعی خویش همه وقت سرمشق والهام بخش متعلمان بوده ،رفتار وکردارش دلیل راه ومحرک دانش پژوهان در کسب فضائل وتحصیل دانش وادب می باشد .شیوه کار معلم وصفات وروحیات مربی در سازندگی عواطف وافکار شاگرد ومتربی اثراتی عمیق وهمیشگی دارد وهر نقشی را که در برابر لوح بی الایش ذهن وروح او قرار دهد چه زشت وزیبا در این ایینه پاک صورتی نقش می بندد وبنای شخصیتش براین نقوش وخطوط پایه گذاری میشود معلم این موجود شریف که نقشی بس مهم در پیشبرد یا انحطاط یک جامعه میتواند داشته باشد باید به صفات وویژگیهایی از اخلاق اراسته باشد .انچه برای طبقه معلم ومربی واستاد لازم است علاوه بر دانش کافی وبینش عمیق پایبند بودن به اصول اخلاقی ومومن بودن به خدا ومذهب است .انها باید عاشق کار خویش ،مسئولیت پذیر آزاده ونجیب ،پرهیزکار واهل تحقیق ومطالعه ونظر باشند .وبخصوص در روزگار متغیر ومتحول حاضر که هر روز نسبت به روز قبل دگرگونیهایی در شئون مختلف زندگی پیش می آبد وفرضیه های نوین جایگزین فرضیات وتئوریهای کهن میشود وشیوه های کار وراه ورسم زندگی تغییر شکل میدهد معلم باید از اخرین روشهای علمی وتربیتی ورویدادهای اجتماعی زمان خویش آگاهی داشته باشد .
معلم ومربی واستاد باید شخصیت معنوی خویش را با سجایای حمیده چون صداقت ومناعت طبع و...بیاراید وتمام خصوصیات وصفات یک انسان کامل وواقعی را تا حد امکان کسب نماید به گفته بزرگی : از انجا که ( با زور وقانون فقط میتوان قومی را به ظواهر ادمیت اراست وتنها با تربیت است که میتوان حقیقت آدمیت را در افراد یک جامعه بوجود آورد )وازطرفی تربیت با مفهوم گسترده ومعنی وسیع خویش شامل هر نوع اصلاح اجتماعی است لذا مربیان یک قوم باید برگزیده خردمندان ان قوم باشند .
زمانی پیشرفت وارتقا حقیقی برای جامعه ای میسر میشود که زمان رهبریهای تربیتی واخلاقی ان بدست مربیانی سپرده شود که نمونه فضیبت وبزرگ منشی ودرستکاری باشند .چه اگر غیر از این باشد باید فاتحه پیشرفت وسعادت ان جامعه باید خوانده شود .وانتظار انحرافات وسقوط ها وکانون های فساد وتباهی ار باید کشید .اگر وجدان اخلاقی وایمان واصول استوار معنوی زیر بنای افکار واحساسات معلمان ومربیان واساتید نباشد کار تعلیم وتربیت جز تخریب بنای اخلاق ومبانی متقن مذهب ودرهم گسستن شیرازه استقلال وتباه کردن ارمانهای ملی ودینی جامعه نخواهد بود .
کار معلمان واقعی در چنان موقعیتی جز جهاد واز خود گذشتگی نیست وبدیهی است که جهاد وایثار هم جز از خداپرستان وفضیلت خواهان اندیشمند با شهامت عملی نمی باشد .معلم ومربی باید بدانچه حلق را موعظه میدهد خود مومن باشد وبدان عمل کند وضمن پرهیز از بدیها وگرایش وعمل به خوبیها ارائه طریق نماید وبد وخوب را به متعلمان بشناساند و تخم آزادگی وحقیقت جویی وعدالت خواهی ونوع دوستی را در زمین اماده وبارور اذهان نواموزان بیافشاند وبا راهنماییهای صحیح از کوشش خویش به نفع جامعه بهره گیرد به گفته دکتر الکسیس کارل : ( کسیکه از آغاز زندگی به شناختن خوبی وبدی عادت کند درتمام عمر انتخاب خوبی وپرهیز از بدی برای او اسان خواهد بود وهمانطور که از اتش دور میکند از بدی نیز می پرهیزد وعهد شکنی ودروغ گویی وخیانت در نظر او نه تنها اعمالی ممنوع بلکه غیر ممکن می نماید ).
برای بسط این واکنشها در فرد محیطی ضروری است که در ان اصول اخلاقی قطعا ودائما مورد توجه باشد .لذا فقط مربیانی خوبند که به انچه میگویند معتقد باشند وعمل کنند .1ایبند کردن نسل جوان به اصول معنوی واخلاقی که میخواهد الهام بخش ما در زندگی باشد تنها کار مربیان پاک دامن ومعلمان لایق واساتید کاردان است .که در سایه شناخت روحیات واحساسات جوانان وتشخیص نیازمندیهای انان تمایلات عاطفی وخواسته ها وهیجانات سرکش جوانان را با برنامه های دقیق وحساب شده تعدیل کنند واز این نیروهای زاینده وکانونهای سرشاراز تحرک وحیات به نفع خود جوانان ودر راه خیر وصلاح جامعه بهره برداری کنند.

 

خانواده|: یکی از ارکان سه گانه تعلیم وتربیت خانواده است .زیر بنای شخصیت فرد در خانواده گذارده میشود ودر مدرسه توسعه میابد ودر محیط اجتماع کامل میشود .کانون گرم خانواده با فراهم کردن زمینه عاطفی وبذل محبت های بی آلایش ،زمینه مساعدی را برای بکار انداختن استعدادهای ذاتی وشکوفایی جنبه های معنوی طفل فراهم میکند.
عشق اسمانی مادر ومهر بی ریا ومقدس پدر ، نوازش سایر اعضا خانواده نه تنه پشتوانه محکمی برای طفل است بلکه گرمی وحرارت خانه موجب میشود که احساسات وعواطف عالی درنهاد کودک شکفته شوند ودر نتیجه او از نخستین سالهای زندگی به راستی ودرستی وشهامت وسایر صفات پسندیده خو گیرد .
خانواده میدان عملی است که دستورهای خشک وظیفه شناسی ووجدان را بصورت نمونه های زنده وقابل درک پیش چشم کودک نمودار میسازد واز همین جاست که میتوان به اهمیت رفتارهایی که به عنوان سرمشق ونمونه در روان کودک اث میگذارد پی برد وقبول کرد که از نظر تربیتی این سرمشق تا چه اندازه حساس وعمیق می باشند واز آنجا که کودک برای جداکردن بد از خوب مکفی نیست هر دو را بکسان می پذیرد وانچه را بیشتر زیر چشم داشته باشد اسانتر تقلید میکند.
گرایشها، اندیشه ها، عواطف ومعتقدات هرکس زائیده تقلیدها است که بطور خود اگاه یا ناخوداگاه در دوران طفولیت از پدر ومادر ودیگر کسان خود کرده است وشخصیت فکری وعاطفی او یا سجایای اخلاقی وصفات خوب وبد او ماحصل دنباله رویها وتبعیت هایی است که اعضای خانواده خویش نموده است .
در تربیت نقش اول با مادر است .مادر مظهر مهربانی وعشق ورزی است.زندگی ما در سراسر توام با فداکاری وایثار وازخودگذشتگی است .پدر سمبل قدرت ودانایی ورهبری است ونقش نگهبانی خانواده را برعهده دارد .
اوست که در نظر فرزندان موجودی است که همه چیز میداند وهمیشه حق با اوست .او تکیه گاه وچشم روچراغ خانواده والهام بخش ودلیل راه فرزندان خویش در پیمودن طریق زندگی است .پدر ومادر این دو موجود نازنین وپربها که یکی به منزله کشتی ودیگری کشتیبان دریای متلاطم زندگی فرزندان هستند برای عبور دادن آنان از دریای متلاطم زندگی ونیل به سواحل ارام سعادت آن هم دریایی
که طوفانش در روزگار ما به سرحد نهایت ئنقطه اعتلای خود رسیده است ،در برابر امواج خروشان وتازیانه های کوبنده طوفان خشمناک ان وظایف خطیری بر عهده دارند .تربیت بزرگترین مسئله ای است که همه وقت باید فکر این دو فرشته رحمت را بخود معطوف دارد ایشان از جمله موظفند که فرزندان ر با توجه به نبازمندیهای زمان بپرورند وآداب وسنن منزه اجتماعی را به ایشان بیاموزند ومکلف به انجام انها سازند .
تربیت در ایین پاک وجاودانی اسلام به عنوان اولین پله عروج به اسمان کمال وفضیلت معرفی شده است .
پیامبر بزرگوار اسلام هدف از رسالت خویش را برای اتمام فضائل اخلاقی بیان نموده است .
فرمایشات پر ارج پیشوایان دین برهانی مسلم بر اثبات خقوقی است که فرزندان از پدر ومادر خود در تعلیم وتربیت دارند .
از فرمایشات امام علی (ع) است که میفرماید : هیچ پدری بر فرزندش تفضل و بخشش ننوده است که عالیتر وشریف تر از تربیت خوب باشد.
واز امام صادق (ع) است می فرماید : اگر از عمرت دو روز باقی مانده باشد یک روزش را به فرا گرفتن ادب وتربیت اختصاص بده تا روز مرگت از سرمایه های اخلاقی روز قبلت باری بخواهی .آنچه مسلم است نقش تربیت در بهزیستی افراد بشر انکار ناپذیر است وهمه خانواده ها نیز در این مسئله که فرزندان انها باید تربیت شوند ومبادی اداب با ایند وعلم فرا گیرند وادب بیاموزند اتفاق نظر دارند وچنانچه مشهود است هر پدر ومادری به نسبت به فراخور حال ودر حد امکانات خ.یش می کوشد که فرزندان خود را به نحوی هر چه مطلوبتر وبهتر در این راه جلو ببرد .ولی متاسفانه انچه برای اغلب پدران ومادران مجهول وناشناخته است مفهوم واقعی تربیت ویا به عبارت دیگر محتوا ومواد تربیتی است که به عنوان شاخص ها ومعیارهای ارزش سنجی شخصیت فکری فرد یا الگوی تربیتی باید پیش چشم ایشان قرار داشته باشد تا با ان مبانی واصول به آموزش وپرورش فرزندان خویش دسا یازند ودر سایه اش جوانان را به هدف های عالی تربیت یا زندگی مقرون به سعا دت وافتخار رهنمون باشند.
گرفتاریهای روزگار حاضر که بیشتر صنعت از پشت کردن ادمی به معنویات ،دین واخلاق می باشد که همگام با فقر وبیسوادی وبیماری واعتیادات مضر وپیروی از ظواهر پر زرق وبرق وتقلیدهای کورکورانه وپاک باختگی در برابر اغواگریهای استعمار می باشد اغلب خانواده ها را به هلاکت کشانده است که وظایفی را که دین واخلاق در تربیت فرزند برایشان معین کرده است به دست فراموشی سپرده اند ومعیارهای پرورش صحیح ، خصوصا الگویی را که مکتب تربیتی اسلام در ارزش سنجی تربیت معین وارائه می کند از دست داده اند .گرایش به جنبه های فانتزی زندگی وتجمل ومد وعقب نماندن از کاروان تمدن مادی برخی از خانواده ها را چنان چشم دلشان را بسته است وآنها را از خود بیخود کرده است که دراین پاک باختگی ،دلبستگی ها وعلائق معنوی یا آنچه را بنام فضیلت وتقوی نامیده اند از کف آنان ربوده است .هم اکنون مفهوم تعلیم وتربیت در نظر عده زیادی از پدران ومادران در این خلاصه می شود که فرزندی به دنیا بیاورند ،شکم اورا سیر کنند تنش را بپوشانند تا شش سالگی بدون نقشه وبدون در دست داشتن میزانی در تربیت با او به نحو کجدار ومریزا رفتار کنند وآنان که تمکنی دارند به دلخواه وسائل تفریح وبازیش را فراهم اورند وسپس به کودکستان ومدرسه گسیل دارند ان هم با این هدف که خوانده ونوشتن وحساب کردن بیاموزد حراف وزبان آور شود وبا آداب زمان خو گیرد بدیهی است که فردی که براین منوال تربیت شود موجودی بی اراده خواهد بود وبا هر بادی به جانبی خم میشود .به هر پستی تن در می دهد وبه هر فسادی آلوده میشود .عدم کنترل وراهنمایی نشدن بجای فرزندان از طرف والدین از عوامل دیگری است که در سقوط وانحراف جوانان نقش موثری دارد .جای تاسف است که امروزه به پدران ومادرانی برخورد می کنیم که در مقام حرف از مفاسد ی که گریبانگیرشان شده است با قیافه های حق به جانب دم میزنند وآه هایی سرد را از نگرانی که از وضع موجود وفرجام مبهم فرزند خود دارند از دل بیرون می دهند وچاره وملجائی را برای رهایی از این مفاسد جویا میشوند .ولی با علم به اینکه مثلا می دانند فسا در فیلمهای فاسدی که بصورت قاچاق ومخفیانه در سی دیها به دست فرزندان انها می رسد یا لباس های آنچنانی که پوشیدن انها در جامعه خلاف محسوب میشود و.... میباشد . وقتی پای عمل پیش می اید ملاحظه میشود که خود بر اتش مفاسد مذبور دامن میزنند وچه بسیار مواقع خود به عنوان سرمشق ونمونه عمل راه کجروی وبلهوسی را به انان ارائه می کنند .در خیل عابان\ به مادران محجوب وپدران به ظاهر موقر ومتینی برخورد کرده اید که دختران مینی ژوپ پوش خیش را که خودشان را آراسته ونقاشی کرده اند به سیر وگشت اورده اند ، به گردشی که در فاصله هر چند قدم به وسیله مشتی سبک مغز ،متلک وسخنان آنچنانی که در خور آنند استقبال میشوند .حال اگر ناصحی ساده لوح وخوش باور به این والدین به اصطلاح متجدد با متجدد پرور تذکر دهند که این وضع لیاس وارایش شایسته دختران عفیف ومهذب نبوده وبه مصلحت اجتماع نمیباشد واین شما هستید که باید |انان را ارشاد کنید وممانعت می کردید که بدین شکل زننده بیرون بیایند تا چشم ناپاک کور میشد ودهان باوه گویان بست فکر می کنید چه جوابی می شنیدید این جواب را :
مثل اینکه سرکار از تیپ امل وکهنه پرست تشریف دارید .جوان امروز باید شیک پوش وجنتلمن باشد از مد روز عقب نمماند آیا در اجتماع امروز غیر از این میتوان میان سرو همسر بیرون امد؟

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 19   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شیوه های جذب جوانان به نماز جمعه

دانلودمقاله مطالب جالب ریاضی

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله مطالب جالب ریاضی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


ریاضیات در گذشته چگونه بود؟
از قدیم ریاضی به دو دسته ی حساب و هندسه تقسیم میشده در یونان بیشتر ریاضیدانان بزرگ به علم هندسه پرداخته اند زیرا در آن زمان که یونانی ها برده داری میکردند علومی را که کاربردی بود تحقیر میکردند زیرا آنها تمام کارها و علوم کاربردی را مختص برده ها می دانستند و چون فکر میکردند که علم هندسه کاربردی ندارد به علم هندسه پرداختند و کشفهای زیادی را در هندسه به دست آوردند ولی در زمینه ی حساب ضعف های زیادی داشتند البته در چند سده ی آخر که بیشتر دانشمندان به اسکندریه رو آورده بودند کارهای اندکی در زمینه ی ریاضیات محاسبهای داشتند.یونانی ها حتی نتوانستند راه ساده ای برای عدد نویسی پیشنهاد کنند و عددها را به کمک حروف الفبا مینوشتند. اما در سده ها و هزاره های پیش از دانش یونان مردمی که در سرزمینهای ایران، بابل، مصر، چین و جاهای دیگر زندگی می کردند از آن جا که به کاربرد های ریاضیات نظر داشتند نه تنها در عدد نویسی، که به طور کلی در زمینه های مختلف ریاضیات محاسبه ای، بسیار پیشرفته بودند و با عددهای کوچک و بزرگ کار می کردند.
روابط جالب در ریاضی
1=1×1
121=11×11
12321=111×111
1234321=1111×1111
2121=21×101
3838=38×101
9393=93×101
قانون: هر عددی در 101 ضرب شود در حاصل دوبار تکرار می شود
ابتکار گوس
در ریاضیات آنچه که مهم است فکر کردن، استدلال کردن و نتیجه گرفتن است . ریاضیات راهی برای اندیشیدن و روشی برای استدلال و درست فکرکردن است . استدلال وسیلهای است که به کمک آن میتوان از روی اطلاعاتی که داریم حقایقی را کشف کنیم . البته ریاضیات به تجربه و مشاهده نیز مربوط می شود ولی قسمت اعظم آن همان اندیشیدن، استدلال کردن و نتیجه گرفتن است. گوس ریاضی دان آلمانی ده ساله بود. روزی معلم از دانش آموزان کلاس خواست که مداد و کاغذ بردارند و حاصل جمع اعداد 100 تا1 را به دست آورند. دو دقیقه نگذشته بود که معلم گوس را دید که به کار دیگری مشغول است از او پرسید : چرا مسأله را حل نمی کنی؟ او جواب داد: تمام شد. معلم با ناراحتی گفت: این غیر ممکن است ولی کوس گفت: خیلی هم آسان بود
اول چنین نوشتم : 100+99+98+97+...+3+2+1
و بعد چنین: 1+2+3+...+96+97+98+99+100
و جفت جفت از اول با آخر جمع کردم :
101+101+101+...+101+101+101+101 بدین ترتیب 50 تا عدد 101 به دست آوردم که حاصل جمع آنها
میشود 5050=101×50 پس حاصل جمع اعداد 1 تا100
میشود 5050
پلهای کونیسبرگ
در این شکل از یک نقطه شروع کرده از روی همه ی خطها (پلها) فقط یک بار رد شده و به نقطه اولیه باز گردید

 

اویلر ریاضیدان مشهور ثابت کرده است که این کار امکان پذیر نیست.او نشان داد که عبور از خطها مانند مساله یافتن دوری است که از یک نقطه شروع و تمام خطها را فقط یک بار طی کرده و به نقطه شروع برسیم.اگر چنین دوری پیدا شود باید در طول مسیر به هر نقطه ای که میرسیم دو خط (یال)به ان نقطه برسد; یک راه ورودی و یک راه خروجی.البته بجز دو نقطه , یعنی نقطه ای که مسیر شروع میشود و دیگر وقتی که مسیر به پایان میرسد , تعداد خطهایی (یالهایی)که از یک نقطه (راس)منشعب میشود , باید عددی زوج باشد.در صورتی که در مورد پلهای کونیسبرگ این امکان وجود نداشت; چون نقاط (راسهای) A , B , C , D با تعداد خطهای (یالهای)فرد به نقاط (راسهای)دیگر وضل میشد.هم اکنون مساله پلها با قرار دادن خط هشتم(پل هشتم)حل شده است.ایا شما میتوانید با قرار دادن یک خط این مساله را حل کنید؟؟؟
پارادوکس حرکت!!
یک روز زنون از اهالی الئا یکی از فلاسفه بزرک یونان که شیفته پارادوکسها بود اعلام کرد :(( حرکت غیر ممکن است)) او استدلال کرد برای به هدف رسیدن یک پیکان, ان پیکان ابتدا باید نصف مسافت را طی کند, سپس نصف مسافت باقیمانده را به همین صورت تا اخر;به طوری که به نظر میرسد پیکان هرگز به هدف نخواهد رسید(قضیه limit ).اما در واقع از انجا که مسافتها کوچکتر پی در پی کوتاهتر میرسد به این نتیجه میرسیم که پیکان به هدف خواهد رسید.

 


 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   23 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مطالب جالب ریاضی