فرمت فایل : word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 50 صفحه
مقدمه
هنگامی که آدمی در مسیر رشد عقلانی خود به ضرورت برنامهریزی در زندگی خویش پی برد، آن را در نظامهای اجتماعی به عنوان ابزاری در خدمت مدیریت و رهبری، مورد توجه قرارداد و امروز میبینیم که ساختار وجودی سازمانها آن سان پیچیده گشتهاند، که بدون برنامهریزیهای دقیق نمیتوانند به حیات خود تداوم بخشند. اساس برنامهریزی، بر آگاهی از فرصتها و تهدیدهای آتی و چگونگی استفاده از فرصتها و مبارزه با تهدیدها قرار دارد.
فلسفه برنامهریزی
فلسفه برنامهریزی به عنوان یک نگرش و یک راه زندگی که متضمن تعهد به عمل برمبنای اندیشه، تفکر آیندهنگر و عزم راسخ به برنامهریزی منظم و مداوم میباشد، بخش انفکاک ناپذیر مدیریت است.
ضرورت برنامهریزی
فرد و سازمان برای رسیدن به اهداف خویش نیاز به برنامهریزی دارند، بنابراین ضرورت برنامهریزی، برای رسیدن به جزئیترین اهداف یک واقعیت انکارناپذیر است (خواه برای میهمانی باشد، یا سپری کردن یک روز تعطیل، یا به منظور فروش یک محصول).
بنابراین نیاز به برنامهریزی از این واقعیت نشأت میگیرد که:
همة نهادها در محیطی متحول فعالیت میکنند.
عدم اطمینان ناشی از تغییرات محیطی، برنامه ریزی را به صورت یک ضرورت انکارناپذیر در تمام نهادها درآورده است.
پیتر در اکر معتقد است که میان مؤثر بودن (انجام کارهای درست) و کارایی (درست انجام دادن کارها) تفاوت هست و این دو در مراحل انتخاب هدفها و آنگاه در چگونگی کسب آنها توأم میباشند.
تعریف برنامهریزی
برای برنامهریزی، متخصصان از زوایای مختلف، تعاریف متعددی ارائه کردهاند که ما در اینجا چند نمونه از آنها را یادآور میشویم:
برنامهریزی عبارت است از:
1ـ تعیین هدف، یافتن و ساختن راه وصول به آن،
2ـ تصمیمگیری در مورد اینکه چه کارهایی باید انجام گیرد،
3ـ تجسم و طراحی وضعیت مطلوب در آینده و یافتن و ساختن راهها و وسایلی که رسیدن به آن را فراهم کند،
4ـ طراحی عملیاتی که شیئی یا موضوعی را بر مبنای شیوهای که از پیش تعریف شده، تغییر بدهد.
تعریف اصل برنامهریزی
برای دست یافتن به هدف مورد نظر، باید قبل از تلاش فیزیکی یا اقدام به انجام کار، تلاش ذهنی یا برنامهریزی کافی صورت بگیرد.
هدفهای برنامهریزی
هدفهایی که در هر برنامهریزی بدنبال میشود به شرح ذیل است:
1ـ افزایش احتمال رسیدن به هدف از طریق تنظیم فعالیتها،
2ـ افزایش جنبة اقتصادی (مقرون به صرفه بودن عملیات)،
3ـ تمرکز بر روی مقاصد و اهداف و احتراز از تغییر مسیر،
4ـ تهیه ابزاری برای کنترل.
اولویت برنامهریزی
اگر وظایف مدیریت را حول رئوس هرمی در نظر بگیریم (به نمودار 1ـ1 مراجعه شود)،
نمودار 4ـ1 توالی وظایف پنجگانه مدیری
برنامهریزی در رأس آن قرار میگیرد؛ و اگر چه وظایف مدیریت را به طور جداگانه بررسی میکنیم، ولی همه به هم مرتبطاند و در این بین برنامهریزی از اهمیت و اولویت خاصی برخوردار است. توالی وظایف پنجگانه مدیر به طور کلی به شکل نمودار 4ـ1 قابل تجسم میباشد و همچنان که از نمودار پیداست بخش اعظم کار مدیر را برنامهریزی تشکیل میدهد.
همان طوری که ذکر شد وظایف مدیری قابل تفکیک نیستند؛ و این ارتباط بویژه در وظایف برنامهریزی و کنترل ملموستر است، زیرا اعمال برنامهریزی نشده را نمیتوان کنترل کرد.
کنترل کردن، یعنی نگهداری فعالیتها در یک مسیر و تصحیح انحرافات از روی برنامه.
برنامه ریزی، اهداف تمام تلاشهای گروهی را معین کرده، برنامههای دستیابی به آن اهداف را نیز طرحریزی میکند تا مدیر بداند چه نوع ساختار سازمانی باید انتخاب کند و به تشخیص درست افراد مورد نیاز و ویژگیهای فردی لازم برای هر پست، قادر شود. آنگاه مدیر میتواند مؤثرترین نوع سبک هدایت و سرپرستی را انتخاب کند و استانداردهایی برای کنترل عملیات فراهم آورد. بنابراین میتوان گفت:
برنامهریزی شالودة مدیریت را تشکیل میدهد.
ماهیت پویای فرایند برنامهریزی
در بنرامهریزی گاهی برنامهای تجدید نظر میشود و قبل از اجرای کامل برنامة قدیمی به اجرا در میآید. برای مثال در نقطة زمانی «1» برنامه A از حیز انتفاع میافتد و برنامه B در دستور کار قرار میگیرد. و همین طور در جریان بقیه کار، این تغییر جهت ممکن است روی دهد
تحقیق جامع و کامل درباره برنامهریزی