فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله در مورد عالم برزخ

اختصاصی از فی بوو مقاله در مورد عالم برزخ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد عالم برزخ


مقاله در مورد عالم برزخ

لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*

 

فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه : 25

 

 

عالم برزخ

 

 

 

 

 

روح انسان بعد از مرگ به عالمی به نام برزخ می‌رود. عالم برزخ را «عالم مثال» یا «عالم خیال» نیز می‌گویند. در عالم برزخ، ماده نیست بلکه صورت محض است.
صورت مثالی ما در خواب حرکت می‌کند و اعمالی را انجام می‌دهد، بدون این که بدن حرکتی کند. این صورت مثالی چیزی در کنار بدن و در کنار روح نیست، بلکه بدن و صورت مثالی و روح، با یکدیگر، اتحاد دارند و در واقع سه مرحله از واقعیّت انسان هستند.
انسان در موقع خوابیدن، علاقه‌اش از بدن کم می‌شود. مرگ هم که برادر خواب است به معنای قطع علاقه روح از بدن است. بنابراین طبق استدلالات عقلانی و نیز آیات و روایات صریح و فراوان، روح پس از مرگ زنده است و به نعمت‌ها یا عذاب‌های الهی مشغول می‌شود.
خداوند در آیه 169 سوره آل عمران می‌فرماید: « ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الیه امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »؛ (ابداً گمان مکن که آنان که در راه خدا شهید شده‌اند، مرده‌اند، بلکه زنده‌اند و در نزد پروردگارشان روزی می‌خورند.)

بنابراین انسان، پس از مرگ، وارد عالم برزخ می‌شود و هیچ فاصله ای بین مرگ و عالم برزخ نیست.
رسول خدا
فرمودمن مات فقد قامت قیامته» ( هر کس بمیرد قیامت او بر پا شده است.)

و نیز فرمودالقبر روضه من ریاض الجنه او حفره من حفرالنیران »؛ (قبر باغی است از باغ‌های بهشت یا گودالی است از گودال‌های جهنم. )

آیات و روایات در مورد بقای روح و عالم برزخ بسیار فراوان است، به طوری که جای هیچ شکی باقی نمی‌گذارد.
برای آشنا شدن بیشتر با عالم برزخ به بعضی از قسمت‌های آن اشاره‌ای می‌شود:

-- احضار ارواح
-- نمونه هایی از نعمت و عذاب برزخی
-- ارتباط با ارواح
-- ارتباط با برزخ

 

احضار ارواح

 

 

وقتی انسان می‏میرد، روح او زنده است، گرچه بدنش می پوسد و خاک می شود.
بعد از مردن، حجاب زمان و مکان و ماده و علائق آن برداشته می شود و روح از قیود عالم طبع و ماده خلاصی می یابد و بسیاری از کارهایی را که نمی توانست انجام دهد، به سهولت و سادگی انجام می دهد. مخصوصاً ارواح طیّبه و طاهره که به مقام اخلاص رسیده اند، قدرتهای غیر قابل توصیفی از جانب خداوند پیدا میکنند.

مرحوم علّامه طباطبایی صاحب تفسیر قیّم و ارزشمند « المیزان » برادری داشتند به نام حاج سید محمد حسن الهی طباطبایی که از علمای برجسته تبریز بودند.
مرحوم علامه می فرمودند برادر من شاگردی داشت که به او درس فسلفه می گفت و آن شاگرد احضار ارواح می نمود ، یعنی قدرت داشت که بعضی از ارواح را حاضر کند و از آنها سؤالاتی کند. آن شاگرد، قبل از شروع به درس روح ارسطو را احضار می کند.

ارسطو می گوید: « کتاب اسفار ملاصدرا را بگیر و برو نزد آقای حاج سید محمد حسن الهی بخوان.» او هم کتاب را می گیرد و پیغام ارسطو را - که حدود سه هزارسال پیش زندگی می کرده؛ به آقای الهی می دهد، ایشان هم قبول می کنند.





دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد عالم برزخ

پایان نامه معاد

اختصاصی از فی بوو پایان نامه معاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه معاد


پایان نامه معاد

این محصول در قالب ورد و قابل ویرایش در 150 صفحه می باشد.

 

فهرست مطالب
مقدمه ۵
معاد از دیدگاه امام خمینی (ره) ۵
ضرورت وجود معاد ۹
اهمیت اعتقاد به معاد ۱۰
حرکت جوهریه و استمرار حیات ۱۱
عشق به حریت وآزادی ۱۴
تجرد نفس ۱۹
بقای نفس نشانه تجرد نفس ۲۷
تجرد نفس از منظر آیات شریفه ۲۹
حدوث نفس ۳۴
حدیثی از امام صادق(ع) درباره حقیقت نفس: (سوال زندیق ازامام صادق(ع) ) ۴۳
تناسخ ۴۵
صورتهای مختلف تناسخ ۴۶
تناسخ به دونوع تقسیم میشود تناسخ صعودی و تناسخ نزولی ۴۷
«ترجمه» ۵۲
تعریف مرگ ۵۵
تعریف برزخ ۶۲
معاد جسمانی ۶۸
تبیین کیفیت معاد جسمانی ۶۹
پاسخ به دو شبهه و اشکال فوق ۷۴
مرتبه جسمانی، مرتبه نفسانی و مرتبه عقل. ۷۸
نتیجه ۹۲
معاد روحانی ۹۷
بررسی آیات و روایات مربوط به معاد از منظرامام(ره) ۱۱۲
نفس ۱۱۳
برزخ ۱۱۸
تجسم اعمال ۱۲۰
اعتقادات انسان و جایگاه اخروی ۱۳۰
آنچه از انسان باقی می ماند ۱۳۲
ماده آخرت و هیولای صور باقیه ۱۳۴
مسأله خلود ۱۳۶
نتیجه ۱۳۸
فهرست منابع ۱۴۰

 



مقدمه
معاد از دیدگاه امام خمینی (ره)
«و ما خلقنا السموات والارض و ما بینهما لاعبین»[۱]
مکتب پیامبران الهی بر اساس ایمان به مبدا و معاد استوار است مهمترین امری که در تمام اعصار مورد توجه فرستادگان خدا بوده و حداکثر مجاهده را در راه تحقق بخشیدن به آن مبذول میداشتند آن بوده که انسانها را آفریدگار جهان مومن ساخته و بر ایمان به روز معادشان تأکید و تقویت نمایند.
ایمان به خدا پایه اصل سعادت بشر و شرط اول انسان شدن و انسان زیستن است. ایمان به خدا قیود بردگیها را می­گسلد ، آدمی ر اآزاد می­سازد، او را به ارزش انسانی خود متوجه می­نماید و راه تعالی و تکامل را به رویش می­گشاید. ایمان به روز قیامت حس مسئولیت را در نهاد بشر بیدار می­کند مردم را براه وظیفه شناسی سوق می­دهد، و آنان ر ابه رعایت حدود انسانی خود و احترام به حقوق دیگران وادار می­نماید. بیم از کیفر اخروی، به مسلمانان راستین آگاهی می­بخشد و از گناه و نا پاکی بر حذر شان می­دارد. امید به پاداش الهی، مؤمنین واقعی را فرمانبردار دین خدامی­سازد و آنها را درستکار بار می­آورد. خلاصه اینکه ایمان به معاد، ضامن اجراء اوامر و نواحی خداوند و موجب تخلق انسان به سجایای پسندیده و اخلاق است.
ایمان به روز جزا در جهان بینی مکتب اسلام یکی از ارکان ضروری دین و از جمله اصول قطعی اعتقادی است.
آنچه باید مورد توجه قرارگیرد این است که در مقابل مکتب الهی اسلام ، مکتب مادی – قرار دارد.
با توضیح مختصر از مقایسه میان جهان بینی مکتب مادی با جهان بینی مکتب الهی اسلام موضوع روشن می­شود . عدم ایمان به معاد چه تأثیری می­تواند در زندگی فردی، اجتماعی و در نهایت مسیر تکاملی انسان بگذارد.
پیرو مکتب مادی معتقد است که جهان و انسان پدیدهایی هستند صد در صد مادی و بر اثر علل و عوامل گوناگون طبیعی ، انفعال های مختلف مواد به طور تصادف و اتفاق به وجود آمده­اند.
در حالیکه پیرو مکتب اسلام عقیده دارند که هستی، منحصر به ماده و موجودات مادی نیست بلکه آنها قسمتی از عوالم وجودند و قسمت دیگر هستی، فوق ماده و ماوراء پدیده­های مادی است ، هستی تمام موجودات مادی از خداوندی است که خود منزه از ماده ومبّری از نقائص مادی است.
پیرو مکتب مادی اعتقاد داردکه جهان و انسان دو پدیده بی هدفند و در پیدایش آنها برنامه عالمانه­ای بکار نرفته ونقشه حکیمانه­ای طرح نشده است بلکه هر دو در دامن طبیعت ، بدون محاسبه و مصلحت موجود شده­اند. در حالیکه پیرو مکتب اسلام عقیده دارد که در خلقت خداوند بزرگ لغو و بیهوده وجود ندارد در تمام جهان هستی ، هیچ مخلوقی عبث و بی هدف آفریده نشده است.
مکتب مادی، انسان را پدیده یک بعدی می­داند و عقیده دارد که آدمی چیزی جز ماده و خواص و آثار ماده نیست.
اعضاء و اجزایش ، قوای ظاهری و باطنیش ، عقل و هوش و تمام فعالیتهای برونی ودرونی هم همه مادی هستند حتی اندیشه ها و افکار انسان نیز ناشی از عوامل مادی است که در مغز جای گرفته­اند در حالیکه مکتب الهی اسلام، انسان را دو بعدی می­داند، یکی بعد مادی و دیگر بعد معنوی، قرآن کریم هم به بعد مادی «ولقد خلقنا الانسان من سلله من طین»[۲] و هم به بعد معنوی انسان اشاره می­کند که همان نفس یا روح آدمی است «ثم انشأناه خلق آخر»[۳]
پیرو مکتب مادی خود را مخلوق ماده نادان و معلول عوامل اتفاقی می­داند پیرو مکتب الهی اسلام خود را مخلوق خدا می­داند و عقیده دارد که خالق دانا او را بر مبنای حکمت و بر اساس مصلحت آفریده است به او عقل و هوش و فطرت توحیدی داده و با هدایت تشریعی مسیر حق را به او ارائه کرده است پیرو مکتب مادی تصور می­کند که حیات انسان همانند سایر جانوران فقط در همین دنیای مادی است و با رسیدن مرگ به کلی پایان می­پذیرد. در حالیکه پیرو مکتب الهی اسلام عقیده دارد آنچه زوال می­پذیرد جسم مادی انسان است و روح انسان همچنان باقی است و پس از مرگ با شرایط تازه­ای به حیات خود ادامه می­دهد.
امام خمینی (ره) یکی از شخصیتهای بزرگ دینی و سیاسی معاصر ماست که در نوع خود بی نظیر یا کم نظیر بود . امام در عرفان هم در حوزه نظر یک استاد مسلم بودنند، هم در حوزه عمل عارف و اهل طریقت بودنند.
آنچه قابل توجه است اینکه شخصیت سیاسی و عرفانی و فقهی امام (ره) بر اکثریت روشن است. البته با شدت و ضعف ، لکن اعتقاد دارم کمتر کسی از شخصیت فلسفی امام آگاهی دارد، و این درحالی است که ایشان حدود سه دهه فلسفه تدریس کردند. ایشان استادی همچون آیت الله رفیعی قزوینی درفلسفه داشته و شاگردی چون استاد مطهری تحویل جامعه داده­اند.
مسأله معاد یکی از مهمترین مسائل در حوزه دین بوده و فیلسوفان در تبیین و اثبات آن بحث های مفصلی داشته­اند در این تحقیق می­خواهیم:
معاد از دیدگاه حضرت امام خمینی (ره) مورد بررسی قرار دهیم که قطعاً این امر ما را با اندیشه­های فلسفی امام آشنا خواهد کرد. از خداوند بزرگ استمداد می­طلبم این حقیر را در این تحقیق موفق گرداند.

[۱] دخان / ۳۸
[۲] مومنون / ۱۲
[۳] مومنون/ ۱۴
ضرورت وجود معاد :
مقدمه: هر انسانی فطرتاً میل به کمال و جاودانگی دارد، شاید بسیاری از انسانها تصویری منطقی از کمال و جاودانگی در ذهن خود نداشته باشند وهر انسانی کمال را چیزی بداند که حقیقت کمال غیر از آن باشد، اما آنچه مسلم است اینکه بشر در جستجوی کمال است فقدان انسانها سبب شده است که همواره به سوی وجدان در حرکت باشند.
میل به بقاء که مهمترین عامل آن حب ذات می­تواند باشد از دلایل مهم گرایش انسان به مسأله جاودانگی است. قوانینی که در طبیعت حاکم است عقلاً نشانگر آن است که تحقق کمال و جاودانگی در این عالم برای انسان ممکن نخواهد بود و عالم دیگری باید وجود داشته باشد تا تحقق کمال میسر شود. مسأله معاد از این جهت اهمیت فراوان دارد چرا که کمال و جاودانگی با وجود آن معنای واقعی پیدا می­کند، تبیین عقلائی و اثبات آن ، می­تواند میل به جاودانگی را در انسانها به صورت منطقی و هدفمند تقویت نماید و این امر در سیر زندگی بشر به لحاظ کیفی تأثیر بسزائی خواهد داشت. تأکید ادیان الهی ، خصوصاً دین مبین اسلام و فیلسوفان حاکی از اهمیت این موضوع است.
«ایمان به زندگی پس از مرگ از جمله الهامات فطری است. شواهد تاریخی نشان می­دهد که بشر در طول تاریخ زندگی پس از مرگ ایمان راسخ داشته است، این اعتقاد را می­توان از چگونگی ساختمان قبرها و اشیائی که همراه مردگان به خاک می­سپردند مشاهده کرد»[۱]
بنابراین بشر با حب ذاتی که دارد میل به بقاء و دوام همیشه در او جریان دارد و همواره در مقابل فناء مبارزه می­کند. هر عاملی تحت هر شرایطی بخواهد به هستی او آسیبی برساند با تمام قوا ایستادگی می­کند، البته با کمی دقت این میل به بقا و جاودانگی درغیر انسان مثلاً حیوانات می­توان مشاهده نمود،چرا که حیوانات هم با عواملی که بخواهد هستی انها را به خطر بیاندازد مقابله می­کنند.قدر مسلم کیفیت میل به جاودانگی در حیوانات نسبت به انسانها یکسان نیست، میل به حیات ابدی درفطرت انسان سبب شده است که همواره برای حفظ آن تلاش کند واین درحالی است که می­داند روزی می­میرد. با این وجود همچنان به جاودانگی می­اندیشد.
«انسان یک طور خلق شده است که علاوه بر حیات طبیعی، حیات ماوراءالطبیعه هم دارد وآن حیات مابعد الطبیعه حیات صحیح است . تمام تعلمیات انبیاء برای نشان دادن راه و مقصد که همان عالم مابعد الطبیعه است می­باشد»[۲]
می­توان گفت وجود حیات مابعدالطبیعه و ارتباط آن با فطرت انسان سبب شده است انسان علیرغم آن که می­داند روزی خواهد مرد لکن آنرا فناء نداند و همواره به بقاء و جاودانگی بیاندیشد.
اهمیت اعتقاد به معاد:
بی شک اعتقاد به معاد زندگی را برای انسان هدفدار می­کند، آگاهی از کیفیت معاد و علت وجودی آن انسان را مسئولیت پذیر کرده و سبب می­شود تا او خود را یک موجود رها شده و بی هدف نبیند وجود معاد یعنی رابطه انسان با کمال، به عبارتی دیگر انتقال از یک نقص به سوی کمال ، و دین همان چیزی است که انسان در جستجوی آن است.
« اگر انسان باورش آمد که یک مبدئی برای این عالم هست و یک باز خواستی برای انسان هست، مردن فنا نیست بلکه انتقال از یک نقص به کمال است، انسان را از لغزشها محفوظ نگه داشته و به کیفیت و میل به زندگی او افزوده می­کند.»[۳]
اگر روزی انسان به این نتیجه برسد که هیچ غایتی برای زندگی او نیست و دسترسی به کمال نیز ممکن نخواهد بود ویا اساساً کمال با توجه به مرگ انسان معنایی ندارد دلیلی نمی­بیند تا در جستجوی حقیقت و کمال باشد اما همین که انسان همواره در تلاش برای تحصیل کمال است نشانگر آن است که کمال و حقیقت وجود خارجی دارد و دست یافتنی است. و اگر گروهی نسبت به اهمیت معاد بی اعتنا هستند عدم شناخت و معرفت آنها نسبت معاد و حقیقت انسان است.
«گروهی از دهریون و عده­ای از علمای طبیعی و دسته­­ای از اطباء که اعتقاد عامیانه نسبت به معاد دارند در فلسفه اعتنایی به آنان نبوده و اینها بهره­ای از شریعت اسلام و شرایع آسمانی ندارند.»[۴]
بنابراین چنانچه معاد به خوبی برای انسان تبیین شود معلوم می­شود که تحقق کمال انسان منوط به تحقق معاد است.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه معاد

تحقیق در مورد انسان از مرگ تا برزخ

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد انسان از مرگ تا برزخ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد انسان از مرگ تا برزخ


تحقیق در مورد انسان از مرگ تا برزخ

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه

 

فهرست مطالب

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه15

 

فهرست مطالب

 

پیشگفتار

مرگ قانونى عمومى 

مرگ شکننده لذت ها

مرگ نابودى است ؟

مرگ چیست ؟

مرگ در نظر ائمه

مرگ پاک شدن از گناهان

مرگ مؤ منان

این مقاله درباره دوره اى بحث مى کند که ابتدایش مرگ و انتهایش دمیده شدن در صور و به پایان رسیدن عالم دنیاست . همان روزى که خورشید و ماه ، ستارگان و کهکشان ها، زمین و آسمان ، کوه و دریا، جن و انس و فرشتگان همه باید نداى حق را ((لبیک )) گویند و به سوى او بشتابند.

این دوره ، به خلاف دوره هاى قبل و بعد تاریک ترین ، مبهم ترین ، مخفى ترین ، پرحادثه ترین ، حساس ترین ، وحشتناک ترین ، خطرناک ترین و طولانى ترین دوران هاى سرگذشت انسان از مبداء تا معاد است

تا حال کسى نتوانسته است به روشنى بداند که آن جا، چه خبر است و چه واقع مى شود؟ تنها چیزى که انسان درباره برزخ و قیامت مى داند خبرهایى است که قرآن و روایات در اختیار او گذاشته است . آگاهى کامل از این خبرها هم هنگامى حاصل مى شود که انسان خود، به برزخ منتقل شود و حقیقت را از نزدیک لمس کند و بفهمد. هر کس براى این دوره دیدگاهى دارد که ما به چهار نظریه از آنها اشاره مى کنیم .

1 - عده اى دیدگاهشان آن است که این دوره ، رفتن به بیابان عدم و نابودى و پایان یافتن کار است و همه چیز به آن جا ختم مى شود.

آنان مى گویند: در این دوره ، انسان رهسپار عدم مى گردد و به سوى نیستى مطلق پیش مى رود و پرونده او براى همیشه بسته مى شود.

2 - دیدگاه عده اى دیگر چنین است : این دوره ، دوره بازداشت و زندانى شدن و آمادگى پیدا کردن براى قیامت و داخل شدن در بهشت یا جهنم است .

3 - دیدگاه جمعى آن است که این دوره ، جستن از زندان و رها شدن از زنجیر مادیات و فرار کردن از قفس تن و فارغ شدن از غم و غصه و درد و رنج است .

4 - دیدگاه چهارم : اعتقاد کسانى است که این دوره را، دوره تربیت شدن و به کمال رسیدن و نقص هاى دینى خود را جبران کردن مى دانند و مى گویند: در عالم برزخ دین مؤ منان کامل شده و آنان ، تمام عیار وارد قیامت مى شوند.

این کتاب در دو بخش تنظیم شده است یکى مرگ و دیگرى برزخ .

در بخش برزخ در رابطه با سؤ ال قبر، فشار قبر، برطرف شدن عذاب قبر، عذاب برزخى مجرمان ، نپوسیدن بدن هاى بعضى در قبر، صحبت اموات ، پاداش برزخیان و بهشت و جهنم برزخى و ده ها مطالب جالب دیگر مى باشد.

 

مرگ از اسرار است

   مرگ یکى از اسرار خلقت است ، یکى از رازهاى حل نشده است که بشر هنوز نتوانسته به اصل آن پى ببرد، آگاهى از اسرار مرگ یکى از مشکلات علم به حساب مى آید، همان طور که اصل حیات و زندگى نیز از اسرار و رموز مى باشد.

بشرى که هنوز از حقیقت ((حیات ،)) که هم اکنون ، در پرتو آن به لذت بردن و برخوردار شدن از شئون زندگى مشغول است ، اطلاع درستى ندارد، طبیعى است که از حقیقت ((مرگ )) که هنوز به آن نرسیده و طعم آن را نچشیده است اطلاع صحیحى نخواهد داشت .

دنیا هنوز نتوانسته است به راز حیات و پیدایش موجود زنده پى ببرد؟ نتوانسته است بفهمد چگونه مى شود موجود زنده اى که ترکیبات بدن او (از قبیل آب ، خاک ، آهک و مواد معدنى دیگر) که به اندازه معینى است ، هنگامى که مرگش فرا مى رسد، بدون آن که از ترکیبات جسمانى او چیزى کم شود، از حرکت و جنبش باز مى ماند؟

در همین ((بدن )) که قرن ها است دانشمندان ، روى آن کار مى کنند و با وسایل و ابزار دقیق فنى به مطالعات و موشکافى هاى عمیق علمى پرداخته و در اعماق آن فرو رفته اند، با این حال به بسیارى از اسرار آن نتوانسته اند پى ببرند! رمز بسیارى از امراض و راه هاى علاج بر آنان مجهول مانده است .

شاهد روشن آن ، پى گیرى هاى مداوم دانشمندان براى تحقیقات بیشتر طبى و توسعه تاءسیسات مربوط به تشریح بدن و علم وظائف الاعضاء است .

آیا بشر با این جهل وسیعى که نسبت به ((بدن )) خود دارد چگونه مى تواند در مقام شناسایى حقیقت ((روح )) که غیر از ((بدن )) است و آفرینش آن ، آفرینش دیگر و طرز خلقت آن ، طرز مخصوصى است اظهار علم و اطلاع نماید؟ تا چه رسد به این که بخواهد درباره ((مرگ )) که یکى از آثارش جدایى ((روح )) از بدن است ، اظهار علم و اطلاع کند.

ما قسمت مهمى از عمر خود را در خواب به سر مى بریم و هنوز حقیقت آن را نفهمیده ایم ، نمى دانیم چگونه به خواب مى رویم و چگونه خواب مى بینیم . بسا


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد انسان از مرگ تا برزخ

دانلود مقاله عالمى به نام عالم برزخ

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله عالمى به نام عالم برزخ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

عالمى به نام عالم برزخ
(نظر جمعى از مفسرین در باره زنده بودن شهداء)
(و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات بل احیاء، و لکن لا تشعرون)بعضى از مفسرین چه‏بسا گفته باشند: که خطاب(نگوئید)به مؤمنین است که به خدا و رسول و روز جزا ایمان دارند ومعتقدند که بعد از زندگى دنیا زندگى دیگرى هست و دیگر از چنین کسانى تصور نمى‏رود که
1 - بقره آیه 45
2 - سوره لقمان آیه 17
3 - سوره فصلت آیه 35
4 - سوره زمر آیه 10
5 - سوره عنکبوت آیه 45
6 - سوره حدید آیه 4
بگویند: آنهائى که در راه خدا کشته شده‏اند بکلى از بین رفته‏اند، با اینکه دعوت حقه دین رااجابت کرده‏اند و آیات بسیارى از قرآن را که در باره معاد صحبت مى‏کند شنیده‏اند.
علاوه بر اینکه آیه شریفه سخنش در باره عموم مردم نیست بلکه براى خصوص شهداء که‏در راه خدا کشته شده‏اند، خبر از زندگى بعد از مرگ میدهد و این خبر را به مؤمنین که هنوزشهید نشده‏اند و به همه کفار میدهد، با اینکه زندگى بعد از مرگ اختصاص به شهیدان ندارد، وشهید و مؤمن غیر شهید، و کفار، همه این زندگى را دارند پس باید گفت: منظور از زندگى بعد ازشهادت این است که نام شهید زنده میماند و در اثر مرور زمان ذکر جمیلش کهنه نمیشود، این‏نظریه جمعى از مفسرین است و ما باین تفسیر چند اشکال داریم:
(چند اشکال بر این نظر)
اول اینکه این حیاتى که شما آیه را با آن معنا کردید، جز یک گول زننده چیز دیگرى نیست، و اگر پیدا شود تنها در وهم پیدا مى‏شود نه در خارج، حیاتى است‏خیالى که بغیر از اسم، حقیقت‏دیگر ندارد و مثل چنین موضوع وهمى، لایق به کلام خداى تعالى نیست، خدائیکه جز بحق‏دعوت نمى‏کند، و میفرماید: (فما ذا بعد الحق الا الضلال، بعد از حق غیر از ضلالت چه مى‏تواندباشد)، (1) (آنوقت چگونه به بندگانش مى‏فرماید: در راه من کشته شوید و از زندگى چشم بپوشید تابعد از مرگ مردم بشما بگویند(چه مرد خوبى بود)؟.
منظورش (2) ذکر خیر آیندگان نبوده، بلکه منظورش این بوده که دعوت‏حقه‏اش در انسان‏هاى آینده نیز باقى باشد و لسان صادقش همواره گویا بماند، نه اینکه بعد از اوذکر خیرش را بگویند و بس.
بله این سخن دل خوش کننده و باطل و وهم کاذب، با منطق مردمى مادى و طبیعى مسلک، جور در مى‏آید، براى این که آنها نفوس را هم مادى مى‏دانند و معتقدند وقتى انسان مرد بکلى‏باطل و نابود مى‏شود و اعتقادى به زندگى آخرت ندارند.
از سوى دیگر احساس کردند که انسان بالفطره احتیاج دارد به اینکه در راه امور مهمه‏قائل به بقاء نفوس و تاثرش بسعادت و شقاوت بعد از مردن، بوده باشد، چون رسیدن و ارتقاء به‏هدف‏هاى بلند، فداکارى و قربان شدن لازم دارد، مخصوصا هدف‏هاى بسیار مهم که بخاطر آن‏باید اقوامى کشته شوند تا اقوامى دیگر زنده بمانند.
و اگر بنا باشد هر کس بمیرد نابود شود، دیگر چه کسى خود را فداى دیگران مى‏کند و چه

 

1 - یونس آیه 32
2 - سوره شعراء آیه 84
داعى دارد کسى که معتقد به موت و فوت است، ذات خود را باطل کند تا ذات دیگران باقى بماند، نفس خود را از زندگى محروم سازد تا دیگران زنده بمانند.لذائذ مادى را که میتواند از راه جور وزندگى جابرانه بدست آورد، از دست بدهد، تا دیگران با داشتن محیطى عادلانه از آن لذائذبهره‏مند شوند؟
آخر هیچ عاقلى هیچ چیزى را نمى‏دهد، مگر براى اینکه چیزى دیگر بگیرد، و اما دادن ونگرفتن و صرفنظر کردن بدون گرفتن، کار عاقلانه‏اى نیست هیچ عاقلى حاضر نیست بمیرد براى‏زندگى دیگران، محرومیت بکشد بخاطر بهره‏مندى دیگران.
پس فطرت انسان هرگز چنین معامله بى سودى را نمى‏پذیرد، جوامع و افراد طبیعى مسلک‏و مادى، این فطرت را دارند و چون این معنا را مى‏فهمند، لذا مجبور شدند براى دلخوشى خوداوهام و خرافاتى کاذب را درست کنند، خرافاتى که جز در عرصه خیال و حظیره وهم، موطنى‏دیگر ندارد، مثلا میگویند: انسان‏هاى حر و آزاد مردانى که از قید اوهام و خرافات رهیده‏اند، بایدخود را براى وطن و یا هر چیزى که مایه شرف آدمى است فدا کنند تا به زندگى دائم برسند، به‏این معنا که دائما ذکر خیرش در صفحه روزگار باقى بماند و براى رسیدن به این منظور مقدس، ازپاره‏اى لذائذ خود بخاطر اجتماع صرفنظر کند تا دیگران از آن بهره‏مند شوند و در نتیجه امراجتماع و تمدن استقامت بپذیرد و عدالت اجتماعى بر قرار گردد و آن که جان خود را در این راه‏داده، به حیات شرف و علاء برسد.
کسى نیست از ایشان بپرسد: وقتى شخص فداکار کشته شد، ترکیب مادى بدنیش از هم‏پاشید و جمیع خواص زندگى که از آن جمله حیات و شعور است از دست داد، دیگر چه کسى‏هست که از زندگى شرف و علاء برخوردار گردد و چه کسى هست که این نام نیک را بشنود و ازشنیدنش لذت ببرد؟و آیا این حرف از خرافات نیست؟.
دوم اینکه ذیل آیه یعنى جمله(و لکن لا تشعرون)با این تفسیر مناسبت ندارد، چون اگرمنظور از جمله(بلکه زنده‏اند، و لکن شما نمیدانید)، نام نیک بود.جا داشت بفرماید: (بلکه نام‏نیکشان زنده و باقى است و بعد از مردنشان مردم به خیر یادشان مى‏کنند)، چون مقام، مقام‏دلخوش کردن و تسلیت است.
سوم اینکه نظیر این آیه - که در حقیقت مفسر آیه مورد بحث است‏حیات شهداء بعد ازکشته شدن را بوصفى توصیف کرده که با این تفسیر منافات دارد و این آیه این است: (و لاتحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا، بل احیاء عند ربهم یرزقون، زنهار مپندارى که آنان که در
راه خدا کشته شده‏اند مردگانند.نه، بلکه زنده‏اند و نزد پروردگار خود روزى میخورند)، (1) و شش‏آیه بعد از آن، و معلوم است که این زندگى یک زندگى خارجى و واقعى است نه ذهنى و فرضى.
چهارم اینکه گفتند: همه مسلمانان معتقد بودند به بقاء بعد از مرگ، در پاسخ میگوئیم: این آیه‏شریفه در اواسط رسالت رسول خدا(ص)نازل شده و در آن هنگام بى اطلاعى بعضى از مردم ازبقاء بعد از مرگ خیلى بعید نیست، چون آن ایمانى که عموم مسلمانان نسبت به زندگى آخرت‏دارند و قرآن هم نصوصى پشت‏سر هم در باره‏اش دارد که قابل تاویل نیست، زندگى بعد از بعث‏و قیامت است، اما زندگى ما بین مرگ و بعث - یعنى حیات برزخى - هر چند که آن را نیز قرآن‏کریم سر بسته و مجمل ذکر کرده و از معارف حقه قرآنى است و لیکن از نظر وضوح به حدى‏نیست که از ضروریات قرآن شمرده شود و کسى جاهل و منکر آن نشود.
بلکه حتى اجماعى هم نیست، و بسیارى از مسلمانان حتى امروز هم منکر آنند، چون منکرتجرد نفس از مادیت هستند و معلوم است که وقتى نفس آدمى مادى باشد، مانند بدن، با مرگ وانحلال ترکیب از بین میرود، اینها معتقدند که انسان بعد از مردن روح و بدنش همه از بین میرود ونابود مى‏شود و آنگاه در روز قیامت دوباره هم روح و هم بدن خلق میشود.
بنا بر این ممکن است مراد از حیات خصوص شهداء این باشد که تنها این طائفه حیات‏برزخى دارند و این معنا را بسیارى از معتقدین به معاد جاهلند، هر چند که بسیارى هم از آن آگاه باشند.
(مراد از حیات بعد از شهادت، حیات حقیقى(در عالم برزخ)است)
و سخن کوتاه اینکه مراد به حیات در آیه شریفه حیات حقیقى است نه صرف‏دل خوش کننده مخصوصا با در نظر گرفتن اینکه قرآن کریم در چند جا زندگى کافر را بعد ازمردنش هلاکت و بوار خوانده و از آن جمله فرموده: (و احلوا قومهم دار البوار، قوم خود را بدارهلاک وارد کردند) (2) و آیاتى دیگر نظیر آن، مى‏فهمیم که منظور از حیات شهیدان، حیاتى سعیده‏است نه صرف حرف، حیاتى است که خداوند تنها مؤمنین را با آن احیاء مى‏کند، همچنان که‏فرمود: (و ان الدار الاخرة لهى الحیوان، لو کانوا یعلمون، و بدرستى خانه آخرت تنها زندگى‏حقیقى است، اگر مى‏توانستند بفهمند)، (3) و اگر بعضى نتوانستند بفهمند، بخاطر این بود که حواس‏خود را منحصر در درک خواص زندگى در ماده دنیائى کردند و غیر آن را نخواستند بفهمند، وچون نفهمیدند، لذا نتوانستند میان بقاء بان زندگى و فنا فرق بگذارند و آن زندگى را هم فناپنداشتند و این پندار اختصاص بکفار نداشت، بلکه مؤمن و کافر هر دو در دنیا دچار این اشتباه
1 - سوره آل عمران آیه 169
2 - سوره ابراهیم آیه 28
3 - سوره عنکبوت آیه 64
هستند.
و به همین جهت در آیه مورد بحث به مؤمن و کافر خطاب مى‏کند: به اینکه شهدا بعد ازمردن نیز زنده‏اند، ولى شما نمى‏فهمید، یعنى با حواس خود درک نمى‏کنید، همچنانکه در آن آیه‏دیگر باز مى‏فرماید: (لهى الحیوان لو کانوا یعلمون)، یعنى اگر مى‏توانستند یقین حاصل کنند، چون‏علم در اینجا به معناى یقین است، بشهادت اینکه در آیه: (کلا لو تعلمون علم الیقین، لترون الجحیم، حاشا اگر بعلم یقین میدانستید، جهنم را مى‏دیدید)، (1) علم به آخرت را مقید به علم یقین کرده است.
و بنا بر آنچه گذشت - هر چند خدا داناتر است - معناى آیه اینطور مى‏شود: کسانى که درراه خدا کشته شده‏اند مرده مگوئید و آنان را فانى و باطل نپندارید که آن معنائى که از دو کلمه‏مرگ و حیات در ذهن شما هست بر مرگ آنان صادق نیست، چون مرگ آنان آنطور که حس‏ظاهر بین شما درک میکند به معناى بطلان نیست، بلکه مرگ آنان نوعى زندگى است، ولى حواس‏شما آنرا درک نمیکند.
1 - سوره تکاثر آیه 6
خواهى گفت: این سخن در برابر کفار بجا است، ولى خطاب در آن به مؤمنین که یا همه و یابیشترشان علم به بقاء زندگى انسان در بعد از مرگ هم دارند و مرگ را بطلان ذات انسان‏نمى‏دانند، چه معنا دارد؟در پاسخ مى‏گوئیم: درست است که مؤمنین این معنا را مى‏دانند و لیکن درعین حال وقتى تصور کشته شدن را مى‏کنند، قهرا ناراحت میشوند و دچار قلق و اضطراب‏میگردند چون پاى جان در میان است و شوخى نیست، لذا در آیه شریفه براى بیدار شدن آنان‏همان علم و ایمان را که دارند به رخشان مى‏کشد، تا آن قلق و اضطراب از دلهاشان زایل شود.
و معلوم است که این خطاب، هم اولیاء کشته شده را بیدار مى‏کند و مى‏فهمند که کشته شدن‏عزیزشان بیش از جدائى چند روز چیز دیگرى نیست، آنان نیز پس از زمانى کوتاه بوى ملحق‏میشوند و این جدائى چند روزه در مقابل مرضات خداى سبحان و آن درجاتیکه عزیزشان به آن‏رسیده، غیر قابل تحمل نیست.
و هم افراد فدائى و آماده کشته شدن را بیدار مى‏کند و تشنه جهاد میسازد، چون مى‏فهمندکه در برابر شهادت به حیاتى طیب و نعمتى دائم و رضوانى از خدا مى‏رسند، در حقیقت‏خطاب‏در آیه نظیر خطاب به رسولخدا(ص)است، که میفرماید: (الحق من ربک، فلا تکونن من‏الممترین، حق از ناحیه پروردگار تو است، پس زنهار که از دودلان مباش) (2) الخ، با اینکه‏رسولخدا(ص)هم میدانست که حق از ناحیه خداست و هم به آیات پروردگارش یقین داشت و
2 - سوره بقره آیه 147
اولین موقن بود و لکن اینگونه خطابها کلامى است کنایه‏اى، میخواهد بفرماید: آنقدر مطلب، یقینى‏و روشن است که حتى خطور و تصور بر خلافش را هم تحمل نمى‏کند.
(نشئه برزخ)تا اینجا فهمیدیم که آیه مورد بحث به روشنى دلالت دارد بر اینکه بعد اززندگى دنیا و قبل از قیامت‏حیاتى هست بنام برزخ، و این دلالت را آیه دیگرى که نظیر آیه موردبحث است‏یعنى آیه(و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا، بل احیاء، عند ربهم یرزقون) (1) وآیات بسیارى دیگر دارند.
(سخن بسیار عجیب بعضى مردم در باره آیه شریفه و رد آن)و از عجیب‏ترین امور سخنى است که بعضى از مردم در باره این آیه گفته‏اند، و آن این است‏که آیه در باره شهداى بدر نازل شده و مخصوص بایشان است و شامل غیر ایشان نمیشود و چه‏خوب گفته‏اند بعضى از محققین که بعد از نقل این سخن در ذیل آیه(و استعینوا بالصبر و الصلوة) (2) الخ گفته: پروردگارا بما صبرى بده تا در مقابل امثال این سخنان نامربوط، تحمل بخرج دهیم.
من براستى نمى‏فهمم منظور اینها از این سخنان چیست؟و حیات شهداى بدر را چگونه‏حیاتى تصور مى‏کنند؟که فقط مخصوص آنها باشد، با اینکه در باره همه مردگان میگویند: آدمى بعداز مرگ و یا کشته شدن بکلى نابود گشته و اجزایش از یکدیگر جدا و باطل میگردد آیا درخصوص شهداى بدر معتقد به معجزه‏اى شده‏اند؟آیا میگویند: خداوند خصوص آنانرا به کرامتى‏از خود اختصاص داده که حتى پیامبر اکرم و سایر انبیاء و مرسلین، و اولیاء مقربین را به آن‏کرامت اکرام نکرده؟در میان تمامى خلایق، خصوص آنان داراى چنین زندگى هستند؟قطعا این‏معنا به اعجاز نبوده، چون چنین چیزى محال است، آنهم محالى که محال بودنش ضرورى و بدیهى‏است و معجزه بامر محال تعلق نمى‏گیرد، و اگر عقل جائز بداند که چنین حکم ضرورى و بدیهى‏باطل شود، دیگر براى هیچ حکم ضرورى دیگر اعتبارى نمى‏ماند.
و یا میگویند: حس در همه جا درست احساس مى‏کند، الا در خصوص کشتگان بدر، که‏نسبت به آنها دچار اشتباه شده، خیال کرده که آنان مرده‏اند، ولى نمرده‏اند و زنده‏اند و نزدپروردگار خود مشغول اکل و شرب و سایر لذائذاند، چیزى که هست چشم ما نمى‏بیند و از نظر ماغائبند و آنچه چشم‏ها دید که اعضاى آنها قطعه قطعه شد و بدن‏ها سرد گشت، همه را اشتباه دید؟.
و اگر ممکن باشد که حس انسانى تا این پایه خطا کند و هیچ معیارى هم در خطاء وصوابش نداشته باشد، یکجا بدون جهت هر چه مى‏بیند خطا باشد، جاى دیگر باز بدون جهت هرچه مى‏بیند درست باشد، دیگر چه اعتبارى براى حس باقى میماند.
1 - سوره آل عمران 169
2 - سوره بقره آیه 45
و اگر بگوئى: در جنگ بدر که خطا رفت بدون جهت نبود بلکه جهتش اراده الهیه بود، درپاسخ میگوئیم: این جواب اشکال را بر طرف نمى‏کند.براى اینکه نقل کلام به اراده الهیه میشود، مى‏گوئیم: چه علتى باعث‏شد که خدا در خصوص شهداى بدر چنین اراده‏اى بکند؟پس بازاشکال بى اعتبارى حس به حال خود باقى است، چون باز هم ممکن است چیزى را که واقعیت‏ندارد، واقع ببینیم و حس کنیم، و چگونه یک آدم عاقل به خود جرات میدهد که لب به چنین‏سخنى بگشاید؟آیا این حرف غیر از سفسطه چیز دیگرى است؟
این مفسرین مسلک خود را از عوام محدثین گرفته‏اند که معتقدند امور غیبى یعنى آنچه ازحواس ما غایب است، و از سوى دیگر ظواهر دینى از کتاب و سنت آنها را اثبات مى‏کند، از قبیل‏ملائکه و ارواح مؤمنین و هر چه از این قبیل است، موجوداتى مادى و اجسامى لطیف هستند که‏میتوانند در اجسام کثیف حلول و نفوذ کنند، مثلا بصورت انسان و یا چیز دیگر در آیند و همه‏کارهاى انسانى و یا آن چیز دیگر را انجام دهند، و همه آن قوائى که ما انسانها داریم داشته باشند، چیزى که هست محکوم به احکام ماده و طبیعت نمیشوند، تغییر و تبدل و تجزیه و تحلیل‏نمى‏پذیرند، مرگ و حیات طبیعى ندارند و هر وقت‏خدا اجازه دهد براى حواس ما ظاهر میشوند، و اگر بخواهد که ظاهر نشوند نمیشوند و شیت‏خدا، مشیت‏خالص است، دیگر علت و جهت ومخصصى در ناحیه حواس ما و یا در ناحیه خود آن موجودات لازم ندارد، (خلاصه دیگر نبایدپرسید: چرا من همه چیز را مى‏بینم، ولى شهداى بدر را نمى‏بینم و یا شهداى بدر چرا بر خلاف هرموجود دیگرى براى حواس ما ظاهر نمیشوند)؟
و منشا این نظریه محدثین این است که ایشان منکر علیت و معلولیت میان موجودات‏اند، درحالیکه اگر این احتمال پوچ و خیال واهى درست باشد باید فاتحه تمامى حقایق علمى و احکام‏علمى را خواند تا چه رسد به معارف دینى، و آنوقت دیگر نوبت نمى‏رسد به اجسام لطیفى که موردکرامت‏خدا باشند و دست تاثیر و تاثر مادى و طبیعى به آنها نرسد.
پس از آنچه گذشت روشن گردید: که آیه شریفه بر حیات برزخى دلالت دارد و این حیات‏برزخى همان عالم قبر است، عالمى است متوسط میان مرگ و قیامت که در آن عالم، افراد یامتنعم هستند و یا معذب، تا آنکه قیامت، قیام کند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   14 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عالمى به نام عالم برزخ

تحقیق جامع درباره عالم برزخ

اختصاصی از فی بوو تحقیق جامع درباره عالم برزخ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق جامع درباره عالم برزخ


تحقیق جامع درباره عالم برزخ

عنوان:تحقیق درباره عالم برزخ

فرمت:ورد

صفحه:37

برزخ در لغت به معنای زمین و یا مکانی است که برزخ؛ حیات پس از مرگ بین دو چیز فاصله انداخته است. اما برزخ در اصطلاح قرآن، روایات و مجموعه تعالیم اسلامی به معنای عالم پس از مرگ و حدفاصل بین دنیا و آخرت است. شاید بتوان ادعا کرد که برزخ بدین معنا نخستین بار در تعالیم اسلامی و قرآن کریم استعمال گردیده است. این واژه تنها یک بار در قرآن آمده و در آن، حال انسان های تبهکار و مجرم، هنگام فرا رسیدن مرگ و درخواست غیرقابل قبول آنان مبنی بر بازگشت به دنیا و پاسخ آنان به اینکه فرا روی ایشان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند، گزارش شده است:«حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون jلعلی اعمل صلحا فیما ترکت کلا انها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون».

علاوه بر آیه مزبور، آیات دیگری را می توان یافت که به نوعی بر حقایق برزخی دلالت داشته و برای اثبات عالم پس از مرگ قابل استفاده است.

در این آیات به موضوعات ذیل پرداخته شده است: ادامه حیات شهیدان پس از مرگ؛ احوال ارواح انسان ها هنگام انتقال از زندگی دنیوی به سرای دیگر؛ سرگذشت انسان ها پس از مرگ به همراه برخی خصوصیات و نحوه حیات آنها؛ تعدد حیات و مرگ.

برزخ در حقیقت ادامه وجود عالم دنیا و استمرار حیات انسان پس از مرگ است، هر چند برخی از خصوصیات عالم دنیا از جمله امکان کسب اختیاری کمالات علمی در آنجا وجود ندارد. از این رو برخی بر این عقیده اند که فلسفه خلقت عالم برزخ که در میان دنیا و آخرت قرار گرفته مانند: فلسفه هر مرحله متوسط دیگر است که از یک سو زمینه ای برای آمادگی حضور در طرف دیگر ایجاد می کند، و از سوی دیگر از آنجا که قیامت برای همه انسان های طول اعصار، در یک روز تحقق می یابد راهی جز آن نیست که آنهایی که مرده اند در عالمی به انتظار باشند تا به همراه انسان های دیگر به عرصه قیامت وارد شوند.

.

.

.

WORD


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق جامع درباره عالم برزخ