فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد شاخصه های امامت در تفکر شیعی

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد شاخصه های امامت در تفکر شیعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد شاخصه های امامت در تفکر شیعی


تحقیق در مورد شاخصه های امامت در تفکر شیعی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:14

 

 

 

 

نقدی بر نوشتار «بازخوانی امامت در پرتو نهضت حسینی» مندرج در روزنامۀ شرق شمارۀ 713

 

 

امامت یکی از آموزه های مهم اسلامی است که از دیر زمان مورد اهتمام و بحث و تحقیق مذاهب و متفکران اسلامی بوده است در این میان شیعۀ امامیه برای امامت اهداف، رسالت ها و شاخص هایی را تعریف کرده است که به سبب آنها، امامت در تفکر شیعی از جایگاه و اهمیّت ویژه ای برخوردار شده است و اگر دیگر مذاهب اسلامی، امامت را از واجبات فقهی می دانند، شیعه آن را از اصول اعتقادی می شمارد. اجرای احکام و حدود اسلامی، برقراری امنیّت و گسترش عدالت و دفاع از کیان اسلام و مسلمین از مهمترین اهداف امامت و مسئولیّتهای امام است که شیعه و اهل سنّت بر آنها توافق دارند اما شیعه، علاوه بر امور یاد شده، تبیین معارف و احکام اسلامی و صیانت فکری و معنوی اصول و فروع اسلامی را نیز از اهداف امامت می داند. بدیهی است که تحقق این آرمان به صورت مطلوب، بدون برخورداری امام از علم کامل نسبت به معارف و احکام اسلامی و عصمت علمی و عملی او امکان پذیر نخواهد بود. از سوی دیگر، عصمت و علم کامل به شریعت، از صفات درونی است و تشخیص آن برای افراد، از طریق متعارف ممکن نیست. بدین جهت راه تعیین امام، منحصر در نص شرعی است و نص شرعی نیز متفرع بر نصب الاهی می باشد.

 

بر این اساس، مهمترین شاخصه های امامت در تفکر شیعی عبارتند از: علم کامل به احکام و معارف اسلامی، عصمت علمی و عملی، نصب الاهی و نص شرعی.

 

افضلیت امام بر افراد مشمول امامت او نیز از دیگر شاخص های مهم امامت است که برخی از متکلمان غیر شیعی نیز در حد شرط کمال یا شرط لزوم به صورت مقیّد پذیرفته اند.

 

در نوشتاری که در شمارۀ 713 روزنامۀ شرق، ص18 با عنوان بازخوانی امامت در پرتو نهضت حسینی منتشر گردیده ادعا شده است که مفهوم امامت در جهان تشیع دچار استحاله گردیده و در صفات امام و شاخص های امامت، تحول رخ داده است بدین صورت که در قرن اول و دوم، امام با اوصافی غیر از آنچه در قرنهای سوم و چهارم و پس از آن شهرت و رسمیّت یافته است، معرفی شد. آن چه در آن دوران مطرح بود، عمل به قرآن، حق مداری، عدالت، تهذیب نفس، اقامۀ دین، عقل درایتی در مقابل عقل روایتی و افضلیت علمی بود و از نصب الاهی و نص شرعی، عصمت و علم غیب به عنوان اوصاف امام و شاخص های امامت سخنی به میان نیامده بود. این اوصاف چهارگانه، توسط متکلمان شیعه در قرنهای سوم و چهارم مطرح شده است و به تدریج در شمار شاخص های رسمی امامت شیعی قرار گرفته و جزء بدیهیات و مسلمات مذهب شده است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد شاخصه های امامت در تفکر شیعی

تحقیق در مورد امامت و ظرورت وجود و زندگی نامه امام جعفــر صادق

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد امامت و ظرورت وجود و زندگی نامه امام جعفــر صادق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد امامت و ظرورت وجود و زندگی نامه امام جعفــر صادق


تحقیق در مورد امامت و ظرورت وجود و زندگی نامه امام جعفــر صادق

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه17

 

فهرست مطالب

 

فهرست مطالب

ردیف

عنوان

صفحه

 

مقدمه

3

 

بیان پیغمبر اکرم درباره ولایت        

4

 

تعیین جانشین از طرف پیغمبر         

4

 

تعیین امامان

4

 

سخن قرآن در مورد امامت چیست؟

6

 

مقام امامان ما بیشتر است یا پیامبران ما قبل؟

7

 

امامت و ختم نبوت

8

 

جایگاه امامت چیست؟       

8

 

چرا امامت جزئی از اصول مذهب شیعه گردید؟           

10

 

زندگی نامه امام جعفر صادق

10

 

فضایل امام جعفر صادق (ع)

11

 

لقب امام صادق (ع)

11

 

امام و فقه اسلامی

11

 

آثار امام صادق (ع)

12

 

عصر امام صادق ( ع (

12

 

جنبش علمی

13

 

خلق و خوی حضرت صادق ( ع )     

14

 

دوران قبل از امامت

14

 

اوضاع جامعه در آغاز امامت حضرت

14

 

جنبش فرهنگی در دوران امامت حضرت

15

 

حاکمان معاصر

15

 

شهادت حضرت صادق علیه السلام

15

 

منابع

17

    

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه:

سرپرستی امور دین و دنیای جامعه اسلامی را امامت می نامیم. پیش کسی که محققانه در معارف اسلامی به بحث و کنجکاوی پردازد و منصفانه قضاوت کند، امامت یکی از اصول مسلمه آیین مقدس اسلام می باشد و در آیاتی که خدای متعال، سازمان دین خود را معرفی می نماید به این مطلب تصریح کرده است. تردید (ی) نیست از روزی که تاریخ بشریت شروع شده است و اجتماع در خانواده انسانیت ریشه دوانیده و در گوشه و کنار جهان، جامعه های کوچک یا بزرگ، مترقی یا غیرمترقی، تشکیل یافته، هرگز جامعه ای بدون زمامدار و سرپرست نتوانسته است کم ترین زمانی به زندگی خود ادامه دهد، هر جا جامعه متشکلی بوده، زمامدار و سرپرستی - از راه قهر و غلبه یا انتخاب - داشته است، حتی در اجتماعات خانوادگی کوچک که بیش از چند عضو ندارد، همین روش عملی است. اینجا است که انسان با فطرت خدادادی خود، بدون تردید، ادراک می کند که هر جامعه نیازمند به سرپرست و زمامدار می باشد. خدای متعال در آیه شریفه فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم؛ پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن، این فطرتی است که خداوند، انسان ها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی نیست، این است آیین استوار. (سوره روم آیه 30)، دین خود را دین فطری معرفی می نماید و بیان می کند که دستورات این آیین پاک، با چیزهایی که انسان با نهاد بی آلایش خود درک می کند، توافق کامل دارد. خدای متعال در این آیه شریفه، همه ادراکات فطری انسان و قضاوت های نهاد بی آلایش وی را (که یکی از روشن ترین آن ها مسأله لزوم زمامدار و سرپرست در جامعه می باشد) اعتبار می دهد و امضا می فرماید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بیان پیغمبر اکرم درباره ولایت   
خدای متعال در صفت پیغمبر گرامی خود می فرماید: لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین رئوف رحیم؛ پیامبری به سوی شما آمده که از خودتان می باشد، گرفتاری و به سختی افتادن شما برای وی ناگوار است، او به همه شما علاقه مند است و به ایمان آورندگان دل سوز و مهربان می باشد. (سوره توبه آیه 128)
هرگز نمی توان باور کرد پیغمبر گرامی به نص کتاب خدا نسبت به امت خود از همه دل سوز تر و مهربان تر بود، در حکمی از احکام الهی که برای جامعه اسلامی بی تردید در درجه اول اهمیت می باشد و عقل و فطرت سلیم بر وجوب آن حکم می کند، در همه مدت عمر خاموش نشیند و از بیانش صرف نظر کند. پیغمبر اکرم (ص) از همه بهتر می دانست که این سازمان متشکل و پهناور اسلام (که پهناورترین سازمان جهانی است) تنها سازمان ده، بیست ساله نیست که خودش سرپرستی آن را به عهده گیرد، بلکه سازمانی است همگانی و همیشگی که باید تا ابد، جهان بشریت را اداره کند. از این روی بود که اوضاع هزارها سال پس از خود را پیش بینی کرده، دستورهای لازم راجع به آن ها صادر می کرد. پیغمبر اکرم می دانست که دین، سازمانی است اجتماعی و هیچ سازمان اجتماعی نمی تواند بی سرپرست و بدون زمامدار حتی یک ساعت سرپای بایستد و به زندگی خود ادامه دهد، بنابراین سرپرستی لازم است که از معارف و قوانین دین نگه داری نماید و چرخ جامعه را به گردش در آورد و مردم را به سوی سعادت دنیا و آخرت رهنمایی و رهبری کند. بنابراین، چگونه متصور است که فردای روز رحلت خود را فراموش کند یا نسبت به آن علاقه نشان ندهد؟!  پیغمبر اکرم (ص) همین که چند روز برای جنگ یا حج از مدینه غیبت می فرمود، برای اداره امور مردم کسی را به جای خود می گماشت و همچنین برای شهرهایی که به دست مسلمانان می افتاد، فرماندار نصب می کرد و برای هر لشکر و دسته ای که به جنگی اعزام می داشت، امیر و فرمانروایی تعیین می نمود و حتی گاهی می فرمود: امیر شما فلان است و اگر کشته شد، فلان و اگر وی نیز کشته شد، فلان می باشد، با این روش که آن حضرت داشت چگونه می توان باور کرد که هنگام سفر آخرت، کسی را به جای خود معرفی نکرده باشد؟! خلاصه، کسی که با نظر عمیق به مقاصد عالیه اسلام و هدف پاک آورنده عظیم الشأن آن نگاه کند، بدون تردید، تصدیق خواهد کرد که امر امامت و ولایت بر امور مسلمین، حل شده و روشن گردیده است.

تعیین جانشین از طرف پیغمبر   
پیغمبر اکرم در خصوص مسأله ولایت و سرپرستی امور مسلمانان پس از خود، تنها به بیانات سربسته اکتفا نفرمود، بلکه از اولین روز دعوت، مساله ولایت را همراه توحید و نبوت صریحا بیان فرمود و سرپرستی و ولایت علی (ع) را بر امور دین و دنیا و جانشینی وی را در همه امور مسلمین اعلام فرمود. به موجب روایتی که عامه و خاصه نقل کرده اند، در نخستین روزی که آن حضرت مأمور به دعوت علنی شد، خویشاوندان خود را دعوت نموده، آنان را در مجلسی جمع ساخت و در آن مجلس، وزارت و وصایت و خلافت امیرالمومنین علی (ع) را آشکارا اثبات و مستقر ساخت و نیز در آخرین روزهای زندگی در غدیر خم میان صد و بیست هزار جمعیت، دست علی (ع) را گرفته، بلند کرد و فرمود: من کنت مولاه، فهذا علی مولاه؛ به هر کس من ولایت و سمت سرپرستی دارم، علی نیز ولایت و سمت سرپرستی دارد

تعیین امامان

امامت علی (ع) چنان که معلوم شد - از جانب خدای متعال و به نص پیغمبر اکرم (ص) بود و همچنین در خصوص امامان دیگر که پس از آن حضرت بودند هر امامی، امام بعد از خود را به امر خدا به مردم معرفی نمود، چنان که امیرالمومنین که امام اول و پیشوای نخستین مسلمانان بود، هنگام درگذشت، امامت فرزندش امام حسن (ع) را تصریح فرمود و امام حسن(ع) نیز هنگام وفات، امامت برادرش امام حسین را و به همین قرار تا امام دوازدهم.
گذشته از نص هر امام بر امام دیگر، پیغمبر اکرم (ص) نیز به موجب روایات زیادی که از عامه و خاصه رسیده است، به دوازده نفر بودن امامان و حتی در برخی از این روایات، به نام های امامان تصریح فرموده است.

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد امامت و ظرورت وجود و زندگی نامه امام جعفــر صادق

دانلود مقاله امامت و نوبت

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله امامت و نوبت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله امامت و نوبت


دانلود مقاله امامت و نوبت

فرمت فایل: ورد قابل ویرایش

تعداد صفحات: 13

 

فهرست مطالب:

امامت و رهبرى امت
ابراهیم، رهبر و امام
انسان نیازمند رهبرى است
ریشه تفاوت‏انسان و حیوان از نظر رهبرى
قوانین‏خاص حاکم بر زندگى بشر
ضرورت مطالعه سیره اولیاء
وظایف خاص رهبر
دستورات اسلام در مورد رهبرى
هدف نُبوّتها و بعثتها

استاد شهید مرتضى مطهرى مجموعه آثار جلد ۳ صفحه ۳۱۸
امام وظایفى بر عهده دارد یکى از آن وظایف رهبرى جامعه است در این مقاله پیرامون نیازمندى انسان به رهبر و وظایف رهبر و دستورات اسلام در مورد رهبرى، مطالبى ارائه گردیده است.

رشد یعنى قدرت مدیریت.وقتى که انسان مى‏خواهدانسانهاى دیگر را اداره کند یعنى وقتى که موضوع رشد اداره انسانهاى دیگر باشد، آن را «مدیریت و رهبرى‏»مى‏نامیم.این نوع از رشد دراصطلاح اسلامى «هدایت‏» و به تعبیر رساتر «امامت‏» نامیده مى‏شود.

دقیق‏ترین کلمه‏اى‏که بر کلمه «امامت‏» منطبق مى‏شود همین کلمه «رهبرى‏» است.فرق نبوت‏و امامت در این است که نبوت، راهنمایى و امامت، رهبرى است.
نبوت، ابلاغ، اخبار، اطلاع دادن، اتمام حجت و راهنمایى‏است.راهنما چه مى‏کند؟ راه را نشان مى‏دهد، وظیفه‏اش بیش از این نیست که راه‏را نشان دهد.ولى بشر علاوه بر راهنمایى به رهبرى نیاز دارد، یعنى نیازمند است به افراد یا گروه و دستگاهى که قواو نیروهاى وى را بسیج کنند، حرکت دهند، سامان و سازمان بخشند.نبوت، راهنمایى است و یک منصب است، اما امامت،رهبرى است و منصب دیگرى است.پیغمبران بزرگ، هم نبى و هم امام هستند. پیغمبران کوچک فقط نبى بودند و امام نبودند، رهنما

صفحه : ۳۱۹
بودند ولى رهبر نبودند،اما پیغمبران بزرگ هر دو منصب و هر دو شان را داشته‏اند، هم شان‏راهنمایى و هم شان رهبرى. ابراهیم، موسى، عیسى هر کدام رهنما و رهبرند.
خاتم الانبیاء «رهنماى‏رهبر» است.قرآن مجید بر این اصل بسیار تکیه مى‏کند و در معارف‏شیعه این اصل قرآنى جاى شایسته خود را دارد.
این نکته راباید یادآورى کنم که آنچه قرآن تحت عنوان رهبرى از آن بحث مى‏کند،ما فوق رهبرى‏اى است که بشریت مى‏شناسد.رهبرى‏اى که بشریت مى‏شناسد از حدودرهبرى در مسائل اجتماعى تجاوز نمى‏کند، ولى منظور قرآن از رهبرى، علاوه بر رهبرى اجتماعى رهبرى‏معنوى یعنى رهبرى به سوى خداست و آن خود حساب دقیق و حساسى دارد و از رهبریهاى‏اجتماعى بسى دقیق‏تر و حساس‏تر است.فعلا مجال بحث درباره این جهت نیست.

 

ابراهیم، رهبر و امام
قرآن درباره ابراهیم(علیه‏السلام)حرف عجیبى مى‏زند و مى‏گوید: «و اذ ابتلى ابراهیم ربه‏بکلمات…» (۱) خداوند ابراهیم را در مراحل بسیارمورد آزمایش قرار داد و ابراهیم از این آزمایشها پیروز بیرون آمد.

ابراهیم از پیغمبرهایى است که سرگذشت عجیبى دارد وآزمونها برایش پیش آمده و در همه آنها کمال موفقیت و پیروزى را داشته است.در میان قوم بابل به نبوت مبعوث شد ویکتنه با عقاید منحط و شرک آمیز قوم خود که همه را فرا گرفته بود مبارزه کرد.همه بتها را به استثناى‏بت بزرگ شکست.تبر بت‏شکنى را به گردن بت بزرگ انداخت به علامت اینکه بتها با یکدیگر نزاع کرده و بت بزرگ سایر بتها را به این روز انداخته است.

ابراهیم با این کار خودنیروى فطرى عقلى خفته مردم را بیدار کرد، زیرا فطرتا درک مى‏کنندکه ممکن نیست جمادات با یکدیگر به نزاع برخیزند.همین جا به خود مى‏آیندکه پس چرا انسان عاقل شاعر مدرک، سر به آستان این موجودات لا یشعر فرود آورد؟!ابراهیم‏مکرر مورد غضب و خشم نمرود قرار گرفت تا آنجا که او را در
…………………………………………………….. ۱٫بقره/۱۲۴٫
صفحه : ۳۲۰
گودالى – حتى مى‏توان گفت در دریایى – از آتش‏انداختند ولى او از سخن خود دست بر نمى‏داشت.ابراهیم از طرفى با عقاید منحط و خرافى و تقلیدى[قوم]خود درگیر بود وپیروز مى‏گشت، و از طرف دیگر با نمرود درگیرى شدید پیدا کرد و تا میان آتش رفت و در همان حال یک آزمون عجیب الهى‏به سراغش آمد، یعنى از طرف خدا به امرى مامور شد که جز یک تسلیم کامل، هیچ نیرویى نمى‏تواند آن را اطاعت‏کند.امرى که درباره‏اش صادر شد این بود که فرزند جوان عزیزت را به دست‏خود در راه خدا باید فدا کنى و سر ببرى.ابراهیم تصمیم به‏انجام این کار گرفت و در آخرین مرحله که تصمیم ابراهیمى ظهور کرد، از جانب خداوند ندا رسید که یا ابراهیم!تو عمل کردى‏و ما آنچه از تو مى‏خواستیم همین بود.ما از تو همین حد از تسلیم را مى‏خواستیم، ما کشتن فرزند از تو نمى‏خواستیم.

ابراهیم این منازل و مراحل را طى کرد و پشت‏سرگذاشت.بعداز همه اینها بود که به او گفته شد اکنون شایسته امامت و رهبرى‏هستى.ابراهیم از نبوت و رسالت گذشت تا به رهبرى رسید.در حدیث است: اتخذ الله ابراهیم نبیا قبل ان یتخذه رسولا و اتخذه رسولاقبل ان یتخذه خلیلا و اتخذه خلیلا قبل ان یتخذه اماما (۱) .
خلاصه معنى حدیث اینکه:ابراهیم اول نبى بود و هنوز رسول نبود، رسول شد و هنوز خلیل نبود،و خلیل الله شد و هنوز امام و رهبر نبود، بعد از همه اینها به مقام «امامت و رهبرى‏» رسید.

مفاد آیه کریمه «و اذ ابتلى ابراهیم‏ربه بکلمات فاتمهن قال انى جاعلک للناس اماما»(۲) این است‏که: پس از آنکه ابراهیم همه مراحل را طى کرد و از همه آزمایشها پیروز و موفق‏بیرون آمد و به اصطلاح فارسى از هفتخوان گذشت، ما به او اعلام کردیم که هم اکنون وقت آن رسیده است که ما تو را امام و رهبر قرار دهیم.
امامت و رهبرى انسانها، چه در بعد معنوى‏و الهى و چه در بعد اجتماعى،
…………………………………………………….. ۱٫اصول کافى، ج ۱، کتاب الحجة/ص ۱۷۵٫ ۲٫بقره/۱۲۴٫
صفحه : ۳۲۱
عالى‏ترین درجه و مقام و پستى است که از طرف‏خدا به یک انسان واگذار مى‏شود.
مدالى که به این نام به سینه‏کسى مى‏چسبانند عالى‏ترین مدالهاست.ابراهیم، هم نبى و هم امام‏بود، لهذا رهبر قوم خویش بود.
اینکه عرض کردم‏«نبوت، راهنمایى و امامت، رهبرى است‏» مقصودم این نیست که انبیاءاین منصب را که بالاتر است نداشتند.همان طور که قبلا هم اشاره کردیم،نبوت و امامت دو منصب است که در انبیاء بزرگ هر دو منصب جمع است و در انبیاء کوچک یکى از آندو، کما اینکه در ائمه، امامت‏و رهبرى هست ولى نبوت یعنى رهنمایى جدید نیست، چون راه همان راهى است که پیغمبر نمایانده است و ائمه مردم‏را در همان راه که پیغمبر از طرف خداوند ارائه کرده است‏حرکت مى‏دهند، بسیج مى‏کنند و راه مى‏برند.این، مفهوم امامت از نظر اسلام است.
دنیاى امروز به مساله رهبرى و مدیریت، تنها از جنبه‏اجتماعى مى‏نگرد، یعنى تنها این جنبه و این بعد را شناخته است، ولى همین‏را که شناخته است بسیار اهمیت مى‏دهد و به حق اهمیت بسیار مى‏دهد.

انسان نیازمند رهبرى است
اهمیت فوق العاده‏رهبرى بر سه اصل مبتنى است: اصل اول مربوط است به اهمیت انسان و ذخایر و نیروهایى‏که در او نهفته است که معمولا خود به آنها توجه ندارد.در اسلام به مساله متوجه کردن انسان به خود، به عظمت‏و شرافت‏خود و نیروهاى عظیمى که در اوست، توجه شده است.قرآن مجید مى‏گوید: «وقتى که انسان را خواستیم بیافرینیم فرشتگان را امرکردیم که به این موجود سجده کنند» (۱) ، مى‏گوید: «انسان بر فرشتگان در تعلیم اسماء الهى پیشى گرفت‏»(۲) ، مى‏گوید: آنچه در زمین است براى انسان آفریده شده است: «هو الذى خلق لکم ما فى الارض جمیعا»(۳) ، «سخر لکم ما فى السموات و ما فى الارض‏» (۴) ، اى بشر!در تو

…………………………………………………….. ۱٫مضمون آیه ۳۴ سوره بقره. ۲٫مضمون آیه ۳۱ سوره بقره. ۳٫بقره/۲۹٫ ۴٫جاثیه/۱۳٫

صفحه : ۳۲۲
چیزهاست، تو خیال نکن مشتى آب و خاک هستى، خودت رابا موجودات دیگر مقایسه نکن.
ریشه تفاوت‏ انسان و حیوان از نظر رهبرى

اصل دوم مربوط‏است به تفاوت انسان و حیوان.انسان با اینکه از جنس حیوان است، از نظرمجهز بودن به غرایز با حیوان تفاوت دارد یعنى ضعیف‏تر از حیوان است.
حیوانات به یک سلسله‏ غرایز مجهز هستند و نیاز چندانى به مدیریت و رهبرى از خارج ندارند،زیرا غریزه کارش راهنمایى و رهبرى به صورت خودکار است.مورچه به سلسله‏غرایزى مجهز است که به طور خودکار و اتوماتیک وى را در زندگى رهبرى مى‏کند.امیر المؤمنین على(علیه السلام)در یکى‏از خطبه‏هاى نهج البلاغه موضوع مجهز بودن مورچه را به غرایز زندگى بیان و تشریح مى‏کند.سایر حشرات نیز بدین منوال هستند.

انسان با اینکه از نظر نیروها مجهزترین‏ موجودات است و اگر بنا بود با غریزه رهبرى شود مى‏بایست صد برابر حیوانات مجهز به غرایز باشد، در عین حال از نظر غرایزى که‏او را از داخل خود هدایت و رهبرى کنند، فقیرترین و ناتوان‏ترین موجود است، لهذا به رهبرى، مدیریت و هدایت از خارج نیاز دارد.این‏همان اصلى است که مبنا و فلسفه بعثت انبیاء است، و هنگامى که فلسفه بعثت انبیاء را مورد بحث قرار مى‏دهیم متکى‏به اصل نیاز بشر به راهنمایى و رهبرى هستیم، یعنى بشر موجودى است مجهز به ذخایر و منابع قدرت بیشمار و درعین حال در ذات خود فوق العاده بى‏خبر و سرگردان و خود از ذخایر و منابع وجود خود ناآگاه، نه مى‏داند که چه دارد و نه مى‏داندکه چگونه آنها را رهبرى کند و مورد بهره‏بردارى قرار دهد، لهذا نیازمند است که رهبرى گردد، راه به او نشان داده شودو نیروهایش سامان یابد و سازمان پیدا کند، باید او را آزاد کرد و به حرکت آورد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله امامت و نوبت

تحقیق در مورد مفهوم امامت

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد مفهوم امامت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مفهوم امامت


تحقیق در مورد مفهوم امامت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه50

 

فهرست مطالب

 

مقدماتی درباره مساله امامت

مشروعیت حکومت امام معصوم (ع

معنى امام

شؤون رسول اکرم

امامت به معنى رهبرى اجتماع

امامت به معنى مرجعیت دینى

- گریه و شیون مى‏کردند. صداى شیون که از خانه ابوبکر بلند شد، عمر پیغام‏داد که به این زنها بگویید ساکت‏شوند.ساکت نشدند.دو مرتبه پیغام داد بگویید ساکت‏شوند، اگر نه با تازیانه ادبشان مى‏کنم.هى‏پیغام پشت‏سر پیغام.به عایشه گفتند عمر دارد تهدید مى‏کند و مى‏گوید گریه نکنید.گفت: پسر خطاب را بگوییدبیاید تا ببینم چه مى‏گوید.عمر به احترام عایشه آمد.عایشه گفت: چه مى‏گویى که پشت‏سر هم پیغام مى‏دهى؟گفت:من از پیغمبر شنیدم که اگر کسى بمیرد و کسانش برایش بگریند، هر چه اینها بگریند او معذب مى‏شود، گریه‏هاى اینها عذاب‏است براى او.عایشه گفت: تو نفهمیده‏اى، اشتباه کرده‏اى، قضیه چیز دیگرى است، من مى‏دانم قضیه چیست: یک وقت‏مرد یهودى خبیثى مرده بود و کسانش داشتند براى او گریه مى‏کردند، پیغمبر فرمود در حالى که اینها مى‏گریند اودارد عذاب مى‏شود.نگفت گریه اینها سبب عذاب اوست بلکه گفت اینها دارند برایش مى‏گریند ولى نمى‏دانند که او داردعذاب مى‏شود.این چه ربطى دارد به این مساله؟!بعلاوه، اگر گریه کردن بر یت‏حرام باشد، ما گناه مى‏کنیم، چرا خدا یک بیگناه راعذاب کند؟!او چه گناهى دارد که ما گریه کنیم و خدا او را عذاب کند؟ !عمر گفت: عجب!اینطور بوده مطلب؟! عایشه‏گفت: بله اینطور بوده.عمر گفت: اگر زنها نبودند عمر هلاک شده بود.

خوداهل تسنن مى‏گویند عمر در هفتاد مورد(یعنى در موارد زیاد، وواقعا هم موارد خیلى زیاد است)گفت: «لو لا على لهلک عمر» .امیرالمؤمنین اشتباهاتش را تصحیح مى‏کرد، او هم به خطایش اقرار مى‏نمود.

پس آنها قائل به چنین امامتى نیستند.ماهیت بحث برمى‏گردد به‏این معنا که مسلما وحى فقط به پیغمبر اکرم مى‏شد.ما نمى‏گوییم که به ائمه(ع)وحى مى‏شود.

اسلام را فقط پیغمبر(ص)به بشر رساند و خداوند هم آنچه از اسلام‏را که باید گفته بشود، به پیغمبر گفت.اینطور نیست که قسمتى از دستورات اسلام نگفته به پیغمبر مانده باشد.ولى‏آیا از دستورات اسلام نگفته به عموم مردم باقى ماند یا نه؟اهل تسنن حرفشان‏این است که دستورات اسلام هر چه بود همان بود که پیغمبر به صحابه‏اش

گفت.بعد در مسائلى که در مورد آنها از صحابه هم‏چیزى روایت نشده گیر مى‏کنند که چه کنیم؟اینجاست که مساله قیاس واردمى‏شود و مى‏گویند ما اینها را با قانون قیاس و مقایسه‏گرفتن تکمیل مى‏کنیم، که امیر المؤمنین در نهج البلاغه مى‏فرماید یعنى خدا دین ناقص فرستاد که شما بیاییدتکمیلش کنید؟!ولى شیعه مى‏گوید نه خدا دستورات اسلام را ناقص به پیغمبر وحى کرد و نه پیغمبر آنها را ناقص براى مردم بیان کرد.

پیغمبر کاملش را بیان کرد اما آنچه پیغمبر کامل بیان کرد، همه،آنهایى نبود که به عموم مردم گفت(بسیارى از دستورات بود که اصلا موضوع آنها در زمان پیغمبر پیدا نشد، بعدهاسؤالش را مى‏کردند)، بلکه همه دستوراتى را که من جانب الله بود به شاگرد خاص خودش گفت و به او فرمود تو براى مردم بیان کن.

اینجاست که مساله عصمت هم به میان مى‏آید.شیعه‏مى‏گوید همان طور که امکان نداشت‏خود پیغمبر در گفته خودش عمدا یا سهوا دچار اشتباه شود، آن شاگرد خاص پیغمبر هم‏امکان نداشت که دچار خطا یا اشتباه شود، زیرا همان گونه که پیغمبر به نوعى از انواع‏مؤید به تایید الهى بود، این شاگرد خاص هم مؤید به تایید الهى بود.

پس این، مرتبه دیگرى است براى امامت.

امامت به معنى ولایت

 

نویسنده: شهید مرتضی مطهری

بحث ما درباره امامت است.مى‏دانیم که در میان ما شیعیان مساله امامت اهمیت فوق‏العاده‏اى دارد و در میان سایر فرق اسلامى آن قدر براى این مساله اهمیت قائل نیستند.سر مطلب این است که مفهوم امامت در نزد شیعه با مفهوم امامت در نزد سایر فرق اسلامى متفاوت است.البته جهات مشترکى در کار هست ولى یک جهات اختصاصى هم در معتقدات شیعه در باب امامت هست که به همین جهت مساله امامت اهمیت فوق‏العاده‏اى پیدا مى‏کند.مثلا ما شیعیان وقتى که مى‏خواهیم اصول دین را بر طبق مذهب شیعه بیان کنیم مى‏گوییم اصول دین توحید است و نبوت و عدل و امامت و معاد، امامت را جزء اصول دین مى‏شماریم.اهل تسنن هم قائل به نوعى امامت هستند و اساسا منکر امامت به یک معنا نیستند، امامت را به شکل دیگرى قائل‏اند ولى به آن شکلى که قائل هستند، از نظر آنها جزء اصول دین نیست بلکه جزء فروع دین است.

بالاخره ما در مساله امامت اختلاف داریم، آنها قائل به نوعى امامت‏اند و ما قائل به نوعى دیگر.چطور شده است که شیعه امامت را جزء اصول دین مى‏شمارد ولى اهل تسنن از فروع دین مى‏شمارند؟علتش همان است که عرض کردم: مفهوم امامت در شیعه با آنچه که در اهل تسنن هست، متفاوت است.  

امامت، استمرار نبوّت و همچون پیامبرى ، لطفى از جانب خداى متعال است. امامت جز با تصریح خداوندى تحقق نمى پذیرد و مردم در تعیین امام معصوم نقشى ندارند. امامت یکى از اصول بنیادى دین است و ایمان راستین جز با باور داشتن به بایستگى آن شکل نمى گیرد.
امام کسى است که خداوند متعال او را ، پس از پیامبر به عنوان هدایتگر بشر برگزیده و باید از هر گناه و ناراستى پاک و معصوم ، و به اذن خدا، از جهان غیب آگاه باشد. امام نمونه کامل انسان و داراى برترین درجه کمال و فضیلت است و از آن جا که به یارى حق، همه گفتارها و رفتارهاى او نشان از راهى خدایى دارد، بر همه مردم پیروى از وى لازم و بایسته است

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مفهوم امامت

امامت گمشده امت اسلامی - به قلم حمید تدین

اختصاصی از فی بوو امامت گمشده امت اسلامی - به قلم حمید تدین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

امامت گمشده امت اسلامی - به قلم حمید تدین


امامت گمشده امت اسلامی - به قلم حمید تدین

این کتاب به تببین اصل امامت و اهمیت آن در جامعه اسلامی می پردازد.

بحث رهبری و امامت در جامعه مسلمین، تنها مسئله ای است که باعث اختلاف بین شیعه و سنی است. اگرچه هردو به وجود رهبر در جامعه اعتقاد دارند ولی اهل سنت برخلاف شیعه اعتقادی به لزوم معصومیت برای رهبر ندارند و تنها به اهلیت وصلاحیت برای رهبر اکتفا می نمایند....

این کتاب تلاش دارد تا با نگاهی بی طرفانه این مسئله را بررسی کرده و دلایل و حجت های هر دو گروه را بیان کرده و سپس نتیجه گیری نماید.

 


دانلود با لینک مستقیم


امامت گمشده امت اسلامی - به قلم حمید تدین