فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله اخـلاق

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله اخـلاق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 روش تکامل اخلاق:
1ـ اخلاق یعنی احترام :
نخستین نکته مهم این است که جوهر اخلاق احترام است. احترام به خود، احترام به دیگران، احترام به همة اشکال حیات و محیطی که آنها را دربرگرفته است.
لازمة احتران به خویشتن این است که برای زندگی و شخص خود ارزشی قایل باشیم. «با دیگران چنان رفتار کن که می خواهی با تو رفتار کنند و به عبارتی آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند» یک اصل اخلاقی است که در تمامی مذاهب و فرهنگهای دنیا توصیه شده است. برای ترتبیت فرزندان شایسته به چیزی بیش از اخلاق احترام نیاز دارید. ایجاد اخلاق احترام گام مؤثری برای رسانیدن فرزندانمان به بلوغ اخلاقی است.
2ـ تکامل اخلاقی فرآیندی تدریجی است :
نکته بسیار مهمی است که اخلاق احترام ناگهان و تمام و کمال در هیچ سن به خصوصی دیده نمی شود. تکامل اخلاق فرآیند تدریجی است که مرحله به مرحله به دست می آید. زیرا پایه های تکامل اخلاق از بدو تولد تا پایان سه سالگی استوار می باشد. بخش دوم به مراحل استدلالی اخلاقی مربوط است و این مرحله ای است که با دخالت پدر و مادر و سایرین از زمان پیش از مدرسه تا بلوغ صورت خارجی می گیرد. آنها می توانند در کنار خواسته های خود توجه به خواسته های دیگران را هم یاد بگیرند و در جادة دور و دراز منتهی به بلوغ اخلاقی قدم بردارند.
تجربه نشان می دهد که مراحل استدلالی شبیه نردبانی است که کودک برای صعود از آن باید از پله ها به ترتیب و تدریج بالا رود. به تدریج و به دنبال هر صعود، احترام کودک به دیگران بیشتر می شود. توجه داشته باشید که بچه ها هم مثل بالغها گاه به پایین سر می خورند و موقتاً در مرحله پایین تری قرار می گیرند. بعضی از بچه ها سریعتر از دیگران پله های تکامل را می پیمایند. اما تکامل اخلاقی مسابقه نیست، یک جریان و فرآیند است.
مهم این است که به ادامة حرکت او در مسیر تکامل کمک کنیم.
3ـ به کودکان احترام بگذارید و از آنها احترام بخواهید :
یکی از اصولی ترین راههای ایجاد احترام در کودکان تا به خود و دیگران احترام بگذارند، احترام گذاشتن به آنها و تقاضای احترام متقابل از آنهاست.
دکتر کابرگ می گوید: «قدم نخست برای تربیت اخلاقی کودک برخورد اخلاقی با اوست.» برخورد محترمانه با کودکان مستلزم رفتار انسانی با آنهاست. به گفته یک مادر: «آویزه گوشم کرده ام که بچه های من انسانهایی هستند که حق و حقوقی دارند، عروسک خیمه شب بازی نیستند که با آنها هر طور که بخواهم رفتار کنم.»
رفتار انسانی با کودکان و رعایت انسان بودن آنها مستلزم برخورد منصفانه است، و به حکم همین انصاف باید با کودک به اقتضای سن و سال او رفتار کرد و بالغ نبودن او را در نظر گرفت. باید با کودک چنان رفتار کرد که احساس کند آراء و نظراتش را به حساب می آورید.
با این وجود، تصور باطلی است اگر خیال کنیم چون به بچه ها احترام می گذاریم، آنها هم به ما احترام خواهند گذاشت. مطمئناً شما هم بسیاری از بالغها را می شناسید که احترام با احترام پاسخ نمی دهند. با این حساب چه جای تعجب که بچه ها، که در مرحلة تکامل نیافته اخلاقی خود هستند، احترام را با احترام متقابل پاسخ ندهند. بنابراین، برای ایجاد حس احترام باید ضمن آنکه به فرزندانمان احترام می گذاریم، از آنها احترام متقابل بخواهیم.
احترام خیابان دوطرفه است. تا احترام نگذارید، احترام نمی بینید.
در ارتباط با فرزندان، احترام متقابل را فراموش نکنید.
4ـ سرمشق شوید و درس بدهید :
یکی از مطمئن ترین راههای تربیت فرزند برای رسیدن به استدلال اخلاقی مثبت، سرمشق شدن پدر و مادر است.
با احترام گذاشتن به فرزندان خود الگو و سرمشق می شویم. وقتی به فرزندانمان احترام می گذاریم، در اصل عقیده خود را درباره برخورد درست با اشخاص منتقل می کنیم و به توصیه های خویش عمل می نماییم.
با رفتار خود می توانیم سرمشق دیگران و از همه مهمتر سرمشق فرزندانمان باشیم.
5ـ آموزش کلامی :
سرمشق شدن و آموزش دادن با آنکه بسیار مهم است، کافی نیست.
فرزندان ما را سرمشق های بد احاطه کرده اند. آموزشهای کلامی به قدر آموزش های رفتاری حائز اهمیت است. کودک هم باید رفتارهای خوب را ببیند و هم دلایل را از زبان ما بشنود. برای اینکه سرمشق شدن تأثیر لازم را داشته باشد، بچه ها باید از ارزشها و باورهایی که در پس منطق پیشنهادی ما نهفته است مطلع شوند.
این پنجمین نکته مهم روش تکامل اخلاقی است. با کلام به طور مستقیم درس می دهیم. هم باید به موعظه ها عمل کنیم و هم درباره اعمال خود حرف بزینم. برای آموزش کلامی نیازی به کامل بودن پدر و مادر نیست. می توانند به فرزندانشان بگویند: «بیشترین تلاشم را می کنم، اما من انسان همه چیزدان نیستم. من هم اشتباه می کنم، شما هم اشتباه می کنید، اما می خواهم تجربه هایم را با شما در میان بگذارم.»
پدر و مادر می توانند بی آنکه در نقش خداوند همه چیزدان ظاهر شوند، نظرات خود را با فرزندانشان در میان گذارند، می توانند راهنمایی کنند، گوش کنند و اندرز بدهند.
با آموزشهای مستقیم ارزشهای مثبت اخلاقی، نظیر ادب، نزاکت، صداقت، محبت و دوستی صادقانه و قبول مسئولیت و غیره ، به فرزندانمان کمک می کنیم به کمک استدلال اخلاقی، اعمال خوب را انتخاب کنند.
6ـ به فرزندان خود فکر کردن را بیاموزید :
به فرزندان باید یاد داد که: الف) وقت خودشان را صرف فکر کردن کنند.
ب) خودشان را جای دیگران بگذارند.
کودک به خودی خود به این طرز تلقی نمی رسد. به کمک ما احتیاج دارد تا با تشویق دائم او به فکر کردن و از دریچه چشم دیگران قضاوت کردن او را در راه تکامل کمک کنیم.
دسترسی به استدلال اخلاقی مستلزم تمرین است.
7ـ فرزندان خود را به قبول مسئولیت تشویق کنید :
آموزش قبول مسئولیت به فرزندان، اقدامی است که آنها را به جانب دستیابی به استدلال اخلاقی سوق دهد. خواسته هر پدر و مادری است که فرزندان خود را انسانهایی مسئول و شایسته تربیت کنند. اما لازمة تربیت فرزندان مسئول و متعهد واگذاری مسئولیت به آنهاست و از جمله این مسئولیت ها، مسئول شناختن آنها در قبال خودشان است.
مواظبت از خود و اموالشان، کسب درآمد برای مصارف شخصی با توجه به اقتضای سن و سال، افزایش احساس مسئولیت در قبال دیگران و کمک به رفاه سایر انسانها و بسیاری از مقولات مشابه دیگر را می توان به بچه ها واگذار کرد.
آموزش قبول مسئولیت باید خیلی زود شروع شود. حتی کودک دو ساله هم می تواند در چیدن میز و سفره غذا و یا پهن و جمع کردن دستمال سفره و غیره، کمک کردن را یاد بگیرد. هر چه بچه ها بیشتر کمک کنند به کمک کردن بیشتر عادت می کنند. وقتی استدلال اخلاقی شان ابعاد وسیع تری می گیرد، وقتی دلیل کافی برای کمک به دیگران پیدا می کنند، عادت کمک و توجه به سایرین در آنها تقویت می شود.
8ـ تعادل استقلال و کنترل :
دادن آزادی کلیدی است که درهای زندگی مسالمت آمیز میان پدر و مادر و نوجوان را می گشاید. در تمام مدت رشد از آغاز تولد تا پایان نوجوانی بچه ها هم به استقلال نیاز دارند و هم به کنترل و این یکی از آموزنده ترین توصیه های تربیتی برای بچه ها است.
بچه ها هم در کودکی و هم در نوجوانی به راهنمایی شما احتیاج دارند.
هدف نهایی تعلیم و تربیت فرزند کنترل او نیست. هدف این است که به فرزندان خود کمک کنیم تا بالغهای عاقلی بشوند و گلیم خود را از آب بیرون بکشند.
می دانیم که بچه ها خواهان استقلال هستند. بچه های دو ساله هم استقلال می خواهند. فراموش نکنید که فرزند شما به کنترل هم احتیاج دارد. ایمنی و سلامت کودک کم سن و سال مستلزم کنترل اوست. بسیاری از بچه ها به قدر کافی مورد مراقبت و کنترل قرار نمی گیرند. استقلال و کنترل در موضوع مهم هستند که برای پرورش و تربیت فرزندان سالم ضرورت دارند.
9ـ به کودکان محبت کنید تا تصویر ذهنی مثبت به دست آورند :
محبتی که کودک را در کسب یک تصویر ذهنی مناسب کمک می کند با ایجاد احساس ارزش و ارزشمند بودن به او اتکای به نفس و قدرت می بخشد.
عشق و محبت، سوای بسیاری از محسنات دیگر، انسانها را به هم پیوند داده. آنها را در مجموعة خانواده انسانی قرار می دهد. محبت به فرزندان، ابتدایی ترین راهی است که می تواند فرزندانمان را در رسیدن به تصویر ذهنی مثبت کمک کند. اما راههای دیگری هم وجود دارد. می توانیم به آنها کمک کنیم تا مهارتها و استعدادهایشان را افزایش داده، از کارشان احساس غرور و افتخار کنند که این منبع مهمی از عزت نفس است. می توانیم آنها را تشویق به یافتن دوستانی کنیم که آنها را به خاطر آنچه هستند قبول کنند.
می توانیم کیفیات خوب و نقاط قوتشان را که خود توانایی دیدنش را ندارند، به آنها نشان دهیم. می توانیم بیش از آنچه گله و شکایت و انتقاد می کنیم تحسین و قدرشناسی نماییم.
به فرزندانتان محبت و توجه کنید، از آنها حمایت و برایشان وقت صرف کنید تا خود را انسانهای مستقل و شایسته ای ببینند که می توانند روی پای خود بایستند و محتاج تصدیق و تأیید این و آن نباشند.
به آنها کمک کنیم تا احساس عشق و محبت کنند.
10ـ با تربیت اخلاقی خوشبختی خانواده را بیشتر کنید :
برای تربیت اخلاقی کودکان و رفاه و خوشبختی خانواده، دو اقدام متفاوت لازم نیست. توجه به تربیت اخلاقی و داشتن خانواده خوب و خوشبخت دو رویِ یک سکه اند. اقدام در هر مورد به هر دو منظور کمک می کند.
با ایجاد توانایی درک نقطه نظرهای دیگران و با کمک به حصول توافقی که نظرات همه را به حساب آورده، به رشد اخلاقی کودک کمک کند.
محیط گرم و صمیمانه خانواده، به بچه ها امکان می دهد تا در زندگی سرمشق های مناسبی پیدا کنند. از ارزشها و سنت ها مطلع شوند و در وقت نیاز از تدابیر حساب شده استفاده نمایند. وقتی کودک خود را متکی و متصل به خانواده احساس کرد، ناخودآگاه در موقعیتی قرار می گیرد که در برابر فشار هم سن و سالانش مقاومت کند.
تربیت خوب و خانواده صمیمی دست در دست هم حرکت می کند.
پیش به سوی تکامل اخلاقی :
سالهای نخست زندگی و به خصوص سال اول برای رشد اخلاقی اسنان حائز بیشترین اهمیت است. به دلایل زیر:
1ـ دوران نوزادی زمانی است که پیوند میان پدر و مادر و فرزند جوش می خورد. هرچه نوزاد ر ا بیشتر لمس کنید و هرچه بیشتر به او برسید و با او بازی کنید، پیوند عاطفی شما با او بیشتر می شود.
2ـ با تَر و خشک کردن نوزاد، با ایجاد تماس جسمی، یکی از نیازهای اصولی او را برآورده سازید.
3ـ اگر نوزاد در نخستین سال زندگی مورد مهر و محبت قرار نگیرد و پیوند عاطفی با مادرش ایجاد نشود، احتمالاً در سالهای بعد، توانایی مردم دوستی را از دست می دهد.
4ـ با رفتع نیازهای سال نخست زندگی نوزاد به او اطاعت از دستورات پدر و مادر را می آموزد.
5ـ با توجه به نوازد، پیوندی عاطفی ایجاد می کنید که در اثر آن اعتماد به نفس و استقلال فرزندانتان افزایش یافته، توانایی او را در ارتباط با سایرین و حساسیت به نیازهای آنها بیشتر می شود.
6ـ با فراهم آوردن محیطی صمیمی خانوادگی و اجتماعی به یادگیری کودک و کنجکاوی او کمک می کنید تا در مراحل بعد بهتر بتواند مراحل رشد اخلاقی را بپیماید.
عشق و محبت چراغ رشد انسان را روشن می کند. اگر فرزندان خوب و شایسته می خواهید باید با مهر و محبت شروع کنید. در ضمن یادتان نرود محبت به کودک درس اطاعت است.
دروغ
«اگر دروغ بگویی کسی حرفت را باور نمی کند»
درک ارزش اعتماد و اطمینان به کودک کمک می کند تا اهمیت صداقت و حقیقت گویی را درک کند. در اصل میل به راضی کردن دیگران سبب می شود که بچه ها دروغ بگویند تا بروز حادثه ای را از شما پنهان سازند.
ترس از عصبانیت شدن پدر و مادر مهمترین علت دروغ گویی است. بنابراین اگر می خواهید فرزندتان با شما صادق باشد، سعی کنید ترس او را از عصبانی شدن خود به حداقل برسانید.
می توانید از این پیشنهاد استفاده کنید:
«چیزی مهمتر از اعتماد متقابل میان پدر و مادر و فرزند وجود ندارد. تنها در این صورت است که می توانیم به یکدیگر ایمان داشته باشیم.»
آنگاه برای تخفیف عامل ترس به فرزند خود بگوئید:
«وقتی کاری کرده ای که نباید می کردی و می ترسی اگر به من بگویی عصبانی می شوم، پیش من بیا و بگو: اگر عصبانی نمی شوید می خواهم مطلبی را به شما بگویم … با شنیدن این جمله می فهمم که نباید عصبانی بشوم. البته، بسته به شدت کار خلافی که کرده ای خودت باید فکری به حالش بکنی. اما من قول می دهم که عصبانی نشوم. اگر راستش را بگویی به داشتن فرزندی چون تو افتخار می کنم.»
توجه داشته باشید بی تفاوت گذشتن از دروغ گویی هم کار درستی نیست. گاه مجازات منصفانه و در حد تناسب کودکی که دروغ گفته لازم است و گاهی هم یک عذرخواهی ساده کفایت می کند. نکته مهم این است که باید در هر شرایط بر خویش مسلط بوده، آرامش خود را از دست ندهید و فراموش نکنید که کودک را به خاطر حقیقت گویی تشویق کنید.
داستان پردازی بیش از حد نشانه آن است که کودک از احساس شدید بی کفایتی و ناتوانی رنج می برد. این کودکان به توجه بیشتر پدر و مادر برای یافتن راههایی که در برابر همسالان خود سربلندتر از آنچه هستند شوند، نیاز دارند. (کسب مهارتی که اسباب تحسین دوستانش را فراهم کند نمونه ای است که می توان به آن اشاره کرد.) به همین شکل کودکانی که مرتب از دوستانشان به دروغ حرفهایی می زنند و آنها را به بدی و بی عرضگی و امثال آن متهم می کنند، احتمالاً از سوی دوستانشان آن طور که باید به بازی گرفته نمی شوند و از اعتماد به نفس کافی برخوردار نیستند.
تنبیه
آیا تنبیه کار درستی است؟
قبل از هر کار، تأدیب پشت سرهم کودک به هیچ وجه درست نیست.
تأدیب به این شکل، نوعی تنبیه بدنی است و اتکا به تنبیه بدنی راه مناسبی برای پرورش اخلاق کودک نیست. اگر بخواهیم کودکان ما به جای منطق و بحث و استدلال به قدرت زورِ بازو متوسل شوند، قبل از هم خود ما باید آن را رعایت کنیم.
از آن گذشته، تنبیه بدنی به احترام متقابل میان پدر و مادر و فرزند منجر نمی شود.
تنبیه به رشد فکری کودک هم کمک نمی کند. نه به کودک می گوید چرا رفتارش ناپسند بوده و نه راه درستی به او نشان می دهد. کودک رد این شرایط از نقطه نظر کسی هم که اسباب رنجش او شده باخبر نمی شود و به جای احساس تأسف برای رفتاری که داشته، به حال خود تأسف می خورد. تأدیب کودک در مواردی می تواند به تربیت کودک کمک کند.
با اعمال زیر بدون نیاز به تنبیه بدنی کودک خود را در جهت تکامل اخلاقی تربیت کنید.
(منظور از تنبیه بدنی در حد روی دست زدن کودک است نه تنبیه شدید جسمانی)
1ـ تأدیب، در حد زدن روی دست بچه نوعی اعمال حاکمیت پدر و مادر است، هرچند که بهترین راه تربیت او نیست. مثلاً زمانی که کودک به پدر و مادر دهن کجی می کند و یا اینکه به همبازی هایش کتک می زند، تنبیه بدنی مختصر او بهتر از ایستادن /// کردن است. بی تفاوتی نسبت به اعمالی از این قبیل احتمالاً کودک را به این صرافت می اندازد که مقررات اگر هم وجود دارد، رعایت نکردنش آن قدرها مهم نیست.
2ـ گاه تأدیب، کودک را از رفتار ناپسندش آگاه می کند. گاه در حکم سطل آب سرد است.
3ـ تأدیب در بسیاری از موارد بیش از کودک به پدر و مادر کمک می کند. بدین شکل که پدر یا مادر با تنبیه کودک در اصل عصبانیت خود را فرو می نشانند و فضای ارتباطی بهتری حاکم می شود. به استناد پژوهشی که اخیراً صورت گرفته، پدر و مادری که گاه کودکان خود را تأدیب می کنند، به قدر سایرین که هرگز از روش تأدیب استفاده نمی کنند، غرولُند و فریاد نمی کنند. بنابراین از این دیدگاه، تأدیب به کودک هم می کند.
4ـ تأدیب گاه به اصلاح رفتار به خصوصی منجر می شود. اگر پشت سرهم و بیش از اندازه مورد استفاده قرار نگیرد، جواب بازتاب خوبی برای کمک در پی خواهد داشت.
به اتاق خود فرستادن :
شما هم مانند اغلب پدر و مادرها، احتمالاً طی روز به لحظاتی می رسید که کاسه صبرتان از شیطنت های کودکتان لبریز می شود و می بینید دیگر تحمل رفتار او را ندارید. هر کاری کرده اید فایده ای نداشته است. اینجاست که اگر بخواهید می توانید کودک را به اتاق خودش بفرستید تا دقایقی را تنها بماند. به کودک بگوئید هر وقت که رفتارش را اصلاح کرد می تواند به جمع بقیه بپیوندد.
به اتاق فرستادن مشروط، از این امتیاز برخوردار است که به کودک انگیزه اصلاح رفتارش را
می دهد. هرچه سریع تر در رفتار خویش تجدیدنظر کند، زودتر به جمع بقیه برمی گردد.
استقـلال
نخستین گام به سوی استقلال :
1ـ مانع کنجکاوی سالم نشوید :
بی خطرکردن محیط زندگی کودک (جمع آوری اشیاء خطرناک و غیره) یکی از راههای به حداکثر رساندن آزادی عمل و کنجکاوی اوست. هرچه در این زمینه بیشتر دقت کنید، هرچه فضای سالمتر و ایمن تری به وجود آورید به محدودیتهای کمتری نیاز خواهید داشت و به همین اندازه امکان سیروسیاحت مورد علاقة کودک تازه به راه افتاده را بیشتر خواهید کرد.
2ـ محدودیتها را آموزش بدهید :
کودکان تازه به راه افتاده در مرحله یادگیری همه جانبه هستند، دنیای خویش را نظام می دهند و قوانین حاکم بر آن را پیدا می کنند، قوانین طبیعی را کشف می کنند، دستور زبان را یاد می گیرند، قوانین اخلاقی را کشف می کنند و خلاصه آنکه کودک در همین ایام که زمان یادگیری است باید با محدودیتها آشنا شود و از طرز کار نظام جهان مطلع گردد. آشنایی با محدودیتها او را در این امر یاری می دهد و چه بهتر که شما وسیله این آشنایی شوید.
لازمة رسیدن به این اصل مداومت پدر و مادر است.
در آموزش محدودیتها به گفتن کلمة نهی «نه» اکتفا نکنید. دلیلش را هم بگویید. برای مثال :
اگر کودک شما دُم گربه را می کِشد، به او بگوئید: «نه، نباید دُم گربه را بکشیم.» (قاعده)
دردش می آید. (دلیل)
دلیل آوردن برای بچه ها باید عادت شود. وقتی برای آنها دلیل می آورید، استدلال منطقی درست و غلط را آموزش می دهید. با صحبت از دلیل و منطق، در اصل می گویید او در نظر شما انسانی باشعور است و با این کار به او احترام می گذارید.
3ـ پیشنهادی دیگر بدهید :
راه دیگر این است که در ازاء منع آنها از انجام هر کار، کار دیگری را متقابلاً به آنها پیشنهاد کنیم. یا اینکه رفتار مورد انتظار را عملاً به کودک نشان دهید.
4ـ توجه کودکان را جلب کنید‌.
5ـ در صورت امکان رفتار بد کودک را نادیه بگیرید :
مثلاً می توان از کنار بداخلاقی و غرولُند فرزند تازه به راه افتاده بی تفاوت بگذرید. به طوری رفتار کنید ه انگار متوجه بدخُلقی او نشده اید. وانمود کنید ککه به کاری سرگرم هستید.
6ـ در صورت لزوم جریمه ای برای بدرفتاری در نظر بگیرید :
اما این جریمه باید منطقی باشد. باید در صورت امکان ارتباط روشنی میان رفتار بد کودک و نتایج ناشی از آن وجود داشته باشد.
در ارتباط با کودکان تازه به راه افتاده، سه مجازات منطقی و مناسب به نظر می رسد. نخستین آن سرزنش است. سرزنش مجازات منطقی است که برای تأثیر سرزنش، تکرار پشت سرهم آن درست نیست. با تکرار، تأثیر سرزنش از دست می رود. اما هنگام سرزنش باید به قدر کافی جدی باشید تا کودک بداند که با او شوخی نمی کنید.
نوع دیگر مجازات محروم کردن است. و نوع دیگر مجازات از میان جمع بیرون بردن کودک، هم گاه مجازات مؤثری است.
8ـ از کتک زدن بپرهیزید :
کتک زدن عادت می شود و ضمن آنکه تأثیرش را از دست می دهد، روی رابطه شما با فرزندانتان تأثیر نامساعد گذاشته و به احتمال زیاد به رشد اخلاقی او لطمه می زند.
9ـ رفتارهای خوب را تشویق و تقویت کنید. تا ضمن تربیت کودک، روابط بهتری میان او و شما به وجود آید.
10ـ برای رفتارهای ناپسند کودک مجازات منطقی در نظر بگیرید تا بفهمد پاداش بدرفتاری، واکنش ناخوشایند است.
راه کارهای افزایش اعتماد به نفس در کودکان1 :
بیشتر روان شناسان را باور بر این است که داشتن عزت نفس و محبوب بودن از عوامل بس مهم دلشادی و سازگاری در بچه ها شمرده می شود. کودک در مرحله نخست زندگانی، پیش از این که مفاهیم واژه ها و ترغیب و تنبیه را دریابد، شکل دهی رهیافت ها در مورد ارزش خویش را آغاز می کند. او به طور ذاتی رفتار پدر و مادرش را مثبت و ضبط می کند.
نکته ای که شایان اهمیت بسزایی است، این است که والدین رتفارها و مطالبی را که کودکشان ثبت و ضبط می کنند، مهم شمارند. آن چه در پی می آید، اساس و شالودة اعتماد به نفس در کودکان را در سال های اولیه زندگی تشریح و توصیه می کند.
1ـ کودکتان را نزدیک خویش نگاه دارید.
او را به طرزی نگه دارید که اهمیت ارتباطتان را با وی بنمایاند. زیاد متوجه اش باید در دیدگانش خیره شده و تماس چشمی برقرار سازید. به ویژه، لحظه هایی که دارید به او شیر می دهید.
2ـ تا سر حد امکان کودک را به حرف بگیرید.
به هنگام صحبت نامش را ببرید. در بند آن نباشید که هنوز معنای کلمه ها را نمی فهمد. کارشناسان رشد کودک، عقیده جدایی دارند که کودکان همانند جوانان از یک ماهگی به صدای پدر و مادرشان گوش می سپارند و حرکات بدنشان را با ضرباهنگ آوای آنان دمساز می کنند. با کودکتان آن گونه سخن بگویید که احساس آرامش می کنید. ولی به شیوه ای که لحن صدایتان ملایم و عاطفی باشد. تقریباً در 5 تا 6 ماهگی می توانید طریقه حرف زدن او را با تکرار واژه های خودش بهبود بخشید. به وی لبخند بزنید و در آغوشش بگیرید تا پی برد که حرف زدنش را پذیرفته اید.
3ـ در برابر گریه کودکتان از خود واکنش نشان دهید.
حتی آن زمانی که خاطر جمع هستید پوشک بچه تان خشک و تمیز بوده، به اندازه کافی استراحت نموده و شیر خورده است، بگذارید حس کند که در کنارش هستید. به این ترتیب در مدت کوتاهی قادر می شوید مفهوم اختلاف صدای گریه ای را که کودکتان ایجاد می کند، دریابید. منظور آن است که می توانید تشخیص دهید این صدای گریه او به خاطر تنهایی اش می باشد یا می خواهد بغلش کنید تا آرام گیرد. با نزدیک شدن به بالینش، اعتماد را به وی می آموزید. نگران نباشید که شاید با این عملتان بدعادت و لوس می شود. روان شناسان جملگی برآنند که ممکن نیست کودک در سال های اولیه تولد بر اثر ابراز محبت و مهرورزی پدر و مادر ضایع گردد.
4ـ تا آن جایی که در توان دارید شخصیت کودکتان را شناسایی کنید.
ما باید عواملی را که کودکانمان بدان خاطر سروصدا راه می اندازند یا چیزهایی که بیقرارشان می کنند یا اشکالات تغذیه اش را برطرف کنیم. در این صورت می توانیم با کودکانمان ارتباط دلپذیر و مناسب برقرار سازیم. به طوری که حس کند که تمام دنیا را به او دادند.
5ـ انجام امور روزانه و نظافت او را مثبت ارزیابی کنیم.
مثلاً هنگامی که پوشکش تمیز و خشک است، به او بگویید چه قدر زیبا دیده می شود و سپس به رویش لبخند بزنید.
6ـ به نشانه های غیرکلامی و بدنی کودکتان در ارتباط پی ببرید.
وقتی که او را بغل می کنید، بدنش را سفت می کند شاید می خواهد که وی را به زمین بگذارید. و یا وقتی که به چشمان کودکتان می نگرید، سرش را برمی گرداند. احتمالاً به شما می فهماند که برای مدت زمانی به استراحت احتیاج دارد.
7ـ محیط زندگی کودکتان را به شکل دلخواه و زیبایی درآورید.
می توانید به وی وسائل ساده و متنوع بازی بدهید و یا لوازم خانگی ساده و بی خطر را در اختیارش قرار دهید تا بتواند آنها را لمس کند.
8ـ به کودکتان یاری کنید تا استفاده از بدنش را فرا بگیرد.
کودک را در بازی های ساده و فعالیتهای که عضله هایش را به کار می اندازد، شرکت دهید.
9ـ تقریباً از 5 تا 6 ماهگی تدریجاً کودکتان را با آشنایان رو به رو سازید.
10ـ سلامت روانی خویش را در نظر بگیرید.
هنر قصه و تأثیر آن در تربیت کودکان :
داستان و قصه نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت کودک دارد. از طریق قصه ها و داستان های خوب، کودک به بسیاری از ارزش های اخلاقی پی می برد.
پایداری، شجاعت، نوع دوستی، امیدواری، آزادگی، جوانمردی، طرفداری از حق و حقیقت و استقامت در مقابل زور و ستم ارزش هایی هستند که هسته ی مرکزی بسیاری از قصه ها و داستانها را تشکیل می دهند.
پرورش حس زیبایی شناسی در کودک، متوجه ساختن کودک به دنیایی که اطرافش را فرا گرفته، پرورش عادات مفید در کودک، تشویق حس استقلال طلبیث و خلاقیت کودک هدف های اصلی طرح قصه های خوب برای کودکان است.
انتخاب قصه های مناسب :
مسئله ی انتخاب کردن قصه، با توجه به انبوه موادی که در اختیار قصه گوست، به ویژه برای قصه گوهای تازه کار و مبتدی، مشکلی اساسی است. حتی بهترین و برجسته ترین قصه گوهای حرفه ای هم قادر به گفتن هر داستانی نیستند. قصه گو، قهرمانان خود را از قصه هایی می سازد که با شخصیت خاص و سبک او متناسب باشند. قصه گوی تازه کار، ابتدا باید سعی کند که ویژگی های شخصیت و سبک گویش خود را ارزیابی کند. سپس از خودش بپرسد: چه نوع داستان هایی را می توانم مؤثر و خوب بیان کنم؟ چگونه می توانم شخصیت خود را با قصه هماهنگ کنم تا هر دو بتوانیم با شنونده ارتباط برقرار کنیم؟
پس از آن که قصه گو کار انتخاب کردن را تمام کرد، وارد مرحله ی آماده کردن داستان برای گفتن می شود که از مهم ترین گام هایی است که در جهت به کار گرفتن فن قصه گویی برداشته می شود. قصه گو باید به خاطر داشته باشد که کار او از بَرکردن یا از روخواندن نیست، بلکه کار او قصه گفتن است که مانند تجربه ای یگانه باقی می ماند.
از بَرکردن قصه اغلب نخستین مانعی است که راه سیر طبیعی و خودانگیخته ی یک قصه گویی موفق را سد می کند. قاعده ی درست این است که هرگز نباید داستانی را برای «گفتن» به خاطر سپرد، بلکه با توجه به ساختمان قصه، به خاطر سپردن طرح آن کافی است.
انتخاب و آماده کردن داستان، نخستین گام ها در راه پیشبرد هنر قصه گویی است و هنر قصه گویی بر آنها استوار می شود. قصه گوهای مبتدی و تازه کار به زودی متوجه می شوند زمانی را که برای رسیدن به این مرحله از رشد سپری کرده اند، سرمایه گذاری مفیدی بوده است.
آماده کردن ذهن و بیان، در ارائه ی موفقیت آمیز یک قصه مهم ترین مُتغیر به شمار می اید. بدون این انتخاب و آماده کردن بسیار دقیق، قصه گو نباید انتظار به دست آوردن یک تجربه ی موفق را داشته باشد.
منبع : www. ravanyar. com
فرستنده: لِسلی پیج
اکثر بچه ها از درآمدن گلها خوششان می آید. البته بیشتر از ریشه.
مارک تواین
انس و الفت بی حرمتی به بار می آورد، به علاوة بچه.
اف. دبلیو. جونز
سابق بر این پدر مادرها بچه ها را به قصد تربیتشان می زدند امروزه به خاطر دفاع از خود.
نوئل کاوارد
(وقتی از او پرسیدند در دوران کودکی اش چه جور بچه ای بوده)
وقتی مرتب به من می رسیدند خیل ماه بودم. وقت هایی هم که به من توجه نمی کردند حسابی خَر می شدم.
آلیس روزولت لانگ وورت
داشتن بچة نوزاد به این می ماند که انسان پیانوی بزرگی را از پنجرة کوچکِ بالای در رد کند.
دبلیو. سی. فیلدز
در تمام آمریکا یک مرد پیدا نمی کنید که پنهانی آرزوی اُردنگی زدن بچه ای را نکرده باشد.
سایمون گری
استیفن: دلایل شما علیه بچه دار شدن چیست؟
سایمون: اولاً جا کم داریم. دوم اینکه بچه ها زندگی پدر و مادرشان را به گند می کشند، سوم اینکه بعدها زندگی خودشان را هم به گند می کشند و اما چهارم: فایدة آوردنشان به این دنیای هشت الهفت چیست؟ پنجم و ششم و قبل از هر چیز اینکه از بچه خوشم نمی آید. درست شد؟
فران لِبوویتس
وقتی از فرزندت بپرس برای شام چه می خواهد که پولش را خودش بپردازد.
جک لِوِلین ـ دیویس
سیلویا، مادر جک‌ ـ لِوِلین دیویس وقتی پسرش را دید که آن همه کیک و چای لمبانده است به او یادآوری کرد که: «اگر فردا مریض نشدی!» و او در جواب گفت:
اگر همین امشب مریض نشدم!
کاندیامک ویلیام
با تولد هر بچه دو رمان از دست می دهی.
هارولداس. هالبرت
کودکان نیازمند عشق و محبت اند، به خصوص وقتی که سزاوار آن نیستند.
فرستنده: آر. جی. هانت
آدمهایی که می گویند مثل بچه آرام می خوابند معمولاً بچه ندارند.
جوزف هلر
دلم می خواهد وقتی بزرگ شدم پسرک کوچولویی باشم.
سخنان بزرگان در مورد کودک 1:
آدمی باید در پنج خصلت با کودکان شرکت داشته باشد. یکی آنکه همچون کودکان غم روزی نخورند و دیگر چون بیمار شوند از عذاب ننالند و گله نکنند و آنکه هر طعامی داشته باشند با یکدیگر بخورند و چون با یکدیگر نزاع کنند در دل نگاه ندارند و زود آشتی کنند و با اندک چیزی راضی و خشنود گردند.
(بزرگمهر)
آنکه اشکهای یک کودک را نخشکاند خود خواهد گریست.
(مثل آفریقایی)
اطفال بالطبع مایلند مانند والدین خود باشند و هر کاری را که آنها بکنند انجام دهند.
(ویلیام کویتا)
اگر به بچه کمی محبت نشان بدهید وی صد چندان به شما مهر خواهد ورزید.
(جان روسکن)
هر روزه سرگرم شدن یک بچه بیشتر از آنچه برای تربیت و بزرگ شدن پدرش خرج شده است تمام می شود.
(هربرت پروشائو)
با کودکان باید نرمی و درشتی را با هم به کار ببریم و نه اینکه همیشه مانع آن شویم که از راهی که می خواهند بروند. اگر از اینجا و دردسر برای خود در ملامت کر دن آنان چشم بپوشیم. در آن هنگام که بزرگ شوند، مایة دردسر ما خواهند شد. ولی به هر قیمت هست به زحمت می توانید دوباره آنها را به چنگ آورید.
(پرچون)
نگذارید بچه ها گریه کنند زیرا باران هم غنچه ها را ضایع می کند.
(ژان پول)
نمی توانید به کودکی بیاموزید که از خود مواظبت کند مگر آنکه او را بگذارید تا برای مواظبت از خود بکوشد ممکن است اشتباه بکند ولی دانا از میان همین اشتباهات بیرون می آید.
(هـ ـ وبیچر)
هیچ چیز مثل بدبختی کودکان را ساکت نمی کند.
(هوگو)
هیچ رنجی بالاتر از رنج کودکی نیست که برای اولین بار طعم ظلم و قساوت را چشیده باشد.
(رومن دولان)
بهترین دورة زندگانی ما روزگار طفولیت است و همین که از آن گذشتیم وارد بدترین مراحل حیات می شویم.
(هوک)
پدران و مادران دورة اول زندگی بچه هایشان را صرف آموختن را رفتن و صحبت کردن آنها
می کنند و بقیه دوران کودکی کارشان این است که آنها را بنشانند ساکتشان کنند.
(رابت تالز)
خطاهای کودکان بر گردن والدین است.
(مثل آفریقایی)
در هر بچه یک معماری حیرت بخش زدن است.
(شویان)
فرزند بر مثل انگشت ششم است. اگر ببرندش رنج دارد و اگر نگاهش دارند زشت نماید.
(نوذر شهریار)
قبل از آنکه یک کودک را کتک بزنیم یقین پیدا کرده باشید که خود سبب خطای او نبوده اید.
(اوتیسن اومالی)
کاش حیوان و یا کودک بودم که آینده را نمی دیدم و گذشته را یاد نمی کردم و فقط به حال توجه داشتم و خوش بودم.
(لابروید)
کودکان یاد گذشته را نمی کنند و به فکر آینده هم نیستند. دم را غنیمت شمرده و آن را به خوبی طی می کند در بین سالمندان بسیار معدودند افرادی که این چنین رفتار می کنند.
(لابروید)
کودکان عموماً بیکاری را دوست ندارند. بنابراین تمام توجه شما باید معطوف بر این باشد که این خصلت مشغله دوستی ایشان در چیزی صرف شود که به سود ایشان باشد.
(لاک)
کودکان به نمونه و سرمشق پیش از انتقاد نیازمندند.
(ژوبر)
نظریه بزرگان در مورد کودکان :
بازی مهمترین عامل اجتماعی شدن کودک :
کودک در هنگام بازی، درباره فرهنگ و اجتماع خویش، آگاهی کسب می کند و از این طریق خوب یا بد بودن اعمال خود و دیگران را می آموزد، زیرا بازی فعالیتی خشنود کننده است که کودک خودش آن را تنظیم و اجرا کرده و از آن طریق زندگی را درک می کند.
دکتر بهروز بی رشک، روان شناس در گفتگو با خبرنگار ایکانیوز با بیان این مطلب افزود:
بیشتر مهارت های گفتاری، اجتماعی و شناختی را با بازی به کودک می آموزد.
بازی می تواند کاملاً طبیعی (مانند: دویدن، پریدن) ، یا فکری (مانند: حل کردن یک منها) و یا خلق اثری (مانند: نقاشی) باشد، بدین گونه بازی در همه جنبه های رشد از قبیل رشد شناختی، جسمی، عاطفی و اجتماعی بر رشد کودک اثر می گذارد.
وی گفت: اگر کودکی را در جریان بازی مشاهده کنید، می بینید که چگونه به طور جدی و باعلاقه در تلاش است، در هنگام بازی کودک فکر می کند، برنامه ریزی می کند و چیزهای تازه ای را
می آفریند. همان طور که از قوای بدنی خود استفاده می کند، قوای فکری خود را نیز به کار
می اندازد. بی رشک خاطر نشان کرد:
کودک تمام مدت بازی، در یک محیط ثمربخش به افزایش تجربه خود می پردازد.
بهروزی بی رشک اظهار داشت: یکی از علل رو به رو شدن فرزندان طبقات کم درآمد با مشکلات یادگیری پس از ورود به مدرسه، این است که این کودکان، کمتر بازی هایشان متنوع و پیچیده بوده است.
این روان شناس تصریح کرد: بازی ها در اجتماعی شدن کودک نقش مهمی دارند. در بازی ها، کودکان ارزش های جامعه را درک می کنند و مفاهیم همکاری، شکست، پیروزی و برتری طلبی را درک می کنند و رشد می یابند.
نظریه دانشمندان در مورد بازی :
1ـ مارگارت لوون فلد در کتاب (بازی در کودکی) نکات خیل جالبی مطرح کرده است. که مجموعه جامعی از مشاهدات وی در مورد رشد بازی در کودکان می باشد. او همانند مربیان دیگر بیان می کند که بازی یک جنبه خارجی نزدیک جنبه داخلی تر دارد. از این رو برحسب اینکه روی فرم خارجی تر یا داخلی تر تأکید شود طبقه بندی بازی متفاوت خواهد بود.
لوون فلد بازی را به 4 قسمت تقسیم می کند:
1ـ بازی به عنوان فعالیت بدنی که اولیه ترین فرم بازی است.
2ـ بازی به عنوان ادراک تجربه بدست آمده در سال های قبلی.
3ـ بازی به عنوان نمایش تخیلات که به سختی رویاهای بازی را به عنوان ادراک درونی دنبال می کند و آن را همراهی می نماید: تجربه باعث تخیل می شود و تخیل، تجربه را تفسیر می کند.
4ـ سرانجام بازی به عنوان ادراک محیط ، با هدف تبیین جهت گیری جدید.
(در سالهای 5 و 6 سالگی)
2ـ سهم دیگری در مطالعه بازی در کودکی به روت گری فیتز1 تعلق دارد. به باور وی بازی احتمالاً ممکن است به طور اتفاقی در خدمت مقاصد بیولوژیکی باشد. بازی دقیقاً به تخیل مربوط است. تجربه ذهنی تخیل به صورت بیان فعال بدواً در شکل بازی انجام می شود. بدین وسیله کودک یاد می گیرد. بر بیشتر موانع غلبه نماید و رابطه بهتری با محیط برقرار کند.
وی در تحقیق مشروح خود (افکار تصوری یا تخیلات کودکان 5 ساله در لندن و بریسبان2) بیان می کند که شیوه تفکر خاص کودکان کم سن تصویری3 است.
نتایج کارش نشان می دهد که او می تواند از طریق مشاهده و به کمک تمرین است تصوری کودکان را ترغیب نماید که افکارشان را آزادانه با حرف و یا با عمل بیان نمایند و آن ها را قادر می سازد که رویاهای روزشان یا تخیلاتشان را به طوری منظم بیان شوند مطرح سازند. وی دلایلی ذکر می کند که از این حقیقت که «کنش تخیل4 برای رشد عاطفشی و عقلانی
مهم می باشد.»
سوزان ایساکز می گوید: که بازی ارادی کودک شامل عناصر ضروری برای آموزش و پرورش در سال های اولیه کودکی است. گرچه مشکل است که در هر لحظه ای فرم فعالیت بازی را مشخص نمائیم. اما می توان گفت که بازی تعاملی از سه فرم فعالیت به شرح زیر است:
اولاً : بازی به کودک کمک می کند که از نظر بدنی مهارت ها و کنترل عضلانی تواناتر شود.
ثانیاً : بازی به دنیای فیزیکی اطراف کودکان مربوط می شود و آنان را وادار می کند که با طرح سؤالات متعدد نیروی استدلال خویش را توسعه بخشند و سرانجام بازی تخیلی که نه تنها وسایل ارضاء امیال ناکام شدة کودک را فراهم می سازد و تنشهای درونی او را تسکین می دهد. بکله همچنین به کودک کمک می کند که روابط پدیده ها و اشیاء را در محیط خود بفهمند.
او درباره بازی تخیلی1 یا بازی وانمودسازی2 توضیح مفصلی می دهد تا اثبات نماید که بازی وسیله مهمی در رشد عقلانی کودکان کم سن می باشد. بازی به منزله پلی است که کودک از طریق آن می تواند به ارزش های سمبولیک محیط خود دسترسی یابد و برای بررسی ساخت واقعی ارزش ها و پیدا کردن راه موقت کار کردن فعال گردد.
پیاژه نخستین بازی را بازی تمرینی3، دومی را بازی سمبولیک4 و سومی را بازیهای با قاعده5 نامگذاری کرده است. نخستین بازیهای که ظاهر می شوند بازی های تمرینی هستند که از مرحله حسی ـ حرکتی شروع به ظهور می کنند و در تمام مراحل دیگر نیز ممکن است دیده شوند. بازی های اولیه طفل از این نوع باشد و نیازی به تفکر ندارد.
دومین نوع بازی ها موسوم به بازیهای سمبولیک است که با بازیهای نوع اول تفاوت دارند و مستلزم تفکر می باشند و بر مقایسه ذهنی عنصری محسوس و عنصری تصویر دلالت می نماید. این بازی ها همچنین نشانگر تجلی وانمودسازی نیز می باشند.
به عنوان مثال: یک کودک جعبه ای را در مسیر هل می دهد و در این موقع جعبه را به عنوان یک ماشین تصور می نماید و در واقع جعبه سمبولی از ماشین می باشد.
بازی های سمبولیک می توانند فردی و یا اجتماعی باشند و اغلب مشکل است فردی و یا اجتماعی
بودن آن ها را تمیز دهیم. کودک کم سن می تواند کنار کودک دیگر، بدون بازی کردن با او بازی کند. یا از طرف دیگر، یک کودک ممکن است به تنهایی با همبازی تصوری خود به بازی بپردازد. ساخت بازی سمبولیک طوری است که کودک یا به طور فردی و یا اجتماعی به بازی
ادامه می دهد.
سومین نوع بازی، بازی ها با قاعده می باشند. این نوع بازی ها بر روابط اجتماعی دلالت می نمایند. قواعد بازی توسط گروه تعیین و تحمیل می شوند و از کودکی به کودکی دیگر منتقل می گردند و کودکان ناگزیر هستند از قواعد معینی تخلف ننمایند. محتوای بازی ممکن است تغییر نکند (برای نمونه توپ یا تعدادی تیله باشد.) اما ساخت بازی وقتی قواعد بر بازی اضافه شوند و پذیرفته گردند، تغییر می کند.
ممکن است این سه نوع بازی روی یکدیگر اثر متقابل داشته باشند. یک نوع بازی ضرورتاً جایگزین بازی دیگری نمی شود. اما ممکن است به صورت غالب جلوه نماید. به طور مثال:
در بیشتر بازی های سمبولیک ممکن است عنصری از بازی تمرینی مرحله حسی ـ حرکتی دیده شوند. مثل موردی که کودک به اطراف اتاق می دود و سروصدا راه می اندازد و می گوید:
«من یک هواپیما هستم» کودک در این حالت به طور سمبولیک بازی می نماید و بازی نوع دوم بازی غالب می باشد و در طبقه بندی سمبولیک جای می گیرد.
3ـ طبقه بندی جالب دیگری با توجه به ساخت بازی توسط شارلوت بوهلر1 ، انجام گرفت. بوهلر بازی کودک را در 5 مرحله تقسیم بندی می نماید.
1ـ بازی های کنشی (حسی ـ حرکتی)
2ـ بازی های وانمودسازی
3ـ بازی های انفعالی (نگاه کردن به تصویر یا شنیدن داستان ها و …)
4ـ بازی های ساختمانی
5ـ بازی های جمعی
در بیشتر موارد بازی های 5 گانه بوهلر با مراحل بازی پیاژه مطابقت دارند و تنها در مورد
بازی های ساختمانی مطابقتی مشاهده نمی گردد.
شارلوت بوهلر نکات جالب توجهی ابراز می دارد و به نگرش کودک بر مواردی که با آنها بازی می کنند انتشار کرده است و می گوید: کودک 6 ساله به قدر کافی در بازی پیشرفت کرده است و می تواند بر مواد مسلط شود و چیز جدیدی بسازد و می داند که می خواهد چه بسازد و به نحوی برای ساختن موضوع مورد تمایل، مشغول می گردد. این یک مرحله معین از رشد است و بایستی قبل از اینکه کودک آماده مدرسه رفتن شود، از آن گذر کند. تأثیر تجاربی که کودک در این مرحله می اندوزد در مدرسه مشخص می گردد.
مواردی را که کودک قبلاً برای بازی تخیلی نظیر استفاده از یک چرخ، بکار می برد، بعد از این مرحله از رشد، اغلب برای مقاصد بازی مورد استفاده قرار می دهد. تمام کودکانی که از نظر سلامت طبیعی هستند این میل برای ساختن برخی چیزها نشان می دهد و این نکته مورد نظر شارلوت بوهلر را تأیید می نماید.
لوون فلد می گوید: کودکان محروم از فرصت های مناسب برای بازی ساختمانی کودکانی هستند که از نظر تصور ساختمانی به طور ناقص رشد می کنند و تجراب لازم را نمی اندوزند.
نظریه های بعدی در مورد گزل است. او در کتاب «کودک از 5 تا 10 سالگی» یک فصل را به بازی و سرگرمی اختصاص داده است که به چند نکته اشاره می کنیم.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  46  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اخـلاق

تحقیق در مورد اخـلاق

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد اخـلاق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اخـلاق


تحقیق در مورد اخـلاق

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

 

تعداد صفحه:16

فهرست

روش تکامل اخلاق:

دروغ

تنبیه

استقـلال

گفته های طنزآمیز

لطیفه کودک

لطیفه 2

توضیحات

1ـ اخلاق یعنی احترام :

نخستین نکته مهم این است که جوهر اخلاق احترام است. احترام به خود، احترام به دیگران، احترام به همة اشکال حیات و محیطی که آنها را دربرگرفته است.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اخـلاق