دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
فایل : word
قابل ویرایش و آماده چاپ
تعداد صفحه :332
1-1مقدمه
انسان به دلیل امتیازات خاص خود نسبت به سایر جانداران از برتری خاصی برخوردار بوده، همچنین از توانایی های غیر قابل وصفی برخوردار است که برخی از آنها ذاتی و تعدادی اکتسابی اند.
انسان با کمک عوامل تربیت به شکوفایی استعدادهای بالقوه خود و جهت دهی مناسب به آنها می تواند به سرمایه ای بی بدیل تبدیل شده زندگی پر از رونق، امید، نشاط، پویایی و توأم با سازندگی را برای خود و دیگران به طرزی شایسته بوجود آورد. (امیرحسینی،5،1383)
در اصطلاحات علمی و تربیتی شاکله انسان یعنی ساختار، قالب، حالات و حرکات و آنچه عادت اوست .این حالات و عادات در فرد به صورت یک مرکب و یک ترکیب وجود دارد. مجموعه این حالات و حرکات ،ساختاری برای افراد می سازد که به واسطه آن از یکدیگر باز شناخته می شوند.
«قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَى شَاکِلَتِهِ (اسراء/84) تو به خلق بگو هر کس بر حسب ذات و طبیعت خود عملی انجام خواهد داد »
اهمیت شاکله در تربیت بسیار نمود دارد، زیرا زمانی می شود شخص را خوب تربیت کرد که ابتدا بشود او را خوب شناخت که ذیلاً به توضیح آن پرداخته می شود.
شاکله انسان در زمان امروز و قدیم و در فلسفه با دولغت ذکر می شود: 1) هویت انسان یعنی کیستی انسان و 2) ماهیت انسان به معنی چیستی انسان.
راجع به هویت در انسان و در تبع آن شناخت شاکله باید راجع به 10 مسأله مهم شناخت صورت گیرد.
1- دربارة ساختار زیستی، جسمانی فرد
2- دربارة ذهن فرد از لحاظ هوش و عقل و حافظه و تخیل و تصور و استعداد
3- دربارة جنبه های عاطفی فرد شامل محبت و شجاعت و ...
4- دربارة هویت روانی فرد مثال با اراده بودن، خوش درک بودن، تعمق، ظرافت
5- دربارة هویت مرتبط به جنبه های عالی رشد که فقط صفات خاص انسان و مابه التفاوت های او با حیوان است. مثل فطرت، وجدان، دفاع از شرف و اعتقادات، حقیقت دوستی
6- دربارة خط سیاسی فرد مثلاً آیا صلح طلب است یا جنگ طلب
7- دربارة هویت اقتصادی فرد به عنوان مثال این که اهل بخشش است، قانع است و...
8- دربارة هویت اجتماعی فرد مثلاً رفتارهای اخلاقی در اجتماع
9- دربارة هویت فرهنگی فرد به طور مثال اهل علم و تحقیق بودن، اهل هنر بودن
10- دربارة هویت معنوی فرد مثلاً انسان با دین یا بیدین بودن.
این ده بعد برای تربیت انسان باید شناسایی شود (قائمی امیری،1385)
نکته مهم در امر تربیت آنست که استعدادهای موجود در فرد در حالت تعادل و توازن باشد یعنی آن وقت انسان تربیت یافته است که فقط به سوی یک استعداد گرایش پیدا نکند و استعدادهای دیگرش را مهمل و معطل نگذارد و همه را در یک وضع متعادل و متوازن، همراه هم رشد دهد. همه هماهنگ با یکدیگر رشد کنند و رشد هر کدام از این ارزش ها به حد اعلی برسد (مطهری،41،1376)
البته باید توجه داشت که تربیت این موجود انسانی به دلیل پیچیدگی هایی که دارد خودبخود صورت نمی گیرد بلکه برای اقدام به امر تربیت او می باید برنامه ریزی اساسی و جدی از قبل طراحی نمود. قاعدتاً هر جامعه و هر مکتبی با توجه به مبانی و ارزش های خود ممکن است ساختار خاصی را برای امر تربیت انسان جامعه خود تدوین نماید.
در محتوای دین اسلام خصوصاً در قالب کتاب تربیتی قران، دقیقاً محورهای اساسی مورد نیاز در امر تربیت و مبانی مربوط به هر یک و خطوط و چهارچوب ها مشخص گردیده است.
این مکتب بر اساس پرورش استعدادها و نیروهای انسانی و بر اساس تنظیم آنهاست یعنی کاری که این مکتب می کند دو چیز است: یکی این که در راه شناخت استعدادهای انسانی و پرورش دادن آنها و نه ضعیف کردن آنها کوشش می کند؛ دوم این که نظامی میان استعدادهای انسانی برقرار نماید که چون انسان از یک نوع آزادی خاصی در طبیعت برخوردار است، در اثر این نظام هیچگونه افراط و تفریطی حکمفرما نیست، یعنی هر نیرویی، هر استعدادی حظ خویش را می برد و به بقیه تجاوز نمی کند (مطهری،267،1374)
البته توافق مختصری بین مکتب تربیتی اسلام و مسیر زندگیش با برخی از مکاتب تربیتی دیگر وجود دارد اما سپس از بررسی مطلب با حقیقت پایداری روبرو می شویم که بشریت در سراسر تاریخ خود هرگز نظامی بدین وسعت و جامعیت و همه جانبگی نشناخته است که تمام امور مربوط به زندگی انسان و همه لحظاتش را در حیطه روش های جامع و دقیق خود قرار داده باشد و امتیاز دیگرش اینست که این وسعت و همه جانبگی برگزار از وحدت راه و وحدت هدف منحرف نمی شود؛ و برای رسیدن راههای مختلفی انتخاب نمی کند که هر یک به غایتی منتهی شده شخص را به جهتی سوق دهد و نیروی او را میان کشمکش های گوناگون تلف کند. راه یکی است و هدف هم یکی. تمام پراکندگیهای جان را گرفته، همبسته می سازد و بر پایة یک هدف گردآوری می کند.