لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :14
فهرست مطالب :
پیشگفتار
اقتصاد سیاسی دولتهای خاورمیانه
دولت رانتیر
سیاستهای انتخاباتی
انتخابات و اصلاحات سیاسی
اقتدارگرایی و تدارک فضای باز
اسلام گرایان و اصلاحات سیاسی
اسلام گرایان و دگرسازی
نتیجه گیری
منابع
پیشگفتار
در سرآغاز هزاره سوم،خاورمیانه همچنان بین المللی ترین منطقه دنیاست.مسایل این منطقه،محل تداخل منافع بازیگران خارجی بوده واین تداخل با ساختار قدرت در درون کشورهای منطقه مرتبط می باشد.امروزه عواملی مانند نحوه توزیع قدرت در محیط بین الملل،مشروعیت رژیمهای حاکم و چالش سنت-مدرنیته،دوام یا زوال حکومتهای منطقه را تعیین می کنند.
طی ده های 1980 و 1990 میلادی بحث های زیادی در مورد امکان برقراری دمکراسی در خاورمیانه، به خصوص دنیای عرب، صورت گرفت. دولت های سراسر این منطقه (خاورمیانه)، از مراکش تا کشورهای خلیج فارس ، مدعی تلاش برای تغییر و تحول هستند. تاکنون، تلاش های مذکور موفقیت ناچیزی داشته چرا که حاکمان بیش از آنکه واقعأ اصطلاحات سیاسی را اجرا کنند،فقط شعار آن را داده اند. میزان تقاضا برای اصطلاحات در سال های آتی به طور چشمگیری افزایش یافته و دولت ها با فشار فزاینده ای جهت انجام تغییرات روبرو هستند.
چالشهایی واقعی که بسیاری از دولتهای خاورمیانه با آن مواجهند،بسیار هولناک است.دولتهای فقیر و غنی همگی در این معضلات سهیم اند،هر چند این تعمیم باید با احتیاط و دقت صورت گیرد.با اینکه دولتهای ثروتمند با معضلات اقتصادی حادی مواجه نیستند،اما این قبیل دولتها هم،مانند دولتهای فقیر از سوءضن و نارضایتی بخش بزرگی از جمعیت رنج میبرند. هر چند که تغییر سیاسی صرفأ با وجود عوامل اقتصادی- اجتماعی تحقق نمی یابد، اما امروزه نبود مسکن، کمبود اشتغال و ضعف خدمات عمومی نشانه ای ازشکست سیاستهای دولت تلقی شده معنای سیاسی پیدا کرده است پس می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که دولتها بیشتربه دنبال اصطلاحات اقتصادی و سیاسی خواهند بود تا ضمن رفع نیازهای مادی مردم توان سیاسی بیشتری را برای حمایت از رژیم به معرض نمایش گذارند براتی فهم بستر این قبیل تلاشها باید اقتصاد سیاسی دولتهای حاکم بر منطقه را مورد مطالعه قرارداد.
اقتصاد سیاسی دولت های خاورمیانه
دولتها در منطقه خاورمیانه بسیار فربه شده اند.آنها به استثنای بخش کشاورزی،در بقیه حوزه ها به مثابه یک کارفرما عمل می کنند.بنابراین،شهروندان از قِبل دولت منتفع می شوند،آنها نه تنها علاقه ای به نابودی دولت ندارند،بلکه در بهسازی نقش دولت می کوشند.
باوجود اینکه تسلط دولت بر اقتصاد چشمگیر است ولی منابع و فعالیتهای قابل ملاحظه ای هم وجود دارد که از کنترل دولت خارج است.بخش قابل توجهی از فعالیتهای اقتصادی توسط دولت ثبت نمی شود و در حوزه های غیر رسمی صورت می گیرد،مانند فعالیت صنف صنعتگران،پزشکان،وکلا،تجار خرده پا در خرید و فروش کالاهای مجاز و غیر مجاز،بزهکاران وبسیاری دیگر که درآمدهای آنها توسط دولت کنترل نمی شود.رشد مداوم بخش غیر رسمی،نهایتاً موجبات شکست و در ماندگی بخش رسمی را فراهم می نماید.اقتصاد غیر رسمی نقش تعیین کننده ای در تضعیف و فرسایش تدریجی اقتدار دولت ایفا می کند.
دانلود فایل
دانلود مقاله کامل درباره چالش های سیاسی دولت های خاورمیانه در قرن بیست و یکم