چرا عبادت ؟
عبادت ، به معنای اظهار ذلت ، عالی ترین نوع تذلّل و کرنش در برابر خداوند است . در اهمیت آن ، همین بس که آفرینش هستی و بعثت پیامبران (عالم تکوین و تشریع) برای عبادت است . خداوند می فرماید :
«و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»
هدف آفرینش هستی و جن و انس ، عبادت خداوند است .
کارنامه همه انبیاء و رسالت آنان نیز ، دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است :
« و لقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطغوت »
پس هدف از خلقت جهان و بعثت پیامبران ، عبادت خدا بوده است .
روشن است که خدای متعال ، نیازی به عبادت ما ندارد ، « فان الله غنی عنکم » و سود عبادت ، به خود پرستندگان بر می گردد همچنانکه درس خواندن شاگردان به نفع خود آنان است و سودی برای معلم ندارد .
ریشه های عبادت
آنچه انسان را به پرستش و بندگی خدا وادار می کند (یا باید وادار کند) اموری است ، از جمله :
1. عظمت خدا
انسان وقتی خود را در برابر عظمت و جلال خدایی می بیند ، ناخودآگاه در برابر او احساس خضوع و فروتنی می کند . آن سان که در برابر یک دانشمند و شخصیت مهم ، انسان خویشتن را کوچک و ناچیز شمرده ، او را تعظیم و تکریم می کند .
2. احساس فقر و وابستگی
طبیعت انسان چنین است که وقتی خود را نیازمند و وابسته به کسی دید ، در برابرش احساس خضوع می کند .
وجود ما بسته به اراده خداست و در همه چیز ، نازمند به اوییم . این احساس عجز و نیاز ، انسان را به پرستش خدا وا می دارد . خدایی که در نهایت کمال و بی نیازی است . در بعضی احادیث است که اگر فقر و بیماری و مرگ نبود ، هرگز گردن بعضی نزد خدا خم نمی شد .
توجه به نعمت ها
انسان ، همواره در برابر برخورداری از نعمت ها ، زبان ستایش و بندگی دارد . یادآوری نعمت های بیشمار خداوند ، می تواند قوی ترین انگیزه برای توجه به خدا و توجه به عبادت او باشد . در مناجات های امام معصوم ، معمولاً ابتدا نعمت های خداوند ، حتی قبل از تولد انسان ، به یاد آورده می شود و از این راه ، محبت انسان به خدا را زنده می سازد آنگاه درخواست نیاز از او می کند .
خداوند هم می فرماید :
« فلیعبدوا رب هذا البیت ، الذی اطمعهم من جوع و ءامنهم من خوف »
مردم پروردگار این کعبه را بپرستند ، او را که از گرسنگی سیرشان کرد و از ترس ، اینشان نمود .
در آیه ای دیگر است ، پروردگارتان را بندگی کنید ، چون شما را آفرید .
3. فطرت
پرستش ، جزئی از وجود و کشش فطری انسان است . این روح پرستش ، که در انسان فطری است ، گاهی در مسیر صحیح قرار گرفته و انسان به « خدا پرستی » می رسد ، گاهی انسان در سایه جهل یا انحراف ، به پرستش سنگ و چوب و خورشید و گاو و پول و ماشین و همسر و پرستش طاغوت ها کشیده می شود .
انبیا ، برای ایجاد سن پرستش نیامده اند ، بلکه بعثت آنان ، برای هدایت این غریزه فطری به مسیر درست است .
علی می فرماید : « فبعث الله محمداً بالحق لیخرج عباده من عبادة الاوثان الی عبادته » خداوند محمد را به حق فرستاد ، تا بندگانش را از بت پرستی ، به خدا پرستی دعوت کند .
بیشتر آیات مربوط به عبادت در قرآن ، دعوت به توحید در عبادت می کند ، نه اصل عبادت . زیرا روح عبادت در انسان وجود دارد . مثل میل به غذا که در هر کودکی هست ، ولی اگر راهنمایی نشود ، به جای غذا ، خاک می خورد و لذت می برد !
اگر رهبری انبیاء نباشد ، مسیر این غریزه منحرف می شود و به جای خدا ، معبودهای دروغین و پوچ پرستیده می شود . آنگونه که در نبود حضرت موسی و غیبت چهل روزه اش ، مردم با اغواع سامری ، به پرستش گوساله طلایی سامری روی آوردند .
نقش عبادت
عبادت ، قرار دادن همه ابعاد زندگی در مسیر خواست و رضای الهی است . اینگونه رنگ خدایی زدن به کارها ، تاثیر مهمی در زندگی انسان دارد که به گونه ای از آنها اشاره می شود :
1. باقی ساختن فانی
انسان ، و همه تلاشهایش از بین رفتنی است ، اما آنچه برای رضای خدا انجام گیرد و متعلق به الله باشد ، به صورت ذخیره در می آید و باقی است . قرآن می فرماید :
« ما عندکم ینفد و ما عندالله باق »
آنچه نزد شماست پایان می پذیرد و آنچه نزد خداست ، ماندگار است .
و نیز : « کل شی هالک الا وجهه »
هر چیزی نابود می شود مگر آنچه وجهه و رنگ و روی الهی داشته باشد .
2. تبدیل مادیات به معنویات
اگر هدف در کارها خدا باشد و انسان بتواند نیت و انگیزه و جهت کارهایش را در مسیر خواست خدا قرار دهد و بنده او باشد ، حتی کارهای مادی از قبیل خوردن ، پوشیدن ، مسافرت ، دیدار ، کار روزانه ، خانه داری ، تحصیل ، همه و همه ، معنوی می شود . بر عکس ، گاهی مقدس ترین کارها ، اگر با هدف مادی و دنیوی انجام گیرد ، از ارزش می افتد . اولی نهایت استفاده است ، دومی نهایت زیان .
3. سازندگی فرد و جامعه
عبادت و توجه به خدا و پرستش او ، چون همچون با نادیده گرفتن هوس ها و تمایلات ، و تفاخر نداشتن نسبت به نژاد و لباس و زبان و زمین و شهر است و انس گرفتن با خدا و دل بستن به بی نهایت قدرت و کمال و تشکر از صاحب نعمت است ، این مسائل ، در ساختن فکر و زندگی فردی و اجتماعی مردم نقش دارد .
عبادت ، حرکت در مسیر مستقیم الهی است : « و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم »
عبادت ، بار نیست ، بلکه اهرم حرکت است : « واستعینوا بالصبر و الصلوة » از صبر و نماز کمک بگیرید .
عبادت ، هم انسان را به صورت فردی ، از بردگی هوس ها و گناهان و شیطان نجات می دهد ، و هم یک جامعه عابد ، را که خدا می پرستد ، از پرستش طاغوت ها و ستمگران و ابر قدرت ها آزاد می شود . اقبال لاهوری می گوید :
آدم از بی بصری بندگی آدم کرد
گوهری داشت ولی نذر قباد و جم کرد
یعنی از خوی غلامی ز سگان پست تر است
من ندیدم که سگی پیش سگی سر خم کرد
عبادت ، هم « فرد ساز » است و هم جامعه ساز ، فساد جوامع ، بیشتر از گرایش به عبودیت و پرستش غیر خدا سرچشمه و ریشه می گیرد .
آفات عبادت
شیطان ، این دشمن قسم خورده و دیرینه انسان ، که هکواره در کمین انسان است تا عبادتهایش را تباه و بی نتیجه سازد ، از این راهها برای فاسد کردن و باطل نمودن عبادت ما وارد می شود :
1. ریا
کسی که نه برای خدا ، بلکه برای جلب نظر مردم یا رسیدن به موقعیت و شهرت ، عبادت می کند ، او گرفتار دام شیطان است و عباداتش به هدر می رود .
این اخلال در عبادت ، توسط شیطان گاهی پیش از عمل هم ، در نیت پدید می آید و از «قصد قربت» باز می دارد .
2. عجب
شیطان انسان را در حین عبادت ، به خود پسندی و مهم دانستن عبادت ها می کشد ، و اگر کار ، با نام و برای خدا هم شروع شده باشد ، در نیمه راه ، شیطان آنرا تباه می سازد و انسان را به غرور دچار می سازد .
3. گناه
بی شک ، گناهان ، آثار خوب عبادات را از بین می برند . کشاورزی که پس از ماهها تلاش و زحمت در راه به ثمر رساندن مزرعه و باغ ، در اثر یک غفلت ، گرفتار آتش سوزی و حریق خرمن می شود ، رنجهایش هدر رفته است . گناهان آتشی در خرمن عبادات و اعمال ما هستند که آنها را بر باد می دهند .
خلاصه آنکه : شیطان ، یا جلوی ورود آب زلال را به جام دل انسان می گیرد یا پس از پر شدن این ظرف ، آنرا آلوده و فساد می سازد و یا «زیراب» آنرا کشیده ، آب ها را هدر می دهد .
امام سجاد در دعای «مکارم الاخلاق» از خداوند چنین می طلبد : «الهی عبدنی لک و لا تفسد عبادتی بالعجب ... اعزنی و لا تبتلینی بالکبر ... » خدایا ، مرا بنده خودت ساز ،ولی عبادتم را با عجب، فاسد مگردان ، مرا عزیر کن ولی به تکبر مبتلایم مساز .
صدقه هم نوعی عبادت مالی است ، به تعبیر قرآن ، با منت نهادن باطل و تباه می شود .
کاشتن نهال ، وقت چندانی نمی برد ، ولی به ثمر رساندن و مواظبت از سلامت آن و زدودن آفت ها دشوار است . گاهی گناهان یا حالات ناپسند روحی ، همه نیکی ها را بر باد می دهد .
در حدیث می خوانیم : « ان الحسد یاکل الحسنات کما تاکل النار الحطب » آنگونه که آتش هیزم را می خورد ، حسد هم حسنات را می خورد .
در روایتی آمده که : عابدی مغرور و فاسقی شرمنده ، هر دو وارد مسجد شدند ، فاسق ، به خاطر حالت توبه و پشیمانی ، دگرگون گشت و مومنی صالح شد ولی عابد به خاطر غرورش ، فاسق از کار در آمد .
عبادت های باطل
گفتیم که بندگی و اطاعت و عبادت ، تنها در برابر آفریدگار جهان شایسته و رواست و هر پرستشی نسبت به هر پدیده یا انسان و موجودات دیگر ، باطل است . این عبادت های ناروا ، بیشتر از راه جهالت ، یا دوری از راه هدایت انبیا پیش می آید .
خداوند متعال در قرآن ، ضمن اشاره به انواع عبادت های ناروا و باطل ، آنها را بی دلیل و بیهوده می خواند و با دلیل ، رد می کند . از این قبیل که :
اگر به خاطر یاری جستن از دیگران ، سراغ غیر خدا می روید ، بدانید که همه قدرت ها از آن خداست :«ان القوة لله جمیعاً» اگر در پی عزت یافتن هستید ، باز هم عزت برای خدا و در دست خداست : «فللّه العزة جمیعاً»
اگر برای تامین معاش و روزی هستید . معبود های باطل که مالک رزق شما نیستند :
« لا یملکون لکم رزقاً»
اگر به امید نفع یا ضرر ، توسط معبودهای دیگرید ، آنان توان سود رساندن یا دفع زیان ندارند : «ما لم یملک لکم ضرا و لا نفعاً»
اگر طاغوت ها را برتر از خود می دانید ، بدانید که آنها هم بندگانی همچون شمایند : «عباد امثالکم»
اگر پرستش بت ها ، روی تقلید از نیاکان است ، آنان خود در گمراهی بودند :
«أنتم و ءاباوکم فی ضلل مبین »
اگر فکر می کنید در قیامت ، به فریادتان می رسند ، بدانید که آنها پرستش های شما را نادیده گرفته و با شما دشمن می شوند : «سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضداً»
اینان بدون جهت و بی دلیل ، سراغ معبود های دیگر رفته اند و برهانی بر این پرستش را ندارند : « و بعبدون من دون الله ما لم ینزل به سلطناً »
هیچ چیز و هیچ کس جز خدا ، لایق پرستش نیست . زیرا این معبودهای باطل ، یا وجود خارجی ندارند و ساخته ذهن اند ، یا موجوداتی بی خاصیت و ناتوانند ، یا اگر کار آیی دارند ، موقت و محدود و همراه با منت ها و هوس ها و تحقیرهاست . پس در هر سه صورت ، شایسته نیستند که انسان ، طوق بندگی آنها را به گردن اندازد . انسان در برابر هیچ مخلوقی ، به قیمت نا فرمانی خداوند ، نباید اطاعت و پرستش و فرمانبرداری کند .
امام جواد (ع) می فرماید : « من اصغی الی ناطق فقد عبده»
هر کس به سخن کسی گوش دهد . او را پرستیده است !
پس اگر گوینده حق بگوید بنده حقیم و اگر باطل بگوید ، باطل را پرستیده ایم . و امام صادق (ع) در حدیثی فرموده است : « من اطاع مخلوقا فی معسیة الخالق فقد عبده» هر کس با اطاعت از مخلوقی ، خالق را نافرمانی کند ، آن مخلوق را پرستیده است .
پس عبادت باطل ، تنها به پرستش سنگ و چوب و خورشید و ستاره منحصر نیست . دل و جان سپردن به هرفکر و سخن و قدرت و حکومت غیر الهی ، عبادت ناروا است حتی پذیرش فرهنگ ضد الهی هم ، از عبادتهای باطل بشمار می رود .
توسعه عبادت
مومن خدا پرست ، باید به گسترش فرهنگ عبادت بپردازد و تنها به نماز و عبادت خود اکتفاء نکند ، بلکه دیگران را هم با خدا و پرستش ، آشنا کند .
توصیه به حق و وظیفه تبلیغ ، بر عهده هر مومن است ، خداوند ، بعد از ایمان و عمل و صالح ، انسان را به دعوت به حق و صبر فرا می خواند :
« و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر »
اگر ده نفر سیگاری وارد منطقه ای شوند ،در مدت کمی افراد زیادی را با دود آشنا می کنند ، چند نفر فاسد ، محله یا شهری را به فساد می کشند .
چرا نباید تعدادی اهل نماز و عبادت ، مردم را با خدا آشنا سازند و زمین و محیط را محل پرستش خدا کنند ؟ باید با تمام نیرو ، در خانه ، محله ، مدرسه ، اداره ، شهر و روستا به فکر توسعه اهداف الهی خود باشیم ودر این راه هرگونه توانایی خود را به کار گیریم .
نشان قبولی
قرآن ، ثمره نماز را ، بازداشتن از فحشاء و منکر می داند « ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر » و این خاصیت ، مغز و محتوای اصلی نماز و نشان قبولی اعمال و عبادات است ، هسته بی مغز ، رشد نمی کند و ثمر نمی دهد . نماز بدون باز داشتن از بدیها ، همان عبادت بی محتواست .
امام صادق (ع) در بیان این نشانه ، می فرماید : « من احب ان یعلم اقبلت صلاته ام لم تقبل ، فلینظر هل منعته صلاته عن الفحشاء والمنکر ؟ فبقدر ما ضعته قبلت منه »
هر کس دوست دارد بداند نمازش قبول شده یا نه ، ببیند که آیا نمازش او را از گناه و زشتی بازداشته یا نه ؟ پس به هر قدر که نمازش او را از گناه بازداشته ، به همان اندازه نمازش قبول شده است .
اهمیت نماز
جز آنچه از آیات و احادیث نقل شد ، رفتار اولیاء خدا نیز اهمیت و جایگاه آن را بیان می کند . نماز جزء برنامه انبیاء بوده است .
حضرت عیسی (ع) در گهواره می گوید : خداوند مرا تا زنده هستم به نماز و زکات سفارش کرده است : « و اوصنی بالصلوه و الزکوه ما و دمت حیا »
امام حسین (ع) حتی ظهر روز عاشورا در میدان مبارزه و در برابر تیرهای دشمن هم نماز را رها نکرد .
حضرت ابراهیم (ع) همسر و کودک خویش را در بیابانهای داغ مکه ، که آن هنگام هیچ آب و گیاهی نداشت ، مسکن داد وگفت : خدایا تا نماز به پا دارند : « انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع عند بیتک المحرم ربنا لیقیموا الصلوة »
پیشوایان معصوم ما ، هنگام نماز ، رنگ خود را می باختند و می فرمودند : وقت ادای امامت الهی و حضور در پیشگاه الهی است .
گرچه بعضی نماز را به طمع بهشت یا ترس از عذاب جهنم می خوانند ، اما امیر المومنین نماز را نه برای تجارت یا سپری از آتش ، بلکه به خاطر شایستگی خدا برای عبادت ، انجام می دهد .
برای اهتمام این برنامه سازنده ، اسلام به پدران و مادران سفارش کرده که اطفال خود را قبل از بلوغ ، مثلاً از سن هشت سالگی به هر نحو که می توانند وادار به نماز کنند و گاهی هم به خاطر بی اعتنایی شان ، از خود خشونت نشان می دهند .
آنکه اهل نماز است ، با مبدأ هستی مرتبط است . مثل خلبانی که با اتاق فرمان ارتباط دارد .
نماز سبب آمرزش گناهان و زدودن آثار لغزش هاست . قرآن ، پس از دستور به نماز ، می فرماید : «ان الحسنت یذهبن السیئات » نیکی ها ، بدی ها را از بین می برد .
ترک نماز
ترک نماز ، قطع رابطه کردن با آفریدگار هستی است و این در دنیا و آخرت ، عواقب تلخی دارد . در قیامت ، اهل بهشت از دوزخیان می پرسند : چه چیز شما را روانه جهنم کرد ؟ یکی از پاسخهایشان این است که ما پابند به نماز نبودیم : « لم نک من المصلین »
در جایی دیگر ، به نماز گزارانی که نسبت به نمازشان سهل انگار و بی اعتنا هستند و گاهی می خوانند و گاهی نمی خوانند می گوید : وای بر آنان : «فویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون »
رسول خدا (ص) فرموده است : « من ترک الصلاة متعمد افقد کفر» هر که از روی عمد و با توجه نماز را رها کند ، از اسلام خارج شده و کافر است .
و نیز فرموده است : « بین العبد و بین الکفر ترک الصلاة »
مرز میان اسلام و کفر ، چیزی بیش از رها کردن نماز نیست .
آداب نماز
رعایت نکاتی که به آداب نماز مربوط می شود ( همچون مسواک ، نظافت ، توجه به خدا و ... ) در کمال این عبادت موثر است .
اما باقر علیه السلام (ع) فرموده است : «علیک بالا قبال علی صلاتک فانما یحسب لک منها ما اقبلت علیه »
در نماز ، توجه به خدا داشته باش ، زیرا از نماز ، آن مقدار قبول می شود که با توجه خوانده شود . سپس حضرت می فرماید : هنگام نماز ، با دست و سر و صورت خود بازی مکن ، زیرا همه این کارها ، سبب نقص نماز می شود ، در حالت کسالت و خواب و سنگینی مشغول نماز مشو ، زیرا چنین نمازی ، از آن منافقان است ...
در حدیثی از پیامبر نقل شده :
« رکعتان من رجل ورع افضل من الف رکعة من مخلط » دو رکعت نماز انسان با تقوا ، برتر از هزار رکعت نماز فرد لاابالی است .
اما صادق (ع) می فرماید : هنگام نماز ، از دنیا و آنچه در آن است مأیوس شو و تمام توجه ات را به خدا قرار ده به یاد روزی باش که در برابر دادگاه عدل الهی قرار می گیری .
و نیز فرمود : گاهی پنجاه سال بر انسان می گذرد ولی خداوند ، حتی یک نماز او را نپذیرفته است .
و در حدیث می خوانیم : بعضی چنان در برابر خدا سبک سخن می گویند و نماز می خوانند که اگر با همسایشان حرف بزنند ، چواب آنها را نمی دهد .
از پیامبر خدا (ص) نقل شده که : « رکعتان بسواک افضل من سبعین رکعه بغیر سواک »
دو رکعت نماز کسی که مسواک کند ، از هفتاد رکعت بدون مسواک بهتر است .
طهارت
نمازگزار، باید برای انجام این عبادت ، کسب طهارت کند ، گاهی با .وضو یا غسل ، در شرایطی هم تیمم می کند وضو جزو ایمان است و به تعبیر امام باقر (ع) نماز بدون وضو ، نماز نیست : «لا صلاة الا بطهور» و در برخی روایات ، از وضو به عنوان «کلید ایمان» و «نصف ایمان» تعبیر شده است .
امام رضا (ع) بیان جالبی درباره وضو دارد و می فرماید :
1. « لان یکون العبد طاهرا اذا قام بین یدی الجبار عند مناجاته» وضو ، یک ادب در برابر خداست تابنده ، هنگام نماز ، وقتی در برابر خداوند می ایستد پاک باشد .
2. « نقیاً من الادناس والنجاسة » از آلودگی ها و پلیدی ، پاکیزه باشد .
3. « مع ما فیه من ذهاب الکسل و طرد النعاس» به علاوه ، در وضو از بین رفتن کسالت و طرد خواب آلودگی (و ایجاد نشاط) است .
4. « و تزکیة الفواد بین یدی الجبار» و دل و روح را آماده ایستادن در برابر پروردگار می سازد .
امام در این حدیث شریف ، به همه ابعاد جسمی و روحی وضو ، یعنی نظافت و پاکی و آمادگی روح و کسب نشاط عبادت و پدید آوردن زمینه معنوی عبادت اشاره فرموده است .
مرحوم فیض کاشانی می گوید :
یکباره برخاستن از مادیت و کوچ به معنویت مشکل است ، ولی وضو گرفتن ، انسان را کم کم آماده می سازد .
وضو در هر حال
نورانیت و صفای باطنی که در سایه وضو پدید می آید بسیار ارزشمند است از این رو ، در روایات ، تاکید شدهکه انسان همواره با وضو باشد ، وضو به نور تشبیه شده و خوابیدن با وضو همچون احیاء و شب زنده داری به حساب آمده است
برای ، تلاوت قرآن زیارت و بسیاری از کار های نیک و عبادی ، سفارش به داشتن وضو شده است .
بدون وضو ، دست زدن به آیات قرآن و نامهای خدا و پیامبر و اءمه(ع) ممنوع است
حتی اگر نام خدا به صورتهای مختلف و آرم نهادها و مؤسسات در آید ،( مثل آرم جمهوری اسلامی ) همین حکم را دارد .
وضو ، بمنزله اجازه ورود به حضور پروردگار است و برای قسمتهای مختلف آن هم دعاهای خاصی در کتب بیان شده است . مسائل وضو بسیار است که در این مجموعه نمی گنجد .ولی نا گفته نماند که مصرف آب در وضو ، اگر به حد اسراف برسد حرام است . رسول خدا فوموده است : « الوضوء مد والغسل صاع و ساتی اقوام یستقلون ذلک فاولئک علی خلاف سنتی »
برای وضو ده سیر آب و برای غسل ، سه کیلو آب کافی است . ولی افرادی در آینده می آیند که این مقدار را کم می شمارند و آب زیاد مصرف خواهند کرد که آنها بر خلاف راه من می روند .
طهارت برای نماز مراحلی دارد :
1. طهارت ظاهر از نجاسات و آلودگی ها
2. طهارت اعضاء از گناهان و جرائم
3. طهارت روح از مفاسد اخلاقی . آنگونه که در دعاهایم می خوانیم :
« الهی طهر قلبی من الشرک» خدایا دلم را از شرک ، پاک ساز . وقتی در نماز ، لازم باشد که لباس و بدن از آلودگی ها پاک باشد ، آیا لازم تر آن نیست که دل و جان ، از کبر و ریا و حسد و کینه هم پاک باشد ؟ و آیا دو گانگی ظاهر از باطن ، نوعی نفاق نیست ؟
غسل
گاهی برای کسب طهارت ، باید غسل کرد . از جمله موارد آن جنابت است و باید طبق دستوری که مراجع تقلید در کتاب های توضیح المسائل خود بیان کرده اند ، تمام بدن شستشو داده شود . بعضی احادیث می رساند در جنابت ، همه اندام انسان تحریک می شود ، « من تحت کل شعر ...» و شاید به همین خاطر باشد که در غسل باید همه بدن شسته شود . شاید این احادیث ، اشاره به فعالیت اعصاب سمپاتیک در هنگام جنابت باشد که این اعصاب در تمام بدن وجود دارد و فعالیت می کند .
تیمم
وقتی آب برای وضو یا غسل نبود ، یا وقت برای وضو یا غسل کم بود ، یا مصرف آب برای سلامتی انسان ضرر داشت ، یا قیمت آب ، در حد غیر قابل تحملی گران بود ، یا آب را برای آشامیدن و حفظ جان لازم داشتیم ، در این گونه موارد باید تیمم کرد . یعنی طبق دستوری که در رساله ها آمده ، دست ها را بر خاک پاک زد و بر پیشانی و پشت دست ها کشید . آن هم خاکی که پاک و بهداشتی باشد ، نه از هر خاک آلوده ای ! در حدیثی می خوانیم که حضرت علی از تیمم کردن بر خاکهای کنار کوچه ها ( که معمولاً آلوده است ) نهی فرمود
اذان
گفتن اذان و اقامه از کارهای پیش از نماز و زمینه ساز توجه بیشتر به خداوند در نماز است .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 53 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله اسرار نماز