مقدمه :
مدت یک قرن است که غرب تحقیقات دامنه دار و عمیقى پیرامون روان شناسى کودک به انجام رسانده است که به واقع, نتایج چشمگیرى از آن پژوهش ها به دست آمده است; هرچند به بسیارى از پژوهش هاى آنان نمى توان به دیده اطمینان کامل نگریست. تا این زمان همچنان پیروان ژان پیاژه (زیست شناس, فیلسوف و روان شناس سوئیسى, متوفاى 1980 م.), اسکینر, باندورا, کلارک هال, اریکسون و هاینزوانر, با یکدیگر نسبت به عقاید استادان خود اختلاف عقیده دارند. جمعى کودک را بزرگسالى کوچک (به تعبیر آنان: مینیاتور بزرگسال) و بعضى او را کاملا متمایز با بزرگسال تعریف مى کنند. عده اى او را متمایل به بدى, و برخى او را پاک سرشت مى دانند.(1)
درباره تربیت, تغذیه, رشد, عادت ها و رفتارهاى کودک نیز نظریات متفاوت و متناقض بسیارى میان پژوهشگران وجود دارد که به واقع آدمى گاه در انتخاب نظریه درست میان آنان سرگردان مى شود. انبوه نتایج علمى که امروزیان بدان دست یافته اند در سایه آزمایش هاى سالیان متمادى, استفاده از فن آورى و استمداد از تجربیات گذشتگان است; با این حال پیوسته طرح ها و نظریات جدیدى به دست مىآید که گاه به طور کامل, ناقض نظریات گذشته است. اما در صدها سال پیش که هیچ یک از این زمینه ها و امکانات پژوهشى وجود نداشته است, از سوى حضرت محمد امین(ص) نسبت به کودکان, گفتارها و رفتارهایى مشاهده شده است که امروزیان در ژرفاى آن درمانده شده اند و فهم عمیقى از آن به دست نیاورده اند. معجزه حضرت محمد امین(ص) تنها آیات قرآن نبود. گفتار و رفتارش, همه معجزه بود. چه آن که معجزه پدیده اى است که بشر از ارائه نمونه آن ناتوان باشد.
در عقاید امروزیان متمدن و متفکر[؟] چنین آمده است که: اگر کودکان, وحشى و پرخاشگرند باید آنان را رام و مطیع گردانید. زیرا آنان ماهیت حیوانى دارند و غرایز نقش اساسى در انگیزش رفتارشان دارد.(2)
این در حالى است که ما بارها این جمله را از سخنان رسول اکرم(ص) شنیده یا خوانده ایم که: پنج چیز است که تا آستان مرگ آن ها را ترک نمى کنم; یکى از آنها سلام کردن به کودکان است.(3)
به راستى, ژرفاى مفهوم این جمله را کدام متفکر روان شناس درک مى کند؟ در افکار خردسالان چه مى گذرد که حضرت امام صادق(ع) در پى نقل آنچه از رسول خدا(ص) فرا گرفته, مى فرماید: احبوا الصبیان و ارحموهم و اذا وعدتموهم ففولهم فانهم لایرون الا انکم ترزقونهم; به کودکان محبت بورزید و مورد شفقت شان قرار دهید و هرگاه به آنان وعده اى دادید, وفا کنید. زیرا آن ها شما را روزى دهنده خود مى دانند.(4) در این رفتار رسول خدا(ص) چه حکمتى نهفته بوده است که همه روزه که صبحگاه از خواب بر مى خاست, دست محبت به سر فرزندان خود مى کشید!(5)
در این نوشتار به طور گزیده به تشریح پاره اى از گفتارها و رفتارهاى حضرت محمد(ص) درباره کودکان مى پردازیم.
نامطمئن بودن نظریات رایج کنونى و سرمشق بودن رفتار پیامبر(ص) براى ماـ به تصریح آیه قرآن ـ(6) ما را بر آن مى دارد که به فرموده ها و کردار حضرت رسول اکرم(ص) عمیق تر بنگریم و به واقع اعتقاد داشته باشیم که آنچه او به جاى آورده ـ به فرض درستى روایت ـ فراتر از اکتشافات علمى امروزیان است. کوچک ترین عمل او در پى ارائه معیارى است که براى معاصران وى ناشناخته ماند و برخى تا این زمان نیز ناشناخته باقى مانده است. از آن نمونه, در جمله اى ساده از آن بزرگوار مى خوانیم:
((اکرموا اولادکم و احسنوا آدابکم;(7) فرزندانتان را گرامى بدارید و با آداب و روش پسندیده با آنان رفتار کنید.))
در نظر سطحى, این فرموده تنها سفارش به احترام کودکان و رفتار صحیح با آنان است. اما این که چه رفتارى در شإن کودک نیست تا از آن پرهیز شود, و چه روشى نادرست است تا نسبت به وى انجام نگیرد جاى گفتگو است. آیا والدین و مربیان براى یافتن پاسخ صحیح این دو پرسش, خود نباید پیش تر پیرامون تربیت کودک آگاهى هایى به دست آورند؟ پدر و مادرى که با آداب و روش صحیح زندگى ناآشنایند چگونه مى توانند فرزندشان را با آداب درست تربیت کنند؟! آیا بوسیدن کودکان ـ دختر یا پسرـ تا چه سنى روا است؟ آیا بلند شدن در برابر بچه هاى کم سن بجا است یا نابجا؟ آیا تنبیه و کتک آنان تا چه میزان سفارش مى شود؟ تفاوت گذارى میان آنان تا چه اندازه صحیح یا ناصحیح است؟ بازى کودک و ((بازى با کودک)) چه لزوم و فایده اى دارد؟
بنابراین, سفارش به گرامیداشت کودک, تإکید بر تإسیس بنیادى است که به خانواده ها آموزش دهد چگونه با فرزندانشان رفتار کنند. خانواده و مجالس خانوادگى, آموزش و پرورش, صدا و سیما و مراکز فرهنگى, هر یک بنیادى است که باید بدین مهم توجه کند.
از طرف دیگر باید مشخص شود که بى احترامى به کودک و ترک آموزش وى چه پیامدهایى دارد! اگر اطرافیانش با آداب و روش درست با او برخورد نکنند چه پیش خواهد آمد؟ کودک در هر حال بزرگ خواهد شد. اگر او در بزرگسالى دریابد که بسیارى از رفتارهاى بزرگسالان با وى در کودکى, ناصحیح بوده است, نسبت به آنان چگونه خواهد اندیشید؟ آیا والدین چنین کودکى اکنون در بزرگسالى این کودک مى توانند امیدوار باشند که وى آراى امروز آنان را بپذیرد و بدان عمل کند؟ چگونه بسیارى از والدین بدین امر توجه ندارند که یکى از علت هاى تمرد نوجوانان و جوانان, پى بردن آنان به اشتباه روش پدر و مادر در کودکى ایشان است!
به هر تحلیل, توجه رسول خدا(ص) به دنیاى کودکان را در چندین جنبه مى توان جستجو کرد:
1. کوشش براى تولد فرزندان سالم
برخلاف عقیده بسیارى از نظریه پردازان که تربیت کودک را از شش ماهگى یا دو سالگى به بعد نتیجه بخش مى دانند, تعالیم رسول خدا(ص) زمانى پیشتر از این را در تربیت کودک موثر یاد مى کند. نوزاد بیشتر صفات خوب و بد را از طریق ژن از پدر و مادر به ارث مى برد. بنابراین, تربیت او نه از دوران حمل که پیش از ازدواج آغاز مى شود. دختر و پسرى که پیش از ازدواج به اصول اخلاقى و دینى پایبند نباشند بسیار دشوار مى توان امید داشت که فرزند آنان درستکار تربیت شود. البته سهم محیط تربیتى و عوامل و استثنائات روزگار را نادیده نمى انگاریم.
اگر تربیت کودک از شش ماهگى یا دو سالگى آغاز مى شود, این دستور رسول اکرم(ص) چه مفهومى مى یابد که مى فرماید: هر کس صاحب فرزندى شد در گوش راست کودکش اذان و در گوش چپ او اقامه بگوید تا از شر شیطان در امان باشد. امیرمومنان على(ع) مى فرماید: زمانى که دو پسرم حسن و حسین[ (علیهماالسلام]( تولد یافتند, آن حضرت همین عمل را انجام داد و دستور فرمود تا در گوش آن ها سوره حمد و آیه الکرسى و آیه هاى سوره حشر و سوره اخلاص و ناس و فلق را بخوانند.(8)
اگر کودک دو ماهه استعداد تربیت و پذیرش ندارد و مشاهدات و شنیده هاى او در درونش تإثیر نمى نهد به چه سبب رسول خدا(ص) مى فرماید: هرگز مبادا که کودکى در گهواره نظاره گر رفتار زناشویى زن و مرد باشد.(9) اگر در چنین موقعیت صداى زن و مرد را بشنود به راه رستگارى[ و پاکى و خیر] قدم نمى نهد.(10)
به راستى, آیا سلامتى مادر در دوران حمل, تغذیه, ترس و نگرانى ها و نیز اعتیاد وى بر سلامتى روحى نوزاد اثر نمى گذارد؟! آنگاه چگونه مى توان نوزاد ناسالم را درست تربیت کرد؟!
امام باقر(ع) مى فرماید: در عصر رسول خدا(ص) مردى از انصار[ در مدینه] به آن حضرت شکایت کرد که: همسرم دختر عموى من است و خانواده و اجداد ما همه سفید پوست هستیم و اینک او فرزندى به دنیا آورده که سیاه پوست و شبیه سیاهان حبشى است.
رسول خدا(ص) اندکى تإمل کرد و سپس از زن توضیح خواست. زن به پاکى خود سوگند یاد کرد. پیامبر فرمود: بین هر انسان تا حضرت آدم(ع) 99 عرق (پیوند, ژن, ریشه) وجود دارد که در ساختمان فرزند فعالیت مى کنند... فرزند شبیه یکى از آن ها مى شود.. . این نوزاد سیاه پوست شبیه یکى از اجداد دور شماست. کودک را بگیر که فرزند خود تو است.(11)
هنگامى که نوزاد رنگ پوست خود را به وسیله ژن از اجدادش به ارث ببرد, آیا صفات خوب یا بد به همین وسیله از آنان به وى سرایت نمى کند؟!
آن حضرت در همین باره فرموده است: انظر فى اى شىء تضع ولدک فان العرق دساس;(12) خوب بنگر که نطفه خود را در چه جایگاهى جاى مى دهى. زیرا ریشه ها[ و ژن آدمى] به طور پنهان تإثیر گذار است[ .و از طریق آن, اخلاق اجداد به فرزندان منتقل مى شود [ .
نیز در جاى دیگر فرمود:الشقى شقى فى بطن امه و السعید سعید فى بطن امه; (13) بدبخت در شکم مادر بدبخت مى شود و سعادت مند در شکم مادر چنین مى شود.
در روایتى دیگر آن حضرت به نقش برادر (دایى فرزندان) در تربیت فرزند اشاره مى کند و مى فرماید: اختاروا لنطفکم فان الخال احد الضجیعین;(14( همسر[ شایسته] براى نطفه هاى خود انتخاب کنید. زیرا دایى یکى از دو ستون[ مهم تشکیل دهنده] نوزادتان است.
و نیز فرموده است: از ازدواج با زنان زیبارویى که در خانواده بد پرورش یافته اند, بپرهیزید.((15((
2. توجه به سلامت جسمى و روحى مادر
فرزندان ما ـ به ویژه دختران ـ بیشتر اوقات خود را در کنار مادر سپرى مى کنند و از تعلیمات او چیزها مىآموزند. بر این اساس, آنان که دغدغه تربیت فرزند دارند نخست باید به تربیت همسر بپردازند. دختران و زنان نیز تإثیرپذیرتر از پسران و مردان اند. بنابراین در آستانه زندگى, مرد باید مهم ترین همت خود را آموزش و تربیت همسرش قرار دهد. زمانى که مادر خانواده درست آموزش ببیند و تربیت شود, تربیت فرزندان او با سهولت انجام مى پذیرد. چنان که اگر مادر نکوهیده خوى باشد, تربیت فرزند خیلى دشوار است. زیرا او اولین آموزگار کودک شماست.
رسول خدا(ص) در این باره فرموده است: ((ایاکم و تزویج الحمقإ, فان صحبتها بلإ و ولدها ضیاع;(16)از ازدواج با زنان کودن بپرهیزید که همنشینى آن ها[ نوعى] بلا و فرزندشان تباه است((
پس از انتخاب همسر شایسته و توجه به آموزش و تربیت او, مهم ترین وظیفه, ایجاد محیط روانى سالم در خانه است. این نخستین ابزار هر طرح تربیتى موفق است. هر که دلسوز فرزند خود است پیش از هر کار باید بکوشد تا حد امکان فضاى خانه آکنده از آرامش و مهرورزى شود. تا زمانى که کودک شما خود را در چنین فضایى نبیند زمینه اى براى شکوفایى استعدادهاى خود نمى یابد و بیشتر توان او صرف مبارزه با ترس و اضطراب ها و مقابله با عوامل رنجآور زندگى مى گردد. هر چه محیط آنان صمیمى تر و درسآموزتر و روان ایشان مطمئن تر و بى هراس تر باشد, آموزش و تربیت آن ها هموارتر و آموختن هایشان از محیط بیشتر و پایدارتر است.
حضرت محمد(ص) در این باره فرموده است: ((حق الولد على والده... ان یسفره امه.. .;(17(
حق فرزند بر پدر این است که[ پدر] مادر را احترام کند((
زمانى که فرزند, مادر را در نگاه پدر محترم ببیند, احساس امنیت و آرامش مى کنند.
مادرى که در خانه از احترام پدر محروم باشد, نخواهد توانست نقش مادرى خود را به درستى ایفا نماید.
3. پیشگیرى بهتر از درمان
اصل نامبرده در روان شناسى تربیتى جایگاهى ویژه دارد و کوشش مى شود تا پیش از پدید آمدن ناهنجارىهاى رفتارى, عوامل پدید آورنده آن شناسایى و پیشگیرى شود.
از طرفى امروزه والدین از بسیارى از رفتارهاى فرزندان خود ناخشنودند و امید دارند که کسى از راه برسد و فرزندشان را به حقوق والدین آشنا کند, حال آن که گاه کوتاهى خود والدین سبب بروز چنین مشکلى است. زیرا در تربیت و پرورش آنان سهل انگارى نموده اند. رسول خدا(ص) در همین باره فرموده است: ((رحم الله من اعان ولده على بره;(18) خداى رحمت کند کسى که فرزند خود را به نیک رفتارى کمک کند((
از آن حضرت پرسیدند, چگونه؟ فرمود:
1. آنچه کودک در توان داشته و انجام داده, از او بپذیرند.
2. آنچه انجام آن در توانش نیست, از او نخواهند.
3. او را به گناه و طغیان وادار نسازند.
4. به او دروغ نگویند. رفتار نابخردانه[ نسبت به وى و در مقابل او] انجام ندهند.
به واقع هر یک از ما دوست داریم فرزندانمان نسبت به ما چگونه رفتار کنند؟ با خود بیندیشیم که اگر ما خویشتن را براى نیل بدین منظور کمک نکنیم, دیگران چگونه و تا چه میزان خواهند توانست ما را در این هدف مدد رسانند! پس همان بهتر که فهرست همه انتظاراتمان را نسبت به فرزندانمان یاد داشت کنیم و آن گاه بیندیشیم که براى موفقیت فرزند در این برنامه, خود ما چه وظایفى بر عهده داریم.
چندى پیش, دوستى از فرزندانش سخت گله مند بود که آن ها بیشتر اوقات روزانه یشان را به تماشاى تلویزیون مى گذرانند. به وى گفتم: کمى به جاى گله از آن ها خود را نکوهش کن. چون غیبت طولانى شما و همسرت از محیط خانه, سبب دلتنگى آن ها را فراهم مىآورد. آن ها براى رفع این دلتنگى به تماشاى تلویزیون پناه مىآورند و زمانى که بدین روش عادت کردند, دیگر در وقت حضور شما نیز نمى توانند از عادات خود دور شوند.
4. درمان روحى با اعطاى شخصیت
احساس ضعف شخصیت, نه فقط بزرگسالان را رنج مى دهد و به ناهنجارى رفتارى وا مى دارد, کودکان را نیز دچار مشکل مى کند. بعضى مى پندارند چون کودک پیکرى کوچک تر از بزرگسالان دارد, شخصیت خود را هم کوچک مى پندارد; حال آنکه چنین نیست و چه بسا بى توجهى به شخصیت کودکان زیانبارتر از بى توجهى به شخصیت بزرگسالان باشد. زیرا احساس ضعف شخصیت در کودکى سبب بروز رفتارهاى ناصواب و ویرانگر در بزرگسالى است. به همین سبب است که امام هادى(ع) فرموده است: از شر آن که خود را حقیر و بى مقدار بپندارد, در امان مباش.(19(
از رفتارهاى متداول حضرت رسول اکرم(ص) در مقابل فرزندش فاطمه(س) و نیز نوه هاى عزیزش امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام), احترام وصف نشدنى و برخاستن در مقابل آنان است. شیعه و سنى نقل نموده اند که آن جناب پیوسته با حضور دختر خردسالش, تمام قامت در برابرش مى ایستاد و احترامش مى کرد.(20(
گاه به احترام و نیز مراعات خردسالى نوادگانش, سجده نماز را طولانى مى ساخت یا براى بر آوردن حاجت آنان, نماز را با سرعت به پایان مى برد. هر روز صبح بر سر فرزندان و نوادگانش دست نوازش مى کشید و مهربانى و عطوفت نسبت به کودکان, خوى همیشگى آن حضرت بود.(21(
با این همه, در بزرگداشت شخصیت کودکان باید همواره توجه داشت که این امر براى ارضاى حس شخصیت طلبى آنان است. بدین سبب باید در انجام آن به شیوه اى گام برداشت که زمینه غرور و نازپرورى کودکان فراهم نشود و این امر زمانى است که ما همه شیوه هاى تربیتى را همگام عمل کنیم; چنان که رسول خدا(ص) عمل مى کرد.
توجه به بهداشت روانى کودکان
در مباحث روان شناسى عمومى, در بخش ((یادگیرى, حافظه و فراموشى)) به عوامل تإثیرگذار بر رشد بدن و حافظه پرداخته مى شود و یادآورى مى کنند که یکى از مهم ترین عوامل اختلال در حواس و حافظه کودکان و مانع جدى از رشد استعدادهاى آنان, و بلکه عامل عقب ماندگى ذهنى, محرومیت از بهداشت روانى است. کودک به هر علت آرامش روان خود را از دست دهد, بخشى از فعالیت هاى مغز وى که تنظیم کننده رشد ذهنى اوست مختل و آینده وى دچار مخاطره مى شود. مشکلات خانوادگى, فقر, بد رفتارى والدین با یکدیگر و با فرزندان, خشونت, تإکید بى اندازه بر رعایت نظم و مقررات و ترس هاى موهوم, همه عواملى است که روان کودک را نابسامان مى نماید.
اگر رسول خدا(ص) هر صبحگاه که از خواب بر مى خیزد و دست نوازش بر سر فرزندان و نوادگانش مى کشد, این رفتار از هر هدیه براى کودک مناسب تر است و ما به درستى نمى توانیم تإثیر عمیق این رفتار ساده را لمس کنیم. کودکى که در آغاز صبح از چنین نوازشى بهره مند شود احساس آرامش, امنیت, پذیرفتگى, امید و شادى مى کند. اطمینان مى یابد که وجودش در خانه زاید نیست. جایگاهش نزد والدین شناخته شده و محفوظ و مورد توجه است.
روان شناسان معتقدند بهره مندى از محبت والدین در ماه هاى آغاز طفولیت و آغاز هر روز, از مهم ترین عوامل تإثیرگذار بر تإمین بهداشت روانى کودک است. کودکى که از مهر و محبت مادر و پدر برخوردار است, نگرش مطلوبى نسبت به خود مى یابد و روابط سالم تر و پذیرفته ترى با دیگران برقرار مى کند.(22) و ترس هاى موهوم و بى پایه را که مانع شکوفایى استعدادهاى او ست, از وى دور مى سازد.
6. مهرورزى, مهم ترین ابزار تربیت
زمانى که آهن, نرم و گداخته شود به هر صورت که بخواهیم شکل مى پذیرد. ((مهر ورزى)) به افرادـ به ویژه کودکان ـ همان حرارتى است که افراد را نرم, تسلیم و گوش به فرمان مى سازد.
تربیت نوعى کوشش براى نفوذ در ناخود آگاه افراد است. رنج و اندوه ها, آرزوها, شکست ها و گفته هاى ناگفته پیوسته در ضمیر ناخودآگاه جاى مى گیرند. پیرامون این ضمیر, مإمورانى آماده به خدمت وجود دارند که مانع از نفوذ دیگران بدان مى شوند. از طرفى تا فردى به درون آن راه نیابد نمى تواند به اسرار آن پى ببرد و راه حلى براى مشکل آن ارائه کند.
پدر و مادرى که ابزار نفوذ به ناخودآگاه فرزندان خود را نشناخته و شیوه ورود به آن را ندانند هیچ گاه نخواهند توانست ارتباط صمیمى با ایشان برقرار سازند; دردهایشان را بشناسند و درمان کند.
))مهرورزى به کودک)) از مهم ترین ابزار نفوذ به ضمیر ناخودآگاه اوست. زمانى که فردى به کودک محبت و مهربانى مى کند, قلب او را در اختیار مى گیرد و آرام آرام مى تواند از رنج هایش آگاه شود و راه درمانش را شناسایى و دنبال نماید.
امیرمومنان على(ع) مى فرماید: از همان کودکى, پیامبر خدا(ص) مرا از پدرم برگرفت و من شریک آب و نان او شدم و پیوسته مونس و همسخن وى بودم.... او مرا در کنار خود مى نشانید و بر سینه خویش جاى مى داد و در بسترش[ کنار خود] مى خوابانید, به طورى که تنم را به تن خویش مى چسباند و بوى خوش خود را به مشامم مى رساند. (23(
من پیوسته در پى او روان بودم, مانند بچه در پى مادر. هر روز براى من از اخلاق خود نمونه اى آشکار مى ساخت و مرا به پیروى از آن وامى داشت. در سال[چند روزى را] در غار حرا خلوت مى گزید. من او را مى دیدم و جز من کسى او را نمى دید....او مرا از کودکى در دامن خود پروراند و... هزینه زندگى مرا بر عهده گرفت. در هر صبح و شام یک نشست خصوصى با او داشتم که در آن احدى جز من و او شرکت نمى کرد. در این اوقات, من با او بودم و هر جا که او مى رفت و از هر درى که سخن مى گفت, من با او همراه و هماهنگ بودم.(24)
نیز در همین باره مى نویسند: زمانى که رسول خدا(ص) کودکان انصار را مى دید بر سر آنان دست مى کشید و به آنان سلام مى کرد و دعایشان مى فرمود.(25) روزى پیامبر(ص) از راهى مى گذشت که کودکان بازى مى کردند. چون نگاهش به یکى از آن ها افتاد نزد او نشست و پیشانى او را بوسید و به وى محبت نمود...و فرمود: روزى دیدم این کودک با فرزندم حسین بازى مى کند و خاک هاى زیر پاى حسین را برمى دارد و به صورت خود مى مالد. چون او از دوستان حسین است من هم او را دوست دارم.(26(
گاه مى شد کودکى را نزد آن حضرت مىآوردند و او در دامن حضرت, خود را خیس مى کرد. اطرافیان با پرخاش به کودک مى کوشیدند از کار او جلوگیرى کنند و وى را از دامن رسول خدا(ص) جدا سازند, که آن حضرت آنان را از این کار باز مى داشت و مى فرمود: با تندى از ادرار کردن کودک جلوگیرى نکنید. سپس کودک را به حال خود رها مى کرد تا حاجتش برآورده شود. آنگاه خود مى رفت و لباسش را تطهیر مى کرد.(27(
روزى آن حضرت با گروهى از مردم نماز جماعت مى خواند. در هنگام سجده, حسین(ع) که کودکى خردسال بود, بر پشت رسول خدا(ص) مى نشست و پاهایش را حرکت مى داد. وقتى پیامبر(ص) سر از سجده بر مى داشت او را مى گرفت و کنار خود روى زمین مى گذاشت و در سجده دیگر این رفتار حسین(ع) و آن حضرت تکرار مى شد. فردى یهودى که شاهد این صحنه بود پس از نماز به رسول خدا(ص) گفت: با کودکان خود طورى رفتار مى کنید که ما هرگز رفتار نکرده ایم. حضرت فرمود: اگر شما به خدا و فرستاده او ایمان داشتید با کودکان خود مهربان بودید.
آن مرد پس از مشاهده آن رفتار و شنیدن این سخن, مسلمان شد.(28(
7. مفهوم دیگر بوسیدن
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 27 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله اخلاق پیامبر