1- اعتماد به نفس اساس تمام موفقیتها و کامیابی های بزرگ است .
2- افراد معمولی امید و آرزو دارند ولی افراد جسور و خود ساخته ، هدف و برنامه .
3- آرزوهای بزرگ در سر بپروران تنها آرزهای بزرگ هستند که قدرت دارتد تو را به فکر کردن و الهام گرفتن و ادارند .
4- افرادی که اعتماد به نفس دارند خودشان را با دیگران مقایسه نمی کنند آنها تنها خودشان را با بهترین افرادی که می توانند باشد مقایسه می کننند .
1- رفتار و نگرش مثبت نسبت به خودتان یکی از روش های بزرگ ایجاد اعتماد به نفس است .
2- لازم نیست با آن چه که هستی فرق داشته باشی فقط لازم است بیشتر از شخصی اشی که قبلاً بوده ای .
1- اعتماد به نفس در بیرون با زندگی صادقانه در درون آغاز می شود .
2- طوری زندگی کن که احترام افرادی را که محترم می شماری به دست آوری وحفظ کنی .
3- پای بندی و تعهد به یک هدف واحد بینان گذار اعتماد به نفس شماست .
برای برداشتن اعتماد به نفس بالا لازم است که همیشه زندگی کردن با ارزش بالاتر رابه ارزش پایین ترجیح دهی
مقدمه
اعتماد به نفس با احساس ارزشمند بودن احساسی شکننده و قابل نوسان است که از یک روزبه روز دیگر در تغییراست . از خلال دهها سال مطالعات روانشناسی در می یابیم که اعتماد به نفس با درس گرفتن از اشتباها و تکیه بر نقاط قوت شکل می گیرد .
نکته در خور توجه اینکه می توان اعتماد به نفس خود را تقویت کرد و از آن در راه پیشرفت استفاده کرد .
در واقع «اعتماد به نفس » قانون طلایی روانشناسی برای غلبهبر انواع مشکلات و دستیابی به پیشرفت و بهرورزی در زندگی است .
اعتماد به نفس چیزی فراتر از یک مؤلفه یا خصیصه شخصیت و وجود آدمی است . عنصری غالب که در هر فکر ،آرزو، خیال یا رفتاری جلوه گر می شود و نوع ارتباط ما را با اشخاص و دنیای پیرامون شکل می دهد .
کودکان و حتی همه ی آنهایی که اعتماد به نفس ندارند از معاشرت با دیگران پرهیز می کنند و گمان دارند در این زمینه دچار ضرر و زیان خواهند شد . وقتی هم معاشرتی دست دهد جرأت و اعتمادی ندارند تا استقلال رأی و نظر خود را حفظ کنند ، روحیه متزلزل شان آنها را وادار به تبعیت و تسلیم در برابر دیگران خواهند کرد ، امری که معلوم نیست همیشه به سود آنان باشد .
این افراد دوست ندارند در میان جمع حاضر شوند از آن جهت که مبادا نقاط ضعف شان علنی گردد و بی اهمیتی شان بر ملا و آشکار گردد . به دیگران بی اعتمادند و به صداقت و صفای هیچکس اعتماد ندارند . ز مورد سئوال قرار گرفتن می گریزند ، مزاحم والدینند ، در همه کارها به آنان مراجعه می کنند ، استقلال رأی و رفتار ندارند ؛ می خواهند دیگران روع کنند و آنها دنباله رو باشند ، جرأتشان مرده و پیشروی شان ملاحضه کارانه و کند است .
مبحث " اعتماد به نفس "یکی از مباحث پیچیده است که در رابطه با انسان ها می توان در مورد آن سخنان بسیاری گفت .
اعتماد به نفس یعنی این که شما احساسات ، عقاید و افکار خود را باور داشته باشید و بتوانید بدون نگرانی از عدم موفقیت با تحقیقر و سرزنش دیگران ، آنها را بیان کنید یا به مرحله اجرا درآورید .
از آن جا که ما انسانها ، موجوداتی اجتماعی هستیم ، برقراری ارتباط نیازی ضروری در زندگی ما به شمار می رود ؛ اما گاه پاره ای از اندیشه های نادرست که در جان ما ریشه دواتده و اعتماد به نفس ما را پایین آورده است ، مانع ورود فعالانه ی ما به عرصه ی اجتماع می گردد . به عنوان مثال اگر شما فکر می کنید کع تنها درصورتی ارزشمندید که هیچ اشتباهی نداشته باید و هیچ کسی را ناراحت نکرده باشید ، خواه ناخواه از بیم آن که مورد انتقاد دیگران قرار بگیرید ، از درگیر شدن با مسائل اجتماعی پرهیز خواهید کرد .
هیچ از یک ما نمی باید خود را صرفاً در ارتباط با دیگران تعریف کند . کسانی که فقط وقتی دیگران از آنان تمجید کنند ، نسبت به خود احساس مثبت پیدا می کنند و در غیر این صورت دچار غم و یأس می شوند ، بی تردید اعتماد به نفس قابل قبولی ندارند . در این افراد حتی نشانه های برجسته ی اعتمادبه نفس از جمله : روابط اجتماعی گسترده ، پر حرفی ، توان خیره شدن در چشمان مخاطب ، بلند کردن صدا و مواردی از این دست نیز تنها پرده هایی برای پوشاندن نقاط ضعف ، هستند . این گروه همیشه باحالتی حق به جانب ، دیگران را بی فرهنگ ، ضعیف و کم ارزش قلمداد می کنند .
کمبود اعتماد به نفس ، علاوه بر مشکلاتی که در روابط اجتماعی ما فراهم می آورد ، به بسیاری از آسیب های شخصی ، روانی وعصبی ، از جمله : اظطراب ، افسردگی و ..... نیز دامن می زند .
اعتماد به نفس دیدگاهی است که به فرد اجازه میدهد تا از خود تصویری مثبت و واقعی داشته باشند . افاد با اعتماد به نفس به تواناییهایشان اعتماد میکنند ، به طور کلی حس میکنند که برزندگیشان کنترل داند ، و باور دارند که در یک طیف منطقی قادر به انجام کارهایی که میخواهند و برنامه ریزی میکنند هستند . داشتن اعتماد به نفس به این معنی نیست که فرد قادر به انجام همه کاری هست . افراد با اعتماد به نفس انتظارات واقع گرایانه دارند . حتی وقتی که بعضی از انتظارات واقع گرایانه دارند . حتی وقتی که بعضی از انتظاراتشان برآورده نمیشود دیدگاه مثبتشان را حفظ میکنند و خودشان را قبول دارند .
آنهایی که اعتماد به نفس کمتری دارند برای اینکه در مورد خودشان احساس خوبی داشته باشند به مقدار زیادی به تایید دیگران وابسته هستند . آنها معمولا از ریسک کردن اجتناب میکنند به خاطر اینکه از شکست میترسند . معمولا انتظار موفق شدن ندارند . معمولا خودشان را دست کم میگیرند و اگر تشویق یا تحسین بشوند آنرا کوچک جلوه میدهند یا رد میکنند . بر خلاف این افراد آدمهای با اعتماد به نفس ریسک رد شدن از طرف دیگران را قبول میکنند به خاطر اینکه به تواناییهای خودشان اعتماد دارند . آنها خودشان را میپذیرندو این حس را ندارند که باید خودشان را وفق بدهند تا پذیرفته شوند
اعتماد به نفس ، نحوه نگرش شما به خودتان است . اعتماد به نفس پذیرش نقاط قوت و ضعف خود است . خود را آنطور که هستید ، بپذیرید .
پیشگفتار
در روی امواج تیره
خورشید را به چنگ بیاورید ! ننالید
زندگی دریایی پر طوفانی است که در هر جایی ممکن است با امواج آن روبرو شد .
امواج را بشکافید و عبور کنید .
ویلر
برخورداری از خصیصه « اعتماد به نفس » زمینه بروز خلاقیت ها و ظرفیت های درونی نسل جوان را فراهم می نماید ، زیرا توانایی های ذاتی در شرایطی به ظهور می رسند که فرد اولین گام را در این راه که همان خودباوری است . بردارد و در نتیجه هم نسل جوان به خود شکوفایی دست می یابند و هم بر مجموع دستاوردهای عملی و پژوهشی جهان معاصر می افزایند .
تفهیم اعتماد جوانان به دیران ، نیز از جمله موارد ارزشمندی است که در پرتو اعتماد به نفس این نسل تحقق می یابد . علت آن را باید در خوش بینی و مثبت نگری این وعده از جوانان ، جستجو نمود . آنان که به دیگران اعتماد می کنند ، برای روابط علت آن را باید در خوش بینی و مثبت نگری این وعده از جوانان ، جستجو نمود . آنان که به دیگران اعتماد می کنند ، برای روابط سالم و منطقی خود با افراد ، نقطه شروع خوبی یافته اند و دیگران را بر می انگیزند تا متقابلاً حس اعتماد خود را به جوانان اثبات نمایند .
خصیصه اعتماد به نفس در انسان ها را می توان به سه دسته تقسیم کرد :
دسته اول – انسان هایی که از اعتماد به نفس بالایی بر خوردارند هستند .
دسته دوم – انسان هایی که اعتماد به نفسی در حد متوسط داند .
دسته سوم – انسان هایی که اعتماد به نفس پایینی دارند .
افرادی که شامل دسته اول می شوند ، مسلماً زندگی راحت و خوبی دارند و به آسانی از سد مشکلاتشان می گذرند . کسانی که در دسته ی دوم قرار دارند . تا حدی خودشان می توانند با مسایل و گرفتاری هایشان کنار آیند و با آن ها دست و پنجه نرم کنند تا بتوانند بر آنها غالب و پیروز شوند .
بنابراین ما با این دو دسته کاری نداریم
و اما اشخاص دسته سوم که مسلماً در بعضی از مراحل زندگی دچار مشکل می شوند و نمی توانندبه راحتی از پس آن مشکل بر آیند و موانع ناشی از آن را برطرف سازند .
اعتماد به نفس چیست ؟
اعتماد به نفس چگونگی نگرش و قضاوت شما درباره خودتان است . این عبارت ارزشها و اعتقادات و باز خوردهای شما شکل توصیف می کند . گرچه ارتباطات و تجارب به ارزشها و بازخوردهای شما شکل میدهد اما در نهایت همه چیز وابسته به نظر خودتان است . اعتماد به نفس ارزشی را که به خود میدهید بیان می کند . آن هنگامی از از اعتماد به نفس قابل قبولی برخوردارید که خودتان را آنطور که هستید بپذیرید . داشتن اعتماد به نفس ضعیف همان احساسی است که باعث میشود بخواههید فرد دیگری باشید .
غرض از اعتماد به نفس ، وجود قدرت و اتکایی مستقل در نفس است که در سایه آن ، آدمی بدون چشم داشت کمک و مدد دیگران کاری را آغاز کرده و می کوشد آن را به فرجام برساند .
ذکر این نکته ضروری است که داشتن اعتماد به نفس ، با ادعای استقلال کردن و بریدن از اتکای به خدای بزرگ فرق دارد . غرض این نیست که آدمی از خدا ببرد بلکه مقصود این است که انسان در رابطه با وظیفه ای که خدا برایش معین کرده است با قوت قلب و با بهره گیری از لیاقت و مهارت و استعدادش به پیش رود و به گدایی و در یوزگی دیگران نیفتد واز آنها نخواهد که کار او را انجام دهند ؛ یا در رابطه با مشکل ، راه عجز و لابه در پیش نگیرد و به این و آن متوسل نشود ؛ تنها به قدرت و عملکرد خود، آن هم تحت ضوابط و فرامین الهی تکیه کند .
ما به خدا اعتقاد و اتکاء داریم ، می دانیمدر گرفتاری ها و مشکلات و در انجام وظیفه ، او یاریگر ماست . ولی انتظار نداریم که خداوند به جای ما آشپزی و معماری کند ، و یا برای ما کارخانه و کشاورزی راه بیندازد . در انجام دادن این وظایف باید قائم به نفسبود و به توان واراده خود کار کرد و به پیش رفت .
براین اساس می خواهیم با پرورش اعتماد به نفس ، در افراد قدرت و توانی پدید آوریم که شخصاً به کار خویش قیام کنند بدون این که خود را از خدا بی نیاز بدانند . سعی بر این است که فرد حسابش را از مردم جدا کند و به همت خود متکی باشد و از قدرت و ارداه خود استفاده کند نه از توان دیگران .
1-1- اعتماد به نفس چیست ؟
اعتماد به نفس ، عبارت است از احساس اطمینان نسبت به خود ، اعتماد به نفس یک فرد به نحوه ی احساس او درباره ی (( من ))خویش بستگی دارد . شما در مورد خودتان چگونه فکر می کنید ؟ آیا نظر مساعدی نسبت به خودتان دارید و به خودتان احترام می گذارید ؟ اگر پاسخ شما به سوالات اخیر مثبت باشد ، در این صورت می توان گفت که شما از یک من قوی و ایده آل ، برخوردار هستید ، اما اگر شما نظر مساعدی نسبت به خودتان نداشته باشید و برای خودتان احترام قایل نشوید ، می توان گفت که شما دارای من ضعیفی هستید . مع الوصف ، باید گفت که نظر فرد نسبت به خودش در موقعیتهای مختلف زندگی یکسان نیست و ممکن است او در یک موقعیت خودش را خوب و قوی بپندارد ، ولی در موقعیت دیگری خود پنداری ضعیفی داشته باشد .
اما چیزی که تاسف آور است ، این است که اغلب ما ، معمولاً بیشتر به جنبه های ضعیف خودمان اهمیت می دهیم و تمام توجه مان را برروی نکته ضعف خودمان اهمیت می دهیم و تمام توجه مان را بر روی نکته ضعف هایمان متمرکز می کنیم نه بر روی امتیازاتمان ، پس چاره کار چیست ؟ نخستین قدم شما برای تقویت و بالا بردن اعتماد به نفستان ، درک و فهم این حقیقت باید باشد که اعتماد به نفس ، در واقع همان نظر و عقیده ای است که شما راجع به خودتان دارید . آگاهی از این امر منجر به این خواهد شد که در تقویت اعتماد به نفستان در مسیر صحیحی گام بردارید . در مرحله ی بعدی ، باید ز خودتان بپرسید که چرا در برخی از جنبه های زندگی دارای اعتماد به نفس کافی نیستند ؟ یک دلیل آن ، شاید مورد مقایسه قرار دادن خودتان با افراد دیگر باشد .
به این ترتیب ، اگر در این مقایسه شما خودتان را کمتر از دیگران بدانید ، مسلماً خود پنداریتان رو به نقصان خواهد نهاد . به طور کلی ، هنگامی که شما خودتان را به فرد دیگری مقایسه می کنید ، این فرد ، چه یک هنرمند باشد ، و چه یک ورزشکار ، یک وکیل ، یک پزشک ، یک تاجر ، و یک دانشجو ، اگر آن فرد را در برخی خصوصیت ها بهتر از خودتان بدانید ، خود پنداری شما تضعیف خواهد گشت . اما ، جهت مقابله با این وضعیت و جهت این که خود پنداری صحیح و مناسبی از خود داشته بشید بهرین شیه نگریستن به سایر افراد ، داشتن یک نگرش کلی است – نگرشی که در آن ، همه ی اساها با هم برابر در ر گره می شوند .
شما با یک اسب برابر نیستید ، زیرا یک اسب بسیار قوی تر از شماست . ، اما شما در مورد قدرت خودتان نسبت به آن اسب ، هیچ نقصی در خودتان احساس نمی کنید . سرعت یک سگ بسیار سریع تر و هیکل یک فیل ، بسیار تن.مند تر از شماست اما شما در این گونه موارد نیز هیچگونه کمبودی در خودتان احساس نخواهید کرد ، زیرا این حیوانات خارج از دایره ی تعمیم شما به عوایک اسا قرار دارند . برخی از ما ، افراد دیگر را داری خصلت هایی می بینیم که خود فاقد آن ها هستیم و لذا در خودمان احساس کمبود می کنیم . این احساس کمبود و عدم کفایت – حتی اگر در مورد یک جنبه ی جزئی و کوچک باشد – سریعاً در سرتاسر وجود و در کلیت خود پنداری ما ، گسترش می یابد . ولی اگر ما همه ی مردم را به چشم یک انسان بنگریم ، در آن صورت ، دیگر همه کس با هم برابر خواهند بود . بلند و کوتاه ، ثروتمند و فقیر ، دانا و نادان ، چاق و لاغر و ...... همگی بی معنا هستند .
ما به عنوان یک انسان همگی یکی هستیم و تفاوت و رقابتی بین ما وجود ندارد . بنابراین ، از آن جا که رقابت بین انسانها بی معناست ، ما نه می توانیم موقعیت خودمان را به عنوان یک انسان بالاتر ببریم و نه می توانیم آن را پایین تر آوریم . ما همیشه یک انسان بوده ایم ، هستیم و خواهیم بود و این یک واقعیت انکار پذیر است . اگر ما دیگران را به عنوان یک انسان بنگریم ، متوجه خواهیم شد که هر انسانی در روی زمین ، توانایی انجام کارهایی را دارد که ما نداریم . از طرف دیگر ، ما هم می توانیم کارهایی انجام دهیم که دیگران نمی توانند ، اما این امتیازات ، ما را از دیگران کوچک تر یا بزرگ تر نمی سازد ، بلکه فقط باعث تفاوت هایی بین ما و دیگران در برخی از زمینه های خاص زندگی می گردد .
بنابراین ، اگر کسی خصلتی داشته باشد که ما نداشته باشیم ، و این مسئله ممکن است از نظر آن کس نوعی برتری به حساب آید ، ولی از نظر ما ، آن خصلت ، تنها تفاوت ساده ای بین ما واو خواهد بود .
هر کس دارای امتیازی نسبت به دیگران است ، شما دارای چه توانائی هستید که دیگران ندارند ؟ مسلماً شما می توانید کارهایی انجام دهید که افراد دور و برتان قادر بر انجام آن کارها نیستند . آیا داشتن این توانائی ها ، شما را برتر از دیگران می سازد ؟ یا یان که فقط به این معناست که شما می توانید کاری را بهتر از برخی از افراد دیگر ، انجام دهید ؟ اگر در زندگی شما ، شخصیوجود داشته باشد که شما ، او را برتر از خودتان می پندارید در این صورت لازم است که بر روی اعتماد به نفستان اندکی کار کنید .
از طرف دیگر ، اگر در زندگی شما کس دیگری وجود داشته باشد که شما ، او را کمتر از خودتان می پندارید ، بازهم لازم است به تقویت اعتماد به نفستان مشغول شوید . اما اگر شما همه ی انسانها را – چه آنهایی را که قبلاً برترین برترین ها و چه آنهایی را که کم ترین کمترین ها هستید – با خودتان برابر بدانید ، در این صورت می توان گفت که سطح اعتماد به نفس شما خوب و طبیعی است . شما ، در صورتی از اعتماد به نفس بالایی برخوردار خواهید شد که در رقابت دائم با تنها چیزی که احساس رقابت را در شما تحریک خواهد شد – یعنی ، موقعیت های دشوار زندگی را در حکم قوانین یک بازی در نظر خواهید گرفت . ( ماجرای مارتین نمونه ی خوبی از قضه ی (( رقابت با خود )) است . مارتین که در یک مغازه ی موکت بری مشغول به کار بود . مشکل او این بود که دائماً سعی می کرد در کار خودش سریعتر و بهتر از دیگران باشد ، اما هرگز موفق به این کار نشده بود .
بعد از مدتی ، مارتین تصمیم گرفت که فقط با خودش به رقابت بپردازد . ، به همین منظور ، او برای اولین بار در طول زندگی اش یک زمان سنج و دفترچه یادداشتی را با خودش به یک مجتمع ساختمانی برد که قرار بود اتاق های آپارتمان های آنجا را موکت کند . با شروع کار ، مارتین با استفاده از زمان سنج ، مدت زمانی را که صرف موکت کردن اتاق ها می کرد ، اندازه گرفت و در دفترچه یادداشت کرد . در روز اول ، موکت کردن اتاق خواب یک ساعت ، هال دو ساعت اتاق پذیرای یک ساعت و ده دقیقه ، و راه پله ها دو ساعت و نیم ، طول کشید . روز بعد که مارتین برای موکت کردن خانه ی دیگری از خانه های همان مجتمع مراجعه کرد ، بیش از هر زمان دیگری برای شروع کارش اشتیاق داشت .
به همین دلیل ، او دفترچه و زمان سنج را از جیبش بیرون آورد و خیلی زود ، آماده ی کار شد . هدف او این بود که کارش را خیلی سریعتر از روز قبل انجام دهد . پس از شروع به کار ، بدون آن که مارتین متوجه باشد ، زمان به سررعت سپری شد و او موفق شد که در مجموع ، نیم ساعت زودتر از دفعه قبل کارش را پایان ببرد . بعد از آن روز ، مارتین برای دست یابی به رکوردی بهتر ، هر روز بر سرعت کارش افزود و با این رویه ای که در پیش گرفت طولی نکشید که او در مغازه ای که مشغول به کار بود ، به سریعترین موکت بر تبدیل شد . در مرحله ی بعد ، مارتین کیفیت کارش را تا آن جا که ممکن بود بالا برد ، به صورتی که در کار او و فاصله و خط بین موکت ها از نگاه بیننده اصلاً به نظر نمی آمد و موکت ها تمام حاشیه ی دیوارها را کاملاً می پوشاندند و زیبایی کار را بیشتر می کردند . بعد از این مرحله ، مارتین که دیگر معروفترین موکت بر منطقه شده بود ، لازم دید که به عنوان یک هدف مهم ، مغازه مستقلی بری خودش باز کند ، بنابراین ، شروع به پس انداز کردن درآمدهایش کرد . مارتین مصمم بود -=-که به بازی رقابت با خودش ادامه دهد ، لذا ، هر زمانی که پولی گیرش می آمد ، با خودش عهد می کرد که هفته ی بعد ، دو برابر آن را کسب کند . این گونه بود که مارتین در عرض دو سال توانست بزرگترین مغازه موکت بری شهرشان را بخرد و لازم به گفتن نیست که همراه با موفقیت او در کارش ، اعتماد به نفس او نیز دو چندان شد .
( و این نبود مگر در نتیجه رقابت با خود . )
هر زمان که کسی هدفی برای خودش تعیین می کند ، با دست یافتن به آن هدف ، خود پنداری او تقویت می شود ، این امر چه در مورد اهداف بلند مدت ، چه میان مدت و چه کوتاه مدت ، صادق است . اهدافی که توام با (( رقابت با خود )) هستند ، بسیار سهل الوصولند ، چرا که به هنگام رقابت با خود ، تمام کوشش ما صرف این می شود که کاری را بهتر یا سریعتر از دفعات قبل انجام دهیم ؛
به این ترتیب ، رسیدن به هدفی و تکمیل کاری ، باعث احساس رضایت و تقویت ( من ) ما می شود . شما هم می توانید همانند مارتین ، تمام کارهایتان را با استفاده از یک زمان سنج با سرعت بیشتری نسبت به دفعات قبل به انجام به انجام برسانید . همچنین ، می توانید معیارهایی از قبیل افزایش میزان سطح آگاهی هایتان یا اطلاعات عمومی خود افزایش تعداد کارهای خیر خواهانه ای که هر هفته انجام می دهید ، و افزایش نمرات ماهانه در دروس مختلف ، افزایش سرعت مطالعه ، سرعت در یادگیری را به عنوان انگیزه هایی برای (( رقابت با خودتان )) در نظر بگیرید .
اگرچه ممکن است شما با تلاشی که می کنید روزی به یک برسید و روز دیگری به ده ، نباید نگران نباشید ، زیرا اصولاً ساخت انسان چنین است که تحت تاثیر نوسانات ریتم های گوناگونی قرار دارد ( اصل ریتم ) . بنابراین ، زمانی که شما با وجود تمام تلاشی که می کنید ، نمی توانید به نتایج مطلوبی دست یابید ، نباید احساس گناه بکنید ، زیرا شما هرچه در توان داشته اید ، به کار برده اید . گذشته از آن ، شما همیشه تحت تاثیر نیروهایی قرار دارید که کنترل این نیروها از اختیار شما خارج است ( که ما در اصطلاح کلی این نیروها را خواست خدا ، قضا و قدر ، قسمت و .... می نامیم ) . در واقع ، شما فقط توان منترل بازخوردها ، نگرش ها ، عواطف و احساسات خودتان را دارید ، نه بیشتر .
هیچ چیز در دنیا به اندازه ای احساس برنده بودن نمی توانید اعتماد به نفس انسان ها را تقویت کند . اگر شما در موقعیتی برنده باشید . اعتماد به نفستان تقویت خواهد شد . اگر شما در کسب نمره برتر کلاس بهتر از دفعات قبل عمل کنید ، در این صورت احساس برنده بودن خواهید کرد . بنابراین آنچه گفته شد ، اولین قدم شما برای تقویت اعتماد به نفستان ، عبارت خواهد بود از انتخاب زمینه ای در زندگی که در آن خوب عمل می کنید اما قصد دارید بهتر عمل کنید .
اکنون ، جهت رقابت با خودتان برای پیشبرد فعالیت مورد نظر ، این پیشرفت را برای خودتان یک هدف قرار دهید . قبل از همه ، مشخص سازید که وضعیت کنونی شما نسبت به آن فعالیت چگونه می توانید این وضعیت را بهتر کنید . آیا می خواهید کمیت را افزایش دهید ؟ آیا می خواهید سرعت را بالا ببریند ؟ آیا به فکر پیشرفت در کیفیت کارتان هستید ؟؟؟
سرانجام ، برای رسیدن به اهدافتان ، برنامه های عملی تدارک ببینید . به این منظور ، همیشه تصویر رسیدن به اهدافتان رادر ذهنتان داشته باشید و با تمسک به این تصویر ، تا زمان رسیدن به آن اهداف ، در این مسیر گام بردارید . به این ترتیب ، شما با پرداختن به رقابت با خودتان ، پس از کسب موفقیت در این رقابتت ، قادر خواهید شد موفق شدن و برنده بودن را برای خودتان ، تبدیل به عادت کنید که نتیجه ی آن چیزی نخواهد بود ، مگر افزایش اعتماد به نفس در شما .
فصل دوم – نکاتی در مورد اعتماد به نفس
1-1-اعتماد به نفس یعنی مطابق میل خود زندگی کردن
1. هرچقدر کارتان را بهتر انجام دهید خودتان را بیشتر خواهید داشت و اعتماد به نفستان نیز بیشتر خواهد شد .
4. درست در همین موقعیتی که هستید با تمام توان و امکاناتتان کار کنید .
5. شما قابلیت آن را دارید که در هر کاری که برایتان ارزشمند است خیلی خوب عمل کنید .
6. احساس رشد و پیشرفت مداوم منبع شگفت انگیزی برای ایجاد انگیزه و اعتماد به نفس است .
7. داشتن توانایی زیاد و مهارت کامل در کار احساس اعتماد به نفسی تزلزل ناپذیر در شما ایجاد می کند .
8. لازمه اعتماد به نفس داشتن سلامتی کامل و انرژیی زیاد است .
9. کنترل محیط پیرامون خود را در دست بگیرید واز مثبت و سازنده بودن آن اطمینان حاصل کنید .
10. در انتخاب چیزهایی که می بینید ، تماشا می کنید ، می شنوید و به آنها گوش می دهید ، دقت کنید . همواره تأثیرات مثبت محیط را به خود جذب کنید .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 43 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله اعتماد به نفس