مقدمه
اگر چه تصمیم برای استفاده از سمعک نهایتاً به وسیله بیمار گرفته می شود، بسیاری از بیماران در مورد این که آیا آن ها باید سمعک بگیرند و برای پیشنهاد و توصیه به متخصص بالینی متوسل شوند یا نه مردد خواهند بود. این توصیه باید به غیر از آستانه تن خالص، بسیاری از فاکتورها را به حساب آورد.
انگیزه اولیه برای گرفتن سمعک، عامل تعیین کننده ای برای تداوم استفاده از سمعک از سوی بیمار به شمار می آید. انگیزه بیمار نشان می دهد که تعادلی بین مزایا و معایب سمعک وجود دارد یا نه. جدا از این که همه این انتظارات مثبت و منفی واقعی هستند یا نه. مزایای مورد انتظار بیمار تحت تأثیر میزان ناتوانی و معلولیتی که او احساس می کند دارد قرار می گیرد. ناتوانی، میزان مشکلی را که شخص برای شنیدن در وضعیت های مختلف دارد توصیف می کند در حالی که معلولیت، میزان ناتوانی فرد برای شرکت در فعالیتها به دلیل کاهش شنوایی را نشان می دهد. معایب به طور بالقوه شامل اثر استفاده از سمعک در تصور ذهنی بیمار از خود است. مزایا و معایب مورد انتظار سمعک تحت تأثیر آن چه که دیگران درباره سمعک به بیمار می گویند، قرار می گیرد. متخصص بالینی باید تلاش کند تا انتظارات بیمار را کشف کند و آنهای را که به طور غیرواقعی کم اند و یا به طور غیرواقعی زیادند اصلاح کند. اگر چه سمعکها در سکوت و در نویز کمک کننده اند، اما کمک بیشتری در سکوت دارند، بنابراین اگر بیمار به کمک شنوایی در مکان های ساکت نیاز داشته باشد، محتمل تر است که سمعک ارزشمند باشد و مورد استفاده قرار گیرد.
وقتی متخصص بالنی با بیمار دچار نقص شنوایی برخورد می کند که سمعک را نمی پذیرد، او باید دریابد که آیا این عدم پذیرش به این دلیل است که بیمار از کم شنوایی خود آگاهی ندارد، به مشکل آگاه است اما نمی خواهد وجود سمعک را بپذیرد، یا این که به کم شنوایی خود اعتراف می کند اما نمی خواهد هیچ کاری برای آن انجام دهد. اگر مورد آخر درست است،دلایل بیمار نیز باید کشف شود.
مشکل بیمار در استفاده از سمعک ، به مقدار زیادی در کارآیی آن اثر می گذارد. بنابراین متخصص بالینی باید مهارت های دستی بیمار را هنگام مشخص کردن کاندیداتوری و نوع سمعک مورد توجه قرار دهد. بیماران دارای وزوز اغلب درمی یابند که استفاده از سمعک مشکلاتشان را کم می کند، بنابراین وزوز به صورت مثبت بر کاندیداتوری اثر می گذارد. وجود اختلال پردازش مرکزی و سن بالا هر دو می توانند بر کاندیداتوری اثر گذارند، ولی به طور کارآمد، برای تحت تأثیر قرار دادن توصیه متخصص بالینی قابل پیش بینی نیستند.
در افرادی با کم شنوایی شدید تا عمیق ، احتمال آن که کاشت حلزون کارآمدتر از سمعک باشد، بیشتر است. مفیدترین شاخص برای این که چه وسیله ای برای آنها بهتر است، امتیاز گفتاری است که آن ها در ازای فیتینگ خوب سمعکها پس از چند سال که به آن ها عادت کردند، دریافت می کنند. برای نوزادان غیرممکن است که تصمیم برای کاشت حلزون در ابتدا بر اساس آستانه های شنوایی با سمعک یا بدون سمعک باشد ( و همچنین به عدم منع موارد پزشکی یا روانی نیاز دارد).
در صورتی که بیمار تمایلی به عمل کاشت حلزون نداشته باشد، سمعک های ویبروتکتایل و الکتروتکتایل جانشین سودمندی برای افراد ناشنوا به منظور دریافت تحریک شنیداری مفید از سمعک هستند. همچنین برای افرادی که کاشت حلزون از نظر پزشکی یا مسائل روانی مناسب نیست، این سمعکها مفیدند. آموزش تلفیق اطلاعات لامسه ای با اطلاعات بینایی ضروری است.
استفاده از سمعک نباید صرفاً به این دلیل که امتیاز آزمون های گفتاری با هدفون کمتر از یک ملاک قراردادی است چشم پوشی شود. از سوی دیگر، مشکلات ادیولوژیکی / پزشکی متعددی وجود دارد که باعث می شود فیتینگ سمعک تا حل علت این مشکلات به تأخیر افتد.
بنابراین یک متخصص بالینی باید تعداد زیادی از فاکتورهایی که ممکن است کاندیداتوری سمعک را تحت تأثیر قرار دهند، مورد ملاحظه قرار دهد. هیچ کدام از فاکتورهای موجود را که چنین اثر قوی دارند، نمی توان نادیده گرفت.
سمعک تجویز شود یا نشود، سؤال این است. به طور دقیق تر، چه موقع متخصص بالینی باید یک بیمار مردد را تشویق کند تا سمعک بگذرد، و چه موقع باید به بیمار مشاوره دهد که سمعک احتمالاً مفید نیست. تصمیم گیرنده نهایی برای این که سمعک گذاشته شود، بیمار (یا یک خویشاوند نزدیک او) خواهد بود. اگر بیمار تحت هر شرایطی مردد باشد، متخصص بالینی می تواند به طور عمده روی این تصمیم اثر گذارد. قسمت سخت برای متخصص بالینی شناخت این مسئله است که به چه روشی و چگونه به طور قوی، فعالیت کند.
مطالعات کم شنوایی نشان داده اند که بسیاری از افراد مبتلا به کم شنوایی از سمعک استفاده نمی کنند. تقریباً 10 تا 16 درصد از جمعیت بزرگسال گزارش داده اند که در شنوایی مشکل دارند. اگر ما روش ادیومتریک را برای تعیین مشکلات شنوایی به کارگیریم، 16 درصد از جمعیت بزرگسال کم شنوایی بیش از dBHL 25 در میانگین 4 فرکانس در گوش بهتر و 7 تا 8 درصد کم شنوایی بیش از dBHL 35 خواهند داشت. مطالعات مختلف نشان می دهند که از افرادی که به نظر می رسد کم شنوایی دارند و آنهایی که به طور عینی کم شنوایی دارند، فقط 14 تا 24 درصد دارای سمعک هستند. بنابراین، تقریباً از هر 5 نفر کم شنوا 4 نفر، سمعک ندارند.
آیا همه این افراد کاندید خوبی برای سمعک هستند، اگر می توانستند متقاعد شوند که سمعک بگذارند، یا آیا آن ها تصمیم خوبی گرفته اند که برایشان ، معایب عملکردی و روانی بر فواید آن ارجح است؟ تحقیقات نشان می دهند که وقتی این افراد خواستار سمعک می شوند و به آن ها فرصت استفاده از آن داده می شوند، در می یابند که سمعک مفید است و به استفاده از آن ادامه می دهند. (1997) kochkin با استفاده از ارزیابی های خود ارزیابی برآورد کرد تعداد افرادی که می توانند از سمعک بهره مند شوند، حداقل دو برابر تعداد افرادی است که در حال حاضر دارای سمعک اند. به هر حال، تا زمانی شواهد مجربی ثابت شده ای وجود نداشته باشد، ما نخواهیم فهمید که چه نسبتی از جمعیت از سمعک سود می برند. اپیدمیولوژیست ها تنها کسانی نیستند که درباره این که چه تعداد از مردم به سمعک نیاز دارند، مرددند. هر متخصص بالینی می تواند انتظار داشته باشد بیماران زیادی را ببیند که درباره این که سمعک به آنها کمک خواهد کرد یا نه مرددند.
دو جنبه کلی برای این سؤال که آیا یک شخص از سمعک بهره مند خواهد شد وجود دارد: شخص به اندازه کافی کم شنوا است یا خیلی کم شنواست؟ همان طور که خواهید دید، در آغاز، این سؤال ها را نمی توان از روی ادیوگرام پاسخ داد. دومین سؤال می تواند به طرز دیگری بیان شود که شخص از سمعک استفاده بیشتری خواهد برد یا کاشت حلزون یا tactile aid؟ این فصل بعضی از فاکتورهایی را که باید هنگام تصمیم برای توصیه سمعک به بیمار مورد ملاحظه قرار گیرد، تعیین می کند.
در این مرحله، یک روش کاملاً کمی برای این تصمیم ممکن نیست، زیرا تعداد فاکتورها بسیار زیاد است و ما نمی توانیم بفهمیم که چگونه بهترین فاکتور را اندازه گیری کنیم و یا آن ها را به طور مناسب برای هر فرد انتخاب کنیم. مقیاس احتمال برای پیش بینی استفاده از سمعک (FSPHAU) تلاشی است برای ترکیب کمی برخی از فاکتورهایی که مشخص می کند شخص سمعک را سودمند خواهد یافت یا نه. متأسفانه، به نظر نمی رسد که این مقیاس ( در حقیقت، یک نسخه از آن) پیش بینی کننده معتبری از سودمندی باشد. به طور مشابه، اگر چه نشان داده شده که موفقیت سمعک بستگی به مجموع فاکتورهایی دارد (معلولیت، آموزش، میزان داروها و سن)، این ترکیب نمی تواند کاندیداتوری را با صحت کافی برای سودمندی پیش بینی کند.
استفاده از یک روش کاملاً کمی چندان امکان پذیر نیست (با توجه به اهمیت ارتباط متقابل بین بیمار و متخصص بالینی) حتی اگر به نظر نویسنده به کارگیری روش های کاملاً کمی مناسب باشد!هر بیماری بی مانند است. اگر شما با تردید و تصمیمات با جهت نامعلوم احساس ناراحتی می کنید، بهتر است روش جدیدی برای چیره شدن بر این مشکل پیدا کنید! مگر برای بیمارانی با کم شنوایی متوسط یا متوسط تا شدید، که اغلب تردید درباره این که آیا سمعک بهترین انتخاب خواهد بود وجود دارد.
اولین بخش این فصل، به طور خاص به بیماران بزرگسال پرداخته، اگر چه بسیاری از فاکتورها مربوط به کودکان می باشد مباحث و شواهد متفاوتند. البته، این فصل، به بیمارانی که قبلاً هرگز سمعک نگذاشته اند یا آن هایی که برای چندین سال از آن استفاده نکرده اند، نیز می پردازد. برای افرادی که سمعک را امتحان کرده اند و فیتینگ آن را به خوبی نپذیرفتند، سمعکهای مدرن احتمالاً به سؤال کاندیداتوری به جزء کم شنوایی، نیازها یا تغییرات نگرش بیمار پاسخ داده اند. با این وجود، این ارزشمند است که مشخص کنیم چرا شخص ناامید است، و برای بیمار چه باید کرد تا متوجه شود که سمعک ارزشمند است. روش های تقویت کنندگی به سرعت در حال توسعه است.
1. 8 حد پایین کم شنوایی قابل کمک
تلاش های بسیاری برای یافتن میزان کم شنوایی تن خالصی که می تواند بین آن دسته از افرادی که از سمعک سود می برند و آن هایی که از سمعک بهره مند نمی شوند افتراق دهد، صورت گرفته است. همه این تلاش ها، به طور دیدنی ناموفق بوده اند. در نگاه اول، این مسئله تعجب آور به نظر می رسد. در نهایت، استنباط می شود که هر فردی با کم شنوایی شدید، از سمعک بهره بسیاری خواهد برد و فردی با شنوایی نرمال، از سمعک بهره نمی برد. بنابراین چرا غیرممکن است میزان کم شنوایی که باعث افتراق افرادی که از سمعک بهره می برند و آن هایی که بهره مند نمی شوند را پیدا کنیم؟
پاسخ این است که برای این مقادیر بینابینی کاهش، سایر فاکتورها بیشتر از ادیوگرام سودمندی از سمعک را تحت تأثیر قرار می دهند. قوی ترین این فاکتورها را می توان، انگیزه شخص برای به دست آوردن سمعک در نظر گرفت. البته، انگیزه واقعاً در نتیجة تعدادی از فاکتورهای مثبت و منفی ایجاد می شود. این فاکتورها عبارتند از :
• آگاهی از افت شنوایی: آیا بیمار (واقعاً) فهمیده و (از نظر احساسی) پذیرفته که مکانیزم شنوایی اش نرمال نیست؟ آیا بیمار کاملاً از وجود نقص شنوایی آگاه است؟ مثلاً، وقتی که بیماران به سایر افرادی که زیرلبی صحبت می کنند، می گویند که این، علت مشکلشان است ممکن است عدم آگاهی از افت، یا عدم تمایل برای پذیرفتن این که افت وجود دارد را نشان دهد.
• نیازها : چه مدت، بیمار در موقعیتی قرار می گیرد که نسبت به آن چه برای عملکردش به طور مؤثر نیاز است، با وضوح کمتری می شنود؟ متناوباً ، چه مدت بیمار در موقعیتی است که به تمرکز بسیار زیادی نیاز است و به سرعت از این کار خسته می شود؟ به عبارت دیگر، بیمار چه میزان ناتوانی شنوایی دارد؟ مهمتر از همه آن که، بیمار به چه میزان از ناتوانی شنوایی آگاه است؟
• پیامدها: آیا ناتوانی شنوایی باعث شده که بیمار از فعالیت هایی که در صورت عدم ناتوانی دوست داشته انجام دهد، خودداری کند، یا باعث شده که بیمار احساس منفی از زندگی داشته باشد؟ به عبارت دیگر، بیمار چه میزان معلولیت شنوایی دارد؟ مهمتر از همه آن که، بیمار از این معلولیت چه احساسی دارد؟ بحث بیشتر روی تفاوت بین آسیب، ناتوانی، و معلولیت را می توانید در (1991)Stephens and Hetu ببینید.
• دیدگاه فردی: آیا بیمار تصور می کند که با استفاده کردن از سمعک، مردم به او به دید منفی نگاه می کنند؟ وجود سمعک باعث می شود که مردم به استفاده کنندة از سمعک به عنوان یک فرد مسن و کم هوش نگاه کنند، اما مسئله مهم این است که آیا و چگونه بیمار قویاً به این مسئله معتقد است؟
استفاده کنندگان از سمعک، واقعاً دیدگاه مثبت تری نسبت به افراد دچار نقص شنوایی که از سمعک استفاده نمی کنند دارند، اگر چه مشخص نیست که آیا سمعک به طور مثبت در دیدگاه فردی مؤثر است، یا افرادی با دیدگاه مثبت محتمل تر است که از سمعک استفاده کنند. بسیاری از بیماران، ترجیح می دهد که دیدگاهشان ناکارآمدی اجتماعی باشد تا نقص شنوایی. بنابراین دیدگاه آن ها ممکن است با عدم آگاهی از افتشان بهتر حفظ شود.
• سودمندی مورد انتظار: بر اساس گفته های سایر استفاده کنندگان از سمعک، کاروران پزشکی و یا مشاهده سایر افرادی که سمعک استفاده می کنند، بیمار فکر می کند که سمعکها چه سودمندی خواهند داشت؟
• تأثیر سایر افراد: آیا بیمار به جستجوی بازتوانی تشویق می شود یا حتی از این کار بازداشته می شود؟ تقریباً نیمی از کاندیداهای سمعک، برای گرفتن سمعک به طور مثبت تحت تأثیر خانواده قرار می گیرند. از سوی دیگر، بسیاری از افراد از کمک به جست و جو که با صلاحدید متخصص سلامت انجام می شود، اجتناب می کنند.
• ترس یا تردید: آیا بیمار انتظار دارد که برای یاد گرفتن چگونگی کار کردن با سمعک مشکل داشته باشد یا برای کارکردن با آن مهارت نداشته باشد؟ آیا بیمار کم شنوایی همراه با سن را معادل با کاهش کارآیی اجتماعی، یا حتی احساسات، و رد کردن هرگونه تجسم عینی از آن کاهش مثل سمعک می داند؟
• هزینه ها: چگونه کل هزینه ها (هزینه های مالی، مزاحمت و دردسر، اثر روی دیدگاه فردی) با پی بردن به سودمندی استفاده از سمعک مقایسه می شود؟
• نقص شنوایی: نهایتاً ، نقص شنوایی فیزیولوژیک بیمار در این زمینه مؤثر است، اما نه به این معنی که مشخص کننده میزان نقص، ناتوانی و معلولیتی است که بیمار معتقد است دارد. کاهش انتخاب فرکانسی و جداسازی زمانی که تقریباً وابسته به کاهش حساسیت است به وسیله ادیوگرام نشان داده می شود. علیرغم این موضوع، ادیوگرام تن خالص شاخص بسیار خوبی از میان کلی نقص فیزیکی است، اما شاخص خوبی از ناتوانی و حتی به میزان کمتر از معلولیت نیست.
عدم آگاهی بیماران از مشکلات شنوایی شان، و بنابراین میزان انگیزه آن ها برای انجام کارهایی درباره مشکلشان، به طور قوی مرتبط با این مسئله است که آنها متعاقباً چقدر سمعک را استفاده می کنند. انگیزه در یک زنجیره از مخالفت شدید با بکارگیری سمعک تا اشتیاق زیاد برای به کار بردن آن تغییر می کند. (1981) Goldstein and Stephens چهار نوع نگرش را که برای این زنجیره ترسیم شده ارائه دادند و اظهار کردند که نگرش های منفی ممکن است واقعاً بیان شود یا ممکن است به ذکاوت کلینیکی قابل ملاحظه نیاز داشته باشد تا شناسایی شود.
اگر انگیزه بسیار مهم است، آیا می توان آن را تغییر داد؟ حتی اگر یک بیمار نظرات غیرواقع بینانه درباره هر یک از این عوامل داشته باشد، احتمال دارد که انگیزه کلی او به سمت به دست آوردن سمعک نتیجه ای منطقی از این نظرات باشد: تغییر دادن انگیزه تنها با تغیر عقاید و نظرات اصلی امکان پذیر است متأسفانه، تحقیقات کمی وجود دارد که نشان دهد آیا نگرشها می توانند با مشاوره مناسب پیش از فیتینگ سمعک تحت تأثیر قرار گیرند. (1999) Nobel بررسی کرد که مشاوره می تواند منجر به پذیرش این موضوع از سوی بیماران شود که کم شنوایی شان علت مشکلاتشان است به جای این که مشکلات را به کار سایرین نسبت دهند. خوشبختانه، ما متوجه شدیم که صرف زمان برای فهمیدن نگرانی های بیماران، و دادن اطلاعات و دستورالعمل ها به آن ها، قبل و بعد از فیتینگ سمعک، میزان استفاده بیماران از سمعک را علیرغم نگرش اولیه شان افزایش می دهد.
مثال هایی از این که چگونه می توان نظرات غیرواقع بینانه و غیر مؤثر بیمار را تغییر داد در بخش 12. 1. 8 نشان داده شده است. در ابتدا، ما نشانه هایی مبنی بر این که چه تعدادی از عوامل ، شانس استفاده یا دریافت سودمندی بیمار از سمعک را تحت تأثیر قرار می دهند، بررسی می کنیم.
هنگام خواندن این فصل، شما باید به خاطر بسپارید که افراد دچار نقص شنوایی، نه بطور محو نشدنی، بلکه به طور ناآشکار، قبل از این که به کلینیک شما بیایند به آنها برچسب کاندیدا یا غیرکاندید زده می شود. این طور نیست که کاندیداتوری از پیش تعیین شده باشد، و وظیفه متخصص بالینی این است که تشخیص دهد یک بیمار خاص جزء کدام گروه است. بنابراین اگر متخصص بالینی بررسی کند که آیا فاکتورهایی وجود دارد که از دریافت سودمندی سمعک توسط فرد کم شنوا جلوگیری کند، و اگر چنین است، برای تغییر این فاکتورها چه کاری می توان انجام داد، بیمار بهترین خدمات را دریافت خواهد کرد.
1. 1. 8 افت تن خالص و شکل ادیوگرام
سودمندی که افراد از سمعک می برند و تعداد ساعاتی در روز که از سمعک استفاده می کنند، با میزان کاهش شنوایی تن خالص افزایش می یابد. متأسفانه، اگر تجزیه و تحلیل به افرادی با کم شنوایی ملایم و متوسط محدود شود، میزان کم شنوایی پیش بینی کننده ضعیفی از استفاده یا سودمندی است. یک مطالعه نشان می دهد که افرادی با ادیوگرام فلت نسبت به افرادی با ادیوگرام شیب دار بیشتر از سمعکشان استفاده می کنند، با این حال سایر مطالعات چنین اثری را نشان نمی دهد. به نظر می رسد که ناتوانی و نقص شنوایی مشخصاً بیشتر در ارتباط با آستانه های شنوایی فرکانس پایین است تا آستانه های فرکانس بالا، اگر چه هر دو محدوده فرکانسی برای شنوایی خوب مهم اند.
با این وجود، گفته شده که افرادی با افت کمتر از dBHL 25، 30، 35 در میانگین سه فرکانس (میانگیHz 500، 1000، 2000) از سمعک سود نخواهند برد اما افرادی با افت بیشتر سودمند خواهند شد. در این گفته، مشکلات بسیاری وجود دارد. هیچ اطلاعاتی برای این گفته وجود ندارد که افت تن خالص نشانه معتبری است از این که چه کسی سود خواهد برد، و اطلاعات کافی برای این اظهار که آن نشانه معتبری نیست، نیز وجود ندارد. مثلاً، از 98 نفر با افت کمتر مساوی dBHL20 در Hz500، 1000 ، و کمتر مساوی dBHL35 در Hz2000، به نظر
می رسید که در 85% آن ها پس از 6 ماه استفاده، سمعک سرمایه گذاری ارزشمندی بود. این افراد همه افت کمتر مساوی dBHL 25 در میانگین سه فرکانس داشتند.
اگر آستانه های تن خالص به عنوان راهنمایی برای کاندیداتوری استفاده شود، آستانه ها در گوش با افت تن خالص بیشتر باید مورد استفاده قرار گیرد، زیرا به نظر می رسد که آن ها پیشگویی کننده بهتری از کاندیداتوری سمعک نسبت به افت در گوش بهتر، حداقل برای افرادی با افت ملایم تا متوسط در هر دو گوش، هستند. (1993) Haggard and Gatehouse بیان کردند که شنوایی در هر دو گوش باید به درستی محاسبه شود. برای اهداف اپیدمیولوژیکی ، آن ها یک معیار دو بخشی برای کاندیداتوری سمعک پیشنهاد کردند: افت بزرگتر مساوی dB 35 در میانگین چهار فرکانس در گوش بهتر، یا افت بزرگتر مساوی dB 45 در گوش بدتر وقتی که با یک اختلاف dB 15 تا 35 بین گوشی جمع می شود. به هر حال، آن ها برای استفاده از این معیار در تصمیم گیری برای دریافت سمعک توسط فرد، احتیاط کردند.
مشکل دیگر با چنین معیاری برای کاندیداتوری، در ارتباط با جور شدن تکنولوژی در دسترس با نقص است. فرض کنید بیماری آستانه های شنوایی dBHL 0 تا KHZ 2 و افت dB 25 در KHZ 3 و 4 دارد. در حال حاضر، افراد کمی از جمله نویسنده، در نظر گرفته اند که چنین شخصی از سمعک، سود خواهد برد. اما چرا نه؟ بیمار ناتوانی کمی برای گفتار آهسته یا در سطح متوسط که بوسیله نویز فرکانس پایین، مسک می شود دارد. چگونه کاهش کم در این ناتوانی که به وسیله سمعک ایجاد می شود، در موقعیت های خاص با معایب استفاده از سمعک مقایسه می شود؟ این معایب به طور بالقوه عبارتند از : نگرانی درباره شکل ظاهری، کاهش کیفیت اصوات فرکانس پایین و میانی، هزینه، شنیده شدن نویز داخلی، احتمال اثر انسداد یا حلقه فیدبک، و میزان دردسر کلی با استفاده از یک ابزار مصنوعی.
فرض کنید تکنولوژی در دسترس است که سمعک را قادر می سازد صوتی با کیفیت بالا بدون اثر انسداد یا فیدبک ارائه کند و به صورت یک جعبه قابل پذیرش از نظر ظاهری و با هزینه ای که برای بیمار زیاد نیست، فراهم می شود. اگر معایب حداقل باشد، بیمار ممکن است تصور کند، سمعک ارزشمند است حتی اگر سودمندی کمی هم فراهم کند. در کل، هر معیار اریومتریک باید راه حل های تکنولوژیکی موجود را نیز مورد توجه قرار دهد. انعطاف پذیری سمعک برای تطابق یافتن با اشکال افت غیرمعمول به سرعت در حال افزایش است. نوع کم شنوایی (حسی عصبی یا انتقالی) بر بهره مندی ایجاد شده توسط سمعک اثر می گذارد. هنگام شنیدن بدون سمعک در محیطهایی با سطح پایین و متوسط، شخصی با افت انتقالی توانایی تشخیص گفتار ضعیف تری نسبت به شخصی با افت حسی ـ عصبی با همان میزان کم شنوایی دارد.
با این وجود، شخصی با افت انتقالی سودمندی تشخیص گفتار بیشتری از سمعک نسبت به فرد دارای افت حسی ـ عصبی بدست می آورد. این سودمندی بیشتر تا حدی به این دلیل است که امتیاز بدون سمعک پایین تر است و تا حدی هم به این دلیل است که امتیاز با سمعک بالاتر است. عملکرد بهتر گوش دارای سمعک در افت انتقالی احتمالاً ناشی از فقدان اعوجاجی است که در حلزون و ورای آن برای افراد دارای افت حسی عصبی اتفاق می افتد. (بخش 1. 1 را ببینید). قبل از فراهم نمودن سمعک برای فرد دارای افت انتقالی جهت جبران افت، اصلاح جراحی باید مورد توجه قرار گیرد.
به طور خلاصه، اگر چه آستانه های تن خالص در ابتدا بحث شد، اما به عنوان تنها شاخص از این که چه کسی از سمعک سود خواهد برد، معتبر نیست. به استثناء افرادی با شنوایی نرمال ( که از سمعک بهره نمی برند و کم شنوایی های شدید ( که بهره ارزشمندی از سمعک می برند) برای سایر افراد با کم شنوایی در این محدوده ، بهتر است آستانه های شنوایی تنها به عنوان راهنمایی برای مسایل آینده مورد استفاده قرار گیرد.
بیمارانی با کم شنوایی متوسط قادر نخواهند بود بخش هایی از سیگنال گفتاری را در اکثر موقعیتهای شنیداری بشنوند. اگر آنها اظهار کنند که هیچ ناتوانی را تجربه نکرده اند و بنابراین نمی خواهند از سمعک استفاده کنند. این مسائل باید بررسی شود. آیا آن ها ناتوانی که دارند را انکار می کنند؟ آیا آن ها سبک زندگی و ارتباطات خود را طوری سازمان داده اند که اثر ناتوانی را به حداقل برسانند؟ اگر مورد دوم است، آیا آن ها از این که مجبور شده اند زندگیشان را تغییر دهند خوشحالند؟ به عنوان مثال، اگر شخصی با شنوایی تقریباً نرمال ناامیدانه، مشتاق به گرفتن سمعک باشد، آیا مشکلاتی که او سعی در حل آن ها دارد، با میزان کم اطلاعات گفتاری که هر فردی با چنین کم شنوایی از دست می دهد، مطابق است؟ آیا انتظاراتش از سمعک واقع بینانه است؟ مشخصاً شخص نیازهایی دارد، اما آیا آن نیازها از نوعی هستند که بتوانند با یک ابزار الکتروآکوستیک برآورده شوند؟
2. 1. 8 توانایی شناسایی گفتار
اغلب گفته می شود، نهایتاً امتیاز فهم گفتار پایین نشان می دهد که شخص برای بهره مندی از سمعک خیلی کم شنوا است، اگر چه همان طور که در بخش 1. 2. 8 گفته شد، به نظر نمی رسد که این شاخص معتبر باشد. به طور مشابه، امتیاز گفتار بالا، ثابت نمی کند که شخص، کم شنوایی به میزان کافی برای بهره مندی از سمعک ندارد. چنین روشی، معتبر نیست زیرا امتیازات گفتار به طور قوی به شرایط آزمون، مثل سطح گفتار، سطح نویز، بازآوایی و مشکل بودن مواد گفتاری بستگی دارد. هرگونه نتیجه گیری که شخص مشکلی ندارد، تنها مربوط به شرایطی است که اندازه گیری گفتار در آن انجام شده است. پیش بینی این که آیا شخص می تواند فهم گفتار خود را در یک محدوده وسیع از شرایط که اکثر مردم با آن مواجه اند افزایش دهد، کار بیم انگیزی است.
مسائل خاص در کاهش شنوایی ski-slope
• در افرادی با شنوایی خوب در فرکانس پایین، این احتمال وجود دارد که (به طور نامناسب) به عنوان این که مشکلات شنوایی ندارند، مورد ملاحظه قرار گیرند، اما وابستگان هستند که برای این افراد مشکل درست می کنند، مخصوصاً اگر کم شنوایی به طور تدریجی ایجاد شود، این مسئله محتمل تر است. اگر چنین باشد، مشاوره برای ارزیابی اصلاح انگیزه بیمار بسیار مهم است(بخش 12. 1. 8 را ببینید).
• سودمندی بالقوه از سمعک، برای افت های بسیار شیب دار و جایی که افت فرکانس بالا بیشترین مقدار است، در حداقل مقدار است. دلیل این موضوع در بخش 5. 2. 9 مطرح شده اما به کاهش توانایی گوش آسیب دیده برای استخراج اطلاعات مفید از یک سیگنال قابل شنیدن هنگامی که افت بیشتر است، نیز مربوط می شود. با پهنای فرکانسی وسیع تر ، جایی که افت بین dHHL20 تا 80 است، سودمندی بیشتری از سمعک حاصل می شود. با همه دلایلی که در این فصل مطرح شده، این احتمال وجود ندارد که عدد سیگنال (به اکتاو) بتواند پیشگویی کند که سمعک مفید خواهد بود یا نه.
• اثر انسداد مشکلی است که در فیتینگ باید به آن پرداخت.
• سمعکی که تنها برای فرکانس های بالا، بهره ایجاد می کند ممکن است وضوح گفتار را بهبود بخشد اما روی بلندی گفتار اثری ندارد یا اثر آن ناچیز است. این عدم اثر روی بلندی باید توضیح داده شود، و یا افزایش وضوح با آزمون گفتاری نشان داده شود، یا ممکن است بیمار تصور کند که سمعک مؤثر نیست.
• اطلاعات بیشتر درباره فیتینگ افرادی با کم شنوایی Ski-slope را می توانید در (1997) Harfork & Curran و (1992)Sullivan et all ، ببینید.
3. 1. 8 ناتوانی و معلولیتی که خود بیمار گزارش می کند
افرادی که خواستار سمعک اند، محتمل تر است که از ناتوانی شنیداری شان که افراد عادی آن را ندارند، آگاه باشند. به علاوه، افرادی که از ابتدا ناتوانی و معلولیت بیشتری را گزارش می کنند، محتمل تر است که به وسیله سمعک کمک شوند. یک روش ممکن برای مشخص کردن کاندیداتوری ، استفاده از پرسش نامه ای است که ناتوانی یا معلولیت را هنگام عدم استفاده از سمعک ارزیابی می کند. امتیازات بدون سمعک از پرسش نامة (APHAB) Abbreviated Profile of Hearing Aid Benefit که ناتوانی شنیداری را بررسی می کند، نشان می دهد که کاهش نهایی در ناتوانی به کارهای توانبخشی بعدی بستگی دارد. جزئیات بیشتر APHAB در بخش 2-2-13 آمده است. به طور مشابه امتیازات بدون سمعک از (HHIE) Hearing Handicap Inventory for the Elderly که معلولیت شنیداری را ارزیابی می کند، همان همبستگی را برای کاهش نهایی در معلولیت نشان می دهد. هر یک از این پرسش نامه ها برای کمک به بیمار در تصمیم برای این که آیا سمعک مورد نیاز است، می تواند استفاده شود (داخل کادر را ببینید).
کم بودن ناتوانی یا معلولیتی که بیمار گزارش می کند، بیشتر نشان دهنده امتناع بیمار از آگاهی اش نسبت به ناتوانی یا معلولیت است تا عدم وجود مشکل. اگر عدم تطابق مشخص بین میزان ناتوانی یا معلولیت نشان داده شده به وسیله پرسش نامه و میزان کم شنوایی آستانه تن خالص وجود داشته باشد، سؤالات دیگر ی از بیمار ممکن است به مشخص کردن مناسب بودن فیتینگ سمعک کمک کند. موقعیت های توصیف شده در بعضی از آیتم های پرسش نامه ممکن است نقطه شروع مفیدی برای بحث باشد. این امر به ویژه ممکن است در مواردی که پاسخ بیمار به یک سؤال خاص ، به طور قوی از آنچه که بر اساس اندازه گیری آستانه شنوایی انتظار می رود، متفاوت است، مفید باشد.
ارزیابی مشکل برای حل کردن آن: پرسش نامه های خود ارزیاب استاندارد شده
اگر بیماری در باره نیاز به سمعک ، مردد است، اجرای پرسشنامه برای ارزیابی ناتوانی (مثلاً ، بخش بدون سمعک APHAB) یا برای ارزیابی معلولیت (مثلاً HHIE) ممکن است سودمند باشد. به سادگی، انجام پرسشنامه ممکن است به بیماران کمک کند تا نشان دهند که سمعک چقدر در زندگیشان اثر می گذارد. امتیاز این پرسشنامه به اطلاعات دیگر اضافه می شود. (1997) cox اظهار داشته :
• بیمارانی با مشکلات نسبتاً زیاد در شنیدن گفتار، بدون سمعک و مشکلات نسبتاً کم در شنیدن اصوات شدید، احتمالاً سودمندی مشخصی از سمعک به دست خواهند آورد. به بیان دیگر، درAPHAB امتیازات بدون سمعک کمتر از 58، 75، 74 به ترتیب برای زیر مقیاس های راحتی ارتباط، بازآوایی و نویز زمینه با امتیازات کمتر از 24 در مقیاس عدم تمایل ترکیب می شود.
• بیمارانی با مشکلات نسبتاً کم در شنیدن گفتار بدون سمعک، اما با عدم تحمل صداهای بلند ، احتمالاً از سمعک خطی سود نخواهند برد. در این مورد سمعکی با تراکم WDRC ممکن است مورد نیاز باشد، اما حتی این سمعک هم نمی تواند موفقیت را تضمین کند.
مشخص کردن انگیزه بیمار برای کمک به او
در مقاله ای راجع به ارزیابی افراد برای کاندیداتوری سمعک (1997) Saunders, توصیه می کند که برای تعیین انگیزه بیمار دو سؤال کلیدی از او بپرسیم:
1. چه چیز شما را به انجام آزمون شنوایی تشویق کرد؟ پاسخ ها را در رابطه با مشکلات شنوایی از یک سو، یا تشویق از سوی خانواده یا دوستان از سوی دیگر جست و جو کنید.
2. شما انتظار دارید که از این دیدار چه بدست آورید؟ بیمار ممکن است به مدرکی امیدوار شود که شنوایی اش نرمال است، یا کمک شنوایی بخواهد که ممکن است شامل سمعک باشد یا نباشد. برای افرادی که هم اکنون متوجه اند که کم شنوایی دارند و به کمک نیاز دارند، سؤال دوم طبیعتاً منجر به سؤالاتی دربارة انواع موقعیت هایی می شود که آن ها در آن نیاز به کمک دارند (بخش بعد را ببینید).
4. 1. 8 محیط شنیداری ، نیازها و انتظارات
سمعکها در بعضی موقعیت ها (مثلاً گوش دادن به شخصی که آهسته و در یک محیط آرام صحبت می کند) نسبت به سایر موقعیت ها (مثلاً گوش دادن به شخصی که بلند و در یک محیط بازآوا و نویزی صحبت می کند) سودمندی بیشتری فراهم می کند. دلیل این امر ساده است، شکل (a) 1-8 ، اسپکتروم گفتار بلند مدت در یک سطح کلی dBspl 55، در یک محیط آرام را نشان می دهد. همچنین آستانه شنوایی نرمال و آستانه های مربوط به شخص با کم شنوایی تدریجی از dBHL 30 در HZ 250 تا dBHL 50 در KHZ8 را نشان می دهد. واضح است که قسمت عمده سیگنال گفتار زیر آستانه شخص دچار نقص شنوایی می افتد. شکل b 1-8 اسپکتروم گفتار را در dBspl 85 در محیط نویزی با سطح نویز dBspl 80 نشان می دهد. باز هم، قسمت عمده گفتار غیرقابل شنیدن است، اما در بیشتر فرکانس ها، توانایی شنیدن به وسیله نویز زمینه محدود می شود نه به وسیله آستانه مشخص.
سمعک در این دو موقعیت فرضی، اما واقعی چه می کند؟ در موقعیت آرام ، اگر سمعک بهره کافی داشته باشد، کل محدوده dB 30 گفتار در هر فرکانس می تواند قابل شنیدن شود و توانایی فهم گفتار به طور شگرفی افزایش می یابد. در محیط نویزی، این موقعیت برای همه فرکانس های کمتر از kHZ 5 متفاوت است. هیچ مقدار بهره ای، گفتار قابل شنیدن تر را در همه این محدوده فرکانسی ایجاد نمی کند. زیرا سمعک همان قدر که گفتار را تقویت می کند، نویز را هم تقویت می کند.
شکل 1-8
. اسپکتروم گفتار طولانی مدت اکتاو برای :
a) گفتار در dBspl 55 در مکان آرام
b) گفتار در dBspl 85 در محیط نویزی.
هر اسپکتروم گفتار شامل dB30 محدوده پویا از ضعیف ترین تا شدیدترین اجزاء کاربردی گفتار است ( به صورت خطهای عمودی نشان داده شده). بخش محدودة گفتار قابل شنیدن بالای آستانه های نویز و شنوایی به صورت سایه های ضخیم و آستانه شنوایی نرمال به صورت خط چین پایینی نشان داده شده است.
این مسئله بر کاندیداتوری سمعک چه اثری دارد؟ اگر بیمار در ابتدا به شنوای واضح تری در مکان های آرام که سطح گفتار هم ضعیف است نیاز دارد، سمعک احتمالاً فوق العاده مفید است. با افت بیشتر احتمال سودمندی در مکانهای آرام نیز بیشتر است. برعکس، اگر شخص در ابتدا نیاز به شنوایی بهتر در مکان هایی با نویز زیاد داشته باشد، علیرغم میزان افت شنوایی بیمار، سمعک ممکن است کمک کننده نباشد. بسیاری از موقعیت ها در زندگی واقعی بین این دو حد قرار می گیرند. اغلب، نویز زمینه توانایی شنیدن را برای فرکانس های پایین تر و آستانه های بیمار توانایی شنوایی را برای فرکانس های بالاتر محدود می کند. در چنین موقعیتهایی، سمعک برای محیطهای نویزی سودمندی بیشتری را نسبت به قبل و برای محیط های خیلی آرام سودمندی کمتری نسبت به قبل فراهم می کند.
به عنوان یک قانون، افرادی که قبلاً از سمعک استفاده نکرده اند انتظار دارند که سمعک همان سودمندی را در نویز فراهم کند که در محیط آرام فراهم می کند، اگر چه آن ها نهایتاً گزارش می کنند که این اتفاق نمی افتد. به طور متوسط، انتظارات بیمار درباره این که سمعک چقدر وضوح گفتار را در همه موقعیتها بهبود می بخشد کمی بالاتر از آن است که بعداً به طور صحیح به آن می رسند. علیرغم این موضوع، بیمارانی که بالاترین انتظار را از سمعک دارند، نهایتاً بیشترین استفاده و سودمندی را گزارش می کنند. با این وجود به نظر می رسد که مهم باشد، بیمارانی با انتظارات غیرواقع بینانه ( به هر جهت) پیش از تصمیمشان برای امتحان سمعک شناسایی شدند، بطوری که آن ها بتوانند بر اساس بهترین اطلاعات ممکن تصمیم بگیرند.
دو شرط باید به بحث قبلی درباره تفاوت سودمندی ها در محیطهای متفاوت اضافه شود. هر فردی با کم شنوایی نسبت به فردی با شنوایی نرمال به طور تردیدناپذیر در هر دو موقعیت خیلی آرام و نویزی مشکل دارد حتی اگر بیماری در ابتدا، فقط در یکی از این موقعیت ها مشکل را گزارش کند، ارزشمند است که بررسی کنیم تا بفهمیم آیا موقعیت دیگر هم باعث مشکل می شود. اگر چنین باشد، مشکل تجربه شده در موقعیت دیگر، و اهمیت این موقعیت، ممکن است وابسته به احتمال سودمندی کلی سمعک برای این بیمار باشد.
شرط دیگر این است که آیا سمعک میکروفون جهت دار دارد یا میکروفون dual. که اگر میکروفون جهت دار انتخاب شود، ممکن است سودمندی قابل ملاحظه ای از سمعک در مکان های نویزی تر تجربه شود. هنگامی که نویز از جهت های مختلف می آید و سیگنال هدف فقط از یک جهت می آید، سمعکهایی با میکروفون جهت دار به بیمار این امکان را می دهند که در نسبت سیگنال به نویز ضعیف تر به شکلی که بدون سمعک امکان پذیر نبود، ارتباط برقرار کند. میکروفون جهت دار میزان نویز دریافت شده را کاهش می دهد، و به جز منابع نویز با فاصله زیاد در محیطهای بازآوا، نویز به میزانی تقریباً معادل شاخص جهت داری سمعک، در میانگین فرکانس، کاهش می یابد (بخش 4. 2. 2 را ببینید). بنابراین تکنولوژی مستقیماً بر کاندیداتوری اثر می گذارد. دسترسی به BTE یا ITE با یک میکروفون جهت دار مؤثر می تواند عدم کاندیداتوری برای سمعک را به کاندیدای سمعک تبدیل کند!
و همچنین در بررسی نوع شرایطی که شخص در آن نیاز به کمک سمعک دارد، مهم است که در نظر بگیریم فرد چقدر چنین شرایطی را به طور مرتب تجربه می کند و این شرایط اغلب چگونه تجربه می شوند. برای شخصی که در ارتباط با مردم است ( یا اگر کم شنوایی مانع نبود، دوست دارد که در تماس با مردم باشد) احتمالاً مزایای سمعک ارزشمندتر از معایب آن است. یک فرد گوشه نشین که با صدای بلند رادیو گوش می کند یا به تلویزیون نگاه می کند، نیازی به سمعک ندارد.
از سوی دیگر، اعضای خانواده می توانند اثری قوی بر فردی که نیاز به سمعک دارد، داشته باشند. تقریباً 50 درصد افراد کمک به شنوایی شان را در رجوع به اعضای خانواده به عنوان اولین محرکها جست و جو می کنند. واضح نیست که چگونه نگرش های خانواده بر میزان استفاده واقعی بیمار از سمعک اثر می گذارد، اما منطقی است که فرض کنیم تشویق مثبت از سوی اعضای خانواده فرد را به، استفاده مداوم تشویق می کند و تشویق منفی اثر عکس خواهد داشت.
مشخصاً اعضای خانواده روی یکدیگر تأثیر می گذارند. بیماران تمایل دارند همان نظراتی را راجع به کم شنوایی و سمعک داشته باشند که اعضای خانواده نیز دارند. بعضی مواقع، تشویق از سوی سایرین ممکن است برای این که بیمار برای کسب مهارت استفاده مؤثر از سمعک فرصت داشته باشد، بسیار مهم باشد. از سوی دیگر، بیمارانی که سمعک را فقط برای آرام کردن اعضای خانواده می گیرند ممکن است که از سمعک استفاده نکنند. به طور کلی، به نظر می رسد که هیچ ارتباط آماری بین کسانی که بیمار را اولین بار تحریک می کنند (یعنی خودش یا دیگران) و نتایج استفاده یا سودمندی وجود ندارد. در این باره که آیا رضایت بیمار تحت تأثیر کسی که ابتدا او را تحریک کرده قرار می گیرد، شواهد متضادی وجود دارد.
بیمارانی با کم شنوایی فرکانس بالا، که کم شنوایی بتدریج در طولانی مدت ایجاد شده، مخصوصاً احتمال دارد که به وسیله اعضای خانواده به کلینیک رجوع کنند. این بیماران فرصت زیادی برای درک میزان افتشان ندارند ـ ایجاد تدریجی افت شنوایی، حفظ شنوایی خوب در فرکانس پایین و در بعضی موارد حداقل نیاز به ارتباط با دیگران، به طور قابل درک می تواند منجر شود به این مسئله که که این بیماران تصور کنند شنوایی شان نرمال است. مخصوصاً افراد جوان احساس می کنند که کم شنوایی شان در مقایسه با افراد مسن با همان میزان کم شنوایی باعث معلولیت بیشتری شده است.
تعیین نیازهای شنیداری و انتظارات : COSI
بهترین روش برای یافتن جایی که شخص نیاز به شنیدن بهتر دارد، پرسیدن است! یک روش سیستماتیک برای پرسیدن، استفاده از پرسش نامه Client Otiented Scale of Improvement (COSI) است. این تکنیک شامل فرم سفیدی است، که کلنیسین روی آن موقعیت هایی را که بیمار به عنوان موقعیت های مشکل پیشهاد می کند، ثبت می کند. این موقعیت هایی که ثبت می شود، اغلب به طور طبیعی در حالی که از بیمار تاریخچه گیری می شود، به دست می آید. اگر چنین نباشد، فرم سفید، موارد مهم را که در مصاحبه از دست رفته است، به یاد کلنیسین می آورد.
ارزشمند است که از بیمار مثال های بیشتری از موقعیت هایی که مشکل ساز است بپرسیم تا بیمار قادر باشد به اظهار آن ها ادامه دهد. با این وجود، پنج وضعیت مختلف، احتمالاً کافی است تا تمرکز بر روی برنامه توانبخشی را فراهم کند. موقعیت هایی که در مصاحبه اولیه لیست می شوند می توانند بعداً برای ارزیابی سودمندی توانبخشی مورد استفاده قرار گیرند. برای به دست آوردن یک ارزیابی، کامل نیازهای اولیه باید به طور خاص تا آنجا که ممکن است ثبت شود. برای مثال، شنیدن صدای نوه ام، وقتی برای دیدار من می آید، مشخص تر از مکالمه در خانه است. به طور مشابه، فهمیدن Sam و Lou در کلوپ در یکشنبه مشخص تر از شنیدن در نویز است.
مشخص کردن موقعیت هایی که بیمار در آنها مشکل دارد، منجر به مشخص کردن انتظارات بیمار در هر یک از این موقعیت ها می شود. بیماران در پیشنهاد اولیه برای انتظاراتشان خواهند فهمید که به طور غیرواقع بینانه بالا است (مخصوصاً اگر موقعیت ، نویزی باشد) با به طور غیرواقع بینانه پایین است ( مخصوصاً اگر موقعیت آرام باشد). در هر مورد، متخصص بالینی باید انتظارات بیمار را اصلاح کند تا بیمار بتواند یک برآورد کلی شخصی واقع بینانه از سودمندی سمعک ایجاد کند.
(1987) Mckenna. یک روش خیلی خاص برای مشخص کردن انتظارات پیشنهاد کرده است. از بیماران سؤال می شود که چگونه آن ها به شنیدن در هر موقعیت نیاز دارند تا متوجه ارزش توانبخشی شوند. اگر انتظارات غیرواقع بینانه باشد، متخصص بالینی و بیمار مشترکاً، درباره هدفی به توافق می رسند که بیمار فکر می کند ارزشمند است و متخصص بالینی فکر می کند دست یافتنی است. یک سودمندی دیگر این است ، که متخصص بالینی و بیمار هر دو می فهمند که وقتی به این اهداف می رسند، یا وقتی به نظر می رسد که به بعضی از این اهداف هرگز نمی توان دست یافت، برنامه توانبخشی تمام خواهد شد.
این روش مجموعه هدف در کلینیک های شنوایی NAL در سراسر استرالیا به کار گرفته می شود و مقیاس رسیدن به هدف (GAG) نامیده می شود. بعضی از متخصصان بالینی معتقدند که مذاکرات رسمی درباره اهداف واقع بینانه مفید است، در حالی که سایر متخصص بالینی مخالفند. این روش اکنون جایگزین روش COSI شده است.
(1999) Stephen ، توصیه می کند که پیش از اولین مصاحبه، اطلاعاتی به بیمار ارائه دهند، و از بیمار بپرسند که در مورد کمک به شنوایی چه فکری می کند. این روش باید COSI را تسهیل کند، اگر چه یک جزء ضروری از COSI نیست.
5. 1. 8 نگرانی های زیبایی شناختی
بسیاری از بیماران نگران شکل ظاهری و یا راحتی سمعک اند. این تعجب آور نیست که بعضی از افراد ترجیح می دهند برای یک سمعک ITE پول پرداخت کنند تا این که یک سمعک BTE رایگان داشته باشند. به طور مشابه، وقتی که عکس انواع مختلف سمعک ها به افرادی که هرگز نمی خواهند سمعک بگذارند نشان داده می شود، نسبتی که آن ها می گویند این است که همچنان که اندازه سمعک ها کاهش می یابد، تصمیم به خرید نیز افزایش می یابد. همچنین، بسیاری از مردم می گویند که آن ها احتمالاً یک سمعک CIC که زیر مدخل کانال گوش فیت می شود را می خرند تا این که یک سمعک BTE بخرند (و ملاحظات هزینه را در نظر نمی گیرند). نگرانی درباره شکل ظاهری در هر سنی بروز می کند. اما افراد مسن در مقایسه با افراد جوان کمتر احتمال دارد که نارضایتی از وجود سمعک را گزارش کنند.
بسیاری از بزرگسالان نگران این مسئله اند که آن ها با گذاشتن سمعک، مسن به نظر می رسند. این نگرانی قابل درکی است: عمده افرادی که از سمعک استفاده می کنند مسن هستند. چندین مطالعه در این باره که آیا سمعک افراد را مسن تر نشان می دهد صورت گرفته است. وقتی قضاوت بر اساس عکس ها صورت می گیرد ، سمعک ، بزرگسالان را مسن نشان می دهد اما تفاوت سنی خیلی کوچکتر از آن است (کمتر از 1 سال) که به مفهوم واقعی اثرگذار باشد. به علاوه، افراد سالمند نسبت به افرادی که سمعک گذاشته اند، دید منفی ندارند.
به هر حال، عقاید کاندیداهای سمعک درباره این مسئله، مهمتر از واقعیت است. در یک مطالعه، 26درصد از کاندیداهای سمعک ابتدا عقیده داشتند که وقتی سمعک بگذارند سایر افراد به آن ها به عنوان یک فرد مسن نگاه می کنند. با این وجود، بعد از این که آن ها برای 6 ماه سمعک گذاشتند، فقط 10 درصد به این مسئله عقیده داشتند. به نظر می رسد که منطقی باشد، کاندیداها را خاطر جمع کنیم که اگر سمعک بگذارند، به دید منفی به آن ها نگاه نمی شود. در واقع، استفاده کنندگان از سمعک عقیده دارند که وقتی آنها سمعک می گذارند کم شنوایی شان کمتر مورد توجه قرار می گیرد تا وقتی که آنها سمعک نمی گذارند.
بعضی از بیماران تصور می کنند که نگرانی درباره شکل ظاهری نشان دهنده متظاهر بودن است و به همین دلیل ، ممکن است هیچ اظهار نظری درباره شکل ظاهری یا راحتی سمعک، حتی وقتی که از آنها سؤال می شود، به زبان نیاورند.
بنابراین متخصص بالینی باید در نظر بگیرد که نگرانی درباره شکل ظاهری امکان پذیر است، حتی وقتی که به نظر می رسد بیمار نگران نیست. افرادی که نگران شکل ظاهری سمعک اند کمتر احتمال دارد که از سمعک استفاده کنند مگر این که به اندازه کافی مشاوره شوند.
برای بسیاری از بیماران، انتخاب یک ابزار کوچک به طور مناسب می تواند بر نگرانی های زیبایی شناختی غلبه کند. (متأسفانه ، تأکید وی اندازه کوچک در آگهی های سمعک نیز این عقیده را تقویت می کند که کم شنوایی باید از دیگران پنهان بماند). بیمارانی که به قدرت یا بهره بیشتری نیاز دارند، یا آن هایی که نمی توانند سمعکهایی به کوچکی CIC یا ITC را اداره کنند، می توانند تشویق شوند تا از اهمیت مخفی ماندن کم شنوایی شدن در رابطه با فوایدی که آن ها می توانند از سمعک به دست آورند خاطر جمع شوند. (بخش 12. 1. 8 را ببینید.)
6. 1. 8 ظریف کاری و مدیریت
مدیریت سمعک برای بسیاری از مردم، بسیار مشکل است. مشکلات ظریف کاری ممکن است ناشی از انعطاف پذیری ضعیف مفاصل یا حساسیت لامسه ای پایین باشد. عملکرد شناختی پایین نیز می تواند از کار کردن مناسب بیماران با سمعک شان جلوگیری کند. اندازه سمعک می تواند قرار دادن باتری، کارکردن با ولوم کنترل و کلید روشن ـ خاموش را دشوار سازد. به دلیل این که گوشها خارج از میدان بینایی است، یاد گرفتن وظیفه گذاشتن سمعک می تواند دشوار باشد. اگر هر یک از این وظایف پیچیده باشد، یک بیمار ممکن است به سادگی از امتحان کردن آنها دست بکشد. به نظر می رسد، مشکلات قرار دادن قالب، دلیل اصلی استفاده از سمعک، حداقل برای سمعکهای BTE است.
اگر چه مشکلات اداره سمعک با سن افزایش می یابد، مثال های مغایری وجود دارد که سن نمی تواند پیش گویی معتبری از تعداد افرادی باشد که نگران به کار انداختن سمعک اند. به علاوه، ممکن است بیماران با وجود داشتن مشکلاتی در اداره سمعک، به استفاده از آن ادامه دهند. اکثریت بیماران مسن، حتی بالای 90 ساله ها، استفاده از سمعک را بطور منظم گزارش کرده اند، علیرغم این که بسیاری از آن ها مشکلات مدیریتی را گزارش کرده اند.
با این وجود، آسانی مدیریت دقیقاً مربوط به استفاده
دانلود مقاله ارزیابی کاندیداتوری سمعک