فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کمال انسان از نظر دین

اختصاصی از فی بوو دانلود تحقیق کمال انسان از نظر دین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کمال انسان از نظر دین


دانلود تحقیق کمال انسان از نظر دین

 

مشخصات این فایل
عنوان: کمال انسان از نظر دین
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 22

این مقاله درمورد کمال انسان از نظر دین می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله کمال انسان از نظر دین می خوانید :

حکمت متعالیه و سعادت روح
بحث دیگر این است که سعادت روح چیست؟ حکماى پیشین مشاء، سعادت روح را رسیدن به مرحله «عقل مستفاد» مى‏دانستند؛ ولى حکمت متعالیه که برداشتش از قرآن و روایات معصومین ( علیهم السلام) بیشتر و قویتر است، سعادت انسان را بسیار برتر از اینها مى‏داند.
در مسئله تعیین محدوده سعادت انسان، بر اساس حکمت متعالیه، چند نکته وجود دارد که بر محور خلیفة اللهى انسان، دور مى‏زند. وقتى ما مى‏توانیم مقام خلیفه، یعنى انسان را بشناسیم که نخست، «مستخلف عنه» یعنى اوصاف جلال و جمال حق را بشناسیم. اگر اوصاف و اسماى الهى شناخته شود، هم رابطه انسان با مافوق او که خداست و هم رابطه وى با مادون او که نظام هستى و آفرینش است، مشخص مى‏شود و این عالیترین مرحله اخلاق است.
اخلاق از علوم جزئى است که زیر مجموعه حکمت و فلسفه است ولى عرفان نه تنها زیر مجموعه فلسفه نیست بلکه همتاى آن هم نیست بلکه فوق فلسفه است.

هدف خلقت
براى تبیین موضوع خلیفة اللهى انسان، چند امر لازم است:
امر اول این است که ذات اقدس اله، انسان را براى عبادت آفریده است:
«و ما خلقت الجن و الإنس الا لیعبدون» (20)
این «حصر» در آیه مزبور، ناظر به آن است که انسان نباید غیر خدا را بپرستد و فقط باید خدا را بپرستد؛ اما معنایش این نیست که کمال انسان، فقط در عبادت اوست و در معرفت، علم، حکمت، اختراع و ابتکار او نیست. بنابراین، آیه یاد شده نمى‏گوید هدف فقط عبادت است بلکه مى‏گوید: فقط عبادت «خدا» هدف است که غیر خدا را نپرستند.
درباره علم فرمود:
«الله الذى خلق سبع سماوات و من الأرض مثلهن یتنزل الأمر بینهن لتعلموا أن الله على کل شى‏ء قدیر و أن الله قد أحاط بکل شى‏ء علما» (21)
یعنى ذات اقدس اله، مجموعه آسمان و زمین و دستورى را که به وسیله فرشتگان در مجارى آسمان و زمین عبور مى‏کند و تنزل دارد خلق کرده است تا شما به علم و قدرت خدا عالم شوید. یکى از اجزاى مجموعه نظام آفرینش، خود انسان است که هدفى دارد و آن هدف، عالم شدن او به قدرت و علم خداست.
از مجموعه این دو آیه بر مى‏آید که انسان باید عابد عالم باشد. عبادت، از آن عقل عملى و معرفت، از آن عقل نظرى اوست و هویت انسان را عقل نظرى و عقل عملى او تشکیل مى‏دهد؛ یعنى انسان عالم عابد، انسان به مقصد رسیده است.

غنا و علم خدا
ذات اقدس اله از یک سو مى‏فرماید:
«ما ارید منهم من رزق و ما ارید منهم ان یطعمون» (22)
یعنى، خدا در برابر این همه نعمتى که به انسان داده از وى چیزى طلب نمى‏کند. لذا در آیه بعد خدا را رازق مطلق مى‏داند:
«ان الله هو الرزاق ذو القوة المتین» (23) .
از سوى دیگر مى‏فرماید: شما نمى‏توانید به خدا علم بدهید:
«قل أ تنبئون الله بما لا یعلم فى السموات و لا فى الأرض» (24)
آیا شما مى‏خواهید چیزى را که خدا در باره آسمانها و زمین نمى‏داند به او خبر بدهید؟ وقتى خدا نمى‏داند، معلوم مى‏شود آن «شى‏ء» موجود نیست، بلکه معدوم محض است و «شى‏ء» نیست؛ وقتى شى‏ء نبود
«ان الله بکل شى‏ء علیم» (25)
شامل آن نمى‏شود و علم، به معدوم محض تعلق نمى‏گیرد. البته اگر فرض وجود بشود، آثار آن را هم خدا مى‏داند؛ مانند:
«لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه» (26)
یا:
«لو کان فیهما الهة الا الله لفسدتا» (27)
و... اما معدوم محض، از آن جهت که هیچ ذاتى ندارد و شیئى نیست، تحت هیچ علمى قرار نمى‏گیرد . چون علم، ظهور و کشف است و چیزى که معدوم محض است، مشهود و منکشف نخواهد شد؛ چنانکه اگر چیزى ممتنع باشد، تحت قدرت قرار نمى‏گیرد. بنابراین، معدوم محض تخصصا از قلمرو قدرت و علم خارج است نه تخصیصا، البته فرض وجود آنها مایه ثبوت وجود فرضى آنهاست و در این حال معلوم خواهند بود.
از طرف سوم، قرآن کریم در باره تعلیم خداوند مى‏فرماید: «علم الإنسان ما لم یعلم» (28) یا «وعلمک ما لم تکن تعلم» (29) یعنى، معلم حقیقى انسان، خداست یا مى‏فرماید: «الرحمن* علم القران* خلق الإنسان» (30) . بنابراین، همه بهره‏هاى معنوى و علمى انسان هم از ناحیه خداست؛ چنان که بهره‏هاى مادى انسان هم از ناحیه اوست.
در سوره مبارکه «ابراهیم» مى‏فرماید: «إن تکفروا أنتم ومن فى الأرض جمیعا فإن الله غنى حمید» (31) اگر همه مردم کفر ورزند، خدا آسیب نمى‏بیند.
خدا چون حکیم محض است، کار او سراسر حکمت و با هدف است و چون غنى صرف است، کار را براى خود نمى‏کند؛ بلکه خود چون کمال محض است، کار از او نشئت مى‏گیرد؛ زیرا هر موجودى، کارى را که انجام مى‏دهد براى رسیدن به کمال است؛ اما کمال مطلق براى رسیدن به هدفى کار نمى‏کند؛ بلکه چون کمال است و قدرت، مشیئت و اختیار او عین ذات اوست، بر اساس اختیار، کار مى‏کند و خدا این چنین است.

تخلق خلیفه خدا به صفات الهى
بعد از این که روشن شد خدا «مستخلف عنه» است و این اوصاف را دارد، خلیفه خدا نیز باید به این امور متصف باشد. سعى خلیفه خدا این است که مردم، خدا را عبادت کنند؛ چنانکه در جبهه‏هاى جنگ، شعارى که مسلمانان به‏دستور رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى‏دادند این بود: ما مأموریت پیدا کرده‏ایم شما را از عبادت بتها به عبادت «الله» و از ذلت به عزت منتقل کنیم» (32) . پس بعثت انبیا، ولایت اولیا و امامت امامان ( علیهم السلام) براى این است که مردم بنده خدا باشند و براساس:
«یعلمهم الکتاب و الحکمة و یزکیهم» (33)
آنان معلم، مربى و مزکى مردمند.
همان طور که خدا براى تعلیم جوامع بشرى، سفره هستى را گسترده و انس و جن را براى عبادت آفریده، خلفاى الهى نیز این دو کار را، «خلافتا» و «نیابتا» و «مظهرا» دارند و همان طور که ذات اقدس اله در افاضه، غرض مادى ندارد آنان نیز در امتثال مأموریت الهى غرض مادى ندارند و سخن همه آنان این است که:
«و ما أسئلکم علیه من أجر إن أجرى الا على رب العالمین» (34)
ما از شما چیزى نمى‏طلبیم. اگر رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مودت عترت طاهرین (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) را به عنوان اجرت خواست و فرمود: «لا أسئلکم علیه أجرا إلا المودة فى القربى» (35) این اجر هم در حقیقت، صراط مستقیمى است که پیمودن آن به سود خود انسان است.
آنان گرچه نسبت به خدا فقیر صرفند؛ اما نسبت به مادون او غنى و از همه چیز بى نیاز هستند . سخن آنها در سوره «انسان» این است که: «انما نطعمکم لوجه الله» (36) اطعام، تنها این نیست که اهل‏بیت (علیهم‏السلام) نان افطارى را به مسکین، یتیم و اسیر مرحمت کردند؛ زیرا در ذیل آیه «فلینظر الإنسان الى طعامه» (37) از امام صادق (صلوات الله و سلامه علیه) رسیده است که انسان باید نگاه کند ببیند علمش را از چه کسى مى‏گیرد (38) . آنچه در ذیل این آیه وارد شده، نشانه آن است که همه آیاتى که درباره طعام انسان نازل شده، اگر قرینه بر اختصاص به طعام مادى نداشته باشد هم ناظر به طعام مادى است و هم ناظر به طعام معنوى.
اگر این آیه شامل دو قسم طعام است، آیات دیگر هم شامل این دو قسم مى‏شود؛ مانند آب که بر دو قسم است: آبى که از چشمه و چاه مى‏جوشد یا از آسمان نازل مى‏شود؛ و آبى که آب زندگانى یعنى علم و معرفت است. زمین، براى طعام مادى و زمینه و استعداد، براى طعام معنوى است. بنابراین، طعام به استناد این روایت بر دو قسم است: طعام ظاهر و طعام باطن؛ و اطعام کننده‏ها، که عترت طاهرین (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) هستند هم طعام ظاهر مى‏دهند؛ چنان که در باره مسکین، یتیم و اسیر این کار را کردند و هم طعام باطن را عطا مى‏کنند که علوم و معارف است.

وجه الله
همان گونه که خدا هیچ هدف زاید بر ذات ندارد؛ چون خود، هدف است خلفاى الهى نیز هیچ هدفى ندارند؛ چون خود، البته نسبت به مادون نه نسبت به مافوق هدف هستند؛ زیرا فرمودند:
«إنما نطعمکم لوجه الله»
ما براى «وجه الله» اطعام مى‏کنیم؛ در حالى که خودشان بر اساس روایات، «وجه الله» و «وجیه عند الله» هستند.
مفسر، آیه مزبور را به انضمام نصوصى که دلالت دارد بر اینکه آن ذوات نورانى وجه‏الله‏اند تحلیل مى‏کند و به این صورت نتیجه مى‏گیرد که سخن على‏بن ابى‏طالب، فاطمه زهرا، حسن مجتبى و حسین شهید (صلوات الله وسلامه علیهم اجمعین) این است که ما «وجه الله» هستیم و چون وجه الله هستیم هم مظهر «رازق» و هم مظهر «هو العلیم و المعلم» هستیم.
پس خلیفه خدا دو پیام دارد:
.1 نسبت به مادون مى‏فرماید:
«إنما نطعمکم لوجه الله»
«و ما أسئلکم علیه من أجر إن أجرى إلا على رب العالمین» .
.2 نسبت به ما فوق خود که عبد محض اوست، مى‏گوید:
«إنا نخاف من ربنا یوما عبوسا قمطریرا» (39)
و خوف آنها مانند رجایشان بیش از خوف و رجاى دیگران است؛ چنان که علم و معرفت و عبادت آنان نیز بیش از علم و معرفت و عبادت دیگران است؛ زیرا همه اینها جزو شئون هستى یک موجود است، اگر اصل هستى یک موجود به کمال بار یابد، شئون آن هم به کمال بار مى‏یابد.
بنابراین، تهذیب روح و رعایت اصول اخلاقى مى‏تواند بازده خوبى داشته باشد. این سخنان بلند در «طهارة الأعراق» ابن‏مسکویه (40) ومانند آن نیست. چون این بزرگوار مى‏گوید ما بسیارى از این مطالب را براى حفظ حرمت ارسطو و حق شناسى از وى نقل مى‏کنیم (41) و در سخنان ارسطو، این سخنان بلند نیست بلکه در حکمت متعالیه متبلور است که گذشته از آنکه از فضایل حکمت مشاء و فواضل حکمت اشراق برخوردار است وامدار عرفان ناب عارفان ولایى، چونان سید حیدر آملى و دیگر پرچمداران ویژه معرفت خدا و اسماى حسنى و صفات علیاى الهى است.

بخشی از فهرست مطالب مقاله کمال انسان از نظر دین

کمال در چیست؟
«الکمال کل الکمال التفقه فی الدین و..» . (4) .
پایه علوم
نشانه توحید عملى
نعمت یاد آورى گناه
کمال در بینایى و دارایى
جهاد اکبر و ریزش کوثر
کمال در گرو احساس خطر
کمال، نتیجه عمل
سعادت روح و بدن
حکمت متعالیه و سعادت روح
هدف خلقت
غنا و علم خدا
تخلق خلیفه خدا به صفات الهى
وجه الله
پى‏ نوشت‏ها:

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کمال انسان از نظر دین

مقاله روح چیست؟

اختصاصی از فی بوو مقاله روح چیست؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله روح چیست؟


مقاله روح چیست؟

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:8

 

  

 فهرست مطالب

 

سوال:روح چیست؟و آیه فوق چه معنی میدهد؟

سعادت روح و بدن

حکمت متعالیه و سعادت روح

هدف خلقت

غنا و علم خدا

تخلق خلیفه خدا به صفات الهى

وجه الله

 

 

 

 

 

جواب:اگر صد سال از سن شما گذشته باشد و شما بگوئید یادم می آید که من در سن سه سالگی با مادرم رفتم فلان آبشار خوب یادم می آید که من در سن سه سالگی با مادرم رفتم فلان آبشار خوب یادم می آید مثل اینکه دیروز است الان مادرم مجسم است همان محل چه زمین آن چه ساختمان آن مجسم است مثل اینکه صدای آبشار آن به گوشم میرسد و مثل اینکه جزء جزء آن را دارم می بینم.سوال این است که آیا این ((من)) چیست که در این صد سال به حالت((یک)) باقی مانده؟

اگر بگویی بدن است که این بدن تمام اجزاء آن بدون استثناء حتی مغز و قلب آن عوض شده،اگر بگوئی ((من)) مغز است و سلولهای آن هنگام تعویض خاصیت خود را به جانشین خود داده و رفته مثل اینکه همه سلولهای بدن هنگام تعویض خاصیت خود را از قبیل سفیدی،سیاهی،حرارت،برودت و سایر احوال به جانشین خود داده و رفته،گوئیم راجع به این احوال درست است و حتی مغز هم خاصیت خود را داده و رفته ولکن آنکه فکر می کند و شاد می شود،اندوهناک می شود،عاشق می شود،متنفر می شود،دوست می شود،دشمن می شود،مغز است یا چیز دیگر است نمی شود ولکن بالاخره مدرک چیز دیگر است و مغز مثل تلسکوپ است که گرچه شما بدون تلسکوپ و عدسه صرفا آلت است ما می خواهیم بگوئیم مغز فقط آلت ادراک است و الا مدرک چیز دیگری است مستقل که ما از او تعبیر می کنیم به ((من)) یا ((روح)) به چند دلیل:

اول: شکی نیست که ما در ذهنمان تصوراتی است کوه،دشت،کره زمین،کره شمس،ستارگان و خلاصه آنچه دیدیم و همچنین معانی مثل اینکه شما دوازده زبان می دانید و میلیونها کلمات در ذهن شما ضبط است،آیا می شود اینها در مغز کوچولوی شما ضبط شود؟اگر بگویید بله می شود،نقشه های ذهنی ما همانند میکروفیلم ها هستند که با مقیاس های معینی کوچک شده اند.

جواب:در میکروفیلم اشیاء ذره بینی و کوچک است اما نقشه های ذهنی ما با همان بزرگی که در خارج است در ذهن ما وجود دارند.دلیل دوم:برای استقلال روح و مادی نبودن آن موجودات مادی تدریج الحصول است و زمان می خواهد اما شما نمی توانید یک عالم را در آن واحد در ذهن خود ترسیم کنید نه تدریجی است و نه زمان می خواهد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله روح چیست؟