عقب ماندگی ذهنی اختلالی است که با عملکرد هوشی زیر حد طبیعی و اختلال در مهارتهای انطباقی مشخص می گردد. سن شروع عقب ماندگی ذهنی زیر ۱۸ سال است و منظور از مهارتهای انطباقی انجام کارهای است که در هر سن خاص به طور معمول از فرد انتظار می رود .
عقب ماندگی ذهنی اختلالی است که با عملکرد هوشی زیر حد طبیعی و اختلال در مهارتهای انطباقی مشخص می گردد. سن شروع عقب ماندگی ذهنی زیر ۱۸ سال است و منظور از مهارتهای انطباقی انجام کارهای است که در هر سن خاص به طور معمول از فرد انتظار می رود .
انواع :
عقب ماندگی ذهنی بر اساس میزان بهره هوشی ، از خفیف تا بسیار شدید ( عمیق ) وجود دارد . جدول زیر تقسیم بندی های مربوط به عقب ماندگی ذهنی را با توجه به نوع و مهارت مورد نظر نشان می دهد:
در حالی که بهره هوش طبیعی در محدوده ۹۰- ۱۱۰ قرار می گیرد ، به فاصله بین ۷۱- ۸۴ هوش مرزی اطلاق می شود که این افراد عقب مانده ذهنی نیستند اما از نظر پیشرفت تحصیلی موفقیت چندانی ندارند . خوشبختانه کمترین تعداد این بیماران را عقب مانده ذهنی نوع شدید و بسیار شدید که عمدتاً نیازمند نگهداری و پرستاری دائم در مؤسسات مربوطه می باشند تشکیل می دهند.
شیوع این اختلال در حدود ۱ درصد جمعیت می باشد که در جنس مذکر حدود ۵/۱ برابر جنس مؤنث است.
سبب شناسی عقب ماندگی ذهنی :
۱- عوامل قبل از تولد : بیشتر شامل تأثیرات ژنتیک و تغییرات کروموز می شود . ضمن این که عفونت های رحمی و ابتلای به بیماری سرخچه و توکسوپلاسموز ( بیماری خطرناکی که از طریق گربه منتقل می شود ) نیز در بروز عارضه نقش دارند . آنچه مسلم است بیشترین علل عقب ماندگی ذهنی همین عوامل قبل از تولد است که از نظر پیشگیری نیز اهمیت دارند ، به ویژه عوامل کروموزومی مانند سندرم داون و عوامل عفونی مثل سرخچه و توکسوپلاسموز مادرزادی . در این بین عوامل حین تولد مثل زایمان مشکل و خونریزی جمجمه و اشکالات تنفسی حین زایمان و ..... نیز مؤثر می باشند .
۲- عوامل پس از تولد : شامل ضربات شدید به جمجه کودک ( یرقان ) سیانوز ( سیاه شدن )، عفونتهای دوران نوزادی به همراه تب و تشنج ، کم کاری تیروئید و .... است که با مواظبت از کودک بخصوص قبل از سن چهارسالگی می توان از بروز عقب ماندگی ذهنی تا حدی جلوگیری نمود.
۳- عوامل محیطی اجتماعی : تأثیرات محدودتری در بروز عقب ماندگی ذهنی دارند و شامل فقر ، تغذیه ، ناپایداری خانواده ، وضعیت اقتصادی – اجتماعی بد و محرومیت های فرهنگی و استرسهای مکرر و فوق تحمل در محیط زندگی کودک است.
پیشگیری
پیشگیری اولیه : جلوگیری از ظهور عوامل ایجادکننده عقب ماندگی ذهنی بخصوص عوامل قبل از تولد ، اهمیت ویژه ای دارند. آموزش خانواده ، ممانعت از ازدواجهای فامیلی ، جلوگیری از حاملگی بعد از سنین ۳۵ سالگی ، رعایت بهداشت حاملگی ( پرهیز از اشعه ، دارو ، ضربه به شکم ، تغذیه مناسب مادر ، جلوگیری و کنترل نمودن عفونت های مادرزادی و .... ) در پیشگیری اولیه بسیار مؤثر هستند. محافظت کودک پس از تولد بخصوص در دوره نوزادی و مداخله ی درمانی به موقع در موارد بیماری ، مثل کم کاری تیروئیدی ( هیپوتیروئیدی ) نیز در جلوگیری از بروز عقب ماندگی ذهنی اهمیت دارد .
پیشگیری ثانویه : عقب ماندگی ذهنی درمان ندارد و بهترین راه کنترل آن جلوگیری از بروز آن است . به نظر نمی رسد داروهای خاصی نیز در کنترل پیشرفت اختلال مؤثر باشد.
مهمترین روش درمانی افراد عقب مانده ذهنی افزایش میزان سازگازی آنها ، محیط زندگی و تنظیم توقعات محیطی و سطح کارآیی این افراد در خانواده و جامعه است.
پیشگیری ثالث : انجام مشاوره خانواده و مشاوره فردی در جهت محدود کردن تأثیرات عقب ماندگی ذهنی ضرورت دارد . استفاده از روشهای توصیه شده توسط افراد متخصص در تقویت و حفظ کارآیی عملی این افراد می تواند باعث افزایش اعتماد به نفس و سازگاری مناسب تر با استرسهای معمول زندگی افراد عقب مانده ذهنی گردد. آموزش کودک و خانواده ، آموزش مهارت های کلامی ، محیطی ، ارتباطی ، اجتماعی ، همچنین آموزش های ویژه و فیزیوتراپی و آموزش های مهارت های جسمی همگی می توانند در سازگاری و رشد بهتر این افراد و توانبخشی آنان کمک مؤثری باشند.
انواع
عقب ماندگی ذهنی بر اساس میزان بهره هوشی از خفیف تا بسیار شدید (عمیق) تعیین میگردد. جدول زیر تقسیمبندیهای مربوط به عقبماندگی ذهنی را با توجه به نوع و مهارت موردنظر نشان میدهد:
در حالیکه بهره هوش طبیعی در محدوده 110-90 قرار میگیرد، به فاصله بین 84-71 هوش مرزی اطلاق میشود که این افراد عقب مانده ذهنی نیستند اما از نظر پیشرفت تحصیلی موفقیت چندانی ندارند. خوشبختانه کمترین تعداد این بیماران را عقب مانده ذهنی نوع شدید و بسیار شدید که عمدتاً نیازمند نگهداری و پرستاری دائم در مؤسسات مربوطه میباشند تشکیل میدهند.
شیوع این اختلال در حدود 1 درصد جمعیت میباشد که در جنس مذکر حدود 5/1 برابر جنس مؤنث است.
کند ذهنى کودکان
مسأله مدرسه کودکان عقبمانده ذهنى
کودکانى که درجه هوشى کمتر از ۵۰ دارند تقریباً آموزشپذیر نیستند و امکان مدرسه رفتن و خط آموختن برایشان مطرح نیست و یا اگر هم باشد موفقیت در آن نادر است.
در مورد کودکان آموزشپذیر دو نظر وجود دارد. عدهاى قائلند که تفکیک آنها از دیگر کودکان موجب واردآمدن لطمه روحى برآنهاست و مشکل را دو چندان مىکند. و بهتراست اینان در همان مدارس عادى به تحصیل بپردازند و البته با آنان مدارا شود.
نظر اکثریت مربیان و روانشناسان این است که اینان در مدارس خاص ( مدارس استثنائی) ثبتنام شوند با برنامه ویژهاى که براى اینگونه کودکان تهیه شده است به کار و زندگى تحصیلى خود بپردازند.
دلیل گروه اخیر این است که کودک از اینگونه مدارس بهتر مىتواند استفاده کند، احساس ضعف و حقارت براى او پدید نمىآید چون همه کودکان کلاس در سطح و شرایط او هستند. همچنین مشکلات ناشى از افزایش سن و مردودشدنها براى آنان مطرح نخواهد بود. در این مدارس معلمان کار آشنا و متخصصانى هستند که امر هدایت و اداره آنان را برعهده مىگیرند و مشکلات پیشبینى شده را از سرراه افراد بر مىدارند.
مشکلات مدرسه عادى
براى اینگونه کودکان ما هم قائلیم که بهتر است مدارس خاص و استثنائى و برنامههاى ویژه باشد. امکان ادامه کار و تحصیلات عادى براى این بچهها در مدارس عادى نیست. مشکلاتى که اینان در مدارس عادى خواهند داشت بسیار و از آن جمله است:
- مشکل برنامه و محتواى درسى که براى کودکان عادى درست شده است و آنها سرعت و دقت افراد عادى را ندارند.
- مشکل شکست و مردودیت که سببى براى خجلت و احساس حقارت آنهاست.
- مشکل صدمهآفرینى براى دیگر کودکان که این امر گاهى ناشى از ناسائىهاى عقلى است.
- مشکل لغزشها و انحرافات که سبب بدآموزىها و گسترش لغزشها و انحرافات است.
- مشکل تمسخر و تحقیر دیگران نسبت به این کودکان که خود سبب توسعه صدمات و لطمات است.
- در کل تحصیل آنان در این مدارس سبب مىشود که آنها اعتماد به نفس را از دست بدهند، غرور و عواطفشان جریحهدار شود، رفتار اجتماعیشان نامناسب شود، حتى در مواردى براثر ضعف در تحملها از جرم سردر آورند.
اصول آموزش کودکان عقبمانده ذهنى
آموزشى که به کودکان کندذهن داده مىشود باید داراى جنبههاى تربیتی، فنی، حرفهاى و در طریق رفع احتیاجات روزمرٌه باشد. در این امر باید ظرفیت ذهنى آنان را موردنظر قرار دهیم و ببینیم درباره آنها چه کارى مىخواهیم انجام دهیم، با چه وسایل و امکاناتی، به چه میزانی؟
البته در مورد آموزش آنها همهگاه نمىتوان یک دستور صادر کرد و به یکنوع و یک صورت تصمیم گرفت. تعلیمات جبرانى براى همه آنها لازم است ولى تکیه به خواندن، تکلٌم، بیان مسأله است. بسیارى از تمرینات باید در جهت تقویت ذهن باشد. ورزش، نقاشی، تمرینات روانى - حرکتى جزء برنامههائى است که در این آموزش مطرح است.
در آموزش تکرار، تمرین، و آموزش برنامهریزى شده باید مطرح باشد. همچنین آموزش اینان براساس روش الگوئى است. اغلب آموزشها باید بازىگونه باشد و با وسایل و اسباب انجام گیرد تا کمتر موجب خستگى گردد و حتى در مواردى مسأله تفریح و بازى توأم با آموزش مطرح است.
کودکان عمیق نمىتوانند یادگیرى داشته باشند ولى از طریق ایجاد بازتابهاى شرطى مىتوان راهورسم غذاخوردن، لباس پوشیدن و نظافت را به آنها آموخت.
اصول پرورش کودکان عقبمانده ذهنى
همچنین در پرورش ابعاد وجودى آنها ضوابط و اصولى باید مراعات شود که اهمٌ آنها بدینقرارند:
- برنامهریزى براى رشد عضلات، مهارت اعضاء، تقویت بدن.
- توجه به امور شخصى آنها مثل لباسپوشیدن، توآلت رفتن، نظافت، تغذیه...
- توجه به حرکات بدن مثل حرکت چشم، دست، پریدن، جهیدن، دویدن...
- توجه به رفتار اجتماعى مثل سلام، احوالپرسی، رعایت نوبت، احساس مسؤولیت...
- توجه به مفاهیم عمومى مثل اشکال، فصول، رنگها، کمیتها، جهات، نقشه ...
- توجه به شناخت و معرفى خود مثل نام خود، نامخانواده، آدرس، تلفن...
- آشناکردن آنها با مغازهها، کارگاهها، روحانی، پلیس، پزشک...
- توجه به اخلاق، مذهب، تمرینات مذهبی، تعاون، نظم در امور، کار و کوشش...
- توجه به جنبههائى مثل شنیدن، چشیدن، بوئیدن و ... و از این طریق شناختن...
شامل 34 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله عقب ماندگی ذهنی (Mental Retardation)