1- مقدمه .........................................................................................................................................................................2
2- ایده واندیشه باستان گرایی......................................................................................................................................4
3- هویت سازی باستان گرایی.....................................................................................................................................5
4- تولید ادبیات و مفاهیم باستان گرایی......................................................................................................................7
5- آغاز حکومت پهلوی و ترویج نژاد آریایی...............................................................................................................8
6- باز تولید ادبیات هویت باستان گرایی در دوره پهلوی............................................................................................9
7- ایجاد و راه اندازی نهاد ها وابزار ترویج و تقویت باستان گرایی................................................................ ............11
8- اوجگیری باستان گرایی بدوی و افراطی پهلوی........................................................................................ ............12
9- ترویج وادامه ایده باستان گرایی بعد از انقلاب................................................................................ ......................12
10- هویت فرهنگی ایران...............................................................................................................................................14
11- نتیجه گیری ............................................................................................................................................................15
12- حاشیه.....................................................................................................................................................................17
13- منابع ......................................................................................................................................................................19
مقدمه
باستان گرایی(آرکائیسم،archaism )از جریانهای تقریبا جدید فرهنگی برای ایجاد تغییر در ایران به شمار می رود ودر پی آنست با احیاء و تجدید حیات سنت ها و عقاید کهن و باستانی ایران نظم جدیدی را در عرصه تفکر فرهنگی، قبل از سیاسی و اجتماعی باز تولید نمایدو زیرساخت های فرهنگی و اجتماعی نوینی را بر پایه این سنت های کهن بنا نهد.
شاید بتوان آغاز ناسیونالیسم ایرانی را همزمان با مشروطه دانست و مهم ترین اثر آن را در آن مقطع تاریخی بردار رفتن شیخ فضل الله به عنوان نماد مشروعه خواهی و شریعت طلبی دانست. اگر این دوران را آغاز ناسیونالیسم ایرانی بدانیم، عصر حکومت پهلوی اوج این ناسیونالیسم بود. حکومت پهلوی می کوشید که زمانی به جبر و اکراه به مقابله با اسلام و بازگشت به باستان بپردازد و زمانی دیگر با فرهنگ سازی و برنامه هایی چون برگزاری جشنهای 2500 ساله، تبدیل تاریخ هجری به تاریخ شاهنشاهی و تغییر دادن کلمات عربی زبان فارسی، به این هدف دست یابد.
جریان باستان گرایی با ادبیات دوران فتحعلی شاه و ناصر الدین شاه پا گرفت، که در پایان دوره قاجار به یک جریان قالب و تاثیر گذار تبدیل شده بود که با ترویج ادبیات به ویژه نگارش رمانهای تاریخی و ترویج آن یکی از کار هایی بود که قبل از روی کار آمدن رضا شاه آغاز ودر طول حاکمیت رژیم پهلوی اول گسترش یافت. بیشتر موضوعات مطروحه در این کتب به مفاهیمی چون عهد پیش از اسلام، شخصیت پردازی، عرب ستیزی، مذهب ستیزی و ...پرداخت.
اما آنچه در دوره رضا خان رسمیت پیدا کرد تاریخ نگاری وابسته و هویت تراشی برای خاندان رضاخان چیزی بود که تاکید می شد. انتخاب نام پهلوی توسط تاریخ نگاران پیشنهاد وبرای خاندان رضا میرپنج انتخاب گردید که در این خصوص محمد علی فروغی نقش تعیین کننده داشت.
محمدعلی فروغی در 3 مقطع حساس دوران رژیم پهلوی حضوری تعیین کننده داشت ؛ اولین نخست وزیر رضاخان بود و در واقع او بود که تاج شاهی را در سال 1304شمسی بر سر رضامیرپنج سوادکوهی نهاد! پس از طی مرحله اول سلطنت رضاخان، در سالهای 1312 ـ 1314 و فرارسیدن زمانی که قرار بود تغییرات فرهنگی در جامعه آن روز ایران رخ دهد و برنامه های استعماری به این جامعه دیکته شود، بازهم سر و کله محمد علی فروغی پیدا شد و طرح های مختلف اسلام زدایی از قبیل کشف حجاب، محدودیت شعائر مذهبی و برخورد با فرهنگ دینی مردم ایران، به اجرا درآمد و بالاخره زمانی که در شهریور 1320 قرار براین شد که بنا به صلاحدید همان کانون های پنهانی که رضاخان را بر سر کار آورده بودند، اینک جایش به پسر داده شود، بازهم محمد علی فروغی به میدان آمد و این بار تاج از سر رضا میرپنج برداشت و بر سر پسرش محمد رضا گذارد و بازهم اولین نخست وزیر پهلوی دوم شد!!
دکتر علی محمد نقوی، جامعه شناس و محقق معاصر درباره فروغی می نویسد:
«...فروغی مغز متفکر رژیم، یکی از غربزدگان فراماسونر بود. فروغی که خود مورد احترام شدید تمام غربزدگان است، در عالم سیاست تا نخست وزیری هم پیش رفته و عامل سیاست رژیم در جهت اسلام زدایی و ورود فرهنگ غرب بوده است. فروغی بود که با خیانت های خود، عامل اصلی تداوم رژیم پهلوی، پس از عزل رضاخان گردید. نخست با زمینه سازی استعفای احمد شاه، راه را برای سلطنت رضاخان هموار کرد و سپس بعد از حمله متفقین، مجلس سیزدهم را تحکیم کرده، باعث جانشینی محمد رضا گردید...»( علی محمد نقوی،1361)
اندیشه های ناسیونالیستی که می کوشد تا علقه های سرزمینی و زبانی و ملی و بازگشت به فرهنگ و آداب باستانی را جایگزین و جانشین تعلقات دینی و اندیشه های مذهبی کند، در جهان اسلام برای اولین بار توسط اعراب مسیحی مانند «ابراهیم الیزیدی» و تحصیل کردگان فرنگ رواج یافت و زمینه ای شد برای افتراق بیشتر امت اسلامی و چندپاره شدن جهان اسلام و اختلافات و مخاصمات مرزی. بعدها که حاکمانی ناسیونالیست چون آتاتورک، رضاخان، امان الله خان و محمد مصدق در کشورهای اسلامی روی کار آمدند کوشیدند که یا به سرکوب موج اسلام خواهی و شریعت گروی بپردازند و یا آنکه با عملکردی آرام و خزنده بنیانهای دنیای سکولار را در جهان اسلام رواج دهند.
باستان گرایی ریشه در تفکر و اندیشه های غربی دارد که اگر منشاء تئوریک آن جستجو شود به دهه 1870میلادی، زمانی که موج آریایی گرایی در جهان مطرح شد بر می گردد که می توان روی کار آمدن رضا میر پنج سواد کوهی را نشات گرفته از این موج دانست.
تحقیق جریان باستان گرایی و گفتمان پهلوی - 13 صفحه وورد