26 ص
معضل فرار مغزها یک معضل بسیار نگران کننده است .و دارای اثرات زیانبار و تاسف آور ، و متاسفانه در کشور های جهان سوم خصوصا ایران آمار مهاجرت نخبگان روز به روز در حال افزایش است.
فرار مغزها فرآیندی است که بر محمل یک رابطه نامتعادل بین کشور های صنعتی پیشرفته و کشورهای کمتر توسعه یافته جهان سوم شکل می گیرد.و طی آن نیروی انسانی پرورده و نخبه از کشورها کمتر توسعه یافته به کشورهای صنعتی ثروتمند توسعه یافته تر منتقل می شود.و نتیجه نهایی این فرایند به سود خالص کشورهای صنعتی و زیان خالص کشورهای جهان سوم است.
اصطلاح فرار مغزها را برای نخستین بار انگلیسی ها به کار بردند.فرار مغزها ریشه در روابط تاریخی آمریکا و انگلستان داشت.و بیانگر انگیزش مهندس ها و پزشکان انگلیسی برای مهاجرت به آمریکا،با هدف کسب درآمد بیشتر و دستیابی به محیط کار مناسبتر در کوچ گاه بوده است.یادآوری می کنم که مفهوم این واژه در بیشتر زبان های اروپایی گویای معنای به سوی خود کشیدن و جذب مغزهای پرورده است .در حالی که معادل فارسی این اصطلاح ،مفهوم فرار کردن و دفع را با خود دارد.و برخی از نویسندگان مصری با عبارت دزدی مغرها از آن نام می برند.بنابراین با این که کوچ نیروی انسانی ورزیده و پرورده از جایی به جای دیگر واقعیت واحدی است.تحلیل گران ساکن مناطق توسعه یافته و قدرتمند ،این حرکت را جذب به درون مرزهای خود تلقی می کنند.و صاحبنظران ساکن در کشورهای موسوم به جهان سوم و کمتر توسعه یافته ،آن را نوعی دفع از اقامتگاه خود می دانند.
پیشینه بحث در مورد فرار مغزها درمنابع و مراجع بین المللی به دهه 1960 می رسد که نخست به طور موردی مفاله هایی درنشریات علمی انتشاریافت ..نخستین گردهمایی بین المللی در این باره در سال 1967 به وسیله مرکز پژوهشهای ارویائیان و کمیسیون مشورتی ایالات متحده درباره امور آموزشی و اجتماعی بین المللی در لوزان سوئیس برگزار شد.در این کنفرانس که دانشمندان و صاحب نظران ده کشور از سراسر جهان شرکت داشتند ،به موضوع فرار مغزها زیر عنوان ‹‹ فرار ماده خاکستری›› به بحث کشیده شد.و به صدور اعلامیه ای انجامید.که شامل دیدگاههای کنفرانس در هشت ماده بود. از آن پس فرار مغزها مورد توجه بیشتر سازمان ملل قرار گرفت و به صورت یک موضوع عمده مورد بررسی قرار گرفت.در سال 1968 کنفرانسی به سرپرستی یونسکو و موسسه کارآموزی و پژوهش سازمان ملل متحد ترتیب داده شد که نمایندگان عضو سازمان ملل در آن شرکت داشتند.در این کنفرانس درباره راه های جلوگیری از فرار مغزها بحث شد.
در ایران از دهه 1960 میلادی مطابق با دهه 1340 هجری شمسی ،مطالعه در باره این موضوع آغاز گردید.
در ایران دو عامل عمده را که مى توان از جمله عوامل فرار مغزها نام برد عبارتند از : الف- عوامل خارجى: که مى توان به توسعه فناورى، مهیا بودن ابزار تحقیق و پژوهش در کشورها، عدم تعادل نیروى انسانى و... اشاره کرد. ب- عوامل داخلى: این عامل به عنوان پدیده اصلى فرار مغزها است که خود شامل چند دسته همچون موارد زیر است: 1- مسائل و مشکلات فرهنگى و آموزشى 2 - فقدان توسعه سیاسى 3 - فساد ادارى و سوءمدیریت 4- فقدان توسعه اقتصادى
و به عامل دیگری که می توان اشاره کرد بی توجهی مسئولا ن کشور به افراد نخبه و مدال آورمی باشد.به عنوان مثال می توان اشاره کرد به توجهی که مسئولان به امر ورزش و ورزشکاران دارند .اگر این توجه به افراد علمی کشور نیز می شد شاید فرار مغزها کمتر می شد.همانگونه که شاهد هستید .وقتی یک ورزشکار در صحنه جهانی مدال می آورد به او جوایز میلیونی ، خانه و امکانات ،می دهند . مراسم های انچنانی می گیرند.در حالی که وقتی یک دانشجو یا دانش آموز در صحنه جهانی مدال می آورد تنها با دادن چند سکه از او تشکر می کنند .و دیگر این شخص به فراموشی سپرده می شود.درست است که برخی از افراد می گویند ورزشکار همه به نوبه خود نخبه ورزشی است .اما این ورزشکار فقط چند صباحی می تواند در عرصه بدرخشد ودر حالی که اگر به یک شخصیت علمی توجه بیشتر شود تا پایان عمر خود در راه علم تلاش می کند و روز به روز اختراعات و کشفیات جدید از خود به جای میگذارد.و دیگران در آینده نیز استفاده خواهند کرد.همانند خدمات ابن سینا و رازی و سایر دانشمندان که هر روز ار آنها به نیکی یاد می شود.و اکثر کشفیات امروزی برگرفته از دانش آنهاست.
پروژه فرار مغزها