امروزه روانشناسان و متخصصان آموزش و پرورش به نحو فزاینده ای به دنبال آگاهی های تازه ای درباره ماهیت و تحول شناخت می باشند و اینکه چگونه مفروضات معرفت شناختی[1] بر تفکر و استدلال اثر می گذارند. باورهای معرفت شناختی [2]باورهای دانش آموزان درباره ماهیت دانش است که بر تصورات شخص از فرایندهای تحصیلی تاثیر می گذارند. به عبارت دیگر، باورهای معرفت شناختی، باورهایی هستند که افراد درباره دانستن دارند. این باورها، قسمتی از فرایندهای شناختی، تفکر و استدلال می شوند و روی عملکرد تحصیلی فراگیران تاثیر می گذارند. مبنای این پژوهش ها آن است که طرح مطالعه و راهبردهای یادگیری و نظارت بر موثر بودن راهبردهای مورد استفاده در فرایند یادگیری فراگیران، موثر و با اهمیت است. بعضی از مشکلات یادگیری نیز به مهارت های ضعف شناختی و فرا شناختی برمی گردد. باورهای افراد درباره ماهیت دانش و یاد گیری و معرفت شناختی، همه جنبه های زندگی روزمره دانش آموزان، به خصوص یادگیری و پیشرفت تحصیلی آنان را تحت تاثیر قرار می دهد(شومر[3]، 1993).
رابطه ابعاد کمال گرایی با باورهای معرفت شناختی