ولایت تدبیری یکی از مهم ترین مفاهیم سیاسی در فقه سیاسی شیعه است که حدود و ثغور جمهوری را در حکومت جمهوری اسلامی تعیین میکند. از این رو به نظر میرسد رابطه منطقی و تعاملی بین ولایت فقها و جمهوری اسلامی، مهمترین مساله نظری در ساحت اندیشه سیاسی در 2 دهه اخیر تاریخ ایران بوده باشد.
در این مقاله به بررسی چیستی مفهوم ولایت، ولایت فقیه، تفاوت ولایت فقیه با ولایت پیامبر و ائمه، ولایت تدبیری فقهی و مفهوم اطلاق در ولایت مطلقه پرداخته شده است.
ولایت، واژهای است که علاوه بر کاربرد لغوی، در حوزههای علوم اسلامی، مانند کلام، فلسفه، فقه و عرفان نیز به کار میرود. ولایت در بابهای گوناگون فقه، مثل قصاص، حجر و مکاسب از واژههای رایج محسوب میشود؛ بعلاوه این واژه با مشتقاتش، 233 بار در قرآن تکرار شده است.
نوشته حاضر در صدد ایضاح مفهوم ولایت در اندیشه سیاسی شیعه و پاسخگویی به برخی پرسشهای مرتبط به آن است. مهمترین پرسشهایی که در این باب مطرح میشود از این قرار است: ولایت در لغت و اصطلاح چه معنا و مفهومی دارد؟ فقها به عنوان مبتکر نظریه ولایت تنظیمی یا سیاسی در این خصوص چه گفتهاند؟ مقدمات و قیود این مفهوم در نظر آنها چیست؟ مبانی فکری و نظری آن چیست؟ پیشینه تاریخی بحث ولایت سیاسی چه بوده است؟ چه فرقی بین ولایت در عصر حضور با عصر غیبت است؟
مفهوم لغوی و اصطلاحی ولایت
ولایت از ماده ولی و ل ی مشتق شده که موارد استعمال آن فراوان است، از جمله: ولایت، ولا، ولی، اولیا، والی، مولی، موالی، مولی علیه، تولیت، موالات، تولی، متولی، توالی، استیلا، مولوی و ولایی. معنای اصلی این واژه، همچنان که راغب در مفردات گفته است، قرار گرفتن چیزی در کنار چیز دیگر است، به نحوی که فاصله ای میان آن دو نباشد. به همین دلیل، لغتشناسان بزرگ عرب، ولی را به معنای نزدیکی و قرب گرفتهاند.
ولایت (به فتح واو و کسر واو) و دیگر مشتقات آن، مشترک لفظی است در معانی متعدد که مهمترین این معانی عبارتند از: صاحب (صدیق، رفیق، موافق)، نصرت و یاری، محب، سلطان، تصدی امر، تسلط، سیطره، سلطنت، اماره، حکومت و تدبیر. در یک تقسیم بندی کلی، معانی متعدد بالا را می توان به 4 دسته تقسیم کرد: 1- قرابت یا نزدیکی 2- محبت یا دوستی 3- نصرت یا یاری 4- حکومت یا تصدی امر (ولایت به کسر واو).
ولایت به معنای دوستی، جزو فرایض و ارکان اسلام به شمار میرود و عبارت است از دوستی رسول اکرمص و ائمه معصومین ع و دوستداران آنها که بر حسب نص صریح قرآن، «قل لااسئلکم علیه اجرا الاالموده فی القربی»، لازم شمرده شده است؛ همچنان که یکی از اصول ده گانه فروع دین (تولی و تبری) نیز است.
ولایت به معنای قرابت، محبت و نصرت از بحث ما خارج است، چرا که موضوع بحث ما در ولایت فقیه، ولایت به معنای حکومت و تصدی امور مسلمانان است. از این رو امام خمینی ولایت را این گونه معنا کردهاند: «ولایت یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس» و بحرالعلوم هم نوشته است: در اصطلاح، ولایت به معنای سرپرستی و سلطه داشتن بر فرد یا افراد معین می باشد و در حقیقت، بیانگر نوعی حق دخالت و اعمال نظر در امری برای شخص خاص است. مصطلح فقها آن است که ولایت (به کسر واو) سلطه بر غیر به حکم عقل یا شرع، در بدن یا مال یا هر دو میباشد. این سلطه می تواند اصالتا یا عرضا ملحوظ گردد.
علاوه بر صراحت کتب معتبر لغوی، در متون اصیل عربی و عرف نیز یکی از معانی ولایت، امارت، حکومت، زعامت و ریاست است و نیز ولایت به معنای امارت، درباره کسی است که بر خطهای حکمرانی کند. برخی صاحبنظران، کاربرد ولایت به معنای حاکمیت سیاسی را بسیار گسترده تلقی کرده و به حد شیوع رساندهاند؛ به طوری که مدعی شدهاند: ادعای انصراف ولایت به امارت و تدبیر، گزاف نیست؛ مگر آن که قرینه و قیدی مانع انصراف باشد. برای نمونه ابن قتیبه در الامامه والسیاسه از زمامداری حاکمان به ولایت تعبیر میکند.
از مجموع بحثها در زمینه مفهوم لغوی، عرفی و اصطلاحی ولایت میتوان نتیجه گرفت که
شامل 13 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله ولایت تدبیری فقهی