این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 160 صفحه می باشد.
در این محصول پیوست ها و مستندات ذکر نشده است.
فهرست مطالب
فصل اول: مقدمه
تعریف عقب ماندگی ذهنی ۵
طبقه بندی کودکان عقب مانده ذهنی ۹
مراحلی که والدین در سازگاری طی می کنند ۳۰
تأثیر کودک عقب مانده ذهنی بر پدر ۴۶
تأثیر کودک عقب مانده ذهنی بر مادر ۴۷
بیان مسئله ۴۹
اهداف تحقیق ۵۱
سؤالات پژوهش ۵۲
تعریف واژه های پژوهش ۵۳
فصل دوم:بررسی تحقیقات پیشین
مقدمه ۵۶
تحقیقات انجام شده بر روی مادران با کودک عقب مانده ذهنی ۶۲
تحقیقات انجام شده در خصوص پدران با کودک عقب مانده ذهنی ۶۷
تحقیقات انجام شده در ارتباط با مقایسه بین پدر و مادر با کودک عقب مانده ذهنی ۶۸
تحقیقات انجام شده در رابطه با سازگاری والدین ۸۱
فرضیه های پژوهش ۸۳
فصل سوم :روش
جامعه آماری ۸۶
نمونه ۸۶
روش نمونه گیری ۸۷
روش اجرا ۸۹
ابزار اندازه گیری ۸۹
نمره گذاری آزمون ۹۴
اعتبار و پایانی آزمون ۹۵
روش آماری ۱۰۰
فصل چهارم: نتایج
نتایج آزمون t برای بررسی فرضیه اول ۱۰۳
نتایج آزمون t برای بررسی فرضیه دوم ۱۰۶
فصل پنجم : بحث یافته ها
بحث یافته ها مربوط به فرضیه اول ۱۰۹
بحث یافته ها مربوط به فرضیه دوم ۱۱۱
بررسی نتایج ۱۱۴
نتیجه گیری ۱۳۲
کاربرد تحقیق ۱۳۵
محدودیت ها و پیشنهادات ۱۳۶
پیوست ها ۱۳۸
فهرست منابع فارسی ۱۵۰
فهرست منابع لاتین ۱۵۳
چکیده :
به منظور بررسی مشکلات روانی در والدین با کودک عقب مانده ذهنی تعداد ۱۰۰ نفر از والدین با کودک عقب مانده ذهنی با ۱۰۰ نفر از والدین با کودک عادی مورد مقایسه قرار گرفتند. افراد مورد نظر از والدین دانش آموزانی بودند که در مدارس استثنایی و عادی شهر تهران ، در پایه های دوم تا پنجم ابتدایی مشغول به تحصیل بودند. از تعداد کل نمونه، ۱۰۰ نفر را مادران و ۱۰۰ نفر را پدران تشکیل می دادند. بدین ترتیب که والدین با کودک عقب مانده ذهنی را ۵۰ مادر و ۵۰ پدر و والدین با کودک عادی نیز شامل ۵۰ پدر و ۵۰ مادر می شد. همچنین وجود مشکلات روانی در پدران و مادران با کودک عقب مانده ذهنی مورد بررسی و مقایسه گرفت. نتایج آزمون t برای گروه های مستقل نشان داد که والدین با کودک عقب مانده ذهنی مشکلات روانی بیشتری را در مقایسه با والدین با کودک عادی تجربه می کنند و تفاوت بین آنها در زمینه های پرخاشگری، اضطراب، حالات وسواسی ـ اضطرابی، حساسیت بین فردی، شکایات جسمانی و افسردگی معنادار بوده و در زمینه های روان پریشی، ترس مرضی و حالات پارانوئید تفات معناداری بین والدین دو گروه وجود ندارد.
نتایج آزمون t وابسته برای بررسی وجود یا عدم وجود تفاوت بین پدران و مادران با کودک عقب مانده ذهنی نشان می دهد که مادران مشکلات روانی بیشتری را در مقایسه با پدران تحمل می کنند. همچنین نتایج آزمون t وابسته در هر کدام از ابعاد نه گانه مقیاس ScL90 نشان داد که بین پدران و مادران در زمینه های رفتارهای پرخاشگرانه، افسردگی، شکایات جسمانی، حساسیت بین فردی و اضطراب تفاوت معناداری وجود دارد. و در زمینه های روان پریشی ، ترس مرضی، حالات پارانوئید، حالات وسواسی ـ اضطراری تفاوت معناداری بین پدران و مادران با کودک عقب مانده ذهنی وجود ندارد.
مقدمه
وجود یک کودک عقب مانده ذهنی مسائل فراوانی را در خانواده و اعضای آن بوجود می آورد و تأثیر آن بر رفتار و واکنشهای والدین موضوعی نیست که قابل اغماض و انکار باشد. این تأثیر تنها بر روی نحوه ارتباط والدین با یکدیگر و یا ارتباط بین کودک معلول با سایرین نیست، بلکه ارتباط متقابل و تعاملات افراد خانواده را نیز تحت تأثیر قرار می دهد (تیم چاک[۱]، به نقل از نظامی ۱۳۶۶).
وجود کودک عقب مانده ذهنی معمولاً منجر به تغییر رفتار اعضای خانواده می شود. والدینی که با هزاران امید و آرزو منتظر تولد طفل طبیعی و سالم و زیبا می باشند، با تولد کودک عقب مانده با مرگ آرزوها و امیدها و افول انتظارات خود مواجه می شوند و آینده ای مبهم و تاریک را برای خود ترسیم می نمایند.
وقتی کودک از لحاظ بدنی طبیعی بدنیا می آید، انتظارات والدین تا اندازه ای برآورده می شود. اما بعدها اگر در جریان رشد کودک مشکلی رخ دهد ممکن است که این توقعات تغییر کند و درست در همین زمان است که برچسب هایی از قبیل کندآموز، کندذهن و عقب مانده ذهنی از طرفین والدین مورد استفاده قرار می گیرند (الکساندر و تیم چاک[۲]، به نقل از نظامی ۱۳۶۶).
در نگاهی گذرا به مسئله عقب ماندگی ذهنی و تأثیری که این پدیده بر روابط والدین با یکدیگر و با کودک و از طرفی با دیگران می گذارد، می توان والدینی را مشاهده کرد که تا مرز نابودی و از بین بردن فرزند خویش پیش رفته و یا درصدد طرد کامل او برآمده اند. از سویی دیگر، والدینی را نیز می توان یافت که تمام هم و غم و نیز تلاش خود را صرف رشد و شکوفایی و درمان و تربیت فرزند عقب مانده ذهنی خود کرده اند. شاید این برخوردها و واکنش های متضاد از طرف والدین بیانگر این باشد که آنها در هنگام برخورد با فرد عقب مانده ذهنی دچار نوعی ابهام می شوند و این باهام شاید به دلیل عدم شناخت موضوع عقب ماندگی ذهنی، انواع و عوامل بوجود آورنده آن باشد. بنابراین قبل از هر چیز با توجه به مسائل متعدد کودکان عقب مانده ذهنی ضروری به نظر می رسد که درک روشنی از تعاریف، طبقه بندی و علل و عوامل مؤثر در بروز عقب ماندگی ذهنی ارائه گردد. چرا که در هر مقطع زمانی تعریفی خاص با توجه به نگرش های حاکم بر جوامع از پدیده عقب ماندگی ذهنی ارائه می شود و در نتیجه وظایف والدین نیز بر اساس این تعاریف و نگرشها، تعیین و مشخص می شوند (تیم چاک[۳]، به نقل از نظامی ۱۳۶۶). والدین نه تنها نسبت به فرزند عقب مانده ذهنی خود واکنش عاطفی نشان می دهند. فشار گروهها خواه واقعی باشد یا غیرواقعی، اغلب والدین را به کناره گیری از تماس های عادی اجتماعی شان وادار می سازد. خانواده بی اختیار گوشه گیر می شود و به دلیل افزایش این طرد اجتماعی و گوشه گیری، والدین تمایل به تمرکز دائمی و بیش از حد بر فعالیت های کودک پیدا می کنند. این افزایش توجه و تمرکز به ناتوانائی های کودک، موجب بروز اختلالات شخصیتی و روانی بیشتر والدین می گردد (داور منش، ۱۳۷۰).
وجود کودک عقب مانده ذهنی اثرات عمیقی بر روی نحوه ارتباط اعضای خانواده با هم و هر یک از آنان با کودک می گذارد و همین اثرات، چنانچه به گونه ای منطقی و چاره جویانه حل نشود، ضایعات جبران ناپذیری بر والدین و سایر اعضای خانواده و خصوصاً کودک عقب مانده وارد می کند. عامل هرگونه تفاهم و پذیرش یا عدم تفاهم در اصل خود والدین می باشند. بنابراین نوع عکس العملی که پدر و مادر در مقابل عقب ماندگی ذهنی فرزندشان از خود بروز می دهند در ایجاد جوی مساعد هم برای خود کودک و هم برای سایر افراد خانواده نقش بسیار حساسی را دارد (میلانی فر، ۱۳۷۰).
تعریف عقب ماندگی ذهنی[۴]:
تاکنون تعاریف متعددی از عقب ماندگی ذهنی توسط دست اندرکاران و متخصصان مختلف ارائه گردیده است. اما باید اذعان نمود که تعریف دقیق و روشن عقب ماندگی ذهنی چندان آسان نیست، زیرا که عقب ماندگی ذهنی با شرایط یکسان و به یک میزان و با علل مشابه و آثار همانند در همه افراد عقب مانده ذهنی مشاهده نمی شود. عقب ماندگی ذهنی یک پدیده تک بعدی نمی باشد، بلکه یک شرایط مرکب و پیچیده ذهنی است. به همین جهت بسیاری از متخصصین امور تربیتی، روان شناسی و روان پزشکی و پزشکی علاقمند به بررسی ابعاد مختلف عقب ماندگی ذهنی می باشند. بدیهی است که در این میان، پزشکان در تعریف عقب ماندگی ذهنی عمدتاً توجه خاصی به ضایعات مغزی معطوف داشته و روان شناسان بیشتر به چگونگی رفتار در افراد عقب مانده ذهنی توجه می نمایند. در هر حال آنچه که مورد نظر غالب متخصصان آموزش و پرورش کودکان عقب ماندگی ذهنی می باشد، ارائه یک تعریف جامع از عقب ماندگی ذهنی و نمایان نمودن تمامی ویژگی های مربوط به تأخیر در رشد ذهنی و روانی و عاطفی و اجتماعی افراد عقب مانده است (افروز، ۱۳۷۰).
انجمن عقب ماندگی امریکا[۵] تعریفی بدین قرار ارائه می دهد، عقب مانده ذهنی به شرایطی اطلاق می شود که در آن عملکرد کلی ذهن به طور مشخصی پایین تر از میانگین است و همزمان با آن در رفتارهای انطباقی نارسایی هایی دیده می شود که این وضعیت در دوران رشد پیش می آید (گروسمن، به نقل از منشی طوسی، ۱۳۶۹). عملکرد کلی ذهن بر اساس نتیجه آزمونهای هوشی استاندارد سنجیده می شود. زمانی که گفته می شود عملکرد ذهنی فرد پایین تر از میانگین است یعنی دو انحراف معیار نمره هوشی او از حد متوسط پایین تر است و رفتار سازگارانه عبارتست از درجه رسیدن فرد به معیارهای مناسب سن و گروه اجتماعی در استقلال فردی و مسئولیت اجتماعی می باشد (منشی طوسی، ۱۳۶۹).
کـانـر[۶] دو طبقه از اشخاص مبتلا به نقص ذهنی را برحسب موقع و منزلت بزرگسالیشان تعریف کرد. تعاریف او میزان معلولیت را با توجه به شرایط محیطی که فرد معلول باید خود را با آن منطبق سازد مورد توجه قرار می داد و کندذهنی نسبی و مطلق را با توجه به تعابیر ذیل مورد تمیز و تفکیک قرار می داد.
نوع اول عقب ماندگی ذهنی شامل افرادی که در تمام جوامع دچار مشکل هستند یعنی نارسایی های آنها به گونه ای است که هم در جوامع پیشرفته و هم در جوامع غیر پیشرفته، عقب مانده ذهنی تلقی می شوند. و نوع دوم شامل افرادی می شود که محدودیت های هوشی آنها به طور قطع مرتبط با معیارهای فرهنگی خاص است که آنها را احاطه کرده که در جوامع ساده ترف آنها هیچ مشکلی در باب نایل شدن و برخورداری از برابری در برآورد آرزوهای قابل درک و عملی خود ندارند (رابینسون به نقل از ماهر ۱۳۶۶).
پایان نامه بررسی مشکلات روانی در والدین با کودک عقب مانده ذهنی