فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

بررسی رابطه منبع کنترل درونی برونی با عزت نفس

اختصاصی از فی بوو بررسی رابطه منبع کنترل درونی برونی با عزت نفس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی رابطه منبع کنترل درونی برونی با عزت نفس


بررسی رابطه منبع کنترل درونی برونی با عزت نفس

دانلود تحقیق بررسی رابطه منبع کنترل درونی برونی با عزت نفس

نوع فایل : Word

تعداد صفحات : 96

فهرست و پیشگفتار

چکیده تحقیق 1
مقدمه 3
1- فصل اول 11-8
1-1- بیان مسئله 9
1-2- اهمیت پژوهش 9
1-3- هدف پژوهش 9
1-4-سوالات پژوهش 10
1-5-متغیرهاو تعاریف نظری و عملیاتی آنها 10
1-5-1- منبع کنترل 10
1-5-1-2-تعریف عملیاتی 11
1-5-2-عزت نفس 11
2- فصل دوم 63-12
پیشینه نظری 13
2-1- نظریه ی روانشناسان و جامعه شناسان در باره ی عزت نفس 13
2-1-1- نظریه جیمز 13
2-1-2- نظریه مید 14
2-1-3- نظریه کولی 15
2-1-4- نظریه روزنبرگ 17
2-1-5- نظریه سالیوان 18
2-1-6- نظریه هورنای 20
2-1-7- نظریه آدلر 21
2-1-8- نظریه راجرز 23
2-1-9- نظریه مزلو 26
2-1-10-نظریه ی آلپورت 27
2-1-11-نظریه ی دیگر روانشناسان 28
2-1-12-عزت نفس و غرور 30
2-1-13-نقش خانواده در شکل گیری عزت نفس 38
2-1-14-نقش پدر خانواده بر عزت نفس فرزندان 41
2-1-15-کمک تخصصی برای افزایش عزت نفس 42
2-2-منبع کنترل 44
2-2-1-رویکردها و نظریه های متفاوت درباره منبع کنترل 45
2-2-2-مفاهیم اساسی نظریه یادگیرِی اجتماعی 48
2-2-3-تفاوت های فردی 53
2-2-4-کنترل 53
2-2-5-واکنش در برابر از دست دادن کنترل 54
2-2-6-منبع کنترل 56
2-2-6-1-منبع کنترل درونی 57
2-2-6-2-منبع کنترل بیرونی 58
2-2-6-3-ویژگی های افراد با منبع کنترل درونی 60
2-2-6-4-ویژگی های افراد با منبع کنترل بیرونی 62
2-2-7- تصور راتر در باره انسان 63
3- فصل سوم 73-66
3-1 – طرح پژوهش 67
3-2- جامعه ی مورد پژوهش 67
3-3- نمونه روش نمونه گیری 67
3-4-ابزارتحقیق 67
3-4-1-آزمون منبع کنترل 67
3-4-2-آزمون عزت نفس 69
3-5-روش اجرای پژوهش 72
3-5-1-اجرای اصلی 72
3-6-1-روش آمار 72
4- فصل چهارم 78-73
تجزیه و تحلیل آمارِِِی 74
4-1-یافته های مربوط به سوال پژوهش 74

فصل پنجم 81-79
5-1-بحث و نتیجه گیری 81
5-2-پیشنهادات 82
منابع 83
ضمائم 100-86


چکیده تحقیق
پژوهش حاضر٬ با نام « بررسی رابطه منبع کنترل ( درونی- برونی) با عزت نفس » که با هدف یافتن رابطه بین عزت نفس و منبع کنترل در پسران و دختران دانشجو وهمچنین یافتن تفاوت منبع کنترل و عزت نفس بین دانشجویان دختر و پسر , انجام شد.
منبع کنترل که دارای دو بعد درونی و بیرونی است و بنابر فرضیات راتر ,افرادی که دارای منبع کنترل درونی هستند معتقدند که اعمالشان نقش عمدهای در به حد اکثر رساندن برون دادهای بد یا خوب دارد و افراد دارای دارای منبع کنترل بیرونی٬ فکر میکنند برون دادهای بد یا خوب ارتباطی با رفتار انها ندارد.
عزت نفس به مقدار ارزشی گفته میشود که فرد به خود نسبت میدهد و فکر میکند دیگران برای او به عنوان یک شخص قائل هستند.
جامعه آماری مورد نظر در این پژوهش دانشجویان دختر و پسر دانشگاه اصفهان بوده و نمونه انتخاب شده نیز 60 نفر از دانشجویان که شامل 30 دختر و 30 پسر بوده که در کتابخانه ادبیات مشغول به درس خواندن بو دند و روش نمونه گیری نیز نمونه گیری در دسترس است.
روش آماری که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت ٬با توجه به این که پژوهش دارای دو متغییر بوده که هر کدام نیز دارای دو بعد بودند روش خی دو بود...


دانلود با لینک مستقیم


بررسی رابطه منبع کنترل درونی برونی با عزت نفس

تحقیق درباره عزت نفس

اختصاصی از فی بوو تحقیق درباره عزت نفس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره عزت نفس


تحقیق درباره  عزت نفس

فرمت فایل :word( قابل ویرایش) تعداد صفحات:  11  صفحه

 

 

 

 

 

احساسات وافکار برخی مردم در مورد خودشان بنابر تجربیات روز مره آنها دستخوش تردید  ونوسان است نمره های که شما در امتحان کسب می کنیدچگونه دوستانتان با شما رفتاری کنند فراز ونشیب یک ارتباط رمانتیک همه می توانند روی سلامتی ورفاه آسایش شما تاثیر آنی داشته باشند عزت نفس شما اگر چه چیزی بیشتر از فراز و نشیب معمولی وپیش وپا افتاده مربوط به تغییرات و وضعیتی است پستی وبلندی معمولی برای سردی با عزت نفس بالا ممکن است باعث  ونوسانات زود گذر در نوع احساسات آنان درباره خودشان اعمال به مقدار محدود در مقایسه فراز و نشیب معمولی زندگی برای مردمی با عزت نفس ضعیف ممکن است به منهای تمام تغییرات دنیا باشد به این اطلاعات نگاه کند تا شما را به عزت نفس بهتر راهنمایی کنند

- عزت نفس ضعیف در مقایسه با عزت نفس سالم - مسیر صورت عزت نفس پایین

- عزت نفس از چه ناشی می شود  - نتایج عزت نفس پایین

- عزت نفس سالم            - سه راه بهبود عزت نفس

-عزت نفس پایین           - منابع بعدی برای تغییر

- صدای درونی شما چه می گوید ؟

                

 

        عزت نفس ضعیف در مقایسه با عزت نفس سالم

اشخاص دارای عزت نفس ضعیف غالبا به این که چگونه در حال حاضر چگونه عمل می کنند تکیه دارند تا احساسات خود را در مورد خودشان مشخص کنند آنها به تجربه های خارجی مثبت نیازمندند تا با احساسات و افکار منفی آنها را کاملا به تنگ آورده اند مقابله کنند حتی در این صورت هم احساس خوب در اثر اکتساب یک نمره خوب موقتی و زود گذر است عزت نفس سالم در اثر توانایی مادر سنجیدن دقیق خود (شناخت خود )است واینکه ما بتوانیم خود را بپذیریم به طور نامشروط ارزیابی کنیم این یعنی توانا بودن در قدردانی قبول کردن نقاط ضعف و قوت خود به طور واقع بینانه  (که از مصادق انسان بون است )هم چنین پذیرفتن خود به عنوان یک شخص قابل ولایق احترام وارزشمند بدون شرط وچون وچرا عزت نفس از چه ناشی می شود ؟عزت نفس ما در طول زندگی وزمانی که ما تصویری از خود در خلال تجاربمان با مردم وفعالیتهای مختلف می سازیم رشد و تکامل پیدا می کند تجربه های ما در زمان بچگی نقش بسیار بزرگی درشکل بخشیدن اساس وپایه  عزت نفس ما بازی می کند وقتی بزرگ می شویم ورشد می کردیم موفقیت  ها و شکست هایمان واینکه چگونه اعضای خانواده اولیه ما معلمان مربیان مقالات مذهبی وکسانی همانند نظیر خود ما با ما رفتار کرده اند همه سهم بسزایی اساسی ما داشته اند


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره عزت نفس

دانلود مقاله پرورش اعتماد به نفس در کودکان

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله پرورش اعتماد به نفس در کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله پرورش اعتماد به نفس در کودکان


دانلود مقاله پرورش اعتماد به نفس در کودکان

از مهمترین حالات عاطفی که نقش فوق العاده ای در رشد شخصیت کودکان دارد و  وجودش ضروری حیات و دوام و بقای آنان است مسأله اعتماد به نفس می باشد. روانشناسان و علمای اخلاق آن را اساس تأمین سعادت و آسایش و آرامش انسان ها ذکر کرده اند و مربیان بزرگ و بالاتر از همه ی آنها ، انبیای الهی  در طریق تأمین و تداوم آن ، راه هایی را ارائه داده  و انسانها را به کسب آن توصیه فرموده اند.

غرض از اعتماد به نفس

غرض ما از اعتماد به نفس ، وجود قدرت و اتکایی مستقل در نفس است که در سایه آن ، آدمی بدون چشمداشت کمک و مدد دیگران کاری را آغاز کرده و می کوشد آن را به فرجام برساند.

ذکر این نکته ضروری است که داشتن اعتماد به نفس ، با ادعای استقلال کردن و بریدن از اتکای به خدای بزرگ فرق دارد. غرض این نیست که آدمی از خدا ببرد بلکه مقصود این است که انسان در رابطه با وظیفه ای که خدا برایش معین کرده است با قوت قلب و با بهره گیری از لیاقت و مهارت و استعدادش به پیش رود و به گدایی و در یوزگی دیگران نیفتد و از آنها نخواهد که کار او را انجام دهند ؛ یا در رابطه با مشکل ، راه عجز و لابه در پیش نگیرد و به این و آن متوسل نشود ؛ تنها به قدرت و عملکرد خود ، آن هم تحت ضوابط و فرامین الهی تکیه کند.

ما به خدا اعتقاد و اتکاء داریم ، می دانیم در گرفتاری ها و مشکلات و در انجام وظیفه ، او یاریگر ماست. ولی انتظار نداریم که خداوند به جای ما آشپزی و معماری کند ، و یا برای ما کارخانه و کشاورزی راه بیندازد. در انجام دادن این وظایف باید قائم به نفس بود و به توان و اراده خود کار کرد و به پیش رفت.

بر این اساس می خواهیم با پرورش اعتماد به نفس ، در افراد قدرت و توانی پدید آوریم که شخصاً به کار خویش قیام کنند بدون این که خود را از خدا بی نیاز بدانند. سعی بر این است که فرد حسابش را از مردم جدا کند و به همت خود متکی باشد و از قدرت و اراده خود استفاده کند نه از توان دیگران.

ضرورت وجود اعتماد به نفس

با این توجیه ، وجود اعتماد به نفس در افراد ، به ویژه پایه گذاری آن از همان دوران کودکی ضروری است و این ضرورت هم در رابطه با گذران امور مربوط به حیات روزمره است و هم در رابطه با سلامت روانی و رشد و امکان کسب کمال.

فرزندان ما نیازمند اعتماد به نفس اند تا در سایه آن بتوانند راه خوشبختی خود را هموار کنند. به هر میزان که کودکان ما بیشتر رشد کنند و بیشتر با مسائل و دشواری های زندگی مواجه گردند نیاز آنها به اعتماد به نفس بیشتر خواهد شد . پس مقدمات این امر باید از هم اکنون فراهم گردد.

در ایجاد اعتماد به نفس علاوه بر تقویت جنبه های ایمانی ، ضروری است حرکات و رفتار و عملکردهای کودک را تحت رهبری والدین و مربیانی مطمئن قرار دهیم تا  در ضمن هدایت بتوانند خصایص اخلاقی مطلوب را در وی به وجود آورند و او را به سوی مقصد مورد نظر جهت دهند.

زیان عدم اعتماد به نفس

ارزش پرورش کودکان و ایجاد زمینه اعتماد به نفس  را در آنان هنگامی می توان دریافت که بدانیم عدم آن موجب پیدایش چه عوارض و دشواری هایی است. بهتراست در این زمینه به دو نمونه توجه کنیم:

1- جنبه فردی

به نظر ما اگر طفل فاقد اعتماد به نفس باشد ، در حال و آینده  زندگی ناخوشایندی خواهد داشت. در کارها نیازمند است که به دیگران اتکا کند و برای جلب نظر دیگران ناگزیر است به نحوه ی خود را مورد پسند آنها قرار دهد که این خود منشاء بسیاری از لغزش هاست.

شخصیت موجود چنین افرادی به مراتب پائین تر از شخصیت واقعی آنهاست و برای همین آنها دچار احساس حقارت و تحت تأثیر عوامل مأیوس کننده هستند. امری که تدریجاً سبب خواهد شد که آنان امکانات طبیعی حیات را از دست بدهند و در معرض ابتلای بیماریهای عصبی و روانی قرار گیرند. چنین افرادی در سنین نوجوانی آرزوی مرگ دارند و می خواهند بمیرند و درد و رنج حقارت را تحمل نکنند.

 2- جنبه اجتماعی

کودکان و حتی همه ی آنهایی که اعتماد به نفس ندارند از معاشرت با دیگران پرهیز می کنند و گمان دارند در این زمینه دچار ضرر و زیان خواهند شد. وقتی هم معاشرتی دست دهد جرأت و اعتمادی ندارند تا استقلال رأی و نظر خود را حفظ کنند ، روحیه متزلزل شان آنها را وادار به تبعیت و تسلیم در برابر دیگران خواهد کرد ، امری که معلوم نیست همیشه به سود آنان باشد.

این افراد دوست ندارند در میان جمع حاضر شوند از آن جهت که مبادا نقاط ضعف شان علنی گردد و بی اهمیتی شان برملا و آشکار گردد. به دیگران بی اعتمادند و به صداقت و صفای هیچکس اعتماد ندارند. از مورد سئوال قرار گرفتن می گریزند ، مزاحم والدینند ، در همه کارها به آنان مراجعه می کنند ، استقلال رأی و رفتار ندارند ، می خواهند دیگران شروع کنند و آنها دنباله رو باشند ، جرأتشان مرده و پیشروی شان ملاحظه کارانه و کند است.

برخی از نشانه های کودک بی اعتماد:

- از خود و شخصیت واقعی خود گریزانند و دوست دارند از خود شخصیتی دروغین بسازند و معرفی کنند.

- خودستائی دارند و گزافه گو هستند و خود را بالاتر از آنچه که هستند معرفی می کنند.

- سعی دارند نقاط ضعف خود را بپوشانند.

- خجالتی و کمرو هستند و از این بابت انزوا طلبند و دوست دارند شریک درد پیدا کنند.

- به پنهان کاری راغبند، تا عیوب عملکردشان آشکار نشود حتی در حضور پدر و مادر که محرم رازند.

- از هر فرصت برای مقایسه خود با دیگران استفاده می کنند تا دریابند که در چه وضعیت و مقامی هستند.

- دچار وسوسه و اضطرابند و به همین دلیل ممکن است دچار شب ادراری باشند و یا خواب راحت نکنند.

- عصبی هستند و در مقابل انتقاد ، حساسیت از خود بروز می دهند و گمان دارند همه دشمن آنها هستند.

- اصرار دارند ثابت کنند که افرادی با ارزشند و آرزو می کنند وضعی پیش آید که خود را نشان دهند.

- از جمع گریزانند تا مبادا مورد عیبجوئی و نقد قرار گیرند  و بدین خاطر خود به سراغ کسی نمی روند.

- اگر عمل ناروایی از دیگران ببینند آن را برای خود مجاز می شمارند و به همان دلیل ، تن به چنان کاری می دهند.

- در برابر کمترین تلخکامی احساس کسالت می کنند و اشک می ریزند و سعی دارند دیگران به آن پی نبرند.

- از جنب و جوش و فعالیت بسیار بیزارند و از مشکل و دشواری گریز دارند.

- از آنها که مورد مقایسه او هستند بیزار هستند و سعی دارند آنان را تحقیر کنند. شوخی می کنند و قادر به تحمل شوخی متقابل نیستند و از این بابت دوستدار روابط یک طرفه هستند.

- از مسخره کردن دیگران و سقوط و لغزش آنها احساس لذت می کنند و نیز از ابهام و هراس دیگران.

- از شنیدن داستان های حزن آور مسرور می شوند و صحنه های غم انگیز گوئی برایشان موجب عقده تکانی است.

- با همه نیازی که به والدین خود دارند ، دوست ندارند والدینشان آنها را تحت اختیار بگیرند.

حالات فرد فاقد اعتماد به نفس

حالات فردی که به خود اعتماد ندارد به گونه ای است که خود را در این دنیای بزرگ تنها احساس می کند و گمان دارد مورد نفرت دیگران است. به همین دلیل میل به انزوا دارد و در اجتماع نمی تواند تصمیم گیری کند و اگر هم تصمیم بگیرد قدرت اجرا ندارد.

او برای خود دنیای خیالی تصور می کند. دنیائی که در آن قدرت دارد ، زیباست و او در آن پیروز است و قادر به انجام دادن هر امری است و می تواند کار و تلاشی مثبت داشته باشد. ولی در جنبه عمل در می یابد که همه آرمانش در حال زوال و فناست ؛ او از زندگی لذتی نمی برد و به زندگی امیدوار نیست.

او گمان دارد که سراسر وجودش عیب است ، به همین نظر فکر و اندیشه ای مشوش دارد ، کمتر می خندد ، هرگز خود را آن چنان که هست نشان نمی دهد. تصورش این است که دیگران با او نفاق می ورزند و یا از عدم صداقتشان سر در نمی آورد. خود را فاقد قابلیت و خیلی ضعیف تر از آنچه که هست می پندارد.

به خاطر بی اعتمادی به خود ، موضع او در برابر حوادث ، موضعِ گریز است. هر حادثه ای که در زندگی برایش پدید آید برای او یک نقطه منفی است و خطرآفرین ؛ مختصر شکست خود را بزرگ کرده و از آن احساس اضطراب می کند که این حالت خود موجد دشواری های دیگری است.

علل عدم اعتماد به نفس

به علت نتایج زشت و خانمان برانداز عدم اعتماد به نفس ، ضروری است منشاء و علل ، یا ریشه ها و انگیزه های آن نیکو شناخته شود تا امکان رفع و جبران آن موجود باشد. در جنبه شناخت علل می توان موارد زیر را مطرح کرد:

1- در ارتباط  با خود

علل و انگیزه هایی که به خود فرد مربوط می شوند بسیار و اهم آنها عبارت اند از:

- وقایع تلخ و دلسرد کننده که موجبات ناراحتی و نگرانی هستند و در نتیجه عدم اعتماد به نفس را پدید می آورند.

- ناکامی ها و محرومیت ها به ویژه در آنچه که مورد علاقه شدید کودک می باشد.

- شکست های متوالی و خرد کننده که سبب دلمردگی و افسردگی و عدم اعتماد به نفس می شود.

- تداوم بدبینی ها و گله مندی ها راجع به زندگی و مسائل و دشواری های آن.

- وجود ترس و دلهره از افشا شدن رازی که به زندگی و سرنوشت فرد بستگی دارد.

- بیماری مداوم درونی ویا جسمانی که سبب درد و رنج و موجد بدبینی هاست.

- نقایص و نارسایی های جسمانی که سبب احساس حقارت واحیاناً عدم کارآمدی می شود.

- ترس از حقیر و بی مقدار شدن به علت احساس خلاء و فقر در درون خود.

- وجود گیجی و سردرگمی به علت تعدد وظایف ، مشکلات و دشواری ها.

2- خانواده

 در این زمینه  نیز علل و انگیزه های بسیاری وجود دارد که سبب پیدایش بی اعتمادی و سرکوب شدن اعتماد به نفس در کودکان می شود و اهم آنها عبارت اند از:

- وجود تبعیضات درخانواده و توجه فوق العاده والدین به یک کودک و مهمل گذاشتن حق کودک دیگر.

- به رخ کشیدن ضعف ها و عیوب کودک و سعی در بزرگ کردن آن و تحقیر کودک بدان طریق .

- آشکار کردن عیوب و افشا کردن لغزش های او درحضور کسانی که کودک در نزد آنها از احترامی برخوردار است.

- استبداد والدین و تحمیل نظرات خود بر طفل بدون در نظر گرفتن توان تحمل او.

- مراقبت شدید والدین از کودک به گونه ای که او را شدیداً به خود وابسته نمایند.

- مقایسه کردن کودک با فرد یا افراد دیگری که طفل توان رسیدن به آنها را ندارد.

- سرزنش های افراطی به گونه ای که طفل را از خود و لیاقت خود نومید کند.

- قرار دادن کودک لوس و نازپرورده در محیطی که او را نیکو تحویل نمی گیرند.

3-  اجتماع

درایجاد اعتماد به نفس و یا درعجز و زبونی انسان ، محیط اجتماعی فوق العاده مؤثر است . در واقع علت بسیاری از رشدها و سقوط ها را در این بخش باید جستجو کرد. کودک علاقه مند به حفظ خود و جلب نظر و احترام برای خویش است و در آن هنگام که نتواند خود را حفظ نماید و تلاش خود را در این رابطه بی ثمر می یابد ، تدریجاً اعتماد به نفس را از دست می دهد.

در محیطی که مظلوم لگد کوب شود و کسی ظالم را سرکوب نکند ، در محیطی که جز از طریق سازش نتوان به پیش رفت و کودک همه خواسته های خود را بر باد رفته احساس می کند ، در اجتماعی که بی اعتنائی به طفل به میزانی باشد که طفل خود را حقیر و بی مقدار احساس نماید ، کودک اعتماد به نفس خود را از دست خواهد داد و در برابر شخصیت واقعی خود خجل و شرمنده می شود. اندیشه خودنمائی و بزرگ منشی را از دست داده و اعتماد به نفس او فروکش خواهد کرد.

برخی از عواملی که بی اعتمادی را تشدید می کنند:

- اضطراب و دلواپسی به هرعلت و انگیزه ای که پدید آید و به ویژه در کودک ریشه دار شود.

- خستگی بسیار ، ناشی از کار فوق العاده ، بخصوص در آنچه که به نظر طفل بیهوده و بی ثمر آید.

- بی خوابی های مداوم ، خواه به علت کار و خواه به علت اضطراب و نگرانی.

- تحمل اجباری سلطه ها از والدین و مربیان و یا از مدرسه و معلم و ناظم.

- دیدن ترحم بسیار از دیگران که حاصل آن احساس زبونی و درماندگی خواهد بود.

- عادت داشتن به توقع به گونه ای که همیشه کار او را دیگران انجام دهند.

- ضعف جسمانی و احساس درد و رنج مداوم که ناشی از احساس ناتوانی وزودرنجی است.

- وجود احساس حقارت به هرعلت و اندیشه ، بویژه زمانی که درد او ریشه دار گردد.

- مواجه شدن با امری خلاف توقع ، مثل این امر که کودک خود را مورد احترام حساب کند ولی مواجه با بی اعتنائی شود.

لزوم ایجاد اعتماد به نفس

ما معقتدیم به هر میزان که اعتماد به نفس را در فرد گسترش دهیم به نفع اوست. باید کوشید کودک بر احساس حقارت خود غلبه کند و زندگی خود را از مهمل و فلج بودن نجات دهد.

اصل بر این است که طفل به خود اعتماد و اتکا داشته باشد و کارهای مربوط به خود را شخصاً انجام دهد . وضع کار و حالش باید به گونه ای باشد و به جائی برسد که برای خود لیاقت و کمالی احساس کند و به مزایای بیشتری از نظر امنیت و آسایش دست بیابد.

ما در جامعه افرادی را می شناسیم که برای شرکت در امری دست به دامان این و آن می شوند و منتظرند همه یک کار را شروع کنند تا آنها هم به همان کار اقدام نمایند. همه فریاد بزنند تا او هم فریاد بزند و این امر بدان خاطر است که اعتماد به نفس ندارد . وجود چنین امور و زمینه هائی است که ایجاد اعتماد به نفس و پرورش آن را در کودکان لازم می سازد.

امکان ایجاد آن

خوشبختانه امکان ایجاد اعتماد به نفس و پرورش آن در کودکان وجود دارد . بخصوص در این مورد  که خود کودک خواستار آن است. کودکان خواستار استقلال هستند و در طریق وصول و دستیابی به آن ناگزیرند اعتماد به نفس را در خود پدید آورند.

کودکانی که در زندگی با شکست هائی مواجه شده اند و اعتماد به نفس خود را از دست داده اند ، خود دچار نگرانی هستند و می خواهند به هر صورتی است از این وضع بیرون آیند و به اعتماد به نفس دست یابند . اینان خود را دوست دارند و این علاقه مندی در آنان وجود دارد که موقعیت خود را حفظ کنند و اعتماد به نفس خود را به دست آورند و والدین و مربیان وظیفه دارند با استفاده از این امکان ، او را به جهتی که مورد نظر است هدایت کنند و زمینه اعتماد را در او تقویت نمایند.

سنین آمادگی

کودکان از همان اوان کودکی خواستار استقلال و در جستجوی راه آزادی هستند و  دوست دارند به خود متکی باشند . این خواستاری در همه کودکان وجود دارد، حتی در آنها که فوق العاده ضعیفند.  از حدود چهار  سالگی این تمنا در آنها آشکار می شود ، متکی به نفس و مفتخر به آن هستند و به کارهایشان هم با دید اعجاب و تحسین می نگرند.

از حدود پنج سالگی او  به خود بیشتر توجه می کند و سعی دارد کمتر تحت تأثیر القائات قرار گیرد. در شش سالگی ممکن است به مادر پیشنهاد کند که اگر خواست به جایی برود  او  خانه را نگهداری خواهد کرد و در فاصله سنی چهار تا هفت سالگی  اعتماد به نفس در او مستقر می شود، حالت خودگرایی او سبب می گردد که به کارهای شخصی ، فوق العاده توجه نماید و از دیگران روی گردان شود.

شامل 35 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پرورش اعتماد به نفس در کودکان

دانلود تحقیق کامل درباره اعتماد به نفس

اختصاصی از فی بوو دانلود تحقیق کامل درباره اعتماد به نفس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درباره اعتماد به نفس


دانلود تحقیق کامل درباره اعتماد به نفس

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :23

 

بخشی از متن مقاله

اعتماد به نفس چیست ؟

"عزت نفس" یک منبع انرژی است . یک چتر وسیعی است که" اعتماد به نفس " زیر سایه ان است . اعتماد به نفس یعنی دیدن خودبه عنوان فردی توانا با کفایت دوست داشتنی ومنحصر به فرد .
کفایت یعنی توانایی که درحد کافی وتسلط بر امور باشد .
منحصر به فرد یعنی با توجه ودر نظر گرفتن تفاوتها ی فردی.
به تعبیر دیگر اعتماد به نفس یعنی ان احساس و شناختی که از توانایی ها و محد ودیت های بیرونی ودرونی خود دارید .
بنا براین وقتی که اعتماد به نفس وخود باوری خود را بر اساس آن که و آن چه به راستی هستید و نه بر اساس موفقیت ها و دست یا بی ها یا شکست ها وناکامی های خود بنا می کنید چیزی را در خود خلق می نمایید که هیچ کس وهیچ چیز یارای گرفتنش را از شما نخواهد داشت . حال با توجه به مفاهیم بالا می توان گفت که اعتماد به نفس واقعی همواره در درون خود شما تولید می شود نه از بیرون . اعتماد به نفس واقعی زاییده ی تعهد شما به خودتان است . این تعهد که هر ان چه لازم باشد انجام خواهید داد تا به خواسته ها ونیازهایتان برسید .
اعتماد به نفس باور شخصی شماست نسبت به روح خودتان به عنوان یک انسان .
اعتمادبه نفس حقیقت این نیست که نترسیم . بلکه ان است که بدانید ومطمئن باشید با این که می ترسید
اما بی گمان دست یه عمل خواهید زد .

انواع اعتماد به نفس!!!
* اعتماد به نفس رفتاری
* اعتماد به نفس احساسی ، عاطفی
* اعتماد به نفس روحی ومعنوی
به منظوران که اقتدار شخصی لازم رابه دست آورده و رضایت و غنایی که استحقاقش رادارید تجربه کنید ، به هر سه نوع اعتماد به نفس نیاز دارید.
- اعتماد به نفس رفتاری ، به معنای قابلیت وتوانایی در عمل کردن وانجام دادن کارهاست . از کارهای ساده گرفته تا کارهای سخت همانند جامه عمل پوشاندن به رویاهایتان . این همان نوع از اعتماد به نفس است که مورد نظر اغلب ماست .
- اعتماد به نفس احساسی وعاطفی به معنای توانایی در تسلط وبه کنترل در آوردن دنیای احساس وعواطف شماست .این که بدانید چه احساساتی دارید ، معنای ان ها را بفهمید وبتوانید انتخابهای احساسی درست بکنید وازخود در مقابل درد و رنج روحی ولطمه ها وصد مه های عاطفی محافظت کنید وبدانید چگونه روابطی صمیمی ، سالم ومانگار خلق نمایید .
-- سومین نوع از اعتماد به نفس که مهم ترین انها می باشد ، اعتماد به نفس روحی ومعنوی است . این نوع از اعتماد به نفس همانا اعتماد وایمان شما به جهان هستی وکل آفرینش وموجودات است . این ایمان روحی که زندگی ، هدف ونهایتی مثبت را در پی واهد داشت وشمابه خاطر هدفی این جا هستید وزندگی 70 - 80 - 90 ساله تان برروی این کره خاکی هدف ومقصودی را دنبال می کند .
اعتماد به نفس آن است که باور داشته باشید می توانید وتوانایی ان را دارید که تمام توانتان رابه کار بگیرید و شرایط واوضاع زندگی را آن گونه که مطلوب ودلخواه شماست تغییر دهید
چگونه اعتماد به نفس را در خود تقویت کنیم ؟
اصل اول - گذشته را بپذیرید وا ینده را دگرگون کنید
شما باید بدانید که گذشته را نمی توان تغییرداداما آینده هنوز آفریده نشده است . آینده چیزی نیست جز اندیشه های شما وکوشش برای افریدن انها . منظور ما این است که در بند گذ شته نباشید نه اینکه از تجربیات ، خطاها وشکستهای گذشته درس نگیرید .پس باید عاقلانه به گذشته نگاه کرد و اند یشه و وقت خود را صرف چیزی کنیم که توان آفریدن ودگرگون ساختن آن را داریم .
اصل دوم - درباره اهدافتان با خود گفتگو کنید .
اهداف را به صورت جملا تی مشخص در اورید وبه خود بگویید ان هم به صورت جملات مثبت . اهداف باید واقعی ومعقول باشند نه بلند پروازانه که دسترسی به انها ممکن نباشد ونه پیش پا افتاده که ارزش کوشیدن را نداشته باشند . اهداف معقولی برای هرساعت ، روز ، هفته وماه وضع کنید . موفقیت در اهداف کوتاه شما را برای دست یافتن به اهداف بلند مدت تشویق می کند و انگیزه تلاش را در شما بیدار می سازد . همواره اهداف را یاداور شوید تا بخشی از ضمیر ناخوداگاه شما گردد.

اصل سوم - تصمیم گرفتن را تمرین کنید .

روانشناسان نشان داده اند که کودکانی که در سالهای اولیه زندگی خود تشویق شده اند تا برای خود تصمیم بگیرند از دیگر کودکانی که این موقعییت را نداشته اند در اعتماد به نفس رتبه بالاتری کسب کرده اند .تمرین تصمیم گیری به شما کمک می کند تا نسبت به قدرت قضاوت خود اطمینان بیشتری به دست اورید ودرنتیجه اعتماد به نفس کامل تری کسب نمایید . مهم تصمیم گیری است . یادتان باشد که :

قضاوت درست نتیجه تجربه است وتجربه خود نتیجه چندین قضاوت نادرست .

بنابراین از هرفرصتی برای تصمیم گیری استفاده کنید واین نیرو را در خود پرورش دهید .

تصمیم گیری مستلزم خطر پذیری واحساس مسئولیت است
اصل چهارم - نتایجی را که می خواهید مجسم کنید .
تصویر روشنی را از آنچه می خواهید به دست اورید ، داشته باشید این کار باعث می شود تا انرژی خودرا بران هدف متمرکز کنید . این برخورد تصویری باهمه آرمان ها و اهداف برای شما مفید است ویاری تان می دهد تا کم کم زمینه های -دست یابی به انها را فراهم سازید .
اگر می خواهید از شر خصلتی رها شوید خودر ا در حالتی تصور کنید که از آن خصلت هیچ اثری در شما نیست . همین تصویر وتکرار آن و انجام دادن تمرینهای اصلاحی به شما کمک می کند تا از آن خصلت نا خوشایند رها شوید . این کار خیال پردازی ، بی خاصیت نیست بلکه واقعیت روانشناختی پذیرفته شده ای است که به بسیاری کسا ن یاری رسانده است .
اصل پنجم - دربرخی زمینه ها متخصص شوید .
آگاهی عمومی لازمه زندگی فردی واجتماعی است اما کافی نیست . برای پیشرفت در زندگی فردی وحرفه ای شما باید در زمینه هایی متخصص ومنحصر به فرد باشید . همین نکته که شما چیزی می دانید ودیگران نمی دانند به شما اعتماد به نفس می دهد . باید اموزش مداوم را به عنوان یک اصل در زندگی خویش بپذیرید .

اعتماد به نفس یا خودباوری یکی از شرایط روحی است که شخص در آن بخاطر تجربه‌های قبلی، به توانایی‌ها و استعدادهای خود در موفقیت انجام کارها بطور موفقیت‌آمیز اعتماد و باور دارد. اعتماد به نفس انگیزه لازم برای شروع و ادامه کار را ابه شخص می‌دهد و همواره توانا بودن در انجام کار مورد نظر را به شخص گوشزد می‌کند.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره اعتماد به نفس

دانلود مقاله بررسی مسأله بقای نفس و معاد نزد سه فیلسوف مسلمان ابن‌‌سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله بررسی مسأله بقای نفس و معاد نزد سه فیلسوف مسلمان ابن‌‌سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله بررسی مسأله بقای نفس و معاد نزد سه فیلسوف مسلمان ابن‌‌سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا


دانلود مقاله بررسی مسأله بقای نفس و معاد نزد سه فیلسوف مسلمان ابن‌‌سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا

آنچه نفس، این موجود بی‌همتای الهی را از دیگر موجودات متمایز می‌‌سازد، صفت بقا و جاودانگی آن است. مقاله حاضر سعی دارد مسأله بقای نفس را از دیدگاه فلاسفه بزرگی مانند ابن‌سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا مورد بررسی قرار دهد. همچنین به دلیل رابطه تنگاتنگ میان بقای نفس و مسأله معاد، بحث از معاد نیز به دنبال آن خواهد آمد.

در آغاز پس از نگاهی گذرا به معنای بقا و مراد  فلاسفه از آن، به بیان ادله هر کدام از فلاسفه در باب آن خواهیم پرداخت که حاصل آن اثبات صفت جاودانگی برای نفس خواهد بود. سپس به معنای معاد و تفاوت آن با بقا پرداخته و دیدگاه هر کدام از فلاسفه مذکور در باب کیفیت و چگونگی معاد، مورد بحث قرار خواهد گرفت. نتیجه بدست آمده این است  که ابن‌سینا معاد روحانی را با دلایل عقلی اثبات نموده و معاد جسمانی را به شرع ارجاع داده است. شیخ اشراق سعی نموده تا با تکیه بر اصول اشراقی معاد جسمانی را اثبات نماید اما او نیز از اثبات عینیت جسم دنیوی و اخروی بر نیامده است. صدرالمتألهین با بنیان نهادن یازده اصل مستحکم، به تبیین و اثبات معاد جسمانی همت گمارده است.

واژگان کلیدی

نفس ناطقه، بقا، فساد، معاد روحانی، معاد جسمانی، ابن‌سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا

روح آدمی یا به تعبیر فلاسفه، نفس ناطقه انسانی از مخلوقات شگفت خداوند است که از صفات و ویژگی‌های خاصی برخوردار می‌باشد. از جمله این صفات، ویژگی «تجرد» است[2]. اما اصل تجرد نفس لوازم بسیاری در پی دارد که مهم‌ترین آنها بقا و جاودانگی است. اثبات بقا در واقع اساس و زیر بنای اثبات معاد و زندگی ابدی را تشکیل می‌دهد. به عبارت دیگر، برای اثبات معاد باید ابتدا تجرد و سپس بقای نفس را اثبات نماییم.

بر این اساس، در این مقاله برآنیم تا دلایل و آراء سه فیلسوف بزرگ مسلمان (ابن‌سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا) که مؤسس سه مشرب فلسفی بزرگ مشاء، اشراق و حکمت متعالیه هستند را نقل و نقد نماییم. پس از اثبات بقای نفس به بحث پیرامون معاد و دیدگاه این متفکران مسلمان پرداخته و در مورد چگونگی آن بحث خواهیم نمود.

مراد از بقا نزد فلاسفه اسلامی

قبل از پرداختن به دلایل فلاسفه مبنی بر بقای نفس، باید بدانیم بقا نزد فلاسفه به چه معناست؟ به عبارت دیگر، مراد ایشان از بقا، آن هنگام که در صدد اثبات این صفت برای نفس آدمی‌اند، چیست؟

اولین معنایی که از واﮊه بقا به ذهن آدمی تبادر می‌کند، معدوم نشدن و فانی نگردیدن است. به عبارت ساده‌تر، فنا ضد کلمه بقا و باقی  متضاد فانی به شمار می‌آید. با این حساب «نفس، باقی و جاودانه است» یعنی نفس فنا نمی‌پذیرد و معدوم نمی‌گردد. اما آیا فلاسفه در صدد اثبات فناناپذیری نفس می‌باشند؟

اندک تأملی در معنای کلمه فنا ما را به پاسخ این سؤال رهنمون می‌سازد. فنا به معنای معدوم شدن یا ازاله وجود است. به عبارت دقیق‌تر، فلان امر فانی شد یعنی عدم بر وجودش چیره شد. روشن است که غلبه عدم بر وجود، امری محال است، لذا نه در مورد مادیات و نه مجردات رخ نمی‌دهد. ما در اطراف خود مشاهده می‌کنیم که فلان چیز از بین رفته و جای خود را به امر دیگری می‌دهد. مثلاً آب به بخار تبدیل می‌شود یا هسته خرما تبدیل به درخت می‌گردد یا اینکه مواد به اجزاء تشکیل‌دهنده خود منحل می‌شوند مثلاً اجساد حیوانات با گذشت زمان تجزیه می‌گردد. در همه این موارد، فنا رخ نداده و وجودی معدوم نگردیده، بلکه صورتی از بین رفته و صورت جدیدی جای آن را گرفته است نه آنکه وجود جوهری یک امر معدوم شده باشد. فلاسفه از این امر (ازاله یک صورت) به فساد تعبیر کرده و در تعریف آن گفته‌اند «فساد عبارت است از زایل شدن صورت از ماده، بعد از حصول آن در ماده» (جرجانی، 1407هـ، ص214) یا در تعریف دیگری آورده‌اند «فساد انحلال یا چیزی شبیه انحلال است، همچنین به انحلال صورت جوهری از ماده، فساد می‌گویند» (آل یاسین، 1405هـ، ص407).

لذا، تنها اموری فاسد می‌شوند که قابلیت انحلال یا قوه فساد داشته باشند و اگر موجودی این قابلیت را نداشته باشد، باقی و جاودانه خواهد بود. فلاسفه نیز در براهین خود برآنند که اثبات نمایند نفس ناطقه، قوه فساد ندارد یعنی چنین نیست که صورت نفسیه از آن زائل شود و صورت جدیدی جای آن را بگیرد، بلکه بشخصها موجود است. همچنین نفس، منحل به اجزاء نمی‌شود چرا که اصلاً جزء ندارد و بسیط است. بهترین شاهد این مدعا آن است که ایشان از تمام براهین دال بر بقای نفس، فسادناپذیری آن را نتیجه گرفته‌اند. همچنین در عناوینی که برای این فصول در نظر گرفته‌اند، به این مطلب تصریح نموده‌اند که: «ان النفس لاتفسد بفساد البدن» (ابن‌سینا، 1395هـ، ص202؛ صدرالدین شیرازی، 1379ه‍، ج8، ص380) و از «جاودانگی نفس» به فسادناپذیری تعبیر کرده‌اند.

رابطه تجرد و بقا

از این بحث می‌توان نتیجه گرفت هر امر مجردی بسیط است و انحلال و افتراق در ذات آن راه ندارد و تنها امور مادی هستند که در معرض تجزیه و ترکیب قرار می‌گیرند. همچنین هر امر باقی، مجرد است زیرا تنها در صورتی یک موجود می‌تواند باقی و جاودانه باشد و انحلال نیابد که فاقد قوه فساد باشد و منحل به اجزاء نشود، یعنی مجرد باشد. پس در واقع، تجرد و بقا (به معنای فسادناپذیری) ملازم یکدیگرند. چرا که هر امر مجردی، باقی و هر امر باقی، مجرد از جسم و عوارض جسمانی است، لذا از تجرد یک موجود به جاودانه بودن آن و از بقای یک امر به تجرد آن می‌توان پی برد. شاید این سؤال به ذهن آید که بدین ترتیب، با اثبات تجرد نفس نیازی به ارائه دلایل مبنی بر بقای آن نیست. چرا که تجرد و بقا ملازم یکدیگرند و با اثبات یکی، دیگری نیز اثبات می‌شود. در پاسخ باید گفت فلاسفه در دلایلی که بر بقای نفس آورده‌اند در واقع به تبیین تلازم میان تجرد و بقا پرداخته‌اند. روشن است که با تبیین این ملازمه، بقای نفس اثبات می‌شود. به طور مثال، ابن‌سینا در یکی از براهین خود می‌گوید «نفس انسانی اگر صورت مفارق و غیرمادی باشد، پس جاودان و فسادناپذیر است» و از آن جا که نزد وی نفس انسان مجرد است بقای آن ضروری می‌باشد (ابن‌سینا، بی‌تا، ص109).

دلایل فلاسفه بر بقا و جاودانگی نفس

حکمای الهی نوعاً قائل به تجرد و بقای روح هستند، اما عده‌ای آن را حادث و گروهی آن را قدیم می‌دانند. آنها که قائل به حدوث نفس‌اند، برای اثبات جاودانگی آن دو مطلب را مورد بحث قرار می‌دهند اول آنکه فساد بدن باعث فساد نفس نمی‌شود. دوم آنکه نفس اصلاً فسادپذیر نیست. اما آنها که معتقد به قدم نفس‌اند، صرفاً به اثبات فسادناپذیر بودن آن می‌پردازند، چرا که در نظر ایشان نفس قبل از تعلق به بدن، موجود بوده و لذا فساد بدن تأثیری در فساد نفس نخواهد داشت.

دیدگاه ابن‌سینا

شیخ الرئیس، ابن‌سینا از آن جا که قائل به حدوث نفس است باید دو مطلب را ثابت نماید:

1ـ عدم تأثیر فساد بدن در فساد نفس.

2ـ فسادناپذیری نفس به طور کلی (هیچ عاملی نمی‌تواند باعث فساد نفس شود).

برهان وی بر عدم تأثیر فساد بدن در فساد نفس چنین است اگر نفس با زوال بدن از بین برود، حتماً باید نفس و بدن با هم رابطه‌ای داشته باشند. وی سپس از بطلان تالی، بطلان مقدم را نتیجه می‌گیرد و می‌گوید «میان نفس و بدن یا رابطه و پیوندی برقرار است یا نه. اگر پیوندی نباشد، مرگ یکی از آن دو باعث مرگ دیگری نمی‌شود. در صورت اول (اگر پیوندی باشد) این رابطه و پیوند یا به حسب ماهیت آن دو است یا رابطه آنها در وجود است. اگر رابطه نفس و بدن ماهوی باشد، در آن صورت ماهیت نفس تعقل نمی‌شود مگر به واسطه تعقل بدن و بالعکس. پس لازم می‌آید نفس و بدن متضایفان باشند، زیرا رابطه ماهوی تنها در متضایفان، قابل تصور است و این به معنای داخل شدن نفس و بدن تحت مقوله اضافه است، حال آنکه هر دو جوهرند. اگر پیوند این دو وجودی باشد، از آن جا که رابطه وجودی تنها در مدار علیت فرض صحیح دارد، باید بگوییم یا نفس علت بدن است یا بدن علت نفس است (ابن‌سینا، 1395ه‍، ص202). اما چرا نفس نمی‌تواند علت بدن باشد. وی در ادامه چنین استدلال می‌کند نفس نمی‌تواند علت بدن باشد زیرا نفس و بدن با هم حادث شده‌اند و نفس بر بدن تقدم زمانی ندارد. تقدم ذاتی هم ندارد به این دلیل که، اگر نفس علت بدن باشد و بدن معلول آن، آن گاه تنها علت عدم بدن، عدم نفس است. حال آنکه در بسیاری از اوقات نفس موجود است، اما بدن از بین می‌رود. پس نفس علت بدن نیست. اگر بدن علت نفس باشد باید ببینیم کدام یک از انواع چهارگانه علت می‌تواند باشد:

شامل 13 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی مسأله بقای نفس و معاد نزد سه فیلسوف مسلمان ابن‌‌سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا