فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد توحید معاد نبوت 116 ص

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد توحید معاد نبوت 116 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 116

 

معاد

انسان از روح و بدن مرکب است .

کسانیکه بمعارف اسلامى تا اندازه اى آشنائى دارند میدانند که در خلال بیانات کتاب و سنت سخن روح و جسم یا نفس و بدن بسیار بمیان میآید و یا اینکه تصور جسم و بدن که بکمک حس درک میشود تا اندازه اى آسان است و تصور روح و نفس خالى از ابهام و پیچیدگى نیست .

اهل بحث از متکلمین و فلاسفه شیعه و سنى در حقیقت روح نظریات مختلفى دارند ولى تا اندازه اى مسلم است که روح و بدن در نظر اسلام دو واقعیت مخالف همدیگر میباشند .

بدن بواسطه مرگ خواص حیات را از دست میدهد و تدریجا متلاشى میشود ولى روح نه اینگونه است بلکه حیات بالاصاله از آن روح است و تا روح به بدن متعلق است بدن نیز از وى کسب حیات میکند و هنگامیکه روح از بدن مفارقت نمود و علقه خود را برید ( مرگ ) بدن از کار میافتد و روح همچنان بحیات خود ادامه میدهد .

آنچه با تدبر در آیات قرآن کریم و بیانات ائمه اهل بیت (ع ) بدست میآید اینست که روح انسانى پدیده ایست غیر عادى که با پدیده بدن یک نوع همبستگى و یگانگى دارد .

خداى متعال در کتاب خود میفرماید ( لقد خلقنا الانسان من سلالة من طین ثم جعلناه نطفة فى قرار مکین ثم خلقنا النطفة علقة و خلقنا العلقة مضغة فخلقنا المضغة عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشأ ناه خلقا آخر ) سوره مؤمنون آیه 12-14 .

( تحقیقا ما انسان را از خلاصه که از گل گرفته شده بود آفریدیم .

سپس او را نطفه اى قرار دادیم در جایگاه آرامى سپس نطفه را خونى بسته کردیم پس خون بسته را گوشتى جویده شده کردیم سپس گوشت جویده شده را استخوانهائى کردیم پس استخوانها را گوشت پوشانیدیم پس از آن او را آفریده دیگرى بیسابقه قرار دادیم ) .

از سیاق آیات روشن است که صدر آیات , آفرینش تدریجى مادى را وصف میکند ودر ذیل که به پیدایش روح یا شعور و اراده اشاره میکند آفرینش دیگرى را بیان میکند که با نوع آفرینش قبلى مغایر است .

و در جاى دیگر در پاسخ استبعاد منکرین معاد باین مضمون که انسان پس از مرگ و متلاشى شدن بدن و گم شدن او در میان اجزاء زمین چگونه آفرینش تازه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد توحید معاد نبوت 116 ص

بررسی دلالت معجزه بر نبوت

اختصاصی از فی بوو بررسی دلالت معجزه بر نبوت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی دلالت معجزه بر نبوت


بررسی دلالت معجزه بر نبوت

 

بررسی دلالت معجزه بر نبوت

26 صفحه

مقدمه

در حوزه مسائل اعتقادی، مبحث راهنماشناسی از اهمیتی ویژه و جایگاهی والا برخوردار است. از فروع مبحث راهنماشناسی، بحث طرق اثبات نبوت خاصه یا راه‌های تشخیص مصادیق راستین پیامبری از مدعیان دروغین است.

پس از قبول لزوم نبوت و ارسال رسل از سوی خدا برای هدایت بشر، از جمله مسائلی که به طور جدی در برابر یک انسان جویای حقیقت در این مسیر مطرح می‌باشد، این است که اثبات صدق دعوی نبوت چگونه و از چه راهی ممکن و میسر است. به عبارت دیگر، آیا می‌توان بدون داشتن سخنی قاطع و دلیلی متقن، به دنبال هر کس که مدعی سفارت از سوی خداست، روان شد و فرامینش را به کار بست یا اینکه باید طریقی مطمئن و دلیل محکم برای این کار وجود داشته باشد تا بر اساس آن، انسان دچار اشتباه و انحراف نشود و به حقیقت رهنمون گردد؟ بحث از مساله اعجاز به عنوان یک راه شناخت یا اثبات آن در همین راستا اهمیت می‌یابد و شکل می‌گیرد؛ زیرا از جمله اموری که به عنوان راه اثبات نبوت، و به نظر برخی، تنها راه اثبات آن(1) مطرح گردیده و به طور جدی مورد بحث و نظر واقع شده مساله معجزه است. (2)

در این مقاله، کوشش شده است که دلالت معجزه به عنوان یک وسیله و راه برای اثبات صدق مدعای آورنده‌اش مبنی بر نبوت او، بررسی و ارزیابی شود. به دیگر سخن، در این نوشتار سعی ما آن است تا روشن گردد که آیا اساساً معجزه می‌تواند گذار به صدق دعوی نبوت را برای کسی که در جست‌جوی یافتن مصداق حقیقی منصب نبوت است، هموار کند تا دچار حیرت نشود یا در دام افراد شیاد کذابی که نقاب پیامبری بر چهره‌ زده‌اند، نیفتد و به بیراهه نرود، یا خیر؟ اگر پاسخ مثبت است چرا و چگونه؟

پیش از ورود به بحث بررسی دلالت معجزه، تذکر دو نکته بجاست:

1- برخی از مسائل برای این بحث، جنبه مقدمه دارند و در این‌جا، به عنوان اصل موضوع پذیرفته شده‌اند؛ از جمله: اثبات وجود خدا و صفات او، لزوم بعثت انبیا u و ارسال رسل، تحقق ادعای پیام‌آوری از سوی خدا در میان بشر و ارائه معجزه از سوی پیامبران u.

2- مقصود از معجزه در این‌جا، معجزه به مفهوم عام و تمام اقسام آن نیست، بلکه مراد آن دسته از اعمال و اموری است که مدعیان نبوت برای صدق ادعای خود به عنوان دلیل و حجت ارائه داده‌اند، با ویژگی‌هایی که آن‌ها را از سایر اعمال مشابه امتیاز می‌بخشد؛ از جمله:

- خارج از توان بشری بودن و در نتیجه، مغلوب واقع نشدن و قابل تعلیم و تعلم نبودن؛

- با ادعای آورنده مطابقت داشتن؛

- برای اثبات نبوت و اتمام حجت صادر شدن؛ بنابراین کرامات اولیا و اعمال خارق‌العاده مرتاضان و ساحران وامثال آنان (هر چند از لحاظ ماهیت با معجزه متفاوت است) و نیز معجزاتی که به منظور عذاب قومی یا برای ارهاب معاندان و تعظیم و تکریم مومنان صورت گرفته باشد، از دایره این بحث خارج است.


دانلود با لینک مستقیم


بررسی دلالت معجزه بر نبوت

دانلود تحقیق کامل درمورد بررسی دلالت معجزه بر نبوت

اختصاصی از فی بوو دانلود تحقیق کامل درمورد بررسی دلالت معجزه بر نبوت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد بررسی دلالت معجزه بر نبوت


دانلود تحقیق کامل درمورد بررسی دلالت معجزه بر نبوت

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :42

 

بخشی از متن مقاله

مقدمه

در حوزه مسائل اعتقادی، مبحث راهنماشناسی از اهمیتی ویژه و جایگاهی والا برخوردار است. از فروع مبحث راهنماشناسی، بحث طرق اثبات نبوت خاصه یا راه‌های تشخیص مصادیق راستین پیامبری از مدعیان دروغین است.

پس از قبول لزوم نبوت و ارسال رسل از سوی خدا برای هدایت بشر، از جمله مسائلی که به طور جدی در برابر یک انسان جویای حقیقت در این مسیر مطرح می‌باشد، این است که اثبات صدق دعوی نبوت چگونه و از چه راهی ممکن و میسر است. به عبارت دیگر، آیا می‌توان بدون داشتن سخنی قاطع و دلیلی متقن، به دنبال هر کس که مدعی سفارت از سوی خداست، روان شد و فرامینش را به کار بست یا اینکه باید طریقی مطمئن و دلیل محکم برای این کار وجود داشته باشد تا بر اساس آن، انسان دچار اشتباه و انحراف نشود و به حقیقت رهنمون گردد؟ بحث از مساله اعجاز به عنوان یک راه شناخت یا اثبات آن در همین راستا اهمیت می‌یابد و شکل می‌گیرد؛ زیرا از جمله اموری که به عنوان راه اثبات نبوت، و به نظر برخی، تنها راه اثبات آن(1) مطرح گردیده و به طور جدی مورد بحث و نظر واقع شده مساله معجزه است. (2)

در این مقاله، کوشش شده است که دلالت معجزه به عنوان یک وسیله و راه برای اثبات صدق مدعای آورنده‌اش مبنی بر نبوت او، بررسی و ارزیابی شود. به دیگر سخن، در این نوشتار سعی ما آن است تا روشن گردد که آیا اساساً معجزه می‌تواند گذار به صدق دعوی نبوت را برای کسی که در جست‌جوی یافتن مصداق حقیقی منصب نبوت است، هموار کند تا دچار حیرت نشود یا در دام افراد شیاد کذابی که نقاب پیامبری بر چهره‌ زده‌اند، نیفتد و به بیراهه نرود، یا خیر؟ اگر پاسخ مثبت است چرا و چگونه؟

پیش از ورود به بحث بررسی دلالت معجزه، تذکر دو نکته بجاست:

1- برخی از مسائل برای این بحث، جنبه مقدمه دارند و در این‌جا، به عنوان اصل موضوع پذیرفته شده‌اند؛ از جمله: اثبات وجود خدا و صفات او، لزوم بعثت انبیا u و ارسال رسل، تحقق ادعای پیام‌آوری از سوی خدا در میان بشر و ارائه معجزه از سوی پیامبران u.

2- مقصود از معجزه در این‌جا، معجزه به مفهوم عام و تمام اقسام آن نیست، بلکه مراد آن دسته از اعمال و اموری است که مدعیان نبوت برای صدق ادعای خود به عنوان دلیل و حجت ارائه داده‌اند، با ویژگی‌هایی که آن‌ها را از سایر اعمال مشابه امتیاز می‌بخشد؛ از جمله:

- خارج از توان بشری بودن و در نتیجه، مغلوب واقع نشدن و قابل تعلیم و تعلم نبودن؛

- با ادعای آورنده مطابقت داشتن؛

- برای اثبات نبوت و اتمام حجت صادر شدن؛ بنابراین کرامات اولیا و اعمال خارق‌العاده مرتاضان و ساحران وامثال آنان (هر چند از لحاظ ماهیت با معجزه متفاوت است) و نیز معجزاتی که به منظور عذاب قومی یا برای ارهاب معاندان و تعظیم و تکریم مومنان صورت گرفته باشد، از دایره این بحث خارج است.

رابطه معجزه و نبوت

آیا معجزه می‌تواند به گونه‌ای دال بر چیزی خارج از خود باشد؟ بر فرض دلالت، آن چیز خارج از معجزه چیست و چه رابطه‌ای بین معجزه و صدق ادعای آورنده‌اش وجود دارد؟ آیا معجزه با نبوت پیوند منطقی دارد و به صورت برهانی، بر آن دلالت می‌کند یا خیر؟

آراء و نظرات

1- گروهی از اندیشمندان اعتقاد دارند که بین معجزه و صدق ادعای آورنده‌اش رابطه‌ای منطقی وجود دارد. (3) اینان مدعی تلازم بین آن دو هستند و می‌گویند: معجزه بر نبوت دلالت برهانی دارد. به نظر این گروه، رابطه مذکور هرگز اعتباری و قراردادی نیست؛ زیرا معجزه در سایه عنایت ویژه خدا و اعطای قدرت از سوی او به افراد خاصی، تحقق می‌یابد، به گونه‌ای که صدور عمل مذکور از غیر او اصلاً ممکن نیست. (4) به عبارت دیگر، صدور معجزه تخصیص فعلی خدا بر نبی بودن آورنده‌اش می‌باشد. (5)

2- برخی دیگر گفته‌اند: بین معجزه و نبوت ارتباطی نیست و معجزه دلالتی بر صدق ادعای آورنده‌اش ندارد. این نظر از سوی بعضی از دانشمندان مسلمان و برخی از غریبان ابراز شده است. به عنوان مثال، شبلی نعمانی، از دانشمندان مسلمان، می‌گوید: بین معجزه و نبوت هیچ ارتباطی نیست. اگر کسی ادعا کند و بگوید من هندسه می‌دانم و دلیلی که می‌آورد این باشد که بیست روز متوالی می‌توانم گرسنه بمانم، هر چند این کار عجیب و خارق عادت باشد، ولی از این عمل هندسه‌دانی او اثبات نمی‌شود. به همین صورت، شخصی که اظهار می‌کند من پیغمبرم، معنایش این است که من رهبر و راهنمای سعادت دو جهانم، و دلیلی که برای اثبات دعوای خود اقامه می‌کند این است که عصا را به اژدها تبدیل می‌کند … او هر چند از عهده آن کار عجیب برآید، اما پیامبری او از کار ثابت نمی‌شود. (6) براد (Ch. D.Broad)، فیلسوف معاصر انگلیسی، نیز گفته است: بر فرض قبول وقوع معجزات، این‌ها فقط می‌توانند دلیل بر قدرت فوق‌العاده و بی‌نظیر آورندگانشان باشند، نه دلیل صدق ادعای آنها. علاوه بر آن، در زمان ما کسانی یافت می‌شوند که معجزه دارند، در حالی که اصلاً وجود خدا را قبول ندارند. (7) پس چه تلازمی بین این دو مطلب می‌توان ادعا کرد؟

3- بعضی دیگر از ارباب دانش برآنند که معجزه، خود دلالتی تام و قطعی بر چیزی ندارد؛ یعنی، به صرف دیدن معجزه از کسی، نمی‌توان به صدق ادعای آورنده‌اش یقین نمود، بلکه دلالتش اقتضایی است؛ یعنی، قابلیت آن را دارد که با ضمیمه شدن قراین و مقدمات دیگر به آن، بتواند در طریق دلالت بر نبوت به کار آید. (8)

نحوه نگرش به معجزه

پیش از آنکه هرگونه قضاوتی درباره صحت و سقم آراء یاد شده به عمل آید، بهتر است بحث به این شکل مطرح شود که معجزه را به دو صورت می‌توان نگریست که هر یک از این دو نگرش، نتایج مخصوص به خود را همراه دارد و نباید بین آن‌ها خلط شود:

الف- گاهی به معجزه به عنوان یک پدیده خارق‌العاده، که از سوی فردی خاص ارائه می‌شود، بدون هرگونه مشخصات، پیش فرض‌ها و اصول دیگر نگاه می‌کنیم و می‌خواهیم با قطع نظر از هر اصل و حقیقت دیگری، به بررسی دلالت آن بر چیزی خارج از آن بپردازیم. در این صورت، معجزه تنها بر وجود نیرویی عظیم و شگرف درآورنده آن و یا خارج از او دلالت دارد و از اثبات نبوت و صدق ادعاهای آورنده آن ناتوان است. در این نگاه، حتی نمی‌توان با مشاهده معجزه، به وجود موجودی ماورای عالم طبیعت پی برد، مگر آنکه با شواهد و دلایلی، دخالت عوامل طبیعی در پیدایش آن کار خارق‌العاده را نفی کنیم.

ب- نگاه دوم به معجزه آن است که آن را به عنوان پدیده‌ای که در شرایط خاص و پس از اثبات برخی اصول دیگر رخ می‌دهد، در نظر بگیریم. در این نگاه، پس از اثبات خداوند حکیم و لزوم نبوت عامه، معجزه را به عنوان پدیده‌ای که برای رهنمون ساختن بشر به پیامبران راستین ارائه می‌شود، مورد توجه قرار می‌دهیم. در این نگاه، پذیرفته‌ایم که خداوند حکیم برای هدایت انسان‌ها لزوماً پیامبرانی فرستاده است و با توجه به اینکه مردم با دیدن معجزات، تسلیم آورنده آن می‌شوند، اگر آورنده معجزه پیامبر نباشد، مردم دچار گمراهی می‌شوند و این بار حکمت خداوند سازگار نیست. توضیح نگاه دوم را در ادامه بحث پی می‌گیریم و در اینجا تنها در صددیم که این دو نوع نگاه را از یکدیگر متمایز سازیم و متذکر شویم که شاید بتوان بین آراء دانشمندان مسلمان در این باره وجه جامعی پیدا کرد، به این شکل که آن‌ها که دلالت قطعی معجزه بر نبوت را مدعی هستند، در واقع، معجزه را طبق دید دوم ملاحظه کرده‌اند و کسانی که منکر دلالت آن شده و یا دلالتش را کافی ندانسته‌اند، مطابق نگاه اول، به معجزه نگریسته‌اند. بر این اساس، دلالت معجزه بر نبوت دلالتی برهانی و عقلی است. (9)

دو تقریر از دلالت عقلی

در نحوه دلالت عقلی معجزه بر صدق ادعای آورنده‌اش، دو تقریر وجود دارد:

1- تقریر متکلمان: دلالت معجزه نوعی دلالت عقلی است، به نحو عملی؛ به این صورت که عقل آدمی از کار دیگری یا سکوت او کشف رضایت می‌نماید. پس کسی که ادعای پیامبری دارد و این ادعایش در محضر خدا انجام می‌گیرد و بعد برای اثبات ادعای خود، کار خارق‌العاده‌ای انجام می‌دهد که دیگران از مقابله با آن عاجزند، مسلماً این کار او دلیل بر صدق گفتارش می‌باشد؛ زیرا جاری کردن معجزه به دست کسی، به معنای تایید کار اوست و اگر مدعی نبوت دروغ‌گو باشد، خداوند نباید به دست او، آن کار خارق‌العاده را جاری کند، وگرنه دروغ‌گو را عملاً تایید کرده که در نتیجه، موجب گمراهی مردم است. (11)

2- تقریر بعضی از دانشمندان: به اعتقاد اینان، متکلمان حقیقت معجزه را درک نکرده‌اند که چنان حرفی زده‌اند؛ زیرا گمان برده‌اند معجزه کاری است که خدا مستقیماً به دست بشر انجام می‌دهد، بی‌آنکه پیامبر در آن نقش و دخالتی داشته باشد، در حالی که بین پیامبر و معجزه رابطه‌ای واقعی برقرار است، به طوری که صدور این عمل خاص از غیر او ممکن نیست. هنگام اعجاز، خداوند به ولی خود اراده، قدرت و نیرویی ماورای بشری عنایت می‌کند که می‌تواند بر طبیعت غلبه کند و آن عمل فوق طاقت بشری (معجزه) را انجام دهد. پس وقتی انبیا u معجزه می‌آورند، در واقع، خود آن کار را انجام می‌دهند، اما با یک توانایی فوق بشری که از کمال روحی و معنوی آن‌ها سرچشمه می‌گیرد و به نیروی الهی متصل است. بنابراین، دلالت معجزه بر صدق نبوت دلالت عقلی صد درصد است، نه آنکه متکلمان می‌گویند (یعنی، دلالت عقلی به نحو عملی.) (12)

بعضی از بزرگان در تایید قول دوم گفته‌اند که پیوند بین معجزه و قداست روح تکوینی است. همان‌گونه هر موجود ممکنی آیت وجود واجب تعالی و نشانه و آیت نیز امری تکوینی است، هر موجود غیر عادی شکست ناپذیر نیز آیت و نشانه قداست روح ولی‌الله می‌باشد و نشانه‌ای تکوینی است. همچنین پیوند بین معجزات، رسالت و امامت، واقعیتی تکوینی و قابل استدلال عقلی است. (13)

اشاعره دلالت معجزه را نه دلالت عقلی محض و نه دلالت نقلی، بلکه دلالت عادی و از باب جاری شدن عاده الله بر ایجاد علم به صدق در بیننده به دنبال ظهور معجزه می‌دانند.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد بررسی دلالت معجزه بر نبوت

دانلود مقاله کامل درباره امامت و نبوت

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله کامل درباره امامت و نبوت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره امامت و نبوت


دانلود مقاله کامل درباره امامت و نبوت

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :14

 

بخشی از متن مقاله

امامت و ختم نبوت

خود از تاریکی ها به روشنایی بیرون می برد و به سوی راه راست هدایتشان می فرماید. (مائده۱۵ و۱۶)

پیامبر اکرمصلی الله علیه و اله با آیینی که نور و هدایت است برانگیخته شد تا بشر را به راه های امن و سلامت در دنیا و آخرت رهنمون گردد.

این سفیر هدایت و امنیت لاجرم به علم و عصمت الهی پشتیبانی شده بود تا متکی بر این دو، بتواند پیام عظیم پروردگار را برای خیل گسترده بشر تا قیام قیامت به ارمغان آورد.

اندکی تأمل در ابعاد این رسالت بزرگ، عظمت زایدُالوصف آن را آشکار می سازد:هدایت برای همه بشریتدر این میان، قرآن کریم به عنوان سند رسالت نبوی، به تعبیری که در :روشنگر همه چیز(نحل۸۹)می باشد و از سوی دیگر در آیات متعددی، رسول اکرمصلی الله علیه و اله را مفسر و تبیین کننده آیات معرفی می کند، از جمله می فرماید:و قرآن را بر تو فروفرستادیم تا برای مردم، آنچه را بر آنها نازل شده توضیح دهی(نحل۴۴)اکنون این سؤال به ذهن می آید که اگر پیامبرصلی الله علیه و اله همه هدایت را برای همه بشر آورده و دستمایه این هدایت قرآنی است که مفسر آن نیز شخص رسول گرامیصلی الله علیه و اله است، جایگاه امامت چیست؟به تعبیر دیگر این که شیعه معتقد است:امامت، ادامه شأن هدایت‌‍‌گری رسول خداصلی الله علیه و اله استبا مبانی فوق چگونه جمع می شود؟ به عبارت دیگر آیا آن چه شیعه درباره امامت عقیده دارد، با مسألهختم نبوتچگونه جمع می شود و نیاز به امام، پس از پیامبرصلی الله علیه و اله و با وجود بقای قرآن کریم در چیست؟

پاسخ را ابتدا از بیانشکافنده علومامام باقرعلیه السلام  می شنویم: راوی در ضمن گفت وگویی در باب نیاز امت به امام پس از پیامبرصلی الله علیه و اله می پرسند:آیا قرآن برای امت کافی نیست؟امام       می فرمایند:بله کافی است. چنان چه تفسیرکننده ای (که حقایق قرآن را بیان نماید) بیایند.

راوی مجدداً می پرسد:آیا رسول خدا صلی الله علیه و اله قرآن را تفسیر ننمودند؟امام پاسخ            می دهند:بله قرآن را (به طور کامل) برای یک نفر تفسیر فرمود و مقام آن شخص را به امت معرفی نمود که او علی ابن ابی طالبعلیه السلام است.

بنابراین امامت به معنی آن است که شخصی در حد و اندازه پیامبرصلی الله علیه و اله علومی را که از جانب خداوند بر سینه دریایی رسولصلی الله علیه و اله فرود آمده، از اینان دریافت کند و به مرور، در حد ظرفیت مخاطبان و اقتضای شرایط به آنان منتقل فرماید.

به پشتوانه این علم عظیم است که امیر المؤمنینعلیه السلام کراراً فریاد می زد:قبل از آن که مرا از دست دهید، از من بپرسیدو هرگز دامنه سؤال را محدود نساخت، اما این مردمانعلی ناشناسآن دوران بودند که به فتنه ها دچار شده و علیعلیه السلام را خانه نشین ساختند و در کنار دریا، لب تشنه جان دادند.

با این وصف امامتادامه هدایتگری رسول خداصلی الله علیه و اله با پشتوانه علم دریافتی از آن حضرت و متکی به حفظ و عصمت الهیاست و تعارضی با ختم نبوت ندارد.

به دیگر سخن، تمام محتوای عظیم رسالت الهی بر سینه رسول خداصلی الله علیه و اله نازل گردید و به تعبیر امیرالمؤمنینعلیه السلام  خطاب به پیامبرصلی الله علیه و اله پس از رحلت آن بزرگوار:پدر و مادرم به فدایت، همانا با مرگ شما امری قطع شد که با مرگ هیچ کس قطع نشده بود، یعنی نبوت (نهج/خطبه۲۳۵)اما آن چه از آسمان بر قلب پیامبرصلی الله علیه و اله فرود آمد، پس از حضرت توسطدر شهر علم اویعنی علیعلیه السلام به مردم می رسید، با همان صیانت الهی که تضمین کننده سلامت پیام و ابلاغ صحیح و کامل آن بود و این یعنی علم و عصمت امام. این است رمز آن که غدیر در قرآن مایه کمال دین و تمام نعمت الهی شمرده شده و هموزن تمام رسالت رسول خداصلی الله علیه و اله محسوب گردیده، زیرا غدیر ضامن ادامه ابلاغ رسالت است. ما در ادامه فرازهایی از خطابه سرنوشت ساز و خطیر رسول خداصلی الله علیه و اله در غدیر خم را که روشنگر مطالب پیش گفته است، ذکر می کنیم:

رسول خدا  صلی الله علیه و اله در فرازی از خطابه فرمود:

خداوند چنین وحی ام فرستاد:به نام خداوند همه مهر مهرورز. ای فرستاده ما! آنچه از سوی پروردگارت درباره علی و خلافت او بر تو فرود آمده، بر مردم ابلاغ کن وگرنه رسالت خداوندی را به انجام نرسانده ای و او تو را از آسیب مردمان نگاه می دارد.

هان مردمان! آنچه بر من فرود آمده در تبلیغ آن کوتاهی نکرده ام و حال برایتان سبب نزول آیه را بیان می کنم: همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوی سلام، پروردگارم - که تنها او سلام است - فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب، برادر، وصی و جانشین من در میان امت و امام پس از من بوده. جایگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسی است، لیکن پیامبری پس از من نخواهد بود. او (علی) صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است و پروردگارم آیه ای بر من نازل فرموده که:همانا ولی، صاحب اختیار و سرپرست شما، خدا و پیامبر او و ایمانیانی هستند که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازندو هر آینه علی بن ابی طالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است.

در فرازی دیگر فرمود:

هان مردمان! او را برتر بدانید، چرا که هیچ دانشی نیست مگر این که خداوند آن را در جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشوای پرهیزکاران، علی، ضبط کرده ام. او (علی) پیشوای روشنگر است که خداوند او را در سوره یاسین یاد کرده که:و دانش هر چیز را در امام روشنگر برشمرده ایم.

و در فرازی دیگر:

هان مردمان! در قرآن اندیشه کنید و ژرفای آیات آن را دریابید و بر محکماتش نظر کنید و از متشابهاتش پیروی ننمایید. پس به خدا سوگند که باطنها و تفسیر آن را آشکار نمی کند، مگر همین شخص که دست و بازوی او را گرفته و بالا آورده ام و اعلام می دارم که:هر آن که من سرپرست اویم، این علی سرپرست اوست و او علی بن ابی طالب است، برادر و وصی من که سرپرستی و ولایت او حکمی است از سوی خدا که بر من فرستاده شده است.

هان مردمان! همانا علی و پاکان از فرزندانم از نسل او، یادگار گرانسنگ کوچک ترند و قرآن یادگار گرانسنگ بزرگتر. هر یک از این دو از دیگر همراه خود خبر می دهد و با آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در حوض کوثر بر من وارد شوند.

هان! بدانید که آنان امانتداران خداوند در میان آفریدگان و حاکمان او در زمین اویند.

و نیز فرمود:

هان مردمان! این علی است، برادر و وصی و نگاهبان دانش من و هموست جانشین من در میان امت و بر گروندگان به من و جانشین من در تفسیر کتاب خدا، که مردمان را به سوی خدا بخواند و به آنچه موجب خشنودی اوست، عمل کند و با دشمنانش ستیز نماید. او پشتیبان فرمانبرداری خداوند و بازدارنده از نافرمانی او باشد. همانا اوست جانشین رسول الله و فرمانروای ایمانیان و پیشوای هدایتگر از سوی خدا.

در فرازی دیگر فرمود:

هان مردمان! اینک جانشینی خود را به عنوان امامت و وراثت به امانت به جای می گذارم، در نسل خود تا برپایی روز رستاخیز و حال، مأموریت تبلیغی خود را انجام می دهم تا برهان بر هر شاهد و غایب و بر آنان که زاده شده یا نشده اند و بر تمامی مردمان باشد. پس بایسته است این سخن را حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا برپایی رستاخیز برسانند.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره امامت و نبوت

دانلود تحقیق کامل درمورد راز ختم نبوت

اختصاصی از فی بوو دانلود تحقیق کامل درمورد راز ختم نبوت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد راز ختم نبوت


دانلود تحقیق کامل درمورد راز ختم نبوت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 56

 

راز ختم نبوت

ظهور دین اسلام ، با اعلام جاودانگی آن و پایان یافتن دفتر نبوت توام‏ بوده است . مسلمانان همواره ختم نبوت را امر واقع شده تلقی کرده‏اند .
هیچ گاه برای آنها این مساله مطرح نبوده که پس از حضرت محمد (ص) پیغمبر دیگری خواهد آمد یا نه ؟ چه ، قرآن کریم با صراحت ، پایان یافتن‏ نبوت را اعلام و پیغمبر بارها آن را تکرار کرده است . در میان مسلمین‏ اندیشه ظهور پیغمبر دیگر ، مانند انکار یگانگی خدا یا انکار قیامت ، با ایمان به اسلام همواره ناسازگار شناخته شده است .
تلاش و کوششی که در میان دانشمندان اسلامی در این زمینه به عمل آمده‏ است ، تنها در این جهت بوده که می‏خواسته‏اند به عمق این اندیشه پی ببرند و راز ختم نبوت را کشف کنند .
وارد بحث ماهیت وحی و نبوت نمی‏شویم . قدر مسلم این است که وحی ، تلقی و دریافت راهنمایی است از راه اتصال ضمیر به غیبت و ملکوت . نبی ، وسیله ارتباطی است میان سایر انسانها و جهان‏  دیگر و در حقیقت پلی است میان جهان انسانها و جهان غیب .  نبوت از جنبه شخصی و فردی ، مظهر گسترش و رقاء شخصیت روحانی یک فرد  انسان است و از جنبه عمومی ، پیام الهی است برای انسانها به منظور  رهبری آنها که به وسیله یک فرد به دیگران ابلاغ می‏گردد .  همین جاست که اندیشه ختم نبوت ، ما را با پرسشهایی مواجه می‏کند ، که‏  : آیا ختم نبوت و عدم ظهور نبی دیگر بعد از خاتم النبیین به معنی کاهش‏  استعدادهای معنوی و تنزل بشریت در جنبه های روحانی است ؟ آیا مادر  روزگار از زادن فرزندانی ملکوتی صفات که بتوانند با غیب و ملکوت پیوند  داشته باشند ناتوان شده است و اعلام ختم نبوت به معنی اعلام نازا شدن‏  طبیعت نسبت به چنان فرزندانی است ؟  بعلاوه ، نبوت معلول نیازمندی بشر به پیام الهی است و در گذشته طبق‏  مقتضیات دوره‏ها و زمانها این پیام تجدید شده است . ظهور پیاپی پیامبران‏  ، تجدید دائمی شرایع ، نسخهای مداوم کتب آسمانی همه بدان علت است که‏  نیازمندیهای بشر دوره به دوره تغییر می‏کرده است و بشر در هر دوره‏ای‏  نیازمند پیام نوین و پیام‏آور نوینی بوده است . با این حال ، چگونه‏  می‏توان فرض کرد که با اعلام ختم نبوت این رابطه یکباره بریده شود و پلی‏  که جهان انسان را به جهان غیبت متصل می‏کند یکسره خراب گردد و دیگر  پیامی به بشر نرسد و بشریت بلاتکلیف گذاشته شود ؟  از اینها همه گذشته ، چنانکه می‏دانیم در فاصله میان   8

پیامبران صاحب شریعت مانند نوح و ابراهیم و موسی و عیسی یک سلسله‏  پیامبران دیگر ظهور کرده‏اند که مبلغ و مروج شریعت پیشین بوده‏اند .  هزاران نبی بعد از نوح آمده‏اند که مبلغ و مروج شریعت نوحی بوده‏اند ،  همچنین بعد از ابراهیم و غیره . فرضا انقطاع نبوت تشریعی را بپذیریم و  بگوییم با شریعت اسلام شرایع ختم شد ، چرا نبوتهای تبلیغی بعد از اسلام‏  قطع شد ؟ چرا اینهمه پیامبر بعد از هر شریعتی ظهور کردند و آنها را تبلیغ‏  و ترویج و نگهبانی کردند ، اما بعد از اسلام حتی یک پیامبر اینچنین نیز  ظهور نکرد ؟  اینهاست پرسشهایی که از اندیشه ختم نبوت ناشی می‏شود .  اسلام که خود عرضه کننده این اندیشه است پاسخ این پرسشها را داده است‏  . اسلام اندیشه ختم نبوت را آنچنان طرح و ترسیم کرده است که نه تنها  ابهام و تردیدی باقی نمی‏گذارد ، بلکه آن را به صورت یک فلسفه بزرگ در  می‏آورد . از نظر اسلام ، اندیشه ختم نبوت نه نشانه تنزل بشریت و کاهش‏  استعداد بشری و نازا شدن مادر روزگار است و نه دلیل بی‏نیازی بشر از پیام‏  الهی است و نه با پاسخگویی به نیازمندیهای متغیر بشر در دوره‏ها و  زمانهای مختلف ناسازگار است ، بلکه علت و فلسفه دیگری دارد .  قبل از هر چیز لازم است با سیمای ختم نبوت آنچنانکه اسلام ترسیم کرده‏  است آشنا بشویم و آن را بررسی کنیم ، سپس پاسخ پرسشهای خود را دریافت‏  داریم .  در سوره احزاب آیه 40 چنین می‏خوانیم :  « ما کان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین » .  9

محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست ، همانا او فرستاده خدا و پایان‏  دهنده پیامبران است ( 1 ) .  این آیه رسما حضرت محمد ( صلی الله علیه و آله ) را با عنوان " خاتم‏  النبیین " یاد کرده است .  کلمه " خاتم " به حسب ساختمان لغوی خود در زبان عربی ، به معنی چیزی‏  است که به وسیله آن به چیزی پایان دهند . مهری که پس از بسته شدن نامه‏  بر روی آن می‏زدند به همین جهت " خاتم " نامیده می‏شد ، و چون معمولا بر  روی نگین انگشتری ، نام یا شعار مخصوص خود را نقش می‏کردند و همان را بر  روی نامه‏ها می‏زدند ، انگشتری را " خاتم " می‏نامیدند .  در قرآن هر جا و به هر صورت ماده " ختم " استعمال شده است مفهوم‏  پایان دادن یا بستن را می‏دهد . مثلا در سوره یس آیه 65 چنین می‏خوانیم :  « الیوم نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا  یکسبون ».  پاورقی :  . 1 یکی از عادات عرب و بعضی از ملل دیگر " پسر خواندگی " بود و  اسلام آن را منسوخ کرد . " پسر خوانده " در ارث و روابط خانوادگی‏  همانند پسر واقعی به شمار می‏رفت .  رسول اکرم آزاد شده‏ای داشت به نام زیدبن حارثه که پسر خوانده آن حضرت‏  نیز به شمار می‏رفت . مردم طبق معمول انتظار داشتند که رسول اکرم با پسر  خوانده خویش مانند پسر واقعی رفتار کند ، همچنانکه خود آنها می‏کردند .  مفاد این آیه این است : محمد را پدر هیچ یک از مردان خود ( زید بن‏  حارثه یا شخص دیگر ) نخوانید ، او را فقط به عنوان فرستاده خدا و پایان‏  دهنده پیامبران بشناسید و بخوانید .  10

در این روز به دهانهای آنها مهر می‏زنیم و دستهاشان با ما سخن می‏گویند و  پاهاشان بر آنچه به دست آورده‏اند گواهی می‏دهند .  لحن آیه مورد بحث خود می‏رساند که قبل از نزول این آیه نیز پایان یافتن‏  نبوت به وسیله پیغمبر اسلام در میان مسلمین امری شناخته بوده است .  مسلمانان همان طوری که محمد را " رسول الله " می‏دانستند ، " خاتم‏  النبیین " نیز می‏شناختند . این آیه فقط یادآوری می‏کند که او را با عنوان‏  پدر خوانده فلان شخص نخوانید ، او را با همان عنوان واقعی‏اش که رسول‏  الله و خاتم النبیین است بخوانید .  این آیه فقط به جوهر و هسته مرکزی اندیشه ختم نبوت اشاره می‏کند و بر  آن چیزی نمی‏افزاید .  در سوره حجر آیه 9 چنین آمده است :  « انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون ».  ما خود این کتاب را فرود آوردیم و هم البته خود نگهبان آن هستیم .  در این آیه با قاطعیت کم نظیری از محفوظ ماندن قرآن از تحریف و تغییر  و نابودی سخن رفته است .  یکی از علل تجدید رسالت و ظهور پیامبران جدید تحریف و تبدیلهایی است‏  که در تعلیمات و کتب مقدس پیامبران رخ می‏داده است و به همین جهت آن‏  کتابها و تعلیمات ، صلاحیت خود را برای هدایت مردم از دست می‏داده‏اند .  غالبا پیامبران احیا کننده سنن فراموش شده و اصلاح کننده تعلیمات تحریف‏  یافته پیشینیان خود بوده‏اند .  11

گذشته از انبیائی که صاحب کتاب و شریعت و قانون نبوده و تابع یک‏  پیغمبر صاحب کتاب و شریعت بوده‏اند ، مانند همه پیامبران بعد از  ابراهیم تا زمان موسی و همه پیامبران بعد از موسی تا عیسی ، پیامبران‏  صاحب قانون و شریعت نیز بیشتر مقررات پیامبر پیشین را تایید می‏کرده‏اند  . ظهور پیاپی پیامبران تنها معلول تغییر و تکامل شرایط زندگی و نیازمندی‏  بشر به پیام نوین و رهنمایی نوین نیست ، بیشتر معلول نابودیها و تحریف‏  و تبدیل‏های کتب و تعلیمات آسمانی بوده است .  بشر چند هزار سال پیش نسبت به حفظ مواریث علمی و دینی ناتوان بوده‏  است ، و از او جز این انتظاری نمی‏توان داشت . آنگاه که بشر می‏رسد به‏  مرحله‏ای از تکامل که می‏تواند مواریث دینی خود را دست نخورده نگهداری‏  کند ، علت عمده تجدید پیام و ظهور پیامبر جدید منتفی می‏گردد و شرط لازم (  نه شرط کافی ) جاوید ماندن یک دین ، موجود می‏شود .  آیه فوق به منتفی شدن مهمترین علت تجدید نبوت و رسالت از تاریخ نزول‏  قرآن به بعد اشاره می‏کند ، و در حقیقت ، تحقق یکی از ارکان ختم نبوت را  اعلام می‏دارد .  چنانکه همه می‏دانیم در میان کتب آسمانی جهان تنها کتابی که درست و به‏  تمام و کمال دست نخورده باقی مانده قرآن است . بعلاوه ، مقادیر زیادی از  سنت رسول به صورت قطعی و غیر قابل تردید در دست است که از گزند  روزگار مصون مانده است . البته بعد توضیح خواهیم داد که وسیله الهی‏  محفوظ ماندن کتاب آسمانی مسلمین ، رشد و قابلیت بشر این دوره است که‏  دلیل بر نوعی بلوغ اجتماعی انسان این عهد است .  12

در حقیقت ، یکی از ارکان خاتمیت ، بلوغ اجتماعی بشر است به حدی که‏  می‏تواند حافظ و نگهبان مواریث علمی و دینی خود باشد و خود به نشر و  تبلیغ و تعلیم و تفسیر آن بپردازد . درباره این مطلب بعد بحث خواهیم‏  کرد .  در سراسر قرآن اصرار عجیبی هست که دین ، از اول تا آخر جهان ، یکی‏  بیش نیست و همه پیامبران بشر را به یک دین دعوت کرده‏اند . در سوره‏  شوری آیه 13 چنین آمده است :  « شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به‏  ابراهیم و موسی و عیسی ».  خداوند برای شما دینی قرارداد که قبلا به نوح توصیه شده بود و اکنون بر  تو وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی نیز توصیه کردیم .  قرآن در همه جا نام این دین را که پیامبران از آدم تا خاتم مردم را  بدان دعوت می‏کرده‏اند " اسلام " می‏نهد . مقصود این نیست که در همه‏  زمانها به این نام خوانده می‏شده است ، مقصود این است که دین دارای‏  حقیقت و ماهیتی است که بهترین معرف آن ، لفظ " اسلام " است . در  سوره آل عمران ، آیه 67 درباره ابراهیم می‏گوید :  « ما کان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا ولکن کان حنیفا مسلما » .  ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی ، حق جو و مسلم بود .  و در سوره بقره آیه 132 درباره یعقوب و فرزندانش می‏گوید :  13

« و وصی بها ابراهیم بنیه و یعقوب یا بنی ان الله اصطفی لکم الدین فلا  تموتن الا و انتم مسلمون ».  ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود چنین وصیت کردند : خداوند برای شما  دین انتخاب کرده است ، پس با اسلام بمیرید .  آیات قرآن در این زمینه زیاد است و نیازی به ذکر همه آنها نیست .  البته پیامبران در پاره ای از قوانین و شرایع با یکدیگر اختلاف‏  داشته‏اند . قرآن در عین اینکه دین را واحد می‏داند ، اختلاف شرایع و  قوانین را در پاره‏ای مسائل می‏پذیرد . در سوره مائده آیه 48 می‏گوید :  « لکل جعلنا منکم شرعه و منهاجا ».  برای هر کدام ( هر قوم و امت ) یک راه ورود و یک طریقه خاص قرار  دادیم .  ولی از آنجا که اصول فکری و اصول عملی که پیامبران به آن دعوت‏  می‏کرده‏اند یکی بوده و همه آنان مردم را به یک شاهراه و به سوی یک هدف‏  دعوت می‏کرده‏اند ، اختلاف شرایع و قوانین جزئی در جوهر و ماهیت این راه‏  که نامش در منطق قرآن " اسلام " است تاثیری نداشته است . تفاوت و  اختلاف تعلیمات انبیاء با یکدیگر از نوع اختلاف برنامه‏هایی است که در  یک کشور هر چند یک بار به مورد اجرا گذاشته می‏شود و همه آنها از یک‏  قانون اساسی الهام می‏گیرد . تعلیمات پیامبران در عین پاره‏ای اختلافات‏  مکمل و متمم یکدیگر بوده است .  14

 

اختلاف و تفاوت تعلیمات آسمانی پیامبران از نوع اختلافات مکتبهای‏  فلسفی یا سیاسی یا اجتماعی یا اقتصادی که مشتمل بر افکار متضاد است‏  نبوده است ، انبیاء تماما تابع یک مکتب و دارای یک تز بوده‏اند .  تفاوت تعلیمات انبیاء با یکدیگر ، یا از نوع تفاوت تعلیمات کلاسهای‏  عالی‏تر با کلاسهای دانی‏تر ، یا از نوع تفاوت اجرائی یک اصل در شرایط و  اوضاع گوناگون بوده است .  می‏دانیم که دانش آموز در کلاسهای بالاتر نه تنها به مسائلی بر می‏خورد که‏  قبلا به آنها به هیچ وجه بر نخورده است ، بلکه تصورش درباره مسائلی که‏  قبلا یاد گرفته و در ذهن کودکانه خود به نحوی آنها را تجسم داده است‏  احیانا زیر و رو می‏شود . تعلیمات انبیاء نیز چنین است .  توحید ، اصل و سنگ اول ساختمانی است که پیامبران دست در کار ساختنش‏  بوده‏اند ، اما همین توحید درجات و مراتبی دارد . آنچه یک عامی به نام‏  خدای یگانه در ذهن خود تجسم می‏دهد با آنچه در قلب یک عارف تجلی می‏کند  یکی نیست . عارفان نیز در یک درجه نیستند . ( اگر ابوذر بر آنچه در  قلب سلمان است آگاه گردد ، گمان کفر به او می‏برد و او را می‏کشد ) ( 1 )  .  بدیهی است که آیات اول سوره حدید و آخر سوره حشر و سوره " قل هو  الله احد " برای بشر چند هزار سال پیش - بلکه بشر هزار سال پیش - قابل‏  هضم نبوده است . تنها افراد معدودی از اهل توحید خود را به عمق این‏  آیات نزدیک می‏نمایند . در آثار اسلامی وارد شده   پاورقی :  . 1 " لو علم ابوذر ما فی قلب سلمان لقتله » " سفینه البحار ،  ماده ( ذر ).

که : ( خداوند چون می‏دانست بعدها افراد متعمق و ژرف اندیشی خواهند آمد  ، آیات " « قل هو الله احد »" و پنج آیه اول سوره حدید را نازل کرد )  ( 1 ) .  شکل اجرائی یک اصل کلی نیز در شرایط گوناگون متفاوت می‏شود . بسیاری‏  از اختلافات در روش انبیاء از نوع تفاوت در شکل اجرا بوده است نه در  روح قانون . این مطلبی است که بعد درباره آن سخن خواهیم گفت .  قرآن کریم هرگز کلمه ( دین ) را به صورت جمع ( ادیان ) نیاورده است .  دین در قرآن همواره مفرد است ، زیرا آن چیزی که وجود داشته و دارد دین‏  است نه دینها .  بعلاوه ، قرآن تصریح می‏کند که دین مقتضای فطرت و ندای طبیعت روحانی‏  بشر است .  « : فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها »( 2 ) .  حق جویانه چهره خویش را به سوی دین ، همان فطرت خدا که مردم را بر آن‏  آفریده ، ثابت نگهدار .  مگر بشر چند گونه فطرت و سرشت و طبیعت می‏تواند داشته باشد ؟ ! اینکه‏  دین از اول تا آخر جهان یکی است و وابستگی با فطرت و سرشت بشر دارد -  که آن نیز بیش از یکی نمی‏تواند باشد - رازی بزرگ و فلسفه‏ای شکوهمند در  دل خود دارد و تصور خاصی   پاورقی :  . 1 اصول کافی : ج 1 ص . 91  . 2 روم / . 30

حرکت کند و دائما تغییر مسیر و تغییر جهت بدهد .  اینکه قرآن با اصرار زیاد ، دین را یکی می‏داند و فقط به یک شاهراه‏  قائل است و اختلاف شرایع و قوانین را مربوط به خطوط فرعی می‏داند ، مبتنی‏  بر این اصل فلسفی است .  بشر در مسیر تکاملی خود مانند قافله‏ای است که در راهی و به سوی مقصد  معینی حرکت می‏کند ، ولی راه را نمی‏داند ، هر چندی یک بار به کسی برخورد  می‏کند که راه را می‏داند و با نشانیهایی که از او می‏گیرد دهها کیلومتر راه‏  را طی می‏کند تا می‏رسد به جایی که باز نیازمند راهنمای جدید است ، با  نشانی گرفتن از او افق دیگری برایش روشن می‏شود ودهها کیلومتر دیگر را با  علاماتی که گرفته طی می‏کند تا تدریجا خود قابلیت بیشتری برای فراگیری‏  پیدا می‏کند و می‏رسد به شخصی که ( نقشه کلی ) راه را از او می‏گیرد و برای‏  همیشه با در دست داشتن آن نقشه ، از راهنمای جدید بی‏نیاز می‏گردد .  قرآن با توضیح این نکته که راه بشر یک راه مشخص و مستقیم است و همه‏  پیامبران با همه اختلافاتی که در راهنمایی و دادن نشانی به حسب وضع و  موقع زمانی و مکانی دارند ، به سوی یک مقصد و یک شاهراه هدایت می‏کنند  ، جاده ختم نبوت را صاف و رکن دیگر از ارکان آن را توضیح می‏دهد ، زیرا  ختم نبوت آنگاه معقول و متصور است که خط سیر این بشر متحول متکامل ،  مستقیم و قابل مشخص کردن باشد ، اما اگر همان طور که خود بشر در تکاپو  است و هر لحظه در یک نقطه است ، خط سیر او نیز دائما دستخوش تغییر و  تبدیل باشد و نهایت و مقصد و مسیر ، مشخص نباشد و در هر برهه‏ای از زمان‏  بخواهد در یک جاده حرکت کند ، بدیهی است که ختم نبوت - یعنی دریافت‏  یک نقشه و برنامه کلی و همیشگی - معقول

و متصور نیست .  در سوره بقره آیه 143 چنین آمده است :  « و کذالک جعلنا کم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول‏  علیکم شهیدا ».  و اینچنین شما را - تربیت یافتگان واقعی اسلام را - جماعت وسط و معتدل‏  و متعادل قرار دادیم تا حجت و شاهد بر مردم دیگر باشید و پیغمبر حجت و  شاهد بر شما باشد .  امت واقعی اسلام از نظر قرآن یک امت وسط و معتدل است . بدیهی است‏  که امت وسط و معتدل و متعادل دست پرورده تعالیم وسط و معتدل است . این‏  آیه امتیاز و خصوصیت امت ختمیه و تعلیمات ختمیه را در یک کلمه ذکر  می‏کند : وسطیت و تعادل .  در اینجا پرسشی پیش می‏آید و آن اینکه مگر سایر پیامبران تعلیمات‏  متعادلی نداشته‏اند ؟ در پاسخ این پرسش ذکر مطلبی لازم است :  انسان تنها جاندار روی زمین نیست ، و هم تنها جانداری نیست که‏  اجتماعی زندگی می‏کند . جاندارهای دیگری هستند که زندگی اجتماعی دارند با  یک سلسله مقررات و نظامات و تشکیلات دقیق . زندگی آنها بر خلاف بشر ،  ادواری از قبیل عهد جنگل ، عهد حجر ، عهد آهن ، عهد اتم و غیره پیدا  نکرده است ، از اولی که نوع آنها به وجود آمده دارای همین تشکیلات و  نظامات بوده‏اند که دارند . این انسان است که به حکم : " « و خلق‏  الانسان ضعیفا »( 1 ) انسان ( در   پاورقی :  . 1 نساء / . 28

بدو خلقت ) ناتوان آفریده شده است " زندگی‏اش از صفر شروع می‏شود و به‏  سوی بی‏نهایت پیش می‏رود . انسان فرزند رشید و بالغ طبیعت است و از  همین رو آزاد و مختار است ، نیازی به قیمومت و سرپرستی مستقیم و هدایت‏  اجباری به وسیله نیروی مرموزی به نام غریزه ندارد . آنچه سایر جانداران‏  با نیروی غیر قابل سر پیچی غریزه انجام می‏دهند ، او در محیط آزاد عقل و  قوانین قراردادی انجام می‏دهد :  « انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا »( 1 ) .  راه را به او نمودیم ، او خود ( آزادانه و با انتخاب خود ) یا قدر  شناس است و یا ناسپاس .  راز اینکه در انسان انحراف و سقوط و توقف و انحطاط هست و در سایر  جاندارها نیست نیز در همین نکته است . انسان بر خلاف سایر جانداران -  که سر جای خود متوقف‏اند و خود قادر نیستند که خود را جلو ببرند یا به‏  عقب برگردند ، به راست منحرف شوند یا به چپ ، تند بروند یا کند - هم‏  می‏تواند خود را به جلو ببرد و هم می‏تواند به عقب برگردد ، هم قادر است‏  به سوی چپ منحرف شود و هم به سوی راست ، هم می‏تواند تند برود و هم کند  ، و بالاخره هم می‏تواند بنده‏ای ( شاکر ) باشد و هم سرکشی ( کافر ) ، از  این رو دائما در میان نوسانات افراطی و تفریطی گرفتار است .  اجتماع بشری گاه آنچنان جامد و ساکن و اسیر عادات دست و پا گیر می‏شود  که نیازمند به نیرویی است که زنجیرها را از او برگیرد و او را به حرکت‏  آورد ، و گاه آنچنان هوس نو خواهی پیدا .  پاورقی :  . 1 دهر / . 3

می‏کند که سنن و نوامیس خلقت را فراموش می‏کند ، گاه غرق در غرور و  تکبر و خودخواهی می‏شود و نیرویی ضرورت پیدا می‏کند که او را در جهت زهد  و ریاضت و ترک خودبینی و رعایت حدود خود و حقوق دیگران براند ، و گاه‏  آنچنان به سستی و لاقیدی و ستمکشی خو می‏کند که جز با بیدار کردن " منش‏  " و شخصیت و احساس احقاق حقوق ، چاره نمی‏توان کرد . بدیهی است که تند  روی یا کند روی یا انحراف به راست یا چپ هر کدام برنامه مخصوص به خود  دارد . برای جامعه منحرف به راست ، نیروی اصلاح کننده باید متمایل به‏  چپ باشد و برعکس .  این است که دوای یک زمان و یک دوره و یک قوم ، برای زمان دیگر و  قوم دیگر ، درد و بلای مزمن است ، و این است راز اینکه رسالتها مختلف ،  و احیانا به صورت ظاهر ، متضاد جلوه می‏کند : یکی پیامبر جنگ می‏شود و  دیگری پیامبر صلح ، یکی پیامبر محبت می‏شود و دیگری پیامبر خشونت و  صلابت ، یکی پیامبر انقلابی و دیگری پیامبر محافظه کار ، یکی پیامبر گریان‏  و دیگری پیامبر خندان . راز موقت بودن تعلیمات این گونه پیامبران همین‏  است . بدیهی است که با همه تضادی که میان این گونه رسالتها از نظر روش‏  هست ، از نظر هدف تضاد و اختلافی نیست ، هدف یکی است : بازگشت به‏  تعادل و افتادن در جاده اصلی .  قرآن کریم ضمن قصص پیامبران کاملا نشان می‏دهد که هر کدام از آنها ضمن‏  تعلیمات مشترک مربوط به مبدا و معاد ، بر روی یک نکته بالخصوص تکیه و  اصرار داشته و مامور اجرای برنامه خاصی بوده‏اند . این مطلب از مطالعه‏  قصص قرآنی کاملا روشن است .

خطری که غالبا مصلحان اجتماعی به وجود می‏آورند از همین ناحیه است که‏  در یک اجتماع تندرو یا کندرو یا متمایل به راست یا به چپ ظهور می‏کنند  و به پیکار مقدسی دست می‏زنند ، اما فراموش می‏کنند یک برنامه معین فقط  برای مدت محدودی قابل اجراست و با جامعه کندرو یا تندرو یا چپ رو یا  راست رو آنقدر باید پیکار کرد که تعادل خود را باز یابد ، و بیش از آن‏  ، خود مستلزم سقوط و انحراف جامعه از سوی دیگر است .  اکنون که این توضیح داده شد می‏توانیم به مفهوم آیه مورد نظر نزدیک‏  شویم .  رسالت پیامبر اسلام با همه رسالتهای دیگر این تفاوت را دارد که از نوع‏  قانون است نه برنامه ، قانون اساسی بشریت است ، مخصوص یک اجتماع‏  تندرو یا کندرو یا راست رو یا چپ رو نیست .  اسلام طرحی است کلی و جامع و همه جانبه و معتدل و متعادل ، حاوی همه‏  طرحهای جزئی و کار آمد در همه موارد . آنچه در گذشته انبیاء انجام‏  می‏دادند که برنامه مخصوص برای یک جامعه خاص از جانب خدا می‏آورند ، در  دوره اسلام علما و رهبران امت باید انجام دهند ، با این تفاوت که علما و  مصلحین با استفاده از منابع پایان ناپذیر وحی اسلامی برنامه‏های خاصی تنظیم‏  می‏کنند و آن را به مرحله اجرا می‏گذارند .  قرآن کتابی است که روح همه تعلیمات موقت و محدود کتب دیگر آسمانی‏  را که مبارزه با انواع انحرافها و بازگشت به تعادل است در بر دارد .  این است که قرآن خود را " مهیمن " و حافظ و نگهبان سایر کتب آسمانی‏  می‏خواند :

خطری که غالبا مصلحان اجتماعی به وجود می‏آورند از همین ناحیه است که‏  در یک اجتماع تندرو یا کندرو یا متمایل به راست یا به چپ ظهور می‏کنند  و به پیکار مقدسی دست می‏زنند ، اما فراموش می‏کنند یک برنامه معین فقط  برای مدت محدودی قابل اجراست و با جامعه کندرو یا تندرو یا چپ رو یا  راست رو آنقدر باید پیکار کرد که تعادل خود را باز یابد ، و بیش از آن‏  ، خود مستلزم سقوط و انحراف جامعه از سوی دیگر است .  اکنون که این توضیح داده شد می‏توانیم به مفهوم آیه مورد نظر نزدیک‏  شویم .  رسالت پیامبر اسلام با همه رسالتهای دیگر این تفاوت را دارد که از نوع‏  قانون است نه برنامه ، قانون اساسی بشریت است ، مخصوص یک اجتماع‏  تندرو یا کندرو یا راست رو یا چپ رو نیست .  اسلام طرحی است کلی و جامع و همه جانبه و معتدل و متعادل ، حاوی همه‏  طرحهای جزئی و کار آمد در همه موارد . آنچه در گذشته انبیاء انجام‏  می‏دادند که برنامه مخصوص برای یک جامعه خاص از جانب خدا می‏آورند ، در  دوره اسلام علما و رهبران امت باید انجام دهند ، با این تفاوت که علما و  مصلحین با استفاده از منابع پایان ناپذیر وحی اسلامی برنامه‏های خاصی تنظیم‏  می‏کنند و آن را به مرحله اجرا می‏گذارند .  قرآن کتابی است که روح همه تعلیمات موقت و محدود کتب دیگر آسمانی‏  را که مبارزه با انواع انحرافها و بازگشت به تعادل است در بر دارد .  این است که قرآن خود را " مهیمن " و حافظ و نگهبان سایر کتب آسمانی‏  می‏خواند :

« و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب ومهیمنا  علیه »( 1 ) .  ما این کتاب را بحق فرود آوردیم در حالی که تایید و تصدیق می‏کند کتب‏  آسمانی پیشین را و حافظ و نگهبان آنهاست .  از نصوص اسلامی بر می‏آید که همه پیامبران به حکم اینکه مقدمه ظهور  نبوت کلی و ختمی و قانون اساسی یگانه الهی بوده‏اند ، موظف بوده‏اند که‏  نوید اکمال و اتمام دین را در دوره ختمیه به امتهای خود بدهند . خداوند  از همه پیامبران چنین پیمانی گرفته است . در نهج البلاغه ، خطبه اول بیان‏  جالبی در این زمینه است :  « ولم یخل سبحانه خلقه من نبی مرسل او کتاب منزل او حجه لازمه او محجه‏  قائمه ، رسل لا تقصربهم قله عددهم و لا کثره المکذبین لهم ، من سابق سمی له‏  من بعده او غابر عرفه من قبله ، علی ذلک نسلت القرون و مضت الدهور و  سلفت الاباء و خلفت الابناء ، الی ان بعث الله محمدا رسول الله صلی الله‏  علیه و آله لانجاز عدته و تمام نبوته ، ماخوذا علی النبیین میثاقه مشهوره‏  سماته ، کریما میلاده » .  خداوند هرگز خلق را از وجود یک پیامبر یا کتاب آسمانی یا حجت کافی‏  یا طریقه روشن خالی نگذاشته است ، فرستادگانی که اندکی عدد آنها و  بسیاری عدد مخالفانشان   پاورقی :  . 1 مائده / . 48

آنها را از انجام وظیفه باز نداشته است . هر پیامبری به پیامبر پیشین‏  خود قبلا معرفی شده است و آن پیامبر پیشین او را به مردم معرفی کرده و  بشارت داده است . به این ترتیب نسلها پشت سر یکدیگر آمد و روزگاران‏  گذشت تا خداوند محمد ( صلی الله علیه و آله ) را به موجب وعده‏ای که‏  کرده بود ، برای تکمیل دستگاه نبوت فرستاد در حالی که از همه پیامبران‏  برای او پیمان گرفته بود . علائم او معروف و مشهور و ولادت او بزرگوارانه‏  بود .  از پیغمبر اکرم دو جمله لطیف در این زمینه وارد شده ، یکی اینکه‏  فرموده است : « نحن الاخرون السابقون یوم القیامه » ( 1 ) .  ما در دنیا پس از همه پیامبران و امتها آمده‏ایم ، اما در آخرت در صف‏  مقدم هستیم و دیگران پشت سرما هستند .  دیگر اینکه فرمود : « آدم و من دونه تحت لوائی یوم القیامه » ( 2 ) .  تمام پیامبران در قیامت زیر پرچم من‏اند .  علت این سبقت و تقدم در قیامت و علت اینکه همه پیامبران در آن جهان‏  در زیر پرچم این پیامبر هستند این است که همه مقدمه‏اند و این نتیجه ،  وحی آنها در حدود یک برنامه موقت بوده و وحی این پیغمبر در سطح قانون‏  اساسی کلی همیشگی است . بزرگان اسلامی   پاورقی :  . 1 بحار ، ج / 6 ص 166 و صحیح مسلم ، ج / 3 ص . 7  . 2 علم الیقین فیض ، ص 5 سفینه البحار ، ماده ( لوی ) جامع الصغیر ،  ج / 1 ص .107

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد راز ختم نبوت