فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله هنر هند

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله هنر هند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

هنر هند
شبه قاره هند، که در مرزهای شمالیش به سرزمین اصلی قاره آسیا متصل می شود، سه منطقه مشخص جغرافیایی دارد: شمال شرقی، که در آن کوههای عظیم هیمالیا، ماوای سنتی خدایان، همچون مانعی سر برافراشته اند، منطقه حاصلخیز واقع در شمال غربی و جنوب کوههای هیمالیا، که در آن دره های رودهای سند و گنگ دامن گسترده اند، و شبه جزیره هند، مرکب از فلاتهای گرمسیری که به وسیله کوهها و جنگلها از رودهای شمالی جدا می شود. در این مناطق، شدیدترین اختلافات اقلیمی، از گرمای گرمسیری تا برف و یخچالهای دایمی، از اقلیم بیابانی تا سنگین ترین بارانهای سالانه در جهان به چشم می خورند.
مختصات نژادی و دینهای مردم هند نیز همانند جغرافیای این سرزمین، متنوع است. رایج ترین زبان در شمال هند زبان هندی است که از زبان سانسکریت مشتق شده است. زبان اردو نیز که از زبان سانسکریت مشتق شده است، در میان بیشتر مسلمانان ساکن هند رواج دارد. در جنوب، چندین زبان دراویدی، بی آنکه ارتباطی با زبان سانسکریت داشته باشند، رواج دارند. آیین هندو، دین صالی مردم هند و اسلام دین اصلی مردم پاکستان است، ولی آیین چین و مسیحیت نیز پیروان بسیار دارند. پیروان آیین بودا و آیین یهود بسیار اندک هستند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نخستین دوران هنر هندی
نخستین فرهنگ بزرگ هند، در هزاره سوم بیش از میلاد، در اطراف بخش علیای دره رود سند متمرکز شده بود. موهنجودار و هاراپا در پاکستان امروزی از مناطق اصلی گسترش این فرهنگ بودند. اخیراً مراکز مهم دیگری از این فرهگ در کالیبانگان واقع در راجستان هند، و نزدیکی کراچی در پاکستان کشف شده است.
بقایای معماری موهنجودارو حکایت از تأسیس یک مرکز بزرگ تجاری با خیابانهای بزرگ شمالی – جنوبی به عرض دوازده متر، خانه های چند طبقه با آجر پخته و چوب، و شبکه های پیشرفته فاضلاب دارند. برخی از تندیسهای به دست آمده از این تمدن متعلق به دره رود سند بازتابی از تأثیرات تمدن بین النهرین دارند و برخی دیگر نشان می دهند که در اینجا سنت هندی کاملا پیشرفته ای در پیکرتراشی رواج داشته است. نمونه تندیسهای اخیر، پیکر نیم تنه ای از هاراپا است که در وهله نخست به نظر می رسد مطابق اصول ناتورالیسم یونانی کنده کاری شده است. (برخیها در تاریخگذاری این اثر تردید دارند). لیکن تأکیدی که (با صیقلکاری) بر سطح سنگ و بر منحنیهای برآمده شکم شده است، نشان می دهد که سازنده این پیکر توجهی به ساختمان منطقی و تشریحی پیکرهای یونانی نداشته بلکه حرکت سیالگونه بدن زنده را در نظر داشته است. این احساس نیروی تپنده و تأکید بر سطوح جسمانی، از ویژگیهای مختص پیکرتراشی هندی تا چهار سده بعد خواهد بود.

 

 

 

 

 

تعداد زیادی مهر کنده کاری شده از سنگ صابون یا استئاتیت از همان موهنجودارو به دست آمده اند و ترکیبی از عناصر هندی و خاور نزدیک در آنها به چشم می خورد. به بیان درست تر، کشف یک مهر متعلق به موهنجودارو از یک نقطه قابل تاریخگذاری در بین النهرین بود که امکان تاریخگذاری فرهنگهای دره رود س ند را به دانشمندان داد. خط روی مهرها تاکنون خوانده نشده است. طرحهای گوناگونی که در سنگ حکاکی کرده اند، مانند درخت (گاهی همراه با جانوران و پیکره های انسانوار)، به عنوان اشیای مورد پرستش، شبیه سازی شده اند. از جانورانی که نقش شان بیش از همه بر این مهرها ظاهر می شود می توان گاو کوهان دار برهمن، گاو آبی، کرگدن و فیل را نام برد. جانوران تخیلی و خدایان انسان ریخت نیز شبیه سازی شده اند. روی یک مهر، یک پیکره نشسته سه سر، با حالتی ظاهر می شود که بعدها معلوم می شود حالت یوگا است. بالای سرها یک نیزه سه شاخه دیده می شود که دو هزار سال بعد به نشانه تثلیث بودایی و شیوا خدای بزرگ آیین هندو مورد استفاده قرار می گیرد. دور تا دور این خدا را جانوران گوناگون از جمله گاو و شیر گرفته اند، این جانوران نیز بعدها نماد شیوا شدند. پس از معلوم شدن تاریخ ساخت این مهر، می توان گفت که از روی نخستین نمونه آن خدا شبیه سازی شده بوده است. اینگونه استمرار پیکره نگاری، نشانه ای از ریشه های عمیق سنتهای دینی در هند است. سبک نیز سنتی پیوسته و بی گسست دارد. جانوران روی مهره های دره سند، همان خطوط کناره نمای پیوسته و سطوح جسماین پیشگفته را (با اشاره به پیکر هاراپا) دارند و از مختصات پیکرتراشی در سراسر دوران بزرگی از تاریخ هند به شمار می روند. این استمرار هنری، چشمگیر است، البته نه فقط از لحاظ فاصله زمانی بلکه به این علت که در فاصله بین زوال تمدن سند (حدود 1800 پیش از میلاد) و تشکیل امپراتوری ماوریا (سده سوم ق. م.) عملا هیچ اثری از هنرهای بصری برجای نمی ماند. هجومهای آریاییان را که در حدود 1800 پیش از میلاد آغاز شد می توان علت بروز گسست در هنر هندی دانست. در این صورت، نظر به تأثیر ژرف آریاییان بر فرهنگ هندی، آنچه مایه شگفتی بیشتر می شود این است که در اینهمه مختصات و خصوصیات بومی توانسته اند به حیات خود ادامه دهند. ویرانگری مهاجمان و کم دوامی مواد و مصالح مورد استفاده، بدون تردید، علت نابودی بسیاری از اشیایی است که عامل انتقال سنتهای هندی در طی دو هزار ساله پس از زوال تمدن دره رود سند بودند.
آریاییها دین ودایی را با خود به هند آوردند. این اصطلاح از سرودهایی (وداها) مشتق شده است که تا امروز باقی مانده اند. این سرودها خطاب به خدایانی سروده شده اند که مظاهر شخصیت یافته طبیعت به شمار می روند. ایندرا (از سرودهای فراوانی) خدای توفان، سوریان خدای آفتاب، و وارونا خدای آسمان بودند. خدایان بسیار دیگری هم هستند. تمام این خدایان با خواندن سرودها و دادن قربانی، مطابق قوانین خشک آیین مزبور، پرستیده می شدند. اثری از معبد نبود، اما آتشکده بود، که مطابق فرمولهای ثابتی ساخته می شد و مرکز خلوص و وفاداری به شمار می رفت. اجرای این آیینها به قدری اهمیت داشت که بزودی، آگنی آتش مقدس و سوما نوشابه مقدس در مقام خدایانی مستقل، تجسم شخصی پیدا کردند. شکل نسبتا ساده دین و خواهشی که با آن همه زیبایی در سرودهای ودایی بیان شده است در مجموعه رسالات فلسفی و دینی و عرفانی اوپانیشادها (حدود 800 تا 600 پیش از میلاد) درباره ماهیت انسان و جهان که چندین مفهوم بیگانه با طبیعت پرستی مهاجمان شمالی را وارد آیین هندو کردند، تکامل می یابد. از جمله اندیشه های اصلی جدید می توان به اندیشه سامسرا و کرمه اشاره کرد. منظور از سامسرا استحاله روح به شکل دیگری از حیات است که بلافاصله پس از مرگ آغاز می شود. کیفیت زندگانی جدید روح نوزاده به کرمه یعنی نتیجه تمام کارهای دوران زندگانی پیشین بستگی دارد. منظور از کرمه بد، آینده تاریک یا تولد دوباره در دوزخ یا در جهان کنونی با قیافه جانوری پست – مثلا خزنده یا حشره است. منظور از کرمه خوب این است که روح می تواند وارد جسم پادشاه، کاهن یا حتی یک خدا شود، چون خدایان نیز در معرض مرگ نهایی و دایره بی پایان تولد دوباره اند. بنابراین، هدف دین، غرق کردن زندگی در یک روح جهانی شد. این هدف فقط پس از تکمیل کرمه هر فرد در اثر تولدهای دوباره بیشمار قابل وصول بود. اعتقاد بر این بود که توبه، عبادت و ریاضت بر سرعت این روند می افزایند.
در طی سده ششم پیش از میلاد دو دین بزرگ در هند پدید آمدند. یکی آیین بودا بود که تأثیر عمیقی بر فرهنگ و هنر هند به طور کلی از سده سوم پیش از میلاد تا سده ششم یا هفتم میلادی داشت. (در پاره ای نقاط مانند بنگال و ایالت بهار، نفوذ این آیین تا سده یازدهم، و در جنوب تا مدتی پس از آن ادامه داشت.) با آنکه آیین جین یعنی دین بزرگ بعدی هیچگاه از لحاظ اهمیت به پای آیین بودا نرسید، تا امروز نیز به عنوان یک دین کوچک ولی مشخص به حیاتش ادامه می دهد ولی آیین بودا عملا از این سرزمین ریشه کن شده است.
هنرهای بسیاری از کشورهای آسیایی از آیین بودای هندی که با تولد بودا ساکیامونی در حدود 563 پیش از میلاد آغاز گردید مشتق می شوند. بودا، که فرزند پادشاه حاکم بر منطقه کوچکی در مرز نپال و هند بود، بنابر افسانه ها، به طرز معجزه آسایی در رحم مادرش شکل گرفت و از پهلوی او به بیرون جهید. این کودک که سد هارته نامیده شد و به گاوتمه یا گوتمه نیز شهرت داشت، تواناییهای خارق العاده ای از خود بروز داد. یکی از فرزانگان آن زمان پیش بینی کرد که او یک بودا مردی روحانی، روشن و آگاه که بنابر تقدیر به نیروانا واصل می شود خواهد شد. سد هارته پس از یک سلسله مواجهه با سالخوردگی، بیماری و مرگ، تجملات درباری را رها کرد و به دنیا پشت پا زد. سرانجام به هنگام عبادت در زیر یک درخت بو یا انجیر معبد در دهکده بوده گایا، «اشراق عظیم» یا نور معرفت همان شناخت کامل جهان که اصول آیین بودا یا بوداییت است بر وی تابید. تعالیم وی را می توان چنین خلاصه کرد: زندگی سراسر رنج و اندوه است، علت زندگی، بستگی به کار و خود است، این بستگی را می توان با حذف آرزوها که چشم خود را به توالی بیشمار تولدهای دوباره می بندند از میان برد، متوقف ساختن تولد دوباره با پیروی از ارکان هشتگانه طریقت شامل اعتقاد درست، اراده درست (ترک لذات جسمی، خودداری از آزار جانوران، و غیره)، گفتار درست، رفتار درست، معیشت درست، اندیشه درست، و خلسه و حال درست میسر می شود. این فرمول بندی مقدماتی آیین بودا که رستگاری را نتیجه تلاشهای فردی می داند، بعدها آیین بودای هینایانا نامیده شد.
آیین بودا که بدین طریق شکل گرفت، در برابر اندیشه بنیادی آیین هندو واقع نشد بلکه بدعتی مختصر بود که از پاره ای تاملت در اوپانیشادها ناشی شده بود. کاری که آیین بودا کرد پیشنهاد روشی برای حل این مسأله کهن هندی بود که زنجیر زندگی را باید چگونه از هم گسست که روح فرد بتواند در چارچوب روح جهان به آرامش نهایی برسد.
معماری و پیکرتراشی آغازین
سلطه آیین بودا
نخستین نمونه های شناخته شده هنر در خدمت آیین بودا (از اواسط سده سوم پیش از میلاد)، هم بغرنج هستند هم دارای عظمت ساختمانی اند.

آشوکا (272-232 ق. م.) امپراتور هند، نوه چاندرا گوپتا موسس سلسله ماوریا (حدود 321-184 پیش از میلاد) پس از مشاهده مصائب ناشی از درگیریهای وحشیانه نظامی که در دوران خود وی به وحدت بخش بزرگی از شمال هند انجامیده بود، به آیین بودا گروید. کاخ وی در پاتلیپوتره (پاتنه، کرسی کنونی ایالت بهار) به تقلید از کاخ هخامنشیان در تخت جمشید ساخته شده بود. مگاستنس، سفیر یونان در دربار آشوکا، گزارش درخشانی درباره پاتلیپوتره از خود برجا گذاشته است. امروزه فقط پی های ساختمانها و بقایای یک نرده آن در روی زمین دیده می شوند، ولی با بررسی یک سلسله ستونهای یادبودی و مقدسی که آشوکا در شمال هند برپا داشت می توان تصوری از جزئیات معماری آن به دست آورد. این ستونهای تک سنگی از ماسه سنگ صیقل یافته ساخته شده بودند و ارتفاع برخی از آنها به هیجده یا بیست متر می رسید. سر ستون یکی از آنها که امروزه در موزه سارناته بنارس نگاه داری می شود، نمونه ای از سبک رایج در آ ندوره را مجسم می کند. این ستون از یک سر ستون سدری شکل بر روی یک صفحه افقی مزین به یک کتیبیه مرکب از چهار جانور و چهار چرخ گردونه یک در میان تشکیل شده است. بر صفحه افقی مزبور چهار شیر پشت به یکدیگر نشسته اند و در اصل یک چرخ گردونه بزرگ نیز بالای سرشان بوده است. در اینجا تمام شکلها نمادین هستند. درخت سدر نیز که نماد سنتی خداست، به معنی رهایی انسان در آیین بودا بوده است. چرخ گردونه نشانه گردش زندگی، مرگ، تولد دوباره بود. این گردونه زندگی غالبا درجات معنایی دیگری داشت. در این مورد، معنی مزبور، یکی از ارکان تعالیم بودا گرداندن چرخ قانون بود. خود چرخ (به نشانه چهار ربع دایره) که در اینجا چرخ به آن اشاره دارد، تلویحاً یک مفهوم کیهان شناختی دارند، که ستون در آنجا نماد محور جهان به شمار می رود. شیرها نیز معانی چندگانه ای داشتند ولی در اینجا با ساکیامونی بودا که به شیر طایفه ساکیا معروف بود، برابر پنداشته شده اند.
ستونهای مزبور نه فقط از لحاظ نمادپردازی شان بلکه از این لحاظ که تجسم استمرار سبک هستند نیز قابل توجهند. گرچه این شیرهای شق و رق به شیرهای کاخ تخت جمشید شباهت دارند، جانوران نیم برجسته دور تا دور صفحه زیر پای آنها به سبک سیالگونه و قدیمی موهنجودار و کنده کاری شده اند. پیکرهای عظیم یاکشاها و یاکشی ها نیز که در دوره آشوکا یا کمی پس از او کنده کاری شده اند، از همین خصوصیت پیروی می کنند. این خدایان مذکر و مونث، که در اصل به عنوان ارواح محلی طبیعت، خدایان درختها و کوهها پرستیده می شدند، در مجموعه خدایان مختص آیین بودا و آیین هندو قرار داده شدند.
پرسشتگاه غاری
دوره حکومت سلسله ماوری، شاهد پیدایش مقدمت یک سبک بی نظیر معماری پرستشگاههایی که در دل صخره های سنگی کنده می شدند نیز بود. بخشهایی از بیرون (و بعدها درون) این غارها را با تقلید مو به مو از ابنیه چوبی آن دوره، کنده کاری کردند. غار لوماس ریشی که در دوره سلطنت آشوکا داخلش را خالی کردند، در ورودیش از نوعی است که تا هزار سال بعد نیز رواج داشت. این المثنای برابر اصل نمای چوبی، یک درگاه ورودی با پیشامدگی منحنی دارد که به تقلید از سقف انعطاف پذیر چوبی خمیده بر روی شاه تیرهای چهارگوشه ساخته شده است. یک کتیبه تزئینی مرکب از چند فیل بر بالای درگاه ورودی، سنتهای پیکرتراشی محلی را به نسلهای آینده منتقل می کند. سقوط سلسله ماوری مقارن آغاز سده دوم پیش از میلاد به تجزیه سیاسی هند انجامید.

استوپا
در دوره حاکمیت سونگاها و آندهراها که جانشینان اصلی ماوریها بودند، چایتیاها (تالارهای اجتماعات بودایی) و ویهاراها (دیرها) از ساحل غربی تا ساحل شرقی به مناطق کوهستانی هند مرکزی یورش بردند. در همان زمان، استوپا که اصلا یک مقبره بودایی به صورت کپه ای از خاک بود، تکامل یافت و دارای برنامه معماری مهمی شد. (می گویند آشوکا در سراسر هند، هزاران استوپا ساخته بود.) در پایان سده دوم پیش از میلاد، این بناها ابعاد عظیمی پیدا کردند. قطعات حکاکی شده ای از نخستین استوپاها در ماتهورا، در بهارهوت (سانتای امروزی) و دیگر نقاط هند به دست آمده است، ولی عظمت این گونه ساختمانها را در دهکده سانچی واقع در ایالت مادهیا پرادش به بهترین شکل ممکن می توان مشاهده کرد. آنجا، از تپه ای مشرف بر دشتی پهناور، چندین استوپا حاوی بقایای اجساد و اشیای مقدس، در طی چندین سده متوالی ساخته شده اند. از این میان استوپای بزرگ، ظریفترین و رفیع ترین استوپا، در آغاز توسط اشوکا ساخته و وقف شد. این عمارت که توسعه یافت و سرانجام در اواسط سده نخست پیش از میلاد به پایان رسید، امروزه نقطه اوج پیشرفت یک دوره از تمدن هند به شمار می رود.
در سمت جنوبی، پلکانی هست که به صفه استوپا ساقه گنبد به ارتفاع شش متر منتهی می شود و دسترسی به یک راهروی باریک نرده دار در اطراف گنبد را میسر می گرداند. ارتفاع گنبد از زمین، پانزده متر است. در بالای گنبد، فضای مربع شکل محصوری به نام هارمیکا ساخته شده است و در وسط آن نیز یک یاستی یا دکل نصب شده است. یاستی با چند چتر مزین شده است. دور تا دور کل عمارت استوپا نرده سنگی گردی کشیده شده است که در چهار سمت شمالی، شرقی، جنوبی و غربیش چهار تورانا یا دروازه دارد.

استوپا مانند بیشتر ابنیه هندی بیش از یک کارایی یا وظیفه دارد. این بنا به عنوان محلی برای نگاه داری از خاکستر مردگان، مقدس و پرستیدنی، نماد مرگ بودا یا نشانه آیین بوا را به طور کلی است. مومن، ضمن گردش به دو گنبد، دعای خویش را نثار استوپا می کند. ولی همین استوپا ، به عبارتی، یک نمودار کیهانی است که دروازه هایش چهار نقطه اصلی تاکید بر کوه جهانی به شمار می روند. هرامیکا نماد بهشت خدایان سی و سه گانه است، ولی یاستی به عنوان محور عالم، از این کوه گنبد و از طریق هارمیکا اوج می گیرد و بدین طریق جهان را به بهشتهای برین متصل می کند.
نرده کاری و گنبدهای برخی از استوپاها با پیکرهای نقش برجسته تزیین می شدند. دروازه های استوپای سانچی با نمادهای بودایی، خدایان، و صحنه های روایتی پوشانده شده اند، ولی پیکر بودا هیچگاه در اینجا ظاهر نمی شود. در عوض، او با نمادهایی چون یک سریر خالی، درختی که وی در زیرش به تامل می پرداخت، چرخ قانون و ردپایش نشان داده می شود.
مخافت بیان شده در این منع تمثال سازی که بازتابی از آن در پیکر آرام گنبد دیده می شود به طرز چشمگیر و تناقض آمیزی با تزئینات تندیسوار و انبوه دروازه ها مغایرت دارد. شاخ و برگ درختان شاداب با شکلهای سیالگونه اندام آدمی درمی آمیزد، و نیروی گرمی بخش حیات در آدمیان و جانوران دمیده می شود. پیکر شهوانی یاکشی ها (از خدایان مونث آیین بودا) همچون میوه ای رسیده، از شاخه درخت آویزان است. این بیان تقریبا لذتجویانه با نفی بودایی زندگی مغایرت دارد. به بیان درست تر، بازتابی از یک طرز فکر بنیادی در میان هندیان است که همواره تقریباً، کل هنر بودایی، هندو، وجین را به یکدیگر پیوند می دهد و بر جملگی شان مسلط می شود.
همچنان که استوپای سانچی بزرگترین بنای برجا مانده از دوران ا ولیه آیین بود است، چایتیای کارلی ظریفترین معبد غاری کنده کاری شده است. در طی سده های دوم و اول پیش از میلاد، معابد غاری تکامل یافتند و از شکلهای ساده غار لوماس ریشی نیز بسی پیچیده تر شدند. نماهای باشکوه سنگی، با تقلید مو به مو از معماری چوبی، برای درهای این معابد ساخته می شدند. در حدود سال 50 میلادی، در کارلی، در رشته کوه گاتهای غربی نزدیک بمبئی، قله یک تپه را خالی کردند و معبدی مذبح وار به طول تقریبی 38 متر و ارتفاع چهارده متر در دل آن ساختند. صحن مرکزی این معبد به یک استوپای یکپارچه در مذبح منتهی می شود و در دو سوی صحن نیز ستونهای عظیمی با سر ستونهای زنان و مردان فیلسوار کار گذاشته شده و دو راهروی جانبی پدید آورده اند. این ستونهای بزرگ تابع انحنای مذبح اند و به همین علت در پشت استوپا یک غلامگردش به وجود می آورند. دیوار درونی هشتی ورودی، با وجود برخی افزایشهای بعدی، تقریبا دست نخورده باقی مانده است و امروز نقش یک نمای باشکوه را دارد. در هر سوی در ورودی، فیلهای غول پیکر، مانند دو اطلس، ساختمانی چند طبقه را بر دوش خود نگاه داشته اند و در دو سوی درگاهی اصلی نیز کسانی ایستاده اند که ظاهرا صاحبان خبرند زوجهای مونث و مذکری که بر غنای سطوح پوشیده از شکلهای قهرمانانه و شهوانی می افزایند. این پیکرهای موجدار، با حالت خشک وبی حرکت استوپا در داخل تناقض دارند و مانند یاکشی های استوپای سانچی، از زندگی سخن می گویند نه از مرگ.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  57  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله هنر هند

دانلود مقاله تیموریان

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله تیموریان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
تیموریان یا گورکانیان ایران (۷۷۱ – ۹۱۱ ه‍. ق.) (۱۳۷۰ - ۱۵۰۶ م.) دودمانی مغول تبار بودند. بنیادگزار این دودمان تیمور گورکانی بود که در آسیای میانه می‌زیست و سمرقند پایتختش بود. امیر تیمور کشوری گسترده و دولتی سترگ ایجاد کرد و سرزمین فرارود را به مقامی از اهمیت رسانید که تا آن زمان هیچگاه بدان پایه نرسیده بود. او مرزهای خود را نخست در سرتاسر آسیای میانه و آنگاه سرتاسر خراسان و آنگاه همهٔ بخش‌های ایران و عثمانی و بخش‌هایی از هندوستان گسترد. و چون فتوحات تیمور بیشتر جنبهٔ یورش و هجوم داشت تا تسخیر واقعی غالب کشورها باز به زودی از تصرف تیموریان بیرون شد. با این حال فرارود مدتی مرکز دولتی شد که بیشتر ایران و افغانستان را افزون بر ولایت ماوراءالنهر دربرگیرنده بود. هنگامی که کشورهای گسترده تیموری تجزیه یافت دورهٔ هرج و مرج پیش آمد. به محض اینکه تیمور مرد، ترکان عثمانی و آل جلایر و ترکمانان درصدد تصرف کشورهای ازدست‌رفتهٔ خود برآمدند. بااین همه، فرزندان تیمور موفق شدند که شمال ایران را در مدت یک سده جهت خود نگاهدارند. ولی آنان بیشتر با یکدیگر در کشمکش بودند. سرانجام شاهرخ موفق شد که مناقشات اقوام خود را تا حدی رفع و قدرت و اعتبار کشور را نگهداری کند. ولی پس از مرگ او ممالکش به قسمت‌های کوچکتر مجزا شد و به همین سبب صفویان و امرای شیبانی آنها را به متصرفات خود پیوست کردند. با این حال خاندان تیموری از میان نرفت و نوادگان تیمور چندی پستر فرمانروایی خود را به هندوستان بردند و دولت سلسلهٔ بابری را بنیاد گذاردند که اروپائیان آن را مغول کبیر می‌نامند.
کسان خاندان تیموری از این قرارند:
تیمور (۷۷۱ – ۸۰۷ ه‍. ق) (۱۳۷۰ - ۱۴۰۵ م.)
خلیل سلطان (۸۰۷ – ۸۱۲ ه‍. ق.) (۱۴۰۵ - ۱۴۱۰ م.)
شاهرخ (۸۰۷ – ۸۵۰ ه‍. ق.) (۱۴۰۵ - ۱۴۴۷ م.)
بایسنقر میرزا
الغ بیک (۸۵۰ – ۸۵۳ ه‍. ق.) (۱۴۴۷ - ۱۴۴۹ م.)
عبداللطیف (۸۵۳ – ۸۵۴ ه‍. ق.) (۱۴۴۹ - ۱۴۵۰ م.)
عبدالله (۸۵۴ – ۸۵۵ ه‍. ق.) (۱۴۵۰ - ۱۴۵۱ م.)
ابوسعید (۸۵۵ – ۸۷۳ ه‍. ق.) (۱۴۵۱ - ۱۴۶۹ م.)
سلطان حسین بایقرا در هرات (۸۶۲ – ۹۱۱ ه‍. ق.) (۱۴۷۰ - ۱۵۰۶ م.)
سلطان احمد (۸۷۳ – ۸۹۹ ه‍. ق.) (۱۴۶۹ - ۱۴۹۴ م.)
سلطان محمود (۸۹۹–۹۰۰ ه‍. ق.) (۱۴۹۴ - ۱۴۹۵ م.)
دورهٔ هرج و مرج (۹۰۰ تا ۹۱۱ ه‍. ق) (۱۴۹۵ - ۱۵۰۶ م.)
این سلسله بدست امرای شیبانی منقرض شد.

دوران تیموریان
در دوران تیموریان (۷۸۳ - ۹۱۱ ه.ق) وسعت ایران به منتهى درجه زمان خود رسیده است چه از یک‌سو در شمال شرقى تا ماوراءِ سیحون و شمال دریاچه اورال جزءِ متصرفات ایران درآمد و از سوى دیگر تا کاشغر و رودخانه سند در شرق مرزهاى ایران گسترده شد، در شمال غربى تا ماوراءِ قفقاز جزءِ قلمرو ایران درآمد، در غرب نیز تا رود فرات از متصرفات ایران محسوب مى‌شد.
تیمور و تیموریان
امیر تیمور گورکان که به ”امیر صاحبقران“ نیز شهرت یافته است از سال ۷۸۲هـ. حمله‌هاى خود را به ایران شروع کرد و در سال‌هاى ۷۸۲ تا ۷۸۷ خراسان و مازندران و گرگان را به تصرف درآورد و از آن پس در طى دو یورش سه ساله و پنج سالهٔ خود از ۷۸۸ تا ۷۹۸ به طول انجامید بخش بزرگى از سرزمین ایران را به اطاعت خود درآورد، آنگاه به هند لشکر کشید و دهلى را تصّرف کرد و سال‌‌هاى ۸۰۲ تا ۸۰۷ را به کشاکش با سلطانان روم و شام و مصر گذارنید و سرانجام در شعبان همین سال سر پرغرور خود را به خاک سیاه برد.
وى مردى بلند همّت و دلیر و قوى پنجه و لشکرکش، و در عین حال سختگیر و سخت‌کُش بود. هم قتل‌عام‌هاى او در خراسان و عراق عجم و شام و روم و هند معروف است، و هم ارادتش به زاهدان و عارفان و سادات زبانزد. هم دعوى عدالت داشت و هم شهرهاى پرثروت را به باد غارت مى‌داد. این معجون شگفت‌انگیز که جهانگیرى بود چالاک و سفّاکى بود بى‌باک، نه سرداران مدّبرى بر گرد خود داشت و نه فرزندان لایقى در دنبال. فتوحاتش هم، اگر به‌دقّت بنگریم، خالى از نظم و ترتیب و نقشهٔ معیّن بود. به همین سبب دولت مقتدر و ممالک پهناورش پس از مرگ او در هم ریخت و با چنان بى‌نظمى درآمیخت که حتّى تدبیرهاى شاهرخ هم نتوانست نظام از دست رفتهٔ آن را بازگرداند.
تیمور در هنگام مرگ خود ۳۶ فرزند و نوادهٔ ذکور داشت که از میان فرزندش شاهرخ از همه کار آمدتر و مشهورتر بود. این تعددّ افراد و اهواء به افتراق و دودستگى میان آنان انجامید و کشاکش‌هائى فراوان را به‌دنبال خود آورد. نتیجهٔ جنگ‌ها و نزاع‌هاى بین آنان بدینجا کشید که ممالک وسیع تیمورى به دو بخش بزرگ منقسم گردید. بخش غربى آن یعنى ایران غربى و عراق عرب و الجزیره و ارّان و گرجستان و ارمنستان تحت حکومت جلال‌الدین میرانشاه و فرزندانش ابوبکر و عمر قرار گرفت امّا دیرى نپائید که دست از آنان خارج شد، و بخش شرقى خراسان و ماوراءالنهر و ناحیه‌هاى مجاور آنها در اختیار شاهرخ درآمد. شاهرخ پادشاهى نسبتاً نیکونهاد، دیندار، عادل، بخشنده و دوستدار علم و ادب و حامى عالمان و ادیبان و خواهان آبادى و خود نیز شاعر و خوشنویس و هنر دوست بود و توانست این بخش بزرگ از ممالک تیمورى را از سقوط و پریشانى نجات دهد. وى هرات را که مستقّر حکومتش بود به‌صورت مرکزى فعّال براى ادبیات و علوم و هنر و مجمع عالمان و ادیبان و شاعران و خطّاطان و نقّاشان ساخت، و از عوامل اساسى رونق ادبیات و هنر و در عهد تیمورى گردید.
فرزند او میرزا غیاث‌الدّین بایسنقر متوفى به سال ۸۳۷هـ. نیز که همچون پدر شاعر و خوشنویس بود، هم بر سیرت پدر در رونق بازار ادبیات و هنر در عهد تیمورى کوشید و هنرمندان را بزرگ داشت. محفل میرزاغیاث‌الدین در هرات مجمع ارباب فضل و هنر بود و به ‌سبب علاقهٔ خاصّ به نسخه‌هاى نفیس، عده‌اى محّرر و نقاش و صحّاف در دستگاه خود داشت تا کتابخانه او را به آثار نفیس مزّین سازند. از جملهٔ همین نسخه‌ها است شاهنامهٔ معروف به بایسنقرى که از جمله آثار هنرى بسیار ارزندهٔ ایران است. فرزند دیگر شاهرخ یعنى میرزا الغ‌بیک (۷۹۶-۸۵۳ هـ). که حکومت ماوراءالنهر داشت و در سمرقند مستقّر بود نیز مانند پدر و برادر به ‌کار علم و ادب اشتیاق و علاقهٔ وافر نشان مى‌داد و به بناى مدرسه و خانقاه و رصدخانه‌اى در سمرقند اقدام نمود و دانشمندانى چون غیاث‌الدین جمشید کاشانى و معین‌الدین کاشانى و صلاح‌الدین موسى معروف به قاضى‌زاده رومى و مولانا على ‌قوشچى به همراه خود الغ‌بیک در آن رصدخانه به کارهاى نجومى مى‌پرداختند و تألیف‌ ”زیج جدید گورکانى“ از نتایخ همین رصدخانه بود.
با مرگ شاهرخ در سال ۸۵۰ هـ. طغیان‌هاى پیاپى امیران و شاهزادگان، بازماندهٔ ممالک تیمورى را دچار تجزیهٔ کلّى نمود. الغ‌بیک به‌دست فرزندش میرزا عبداللطیف مقیّد شد و در سال ۸۵۳ به‌دست یکى از امیران به قتل رسید. عبداللطیف نیز پس از شش ماه سلطنت مقتول گشت و جانشین او میرزا عبدالله نام هم او آغاز کار با قیام ابوسعید نوادهٔ جلال‌الدین میرانشاه مواجه گردید و در سال ۸۵۵ هـ. به قتل رسید. در این کشمکش‌ها سلطان ابوسعید مذکور توانست به‌تدریج بر نوادگان شاهرخ غلبه کند و یک حکومت قوى بعد از شاهرخ ایجاد نماید که تا سال ۸۷۳هـ. برقرار بود، امّا او نیز به‌دست حریف قوى پنجهٔ خود به‌نام اوزون‌حسن‌ آق‌قویونلو مغلوب و مقتول گشت و ممالک تیمورى با هرج و مرج جدید روبه‌رو گردید که سرانجام به برانداختن آخرین نوادهٔ شاهرخ یعنى میرزا یادگار محمد (۸۷۵هـ). و غلبهٔ سلطان‌حسین بایقرا منجر شد. بایقرا که مدتى نسبتاً طولانى (از ۸۷۵ تا ۹۱۱) در خراسان و جرجان و گاه تا بخشى از ماوراءالنهر حکومت داشت، شهر هرات را مقرّ خود ساخت اثر توجهات خاصّ که به اهل علم و ادب و هنر داشت بر رونق آن شهر، بیش از پیش، افزود و عمارت‌هاى مختلف و از آن جمله مدرسه و کتابخانه‌اى بزرگ بنا نهاد، چنانکه عهد سلطنت او را یکى از دوار بسیار مهّم از باب مرکزیت علمى و ادبى و هنرى شهر هرات مى‌توان شمرد. امیر و ندیم و مشاور وى نظام‌الدّین علیشیر نیز مردى شاعر و فاضل و مشوق فاضلان روزگار در تألیف و تصنیف و دوستدار شاعران و نویسندگان و از بانیان بزرگ آثار خیر بود.
سال‌هاى آخر سلطنت سلطان‌حسین بایقرا مصادف بود با نیرو گرفتن ازبکان و آغاز هجوم‌هاى آنان به ماوراءالنهر از سوئى، و نیرومند شدن دولت نوخاستهٔ صفوى از سوى دیگر، و اگر چند مرگ سلطان‌حسین سبب برافتادن قطعى این دولت از جهان نبود ـ زیرا یکى از شاهزادگان این سلسله یعنى ظهیرالدین بابر که از اعقاب جلال‌الدین میرانشاه‌بن تیمور بود پس از تسلّط ازبکان بر ماوراءالنهر به افغانستان و سپس هندوستان رفت و امپراتورى پهناور ”مغول کبیر“ را در آنجا بنیان گذاشت ـ امّا در واقع غروب عمر سلطان‌حسین را باید همراه با افول ستاره دولت تیمورى در ایران دانست.
سیاست دینى تیموریان
در دوره پایان قرن ۸ تا اوایل قرن دهم حکومت مطلقه با اسلام و مذهب‌هاى منشعب از آن بود و کار شیوع و رسوخ اعتقادات دینى در میان مردم به ‌درجه‌اى رسیده بود که غالباً به خرافات و اوهام مى‌انجامید و دین‌ها و مذهب‌هائى که بازیسته به اسلام نبود به درجه‌اى از ضعف رسید که دیگر اثرى در ذهن‌ها و فکرها نمى‌توانست داشته باشد مگر در افراد معدودى که بدان‌ها اعتقاد داشتند. یکى از تفاوت‌هاى تیمور با چنگیز در آن است که فاتح گورکان و همهٔ اطرافیان او مسلمان و در اعتقاد دینى خود راسخ و یا متظاهر به این امر بودند و حتى تحکیم مبانى شرع مبین را بهانهٔ جهانگشائى و خونریزى نیز قرار مى‌دادند. چنگیز نامسلمان آزادمنشى بود و اعقاب او و سران و سربازانشان تا مدتى اعتقادات اصلى خود را محفوظ دشته بودند و کم‌تر مزاحم اعتقادات محلّى مردم مى‌شدند در حالیکه تیمور خود را مسلمانى مسلمان‌تر از دیگران مى‌دانست و براى خود به رسالتى و مأموریتى در این باب قائل بود و خود را یکى از ”مجدّدان دین“ (تزوکات تیمورى، چاپ اکسفورد، ۱۷۷۳م. ۱۷۳ص) قلمداد مى‌کرد. وى مدّعى بود که با تعیین یکى از سادات ذى‌قدر به‌ صدارت اهل اسلام، اوقاف را تحت ضابطه درآورده بود و براى هر شهر قاضى و مفتى و محتسب معلوم کرده و مسجدها و خانقاه‌ها را در هر شهر تعمیر نموده بود و علما و مدرسان گماشته بود تا مسائل دینى و عقاید شرعى را به مردم تعلیم مى‌دادند.
اتخاذ چنین روشى در تقویت دین، یا تظاهر به این امر، یادآور روشى است که ترکمانان سلجوقى از نیمهٔ اول قرن پنجم هجرى در پیش گرفته بودند تا پایه‌هاى حکومت خود را بر ایران و سایر ممالک اسلامى از آن راه استوار سازند و نیک مى‌دانیم که ترکمانان مذکور خود در این راه مبتکر و پیشگام نبودند بلکه از سلطان ترکزاد غزنوى، محمودبن سبکتگین، پیروى نمودند که به بهانهٔ تقویت دین اسلام و برانداختن مبتدعه و قرامطه فجایع بسیارى در رى و دیگر بلاد مرتکب گردید.
تیمور به ‌بعضى از فتوحات خود عنوان ”غزو“ مى‌داد تا در شمار غازیان اسلام درآید. حمله‌اى که او در پایان عمر خود به چین تهیه مى‌دید عنوان جهاد با کفّار خطا داشت و تیمور مى‌خواست جنگ با کافران چین را کفّارهٔ کشتارهاى بى‌امان مسلمانان سازد. امّا پیدا است که ثروت‌هاى بى‌کران خان بالغ و خطاى ذهن فاتح گورکان را به‌ خود مشغول داشته بود نه تیمار دین، چنانکه در فتح بلاد هند نیز چنین بود (رجوع شود به ظفرنامه شامى ص ۱۷۰ به بعد از ظفرنامهٔ شرف‌الدین على یزدى ج۲، ص ۴۴۷).
به هر حال امیر فاتح گورکان بنا به دعوى خود نه قصد فتح بلاد و خونریزى داشت و نه آهنگ نهب و غارت و نه به حرص مال و در طمع نفایس به این‌سوى و آن‌سوى مى‌‌رفت بلکه قصد او غزو با کفار بود و یا دفع ستم از مسلمانان.
دربارهٔ شاهرخ گفته مى‌شود که مردى دیندار و معتقد به اجراء فرمان‌هاى الهى و احکام دین بود و به همین سبب است که به او نیز لقب ”مجدّد دین“ داده شده است. (رجوع شود به مطلع السعدبن ج۲، ص ۷۳۹). وى نوشیدن شراب را ممنوع کرد و دو محتسب به نام‌هاى ”سیّد مرتضى صحّاف“ و ”عبدالجلیل قاینى واعظ“ را به شغل احتساب گماشت تا مردم را از شرابخوارى باز دارند. با این همه در عین خم‌شکنى شاهرخ، فرزندش میرزا بایسنقر جان بر سر کار شراب نهاد. شاهرخ به خواجه عبدالله انصارى ارادت مى‌ورزید و هر پنجشنبه به زیارت قبر او، که بر آن عمارت‌ها بنا نهاده بود، مى‌شتافت. علاوه بر آن به دیگر مشایخ متصوفه چون شیخ ابوسعید و شیخ ابواسحق کازرونى نیز ارادت داشت و کراراً به زیارت مشهد مقدس امام هشتم مى‌رفت. بر روى‌هم رفتار مؤدبانه و توأم با احترام وى نسبت به علماء، مشایخ و بزرگان دین سبب نفوذ این دسته‌هاى سه‌گانه و دخالت‌هایشان در امور اجتماعى و کشورى عهد تیمورى شد تا آنجا که آنها در نقض احکام دولتى و کاستن مالیات‌ها و امثال‌ این امور هم قدرت تصرّف یافته بودند.

 

همین تظاهر به دین‌دارى یا اعتقاد واقعى به آن و همچنین دعوى تجدید دین بود که به تیموریان فرصت ادعاء ”خلافت“ مى‌داد. تیمور از بیان مورخ مخصوص خود نظام شامى عنوان ”خلافت پناه“ و ”خلافت پناهى“ دارد، و براى شاهرخ نیز سخن از استحقاق تاج خلافت رفته است و او به منزلهٔ آفتابى شمرده شده است که از اوج سپهر خلافت تافته باشد.
دانش و هنر در زمان تیموریان
تیمور با اینکه بسیار خونریز بود ولی به دانش و هنر کشش نشان می‌داد، از اینرو هنرمندان و صنعتگران از کشتارهایش در امان می‌ماندند. فرزندان او نیز سیاست بنیادگذار دودمان تیموریان را پی گرفتند که می‌توان به راه اندازی رصدخانه، مسجد و مدرسه اشاره کرد. هنر ریزنگاره نیز در این دوره از تاریخ ایران به اوج خود رسید. خلیل نوهٔ تیمور که آغاز هیچگونه شباهتی نداشت، کوشش کامل به رفاه و خوشبختی کشور معطوف داشت و خدماتی به دانش و ادب کرد. شاهرخ پیرو جدی علوم و صنایع بود و مسجد و بقعهٔ مقدس رضوی که زیارتگاه شیعیان است از اوست. پسر او، الغ‌بیک فرمان داد زیجی ترتیب دادند. حسین‌بن بایقرا نیز حامی علوم و ادبیات بود. ابوسعید پادشاه توانا، با کفایت، هنر دوست این خاندان نیز خود هنرمند بود. او پیرو متصوفه و اهل عرفان بود و مشایخ صوفیه را گرامی می‌داشت و بعد او بود که خاندان تیموریان به صوفی گری روی آوردند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   14 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تیموریان

دانلود مقاله ژاپن

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله ژاپن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

ملاحظات تاریخی
تاریخ روشن و واضح ژاپن به سال 660 قبل از میلاد بر می گردد. در این سال امپراطوری ژاپن بوسیله جیموتنو تأسیس شد و از همانزمان امپراطوران ژاپن به خود جنبه الهی دادند.در قرون اولیه میلادی قبایل مختلفی در ژاپن سکونت داشتند که حکومت هریک از آنان در دست کاهنان بود.در قرن پنجم نفوذ قوم یا ماتو بر سایر اقوام موجب پاگیری کشور ژاپن شد. در قرون ششم تا هشتم ژاپن به سرعت پیشرفت کرده و دارای تمدنی درخشان شد. در همان دوران اقداماتی که برای تأسیس حکومتی متمرکز بعمل آمده بود به نتیجه رسید و رئیس قبیله یا ماتو مقام امپراطوری یافت.از آغاز قرن نهم دربار، تحت استیلای خاندان فوجی وارا درآمد. و با اینکه امپراطور وجود داشت ولی باطناٌ کاهنان بودائی بر کشور حکومت میکردند. نفوذ این خاندان و چند عامل دیگر سبب ضعف امپراطوری های ژاپن گردید. در ایالات مختلف نیز هریک از افراد این خاندان پرچم استقلال بر افراشتند که بهمین خاطر در سراسر قرن دوازدهم ژاپن دچار جنگهای داخلی بود. قدرت خاندان فوجی وارا در اواخر قرن دهم و نیمه اول قرن یازدهم به اوج خود رسید. در اواخر قرن داوزدهم خاندان میناموتو بر رقبای خویش پیروزی یافته و رئیس آن یوریتومو با عنوان شوگو (حاکم نظامی) قدرت را در دست گرفت و از آنزمان حکومت واقعی در دست شوگونها افتاده و امپراطوری به مقامی تشریفاتی مبدل شد. یوریتومو قدرت خاندان فوجی وارا را نابود کرد و حکومت نظامیان را برقرار نمود. پایتخت وی شهر کاماکورا بود.در اواسط نیمه دوم قرن 13 میلادی دوبار مغولات به سرکردگی قوبلای قاآن درصدد لشکرکشی به ژاپن برآمدند ولی توفیقی بدست نیاوردند.در سالهای 1338 مقام شوگونی به خاندان آشیکاگا رسید و آنان کیوتورا پایتخت خود قرار دادند ولی بعلت ضعف این خاندان، از آن ببعد تا 235 سال ژاپن گرفتار جنگهای داخلی بود. در ایندوران فئودالها و کاهنان بودائی به تأسیس قلمرو و ایجاد ارتش پرداختند. اما در این اوضاع آشفته، صنعت و تجارت ژاپن توسعه فراوان یافت و در همین دوره طبقه متوسط بوجود آمد و شهر اوزاکا بندری آزاد و بین المللی شد.نخستین مردمان اروپایی که به ژاپن راه یافتند پرتقالیها بودند که در سال 1542 با این کشور روابط بازرگانی برقرار نمودند. در اواسط و اواخر قرن شانزدهم مسیحیت به ژاپن وارد شد.در اواخر قرن شانزدهم سه جنگجوی بزرگ یعنی نوبوناگا، هیدیوشی وایباسو یکی بعد از دیگری ژاپن را تحت تسلط خویش درآوردند. ایباسو مؤسس سلسله شوگونی توکوگاوا بود که در سالهای 1867 – 1603 بر ژاپن فرمانروایی کردند. این خاندان دولتی متمرکز در توکیو (آن موقع یدو) تأسیس کرده و گسترش مسیحیت در ژاپن را متوقف ساختند و همچنین هرگونه رابطه با ممالک خراجی را ممنوع کردند و فقط یک پاسگاه تجارتی هلندیان در ناگازاکی باقی ماند.جامعه ژاپنی در دوره خاندان توکوگاوا طبقه بندی شده بود و حدود آنها سخت رعایت میشد. این طبقات به ترتیب عبارت بودند از: فئودالها ، سامورائیها، دهقانان،‌صنعتکاران و تجار. در قرون هفده و هجده شهرها رونق گرفت و در اصل طبقه بازرگانان بر کشور مسلط شدند.در اواسط قرن نوزدهم با سفر دریا سالار پری (امریکایی) به ژاپن، بالاجبار دروازه های ژاپن بر روی غرب گشوده شد و رژیم شوگونی که از داخل و خارج در معرض تهدید بود از پا درآمد. در سال 1867 شوگون وقت ناچاراٌ استعفاء کرده و در سال 1868 امپراطور موتسوهیتو بعنوان اولین امپراطور پس از 700 سال، خود قدرت را در دست گرفت. در این زمان پایتخت از کیوتو به توکیو منتقل شد و از این زمان دوره معروف به بازگشت میجی آغاز گردید.در دوره بازگشت میجی، فرمانروایان ژاپن بجای خود داری از ورود بیگانان و عدم تجارت با آنان‌، سعی در استفاده از فنون و صنایع و تمدن مغرب زمین کرده و در این راه به پیشرفتهایی فراوان و ارزنده ای نائل آمدند و به خاطر وجود رهبرانی لایق، ژاپن بسرعت به یک مملکت صنعتی نوین و یک قدرت نظامی مبدل شد. در اواسط نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی رژیم فئودالی لغو شد.در سال 1877 شکست شورش ساتسوما (که مخالف غربی سازی کشور بودند)، مخالفت با اصلاحات امپراطور را پایان داد. در همان دوران م،مورینی جهت فراگیری انواع علوم و فنون به کشورهای غربی اعزام شدند و در داخل نیز اصلاحاتی در تمام سازمانهای نظامی و اداری بوجود آمده و خدمت نظام وظیفه نیز اجباری گردید.در سال 1889 امپراطور قانون اساسی جدیدی را که از روی قانون اساسی کشور پروس (آلمان) تدوین شده بود به مورد اجراء‌نهاد.در سالهای 95 – 1894 اولین جنگ چین و ژاپن به سبب رقابت آنها بر سر کره روی داد. در سال 1894 ژاپن پادشاه کره را به خودداری از قبول حاکمیت چین برانگیخت و در جنگی که بدنبال این امر بین چین و ژاپن درگرفت چینیها به سرعت مغلوب ژاپنیها که پیشرفته تر و مجهزتر بودند شدند. در پایان جنگ پیمان شیمونوسکی میان طرفین منعقد شد که موجب آن، کره ظاهراٌ مستقل شد (ولی در واقع تحت الحمایه ژاپن بود) و چین جزایر فرمز (تایوان )، پسکادور و شبه جزیره لیائوتونگ را به ژاپن واگذار کرد. چندی بعد ژاپن مجبور شد بر اثر فشار دول غربی شبه جزیره لیائوتونگ را به چین مسترد کند.از سالهای اولیه قرن حاضر ژاپن به امپراطوری مقتدری تبدیل گردید ودیری نگذشت که این کشور که در آغاز سعی در جلوگیری از نفوذ و تسلط دول غربی بر خویش داشت، خود به کشور گشایی پرداخت.در اواسط دهه اول قرن بیستم بدنبال دستیابی روسها بر بندر ولادیووستوک و قسمتی از سواحل منچوری و جزیره ساخالین و تعرض آنها به چین و بوجود آمدن رقابت میان ژاپن و روسیه، دو کشور به جنگ پرداختند و نیروهای روسی در خشکی و دریا شکست سختی از ژاپنیها خوردند که دلیل عمده این واقعه عدم لیاقت فرماندهان روسی و گرفتن رشوه از سرداران ژاپنی بود. بموجب عهدنامه پورتسموت (امریکا) که در پایان جنگ امضاء شد نیمه جنوبی جزیره ساخالین و بندر پورت آرتور به ژاپن تعلق گرفته و شبه جزیره کره نیز تحت الحمایه ژاپن شد. در سال 1910 ژاپن کره را کاملاٌ به خاک خود الحاق نمود.در جنگ جهانی اول ژاپن امتیازات آلمانها را در شانتونگ بدست آورد ه و از طرف جامعه ملل قیمومیت جزایر متصرفی آلمان در اقیانوس آرام به ژاپن واگذار شد.در دهه 30 – 1920 دولتهای حزبی و آزادیخواه بر روی کارآمدند و تا حدی از شدت کشورگشایی ژاپن کاسته شده و پارلمان قدرت یافت.در اواسط نیمه اول قرن حاضر امپراطور فعلی، هیروهیتو به سلطنت رسید. چند سال بعد از به سلطنت رسیدن هیروهیتو، بحران اقتصادی مدتی بعضی از بخشهای اقتصادی را فلج کرد. در دهه بعد از 1930 ، نظامیان بر امور سیاسی ژاپن مسلط شدند. در ایندوره صادرات ژاپن افزایش فوق العاده ای یافت.از سال 1931 جنگی میان ژاپن و چین به سبب توسعه طللبی ژاپن در آسیای شرقی آغاز شد که تا سال 1945 (تا پایان جنگ جهانی دوم) ادامه یافت. در سال 1931 ژاپن پادگان خود را در منچوری بعنوان حمایت از دارایی ژاپنیها در آن سرزمین تقویت نمود. ژاپن پس از بهانه ای که بدست آورد تمام سرزمین منچوری و چندناحیه دیگر را اشغال نمود و دولت دست نشانده منچوکوئو را برپا نمود. در سال 1932 جامعه ملل ژاپن را متجاوز شناخت و این کشور از عضویت آن سازمان خارج شد. در سال 1935 نواحی چاهار و هپی نیز تحت تصرف ژاپن درآمدند. در سال 1937 یک درگیری میان سربازان چنین و ژاپنی در پادگان ژاپنی ها (در پکن) روی داد و آنان نیز به این بهانه پکن و تین تسین را اشغال کردند. ماه بعد باز هم ژاپنیها به بهانه ای دیگر شانگهای و سپس نانکن را تصرف نمودند. در سال 1940 تمام شهرهای عمده ساحلی شرق چین و قسمتهائی از جنوب آن کشور در دست ژاپن بود.در سال 1940 تمام احزاب سیاسی ژاپن منحل اعلام شده و این کشور به هند وچین نیرو فرستاد و با آلمان و ایتالیا نیز پیمانی امضاء نمود. در آوریل 1941 پیمان عدم تعرض میان ژاپن و شوروی منعقد شد.در اکتبر سال 1941 ژنرال جوتو به نخست وزیری رسید و ژاپن بکلی تحت استیلای نظامیان درآمد.در هفتم دسامبر 1941 با حمله بمب افکن ها و جنگیده های ژاپنی به پایگاه دریایی پرل هاربر (متعلق به امریکا) در اقیانوس کبیر، ژاپن در جبهه متحدین بر ضد متفقین وارد جنگ جهانی دوم شد. سپس لشکریان ژاپن از تایند به مالزی حمله کرده و پس از آن در فوریه سال 1942 سنگاپور را گرفته و 10 هزار سربازبود. در سال 1942 کشورهای فیلیپین و اندونزی نیز بدست ژاپن سقوط کردند. در ماه مه همان سال قسمت اعظم برمه به دست ژاپن افتاد. در اوائل سال 1943 ژاپنییها کشور پاپوای فعلی را متصرف شدند.از سال های 1942 و 43 شکستهای بزرگی بر ژاپن وارد آمد. از این سالها تا 1945 متفقین بتدریج تمام سرزمینهای اشغالی و بعضی از جزایر ژاپن را همراه با شوروی پس گرفتن که سرانجام امریکا با بمباران اتمی خود در ماه اوت 1945 با دو بمب اتمی شهرها هیروشیما و ناگازاکی ( ناگاساکی) را تبدیل به مخروبه ای کرد و با این عمل ژاپن را به زانو درآورد. با اعلان جنگ روسیه به ژاپن، سرانجام هیروهیتو در 14 اوت همانسال شرایط متفقین را پذیرفته و قرارداد تسلیم رسمی در دوم سپتامبر در عرضه ناو هواپیما بر میسوری با شرکت نمایندگان دولت ژاپن و متفقین امضاء شد و ژاپن بلاشرط تسلیم شد. اشغال ژاپن توسط متفقین ، براساس شرایط مقرر در کنفرانس پوتسدام (آلمان)، آ‎غاز شد و برطبق آن فرماندهی نیروهای متفقین در ژاپن، و اداره این کشور به ژنرال مک آرتور امریکایی سپرده شد. در این زمان امپراطوری ژاپن موقتاٌ منحل شده و سرزمنیهای متصرفی آن از دستش خارج شد. امپراطوری ژاپن قبل از ورود این کشور در جنگ جهانی دوم علاوه بر جزایر اصلی ژاپن مشتمل بر جزایر کوریل، ریوکیو، فرمز، پسکادور، بونین، کارولین، مارشال، ماریانا و نیمه جنوبی جزیره ساخالین، کره و ناحیه کوانتونگ در منچوری بود. بعلاوه دولت منچوکوئو نیز در منچوری تحت الحمایه ژاپن بود. بعضی از این جزایر بعداٌ به ژاپن مسترد شدند.پس از جنگ قوای ارتشی و صنایع نظامی ژاپن منحل شد و صنایع آن نیز محدود گشت. امپراطور هیروهیتو نیز در ملاء عام جنبه الهی خود را نقی کرده و حاکمیت مردم را به رسمیت شناخت. در اینزمان وضع سیاسی کشور تره بود و چند حزب سیاسی بوجود آمدند.در سال 1949 یوشیدا به نخست وزیری برگزیده شد و محافظه کاران بر اوضاع مسلط شدند. در همانسال از شدت حکومت نظامی تا حدی کاسته شد و بسیاری از کارها از رف مک آرتور به مقامات محلی ژاپن واگذار شد.درسال 1951 چهل و نه کشور در شهرسان فرانسیسکو امریکا پیمان صلح با ژاپن را امضاء نمودند که بموجب آن سرانجام ژاپن در سال 1952 حاکمیتش را بدست آورد.
در انتخابات سال 1952 حزب لیبرال محافظه کار یوشیدا بر سرکار ماند. در نوامبر 1954 حزب دموکرات ژاپن که طرفدار گسترش روابط با شوروی و چین بود تأسیس گردید. و در دسامبر همانسال ایچیروها تویاما رهبر حزب دموکرات جایگزینی یوشیدا شد. در نوامبر 1955 احزاب لیبرال و دموکرات یکی شده و ایشییباشی از حزب لیبرال دموکرات بر سرکار آمد.ژاپن در دهه 60 – 1950 چندین پیمان و موافقتنامه با کشورهای جهان منعقد ساخت که موجب مطرح شدن دوباره این کشور در جهان گردید. ژاپن در سالهای پس از جنگ همچون آلمان غربی، همواره رو به پیشرفتهای فراوان اقتصادی بوده و هم اکنون پس از امریکا و شوروی، سومین قدرت اقتصادی جهان است.در سال 1958 امریکا بخاطر انتقادات پردامنه، نیروهای اشغالی خود را از ژاپن خارج کرد ولی پایگاههای خویش را در این کشور باقی گذاشت.در سال 1960 بخاطر مخالفت مردم ژاپن با انعقاد قراردادهای نظامی با امریکا، تظاهرات وسیعی در کشور صورت گرفت که به سبب یکی از آنها در ژوئن 1960 آیزنهاور رئیس جمهور وقت امریکا سفر خود به ژاپن را لغو کرد. در سال 1960 افراطیون راستگرا یکی از رهبران سوسیالیستهای ژاپن را بقتل رساندند. در سال 1964 ساتو به نخست وزیری ژاپن برگزیده شد.در سال 1972 سرانجام پس از چند سال گفتگو جزایر اوکیناوا که از سوی امریکا در جنگ جانی دوم اشغال شده بود به ژاپن برگردانده شد. در همانسال تاناکا به نخست وزیری رسید. تاناکا نیز در سال 1974 استعفا داد و تاکنومیکی به جانشینی وی انتخاب شد. در سال 1976 با استعفای میکی، تاکئوفوکودا به نخست وزیری رسید.در 1978 روابط چین و ژاپن بخصوص از نظر اقتصادی پیشرفت فراوانی کرد. در همانسال ماسایوشی اوهیرا در انتخابات حزبی برفوکودا پیروز شد و نخست وزیر ژاپن شد. اوهیرا در سال 1980 فوت کرد و کمی بعد زنگو سوزوکی به نخست وزیری رسید. در سالهای اخیر ژاپن همواره شاهد تظاهراتی بر ضد وجود پایگاههای امریکا در خاکش بوده است.
ملاحظات جغرافیایی
ژاپن با 313 ، 372 کیلومتر مربع وسعت (پنجاه و پنجمین کشور جهان ) در نیمکره شمالی ، نیمکره شرقی، در شرق قاره آسیا، بصورت مجمع الجزایری در شمال غربی اقیانوس کبیر، در کنار دریای ژاپن و در نزدیکی سواحل شوروی و کره جنوبی (درغرب) وقع شده است. ژاپن در کمربند زلزله ای اقیانوس کبیر واقع شده و زلزله های فراوانی در آن روی مدهد. کوهها و نواحی مرتفع که تعداد زیادی آتشفشان در آنها وجود دارد، قسمت اعظم این کشور را پوشانده اند. با اینحال جلگه های نیز (بخصوص در جزیره هنشو) (919، 227 کیلومترمربع)، هوکایدو (066،75)، کیوشو (664، 35 ) ، شیکوگو (767، 17 ) و اوکیناوا (748 ، 1) کیلومتر مربع ) هستند. جنگلها قسمت اعظم ژاپن را پوشانده و آب و هوای آن نسبتاٌ گرم و مرطوب و پرباران است. بلندترین نقطه آن قله فوجی با 776، 3 متر ارتفاع ، طویلترین رود، شینانو با 362 کیلومتر درازا، ودریاچه بیوا (675 کیلومترمربع) بزرگترین دریاچه آن میباشد.
ملاحظات سیاسی
حکومت این کشور امپراطوری بوده و امپراطور هیروهیتو و نخست وزیر زنکو سوزوکی میباشد. قوه مقننه از دو مجلس تشکیل یافته یکی مجلس نمایندگان با 511 عضو که به مدت 4 سال انتخاب شده و دیگری مجلس مشاورین با 252 عضو که به مدت 6 سال انتخاب میشوند.
قانون اساسی موجود در سال 1947 تدوین شد و براساس آخرین تقسیمات کشوری، ژاپن از 43 ناحیه ( که هرکدام به وسیله یک فرماندار انتخابی و یک شورای محلی اداره می شوند ) 2 ناحیه شهری ، یک ناحیه پایتخت نشین و یک سرزمین تشکیل یافته.
فعالیت احزاب در ژاپن آزاد بوده و احزاب مهم عبارتند از: لیبرال دموکرات،‌سوسیال دموکرات،کومی – تو، سوسیالیست، لیبرال جدید و کمونیست.
روز ملی آن بیست و نهم آوریل است. در سال 1956 به عضویت سازمان ملل درآمده و علاوه بر آن در سازمانهای آدب – آسپاک – سی سی دی – اسکاپ – فائو – گات – یااآ – بانک جهانی – ایکائو – آیدا – ایفک – ایمکو – ایمف – ایتو – اواسی دی – یونسکو – یوپو – ومو- وهو- برنامه کلمبو نیز عضویت دارد.
ملاحظات اقتصادی
واحد پول آن ین ژاپن (Y )معادل 100 سن برابر با 32/0 ریال است که هر 45/248 ین برابر یک دلار است.میزان تولید ناخالص ملی در سال 1979 حدود 427، 839 میلیارد دلار بوده (درآمد سرانه 245، 7 دلار ) که 8/36% آن از صنایع ، 1 / 8% از کشاورزی، 23% از تجارت و 11% از خدمات بدست میآید.نرخ سالانه رشد تولید ناخالص ملی حدود 6/3% است. درآمد بودجه ملی در سال 1977 بالغ بر 16/47 میلیارد دلار و هزینه های آن معادل 75/94 میلیارد دلار بوده است.واردات ژاپن در سال 1978 حدود 80 میلیارد دلار بوده که بیشتر شامل: ماشین آلات ، نفت، سنگ آهن، موادغذایی و خشکبار است که اکثراٌ از کشورهای امریکا (20%)،‌استرالیا (7%) و کانادا (3/4%) وارد میشود. میزان صادرات این کشور حدود 98 میلیارد دلار بوده که بیشتر شامل, اتومبیل، آهن و پولاد، وسائل الکترونیکی، نساجی، وسائل پلاستیکی ، کارخانجات پتروشیمی، دارو و منسوجات است و اکثراٌ به کشورهای امریکا (20%)، چین (4%) و استرالیا (3%) صادر میشود.
مهمترین صنایع کشور عبارتند از: فولادسازی، اتومبیل سازی، ساخت ماشین آلات، کشتی سازی، هواپیما سازی، شیمیایی،‌الکترونیکی و الکتریکی.
برنج، غلات،‌سبزیجات، میوه جات، سیب زمینی و توتون نیز مهمترین محصولات کشاورزی کشور را تشکیل داده و سرانه زمین مزروعی برای هر نفر بالغ بر 4% هکتار میباشد. تولید سالیانه گوشت گاو 900، 297 تن، گوشت خوک 000، 060، 1 تن و صیدماهی 000، 508، 10 تن (رتبه اول در جهان) میباشد. تولید سالانه نیروی الکتریسیته نیز معادل 8/511 میلیارد کیلووات ساعت است.معادن مهم ژاپن عبارتند از: زغالسنگ، مس، طلا، نقر، مس، سرب،‌روی، کرومین، سولفور، نمک، بوکسیت، گوگرد، آهن، منگنز، و نفت. ذخیره زیرزمینی نفت آن حدود 55 میلیون بشکه میباشد. (1980).
ملاحظات علمی
کشورژاپن با داشتن یکی از عالی ترین استاندارد‌های آموزشی، از نرخ باسوادی بالایی برخوردار می‌باشد. در حدود 93 درصد کودکان وارد مقطع تکمیلی متوسطه شده، و تقریباً تمامی آنان فارغ التحصیل می‌شوند. ژاپن در سال 2000، با نرخ 40 درصد بالاترین نرخ تعداد ثبت نام را در جهان توسعه یافته دارا بوده و تعداد کثیری دانشگاه دولتی و خصوصی جهت خدمت به مردم داشته است.ژاپن به طرزی شگفت انگیز با تغییر ساختار جمعیت مواجه می‌شود، با پایین آوردن نرخ زاد و ولد و افزایش انتظارات از زندگی، جمعیت افراد بزرگسال به میزان چشمگیری رو به افزایش گذاشته است. یکی از عواقب این مسئله این است که دیگر دانشجوی ژاپنی کافی جهت پر کردن تمام دانشگاه‌های ژاپن وجود ندارد، به این معنا دانشگاه‌ها بزودی مجبور می‌شوند در خارج از کشور بدنبال دانشجو باشند و یا باید استاندارد‌های تکمیل کننده بازار داخلی برای دانشجویان را ارتقاء بخشند. به طور کلی میتوان گفت که تحصیل در ژاپن، برای دانشجویان خارجی روز به روز آسانترمی‌شود.آموزش ابتدایی ومقدماتی متوسطه تادهه1950به نرخ ثبت نام بیش از99%رسیده بودوتقریباَهمان نرخ راتازمان حاضرنگه داشته است.درحالیکه درسال1950تعداددانش‌آموزان راهی آموزش متوسطه تقریباَ6740300نفربود،این رقم دردهه 90 به بیش از105میلیون نفربالغ گردید.تعداد دانش‌آموزان راهی کالج‌هایادانشگا‌ها تاسال 1995،تقریباَبه 600000بالغ میگردید،
درحالیکه این تعداددرسال1950 فقط 770000نفربود.سهم فارغ التحصیلان مدارس متوسطه عازم موسسات آموزش عالی قبل از1990زیر35%بوده است ،اماتاسال 1998به 42%افزایش یافته است.
امروزه ،95% دانش‌آموزان ژاپنی در نوعی از برنامه پیش دبستانی شکل کودکستان و یا در مهد کودک روزانه ثبت نام می‌کنند(پیک 1992، توبین و ووداویدسون1989) دانش‌آموزان پس 6 سال را در مدرسه ابتدایی(شوگاکو)، 3 سال در دوره مقدماتی متوسطه (چوگاکوه)، و3 سال را در دبیرستان (کوتاگاکو)سپری می‌کنند.تقریباً 30% از دانش‌آموزان سطح دبیرستان در مدارس خصوصی ثبت نام می‌کنند (اداره آمار 1993).همچنین مدارس ویژه‌ای در تمام سطوح برای دانش‌آموزان دارای معلولیت‌های جدی ونیز برای تعداد اندکی از نخبگان وجود دارد که توسط ملت سرمایه گذاری شده و دبیرستان‌‌های 5 ساله هستند. با این وجود، ثبت نام در مدارس ویژه و مدارس 5 ساله درصد اندکی از کل ثبت نام ‌ها را شامل می‌شود.
روند ثبت نامی کودکان در مدارس مختلف طی سال 1996
درصد پسران خصوصی دولتی سطح مدرسه
8/50% 1474661 377522 مراکز پیش دبستانی
2/51% 67609 8515262 مدارس ابتدایی
2/51% 231406 4449760 مدارس مقدماتی متوسطه
3/50% 1457607 3405120 مدارس تکمیلی متوسطه
3/62% 885 86334 مدارس استثنایی
3/82% 484819 38819 آموزش عالی
7/68% 1820407 661398 دانشگاه‌ها
آموزش برای دانش‌آموزان از 6 تا 15 سال اجباری است (یعنی برای دانش‌آموزان سطوح ابتدایی و راهنمایی).
این آموزش رایگان است، اگر چه که والدین باید وسایل لازم همچون روپوش، کیت‌های ریاضی، ومجموعه ‌های خوشنویسی را تهیه نمایند مدارس ابتدایی معمولاً در مناطق نزدیک به خانه کودک قرار دارند، و در طول سال‌های دبستان گروه‌های کوچکی از کودکان (به راهنمایی دانش‌آموزان بزرگتر یکی از، والدین یا معلم ) را می‌توان دید که پیاده روانه مدرسه هستند. در پایان سال سوم راهنمایی، دانش‌آموزان باید دبیرستانی را که خوا‌هان ورود به آن هستند، انتخاب کنند و اغلب باید در امتحانات ورودی آن شرکت کنند درحالیکه تقریباً تمام کودکان تا سطح دبیرستان ادامه تحصیل می‌دهند، اما ضمانتی برای قبولی آن‌ها در دبیرستان وجود ندارد.
دانش‌آموزان چند امکان برای ورود به دبیرستان دارند. اول از همه،دبیرستان ‌هایی دولتی، خصوصی، وتعدادی معدودی دبیرستان‌های با سرمایه گذاری ملی وجود ندارند.در بخش خصوصی ودولتی، دبیرستان‌های علمی یا غیر علمی می‌توانند شامل حال دانش‌آموزان شوند. حدود 25% دانش‌آموزان بالاخره وارد بخش غیرعلمی می‌شوند، اگر چه که بیشتر آن‌ها اصولاً امید دارند که به دبیرستان‌های علمی وارد شوند (منبوشوMombusho(1993)). آنهایی که نمی‌توانند وارد دبیرستان ودولتی تمام وقت یا خصوصی شوند ممکن است در دوره ‌های مکاتبه‌ای و آموزشگاه‌هایی وجود ندارند که آماده پذیرش دانش‌آموزانی هستند که نتوانست‌هاند جای دیگری در سیستم آموزشی پیدا کنند.
نگاهی به آمارطلاق در ژاپن و ایران

 

 

 


"عوامل زمینه‌ساز رضامندی از زندگی زناشویی" پژوهشی است که دکتر شهین علیائی‌زند با حمایت دانشگاه علامه طباطبایی انجام داده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی آن دسته از رفتارهایی است که زمینه را برای رضایت مردان و زنان متأهل از زندگی زناشویی فراهم می‌آورد. این رفتارها که باعث تداوم زندگی و آرامش و بالندگی زنان و مردان می‌شود، در گروه‌های مختلف مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. این گروه‌ها عبارتند از متاهلینی که حداقل یک سال و حداکثر سه سال از زندگی زناشویی آنان می‌گذرد (تازه متأهلین)، متأهلینی که حداقل 15 سال است که ازدواج کرده‌اند، زنان، مردان، زنان خانه‌دار و زنان متأهلی که در خارج از خانه نیز به کار اشتغال دارند. جامعه آماری این پژوهش شامل 388 نفر از مردان و زنان متأهل شهر تهران است که یک سال از عمر زناشویی آنها می‌گذرد و در مناطق جنوب، شرق، غرب و مرکز تهران سکنی دارند و به صورت نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شده‌اند.
اگرچه آمار طلاق در بسیاری از جوامع، حتی جوامع سنتی رو به افزایش است، اما بر خلاف باورهای رایج، این رویداد نمی‌تواند الزامات، نشان‌دهنده بی‌مهری و کم‌توجهی انسان‌های این عصر و زمانه به ازدواج و تشکیل زندگی خانوادگی باشد، بلکه برعکس، انزوا، تنهایی‌ها و بیگانگی‌های ناشی از جوامع صنعتی که به سرعت، تعامل با ابزار را جایگزین تعامل با انسان‌ها کرده است، از یک طرف و رشد ذهنی و اندیشه‌ زنان و مردان از طرف دیگر، موجب شده است که آنها در این مقطع زمانی به مراتب بیش از گذشته طالب آن باشند که همدلی، در آمیختگی عاطفی و هم‌اندیشی را در کنار هم تجربه کنند. لکن اینان، چه به لحاظ فردی و چه به لحاظ اجتماعی خود را مجهز به ابزار لازم برای نیل به این اهداف والا و قابل تأمل نمی‌بینند. از این‌رو، یا از ازدواج روی بر می‌گردانند و یا افسرده و سرخورده، پیوند ناموفق‌شان را ترک می‌کنند که ضایعات فردی و اجتماعی جبران‌ناپذیری را در پی خواهد داشت. این رویداد، ضرورت تحقیقاتی را که بتواند به دور از تصورات قالبی و با لحاظ کردن دگرگونی‌های اجتماعی به ازدواج و تشکیل نظام خانوادگی بنگرند، کاملاً محسوس می‌کند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  43  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ژاپن

دانلودمقالهزندگی زناشویی

اختصاصی از فی بوو دانلودمقالهزندگی زناشویی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


بدیهی است که ازدواج اولین تعهد عاطفی و حقوقی است که ما در بزرگسالی قبول می کنیم . به علاوه انتخاب همسر و انعقاد پیمان زناشویی نقطه ی عطفی در رشد و پیشرفت شخصی تلقی می شود . بی تردید یکی از مهم ترین تصمیم هایی که ما در طول زندگی خود می گیریم انتخاب یک شریک زندگی است .
به نظر می رسد در جامعه ی امروزی سه دلیل اصلی برای ازدواج وجود دارد ( عشق ، هم نشینی ، تحقق انتظار ها )

 

خشنودی در خانواده و عوامل موثر درآن

 

واضح است که عشق برای افراد مختلف معنایی بسیار متفاوت دارد . در کل ، عشق به مجموعه ای از احساسات مثبت و عمیق اشاره می کند که معطوف به فردی دیگر است برای اینکه زندگی زناشویی به خشنودی بینجامد باید احساسات عمیق اعلام شود و پاسخی مناسب از طرف مقابل دریافت کند .
افراد با هدف هم نشینی نیز ازدواج می کنند . عشق مربوط به هم نشینی ، محبتی است که نسبت به افرادی احساس می کنیم که زندگیمان به طور عمیق با آنها پیوند خورده است . این همان عشقی است که بر شراکت در تجربه استوار است . عشقی که در آن می دانیم طرف مقابل همیشه در کنار ماست . عشقی که با آن می دانیم همیشه به خاطر آنچه هستیم پذیرفته می شویم . زوج های امروزی با هدف تحقق انتظاراتشان ازدواج می کنند . شناخت انتظارات ، بیان آنها و تلاش برای تحقق آن در حد اعتدال چیزی است که خشنودی را در روابط زناشویی محقق می سازد . افراد انتظار دارندکه از همسرانشان به طور خاص و از ازدواج به طور عام ، سود مطمئنی عایدشان شود . در مجموع می توان گفت که در عصر حاضر باورهای غلط متعددی توسط زوج ها پذیرفته شده اند . زوج ها این عقیده را پذیرفته اند که ازدواج ارضای هر نیاز روان شناختی را به همراه دارد و همین عقیده غیر واقع بینانه است که دامی برای سرخوردگی زناشویی خواهد بود .
انتظار همیشه شاد بودن ، رفع نیاز ها و تحت حمایت و تایید بودن همیشگی از جمله همین عقاید است . شاد بودن به عنوان یک فرد یا یک زوج پیوسته و در تمام عمر ، کار سختی است . هیچ فردی همیشه شاد نیست و برای زوج ها طبیعی است که دوره هایی از نا شادی ، کشمکش یا فشار را تجربه کنند . تصویری که می توان از ازدواج ارائه داد خوشی و سعادت پیوسته زناشویی است . واقعیت این است که ازدواج فرد را شاد نمی کند ، شاد نگه نمی دارد ، یا به وی کمک نمی کند که از زحمت و سختی دور شود . به طور قطع کسی که هدفش از ازدواج همیشه شاد بودن است ، محکوم به شکست است .
گر چه در ازدواج های موفق الگو ها متنوع اند ولی قواعد مشترکی وجود دارد . بعضی از قواعد مشترک در ازدواج های موفق با الگوهای عملکردی متنوع مشاهده می شوند . همسران در یک زندگی زناشویی موفق ، با دوام و توام با رضایت به یکدیگر احترام می گذارند . هر یک از همسران بعضی ویژگی ها یا توانایی های قابل احترام را در دیگری می یابد ، مثل : همسر خوبی بودن ، تامین مخارج کردن ، طبع و ذوق هنری داشتن و... هر چه میدان احترام گذاری به یکدیگر وسیع تر باشد زندگی زناشویی رضایت مندانه تر خواهد بود .
این همسران تایید و ارزش گذاری خود برای همسرشان را نشان می دهند و به طور پیوسته کارهایی انجام می دهند و مطالبی بیان می کنند که عواطف ، عشق و احترامشان را به یکدیگر نشان می دهد و کلمات واعمالی را که اهداف مثبت ازدواجشان را حمایت و تایید می کند ، انتخاب می کنند .
همسران نسبت به یکدیگر بردبارند .آن ها درک میکنند که امکان فریب خوردن یا خطا کردن خودشان نیز وجود دارد . انسان را آسیب پذیرمی بینند وبه این ترتیب می توانند قصوروکوتاهی دیگری را بپذیرند . آنها مسئولیت رفتار و عزت نفس خودشان را به طور فردی می پذیرند و انتظار ندارند که شریک زندگی شان مسئول شاد و خوشحال نگه داشتن آنها باشد .به همین دلیل از سرزنش و انتقاد یکدیگر اجتناب می کنند و در عوض آنچه را در مورد همسرشان درست است تایید می کنند. با همدلی به سخنان یکدیگر گوش می دهند و در جستجوی عواملی اند که در روابط آنها تاثیر مثبت به جا می گذارد . همسران بر پایه ی اعتماد متقابل به تشریک مساعی می پردازند . آن ها آزادند که نه تنها فقط از یکدیگر ، بلکه از هر آنچه ممکن است یعنی شرکت در فعالیت ها و کار های فرعی خارج از محیط زناشویی همراه همدیگر و یا به طور فردی لذت ببرند .
در یک ارتباط زناشویی توام با حس همکاری و مشارکت ممکن نیست زن و مرد همیشه با یکدیگر موافق باشند اما می توانند به راحتی مخالفت خود را اعلام کنند و این امر مورد پذیرش قرار می گیرد که با هم به دنبال راه حلی بگردند که مورد تایید هر دو قرار گیرد .
زوج های خشنود و راضی از مهارت های ارتباطی خود به نحو احسن در زندگی مشترک استفاده می کنند رفتار و حالات یکی از زوج ها همیشه محرک نوع خاصی از واکنش های طرف دیگر است . چون این حالات اعمال ناشی از آن بسیاری ازاوقات ازسطح ناخود آگاه فرد ناشی می شود، همسران خشنود تلاش می کنند رفتاروحالات خودرا بازشناسی کنند ونسبت به محرک های یکدیگر،چه به صورت کلامی وچه غیر کلامی ،آگاهانه واکنش نشان دهند. زوج هایی که نقص مهارت های ارتباطی دارند در معرض خطر نقص عملکرد زناشویی وبروزاختلافات منجر به طلاق و جدایی قراردارند .

ناخشنودی و طلاق در خانواده وعلل آن

 

در مقابل مفهوم رضایت زناشویی ، ناخشنودی و احتمالا یکی از نتایج آن ، یعنی طلاق وجود دارد . طلاق را می توان از مهم ترین پدیده های حیات انسانی تلقی کرد . این پدیده دارای ابعادی به تعداد تمامی جوانب و ابعاد جامعه ی انسانی است و تاثیرات متفاوت روانی ، اقتصادی ، و اجتماعی دارد .طلاق نخست یک پدیده یروانی است ،زیرا بر تعادل روانی نه تنها دو انسان ،بلکه فرزندان ،بستگان،دوستان و نزدیکان انها اثر می نهد.دوم این که طلاق پدیده ای است اقتصادی ،زیرا به گسست خانواده به عنوان یک واحد اقتصادی می انجامد و با بر هم زدن تعادل روانی انسان ها موجبات بروز اثر های سهمگین در حیات اقتصادی آنها را نیز فراهم می سازد . سوم اینکه طلاق پدیده ای است موثر بر تمامی جوانب جمعیت در یک جامعه ،زیرا از طرفی بر کمیت جمعیت اثر می نهد،چون تنها واحد مشروع و اساسی تولید مثل یعنی خانواده را از هم می پاشد و از طرف دیگر بر کیفیت جمعیت اثر دارد چون موجب می شود فرزندانی محروم از نعمت های خانواده تحویل جامعه گردند که به احتمال زیاد فاقد شرایط لازم در راه احراز مقام شهروندی یک جامعه اند . پس می توان گفت جامعه ای که در آن طلاق از حدی متعارف تجاوز کند ، هرگز از سلامت برخوردار نخواهد بود .
در ازدواج سنتی ، افراد از جایگاه خود آگاه بودند . شوهر اقتدار و حمایت اقتصادی را فراهم می کرد و زن مسئولیت منزل و تربیت کودکان را بر عهده داشت؛ ولی اکنون مسئولیت ها یا تقسیم میشوند یا بر مبنای اهداف فردی تعیین می گردند . نتیجه ی این تغییر فرهنگی کاملا روشن است . چنان چه نیازها و اهداف فرد بر آورده نشود ، می پرسد : چرا باید این رابطه را حفظ کنم در حالی که بهای زیادی می پردازم و در عوض سود کمی به دست می آورم ؟!
این احساس وقتی شدت می یابد که زن و شوهر علاوه بر این تغییرات سریع فرهنگی از ابتدا نیز پیوندشان با تفاوت های فرهنگی بسیار آغاز شده باشد . این تفاوت های فرهنگی در تمام زمینه های رفتاری تأثیر گذار است ، از جمله رفتارهای غیر کلامی که برای افراد برخاسته از دو فرهنگ متفاوت ، معانی متفاوت و گاه متضاد دارد ، و می تواند منشأ بروز اختلافات در زمینه ی درک متقابل باشد .
عوامل شخصی فراوانی وجود دارند که می توانند در نارضایتی زناشویی دخیل باشند و آن را تشدید کنند . ادراک های غلط و انتظارهای غیر واقع بینانه ای که در درون زندگی زناشویی رسوخ می کنند نمونه های اصلی عوامل شخصی اند . تا زمانی که جامعه به پروراندن آرمان های شاعرانه و انتظارهای خیالی ادامه می دهد و افراد نیز آن را می پذیرند ، سرخوردگی زناشویی ادامه خواهد یافت .
سلیمانیان (1374) باورهای غیر منطقی را در میان زناشویی های ناخشنود بیش تر از باورهای غیر منطقی در میان زوج های خشنود یافته است . در همین زمینه سهرابی (1377) دوازده باور و انتظار مخرب را نام می برد :
1- عشق ما ( یعنی احساست عاشقانه و هیجانی ) با گذشت زمان کاهش نخواهد یافت .
2- همسرم باید بتواند افکار ، احساسات ، و نیازهای مرا پیش بینی کند .
3- همسرم هرگز مرا نخواهد رنجاند یا با خشم در مقابل من قرار نخواهد گرفت .
4- اگر همسرم واقعا عاشق من باشد باید همیشه سعی کند که مرا خوشحال کند ( یعنی هر نیاز و خواست مرا بر آورده سازد ) .
5- عشق یعنی این که هرگز نسبت به همسرت خشمگین یا عصبانی نشوی .
6- همیشه با هم بودن را نشانه ی عشق پنداشتن .
7- علایق ، اهداف و ارزش های شخصی ما همیشه مانند هم خواهد بود .
8- همسرم همیشه با من صادق و صریح خواهد بود .
9- چون ما عاشق هم هستیم پس همسرم همیشه به من احترام خواهد گذاشت ، مرا درک خواهد کرد ، و با من موافق خواهد بود ، بدون اینکه توجه کند من چه رفتاری دارم .
10- بسیار ناگوار خواهد بود که همسرم مرا شرمنده و تحقیر کند یا از من انتقاد کند .
11- سطح علاقه مندی و وفاداری ما به هم هرگز نباید کاهش یابد .
12- ما باید همیشه در مورد مسائل مهم با یکدیگر توافق داشته باشیم .
هر کدام از موارد فوق همانند امیدهای اشتباه و اهداف غیر واقع بینانه فقط زوج ها را به سمت یأس ، دلسردی ، ناکامی و خشم سوق می دهد . همان طور که افراد تغییر می کنند رابطه نیز تغییر می نماید . هنگامی که همسران علاقه ها ، فعالیت ها و ارزش های همپوش یا مشترک را مشاهده نمی کنند فرایند کناره گیری را آغاز خواهند کرد .
شوهرانی که از همسران خود راضی اند ، بیش تر می توانند حالت های غیر کلامی همسرشان را درک کنند . در حالی که شوهران ناراضی کم تر قادر به انجام این کارند . زوج های درمانده و تحت فشار معمولا مشکلاتی را در حیطه ی ارتباط های خود تجربه می کنند . آن ها به ویژه شدیدا گرفتار الگوهای ارتباطی بی حاصل اند ، یا در ارتباط های خود بیش تر به نیت عمل به جای نتیجه ی آن توجه می کنند . وقتی افراد در فرد مقابل خود احساس فریبکاری می کنند رفتار های کلامی و غیر کلامی شان تغییر می کند و ارتباطشان در ابهام بیش تری فرو می رود ، همچنین وقتی افراد در موقعیت تهدید آمیز قرار می گیرند بیش تر به تفسیر غیر مستقیم می پردازند و پاسخ های غیر مستقیم ارائه می دهند و بدین ترتیب ارتباط را در لایه ای از ابهام می پوشانند .
از پژوهش های دو دهه ی اخیر به نقل از سهرابی (1377) می توان به نتایج زیر اشاره کرد :
1- زوج های درمانده و غیر درمانده در " نیت " ارتباط هایشان با یکدیگر تفاوت ندارند . با وجود این همسران درمانده کم تر از همسران غیر درمانده گفته های همسرشان را به درستی ادراک می کنند .
2- نسبت میزان توافق به میزان عدم توافق در زوج های درمانده کم تر از زوج های غیر درمانده است .
3- رفتار غیر کلامی شاخصی قوی برای تمایز زوج های در مانده و غیر درمانده است . زوج های درمانده رفتارهای غیر کلامی منفی تری را نسبت به زوج های غیر درمانده بروز می دهند .
خانواده هایی که قادر ند احساساتشان را بهتر تعریف و بیان کنند ، وقتی برای آنها برانگیختگی هیجانی ایجاد می شود سریع تر فشار خونشان به وضعیت عادی بر می گردد . در حالی که افراد ناتوان در بیان احساسات ، فشار خونشان مدت طولانی تری متغیر باقی می ماند .
عوامل تنش زا در تعامل زناشویی با ارزیابی و واکنش های نامناسب مربوط اند که تأثیری مستقیم برخود – سودمندی و تأثیری غیر مستقیم بر عزت نفس دارد و این دو تأثیری مستقیم بر افسردگی دارند . پژوهش ها هم چنین گویای آن اند که دشواری های ارتباطی منابع اصلی مشکل های میان فردی اند . بدنه ی بیش تر مشکلات خانوادگی و زناشویی ، بدفهمی ناشی از ارتباط غیر موثر است که نتیجه اش محرومیت و خشم است . درمانگران خانواده چنین ارزیابی می کنند که دلیل اصلی آشفتگی خانواده ها فقدان مهارت ها در بخشی از زندگی زناشویی زوج هاست .
مهارت ارتباط به طور مستقیم قابل مشاهده نیست بلکه باید از مشاهده ی رفتار درک شود . رفتار ارتباطی به فعالیت های کلامی و غیر کلامی مشاهده پذیری که سخنگویان به طور واقعی بروز می دهند ، اشاره دارد .
نتایج این تحقیقات نشان می دهند که مهارت ها و رفتارهای ارتباطی به طور مثبت با زناشویی غیر آشفته مرتبط است ، به این معنا که زوج های آشفته ، گرچه احتمالا مهارت کم تری نسبت به زوج های غیر آشفته ندارند ، اما در رفتار تمایل منفی بیش تری به یکدیگر نشان می دهند . چنین نتایجی این ضرورت را که آموزش می تواند نقش بسیار موثری در بهبود مهارت های ارتباطی و خشنودی زناشویی داشته باشد به اثبات می رساند ، و برای هر یک از زوج ها لازم و ضروری است که قبل از پیوند زناشویی یا در سال های اولیه ی زندگی با مهارت آموزی در این زمینه مانع بروز بسیاری از اختلافات و مشکلات رفتاری ناشی از بدفهمی یکدیگر یا ارضا نشدن نیازها و خواست های معمول زندگی مشترک شوند .
اخلاق زناشویی از دیدگاه احادیث
حرکات زن و شوهر نسبت به یکدیگر باید محصول ادب و وقار، دوستى و رفاقت، تعاون و همکارى، عشق و علاقه، و تواضع و فروتنى باشد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   32 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقالهزندگی زناشویی

دانلود مقاله شهرسازی

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله شهرسازی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


یک مثال در مورد طراحی رنگ نماییی خانه های عمومی
رنگ ها و ویژگی های معماری نمای ساختمان ها از فاکتور های بسیار مهم و اصلی در مورد ظاهر شهرهاست . زمانی که شهر با توجه به جنبه ها و چشم اندازهای متفاوت مورد ارزیابی قرار می گیرد. اولین تصور از ساختار هندسی و رنگ نمای ساختمان ها حاصل می شود.
ساختار مربوط به رنگ نمای ساختمان باید شاخص های مربوط به ساختمان ها و ناحیه مورد نظر را منعکس کند. در این حالت ساختارهای مختلف مربوط با محیط زیست طبیعی و مصنوعی از قبیل نوع زندگی، وضعیت آی و هوایی ویژگی آب و بافت های تاریخی باید مورد ارزیابی قرار بگیرند و ترکیب مربوط رنگ نما باید طبق ساختمان ها ، از قبیل پشی زمینه فرهنگی – اجتماعی جامعه، ساختارهای سنتی ساختمانها و فرایندهای طبیعی را نباید فراموش کنیم. زیرا در بعضی از نواحی با ساختمان های سنتی و با شیوه های ساختمانی خاص، مواد و رنگ ها منجر به ایجاد ساختارها و مفاهیم خاص برای شهرها و اماکن زیستی می شوند. هدف این مقاله این است که تقابل رنگ ها ، ترکیب رنگ، طراحی رنگ برای خانه ها توصیف کنند و طرح زنگ Houisay Bizimatmass را توضیح دهد ،که در یک ناحیه جدید زیستی در استانبول، و ترکیه مطرح شده و بیانگر مثالی در مورد این ساختار است.
لغات کلیدی:
معماری، طراحی شهر ، ترکیب رنگ ، رنگ نما، خانه سازی همگانی .
شاخص های معماری ساختمانها نقش بسیار مهمی را در ایجاد ویژگی های خاص زیستگاه ها ایفا می کنند. به منظور ایجاد یک محیط زیست تاثیر گذار و جذاب ، ساختمان ها باید با یکدیگر هماهنگ باشند و با محیط اطراف نیز هماهنگ باشند . رنگ نمای ساختمان یکی از بخش های جدا ناپذیر معماری و یکی از شاخص های مهم برای ایجادمحیط طراحی معنادار، مشخص و قابل تفاوت است.بااستفاده از قدرت و تاثیر رنگ ها ، این امکان وجود دارد که به ساختمانی تاکید می کند تا یک تعریف کلی ارائه دهد و در این حالت بعضی از مشکلات ساختاری را می توانند پنهان کنند.
در نتیجه ، رنگ نما یکی از مهمترین جنبه های زندگی شهری و از مهمترین فاکتورهای تاثیرگذار بر ظاهر و نمای شهرهاست. رنگ ها باید برای بیان تصاویر توسعه جدول های رنگی که مربوط به خیابانها ، میدان ها، و وسایل موجود است مورد ارزیابی قرار بگیرند. رنگ هاای نما باید جذاب و زیبا باشند. به علاوه رنگ های ترکیبی نما باید بیانگر مقیاس مناسب ساختمان ها، به منظور تاکید بر منشا و مقیاس و ارزش زیستگاه ها باشند و رنگ ها باید بر پایه ویژگی های طبیعی تاریخی، فرهنگی و معماری ناحیه زیستی انتخاب شوند. به خاطر همین مسئله ، در طول طراحی رنگ نمای یک ساختمان مطالعات بسیار زیادی باید صورت بگیرد و فاکتورهای تاثیر گذار زیاد مورد ارزیابی قرار بگیرند. مشخص است که ترکیب رنگ ها در طراحی خانه های همگانی خواستار مطالعات بسیار گسترده با توجه به جزئیاتی است که این ساختار بیشتر از تحقیقات مربوط به ساختمان های واحد مورد نیاز است. زیرا ما بیشتر از یک ساختمان در نظر گرفته می شود و هر ساختمان بیانگر ساختارها معماری مشابه ای است. معمولاً همانطور که جمعیت در شهرها افزایش می یابد، نواحی زیستی خانه ها در مراکز شهرها محدودتر می شود. و این مسئله به خاطر هزینه های بالا و دیگر شرایط اقتصادی است. به صورت کلی، این ساختارها باعث می شود که خانه های همگانی در نواحی زیستی جدید که از مرکز شهر دورتر هستند ساخته شوند. زمانی که رنگ مربوط به نمای یک ساختمان را طراحی می کنیم ، تمام فاکتورهایی که عنوان کردیم را باید مورد ارزیابی قرار دهیم . این قبیل فاکتورها عبارتند از:
محل زندگی، عرضه آب، وضعیت آب و هوایی.
طرح های تاریخی ، که مثل پیشینه فرهنگی – اجتماعی جامعه و ساختارهای سنتی و طبیعی مربوط به ساختمانها ، به علاوه برای خانه های همگانی، و داشتن خانه های چندطبقه ، پارامترهای دیگری از قبیل ، ناحیه مربوط به طرح ، تعداد و مکان ساختمانها ،ساختمانهای گروهی ، توزیع ساختمانها در گروه ها بر انتخاب ترکیب رنگ اصلی تاثیر می گذارد. در نتیجه طراحی ترکیب رنگ نمای خانه های همگانی نسبت به خانه های شخصی بسیار پیچیده تر است. ترکیب رنگ ها در خانه های همگانی باید با ساختارهای تخصیص یافته خانه های واحد متناسب باشد، باید با تمام ساختمان ها در زیستگاه مربوطه و ناحیه ای که این قبیل خانه ها در آنجا مستقر شده اند. متناسب باشند.
به عبارت دیگر طراحی رنگ مربوط به خانه های عمومی، ممکن است در 3 مرحله صورت بگیرد :
اولی ( مخصوص) در خصوص محیط طبیعی باشد، برای مثال ریال وضعیت آب و هوایی نواحی سرسبز، و خاصیت جغرافیایی زمین را در انتخاب رنگ باید در نظر بگیریم و ویژگی های مربوط به خانه های ترکیب به محیط مصنوعی را نیز در نظر بگیریم که این مسئله شامل شاخص های فرهنگی، سنتی و تاریخی است که باید مورد ارزیابی قرار بگیرد.
دومی دوم، تخصیص و مشخصات زیستگاه ، باید مورد ارزیابی قرار بگیرد در یک ترکیب رنگ برای خانه ها طبق ساختارهای محاسبه شده و فرایندهایی که در مرحله اول ذکر شده انتخاب شود.
سوم ، رنگ های مناسب برای هر ساختمان باید طراحی شود. بعد از اینکه به صورت خلاصه ساختار متقابل رنگ ها را مورد ارزیابی قرار دادیم ، ساختارهای متقابل اصلی و شاخص های مربوط به طراحی رنگ نما، و توصیف کامل از شاخص های خاص، مراحل طراحی و رنگ نمای خانه ها B در استانبول وترکیه ، به عنوان مثالی در مورد رنگ های خانه ها در این مقاله باید به خوبی مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد.
اطلاعات دقیق و مشخص در مورد محیط زیست ما ، از طریق چشم ما حاصل می شود. انتقال این قبیل اطلاعات و ساختارهای بصری در ابعاد معنی دار از طریق مجموعه ای از فرایندها حاصل می شود. رنگ ها یک نوع از اطلاعاتی هستند که مستقیماً به چشم ما منتقل می شوند و درک رنگ های یکی از بخش های معنی دار ساختارهای بصری هستند. رنگ مربوط به یک سطح روشن بیانگر رنگ مربوط به سطح است سطح است که منعکس می شود. و در این حالت باعث ایجاد ساختارهایی برای بینندگان می شود. به همین دلیل ، رنگ ها یکی از ساختارهای کیفی تمام فرایندهای بصری است و در این شرایط با داشتن یک محیط بی رنگ امکان ناپذیر است . درک رنگ ها ، انتخاب رنگ 2 موضوع متفاوت است . عملکرد رنگ در طراحی رنگ ها به تحصیل ، جنس ، علاقه ، و دیگر عملکردهای خاص بستگی دارد.
افراد مثل فرهنگ ، سنت ، تاثیرات مذهبی ، مد، ساختارهای اجتماعی و شرایط جغرافیایی ومحیطی که افراد در آغاز زندگی می کنند بر انتخاب رنگ تاثیر می گذارند . زندگی در کنار افراد ، و عملکرد اجتماعی و محاسبه تاثیرات بیانگر ایجاد یک تاثیر متقابل بر سطح رنگ هاست که با توجه به اختلاف بین رنگ های سطح مطرح می شود. در حقیقت اگر مقایسه رنگ ها بین نواحی بصری به صورت مناسب صورت نگیرد. اغلب اجتناب ناپذیر است که این ساختارها را با بی میلی و بی انگیزه ملاقات نکنند، درک هر نوع ساختار و یا سطح در بین حوزه های بصری به اختلاف بین رنگ هایی بستگی دارد که از طریق چشم از نقاط مختلف حوزه های بصری حاصل می شود. اگر هیچ تغییری در خواص کیفی وکمی رنگ ها وجود نداشته باشد، و هیچ نوع تغییر در زمان وجود نداشته باشد درک بصری ساختارها غیر ممکن است. در نتیجه مقایسه ها در حوزه های بصری برای ایجاد تاثیرات دقیق برانگیختن احساس و بیان نظرات خاص ببیند. استفاده می سود. عبارت، مقایسه کردن برای بیان تفاوت بین ساختارهای خاص بین رنگ و نورها استفاده می شود . حس بصری مربوط به نورها بیانگر 3 ساختار مقایسه ای است.
طول موج مشخص ، میزان درخشش ، تحریک خلوص ، که با توجه به درک حسی درخشندگی کرماتیک و با توجه به سیستم رنگ munsed در مورد مقدار و کروم ها مطرح می شود. مقایسه کیفی ومحدودیت های مربوطه می توانند با استفاده از فرمول زیر برای سیستم رنگ محاسبه شوند. این فرمول ها از فرمول اصلی مقایسه (L1-L2)L گرفته شد.
که حداکثر ساختار مقایسه ای 1 و حداقل مقدار 0 است . مثال هایی در مورد محاسبه ساختار کیفی با توجه به ساختارهای مربوط به سیستم رنک به صورت زیر مطرح می شود:
حداکثر مقایسه از طریق استفاده از ساختارها با یکدیگر حاصل می شود. حداقل مقایسه حداقل مقدار کیفی مقایسه ای (1) است که با استفاده ترکیبی حاصل می شود. برای رنگ ، رنگ های مشابه ، برای مثال 5Y , 5R,5R مطرح می شود. برای مقدار ، مقادیر مشابه ، برای مثال ریال سیاه (0) سیاه (0) 8.8.5.5 برای کروم ، کروم های مشابه ، برای مثال 2.2.7.7و... مقایسه کیفی بین 2 محدوده (0-1) که کاهش به صورت زیر نشان داده می شود. برای رنگ ها کاهش نسبت رنگ های کروم، برای مثال ، مقایسه بین 5R , 5λ 5G, است، مقایسه 4، بین 5Y , 5R است.
برای مقدار رنگ ، برای مثال مقایسه 7 : بین 2 و 9 مقدار 4. بین 4و 8 برای کروم. میزان استفاده از رنگ کروم . اگر حداکثر کروم برای هر رنگ 20 باشد. مقایسه ساختار برابر با 4 است که بین 2و 12و 2 مطرح شد....
شمار بسیاری از تحقیقات در مورد رنگ هایی صورت گرفته که با هم سازگار و منطبق هستند و زمانی که این رنگ ها در کنار یکدیگر استفاده می شوند. این ساختار با نام ترتیب و ترکیب رنگ ها معرفی شده اند. ایجاد یک تاثیر بارز و یا ایجاد یک پیام خاص در بیننده به وجود یک یا 2 رنگ و ساختارهای کروم موجود در حوزه های بصری بستگی دارد. به علاوه تاثیرات متفاوت و مفاهیم متفاوت طبق تعداد، نوع ، کیفیت و توزیع ساختارهای مقایسه ای حاصل می شود.
مقایسه رنگ های ممکن و ترتیب آنها به تغییرات موجود در رنگ ها بستگی دارد و به صورت خاص در 3 گروه عنوان می شود. مقایسه های سه تایی، مقایسه تکی، مقایسه ساده ساختارها تاثیر مربوط به ترتیب مقایسه ای 3 تایی طبیعی و آشناست. و مثل 3 ترکیب هر 3 رنگ در ساختار ترتیبی و تغییرات ساختگی . این مقایسه با نام مقایسه طبیعی نیز شناخته شده است. در ساختاره مقایسه ای طبیعی هر یک بیانگر تغییرات به صورت تصادفی است و کیفیت مقایسه ای بسیاری بین آنها وجود دارد . ساختار بصری که 3 ساختار مقایسه ای دارد ، بیانگر تاثیری است که طبیعی است. معمولی است قابل ملاحظه است و مثل زندگی روزمره مطرح می شود.
در نتیجه ، به منظور ایجاد یک تصویر زیبا ساختار مقایسه ای رنگ ها ، بیانگر پیام و تصاویر زیبایی هستند که در 2 گروه اصلی طبق محدودیت مقایسه رنگ ها نسبت به یکدیگر به صورت زیر عنوان می شوند . ترتیب مقایسه ای ساده در ساختار ترکیبی و خواص کیفی فقط یکی از رنگ ها تغییر می کند.
تاثیر این نوع مقایسه ساده مخالف ساختار طبیعی و مطرح شده است. به منظور ایجاد یک تاثیر بصری قوی 2 شرایط محدود بیانگر حداکثر کیفیت مقایسه ای است که برای تغییر ساختارها محاسبه می شود. یکی از آنها محدودیت مربوط به شرایطی را محاسبه می کند که با رنگ های مشابه استفاده می شود که این ساختار ها از مقایسه کمی برخوردار هستند. به عبارت دیگر یک گروه رنگ متقابل کمتری دارد باید مورد ارزیابی قرار بگیرد. دومین محاسبه مربوط به شرایط محدود باید به تنهایی مطرح شود در این شرایط در بین شمار بسیاری از ساختارهای متقابل کم ، تغییرات دیگر مربوط به رنگ ها مطرح می شود که بیانگر رابطه متقابل بزرگتری است . 3 نوع از ساختار متقابل ساده بیان شده ، مقایسه ترتیب رنگ ها ، برای مثال 6/6-60-6/6-55-66/50 ساختار کیفی مربوط به رنگ بین 5-55 و 55-6/6 است . ترتیب متقابل مقدار برای مثال 65-4/2-65-6/7 ساختار کیفی مقدار متقابل 7/0 بین 2،9،65-6/9 و مقدار کیفی ساختار مقایسه 7 است.

 

ترتیب تقابل کروم ها.
برا ی مثال 85-2/5 و 85- 1/5 ساختار کیفی تقابل کروم ، 86- بین 14/2 ترتیب تقابل ساده تا رنگ های مشابه در این ترتیب تمام رنگ ها تغییر می کنند . 2 تا از 3 رنگ کمتر از ساختار و رنگ سوم تغییر می کند. به عبارت دیگر، 2 رنگ از 3 رنگ مطرح شد ، تقابل کمتری دارند.و رنگ سوم از ساختار مقایسه ای بیشتری تشکیل شده است . این قبیل ساختارها با ترتیب رنگ شبیه ترتیب متقابل ساده معرفی شده اند . این قبیل ساختارها به صورت زیر نشان داده می شوند:

 

شبیه به ترتیب متقایل رنگ:برای مثال 5/6/6 و 55-6/6 شبیه به ترتیب تقابل مقدار، برای مثال 65-4/2 و.. شبیه به ترتیب رنگ کروم ،برای مثال 91-2/5 ترتیب تقابل دوتایی . در ساختار دوتایی، محدودیت 2 ساختار از رنگ ها تغییر می کند، در نتیجه 2 نوع تقابل صورت می گیرد. تاثیر آنها از ساختارهای طبیعی دور است، اما تاثیر گذاری کمتری دارندو نسبت به ساختار کلی ساده قذرتمندتر هستند .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 14   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شهرسازی