لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:powerpoint (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد اسلاید:19
پاورپوینت معیارهای تعیین بار و پیش بینی آن
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:powerpoint (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد اسلاید:19
معیارهای آزمون مدل اندازه گیری انعکاسی
آزمون کیفیت مدل اندازه گیری انعکاسی
معیارهای آزمون مدل اندازه گیری ترکیبی
آزمون مدل ساختاری
آزمون برازش کلی مدل در نرم افزار Smart-PLS
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
سخن از مدیریت در دین مبین اسلام است، مدیریتی که متاسفانه باید اعتراف نمود که در طول تاریخ از آن سخن زیادی گفته نشده است.
جامعهای که نام اسلامی را به همراه خود یدکی میکشد، نمیتواند در وادی مدیریت اسلامی قدم نگذاشته و از چشمه پر فیضان سیراب نگردد.
هر چند بعضی از صاحبنظران معتقدند که امروزه دستاوردهای علومی که در خدمت مدیریت قرار دارد، نیاز را به الهام از رهنمودهای نظری کم کرده است، ولی دقت نظر در مفاهیم آیات و اخبار و احادیثی که مدیران به استفاده از این دستآوردها سوق داده و راه را برای موفقیت سازمانها هموار میکند، نظری تلقی نمودن رهنمودهای قرآن را کاهش میدهد، بطوریکه قرآن کریم دائماً اهمیت تدبیر را برای انسان یادآور میشود تا اینکه او بتواند در انجام هر کار و حل هر مشکلی موفقیت حاصل نماید.
تدبیر در امور اجتماعی که شئون زندگی انسانها رادر بر میگیرد از اهمیت خاصی برخوردار است، و به همین سبب خداوند نیز در کتاب انسان ساز خود که توسط حضرت محمد مصطفی (ع) نازل شده به تدبیر کنندگان قسم یاد مینماید و اهمیت این امر را برای انسانها روشن میسازد.
همانگونه که در سوره النازعات، آیه 5 به این موضوع اشاره کرد و میفرماید:
«فالمد برات امراَ»
«پس سوگند به تدبیر کنندگان»
ضرورت تدبیر، ضرورت مدیریت را آشکار می سازد، که در یک اهتمام جمعی، آن کس که زمام امور را با تمام اختیارات آن بدست میگیرد، چو نیکوست که از کیفیت اندیشه و تفکر نیز برخوردار باشد و برای بهبود حرکت جمعی بتواند تدبیر و اندیشه را در جامعهای که حرکت به سوی پیاده کرد احکام و فرآمین الهی دارد، بکار برد، تا بنای نظام خود را بر اسلام استوار سازد و بدینوسیله در انتخاب و انتصاب مدیران از هیچ تلاشی فروگذار نشود تا در عمل پیروز گردد.
اعمال مدیریت در سازمانهای اسلامی میتواند از خاصیت اجتماع شمول در هر جامعهای برخوردار باشد، بدینگونه که مدیران الگوئی نسبی از یک مطلق باشند تا با ارشاد به صحت، علاوه بر ایجاد، تولید و خدمت، در تربیت جامعه نیز عملاَ سهیم گردند. اما چگونه میتوان به این نیت مقدس جامعه عمل پوشاند؟
مصداق واقعی در این باره میتوان عملکرد مدیران الهی یعنی پیامبران باشند که اساس مدیریت را از سرچشمه پر فیض خالق خود آموختند و آنرا در میان امت خود بکار بردند و همچنین برای هدایت اساس و مبانی که بشارت دهنده، آن بودند، کتاب آسمانی بر جای نهادند، و برای توجیه و تعبیر آن در غیاب خود رهبرانی را پروراندند که نشانهی بارز آن در روش حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی(ص) به روشنی مشهود است.
ملاحظه مینمائید که مدیریت اسلامی یعنی مدیریت الهی، یعنی آنچه که خدا میخواهد و آنچه که منافع خلق را به دنبال دارد، که در آن نقصان، جائی و خودکامگی، مکانی ندارد.
حکومت، آمریت دانش است، دانشی که صدق و صداقت، رفق و رفاقت، صلح و صفا و ثمره، مطلوب را متفقاً دربردارد.
آیا اگراساس مدیریت را بر ویژگیهای فوقالذکر بنانهیم، نمیتوانیم در هر جایگاه کسی را که شایسته است قراردهیم، تا مراحل اجرای امورات دچار نقص و حرکت دچار لغزش نشود؟
بلی، به این دلیل است که تعهدی که باتلفیق علم و عمل حاصل شود در اسلام جایگاه خاصی دارد، و چون پذیرش مسئولیت برای یک فرد مسلمان باید آگاهانه صورت پذیرد، پس شایسته است که در خود تخصص را نیز جای دهد.
ودر یک کلام باید بگویم که برای پذیرش مسئولیت تئها تعهد به اسلام کافی نیست و فرد متعهد میبایست تخصص کافی نسبت به انجام امورات آن مسئولیت داشته باشد. پس به صرف عمل یک فرد به واجبات، که در ذمه هر فرد مسلمان است،نمیتوان به وی مسئولیت واگذار نمود، زیرا که بار امانت را کس میتواند به دوش بکشد که راه امانتداری را (آنچنانکه به امانت صدمهای نرسد) بداند، مدیر اسلامی خداجو، خداترس و عبدا.. است، و این عبد خدا بودن اوست که وی را در عمل و حرکت یاری میدهد.
جلوههای امکانات، مدیر اسلامی را بخود مشغول نمیکند، زیرا که او برای عمل صالح خود باید از خدوند، ساده زیستن را طلب کند تا از این راه جلب رضایت خدایش را نماید.در راستای اهمیت و ارزش مدیریت اسلامی و معیارهای انتخاب مدیر اسلامی،توفیق حاصل شد که در پروژه تحقیقاتی خود بیانگر مطالبی، هر چند ناقص بشرح ذیل باشم:
ما سعی داریم پس از بیان کلیات پروژه خود که در فصل اول ارائه خواهد شد، در فصل دوم، انسان را از دیددگاه قرآن توجیه نماییم و سپس در فصل سوم بحثی را برای شناخت سازمان اسلامی، که جایگاه مدیریت الهی در آن است، اختصاص دهم و آنگاه در فصل چهارم نگرشی بر تحول مدیریت در تاریخ زندگی انسان بیافکنیم و در ماقبل آخر فصول، رهبری و مدیریت را از دیدگاه اسلام بررسی نماییم و بالاخره در فصل ششم، شرایط و اوصاف یک مدیر، در نظام اسلامی را بازگو نماییم.
شاید بتوان گفت که هیچ امری در زندگی انسان و پیشبرد اهداف او نمیتواند نقش رهبری و مدیریت را داشته باشد.
اهمیت رهبری و مدیریت و تاثیر بسیار آن در سازندگی جوامع انسانی و پیشرفت کشورهای جهان، امروزه بیش از هر زمان دیگر به اثبات رسیده است و این حقیقت به تجربه نیز درآمده است که در میان جوامع انسانی امروز، آن جامعهای توانسته است به رشد و توسعه و پیشرفت بیشتر و بهتری دسته یابد که از نعمت وجود رهبری لایق تر، و مدیرانی داناتر برخوردار باشد، تاریخ نیز با نمونهها و شواهدی که در این زمینه ارائه داده است، این تحقیقت را تائید نموده، چون بسیار دیده شده است که جامعهای یا کشوری که بعلت سوء رهبری و مدیریت، رو به زوال و نابودی کشیده میشده، و میرفته است تا دیگر اثری از آن بجای نماند، هنگامیکه به برکت یک انقلاب و یا بر اثر عوامل دیگری، شبکه رهبری و مدیریت این جامعه تغییر میکند، بدون آنکه هیچ عامل دیگری دخالت داشته باشد، همین جامعه بر اثر رهبریهای درست و حسن انجام امور توسط آن مدیران، دراندک زمانی آثار زوالش از بین رفته و همیکن شمور رو به اضمحلا، بسرعت رو به رشد و توسعه میرود و از نابودی حتمی نجام مییابد. توجه به عملکردهای مدیریت در سالهای اخیر گویای این واقعیت است که جوامع سعی در ایجاد هماهنگی در سازمانهای خود مینمایند. و برای رسیدن به این منظور از دست آوردهای مختلف مدیریت بهره میجویند. در این راستا هر اجتماعی عملکرد مدیریتی خود را بر اعمال مدیریت در جوامع دیگر ارجح تر میداند، بطوریکه گهگاه درگیری تفکران گوناگون، تفهیم مفهوم واقعی مدیریت را دچار نوسانات میسازد، لذا در حال حاضر لزوم مشخص کردن مفهوم واقعی مدیریت و عوامل ارکانی آن بشدت احساس میشود.
حال برای آنکه به مدیریت و نقش بسیار موثر آن در ساخت و پیشرفت جوامع انسانی بیشتر آگاه شویم، کافی است به این نکته توجه داشته باشیم که هیچ عمل سادهای را نمیتوان در نظر گرفت که انجام صحیح آن از برنامهریزی، تصمیمگیری، زمانبندی، تقسیم کار و پیشبینیهای احتمالی بینیاز باشد و اینها همه همان اصول مدیریتی هستند که هر مدیر برای اداره امور حوزه، مسئولیتش بایستی آنها را اعمال نماید.
همچنین قوانین و مقرراتیکه لازمه اداره امور یک جامعه بوده و برای جلوگیری از تشنج و هرج و مرج در یک کشور ضروریست، نیز بخشی از مدیریت و رهبری صحیح آن جامعه یا کشور میباشد.
و به این ترتیب اداره صحیح امور در سطح کوچک که میتوان از آن بعنوان مدیریت نام برد و هم چنین در سطح وسیع که از آن نیز بعنوان رهبری نام میبریم، مهمتر
فهرست مطالب:
پیشگفتار
فصل اول: کلیات
فصل دوم: ضرورت شناخت انسان و رهبری از دیدگاه اسلام
فصل سوم: ضرورت شناخت سازمان از دیدگاه اسلام
فصل چهارم: سیر تحول مدیریت در تاریخ زندگی انسان
فصل پنجم: بررسی معیارهای شایستگی مدیریت از دیدگاه اسلام
الف - تعهد
ب- تخصص
ج - کفایت
فصل ششم: بررسی شرایط و اوصاف یک مدیر موفق از دیدگاه اسلام
الف) طرح بحث
ب) معرفی عوامل موثر در موفقیت مدیر
منابع و مآخذ
شامل233 صفحه فایل word قابل ویرایش
هدف اولیه آی اس آی به عنوان یک پایگاه اطلاعاتی از انتشارات، تأمین پوشش جامع از مهمترین و مؤثرترین تحقیقات انجام گرفته در جهان است
امروزه آی اس آی شامل مجلات معتبر بین المللی، پروانه ثبت اختراعات، مقالات کنفرانسها در حوزه های علوم، علوم اجتماعی، و علوم انسانی و هنر است
بخش عمده این داده ها مربوط به 9300 مجلات معتبر بین المللی است
آی اس آی یکی از خدمات نمایه سازی معتبر جهان برای نمایه سازی تمام منابع استناد شده می باشد و همچنین حاوی اطلاعات کتابشناختی کامل در خصوص مقالات منتشر شده در مجلات است
برای ارزیابی مجلات از سه نوع اطلاعات کمّی و کیفی استفاده می کند
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 19
معیارهای گزینش همسر در آموزه های اسلامی
پیشوایان معصوم (ع)دستور داده اند که هنگام انتخاب همسر، ابتدا وضو بگیرید و دو رکعت نماز بجای آورید و آنگاه از خداوند مهربان درخواست نمایید که همسری شایسته که از لحاظ اخلاق و پاکدامنی و نگهداری مال و آبروی شوهر و زیبایی و فرزندآوری سرآمد زنان است، نصیب شما گرداند.
مقدمه
یکی از مسائل بسیار مهم و اساسی قبل از ازدواج، در نظر گرفتن معیارهایی برای انتخاب همسر است. به جرأت میتوان گفت بیشترین مشکلاتی که در زندگی مشترک به وجود میآید، این است که زن و مرد، همسر مناسب خود را انتخاب نکردهاند و پس از چند سال زندگی متوجه میشوند این دو مناسب یکدیگر نبودهاند.
تحقیقات نشان میدهد عوامل اصلی طلاق عبارتند از: اعتیاد، دخالت اطرافیان، ناسازگاری، مسائل مالی، فقر فرهنگی و شیوههای سنتی انتخاب همسر، که بیشتر متکی بر شانس و تصادف است و به جدائیها دامن میزند.
انتخاب همسر، سنگ زیربنای یک زندگی موفق است و باید گفت که اکثر شکستها در زندگی مشترک، از بناگذاری نامناسب این سنگ زیرین ناشی میشود. این که یک زندگی شیرین پس از مدتی به تلخی و سردی میگراید، این دریافت ویرانگر هر یک از زوجین را در متن خود دارد که «ما اصلاً برای هم مناسب نبودیم»، یعنی به این نتیجه میرسند که در مرحله «گزینش» اشتباه کردهاند.
روانشناسان و متخصصان خانواده معتقدند که هر اندازه زن و مرد قبل از ازدواج، اطلاعات صحیحتر و دقیقتری نسبت به یکدیگر داشته باشند، بهتر میتوانند موفقیت و یا شکست زناشویی خود را پیشبینی نمایند. بنابراین، این موضوع را نباید ساده انگاشت، بلکه برای آن امر خطیر «انتخاب همسر» لازم است وقت بگذاریم و با دقت و مطالعه کافی، اقدام کنیم. در این راستا روانشناسان و متخصصان خانواده، ناصحان خیراندیش که راهنمایی نسل جوان را وظیفه خود میدانند و برای رهایی دختران و پسران جوان از یک زندگی سرد و بیروح و یا یک جدایی اجتنابناپذیر، دل میسوزانند، آنان را به ریشههای مشکلات احتمالی توجه دادهاند و از این طریق سعی کردهاند که اشتباهات را به حداقل ممکن کاهش دهند.
یکی از مهمترین این موارد «انتخاب مناسب همسر» است. قبل از هر چیزی لازم است همسری را که برای زندگی آینده انتخاب میکنیم به خوبی بشناسیم. اگر این انتخاب درست و هشیارانه صورت بگیرد، مشکلات بعدی که خواهناخواه در هر زندگی به وجود خواهد آمد، با درایت و گذشت برطرف میشود؛ زیرا در صورت انتخاب صحیح، زندگی مشترک بر این باور عمیق تکیه خواهد داشت که «اصل تصمیم در مورد شروع زندگی مشترک و انتخاب همسر، درست بوده است» یعنی پشتوانه زندگی، یک تصمیم درست و منطقی و یک انتخاب آگاهانه بوده است و ستون محکم این زندگی هرگز فرو نخواهد ریخت.
به هر حال، باید توجه داشت که انتخاب همسر، غیر از انتخاب لباس و یا گزینش نوکر و کلفت است؛ زیرا، شخص با انتخاب همسر میخواهد شریکی در زندگی خانوادگی برای خود برگزیند؛ شریکی که تا پایان عمر همراه و همراز او باشد و از مصاحبت با او لذت ببرد. میخواهد او را شریک مال و زندگی خود و مهمتر از همه، محرم اسرار خویش نماید. از اینرو، عقل سلیم حکم میکند که انسان باید درباره همسر آیندهاش تحقیق کند و از هرگونه عجلهکاری و اغماض در جوانب قضیه بپرهیزد، ویژگیهای اخلاقی و روحی همسر مورد انتخاب را بشناسد و بنگرد که چه کسی را برای همسری برمیگزیند. ازاینرو، مرحله بررسی و شناخت جهت گزینش همسر، اهمیت بسزایی در زندگی انسان دارد؛ زیرا، تجربه نشان داده که بیشتر اختلافات خانوادهها و طلاقها و از همپاشیدگیها، منشأ آن شتابزدگی در انتخاب همسر بوده است. بنابراین، پیشوایان معصوم (ع) درباره این امر خطیر و سرنوشتساز دستور دادهاند که هنگام انتخاب همسر، ابتدا وضو بگیرید و دو رکعت نماز بجای آورید و آنگاه از خداوند مهربان درخواست نمایید که همسری شایسته که از لحاظ اخلاق و پاکدامنی و نگهداری مال و آبروی شوهر و زیبایی و فرزندآوری سرآمد زنان است، نصیب شما گرداند و سپس به سراغ انتخاب همسر بروید.(1)
این دستور معصوم (ع) بیانگر این است که فکر و اندیشه انسان به تنهایی کافی نیست، بلکه باید در این امر مهم به حق تعالی پناه برد و از او استمداد نمود.
شریعت اسلام برای گزینش همسر معیارها و ضوابطی را معین کرده است که زن و مرد (جوانان) در انتخاب همسر باید آن معیارها را مراعات نمایند. در این نوشتار مختصر سعی شده، اصولیترین معیارها و ملاکهای انتخاب همسر شایسته، به جوانان عزیز معرفی شود تا به گونهای همسر برگزینند که با یکدیگر «همتا» و «متناسب» باشند، تا در زندگی مشترک، روابط فی ما بین همسران بهتر، سالمتر، پرجاذبهتر، شیرینتر و با صفاتر گردد. بزرگان و رهبران دینی ما، صاحبنظران، روانشناسان، متخصصان خانواده، شرایط و ملاکها و ویژگیهایی را برای ازدواج موفق توصیه میکنند. این توصیهها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد.
شرایط و ویژگیهای فردی
مهمترین مسائلی که در ازدواج مطرح میشود، زمان و سن مناسب و میزان رشد فرد برای ازدواج است. در اینباره، سه شرط اساسی را به اختصار میتوان نام برد:
شرط اول: بلوغ جسمانی، روانی، عاطفی، اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، ذهنی، فرهنگی و آرمانی.
شرط دوم: داشتن هدف و انگیزه برای ازدواج.
شرط سوم: داشتن اطلاعات لازم در مورد انتظارات، تکالیف و وظایف در زندگی زناشویی.
معیارها و ملاکهای ازدواج
1ـ ایمان و تقوی (کفو بودن)
بدون شک پایبندی به ارزشهای اسلامی، یکی از عوامل مهم خوشبختی در زندگی زناشویی است. ایمان به عنوان یک عامل درونی، افراد را از ارتکاب به اعمال خلافِ انسانی باز میدارد. افزون بر این زن و مرد با ایمان و تقوی، از هر جهت برای تربیت فرزندان صالح، شایستهترند.
بیگمان از مهمترین عوامل پیوند پایدار و ازدواج موفق و زندگی آرام، همشأن بودن زن و مرد است. اسلام به همشأن بودن زوجین در امر خطیر ازدواج تأکید فراوان کرده و با واژه «کفو» از آن یاد کرده است؛ «کفو» در لغت به معنای شبیه و مانند است، در مسئله ازدواج تا حدّی باید از نظر ظاهر و باطن بین زن و مرد شباهت وجود داشته باشد.
مهمترین مرحله شباهت، باید در چهره دینداری جلوه کند به این معنا که به فرهنگ پاک حق، مؤمن هم کفو مؤمنه، و دیندار شبیه و مانند دیندار است.چنان که قرآن کریم میفرماید: «الخَْبِیثات لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطیِّبات لِلطیِّبِینَ وَ الطیِّبُونَ لِلطیِّباتِ...؛(2) زنان خبیث و ناپاک از آن مردان خبیث و ناپاکند! و مردان ناپاک نیز تعلق به زنان ناپاک دارند...» .
در این که مراد از «خبیثات» و «خبیثین» و نیز «طیبات» و «طیبین» در این آیه شریفه چه کسانی هستند، بین مفسران اختلاف است:
1ـ گاه گفته شده منظور سخنان ناپاک و تهمت و افترا و دروغ است که تعلق به افراد آلوده دارد و به عکس سخنان پاک از آن مردان پاک و با تقوا است ، و «از کوزه همان برون تراود که در او است.»
2ـ همچنین گفته میشود «خبیثات» به معنی «سیئات» و مطلق اعمال بد و کارهای ناپسند است که برنامه مردان ناپاک است و به عکس «حسنات» تعلق به پاکان دارد.
«خبیثات» و «خبیثون» اشاره به زنان و مردان آلوده دامان است ، به عکس «طیبات» و «طیبون» که به زنان و مردان پاکدامن اشاره میکند و ظاهرا منظور از این آیه شریفه همین است؛ زیرا قرائنی در دست است که معنی اخیر را تأیید میکند:
الف) این آیات به دنبال آیات «افک» و همچنین آیه «الزانی لا ینکح الا زانیة او مشرکة والزانیة لا ینکحها الاّ زان او مشرک و حرّم ذلک علی المؤ منین»(3) آمده و این تفسیر هماهنگ با مفهوم آن آیات است.
ب) جمله «اولئک مبرئون مما یقولون» در پایان آیه، آنها (زنان و مردان پاکدامن) از نسبتهای ناروائی که به آنان داده میشود، منزه و پاکند، قرینه دیگری بر این تفسیر میباشد.
ج) افزون بر اینها، در روایتی از امام باقر(ع) و امام صادق (ع) نقل شده که این آیه همانند: «الزانی لا ینکح الا زانیة اومشرکة» است؛ زیرا گروهی بودند که تصمیم گرفتند با زنان آلوده ازدواج کنند، خداوند آنها را از این کار نهی کرد، و این عمل را ناپسند شمرد.
د) در روایات کتاب نکاح نیز میخوانیم که یاران ائمه (ع) گاه سؤال از ازدواج با زنان «خبیثه» میکردند که با جواب منفی روبهرو میشدند، این بیانگر این است که «خبیثه» اشاره به زنان ناپاک است.(4)
همچنین در آیهای دیگر میفرماید: «فَانْکِحُوا ماطابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ؛(5)پس با زنان پاک ازدواج کنید.»
این پاکی در زنان و مردان در مرحله اول پاکی و پاکیزگی باطن است، که عبارت از ایمان به خدا و قیامت و نبوت و قرآن و ملائکه و متخلّق بودن به اخلاق الهی است.
بنابراین، مرد مسلمان و مؤمن حق ازدواج با زنان غیرمسلمان و غیرمؤمنه را ندارد، و اگر این ازدواج انجام بگیرد، باطل است و فرزندان آنان بدون شک زاده زنا هستند، و همچنین زن مؤمنه حق ندارد با انسان غیرمؤمن ازدواج کند، زیرا از نظر شرعی این ازدواج باطل و حرام و فرزندان آنان زاده حرامند.
مؤمن و مؤمنه همکفو غیرمؤمن و غیرمؤمنه نیستند، که اگر این ازدواج باطل صورت بگیرد دری از عذاب قیامت بر روی هر دو باز شده!!
قرآنکریم از ازدواج انسان پاک، یعنی انسان مؤمن با انسان ناپاک به شدت منع کرده است: «و لا تنکحوا المشرکات حتّی یؤمنَّ و لامة مؤمنة خیر من مشرکة و لو اعجبتکم و لا تنکحوا المشرکین حتّی یؤمنوا و لعبد مؤمن خیر من مشرک ولو اعجبکم اولئک یدعون الی النّار و الله یدعوا الی الجَّنة و المغفرة باذنه ویبیِّن آیاته للناس لعلَّهم یتذکَّرون؛(6)با زنان مشرک تا ایمان نیاوردهاند ازدواج نکنید، کنیزان با ایمان از زن آزاد مشرکه بهتر است، اگرچه زیبائی یا ثروت او شما را به شگفتی اندازد.»
و زنان خود را نیز به مردان مشرک مادامی که ایمان نیاوردهاند، ندهید هر چند ناچار شوید آنها رابه همسری غلامان (بنده) با ایمان درآورید، زیرا، یک غلام با ایمان از یک مرد آزاد مشرک بهتر است، هر چند، مال و موقعیت و زیبایی او، شما را شگفتزده کند. مشرکان دعوت به آتش میکنند، و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مینماید، و آیات خود را برای مردم بیان میکند شاید اهل تفکّر و اندیشه شوند.
بنابراین زن با ایمان با مردی که اهل حق و حقیقت نیست، و در لجنزار انکار واقعیات دست و پا میزند، نباید ازدواج کند. والدین توجه داشته باشند که برای جوان پاک و مؤمن خود، دختری را که منکر اصول الهی است به همسری انتخاب نکنند که شرط اول در صحت ازدواج ایمان زوجین است تا دو نور و دو پاک و دو پاکیزه و دو مؤمن به هم برسند، و از به هم رسیدن آنان ثمرات شایسته و پاک که همان فرزندان صالحند به وجود آیند.
تصور نشود که زیبائی و مال و موقعیّت در مردی که ایمان ندارد، و در زنی که آراسته به حقیقت نیست، موجب سعادت و سلامت و نشاط و دوام در زندگی است. البته بر خانوادهها لازم است در مسئله همکفو بودن، سختگیری نکنند، وقتی پسر و دختر از نظر اعتقاد و اخلاق و عمل اسلامی، و از نظر قیافه و هیکل ظاهر نزدیک به هم باشند، این دو از نظر شرع مقدس همکفو و شبیه و همانند یکدیگرند، و در ازدواج آنان رحمت و برکت حق تجلّی خواهد کرد.
درباره مسئله «کفو و همتا» بودن در منابع روایی، روایات فراوانی وجود دارد که به جهت اختصار به ذکر چند روایت بسنده میکنیم:
رسول اکرم (ص) میفرماید: «اِذا جائَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دینَهُ وَ اَمانَتَهُ یَخْطُبُ اِلَیْکُمْ فَزَوِّجُوهُ اِنْ لا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الاَْرْضِ وَ فَسادٌ کَبیرٌ»(7)کسی که برای خواستگاری نزد شما آمد و نسبت به دین و امین بودن وی رضایت داشتید، حتما زمینه این ازدواج را فراهم نمائید، که منع ازدواج کفو با کفو از جانب شما زمینهساز فتنه در روی زمین و فساد بزرگ است.
آری، سختگیری در ازدواج، و ایجاد موانع، و تکیه بر عادات و رسوم غلط، و پیگیری شرایط سخت، و طلب جمال و ثروت و مقام، از طرف خانوادهها برای پسران و دختران خود، علت ازدیاد استمناء، لواط، زنا، فشارهای عصبی، و بیماریهای روانی در دختران و پسران است، و این همه فتنه و فساد، عواقب و توابعش در دنیا و آخرت گریبانگیر آن پدران و مادران و اقوام و خانوادههائی است که در مسئله ازدواج سختگیری میکنند.
«جُوَیْبِر» مردی است که از یمامه به مدینه آمده و مسلمان شده بود. او مؤمنی متعهد، ولی در عین حال سیاه پوست، کوتاه قد، مستمند و بیخانمان بود. روزی پیامبر(ص) به او فرمود: «چرا ازدواج نمیکنی؟» عرض کرد: «چه کسی به این بینوا زن میدهد؟» فرمود: «اسلام، هر خوار و ذلیلی را عزیز کرده است.» نزد «زیاد بن لُبَیْد» که از اشراف انصار است، برو و دخترش را خواستگاری کن. جویبر نزد زیاد آمد و از قول آن حضرت دختر او را خواستگاری کرد. زیاد گفت: «ما دختران خود را فقط به همردیفان خود از انصار میدهیم و با آنها وصلت میکنیم». جویبر، نزد پیامبر(ص) آمد و جریان را عرض کرد؛ آنگاه حضرت به «زیاد» فرمود: «ای زیاد! جویبر مؤمن است و هر مرد مؤمنی، کُفو زن مؤمنه و هر مرد مسلمانی کُفو زن مسلمان است.»(8)
ایمان و تقوا در پسر و دختر مایه همکفویست، و بر پدران و مادران و خانوادهها واجب اخلاقی است، هر چه زودتر و سریعتر و با آسانگیری کامل و پرهیز از شرایط غیرالهی و سنن غیراخلاقی زمینه ازدواج دو همکفو را فراهم آورند، تا رضا و خوشنودی و رحمت و لطف حق را نسبت به خود جلب کنند.
امام باقر (ع) میفرماید: «ما مِنْ رُزْءَة أَشَدَّ عَلی عَبْد اَنْ یَأْتِیَهُ اِبْنُ اَخیهِ فَیَقُولَ زَوِّجْنی فَیَقُولَ لا اَفْعَلُ أَنَا أَغْنی مِنْک»(9)مصیبتی از این شدیدتر نیست که جوان مؤمنی دختر برادر مؤمنش را خواستگاری کند، و پدر دختر پاسخ دهد، من از این ازدواج عذر میخواهم، زیرا تو از نظر مالی در رتبه من نیستی!
در مسئله ازدواج عصبیّت قومی، شهری، قبیلهای نباید لحاظ شود، زیرا اینگونه تعصّبات در آئین الهی مردود شناخته شده و باطل اعلام شده است.
فقر و غنا، این شهر و آن شهر، این قبیله و آن قبیله را ملاک ازدواج قرار ندهید، مردان و زنان همه و همه دختران و پسران یک پدر و مادرند، و برای هیچ یک بر دیگری، جز به تقوا و پرهیزکاری امتیاز نیست.9بنابراین، باید توجه داشت که مراد از کفو بودن زوجین، همسطح بودن در مسائل اقتصادی نیست، بلکه مقصود همسویی بینشها و باورهای دینی و پایبندی عملی آنان به ارزشها و معارف الهی است؛ و گرنه شخص همین که بتواند مخارج زن و فرزندش را بپردازد و از نظر دینی باهم، همعقیده باشند، کفوند. لزومی ندارد که اگر زن ثروتمند است، مرد نیز حتما ثروتمند باشد؛ از همینروست که امام صادق (ع) فرمود: «الکفو ان یکون عفیفا و عنده یسار»(10)شرط کفو بودن این است که عفیف باشد و بتواند مخارج اهلش را بپردازد. بر همین اساس، پسران و دختران خداباور و پاک اندیش در آرزوی داشتن همسری مؤمن و نیک سیرت و عامل به ارزشهای قرآنی هستند. چنین گرایشی در امر ازدواج، برخاسته از نهاد پاک و فطرت کمالجوی انسان است و خداوند متعال بهترین ازدواج را وصلت پاکان و متقیان با یکدیگر میداند.(11) پیامبر اکرم(ص) دراینباره میفرماید: «مَن تَزَوَّجَها لِدینِها جَمَعَ اللّه لَه ذلک»(12) کسی که به خاطر دین و ایمان زنی، با او ازدواج کند، خداوند نیز دنیایش را برای او فراهم میکند.
در روایت آمده که فردی به امام حسن(ع) عرض کرد: دختری دارم، میخواهم بپرسم که، او را به ازدواج چه کسی درآورم؟ حضرت فرمود: «زوجها من رجل تقی، فانه ان احبها اکرمها، و ان ابغضها لم یظلمها»(13)برای همسری دخترت مردی باتقوا و مؤمن انتخاب کن؛ زیرا اگر او را دوست بدارد، اکرامش میکند و اگر از او خوشش نیاید، به وی ستم روانمیدارد.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید