فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله ارزیابی نظری روائی معرفت علمی‌علوم انسانی در ایران

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله ارزیابی نظری روائی معرفت علمی‌علوم انسانی در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله ارزیابی نظری روائی معرفت علمی‌علوم انسانی در ایران


دانلود مقاله ارزیابی نظری روائی معرفت علمی‌علوم انسانی در ایران

کسب معرفت از پدیده‌ها و رویدادهای انسانی و طبیعی به عنوان واقعیات مورد مطالعه، هدف بررسی عالمان و‌اندیشمندآن‌ است. تاریخ تحلیل وقایع، بیانگر چگونگی تغییر در اظهار نظرهای صرفاً متکی بر حدس و گمان تا به مباحث صرفاً فلسفی، پارادایمی‌ و نهایتاً علمی‌است. هدف تمامی‌ارزیابی‌ها و تحلیل عالمان، توضیح دقیق واقعیت و دستیابی به چگونگی تغییر و تحولات درونی آن است. دقت در توضیح، بستگی به میزان انطباق استنتاج نظری با واقعیت پدیده‌ها دارد که از این امر در مباحث علمی‌تحت عنوان روائی1 یاد می‌شود. به عبارت دیگر، روائی عبارت از این است که تا چه حد معرفت علمی‌به توضیح واقعیتی می‌پردازد که در نظر دارد آن‌را توضیح دهد.

هویت معرفت علمی‌که متمایز از دیگر معرفت‌ها (فلسفی،‌ پارادایمی‌و...) است با پارادایم2 که زیر بنای فلسفی معرفت را در دو قسمت بسیار مهم هستی شناسی3 و معرفت شناسی4 تعریف می‌نماید، تعیین می‌گردد. پارادایم مجموعه گفتارهای منطقی است که در ارتباط بین ذهنی5 اجتماعات‌اندیشمندان پذیرفته می‌شود و هدایتگر نظری تحقیقات به شمار می‌آید. پارادایم به عنوان الگوی منطقی در تحقیقات ضمن بیان پیش فرض‌های علم به ترسیم مسیر حرکت‌اندیشمند در چگونگی عبور از مسیر پژوهش و به‌‌کارگیری روش‌های علمی‌مناسب در طول تحقیق می‌پردازد.

این مقاله سعی دارد تا پس از توضیحاتی پیرامون علم و معرفت علمی‌به بررسی معرفت‌های علمی‌مسلط علوم انسانی که متأثر از پارادایم‌های غالب (اثبات گرایی6، تفسیری7 و انتقادی8) هستند، بپردازد. از طرف دیگر بررسی معرفت علمی‌مسلط علوم انسانی در ایران و چگونگی انطباق آن با واقعیت اجتماعی، مورد ارزیابی این مطالعه خواهد بود. از آنجایی که با معرفت علمی،نظام اجتماعی از مسیر خاصی عبور می‌‌نماید که تنگناهای موجود در جامعه به خصوص در قسمت پژوهش به عنوان موانع اصلی به‌‌شمار می‌‌آیند، لذا بحث پیرامون معضلات پژوهش در ایران نیز مدنظر این مقاله قرار می‌گیرد.

واژگان کلیدی: علوم انسانی، پارادایم، نظریه روائی، اثبات گرایی، پارادایم تفسیری.

قبل از اینکه دانشمندان برای بررسی پدیده‌ها در جهان از شیوه‌های علمی‌استفاده کنند، نزد عالمان صرفاً مباحث فلسفی مبنای ارزیابی و تحلیل رویدادها بوده است. عرضه و گسترش نظریات علمی‌منجر به تحویل عمیق در شیوه نگرش و روش‌های کسب معرفت در جهان شده است. شکل‌گیری نظریات علمی‌کمک مؤثری به رواج تمدن جدید و استفاده هر چه بیشتر از توانمندی‌ها و استعدادهای انسان‌ها نمود. مطالعات علمی‌دقیق، منظم و منطقی از دنیای اجتماعی باعث شکل‌گیری معرفت جدید و ارزشمند از روابط اجتماعی شد. بر این اساس، بستر تحقیقات علمی‌زمینه‌ای مطمئن برای خلق معرفت در دنیای جدید گردید. هویت تحقیقات علمی‌که در حقیقت مجموعه فعالیت‌های منطقی جهت جواب به سؤالات هستند بر اساس نظریه علمی‌که بر مبنای پارادایم خاصی هدایت و سازمان‌بندی می‌گردد، تعیین می‌شود.

آنچه معرفت علمی‌را از غیر علمی‌متمایز می‌سازد، مسیر و روش‌هایی است که در تولید معرفت به کار گرفته می‌شوند. روش‌های کسب معرفت در علوم انسانی مشمول تغییراتی در طول تاریخ علوم انسانی گردیده‌اند که درک عمیق آنها بدون رجوع به نظریه‌ها و به‌خصوص دقت در شکل‌گیری و گسترش پارادایم علوم انسانی مقدور نیست. در هر معرفت علمی‌سه عنصر پارادایم، تئوری و روش وجود دارند که ارزیابی هویت روائی و پایایی آن بر اساس همین عنصر است.

در سی سال گذشته معرفت علوم انسانی تحت پارادایم‌های مختلف سعی در تحلیل و ارزیابی نظری و علمی‌از پدیده‌ها بر اساس نظریه‌های مختلف داشته است. در این‌باره، علوم انسانی سادگی دیرین خویش را از دست داده است و برای درک پدیده‌ها و پیچیدگی‌های موجود در کنش اجتماعی انسان‌ها برای توصیف، اکتشاف و یا تبیین صحیح از پدیده‌ها می‌‌کوشد. میزان اعتبار و صحت شناخت از پدیده‌ها می‌تواند بیانگر روائی تئوری‌ای باشد که متأثر از اصول پارادایم و روش‌های تحقیقی است، و در کسب آن شناخت به کارگرفته شده‌اند.

تعاریف‌اندیشمندان از نظریه که بر اساس اصول پذیرفته شده در پارادایم خویش بیان متفاوت است. اجمالاً نظریه را می‌توان یک چارچوب نظری منطقی دان‌ است که محقق برای درک جهان به خدمت می‌گیرد. در نظریه، نگرش به هستی و چگونگی آشکار نمودن پیچیدگی‌های آن عرضه می‌شود. در هر نظریه، ابزار یا روش‌هایی وجود دارند که برای جمع‌آوری و تحلیل اطلاعات به کار گرفته می‌شوند و آنها را اصطلاحاً روش‌های تحقیق می‌نامند.

پارادایم یک الگوی منطقی است که در آن اصول نظری هدایت تحقیقات بر اساس نظریه علمی عرضه می‌شود. هرچند نظریه‌ها در تحقیقات نقش هدایت‌گر در عبور از مسیر و به‌کارگیری روش‌های مناسب در طول تحقیق را دارند، هویت نظریه، مسیر حرکت و چگونگی استفاده از ابزارهای تحقیق با پارادایم حاکم بر تحقیق تعیین می‌گردد.

پارادایم‌های غالب در علوم انسانی که به‌دست‌اندیشمندان در دهه‌های 60 و 70 میلادی پذیرفته‌اند، عبارت‌اند از:

  1. پارادایم اثبات گرایی.
  2. پارادایم تفسیری.
  3. پارادایم انتقادی.

پارادایم‌ها در تولید و گسترش معرفت علمی‌ اهمیت بسزایی دارند ولی جامعه علمی‌کشور ما به‌صورت جدی و مؤثر به بحث پیرامون آنها نپرداخته است. این امر باعث عدم آشنایی نظری و عملی مراکز علمی‌با پارادایم‌ها و گزینش پارادایم متناسب با مقتضیات نظری و عینی جامعه منجر به برخورد قالبی در طراحی مطالعات علمی‌جهت تولید و گسترش معرفت علمی‌در جامعه شده است. این آفت به رکود علوم انسانی و عدم توانمندی علم و معرفت علمی‌در کشور انجامیده است.

ورود به واقعیت انسانی و تغییرات هدفمند در آن در جهت تعالی انسان و نهایتاً جامعه انسانی موردنظر نظریه‌های علمی‌است. نظریه‌های علمی‌در سلسله مراتب معرفتی (نمودار شماره 1) بر ورود به واقعیت از طریق الگو‌سازی معتبر و متکی بر ارزش‌ها و اعتقاد فلسفی (پارادایمی) به عنوان پیش‌فرض‌های علم که در آن ماهیت واقعیت، ماهیت انسان، ماهیت علم و... تعریف شده‌اند، سعی دارند. از این لحاظ نیز معرفت علوم انسانی در ایران نیازمند تعمق جدی است که تا چه حد آنچه در مراکز علمی‌و یا به‌دست ‌اندیشمندان، محققین و یا خط مشی‌گذاران عرضه و تبلیغ می‌گردد، اولاً پشتوانه فلسفی و پارادایمی‌روشنی دارد و ثانیاً از طریق الگو‌سازی معتبر به واقعیت ایران جهت تغییرات هدفمند در جهت تعالی اجتماعی جامعه و آن‌هم با حفظ ثبات نظم و تعادل انجام می‌شود.

این مقاله ضمن معرفی و مقایسه اجمالی پارادایم‌های اثباتی، تفسیری و انتقادی، به بررسی ماهیت معرفت علمی‌در آنها می‌پردازد. پارادایم‌های غالب در مراکز علمی‌و ارزیابی روائی آنها با توجه به تنگناهای و محدودیت‌های تحقیقات به عنوان بستر تولید و گسترش معرفت علمی‌در ایران نیز هدف این بررسی خواهد بود. به عبارت دیگر در این مقاله ارزیابی معرفت علوم انسانی به‌خصوص علوم اجتماعی در ایران ارزیابی نظری می‌شود.

پارادایم‌های علوم انسانی

قبل از بررسی و مقایسه ماهیت معرفت علمی‌در پارادایم‌ها، مرور اجمالی آنها می‌تواند به فهم دقیق‌شان بینجامد. در این قسمت به اختصار به شرح پارادایم‌های اثباتی، تفسیری و انتقادی می‌پردازیم.

پارادایم اثباتی

پارادایم اثباتی که به صورت گسترده در تحقیقات علمی‌حضوری فعال دارد، مدعی به‌کارگیری روش‌های علوم طبیعی در علوم انسانی است. اثبات‌گرایی که دارای شاخه‌های متفاوتی از جمله تجربه‌گرایی منطقی9، طبیعت گرایی10 و رفتارگرایی11 است، تاریخ طولانی در فلسفه علم و در میان محققین دارد.

اثبات‌گرایی در علوم انسانی متعلق به تفکر فلسفی ابتدای قرن 19 است که به‌دست اگوست کنت12 (1857ـ1798) پایه‌گذاری گردید و‌اندیشمندان دیگری مانند امیل دورکهایم13 (1917ـ1858) آن را بسط و گسترش دادند. در این رویکرد با به‌کارگیری نگرش و روش‌های علوم طبیعی اقدام به طراحی و انجام تحقیقات علوم انسانی بر اساس روش‌های کمی14 می‌گردد. (Boaily, 1982;wells,1978)

اثبات گرایان معتقدند که صرفاً یک منطق علمی‌وجود دارد که آن منطق علوم طبیعی است. بر این اساس، تفاوت علوم طبیعی علوم انسانی به جوانی علوم انسانی و موضوعات آن برمی‌گردد. علوم انسانی اثباتی به منزله «مجموعه سازمان یافته‌ای از روشی است که در صدد ترکیب منطق قیاس با مشاهدات تجربی دقیق از رفتار فردی جهت کشف و تأیید قوانین علی احتمالی برای پیش‌بینی الگوهای عمومی‌از رفتار انسان می‌باشد».(Neuman,1991)

پارادایم تفسیری

پارادایم تفسیری درعلوم انسانی به نحوی مربوط به مباحث نظری جامعه شناس آلمانی ماکس وبر18 (1920ـ1864) است که به تمایز علوم انسانی و علوم طبیعی و مطالعه کنش اجتماعی19 در علوم انسانی معتقد است. و ضمن تأکید بر کنش اجتماعی با معنا20 یا متمایل به مقصود (هدف) به بررسی مفهوم تفهم21 که انعکاس دهنده چگونگی نگرش مردم در خلق معنا و دلایل و انگیزش‌های آنها است، می‌پردازد.

علوم اجتماعی تفسیری مربوط به هرمونتیک یا  تئوری معنا که در قرن 19 ظهور نمود و در زمینه‌های فلسفی، هنر، مذهب، زبان‌شناسی گسترش یافت. این رویکرد به صورت خلاصه «یک تحلیل سیستماتیک از کنش اجتماعی با معنا از طریق مشاهده مستقیم جزئی رفتار مردم در شرایط طبیعی جهت فهم و تفسیر اینکه چگونه مردم دنیای اجتماعی خودشان را خلق و به آن معنا می‌بخشند، می‌باشد».(Ref.no.17:46)

پارادایم تفسیری به نحوی سعی در مطالعه این امر دارد که چگونه مردم عادی زندگی روزمره خودشان را دنبال می‌نمایند؟ و چگونه به انجام موارد مختلف از زندگی می‌پردازند؟ برای دستیابی به این امر به طراحی تحقیقات بر اساس رویکرد کیفی23 که خاص علوم انسانی است، اقدام می‌گردد.(Narshall, 1992) اصول اساسی رویکرد کیفی که در تحقیقات تفسیری در نظر گرفته می‌شوند بر محوریت مفاهیم، ارتباط، تفسیر، تفهم و زندگی روزمره استوار است.

پارادایم انتقادی

پارادایم انتقادی به عنوان اساس رویکردهایی مانند ماتریالیسم دیالکتیک، تحلیل طبقاتی، ساخت گرایی، علوم اجتماعی رئالیستی و تحلیل فمینیستی سعی در ترکیب قوانین عام25 و تفریدی26 دارد. این پارادایم به عقاید کارل مارکس (1883ـ1818)، زیگموند فروید (1939ـ1856) و‌اندیشمندان دیگری مربوط می‌شود.

رویکرد انتقادی معتقد است که علوم اجتماعی یک فرآیند انتقادی را در تحقیقات دنبال می‌کند. این فرآیند از سطح ظاهر فراتر می‌رود تا بتواند به ساخت‌های واقعی دنیای مادی دست یابد. در این مسیر، مردم برای تفسیر وضعیت‌ها در ساختن دنیای (جهانی) بهتر برای خویش ترغیب می‌گردند. انتقادگرایان به دنبال نقد و بررسی واقعیت برای تحول اساسی در آن با توسل به مفاهیم فلسفی از قبیل آزادی، حقیقت، برابری و  عدالت هستند.

بی.فی معتقد است که «هدف علوم اجتماعی انتقادی تبیین نظم اجتماعی به طریقی است که بتوان آن را به وضع دیگری منتقل نمود. »27 (fay,1978) جهت تحقق این امر نقش‌اندیشمندان در تمرکز بر بحران‌های اجتماعی و تحلیل آنها به عنوان آگاهی کاذب28 بسیار حائز اهمیت است.

پس از مرور اجمالی پارادایم‌های غالب در علوم انسانی، لازم است تا به ماهیت معرفت علمی‌و چگونگی تولید آن در آنها پرداخته شود. آشنایی با خصیصه‌های معرفت علمی‌که بر اساس پارادایم‌ها ایجاد و گسترش می‌یابند می‌تواند به درک عمیق‌تر ماهیت علم و هدف تحقیقاتی علمی‌در آنها بینجامد.

پارادایم‌ها و معرفت علمی

اثبات‌گرایی در تفکیک معرفت علمی‌از غیر علمی به روش‌های علوم طبیعی به عنوان ابزارهای کسب معرفت علمی ‌اعتقاد ‌دارد. داستان‌ها، افسانه‌ها، مذهب و تجربیات فردی که به طرق غیر علمی‌کسب و عرضه می‌شوند، علمی نیستند. این موارد که در حقیقت اجزاء اصلی شعور عامیانه29 را تشکیل می‌دهند، نامنظم، غیر منطقی و مملو از تعصب هستند.بنابراین، آنچه درمعرفت علمی‌محوریت دارد، استفاده از متدهای علمی‌مبتنی بر مشاهده است30.(zuriff,1785) معرفت علمی‌که به صورت قیاس و با استفاده ازروش‌های علمی‌حاصل می‌شود، سعی در تبیین علمی‌پدیده‌ها بر اساس قوانین جهانی دارد.

از نظر اثبات گرایی،‌ تحقیقات علمی‌ابزاری جهت مطالعه و شناسایی وقایع اجتماعی از طریق ارتباط درونی آن وقایع هستند. از طریق تحقیقات، می‌توان قوانین علی عام را کشف، تبیین و عرضه کرد. معرفت از وقایع و قوانین اجتماعی مربوط به آنها اجازه کنترل و پیش‌بینی رویدادها را به محقق می‌دهد. بر این اساس، چگونگی کارکرد پدیده‌ها در جهان، کنترل و پیش‌بینی آنها فراهم می‌گردد. در این‌باره هرچند  پیچیدگی‌ها و ابهامات روشن می‌شود و طریق رفع معضلات عرضه می‌گردد، نظریات علمی‌نیز ارزیابی و بررسی علمی‌ می‌شوند.

تفسیر گرایان معتقدند که علم به معنای اثباتی قادر به توضیح اساس و بنیان زندگی اجتماعی انسان‌ها نیست. آنچه اهمیت دارد، درک زندگی روزانه مردم عادی است که بر اساس شعور عامیانه هدایت می‌گردد. در شعور عامیانه، سیستم معانی وجود دارد که کنش متقابل اجتماعی مردم را هدایت می‌کند. لذا، شعور عامیانه می‌تواند مبنای شناخت از جامعه و زندگی اجتماعی قرار گیرد.

پارادایم تفسیری متکی بر رویکرد استقرایی31 است که به دنبال کشف بیان سمبلیک یا توصیف موارد خاص است. تعمیم از موارد خاص (که محقق مشاهده می‌نماید) را تئوری بنیادی32 می‌نامند. تئوری بنیادی ریشه در موارد خاص زندگی اجتماعی دارد.

در رویکرد تفسیری،‌ تحقیقات اجتماعی ارزش ابزاری مستقیم ندارند. هدف تحقیقات درک یا فهم زندگی اجتماعی و کشف معنای اجتماعی است که مردم به زندگی خویش می‌دهند، در این‌باره ضمن دستیابی به دلایل کنش‌گر، زمینه‌های اجتماعی کنش او نیز روشن می‌شود. دستیابی به این

شامل 16 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ارزیابی نظری روائی معرفت علمی‌علوم انسانی در ایران