زیبایی خاطره انگیز روابط رمانتیک دوران نامزدی در جامعه ما و روابط عاشقانه پیش از ازدواج در اغلب فرهنگ های متعدد، آنقدر پر جذبه و شوق انگیز است که هر انسانی آرزو می کند کاش این رابطه می توانست تا همیشه پایدار و جاودان بماند. شاید در وهله اول بنظر برسد نتوان چنین رابطه ای را بشیوه علمی مورد نتقد و تحلیل قرار داد، اما علم جامعه شناسی بر این باور است که کنش ها و روابط انسانی دارای نظم بوده و لذا با مشاهده علمی، مطالعه و بررسی، می توان بر نظم آن آگاهی یافت. از طرفی با مطالعه و شناخت هر پدیده دارای نظم، می توان تغییر و دگرگونی های ممکن در آن را دریافته، به پیش بینی این تغییر و تحولات و دگرگونی ها پرداخت. رسیدن به چنین شناختی راهی است برای جهت دادن این تغییرات به سمت و سوی دلخواه و ایده آل. شکل گیری و تغییرات روابط عاشقانه تابع چنین قاعده ای است و در دو سطح قابل بررسی است: در سطح کلان: یعنی در نظر گرفتن تاثیر نهادها و ساختارهای متعدد نظام اجتماعی، در ایجادِ امکان شکل گیری این گونه روابط و تغییرات در آن؛ و دوم: در سطح خرد: یعنی مطالعه مجموعه عواملی که در روابط چهره به چهره بر ایجاد و تغییر روابط رومانتیک تاثیر گذارند. در این جا عواملی از قبیل مهارت های فردی، ملزومات ایجاد و تداوم یک رابطه زیبا از جمله: شناخت ویژگی های فرد مقابل، مکان و فضایی که تعامل درآن جریان دارد، سخنانی که موجبات تقویت و استمرار این گونه روابط را فراهم می سازد، لباس، آرایش، و بطور کلی تیپ ظاهری، اهمیت می یابد. در این جا این سطح از روابط مورد بررسی قرار می گیرد. سطح کلان این روابط در گفتار دیگری تحت عنوان "بسترهای شکل گیری روابط عاشقانه در ایران" مورد بررسی قرار گرفته است.
در این جا رابطه متقابل دو نفره ای در نظر گرفته شده است که عامل پیوند دهنده آنان، احساسات عاطفی بوده و آنچه در این رابطه برای آنان بعنوان پاداش مطرح است صرفِ رابطه و پاسخ به نیازهای عاطفی است؛ آنچه که مازلو تحت عنوان نیاز به تعلق خاطر می نامد. شرایط لازم برای شروع این گونه روابط معمولا همراه با آغاز دوران بلوغ است. نیازهای ذکر شده گرچه می تواند از طرق متعدد دیگر نیز کسب شود اما با ترکیب با برخی نیازهای دیگر نظیر گرایش به جنس مخالف که از ویژگی های طبیعی بشر است (خصوصاً غریزه جنسی) انگیزه خارق العاده ای را ایجاد می کند تا افراد انسانی این قبیل نیازها را عمدتاً از طریق ایجاد یک رابطه عاطفی عمیق با جنس مخالف که بعضا منجر به تشکیل خانواده می گردد تامین نمایند.
در این گفتار نظر برآن است تا با استفاده از نظریه های متعدد جامعه شناسان برجسته کنش متقابل رودرو، خصوصاً اروین گافمن تحت عنوان نظریه نمایشی، به تجزیه و تحلیل "رابطه عاشقانه" پرداخته شود. گافمن در این نظریه بر اساس گفته مشهور شکسپیر معتقد است که عرصه های متعدد کنش اجتماعی، همچون صحنه های تئاتر است که بازیگرانی برای ورود به صحنه و ایفای نقش خود مجموعه ای از قواعد و ترتیبات و عناصری را بکار می گیرند تا بتوانند نقش خود را به بهترین روش و مؤثرترین وجه ایفا نمایند. چه بازیگران تئاتر و چه کنشگران اجتماعی ، همگی در صدد تاثیر گذاری بر مخاطبان خود بوده و همچنین خودِ آنان مخاطبان سایر بازیگران اجتماعی اند که همان اهداف را دنبال می کنند. بنابر نظر گافمن چنانچه عناصر و قواعد و لوازم بازی در یک صحنه تئاتری یا اجتماعی بطور مناسب و کامل به کار گرفته شود هم در صحنه نمایش تئاتر، هم در عرصه کنش اجتماعی، ایفای نقش موثر و موفقی انجام خواهد گرفت. این گفتار، در صدد تحلیل چنین ایفای نقشی در عرصه روابط عاشقانه اجتماعی تلاش می نماید؛ از طرفی، بدنبال شناخت عوامل شکننده و تحکیم کننده این نوع رابطه است.
الف : طرح موضوع
بزعم بسیاری از جامعه شناسان موضوع مورد مطالعه جامعه شناسی، کنش یا روابط اجتماعی میان افراد جامعه است. بطوری که در نظر ماکس وبر موضوع جامعه شناسی تفسیر تفهمی کنش، در نظر هابرماس، کنش ارتباطی است؛ در نظر پارتو، کنش غیر منطقی و در نظر زیمل، شبکه روابط افراد جامعه است. در مکتب کنش متقابل نمادین آنچه را بلومر موضوع اصلی مورد مطالعه جامعه شناسی می داند کنش مشترک افراد است. آنچه روشن است سرلوحه اعضا مکتب کنش متقابل نمادین از جمله گارفینگل در " آزمایشات نقض کننده قواعد بازی" (راب استونز 1384:272) و گافمن در: "نمود خود در زندگی روزانه" ( نظریه نمایش ) گفته ی معروف شکسپیر است که معتقد بود: " تمام دنیا یک مرحله است و تمام زنان و مردان مانند بازیگرانند عده ای خارج می شوند و عده ای وارد می گردند و هر کس در زمان خود بخش های بسیاری را بازی می کنند"( Turner :w.m27 ).
از نوشته های گافمن این گونه بنظر می رسد که هدف او از بکار بردن استعاره ای همچون تئاتر برای تحلیل و تبیین روابط اجتماعی افراد، همان مقصود اولیه فهم معنای کنش اجتماعی بوده است.
درکتاب ''چارچوب تحلیل'' و آخرین مقاله منتشر شده خود یعنی "Felicity Condition" با توجه به این موضوع که چگونه معنی رفتار در تعامل شخصی شناخته می شود، به مسئله معنا می پردازد (ویلیامز :241 ).
یکی از عرصه های مهم روابط اجتماعی در قالب روابط عاشقانه جای دارد. برای کسی که نظریه نمایشی گافمن را درک کرده و مدتی با آن زندگی کرده باشد شاید بتوان گفت سرتاسر اجرای این نمایش (روابط رمانتیک) سطر سطرِ گفته های گافمن را تداعی می کند؛ حتی مهم تر از این، بنظر می رسد گفته های گافمن در مورد رابطه چهره به چهره بیش از آن که در مورد یک ناطق و جماعتی از حضار باشد، بیشتر درباره روابط افراد انسانی با دیگری و زیبنده تر در مورد رابطه عاطفی دو فردی است که پیوسته و در تمام لحظات خویشتن را برای بازی در صحنه بعدی ( وعده دیدار ) آماده می کنند، و در مورد تمام جزییات صحنه، زمان زیادی را به تفکر و برنامه ریزی پرداخته پس از هر صحنه، تمامی جزئیاتِ صحنه ایفا شده را مرور، و برای صحنه بعدی تصحیح می کنند. بزبان جامعه شناختی در اینجا سعی بر آن است تا ایده آل تایپِ نظریه نمایشی گافمن که قابلیت تطبیق شکل و صورت این نوع بازی به تمام روابط دیگری اجتماعی دارد، ساخته شود.
اما بحق گافمن را در تحلیل کنش های کنشگران در سطح فرد و روابط چهره به چهره، چهره ای درخشان می یابیم. در این مقاله سعی بر آن است تا نوعی از روابط اجتماعی را در سطح خرد (رابطه دو نفره) که رابطه ای رودررو است، با استفاده از نظریه نمایشی گافمن مورد تحلیل قرار گیرد. این رابطه نیز همچون روابط دیگر اجتماعی (حتی بسیار دقیق تر) دارای قواعد منظم، و عوامل مخل بوده و نیازمند برنامه ریزی دقیق و هوشمندانه ای است که بتواند از مرحله قبل از ازدواج و تشکیل خانواده، به مرحله بعد از ازدواج و درون خانواده انتقال یافته و تداوم یابد.
اهمیت و ضرورت موضوع:
در هر علمی تئوری ها بدنبال تبیین، تحلیل، شناخت، پیش بینی و بدنبال آن راهنمای تصمیم گیری است. اگر تعریف علم جامعه شناسی علم مطالعه روابط انسانی و تلاش برای شاخت الگوها و قواعدی است که کنش افراد از آن تبعیت می کند باشد، گافمن گام عمده ای در این زمینه برداشته است. این مقاله در صدد نشان دادن اهمیت کار گافمن در نظریه نمایشی است. در این شکی نیست که کار اولیه گافمن در زمینه نظریه نمایشی با نفوذترین کارش بوده است (رتیزر : 299 ).
آنچه را گافمن در نظریه نمایشی خود و روابط رو در روی افراد مطرح کرده است، منحصر به فرد است. به عقیده پیتر گالینزه هر چه بیشتر به این کار گافمن ( نظریه نمایشی ) نظر می اندازیم بیشتر در می یابیم که او یک شخصیت برجسته در جامعه شناسی خرد زمانه مان به شمار می آید (6: 1981 بنقل از ریتزر).
از طرفی انتخاب عرصه روابط عاشقانه مناسب ترین مورد (case) برای معرفی بهتر این نظریه قلمداد شده، و فهم نظریه گافمن را تسهیل می نماید.
- یک جنبه از کار این تحقیق، تحلیل دقیق این گونه روابط افراد جامعه است که در بینش عامه، امکان تداوم یک رابطه عاطفی مداوم بگونه ای که پیوسته متداوم باشد اگر ناممکن نباشد بعید بنظر می رسد. با بررسی دقیق این رابطه و شناخت عناصر و جزییات آن، می توان عوامل شکل دهنده رابطه عاطفی رمانتیک دو نفره میان جنس های مخالف ( زوج ) را معین نموده و از طرف دیگر آسیب پذیری آنرا نیز خاطر نشان نمود .
اگر عوامل ایجاد کننده و شکل دهنده رابطه زیبا و مطلوب میان دو فرد شناخته شود و همچنین اگر عوامل مختل کننده آن نیز مورد تفحص قرار گیرد، می توان با تخفیف عوامل مسئله ساز و تقویت عوامل تسهیل کننده این رابطه را تقویت نموده و تداوم بخشید.
- طرح این تحقیق بدین سان بر مبنای وجود یک زمینه تئوریکی علمی بنا شده و سپس با ''توجه'' به عرصه های متعدد زندگی اجتماعی که از طریق این زمینه تئوریکی قابل تبیین است (بویژه عرصه روابط عاشقانه)، نوعی ارتباط دیالکتیکی میان نظریه و عرصه واقعی کنش برقرار گردیده است. به عبارت دیگر، رفتن از تئوری به واقعیت های عینی، و مجدداً بازگشت از کنش های واقعی به تئوری، بدقت در این پژوهش به کار گرفته شده است.
ج) اهداف:
در وهله اول هدف شناخت بهتر روابط افراد جامعه در سطح فرد با استفاده از تئوری جامعه شناختی بویژه نظریه نمایشی گافمن است. این نظریه با استفاده از استعاره نمایشی – تئاتر- بزعم بسیاری از جامعه شناسان (نظیر کالینز، شوتس و نظریه پردازان نظریه احساس ) توانسته است مهیج ترین تحلیل را از روابط رودروی افراد جامعه ارایه دهد. انتخاب عرصه ''روابط عاشقانه'' برای تبیین به کمک این نظریه، دارای دو ویژگی ارزنده است :
- تحلیل '' روابط عاشقانه'' بعنوان یکی از مهم ترین و جالب ترین عرصه های کنش اجتماعی می تواند در فهم بهتر روابط متعدد اجتماعی افراد موثر باشد .
- شکل گیری آیدیال تایپی از نظریه نمایشی گافمن که قابلیت تطبیق برای سایر عرصه های کنش اجتماعی را داراست .
- اگرچه رویکرد اصلی این تحقیق جنبه شناختی دارد، اما علاوه براین، تحلیل و تبیین دقیق روابط اجتماعی از جمله این نوع از روابط (رمانتیک) خواهد توانست موجبات تسهیلِ ترمیمِ این گونه روابط را فراهم آورده، منجر به شناخت آسیب های اختلال انگیز این روابط گردد.
هدف اصلی در این تحقیق این است که با استفاده از نظریه های علمی جامعه شناختی، تحلیلی علمی از روابط عاشقانه انسانی بطور عام، ارایه شود. بدین معنا که سازوکار و قواعد حاکم بر عرصه روابط عاشقانه در جامعه بعنوان یک صحنه تئاتر، و ویژگی هایی که برای اجرای نقش بازیگران لازم است مورد تحلیل قرار گیرد. گافمن معتقد است کنشگران اجتماعی هنگام ورود به یک عرصه رابطه مانند بازیگران تئاتر، دارای جلوی صحنه و پشت صحنه اند. رعایت قواعد بازی نقش، در تداوم رابطه موثر است.
می توان کنش های اجتماعی افراد را به مثابه ایفای نقش بازیگران تئاتر در صحنه نمایش در نظر گرفت و با شناخت و به کارگیری این ساز و کارها، موجبات تسهیل رابطه اجتماعی را فراهم نمود.
در این بین اهداف دیگری نیز بطور تلویحی و جنبی در نظر خواهد بود؛ مانند فهم نوع رابطه عاشقانه، عوامل شکل دهنده این نوع از روابط، عوامل تقویت کننده و استحکام بخش آن، عوامل مختل کننده و سست کننده این روابط.
همان طور که قبلا ذکر شد بخش عمده ای از اندیشمندان جامعه شناسی هدف این علم را شناخت علمی روابط انسانی می دانند گرچه بحث در مورد روابط انسانی در سطح خرد به تنهایی حاوی نقایصی است و کفایت لازم را برای تبیین و تحلیل کامل کنش های اجتماعی ( در سطح کلان ) ندارد، این فصل موضوع خود را به این سطح تحدید نموده است. بحث شرایط، زمینه ها و بسترهای ساختاری شکل دهنده و شکوفا کننده روابط عاشقانه یا به تعبیر زیمل " فرضیه – بنیاد" های این نوع رابطه، در مبحث بعدی مطرح خواهد شد.
د) ادبیات ( پیشینه) تحقیق:
بدنبال کار گافمن در نظریه نمایشی و برخی کارهای دیگر او مانند فاصله نقش، داغ بی اعتباری و اعلان های جنسی، نظم تعاملی، و کارهای نظریه پردازان بعدی مکتب کنش متقابل نمادین همچون گارفینگل و جامعه شناسان خلاق دیگر بررسی و مطالعه ''احساس'' مهد توجه جامعه شناسی قرار گرفت، و مجموعه ای از نظریات تحت عنوان ''نظریه های احساس'' بوجود آمد. با نگاهی به این مجموعه از نظریات می توان حضور و نفوذ اندیشه و نظریه گافمن را در سراسر این نظریات مشاهده نمود. حتی ترنر در ابتدای پرداختن به این مجموعه از نظریات در ابتدا شرحی را بر نظریه گافمن آورده و ده صورت تشابه میان بازیگران در صحنه و کنشگران جامعه ذکر کرده و معتقد است کنشگران انسانی درست مثل بازیگران یک بخش معین و واضحی برای اجرا دارد (Turner.w.m.27 ). این مطلب در بخش مربوط به نظریه گافمن تشرح خواهد شد.
برخی نظریات مرتبط با روابط عاطفی
1- نظریه نقش پذیری و کنترل اجتماعی سوزان شوت:
- Susan Shutt: Role-taking and Social Control Theory
شوت تاکید می کند احساسات، هم شامل انگیزه جسمانی و هم شامل ابراز این انگیزه به شکل تأثیر یا احساس می باشد. اما این شکل ابراز بوسیله الزام های فرهنگی محدود می گردد؛ خصوصاً قواعد احساسی که احساسات خاص و واژگان احساسی را تایید نموده و یا نسبت به آن تسامح نشان می دهد، که این واژگان را به کنشگران می دهد تا احساساتشان را برای خود و دیگران را تعیین نمایند. بنابراین افراد باید عمل عاطفی را برای برانگیختن احساساتی که بطور هنجارمند برای یک موقعیت، مناسب اند انجام دهند. و چون احساسات زایندهَ ناشی از انگیزه های جسمانی، غیر قابل تفکیک، مبهم و غیر خاص است، بنابراین احساسات باید آن گونه که کنشگران موقعیت ها را تعریف می کنند، بطور اجتماعی ساخت بیابد(Turner.w.m.28).
نکته مهم در نظریات شوتس یادآوری سهم انگیزه و نیاز جسمانی در تعاملات انسانی خصوصاً روابط رمانتیک عاشقانه است. هم چنان که می دانیم احساسات عاطفی و رمانتیک ریشه درغرایز جنسی داشته و حتی برخی از جامعه پردازان دین پست سکولار- بیوسوسیولوژیست هایی نظیر ملور و شلینگ (1997)- معتقدند حتی غلیان شهوانی نیز یک ویژگی دینی است(Grace D. 2002).
2- تئوری "احساس و تعهد" ادوارد جی . لولر
-Edward j. Lawler: Theory of Emotion and commitment
لولرنشان می دهد که ''وقتی کنشگران بطور متقابل بخاطر "وسایل" به یکدیگر وابسته اند، این "وسایل" را ارزیابی نموده، و افراد طرف تعامل (را که دارای وسایل اند) بعنوان بهترین گزینه های خود از میان منابع متعدد وسایل انتخاب می کنند، این کنشگران بطور متوالی شروع به مبادله می کنند؛ حتی اگر این داد و ستد پیچیده باشد تکرار این توافق افزایش خواهد یافت. هرچه کنشگران بخاطر وسایل، وابستگی بیشتری به یکدیگر داشته باشند و سطح دسترسی آنان به وسایل تقریباً هم سطح باشد (یعنی یک کنشگر با داشتن قدرت بیشتر، نسبت به دیگری برتر نباشد) بسیار آشکارتر خواهد بود. تحت چنین شرایطِی تداوم مبادله احساسات مثبتی نظیر: لذت، رضایت و حتی شوری مانند انتظار از هم را ایجاد خواهد کرد.
این تعدد کنش متقابل و پیوند احساسات منجر به افزایش آنچه امرسون آن را "انسجام ارتباطی" نامیده، می گردد که "لولر" و "یون" نشان داده اند چنین پیوندی درجه تعهد افراد را برای تعامل، افزایش می بخشد، حتی اگر وسایل جایگزین جذاب دیگری هم پیدا شود. در نتیجه افراد رغبت خیلی بیشتری برای پایبندی به این رابطه، به مبادله پاداش بخش و به تداوم بخشیدن به رابطه خواهند داشت، حتی اگر درمورد نتایج این ارتباط احساس خطر کرده و مطمئن نباشند(Lawler: 2002 G. E. .(
در تحلیل حفظ و تداوم رابطه عاشقانه، یکی از مهم ترین مسایل موجود و یا به عبارتی، یکی از مهم ترین عوامل ایجاد اختلال، وجود آلترناتیوهای متعدد است. این تئوری نشان می دهد افرادی برای هم جذابیت خواهند داشت که ویژگی های لازم برای پاسخ به نیازهای یکدیگر را دارا باشند؛ اگر طرفین تعامل ابتدا نیازهای خود را مشخص نموده و بدنبال شریکی باشند که قادر به تامین این نیازها باشد- بعبارتی وسایل لازم را داشته باشد- حتی با وجود جایگزین ها -آلترناتیوها- خللی در این رابطه ایجاد نخواهد شد.
3- نظریه" زیست- تکاملیِ احساس" میشل هموند: حداکثر سازی تاثیر گذاری
-Michel Hammond: Affect Maximization Theory
نظریه هموند یک نظریه تکاملی درباره احساسات انسانی است که همچنین عناصری از نظریه تغییر را داراست. از نگاه هموند انسان ها به طور بیولوژیکی در جستجوی انگیزه های عاطفی مثبت بوده و از عواطف منفی سرباز می زنند. انگیزه های عاطفی آن چیزی است که افراد را تحریک می کند. انسان بر خلاف حیوانات دارای یک دسته غرایز نسبتاً ضعیف برای راهنمایی و رفتار جهت یافته است. در حالی که بشر برای آن که به رفتارش قوت دهد، باید شرایطی را خلق کند که احساسات منفی را کاهش داده و احساسات مثبت را بر انگیزد.
بنابراین انگیزه و محرک انسان بیشتر غیر مستقیم است، بطوری که افراد در جستجوی پیوندهای اجتماعی که احساسات مثبت تولید کند، آن را ساخت می دهند. افراد نه تنها بدنبال احساسات مثبت اند بلکه برای به حداکثر رساندن این احساس نیز تلاش می کنند. یک راهبرد آن است که پیوندهای احساسی چندگانه بسازند، بطوری که از دست دادن یک پیوند موجب محرومیت کنشگر از دیگر احساسات نگردیده و پیوندهای متعددی برای رجوع وجود داشته باشد. راهبرد دیگر این است که ساختن پیوندهای عمیق متفاوت، افراد را قادر به تعدیل و انتخاب سطوح متفاوت احساسی می سازد که به آن نیاز دارند.
تمام راهبردها از طریق دو گونه از شرایط عمده محدود می شوند:
1- فشارهای موجود بر توانایی پردازش اطلاعات کنشگران،
2- الزام های تحمیل شده از طریق خوگیری و عادت کنشگران.
شامل 24 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله نظریه گافمن و تحلیل رابطه عاشقانه