فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پایان نامه رشته روانشناسی - بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج و عادی با آزمون MMPI با فرمت ورد

اختصاصی از فی بوو دانلود پایان نامه رشته روانشناسی - بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج و عادی با آزمون MMPI با فرمت ورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه رشته روانشناسی - بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج و عادی با آزمون MMPI با فرمت ورد


دانلود پایان نامه رشته روانشناسی - بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج و عادی با آزمون MMPI  با فرمت ورد

 چکیده تحقیق:

در این تحقیق به بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج وعادی با آزمونMMPI پرداخته شد و پس از اینکه دو گروه 85 نفری نمونه های تحقیق، زنان سردمزاج و زنان عادی گزینش شدند آزمون MMPI مورد اندازه گیری قرارگرفت. در نهایت پس از محاسبه شاخص های آماری، از آزمون t استودنت گروههای مستقل استفاده به عمل آمد و به آزمون 8فرضیه تحقیق مبادرت ورزیده شد. با توجه به فرآیند آزمون فرضیه مشخص گردید که همه فرضیه های تحقیق رد و فرضیه های صفر تحقیق تایید گردیدند.

 1-1:مقدمه

بی تردید میتوان گفت یکی از رایج ترین مفاهیم روان شناسی در میان همگان شخصیت است. چنانکه با اندکی توجه در صحبت های روزمره متوجه فراوانی کاربرد این مفهوم می شویم. کاربردهایی که براساس معانی وتعابیر مختلف قرار دارند گاه دلالت بر صفات و ویژگی های بارز افراد اعم از مثبت معمولی و منفی می نمانید و گاه نشاندهنده مقام و مهارت های اجتماعی هستند.

کاربرد دیگر واژه شخصیت زمانی است که توانش های فرد برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران مورد نظر است.موارد ذکر شده غالبا قضاوت های سطحی و محدود در مورد افراد را بدنبال دارند.اما نظر خبرگان این زمینه یعنی روان شناسان چیز دیگریست.

در تعاریفی که از شخصیت شده تنوع و اختلاف بسیاری به چشم می خورد که ناشی از نظریه های گوناگونی است که نظریه پردازان درباره چگونگی تشکیل و تحول شخصیت و مفاهیم انگیزشی رفتار آدمی دارند(جمالفر،1373ص121)

ابتدا باید گفت تمام افراد صرفنظر از خصوصیات مطلوب و نامطلوبشان دارای شخصیت هستند. آنچه موجب تمایز آنها میشود چگونگی ومنحصر بفرد بودن شخصیتهاست. این تفاوت ها را با ابزارهای گوناگونی که در خود بحث خواهیم نمود میتوان شناسایی کرد.

شخصیت یک مفهوم انتزاعی است که معرف ترکیبی از اعمال افکار، هیجانات، و انگیزش های فرد به گونه ای بی همتاست و هیچ دو فردی دارای شخصیت یکسانی نیستند. هر چند که شخصیت افراد مختلف دارای وجوه اشتراکی نیز می باشند شخصیت یک فرد نسبتا ثابت باقی می ماند اما دو عامل رشد و تجربه می توانند آن را تغییر دهند.

شخصیت، مفهومی است که به ویژگی های مشخص و ملموس و واکنش های فرد در موقعیت های مختلف اطلاق می شود. واژه شخصیت ترجمه کلمه پرسونالیتی است که خود از پرسونا ی لاتینی به معنای ماسک اقتباس شده است نقابی که بازیگران تئاتر به فراخود نقش خود بر چهره می زده اند و بتدریج به خصوصیات اخلاقی و روانی افراد اطلاق شده است. در حالی که امروزه روانشناسان این مفهوم را به عنوان صفات معتبر و پایدار افراد آدمی به کار می برند.

منظور از شخصیت مجموع کیفیت های موروثی و اکتسابی است که خصوصیت فرد بوده و او را منحصر بفرد می‌کند. کیفیت های موروثی یا ذاتی تغییر ناپذیرند و فاقد جنبه اخلاقی بوده و مزاج نامیده می شوند در حالی که کیفیت های اکتسابی که منش می نامیم حاصل تجربیات فرد می بانشد و تاحدی تغییر پذیرند و تفاوت های این حوزه است که مشکلات اخلاقی را پدید می آورد و بیانگر مرحله ای است که فرد در هنر زیستن بدان رسیده است.

آلپورت که از او به نام بنیانگذار مطالعات نوین شخصیت نام می برند معتقد است شخصیت سازمان پویایی از سیستم های روان تنی فرد است که رفتارها و افکار خاص او را تعیین می‌کند.

گیلفورد، چنین اظهار می دارد که شخصیت الگوی منحصر بفرد صفات شخصیتی است. بالاخره کتل معتقد است که شخصیت امکان پیش بینی آنچه را که فرد در موقعیتی خاص انجام خواهد داد فراهم می‌کند. در مجموع باید گفت این سه به ترکیبی از اعمال ،افکار هیجانات وانگیزش های مشخص که در تعامل او با دیگران نمایان می شود توجه داشته اند.

در این باب هنری مورد نظری متفاوت ارائه داده است و به جای اینکه مانند آلپورت و آیزنک به صنعت و تیپ توجه نماید موضوع نیازهای را مطرح نموده و معتقد است آچه موجب شخصیت وپدیداری آن میشود انگیزه ها هستند که این انگیزه ها را می توانیم در باب نیازها بررسی کنیم.شخصیت یک سازه است که نمی توانیم آن را ببینم یا تعریف شخصی برایش ارائه دهیم اما با شناسایی عناصری که به میزان و کیفیت متفاوت آن را تحت تاثیر قرار می دهند و موجب تغییر و دگرگونی و رشد آن           می گردند می توانیم به سنجش این سازه بپردازیم. برای این کار از روش های مختلفی چون تست های فرافکن و روان تحلیلی و‌آزمون های صفات شخصیت و آزمون های عینی استفاده می شود. معروف ترین آزمون فرافکن در جهان تست رور شاخ می‌باشد که تاکنون بش از هزار اثر تحقیقی در مورد آن در دنیا انتشار یافته است.

این ابزارها در طی فرآیند شناخت شخصیت افراد و تفاوت های فردی همچنین میتوانند نشان دهنده موارد اختلال ونابهنجاری نیز باشند. زیرا در بعد شخصیت نیز چون دیگر ابعاد وجودی انسان گاه شاهد نابهنجاری ها واختلالاتی هستیم.

وقتی صفات شخصیتی انعطاف ناپذیر و ناسازگارانه بوده واختلال کارکردی قابل ملاحظه یا ناراحتی ذهنی بوجود می آورند تشخیص اختلال شخصیت گذارده می شود (سیاسی ،1371،ص 141)

بحث سبب شناسی و درمان و طبقه بندی اختلالات شخصیت در دیدگاههای مختلف تعابیر متفاوتی را داراست که در این مختصر نمی گنجد.

یکی از اساسی ترین مباحث روان شناسی نظریه های شخصیت است. تا نتوانیم یکی الگویی برای انسان ارائه دهیم نمیتوانیم روی آن کار کنیم. شخصیت یک سازه است که میتوان آن را در بطن نظریه های دیگر نگاه کرد و به همین دلیل براساس رویکردهای مختلف تعاریف متفاوتی هم برای آن ذکر کرده اند.

در اینجا تنها از نظریاتی چند از جمله فروید می گوئیم که شاید اولین واستوارترین ونافذترین تئوری منش را به منزله یک سیستم کوشش ها که ماخذ رفتار است پایه گذاری کرد.

دیدگاه روان کاوی بنا به شرایط خاص آن زمان که دوران اتمیزم یا تجربه گرایی بود شخصیت را به شکل تفکیک شده وعناصر متشکله مورد بررسی قرار داده است. فروید ابتدا شخصیت را متشکل از سه جزءخود آگاه، نیمه خود آگاه وناخودآگاه دانسته و سپس تجدید نظر نموده و آن را شامل سه ساخت بنیادی به نام های نهاد ، خود و فراخود عنوان کرد. هر یک از این بخش ها وظیفه خاصی را به عهده دارد. اما تاثیر متقابل آنها در یکدیگر مهمترین عامل در تعادل شخصیت است وتعامل و تعارض پویای این سه ساخت تعیین کننده رفتار است(قرچه داغی، 1372،ص 98)

مروری گذرا نیز به دیدگاه رفتار گرایی داریم: الگویی که رفتارگرایان بر آن اساس شخصیت را توجیه می کنند همان الگوی یادگیری محرک-پاسخ و الگوی محرک-ارگانیزم-پاسخ است. در الگوی اول شخصیت فرد را صرفا ذاییده نوع پاسخ هایی می دانند که فرد در قبال محرک های مختلف محیطی از خود نشان می‌دهد. در الگوی دوم نوع تعبیر و تفسیر و برداشت فرد از محرک ها عامل مهمی در تعیین نوع پاسخ ها و چگونگی رفتار و شخصیت او به شمار می آید. در قالب نظریه رفتاری محرک ها وعوامل محیطی نقش قاطع و تعیین کننده ای در تغییر و تکوین شخصیت دارند و شخصیت افراد تابع محیطی قرار می گیرد که در آن رشد می یابند.

جدای از تعاریفی که برای شخصیت ارائه شده در پاره ای دیدگاههای به طبقه بندی هایی نیز بر می خوریم که در اینجا برای رعایت ایجاز تنها به نمونه هایی بسیار اندک بسنده می کنیم. این تقسیم بندی ها گاه دارای پیشینه تاریخی کهنه هستند. از این جمله تقسیم بندی بقراط است که همان چهار مزاج معروف دموی،صفراوی، سوداوی و بلغمی می‌باشد. پس از وی جالینوس نیز بر همین پایه به نتایجی رسید. پس از بقراط معروف ترین طبقه بندی ها از آن کرچمر وشلدن می‌باشد. این تحقیقات همه مبتنی بر مشاهده تفاوت های فردی در ساختار بدنی وتلاش برای ارتباط دادن این تفاوت ها با شخصیت است. رویکرد دیگر مشاهده خصایص شخصیتی افرادد مختلف و تلاش برای طبقه بندی آنها بر اساس سنخیتشان بدون توجه به خصوصیات بدنی آنهاست. تقسیم بندی یونگ که مبتنی بر تیپ درونگرا و برونگرا است و تقسیم بندی آیزنگ که شخصیت فرد را در دو بعد درونگرایی-برونگرایی واستواری- نااستواری هیجانی تحلیل می‌کند از این دست می باشند.فروم،شخصیت را متشکل از دو عنصر مزاج و منش     می داند و چنین عنوان می‌کند که قضاوت ارزشی در مورد مزاج ها تابعی است از متغیر سلیقه در حالی که منش ها جنبه اخلاقی دارند و چنانچه معتقد به نسبی گرایی باشیم خواهیم دید که تفاوت های منشی نیز مربوط به سلیقه اند و تفکیک میان این دو از اهمیت خاصی برخوردار است. فروم سنج های شخصیتی فوق را که هر یک دارای ویژگی های خاصی هستند مطرح می‌کند: تیپ پذیرا تیپ استثمارکننده،تیپ بازاری، تیپ احتکاری، تیپ مولد، و تیپ ناشیستیک. او معتقد است که شکل های مختلفی از این سنخ ها را ممکن است افراد داشته باشند اما یک تیپ بیشتر عمل می‌کند وآن شکل شخصیتی را می سازد. گوناگونی شکل های شخصیتی معلول عوامل چندی است این عوامل موجب دگرگونی و رشد شخصیت می شوند.

آدمی، تکامل و رشد خود را به صورت تغییرات محسوس یا نامحسوس نشان می‌دهد. انسان ها در اثر گذشت زمان و تبدیل موقعیت ها تغییر می کنند. دگرگونی هایی را که در اثر مرور زمان به وقوع می پیوندد به رشد نسبت می دهیم اما تغییراتی که در اثر موقعیت های گوناگون در انسان به وجود می آید نشان دهنده انعطاف پذیری شخصیت می‌باشد و سازگاری نام دارد(قرچه داغی، 1372،ص99)

رشد در اثر دگرگونی و شدن حادث می گردد و ما آنگاه می توانیم صحبت از رشد شخصیت نمائیم که به تغییر وانعطاف پذیری آن قائل باشیم. پس ابتدا می پردازیم به مسا له ثبات در برابر انعطاف پذیری.دو دسته اعتقاد هست که یکی ثبات شخصیت را مطرح می‌کند و معتقد است شخصیت فرد از همان کودکی شکل می گیرد مانند نظریات فروید. اما گروه دیگری هستند که انعطاف پذیری را قبول دارند و می گویند شخصیت ثبات ندارد مثل اریکسون که قائل به رشد در طول زندگی است.

رشد شخصیت از نظر بسیاری از دانشمندان متفاوت است.مثلا از دیدگاه فروید شخصیت به وسیله رویدادهای گذشته زندگی تعیین می شود واما یونگ اعتقاد د ارد که رویدادهای گذشته در تاریخچه نژادی و نوعی فرد و در زندگی او موثر بوده و به شخصیتش شکل می بخشد و نه تنها شخصیت انسان را محصول گذشته می داند بلکه آینده را با تمام اهداف و آرزوهایش در آن موثر می داند و به نظر او انسان همیشه در حال رشد بوده وکوشش وی جهت رسیدن به چیزی در آینده است(پارسا ،1371،ص107)

در مبحث عوامل بر شخصیت باز شاهد همان بحث قدیمی وراثت و محیط هستیم. از یک طرف وراثت گرایان هستند که می گویند نود درصد رفتارهای مان منتج از ژن های ماست که منظور اطلاعاتی است که از طریق DNA انتقال پیدا می‌کند یعنی سلول های متفاوت جنسی و در انتها ساخت یک انسان جدید و نمودار شدن یک صفات مشخص. از طرف دیگر محیط گرایان هستند و رفتارگرایان مانند واتسون که معتقدند هر چه هست محیط است و این ذهن لوح سفیدی است که به مرور به واسطه تاثیرات محیطی نقوشی روی آن بسته می شود. گفتنی است این گروه اختلالات شخصیتی را نیز نتیجه عوامل نامساعد محیطی و نابهنجاری های جامعه می دانند. این دو دیدگاه افراط و تفریط دارند ودیدگاه درست تر این است که تعامل بین این دو موجب می شود یک سری صفات از راه وراثت منتقل شوند و در اثر میان کنش با محیط شخصیت ساخته شود. از میان معتقدان به تعامل محیط و وراثت ریموند. بی .کتل را می توان نام برد.

شخصیت سازه ای است که با بالا رفتن سن آدمی پیچیدگی بیشتری می یابد به طوری که هر چه زمان می گذرد رفتارها و واکنش های کلی کودک شکلی اختصاصی تر به خود می گیرند و نهایتا شخصیت سازمانی پویا و پایدار می شود که حاکم بر رفتار فرد است و به نسبت انسجام و وحدت درونی خود در موقعیت های مختلف واکنش های مقتضی از خود نشان می‌دهد(شفیع آبادی، 1373،ص115)

در این فرآیند رشد و تحول عوامل بسیاری دخلیند که در بحث وراثت می توان مفاهیمی چون:هوش ،استعداد،یادگیری ،حافظه ،خلاقیت ،انگیزش پذیری و… را مطرح نمود.همچین نحوه عملکرد غدد درون ریز از اهمیت بالایی برخوردار است. در مجموعه عوامل محیطی، ابتدا محیط قبل از تولد را داریم که تحت تاثیر عواملی چون رحم مادر، تغذیه و بهداشت تن و روان مادر قرار دارد. سپس به محیط بعد از تولد می رسیم که عناصری چون: والدین، خانواده، تغذیه، مدرسه، فرهنگ و وضعیت اقتصادی اجتماعی را در بر می گیرد.

وقتی عوامل موثر بر شخصیت را در بعد محیط بعد از تولد مورد بررسی قرار دهیم بی شک یکی از برجسته ترین عناصر مسائل جنسی است و ما بنا داریم از میان این عوامل با تاکید بیشتری به این بخش بپردازیم:

بی تردید تمایلات جنسی شخص، چنان با کل شخصیت او در هم آمیخته و بر برداشت او از خود روابط او با دیگران والگوهای کلی رفتار او اثر می گذارند که صحبت از شخصیت منهای مسائل جنسی به عنوان پدیده ای مستقل در واقع غیرممکن است. تمایلات جنسی هر شخص بستگی به سه عامل پیوسته به هم دارد: هویت جنسی او، جنسیت او، و رفتار جنسی او. این عوامل که در رشد، پیشرفت، وعملکرد شخصیت و تاثیرپذیری آن توسط تمایلات جنسی، تاثیر می گذارند مجموعه عوامل روانی-جنسی نامیده می شوند. واضح است که تمایلات جنسی چیزی بیشتر از سکس فیزیکی، خواه با مقاربت و خواه بدون آن و چیزی کمتر از تمام وجوه رفتار معطوف به کسب لذت است. رفتار جنسی انسان گوناگون است و تحت تاثیر متقابل عواملی پیچیده قرار دارد.

رفتار جنسی را میتوان در دو حوزه بهنجار و نابهنجار بررسی نمود هر چه تعریف دقیق هر یک از این دو شکل به نظر می رسد اما رویهمرفته رفتار جنسی نابهنجار را آسان تر می توان توصیف نمود: یعنی رفتار جنسی که برای خود یا دیگری مخرب است قابل هدایت به سوی یک شریک جنسی نیست تحریک اعضا جنسی اولیه را مستثنی میدارد به طور نامتناسبی با اضطراب و احساس گناه همراه است و حالت جبری دارد. با این حال تعیین مرزی دقیق و قاطع خالی از اشکال نیست. مثلا گاه روابط جنسی خارج از محیط زناشویی.خود ارضایی، وانواع مختلف تحریکات جنسی که به اعضای غیر از از دستگاه جنسی اولیه مربوط می گردد، بسته به زمینه کلی، باز هم ممکن است در محدوده بهنجاری قرار بگیرد.

در طبقه بندی نابهنجاری های رفتار جنسی ابتدا پارافیلیاها و سپس اختلالات کنشی جنسی و سایر اختلالات جنسی هستندکه در فصول بعدی به تفصیل مورد بحث قرار خواهند گرفت.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه رشته روانشناسی - بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج و عادی با آزمون MMPI با فرمت ورد

پایان نامه بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج و عادی با آزمون MMPI

اختصاصی از فی بوو پایان نامه بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج و عادی با آزمون MMPI دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج و عادی با آزمون MMPI


پایان نامه بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج و عادی با آزمون MMPI

رساله روانشناسی در 185 صفحه با فرمت word

 

چکیده :

 

در این تحقیق به بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج وعادی با آزمونMMPI پرداخته شد و پس از اینکه دو گروه 85 نفری نمونه های تحقیق، زنان سردمزاج و زنان عادی گزینش شدند آزمون MMPI مورد اندازه گیری قرارگرفت. در نهایت پس از محاسبه شاخص های آماری، از آزمون t استودنت گروههای مستقل استفاده به عمل آمد و به آزمون 8فرضیه تحقیق مبادرت ورزیده شد. با توجه به فرآیند آزمون فرضیه مشخص گردید که همه فرضیه های تحقیق رد و فرضیه های صفر تحقیق تایید گردیدند.

 

 1-1:مقدمه

 

بی تردید میتوان گفت یکی از رایج ترین مفاهیم روان شناسی در میان همگان شخصیت است. چنانکه با اندکی توجه در صحبت های روزمره متوجه فراوانی کاربرد این مفهوم می شویم. کاربردهایی که براساس معانی وتعابیر مختلف قرار دارند گاه دلالت بر صفات و ویژگی های بارز افراد اعم از مثبت معمولی و منفی می نمانید و گاه نشاندهنده مقام و مهارت های اجتماعی هستند.

 

کاربرد دیگر واژه شخصیت زمانی است که توانش های فرد برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران مورد نظر است.موارد ذکر شده غالبا قضاوت های سطحی و محدود در مورد افراد را بدنبال دارند.اما نظر خبرگان این زمینه یعنی روان شناسان چیز دیگریست.

 

در تعاریفی که از شخصیت شده تنوع و اختلاف بسیاری به چشم می خورد که ناشی از نظریه های گوناگونی است که نظریه پردازان درباره چگونگی تشکیل و تحول شخصیت و مفاهیم انگیزشی رفتار آدمی دارند(جمالفر،1373ص121)

 

ابتدا باید گفت تمام افراد صرفنظر از خصوصیات مطلوب و نامطلوبشان دارای شخصیت هستند. آنچه موجب تمایز آنها میشود چگونگی ومنحصر بفرد بودن شخصیتهاست. این تفاوت ها را با ابزارهای گوناگونی که در خود بحث خواهیم نمود میتوان شناسایی کرد.

 

شخصیت یک مفهوم انتزاعی است که معرف ترکیبی از اعمال افکار، هیجانات، و انگیزش های فرد به گونه ای بی همتاست و هیچ دو فردی دارای شخصیت یکسانی نیستند. هر چند که شخصیت افراد مختلف دارای وجوه اشتراکی نیز می باشند شخصیت یک فرد نسبتا ثابت باقی می ماند اما دو عامل رشد و تجربه می توانند آن را تغییر دهند.

 

شخصیت، مفهومی است که به ویژگی های مشخص و ملموس و واکنش های فرد در موقعیت های مختلف اطلاق می شود. واژه شخصیت ترجمه کلمه پرسونالیتی است که خود از پرسونا ی لاتینی به معنای ماسک اقتباس شده است نقابی که بازیگران تئاتر به فراخود نقش خود بر چهره می زده اند و بتدریج به خصوصیات اخلاقی و روانی افراد اطلاق شده است. در حالی که امروزه روانشناسان این مفهوم را به عنوان صفات معتبر و پایدار افراد آدمی به کار می برند.

 

منظور از شخصیت مجموع کیفیت های موروثی و اکتسابی است که خصوصیت فرد بوده و او را منحصر بفرد می‌کند. کیفیت های موروثی یا ذاتی تغییر ناپذیرند و فاقد جنبه اخلاقی بوده و مزاج نامیده می شوند در حالی که کیفیت های اکتسابی که منش می نامیم حاصل تجربیات فرد می بانشد و تاحدی تغییر پذیرند و تفاوت های این حوزه است که مشکلات اخلاقی را پدید می آورد و بیانگر مرحله ای است که فرد در هنر زیستن بدان رسیده است.

 

آلپورت که از او به نام بنیانگذار مطالعات نوین شخصیت نام می برند معتقد است شخصیت سازمان پویایی از سیستم های روان تنی فرد است که رفتارها و افکار خاص او را تعیین می‌کند.

 

گیلفورد، چنین اظهار می دارد که شخصیت الگوی منحصر بفرد صفات شخصیتی است. بالاخره کتل معتقد است که شخصیت امکان پیش بینی آنچه را که فرد در موقعیتی خاص انجام خواهد داد فراهم می‌کند. در مجموع باید گفت این سه به ترکیبی از اعمال ،افکار هیجانات وانگیزش های مشخص که در تعامل او با دیگران نمایان می شود توجه داشته اند.

 

در این باب هنری مورد نظری متفاوت ارائه داده است و به جای اینکه مانند آلپورت و آیزنک به صنعت و تیپ توجه نماید موضوع نیازهای را مطرح نموده و معتقد است آچه موجب شخصیت وپدیداری آن میشود انگیزه ها هستند که این انگیزه ها را می توانیم در باب نیازها بررسی کنیم.شخصیت یک سازه است که نمی توانیم آن را ببینم یا تعریف شخصی برایش ارائه دهیم اما با شناسایی عناصری که به میزان و کیفیت متفاوت آن را تحت تاثیر قرار می دهند و موجب تغییر و دگرگونی و رشد آن           می گردند می توانیم به سنجش این سازه بپردازیم. برای این کار از روش های مختلفی چون تست های فرافکن و روان تحلیلی و‌آزمون های صفات شخصیت و آزمون های عینی استفاده می شود. معروف ترین آزمون فرافکن در جهان تست رور شاخ می‌باشد که تاکنون بش از هزار اثر تحقیقی در مورد آن در دنیا انتشار یافته است.

 

این ابزارها در طی فرآیند شناخت شخصیت افراد و تفاوت های فردی همچنین میتوانند نشان دهنده موارد اختلال ونابهنجاری نیز باشند. زیرا در بعد شخصیت نیز چون دیگر ابعاد وجودی انسان گاه شاهد نابهنجاری ها واختلالاتی هستیم.

 

وقتی صفات شخصیتی انعطاف ناپذیر و ناسازگارانه بوده واختلال کارکردی قابل ملاحظه یا ناراحتی ذهنی بوجود می آورند تشخیص اختلال شخصیت گذارده می شود (سیاسی ،1371،ص 141)

 

بحث سبب شناسی و درمان و طبقه بندی اختلالات شخصیت در دیدگاههای مختلف تعابیر متفاوتی را داراست که در این مختصر نمی گنجد.

 

یکی از اساسی ترین مباحث روان شناسی نظریه های شخصیت است. تا نتوانیم یکی الگویی برای انسان ارائه دهیم نمیتوانیم روی آن کار کنیم. شخصیت یک سازه است که میتوان آن را در بطن نظریه های دیگر نگاه کرد و به همین دلیل براساس رویکردهای مختلف تعاریف متفاوتی هم برای آن ذکر کرده اند.

 

در اینجا تنها از نظریاتی چند از جمله فروید می گوئیم که شاید اولین واستوارترین ونافذترین تئوری منش را به منزله یک سیستم کوشش ها که ماخذ رفتار است پایه گذاری کرد.

 

دیدگاه روان کاوی بنا به شرایط خاص آن زمان که دوران اتمیزم یا تجربه گرایی بود شخصیت را به شکل تفکیک شده وعناصر متشکله مورد بررسی قرار داده است. فروید ابتدا شخصیت را متشکل از سه جزءخود آگاه، نیمه خود آگاه وناخودآگاه دانسته و سپس تجدید نظر نموده و آن را شامل سه ساخت بنیادی به نام های نهاد ، خود و فراخود عنوان کرد. هر یک از این بخش ها وظیفه خاصی را به عهده دارد. اما تاثیر متقابل آنها در یکدیگر مهمترین عامل در تعادل شخصیت است وتعامل و تعارض پویای این سه ساخت تعیین کننده رفتار است(قرچه داغی، 1372،ص 98)

 

مروری گذرا نیز به دیدگاه رفتار گرایی داریم: الگویی که رفتارگرایان بر آن اساس شخصیت را توجیه می کنند همان الگوی یادگیری محرک-پاسخ و الگوی محرک-ارگانیزم-پاسخ است. در الگوی اول شخصیت فرد را صرفا ذاییده نوع پاسخ هایی می دانند که فرد در قبال محرک های مختلف محیطی از خود نشان می‌دهد. در الگوی دوم نوع تعبیر و تفسیر و برداشت فرد از محرک ها عامل مهمی در تعیین نوع پاسخ ها و چگونگی رفتار و شخصیت او به شمار می آید. در قالب نظریه رفتاری محرک ها وعوامل محیطی نقش قاطع و تعیین کننده ای در تغییر و تکوین شخصیت دارند و شخصیت افراد تابع محیطی قرار می گیرد که در آن رشد می یابند.

 

جدای از تعاریفی که برای شخصیت ارائه شده در پاره ای دیدگاههای به طبقه بندی هایی نیز بر می خوریم که در اینجا برای رعایت ایجاز تنها به نمونه هایی بسیار اندک بسنده می کنیم. این تقسیم بندی ها گاه دارای پیشینه تاریخی کهنه هستند. از این جمله تقسیم بندی بقراط است که همان چهار مزاج معروف دموی،صفراوی، سوداوی و بلغمی می‌باشد. پس از وی جالینوس نیز بر همین پایه به نتایجی رسید. پس از بقراط معروف ترین طبقه بندی ها از آن کرچمر وشلدن می‌باشد. این تحقیقات همه مبتنی بر مشاهده تفاوت های فردی در ساختار بدنی وتلاش برای ارتباط دادن این تفاوت ها با شخصیت است. رویکرد دیگر مشاهده خصایص شخصیتی افرادد مختلف و تلاش برای طبقه بندی آنها بر اساس سنخیتشان بدون توجه به خصوصیات بدنی آنهاست. تقسیم بندی یونگ که مبتنی بر تیپ درونگرا و برونگرا است و تقسیم بندی آیزنگ که شخصیت فرد را در دو بعد درونگرایی-برونگرایی واستواری- نااستواری هیجانی تحلیل می‌کند از این دست می باشند.فروم،شخصیت را متشکل از دو عنصر مزاج و منش     می داند و چنین عنوان می‌کند که قضاوت ارزشی در مورد مزاج ها تابعی است از متغیر سلیقه در حالی که منش ها جنبه اخلاقی دارند و چنانچه معتقد به نسبی گرایی باشیم خواهیم دید که تفاوت های منشی نیز مربوط به سلیقه اند و تفکیک میان این دو از اهمیت خاصی برخوردار است. فروم سنج های شخصیتی فوق را که هر یک دارای ویژگی های خاصی هستند مطرح می‌کند: تیپ پذیرا تیپ استثمارکننده،تیپ بازاری، تیپ احتکاری، تیپ مولد، و تیپ ناشیستیک. او معتقد است که شکل های مختلفی از این سنخ ها را ممکن است افراد داشته باشند اما یک تیپ بیشتر عمل می‌کند وآن شکل شخصیتی را می سازد. گوناگونی شکل های شخصیتی معلول عوامل چندی است این عوامل موجب دگرگونی و رشد شخصیت می شوند.

 

آدمی، تکامل و رشد خود را به صورت تغییرات محسوس یا نامحسوس نشان می‌دهد. انسان ها در اثر گذشت زمان و تبدیل موقعیت ها تغییر می کنند. دگرگونی هایی را که در اثر مرور زمان به وقوع می پیوندد به رشد نسبت می دهیم اما تغییراتی که در اثر موقعیت های گوناگون در انسان به وجود می آید نشان دهنده انعطاف پذیری شخصیت می‌باشد و سازگاری نام دارد(قرچه داغی، 1372،ص99)

 

رشد در اثر دگرگونی و شدن حادث می گردد و ما آنگاه می توانیم صحبت از رشد شخصیت نمائیم که به تغییر وانعطاف پذیری آن قائل باشیم. پس ابتدا می پردازیم به مسا له ثبات در برابر انعطاف پذیری.دو دسته اعتقاد هست که یکی ثبات شخصیت را مطرح می‌کند و معتقد است شخصیت فرد از همان کودکی شکل می گیرد مانند نظریات فروید. اما گروه دیگری هستند که انعطاف پذیری را قبول دارند و می گویند شخصیت ثبات ندارد مثل اریکسون که قائل به رشد در طول زندگی است.

 

 

فهرست مطالب:

 

فصل اول

 

۱-۱:مقدمه………………………………………………………………………………………………………………

 

۱-۲: موضوع پژوهش……………………………………………………………………………………………

 

۱-۳: هدف پژوهش……………………………………………………………………………………………….

 

۱-۴:فایده واهمیت پژوهش…………………………………………………………………………………

 

۱-۵: فرضیه های پژوهش……………………………………………………………………………………

 

۱-۶:تعریف عملیاتی متغیرها……………………………………………………………………………….

 

فصل دوم:

 

پیشینه پژوهش………………………………………………………………………………………………………

 

الف:مبانی نظری………………………………………………………………………………………………………

 

ب:تحقیقات انجام شده………………………………………………………………………………………….

 

فصل سوم:

 

۳-۱: مقدمه…………………………………………………………………………………………………………….

 

۳-۲:جامع آماری……………………………………………………………………………………………………

 

۳-۳: نمونه و روش نمونه گیری………………………………………………………………………….

 

۳-۴:ابزار اندازه گیری……………………………………………………………………………………………

 

۳-۵:روش آماری……………………………………………………………………………………………………

 

فصل چهارم:

 

تحلیل داده ها…………………………………………………………………………………………………………

 

فصل پنجم:

 

۵-۱: بحث و نتیجه گیری……………………………………………………………………………………

 

۵-۲:محدودیت های تحقیق……………………………………………………………………………….

 

۵-۳:پیشنهادات تحقیق………………………………………………………………………………………..

 

۵-۴: خلاصه تحقیق……………………………………………………………………………………………..

 

منابع:

 

پیوست:…………………………………………………………………………………………………………………….

 

آزمون شخصیتی چندوجهی مینه سوتا(MMPI)

 


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج و عادی با آزمون MMPI

پرسشنامه شخصیتی آیزنک همراه باتفسیر،پایایی وروایی وکلیدتصحیح

اختصاصی از فی بوو پرسشنامه شخصیتی آیزنک همراه باتفسیر،پایایی وروایی وکلیدتصحیح دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پرسشنامه حاضرفرم80 سوالی آیزنک می باشد که شامل سوالاتی درباره طرز رفتار ، کردار و احساسات می باشد.

یکی از پیامدهای تجدید نظرهای مکرر در مقیاس های آیزنک برای اندازه گیری شخصیت در بین بزرگسالان، طولانی شدن این آزمون هاست.

اولین آزمونی که در این زمینه توسط آیزنک در سال 1953 تهیه شد، پرسشنامه پزشکی مادزلی (MMQ) بود. پس از آن پرسشنامه شخصیت مادزلی .

(MPI) شامل 48 سوال (آیزنک 1959) ، پرسشنامه شخصیتی آیزنک (EPI) شامل 57 سوال (آیزنک و آیزنک 1964) ، پرسشنامه شخصیتی آیزنک (EPQ) شامل 90 سوال (آیزنک و آیزنک 1975) و در نهایت پرسشنامه تجدید نظر شده آیزنک (EPQ-R) شامل 100 سوال (آیزنک ، آیزنک و برن 1985) تهیه شده است.

هر چند طولانی شدن این آزمون ها مقدمه ای برای افزایش ابعاد شخصیتی در نظریه آیزنک است و در اصول روان سنجی طولانی شدن آزمون موجب افزایش پایایی است ولی بخاطر محدودیت های موجود در فرصت های انجام پژوهش و جلوگیری از خستگی بیش از حد آزمودنی ها آیزنک و همکارانش تصمیم به تهیه فرم کوتاهی از آزمون مذکور گرفتند.

در آزمونی دیگرکه باهدف بررسی رابطه صفات شخصیتی درون گرایی و برون گرایی و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان گچساران 88 – 87انجام گرفت میزان پایانی برای دانش آموزان پسر و دختر 84/0 و 80/0 برای مقیاس نورو..........

     نمره گذاری آزمون بسیار ساده است و سوالات به صورت بلی یا خیر پاسخ داده خواهد شد و پاسخنامه دارای سه کلید تصحیح می باشد........

 


دانلود با لینک مستقیم


پرسشنامه شخصیتی آیزنک همراه باتفسیر،پایایی وروایی وکلیدتصحیح

آزمون شخصیتی بندر – گشتالت همراه باکارت هاوراهنمای تفسیرونمره گذاری کامل

اختصاصی از فی بوو آزمون شخصیتی بندر – گشتالت همراه باکارت هاوراهنمای تفسیرونمره گذاری کامل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

هدف: تشخیص ضایعات مغزی، روان نژندی، مشکلات جنسی، حالتهای اضطرابی، هیستری، رفتارهای وسواسی، افسردگی واکنشی، ویژگیهای سایکوپاتیک، الکلیسم و اعتیاد، روان – تنی، روان پریشی، مانیک-دپرسیو.

این آزمون دارای 9 کارت به اشکال گوناگون هندسی به ابعاد 6Î4 اینچ می باشد که توسط خانم لورتابندر  از آزمون و رتهایمر اقتباس شده است. اشکال این آزمون را تعدادی نقطه ،خطوط مستقیم منحنی ها و زوایا تشکیل می دهند. هرفردی اشکال نه گانه را با توجه به تفاوت هایی که در نحوه ادراک آنها وجوددارد به شیوه ای کاملاً شخصی و متمایز ادراک می کنند.

خانم بندر و سایر استفاده کنندگان از این آزمون در اثر مطالعات و تحقیقات تجربی خود، با توجه به اشتباه درترسیم و کپی کردن اشکال ، دامنه مجازی از حدود اشتباه راتعیین کردند که تفاوت ادراک افراد بهنجار در زیر این حد جای دارند و تجاوز از دامنه مجاز ، حالت بیمار گونه ادراکی را مشخص می کند.اشتباه آزمودنی درترسیم اشکال را ناشی از انحراف کنش های عادی ذهن ،عدم ثبات عاطفی ، تحریف در ادراک ، غیرمنطقی بودن بازخوردها ،مشکل درارضاء ،الگوی نابهنجار رفتار و عدم تعادل مکانیزم های دفاعی می دانند.

تاکنون روشها..............

 


دانلود با لینک مستقیم


آزمون شخصیتی بندر – گشتالت همراه باکارت هاوراهنمای تفسیرونمره گذاری کامل

مقاله بررسی تیپ شخصیتی دربازیگران

اختصاصی از فی بوو مقاله بررسی تیپ شخصیتی دربازیگران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله بررسی تیپ شخصیتی دربازیگران


مقاله بررسی تیپ شخصیتی دربازیگران

 

هر کسی شخصیتی دارد و شخصیت شما به مشخص کردن میزان موفقیت ، خشنودی و رضایت خاطر در زندگی شما کمک می کند. ما درباره شخصیت صحبت می کنیم، بدون اغراق باید بگوییم که شخصیت شما یکی از مهمترین نعمت های شماست. شخصیت به شما کمک کرده است تا زندگی خود را شکل دهیدو آینده نیز همین کار را خواهد کرد (شولتر و شولتز 1385، صفحه 4)

 

هر چیزی که تا به حال به دست آورده اید ، هر چیزی که انتظار دارید در شغل خود به دست آورید ، خواه همسر یا والد خوبی بشوید، و حتی وضعیت سلامت کلی شما تحت تاثیر شخصیت شما و شخصیت کسانی که با آنها در تعامل هستید قرار دارند. شخصیت شما گزینه هایی را که در زندگی دارید محدود کرده یا گسترش می دهد. شخصیت به شما اجازه نمی دهد تجربیات خاص را با دیگران در میان بگذارید یا شما را قادر می سازد بیشتر آنها را با دیگران در میان بگذارید.

 

شخصیت، برخی افراد را محدود می کند و دنیای تجربه را به وی دیگران می گشاید. (شولتز و شولتز ، 1385، صفحه 4)

 

یکی از ابعاد اصلی شخصیت درون گرایی و برون گرایی است. برون گرایان افرادی تکانشی هستند، مردم آمیز هستند مشتاق تحریک و هیجان هستند. تمایل به پرخاشگری دارند و آدم چندان با ثباتی نیستند، در مقابل درون گرایان افراد کم حرف و به نحوی گوشه گیر هستند و در خود فرو رفته، به کتاب ها بیشتر علاقه دارند تا آدم ها، تحریک و هیجان را دوست ندارند وبه دور اندیشی تمایل دارند. افراد تو داری هستند و به جز چند دوست صمیمی از دیگران فاصله می گیرند. زندگی با نظم و قاعده را دوست دارند به ندرت پرخاشگری نشان می دهند با ثبات و تا حدی بدبین هستند و برای معیارهای اخلاقی ارزش فراوان قائل هستند (آیزنگ، 1365)

 

بعضی معتقدند که درون گرایی و برون گرایی متکی به عوامل موروثی است اما این عوامل تا آن اندازه نیست که ما نتوانیم شخصیت خود را تغییر دهیم. به علاوه اغلب درون گرایی ها و برون گرایی ها ممکن است محصول تجربه و یادگیری باشد از این رو هر کس می تواندا رفتار خود را عمدا در مسیر درون گرایی و برون گرایی سوق دهد به طور کلی شخصیت درون گرا در رفتار و عمل حل مسائل ، دارای انگیزه و هدف هایی است که با خواسته های درونی خویش متناسب می باشد. فرد درون گرا شیفته دنیای درون است و هر امر ذهنی را که درون او می گذرد به صورت عینی یعنی مانند امری که در دنیای خارج وجود دارد توصیف می کند. اما فرد برون گرا بین خود واعتقادی که دارا می باشد تمایزی قائل نیست و هر انتقاد یا حمله ای به اعتقاد او به منزله حمله به خود است در حالی که درون گرا ممکن است به سختی از یک عقیده دفاع کند اما می داند که از یک عقیده دفاع می کند نه از شخص خود (فرخی، 1376)

 

در بررسی عمیق تر بعد برون گرایی- درون گرایی تفاوت باز دارندگی و تحریک مغز افراد درون گرا و برون گرا از اهمیت به سزایی برخوردار است. دربرون گراها، نیرویی بازدارندگی و در درون گراها نیروی تحریکی مغز بیشتر است. به همین دلیل افراد برون گراکه نیروی بازداری شدیدی دارند نسبت به درون گراها دیرتر شرطی می شوند و خاموشی پاسخ هم در آنها سریعت است. به همین دلیل می توان انتظار داشت به شرط آن که رویداد آسیب زا و دردزای زندگی برای همه یکسان باشد کسانی که راحت تر شرطی می شوند (درون گراها) همان افرادی می باشند که بیش از دیگران به اختلالات روان رنجوری دچار می شوند (آیزنگ 1365)

 

تئاتر اجرای آگاهانه ی یک متن یا یک مایه ی از پیش تعیین شده است که هدف های متعددی را دنبال می کند، تئاتر آموزش می دهد، ارشاد می کند، سرگرم می کند، و نیز در راه کشف جهان و انسان و «الهام بخشیدن» به تماشاگران گام بر می دارد. تئاتر همواره با انسان بوده است، و فرهنگ های مختلف با آن رفتاری گوناگون داشته اند، گاه به داشتن تئاتر مباهات می نمودند، و گاه هم چون عامل فساد جامعه تکفیر و طردش می کردند. بر این برخوردهای متفاوت و تناقض آمیز دو علت عمده را می توان بر شمرد: نخست تنوع و پیچیدگی تئاتر که قادر است از پیش پا افتاده ترین حرکات نمایشی و تفریحی تا متعالی ترین جنبه های معرفت بشر را به نمایش بگذارد و دیگر دامنه ی نفوذ و اقتدار فرهنگی آن. در تمدن های بزرگ گذشته تئاتر هم چون یک نهاد با نفوذ فرهنگی و عقیدتی عمل می کرد و مثل آیین در پی کشف و افشای رازهای نهفته بود. علت سومی را می توان بر این دو افزود ، و آن فرایافت جامعه است. ارسطو انسان را جانور مقلد توصیف می کند، از این رو اجرای نمایش را از غرایز طبیعی او می شمارد؛ در قرن وسطی تئاتر سراسر در خدمت آموزش های اخلاقی و تجسم بخشیدن به داستانهای انجیل قرار می گیرد؛ پس از رنسانس اروپا انسان همچون موجودی زمینی اما لایق رسیدن به کمال تعریف می شود. پس انسانگرایی و واقعگرایی بر ضوابط فلسفی، و به تبع آن بر تئاتر زمان حکم می گردد، و شخصیت های اساطیری در درام ها جای خود را به انسان های واقعی می سپارند. هنگامی که کپرنیک اعلاغم می کند زمین (و به تبع آن انسان) مرکز عالم نیست، تئاتر آرمانگرا و بزرگ نمایی پدید می آید تا اشتیاق رسیدن به جاودانگی را پاسخ گوید: عقل گرایی عصر ولتر و دیده رو و اصحاب دایره المعارف ، احساس گرایی سده هجدهم، طبیعت گرایی عصر علمو انقلاب های سیاسی و اجتماعی، همه تئاترهای مناسب با فرایافت دوران خود را به وجود می آورند. (اسکارگ، براکت، ترجمه آزادی ور، 1375)

 

تئاتر به خاطر طبیعت، نقاد و افشاگرانه حاکمان مستبد را خوش نمی آمد. از طرفی پادشاه ایرانی خودچندان گرفتار تاخت و تاز و حفظ بقای خود بودند، که حتی مجال پرداختن به یک نمایش رسمی و دولتی را نمی داشتند. هنر همواره در جوامعی رشد می کند که دارای ثباتی دراز مدت باشند زیرا هنر نیز هم چون نتیجه کار گروهی، وانتقال تجربه ها و دستاوردها از گروهی به گروه دیگر است. حکومت های ایرانی همواره پس از رسیدن به قدرت همه دستاوردهای پیش از خود را از میان برداشتند و سازمان دیگری را پی ریزی می کردند. در چنین شرایطی سنت های جدی نمایشی تنها به صورت نمایش های آیینی و بومی که ریشه در اعماق فرهنگ جامعه به جای می ماند، و هرگونه نوآوری با مقاومتی جدی روبرو می شود. بنابراین نمایشگران آزاد و حرفه ای ، اگر وجود داشته باشند، برای جلب تماشاگر ناچار به دلقکی (طلحگی) و مسخرگی روی می آورند، در نتیجه مهر بی ارزشی می خورند. چون بی ارزشند از حلقه فرهیختگان جامعه دور می افتند، و چون مطرود و مکروهند عوامانه و گمنام می مانند. نمایش هنگامی در میان توده های مردم رواج می یابد خواسته ها و آمال آنها را منعکس کند، و چون اجازه این کار را ندارند توده مردم نیز گرایشی بدان نشان نمی دهد و حمایت خود را از آن سلب می کند. گزارشگران و مورخان نیز در آثار خود اعتنایی به نقل آن نمی کنند. به دلایلی از این است آثار نمایشی گذشته ما عموما سینه به سینه، و به عنوان نمایش هایی عامیانه به دوران ما رسیده است. (اسکارگ، براکت، ترجمه آزادی ور، 1375)

 

 

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 111صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله بررسی تیپ شخصیتی دربازیگران