فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله آیا بین تیپ های شخصیتی درون گرا برون گرا و فرسودگی شغلی ارتباطی وجود دارد

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله آیا بین تیپ های شخصیتی درون گرا برون گرا و فرسودگی شغلی ارتباطی وجود دارد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 مقدمه
بی تردید اصطلاح شخصیت یکی از بحث انگیزترین و در عین حال جذاب ترین مفاهیمی است که در علم روانشناسی وجود دارد پیچیدگی تنوع و گستره مشمول این اصطلاح به اندازه ای است که دستیابی به یک تعریف فراگیر پایدار و مورد قبول از آن را تنها دشوار بلکه غیرممکن ساخته است به گونه ای که می توان گفت به شمار افرادی که سعی در شناخت و تعیین آن و در نتیجه ساخت یک قطر شخصیت داشته اند تعاریف و تفاسیر گوناگون وجود دارد کلمه شخصیت در انگلیسی از واژه لاتین پرسونا اقتباس شده است و در اصل اشاره به نقاب هایی دارد که توسط هنر پیشگان تئاتر و نمایش های یونان باغستاین به صورت زده می شد و در عین حال در بردارنده نقش آن نیز بوده است (هجل و زیگلو، 1979)
آگاهی از تفاوت های فردی و شخصیتی می تواند ما را در حل بسیاری از دشواریها یاری دهد و وقتی قبول کردیم که انسان ها در تواناییهای ذاتی و اکتسابی تفاوت دارند در پی این نخواهیم بود که از همه رفتارهای مشابه و یکسانی را انتظار دادشته باشیم ولی بسیاری از صفات در یک راستا قرار نمی گیرند نو این موضوع به ما امکان می دهد که بتوانیم افرادی که ترکیبات مشابهی از صفات را دارند در یک گروه طبقه بندی کنیم (بهرامی و همکان 1380)
قسمت عمده ای از زندگی روزانه هر شخص صرف اشتغال به کار می باشد فعالیت کاری از نظر سلامت روانی شخص فعالیتی مهم به حساب می آید کار وسیله ای است که برای فرد استقلال می آورد و رشد سرعت نفس او را مساعد می کند
عامل متعددی همواره به عنوان منابع فشار روانی (استرس) در محیط کار وجود دارد از قبیل عامل های فیزیکی چون سروصدا ، ازدحام، نور و حدت نامناسب عامل های انسانی ....
در مقابل این استرس ها اگر شخص قادر به مقابله موثر با آنها نباشد دستخوش عوارض متعد و جسمی و روانی و رفتاری می شود و طولانی شدن فشارهای روانی ممکن است موجب کاهش رضایت مندی از شغل منجر به فرسودگی شغلی می شود که پیامد آن کسالت ، بی تفاوتی و کاهش اثر بخشی ، خستگی ناکامی و حتی دل زدگی در مشخص می شود
فرسودگی شغلی نه تنها با بهداشت روانی یک شخص بلکه با میزان بهره وری او نیز رابطه دارد لذا آشنا شدن با روش های مقابله موثر با فشارهای روانی و غلبه به فرسودگی شغلی می تواند به ارتقاء بهداشت روانی افزایش اثر بخش و بهره وری نیروی انسانی کمک کند

هدف پژوهش
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی و تعیین برونگرایی- درونگرایی کارکنان و میزان فرسودگی شغلی آنها در نهایت بررسی رابطه تعیین تیپ شخصیتی کارشناسان و میزان فرسودگی شغلی آنها می باشد
بیان مسئله
براساس نظر مازلاک فرسودگی شغلی سندرمی است که در پاسخ به فشار روانی مزمن به وجود می آید و شامل سه جزء خستگی یا تحلیل عاطفی از خود بیگانگی یا مسخ شخصیت فقدان موقعیت فردی یا پیشرفت شخص است و بیشتر در میانن انواع مشاغل مددرسان و یاری دهنده نظیر مشاوران، معملمان ، مددکاران اجتماعی، پزشکان ، پلیس، پرستاران و مواردی از قبیل این مشاغل بیشتر مشاهده می شود و این امر احتمالا معلول نوع وظایف و مسئولیت های این گونه مشاغل می باشد
بنابه تاکید دکترا مانی فرسودگی شغلی برای توصیف سندرمی بکار می رود که عمدتا افرادی را مبتلا می سازد که در مراکز اجتماعی بهداشتی شاغل می باشند هر شغل با استرس همراه است اما برخی مشاغل استرس های زیادی دارند و این امر معلول آن کار نوع وظایف و مسئولیت های اینگونه شغل ها می باشد
فرسودگی شغلی یکی از استرس های مختلف است که تجربه می شود و به صورت علائم جسمانی (سردرد، زخم معده) و علائم روانی (افسردگی و خشم) و به صورت علائم رفتاری (افت کاری ، غیبت) ظاهر می شوند این امر در نهایت سازگاری کارکنان رادر جنبه های مختلفی به مخاطره می اندازد
در این راستا تحقیق حاضر به دنبال ارتباط بین فرسودگی شغلی و شخصیت کارکنان است
اهمیت موضوع پژوهش
آگاهی از فردی و شخصیتی باعث می شود که از همه کارکنان یک سازمان رفتارهای یکسانی را انتظار نداشته باشیم و قبول این نکته که بعضی خصوصیات شخصیتی را می توان در یک طبقه خاص قرار داد و بعضی دیگر را در طبقه اول دیگر به ما کمک می کند تا کارکنان را در طبقات شخصیتی مشخصی قرار دهیم با پی بردن به طبقه تشخیص که هر یک از کارکنان به آن تعلق دارند می توانیم که رفتار آنها را در یکسری موقعیت های مشخص به طرز نسبی پیش بین کنیم و از آنها انتظارات بخصوصی داشته باشیم از جمله با بررسی تیپ شخصیتی کارکنان و تعیین میزان فرسودگی آنها می توان رابطه بین این دو متغیر را مشخص نمود
پرسش پژوهش
آیا بین تیپ درونگرایی و برون گرایی افراد میزان فرسودگی شغلی آنها رابطه وجود دارد؟

فرضیه پژوهش
بین شخصیت درونگرایی-برون گرایی افراد و میزان فرسودگی شغلی آنها رابطه وجود دارد
تعریف مفاهیم
تعریف مفهومی:
تیپ شخصیت: شخصیت الگوهای معینی از رفتار و شیوه های تفکری است که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین می کند (اتکینسن و هیلگارد، 1371)
تیپ شخصیتی: یعنی این که هر فرد دارای خلق وخوی منحصر به فرد است یکی با مردم می جوشد دیگری علاقه چندانی به معاشرت با مردم ندارد این خود نشان دهنده آن است که یک فرد دارای چه نوع تیپ شخصیتی است
برون گرایی:
درون گرایی:
تعریف عملیاتی
تیپ شخصیتی درونگرا- برون گرا
منظور از این تیپ شخصیتی چیزی است که در آزمون درونگرا- برون گرا آن را می سنجد

تعریف مفهومی
الف- فرسودگی شغلی: فرسودگی شغلی به عنوان فقدان انرژی نشاط تعریف می شود و شخص دچار فرسودگی شغلی احساس کسالت انگیزی را نسبت به انجام رفتار شغلی نشان می دهد
تعریف عملیاتی
ب- بحرانی که آزمون ها از روی پرسشنامه فرسودگی شغلی مازلاک به دست می آورند پرسشنامه فرسودگی شغلی مازالاک شامل 22 سوال و برگ مشخصات پاسخگویی می باشد
سوالات این پرسشنامه سه بعد و عاطفی،‌ مسخص شخصیت و فقدان موفقیت فردی آزمودنی ها را اندازه گیری می کند

فصل دوم

فرسودگی شغلی:
آیا تاکنون برای شما وضعیتی پیش آمده است که به دلیل کار زیاد و طولانی مدت احساس خستگی شدید بی رمقی یا فرسودگی کنید؟ اگر پاسخ شما به این سوال مثبت است درباره آثار علل و راه های پیشگیری این وضعیت مشکل ساز و در مورد خاصی مرگبار چه می دانید؟ آیا توجه شما به این نکته جلب شده است که احتمال دارد دلیل بیماری، بی علاقه گی یا بی حوصله بودن بعضی از همکاران یا افراد تحت نظارت شما مربوط به کار زیاد و بی وقفه آنان باشد؟
نشانه های مرضی فرسودگی شغلی
1. فرسودگی جسمی: قدرت کارکردن کم، سردردهای مکرر، تهوع، اختلال در خوابیدن، از دست دادن اشتها
2. فرسودگی هیجانی: افسردگی، احساس درماندگی و احساس به دام افتادن در کار و شغل
3. افسردگی نگرشی: بدگمانی و سوئ ظن نسبت به دیگران و همچنین نگرش منفی و حقیر کردن خود یا سایرین
4. احساس پیشرفت شخص کم دارند و فرض می کنند در آینده نیز پیشرفتی نخواهد داشت

نشانه های فرسودگی شغلی
1. شاخص های هیجانی: بی علاقه شدن نسبت به شغل خود، افسردگی، احساس درماندگی و ناتوانی‌، احساس مورد تایید و تشویق قرار نگرفتن ، احساس جدایی از دیگران و بیگانگی، احساس بی تفاوتی‌، ملامت و بیزاری
2. شاخص های نگرشی: بدبینی، بی اعتمادی نسبت به مدیریت سازمان و محل کار خود گله مندی و بدگمانی
3. شاخص های رفتار: تخریب پذیر و پرخاشگر بودن، کناره جویی از دیگران ، کاهش توانایی برای انجام دادن وظایف شغلی ، محدود شدن فعالیت های اجتماعی و افزایش مشکلات با مسئولان، روسا و همکاران و خانواده
4. شاخص های روان شنی: احساس خستگی‌،ابتلا به دردهای عضلانی، سردرد ، اختلال در خوابیدن و اختلال گوارشی و سرماخوردگی های مکرر
5. شاخص سازمانی: کاهش رسیدگی به خواسته های ارباب رجوعف تنزل ابعاد اخلاقی و معنوی،‌افزایش تعداد موارد خلافکاری ، غیبت از کار، ترک شغل و سوانح و حوادث کار
علل فرسودگی شغلی
1. ناآشنا بودن افراد با هدف یا اهداف سازمانن یا قابل درک نبودن این اهداف برای آنان
2. سیاست های مدیریت سازمان
3. شیوه های مدیریت
4. غیرقابل انعطاف بودن بعضی از قوانین و مقررات
5. ناسالم بودن شبکه های ارتباطی در سازمان
6. عدم مداخله مدیریت سازمان در امور رفاهی، درمانی و تفریحی کارکنان
7. عدم بهره گیری از استعداد بالقوه افراد در انجام دادن وظایف شغلی
8. مبهم بودن نقش فرد در سازمان
9. عدم رضایت شغلی
10. فقدان امکانات برای رشد و ترقی
11. حجم زیاد کار در زمان محدود
12. واگذار کردن مسئولیت های بیش از ظرفیت به افراد
فرسودگی شغلی، نشانه ها و عوارض
فرسودگی شغلی به عنوان فقدان انرژی و نشاط تعریف میشود و شخص دچار فرسودگی شغلی احساس کسالت انگیزی را نسبت به انجام رفتار شغلی نشان می دهد فرسودگی شغلی حالتی است که در یک فرد شاغل به وجود می آید و پیامدی از فشار شغلی دایم و مکرر است بدین ترتیب که شخص در محیط کارش به علت عوامل درونی و بیرونی احساس فشار می کند و این فشار دایمی و مکرر بوده و در نهایت به احساس فرسودگی تبدیل می گردئ در این وضعیت احساس کاهش انرژی رخ می دهد
در سال های اخیر روان شناسان نسبت به مطالعه و تحقیق در باب پدیده ای به نام فرسودگی شغلی علاقه نشان داده و پژوهش متعددی را در این زمینه انجام داده اند در واقع فرسودگی شغلی آن نوع از فرسودگی روانی است که با فشارهای روانی یا استرس های مربوط به شغل و محیط کار توام گشته است به عبارت دیگر فرسودگی شغلی پاسخی تاخیری به عوامل استرس زای مزمن هیجانی بین فردی در حیطه مشاغل است
براساس نظر مازلاک فرسودگی شغلی سندرمی است که در پاسخ به فشار روانی مزمن به وجود می آید و شامل سه جزء خستگی یا تحلیل عاطفی؛ از خود بیگانگی یا مسخ شخصیت، فقدان موفقیت فردی یا پیشرفت شخص است و بیشتر درمیان انواع مشاغل مددرسان و یاری دهنده نظیر مشاوران ، معلمان ، مددکاران اجتماعی،‌ پزشکان، پلیس ، پرستاران و مواردی از قبیل این مشاغل بیشتر مشاهده می شود و این امر احتمالا معلول نوع وظایف و مسوولیت های اینگونه مشاغل می باشد
فرسودگی شغلی یا فشار گمگشتگی نقش و ضعف عملکرد شغلی همراه است و علت آن در دو جنبه فردی و سازمانی مطرح می شود اغلب مطالعاتی طولی که اخیرا درباره فرسودگی شغلی انجام شده اند از تحلیل های بسیار پیچیده ای برای تشخیص اینکه چگونه تغییرات عوامل فشارزای محیط کار می تواند تغییرات در فرسودگی شغلی را پیش بینی کنند استفاده نموده اند یک نظر عمومی این است که بهترین و آرمانگراترین افراد دچار فرسودگی شغلی می شوند یعنی افراد دچار فرسودگی شغلی می شوند یعنی افراد دچار فرسودگی شغلی افرادی هستند که برای رسیدن به آرمان ها و معیارهای کاری خود بیش ازحد تلاش می نمایند اما وقتی می بینند فداکاری ها و تلاش هایشان برای رسیدن به اهدافشان کافی نبوده است دچار فرسودگی و حتی دچار بدبینی می شوند نظر دیگر این است که فرسودگی شغلی نتیجه نهایی در معرض فشارهای شغلی مزمن و طولانی مدت قرارگرفتن است در نتیجه فرسودگی شغلی می بایست بیشتر در بین افرادی اتفاق بیافتد که مدت بیشتری در یک شغل اشتغال داشته اند تا افرادی که به تازگی شغلی را انتخاب نموده اند برخی محققان در پی یافتن رابطه بین ویژگی های شخصیتی یانشانگان فرسودگی شغلی بوده اند مطالعات این گروه نشان داده است افرادی که از لحاظ عاطفی دچار فرسودگی شغلی می شوند اغلب کمال گرا و بطور افراطی درگیر کار و شغلشان هستند و از طرفی اهداف غیر واقع بینانه برای خود ترسیم می کنند
همچنین این محققان براین عقیده اند که صفات و ابعاد شخصیتی می توانند توجیه کننده فرسودگی باشند مثلا مازلاک معتقد است فرسودگی شغلی با بعد شخصیتی روان نژدی و نیمرخ روانی خستگی ناشی از کار مرتبط است
برخی محققاتن بر این تصورند که توقعات بالا در محیط شغلی موجبات بروز فشارهای شغلی را فراهم می آورند و در نهایت فرسودگی شغلی را در دراز مدت ایجاد می کنند در مقابل برخی دیگر از محققین اعقتاد دارند که عوامل بیرونی از قبیل درآمد پایین می تواند زمینه را برای فرسودگی شغلی فراهم می سازد مثلا گیلمور و دانسون معتقدند کمبود درآمد باعث می شود که افراد سطوح بالاتری از فرسودگی شغلی را تجربه نمایند و احتمال خطر بروز فرسودگی شغلی در میان آنان افزایش یابد آن ها همچنین بر این عقیده اند که یکی از علت های اصلی رواج بیشتر فرسودگی شغلی در بین معلمین، سطح پایین تر حقوق معلیمن در مقایسه با سایر گروه های شغلی می باشد عده ای دیگر نیز فرسودگی شغلی را اساسا ناشی از فشار شغلی می دانند و معتقدند پیامد فوری و بدون واسطه فشار روانی در محیط کار پدیده فرسودگی شغلی مطرح می کنند و اصطلاحاتی از قبیل گمگشتگی نقش کار بیش از حد و کار کمتر از حد را در نظر می گیرند اما هنوز این بحث مطرح است که آیا فرسودگی شغلی نتیجه حجم کار زیاد است (یعنی خواست های فراوان در منابع محدود) یا نتیجه حجم کار ناچیز است؟یعنی یکنواختی و بی تنوعی (مثلا نشان داده است که فشار کار می تواند یکی از عوامل نامناسب روانی می شود بدین معنا که اثرات منفی عواملی از قبیل اضطراب، افسردگی و کاهش عزت نفس را تشدید می نماید و به طور غیر مستقیم بر بهداشت روانی تاثیر می گذارد
عوامل زمینه ساز و مرتبط به فرسودگی شغلی
فرسودگی شغلی یک تجربه فردی و درعین حال خاص زمینه های کاری است بنابراین تحقیقات انجام شده در طول 25 سال گذشته تمرکز خود را معطوف دو عامل مرتبط با فرسودگی شغلی نموده اند یعنی عوامل موقعیتی و ویژگی های فرید که هر دو عامل ارتباط تنگاتنگی با پدیده فرسودگی شغلی دارند درمقاله خودبا عنوان تجویزی برای فرسودگی شغلی در بیان عوامل مرتبط با فرسودگی شغلی تاکید بیشتری بر عوامل سازمانی دارد و عوامل زیر را معرفی می نماید:
تعارض نقش: شخصی که مسوولیت های متعارضی دارد این احساس را خواهد داشت که به چند جهت کشیده می شود چنین شخصی مجبور خواهد بود چندین کار را همزمان به انجام برساند و در نتیجه به خستگی از کار و نهایتا فرسودگی شغلی مبتلا خواهد شد

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  82  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آیا بین تیپ های شخصیتی درون گرا برون گرا و فرسودگی شغلی ارتباطی وجود دارد

پایان نامه ی بررسی رابطه بین پذیرش اجتماعی و ویژگی های شخصیتی در بین دانشجویان رشته برق و مکانیک دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر.

اختصاصی از فی بوو پایان نامه ی بررسی رابطه بین پذیرش اجتماعی و ویژگی های شخصیتی در بین دانشجویان رشته برق و مکانیک دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه ی بررسی رابطه بین پذیرش اجتماعی و ویژگی های شخصیتی در بین دانشجویان رشته برق و مکانیک دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر. doc


پایان نامه ی بررسی رابطه بین پذیرش اجتماعی و ویژگی های شخصیتی در بین دانشجویان رشته برق و مکانیک دانشگاه آزاد اسلامی. doc

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 118 صفحه

 

جهت دریافت درجه ی کارشناسی در رشته ی روان شناسی

 

چکیده :

هدف از تحقیق حاضر برسی پذیرش اجتماعی ویژگیهای شخصیتی در بین دانشجویان رشته های برق ومکانیک دانشگاه آزاداسلامی واحد ابهر که فرضیه های عنوان شده عبارتند از اینکه بین ویژگیهای شخصیتی وپذیرش اجتماعی رابطه معنی داری وجود دارد وفرضیه های جزئی اینکه بین افسردگی هیپوکندریا ،هیستری ،پارانویا ،انحرافات اجتماعی ،وپذیرش اجتماعی رابطه وجود دارد که جامعه مورد مطالعه عبارتند از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر در دو گروه مکانیک وبرق که حجم نمونه بدست آمده 100نفر است که آزمون ویژگیهای شخصیتی وپذیرش اجتماعی بر روی آن اجرا گردیده که جهت آزمون فرضیه تحقیق از روش آماری ضریب همبستگی پیرسن استفاده گردیده که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین ویژگیهای شخصیتی وپذیرش اجتماعی رابطه معنی داری وجود دارد وسطح معنی داری آن برابر 5%است .

 

مقدمه:

مرگ سرنوشت محتوم هر فرد انسانی است واز آنجا که جانشینی اعضای جامعه باید تضمین شوداین نیاز تا حدودی به وسیله تولید مثل طبیعی که میراث ژنتیکی جامعه را تداوم می بخشد ،بر آورده می شود .

اما اگر جامعه ای خواهان بقای خود باشد ،باید میراث فرهنگی آن جامعه تداوم یابد ،این امری است که تنها در فر آیند جامعه پذیری یا اجتماعی شدن امکان پذیر می گردد . پذیرش اجتماعی فر آیندی استکه به انسان ،شیوه های زندگی کردن در جامعه را می آموزد ،وبه او شخصیت می دهد وتوانائیهایش را در جهت ایفای وظایف فردی می آموزد وبه او شخصیت می دهد وبه عنوان عضو جامعه تو سعه می بخشد .«کوئن 1371»

فرد در خلال اجتماعی شدن هویت یا من اجتماعی خود را می یابد وشناخت لازم برای ایفای نقشهای اجتماعی را یاد می گیرد ،این روند بسیار گسترده وپیچیده که در طول زندگی فرد تداوم می یابد شامل آموزش زبان ،باورها ونگرشها وارزشهای جامعه می باشد وبا فراگیری رفتارهای متناسب با هنجارهای پذیرفته شده جامعه منجر می گردد. بنیادی ترین بخش جامعه پذیری در دوران کودکی رخ می دهد ،اما این روند در سراسر عمر آدمی ادامه می یابد هیچ بحثی از پذیرش اجتماعی نیست که اهمییت سرشت وپرورش را در رشد جسمانی ،عقلانی ،اجتماعی وشخصیتی نادیده گرفته باشد .

سرشت آدمی اصطلاحی است که برای ساخت ژنتیکی انسان یا وراثت بیولوژیکی او به کار می رود وپرورش به محیط وتجربه های متقابلی که هر فرد در زندگی خود به دست می آورداشاره می کند وهر کس شخصیتی دارد وشخصیت شما به مشخص کردن میزان موفقیت ،خشنودی،در رضایت خاطر در زندگی شما کمک می کند که تمام اینهاباعث قبول ویا پذیرش اجتماعی در فرد می شود واینکه سعی در جمع بندی کردن مجموعه ای از ویژگی های شخصیت یک نفر با استفاده از واژه های مبهمی چون عالی ووحشتناک کار آسانی است و شخصیت به قدری پیچیده است کهن می توان آن را به سادگی توصیف کرد زیرا انسانها در موقعیت های مختلف ودر ارتباط با افراد متفاوت ،بسیار پیچیده وتغییر پذیر هستند وبرای اینکه شخصیت رادرست توصیف وتعریف کنند دقیق تر درمورد شخصیت وارزیابی آن در اجتماع بحث می کنند.

رشد مغز انسان برای این نکته تاکید دارد که ویژگی های ژنتیکی از محیط جدا شدنی نیست وبه وسیله ساخت ژینتکی ،ما انسانها در می یابیم که کورتکسی مغز «قسمت تفکر وادراک مغز اعمالی مانند خاطر آوردن ،فهمیدن یا ادراک کردن را در خود جای می دهد که تمام اینها باعث تقلید وتکراری می شود وتمام این موارد در نوع اجتماعی شدن وقبول جامعه در تاثیر بسزایی دارد».«هدایت ستوده ص50 سال 1385»

 

 اهمیت ضرورت تحقیق :

جامعه پذیری در دوران کودکی به پایان نمی پذیرد ولی به هر حال در سراسرزندگی آدمی ادامه یابد .بزر گسالان هم دوباره درباره اجتماعی (باز پذیرش اجتماعی )میشوند وهنجارها،ارزشهای وانتظارات جدیدرامی آموزد در هرگروه یاسازمان جدیدی که عضومی شویم ویا هر رابطه دوستی برقرارمی کنیم یا در هر تجربه ای که در زندگی به دست می آوریم ،ناچاریم که هدایت های جدیدی راسلب کنیم وبرای هنجارهای وارزشهای جدیدی اجتماعی می شویم برای برخی شغلهای خاص اجتماعی شدن دوباره به ما کمک می کند که انتظارات قبلی خود را کنار گذارده و برداشت واقع بینانه تر ی رااز این شغلها به دست می آوردیم وپذیرش اجتماعی گاهی اوقات شخصیت فرد را تحت تأثیر قرار میدهد وگاهی ایجاد یک ویژگی های منفی در شخصیت آدمی یاعث ازبین رفتن پذیرش اجتماعی فرد به طور مثبت است وامید است که با انجام این تحقیقات بتوانیم پذیرش اجتماعی رادر بین اقشارمختلف جا بیندازیم وسعی کنیم با شخصیت افراد هماهنگی داشته باشیم که این برعهده نهادهای خانواده ونهادهای جامعه

است که به دانشجویان این اجازه را بدهند که برای تکمیل شخصیت خود در جامعه به تجربه هایی دست پیدا کنند.

 

فهرست مطالب:

چکیده

فصل اول

(کلیات تحقیق)

مقدمه

اهمیت ضرورت تحقیق

اهداف تحقیق

بیان مسئله

فرضیه های تحقیق

متغیرهای تحقیق

پذیرش اجتماعی

ویژگیهای شخصیتی

فصل دوم

(پیشینه و ادبیات تحقیق)

منابع فصل دوم

دو نقش اساسی جامعه پذیری

جامعه پذیری انتظاری

عوامل یا کارگزاران جامعه پذیری

ساز و کارهای جامعه پذیری

طبقه اجتماعی

نظریه های جامعه پذیری

نظریه های جامعه شناختی جامعه پذیری

مید رشد خود را سه مرحله نشان می دهد

نظریه های روان شناختی جامعه پذیری

تضاد میان سه بخش شخصیت

فرهنگ و شخصیت

تعریف فرهنگ

عناصر اصلی فرهنگ

ویژگیهای فرهنگ

مفهوم شخصیت

تأثیر فرهنگ در شخصیت

شخصیت اساسی یا پایه

فرهنگ و بیماری

بررسی هشیاری

بررسی رفتار

بررسی ناهوشیار

بررسی علمی شخصیت

تعریفهای شخصیت

ویژگیهای منحصر به فرد

ذهنیت در نظریه های شخصیت

سؤالهایی درباره ماهیت انسان

فصل سوم

(روش تحقیق)

جامعه مورد مطالعه

حجم نمونه،روش نمونه گیری

ابزار اندازه گیری در تحقیق

آزمون ویژگیهای شخصیتی مینه سوتا

روش تحقیق

روش آماری مربوط به فرضیه ها

فصل چهارم

(یافته ها و تجزیه و تحلیل داده ها)

مقدمه فصل چهارم

فصل پنجم

(بحث و نتیجه گیری)

نتیجه گیری

پیشنهادات

محدودیت ها

منابع و مآخذ

 

منابع و مأخذ:

آزاد –حسین ،آسیب روانی (1)-انتشارات رشد –تهران- 1383

آزاد –حسین ،آسیب روانی (2)-انتشارات رشد –تهران- 1384

آرمانی-سعید  ،روان شناسی فردی -انتشارات نور –تهران- 1383

بهروزی –محمد  ،روان شناسی شخصیت -انتشارات راهیان–تهران- 1385

ستوده –هدایت الله  ،جامعه شناسی -انتشارات نی–تهران- 1385

سعیدی –صنوبر  ،جامعه وپذیرش -انتشارات بهار –تهران- 1384

کریمی -یوسف ،روان شناسی شخصیت-انتشارات راهبر  –تهران- 1384

کاوندی –سعیده  ،جامعه شناسی-انتشارات فرهنگ –تهران- 1385

دلاور -علی ،روش تحقیق در علوم تربیتی -انتشارات رشد –تهران- 1385

دلاور -علی ،امار استنباطی -انتشارات رشد –تهران- 1384

معینی –احمد  ،روان شناسی اجتماعی –انتشارات باران –تهران- 1382

منصور –محمود  ،روان شناسی شخصیت  -انتشارات سمت  –تهران- 1384


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه ی بررسی رابطه بین پذیرش اجتماعی و ویژگی های شخصیتی در بین دانشجویان رشته برق و مکانیک دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر. doc

پایان نامه ی آیا بین تیپ های شخصیتی (درون گرا- برون گرا) و فرسودگی شغلی ارتباطی وجود دارد یا خیر. doc

اختصاصی از فی بوو پایان نامه ی آیا بین تیپ های شخصیتی (درون گرا- برون گرا) و فرسودگی شغلی ارتباطی وجود دارد یا خیر. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه ی آیا بین تیپ های شخصیتی (درون گرا- برون گرا) و فرسودگی شغلی ارتباطی وجود دارد یا خیر. doc


پایان نامه ی آیا بین تیپ های شخصیتی (درون گرا- برون گرا) و فرسودگی شغلی ارتباطی وجود دارد یا خیر. doc

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 82 صفحه

 

جهت دریافت درجه ی کارشناسی در رشته ی روان شناسی

 

مقدمه:

بی تردید اصطلاح شخصیت یکی از بحث انگیزترین و در عین حال جذاب ترین مفاهیمی است که در علم روانشناسی وجود دارد پیچیدگی تنوع و گستره مشمول این اصطلاح به اندازه ای است که دستیابی به یک تعریف فراگیر پایدار و مورد قبول از آن را تنها دشوار بلکه غیرممکن ساخته است به گونه ای که می توان گفت به شمار افرادی که سعی در شناخت و تعیین آن و در نتیجه ساخت یک قطر شخصیت داشته اند تعاریف و تفاسیر گوناگون وجود دارد کلمه شخصیت در انگلیسی از واژه لاتین پرسونا اقتباس شده است و در اصل اشاره به نقاب هایی دارد که توسط هنر پیشگان تئاتر و نمایش های یونان باغستاین به صورت زده می شد و در عین حال در بردارنده نقش آن نیز بوده است (هجل و زیگلو، 1979)

آگاهی از تفاوت های فردی و شخصیتی می تواند ما را در حل بسیاری از دشواریها یاری دهد و وقتی قبول کردیم که انسان ها در تواناییهای ذاتی و اکتسابی تفاوت دارند در پی این نخواهیم بود که از همه رفتارهای مشابه و یکسانی را انتظار دادشته باشیم ولی بسیاری از صفات در یک راستا قرار نمی گیرند نو این موضوع به ما امکان می دهد که بتوانیم افرادی که ترکیبات مشابهی از صفات را دارند در یک گروه طبقه بندی کنیم (بهرامی و همکان 1380)

قسمت عمده ای از زندگی روزانه هر شخص صرف اشتغال به کار می باشد فعالیت کاری از نظر سلامت روانی شخص فعالیتی مهم به حساب می آید کار وسیله ای است که برای فرد استقلال می آورد و رشد سرعت نفس او را مساعد می کند

عامل متعددی همواره به عنوان منابع فشار روانی (استرس) در محیط کار وجود دارد از قبیل عامل های فیزیکی چون سروصدا ، ازدحام، نور و حدت نامناسب عامل های انسانی ....

در مقابل این استرس ها اگر شخص قادر به مقابله موثر با آنها نباشد دستخوش عوارض متعد و جسمی و روانی و رفتاری می شود و طولانی شدن فشارهای روانی ممکن است موجب کاهش رضایت مندی از شغل منجر به فرسودگی شغلی می شود که پیامد آن کسالت ، بی تفاوتی و کاهش اثر بخشی ، خستگی ناکامی و حتی دل زدگی در مشخص می شود

فرسودگی شغلی نه تنها با بهداشت روانی یک شخص بلکه با میزان بهره وری او نیز رابطه دارد لذا آشنا شدن با روش های مقابله موثر با فشارهای روانی و غلبه به فرسودگی شغلی می تواند به ارتقاء بهداشت روانی افزایش اثر بخش و بهره وری نیروی انسانی کمک کند

 

هدف پژوهش:

هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی و تعیین برونگرایی- درونگرایی کارکنان و میزان فرسودگی شغلی آنها در نهایت بررسی رابطه تعیین تیپ شخصیتی کارشناسان و میزان فرسودگی شغلی آنها می باشد

 

بیان مسئله:

براساس نظر مازلاک فرسودگی شغلی سندرمی است که در پاسخ به فشار روانی مزمن به وجود می آید و شامل سه جزء خستگی یا تحلیل عاطفی از خود بیگانگی یا مسخ شخصیت فقدان موقعیت فردی یا پیشرفت شخص است و بیشتر در میانن انواع مشاغل مددرسان و یاری دهنده نظیر مشاوران، معملمان ، مددکاران اجتماعی، پزشکان ، پلیس، پرستاران و مواردی از قبیل این مشاغل بیشتر مشاهده می شود و این امر احتمالا معلول نوع وظایف و مسئولیت های این گونه مشاغل می باشد

بنابه تاکید دکترا مانی فرسودگی شغلی برای توصیف سندرمی بکار می رود که عمدتا افرادی را مبتلا می سازد که در مراکز اجتماعی بهداشتی شاغل می باشند هر شغل با استرس همراه است اما برخی مشاغل استرس های زیادی دارند و این امر معلول آن کار نوع وظایف و مسئولیت های اینگونه شغل ها می باشد

فرسودگی شغلی یکی از استرس های مختلف است که تجربه می شود و به صورت علائم جسمانی (سردرد، زخم معده) و علائم روانی (افسردگی و خشم) و به صورت علائم رفتاری (افت کاری ، غیبت) ظاهر می شوند این امر در نهایت سازگاری کارکنان رادر جنبه های مختلفی به مخاطره می اندازد

در این راستا تحقیق حاضر به دنبال ارتباط بین فرسودگی شغلی و شخصیت کارکنان است

 

فهرست مطالب:

فصل اول- کلیات تحقیق

مقدمه

هدف پژوهش

بیان مسئله

اهمیت موضوع پژوهش

پرسش پژوهش

فرضیه پژوهش

تعریف مفاهیم

تعریف مفهومی: تعریف عملیاتی

تیپ شخصیتی درونگرا- برون گرا

تعریف مفهومی

تعریف عملیاتی

فصل دوم – ادبیات تحقیق

فرسودگی شغلی

نشانه های مرضی فرسودگی شغلی

نشانه های فرسودگی شغلی

علل فرسودگی شغلی

فرسودگی شغلی، نشانه ها و عوارض

عوامل زمینه ساز و مرتبط به فرسودگی شغلی

عوارض و اثرات فرسودگی شغلی

اثرات عمده فرسودگی شغلی

مروری بر تحقیقات گذشته: تحقیقات انجام شده در خارج از کشور

تحقیقات انجام شده در داخل کشور

فصل سوم – روش تحقیق

مقدمه

روش آماری در پژوهش: جامعه آماری

شیوه نمونه گیری

ابزار اندازه گیری

فصل چهارم – تجزیه و تحلیل داده ها

خلاصه

بخش اول) تجزیه و تحلیل توصیفی

بخش دوم) بررسی فرضیه پژوهش

فصل پنجم

خلاصه: نتیجه گیری: چکیده

محدودیت های پژوهش: پیشهادات

منابع و مآخذ

 

منابع و مأخذ:

- دلاور، علی (1380) مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی (تهران- انتشارات رشد)
- روان شناسی ناهنجاری ترجمه یحیی سید محمدی (تهران انتشارات ساولان)
- مایرز، ایزابل بریجز، تیپ های شخصیتی 19گانه ، ترجمه دکتر مرتضی ظهرابی، انتشارات فردانش (1383)
- شاملو ، سعید، مکتب ها و نظریه ها در روانشناختی شخصیت، انتشارت رشد، (1368)
- پایان نامه دوره کارشناسی، بررسی رابطه بهداشت روانی با فرسودگی شغلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز
http//: www.ravanshenasi.mihanblog.com
iop.ir
sp.Uconn.edu


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه ی آیا بین تیپ های شخصیتی (درون گرا- برون گرا) و فرسودگی شغلی ارتباطی وجود دارد یا خیر. doc

دانلود مقاله شناخت و مقایسة ویژگیهای شخصیتی و خودکارآمدی دانش آموزان

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله شناخت و مقایسة ویژگیهای شخصیتی و خودکارآمدی دانش آموزان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


آموزش و پرورش هر جامعه، خاص آن جامعه است و از فرهنگ، حکومت، اقتصاد و ارزشهای آن جامعه متأثر می شود. به طور کلی، تعلیم و تربیت یک کشور به درک کامل فلسفه تربیت از سوی جامعه و مسئولان آن بستگی دارد.
امروزه با پیشرفت علوم به خصوص علوم انسانی و تأثیری که این علم در تعلیم و تربیت دارد. متخصصان آموزش و پرورش معتقدند که تربیت کودک اگر مهم تر از تعلیم او نباشد اهمیت کمتری از آ ن ندارد. در دنیای امروز فلسفه تعلیم و تربیت بر این اساس بنا شده است که تمامی جنبه های شخصیت فرد پرورش یابد. به این صورت که برای داشتن انسانی سالم، خلاق و مفید در جامعه لازم و ضروری است که همگام با توسعة قوای فکری و عقلی فرد، قوای جسمانی وعاطفی او هم پرورش یابد.
مطالعة شخصیت انسان یکی از مهمترین و پیچیده ترین مباحث در روان شناسی می باشد. مفهوم شخصیت از جمله مفاهیمی است که در طول تاریخ بشر تغییر و تحول عمده ای کرده است. به علت اینکه مطالعه شخصیت برای درک ماهیت انسان اهمیت زیادی د ارد. تولد این رشته با کارهای ویلهلم ونت در سال 1879 در دانشگاه لایپزیک در آلمان شروع شد (شولتز، 1990، ترجمه کریمی و همکاران، 1384).
در اوایل قرن بیستم واتسون آمریکایی تحولی عظیم بر علیه کارونت به وجود آورد و جنبش رفتارگرایی را بنیان نهاد. که معتقد است روان شناسی علمی باید بر جنبه های ملموسی از ماهیت انسان تمرکز کند که بتوان آن را ثبت کرد، شنید و اندازه گیری کرد.
در دهة 1930 مطالعة شخصیت در روان شناسی آمریکا عمدتاً توسط هنری مورای و گوردن آلپورت در دانشگاه هاروارد، رسمیت پیدا کرد (شولتز، 1998، ترجمه سید محمدی، 1385).
عوامل متعددی در طرز رفتار انسان نقش تعیین کننده دارند که برخی از این عوامل به وسیلة شاخه ای از علم روان شناسی به نام روان شناسی شخصیت مورد بحث و بررسی قرار گرفته است که یکی از جذاب ترین و شیرین ترین موضوعهای روان شناسی می باشد که این موضوع در قالب نظریه ها و رویکردهای مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
آنچه در ارزیابی شخصیت هر فرد مهم است پیچیدگی ماهیت آن و اندازه گیری آن می باشد. اگر واقعاً بتوان به اندازه گیری شخصیت پرداخت می توان دانش و اطلاعات خود را در مورد آن افزایش و توسعه داد. (براهنی ، 1361).
این پیچیدگی ماهیت شخصیت انسان باعث شده که تاکنون پاسخ یکسانی به سؤال «شخصیت چیست؟» داده نشود و نباید تصور کنیم که تنها یکی از این نظریه¬ها درست است و بقیه غلط هستند. زیرا هر کدام از نظریه پردازان در تعریف خود به جنبه های مختلف شخصیت توجه کرده اند و دسته بندی افراد به تیپ های مختلف دست کم به زمان بقراط (حدود 400 سال قبل از میلاد) باز می گردد.
ما در برخورد با دیگران، معمولاً حدسهایی در مورد آنها می زنیم و برای توصیف شخصیت آنها از اصطلاحاتی استفاده می کنیم مثلاً اجتماعی، درون گرا و..... و این برداشتهای ما از دیگران، بر رفتار ما با آنها تأثیر می گذارد. و بر اساس ارزیابی شخصیت آنها، در مورد آنها به قضاوت می پردازیم. این برداشتهای ما از شخصیت افراد مبتنی بر کارهایی است که از افراد در طی زمانهای مختلف سر می زند.
گوردون آلپورت 50 تعریف مختلف از شخصیت را مرور و ارائه کرده است (آلپورت، 1937).
ایشان تعریف خود را از شخصیت به این صورت ارائه کرده است که:
«شخصیت سازمان پویایی از نظامهای جسمی، روانی در درون فرد است که رفتار و افکار ویژة او را تعیین می کند» (آلپورت، 1961).
هدف کتل از مطالعة شخصیت پیش بینی رفتار می باشد، یعنی رفتاری که شخص در پاسخ به یک موقعیت خاص از خود بروز می دهد که در معادله ریاضی به صورت R= f(p,s) بیان می کند.
علت اصلی مطالعة شخصیت در عصر کنونی، شناخت انسانی است که خود سبب تمامی مشکلات و بحرانهایی است که گریبانگیرش شده است.
آبراهام مزلو معتقد است که «انسان عامل اصلی مشکلات جهان است به طوری که با اصلاح او همه چیز اصلاح می گردد (مزلو، 1957).
یکی از حوزه های اصلی کاربرد روان شناسی در دنیای واقعی، ارزشیابی شخصیت است. به عنوان مثال متخصصان روان شناسی بالینی از طریق یک ارزیابی مناسب شخصیت می توانند بهترین روش درمان را انتخاب نمایند. در مدارس هم، ارزشیابی شخصیت به روان شناسان آموزشگاهی کمک می کند تا بتوانند به علل ناسازگاری و مشکلات یادگیری دانش آموزان پی ببرند.
در عصر امروزی عوامل متعددی بر رفتار فرد تأثیر دارند که مهمترین آنها خانواده، مدرسه واجتماع می باشد. که این سه عامل، اساس شخصیت فرد را در دوران کودکی پی ریزی می کنند. امروزه افراد برای همگام بودن با این تحولات و به روز کردن مهارتهایشان همواره مشغول کسب اطلاعات به روز می باشند. در طول سالهای گ ذشته نظریات مختلفی در زمینة توصیف و چگونگی تحول رفتار آدمی، بیان شده است. از جملة این نظریه ها، نظریة شناختی- اجتماعی بندورا می باشد. این نظریه بر مبنای یادگیری استوار است که در ابتدا به نظریة یادگیری- اجتماعی مشهور بود. در این نظریه بر ریشه های اجتماعی رفتار و اهمیت فرایندهای شناختی، همچنین تمام ابعاد زندگی یعنی انگیزش، هیجان و عمل تأکید شده است (پروین، 2001، ترجمه جوادی و کدیور 1381).
بر اساس این دیدگاه انسان به عنوان موجودی فعال بوده و بر رویدادهای زندگی خود تأثیرگذار است.
در نظریة بندورا، ابعاد مختلف شخصیت مطرح شده است،که به بررسی مفهوم خودکارآمدی یا توانایی ادراک شده فرد در انطباق با موقعیت های خاص خواهیم پرداخت.
از نظریه پردازان انگیزش پیشرفت که تحقیقات خود را بر ادراکات توانایی متمرکز کرده اند باندورا وکووینگتون می باشند. بندورا به این ادراکات تحت عنوان خودکارآمدی اشاره می کند و کووینگتون در نظریة خودارزشی اش شایستگی ادراک شده را مورد بحث قرار می دهد و معتقد است انسانها نیاز د ارند هم از طرف خودشان و هم از طرف دیگران به عنوان افرادی شایسته درک شوند.
مفهوم خودکارآمدی از نظر بندورا به یک احساس واقعی از تسلط در مهارت اشاره دارد. یعنی دانش آموزان وقتی احساس مؤثر بودن خواهند کرد که آنها خودشان واقعاً احساس کنند که در به دست آوردن یک مهارت یا دانش جدید در حال پیشرفت هستند. به این صورت که بامشاهده موفقیت خود در گذشته نسبت به آینده نیز مطمئن می شوند و اگر در گذشته با شکست مواجه شده باشند در مورد موفقیت خود در آینده ناامید خواهند بود (استیپک، ترجمه حسن زاده و عموئی، 1381).

 

 

 


بیان مسئله
با پیشرفت روزافزون علم و دانش، ثابت شده است که آموزش دادن به اشخاص جهت کنترل رفتارهای خود یک امر ضروری می باشد. تا فرد به عوامل بیرونی نیاز کمتری د اشته باشد و بتواند در زمینة تحصیلی و یادگیر خود عوامل انگیزشی را در خود ایجاد و کنترل کند.
هدف همة فعالیت های آموزشی، ایجاد یادگیری است و این مسئله یکی از مسائل مهم در عصر امروزی است همچنین هدف اصلی آموزش تسهیل یادگیری است. به سبب پیچیدگی و اهمیت مفهوم یادگیری تعریفهای مختلفی در این زمینه ارائه شده است که معروف ترین آن مربوط به هرگنهان و السون می باشد که یادگیری را تغییر نسبتاً پایدار در توان رفتاری فرد می دانند که بر اثر تجربه حاصل می شود (هرکنهان و السون، 2001، ترجمه سیف 1384).
مسئله یادگیری یکی از مسائل مهم در عصر امروزی است و به همین خاطر است که سرمایه گذاری بسیار گسترده ای برای رسیدن به همین مسئله صورت می گیرد اما برای استفادة بهینه از این سرمایه گذاری بر دست اندرکاران نظام تعلیم و تربیت فرض است که در پی شناخت عوامل تأثیرگذار بر پیشرفت تحصیل و آموزشی باشند و با روشن ساختن میزان تأثیر آنها بر یادگیری، معلمان را در وظیفة آموزشی خود مدد رسانند.
پیشرفت تحصیلی از موضوعات اساسی در آموزش و پرورش می باشد که متخصصان تعلیم و تربیت همواره به پژوهش و بررسی عوامل مؤثر بر آن پرداخته اند. این عوامل می تواند مربوط به ویژگیهای روانی، اجتماعی و عاطفی دانش آموزان باشد یا اینکه می تواند مربوط به کلاس درس، مدرسه و نظام تعلیم و تربیت باشد.
دسی (1975) دسی و ریان (1985) و سایر محققان انگیزش ، به دو نوع کلی از انگیزش یعنی انگیزش درونی و بیرونی اشاره نموده اند. انگیزش بیرونی زمانی وجود دارد که افراد به وسیلة پیامدهای خارجی و بیرونی برانگیخته می شوند. در مقابل انگیزش بیرونی، انگیزش درونی وجوددارد که در آن شخص برای انجام موفقیت آمیز تکالیف خود تمایل درونی دارد، و برای آن ارزش بیرونی وجود ندارد. افرادی که برای انجام یک فعالیت خاص، به طور درونی برانگیخته می شوند، افرادی خلاق ، خود تنظیم و خودکارآمد محسوب می شوندکه فعالانه به دنبال فرصت هایی برای مشارکت هستند و در فعالیت مورد علاقه خود به گونه ا ی غرق می شوند که زمان و سایر ضروریات زندگی را فراموش می کنند (دسی و ریان 1985).
اینگونه افراد در می یابندکه در موقعیت معینی قادر به عملکردی موفقیت آمیز هستند (بندورا واسچانک 1981، اسچانک 1989). و آنان می توانند موقعیت را به طور معناداری کنترل و تنظیم کنند (کورندو دوکمپر 1985، استیپک و وایزز 1981 و وایزر و کامرون 1985).
لازم به ذکر است که عوامل مختلفی در نگرش ها نسبت به یادگیری تأثیر دارند. یکی از این عوامل، خودکارآمدی است (شانک 1984، شانک وتریشای 1986). که این عامل ریشه در نظریة شناختی- اجتماعی بندورا دارد. این رویکرد یادگیری اجتماعی معتقد است که فرایند انگیزش در یادگیری فقط به وسیلة تقویت بیرونی صورت نمی گیرد، بلکه تقویت در اصل به عنوان یک پیشانید در یادگیری می باشد و در آن مؤثر است. یکی از عوامل انگیزشی مؤثر و تقویت کننده در یادگیری، خودپندارة افراد است (استپیک، ترجمه حسن زاده و عموئی، 1381).
یعنی باور و شناخت افراد از توانائیهای خود، که این باورو شناخت می تواند انگیزه برای یادگیری را در افراد تداوم بخشد و آنها را برای عملکرد خودکار آمد در یادگیری هر چه بیشتر آماده و مهیا کند که این موضوع خودکارآمدی یکی از محور اصلی تحقیق حاضرمی باشد.
نظریة شناختی- اجتماعی بندورا بیان می کند که رفتار آدمی متأثر از فرد، رفتار و محیط است (یعنی تعامل عوامل بیرونی و درونی) و بر این عوامل هم تأثیر گذار است. به عبارت بهتر هر فرد بر این عوامل همان گونه که تأثیر می پذیرد، تأثیر هم می گذارد (شانک و پاجریس، 2002).
به نظر می رسد که دانش آموزان خودکارآمد بیش از دیگران از توانائیهای خود آگاهی دارند و کمتر خود را با دیگران مقایسه می کنند و با توجه به معیارها و توانمندیهای خود به یادگیری مسائل می پردازند که این عامل باعث می شود تا خودکم بینی آنهاکمتر بوده و به خود پندارة مثبت تری در بارة خود دست یابند.
د ر نظریة شناختی- اجتماعی بندورا هم رفتار و فرد و هم محیط قابل تغییرند و موضوع بحث این نیست که فرد مهم تر است یا موقعیت، بلکه آنچه اهمیت دارد تعامل فرد با محیط
می¬باشد.(کدیور 1378).
دانش آموزان دارای انگیزش پیشرفت بالا، انتظار موفقیت دارند و زمانی شکست می خورند بر تلاشهای خود می افرایند (واینر، 1980).
به نظر بندورا، انسان دارای یک نظام شخصیتی است که وی را قادر به کنترل افکار واعمال خویش می سازد. این نظام، جایگاه ساختارهای شناختی و عاطفی است و شامل توانایی نمادسازی، یادگیری از دیگران، طراحی راهبردها،کنترل رفتار خویش و درون نگری است و میان عوامل بیرونی و رفتار، نقش مداخله گر ایفا می کند (پاجریس، 1996).
در نظام بندورا، منظور از خودکارآمدی احساسهای شایستگی، کفایت، و قابلیت در کنارآمدن زندگی است. برآورده کردن و حفظ معیارهای عملکرد افراد، کارآیی شخصی را در آنها افزایش می دهد و ناکامی در رسیدن به آن معیارها و حفظ آنها، خودکارآمدی را کاهش خواهد داد.
در این میان ممکن است افرادی باشند که معیارهای بسیار بالا و غیرواقع بینانه برای عملکرد خود وضع کنند و انتظارهای رفتاری خود را بر مبنای رفتار سرمشقهای بسیار موفق برگزینند. این افراد بطور مداوم خواهند کوشید که علی رغم شکستهای پی در پی، خود را به آن معیارها برسانند و ممکن است خود را به شدت تنبیه کنند چنین امری به آسانی می تواند افسردگی، دلسردی وا حساس بی ارزشی آنها را فراهم کند.
افراد با احساس کارآمدی ضعیف، در اعمال هرگونه نفوذ و تأثیر روی رویدادها و شرایط، ناتوان هستند. در نتیجه آنها در بارة خودکارآمدی خودشان به دور باطلی دست می زنند و به شدت معتقدند که تمامی تلاش و کوشش آنها، بی فایده و بی نتیجه است.
افراد با احساس خودکارآمدی بالا، معتقدند که می توانند به طور مؤثر از عهدة رویدادهای زندگی خود برآیند. بنابراین اینگونه افراد در غلبه بر مشکلات انتظار موفقیت دارند، و در کوششهای خود ثابت قدم هستند واعتماد بیشتری به توانائیهای خود دارند. در انجام تکالیف خود با پشتکارند و در نتیجه عملکرد آنها در سطح بالایی است. به علاوه اینگونه افراد تکالیف دشوار را به عنوان چالش در نظر می گیرند تا تهدید و به سختی می کوشند تا بر آن تکالیف غلیه کنند (کدیور، 1382).
بندورا، خودکارآمدی را جزء اساسی عملکرد متقابل انگیزش و انسان معرفی می کند که رفتار فرد را تداوم می بخشد (بندورا، 2001). به اعتقاد بندورا (2002)، خودکار آمدی مفهومی است که به واسطه آن تجربیات و توانایی تفکر افراد در یک مسیر با همدیگر ادغام می شود.
خودکارآمدی، قابلیت های فردی به منظور دستیابی به عملکرد ها و نتایج موفقیت آمیز از پیش تعیین شده است (پاجریس، 1996).
در حیطه تعلیم و تربیت، شناسایی تفاوت های فردی از اهمیت بالایی برخوردار است. شخصیت به عنوان یک سازه نظری، که به صورت یک کل واحد عمل می کند و یکی از تعریف های آن عبارت از:
«مجموعه ای از جنبه های بدنی، عادات، تمایلات، حالات، افکار و رفتارهایی است که در فرد به صورت خصوصیات و صفاتی نسبتاً پایدار در آمده است» (فرمهینی، 1378، ص 440).
این موضوع ، که شخصیت بر یادگیری تأثیرگذار است، امر تازه ای محسوب نمی شود و علائق، نگرشها، انگیزه های افراد و پاسخ های هیجانی آنها مثل برانگیختگی، اضطراب و هیجان در زمینة پیشرفت افراد تأثیر گذارند.
گفته شد که یکی از مؤلفه های تأثیر گذار بر آموزش و یادگیری، آگاهی و شاخت از ویژگیهای شخصیتی دانش آموزان است و باید روشن شودکه کدام دسته از عوامل شخصیتی در پیشرفت تحصیلی تأثیر بیشتری دارد تا در تقویت آنها سعی شود. اما مؤلفه دیگری که در پیشرفت تحصیلی مؤثر است، خودکارآمدی می باشد، که به نظر بندورا (1993) اعتقاد کودکان به کارآیی شناختی خود همان گونه که بر رشد اجتماعی شان مؤثر است بر رشد فکریشان هم تأثیر دارد و همه این موارد با ویژگیهای شخصیت دانش آموزان در ارتباط است. بنابراین، این تحقیق در صدد آن است که به بررسی و مقایسة ویژگیهای شخصیتی و خودکارآمدی دانش آموزان با عملکرد تحصیلی بالا وپایین بپردازد و سعی دارد رابطه ویژگیهای شخصیتی و خودکارآمدی را در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مورد بررسی قرار دهد.
اهمیت و ضرورت پژوهش
افزایش روزافزون اطلاعات و پیشرفتها در زمینة فناوری در دنیای امروز، انسان را بر آن داشته که به نظام آموزشی و تعلیم و تربیت توجه بیشتری داشته باشد و هدف تعلیم و تربیت در دنیای امروز تربیت نیروی انسانی مبتکر، خلاق، متکی به خود و با اعتماد به نفس می باشد و می خواهد چگونه اندیشیدن، چگونه زندگی کردن، چگونه یادگرفتن را به دانش آموزان یاد بدهد.
تعلیم و تربیت هموار ه در پی فراهم آوردن شرایطی است تا دانش آموزان بتوانند حداکثر توانائیهای بالقوة خود را پرورش داده و درجهت رسیدن به اهداف غایی آموزشی تلاش نمایند.
اگر عوامل تأثیر گذار بر پیشرفت تحصیلی مشخص شوند و به همة این عوامل به صورت همه جانبه پرداخته شود بهتر می توان عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی را مشخص کرد و این امر مستلزم انجام تحقیقات بیشماری می باشد.
همچنین انسان به کمک توانایی های فکر و اندیشه خود قادر است که در پدیده های جهان تغییراتی به وجود آورده و آنها را در جهت رسیدن به اهداف خود به کارگیرد.
امروزه اهمیت خودکارآمدی و نقش زیربنایی آن در بسیاری از مسائل زندگی برای انسان مشخص شده است. انسانهای موفق در بیشتر موارد مدیون خودکارآمدی خود می باشند و چگونگی تلاش و عملکرد افراد خودکارآمد متفاوت از عملکرد افرادی است که خودکارمدی ضعیف و ناکارآمدی دارند (استرنبرگ، ترجمه اعتماد اهری و خسروی، 1381).
این پژوهش از چند جهت، دارای اهمیت بیشتری است: اینکه پژوهشها نشان می دهد که بین عملکرد تحصیلی دانش آموزان با تیپ شخصیتی و ویژگیهای شخصیتی آنها رابطه وجوددارد. دیگر اینکه شناخت ویژگیهای شخصیتی دانش آموزان می تواند بازخورد ارزشمندی برای معلمان و سایر دست اندرکاران نظام تعلیم و تربیت فراهم کند و باعث شود که آنها متناسب با نوع شخصیت دانش آموزان رفتار کنند.
همچنین امید است یافته های این تحقیق بتواند آگاهیهای بیشتری در زمینة شناخت دانش آموزان در مراکز تعلیم و تربیت در اختیار دست اندرکاران تعلیم و تربیت قرار دهد.
به علاوه شاید بتواند رهنمودهایی جهت هرچه آشنا شدن مربیان، معلمان و سایر افراد با عوامل تأثیرگذار بر عملکرد تحصیلی قرار دهد.

 

اهداف تحقیق
این تحقیق دارای اهداف کلی و هدفهای خاص می باشد:
هدف کلی تحقیق: شناخت و مقایسة ویژگیهای شخصیتی و خودکارآمدی دانش آموزان دورة پیش دانشگاهی با عملکرد تحصیلی بالا و پایین می باشد.
اهداف خاص تحقیق:
- مقایسة ویژگیهای شخصیتی دانش آموزان با عملکرد تحصیلی بالا و پایین.
- مقایسة خودکارآمدی دانش آموزان با عملکرد تحصیلی بالا و پایین.
- بررسی تأثیر جنسیت بر خودکارآمدی و ویژگیهای شخصیتی دانش آموزان.
- پیش بینی خودکارآمدی بالا بر اساس ویژگیهای شخصیتی.
همچنین امید است که با افزایش دانش و اطلاعات در زمینة ویژگیهای شخصیتی و خودکارآمدی افراد و مقایسة این متغیرها با عملکرد تحصیلی آنها، در زمینة آموزش و یادگیری به مقایسة دانش آموزان با همدیگر نپردازیم و به تفاوتهای فردی و ویژگیهای شخصیتی دانش آموزان توجه کنیم، بعلاوه قصد داریم نتایج به دست آمده از این تحقیق را به معلمان، مربیان و مشاوران مدارس که پرورش دهندگان آینده سازان ما هستند انتقال دهیم.

 

 

 

 

 

فرضیه های پژوهش
در پژوهش حاضر سه فرضیه و یک سؤال پژوهشی به شرح زیر مورد بررسی قرار می گیرند:
1- بین ویژگیهای شخصیتی دانش آموزان با عملکرد تحصیلی بالا و پایین تفاوت وجود دارد.
2- بین خودکارآمدی دانش آموزان با عملکرد تحصیلی بالا و پایین تفاوت وجود دارد.
3- خودکارآمدی و ویژگیهای شخصیتی دختران و پسران متفاوت است.
4- کدامیک از ویژگیهای شخصیتی، پیش بینی کنندة بهتری برای دانش آموزان با خودکارآمدی بالا و با خودکارآمدی پایین است؟

 

تعریف نظری و عملیاتی متغیرها
الف- ویژگیهای شخصیتی
تعریف نظری
صفات شخصیتی: در الگوی پنج عاملی، عوامل شخصیت شامل 5 عامل بزرگ هستند و این عوامل فرض را بر این میداند که شخصیت بهنجار یک مفهوم چند بعدی است که می توان آنها را بوسیلة پرسشنامه های شخصیتی اندازه گیری کرد. تعریف مفهومی این 5 عامل بزرگ به قرار زیرند:
- روان رنجورخویی: بعدی است که اساس آن را تجارب و هیجانات منفی و نامطلوب تشکیل می دهد و صفاتی همچون ترس اجتماعی، اضطراب افسردگی، پرخاشگری و احساس گناه و..... را پوشش می دهد.
- برون گرایی: عاملی که تجارب و هیجانات مثبت، فعالیت و قاطعیت واجرایی بودن ومعاشرت و اجتماعی بودن را شامل می شود. همچنین این بعد به طور قوی با علاقه به ریسکهای بزرگ در مشاغل همبسته است (کوستا، مک گری و هالند، 1984).
- انعطاف پذیری: این بعد میزان انعطاف پذیری در مقابل تجارب، تصور فعال، خلاقیت، هنرمندی، کنجکاوی، تخیل و پذیرش ارزشها و عقاید جدید را در برمی گیرد.
- دلپذیر بودن: این عامل میزان اعتماد، همکاری، هم حسی، توافق با دیگران، همدردی با دیگران، محبوبیت و قبولیت افراد را مورد ارزیابی قرار دهد.
- با وجدان بودن: این عامل شامل عواملی همچون هدفمندی، احساس وظیفه کردن ومسئولیت پذیری، خویشتن داری تمایل به پیشرفت و نظم و تربیت می باشد.
تعریف عملیاتی:
- روان رنجورخویی: در این پژوهش این عامل عبارت از میزان نمراتی است که هر یک از آزمودنیها در آن بدست می آورند.
- برون گرایی: هدف از این عامل در پژوهش حاضر عبارت از میزان نمره ای است که هر یک از آزمودنیها در مقیاس مربوطه بدست می آورند.
- انعطاف پذیری: در این پژوهش عامل انعطاف پذیری عبارت از میزان نمراتی است که هر یک از آزمودنیها در آن کسب می کنند.
- دلپذیر بودن: در پژوهش حاضر هدف از این عامل عبارت از میزان نمره ای است که هر یک از آزمودنیها در مقیاس مورد نظر بدست می آورند.
- با وجدان بودن: هدف از این عامل در پژوهش حاضر عبارت از میزان نمره ای است که هر یک از آزمودنیها در این عامل کسب می کنند.
ب) خودکارآمدی
تعریف نظری
خودکارآمدی ادراک فرد از مهارتها و قابلیت های خود برای انجام اعمالی گفته می شود که با توجه به ویژگی در موقعیتی خاص مورد نیاز می باشد (بندورا 1986)
تعریف عملیاتی
در این پژوهش خودکارآمدی عبارت از میزان نمره ای است که هر یک از آزمودنیها در مقیاس هفده ماده ای شرر بدست می آورند.
ج – عملکرد تحصیلی
تعریف نظری:
عملکرد تحصیلی شامل معلومات و مهارتهای اکتسابی عمومی یا اختصاصی افراد در بارة موضوعات درسی می باشد که معمولاً بوسیله آزمایشها و نشانه ها، یا هر دوی آنها که توسط معلمان برای دانش آموزان وضع می شود، اندازه گیری می شوند (شعاری نژاد، 1364).
به عبارت دیگر پیشرفت تحصیلی میزان دانش یا مهارت افزودة هر فرد در موضوع خاص و در زمان معین است که با نمرات کسب شده در آزمونهای وضع شده طبق اهداف آموزش و پرورش هر کشور معین می گردد.
تعریف عملیاتی
- عملکرد تحصیلی بالا: دانش آموزانی که در دورة پیش دانشگاهی در نوبت اول میانگین نمرات بالاتر از 17 دارند.
- عملکرد تحصیلی پایین: دانش آموزانی که در دورة پیش دانشگاهی در نوبت اول میانگین نمرات پایین تر از 14 دارند.

 


مروری بر پیشینه تحقیق
همانگونه که قبلاً اشاره گردید در این تحقیق رابطه شخصیت و خودکارآمدی مورد بررسی قرار گرفته است. در این مبحث مفاهیم مربوط به این متغیرها به صورت مفصل تری توضیح داده و در ادامه به پژوهشهای انجام شده در مورد مفاهیم مورد نظر پرداخته می شود و سعی خواهد شد که تصویری قابل قبول از مفاهیم و متغیرهای موجود در این پژوهش ارائه گردد.
بخش اول: شخصیت
شخصیت هر انسان می تواند به تعیین محدودیتها، ویژگی ها، توانائیها و بهداشت و سلامت آنها در زندگی کمک کند. این شخصیت است که به شکل گیری بسیاری از جنبه های زندگی انسان کمک می کند. به عنوان مثال تمام امیال و آرزوهایی که می خواهیم در زندگی به دست آوریم ، خواه تحصیلات عالی، همسر و حتی سلامت عمومی می تواند تحت تأثیر شخصیت ما و شخصیت افرادی که به نحوی با آنها در تعامل هستیم قرار گیرد (شولتز، 1998، ترجمه سیدمحمدی، 1385).
شخصیت می تواند انتخابهای افراد را محدود یاگسترش دهد یا افراد را در معرض تجربیات جدید قرار دهد واین ویژگی های افراد است که امکان می دهد بعضی از افراد اجتماعی، مردم آمیز، کم رو و گوشه گیر، پرخاشگر، سرد و ناخوشایند باشند (همان منبع).
لازم به ذکر است که موضوع شخصیت به قدری پیچیده است که نمی توان با چنین توصیف های ساده کل ویژگی های شخصیت افراد را بیان کرد و شاید یکی از دلایل آن این باشد که انسانها در شرایط مختلف و در برابر افراد مختلف بسیار تغییر پذیر و پیچیده هستند.
پیچیدگی ماهیت شخصیت باعث شده که تعاریف و نظریه های گوناگونی پیرامون شخصیت توسط روانشناسان ارائه شود وهر کدام از این نظریه ها تنها بخشی از حقایق مربوط به شخصیت انسان را آشکار می کند و اگر چه هیچ کدام از این نظریه ها نتوانسته تبیین کاملی از شخصیت ارائه دهند اما تلاش در جهت درک ماهیت شخصیت انسان توسط همین نظریه ها صورت گرفته است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  126  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شناخت و مقایسة ویژگیهای شخصیتی و خودکارآمدی دانش آموزان

دانلود مقاله پیامد تشخیص و تصور اختلال شخصیتی

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله پیامد تشخیص و تصور اختلال شخصیتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

پیامد تشخیص و تصور اختلال شخصیتی

 

 

 

خلاصه:
این مقاله چندین موضوع هم پیوند با تعریف و تشخیص اختلال شخصیتی PDs را مانند تعریف شده در ویرایش سوم و چهارم تشخیص و اختلالات روانی آمار دستی (DSM) بازبینی می کند. مخصوصا باز بینی ها ، تصورات PD و تشخیص این اختلالات هستند. یک بازبینی از ادبیات تشخیص PD پیشنهاد می دهد که تصورات DSM و تعریفات PDs در سطوح کمی و مفهومی حیرت آور هستند.این مقاله با پیشنهاد ذاتی برای رویکرد تناوبی ممکن ، جهت تغییرات تشخیص DSM PD نتیجه گیری می کند.
کلمات کلیدی :شخصیت،اختلالت شخصیتی تشخیص،DSM بازشناسی رسمی رابطه بالینی اختلالات شخصی ، در ویرایش سوم تشخیص و اختلالات روانی آماری دستی از (DSM-III ، انجمن روان سنجی آمریکایی 1980 )
مقوله های DSMPD همچنین در شرایط روان سنجی شان بازبینی شده است. دو دهه قبل به طور قابل توجهی دانشمندان را برای علاقمندشدن بر این اوضاع تحریک کرد . تحقیق در تشخیص و جنبه های مفهومی مقوله های DSMPD بیرون آمد.بنابراین شروع برای اظهار اینکه این مفاهیم در چندین سطح حیرت آور است. این مقاله وضع تجربی تشخیص PD براساس DSM را بازبینی میکند. در بافت این بازبینی موضوعات مربوط ، به طبقه بندی و تئوری ، تعاریف و توصیفات PD مرتبط شده است و تشخیص های معتبر و قابل اعتماد بحث شده است. طبقه بندی نزدیک DSM همچنین با بحث و گفت و گوی این نواحی در پیشنهادات برای تغییرات ممکن در تعاریف در مفهوم سازی PD ها ( بعنوان یک معنی بهبود کیفیت تشخیص PD) به اوج رسیده است.
تئوری و دسته بندی بی نظمی و اختلال شخصی
اولین گام در برنامه روان شناسی پیشرفته ، روان شناسی متغیر معین شده روی هر کدام که پایه گذاری شده است.
برای دسته بندی PD ها ،در آنجا ،بسیار ی از امکانات روان شناسی است:
دادن دلیل روان شناسی
مبحث علت و معلول روان شناسی - مکان یابی در فضای سازه ی روان شناسی- تناور جهانی روان شناسی درونی- یادگیری تاریخ-برنامه های روان شناسی شناختی-ساخت و اساس روان شناسی فیزیولوژی اعصاب- کارکرد های روان شناسی رفتار- الگوهای روان شناسی رشدی- تغییرات ژنتیکی روان شناسی- عمل های روان شناسی دفاعی- اداره کردن روان شناسی رفتار های میان فردی و قاعده روان شناسی شیمی اعصاب.
به سوی ذکر کردن بعضی از آنها::
هر کدام از این روان شناسی های متغیر، تنها با تنظیم و مرتب کردن روان شناسی فرضیات روان شناسی اساسی و متضمن که مفهوم ادراک روان شناسی را دارد، حمل می شوند.
گزینش رفتار و عملکرد روانشناسی و پیش بینی روان شناسی.

 

اگر چه معماران DSM-III برای پیشرفت و توسعه برنامه دسته بندی شده ی طب تصلب شریان که پایه گذاری شده است، روی اهداء هم افت شناسی روان شناسی و یا علم شناسایی نشانه های بیماری جستجو کرده اند. در آنجا مذاکراتی در مورد درجه روان شناسی می باشد که DSM طب تصلب شریان است.(خواه این هدف روان شناسی خوش آیند باشد یا نباشد)
بقیه پیشنهاد داده اند که پذیرفتن یک چهار چوب نظری یا تئوری برای اختالات شخصیتی و هویتی شاید پربارتر باشد.
Hemped ،(1961) ، برای مثال پیشنهاد داشت که دسته بندی های مربوط به روان شناسی ، باید به صورت بافت تئوری به نظر می آمد. جایی که فرضیات و پیش بینی ها از نظری که می تواند به سوی اعتبار یابی تجربی و تحریف آزموده شود،مشتق شده اند.
احتجاج مشابه توسط دیگران آماده شده است اینکه تئوری در تشکیل اعتبار سازه مفهوم ها و توسعه بالینی علم مفید و کمک کننده است.

 

Morey (1991) ، پیشنهاد داده بود که سیستم DSM اساسا توصیفی است. شباهت پایه گذاری شده سیستم دسته بندی شده این نوع سیستم ، اگرچه در توسعه زود رس سیستم دسته بندی شده مفید است، به طور ذاتی به توصیف مفهوم ها و ویژگی های هم پیوند محدود شده است.
اگرچه توسصیف به تنهایی نمی تواند پیش بینی این نوع مفهوم ها را فراهم کند.
Morey ، روانه ی بازدید کار Medin می شود . کسی که پیشنهاد داده بود که مفاهیم حقیقتا توده ویژگی های مستقل نیستند. اما در عوض،میان نطریات مهم در سرتاسر جهان سازمان یافته اند.
به عنوان مثال:
Medin مفهوم پرنده را پیشنهاد می دهد.
مشخصه هایی از قبیل : منقار ،نوک،پرها،وینگس در خود آنها که فقط کومه ای از ویژگی های پرنده است.
مگر اینکه آنها بها یکدیگر و توسط مقداری به هم پیوستگی و یا ساختار پرنده ای نگه داشته شده باشند.
Medin وMurply پیشنهاد می دهند که توصیف هر دو ویژگی و روابط که این ویژگی ها را با هم دیگر گره می زنند،جهت تاسیس کردن به هم پیوستگی مفاهیم لازم است.تئوری ها و یا نظریات به شرح دادن مفاهیم در حوزه ی ساخت و ویژگی هایی که درونی هستند برای مفاهیم ، کمک می کنند.
به طور قابل ملاحظه،توصیفات DSMPD ، آنها که ویژگی های PD و مشخصه های شخصیتی را با هم و در قالب یک مفهوم همسان گره می زنند.
توصیف ساده ما بین مشخصات ویژگی های آنها، به توانایی جهت مشتق کردن توضیحات یا پیش بینی ها از این مفاهیم محدود می شود که این توانایی به رسیدگی کردن به اعتبار سازه هم پیوند شده با چنین مفاهیمی آسب می زند.
به سوی یک سازه ی دیدگاه معتبر برای طبقه بندی اختلال شخصیتی
چندین مدل تئوری(نظری) مختلف جهت محاسبه برای دلیل شناسی یا حفاظت PD ها ارائه شده است. پس از محدوده این مقاله برای بازبینی این نظریه ها و حمایت تجربی ناکافی داده شده آنها، اکنون زود است تا مدافع هر یک از آنها جهت ( خدمت رساندن بعنوان یک چهارچوب راهنمایی برای طبقه بندی PD ها) باشیم.
بنابراین، انباشته کردن تحقیق بازبینی شده در قسمت های زیر پیشنهاد می کند که تصورات DSMPD تاسیس شده در کمیسیون اتفاق نظر((millon 1986b از کارایی محدود شده است و در ارائه آنها از (حالت بعید به طور چشم گیر) ، یک عالم بالینی از PD ها را آماده می کند.
اگر توصیفات بالینی بر پایه کمیسیون ، عقیده اکثریت مردم باشد، زیاد رضایت بخش نیست و اگر برای در بر گرفتن یک نظریه ترتیب دادن PDها زود است تا یک سیستم طبقه بندی را قاب کند، پس این سوال به وجود می آِید که چه چیزی یک گام میانی منطقی برای تسهیل مطالعه علمی PD ها را به وجود آورده؟ رویکرد ممکن، یک راهنمایی مقدماتی با روش های تجربی است که تاسیس سازه معتبر را تایید می کند و در نمونه گیری مقتضی و متولوژی زمین خورده است.
مانند یک رویکرد و دیدگاه مطلع تجربی جهت مطالعه و طبقه بندی PD ها ، ارائه بازبینی با تاکید بجا در یافته های تحقیق موجود مربوط به تشخیص و مفهوم سازی مفاهیم DSMPD ، راهنمایی می کند.
داده های این مرکز، پس از محدوده این مقاله، تا یک گفتگوی دقیق و عمیق دیدگاه و رویکرد معتبر سازه و متولوژی وابسته اش را فراهم می کند.
خوانندگان علاقه مند در عوض به بازبینی های عالی پیدا شده در (1986) Blashfielfd،(1995) Jackson and livesley،(1986) Skinner،(1994) Strack and lorr ، مراجعه کرده اند.
موضوعات در رده بندی و ساختار تعریفی اختلالات شخصیتی
در قسمت های زیر ، مشخصات طبقه بندی DSMPD با ( مدل های دیگر در شرایط فزرضیات متضمن،رویکرد و زمانی که قابل دسترس است ،داده مربوطه وابسته به رده بندیPD،مفهوم سازی و تشریحات) تقابل دارد.
قاطع بر ضد بازنمایی ابعادی PDها:
چنانگه توسط Cant vell and Runtler برجسته شده، سنت در پزشکی شامل روان پزشکی بر اساس مقوله های تشخیصی رده بندی شده است. روان شناسان بطور تاریخی یک دیدگاه ابعادی را طرفداری می کرده اند. از آنجاییکه دیدگاه مطلق فرض می کند که تفاوت های معنی دار و ناپیوستگی در مابین وجود دارد که کدام طبیعی و مختل شده است.دیدگاه ابعادی فرض می کند که یک پیوستار بین این مفاهیم است و آن تفاوت های افزاینده در طول این پیوستار تفاوت های فردی معنا دار را نمایش می دهد . دیدگاه قاطع یا مطلق بیشتر دلالت دارد که اختلالات ناپیوسته،طبقات طبیعی را نشان می دهد. از آنجاییکه نظریه ابعادی دلالت دارد که اختلالات ، (مقوله های مصنوعی تعیین شده توسط انتخاب اختیاری ها در امتداد یک پیوستار) را نمایش می دهند.
مسئله اینکه آیا مزایای بزرگتری می تواند در طول یک بعد در مقابل مدل سازی مطلق PD ها محقق شود که بحث عظیمی درون ادبیات PD ها دریافت شده است. یک اظهار نظر کمک کننده به این بحث این است که پراکندگی و گستردگی مشخصات PD ها بیشتر به پیوسته شدن میل می کند تا ناپیوسته شدن.
بعلاوه مدل های ابعادی PD ها مزایای روان سنجی را ثابت کرده است.
در یک مقاه (1992) Widiger ، 15 مطالعه از 16 مطالعه که به طور قابل اعتماد مقایسه شده اند و یا اعتبار داده بعنوان یک تابع سیستم بازنمای بکارگرفته شده ( مطلق یا ابعادی) ، آشکار کرد که مدل سازی ابعادی در قابلیت اعتماد بزرگتر و ضریب اعتبار نتیجه داده است.
با وجود اینکه مدل های ابعادی بسیاری ا ز نیرومندی ها را از این قبیل به عنوان بزگترین پایایی دارند،توانایی برای تمیز دادن بزرگترین دامنه تفاوت های فردی و پتانسیل برای تحلیل پارامتری آمار آنها بسیاری از جنبه های خوش آیند ، الگو های قاطع و مطلق را کم دارند.
اقلام شخصیتی ، برای مثال، آسان نمودن ارتباطات از طرف استفاده تنها شرط جهت رساندن مقدار زیادی اطلاعات است.
این وظیفه یا عملکرد، مخصوصا در ارتقاء و پیش برذد دسترسی داشتن به پژوهش بر روی اشخاص ، کسانی که مشابهت های احاطه شده را توسط برچسب شخصیتی تقسیم می کنند، مفید است.
طب تشخیص، هم چنین می تواند رفتار های موثری را پیشنهاد دهد. به همین نحو، رویکردهای ابعادی مستقل از مشکلات نیستند.
برای مثال:
کار بردی در برابر مفاهیم PD ، این سختی ها شامل تعیین ابعاد مربوط برای سنجیدن می شود.
تاسیس بسیاری از روش شناسی های پذیرفته شده برای اجرای چنین سنجش هایی، دشواری در ارتباط ابعادی داده ها، گرایش تاریخی ، تصمیم گری بالینی برای مطلق شدن در طبیعت و یا سرشت.
McElroy,Blashfield,Saderson,Widiger رویکرد هایی را که اجازه ی یکپارچگی الگوهای مطلق و ابعادی در طبقه بندی PD ها را می دهد، بازبینی میکنند.

 

الگو های کلاسیک ونخست دسته بندی ها
از آنجایی که الگوی کلاسیک ویژگی های فلسفه مشابه را با رویکرئ های مطلق برای طبقه بندی تقسیم می کند،الگوی نخست ترکیبی از رویکرد های مطلق و ابعادی را نمایش می دهد.
چنان که الگوهای کلاسیک و نخست شخصیت و PD ها توسط دیگران شرح داده شده اند.
آنها به طور خلاصه در بافت سنجش DSMPD شرح داده اند:
رویکرد DSM در برابر سنجش PD ترکیبی از الگو های کلاسیک و نمونه های نخست را نمایش می دهد.
مشخصه های همسان با الگوی کلاسیک شامل:
(a) ریشه در الگوی بیماری ها، همانگونه که با توصیف نشانه گان بالینی واستفاده از تشخیص نشان داده شده است.
(b) بطور مساوی مشخصات مطابق مجموعه مدارک استفاده شده در تعریف مقوله عضویت وزن شده اند
(c) مفهوم مرز بین ناهنجاری و هنجار نرم،بعنوان تفکیک شدن توسط کاربرد تشخیص ها جهت حضور شاخص در برابر غیاب اختلالات درست تعریف شده است
(d) مفهوم توزیع اساسی دو مقوله ای اختلالات ما بین استفاده از تشخیص برای شاخص اختلالات حضور یاغیاب و
(e) دو نمونه مساوی از دسته بندی های تشخیصی بعنوان افرادی که متعلق به مفهوم تشخیص در عبارت های درجه شدت-پهنای ویژگی های بارز و آشکار یا حضور مشخصه های ویژه وخاص- متمایز نیستند
جنبه های سنجش DSM PD که با مدل نخست همسان هستند،شامل:

 

الف)استفاده مجموعه های شرایط polythetic که ناهمگنی درون گروهی را نادیده می گیرد و
ب)تحمل همپوشی بین گروهی،یا تخصیص چند تشخیصی
باوجود اینکه رویکرد DSM بسیاری از مشخصه های مشابه را با الگوی کلاسیک نمایش می دهد،ممکن است این موردی که در شیوه حقیقی است فرایند دسته بندی فیزیولوژی اختلالات ممکن است بازتاب بهتری باشد که دسته بندی طبیعی همانطور که با مثال،در ویکرد نخست مفهوم شده است.
COUNTOR,SMITH,FRENCH,MEZZICH(1980)

 

برای مثال فرایند تشخیص روانپزشکی بعنوان وظیفه دسته بندی نخست نشان داده شده است.آنها فهمیدن که درجه ی توفق در استفاده از برچسب های تشخیص،در واقع وابسته به تعداد نخستین مشخصه های نمایش داده شده توسط بیمار بود.بیمارانی که بیشتر با مشخصه های بارز مقوله تشخیص نشان داده شده اند بیشتر به طور قابل اعتماد توسط متخصص بالینی تشخیص داده شده اند نسبت به اینکه با مشخصه های بارز کمتری تشخیص داده شد اند.
این و دیگر مطالعات پیشنهاد می دهند که رویه های مقایسه مبتنی بر تشابه بر روی نمایندگی پایه گذاری شود یا مرکزیت مشخصات بالینی در میان آهنایی است که بوسیله متخصصان بالینی در نشخیص های تصمیم گیری استفده کرده اند.بطور مشابه قضاوت متخصصان بالینی به نظر می رسد تا ایجاب کند که انبوهی از راه ها برای یک نفر است تا یک مثال معرف اگر یک مقوله باشد.
مدلهای نمونه اولیه بدون زیان شان نیستند.بنابریان
اول:اطلاعات اشتقاقی از یک نمونه اولیه بیشتر پیچیده تر و متنوع تر از آن دیدگاه کلاسیک است.انواع نتیجه گیری ها ممکن است مانند مجموعه های تیره بیشتر از مقوله های ناپیوسته ظاهر شوند.
دوم:بدلیل ناهمگنی درون گروهی و همپوشی بین گروهی ذاتی در دیدگاه های نمونه اولیه،دانش یک تشخیص فردی شاید جز به جز مفید و کمک کننده نباشد.
سوم:ارتباط خلاصه اطلاعات تشخیصی خیلی دشوار است.بطوریکه چندین بعد یا رابطه باید شمرده شود،اگر بیما بطور کامل توصیف شده باشد.
اختلالات شخصیتی و ارتباطات مرتبه ای سازه ها:SKINNERوBLASHFIELD مزایای هم پیوند را باسیستم های طبقه بندی مرتبه ای مشخص می کنند.طبق یک قانون،سیستم های مشابه جهت تجسم کردن آسان خیلی حائز اهمیت و مستعد فرو ریختن سیستم های پیچیده با روابط پیچیده داخل واحد های قابل اداره کردن است.
روابط مرتبه ای در طول اختلالات و صفات همپیوند و رفتار ها می تواند بوسیله درخت های تصمیم تشخیصی یا مدل های بنیادی مفهومی فراگیر می تواند نشان داده شود.هردوی این مدل های مرتبه ای فرض می کند که افراد می توانند بعنوان اعضای یک زیرمجموعه نمایش داده شودکه به نوبت می توانند بوسیله گروه های پیاپی و پشت سرهم در سطوح بالاتر در یک سلسله مراتب رده بندی شود.بطوریکه سازه ها (یا بیماری ها)در طول خطهای عمودی جامعیت یا پهنا سازمان یافته شده اند.آهنا در شرایط همگنی و ناهمگنی عضویت،تغییر می کنند.
درختهای تصمیم تشخیصی :
درختهای تصمیم تشخیصی مانند مدل هایی برای تشخیص تفاضلی در یک ناحیه نشانه عمده،عمل می کنند.بطور تئوریفاین قبیل مدل ها فرض میکنند که بعضی پدیده های بالینی متضاد و ناهمگن،شاید بهترین تصور باشد،بطوریکه محصول یک زیست اصولی تنها ،بیشتر از چندین بیماری متمایز و وابسته،مراحل را طی میکند.همینطور،قوانین محدودیتی مرتبه ای هم پیوند با مد های مشابه،برای کاهش همبودی ،بوسیله محدود کردن تعداد تشخیص های تعیین شده برای یک بیمار عمل میکند.
سلسله مراتب ترتیبی می تواند بر اساس یک تغییر اصول محدودیتی مرتبه ای ،پایه گذاری شود که شامل :سبب شناسی،حشونت،کانون رفتار و وقایع نگار یاست.
یک مثال از یک شمای مبتنی بر ویژگی بالینی ،در سیستم DSM میتواند در تشخیص تفاضلی اختلالات روانی برجسته باشد.
این طور ات که معمولا مورد با همان شما،بعنوان یک پیشرفت در طول یک درخت تصمیم است.انواع تصمیمات تشخیصی باریکتر و خیلی معین در حوزه می شود.
اگرچه اعضای مقوله های زیردست می توانند در هر سطح بالادست در مرتبه بندی،طبقه بندی شوند.ضمیمه A از کتاب DSM-IV ،شامل درختهای تصمیم تشخیصی برای یک تغییر اختلالات است.بنابریان،هیچ درخت تصمیم مشابهی بطور رسمی برای PD ها طرح نشده است.MOREY(1988) یک مثال این متودولوژی برای اسکیزوئید PD فراهم آورده است.
صفات واعمال رفتاری نمونهدر ارتباط با صفات نیز می توانند در امتداد خطوط سلسله مراتبی از شمول برگزار شود.که در آن صفات بعنوان دسته یا خلاصه ای از اعمال رفتاری عمل کنند.با وسعت و شمول یک صفت خاص تعیین شده توسط دامنه و تنوع اعمال رفتاری است که می تواند توسط برچسب صفت،قرار گرفته شود.
برونگرایی،مثال،هیئت مدیره صفت فرمانروا(مافوق)است که توسط برخی از محققان به زیر عوامل قابل معاشرت بودن وتکانشگری تشکیل شده است.صفات قرار گرفته شده زیر این صفات رفتاری حد واسط به دقت مانند پرحرفی و بی خیالی ی تعریف شده است.و بدانید که نمونه های رفتاری مانند تمایل به صحبت با غریبه ها یا عمل بدون دور اندیشی است.
در شرح و توصیف شخصیت،مفیدترین مفاهیم در شرایط اقتصادی تمایل به آن دسته از مفاهیمی دارند که در سطح متوسط از انتزاع هستند.محققان به تازگی به دنبال شناسایی ساختار هایی هستند که فرمانروا(مافوق) به مفاهیم تشخیصی PD خاص است. و ترسیم اعمال رفتاری را انجام می دهد که آنها را تعریف می کند.
به عنوان مثال،تغییرات همگام با بازنمایی ابعادی مفاهیم PD،وابعاد صفت مافوق برای این تغییرات همگام که در مطالعات متعددی مورد بررسی قرارگرفه ،تشکیل می دهد.
در DSM-iiv ،10 PD داخل 3 خوشه ی نشانه شناختی تقسیم شده است:
عجیب و غریب(پارانوئید،مبتلا به اختلال روانی،اسکیزوتایپی)واضطرابی ترس (اجتنابی، وسواسی، وابستگی)، و نامنظم دراماتیک (مرز، تاریخی، خودشیفته، ضداجتماعی).
مطالعات چند متغیره ارائه برخی از پشتیبانی از این طرح خوشه بندی سلسله مراتبی
روابط میان PDS، صفات فرمانفرما (مافوق) آنها، و صفات و رفتار تابع خود را نیز مورد بررسی قرار گرفته است.

 

تحقیقات تجربی در حال ظهور نشان می دهد که خوشه بندی DSM ممکن نیست نسبت به مدل های دیگر ارائه شده از پیکربندی PD بهینه باشد.
مدل دیگری که بیشترین توجه را به خود جلب تاریخ عضویت دریافت کرده، مدل پنج عامل است.
ابعاد شخصیتی FFM، از مطالعات عامل تحلیلی ویژگی های شخصیتی نرمال به دست آمده است،شامل عوامل فرمانفرما (مافوق) که به طور سنتی surgency (یا برونگرایی)، سازگاری، وظیفه شناسی، ثبات عاطفی (در مقابل روان)، و فرهنگ (یا عقل و یا باز بودن به تجربه) برچسب خورده اند.
اگر چه پژوهش در حال ظهور در این زمینه عدم وجود منحصر به فرد پنج پروفیل های عامل مربوط به مفاهیم PD فرد را نشان می دهد، به نظر می رسد که این مدل FFM را به خود و برای وسعت پاتولوژیPD اختصاص داده است.
تعدادی از مطالعات متنوع انجمن را مورد بررسی قرار داده است که این ابعاد FFM را با PD های مختلف به اشتراک گذاشته است.
به طور کلی، این مطالعات نشان می دهد که روان یکی از ویژگی های اصلی PD آسیب شناسی است. (با استثنای احتمالی ضد اجتماعی PD).
افراط (نمایشی و خودشیفتگی) و کسری (اجتنابی، اسکیزوئید، اسکیزوتایپی)
برونگرایی هستند اغلب مشاهده شده است، به عنوان افراط (وسواس) و یا کسری
(ضد اجتماعی، مرزی، نمایشی، پارانوئید) در وجدان. باز بودن به تجربه، به نظر می رسد تنها با حداقل به PD آسیب شناسی مربوط است.
باز بودن به تجربه، به نظر می رسد تنها با حداقل به آسیب شناسی PD مربوط است.
سازمان افقی در ابعاد مربوط به توصیف شخصیت اختلال
تشخیص چند محوری.DSM-IIC ،با سازمان چند محوری آن، می تواند در نظر گرفته شود تا چارچوب افقی داشته باشد. (پراکنش، 1991)، آن را به عنوان کلاس های مختلف (و احتمالا مستقل) از ویژگی های در امتداد خطوط موازی سازماندهی می کند..در نظر گرفتن همزمان هر یک از این ویژگی های توصیفی مستقل از شخص اجازه می دهد شرح کاملتری از تصویر بالینی آن را به عنوان منبع داده ها بیشتر شامل شود.
در DSM به طور مشخص وجود ندارد با این حال، هر گونه بحث در مورد منطق که منجر به نمایندگی از اختلالات syndromal (محور I)، و PDهای (محور II) بر روی محورهای جداگانه می شود.
Livesley و همکاران (1994) نشان می دهد که یک عامل ممکن است منجر به قرار دادن این مفاهیم در دو محور مجزا فرض علل مختلف، که در آن سندرم های بالینی به یک منشا بیولوژیکی و PDS منشاء روانی در نظر گرفته شده بود.
Livesley همکاران، (1994) سوال اعتبار محور I و تمایز II بر اساس مفروضات چنین، بررسی خود را از تحقیق بر شباهت علل شرایط محور I و II نشان می دهد اهمیت هر دو زیست زادی و اجزاء روانی اجتماعی در توسعه این اختلالات است.
آنها همچنین مفروضات را زیر سوال برده اند که محور شرایط II از الگوهای پایدار و مادام العمر است، در حالی که محور مفاهیم I نشان دهنده شرایط گذرا و متغیر در نظر شدت و مدت زمان است.در نظر آنها داده ها نشان می دهد که ویژگی های PD نرم و قابل انعطاف ، حتی در درون قاب زمان کوتاه، که برخی از محور I شرایط ثبات قابل توجهی زمانی نشان می دهد.
مشکل دیگر مفهومی در ارتباط با محور I و II تمایز میزان قابل توجهی از همبودی مشاهده شده بین این شرایط، موضوع در برخی از جزئیات در بخش بعدی مطرح شده است.
شباهت میان صفات در همان سطح سلسله مراتبی. در حالی که سازمان سلسله مراتبی (عمودی) از صفات و اعمال رفتاری در رده وسعت و شمول، سازمان افقی به درجه ای از شباهت میان صفات و اعمال رفتاری در همان سطح سلسله مراتبی اشاره دارد. (گلدبرگ، 1998b، مک کورمیک و گلدبرگ، 1997).
مدل های افقی، که بصورت ابعادی از جمله ویژگی های صفت متمایل به تجزیه و تحلیل پارامتری فرض میکند، روابط میان صفات و ویژگی های صفت در همان سطح از وسعت با شناسایی مکان های مربوطه خود را در فضای چند بعدی مشخص می کند.
به عنوان مثال، در مورد عامل تحلیلی روش، از نظر سلسله مراتبی توسط ستون از ماتریس عوامل گرفته شده است در حالی که از نظر افقی در ردیف ماتریس (McComiick SC گلدبرگ، 1997) تمرکز دارد.
مک کورمیک و گلدبرگ بیشتر توجه داش که تحلیلگران عامل به رسمیت شناخته شده اند که بسیاری از اقلام ویژگی شخصیت بیشتر تمایل دارند به بطور رسمی پیچیده باشند (به عنوان مثال، در قابل ملاحظه ای بار در دو یا چند عامل)تا اینکه بطور رسمی یک صدا باشند (به عنوان مثال، فقط قابل ملاحظه ای بر روی یک عامل بار). آنها توجه دارند که مدلهای عمودی تمایل دارند پیچیدگی فاکتوریل و یا چند بعدی نمایش داده شده توسط اقلام نادیده گرفته شود، و درعوض بخشی به عاملی که خیلی بیشتر بارمیگذارد اختصاص داده می شود.نتیجه این روش رایج این است که احتمال این که موارد مشابه به احتمال زیاد نشان دهنده مخلوط از دو یا بیشتر از دو عامل است را، نادیده می گیرد.
اگر چه معمولا کمتر از مدل سلسله مراتبی تحقیق شده اند، چند نمونه از استفاده از این روش برای مطالعه صفات شخصیتی طبیعی (به عنوان مثال، I-به Iofstee، deRaad، SC گلدبرگ، 1992) وجود دارد، اگر چه برنامه های کاربردی تعداد نسبتا اندکی از این رویکرد به مطالعه مسیرهای پیاده روی PD وجود داشته است، ابزار بالقوه برای اطلاع رسانی مدل سازی PDها وجود دارد.
یک فقدان نسبی یکصدایی در میان ویژگی های علامت PD ، که تحقیقات اولیه نشان می دهد که مورد شود (به عنوان مثال، Hyler و همکاران، 1990)، حمایت بیشتر برای برتری بعدی یا نمونه اولیه از مدل سازی PD ها اضافه می کند.

 

انتخاب ویژگی های معیار اختلالات شخصیتی
از آنجا که ویژگی های تشخیصی در تعریف PD گنجانده شده است، مناطق مختلف توجه را تضمین می کند، شامل تعریف مفهومی از PD و ماهیت واحد های خاص می شود که ساختار را تعریف میکنند.
تعریف مفهومی PD ها
. PDS PDS DSM بدون بیان روشنی از منطق و پایه نظری برای هر مفهوم تشخیصی ارائه شده است. بدون طرح بر اساس مفهومی که در اطراف مفهوم PD ساخته شده است، آزمون کفایت از ویژگی های تعریفی از مفهوم دشوار است به انجام، به عنوان طبیعت مفهوم تعریف نشده باقی می ماند.
Morey (1991) Morey (1991) پیشنهاد کرد که معیار DSM PD مجموعه و قوانین خاصی برای تشخیص (E، G، حضور پنج نفر از نه معیار) معنای ساختار که برچسب تشخیصی تلاش برای نشان خارج نمی کند.معنای چنین، او اشاره میکند،توسط مجموعه های دیگری از ویژگی های مرتبط با تعریفی، و اظهارات درباره علت، البته، و پاسخ به درمان ،،ممکن است مکمل شود.
در نتیجه، Morey (1991) پیشنهاد کرد که مقوله های تشخیصی DSM به MacCorquoda1e و Meehl (1948) توصیفی از یک متغیر مداخله مطابقت دارد.اگر دسته بندی DSM به عنوان مثال در نظر گرفته شده است، تعاریف عملیاتی دسته های تشخیصی شاخص های سازه فرضی، خود ساختار را نشان میدهد.
Morey (1991) اشاره میکند، از معیارهای DSM به عنوان استاندارد برای اعتبار اقدامات ارزیابی که ادعا ارزیابی مفاهیم DSM نتایج در جسمیت دادن از تشخیص، که در آن متغیر مداخله است (مفهوم DSM) در حال حاضر نامناسب به وضعیت تبدیل استفاده کنیدیک ساختار فرضی است.

 

یک نمونه از بی کفایتی و transiency DSM مفاهیم PD مشهود است در پژوهش Morey (1988a)، که به بررسی تاثیر تغییرات نسبتا جزئی در معیار تشخیصی از DSM-III DSM-III-R (انجمن روانپزشکی آمریکا، 1987 )بر روی درصد از افراد مبتلا به PDS.داشت.
به طور کلی، DSM-IILR منجر به یک افزایش شدید در تعداد PDS تشخیص داده شده است.در مورد خودشیفتگی PD (NPD)، 6.2٪ از نمونه خود را به دریافت این تشخیص زمانی که معیارهای DSM-III استفاده کرد، در حالی که 22 درصد از نمونه های مشابه با NPD تشخیص داده شد که DSM-IILR معیارهای مورد استفاده قرار گرفت (یک افزایش 550٪)است علاوه بر این، درجه همگرایی به عنوان کاپا نمایه شده که موارد مشابه با توجه به قوانین تصمیم گیری برای NPD در هر دو DSM-III و DSM-IILR تشخیص داده شد، تنها 38 بوده است.اختلاف قابل توجه در تصمیم گیری های تشخیصی به عنوان تابعی از تغییرات جزئی در تعریف اختلال به نظر نمی رسد به PDS محدود شده است.
و ممکن است یک مشکل ذاتی در ارتباط با طبقه بندی گروه از اختلالات روانی، پژوهش دیویس و همکاران را منعکس کند.(1993) نیز به مشکلات مفهومی در تعریف DSM PDS اشاره می کند.آنها از روانشناسان و روانپزشکان برای تشخیص 20 تاریخ مورد، با 6 سابقه تعبیه شده با معیارهای DSM-IILR PD خودشیفتگی است.تعدادی از معیارهای NPD در سراسر تاریخ (2،4 یا 6 معیار) متنوع بود. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که پزشکان با توجه به تعداد مطلق از ویژگی های مورد نیاز برای تشخیص تشخیص نیست.برعکس، تمایل به تشخیص با توجه به درجه ای از حضور آن دسته از ویژگی های است که بیشتر از ویژگی های این اختلال وجود دارد.

 

به این ترتیب، یک مشتری خاص تنها شاید چهار یا کمتر ویژگی های مرکزی را آشکار کندو هنوز هم تشخیص را اغلب بیشتر دریافت میکند از یک مشتری که پنج یا بیشتر ویژگی های بسیاری با محوریت کمتر آشکارمی کند..
مفهوم این تحقیق این است که پزشکان برخی از ویژگی های به عنوان نماینده بیشتر از PDS می بینن. (همچنین نگاه کنید به کانتور و همکاران، 1980؛ است. Livesley و همکاران، 1987)، ، و از آن است که وجود این ویژگی ها، تعداد مطلق از ویژگی های ارائه، که تشخیصی قضاوت را هدایت می کنند.
سطح استنباط از جمله ویژگی های معیار.
نظریه پردازان بحث کرده اند که واحدهای خاص باید ساختارهای PDرا تعریف کنند.. پراکنش (1991)، برای مثال، این سوال را مطرح کرده است که آیا چنین واحدهایی باید محدود به مشاهده پذیر و یا شامل فرآیندها یا ساختارهای استنباط باشند. شیا (1992) از جمله استنباط در مورد انگیزه در معیارهای تشخیصی ارائه کرده است. او پیشنهاد کرده است که عدم توجه به این متغیر ممکن است، در بخش، حساب کاربری برای درجه بالایی از همبودی سراسر PDها مشاهده شده است.. در حمایت، شیا ارائه می دهد یک مثال اختلالات جنون و اجتنابی، که غالبا به همکاری با وجود ملاحظات نظری است که نشان می دهد که آنها کاملا متفاوت رخ می دهد، مشاهده شده است. در حالی که افرادی که در این هر دو اختلال را نمایش میدهند، ممکن است روابط اجتماعی فقیر، اجتنابی در واقع آرزوی داشتن چنین روابطی را دارند، در حالی که جنون بی تفاوت باقی می ماند.
مشکل در ارتباط با جمله عدم مشاهده پذیربودن مانند انگیزه، با این حال، که قابلیت اطمینان در ارزیابی به طور معمول رنج می برد )پراکنش، 1991؛ درخت روغن قلم، 1992 )است، حتی اگر اعتبار محتوا ممکن است افزایش یافته باشد.
یکی دیگر از مسائل مربوط حدی که به یک طبقه تشخیصی باید شرح یک ساختار و یا نمونه مشخص از ساختار، و یا ترکیبی از اینها شامل شود.
شیا (1992)، برای مثال، مشاهده کرد که برخی از مجموعه معیار خاص PD ها به برای توصیف ساختار ظاهر شده اند، در حالی که معیارهای سایر اختلالات تظاهرات یک ساختار اساسی را نمایش می دهد. شیا ارائه می دهد که نمونه ای از خودشیفتگی PD، که هر دو توصیف ساخت و مظاهر سازه در طول تعریف معیار ها،ثابت می کند. در حالی که بزرگ نمایی به عنوان یک علامت معیار(به عنوان مثال، از اساسی ساختار) ذکر شده است، معیار دیگر در همان مجموعه برای اشاره به تظاهرات این ساختار مشابه ظاهر می شود(به عنوان مثال، مشکلات به عنوان منحصر به فرد در نظر گرفته شده، حس حق) است. شیا بیشتر اشاره می کند که تغییرات در سطح استنتاج در سراسر و درون معیار مجموعه PD ، در رابطه با معیارهای polythetic سازمان، نتیجه به احتمال زیاد در عدم اطمینان بیشتر به دلیل به ناهمگونی افزایش موارد است.

 

تعداد ابعاد زمینه ای از جمله ویژگی های معیار.
وسعت و شمول ویژگی های انتخاب شده برای تعریف یک ساختار تشخیصی که اثر مستقیم بر روی مسائل مربوط به قابلیت اطمینان، اعتبار، و پوشش را دارد،انتخاب شده است.
ویژگی های سازه که ویژگی بالا و سازگاری داخلی را نشان میدهد، تمایل دارند تا در اختلاف کمتر در میان ارزیابان و قابلیت اطمینان بیشترنتیجه بگیرند. مرزهای چنین سازه ها به طور معمول به خوبی تعریف شده و غیر هم تداخل با سازه های مجاور می شود تجارت این است که پوشش سازه ممکن است بیش از حد محدود شود برعکس، هنگامی که ویژگی هایی که یک ساختار تعریف میکنند، گسترده در محتوا هستند و شامل تعدادی از ابعاد هم جدا اما مرتبط هستند، پوشش خوب خواهد شد، اگر چه قابلیت اطمینان، و از این رو اعتبار، به احتمال زیاد در معرض خطر (Blashfield Draguns SC)هستند.
این تجارت بین پوشش، قابلیت اطمینان و اعتبار "وفاداری پهنای باند معضل" (پیش از میلاد Gleser کرونباخ، 1965) نامیده شده است.. توسعه دهندگان تست و taxonomists، در طول ساخت و ساز اندازه گیری یا سیستم خود، باید بین این ارزیابی دقیق از ابعاد متغیر یا زمینه ای ("باریک" آزمون) و یا یک ارزیابی گذرا از چند یا چند متغیر یا ابعاد (آزمون "پهن باند") را انتخاب کنید.
مبنای بحث خود را در این رابطه با قوانین و مقررات از تئوری اطلاعات، آلفای کرونباخ و Gleser توجه دارند که یک سیگنال پهن باند دارای پتانسیل برای انتقال و ارتباط اطلاعات بیشتر است، اما در خطر ابتلا به وضوح کمتر . در مقابل، یک سیگنال باند باریک دارای پتانسیل برای نشان دادن وفاداری یا وضوح بیشتر است، هر چند در هزینه های ارتباطی از اطلاعات کمتر .
به طور سنتی، PD ها در شرایط مختلف ابعادی یا جنبه های زیر بنایی مفهوم سازی شده اند .
پراکنش (1986a)، به عنوان مثال، PD ها در امتداد سطوح مختلف تجزیه مفهوم سازی شده اند: ارائه رفتاری، رفتار فردی، سبک شناختی، خلق و خوی رسا، مکانیسم های ناخودآگاه، خود تصویر، داخلی جهان بازنمودی، محتوا و درون .
اگر افتراق قابل اعتماد PD ها در سراسر یک یا چندین این ابعاد، مفهوم این خواهد شد که ارزیابی PD لزوما سرمایه گذاری "پهن باند" است.
به منظور بهبود صحت ارزیابی، ارزیابی مستقل هراین مولفه های می تواند انجام شود.
شیا (1992) اشاره کرده است که DSM PDs ظاهر شده اند تا در شرایط چندین ابعاد مختلف تغییر کنند که بوسیله مجموعه معیار گرفته شده اند.
در بحث خود از این موضوع، او کار Livesley، جکسون، و شرودر (1989) را برجسته میکند، که یافته ها شامل شناسایی دو بعد تفکیک است که زمینه ساز ویژگی های PD وابسته است: نگرانی های دلبستگی و کسری شروع از خود .
شیا این باور بود که اختلالات دیگر مانند مفهوم DSM-III از PD پرخاشگر منفعل، از ویژگی هایی هستند که تنها با یک بعد واحدبدست آمده، تشکیل شده است.
چند بعد PD داده شده باید در مجموعه معیار رسمی گنجانده شود؟
باید یک هسته بعد به دقت ارزیابی شود؟
یا، برای افزایش پوشش، باید ابعاد مختلف ارزیابی شود، اما در مد بسیار محدود؟
در نهایت، باید برخی از تعادل دنبال می شود ، که در آن پوشش حداکثرمی شود و هر یک از ابعاد اساسی با دقیق ارزیابی شده است و ارزیابی را کامل کرده است؟
بررسی کرونباخ و Gleser حاکی از آن است که یک مصالحه بین پهنای باند و وفاداری اغلب وجود دارد، و در ابزار اندازه گیری بزرگتری نتیجه گیری کند.
مسائل قابلیت اطمینان و اعتبار
Blashfield Blashfield و Livesleyبصورت استعاره ای طبقه بندی روانپزشکی به عناصر نظریه کلاسیک آزمون مقایسه کرده اند.
اگر چه شیوه های اندازه گیری در روانپزشکی و روانشناسی، هم در روش و هم متضمن مفروضات نظری متفاوت بود، برخی از شباهت های قابل توجهی بین این دو رویکرد وجود دارد.
از لحاظ ساختاری Blashfield و Livesley نشان می دهد که دسته بندی های تشخیصی DSM به مقیاس های آزمون های روان شناختی، که در آن معیارهای تشخیصی مربوط به آزمایش اقلام معادل هستند.
آنها بیشتر این استعاره ساختاری به سطح طبقه بندی گسترش یافته است، که در آن مجموعه ای از مقوله های تشخیصی در یک طرح طبقه بندی ،به مجموعه ای از مقیاسهای اندازه گیری ،مربوط است.

 

آنها همچنین تشابه تحلیلی مشابه را یادداشت می کنند، همچنان که کیفیت طبقه بندی های روانپزشکی و آزمون های روان شناختی شاخص های قابلیت اطمینان و اعتبار، و همچنین توانایی خود را به پیش بینی های مفید پیشنهاد شده است.

 

. Blashfield و Livesley همچنین توجه داشته باشید مواردی که این استعاره را تجزیه می کند فرض آزمون تئوری این است که آزمون استاندارد، نمونه عینی از رفتار را ارائه می دهد.
آزمون ها عینی هستند که در آنها از مجموعه ای از آیتم هایی که در سراسر آزمون (سازگاری در شرایط محرک) ثابت برگزار می شود تشکیل شده است. و استاندارد به این معنا که درجه انحراف در بررسی پاسخ که از یک نمونه هنجاری بزرگ، اشاره شده است.
طبقه بندی روانی، از سوی دیگر، در مورد خصوصیات از ویژگی های لازم برای ساختن تشخیص ،نگران است
زمانی که نشانه های آشکار منطبق بر تعاریف رسمی تشخیص ساخته شده است ،نه برخی از انحراف تجربی نشان داده شده از هنجار.
علاوه بر این، ارزیابی ویژگی های تشخیصی در عمل مدارک و شواهد درجه سازگاری در موقعیت های محرک وجود ندارد که با استفاده از آزمون های روانی نمایان است، به عنوان مصاحبه های مختلف به طور معمول از شما سوالات مختلف برای ایجاد حضور از ویژگی های معیار خواهد خواست.

 

اگر چه مفهوم پزشکی و روانپزشکی اعتبار که به طور سنتی از تئوری آزمون های روانی متفاوت است، نگرانی در مورد اطمینان از ارزیابی ، این دو رشته مشترک شده اند.
در سال های اخیر، با این حال، و یک روند رو به رشد در میان روانپزشکان برجسته که به بررسی PDS را در آغوش جنبه از تئوری آزمون روانی در ارزیابی مفاهیم تشخیصی وجود داشته است، از جمله اعتبار ارزیابی و اعتبار سازه.
در حالی که سنت های مختلف در طبقه بندی های روانپزشکی و تئوری آزمون روانی ذاتی را به رسمیت می شناسند ، بخش زیر تجزیه و تحلیل روان از مفاهیم DSM PD ارائه می کند.
بررسی های اضافی از قابلیت اطمینان و اعتبار PD ارزیابی توسط دیگران ارائه شده است.
قابلیت اطمینان
قابلیت اطمینان یکی از ویژگی های مهم ابزار تشخیصی است..Shrout، اسپیتزر، و Fleiss (1987) چهار عامل را شناسایی کرده اند که می تواندتاثیر نامطلوب بر قابلیت اطمینان از ارزیابی های تشخیصی بگذارد:
(الف) کسب اطلاعات واریانس، یا متناقض یا ناقص از اطلاعات در مرحله جمع آوری داده ها، (ب) به مناسبت واریانس، یا بی ثباتی transiency یا زمانی این پدیده در حال ارزیابی، (ج) معیار واریانس، و یا استفاده غیر متعارف و ناسازگاراستفاده از معیارهای تشخیصی به کار گرفته شده توسط یک ارزیاب یا ارزیابان و (د) استنباط نادرست در بخشی از ارزیاب.
ظهور نسبتا جدید مصاحبه های نیمه ساختار یافته بالینی کمک کرده است، مشکل عدم اطمینان مربوط به واریانس اطلاعات را کاهش دهد.
به همین ترتیب، سیستم DSM به کاهش واریانس معیار تعیین معیار برای اختلالات کمک کرده است، و خطا در مورد وجود یا عدم وجود یک اختلال با تعیین قواعد تصمیم گیری تشخیصی به علت استنباط نادرست کاهش یافته است.
.مناسبت واریانس و واریانس اطلاعات باقی می ماند مناطق مشکل ساز باشد، به عنوان نشانی از کیفیت استنباط ساخته شده توسط ارزیابان است.

 

ثبات داخلی .نلسون گری که درجه ثبات داخلی انتظار رفته برای یک سازه تشخیصی به عنوان یک تابع روش به کارگرفته شده متفاوت خواهد شد تا به لحاظ ساختاری ویژگی های علائم را سازماندهی کند.
اگر معیارهای monothetic به کار گرفته شده اند، باید بدون تغییر در سراسر نشانه ها برای موارد مثبت باشد، در حالی که همه علائم باید برای دریافت تشخیص آماده باشند

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   58 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پیامد تشخیص و تصور اختلال شخصیتی