در این پست می توانید متن کامل پایان نامه بررسی روابط مشترک معماری و موسیقی و تأثیر گذاری آنها بر هم را با فرمت ورد word دانلود نمائید:
مقدمه:
جستجوی عوامل مشترک هنرها خود یکی از روشهایی است که میتواند تأثیرپذیری هنرها از یکدیگر را آگاهانه افزایش دهد و ابتکارات تازه ای سبب شود در این مقاله به وجود اشتراک و ارتباط دو عرصه از هنر یعنی معماری و موسیقی پرداخته شده است. در اینجا به خواص صوت که عبارتند از نیرو یا شدت، سنگینی، کشش، اوج و… می پرداریم.این خواص درمعماری نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
مسأله تحقیق: معماری و موسیقی دارای فاکتورهای مشترک و تاثیر بر همدیگر هستند.
موضوع تحقیق: بررسی روابط مشترک معماری و موسیقی و تأثیر گذاری آنها بر هم
پرسش تحقیق: آیا معماری و موسیقی به عنوان دو رشته هنری بر هم تأثیر گذارند ؟
اهداف تحقیق: 1- بررسی معماری و مفهوم آن
2- بررسی موسیقی و مفهوم آن
3- بررسی عوامل مشترک این دو
4- بررسی نحوه تأثیر گذاری آنها با توجه به اشتراکات
روش جمع آوری اطلاعات :
- کتابخانه( یادداشت برداری ،خلاصه کردن مطالب با ذکر منبع برای استفاده در بخش ادبیات تحقیق)
- اینترنت (استفاده از سایت های مرتبط)
پیشینه تحقیق :
ایانیس زناکیس معمار و موسیقیدان در سال 1976 کتابی با عنوان “موسیقی معماری
Musique Architecture” به بررسی پیوند بین دو حوزه خلاقه معماری و موسیقی پرداخته است. این کتاب مجموعه مقالاتی است شامل نظریه های زناکیس .او در این کتاب نظریه ای نو برای ساختن یک شهر نمونه موسیقی ارائه داده است.
کتاب موسیقی معماری از سه بخش تشکیل شده است : 1- موسیقی
2- معماری
3- موسیقی معماری
اشتراکات معماری و موسیقی:
معماریموسیقیفضا درمعماریموسیقی درمعماریمعماری بومیموسیقی عامیانهمعماری مذهبیموسیقی مذهبیمعماری منومونتالموسیقی یادماندنی یا یادگاریمعماری سودبخشموسیقی تبلیغاتی و سرگرم کنندهبهره گیری از نمادهای مردمیبهره گیری از نواهای ملیبهره گیری از پدیده های طبیعتبهره گیری از پدیده های طبیعتتقلیدتقلیدبهره گیری از رنگ در معماریرنگ آمیزی در موسیقیسنگینی و ثقل در بناسنگینی و ثقل در موسیقیکشش در موتیف های بناکشش اصوات و گاه لحن هابلندی و ارتفاع در معماریاوج و حضیض در موسیقیگلیساندو یا سهمی های هذلولیگلیساندو در موسیقیهیپربل Hyperbol در معماریهیپربل در اجرای گلیساندوها در موسیقیتضاد در موتیف هاتضاد در ملودی و آرمونیتکرار موتیف ها در بناتکرار موتیف ها در موسیقیقرینه سازیقرینه سازیبرقراری ریتم در نما و سطوح گوناگون دربناوزن یا ریتم موسیقیاحساس ( به مدد سایه روشن و رنگ در صدا )احساس درموسیقی به ویژه در اجراهماهنگی در معماریهماهنگی یا آرمونی در موسیقیتناسبات و بهره برداری از نسبت طلاییتناسبات در آرمونیفرم در معماریفرم در موسیقیخط در معماریخط در موسیقیسایه روشن در معماریسایه روشن درموسیقی به مدد هماهنگی و شدت و ضعف صدارنگ در معماریرنگ درموسیقینقش ریاضی در معمارینقش ریاضی در تئوری موسیقینقش اکوستیک در بنااکوستیک در موسیقیمسایل روانی و اهمیت آن در معماریمسایل روانی و اهمیت آن در موسیقیمعماران ونقل معماری
معماران بر این باورند که ابزاری که برای نمایاندن فضای ساخته شده در اختیار دارند برای چنین امری کامل و کافی نیست ؛ همچنان که همین ابزار ، برای بازآفرینی آن چه در تصور دیگران بوده و برای ما باید به عین درآید ، نارسایی هایی اساسی دارد . معماران ، برای نمایاندن فضای کالبدی ای که می بینند یا دیده اند ، از تخته رسمی استفاده می کنند که حجم ها را به وسیله مقاطع و نماهایی چندگونه که مکمل یکدیگرند و در مقیاس هایی مترتب و مکمل روی صفحـه کاغذ یا روی صفحـه « ویدئو » – خواه بـه سکـون و خواه به حرکت – نشان می دهد و از دیدگاه هایی محدود متظاهر می کند . در حقیقت امر ، صفحه ای بی رنگ بی هیچ گونه حافظه و خاطره ، اما منقوش به خطوطی با نسبت ها و اندازه هایی قرار داده شده ، می خواهد نمایانگر فضایی شود که به غنایی بیش وجود دارد یا در راه به وجود آمدن است .
معماران می توانند ، با « دیدن » ابزاری که گفتیم ، بعضی از ویژگی های معمارانه فضای کالبدی یا فضای ساخته شده مورد نظر را بازشناسند و ، از راه سخن ، به دیگران بازشناسانند . در کتاب های تاریخ و مجله های نقد و بررسی معماری بسیارند مواردی که خواننده را از راه یک یا چند تصویر ارایه شده به درون مباحثی گونا گون می برند : از تدابیری که در زمینه آهنگ حرکت و ترتیب منظرها اتخاذ شده تا ارتباطاتی که تعیین کننده شیوه کاربری فضا به شمار می روند و جز این ها . دیگران اما ، با دیدن نقشه های یک بنا و با شنیدن توصیف های آن ، موفق نمی شوند به جامعیت اندیشه ها و به رمز و راز ساختمانی که با این ابزار نمایانده می شود پی برند و همیشه هاله هایی از ابهام گرداگرد تصویری که می خواهد وضعیتی عینی را از ذهنی به ذهن دیگر انتقال دهد ، حایل میان معمار و غیرمعمار ، وجود دارند . به کوتاه سخن این که معماران هنوز ابزارهایی کامل و کافی کـه برای بازشناسی فضای معماری لازم است در دست ندارند ؛ و البته این ، موضوعی شناخته شده به شمار می آید ، به آن حد که گفت و شنود در زمینه اش را می توان از بدیهیات شمرد . معماران شمار قابل توجهی از ویژگی های فضای معماری را می شناسند که قادر به نمایان داشتن آن ها از راه تصویر نیستند و می دانند که رنگ و سایه ، تعدد نقشه ها به مقیاس های گونا گون و ترسیم های پرسپکتیو ، تجهیز صفحه کاغذ – مونیتور ، عناصر نمادین و ارایه ماکت … نمی توانند ، آن چه را که باید ، بنمایانند .
موسیقی سازان و نقل موسیقی
چنین به نظر می رسد که موسیقی دانان – موسیقی سازان توانسته اند به ابزاری مجهز شوند که قادر است موسیقی را ، از ذهنی دیگر – از موسیقیدانی به موسیقیدانی دیگر – انتقـال دهد ؛ گفته می شود کـه نت نویسی و نت خوانی به برقراری این ارتبـاط تحقـق می بخشند . نگاهی به شمار ویژگی هایی که موجودیت و هویت یک قطعه موسیقی را باز می شناسانند و دقت به تعاریف فنی آن ها می توانند نشان دهند که در دنیای موسیقی ، چیزی نیست که بتواند « شنیده » شود اما نتواند ، از طریق آوانویسی – چه فونتیک و چه فونمیک و چه این هر دو به کمک یکدیگر – به شخص دیگری انتقال یابد و حتی توسط آن دومی تکرار شود .
لازمه قبول چنین فرضیه ای آن است که از پیش قبول کرده باشیم که موسیقی محصول یا فراورده ای است که از دیدگاه روان شناسی علمی و از دیدگاه مردم شناسی فرهنگی و به کمک ابزارهای فنی خاصی که تا امروز انسان ها ابداع کرده اند ، می تواند بازآفرینی شود ؛ بازشناخته آید و بازشناسانده شود . و شرط درست و جایز دانستن طرح این نکته آن است که قبول کنیم ، بازآفرینی یک قطعه موسیقی بازشناخته شده و به کمک تمامی ابزارهای فنی تا امروز موجود و بازشناسانیده شده می تواند قرین با توفیق نباشد و این عدم توفیق می تواند نه به سبب ناتوانی فنی – هنری بازآفریننده آن ، بلکه به سبب نارسایی هایی باشد که در روند شناخت به منظور بازشناسانیدن وجود داشته اند .
با عنوان داشتن این اصل که معماری همانند موسیقی ( گرچه با تفاوتی چشمگیر نسبت به یکدیگر ) نمی تواند به کمال – از دیدگاه فراگیری که می توانیم علمی اش بخوانیم – بازشناخته شود ، خواهیم توانست خود را در طول این گفت و شنود از قیدوبندهایی که متعارف اند و قراردادی و آکادمیک بیرون بریم تا به مطالبی فرای آن رسیم . اما پیش از این ، یادآوری چند نکته را بیجا نمی یابیم :
نخست : نت نویسی به منظور بازآفرینی موسیقی را ، بی گذر از جوّ موسیقایی و محیط
فرهنگی خاصی که برانگیزاننده آفرینش موسیقی بوده اند ، کافی نمی دانیم .
دوم : قبول می کنیم که محیط فرهنگی و انگیزه هایی که به آفرینش یک قطعه موسیقی
کمک کرده اند ، در گزینش ویژگی های خاصی برای نغمه و قطعه ای که ساخته شده ، می توانسته اند اثرگذاری ای الزاماً مستقیم نداشته باشند ؛ به این ترتیب ، به وجود دو موجودیت پیوسته و وابسته ، یعنی فرهنگ محیطی و محتوای هنری موسیقی اشاره می کنیم.
سوم : بی در نظر گرفتن بار ارزشی خاصی که برای یک اثر موسیقایی قایلیم ، وجود
پیوندی مستقیم یا وابستگی بیشتری را میان فراورده موسیقایی و بهره وری کنندگان از فراورده های موسیقایی در جوامع اولیه می یابیم و ، برعکس ، فاصله ای بیشتر یا پیوستگی کمتری را برای آثار موسیقایی که بیشتر متکی بر روش های علمی و بر یافته های فنون پیشرفته اند ، می یابیم .
بازآفرینی معماری و موسیقی
نه آفریدن که بازآفرینی آثار معماری و موسیقی با دشواری خاصی همراه است که چنان که دیدیم ، از کامل و کافی نبودن ابزار نمایان دارنده آن ها ناشی می شود .
آیا در نیاز جدی به بازشناسی معماری و موسیقی ، کاستی هایی در شناخت و در برداشت بروز کرده اند که گفته می شود باید به همت سازندگان و نوازندگان – از روی نقشه ها و نت ها – جبران شود ؟ یا این وجه دیگر موضوع را باید مطرح کنیم که اصولاً خواسته نمی شود که مجموعه عملیات علمی – فنی خاص بازشناسی معماری وموسیقی ، جز در کلیات صورت گیرند ؛ کلیاتی که در معماری عبارت اند از : اندازه های طولی و سطحی ؛ فاصله ها و نسبت ها و آهنگ جایگزینی عناصر معمارانه در پهنه فضای ملموس ؛ چگونگی های فیزیکی روشنایی فضاهای درونی و چگونگی های تابش تابش نور بر حجم ها و پیدایی و دگرگونی سایه روی شکل برونی فضای ساخته شده و چگونگی های کروماتیک ماده به وجود آورنده فضای معماری ؛ رابطه ها و نسبت های موجود میان عناصر یا واحدهای فضایی ای که – چه درون و چه برون – سازنده منظرها یا پرسپکتیوهای خاصی می شوند تعیین کننده ویژگی های بصری و ارزش هایی معنوی ؛ چگونگی های چندی یا کمی نمادهای جایگزین شده در فضای معماری یا چگونگی های بنایی که خود ، در جامعیت و وحدت اش ، به نمادی بدل شده و غیرقابل تفکیک نیز شناخته می شود ؛ و غیره .
و کلیات لازم در بازشناخت موسیقی که عبارت اند از : ضرب ( ریتم ) ، لحن ( ملودی ) ، هماهنگی ( آرمونی ) و طنین یا رنگ آمیزی ( تمبر ) – چنان که در بیشترین منابع معتبر می یابیم و بنابر تعریف های علمی و فنی کم و یا بیش برابری که میان این عناصر در دسترسند می خوانیم . و یا چهار عنصر اصلی : بلندی ( که معمولاً به وسیله سری هفتگانه نشان داده می شود ) ، فشار یا تأکید بر آهنگ ( آکسان ریتمیک ) ، طول ( نت ها در زمان ) و طنین ، چنان که « گالوانو دل لا ولپه » فیلسوف معاصر عنوان می دارد . از دیدگاه ما هم معماری ( که به تعداد کمتری از عناصر شکل دهنده به نظام آفرینش خود دست یافته و ابزار فکری و علمی – فنی قانونمند شده و کارآمدی را نیافته ) و هم موسیقی ( که چنان که دانسته شده و در کتاب های پرقدری به زبان فارسی نیز آورده شده ) ، تا امروز ، نتوانسته اند مسأله بازشناسی و بازآفرینی خود را به نحوی کامل حل کنند و ابزار لازم و کافی برای این مهم را بنمایانند . و این کاستی ، بر هر پژوهشی که بخواهد به اصول بپردازد ، اثرگذاری دارد . و آن چه قصد داریم در صفحاتی که پیش روی داریم خاطر نشان کنیم ، در دو بخش ، عبارت اند از :
اول ، مسایل اصولی ای که در آفرینش معماری و موسیقی مطرح می شوند . و دوم ، تقارن و تشابه هایی که این دو رشته آفرینش بشری ، در اصول و مبانی دارند ؛ به ویژه پیش از آن که به شکل دو آفریده متفاوت ، یکی ملموس و قابل ادراک و دیگری محسوس و قابل ادراک ، جلوه کنند .
(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
دانلود کامل پایان نامه بررسی روابط مشترک معماری و موسیقی و تأثیر گذاری آنها بر هم