فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره اختلالات رفتاری در کودکان

اختصاصی از فی بوو تحقیق درباره اختلالات رفتاری در کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره اختلالات رفتاری در کودکان


تحقیق درباره اختلالات رفتاری در کودکان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:4
فهرست و توضیحات:

اختلالات رفتاری در کودکان

ناخن جویدن در کودکان و شیوه های پیشگیری از آن

کودکی که به دنیا می آید عالی ترین و کامل ترین امکانات رشد را داراست. او در بهترین حالت خود آفریده شده است و آمادگی و ظرفیت آن را دارد که به شایسته ترین وجه پرورده شود و به برترین کمالات دست یابد.

کافی است عادی به دنیا بیاید و خانواده و محیطی مناسب در اختیارش باشد تا ببالد و رشد و نمو کند و جایگاه والای خویش را در این جهان بیابد.

اما زندگی خانوادگی و محیط بهداشتی، آموزشی، اجتماعی و فرهنگی بسیاری از مردم جهان چنان است که دستیابی به چنین مقصودی را دشوار و گاه امکان ناپذیر می سازد. محدودیت های محیط زندگی گروهی از کودکان چنان زیاد است که بقای آنان نیز ناممکن می گردد.

مشکلات عاطفی و رفتاری کودکان نیز که نتیجه اجتناب ناپذیر فقر، نابسامانی های خانوادگی و کاستی های آموزشی و اجتماعی است شدیدا مانع رشد و بالندگی و وصول آنان به کمالاتی است که در خلقت شان مقدر شده است.

متاسفانه اکثر ما به درستی نمی دانیم که هرگاه فرزندانمان از امکانات رشد و پرورش صحیح برخوردار باشند، چه زندگی متعالی در انتظارشان است.

ما غالبا غافل از آنیم که سعادت و کمال کودکانمان در گرو رشدیافتگی ما بزرگسالان است. بسیاری از ما هنوز هم چنین تصور نادرستی در ذهن داریم که گویا کودکان وقتی به دنیا می آیند از همان اول برخی خوب و برخی بدند، بعضی شرور و بعضی نجیبند، گروهی خوش اقبال و گروهی بدبختند.

ما غالبا فرزندان خود را به دلیل خطاها و اختلال ها و ناسازگاری هایشان محکوم می کنیم یا به باد ناسزا و تنبیه می گیریم و فراموش می کنیم که به جای آن باید خطاها و ندانم کاری های خودمان را دلیل بروز مشکلات آنان بدانیم.

واقعیت های زندگی خانواده ها حاکی از آن است که بسیاری از آنان آشنایی کافی در زمینه رشد و پرورش فرزندانشان را ندارند. فراوانند کودکانی که تحت سرپرستی ناقص یکی از والدین به سر می برند و یا نابسامانی های خانوادگی، نظیر مناقشات پدر و مادر با اعتیاد پدر و سرپرست خانواده و یا به ویژه فقر فرهنگی و تربیتی اولیاء دشواری های بزرگی را در راه رشدشان ایجاد می کند.

گستره این نوع مشکلات به قدری وسیع است و چنان گروه بزرگی از کودکان در معرض مخاطرات روانی و فکری و اجتماعی قرار دارند که اتخاذ تدابیر همه جانبه مشاوره ای و مددکاری را اجتناب ناپذیر می سازد.

برای چنین منظوری ضروری است که علاوه بر ارائه خدمات گسترده روان شناسی و تعلیم و تربیتی در مدارس، مراکز مشاوره کودک و خانواده با امکانات کافی در شهرها و روستاهای بزرگتر ایجاد شود.

با توجه به مقدمات ارائه شده به ذکر چندین مورد از اختلالات رفتاری و روند پیشگیری و درمان این اختلالات می پردازیم.

یکی از شایع ترین واکنش های نوروتیک ناخن جویدن است که در هر سنی و در همه گروه های اجتماعی دیده می شود اما بیشتر در سنین کودکی و اوایل بلوغ اتفاق می افتد و با افزایش سن نیز معمولا میزان و شدت آن کاسته می شود.طبق تحقیق «وکسلر» جویدن ناخن از 5 سالگی شروع می شود و کم کم در 10 تا 15 سالگی به شدت خود می رسد ولی اکثر مبتلایان را کودکان 9 الی 11 ساله تشکیل می دهند. غالبا در سنین نوجوانی فرد متوجه عادات نامطلوب خود می شود. جویدن ناخن در دخترها بیشتر از پسرها است و گاهی در یک خانواده همه افراد مبتلا به آن می شوند.

جویدن ناخن بر خلاف انگشت مکیدن در سر فرصت انجام نمی گیرد بلکه نشانه دلواپسی، اضطراب یا ترس مثلا از امتحان، تنبیه و ... است. اغلب کودکان قبل از امتحان و بزرگسالان در اتاق انتظار ناخن هایشان را می جوند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره اختلالات رفتاری در کودکان

مقاله درمورد تاثیر طلاق بر اختلالات رفتاری نوجوانان

اختصاصی از فی بوو مقاله درمورد تاثیر طلاق بر اختلالات رفتاری نوجوانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درمورد تاثیر طلاق بر اختلالات رفتاری نوجوانان


مقاله درمورد تاثیر طلاق بر اختلالات رفتاری نوجوانان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:25

فهرست مطالب:

مقدمه

تاثیر طلاق بر اختلالات رفتاری کودکان ونوجوانان

 یک طلاق خوب و مسالمت‌آمیز از دوام یک ازدواج پرتنش بهتر است

دروغ گویی

اختلالات گفتاری

اختلالات تیک

اختلالات اضطرابی

رفتارهای کلیشه ای و عادتی

کودک آزاری

اختلال سلوک

منابع

کودکان، گل‏های باغ زندگی، ثمرات زندگی خانوادگی و آینده‏سازان جامعه و مملکت هستند. در روزگار ما، وجود آنها توجه بیشتری را از جانب والدین و اولیای امور آنها از جمله مدارس و ... می‏طلبد. اما در عین حال، انواع مشکلات و مسائلی را که خانواده‏ها با آن دست به گریبانند، بر تربیت و شخصیت آنها تأثیر می‏گذارد؛ از جمله مسائل اقتصادی، اجتماعی، افزایش جمعیت و تراکم، زندگی شهرنشینی و تجمل‏گرایی. باید توجه داشت که بسیاری از اختلالات روانی که در بزرگسالی به چشم می‏خورد ریشه در مشکلات دوران کودکی و نوجوانی دارد؛ مشکلاتی در خانواده‏ها از جمله: اختلاف بین والدین، طلاق، فقر، اعتیاد و ... همه بر شکل‏گیری شخصیت کودک تأثیر می‏گذارد و باید توجه داشت که رفتار کودک در واقع بازتاب و آینه‏ای از وجود پدر و مادر و فضای حاکم بر خانواده اوست. وقتی که پدری از طرفی، به فرزند می‏گوید که «دروغگویی بد است» اما پشت تلفن یا دم در منزل که با او کار دارند، از او می‏خواهد که «بگو من نیستم» فرزند او دچار سردرگمی می‏شود که «حقیقت چیست؟» و «کدام کار درست و کدام خطاست؟» پس ابتدا خودِ آنها باید الگوی مناسبی برای فرزندان‏شان باشند و انتظار چیزهایی را که خود رعایت نمی‏کنند از آنها نداشته باشند و شرایط تربیت صحیح را نیز برای آنها فراهم سازند. از جمله از رفت و آمدهای نامناسب و شرکت در مجالس غیر اخلاقی بپرهیزند. از آوردن برخی وسایلی که برای کودک و نوجوان انحراف ذهنی و اخلاقی ایجاد می‏کنند از جمله ماهواره و فیلم‏های مبتذل در محیط خانه دوری کنند. بر معاشرت‏ها و دوستی‏های آنها نظارت صحیحی داشته باشند تا صحنه‏هایی را که این روزها بسیار دردناک و تأسف‏بار است و امروز دامن‏گیر نسل کم‏سن‏تری شده از جمله: انواع خلاف‏ها و بزهکاری‏ها، اعتیاد، دختران فراری، دزدی‏ها و ... کمتر شاهد باشیم.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درمورد تاثیر طلاق بر اختلالات رفتاری نوجوانان

تحقیق در مورد شیوه های رفتاری در گروههای مختلف

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد شیوه های رفتاری در گروههای مختلف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد شیوه های رفتاری در گروههای مختلف


تحقیق در مورد شیوه های رفتاری در گروههای مختلف

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه40

 

فهرست مطالب

 

طرح معالجه

نقش و وظایف رهبر گروه

مراحلی از یک مجموعه رفتار درمانی

طرح معالجه و به کار بردن تکنیکها: طرح

تقویت کردن

شیوه های رفتاری در گروههای مختلف

معرفی

شیوه های رفتاری در کار گروهی به طور گسترده بروز می کند و نمایان می شود یکی از دلایل این نمایانی یا شهرت پیدا کردن تاکید کردن روی این موضوع است که این روشها روی آموزش مهارتهای خود اداره خودمحوری کردن مراجعه کنندگان و بیماران می تواند پیاده شود آنها می توانند از این روشها برای کنترل زندگی شان، رفتارشان به طور موثر با مشکلات حال و آینده استفاده کنند، و وظایفشان را به خوبی بدون ادامه روان درمانی انجام دهند. نویسندگان با یک مبدا رفتاری، همانند واتسون و تارپ(2002)، کتابهایی را به موضوع کمک کردن به مردم در زمینه رفتار شخصی یا رفتار خود محوری اختصاص داده اند. این هدف از طریق تنوع های وسیع و گسترده، در مورد تکنیکهای شناختی و رفتاری با مبدا عملی انجام می شد. اکثر این تکنیکهای درمانی مراحلی هستند که مراجعه کنندگان می توانند برای حل مشکلات درون شخصیتی، احساسی و تصمیم گیری روی خودشان پیاده کنند و انجام دهند.

- اصطلاح روان درمانی رفتار به کاربرد چند مرحله و تکنیک اشاره می کند که از یک متغیر در تئوریهای یادگیری ریشه گرفته است. برای اینکه هیچ تئوری به تنهایی تمرینهای روان درمانی موقتی را تایید نمی کند، هیچ مدل گروهی تنها وجود ندارد. که به معنای دقیق کلمه بتواند گروه رفتاری نامیده شود بعلاوه، انواع گوناگونی از گروهها هستند که روی یادگیری و رفتاری

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد شیوه های رفتاری در گروههای مختلف

دانلود مقاله بررسی رابطه اختلالات رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله بررسی رابطه اختلالات رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه
بی شک خانواده، نخستین و مهمترین آموزشگاه و پرورشگاه انسان به شمار می آید و یکی از نهادهای اصلی و مقدس هرجامعه است. این خانواده است که فرایند شدن انسان را از قوه به فعل فراهم می کند و تسهیل می سازد و پس از یک زمینه مناسب وراثتی، مهمترین و ضروری ترین نیاز برای رشد یک انسان محسوب می شود و از این نظر خانواده، حیاتی ترین نقش را به عهده دارد. حساس ترین ایام زندگی یک فرد در خانه، در خانواده و در دامن مادر سپری می شود. از این رو قابل تعجب نیست که ریشه اکثر مشکلات رفتاری و ناهنجاریهای عاطفی، اجتماعی و روانی را باید در خانواده جستجو کرد. فرار نوجوانان از خانه، پرخاشگری، بی اختیاری در نگهداری ادرار، ناخن جویدن، اعتیاد، بزهکاری، اضطراب و نظایر آن جلوه هایی از عدم آموزش و عدم برقراری رابطه درست با کودکان و نوجوانان است (به پژوه، 1383).
مطالعات گوناگون نشان داده اند مشکلات بهداشت روانی در کودکان و نوجوانان بیش از سایر اقشار جامعه مشاهده می شود. افسردگی، اضطراب، خودکشی، بزهکاری، مصرف مواد مخدر، شکست تحصیلی و ترک تحصیل از جمله مشکلاتی به شمار می آیند که در دوران کودکی و نوجوانی مشاهده می شود که ناشی از عوامل متعددی چون ژنتیک، اختلال های خانوادگی، تبعیض های اجتماعی، برخوردهای نامناسب افراد خانواده، مدرسه، اجتماع و مجموعه ای از عوامل (خدایاری فرد، 1382).
کودک کافی است که عادی به دنیا بیاید و خانواده و محیطی مناسب در اختیارش باشد تا ببالد و رشد کند و به جایگاه ارزشمند خود برسد. اما زندگی خانوادگی، محیط اجتماعی، بهداشتی، آموزشی و فرهنگی بسیاری از مردم جهان چنان است که دستیابی به چنین مقصودی را دشوار و گاهی امکان ناپذیر می سازد. ما غالباً فرزندان خود را به دلیل خطاها و اختلال ها محکوم می کنیم، یا آنها را به باد ناسزا و تنبیه می گیریم و فراموش می کنیم به جای آن باید خطاها و ندانم کاریهای خودمان را دلیل بروز مشکلات آنها بدانیم (کاکاوند، 1385).
اختلالات عاطفی- رفتاری، بویژه به سبب وضعیت نامتعادل و متحول زندگی خانوادگی و اجتماعی در یکی از دو دهه اخیر در کشور ما، بیش از هر زمان دیگری گریبانگیر گروههای وسیعی از کودکان شده است. نابسامانیهای خانوادگی، کمبود آموزشی و پرورشی و بهداشتی، جابجا شدن گروههای اجتماعی و فشارهای ناشی از آن، رشد نامعقول جمعیت، مهاجرتهای بی رویه، آوارگی، فقر و اعتیاد گسترده، دل آزردگی و افسردگی و پرخاشجویی و شکوه گیریهای حاصل از غیبت یا فقدان سرپرست در بسیاری از خانواده ها و... بسیاری از عوامل مهم دیگر سبب شده است که اختلالات عاطفی و رفتاری کودکان وسعت بی سابقه ای بیابد (لطف آبادی، 1387).
غیبت های طولانی پدران از خانه، ساعت های طولانی دوری مادران از خانواده تحولات و بحران های شدید اقتصادی و اجتماعی و از همه مهمتر کم رنگ شدن ارزشی های مذهبی و اخلاقی را باید عامل اصلی این بی ثباتی ها در خانواده دانست (نوابی نژاد، 1379).
از آن جا که مادر اولین کسی است که نوزاد با او رابطه برقرار می کند، لذا مهم ترین نقش را در پرورش ویژگیهای روانی و عاطفی کودک به عهده دارد و کانون سلامتی یا بیماری محسوب می شود. تحقیقات نشان داده اند اختلالات رفتاری کودکان ارتباط تنگاتنگی با مشکلات روانی والدین دارد. هرچه مشکل روانی والدین شدیدتر باشد ظهور اختلال های رفتاری کودکان سریع تر خواهد بود (بلانز و همکاران، 1991).
مطالعات نشان داده اند که مشکلات رفتاری فرزندان با اختلال روان پزشکی والدین رابطه دارد (زیما و همکاران، 1996؛ راتروکوینتون، 1984).
اگر در خانواده شرایط و روابط ناسالم و منفی وجود داشته باشد، تأثیری بر روی فرزندان خواهد گذاشت و منش های عاطفی ناهنجاری در آن ها شکل خواهد گرفت. نقش های منفی از قبیل حسادت، پرخاشگری، احساس عدم امنیت، مضطرب، پرخاشگری، ناسازگاری و افسرده می گردد. لسلت (1987) ناسازگاری کودکان و نوجوانان را ناشی از شکست در دوران کودکی و در خلال دوران دلبستگی مادر می داند (اسماعیلی، 1383).
مطالعات لی و همکاران (1987 ) نشان داده که آسیب روانی مادر موجب اختلالات عاطفی – هیجانی و مشکلات تحصیلی فرزندان می شود ( به نقل از محمد اسماعیل ، 1382 ) .
تحقیقات نشان داده اند که یکی از علل ابتلای به انواع اختلال های روانی و یکی از منابع آسیب روانی کودک ، در ماهیت تعامل آن ها با والدین شان بالاخص با والدین بیمار می باشد . هترینگتون و همکاران ( همان منبع ).
نتایج تحقیقات یافته های آماری نشان داد که : 61 درصد از مادران کودکان مبتلا به اختلال رفتاری هیجانی مشکوک به عدم سلامت روان هستند که این میزان برحسب اختلالات رفتاری کودکان متفاوت می باشد ( همان منبع ) .
متأسفانه در مورد اختلالهای مربوط به کودکان مطالعات اندکی صورت گرفته است و اطلاعات موجود بیشتر براساس مطالعات انجام شده در مورد بزرگسالان است (نلسون و ایزرائل، ترجمه، خدایاری فرد، 1382) با توجه به اهمیت مطالب فوق پژوهشگر بر آن شد تا به بررسی این موضوع بپردازد.

بیان مسئله
تأثیر رفتار و طرز فکر والدین در شکل گیری و چگونگی رفتار کودکان از اهمیت اساسی برخوردار است. والدینی که رابطه مطلوب و درستی با فرزندان خویش دارند، موجب شادمانی، مسئولیت پذیری و تکامل شخصیتی فرزندان خود می شوند. از سوی دیگر، والدینی که رفتاری مطلوب و درستی با فرزندان خود ندارند باعث بروز انواع مشکلات رفتاری در آنان می شوند.
برای آنکه کودک به شکل سالم و هنجار رشد یابد بایستی در حد معقول نیازهای شخصیتی، روانی، فیزیکی و اجتماعی او ارضا شود. ناکامی در رفع این نیازها باعث مشکلات رفتاری، بزهکاری و ناشادی کودک می گردد و شرایط خانوادگی زمینه ساز این ناکامی هاست. از جمله این شرایط: خانواده های از هم پاشیده، طرد شدگی کودک، سخت گیری و محدودیت شدید، فقر و کمبودهای شخصی، عصبی بودن والدین، نبودن معیارهای صحیح اعتقادی و اخلاقی در خانواده و ... را می توان نام برد. در اکثر نظریه های روانشناسی رشد، چگونگی روابط کودک با اعضای خانواده و مخصوصاً ما در یکی از اساسی ترین عامل رشد شخصیت، شناخته شده است.
اگر در روابط عاطفی مادر و کودک اختلالی بوجود آید، موجب بهم خوردن امنیت عاطفی در کودک می شود که آثار آن را در رفتار کودک می توان مشاهده کرد. بنابراین توافق کلی براین است که خانواده در پیدایش اختلالات رفتاری کودک تأثیر مهمی دارد (نوابی نژاد، 1380 و میلانی فر، 1380).
رئیس و همکارانش (1995) با اجرای پژوهشی تحت عنوان رابطه بین شیوه های تربیتی مختلف خانواده با آسیب شناسی روانی در نوجوانان، سه شیوه ضدیت- منفی گرایی، گرم و صمیمی و حمایتی، و کنترل کننده- نظارت کننده را مطالعه نمودند. آنها در این تحقیق دریافتند که شیوه ضدیت و تعارض با علائم افسردگی، همبستگی کمتر و با رفتارهای ضد اجتماعی همبستگی بیشتری دارد. از طرفی بین ارتباط گرم و صمیمی و رفتارهای مرضی ارتباطی مشاهده نشد (امینی، 1384).
پورتس و هاور (1992) در پژوهش پیرامون کارآیی خانواده و سازگاری کودکان پس از طلاق دریافتند که آن دسته از عواملی که بیشترین سهم را در تسهیل سازگاری عاطفی- اجتماعی دارند عبارتند از: نقش های خانوادگی، مهار رفتار و مشارکت عاطفی، علاوه بر این مشخص شد که خانواده هایی که در آنها مراقبت، حمایت متقابل و رسوم خانوادگی پس از طلاق نیز حفظ شده است، احتمالاً بیشتر قادرند ناسازگاری کودکان را کاهش دهند(کریمی، 1387).
فرار از خانواده نیز معمولاً به دنبال یک دوره طولانی تعارضات شدید خانوادگی رخ می دهد. اگر فراری ها مشکلات شدیدی را در خانه تجربه کرده اند اما آنهایی که بیشتر از یکبار از خانه فرار کرده اند شدیدترین مشکلات را داشته اند (اولسون و همکاران، ترجمه کریمی، 1378).
طبق تحقیقات انجام شده نحوه تربیتی والدین، ویژگی های رفتاری خاصی را در کودک بوجود می آورد مثلاً والدینی که در تعامل با فرزندان خود از شیوه فرزند پروری اقتدار منطقی استفاده می کنند فرزندانشان مستقل و با هدف بوده، دارای اعتماد به نفس و مسئولیت پذیر می باشند و از نظر روانی سالم هستند (بوری ، 1991، مارتین و مک کوبی، 1984، نقل از طیبی، 1383).
ری (1990) طی تحقیقی نشان داد که: کودکان مبتلا به مشکلات رفتاری در خانواده هایی پرورش یافته اند که در آنها انضباط و محبت کم بوده است.
سیف نراقی و نادری (1379) طی پژوهشی نشان دادند که: اگر جو یا فضای کل خانواده، بر حرکت و رفتار کودک را علیرغم درست یا نادرست بودن آن پذیرا باشیم،کودک به احتمال زیاد دچار اختلالات رفتاری می گردد... از طرف دیگر در نقطه مقابل خانواده هایی قرار دارند که هیچگونه رفتار کودک را نمی پذیرند. و کودک دچار بلاتکلیفی و تشویش است. افراط و تفریط در میزان توجه و مراقبت نسبت به اعمال و رفتار کودک می تواند موجبات اختلالات رفتاری باشد...داشتن انتظارات و توقعات نامتناسب با رشد و توان جسمی، ذهنی، عاطفی، اخلاقی و اجتماعی کودکان و یا نداشتن هیچگونه توقعی از آنان در موقعی باید توقع داشت، سبب اختلالات رفتاری در آنان می شود(سالاری، 1380).
براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی سالانه، بیش از یک میلیون نوجوان 13 تا 19 ساله از خانه فرار می کنند بیشتر این نوجوانان میان 14 تا 17 سال سن دارند که از این میان 74 درصد دختر و 26 درصد پسر هستند(روزنامه جام جم، دی ماه 1380).
نتایج تحقیقات متعدد نشان می دهند اکثر مشکلات رفتاری کودکان در محیط خانه و مدرسه منعکس کننده شرایط پیچیده بین فردی و رفتاری اعضای خانواده بویژه والدین است و در این میان نقش مادر اساسی و تعیین کننده است بطوریکه محرومیت از وجود او و یا عدم بهداشت روانی والدین اثرات ناگواری از جمله کاهش میزان جنب و جوش، کاهش واکنش عاطفی، ضعف اعتماد به نفس و... را به همراه دارد. نگرش ها و رفتارهای والدین همانند محرومیت از والدین سهم نسبتاً زیادی در علت شناسی اختلالات رفتاری دارند به همین جهت برخی از صاحب نظران معتقدند کودک مشکل دار عمدتاً والدین مشکل داری داشته اند (ماسن، ترجمه یاسایی، 1380).
«نلسون و ایزرائل » نقل از حمیدی (1380) توافق همگانی وجود دارد که خانواده در پیدایش اختلالهای رفتاری کودکان تأثیر مهمی دارد. درباره خانواده های بزهکاران و نیز خانواده های کودکان مبتلا به اختلال رفتار، جرمها و بزهکاریهای بسیاری گزارش شده است. به نظر می رسد اختلالات رفتاری کودکان از نظام خانوادگی ناصحیح سرچشمه می گیرد.
با توجه به مطالب فوق مسئله پژوهش حاضر این است که «آیا بین اختلالات رفتاری کودکان و سلامت روانی والدین رابطه وجود دارد»؟

اهمیت موضوع پژوهش
در کشور ما نیز کم نیستند کودکانی که دارای پدر و مادری عصبی ، پرخاشگر ، روان گسیخته ، افسرده ، مضطرب و یا به فوبی دچارند . بنابراین یک عامل فشار زای محیطی در خانواده می تواند برای کودکان ، اختلال رفتاری ایجاد کند . برای تخفیف ضایعات و اثرات این مشکلات لازم است شناخت علمی از آن کسب نماییم . پس بررسی رابطه اختلال رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین و درک بهتر وضعیت روانی والدین آنان با اختلال رفتاری کودکان حائز اهمیت بوده و پژوهش گر را بر آن داشت تا به بررسی این موضوع بپردازد .
پژوهش حاضر از دو جبنه نظری و عملی حائز اهمیت است.
الف) جنبه نظری
در زمینه اختلالها رفتاری و بهداشت روانی تحقیقات زیادی انجام شده است. بنابراین نتایج تحقیق حاضر می تواند اطلاعاتی در مورد کیفیت بهداشت روانی والدین و اهمیت آن در تحول مهارتهای اجتماعی و سازگاری کودکان فراهم آورده و در بهبود بهداشت روانی والدین موثر واقع می شود.
ب) جنبه کاربردی
1)مشاوران، روان درمانگران که به کار تشخیص، درمان و راهنمایی اشخاص می پردازند در کاربر روی اختلالهای رفتاری که در اثر ناکارآمدی سازگاری و پایین بودن بهداشت روانی والدین شکل گرفته اند به ریشه های آن توجه کرده و راهکارهای لازم را ارائه نمایند.
2) محیط آموزشی خانواده، جهت افزایش بهداشت روانی والدین و تأثیر آن بررفتارهای سالم و رشد مهارتهای اجتماعی مؤثر واقع می شود.

اهداف تحقیق:
هدف کلی تحقیق
بررسی رابطه اختلالات رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین آنها است.
اهداف اجتماعی
1) بررسی رابطه بین لجبازی – نافرمانی کودکان با میزان پرخاشگری والدین.
2) بررسی رابطه بین سلوک کودکان با میزان پرخاشگری والدین .
3) بررسی رابطه بین اضطراب کودکان با میزان اضطراب والدین.
4) بررسی رابطه بین افسردگی کودکان با میزان افسردگی والدین.
5) بررسی رابطه بین فوبی کودکان با میزان فوبی والدین.
6) بررسی رابطه بین روان پریشی کودکان با میزان روان پریشی والدین.

 

فرضیه های پژوهش
فرضیه اصلی
" بین اختلال رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین رابطه وجود دارد ."
1) بین لجبازی- نافرمانی کودکان با پرخاشگری والدین رابطه وجود دارد.
2) بین اختلال سلوک کودکان با پرخاشگری والدین رابطه وجود دارد.
3) بین اضطراب کودکان با اضطراب والدین رابطه وجود دارد.
4) بین افسردگی کودکان با افسردگی والدین رابطه وجود دارد.
5) بین فوبی کودکان با فوبی والدین رابطه وجود دارد.
6) بین روان پریشی کودکان با روان پریشی والدین رابطه وجود دارد.

 


تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
تعریف مفهومی لجبازی:
کودک یا نوجوان مکرراً به شیوه های منفی گرانه، خصمانه و توأم بانافرمانی در مقابل اشکال قدرت عمل می کند. معمولا رفتارهای منفی گرایانه و لجبازی به شکل یکدندگی مستمر، مقاومت در برابر دستورالعمل ها و عدم تمایل به مصالحه و سلطه پذیری یا جر و بحث با بزرگسالان و همسالان ظاهر می شوند. لجبازی ممکن است به صورت تخطی عمدی و یا مداوم از محدودیتها رخ دهد که معمولا به شکل نادیده گرفتن دستورها، مشاجره و ناتوانی در تحمل سرزنش به خاطر بدرفتاری، دیده می شوند. تظاهرات اختلال بیشتر در خانه دیده می شود ولی در مدرسه یا اجتماع چندان آشکار نیستند (کاکاوند، 1385).
تعریف عملیاتی لجبازی :
لجبازی: منظور از لجبازی نمره ایست که آزمودنی (کودکان ) در سؤالات مربوط به لجبازی- نافرمانی پرسشنامه مرضی CSI-4 می گیرد.
پرخاشگری:
پرخاشگری مهم ترین ویژگی در اختلال سلوک است. به همین دلیل در بعضی از دیدگاهها، برای تبیین اختلال سلوک به پرخاشگری توجه شده است. علاوه براین، پرخاشگری مشکلی است که در بسیاری از کوکانی که به مراکز درمانی ارجاع داده نمی شوند نیز مشاهده می شود. به نظر بندورا (1965) در صورتیکه پرخاشگری پیامدهای مثبتی در پی داشته باشد، تداوم پیدا می کند. کودکان پرخاشگری را از طریق تقلید یاد می گیرند. والدین پرخاشگر باعث پرخاشگری کودکان خود می شود (شکوهی یکتا و پرند، 1384).
تعریف مفهومی پرخاشگری:
منظور از پرخاشگری زود رنجیدن و عصبی شدن، نداشتن کنترل برخشم، تمایل شدید به کتک زدن و اذیت دیگران، میل شدید به شکستن اشیاء، زیاد درگیر شدن و جر و بحث کردن، داد و فریاد کردن و پرتاب اشیاء (انصاری، 1387).

 

تعریف عملیاتی پرخاشگری :
منظور از پرخاشگری در این تحقیق نمره ای است که آزمودنی ( والدین ) آزمون SCL-90 کسب می کند .
تعریف مفهومی اختلال سلوک :
مهمترین ویژگی اختلال سلوک الگوی پایدار و مداوم رفتارهایی است که در آن حقوق دیگران، هنجارها و قوانین اساسی اجتماعی متناسب با سن کودک نادیده گرفته می شود. ویژگیهای رفتاری افراد با اختلال سلوک را می توان در چهاردسته قرار داد: پرخاشگری که موجب آسیب بدنی به سایر افراد یا حیوانات می شود یا تهدیدی برای آنان حساب می شود ؛ آسیب به اموال یا تقلب و سرقت ، سرپیچی از قوانین و مقررات ( کزدین ، ترجمه : محمد خانی و شاملو ، 1383 ).
تعریف عملیاتی اختلال سلوک :
منظور از اختلال سلوک در این تحقیق نمره ای است که آزمودنی ( کودکان ) در سؤالات آزمون CSI-4 کسب می کند .
تعریف مفهومی اضطراب:
منظور از اضطراب شامل یک ردیف علایم و نشانه هایی است که از نظر بالینی با سطح بالایی از تظاهرات اضطرابی همراه است. علایمی مانند عصبی بودن، احساس فشار و لرزی در اندام، ترس های ناگهانی، احساس وحشت، بیم و نگرانی نسبت به آینده و برخی از جنبه های جسمانی اضطراب مانند دلشوره، ترس مفرط، تپش قلب، تنش و برانگیختگی، بی قراری یا آشنایی با امور آشنای قبلی( انصاری ، 1387 ) .
تعریف عملیاتی اضطراب :
منظور از اضطراب نمره ایست که آزمودنی( والدین) در سوالات آزمون SCL 90 کسب می کند.
منظور از اضطراب نمره ایست که آزمودنی (کودکان ) در سوالات آزمون CSI-4 کسب می کند .

 

تعریف مفهومی افسردگی:
به خلق غمگین فراگیر اشاره دارد. وجود حالت ملال و غم عمیق در مرکز توجه تشخیص افسردگی قرار دارد. این افراد با مسائلی همچون تحریک پذیری، فقدان احساس لذت، گوشه گیری اجتماعی، عزت نفس پایین، ناتوانی در تمرکز حواس، کارکرد تحصیلی پایین، تغییر در کارکردهایی مانند خواب و اشتها و ناراحتیهای جسمانی که در این افراد دیده می شود (کاکاوند، 1385).
تعریف عملیاتی افسردگی :
منظور از افسردگی نمره ایست که آزمودنی های کودک در سؤالات مربوط به افسردگی آزمون CSI-4 می گیرند. همچنین منظور از افسردگی نمره ایست که آزمودنیهای بزرگسال (والدین) در سؤالات مربوط به افسردگی آزمون SCL- 90 کسب می کنند.
تعریف مفهومی فوبی :
به ترس شدید از یک شیء یا موقعیت یا وضعیت اطلاق می شود و ترس غیر منطقی است که به اجتناب هشیارانه از شیء فعالیت یا موقعیت منبع ترس منجر می شود ( کاپلان – سادوک ، 1386 ).
تعریف عملیاتی فوبی:
منظور از فوبی نمره ایست که آزمودنیهای کودک در سؤالات مربوط به آزمون CSI-4 کسب میکند.
منظور از فوبی نمره ایست که والدین (آزمودنیهای بزرگسال) در سؤالات مربوط به فوبی آزمون SCL- 90 کسب می کنند.
تعریف مفهومی روان پریشی :
روان پریشی شامل یک حالت گوشه گیرانه و انزوا طلبانه و نحوۀ زندگی روان گسیخته مانند هذیان و گریز افکار می گردد، سوالات این مربوط به روان گسیختگی در برگیرنده تدریجی اختلال از یک حالت خفیف بیگانگی تا روان گسیختگی حاد مانند اعتقاد به اینکه شخص دیگری قادر به کنترل فکر خود است( کاکاوند ، 1385 ) .

 

تعریف عملیاتی روان پریشی :
روان پریشی نمره ایست که آزمودنی (والدین) در سوالات آزمون SCL-90 کسب می کند.
روان پریشی نمره ایست که آزمودنی (کودکان) در سوالات آزمون CSI-4 کسب می کند .
فصل دوم
پیشینه پژوهش
مقدمه
کودکی که به دنیا می آید ممکن است عالیترین و کامل ترین امکانات رشد را دارا باشد. وی ممکن است آمادگی داشته باشد و ظرفیت آن را که به شایسته ترین وجهی پرورده شود و برترین کمالات دست یابد . کافی است عادی به دنیا بیاید و خانواده و محیط مناسب در اختیارش قرار گیرد تا ببالد و نشو ونما یابد و جایگاه ارجمند خویش را در این دنیا بیابد . اما زندگی خانوادگی و محیط بهداشتی و آموزشی و اجتماعی و فرهنگی بسیاری از مردم جهان چنان است که دست یابی به چنین مقصودی را دشوار و گاه امکان ناپذیر می سازد . محدودیتهای محیط زندگی گروهی از کودکان چنان زیاد است که بقای آنان نیز مسیر میشود . بزرگی ارقام فقر و بیماری و مرگ در کشورهای جهان سوم لرزه بر اندام آدم می اندازد و مشکلات عاطفی و رفتاری کودکان نیز که نتیجه ممکن فقر و بیماری و جهل و بد رفتاری ونابسامانی های خانوادگی و کاستیهای آموزشی و اجتماعی و فرهنگی است شدیدا مانع رشد و بالندگی و وصول آن به کمالاتی است که در خلقتشان مقدر شده است ( نلسو، ایزرائیل، ترجمه منشی طوسی، 1387)
سال 2001 به عنوان سال بهداشت روانی اختصاص یافته است و در این سال تمام ملل جهان وظیفه دارند که سطح بهداشت روان خود ، خانواده و جامعه شان را ارتقاء دهند و با افزایش دانش بهداشت و زدودن برچسب های مخرب زمینه های این رشد را فراهم آورند ( شاه محمدی ، 1379 )
اکنون که دوران سرنوشت ساز سازندگی و بازسازی همه جانبه کشور با شتابی فزاینده آغاز گردیده است ، زمان آن فرا رسیده است که برنامه توسعه و تامین تندرستی کودکان و ارتقاء سطح بهداشت خانواده و مدارس به عنوان بخش مهمی از سیاستهای ارتقاء بهداشت کشور و اساسی ترین حرکت در راستای تامین سلامتی نسل آینده ساز و تحقق بخش توسعه اجتماعی و اقتصادی آتیه کشور ، جایگاه و هویت واقعی خود را بازیابد . بدون تردید کاهش منابع ، امکانات و اعتبارات مالی ؛ کمبود نیروی انسانی آموزش دیده ، رشد افزون جمعیت و بحران زیست که جملگی تهدیدی جدی برای سلامتی نسل آینده است موانع و مشکلات متعددی را در مسیر تحقق اهداف فوق الذکر ایجاد خواهد کرد . حل این مشکلات راهی جز مشارکت همه جانبه نهادهای اجتماعی به ویژه خانواده را باقی نمی گذارد .اما باید توجه داشت که مشارکت مردم بدون دادن آگاهی و اطلاعات به آنان تحقق نمی یابد راه مشارکت همه ، آگاهی همه است ( پالاهنگ، 1384 ).
گر چه پیشینه توجه به نیازها و مشکلات روانی کودکان به عنوان قشر خاص و دارای ویژگی های منحصر به فرد خود و نه به عنوان بزرگسالانی کوچک اندام به بیش از چند دهه نمی رسد، لیکن در همین مدت کوششهای بسیاری در جهت شناخت، تبیین و طبقه بندی و ارائه روشهای درمانی برای اختلالات دوران کودکی و نوجوانی به عمل آمده است. طبقه بندی اختلالات کودکان این سوال را مطرح می کند که ‹‹ چند نوع اختلال وجود دارد ›› ؟
سوال اساسی در همه گیر شناسی این است که چه تعداد از کودکان در جمعیت کلی دچار این اختلالات هستند؟ همه گیر شناسی با تشخیص علل یا عوامل همراه با انتشار اختلالات در جمعیت نیز سرو کار دارد اختلالات رفتاری طیفی وسیعی از مشکلات کودکی را از رفتارهای پرخاشگرانه و تکانشی تا رفتارهای افسرده گونه و گوشه گیری در بر می گیرد . کودکان با اختلالات رفتاری بنابر ماهیت رفتارهایشان احتیاجات روانی ، تربیتی و آموزشی متفاوتی از سایر کودکان دارند . لذا برای آموزش ، تربیت و ترمیم رفتارهای آنان لازم است چگونگی طبقه بندی این اختلالات با توجه به انواع و دشواریهای رفتاری آنان تعیین شود (عیسی زاده ، 1386).
درباره چگونگی طبقه بندی اختلالات رفتاری ، اختلاف نظرها و بحثهای گوناگون و فراوانی وجود دارد اشکالات طبقه بندی اختلالات رفتاری بنابر علل زیر می باشد :
1 – علل متفاوتی می توانند زیربنای مشکلات رفتاری مشابهی باشد و درمقابل انواع متفاوت مشکلات رفتاری می تواند از علل مشابهی حاصل آمده باشد .
2 – فراوانی و تنوع رفتارهای ناسازگارانه بسیار گسترده است .
3 – چگونگی شروع این گونه رفتارها و کیفیت رشد و پیشرفت آنان متفاوت است .
4 – میزان و درجه رشد آنان مختلف است .
5 – چگونگی پاسخ دهی این گونه رفتارها با روشهای درمانی گوناگون متفاوت می باشد (سیف نراقی و نادری ، 1380 ) .
آمارهای اپیدمیولوژیک نشان داده اند که تقریبا 14 تا 20 درصد همه کودکان از بدو تولد تا 18 سالگی انواعی از اختلالات روانی را داشته و حدود 3 تا 5 درصد این گروه دارای اختلالات شدید روانی می باشند این کودکان مشکلات مهمی در سازگاری به همراه نارسایی خانوادگی – تحصیلی و روابط اجتماعی زندگی دارند ، در هر صورت کمتر از 5/1 درصد کودکان نیاز به درمان دارند . با کمال تاسف و تعجب باید بگوییم که در کشور ما به مسائل گوناگون و پیچیده کودکان به طور جدی پرداخته نشده است . این در حالی است که اختلالات عاطفی – رفتاری ، به ویژه وضعیت نامتعادل و تحول زندگی خانوادگی و اجتماعی دریکی دو دهه اخیر کشور ما بیش از هر زمان دیگری گریبانگیر گروههای وسیعی از کودکان شده است (عیسی زاده ، 1386).
نابسامانی های خانوادگی ، کمبودهای آموزشی ، پرورشی و بهداشتی ، جابه جا شدن گروههای اجتماعی و فشارهای ناشی از آن ، رشد نامعقول جمعیت ، مهاجرتهای بی رویه و آوارگی ، فقر و اعتیاد گسترده دل آزردگی و افسردگی و پرخاشجویی و شکوه گراییهای حاصل از غیبت و فقدان سرپرست در بسیاری از خانواده ها و همچنین ناآگاهی های دیرپای والدین کودکان برای مقابله علمی عاقلانه با فشارهایی که زندگی جدید و ناآشنا و پیچیده کنونی به طور مستقیم و غیر مستقیم بر روانهای حساس و پذیرایی خردسالان وارد می آورد . و بسیاری عوامل مهم دیگر سبب شده است که اختلالات عاطفی و رفتاری کودکان وسعت بی سابقه ای بیابد ( استارت ، لوریا، 1998 نقل از عیسی زاده ، 1386).
درچنین وضعیتی جا دارد که پژوهشگران و متخصصان تعلیم و تربیت و روانشناسی کودک هر چه نیرو و دانش و تجربه در توان و هر چه شور وشوق و دلسوزی در جان دارند به کار گیرند و بر این دشمن مهلک درونی بشورند و کمک کنند تا اختلالهای جانکاه عاطفی را از دلهای آسیب پذیر کودکان معصوم و دوست داشتنی بیرون کنند و رشد شخصیت سالم و متعادل آنان را امکان پذیر سازند .

 

نیازهای کودک
نیازهای مهم کودک عبارتند از اول؛ نیاز به محبت و امنیت عاطفی. دوم؛ نیاز به برخورد با تجربه های جدید و گوناگون. سوم؛ نیاز به تشویق و آگاهی یافتن دیگران از انجام کارهای مناسب و قابل تصدیق که کودک انجام می دهد. چهارم؛ نیاز به مسئول بودن و مسئولیت داشتن است.
همان طور که طرد شدن کودک و کمبود محبت برای کودک مضر است، محبت بیش از حد به کودک نیز به طوری که وابستگی ایجاد شود باعث کاهش اعتماد به نفس، ازدیاد اضطراب و آسیب پذیری کودک می شود. این باعث وابستگی کودک به مادر میشود و تفاوت آن با دلبستگی که باعث امنیت کودک است در وجود ترس و هراس در وابستگی است. پس وابستگی در حقیقت دلبستگی همراه با ترس و اضطراب می باشد. در هر دلبستگی به طور طبیعی قدری وابستگی وجود دارد. ولی در وابستگی، دلبستگی به معنای واقعی نمی تواند وجود داشته باشد (بالبی، 1967)(به نقل از حمدیه و شهیدی، 1387).
هیستریایی مادر با الگوهای رفتار ضد اجتماعی است. پرخاشگری کودکان نیز با پرخاشگری دوران کودکی والدین ارتباط دارد. ارتباط افسردگی مادر با پرخاشگری کودک نیز پیچیده است و در پژوهش های مختلف گزارش شده است. در بعضی گزارش ها نیز اثرات وراثتی در پرخاشگری و رفتار ضد اجتماعی کودکان و نوجوانان به صورت ضعیفی گزارش شده است. اما در کل والدین به صورت منفی، رفتارهای پرخاشگرانه و بی اعتنایی کودک را به طور فزاینده ای تقویت می کنند (ماش و ای بار کلی (جلد اول)- ترجمه ؛ توزنده جانی و توکلی زاده، 1383).
بد رفتاری در دوران کودکی اغلب در خانواده هایی چند مشکلی اتفاق می افند که در آن ها فقر و تنگدستی، آسیب شناسی والدین و اختلال عملکرد خانواده تاثیر زیادی در رشد کودک می گذارد (مرکز ملی پژوهش، 1993) (به نقل از؛ ماش و ای بار کلی (جلد دوم)- ترجمه؛ توزنده جانی و توکلی زاده، 1383).

 

1 – تعریف اختلال رفتاری
تعریف و تعیین عملکردهای مختل کار آسانی نیست زیرا الگوهای رفتاری دارای انواع نا محدودی هستند و همچنین نامهای مختلفی دارند ، نظیر : اختلال رفتاری ، بدکاری رفتار،مشکلات رفتاری ، مشکلات روانشناختی ، رفتارنابهنجار ، رفتار ناسازگارانه ، اختلالات ، نقائص و آسیب شناسی روانی.
رفتار مشکل غالبا به عنوان رفتار ‹‹ نابهنجار›› در نظر گرفته شده است ، ‹‹ نا ›› به معنای ‹‹ دور›› یا ‹‹ از ›› و ‹‹ هنجار ›› به معنای میانگین یا استاندارد . بنابر این ‹‹ نابهنجار›› به معنای چیزی است که از میزان استاندارد منحرف شده باشد ( نلسون و ایزرائیل ، 2000 ، صفحه 1و2).
از هر نقطه نظری که به مفهوم بهنجاری و نابهنجاری نگریسته شود ، معلوم می گردد که یک مفهوم نسبی است . انحراف از یک هنجار ، ممکن است آنقدر ناچیز باشد که موجب هیچ نگرانی نشود یا ممکن است به اندازه ی زیاد باشد که تردیدی درباره ماهیت نابهنجاری آن باقی نماند . بنابر این مفهوم نابهنجار و بهنجاردو اصطلاح جدائی ناپذیرند و هر یک از آنها را بدون توجه به دیگری نمی توان تعریف کرد (دادستان، 1385).
در مورد تعریف مشکلات رفتاری ، اتفاق نظر در میان محققین وجود ندارد ، و یک تعریف مشخص و محدود برای آن موجود نمی باشد . اما اغلب تعاریف روی انطباق رفتار با معیارهای اجتماعی تاکید کرده و چنانچه رفتاری با معیارهای اجتماعی تطبیق داشته باشد ، آن رفتار بهنجار تلقی خواهد گردید ؛ کراسنر معتقد است که رفتاری غیر عادی نامیده می شوند که با در نظر گرفتن سه متغیر مداخه گر مطالعه گردند .
الف ) : خود رفتار
ب ) : محتوای اجتماعی آن
ج ) : مشاهده کننده ای که در آن وضعیت با تمام نیرو به مطالعه رفتار پرداخته است .
هیچ رفتاری به خودی خود غیر عادی نمی باشد ، زیرا فردی ممکن است کارهائی از قبیل داشتن توهمات کلامی ، گاز گرفتن ، امتناع از غذا خوردن و .... را انجام دهد . یا این امکان وجود دارد که درموقعیتهای مختلف فردی خشم و عصبانیت نسبت به هر کس را نشان دهد ، لذا با در نظر گرفتن سه عمل یاد شده است که می توان تمایز میان رفتارهای عادی و غیر عادی را مشخص و معین نمود ( راس ، 1974 ، صفحه 149 – 157 نقل از خانجانی ، 1378).
انجمن روانپزشکی امریکا ( 1994 ) یک اختلال را به عنوان سندرم یا الگوی رفتاری تعریف می کند که موجب درماندگی شخص یا افزایش ریسک مرگ ، درد، ناتوانی ،یا از دست دادن آزادی می شود ( نلسون و ایزرائیل ، 2000 ،صفحه 1و2 ).
با توجه به نظرات ارائه شده ، در ارزیابی رفتار بهنجار از نابهنجار ملاکهائی بیان گردیده است که به صورت خلاصه به آنها اشاره می شود :
1 -1 – ملاک آماری: این ملاک بر اساس اصل ریاضی منحنی طبیعی است و در این روش آنچه که اکثریت افراد عمل می کنند طبیعی شمرده می شود و آنچه در دو قطب قرار می گیرد نابهنجار قلمداد می گردد . ‹‹ رفتار نابهنجار رفتاری است که از لحاظ آماری کم بسامد است و یا از هنجار انحراف دارد›› ( هیلگارد ، ترجمه براهنی و دیگران ، 1385) .
2 -1 – ملاک هنجار اجتماعی : در این ملاک با توجه به معیارهای ویژه یا هنجارهائی که هر جامعه برای رفتارهای افراد پذیرفته است رفتار نابهنجار باز شناخته می شود. بر اساس این معیار، ملاکها برای هر جامعه جنبه اختصاصی پیدا کرده و نابهنجاری از جامعه ای به جامعه ای دیگر و از زمانی به زمان دیگر فرق می کند .
3 -1-ملاک غیر انطباقی بودن رفتار : این ملاک بیشتر مد نظر دانشمندان علوم اجتماعی می باشد ، آنها معتقدند به جای آنکه رفتار نابهنجار به وسیله ملاک اجتماعی یا آماری تعیین گردد به وسیله چگونگی تاثیر رفتار در بهزیستی فرد یا گروه مشخص می گردد . بر اساس این ملاک ، رفتاری غیر طبیعی است که ( غیر انطباقی ) باشد یعنی پیامدهای زیانباری برای جامعه و فرد به دنبال داشته باشد .
4 -1 – ملاک پریشانی شخص : این ملاک به احساس فرد بیمار از خود بیشتر تاکید دارد تا بر رفتار وی . به بیان دیگر ‹‹ از زاویه فاعلی یا غیر عینی ، یک حالت ناراحت ، یک رنج روانی مبهم یا مشخص و یا یک حالت دلهره که تا حدی مبین وجود روشن نگری نسبی فرد درباره بیماری خویش است ، بر بیمار مستولی است مشخص می گردد ( دادستان و منصور ، 1385) .
5 -1 – ملاک بالینی : این معیار اساس کار تشخیص اختلال روانی بوسیله روانپزشکان که اساس علائم و تشخیصشان بر همین ملاک می باشد را روشن می سازد و بر پایه همین علائم و معیارها فرد سالم را از غیر سالم بازشناسی می کند . ‹‹ اساس این ملاک همانند روش بالینی در مورد بیماریهای ارگانیکی است . روانشناسان بالینی و روانپزشکان نیز متکی بر نشانه های عملی اختلال روانی چون اضطراب ، ترس ، افسردگی و ... می باشد ›› ( نوابی نژاد ، 1380) .

 

اختلالات رفتاری کودکان
تا سال 1997 اصطلاح «ناتوانی جدی هیجانی » درقوانین آموزش ویژه مورد استفاده قرار می گرفت، در حال حاضر اصطلاح «اختلالات رفتاری» توسط «مجمع کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری » پذیرفته شده است و از این نظر که بر جنبه قابل مشاهده مشکلات کودکان متمرکز است، بر سایر اصطلاحات برتری دارد. البته بسیاری از صاحب نظران معتقدند به کارگیری اصطلاح «اختلالات هیجانی- رفتاری» مناسب تر از اختلالات رفتاری به تنهایی است. زیرا برخی از کودکان ممکن است به اختلالات رفتاری ،گروهی به اختلالات هیجانی و دسته ای دیگر به هر دو مبتلا باشند (فورنس و نیتزر ، 1992؛ کافمن، 1997).
همان گونه که یافتن اصطلاح مناسب برای توصیف کودکان و نوجوانان با اختلالات هیجانی- رفتاری مشکل است ، ارائه تعریفی جامع نیز دشوار است. اغلب صاحب نظران و کارشناسان با توجه مقاصد تخصصی خود تعاریفی ارائه داده اند (فورنس و کاوالی ، 1997).
عواملی که ارائه تعریفی جامع از این اختلالات را دشوارتر می سازند، عبارتند از؛ فقدان تعاریف دقیق از بهداشت روانی و رفتار بهنجار ، تفاوت بین الگوهای مفهومی ، مشکل بودن اندازه گیری هیجان ها و رفتارها، رابطه بین اختلالات هیجانی و رفتاری و سایر ناتوانی ها، وجود اختلالات بین متخصصانی که دست اندرکار تشخیص و ارائه خدمات به کودکان و نوجوانان اند (هالان و کافمن ، 2003)
علیرغم این که اصطلاحات به کار برده شده در مورد اختلالات هیجانی- رفتاری از نقطه نظر تأکید نسبی بر بعضی از جنبه ها ، در تعاریف گوناگون متفاوتند، نکات مشترکی بین آنان وجود دارد. متخصصان بر سر موارد زیر توافق نسبی دارند:
1- این رفتارها افراطی هستند. رفتارهایی که با هنجارها تفاوت اندکی دارند، این اختلالات محسوب نمی شوند.
2- اختلالات هیجانی و رفتاری، مزمن هستند و به سرعت برطرف نمی شوند.
3- این رفتارها به دلیل ناهماهنگی با انتظاارت اجتماعی- فرهنگی، مورد قبول جامعه قرار نمی گیرند.
در متن IDEA (از قوانین دولت فدرال آمریکا) ،اختلالات هیجانی- رفتاری این گونه تعریف شده است:
«1- منظور از این اصطلاح ،وجود شرایطی است که واجد یک یا چند مورد از ویژگی هایی که در پی می آیند بوده و به طور طولانی مدت و با شدت ظهور کنند و بر کارکرد تحصیلی فرد تاثیر منفی بگذارند. این ویژگی ها عبارتند از:
الف) ناتوانی یادگیری که از عوامل هوشی، حسی یا جسمانی ناشی نمی شود.
ب) ناتوانی در ایجاد روابط رضایت بخش با معلمان و همسالان.
پ) وجود انواع رفتارها و احساسات نامناسب تحت شرایط عادی زندگی
ت) حالات اندوه و افسردگی دائم.
ث) نشان دادن علائمی نظیر ترس یا علائم بدنی در مواجهه با مسائل شخصی و تحصیلی.
2- کودکان اسکیزوفرنیک و اوتیستیک را می توان در چهارچوب این اصطلاح قرار داد، ولی این اصطلاح شامل کودکانی که ناسازگاری های اجتماعی دارند، نمی شود، مگر ثابت شود مبتلا به اختلالات هیجانی هستند».
بخش اول تعریف دولت فدرال، براساس تعریف بوور (1982) صورت گرفته است. بوور (1982) و کافمن (1982) اشاره کرده اند ،اضافه کردن و کم کردن موارد متعدد ضرورتی ندارد. عقل سلیم حکم می کند براساس پنج معیار بوور، برای اختلالات هیجانی ،کودکان اوتیستیک، کودکان اسکیزوفرنیک و کودکان مبتلا به ناسازگاری های اجتماعی نیز در تعریف گنجانیده شوند (شکوهی یکتا و پرند، 1384).
مجمع کودکان استثنایی نیز در مورد اختلالات هیجانی- رفتاری تعریفی ارائه داده است:
«اختلالات هیجانی- رفتاری به شرایطی اشاره دارد که پاسخ هیجانی و رفتاری فرد در مدرسه با هنجاریهای فرهنگی، سنی و قومی تفاوت داشته باشد؛ به طوری که بر عملکرد تحصیلی فرد، مراقبت از خود، روابط اجتماعی، سازگاری فردی، رفتار در کلاس و سازگاری در محیط کار نیز تاثیر منفی گذارد. اختلالات هیجانی- رفتاری شامل پاسخ های قابل قبول کودک یا نوجوان به عوامل تنش زای محیطی نمی شوند. اختلالات هیجانی- رفتاری براساس داده هایی شناسایی می شوند که از منابع مختلف، در مورد کارکرد هیجانی یا رفتاری فرد گردآوری می شوند. این اختلالات باید دست کم در دو موقعیت متفاوت که یکی از آن ها مدرسه است، تظاهر نماید. اختلالات هیجانی- رفتاری می تواند به طور هم زمان با سایر معلولیت ها نیز ظاهر شوند. این اختلالات شامل کودکان یا نوجوانان مبتلا به اسکیزوفرنی ، اختلالات عاطفی یا اختلالات سلوک، نقص توجه و ناسازگاری نیز می گردد (مجمع کودکان استثنایی، 1991؛ به نقل از شکوهی یکتا و پروند).
تعریف فوق مزیت هایی بر تعریف IDEA دارد . ازجمله:
الف) دربرگیرندة آسیب های مربوط به رفتار انطباقی که در رفتارها و هیجان ها نشان داده می شوند نیز می گردد.
ب) توجه به هنجارهای فرهنگی و قومی در ارزیابی فرد.
پ) تلاش برای تغییر رفتار کودک و نوجوان قبل از این که او را در گروه افراد مبتلا جای دهند.
ت) افراد ناسازگار اجتماعی را نیز دربر می گیرد (هاردمن، درو و وایگان )، 1999».
تعریفی دیگر از «اختلالا هیجانی- رفتاری» که بر ائتلاف آموزش ویژه و بهداشت روانی مبتنی است ، عبارت است از:
1- منظور از اختلال هیجانی- رفتاری، ناتوانی فرد در ارائه پاسخ های هیجانی و رفتاری مناسب در مدرسه است. به طوری که این رفتارها از هنجارهای نژادی، فرهنگی و سنی فاصلة زیادی داشته باشند و عملکرد آموزشی فرد را تحت تاثیر قرار دهند. عملکرد آموزشی شامل مهارت های تحصیلی، شغلی، فردی و اجتماعی می شود. این ناتوانی؛ الف) شامل پاسخ های مورد انتظار در مواجهه با وقایع پر استرس محیطی که به طور موقت مشاهده می شوند، نمی گردد. ب) هم زمان در دو مکان مختلف که فرد به نوعی در آن شرکت دارد ،مشاهده می شود. در صورتی که فرد به مدرسه برود یکی از این مکان ها مدرسه یا مکان های مرتبط با آن است. پ) به وسیله مداخله در آموزش عادی برطرف نمی شود. به عبارت دیگر، شرایط کودک به گونه ای است که مداخله در آموزش عادی برای او کافی نیست.
2- اختلالات هیجانی- رفتاری می توانند در حضور ناتوانی های دیگر مشاهده شوند.
3- کودکان و نوجوانان مبتلا به اسکیزوفرنی، اختلالات عاطفی، اضطراب و سایر اختلالاتی که از اختلالات سلوک یا سازگاری ناشی می شوند ،در صورتی که اختلال، بر عملکرد آموزشی آنان تاثیر گذارد در این طبقه قرار می گیرند (فورنس و نیترز، 1992).
تعریف فوق از بسیاری جهات بر تعریف دولت فدرال برتری دارد:
- اصطلاحات به کار رفته در آن، مورد موافقت متخصصان کنونی هستند.
- اختلالات رفتاری، اختلالات هیجانی و ترکیبی از این دو را دربر میگیرد.
- این تعریف مدرسه محور است، اما اختلالات خارج از مدرسه را نیز مورد توجه قرار داده است.
- تفاوت های نژادی و فرهنگی نیز مورد توجه قرار گرفته است.
- دربرگیرنده مشکلات خفیف و واکنش های رایج به موقعیت های تنش زا نیست.
- احتمال وجود ناتوانی های چندگانه در کودکان و نوجوانان را مورد توجه قرار داده است.
- دامنه وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را از جنبه آموزش ویژه و بهداشت روانی دربر می گیرد (شکوهی یکتا و پرند، 1384).

 

طبقه بندی اختلالات رفتاری کودکان
کوای و پیترسون (1987) اختلالات رفتاری را به شش دسته تقسیم کرده اند:
1- اختلالات سلوک: افراد مبتلا، مخرب، آزار دهنده، جنجال برانگیز، بد خلق و در پی جلب توجه و خودنمایی هستند.
2- پرخاشگری اجتماعی: سرقت، وفاداری به دوستان بزهکار، گریز از مدرسه و زیر پا گذاشتن ارزش های اخلاقی، اجتماعی و قانون از ویژگی های افراد مبتلا است.
3- مشکلات مربوط به توجه و ناپختگی: فراخنای توجه و تمرکز حواس افراد مبتلا بسیار اندک است. آن ها بدون فکر و پرسش های دیگران پاسخ میدهند، توجه آن ها به آسانی از تکلیفی که در حال انجام آن هستند منحرف می شود. سست، بی علاقه، کند و تنبل هستند.
4- اضطراب- گوشه گیری: افراد مبتلا به آسانی برآشفته می شوند ،حساس اند، احساسات آن ها به آسانی جریحه دار می شود و به طور کلی ترسو، مضطرب، افسرده و غمگین هستند.
5- رفتار روان نژندی: اظهار نظرهای دور از ذهن، صحبت های تکراری و نمایش رفتارهای عجیب و غریب از برجسته ترین ویژگی های افراد مبتلا است.
6- تحرک مفرط: افراد مبتلا خیلی کم استراحت می کنند، نمی توانند بدون جنب و جوش بنشینند، آرامش ندارند و بیش از حد پرحرفند.
ویژگی های بعضی از افراد نیز ممکن است در بیش از یک طبقه جای گیرد. برای مثال کودکی ممکن است هم دارای نقص توجه و هم اختلال سلوک باشد. در مورد اختلالات رفتاری وقوع یک یا چند مورد از موارد فوق قاعده است نه استثناء، چرا که تعداد افرادی که تنها یکی از اختلالات هیجانی- رفتاری را نشان دهند، بسیار اندک است. بنابراین کودکان ممکن است انواع اختلالات هیجانی- رفتاری را با شدت های متفاوت دارا باشند (تنکلر سلی و لندرام ، 1997).
یکی دیگر از طبقه بندی ها، که مورد علاقه روان پزشکان و روان شناسان بالینی است، طبقه بندی تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) است که در نسخه DSM- IV- TR آن که در سال 2000 میلادی توسط انجمن روان پزشکان آمریکا ارائه شده است ،اختلالات مربوط به کودکان و توجوانان در هفت گروه طبقه بندی شده است:
1- اختلالات نافذ رشد: کودکان مبتلا کمبودهای شدیدی را در سطوح متعدد رشد نشان میدهند. این کودکان فاقد مهارت های ارتباطی می باشند و رفتارهای غیر معمولی را بروز می دهند. این اختلالات ممکن است از نابهنجاری های کروموزومی، نابهنجاری ساختاری سیستم مغز و عفونت های مادر زادی ناشی شوند و در بدو تولد یا سال های اولیه زندگی کودک مشخص می شوند. مانند؛ اوتیسم.
2- اختلالات نقص توجه و رفتار ایذایی: کودکان مبتلا نشانه های گوناگونی را بروز می دهند. برای مثال؛ تکالیف درسی و اجتماعی خود را انجام نمی دهند و قادر به کنترل فعالیت های بدنی خود نیستند. آنان به اذیت و آزار دیگران و حیوانات می پردازند ،وسایل دیگران را تخریب می کنند و به لجبازی با خانواده می پردازند.
3- اختلالات اضطرابی: این طبقه شباهت بسیاری با طبقه اضطراب- گوشه گیری دارد. این کودکان به هنگام جدا شدن از والدین، دوستان نزدیک، معلم و مربی به طور معمول مشکل دارند و درباره وقایع آینده، نگرانی غیر واقع بینانه ای نشان می دهند.
4- اختلالات تغذیه و خوردن: اولین اختلالی که در این دسته قرار می گیرد، هرزه خواری است. خوردن مواد غیر قابل خوردن به مدت دست کم یک ماه از ویژگی های بارز این افراد است . آن ها ممکن است موادی مانند؛ پارچه، مو، رنگ و غیره را مصرف کنند

 

عوامل موثر بر بروز اختلالات رفتاری
شناسایی علل اختلالات رفتاری بسیار مشکل و پیچیده است. چرا که این اختلالات را نمی توان به علتی منفرد نسبت داد (استرنبرگ و گریگورینکو ، 1999) . به طور کلی در شناسایی علل این گونه اختلالات باید چند نکته را مورد توجه قرار داد:
1- در بروز آن مجموعه ای از عوامل دخالت دارند .
2- تعیین علل آن ممکن است، تحت تاثیر عواملی نظیر؛نگرش متخصصان نسبت به علل رفتار انسان، تجربه های فردی و رشته تخصصی آنان قرار گیرد.
3- تعیین و شناخت علل این اختلالات هنگامی سودمند است که به مداخله و پیشگیری و موثر منجر گردد (کافمن، 2001).
عوامل موثر بر اختلالات رفتاری را می توان به سه گروه ؛ عوامل بیولوژیک (زیستی)، عوامل ژنتیکی و عوامل محیطی تقسیم بندی می شود ، که مشکل رفتاری تحت تاثیر یک یا ترکیبی از این عوامل پدید می آید.

 

1- عوامل بیولوژیک
در گزارشی از سازمان نظام پزشکی ایالت متحده آمریکا (2000) ، اهمیت نقش کارکرد اعصاب و مواد شیمیایی موجود در مغز در شناخت بیماری های روانی مورد تاکید قرار گرفته است. مغز دارای هزاران نورون از انواع متفاوت است ، که از نظر مواد شیمیایی ، شکل و نوع ارتباط با یکدیگر تفاوت دارند. کارکرد مغز به توانایی سلول های عصبی در ایجاد ارتباط با یکدیگر بستگی دارد . عوامل بیولوژیکی و جسمانی بر بهداشت روانی و بیماری های روانی تاثیرگذارند (ترنبال و همکاران ، 2002) ، و بیشتر در مورد اختلالات رفتاری شدید و عمیق صدق می کنند. بسیاری از کودکان به اختلالات رفتاری، نقص بیولوژیک شناخته شده ای که باعث بروز رفتارها

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی رابطه اختلالات رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین

بررسی رابطه اختلالات رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین

اختصاصی از فی بوو بررسی رابطه اختلالات رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی رابطه اختلالات رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین


تحقیق بررسی رابطه اختلالات رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

 

 


مقدمه
بی شک خانواده، نخستین و مهمترین آموزشگاه و پرورشگاه انسان به شمار می آید و یکی از نهادهای اصلی و مقدس هرجامعه است. این خانواده است که فرایند شدن انسان را از قوه به فعل فراهم می کند و تسهیل می سازد و پس از یک زمینه مناسب وراثتی، مهمترین و ضروری ترین نیاز برای رشد یک انسان محسوب می شود و از این نظر خانواده، حیاتی ترین نقش را به عهده دارد. حساس ترین ایام زندگی یک فرد در خانه، در خانواده و در دامن مادر سپری می شود. از این رو قابل تعجب نیست که ریشه اکثر مشکلات رفتاری و ناهنجاریهای عاطفی، اجتماعی و روانی را باید در خانواده جستجو کرد. فرار نوجوانان از خانه، پرخاشگری، بی اختیاری در نگهداری ادرار، ناخن جویدن، اعتیاد، بزهکاری، اضطراب و نظایر آن جلوه هایی از عدم آموزش و عدم برقراری رابطه درست با کودکان و نوجوانان است (به پژوه، 1383).
مطالعات گوناگون نشان داده اند مشکلات بهداشت روانی در کودکان و نوجوانان بیش از سایر اقشار جامعه مشاهده می شود. افسردگی، اضطراب، خودکشی، بزهکاری، مصرف مواد مخدر، شکست تحصیلی و ترک تحصیل از جمله مشکلاتی به شمار می آیند که در دوران کودکی و نوجوانی مشاهده می شود که ناشی از عوامل متعددی چون ژنتیک، اختلال های خانوادگی، تبعیض های اجتماعی، برخوردهای نامناسب افراد خانواده، مدرسه، اجتماع و مجموعه ای از عوامل (خدایاری فرد، 1382).
کودک کافی است که عادی به دنیا بیاید و خانواده و محیطی مناسب در اختیارش باشد تا ببالد و رشد کند و به جایگاه ارزشمند خود برسد. اما زندگی خانوادگی، محیط اجتماعی، بهداشتی، آموزشی و فرهنگی بسیاری از مردم جهان چنان است که دستیابی به چنین مقصودی را دشوار و گاهی امکان ناپذیر می سازد. ما غالباً فرزندان خود را به دلیل خطاها و اختلال ها محکوم می کنیم، یا آنها را به باد ناسزا و تنبیه می گیریم و فراموش می کنیم به جای آن باید خطاها و ندانم کاریهای خودمان را دلیل بروز مشکلات آنها بدانیم (کاکاوند، 1385).
اختلالات عاطفی- رفتاری، بویژه به سبب وضعیت نامتعادل و متحول زندگی خانوادگی و اجتماعی در یکی از دو دهه اخیر در کشور ما، بیش از هر زمان دیگری گریبانگیر گروههای وسیعی از کودکان شده است. نابسامانیهای خانوادگی، کمبود آموزشی و پرورشی و بهداشتی، جابجا شدن گروههای اجتماعی و فشارهای ناشی از آن، رشد نامعقول جمعیت، مهاجرتهای بی رویه، آوارگی، فقر و اعتیاد گسترده، دل آزردگی و افسردگی و پرخاشجویی و شکوه گیریهای حاصل از غیبت یا فقدان سرپرست در بسیاری از خانواده ها و... بسیاری از عوامل مهم دیگر سبب شده است که اختلالات عاطفی و رفتاری کودکان وسعت بی سابقه ای بیابد (لطف آبادی، 1387).
غیبت های طولانی پدران از خانه، ساعت های طولانی دوری مادران از خانواده تحولات و بحران های شدید اقتصادی و اجتماعی و از همه مهمتر کم رنگ شدن ارزشی های مذهبی و اخلاقی را باید عامل اصلی این بی ثباتی ها در خانواده دانست (نوابی نژاد، 1379).
از آن جا که مادر اولین کسی است که نوزاد با او رابطه برقرار می کند، لذا مهم ترین نقش را در پرورش ویژگیهای روانی و عاطفی کودک به عهده دارد و کانون سلامتی یا بیماری محسوب می شود. تحقیقات نشان داده اند اختلالات رفتاری کودکان ارتباط تنگاتنگی با مشکلات روانی والدین دارد. هرچه مشکل روانی والدین شدیدتر باشد ظهور اختلال های رفتاری کودکان سریع تر خواهد بود (بلانز و همکاران، 1991).
مطالعات نشان داده اند که مشکلات رفتاری فرزندان با اختلال روان پزشکی والدین رابطه دارد (زیما و همکاران، 1996؛ راتروکوینتون، 1984).
اگر در خانواده شرایط و روابط ناسالم و منفی وجود داشته باشد، تأثیری بر روی فرزندان خواهد گذاشت و منش های عاطفی ناهنجاری در آن ها شکل خواهد گرفت. نقش های منفی از قبیل حسادت، پرخاشگری، احساس عدم امنیت، مضطرب، پرخاشگری، ناسازگاری و افسرده می گردد. لسلت (1987) ناسازگاری کودکان و نوجوانان را ناشی از شکست در دوران کودکی و در خلال دوران دلبستگی مادر می داند (اسماعیلی، 1383).
مطالعات لی و همکاران (1987 ) نشان داده که آسیب روانی مادر موجب اختلالات عاطفی – هیجانی و مشکلات تحصیلی فرزندان می شود ( به نقل از محمد اسماعیل ، 1382 ) .
تحقیقات نشان داده اند که یکی از علل ابتلای به انواع اختلال های روانی و یکی از منابع آسیب روانی کودک ، در ماهیت تعامل آن ها با والدین شان بالاخص با والدین بیمار می باشد . هترینگتون و همکاران ( همان منبع ).
نتایج تحقیقات یافته های آماری نشان داد که : 61 درصد از مادران کودکان مبتلا به اختلال رفتاری هیجانی مشکوک به عدم سلامت روان هستند که این میزان برحسب اختلالات رفتاری کودکان متفاوت می باشد ( همان منبع ) .
متأسفانه در مورد اختلالهای مربوط به کودکان مطالعات اندکی صورت گرفته است و اطلاعات موجود بیشتر براساس مطالعات انجام شده در مورد بزرگسالان است (نلسون و ایزرائل، ترجمه، خدایاری فرد، 1382) با توجه به اهمیت مطالب فوق پژوهشگر بر آن شد تا به بررسی این موضوع بپردازد.

بیان مسئله
تأثیر رفتار و طرز فکر والدین در شکل گیری و چگونگی رفتار کودکان از اهمیت اساسی برخوردار است. والدینی که رابطه مطلوب و درستی با فرزندان خویش دارند، موجب شادمانی، مسئولیت پذیری و تکامل شخصیتی فرزندان خود می شوند. از سوی دیگر، والدینی که رفتاری مطلوب و درستی با فرزندان خود ندارند باعث بروز انواع مشکلات رفتاری در آنان می شوند.
برای آنکه کودک به شکل سالم و هنجار رشد یابد بایستی در حد معقول نیازهای شخصیتی، روانی، فیزیکی و اجتماعی او ارضا شود. ناکامی در رفع این نیازها باعث مشکلات رفتاری، بزهکاری و ناشادی کودک می گردد و شرایط خانوادگی زمینه ساز این ناکامی هاست. از جمله این شرایط: خانواده های از هم پاشیده، طرد شدگی کودک، سخت گیری و محدودیت شدید، فقر و کمبودهای شخصی، عصبی بودن والدین، نبودن معیارهای صحیح اعتقادی و اخلاقی در خانواده و ... را می توان نام برد. در اکثر نظریه های روانشناسی رشد، چگونگی روابط کودک با اعضای خانواده و مخصوصاً ما در یکی از اساسی ترین عامل رشد شخصیت، شناخته شده است.
اگر در روابط عاطفی مادر و کودک اختلالی بوجود آید، موجب بهم خوردن امنیت عاطفی در کودک می شود که آثار آن را در رفتار کودک می توان مشاهده کرد. بنابراین توافق کلی براین است که خانواده در پیدایش اختلالات رفتاری کودک تأثیر مهمی دارد (نوابی نژاد، 1380 و میلانی فر، 1380).
رئیس و همکارانش (1995) با اجرای پژوهشی تحت عنوان رابطه بین شیوه های تربیتی مختلف خانواده با آسیب شناسی روانی در نوجوانان، سه شیوه ضدیت- منفی گرایی، گرم و صمیمی و حمایتی، و کنترل کننده- نظارت کننده را مطالعه نمودند. آنها در این تحقیق دریافتند که شیوه ضدیت و تعارض با علائم افسردگی، همبستگی کمتر و با رفتارهای ضد اجتماعی همبستگی بیشتری دارد. از طرفی بین ارتباط گرم و صمیمی و رفتارهای مرضی ارتباطی مشاهده نشد (امینی، 1384).
پورتس و هاور (1992) در پژوهش پیرامون کارآیی خانواده و سازگاری کودکان پس از طلاق دریافتند که آن دسته از عواملی که بیشترین سهم را در تسهیل سازگاری عاطفی- اجتماعی دارند عبارتند از: نقش های خانوادگی، مهار رفتار و مشارکت عاطفی، علاوه بر این مشخص شد که خانواده هایی که در آنها مراقبت، حمایت متقابل و رسوم خانوادگی پس از طلاق نیز حفظ شده است، احتمالاً بیشتر قادرند ناسازگاری کودکان را کاهش دهند(کریمی، 1387).
فرار از خانواده نیز معمولاً به دنبال یک دوره طولانی تعارضات شدید خانوادگی رخ می دهد. اگر فراری ها مشکلات شدیدی را در خانه تجربه کرده اند اما آنهایی که بیشتر از یکبار از خانه فرار کرده اند شدیدترین مشکلات را داشته اند (اولسون و همکاران، ترجمه کریمی، 1378).
طبق تحقیقات انجام شده نحوه تربیتی والدین، ویژگی های رفتاری خاصی را در کودک بوجود می آورد مثلاً والدینی که در تعامل با فرزندان خود از شیوه فرزند پروری اقتدار منطقی استفاده می کنند فرزندانشان مستقل و با هدف بوده، دارای اعتماد به نفس و مسئولیت پذیر می باشند و از نظر روانی سالم هستند (بوری ، 1991، مارتین و مک کوبی، 1984، نقل از طیبی، 1383).
ری (1990) طی تحقیقی نشان داد که: کودکان مبتلا به مشکلات رفتاری در خانواده هایی پرورش یافته اند که در آنها انضباط و محبت کم بوده است.
سیف نراقی و نادری (1379) طی پژوهشی نشان دادند که: اگر جو یا فضای کل خانواده، بر حرکت و رفتار کودک را علیرغم درست یا نادرست بودن آن پذیرا باشیم،کودک به احتمال زیاد دچار اختلالات رفتاری می گردد... از طرف دیگر در نقطه مقابل خانواده هایی قرار دارند که هیچگونه رفتار کودک را نمی پذیرند. و کودک دچار بلاتکلیفی و تشویش است. افراط و تفریط در میزان توجه و مراقبت نسبت به اعمال و رفتار کودک می تواند موجبات اختلالات رفتاری باشد...داشتن انتظارات و توقعات نامتناسب با رشد و توان جسمی، ذهنی، عاطفی، اخلاقی و اجتماعی کودکان و یا نداشتن هیچگونه توقعی از آنان در موقعی باید توقع داشت، سبب اختلالات رفتاری در آنان می شود(سالاری، 1380).
براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی سالانه، بیش از یک میلیون نوجوان 13 تا 19 ساله از خانه فرار می کنند بیشتر این نوجوانان میان 14 تا 17 سال سن دارند که از این میان 74 درصد دختر و 26 درصد پسر هستند(روزنامه جام جم، دی ماه 1380).
نتایج تحقیقات متعدد نشان می دهند اکثر مشکلات رفتاری کودکان در محیط خانه و مدرسه منعکس کننده شرایط پیچیده بین فردی و رفتاری اعضای خانواده بویژه والدین است و در این میان نقش مادر اساسی و تعیین کننده است بطوریکه محرومیت از وجود او و یا عدم بهداشت روانی والدین اثرات ناگواری از جمله کاهش میزان جنب و جوش، کاهش واکنش عاطفی، ضعف اعتماد به نفس و... را به همراه دارد. نگرش ها و رفتارهای والدین همانند محرومیت از والدین سهم نسبتاً زیادی در علت شناسی اختلالات رفتاری دارند به همین جهت برخی از صاحب نظران معتقدند کودک مشکل دار عمدتاً والدین مشکل داری داشته اند (ماسن، ترجمه یاسایی، 1380).
«نلسون و ایزرائل » نقل از حمیدی (1380) توافق همگانی وجود دارد که خانواده در پیدایش اختلالهای رفتاری کودکان تأثیر مهمی دارد. درباره خانواده های بزهکاران و نیز خانواده های کودکان مبتلا به اختلال رفتار، جرمها و بزهکاریهای بسیاری گزارش شده است. به نظر می رسد اختلالات رفتاری کودکان از نظام خانوادگی ناصحیح سرچشمه می گیرد.
با توجه به مطالب فوق مسئله پژوهش حاضر این است که «آیا بین اختلالات رفتاری کودکان و سلامت روانی والدین رابطه وجود دارد»؟


دانلود با لینک مستقیم


بررسی رابطه اختلالات رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین