فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق گناه و آثار آن

اختصاصی از فی بوو دانلود تحقیق گناه و آثار آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 تحقیق گناه و آثار آن در 88 صفحه با فرمت ورد بسیار جامع شامل بخش های زیر می باشد:

   محضرهایى که از احترام ویژه‏اى برخوردارند  

حرمت محضر خدا از دیدگاه قرآن

نمونه‏اى از اشراف ملکوتیان بر اعمال دیگران

توجه به مرگ و ترک گناه

توجه به تبعات اعمال و ترک گناه

رابطه اعمال انسان با شخصیت وى

یاد خدا اساسى‏ترین رکن در مراقبه

آثار و خواص یاد خدا

تبعات غفلت و اعراض از یاد خدا

روزه مهم‏ترین عامل تقویت اراده

رابطه روزه با تقویت اراده

اهمیت ماه مبارک رمضان و جایگاه ویژه روزه

خطبه شعبانیه

ضیافة الله چیست؟

رابطه روزه با عبادت

مراحل روزه

معناى باز بودن درهاى بهشت‏و بسته بودن درهاى جهنم در ماه رمضان

درهاى بهشت و جهنم کدامند؟

ماه تزکیه نفس

نماز و تاثیر آن در دورى از زشتى‏ها

امورى که به نماز عمق مى‏بخشند کدامند؟

چگونگى تحصیل حضور قلب در نماز

تکمله

خاتمه و توصیه

 

 

 

 

 

محضرهایى که از احترام ویژه ‏اى برخوردارند

همان طور که گفته شد:محترم بودن محضر حاضر و لزوم احترام آن منوط به‏چیزى نیست، بلکه نفس حضور او-هر کس که باشد-چنین اقتضایى دارد.

اکنون سخن ما این است که اگر فردى که در محضر او هستیم شخص خاصى‏باشد، مثلا داراى پست و مقامى، یا وصفى از اوصاف کمالى باشد، حکم مزبورتشدید مى‏شود و به اقتضاى فطرت، احترام آن محضر، لازم‏تر و واجب‏تر است.در این جا براى روشن‏تر شدن مطلب به برخى موارد اشاره مى‏شود:

الف)محضر فرد کامل

از جمله مواردى که محضر از احترام فوق العاده‏اى برخوردار است و هتک‏حرمت آن قباحت‏بیشترى دارد، محضر فرد کامل است;بدین معنا که محضرشخص کامل نزد شخص ناقص، محترم‏تر و هتک حرمت آن قبیح‏تر است;مثلااگر شما در یکى از فنون، حظ و بهره‏اى داشته باشید و اتفاق بیفتد که در محضرشخصى حاضر شوید که ورود وى و تخصصش در آن فن از شما بیشتر بوده بلکه‏سر آمد همه باشد، آیا محضر او را محترم نمى‏شمارید؟آیا به خود اجازه مى‏دهیدکه در حضور او عملى یا سخنى که موجب هتک حرمت آن محضر است انجام‏دهید؟

بى‏شک محضر او را محترم شمرده و از هتک حرمت ایشان پرهیز مى‏کنید.فطرت شما به شما حکم مى‏کند که اى ناقص!حرمت محضر کامل را هتک مکن‏و آن را محترم بشمار.

بنابر این، باید از کسى که مى‏گوید:من نمى‏توانم گناه نکنم.پرسید:آیاخداوند را کامل مى‏دانى یا خیر؟اگر بگوید:خیر، سخنى را که تمام خدا پرستان‏در بطلان آن متفقند بر زبان آورده است، و اگر بگوید:آرى، باید از او پرسید:این‏خداوندى که به اعتراف خودت کامل است، آیا بر جمیع احوال و کردار و گفتار تومطلع و ناظر و حاضر است‏یا خیر؟اگر بگوید:خیر، باز بر خلاف همه الهیون‏سخن گفته است، و اگر بگوید:آرى، باید از وى پرسید:آیا خود را در مقابل‏خداوند کامل، ناقص مى‏دانى یا خیر؟اگر بگوید:نه، من نیز مانند او کامل‏هستم، باز هم بر خلاف ضرورت سخن رانده است و اگر بگوید:آرى، خود راناقص مى‏دانم، باید بدو گفت:اى آن که به نقص خود و کمال خداوند معترفى واو را بر خود ناظر و خود را در محضر او مى‏دانى و به حکم فطرتت محضر کامل‏را براى ناقص محترم مى‏شمارى، چرا ادب محضر کامل را مراعات نمى‏کنى واز ارتکاب امور خلاف شؤون او پروایى ندارى؟چرا با فطرت خویش در افتاده وبر خلاف اقتضاى آن عمل مى‏کنى؟

ب)محضر عالم

یکى دیگر از مواردى که محضر از احترام بیشترى برخوردار است، محضرعالم است.محضر عالم براى شخص جاهل محترم‏تر و هتک حرمت آن قبیح‏تراست;اگر عالم و جاهل هر دو در یک محضر اجتماع کنند، جاهل در حضورعالم دست از پا خطا نمى‏کند و جانب رضایت او را رعایت مى‏کند.حال با توجه به این مطلب، باید از کسى که به گناه تن مى‏دهد، پرسید:آیاخداوند را عالم نمى‏دانى که محضرش را حرمت نمى‏نهى؟یا این که او را اصلاحاضر محسوب نمى‏کنى که بى‏حساب و کتاب، به هر عملى دست مى‏زنى؟و یااین که محضر عالم و حاضر را محترم نمى‏دانى که از ارتکاب هر گناهى فروگذارى‏نمى‏کنى؟

هر یک از امور مزبور مستلزم محذورى است;زیرا امر اول و دوم مستلزم‏امرى هستند که همه خدا پرستان آن را انکار مى‏کنند و امر سوم هم طبق آنچه ذکرشد، اقدام علیه فطرت است.

ج)محضر معلم

از جمله مواردى که محضر حاضر به حکم فطرت از احترام بالاترى برخوردارمى‏باشد، محضر معلم است.محضر معلم براى متعلم، محترم‏تر و بدین جهت‏که محترم‏تر است هتک حرمتش قبیح‏تر است.متعلم به اقتضاى فطرتش در مقابل‏معلم خویش کرنش و خضوع دارد و هیچ گاه به خود اجازه نمى‏دهد که در حضوراو عملى بر خلاف شان یا رضاى او مرتکب گردد.

حضرت استاد آیة الله حسن حسن زاده آملى-حفظه الله تعالى-بارهامى‏فرمودند:بنده حریم اساتیدم را بسیار حفظ مى‏کردم در حضور آنها به دیوار تکیه نمى‏دادم، چهار زانو نمى‏نشستم، هنگام سؤال حرف‏ها را زیاد تکرار نمى‏کردم، با آنها به‏چون و چرا نمى‏پرداختم، این همه به خاطر آن بود که مبادا سبب رنجش آنها فراهم‏آید و دلگیر شوند.

معظم له بار دیگرى ابراز فرمودند:من یک وقتى در محضر حضرت استاد الهى قمشه‏اى-رضوان الله تعالى علیه-بودم، ایشان چهار زانو نشسته بود و پاى راستشان از زیر عبا بیرون بود من که‏پهلوى ایشان نشسته بودم خم شدم و کف پاى ایشان را بوسیدم.ایشان به من‏فرمودند:چرا این کار را کردى؟بنده عرض کردم:من لیاقت ندارم که دست‏شمارا ببوسم، همین که پاى شما را ببوسم براى بنده خیلى مایه مباهات است.

غرض از این نقل آن که دانسته شود، متعلم در حضور معلم خویش تا چه‏اندازه خاضع است و محضر وى را محترم شمرده و از ارتکاب اعمال ناپسنداجتناب مى‏کند.

بنابر این، باید گفت:اى آن که مى‏گویى:من به گناه مبتلا هستم و نمى‏توانم‏گناه نکنم، تو باید یک از امور ذیل را بپذیرى:یا باید خداوند را معلم خود ندانى‏و یا باید خود را در محضر خدا ندانسته و او را بر خود و اعمال و احوالت ناظرحساب نکنى و یا باید محضر استاد و معلم خود را محترم نشمارى.کدام یک ازامور مزبور را مى‏پذیرى؟آیا مى‏توانى خداوند را معلم خویش ندانى؟...

.

.

.

  1. معناى باز بودن درهاى بهشت‏و بسته بودن درهاى جهنم در ماه رمضان

اگر به یاد داشته باشى، پیش‏تر گفته شد:در خطبه شعبانیه-که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم‏آن را به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان ایراد فرموده بودند-دو مورد است که‏فهم آن به تامل بیشترى نیاز دارد:مورد نخست را-که به ضیافت الله(میهمانى‏خدا)مربوط بود-پشت‏سر گذاشتیم و امیدواریم که پشت‏سر نیفتد.

اما مورد دوم و آن این است که:طبق فرموده رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در ماه مبارک‏رمضان درهاى بهشت‏باز و درهاى جهنم بسته و شیاطین در حبسند، باید ببینیم وتامل کنیم که مراد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از این سخنان چیست؟ آیا همان طور که در بدوامر تصور مى‏شود بهشت، باغ یا قصرى مانند همین باغ‏ها و قصرهاى دنیا بادرهاى بزرگ آن چنانى است که تا قبل از ماه رمضان درهایش بسته است، ولى به‏مجرد، آغاز ماه مبارک رمضان خداوند دستور مى‏دهد آنها را به روى بندگان‏مؤمنش بگشایند تا داخل شوند؟

آیا جهنم، جایى است مثل شکنجه‏گاه‏هاى دنیا، داراى درهاى کذایى که تاقبل از ماه رمضان درهایش باز ولى به مجرد شروع شدن ماه رمضان، آنها را به‏دستور خداوند مى‏بندند و[مثلا]اگر کسى بخواهد به جهنم برود با درهاى بسته‏مواجه مى‏شود؟

آیا واقعا در این دنیا شیاطینى هستند مستقل از ما که تا قبل از ماه رمضان همه‏آزادند و هر جا که بخواهند مى‏روند و هر کارى که بخواهند مى‏کنند، ولى ماه‏رمضان که شروع مى‏شود همه آنها را مى‏گیرند و تحت الحفظ به زندان مى‏برند ودر آن جا محبوس مى‏سازند؟یا این که واقع امر خیلى بالاتر از این گونه تصورات‏و توهمات ابتدایى است؟

در پاسخ سؤالات یاد شده از دو امر ناگزیریم:

الف)مرورى بر آنچه در سابق درباره بهشت و جهنم و ارتباط این دو با انسان‏گفتیم.

ب)تحقیقى در حقیقت معناى لفظ‏«در»؟

اما خلاصه آنچه در سابق درباره بهشت و جهنم گفته‏ایم، این است که بهشت‏و جهنم چیزى نیستند جز ظهور اعمال انسان;عذاب‏ها و آلام جهنم چیزى نیستندجز بازگشت نفس اعمال بد آدمى به آدمى و نیز تنعمات بهشت چیزى نیستند جزرجوع نفس اعمال نیک انسان به انسان، و به عبارت دقیق‏تر بهشت و جهنم هرگزاز انسان جدا نیستند و آدمى نیز هرگز از بهشت و جهنم بریده نیست.انسان اگرسراپا غرق در طاعت و بندگى خدا باشد، او خود بهشت است و اگر خداى ناکرده‏غرق در گناه و عصیان باشد، او خود جهنم است.

اکنون که مطالب مزبور را مرور کردیم، مى‏پردازیم به بیان حقیقت معناى‏«در»ولى قبل از ورود در بحث، باید امورى را که در روشن شدن مطلوب نقش به‏سزایى دارند، مورد تاکید قرار دهیم.

الف)هر یک از معانى را حقیقتى و صورتى است.حقیقت معنا به منزله روح وصورت آن به منزله قالب است و چه بسیار از معانى که على رغم داشتن یک‏حقیقت، داراى قالب‏هاى گوناگون و صورت‏هاى متعددند;مانند معناى کلمه‏«میزان‏»که معناى حقیقى آن عبارت است از:«چیزى که ملاک سنجش اشیاست‏»ولى همین حقیقت را صورت‏هاى مختلفى است.که برخى از آنها جسمانى ومادى و برخى دیگر روحانى و معنوى است مانند:ترازو، قپان، باسکول، ساعت، اسطرلاب، پرگار، شاقول، خط کش، عروض، منطق، عقل و...که‏على رغم اختلافات مشهود و غیر مشهودشان، حقیقت معناى میزان را به نمایش‏مى‏گذارند;زیرا هر کدام از آنها در حد خود، ملاک سنجش چیزى از اشیا و معیارراستى یا کژى موجودى از موجودات است....


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق گناه و آثار آن