پایان نامه کارشناسی ارشد علوم اجتماعی
248 صفحه
چکیده
این پژوهش به دنبال آن است تا به بررسی تطبیقی کارکردهای اجتماعی دین از دیدگاه دورکیم و علامه طباطبایی بپردازد تا بدین وسیله وجوه اشتراک و افتراق دیدگاههای آنان رادر این زمینه نشان دهد.
دورکیم و علامه طباطبایی با وجود اینکه دارای مبانی نظری متفاوتی هستند، اما هر دو برضرورت همیشگی دین و قوانین دینی در جامعه اذعان دارند.به اعتقاد دورکیم دین بر حسب نوع جوامع خصوصیات متفاوت پیدامیکند. ایشان برای دین دو بعد عقیدتی و مناسکی مطرح می کند اما عنصر اصلی دین را بعد مناسکی آن می داند. آنچه که در تبیین کارکردی دورکیم از دین اهمیت دارد کارکردهای اجتماعی مناسک دینی است که عبارتند از :انضباط بخشی، وحدت بخشی، خوشبختی بخشی ، حیات بخشی و تقویت قوا . بر این اساس دورکیم کارکردهای دین را در بعد اجتماعی آن خلاصه می کند.
اما علامه طباطبایی بر این باور است که دین در سه بعد عقیدتی ،اخلاقی و عملی دارای کارکردهای فردی و اجتماعی، دنیوی و اخروی است . از جمله کار کردهای اجتماعی دین از نظر ایشان می توان به اصلاح جامعه، تنظیم زندگی اجتماعی، شکوفایی فرهنگ و تمدن و...اشاره کرد. به اعتقاد علامه (ره) تنها راهی که اجتماع انسانی را از تشتت و تفرقه نجات میدهد، دین است ؛ چرا که دین برای رفع و حل اختلاف جوامع بشری و ایجاد وحدت و همبستگی اجتماعی آمده است.
بنابر این میتوان گفت که علامه و دورکیم با وجود پیش فرض های متفاوت در بحث دین،بر نقش محوری دین در جامعه تأکید دارند و کارکردهای اجتماعی مشابهی را برای دین مطرح کرده اند. اما تبیین علامه(ره)از کارکردهای دین ناظر به همه ابعاد وجود انسان است که برخلاف دورکیم اولاً با تقلیل گرایی همراه نیست. ثانیاً کارکردهای دین را در راستای سعادت و کمال انسان میداند و ثالثاً کارکردهای اجتماعی دین را نه تنها در ساختار جامعه بلکه در محتوای جامعه هم مطرح میکند.
کارکردهای اجتماعی دین از دیدگاه علامه طباطبایی و دورکیم