فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله دولت و فرهنگ

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله دولت و فرهنگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 دولت ٬ محصول فرهنگ و تمدن است و نه موسس و خالق آن.
مهدی بوترابی مدیر عامل گروه سایت های پرشین بلاگ در گفتگو با مجله ارتباطات و دین با بیان اینکه باید تمدن همگانی شود گفت : "ایجاد هر تمدن در جامعه امروزی نیازمند شکل گیری فرهنگ آن است و چنانچه بخواهیم تمدن اسلامی در جهان شکل بگیرد و یا احیا شود مقدمه ی شکل گیری آن احیای فرهنگ اسلامی است."
وی در ادامه با اشاره به اینکه در گذشته نیز شکل گیری تمدن به همین روال بوده است ادامه داد : " اگر تمدنی در گذشته شکل گرفته ، در مرحله نخست فرهنگ آن شکل گرفته و میتوان گفت فرهنگ اسلامی از قرن یکم هجری آغاز شد و تمدن اسلامی از قرن دوم و سوم مطرح میشود و اوج آن مربوط به قرن 5 هجری است و تا به امروز تمدن جدید اسلامی در کشور ما شکل نگرفته است."
بوترابی ادامه داد : " بعد از قرن 5 هجری تا کنون٬ کشور نتوانسته فرهنگی غنی ایجاد کند ولی می توان گفت امروزه مراحل شکل گیری یک تمدن جدید در کشور مشاهده می شود."
وی اظهار داشت :"با توجه به رشد جامعه مجازی در کشور و ایجاد وبسایت های گوناگون و به خصوص نهضت علمی و فرهنگی و اجتماعی وبلاگها ، باید منتظر شکل گیری تمدنی مرتبط با این فرهنگ در آینده بود.
مدیر گروه سایتهای پرشین بلاگ با بیان اینکه ایران ما عضو حوزه فرهنگ اسلامی و جهانی است ادامه داد : "به نظر میرسد در شکل گیری و گشترش تمدن جدید اسلامی ، بلاگر ها بعنوان شهروندان و خبرنگاران مجازی و رسانه های مردمی می توانند نقش به سزایی ایفا کنند.
اطلاع رسانی مطمئن میتواند آینده ای روشن و فرهنگ یکپارچه ای را برای کشور رقم زند . و بخشی ازین اطلاع رسانی بر دوش بلاگر هاست."
بوترابی در پاسخ به نقش دولت در زمینه ایجاد و اطلاع رسانی فرهنگ اسلامی در کشور گفت : "دولت باید سیاست گذار باشد و حضور خود را در حوزه های غیرمرتبط کمرنگ تر کند. دولت خود محصول فرهنگ و تمدن اسلامی است و نه موسس و خالق آن."
بوترابی در پایان با بیان اینکه شکل گیری تمدن نیازمند ایجاد تحول در بین مردم است تصریح کرد "شکل گیری تمدن تعریف مشخصی دارد ، که با بخشنامه صورت نمیگیرد و زمانی شکل میگیرد که بین مردم پذیرفته شود و دولت در این زمینه نمی تواند نقش مستقیمی داشته باشد. وی گفت:‌ از طریق رسانه ها خصوصا رسانه های دیجیتال می تواند افکار عمومی را شکل داد و در شکل گیری فرهنگ و تمدن آینده ی ایران تاثیر گذار بود. "
سیاست ، دولت، فرهنگ و رابطهء منطقی آنها با یکدیگر
در جهان معاصر بحث انگیزترین مفاهیم و واژه هایی که بیشتر از همه مورد شور و بررسی قرار داشته و اکثریت پیشرفت، ترقی و تعالی و یا برعکس ویرانی، بدبختی و عقب ماندگی را بدان منسوب میدانند: واژه های سیاست، دولت و فرهنگ می باشند. سیاست علمی، معقول و راه گشا، بدون دولت مقتدر، ملی و عدالت گستر، امری است سراب گونه و این هر دو مهم ، بدون فرهنگ پر با ر، نیرومند و کهنسال ، خلعی است دردناک و درمان ناپذیر.
لذا سیاست ، دولت و فرهنگ، پدیده های اند منطقی و بهم مرتبط و مؤثر، که یکی بدون دیگری نه تنها چاره ساز نخواهد بود، که تداوم هریکی بدون همدیگر مسالهء ای است در خور تأمل و پرسش.
اما پیش ازینکه به رابطه ی منطقی و اثرات خوب و بد آنا بالای یکدیگر بپردازیم، بایسته میدانم تا دیدگاه روشن و تصویر معینی از هریکی آنها به خورد خواننده داده، بعداً در پرتو این نگرش ها برسیم به دنبالهء این بحث که درعین هماهنگی، تأثیرات ویژه ای آنها بالای یکدیگر چگونه خواهد بود؟
1- سیاست: سیاست درزبان –دری بمنی "تنبه" و "بیدارکردن" است ، معنی ژرف و دقیق آن یعنی: آگاهی و بیداری د رامر ادارهء یک ملت و یک کشور. به بیان دیگر، سیاست درحقیقت آن مرحله ای از بیداری و آگاهی است، که انسان یک جامعه براساس آن آگاهی میتواند چنان نظم و اداره ای را پی ریزی نماید که متضمن " جان و مال وآزادی" آحاد آن ملت باشد. یعنی دریافت هنر برقراری نظم، ثبات و ادارهء یک ملت در یک جغرافیای بخصوص را سیاست نامند.
برخی از دانشمندان و پژوهشگران، سیاست را شأنی از ممتازترین زندگی انسان میدانند، یعنی دریافت شیوهء بهتر زیستن نیز در ذات خویش سیاست نامیده می شود، زیرا انسان مادامی میتواند، ثبات ، امنیت و با هم بودن و بهتر زیستن را فراچنگ آورد، که بمعنی زندگی و جامعه از منظر دانش اِشراف پیدا نماید، اینجاست که میداند با خود و دیگران چگونه مناسبت در پیش گیرد، تا در کنار امنیت و آرامش خاطر، شاهد به آغوش کشیدن رمز زندگی بهینه باشد.
انسان مادامی به این مبرمیت پی بُرد که به زندگی از زاویه خِرَد و آگاهی نگریست. روی آوردن به زندگی مدنی، یعنی سیاسی شدن زندگی است. انسان مدنی یعنی همانا انسان سیاسی، زیرا نیاز و اهمیت به ادارهء آگاهانهء یک جمعیت زمانی متبارز گردید، که انسان دیگر با زندگی مغاره ی وداع گفته با گسستن بند زندگی طبیعی، به زندگی متمرکز و تشکیلاتی در چهارچوب ساختار جدیدی بنام شهر، روی آورد.
پس زندگی مدنی یا شهری، نخستین پله های زندگی سیاسی است، که انسان با آگاهی و تد بیرآغاز مینماید. زیرا هدف نهائی سیاست، برآوردن نیاززندگی است ویا به بیان دیگراهداف غایی سیاست از نیاززندگی اجتماعی سرچشمه میگیرد، وبرآوردن این نیازها بدون تشکیلات سازمان یافته ای که از قبل پیشروی خویشتن اهداف معینی را قرار میدهد، ممکن نخواهد بود.
اگر معنی و مفهوم زندگی، حرکت آگاهانه بسوی تعالی است، تا بقای صرف و تن دادن به مقدرات طبیعت؛ لذا اینگونه زندگی هدفمند میسر شدنی نیست مگردرپرتو بیداری و آگاهی، که به معنی دیگر، سیاست نامیده می شود و زندگی سیاسی نیز مادامی عملی است که سازمان یافته و متشکل باشد. و این هردو (زندگی سیاسی و سازمان یافته ) ایجادگر جامعهء سیاسی است. بگونهء خلاصه جامعهء سیاسی یک تلاش و پویایی انسانی هدفمند در روند زندگی است و صرفاً یک رویداد ساده و تصادفی نیست، بلکه آفرینش بیداری و آگاهی انسان است، که بمنظور انجام اهداف مهم تشکیل گرد یده و آگاهانه و مدبرانه اداره میگردد.
برخی از بینش وران عرصهء سیاسی، سیاست را مانند امور دیگر یک امر ذهنی پنداشته ، آنــــــــرا سطحی و عادی جلوه داده، کوشیده اند تا ا زراه آموزش و ممارست آنرا فراگیرند و یا بدیگران فــــرا دهند. به پنداشت دیگری که بردرست بودنش بیشترتأکید میگردد، سیاست پیش از آنکه امر ذهنی و نظری باشد، امری است عملی. سیاست هنر است- هنر بزرگ و عالی. از اندیشمندان کهن، افلاطون نخستین کسی است که ا ز "هنر سیاست" سخن بمیان آورده است.
افلاطون این مطلب را مانند بیشتر مطالب خود از زبان "سقراط" نقل میکند. بهر حال اگر نسبت این آثار به افلاطون درست باشد، باید او را کهن ترین متفکر غربی دانست که دراین زمینه آشکارا، سخن گفته است: او د رکتاب "پروتا گوراس" یا "درباره تربیت" سقراط را با پروتاگوراس به گفت و شنود کشانیده است- مناظره و گفت و شنود بسیار دل انگیز- سقراط میگوید: " پروتاگوراس چون حرف مرا تا آخیر شنید جواب داد: سقراط تو بسیار خوب سوال میکنی و من هم از جواب دادن به کسانیکه راه سوال کردن را بلدند خوشم می آید. اگر هیپوکرات شاگرد من شود، بلاهائی که به سر شاگـــــــــردان سوفیست های دیگر می آید، بسر او نخواهد آمد. زیرا سوفیست های دیگر، با جوانها رفتار بسیار بدی می کنند یعنی این جوانها را که تازه از رنج درسهای مدرسه خلاص شده اند- برخــــــلاف میل آنها به درسهای دیگر می کشانند . . .اما آنچه او در پیش من بدست خواهد آورد عبارتست از بصـــــــیرت و درایت، خواه درکارهای تخصصی و خصوصی – که چگونه خانه خـــــــود را اداره کند – و خــــواه درکارهای دولتی- که چگونه و از چه راه بتواند ا زعهده ی اداره ی کارهای مملکت برآید و یادربارهء آنها سخن براند.
گفتم: اگرگفتهء ترا درست فهمیده باشم، منظور تو " هــــــــنر سیاست" است و کار تو اینست که برای ادارهء امور دولت، مردان لایق تربیت کنی؟
گفت آری، همین است آنچه من همواره و همه جا داو طلب تعلیم آن هستم. گفتم: اگر تو این هنر را دارا باشی باید گفت که صاحب هنر بسیار خوبی هستی، اما پروتاگوراس عقیدهء من تا حال این بوده که این هنر قابل آموختن نیست، ولی وقتیکه تو میگویی آموختنی است نمی دانم چگونه گفتهء ترا قــــبول نکنم کنون باید بی پرده بگویم که چرا به عقیدهء من این هنر نه یاد دادنی است و نه کسی میــتواند آنــــرا به دیگران ببخشد" (1)
"پروتاگوراس ، من به نوبهء خود خیال نمی کنم که قابلیت سیاسی آموختنی باشد" (2) همچنان جای دیگری میخوانیم که "فضیلت"، قابلیت" و "هنرسیاست" آموختنی نیستند. (3)
اشپنگلر سیاست را امری بزرگ و ما فوق تمام امور زندگی میداند. " . . . سیاست بزرگ بمعنای هنری آن ، با حوادث و امور ممکنه ی این جهان سروکار دارد نه با امور عقلی و خیالی . همان هنر سیاسی که از هر نظام تصوری و از هر و همی مبرا و بیزار است، سرجای آن خواهد آمد آنچنان سیاستی که با کمال چابکی و مهارت با امور محققه بازی میکند . . . (4)
از آنجائیکه هدف نهائی سیاست برخاسته و ناشی ا زنیاز زندگی اجتماعی است، و زندگی اجتماعی ترکیبی از پویائی ساختارهای زنده (دودمان، مردم و یا ملت ) در مسیر روند انقطاع ناپذیر زمانی که تاریخ نامیده می شود، مادامی این سیاست و تحرکیت ارتقائی ، میتواند دوام بیاورد که در پرتو آگاهی و هنر بکار برد آن که همانا سیاست است، مورد ارزیابی قرار گیرد ، به بیان دیگر سیاست شیوه ای است که این موجود سیال که در حقیقت زندگی اجتماعی است، بگونهء منطقی حفظ شود بمعنی دیگر خود زندگی سیاست است. چنانکه اشپنگلردرین زمینه میگوید: "اگر جامعه های بشریت را به نهر هائی تشبیه سازیم ، جریان و حرکت این نهرها را تاریخ نامند، ولی اگر آن چیز ها ئی را که حرکت میکنند منظور نظر قرار دهیم، آنرا خانواده ، دودمان ، مردم یا ملت گویند، سیاست طریقه ایست که این وجود سیال موجودیت خود را حفظ کند، نشو و نما نموده، برسایر نهر ها تسلط یابد ، اصلاً زندگانی سیاست است و این حقیقت، از تمام سجایای انسانی وجوهر درونی او هویدا است"(5)
اشپنگلر سیاست را از امور عقلی و خصوصی و فردی بکلی جدا میکند و معتقد است: "سیاست مسئله ایست مربوط به جامعه ها و اجتماعات . مسایل شخصی و فکری و عقلی کاری به سیاست ندارد. ازینرو سیاستهای برنامه ای و آیدیولوژیک برای کشیش ها خوب است نه برای سیاستمداران" (6)
بصیرت و درایت د رامور امری است کلیدی و ضروری و آنرا نمیتوان د رمتون و کلیشه ها جستجو نمود و آنچه که درین رابطه محوری و تعین کننده است، هنر بکارگیری این بصیرت و درایت است.
به گفتهء اشپنگلر "کسی که در امور بصیرت است هرگز دستخوش احساسات نمی شود و خود را با سیاست های برنامه یی مقید و محدود نمیسازد . سیاستمدار عقیده به کلمات پر طمطراق و نظریات پر آب و تاب ندارد" (7)
البته هر سیاستمدار معتقدات مخصوص هم دارد که نزد وی عزیز است، ولی معتقدات از جملهء چیزهای خصوصی و شخصی اوست لیکن در موقع اقدام و عمل هرگز خود را بدان پای بست نمیداند. بقول گوته : کننده ی کار، نظری به انصاف و وجدان ندارد، وجدان مخصوص تماشاگر است.
سیاست اساساً یک هنر است و هنر استعدادی است مختص به اشخاص ویژه که در نتیجهء تجربه و ممارست وسعی و تلاش وآموزش متجلی و آشکار میگردد، اشپنگلر در سیاست عمد تاً به نقش افراد و شخصیتهای ویژه باور دارد، تا سیاست های برنامه ریزی شدهء مدون ، او تاریخ را محصول خلاقیت های افراد نخبه میداند. گرچه ازین بابت همیشه مورد سرزنش سیاستمداران جمع گرا بوده است. اما باید به سخنان او ژرف نگریست و به او حق داد که میگوید: "یگانه تاریخی که وجود دارد، تاریخ شخصیتهاست ، از اینرو ، یگانه سیاستی هم که وجود دارد سیاست افراد مشخص است" (8)
غزل سرای بزرگ خواجهء شیراز حضرت حافظ نیز سیاست را ویژهء خاصان دانسته، اینگونه به تصویر می کشد:
نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هرکه طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند
هزار نکته ی باریکتر زمو اینجاست
نه هرکه سر بتراشد قلندری داند
غلام همت آن رند عاقبت سـوزم
که در گدا صفتی کیمیاگری داند
مدار نقطهء بینش زخال تست مرا
که قدر گوهر یکدانه گوهری داند
پس خلاف تصور آنانیکه از سیاست "درک وارونه دارند و سیاست را بمعنی عوامفریبی، تزویر، دورغ و کلاه گذاری می پندارند، دانسته شد که سیاست معراج تدبیر، آگاهی و شأنی از ممتازترین و برترین حالت زندگی بوده و خط فاصلی است میان زندگی بمعنی بدوی و تجدد. به بیان دیگر مادامیکه انسان با زندگی مغاروی فاصله گرفته و وارد زندگی مدنی یا شهری یا مسکن گزین گردید، به او گفته شد انسان مدنی یا سیاسی.
لذا سیاست فن و هنر زندگی است و سیالیت و تداوم زندگی ازدانی به عالی و از ساده زیستن گذار به کیفیت و برخورداری از فضیلت و رفاهیت زندگی وابسته به درک سیاست و هنر سیاسی.
وقتی دریافتیم که سیاست یعنی چه؟ و کدام بعدی از ابعاد زندگی را مورد مطالعه قرار میدهد و هدف اساسی سیاست چیست؟ حال در برابر ما این پرسش قرار میگرد که رابطه سیاست با سیاستمدار چگونه است؟
مسلم است که سیاست بدون سیاستمدار واژه ای است واهی و توخالی و این سیاستمدار است که با درپیش گرفتن هنر خاص در زندگی و ادارهء یک ملت و یا کشور به آن مفهوم و جان تازه ای بخشیده و برای یک جامعه معنی ویژه میدهد. بدین معنی که سیاست و سیاستمدار د رپیوند ناگسستنی با هم اند که یکدیگر را تکمیل نموده و عینیت و عملی بودن خویش را به نمایش میگذارند تا ذهنی و خالی بودنشان را و از همینجاست که سیاست را هنر زندگی کردن دانستند و سیاستمدار را مجری این هنر و تدبیر واگر این دو واژه پرمعنی را در حقیقت زندگی یک ملت جستجو کنیم ، می بینیم که ، زندگی هر ملت بر "سیاست" آن ملت استوار است و تا زمانیکه "سیاست" مفهوم و معنی خود را در جامعه پیدا نکند و افراد اجتماع به درک و لزوم آن آ گاه نگردند ، امید داشتن حیات و زندگی در آن جامعه بیهوده است و تازمینه را برای تجلی سیاستمدار راستین آماده نکنیم امید پیروزی محال است. اصولاً نمی توانیم سیاست را جدا از سیاستمدار تصور کنیم اگر چنین تصور نمائیم ، از عینیت مسأله دور گردیده ، سیاست امری پنداری و ذهنی خواهد شد.
یقیناً ما زمانی قادر به شناخت دقیق سیاست خواهیم بود ، که سیاستمدار را بشناسیم زیرا این انسان است که به سیاست معنی می بخشد ، تجلی گاه سیاست همین خود انسان به ویژه انسان سیاستمدار است.
دراین مورد طبیعی ترین پرسش و پاسخ را برای ما "اشپنگلر" ارایه میدهد و او اینگونه به سخن آغاز می نماید: "سیاستمدار چگونه شخصی است و طرز اجرای سیاست چیست؟ کسی فطرتاً برای سیاستمداری زاییده شده ، بالاتر از هرچیز ممیز و مقوم خوبی است وی رجال واشیاء و وضیعت ها را درست تشخیص میدهد و دارای بصیرتی است که بدون تردید و تزلزل تحولات ممکنه را پیش بینی میکند...سیاستمدار حقیقی هم در تشخیصهای خود صائب است و بدون اینکه علل آنرا بداند کارهای خود را درست انجام میدهد و زمام امور را به موقع و بطور غیر محسوس محکم یا سست می سازد. سیاستمدار اهل کوشش و عمل است و استعداد او کاملاً مخالف استعداد اهل نظر و اهل تئوری است.
نبض نهائی عالم وجود یکی است و ضربان آن د روجود سیاستمدار و در حوادث تاریخی یکسان و یکنواخت است. این دو (سیاستمدار و حوادث تاریخی) با هم ارتباط باطنی دارند و یکدیگر را احساس میکنند و اصلاً آن برای این و این برای آن وجود دارد. کسی در امور بصیر است، هرگز دستخوش احساسات نمی شود و خود را با سیاستهای برنامه یی مقید و محدود نمی سازد" (9) و یا بگفتهء دکتر علیقلی محمودی بختیاری مؤرخ، سیاستمدار و دانشمند ایرانی: "... به راستی کاری دشواری است، سیاست با سیاست بازی و سیاستمداران باسیاست باز، بسیار تفاوت دارند- تفاوت از زمین تا آسمان- سیاست بازان ویرانگران جهان انسانی هستند وسیاستمداران سازندگان در زندگی و جهانند" (10).
حالا یافتیم که سیاست هنر و فن زندگی و ادارهء امور یک ملت و کشور در مسیر معقول و پسندیدهء آن است و سیاستدار گردانندهء این هنر بهتر زیستن و سازندگی در جامعه ، پس ببینیم جامعهء سیاسی ایکه برای ساختار آن می اندیشیم دارای چه ویژگی ها و ممیزات است.
مسلماً ضرورت بیان هرگونه طرح و بررسی و نگرش خاصی نسبت به یک پدیده خاص ، ناشی از آشفتگی و دگر گونی هایی است که پدیدهء مورد بحث را فرا میگیرد. بعبارت دیگر تحلیل ویژه ای پیرامون یک پدیده ، بگونه مثال سیاست، سیاستمدار و جامعهء سیاسی، ناشی از نارسائی و کمبوداتی است که درین رابطه متبارز گردیده است.
مثلاً درک وارونه از مقولهء سیاست ، معرفی هر عنصر بی کفایتی که به نحوی از انحا بر اریکهء قدرت تکیه زده بجای سیاستمدار که رسالتش سازندگی ونجات یک جامعه است و همچنان دادن یک الگوی ناقص از جامعهء آشفته و بی نظم و فرو پاشیده بجای جامعهء سیاسی بمعنی واقعی مسئله برای افراد وشهروندان یک جامعه، همه و همه نیازمند و ایجاد گر این مسئاله بوده که دانشمندان و سیاستمداران راستین برخود قبول رنج و تکلیف نموده ، طرح علمی و واقعی از مفاهیم سیاست، سیاستمدار و جامعهء سیاسی ارایه نمایند، تا بیش ازین مفاهیم مقدس مورد هتاکی و سوء فهم و درک قرارنگرفته، آنگونه که هستند معرفی و بیان گردند، تا بجای مشکل افزائی، محور فکری ای باشند در راستای ساختار یک جامعهء مدنی ، قانونمند و عدالت گستر.
همانگونه که سیاست بمعنی هنر و فن زندگی و اداره یک کشور و یک ملت ارزیابی گردید و سیاستمدار مجری این هنر و سازندگی و نظریهء سیاسی فراهم آوردن " بینش همه جانبه" از جامعهء سیاسی- لذا بدین نتیجهء منطقی می رسیم که جامعهء سیاسی در حقیقت امریک تلاش انسانی هدفمند است. بعبارت دقیقترجامعهء سیاسی درذات خویش مخلوق و آفرینش آگاهی بشر است، جامعهء سیاسی یا جامعهء مدنی و یا "مدینهء فاضله" جامعه ای است که درآن انسان از قید رقیت، بندگی، سنت پرستی بگونه دگماتیستی رهائی یافته، گذار به ساختاری است که درآن امنیت جانی افراد تضمین گردیده نظام اجتماعی از افراد خویش مسؤلانه محافظت می نماید.
به گفته توماس اسپریگنز نظریه پرداز سیاسی امریکائی : " جامعهء سیاسی گونه ای نظم انسانی را جانشین هرج و مرج می کند ... جامعهء سیاسی با فراهم آوردن امنیت ، پیشرفت ، عدالت و تأمین شخصیت فردی برای افراد ش ممکن است زندگی آنان را بـیش ازحد غنی کـند و یا باعـدم توفیق دربه انجام رساندن این وظایف زندگی افرادش را به جهنم تبدیل کند و برای آنان نگون بختی ، خونریزی ، جور و احساس پوچی بیافزیند. "(11)
اینکه درک روشنفکر و تحلیل گرجامعهء ما از سیاست ، سیاستمدار، نظریهء سیاسی ، جامعهء سیاسی و اهداف غائی آنها چیست، مجموعهء پرسشهایی است که در برابر ما و جامعه تحلیل گرما قرار دارد، که امیدواریم با این بررسی موجز وگذرا توانسته باشیم گوشه ای ازاین مفاهیم و واژه های بحث برانگیزرا بیان نمائیم.
اما پرسش اصلی ازین جا آغاز میگردد که رابطهء سیاست با دولت چگونه است؟ آیا سیاست دولت تعین میکند، یا دولت ها مجری سیاست واقعی اند؟ رابطه این دو با هم چگونه بررسی میگردد؟ و تأثیرات متقابل آنها چگونه است؟ و پرسش های مزیدی ازیندست.
2- دولت: دولت در زبان فارسی- دری به معانی گوناگون تعبیر گردیده است، بگونهء مثال بخت و اقبال ، دارایی ، نیروی مادی و حشم، دستگاه و نیروی معنوی ، دستگاه و نظم ویژه که ادارهء یک کشور یا ملت یا جامعه یی را بعهده میگیرد. هدف اساسی ما از مفهوم دولت نیز همین تعبیر فرجامین است که در زبان فرانسوی "اتا" (Etat) و در انگلیسی "گاورنمت" (Government) که گاهی به معنی حکومت نیز افاده شده است.
در کتاب اسرارالتوحید ( ص 314) دولت به معنی اتفاق حسن و عنایت ازلی یاد گردیده است. درفرهنگ واژه های فارسی- دری معین ، گشتن از حالی بحالی، گردش نیکبختی و مال و پیروزی از شخصی بد یگری، اقبال، نیکبختی، گروهی که برمملکت حکومت کنند ا زوزیران و رئیس مملکت ، قوه مجریه، مملکت، کشور (خواه پادشاهی باشد و خواه جمهوری) تذکار یافته است. (12)
دولت یک پدیده اجتماعی است یا مفهوم حقوقی وسیاسی ویژه که با گذار ا ز زندگی گله یی و بی نظم بسوی انسجام بوجوده آمد. به بیان دیگر دولت سازمان سیاسی و تشکیلات مدنی است که همزمان با زندگی مدنی و شهر نشینی شکل گرفت. به تعریف د یگر، دولت دستگاه منظم و تشکیلات سیاسی است که در روند تکامل تاریخی انسان بوجود آمد. اگر سیاست به معنی هنر و فن زندگی و شیوهء آگاهانهء ادارهء یک ملت و یا کشور باشد، مسلماٌ دولت بازتاب عینی سیاست و یا تجسم هنر و فن زندگی و دستگاه اداره یک ملت و یک کشور است. همانگونه که درسیاست ، دیدیم که افلاطون نخستین کسی است که از "هنر سیاست" سخن بمیان آورد، در مورد دولت نیز او متقدم ترین کسی بود که از دولت بگونهء علمی یاد نمود، بزرگترین اثر خود را که "جمهوریت" نام دارد، به این بحث اختصاص داده، " مدینهء فاضله" بشکل مدون آن است.
بگونهء فشرده نظر افلاطون – که عقیده خود را از زبان سقراط است، تنها روشن بینی کافی خواهد بود که صلح و نظم و ارادهء نیک را تأمین کند. چنین اجتماعی قدرت اشخاص را با لا می برد و این بیشتر از آن چیزی است که در نتیجهء محدود ساختن آزادی آنها، از آنان میگیرند ، ولی اگر خود حکومت پوچ و بی نظم باشد و مقصود از آن خدمت و مساعدت به مردم نباشد و بدون هدایت وراهنمائی مردم فرمانروایی کند، آیا میتوان امید داشت که درچنین حکومتی اشخاص از قوانین پیروی کنند و منافع خاص خود را تابع خیر کل عموم بدانند؟ اگر "اکسیبیاد" یا نظایر او برضد حکومتی که دشمن استعداد است و به کمیت و کثرت ، بیشتراز صلاح و ایستادگی اهمیت میدهد ، قیام کنند، جای شگفتی نخواهد بود. اگر در جا ییکه تفکر وجود نداشته باشد بی نظمی و آشفتگی حکمفرما شود و مردم با شتاب واز روی جهالت تصمیم بگیرند و بعد پشیمان شوند و اندوه خورند ، کسی تعجب نخواهد کرد. آیا اعتقاد به اینکه کثرت عدد، ایجاد عقل و فرزانگی میکند ، یک عقیده پست موهوم خرافی نیست؟ آیا امر مسلم بین الکلی نیست که مردم درمیان جمعیت و غوغا، خونخواری تر و سخت تر و احمق تر از حال انفرادی میباشند؟ آیا مایهء خجلت و شرمساری نیست که مردم را خطبا و ناطقینی اداره کنند که به کوچکرین سوالی نطق مفصلی ایراد میکنند؟ حال این خطبا، مانند ظروف رویینی است که با ضربه یی، مدت مدیدی صدا می کند و تا هنگامیکه دست به روی آن گذاشته نشود، در ارتعاش می ماند .
محققاً اداره حکومت امری است که برای آن ، تنها هوش زیاد کافی نیست و مستلزم اندیشه و تفکر وسیعی است که با هوشترین و دقیق ترین افراد باید درآن اشتراک داشته باشند . آیا نجات یک جامعه و قدرت آن بسته به این نیست که از طرف عاقلترین مردم رهنمایی و هدایت شود؟ (13)
افلاطون بدین باور بود که دولتی میتواند مایهء خوشبختی یک جامعه باشد ، که ترکیب ویا تشکیل حکیمانه داشته باشد و افراد و عناصر رهبری کننده باید افراد خبیر، دانشمند و فیلسوف باشند ، چنانکه میگوید: "حکما باید حاکم و حاکمان باید حکیم باشند." (14)
قبل ازینکه به بررسی دولت و مفهوم حقیقی آن از دیدگاه فلاسفه و دانشورانیکه به این پدیده نگرش فلسفی- حقوقی دارند و خود را دارای رأی و اندیشه خاص فلسفی میدانند، به پردازیم ، تعریف کلی دولت را از منظر آنانی (بخصوص بعد از رنسانس) مورد تحقیق قرار میدهیم ، که دولت رایک پدیدهء حقوقی- سیاسی میدانند.
"ژان دابن" (Jean Dabin) در تعریف دولت میگوید: "دولت عبارت است از عالی ترین اجتماع سیاسی " (15)
او معتقد است که : " نباید دولت را با حکومت اشتباه کرد و حکومت را مترادف "دولت" تصور نمود زیرا دولت یک اصطلاح و معنای عام وکلی است، در صورتیکه حکومت جزئی از آن است. حکومت جزء اساسی دولت است ولی خود "دولت" نیست" (16)
ژان دابن در شروع بحث خود می نویسد: " دولت به معنای وسیع کلمه شامل تمام شکلهای اجتماعات سیاسی است که در طول تاریخ تشکیل شده است." (17)
لوفور (Lufur) میگوید: " دولت عبارتست از گروه انسان مستقر د رسرزمین معینی که از یک قدرت عمومی که مأمور حفظ منافع عمومی و تابع اصول حقوق است، اطاعت کنند" . (18)
از دیدگاه دانشمندان حقوق بین الملل: " دولت سازمان سیاسی است که بوسیلهء جمعیتی بوجود آمده و قلمرو معینی داشته باشد" (19)
ژرژسل (G. Scelle) در تعریف دولت می نگارد: "نظریهء کلاسیک حقوق بین الملل، دولت را به عنوان یک ماهیت " حقوقی و سیاسی" متشکل از سه عامل : اجتماع ملی، قلمرو دولتی و تشکیلات حکومتی تعریف میکند. این نظریه غلط نیست شرط آنکه محدود به "واقعیت" باشد و نخواهد از دولت یک شخص یا عوامل واجد مشخصات جسمی و روحی بسازد" (20)
علمای انگلو ساکسن بیشتر معتقداند که : " دولت یک ماهیت یا ارگان سیاسی است" (21)
ژرژسل در آخرین تعریف خود از دولت، میگوید: " دولت یک پدیدهء اجتماعی است. نوعی از وجود یک اجتماع سیاسی معینی درسرزمین محدودی است که در آن یک نظام حقوقی مستقل و یک سازمان تأسیسی تکامل پیدا کرده است". (22)
اما شیوهء نگرش کارل مارکس بنیان گذار مکتب مارکسیسم و پیروان او نسبت به سیاست و دولت بگونهء دیگری است، آنها دولت را ا زبُعد اقتصادی مسأله نگریسته به جنبه های حقوقی، سیاسی و فلسفی آن کمتر توجه دارند و حتی ازبُن دولت را مردود دانسته، یگانه آلت سرکوب طبقات ستمکش بخصوص کارگران ، دهقانان و سایر نیروهای نوسانی در میان بورژوازی بزرگ و کارگران میدانند. مارکس و مارکسیست ها مانع اساسی پیشرفت و تکامل همین طبقات استثمارگر و حامیان رسمی آنان یعنی دولت را دانسته، برای اینکه زحمتکشان بتوانند ازین تنگنا و عقب ماندگی رهایی یابند، راه دیگری جز براندازی دولت رانمی دانند.
ولی در عمل دولت دیگری بجای آن پیشنهاد میگردد، یعنی دولت دیکتاتوری پرولتاریا، و این دولت را که صریحاً حمل کنندهء نام دیکتاتوری باخویش است، برای یک مرحلهء گذارومؤقت که نقش سرکوب و محو طبقات استثمارگررا بعهده دارد، ضروری دانسته، با گذار به مرحلهء کمونیسم زوال خواهد پذیرفت، زیرا نظام کمونیسم را چنین تصویر می نمودند که درآن بشریت به مرحله ای می رسد که رسالت خودش را درک نموده با شعار" به هرکس به اندازهء کار وبه هرکس به اندازهء نیازش" توزیع نعم مادی و فراورده های کاری صورت گرفته، دیگر بشریت نیازی به دولت و وسایل سرکوب دیگر نخواهد داشت.
چنانکه کارل مارکس میگوید: " دولت آلت کشمکش طبقاتی است"(23) " دولت اساساً آلت سرمایه دار یا ارگان کاپیتالیست و ابزار کشمکش طبقاتی است ونیرویی است که بوسیلهء آن طبقات تحت استثمار، در زنجیر انقیاد و بندگی گرفتار آمده اند" (24)
ولادیمیر ایلیچ لینین بنیان گذار نخستین دولت سوسیالیستی در قلمرو امپراطوری روسیه قدیم در مورد دولت چنین میگوید: : دولت محصول آشتی ناپذیر بودن طبقات و خصومت طبقاتی است. وجود دولت بخودی خود ثابت میکند که دشمنی های طبقاتی غیر قابل التیام و سازش میان طبقات غیر قابل امکان است. دولت آلت استثمار طبقات ستمکش است ، قدرتی است که از جامعه برخاسته و خود را ما فوق جامعه قرارداده است و بیش از پیش ازآن فاصله گرفته است و ازصفات ممیزهء دولت یکی دسته بندی و تقسیم اتباع دولت بر اسا س تقسیمات ارضی و دیگری تأسیس نیروی مسلح است... " (25)
یوسف استالین مرد دیگری از تبارراهیان راه لینین، درمورد دولت دیکتاتوری پرولتاریا چنین میگوید: " طبق تعالیم لینین، فرمانروای پرولتاریا ( دیکتاتوری پرولتاریا) حکومتی است که متکی بر اتحاد پرولترها و توده های روستاییان زحمتکش است و این اتحاد برای انهدام کامل سرمایه داری و برای ایجاد قطعی و نهایی و تحکیم سوسیالیسم ، به وجود آمده است" (26)
همچنان "مائوتسه تونگ" پیشوای حزب کمونیست چین دربارهء دولت چنین ابراز عقیده نموده است . " دستگاه دولتی مانند ارتش ، پلیس و محاکم ، وسایلی هستند که بوسیلهء آنها یک طبقه ، طبقهء دیگر را تحت فشار قرار میدهد.
آنها برای طبقات مخالف ابزار جور و ستم هستند." (27) اندیشه وران غیر مارکسیستی، به ویژه تجدد گرایان، به دولت از بُعد دیگری دیده، نه تنها دولت را آلت سرکوب نمیدانند، که درعین زمان آنرا حافظ "جان و مال و آزادی " نیز دانسته به این باورند که دریک جامعه اگر استبداد و یا مظالمی صورت میگیرد و یا جامعه دچار بحران میگردد، در حقیقت ناشی از درز و خلای است که در ذات دولت بوجود آمده است. بعبارت دیگر یک جامعه مادامی دچار بحران و کج روشی و بی نظمی میگردد، که خود دولت دچار بحران و بی ثباتی گردد.
دانشمندان غیر مارکسیستی بیشتر به جنبه های حقوقی و سیاسی دولت بها میدهند، تا مفهوم اقتصادی دولت که آنرا یکی ا ز وظایف و نقش دولت میشمارند.
از نظر ژان دابن: " بطور کلی دولت یک مفهوم حقوقی و سیاسی است. کسانیکه دولت را یک مفهوم اقتصادی میدانند اشتباه میکنند . دولت با اقتصاد فقط رابطه دارد. کسانیکه دولت را به مفهوم اقتصادی تعریف میکنند و درواقع وظایف و نقش دولت را تعریف کرده اند، نه خود دولت را که تازه وظایف و نقش دولت تنها اقتصادی نیست بلکه وظیفه و نقش سیاسی هم دارد. پس تعریف اقتصادی دولت نمی تواند یک تعریف جامع حتی برای وظایف و نقش آن باشد." (28)
برخی از پژوهشگران دولت را امر طبیعی و قهری دانسته بدین باورند که مفهوم دولت دررأس مفاهیم نژاد و زبان و دین است، و مفهوم دولت را یک مفهوم انتزاعی میدانند که عبارتست از: قدرت ، مهیا بودن برای جنگهای ضروری و جنگهای ممکن الو قوع، نیروی مهیای اقدام ، میوهء تمدن (فرهنگ) ، تشکیلات تمدنی که به آرامی هرچه تمامتردرطی اعصارطولانی به این شکل و حال تکامل یافته است.
دولت از نظر" اسوالد اشپنگلر" عالی ترین نوع شکل پذیری نظامات اجتماعی است ومعتقد است وقتی کشوری روبه نیستی میرود که دولت "جربزه" ومعنی واقعی خود را ازدست میدهد. همچنان او دولت را مترادف "فرهنگ" میداند.
"اشپنگلر" میگوید: " این درهم ریختگی و بی سامانی امور که ما از آن صحبت کردیم عبارت از تغییر " مفهوم دولت" و از میان رفتن اقتدار و تسلط است که درهر یک از کشور ها دیده می شود... دولت عبارت است از مهیا بودن هیئت ملی واحدی ، که آفرینندهء آن، خود ملت و دولت خود را نمایندهء آن میداند... " (30)
پدیدهء دولت همانگونه که در حوزهء تمدنی اروپایی نیک خواهان و بدخواهان داشته ، یکعده آنرا حافظ " جان و مال وآزادی" دانسته و عالی ترین نوع شکل پذیری نظامات اجتماعی "ویا" تشکیلات تمدنی" میدانند و از آن تمجید و پشتیبانی میکنند، یکعده دیگر ( مارکسیستها) دولت را بدترین آلت سرکوب طبقات ستمکش میدانند، که اینگونه برداشت ها نیز ناشی از استبداد ومظالمی است که دولت ها ی مستبد خلاف ماهیت خویش عمل نموده در زیر پوشش امتیازات دولتی چنان جور و فشار برملت ها روا داشتند که جز آلت ستمگری تصور دیگری نسبت بدولت ها باقی نگذاشتند.
همانگونه که خوب و بد، پدیده های اند نسبی، نیکی و بدی در دو لت ها نیز نسبی بوده، گاهی چنان عمل نمودند که در ذهنیت عامه به مثابهء فرشته آزادی اثر گذاشته وسیله سعادت و نجات مردم پنداشته شدند و گاهی چنان شرو فساد پیشه نمودند و زالو وار بر حلقوم ملت ها چسپیدند که جز وسیله سرکوب و نگون بختی اثر و رد پای دیگری بودیعه نگذاشتند، که تاریخ کهن و اساطیری ما پیوسته مشحون ازین بررگ منشی ها و پلیشتی هاست، و تا جایی که به تاریخ حقیقی و مدون دسترسی داریم در حوزهء تمدنی ما ایرانی تباران (آریائی ها) ، استثنی از کج روشی های بعضی از دولتمردان ، دولت هماره وسیلهء خدمتگذاری ، رفاهیت و "حفظ جان و مال و آزادی" پنداشته شده، دولت را در خدمت مردم میدانستند، تا مردم خدمتگذار دولت. و در روزگار قدیم ما، دولت برای مردم بوده و خود را برتر از مردم نمی پنداشتند.
... مثال "دولت در دوران نوین این صفت مشخص را دارد که دولت فعلیت یافتن آزادی است، نه تنها بنابه بوالهوسی ذهنی، بلکه بنابه " مفهوم " اراده ، یعنی بنابه کلیت و الوهیت آن. دولت های ناکامل آن دولت هایی هستند که در آن ها "مثال" دولت هنوز نادیدنی است و صفات ویژه ای این "مثال" هنوز به خود بسندگی آزاد نرسیده اند، در دولت های کلاسیک باستانی ( یعنی یونان و روم) ، کلیت، به واقع، حضور داشت، اما ویژگی ، هنوز رها و آزاد نشده و به کلیت بازگردانده نشده بود، یعنی به هدف کلی کل، گوهر دولت نوین این است که (امر) کلی باید با آزادی کامل ویژگی و بهروزی افراد پیوند داشته باشد و به ناچار، دلبستگی خانواده و جامعه ی مدنی باید متوجه دولت شود؛ اما کلیت هدف نمی تواند بدون معرفت و خواست شخصی افراد ویژه، که باید حقوق خود را حفظ کنند، از این پیشتر برود. بدین ترتیب ، امر(کلی) باید فعال شود، اما از سوی دیگر، ذهنیت باید همچون کلی، جانبدار رشد کند. تنها د رصورتی که هر دوی این عناصر، در اوج خود، حضور داشته باشند، می توان دولت را بسامان وبه راستی سازمان یافته دانست" (34)
هگل در مورد نقش آزادی در امر تحقق مشروعیت دولت و فعلیت دموکراسی در دنیای نوین تا آنجا پیش می رود که: " اصل سراسری دنیای نوین، آزادی ذهنیت است، که بنابر آن همهء جنبه های بنیادی حاضر در تمامیت معنوی رشد میکنند و به حق خود وارد می شوند. اگر ما با این دیدگاه آغاز کنیم، به زحمت می توانیم این پرسش بی معنا را طرح کنیم که کدام شکل پادشاهی یا دموکراسی، بهتر است. تنها می توانیم بگوییم که شکل های همهء اصول تأ سیسی دولت یکسویه اند، اگر نتوانند اصل ذهنیت آزاد را در درون خود تحمل کنند و با خرد کمال یافته همخوان شوند. " (35)
بررسی دیدگاه های ویژهء بالا می رساند که ، صرف نظر از نگرشهائیکه تصویر خیره و غبارآلود از دولت و مفهوم آن ارایه مینمایند، دولت تجسم هنر و فن زندگی و ادارهء یک ملت و یک کشور و یا بازتاب عینی سیاست است که درآن" جان و مال و آزادی" افراد و عامهء مردم حفظ گردیده، فضلیت ها برجسته تر شده، آزادی فعلیت یافته ، بخردانگی و آگاهی تجسم عینی پیدا نموده و به یک امر کلی مبدل میگردد. به بیان دیگر دولت عالی ترین تشکل نظام سیاسی، مدنی و انسانی است که ارادهء گوهری انسان فعلیت پیدا نموده، آزادی وارد بالاترین مقام و حق خود گردیده، به انسان و ارادهء او حرمت گذاشته" جان ومال و آزادی" او به نحو شایسته بیمه و ضمانت میگردد.
فرهنگ ورابطهء منطقی آن با سیاست و دولت
تعریف فرهنگ:
گرچه پیرامون این واژهء بی بدیل ، در مقاله پژوهشی تحت عنوان " هویت ملی، فرهنگ ملی وتاریخ ملی" که در ما هنامه "صبح امید" شماره هشتم ماه اسد (مرداد ماه )سال 1379 اقبال چاپ یافت - به گونه فشرده ای بحث وبررسی صورت گرفته- توضیح گردید که فرهنگ چیست؟ برچند نوع است؟ ترکیب واژهء فرهنگ ودیدگاه های دانشمندان اروپایی وامریکایی به ویژه بعد از تجدد گـــرایی ( رنسانس) خاصتاَ درقرن 18 درحد وتوان یک مقالهء کوتاه پیرامون اینکه فرهنگ چیست بر چند نوع است، تو ضیع گردید.
اما دراین بحث، می خواهم افزون بر تعریف فرهنگ , ترکیب این واژه و ریشه یابی آن از دیدگاه های مختلف به این مسئله مهم از منظر تاریخی نظر افگنده، رابطه آن را با تمدن، آموزش و پرورش، دین، اساطیر، روند تکامل جامعه بشری و گذار آن به نظامهای مدنی و قانونمند ، درچارچوب تشکیلات سیاسی – حقوقی یعنی دولت به بررسی بگیریم.
سخن گفتن پیرامون فرهنگ، کاری است هم دشوار وهم دلپذیر. دشوار است، بدین معنی، که سخن گفتن از انسان است و شخصیت و شکوه و جلال وعظمت این عالیترین رمز خلقت و آیت برترین هستی، که مبا دا در معرفی این رمزناشناخته، نتوانیم امانت داری را رعایت نمائیم .
دلپذیر است، زیرا از آفرینشی سخن می گوئیم ، که به گفته پیام آور آریایی اشوزر تشت (( فرهنگ اندر فراخی پیرایه و اندر سختی پناه ، اندر پریشانی دست گیر و اندر تنگدستی پیشه است )) (36) . آری، دلپذیر است، چون از گوهری سخن می گوییم که تراوش پدیده های فکری و عصاره ی دریافت های مردم یک ملت در روند طولانی تاریخ است، بلی! فرهنگ به گفته استاد محمودی بختیاری (( آنجا که چرخ های تمدن، یا تند باد تاخت و تاز های دیگران، ملتی را به پریشانی میکشاند یابنیاد سامان او را می لرزاند، فرهنگ به یاری او می شتابد )) (37).
پذیراست، چون ، دستگاهی گمانه زنی است که درون مایه ای نهفته در دل ضمیرما را بیرون کشیده، به باروری استعداد آفرینش گر ما بیشتر از پیش می آفزاید. آری ، این فرهنگ است که در گیرو دار زندگی به نیازهای روحی و درونی ما پاسخ مثبت داده و آینده را نیز برای ما مینمایاند، به قول فرهنگی فرهیختهء هم خانمان ما، استاد همزه کمال تاجیکستانی (( چه چیزی می تواند ملتی را و جامعه یی را از تندباد بیرحم زمان، که بر همه چیز میگذرد ، هر پایه یی را میشکند، هر شیرازه یی را میگسلد، از زوال مصون دارد؟ این، فرهنگ و تمدن است، که ملت ها، ناقل آن از یک زمان به دورانی دیگر محسوب می شوند.)) (38)
اما پیش از اینکه به بررسی فرهنگ از منظرتاریخی پرداخته و بدانیم که رابطه فرهنگ با تمدن چگونه است و چه اختلافی میان فرهنگ از یکسو و تمدن و آموزش و پرورش ازجانب دیگر، وجود دارد. ببینیم فرهنگ چیست؟ و از چی کلماتی ترکیب یافته ؟ چند نوع فرهنگ وجود دارد واساسی ترین آنها کدام است ؟ و سایر مفاهیم و مسایل دیگری از این دست، در محور پژوهش این نبشته قرار خواهد داشت.
(( در برهان قاطع پیرامون فرهنگ چنین ابراز نظر گردیده: فرهنگ بر وزن و معنی فرهنج که علم و دانش و عقل و ادب و بزرگی و کتاب و لغات فارسی … و شاخ درختی را نیز گویند که در زمین خوابانیده از جای دیگری سر برآورده – و کاریز آب نیز گفته اند.
همچنان فرهنگ به معنی! ادب، تربیت ، دانش ، علم و معرفت، بیرون کشیدن و بالا کشیدن استعداد های درونی فرد و اجتماع ، رسوم ، مجموعهء علوم و معارف و هنر های یک قوم بکاررفته است. برخی دانشمندان عرصهء پژوهش، فرهنگ را مجموعه یی از دست آورد های مادی و معنوی ناشی از خلاقیت انسان در روند تاریخ میدانند، که در این تعریف مسلماً فرهنگ و تمدن به یک معنی بکار گرفته شده است و آنها بدین باورند که هیچ گونه خلاقیت معنوی ممکن نخواهد بود، مگر در پرتو تمدن که همان نظم اجتماعی است… بگفته و یل دورانت: تمدن را می توان بشکل کلی آن، عبارت از نظم اجتماعی دانست، که در نتیجهء وجود آن خلاقیت فرهنگی امکان پذیر می شود و جریان پیدا می کند. عده ای معتقد اند که: اصولاً نمی شود فرهنگ را تعریف کرد…
همچنان تعریف فرهنگ از نظر فیلسوف و ادیب نیز به کلی متفاوت است. یکی فرهنگ را رسیدن به اوج پروردگی روانی تعبیر میکند و دیگری گسترش هرچیز شایان عرضه را فرهنگ می گویند. انگلمن امریکایی فرهنگ را روابط سمبولیک (نمادین) میان افراد جامعه تعریف کرده است.
… اندیشمندان قرن 18 اروپا ، فرهنگ را چکیده و جوهر زندگی و نشان دهنده رفتار انسانی وفراز نشیب های زندگی اجتماعی می دانستند. ماکس و بر مفهوم فرهنگ را مفهوم ارزش می داند و می گوید: فرهنگ از یکسلسه روشها و زمینه هایی متأثر است که آن روشها و زمینه ها افراد یک جامعه را به هم می پیوندند و در رفتار و کردار و روابط اجتماعی آنها منعکس می شود. انسان شناسان امریکایی فرهنگ را مترادف با شخصیت دانسته و مکتبی بنام فرهنگ و شخصیت بنیاد نهادند.
همچنان خانم راث بند یکت (Ruth Benedict) انسان شناس امریکایی میگوید: (( هرنمونه فرهنگی نموداری از شخصیت مردمی است که وابسته به آن فرهنگ اند)) (39) .
ترکیب واژه فرهنگ: واژه فرهنگ از دو جز درست شده است:(1) فر(2 ) هنگ.
1 - الف – فر، یک کلمه است که در این صورت به معنی: نیروی معنوی ، شکوه ، عظمت ، درخشندگی و جلال … است.
ب- یک پیشوند است ، در این صورت دارای معنی جلو، بالا، پیش و بیرون را ( که در ترکیب فرهنگ پیشوند است).
2 – هنگ ، از ریشه ثنگ = thanga است بمعنی کشیدن ونیز به معنی : سنگینی، وزن ، گروه، وقار… آمده است …
پس فرهنگ یعنی : بیرون کشیدن دانش ، معرفت استعداد های نهفته ، پدیده ها وتراوش های نو و نو پدید انسانی، از نهاد ودرون انسان ، جلوه گر ساختن آنها در جهان انسانی . لذا فرهنگ درجهان انسانی ، به مثابه دستگاهی گمانه زنی است که اندوخته ، استعداد ها وتوانایی های نهفته درون آدمی را بیرون کشیده ، به سر مایه و یا غنای معنوی یک جامعه میافزاید.(40)
فرهنگ در حقیقت زادهء ذهن آفرینشگرانسان است و برخاسته از استعداد ها و توانایی های نهفته درون آدمی ، لذا همزاد انسان بوده ، مادامی که آدمی وارد مرز آدمیت شد، برای بقا و تداوم حیات خویش در روی زمین ، در پی چاره جویی شده ، توانایی سازش با طبیعت وهم آوایی باهم نوع را پیدا نمود ، که این استعداد و توانایی سازش با طبیعت ، محیط پیرامون و هماهنگی وهم صدایی وهم سرنوشت را فرهنگ گویند. فرهنگ یعنی استعداد بقأ ورمز ماندگاری انسان در پهنه هستی .
از آنجائیکه انسان ها برمبنای قانون ژنیتیک و ساختار تشریحی و فزیو لوژیک اندامهای مختلف به ویژه مغز، از همدیگر متفاوت میباشند. لذا از استعداد و توانایی های متفاوتی برخوردار بوده در آفرینش پدیده های فرهنگی نیز متفاوت هستند، که این اختلاف و چندگانه گی فرهنگی در جوامع جداگانه بشری امری است حتمی و ضروری.
بدین مبنا، تاریخ پیدایش فرهنگ بر میگردد به تاریخ پیدایش انسان ،انسانیکه قادر به گذشته نگری است وآینده جویی، انسانیکه با نگرش به گذشته، خود شرابه بررسی گرفته با رفع کمبود نارسایی با آمادگی بیشتر و بهتر،استعداد خلاق خویشرا در جهت آفرینش خوبتر و بر تر به کار میگیرد.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 53   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله دولت و فرهنگ

دانلود پروژه کارشناسی بحران ملی آلودگی منابع آب و سیاستهای دولت برای مقابله با بحران

اختصاصی از فی بوو دانلود پروژه کارشناسی بحران ملی آلودگی منابع آب و سیاستهای دولت برای مقابله با بحران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بحران ملی آلودگی منابع آب و سیاستهای دولت برای مقابله با بحران

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب* 

فرمت فایل:Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:170

پروژۀ دورۀ کارشناسی

فهرست مطالب :

مقدمه

بخش اول: درآمدی بر آلودگی آب

1. آلاینده­های آب و تأثیرات آنها بر حیات انسان

2. آلودگی آب، فراتر از یک مسئله‌ی ساده

3. آلاینده­های صنعتی آب

4. تاثیر فعالیتهای‌ کشاورزی‌ بر کیفیت‌ آبهای‌ سطحی‌ و زیرزمینی‌

بخش دوم:  دامنه‌ها و پیامدهای بحران

1.تهران، شهر بی دفاع

2.کارون، یادگار ایرانی

3.آلودگی نفتی روستای اسماعیل‌آباد شهر ری، یک قدم تا پایتخت

4. زاینده‌رود، رود مرده

5. خزر زیبا، میان مرگ و زندگی

6.مشهد: آیا آب آلوده است؟

7. سد قشلاق، زیبای آلوده

8. رودخانه‌ها، شریانهای حیات

9. تمام ایران، سرای من است.

بخش سوم: قانونهای بسیار، ضمانت اجرایی اندک

1. آیین نامه­ی جلوگیری از آلودگی آب (مصوب18/2/1373)

2.آیین‌نامه‌ی بهداشت محیط، مصوب هیأت دولت

3. متن کامل کنوانسیون حفاظت از محیط زیست دریای خزر

4. قطعنامه­ی هفدهمین کنگره­ی بین المللی آبیاری و زهکشی اسپانیا - گرانادا

5. آیین‌نامه­ی اجرایی ماده 134 قانون برنامه سوم توسعه

بخش چهارم: چه کرده‌ایم؟چه بایدکرد؟

1. تشکیل کمیته­ی کشوری حفاظت از رودخانه­ها، میراث طبیعی بی­جان را نجات  می­دهد

2. بررسی تخلف سازمانهای مسئول حفاظت از رودخانه­ها در مجلس

3. حفاظت از رودخانه­های کشور متولی مشخصی ندارد

4. طرح مجلس برای جلوگیری از آلودگی

5. نشست مشترک مدیران آب منطقه­ای مازندران و گلستان با قضات به منظور بررسی راهکارهای حفاظت از انفال عمومی

6. ایران عضو دائم منابع زیست محیطی خزر شد

7. ‌آموزش خانه به خانه‌‌ی  مقابله با آلودگی آب، طرح اداره­ی کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان

8. دفتر بررسی آلودگی آب و خاک، گامی به جلو

9. الگوی ارزیابی زیست محیطی کارخانجات فولاد تدوین شد

10. پالایشگاه تهران بیش از 200 میلیارد ریال جریمه شد

11. اجرای پروژه­ی جمع آوری فاضلاب روستاههای اطراف شهر تهران

12. عملیات اجرایی شش واحد تصفیه خانه­ی فاضلاب تهران آغاز می­شود

نتیجه­ گیری

فهرست منابع و مأخذ

چکیده :

مسأله ­ی آلودگی یکی از مهمترین و حادترین مسائل ناشی از تمدن انسانی در جهان امروز به شمار
می­رود؛ چرا که از اعماق چند هزار متری زمین گرفته تا معادن، آبهای تحت الارضی، بیوسفر، تروپوسفر و حتی در داخل هواپیماهای بلند پرواز و جو خارجی زمین، چرخه و سیستم حیات را مورد تهدید قرار داده­است. مولکول آلاینده­ای که امروزه از کارخانه یا منبع آلوده کننده­ی دیگری مثلاَ در اروپا، وارد محیط می­شود، اگر تجزیه نشود یا تغییر شکل ندهد، احتمالاَ بعد از چندی می­تواند در
ریه­ی انسانهایی که در قلب جنگلهای آفریقا یا دشتهای وسیع آسیا زندگی می­کنند وارد شود.

آلودگی برای افراد مختلف مفهوم و معنی متفاوتی دارد. مردم معمولی ممکن است تحریک چشم ناشی از یک گاز یا آب­آلوده را آلودگی به حساب آورند. برای کشاورزی که یک عامل به گیاهان یا حیواناتش آسیب می­رساند آلودگی محسوب می­شود؛ اما هرگاه بخواهیم تعریف جامع و کلی و در عین حال ساده و همه فهمی برای آلودگی محیط زیست در نظر بگیریم چنین می­توان گفت که آلودگی محیط عبارت است از «وجود یک یا چند ماده­ی آلوده کنند در محیط زیست به مقدار و مدتی که کیفیت یا چرخه­ی طبیعی را به­طوری که مضر به حال انسان یا حیوان، گیاه و یا آثار و ابنیه باشد، تغییر دهد. به بیان ساده­تر هرگاه ماده یا موادی بیگانه با غلظتی خاص وارد عناصر محیطی شوند و تعادل طبیعی آنها را بر هم بزنند صحبت از آلودگی می­شود.»

اینکه جهان کنونی با بحران محیط زیست روبه­رو است، مسئله­ی تازه­ای نیست که اینجا از آن صحبت شود. کتابها و مقاله­های بسیاری روزانه در سراسر جهان منتشر می­شود که هشدار دهنده­ی این مسئله است. در کشور ما هم تا کنون کتابهای زیادی منتشر شده، مقاله­های زیادی منتشر شده و روزنامه­ها و نشریات بارها و بارها به این نکته­ی مهم پرداخته­اند که تکرار آن اینجا ضرورتی ندارد و از موضوع بحث دور است. چیزی که حائز اهمیت است و کارشناسی تخصصی می­طلبد این است که به طور ویژه در ایران برای مقابله با این آلودگیها چه اقداماتی شده است؟ سازمانهای متولی محیط زیست تا
چه اندازه توانسته­اند در این راستا موفق عمل کنند و باری از آلودگی روزافزون محیط زیست ایران را بردارند؟ آن هم در کشوری که با بحران محیط زیست روبه­رو است و این را همه می­دانند؛ حتی عموم مردم، هرچندکه این مطلب را ابتدایی درک کرده باشند؛ چه اینکه مردم ایران هر روز شاهد آلودگیهای بسیاری هستند؛ از آلودگی هوای شهرها گرفته تا طعم بد آبی که استفاده می­شود. طراوت جنگلها و رودخانه­ها و دریاهای زیبای ایران از بین رفته و مردم به طور فزاینده­ای با این بحران روبه­رو هستند و شاید وقت آن رسیده باسشد که صراحتاٌ اعلام شود اگر فکری به حال این معضل نشود آلودگی همچون یک بمب ساعتی عمل می­کند و بالاخره روزی منفجر می­شود و آنگاه تمام سازمانهایی که خود را مدافع این مهم می­دانند باید پاسخگو باشند.

نمی­توان گفت که کدام آلودگی بیشتر است و کدام خطرناکتر؛ اما بیایید فرض کنیم که مثلاً آلودگی هوا را با رفتن به مناطق غیر آلوده و حتی خیلی ساده­تر با زدن یک ماسک حل کنیم(کلاه بزرگی که شاید خود مردم سر خود گذاشته­اند)، آلودگی آب را چه می کنیم؟

فراموش نکنیم که آب یک منبع محدود دارد و تجدید آن سالهای سال طول می­کشد. در جهان کنونی که تفکر غلط لازمه­ی پیشرفت بیشتر به ازای مصرف بیشتر منابع، روند رو به رشدی دارد، وقتی ما به سادگی شیر آب منزل خود را باز می­کنیم و آب سرد و گوارا می­نوشیم، تصور اینکه این مایه­ی حیات روزی تمام شود سخت است، اما به راستی اینگونه است.

بحران آلودگی آب در ایران بسیار جدی­تر از چیزی است که رسانه­ها بیان می­کنند و بی­گمان این وظیفه­ی دولت است که با این مشکل رو­به­رو شود و آن را حل کند؛ اما دولت ایران چه کرده است؟ این تحقیق با عنایت به این موضوع و ضرورت آن اقدامات دولت رابرای حل بحران آلودگی آب ایران مورد بررسی قرار داده است و با نگاهی اجمالی به فعالیتهای دولت در راستا، بحران آلودگی آب در ایران و سیاستهای دولت برای رفع آلودگی پرداخته است.

بخش اول: درآمدی بر آلودگی آب   1. آلاینده­های آب و تأثیرات آنها بر حیات انسان

از نظر مقدار و حجم، 2/97 درصد از آبهای موجود در سیاره­ی زمین در اقیانوسها و دریاها انباشته شده­است. حجم آبهای شیرین در جهان بسیار کم و فقط 8/2 درصد کل آبهاست. از این میزان نیز، مقدار زیادی به شکل یخ در یخچالهای قطبی و کوهستانی(15/2 درصد) و آبهای زیرزمینی
(62/0 درصد) قرار دارد و تنها 0001/0 درصد از کل حجم آبهای جهان در دسترس انسان است. این میزان نیز با توجه به عوامل بسیاری در معرض آلودگی قرار دارند.

بسیار حائز اهمیت است و لازم است چگونگی آلودگی آب از جنبه­های مختلف مورد بررسی قرار گیرد:

الف- مقایسه آلودگی و پاکیزگی آب:

آلودگی، انحراف از پاکیزگی است. وقتی موضوع آلودگی محیط زیست مطرح می­شود، بیش از آنکه منظورمان انحراف از یک حالت پاکیزه باشد، منظور انحراف از یک حالت معمولی است. این ماده که به طور وسیعی در همه جا گسترده، حلالی خوب و به­طور طبیعی هرگز به صورت کاملا خالص یافت نمی­شود. حتی در غیرآلوده­ترین نواحی جغرافیایی،آب باران شامل گازهای n2,co2,o2 محلول در آن است و همچنین گرد و غبار یا ذرات معلق در اتمسفر به صورت تعلیق در آب حل می­شوند.
آب چشمه­ها و آبهای طبیعی سطحی معمولاً شامل ترکیبات حل شده از فلزاتی نظیر Fe,Cd,Mg,Mn می­باشند.

آب سخت شامل مقدار قابل توجهی از ترکیبات فلزات مربوط است. حتی آبهای نوشیدنی هم از نظر شیمیایی خالص نیستند. با وجودی که ذرات جامد معلق از بین برده شده و باکتریهای مضر نابود شده­اند اما خیلی از مواد در محلول باقی مانده­اند. در واقع آب به صورت کاملاً خالص برای نوشیدن مطبوع نیست بلکه ناخالصی­ها طعم آب را مشخص می­نمایند.

لفظ خالص، به معنی حالتی از آب است که هیچ ماده­ای با غلظت کافی برای آن که از مورد استفاده قرار گرفتن آب برای منظورهای طبیعی جلوگیری کند، وجود نداشته باشد.

استفاده طبیعی از آب عبارتند از:

1- زیبایی و تفریحی

2- ذخیره­ی آب مصرفی عمومی مردم

3- محیط زیست آبی جانوران (ماهیها)

4- کشاورزی

5- صنعت

هرماده و جسمی که مانع استفاده­ی طبیعی از آب شود، به عنوان آلوده کننده­ی آب تلقی می­شود. مسئله­ی آلودگی آب به صور مختلف و پیچیده­ای ایجاد می­شود، زیرا استفاده­ی طبیعی از آب گوناگون است.آبی که برای بعضی استفاده­های خاص مناسب است نباید آلوده باشد.

ب- وسعت آلودگی آب:

انجمن حفاظت محیط زیست ایالات متحده­ی آمریکا برآورد کرده که تقریباً یک سوم جریان آب جهان به طورمشخص آلوده و اصل حفظ کیفیت آب بر هم زده شده­است. در این برآورد آلودگی
به­عنوان یک زیان مطرح شده که بر خواص شیمیایی و فیزیکی آب لطمه وارد می­کند.

ج- طبقه بندی آلوده کننده­های آب

نشانه­های آلودگی آب حتی با سطحی­ترین توجه مشخص می­شوند. برای مثال نوشیدن آب طعم بد می­دهد؛ توده­های علف های هرز آبی در حجم زیادی از آب رشد می­کنند و آب کنار دریاها، اقیانوسها، رودخانه­ها و دریاچه­ها بوی ناخوشایندی منتشر می­سازند. منشأ این مشکلات باید به منابع و انواع بسیاری از آلوده­کننده­ها نسبت داده شود. آلوده­کننده­های آب به 9 دسته طبقه­بندی شده­اند:
1- زباله های متقاضی اکسیژن

2- عوامل بیماری­زا

3- مواد غذایی گیاهی

4- ترکیبات آلی سنتز شده (مصنوعی)

5- نفت

6- مواد شیمیایی معدنی و کانیها

7- رسوبات

8- مواد رادیو اکتیو (پرتوزا)

9- گرما

1- زباله های متقاضی اکسیژن (اکسیژن خواه):

اکسیژن حل شده در هر نوع آبی لازمه­ی زندگی برای اجتماع گیاهی و حیوانی می­باشد و بقاء آنها بستگی به توانایی آب در نگهداری کمترین غلظت معین از این ماده حیاتی دارد.
آب زمانی به عنوان آلوده­شده طبقه­بندی می­شود که غلظت Do (غلظت اکسیژن محلول) به زیر سطح مورد نیاز برای بقاء زیست طبیعی در آن بیاید.آلوده­کننده­هایی مانند فاضلاب تصفیه نشده­ی شهری، مواد خارج شده از انبارها و فرایند پس مانده­های غذایی می­توانند از این گونه مواد باشند که غلظت اکسیژن را در آب کاهش دهند. سهم حیوانات اهلی در تولید زباله­های متقاضی اکسیژن به اندازه­ی 9/1 بیلیون نفر است.

2- عوامل بیماری زا:

آب دارای پتانسیل حمل موجودات ریز بیماری­زا که سلامتی و زندگی را به خطر می­اندازند است. میکروبهای بیماری­زا متناوباً در سراسر آب منتقل می­شوند و می­توانند باعث عفونت در ناحیه­ی روده (تیفوئید، اسهال خونی، پاراتیفوئید، وبا) شوند و مسئولیت ایجاد بیماری فلج اطفال و یرقان را بر عهده دارند. از لحاظ تاریخی اولین دلیل برای کنترل آلودگی آبها، جلوگیری از بیماریهایی است که مولد آنها در آب وجود دارد. عوامل ایجادکننده بیماری را نمی­توان کنترل و سلامت کامل را تأمین کرد. روزانه بیلیون­ها از این موجودات توسط افراد دفع می­شود. این ساکنین مدفوع انسان یک محیط زیست را با این شرایط در آبهای طبیعی پیدا نمی­کنند تا تولید مثل کنند و به سرعت از بین می­روند.
اهم بیماریهایی که توسط آبهای آلوده به انسان سرایت می کنند شامل:

الف: بیماری انگلی (لیپتوسپیرا ایکترو هموراژه) که به تب یاویل معروف شده است.

ب: کرمها، تخم کرمهایی مانند اسکاریس، تریکوسفال (کرم شلاقی) و کرم قلابدار ممکن است ازطریق خاک و آب آلوده به آنها وارد بدن انسان شود و ایجاد بیماری نماید.

ج: بیماری وبا

د: بیماریهای ویروسی (آب در انتقال دو نوع ویروس پولیویروس و هپاتیت عفونی نقش موثری ایفا می­کند).

3- مواد غذایی گیاهی:

مواد غذایی عامل محدودکننده­ی مهمی در رشد همه­ی گیاهان است. در کنار عوامل دیگر سرعت و فراوانی رشد گیاهان متناسب با مقدار ماده­ی غذایی در دسترس است. مشخص شده که پانزده تا بیست عنصر برای رشد گیاهان سبز مورد نیاز است. بیش از 70 درصد از ترکیبات فسفره در فاضلابها در اثر استفاده از شوینده­های خانگی ایجاد می­شود و باید اقدام کنترل کننده­ای روی این مسئله انجام گیرد.

4- ترکیبات آلی سنتز شده:

تولید ترکیبات آلی شیمیایی بعد از جنگ جهانی دوم در دنیا به میزان قابل توجهی افزایش یافت. ترکیبات موجود شامل مواد سوختنی، پلاستیک­ها، نرم کننده­ها، فیبرها، الاستومرها، حلالها، شوینده­ها، رنگها، مواد ضد آفت، افزودنیهای غذایی و داروها می­باشند که از بین آنها شوینده­ها و مواد آفت­کش از اهمیت ویژه­ای برخوردارند. از آنجایی که استفاده از این ترکیبات شیمیایی به سرعت در حال توسعه است، عوامل مشخص نظیر انتشار، نابودی و میزان خطر باید مورد بررسی قرار گیرد.

5- نفت:

در سال 1859 اولین چاه نفت با استخراج موفقیت­آمیز در پنسیلوانیا بهره­برداری شد. در حال حاضر سالانه بیش از چند بیلیون بشکه نفت خام در دنیا مورد بهره­برداری قرار می گیرد. تولید، توزیع و استفاده­ی سالانه از یک چنین مقدار زیادی نفت باعث ایجاد پیامدهای محیطی می­شود.

6- مواد شیمیایی معدنی و کانیها:

این گروه از آلوده­کننده­های آب شامل نمکهای معدنی و اسیدهای معدنی و ترکیبات فلزی است. حضور این آلوده­کننده­ها در آب سه نتیجه­ی عمومی شامل اسیدیته، شوری و سمی بودن آب را فراهم می­آورد.

خاصیت اسیدی (اسید یته): با اهمیت­ترین منابع برای افزایش دادن اسیدیته شامل زهکشی معادن و باران اسیدی است.

شوری: شوری آب مشاهده­ی غیر معمولی نمی­باشد بلکه حدود 97 درصد از کل آبهای جهان در اقیانوسها و دریاها به صورت آب نمک هستند و 3 درصد باقیمانده آب شیرین نامیده می­شود.

سمیت: خاصیت سمی تعدادی از ترکیبات معدنی خصوصاً عناصر سنگین فلزی سالها شناخته شده است. تعدادی از این ترکیبات که خواص مطلوبی دارند، مرتباً تولید می­شوند. احتیاط لازم، ضامن امنیت اشخاصی است که در امر تولید درگیرند. سمی­ترین این مواد در محیط زیست، شامل مواد حاوی جیوه، سرب، کادمیوم، کروم و نیکل می­باشند. این فلزات در بدن موجودات زنده جمع و به مدت زمان طولانی باقی می­مانند و به عنوان مجموعه­ی سم عمل می­نمایند.

7- رسوبات:

رسوبات یکی از انواع آلودگیها که به طور طبیعی در فرآیندهای فرسایشی به وجود می آیند. رسوبات در اثر این فرآیندها موجب آلودگی گسترده­ی آبهای سطحی می­شوند. تاثیرات زیان آور رسوبات در آب عبارتند از:

الف:کانالهای چشمه­ها، بنادر و مخازن پر می­شوند. کانالها سرریز شده و عمق آنها تغییر می کند و عمر مفید مخازن آب کم می­شود.

ب: جانوران آبزی رانابود می­کند. رسوبات ته نشین شده تعداد ماهیها و جانوران صدف­دار را کاهش می­دهد و زیستگاه­های آنها را می­پوشاند.

ج: نفوذ نور به درون آب را کاهش می­دهد.کاهش نفوذ نور خورشید به داخل آب موجب کاهش فرآیند فتوسنتز توسط گیاهان می­شود.

د: آب را تیره می­کند. این موجب افزایش هزینه­ی لازم برای تصفیه­ی آب می­شود.

8- مواد رادیو اکتیو ( پرتوزا)

بعضی از عناصر دارای هسته بسیار ناپایدارند که خود به خود به اجزاء کوچکتر تجزیه می­شوند و انرژی تابشی زیادی تولید می­کنند.

تشعشع این فرایندهای تجزیه­ای، مواد رادیواکتیو بسیار خطرناک و حتی مرگ­آور است.
خطرناکترین هسته­های رادیواکتیو، هسته­های رادیواکتیو با نیمه عمر متوسط هستند. عناصر رادیو اکتیو (پرتوزا) در هنگام تجزیه­ی هسته­های خود، اشعه­های آلفا، بتا پخش پوزیترون نوترون و اشعه گاما ساطع می­نمایند.

9- گرما

گرما معمولا از نظر بیشتر مردم، یک آلوده کننده و حداقل به عنوان یک عامل فاسد کننده­ی شیمیایی نیست،گرچه افزایش دمای آب بدن سبب تأیرات زیانباری به بزرگی بسیاری آلوده کننده­ای شیمیایی می­ود. رعت هر واکنش شیمیایی، شامل تنفس آبزیان و اکسایش تقریبا با افزایش دما به ازاء هر 10درجه­ی سانتیگراد دو برابر می­شود. در آبهای آلوده شده­ی حرارتی، ماهیها به علت افزایش سرعت تنفس به اکسیژن بیشتری نیاز دارند. تهدید بیشتر به زندگی آبزیان از طریق کلرینه کردن آبهای سرد برای استفاده می­باشد. این کار برای جلوگیری از رشد باکتریها انجام می­شود. کلر به روی موجودات زنده­ی محیط تاثیر می­گذارد. کلر، موجودات زنده­ی میکروسکوپی را که بعضی از زنجیره­های غذایی اهمیت دارند از بین می­برد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه کارشناسی بحران ملی آلودگی منابع آب و سیاستهای دولت برای مقابله با بحران

مبانی فقهی حقوقی رفتارمسالمت آمیز با غیرمسلمانان در دولت اسلامی مبتنی بر حقوق بین الملل اسلام

اختصاصی از فی بوو مبانی فقهی حقوقی رفتارمسالمت آمیز با غیرمسلمانان در دولت اسلامی مبتنی بر حقوق بین الملل اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی فقهی حقوقی رفتارمسالمت آمیز با غیرمسلمانان در دولت اسلامی مبتنی بر حقوق بین الملل اسلام


مبانی فقهی حقوقی رفتارمسالمت آمیز با غیرمسلمانان در دولت اسلامی مبتنی بر حقوق بین الملل اسلام

پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق

گرایش حقوق بین الملل

165 صفحه

چکیده:

رفتارمسالمت آمیز با اقلیت های مذهبی یک اصل حقوقی بین المللی است که ریشه در تاریخ بشریت دارد و اینکه درطول تاریخ و در بین ادیان مختلف ودرعرصه بین الملل نگاه های متفاوتی به این مقوله شده است. رفتارمسالمت آمیز، نحوه ارتباط با افرادی است که به لحاظ اعتقادی ،اجتماعی وسیاسی، الگوها و رفتارهای متفاوتی دارند. یقینا همه ادیان آسمانی و پیامبران الهی مروج توحید و منجی بشریت و منادی صلح، امنیت و رفتار محبت‏آمیز نسبت به پیروان دیگر مذاهب می‏باشند، ولی پیروان ادیان با گذشت زمان و در اثر دوری از رهبری اولیای خدا، بتدریج در بین آنها انحرافاتی ایجادشده و گاه تحت تأثیر ملل دیگر، منکر زندگی مسالمت‏آمیز با پیروان دیگر مذاهب شده‏اند .یکى از اهداف بزرگ انبیاى الهى و به ویژه پیامبر گرامى اسلام (‏صلى الله علیه وآله) احقاق حق و برپایى عدالت بوده است. اسلام در راستاى‏کرامت انسانى و عدالت اجتماعى براى تمامى افراد، اعم از مسلمان و غیر مسلمان، حقوقى قائل است. این حقوق به طور متقابل در ارتباطات افراد با یکدیگر و با حکومت جارى است. سیره پیامبر(صلى الله علیه وآله) وائمه معصومین(ع) نشان دهنده آن است که حتى در صورت غلبه بر دشمن و پیروى اکثریت جامعه از آنها، باز هم حقوق اقلیت غیر مسلمان را به رسمیت شناخته و به پیروان خویش با تأکید و جدیت رعایت حقوق اقلیت را توصیه مى‏کردند و تاریخ نشان مى‏دهد که گروه‏هاى اقلیت ،آزادانه در جامعه زندگى کرده و نه تنها بر پذیرش دین جدید الزام نمى‏شدند که گاه مباحثات اعتقادى نیز در حضور مسلمانان با پیامبر (ص) وائمه معصومین(ع) داشتند. جنگ درزندگی بشر همواره وجود داشته وخواسته یا ناخواسته بخشی ازدوران زندگی انسانها را به خود اختصاص داده است،لذا درجنگ مسائل مختلفی همچون نحوه برخورد با اسیران،اموال ودارائیها(غنیمت جنگی)،حقوق کودکان و زنان وجود دارد، همچنین قوانین ومقررات و دیدگاه جمهوری اسلامی ایران نشان دهنده توجه به حقوق اقلیت ها و رفتارانسانی با آنها می باشد.

واژگان کلیدی: اقلیت ها، رفتار مسالمت آمیز، حقوق بین الملل اسلام ، حقوق اقلیت ها، صلح و جنگ، دولت اسلامی، جمهوری اسلامی ایران


دانلود با لینک مستقیم


مبانی فقهی حقوقی رفتارمسالمت آمیز با غیرمسلمانان در دولت اسلامی مبتنی بر حقوق بین الملل اسلام

تحقیق در مورد روابط بین دولتها

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد روابط بین دولتها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد روابط بین دولتها


تحقیق در مورد روابط بین دولتها

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه75

 

فهرست مطالب  کلیات

بررسی اسناد و سوابق تاریخی در زمینه روابط بین المدولی نشان می‌دهد که در اعصار مختلف انعقاد پیمانها و توافقات میان دولتها به صورت دو و چند جانبه رواج داشته است. هر چند که بطور سنتی روابط میان حکومتها در گذشته اصولاَ روابطی خصمانه و مبتنی بر کشور گشایی بوده و تقریباَ همیشه موضوع پیمان منعقده میان دولتها به نتایج جنگها بستگی داشت و برای اجرای تعهدات ناشی از این پیمانها نیز هیچگونه ضمانت اجرایی جز توسل به زور و قوه قهریه وجود نداشت، ولی همین توافقات زمینه‌ساز افزایش توجه دولتها به نظام مند کردن روابط در سطح بین المللی گردید و به تدریج با طرح اندیشه های مبتنی بر وفای به عهد، عدم توسل به زور، حل و فصل مسالمت آمیز اختلاف و احترام به حاکمیت دولتها، روابط میان دولتها به صورت نهادینه تری نسبت به گذشته شکل گرفت و انواع مناسبات در قالب قراردادهای دو و چند جانبه تنظیم گردید و تا به امروز نیز این رویه ادامه و گسترش یافته است به گونه‌ای که امروزه نمی‌توان دولتی را یافت که در هیچ توافق بین المللی مشارکت نداشته باشد، زیرا لازمه‏‎ء حضور فعال در صحنه روابط بین المللی، مشارکت در ایجاد و توسعه قواعد قراردادی است و عدم مشارکت در ا ین امر از موجبات انزوای یک دولت محسوب خواهد شد.

 

البته باید توجه داشت که در گذشته توافقات اصولاً به صورت دوجانبه تنظیم می‌شد، ولی رفته رفته در راستای تحولات و افزایش مراورات و مناسبات میان ملتها و دولتها، نیاز به تنظیم این روابط در قالب اسناد بین المللی با تعداد طرفین بیشتر مورد توجه قرار گرفت. به طوری که امروزه بخش اعظمی از معاهدات بین المللی را معاهدات چند جانبه و باز تشکیل می‌دهند.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد روابط بین دولتها

تحقیق تأثیربودجه سالانه دولت بر ارزش افزوده و اشتغال بالقوه فعالیت های اقتصادی

اختصاصی از فی بوو تحقیق تأثیربودجه سالانه دولت بر ارزش افزوده و اشتغال بالقوه فعالیت های اقتصادی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق تأثیربودجه سالانه دولت بر ارزش افزوده و اشتغال بالقوه فعالیت های اقتصادی


تحقیق تأثیربودجه سالانه دولت بر ارزش افزوده و اشتغال بالقوه فعالیت های اقتصادی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:17

فهرست:

تأثیربودجه سالانه دولت بر ارزش افزوده و اشتغال بالقوه فعالیت های اقتصادی

لایحه بودجه و آزمون اصولگرایی

در سال جاری با استقرار دولت احمدی نژاد یکدستی حاکمیت به لحاظ گرایش فکری و سیاسی کامل شد، و شرایطی استثنایی برای اداره کشور توسط یک جناح بوجود آمده است. جهت گیری اصلی فکری این جناح پس از دوم خرداد 76 و روی کار‌آمدن دولت اصلاح طلب خاتمی و اصلاح طلبان در دور اول شوراها و مجلس ششم تمرکز بر مسائل اقتصادی و معیشتی و اولویت توسعه اقتصادی بر توسعه سیاسی و فرهنگی بوده است. کالبد شکافی شعارهای این جناح که در تابلوی «آبادگران» در انتخابات دور دوم شوراها ظاهر شد و تا انتخابات اخیر ریاست جمهوری از زبان احمدی نژاد در قالب «بردن درآمد نفت به سر سفره‌های مردم»، «عدالت محوری»،‌ «مبارزه با فقر و فساد و تبعیض»، ... ظاهر شد امروز حاکمیت را در معرض پاسخگوی به مطالبات اقتصادی و معیشتی جامعه،‌ به ویژه اکثریت مردم که در طبقات درآمدی پایین و متوسط قرار دارند، و هم اینان وعده‌های بسیار در این‌باره داده‌اند، قرار داده است. به نظرم مهمترین سندی که می‌تواند میزان پاسخگویی محافظه کاران و اصولگرایان حاکم بر مسائل اقتصادی و معیشتی و عمل به وعده های داده شده را به نمایش درآورد قانون بودجه سال 85 است. قانونی که حاصل تلاش مشترک دولت و مجلس اصولگراست و هندسه فکری آنان را در نحوه اداره کشور و جهت دهی به اقتصاد ملی در تامین عدالت و توزیع درآمد و توسعه متوازن و محرومیت زدا به معرض آزمون می‌گذارد.

نویسنده این مطلب در ابتدای سال جاری در یادداشتی ذیل عنوان «قانون بودجه و آزمون اصولگرایی» در ارتباط با عملکرد اکثریت محافظه کار مجلس هفتم در تصویب لایحه بودجه سال 84 نوشتم. با گذشت نه ماه از اجرای قانون بودجه سال 84 آن یادداشت را بار دیگر به معرض داوری می‌گذارم تا با توجه به عملکرد حاصله بتوان نمره‌ای به «آزمون اصولگرایی»‌ مجلس هفتم داد.

همین چند روز پیش بود که رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی منصوب احمدی نژاد اعلام داشت که رقم کسری بودجه سال 84 بالغ بر 8500 میلیارد تومان می‌شود، یعنی از رقم بدترین شرایط پیش بینی حقیر 1500 میلیارد تومان بیشتر! و البته در مورد ارقام نرخ رشد نقدینگی، تورم ورشد اقتصادی کشور باید منتظر ماههای پایانی سال بمانیم،‌ و این در حالی است که ایران در سال جاری بیشترین درآمد نفت و خزانه پر و ذخائر ارزی را داشته است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق تأثیربودجه سالانه دولت بر ارزش افزوده و اشتغال بالقوه فعالیت های اقتصادی