فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق پدیدارشناسی

اختصاصی از فی بوو دانلود تحقیق پدیدارشناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق پدیدارشناسی


دانلود تحقیق پدیدارشناسی

مقدمه:
پدیدارشناسی به عنوان یکی از مکتب های روشی در مطالعه علوم انسانی و بخصوص علوم اجتماعی، اگر چه نزدیک به بیش از نیم قرن است که خود را با کتاب پژوهشهای منطقی (1902-1901) ادموند هوسرل به نمود گذاشته است اما هنوز تازگی و جدل انگیزی خود را حفظ نموده است.
از این نظر که مکاتب و روشهای جدیدی از درون آن متولد شده اند مانند هرمنوتیک مارتین هایدگر و مرلوپونتی و گادامر، همچنین وجودگرایی ژان پل سارتر و ... .
همچنین این روش در نقدهای هنری و ادبی و در شکل گیری نظریات نقدی علوم انسانی مانند نظریات هابرماس در زمینه روش و موضوع در علوم اجتماعی همچنین، نظریات هرمنوتیک، ساختارگرایی و فرمالیسم ادبی تأثیر بسزایی داشته است.
تأکید پدیدارشناسی بر شهود که موضعی آشکار بر عقل گرایی دکارت و همچنین علم گرایی پوزیتویستی است و تأکید بر درنظر گرفتن ساختارهای ذهن و آگاهی و همت گماشتن به کشف این ساختارها و ربط منطقی دادن آن با تشخیص بیرونی عین ها، نمونه هایی از تلاش درخور توجه پدیدارشناسی است. تلاشهایی که هر انسان کنجکاو و اهل فکری را به تأمل و بازاندیشی در آن وا می دارد.
به نظر می رسد رجوع به پدیدارشناسی و پی گیری تحولات آن بطور مستمر یکی از نیازهای اساسی محققان و اندیشمندان علوم انسانی و اجتماعی است. این نکته وقتی جدی تر می شود که بدانیم روشهای پدیداری بوسیله آلفرد شوتس بطور علنی و سرراست وارد علوم اجتماعی و جامعه شناسی بطور اخص شده و افرادی چون برگرولاکمن و ساتاس و وکسلر توانسته اند از آن بهره های خوبی در زمینه ی شناخت کنشهای انسانی و اجتماعی بردارند.
 معرفی کتاب:
نام کتاب: درآمدی بر پدیدارشناسی
مؤلف: رابرت ساکالوفسکی
مترجم:محمدرضا قربانی
انتشارات: گام نو- تهران 1384
کتاب 391 صفحه را شامل می شود که شامل 14 بخش، یک مقدمه مترجم، پیشگفتار مؤلف و همچنین کتابنامه و واژه نامه است.


معرفی نویسنده:
رابرت ساکالوفسکی، استاد دانشگاه کاتولیک، یکی از برجسته ترین پدیدارشناسان ساحل شرقی آمریکاست. از نظر پدیدارشناسان ساحل غربی، مخصوصاً درایفوس، هوسرل یک درونگرا است. با این تفسیر، هوسرل معنا را به عنوان یک چیز کاملاً ذهنی و جدای از جهان درنظر می گیرد. بنابراین، او نمی تواند توضیح دهد که چگونه یک عین داده می شود. بلکه تنها می تواند روشن کند که ما چگونه به آن عین روی می آوریم.
فولسدال،درایفوس،میلر،اسمیت، ومک اینتایر (که معمولاً آنها را اعضای مدرسه ی کالیفرنیا، یا مفسرین ساحل غربی می شناسند) نظریه ی روی آورندگی هوسرل را به صورت فرگه ایی تفسیر می کنند.
رهیافت فرگه ای به این موضوع باعث می شود تا به این نتیجه برسیم که روی آورندگی آگاهی در قیاس با دلالت بیان های زبانشناختی قابل درک است. در برابر این تفسیر، تفسیر ساحل شرقی، که پدیدارشناسانی نظیر ساکالوفسکی، دراموند، هارت و کاب- استیونز را تشکیل می دهد.
از نظر ساکالوفسکی برای آنکه (عین- آنگونه - که به آن- روی آورده شده است) را بررسی کنیم، باید خود عین، و نه ساختار آگاهی را مورد بررسی قرار دهیم، از این نظر، نوئما معنای آرمانی یا یک مفهوم یا یک گزاره، یعنی میانجی بین سوژه و ابژه نیست که به آگاهی ، روی آورندگی را ارزانی کند، بلکه خود عین است. منتهی عینی که در تأمل پدیدارشناسانه درنظر گرفته شده است.این تفاوت، تنها تفاوت ساختاری در نوئما، و نه تفاوت در باشنده ی هستی شناسانه است.
ساکالوفسکی ضمن آنکه پدیدارشناس برجسته ای است، نویسنده ی خوبی نیز می باشد. استواری قلم و گزینش واژه ها، بیانگر تسلط او بر ادبیات انگلیسی است. با این حال، نظر او نسبت به فلسفه ی هایدگر و شالوده شکنی دریدا، تا حدودی افراطی است.

مقدمه مترجم:
در مقدمه مترجم کوشیده است تا شرح مختصری از پیدایش پدیدارشناسی و تحولات آن و گرایشهای متفاوت آن را ارایه دهد. او معتقد است که نویسنده کتاب به گسترش منطقی یک اصطلاح شناسی پدیدارشناسانه پرداخته است و نویسنده به خوبی از پس «امتزاج افقها»ی متفاوت برآمده است. سپس نویسنده به گله و خرده گیری از مترجمان داخلی به دلیل ناتوانی در برقراری پیوند با مفاهیم پدیدارشناسی می پردازد و در نهایت خلاصه ای از چگونگی واژه گزینی و خلاصه ای از اصول اولیه پدیدارشناسی را ارایه می دهد.

پیشگفتار:
در ابتدا مؤلف چگونگی پیدایش ایده ی نگارش کتاب را بیان می کند: پیشنهاد نوشتن کتاب به گفت و گویی بازمی گردد که در بهار سال 1996 با جیان- کارلو روتا داشتم. در آن زمان از او به عنوان استاد ریاضیات و فلسفه برای سخنرانی در دانشگاه کاتولیک آمریکا دعوت شده بود. روتا چندین بار به تفاوت میان ریاضی دان ها و فیلسوف ها اشاره کرده بود. از نظر او ریاضی دان ها تمایل دارند تا نوشته های پیشینیان را مستقیماً در نوشته های خود جذب کنند. آنها با آنکه ممکن است از نوشته های ریاضی دان های گذشته تأثیر زیادی پذیرفته باشند، اما با این حال هرگز در صدد تفسیر بر نمی آیند و تنها از مطالب آنها استفاده می کنند.
پس از پایان کلاس درس در کافه تریای دانشگاه کلومبوس، روتا به من گفت:«باید درآمدی بر پدیدارشناسی بنویسی، تنها بنویس. نگو که هوسرل با هایدگر چه فکر می کردند، فقط بگو که پدیدارشناسی چیست. برای کتاب خود نیز از عنوان پرزرق و برق استفاده نکن. نام آن را درآمدی بر پدیدارشناسی بگذار.»
ادموند هوسرل(1938-1859) را می توان بنیانگذار پدیدارشناسی دانست. در این صورت باید پژوهش های منطقی او را نخستین فرازمان این جنبش درنظر گرفت.این کتاب در دو بخش، در سال های 1900 و 1901 به چاپ رسید. از این رو، می توان گفت که پدیدارشناسی با آغاز قرن جدید به وجود آمده است. اکنون در پایان قرن بیستم به خوبی می توانیم تاریخ یکصد ساله ی جنبش را به یاد آوریم. مارتین هایدگر(1976-1889)، شاگرد، همکار و رقیب بعدهای هوسرل، دیگر چهره برجسته پدیدارشناسی آلمانی است. این جنبش در فرانسه نیز به شکوفایی رسید. نمایندگان فرانسوی این جنبش را نویسندگانی نظیر امانوئل لویناس (1995-1906)، ژان پل سارتر(1980-1905)، موریس مرلوپونتی (1960-1907)، و پل ریکور تشکیل داده اند. این جنبش در روسیه قبل از انقلاب، در بلژیک، اسپانیا، هلند.، انگلستان و ایالت متحده نیز بسط یافت.
پدیدارشناسی جنبش های فلسفی و فرهنگی دیگر نظیر هرمنوتیک، ساختارگرایی، فرمالیسم ادبی و شالوده شکنی را نیز تحت تأثیر قرار داده است. پدیدارشناسی در طول قرن بیستم، بخش عمده ای از فلسفه ی قاره ای را تشکیل داده است، فلسفه ای که در برابر فرادهش فلسفه ی تحلیلی ، که نمونه ی فلسفه در انگلستان و آمریکا محسوب می شود، قرار دارد.

 

 

شامل 47 صفحه Word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق پدیدارشناسی

دانلود تحقیق پدیدارشناسی

اختصاصی از فی بوو دانلود تحقیق پدیدارشناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق پدیدارشناسی


دانلود تحقیق پدیدارشناسی

پدیدار شناسی، علم پدیده های ناب است. اما هدف پدیدارشناسی درواقع مقابله با تجریه بود.این مکتب چنان که از شعار آن، یعنی« بازگشت به خود چیزها!» برمی آید، بازگشتی به  عینینات و واقعیات مجسم بود(1).  این مکتب مدعی شناخت ساختار طی خودآگاهی و شناخت از خود پدیده ها از رهگذر آن بود(2)  پدیدارشناسی با ادعای این که آنچه درک ناب میدهد همان ماهیت چیزهاست امیدوار بود بر این شک گرایی فائق آید(3). پدیدارشناسی در قلمرو نقد ادبی تأثیراتی بر فرمالیست های روسی به جای گذاشت. همانطور که هوسرل عین واقعی را در پرانتز قرار می دهد تا توجه خویش را به عمل معرف بر آن معطوف کند، شعر نیز از نظر فرمالیست ها عین واقعی را در پرانتز قرار می داد، و در عوض برچگونگی درک شعرتأکید می دهد.  اما مکتب اعتقادی ژنو که در دهه های 1940 و 1950 شکوفا شد و چهره های درخشانی از قبیل ژرژپولت Georges Poulet بلژیکی، ژا ن استاروبینسکی Jean starobineki و ژان روسوی Jean Rousset سوئیسی، ژان پیرریشار فرانسوی Jean- Pierre Richard از اعضای آن بودند. بیش از همه به پدیدارشناسی مدیون است. از جمله معاشران دیگر این مکتب می توان امیل اشتایگر Emil Staiger استاد آلمانی دانشگاه زوریخ و منتقد امریکایی ج. هالیس میلر J. Hallis Miller را نام برد(4). نقد پدیدارشناختی کوشش برای بکاربستن روش پدیدارشناختی در نقد آثار ادبی است. همانطور که هوسرل عینی واقعی را در پرانتز می گذارد، در اینجا نیز بافت تاریخی واقعی اثر ادبی، شرایط تولید، و نویسنده و خواننده آن نادیده گرفته می شود و بجای آن مطالعه کاملاً« درونی» متن و برکنار از هرگونه تأثیر خارجی مورد توجه قرار می گیرد. خود متن به تجسم نابی از آگاهی خواننده تقلیل می پذیرد، همه جنبه های سبکی و معنای اثر قسمت های زنده ای از یک محل پیچیده تلقی می شود که جوهر وحدت بخش آن ذهن نویسنده است. بمنظور وقوف بر این ذهن نباید به آنچه دربارة نویسنده می دانیم رجوع کنیم- نقد زندگی نامه ممنوع است  بلکه صرفاً باید به جنبه هائی از آگاهی او بپردازد که در کارش منعکس شده است. بعلاوه ما با« ژرفساخت های» این ذهن سروکار داریم که می توان آن را در مضامین و انگاره های مکرر صور چنان جستجو کرد. در پرتو چنین درکی است که می توانیم دریابیم نویسنده جهان خود را چگونه زیسته یعنی میان خود به مثابه یک ذهن و جهان به مثابه یک معین چگونه مناسبت پدیدارشناختی برقرار کرده است.«دنیای» یک اثر ادبی یک واقعیت  عینی نیست بلکه آن چیزی است که در آلمانی آنرا« لبنزولت» lebenswelt می نامند، یعنی واقعیت در آنگونه که بوسیله یک ذهن منفرد سازمان یافته و تجربه شده است. فقر پدیدارشناختی مشخصاً برچگونگی تجارب نویسنده از زمان یا قضا بر رابطه میان خود او و دیگران با درک او از عینیات مادی تأکید می کند . بعبارت دیگری برای نقد پدیدارشناختی، غالباً ملاحظات روشن شناختی فلسفه هوسرل به« محتوای» ادبیات تبدیل می شود(5). نقد پدیدارشناختی بمنظور درک این ساختهای استعلایی ونفوذ به درون آگاه و با نوعی همدلی خود را در«دنیای» اثر غرق می کند و با کمال دقت و نهایت بی بعضی هرآنچه را که می بیند بازسازی می کند. ای بعبارت دیگر این شیوه تحلیل کاملاً غیرانتقادی و برکناراز هر گونه ارزشگری است

 

 

 

 

 

 

 

فایل ورد 101 ص


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق پدیدارشناسی