فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پروژه نقش عوامل اجتماعی و مجرم در تکوین جرم – حقوق

اختصاصی از فی بوو پروژه نقش عوامل اجتماعی و مجرم در تکوین جرم – حقوق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

توضیحات :

بحث درباره قولنامه معارض است. گاهی فروشنده قولنامه‌ای را امضا می‌کند و در آن متعهد می‌شود اگر خریدار طبق زمان‌بندی مشخص، به تعهدات خود عمل کرد، در تاریخ معین در دفتر اسناد رسمی حاضر و سند انتقال را به نام خریدار امضا کند. اما به جای انجام این تعهد، در تاریخ موخر همان ملک را با دیگری قولنامه می‌کند و سپس در دفتر اسناد رسمی سند انتقال را به نام خریدار دوم امضا می‌کند. اینجا بین تعهدات فروشنده با خریدار اول و دوم تعارض به وجود می‌آید.

 پروژه نقش عوامل اجتماعی و مجرم در تکوین جرم

فهرست مطالب :

  • قولنامه معارض، حالات مختلف آن و راه‌حل‌های ارائه شده
  • عوامل اقتصادی آسیب های اجتماعی
  • بحران اقتصادی وبیکاری
  • اختلافات طبقاتی
  • بحث دوم -اقتصاد شخصی
  • وضع مسکن در رابطه با شرایط اقتصاد و تاثیر آن در بزهکاری
  • نتیجه گیری
  • عوامل اجتماعی موثر بر یادگیری جرم در زندان
  • طرح و بیان مسئله
  • اهمیت و ضرورت تحقیق
  • چارچوب نظری
  • فرضیات
  • روش پژوهش
  • ابزار گرد آوری اطلاعات
  •  توصیف چند متغیری
  • جـــرم، اجتــــماع، اقلــــیم
  • کنترل اجتماعی ،جرائم ،انحرافات
  • انحرافات و جرایم
  • انحراف غیر مجرمانه
  • الگوی جرم
  • چرا بیشتر محکومین مردان هستند؟
  • جرم اداری
  • اشتباه آمارهای رسمی جرم در کجاست؟
  • نتیجه گیری نظری
  • گفتار نخست
  • گفتار دوم
  • بحث دوم
  • آسیب شناسی اجتماعی
  • تعریف  کج  رفتاری
  • اثبات گرایی  و کج رفتاری
  • برساخت گرایی و کج رفتاری
  • رویکرد تلفیقی  در تعریف  کج  رفتاری
  • چرا مردم  کج  رفتاری  می کنند؟
  • دسته بندی  علل  و عوامل  کج رفتاری
  • نظریه های  فشار
  • مرتن  و فرصت های  مشروع  افتراقی
  • کوهن  و ناکامی  منزلتی
  • کلوارد و الین  و فرصت های  نامشروع  افتراقی
  • برخی  انتقادات  وارده  به  نظریه های  فشار اجتماعی
  • نظریه های  یادگیری  اجتماعی
  • سادرلند و پیوند افتراقی
  • گلیزر و هویت پذیری  افتراقی
  • برگس  و ایکرز و تقویت  افتراقی
  • برخی  انتقادات  وارده  به  نظریه های  یادگیری  اجتماعی
  • نظریه های  کنترل
  • انسان جنایتکار
  • بررسی میزان تأثیر و تأثر عوامل اجتماعی در بروز جرایم
  • جرم شناسی اسلامی، تصور یا واقعیت ؟
  • نتیجه گیری و پیشنهاد
  • جرم و راههای پیشگیری از آن
  • عوامل موثر در بروز جرم
  • عوامل جرم زای اجتماعی
  • جمعیت شهری
  • عوامل اجتماعی تبعیض
  • اختلال در نظام توزیع
  • از هم پاشیدگی خانواده
  • تبعیض و جرم

 

◊ این پروژه با فرمت Word در 130 صفحه ارایه شده و قابل ویرایش است.


دانلود با لینک مستقیم


پروژه نقش عوامل اجتماعی و مجرم در تکوین جرم – حقوق

دانلود مقاله معاونت در جرم

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله معاونت در جرم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


مقدمه
قانون مجازات اسلامی 1375 (تعزیرات) کتاب پنجم از قانون مجازات اسلامی است که به مبحث تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده اختصاص دارد. این قانون اولین قانون دائمی مجازات اسلامی است که پس از پیروی انقلاب اسلامی به تصویب رسیده است.
انسجام دادن به قوانین کیفری قبل، جایگزینی مجازات شلاق با مجازات حبس، احصاء جرایم قابل گذشت از دیگر ویژگی های عمده این قانون هستند.
چنانچه به گذشته سیر قانونگزاری در زمینه مسائل کیفری از پیروزی انقلاب اسلامی به بعد بنگریم، قوانین کیفری یک سیر تکاملی را پشت سر گذاشته اند. با گذشت زمان در عمل معایب و محاسن قوانین نمود یافته و قانونگزار در صدد تقویت محاسن و رفع معایب برآمده است. بر این اساس هر قانون جدیدی نسبت به قوانین قبلی کامل تر است.
با مقایسه قانون مجازات اسلامی 1370 با قوانین حدود و قصاص و دیات سابق و نیز مقایسه کتاب پنجم این قانون که در سال 1375 به تصویب رسیده است با قانون تعزیرات مصوب 1362 و حتی با قانون مجازات اسلامی 1370 سیر تکاملی آنها محرز است و ملاحظه می گردد قانونگزار با تصویب قوانین جدید در صدد مرتفع نمودن معایب و نواقص قوانین قبلی نیز بوده است. لذا ملاحظه می گردد مقرراتی که در قانون مجازات اسلامی سال 1370 پیش بینی شده است گاهاً در قانون 1375 نیز مورد عنایت قانونگزار بوده اند، از جمله مقررات راجع به شروع به قتل عمد و قتل به تسبیب، فحاشی، سرقت، ساخت و تهیه مشروبات الکلی و غیره ... از آن جایی که مجموعه قانونی مجازات اسلامی از ماده یک شروع و تا ماده ی 729 ادامه دارد و هر دو قانون مجازات اسلامی 1370 و 1375 مجموعاً یک قانون محسوب می شوند، آیا امکان تعارض بین مواد این قانون وجود دارد و در صورت تعارض بین مواد مختلف این قانون چگونه باید رفع تعارض کرد؟ در چه مواردی تعارض وجود دارد؟ و این تعارضها ظاهری هستند یا واقعی؟ سوالاتی است که در این مقاله سعی بر پاسخگویی به آنها است.

 

 

 

تعریف معاونت به طور کلی :
معاونت در جرم آن است که شخص بدون انکه مستقیماً و رأساً در عملیات اجرایی جرم شرکت نموده باشد بر اثر تحریک و تطمیع یا نیرنگ و فریب دیگری را وادار به ارتکاب جرم می نماید و یا با علم و اطلاع وسیله ارتکاب جرم را برای مباشر اصلی تهیه و تحصیل می کند و یا آن که طریق ارتکاب جرم را به مجرم اصلی ارائه می دهد.
تعریف معاونت
معاون کسی است که در نفی فعل مجرمانه نقش ندارد لیکن امکانات را برای تحقق فعل اصلی توسط مجرم فراهم می آورد و راه را هموار کرده تحصیلات لازم را برای مباشر یا مسبب جرم تدارک می بیند.
معاونت از دیدگاه حقوق جزا از دو نظر مورد توجه قرار می گیرد یکی مفهوم مرسع و دیگری مفهوم مضیغ.
معاونت در مفهوم مرسع : شامل هر گونه مداخله و مشارکت در ارتکاب جرم و از آن جمله شامل اصطلاح خاص و حقوقی معاونت در جرم می باشد.
در حالی که در معنای مضیغ معاونت، نوع خاص و معینی از همکاری در ارتکاب جرم است به طوری که مجرم اساساً و رأساً هیچگونه مداخله ای در عملیات اجرایی سازنده جرم نداشته و نقش او، فرعی و تبعی بوده و تنها در پیرامون جرم محدود و مشخصی به اموری چون تهیه مقدمات جرم و تشویق و ترغیب می پردازد و مراد ما از معاونت در جرم مفهوم مضیق آن است. معاونت ممکن است قبل از حصول نتیجه باشد و گاهی نیز معاونت همزمان با وقوع جرم است که در آن صورت معاون مجرم را در حین ارتکاب جرم یاری می رساند بطوری که در رکن مادی جرم دخالت نکند.
فصل ششم از قانون مجازات عمومی مصوب 23 دی ماه 1304 بر شرکا و معاونین مجرم اختصاص یافته و ماده 28 از قانون مذکور مقرر داشته اشخاص ذیل معاون مجرم محسوب می شوند :
1- کسانی که باعث و محرک ارتکاب فعلی شوند که منشأ جرم است.
2- کسانی که تبانی بر ارتکاب جرم کرده
3- کسانی که با علم و اطلاع از حیث تهیه و تدارک آلات و اسباب جرم یا تسهیل اجرای آن یا به هر نحو به مباشر جرم کمک کرده اند.
مطابق ماده 29 در مورد معاونین محکمه می تواند نظریه اوضاع و احوال قضیه و یا نظریه کیفیت، معاونین مجرم را به همان مجازاتی که برای شریک مجرم مقدر است و سپس ماده 30 از این قانون به کیفیاتی اختصاص که موجب تشدید یا تخفیف مجازات در خصوص فاعل می گردد اشاره نموده و عدم تسری آن را به معاون یا معاونین مجرم بیان داشته است.
این مقولات به موجب قانون مجازات عمومی سال 1352 منسوخ شدند.
برابر ماده 29 اشخاص زیر معاون جرم دانسته :
1- هر کسی که بر اثر تحریک یا ترغیب یا تهدید یا تطمیع کسی را مصمم به ارتکاب جرم نماید و یا بوسیله دسیسه و فریب و نیرنگ موجب وقوع جرم شوند.
2- هر کسی با علم و اطلاع وسایل ارتکاب جرم را تهیه کرد و یا از طریق ارتکاب آن را با علم به قصد مرتکب ارائه دهد.
3- هر کسی عالماً، عامداً وقوع جرم را تحصیل کند.
بر اساس ماده 30 مجازات شخصی یا اشخاصی که اداره یا سردستگی دو یا چند نفر را در ارتکاب جرم به عهده داشته باشد اعم از اینکه عمل آنان شرکت در جرم یا معاونت باشد حداکثر مجازات آن جرم خواهد بود.
در تاریخ 21 مهر 1361 قانون راجع به مجازات اسلامی به صورت آزمایشی به تصویب رسید برابر ماده 21 قانون مصوب سال 1361 در جرایم تعزیر اشخاص زیر معاون جرم محسوب و تعزیر می شوند :
1- هر کسی با علم و اطلاع وسایل ارتکاب جرم را تهیه کند.
2- هر کسی بر اثر تحریک یا ترغیب یا تهدید یا تطمیع کسی را مصمم به ارتکاب جرم نماید.
3-هر کسی عاملاً و عامداً جرم را تحصیل کند.
مطابق ماده 43 قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 اشخاصی زیر معاون جرم محسوب می شوند.
1)هر کس که دیگری را تهدید تحریک یا ترغیب یا تطمیع به ارتکاب جرم غایت و یا بوسیله دسیسه و فریب و نیرنگ موجب وقوع جرم شود.
2)هر کسی با علم و عمد وسایل ارتکاب جرم را تهیه کند و یا از طریق ارتکاب آن را با علم به قصد مرتکب ارائه دهد.
3)هر کس عالماً و عامداً وقوع جرم را تحصیل کند.
تبصره 1 : برای تحقیق معاونت در جرم وجود وحدت قصد و تقدم و یا تفاوت زمانی بین عمل معاون و مباشر جرم شرط است.
تبصره 2 : در صورتی که برای معاونت در جرمی، مجازات خاص در قانون یا شرع وجود داشته باشد همان مجازات اجرا خواهد شد.
شرایط معاونت در جرم مستلزم کیفر
برای اینکه بتوان شخصی را به عنوان معاون جرمی که توسط شخصی دیگر ارتکاب یافته است تعقیب و مجازات نمود بایستی عنصر قانونی، مادی، معنوی نظیر آنچه که برای مباشر اصلی لازم است وجود داشته باشد.
الف : ابتدا اولین شرط را که مبتنی بر وجود یک فعل اصلی قابل مجازات است و در حقیقت عنصر قانونی جرم را تشکیل می دهد مورد بررسی قرار می دهیم.
1) فعل اصلی قابل مجازات : فعلی است که قانون آن را جرم شناخته، در صورتی که فعل مباشر اصلی قانوناً جرم نباشد کسی که معاونت در وقوع چنین فعل غیر مجرمانه ای داشته، قابل مجازات نیست. ماده 268 قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد :
« چنانچه مجنی علیه قبل از مرگ جانی را از قصاص نفس عفو نماید حق قصاص ساقط می شود و اولیاء دم نمی توانند پس از مرگ او مطالبه قصاص نمایند » مع ذلک هنوز خودکشی ماهیتاً جرم شناخته نشده و مساعدت و همکاری در خودکشی نیز عنوان معاونت نداشته و قابل مجازات نخواهد بود.

*آثار و نتایج تابع بودن معاونت در جرم نسبت به جرم اصلی
1- اولا تبعیت مجازات معاون از مجازات مباشر در قبال شرایط عفو عمومی :
در صورتی که عمل اصلی جرم باشد ولی مورد عفو عمومی قرار گیرد مجازات معاون جرم نیز به تبع آن منتفی است برعکس چنانچه قانون عفو عمومی به تصویب رسید و جرم خاصی را از شمول مقررات عفو عمومی مستثنی نمود معاونت در آن نیز جزء مستثنیات منظور و مشمول عفو نخواهد بود.
2- ثانیاً وابستگی کیفر معاون جرم به تحقق جرم اصلی یا شروع آن :
تحقق مسئولیت کیفری و اعمال مجازات نسبت به معاون جرم مستلزم آن است که جرم اصلی کلاً ارتکاب یافته و یا شروع به اجرای آن شده باشد. در صورتی که شروع به جرم تحقق نیافته باشد به نحوی که عملیات و اقدامات مباشر جرم فقط مقدمه جرم بوده و ارتباط مستقیم با وقوع جرم نداشته باشد یا کسی که در آغاز عملیات اجرایی به میل و اراده خود از تکمیل عمل مجرمانه منصرف شود معاون جرم نیز به تبع مباشر مسئولیت کیفری نداشته و مستوجب مجازات نیست.
با وجود این قانوناً تبصره 2 ماده 41 قانون مجازات اسلامی برای کسی که شروع به جرمی کرده است ولی به میل خود آن را ترک کند و اقدام انجام شده جرم باشد از موجبات تخفیف مجازات برخوردار نموده است. برابر رویه قضائیه ایران « اگر کسی دیگری را تحریک به ارتکاب جرمی کند ولی از ناحیه تحریک شده عملی سر نزند تحریک کننده مستوجب مجازاتی نیست و به طور کلی معاون وقتی مستوجب مجازات است که فاعل اصلی مرتکب جرمی شود و یا شروع به اجرای آن نماید. شروع به جرم در صورتی قابل مجازات بود که در قانون تصریع می شد و لذا کیفر معاونت در جرم منوط به تصریع کیفر برای مرتکب اصلی در ارتکاب و یا شرع به جرم بود. در قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 این شرط منتفی شد.
3- ثالثاً : موقعیت معاون جرم در جرایم مشمول علل تبرئه کننده یا مواجهه جرم :
چنانچه علل تبرئه کننده با مواجهه جرم که کیفیاتی است عینی و خارجی و موجب زائل شدن عنصر قانونی می گردد مطرح باشد و بدین لحاظ عمل مباشر اصولاً جرم تلقی نشود رفتار معاون نیز جرم نبوده و مجازاتی نخواهد داشت.
4- رابعاً : موقعیت معاون جرم در مواردی که فاعل جرم مشمول عوامل رافع مسئولیت کیفری است.
در مواردی که جرم ارتکابی به علت عدم قابلیت انتساب رفتار مجرمانه به شخص معین مسئولیت کیفری مرتکب جرم زائل می شود، شرکاء و معاونین جرم کماکان قابل تعقیب و مجازات می باشند برابر ماده 44 قانون مجازات اسلامی « در صورتی که فاعل جرم به جهتی از جهات قانونی قابل تعقیب و مجازات نباشند و یا تعقیب و یا اجرای حکم مجازات او به جهتی از جهات قانونی موقوف گردد تأثیری در حق معاون مجرم نخواهد داشت. »
در صورتی که جرم اصلی در کشور ایران ارتکاب ولی معاونت آن در خارج از کشور انجام یافته باشد جرم واقع شده در ایران محسوب و رسیدگی به اتهام معاون جرم در صلاحیت دادگاههای ایران است بعلاوه در مورد جرایم ارتکابی در خاج از کشور چنانچه اصل عمل در مراجع قضائی ایران قابل تعقیب باشد. رسیدگی به موضوع معاونت در آن جرم اعم از اینکه در ایران و یا در خارج از کشور مصداق پیدا کرده باشد در صلاحیت همان مراجع قضایی ایران است.
ب : تحقق عنصر مادی قابل مجازات در معاونت در جرم مستلزم شرایط زیر است :
1- تحقق رفتار مجرمانه در معاونت جرم :
برای اینکه رفتار مجرمانه در معاونت قابل مجازات باشد بایستی فعل مثبتی که از مصادیق معاونت در جرم است به طور کامل انجام یافته باشد معاون جرم را در شروع به جرمی که توسط دیگری ارتکاب یافته می توان مستوجب مجازات دانست ولی شروع در معاونت به علت فقدان اصل عمل قابل کیفر قابل مجازات نیست بنابراین اگر زنی به طفل دوازده ساله سم دهد که به شوهر سابق او بخواند ولی هیچ عملی از طفل سر نزند با اینکه عمل زن در معاونت تمام است چون جرمی از طفل سر نزده معاون نیز قابل مجازات نیست.
2- لزوم فعل مثبت :
ترد فعل و یا خودداری از انجام عمل را نمی توان به عنوان معاونت مجازات نمود. کسی که فقط شاهد وقوع جرم بوده و نتوانسته مانع آن شود به عنوان معاون جرم قابل مجازات نیست. برابر رویه قضایی ایران سکوت و عدم اقدام به جلوگیری از ارتکاب بزه را نمی شود معاونت تلقی کرد.
3- ضرورت تقدم یا تقارن انجام عمل معاونت با ارتکاب جرم اصلی :
تحقق معاونت در جرم مستلزم این است که اعمال ارتکابی از برای معاونت قبل یا همزمان با وقوع جرم باشد به طوری که اعمال متعاقب از وقوع جرم هرچند هم مرتبط با ارتکاب جرم اصلی باشد ممکن است موضوع جرم مستقلی قرار گیرد ولی ارتباطی با معاونت در جرم ندارد.
در مورد ماده 554 قانون تعزیرات که مقرر می دارد « هر کس از وقوع جرمی مطلع شود و برای خلاصی مجرم از محاکمه محکومیت مساعدت کند از قبیل اینکه برای او منزل تهیه کند یا ادله جرم را مخفی نماید یا برای تبرئه مجرم ادله جعلی ابراز کند حسب مورد به یک تا سه سال حبس محکوم خواهد شد.
4- عدم دخالت در عملیات اجرایی :
کسانی که در ارتکاب عمل مجرمانه تبانی کنند اگر قانونگذار نفس عمل معاونین را جرم مستقلی نداند در صورتی به جرم معاونت تعقیب می شود که در عملیات اجرایی دخالت نداشته باشد.
5-پیش بینی جهت معاونت در قانون :
نظیر تحریک، ترغیب و تطمیع در صورتی که در قانون نباشد و خواسته باشند معاون را به جرم معاونت مواخذه و مجازات نمایند با اصل مسلم و بدیهی قانونی بودن جرم منافات دارد.
ج- اجرای عنصر روانی عبارتند از :
1- توافق آگاهانه معاون و مباشر برای ارتکاب جرم معین
2- معاونت اصولا ناظر به ارتکاب جرایم عمدی است.
سومین و آخرین شرط کیفر در معاونت در جرم قصد مجرمانه است که عنصر معنوی معاونت در جرم را تشکیل می دهد. برای اینکه معاون جرم قابل مجازات باشد بایستی وقتی معاون در جرم، دیگری را از طریق تحریک، ترغیب و تهدید و یا تطمیع مصمم به ارتکاب جرم می نماید یا وسایل ارتکاب جرم را تهیه می کند، در عمل خود قاصد و عامد باشد. یعنی او دانسته و خواسته در ارتکاب جرم معاونت کرده باشد.
آیا معاونت جرم مستقل است یا غیر مستقل؟
به رغم عده ای معاونت جرم مستقل است و در باور برخی غیر مستقل. اگر دیدگاه قانونگذار ایران در بند نخست ماده 43 قانون درباره مجازات اسلامی را مورد توجه قرار دهیم در می یابیم که قانونگذار معاونت را به عنوان جرم مستقل نپذیرفته است. اما با توجه به تبصره ماده قانون یاد شده که وحدت هدف، قصد مباشر و معاون و همچنین تقدم و اقتران زمانی بین عمل معاون و مباشر جرم را شرط صحت معاونت دانسته و در قانون یاد شده مقرر داشته :
در صورتی که مباشر جرم به جهاتی قابل تعقیب یا مجازات نباشد و یا اینکه اجرای حکم به جهتی از جهات قانونی درباره او موقوف گردد تأثیری در تعقیب و مجازات نخواهد داشت، در اینجا معاونت به عنوان جرم مستقل پذیرفته شده است.
در بخش جرایم علیه اشخاص و اطفال، قانون تعزیرات، تهیه وسایل ارتکاب جرم یا ارائه طریق آن را به عنوان جرم مستقل پذیرفته است و معاون آن به جرم معاونت قابل مجازات است. مثلا در ماده 624 آمده است :
اگر زن حامله برای سقط جنین به طبیب یا قابله مراجعه کند و طبیب هم عملا و عاملا مباشرت به اسقاط جنین نماید دیه جنین به عهده اوست واگر او را به وسایل اسقاط جنین راهنمایی کند به 6 ماه تا 3 سال حبس محکوم خواهد شد. در برخی موارد نیز اخفای مال مسروقه به عنوان جرم مستقل پذیرفته شده چنانچه در ماده 662 قانون مورد اشاره آمده است : « هر کس با علم و اطلاع یا با وجود قراین اطمینان آور به اینکه شیء درنتیجه ارتکاب سرقت بدست آمده آن را به نحوی تحصیل یا مخفی یا قبول نموده یا مورد قبول قرار دهد به شلاق تا 74 ضربه محکوم خواهد شد. بنابراین قانون ایرانی نه به نحو اطلاق، مستقل بودن آن را نفی کرده و نه مطلقا آن را پذیرفته است. بلکه این معاونت بستگی به جرم نوع جرم و شرایط تحقق آن دارد.

 


فواید تمیز معاون جرم از متکب اصلی
از دیدگاه قانون فرانسه
با اینکه در حقوق فرانسه معاون جرم مجرمیت مخصوصی نداشته و مجرمیت مرتکب اصلی را اخذ می کند و اینکه قانوناً مجازات مرتکب اصلی به او بار می شود تمیز معاون از مرتکب اصلی فواید متعددی دارد.
اولا : در مورد خلافی با اینکه شریک جرم و محرک همیشه مجازات داد معاونت با کمک و مساعدت اصولا قابل مجازات نیست مگر به طور استثناء.
ثانیا : تعریف جرم منحصراً بسته به صفت شخصی مرتکب است نه معاون ؛ علاوه بر این عناصر تشکیل دهنده جرم و کیفیات مشهوده آن با توجه به شرکای جرم ارزیابی می شود نه معاونان آن. در حالی که برای محکومیت مرتکب جرم احراز وجود عناصر مشکله جرم کافی است ولی برای محکومیت معاون علاوه بر تأکید ارتکاب جرم از طرف مجرم اصلی اثبات وجود عناصر مشکله معاونت نیز لازم است. بالاخره جرایمی وجود دارند که یک شخص نمی تواند مرتکب اصلی آنها شود بلکه فقط می تواند معاون تلقی گردد، مثلا قبل از قانون 23 دسامبر 1980 که هتک ناموس به عنف را تعریف کرد، یک زن نمی توانست در مورد جرم هتک ناموس به عنف مرتکب اصلی باشد و فقط ممکن بود که معاون تلقی شود در مورد قطع بارداری قانون شخص ثالثی را که اقدام به قطع بارداری می کند مجازات می نماید نه خود زن را.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مجازات معاونین
اصل قانونی تشبیه معاون به یک مرتکب
به موجب ماده 6-121 ق . م . ج معاون یک جرم در معرض تحمل همان مجازات های مرتکب اصلی است برای اینکه معاون نیز مرتکب تلقی می شود. با این ترتیب مجازات معاون از نظر طبیعت و ملت با مجازات پیش بینی شده برای عمل اصلی یکی است.
معاون شخصی حقیقی، یک سرقت مانند مرتکب اصلی سرقت سه سال حبس است همچنین مجازاتهای تکمیلی که قاضی باید و یا می تواند مورد حکم قرار دهد درباره معاون و مرتکب اصلی مساوی خواهد بود مگر اینکه از نظر مادی اجرای آن غیر ممکن باشد.
رویه قضایی عقیده دارد که کیفیات شخصی مرتکب اصلی که مجرمیت او را تخفیف یا تشدید می کنند درباره معاون قابل اعمال نیست و درنتیجه نمی توانند مجازات معاون را کم یا زیاد کنند. مانند علل عدم قابلیت اسناد و نیز معاف کننده ها که مرتکب اصلی می تواند استناد کند.
کلیه کیفیاتی که مسئولیت مرتکب اصلی را حذف می کند و یا فقط مجازات را زایل و یا تخفیف می دهند، درباره معاون کوچکترین تأثیری ندارند.
و برعکس در مورد کیفیات واقعی که مجرمیت عمل را تغییر داده و طبیعت و وصف جرم را عوض می کنند رویه قضایی قبول می کند که در مجازات معاون تأثیر دارند و آن را تشدید و یا تخفیف می دهند. رویه قضایی می گوید که کیفیات واقعی که جرم مرتکب اصلی را حذف می کنند. یا مسئولیت او را تخفیف می دهند یا مادیت جرم را تغییر داده و آن را تشدیدتر می کنند. در معاون نیز تأثیر می کنند.
فواید تمیز و تشخیص مباشر جرم از معاون جرم ( از دیدگاه دکتر ایرج گلدوزیان)
ماده 43 قانون مجازات اسلامی ضمن بیان مصادیق معاونت در جرم برای تعیین کیفر معاون جرم بدون تعیین نوع مجازات و میزان آن مقرر می دارد که معاونین جرم با توجه به شرایط و امکانات خاطی و دفعات و مراتب جرم و تأدیب و از وعظ و تهدید و درجات تعزیر، تعزیر می شوند و لذا در حالی که کیفر شریک جرم مجازات مباشر و فاعل مستقیم جرم است ضرورت دراد و مفید است که تفاوت مباشر جرم از معاون جرم مشخص شود. علی الاصول مباشر شخصی است که تحقق تمامی عناصر مادی و معنوی جرم در او قابل احراز است به عبارت دیگر مباشر شخصی است که شخصاً اعمال مادی تشکیل دهنده جرم را به مورد اجرا گذارده باشد. در مقابل کسی که شخصاً در تحقق عناصر متشکله جرم نقشی نداشته و تنها در ارتکاب جرم از طریق رفتار مادی تشکیل دهنده جرم را به مورد اجرا گذارده باشد. در مقابل کسی که شخصا در تحقق عناصر متشکله جرم نقشی نداشته و تنها در ارتکاب جرم از طریق رفتار مادی با قصد مجرمانه همکاری داشته است معاون جرم محسوب می شود.
فایده دیگری که تمیز و تشخیص مباشر از معاون جرم دارد این است که توصیف قانونی و تعیین نوع جرم و مجازات منحصراً بستگی به قرابت و سمت شخص مباشر دارد و نه موقعیت معاون جرم. بدین لحاظ در جرم فرزندکشی چنانچه پدر یا جد پدری فرزند خود را بکشد بجای قصاص فقط به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول محکوم و نوع جرم و مجازات وی از قتل عمدی مستلزم قصاص تبدیل به جرم تعزیری و کیفر تعزیری می گردد.
حال در صورتی که پدر یا جد پدری به جای مباشر در قتل فرزند خود فقط معاونت در آن نموده باشد ( سکوت قانون راجع به مجازات اسلامی در مورد معاونت در قتل عمدی تا سال 1370 قانوناً فرقی بین پدر یا جد پدری با سایر اشخاص معاون در جرم قتل نیست و ممکن است با توسل به منابع فقهی معتبر یا رفتاری مشهور عمل جنین پدر ممسک و نگهدارنده و یا مکره در قتل شناخته می شد حبس ابد وقتی ناظر و مراقب در وقوع تلقی می شد مصداق معاونت در اثم و عدوان تلقی و کیفر تعزیری معین اعمال می گردید در حال حاضر با تصویب قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 و قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب مصوب 1273 مصادیق معاونت در جرم و کیفر آن می تواند علاوه بر جرایم تعزیری شامل تمامی جرائم دیگر در اجرای مواد 42 تا 45 قانون مجازات اسلامی باشد که به عنوان کلیات و مواد عمومی، قبل از جرائم مستلزم حد، قصاص و دیات در قانون مزبور پیش بینی گردید.

 


قاعده خاص معاونت در حکم مباشرت :
برخی از مصادیق معاونت در حکم مباشرت را توضیح می دهیم :
1- در مورد جرایم علیه اشخاص و اطفال :
به موجب ماده 623 قانون مجازات اسلامی هر کسی زن حامله را دلالت به استعمال ادویه و یا وسایل دیگری که موجب سقط جنین حمل می گردد، بنماید به 3 الی 6 ماه حبس محکوم خواهد شد. چنانکه ملاحظه می شود قانون گذار به منظور حمایت از جنین در طول دوران بارداری مادر و همچنین حمایت از سلامت مادر، استثنائاً به موجب ماده فوق الذکر عمل معاونت بوسیله دلالت زن حامله از ناحیه دیگری به استعمال ادویه یا وسایل را به منظور اسقاط جنین مستقلاً جرم شناخته است.
2- در مورد جرایم علیه اخلاق و مبانی عفت :
به موجب ماده 639 قانون مجازات اسلامی افراد زیر به حبس از 1 سال تا 10 سال محکوم می شوند :
1)کسانی که مرکز فساد یا فحش دائر یا اداره کنند که مردم را به فساد یا فحشاء بکشاند.
2)کسی که مردم را به فساد و یا اداره کردن این گونه اماکن را که هر کدام انها یکی از مصادیق معاونت است به عنوان یک جرم مستقل و معاونت در حکم مباشرت قابل مجازات شناخته است.
3- در مورد جرایم علیه اموال :
الف)به موجب ماده 662 ق . م . الف در مورد احقاق مال مسروق : هر کس با علم و اطلاع یا با وجود قراین اطمینان آورد به اینکه شی درنتیجه ارتکاب سرقت بدست آمده آن را به نحوی از انحاء تحصیل یا محق یا قبول کرده یا مورد معامله قرار دهد حبس از 6 ماه تا 3 سال و شلاق تا 74 ضربه محکوم خواهد شد.
در مادتین مذکور اقدام افراد عادی و یا پزشکانی که وسایل سقط حمل را در دسترس زن حامله قرار می دهند و وسیله سقط جنین را به طور غیر مستقیم فراهم می کنند و علیالاصول این گونه اعمال از مصادیق معاونت است و به موجب قانون در حکم مباشرت محسوب می شود و با توجه به حکم ماده 489 قانون دیات که مقرر می دارد. هرگاه زنی جنین خود را سقط کند دیه آن را در هر مرحله ای که باشد باید بپردازد و خود زن از آن دیه سهمی نمی برد و دادگاه حکم مقتضی به پرداخت دیه صادر خواهد کرد و یا اگر با داشتن شغل دیگری به این کار نیز اشتغال داشته باشد دادگاه او را به یک تا سه سال حبس محکوم می کند و همچنین قانونگذار اخفای آگاهانه اشیای مسروقه را که از مصادیق فراهم آوردن تسهیلات برای فروش مال مسروق است به عنوان جرم معاونت در حکم مباشرت قابل مجازات شناخته است.
ب)در مورد اخفای سایر جرایم :
به موجب ماده 554 ق . م . الف . هر کس از وقوع جرمی مطلع شده و برای خلاص مجرم از محکومیت مساعدت کند یا اینکه برای او منزل تهیه کند. یا ادله جرم را مخفی نماید یا برای تبرئه مجرم ادله جعلی ابراز کند که عالم به عدم صحت آن باشد حسب مورد به یک تا سه سال حبس محکوم خواهد شد. در خصوص ماده فوق الذکر نیز قانونگذار مساعدت برای استخلاص مجرم و با فراهم آوردن وسایل و تسهیلات لازم برای مخفی کردن ادله جرم که از موارد معاونت در جرم است به عنوان مباشرت و به طور مستقل، مستحق مجازات می شناسد.
4- در مورد جرایم علیه امنیت کشور :
در ماده 512 قانون مجازات اسلامی ذکر می شود، تحریک و اغوای مردم برای برهم زدن امنیت داخلی کشور که اصولا جزء مصادیق معاونت است د حکم مباشرت و به طور مستقل جرم و قابل مجازات شناخته است.
ماده 512 قانون لاحق مقرر می دارد « هر کسی مردم را به قصد برهم زدن امنیت کشور به جنگ و کشتار با یکدیگر اغوا یا تحریک کند صرفنظر از اینکه موجب قتل و غارت بشود یا نشود به یک یا پنج سال محکوم می گردد. »

بررسی رابطه معاونت با شرکت و تسبب در جرم :
تفاوت معاونت و شرکت در جرم :
معاونت در جرم زمانی قابل مجازات است که جرم اصلی از جانب مباشر در قانون مجازات اسلامی ماده 43 به عنوان جرم شناخته شده باشد. معاونت در جرم از مرحله فکر و تصمیم آغاز می شود و تا مرحله تهیه مقدمات پیش رفته و هیچ گاه از این مرحله فراتر نمی رود. در حالی که شرکت، در جرم آغاز و تا پایان جرم ادامه می یابد.
مجازات معاونت صرفاً تعزیری است مگر در یک مورد که قیادت است که حدود است ولی در شریک جرم مجازات به صورت حدود و دیات است که در نص شارع مقدس ذکر شده و غیرقابل تغییر است.
معاونت در جرم جنبه فرعی و تبعی دارد در حالی که شرکت در جرم جنبه اصلی و استقلالی دارد مثل اینکه در بعضی از کشورها خودکشی جرم نیست صرفاً ایجابی است و اصولاً ترک فعل «فعل سببی» موجب تحقق عنوان معاونت نمی گردد ولی شرکت در جرم با ارتکاب عمل سببی یا منفی نیز ممکن الصدو است مثلا دو نفر مشترکاً متصدی اجرای امر می باشد به نحوی که می بایست ان را توأماً انجام دهد.
اگر هر دو از اجرای وظیفه امتناع نموده یا با ترک فعل موجب وقوع جرم شود، شریک در جرم خواهد بود. میان معاون و مباشر وحدت قصد لازم است، مثلا اگر معاون تفنگ شکاری را به شخصی دهد برای شکار و او با ان شخصی را بکشد در اینجا معاون مقصر نیست و مجرم شناخته نمی شود در صورتی که برای تحقق شرکت در جرم همچنان که قبلا بیان شد، صرف قصد مجرمانه کافی است و لزومی ندارد اراده و قصد شرکا با یکدیگر تلاقی نموده و با همدیگر وحدت داشته باشد.
مجازان معاون به مراتب خفیف تر از مجازت مباشر و شرکای جرم تعیین گردیده و قاضی اختیارات تامی در تعیین این مجازات دارد.
ماده 220 قانون مجازات اسلامی :
« پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد یا شریک قتل او شود قصاص نمی شود و به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول محکوم و تعزیر می شود ولی چنانچه معاونت در قتل نموده باشد به موجب ماده 207 همان قانون به 3 تا 15 سال حبس محکوم می گردد »
همچنین اگر سارق، پدر صاحب مالی باشد به حد محکوم نمی شود. ولی اگر در سرقت، پدر معاونت کند به حبس از یک تا سه سال محکوم می شود.
وجه افتراق و اشتراک معاونت و تسبیت در جرم
الف) معنای لغوی و اصطلاحی تسبیب :
معنای لغوی از ماده «سبب» به معنای (رسن) و هر چه بدان به دیگری پیوسته شود و «پیوند» است و در اصطلاح حکما چیزی را گویند که موجود باشد فی نفسه و حاصل شود از آن وجود دیگری، یعنی چیزی که وسیله حصول چیزی باشد و اصطلاح فقهی سبب عبارت از چیزی است که اگر آن نبود شی حاصل و تلف نمی شد.
تسبیب در جنایت مراتبی دارد. مثل اینکه خود جانی در سبب تنها باشد مانند اینکه مجنی علیه را در داخل آتشی بیندازد و یا همراه جانی سبب دیگری نیز که حیوان باشد اضافه گردد و یا به همراه جانی انسان دیگری به عنوان سبب دیگر اضافه گردد.
وجه اشتراک تسبیت و معاونت از نظر فقه :
در ارتکاب جرایمی که یک یا چند نفر مباشر اصلی جرم را کمک و مساعدت می کنند امکان اجتماع و انطباق مفهوم معاونت و تسبیب در جرم در پاره ای از اوقات قابل تصور و تحقق است و آن ناظر به اعمالی است که قانوناً از مصادیق معاونت و از نظر فقهی با مفهوم «سبب فاعلی» قابل انطباق باشد زیرا مفهوم سبب فاعلی در فقه زمانی تحقق پیدا می کند که شخص دیگری را که قصد ارتکاب جرمی دارد با انجام کاری مساعدت کند و با تهیه مقدمات زمینه حصول وقوع جرم را فراهم آورد.
وجه افتراق معاونت و تسبیت جرم از نظر فقه :
1- در قلمرو مفهوم و مصداق :
در قلمرو مفهوم و مصداق با هم فرق دارند زیرا مفهوم تسبیب در جرم در فقه به معانی مختلفی استعمال می شود و گاهی به معنی مصدری و ناظر به انجام دادن کاری است که در حصول نتیجه مجرمانه تأثیر دارد ولی گاهی سبب در نقش واسطه و با اطلاع از قصد مجرمانه دیگری با انجام کاری به طور غیر مستقیم زمینه ارتکاب جرمی را فراهم می کند.

 


2- از نظر عنصر روانی :
از لحاظ عنصر روانی نیز بین ماهیت حقوقی معاونت با تسبیب در جرم تفاوت هایی موجود است ؛ زیرا برای تحقق معاونت وجود توافق و همدلی بین مجرم اصلی و معاون در خصوص جرمی که از ناحیه مجرم اصلی صورت می گیرد ضرورت دارد. یعنی معاون باید عالماً و عمداً مجرم اصلی را در ارتکاب جرم کمک و یاری کند ولی در مورد تسبیب در جرم ممکن است شخصی مسبب وقوع جرمی شناخته شود.
هر چند برای ارتکاب جرم با دیگری همدلی و توافق نکرده باشد بلکه همین اندازه که با اقدام خود زمینه وقوع جرم را به طور غیر مستقیم فراهم می کند جرم به او نسبت داده می شود هر چند قصد حصول آن نتیجه مجرمانه را نداشته باشد.
وجه افتراق و اشتراک از نظر مجازات
مجازات معاون جرم با توجه به حکم ماده 43 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1370 جز در مواردی که در قانون و برای معاونت در اتکاب جرم به عنوان جرم مستقل مجازات مقرر شده است در سایر موارد بستگی به نظر دادگاه دارد که با توجه به شرایط و امکانات خاطی و دفعات و مراتب جرم، مجازات تعزیری از شلاق، مادون حد، جزای نقدی، حبس در نظر گرفته است در حالی که در تسبیب در جنایت بجز در مواردی که مرتکب تسبیب عمدتاً موجبات قتل یا جراحات اعضای دیگر را فراهم کند در سایر موارد – یعنی در جرایم شبیه عمد و خطای محض – پرداخت دیه است که بر حسب مورد ممکن است دیه معین و یا دیه به صورت ارش جزای، مورد حکم قرار خواهد گرفت.
تحقق معاونت در جرم :
تحقق معاونت در جرم اصولا وابسته بوجود مباشر و تابع جرمی است که عملیات مادی ن بوسیله دیگری به انجام رسیده است. به علاوه چنانچه در یک حادثه، مباشر اصلی جرم به دلایل قانونی غیر قابل مجازات باشد معاون او نیز قابل کیفر نیست.
ولی در تسبیب، کسی که به واسطه استفاده از شخص نابالغ یا دیوانه یا حیوان سبب مرگ دیگری شود، از نظر حقوق کیفری اسلام، بدون توجه به عدم قابلیت انتساب جرم به مباشر اصلی آن، از لحاظ جزایی مسئول و قابل مجازات خواهد بود و به هیچ وجه نیازی به طرح عنوان معاونت در بین نیست. بلکه تنها به عنوان تسبیب در جرم مسبب آن قابل مجازات خواهد بود به همین مناسبت در حقوق کیفری اسلام، هرگاه کسی به طور غیر مستقیم سبب جرمی شود، عدم قابلیت انتساب جرم به مباشر اصلی آن رافع مسئولیت کیفری او نخواهد شد.
مصادیق معاونت در قانون

 

عبارتند از :
تحریک
ترغیب
تهدید
تطمیع
دسیسه، فریب و نیرنگ
تهیه وسایل ارتکاب جرم
تحصیل ارتکاب جرم و شرایط آن

 



*1- ( تحریک) : تحریک در لغت به معنی برانگیختن، به حرکت درآوردن، واداشتن آمدن و در اصطلاح حقوقی، تحریک عبارت از توصیه و تشویق مجدانه و تزریق افکار مجرمانه برای مصمم کردن دیگری برای ارتکاب جرم معینی.
شرایط :
1- تحریک به ارتکاب جرم باید صریح و روشن باشد :
مراد از صریح بودن تحریک این است که محرک باید صریحاً اندیشه و قصد ارتکاب جرم معین را به دیگری تزریق کرده و به فراق ممکن او را مصمم به ارتکاب آن جرم کند. پس هرگاه کسی با نشان دادن فیلم جنایی، فکر ارتکاب سرقت را به دیگری ارائه کند. بدون اینکه صریحاً پیشنهاد سرقت از مغازه یا منزل معینی به دیگری بدهد این اندازه اقدام او برای معاونت در سرقت کافی نیست.
2- تحریک باید موثر در وقوع جرم باشد :
برای اینکه تحریک به عنوان معاونت در جرم قابل مجازات باشد باید شخصی که تحت نفوذ دیگری قرار گرفته است عملاً تصمیم خود را به ارتکاب جرم به صورت عملیات مادی خارجی بروز داده و مرتکب آن جرم باشد و یا حداقل تحت تأثیر اقدامات محرک شروع به انجام عملیات اجرایی آن جرم که در قانون قابل مجازات می باشد بنماید تا بتواند محرک را به عنوان معاون جرم تحت تعقیب قرار دهد.
بنابراین شرط موثر بودن تحریک را می توان در احراز رابطه سببیت بین عمل محرک و عملیات مباشر و حصول نتیجه مجرمانه جست و جو کرد.
3- مخاطب تحریک باید شخص یا اشخاص معینی باشد :
به این معنی که شخص معینی تحت تأثیر اقدامات و تزریق اندیشه مجرمانه محرک مصمم به ارتکاب جرم شود مانند اینکه شخصی تحت نفوذ و متابعت از دیگری مرتکب سرقت شود.
*2- (ترغیب) : ترغیب در لغت به معنی مایل ساختن و به رغبت آوردن است و در اصطلاح کیفری به معنی ایجاد علاقه و جلب تمایل دیگری برای ارتکاب جرم است. پس هرگاه شخصی تحت نفوذ و القای اندیشه از ناحیه دیگری مصمم به ارتکاب جرم شود می توان ( ترغیب کننده را) به عنوان معاون جرم قابل تعقیب و مجازات دانست. مانند اینکه کسی با بیان مزایای اسناد رسمی، میل و علاقه و متابعت دیگری را برای ارتکاب ساختن سند رسمی جلب کند.
*3- (تهدید) : در لغت به معنای ترساندن و بیم دادن است و در اصطلاح عبارت از اینکه کسی از طریق ایجاد خطر برای جان و مال یا آبروی دیگری او را وادار به ارتکاب جرم کند. تهدید به عنوان معاونت امری است نسبی و بر حسب شرایط و خصوصیات تهدید کننده و تهدیدشونده فرق می کند.
*4- (تطمیع) : به معنی به طمع انداختن و برانگیختن حس نفع طلبی دیگری است و در اصلاح عبارت از وعده و وعید دادن وجه یا امتیازی است که شخص را به ارتکاب جرم مصمم می کند. مثلا شخصی به دیگری وعده ای دهد که اگر دیگری را به قتل برساند فلان مبلغ پول را دریافت خواهد کرد.
بدیهی است برای اینکه تطمیع به عنوان معاونت قابل تعقیب و مجازات باشد بایستی موثر در وقوع جرم باشد و تناسبی بین وعده و وعید و ارتکاب جرم معین، قابل توجیه و احراز باشد.
*5- (دسیسه، فریب و نیرنگ) : یکی دیگر از طرق ارتکاب معاونت در جرم، توسل به مکر و حیله و انجام عمیات فریبنده از ناحیه معاون برای ایجاد ارتکاب جرم است.
مثلا معاون جرم با علم و اطلاع از اینکه شخصی قصد کشتن ثالثی را دارد از راه حیله و تقلب و با انجام عملیات فریبنده آن ثالث را گول زده و او را به محلی که قبلا مجرم اصلی در آنجا کمین کرده است، می برد و بدین وسیله زمینه وقوع قتل را فراهم می کند.
*6- (تهیه وسایل ارتکاب جرم) : در پاره ای اوقات ممکن است که شخصی با علم و اطلاع از قصد مجرمانه دیگری و قبل از ارتکاب جرم و یا مقارن با وقوع آن لوازم و اسباب جرم را در اختیار مجرم قرار دهد. اما باید دانست که تحقق معاونت از طریق تهیه وسایل و ابزار جرم منوط به علم و اطلاع معاون از قصد مجرمانه مباشر اصلی جرم است. چنانچه تهیه کننده وسایل و ابزاری که برای ارتکاب جرم به کار برده می شود از قصد مجرمانه مباشر اصلی جرم بی اطلاع باشد معاون در جرم به شمار نمی رود.
مثلا هرگاه کسی تفنگ شکاری دوست خود را برای شکار به عاریه بگیرد اما به جای استفاده از آن در شکارگاه بوسیله آن مرتکب قتل ثالثی شود عاریه دهنده تفنگ شکاری معاون در قتل نیست زیرا عالم به قصد مجرمانه قاتل نبوده است.
*7- (ارائه طریق ارتکاب جرم) : یکی دیگر از طرق ارتکاب معاونت در جرم راهنمایی و ارائه راه و روش ارتکاب جرم است بدین معنی که شخص با علم و اطلاع از اینکه دیگری قصد ارتکاب جرم معینی را دارد به طور مستقیم یا غیر مستقیم راه و روش موفقیت آمیز ارتکاب آن جرم را در اختیار او قرار می دهد. مثلا سرایدار آپارتمانی با علم و اطلاع از قصد شخصی که قصد سرقت یا قتل دیگری را دارد، راه ورود و خروج به صحنه جرم و ساعات رفت و آمد ساکنین آپارتمان و حضور و غیاب صاحب خانه را به منظور ارتکاب جرم در اختیار مجرم قرار می دهد.
*8- (تحمیل ارتکاب جرم و شرایط آن) : برای تحقق این نوع معاونت در جرم لازم است که عملیات معاون که موجب تسهیل ارتکاب جرم می شود عالماً و با علم و اطلاع از قصد مجرمانه مباشر اصلی جرم صورت بگیرد زیرا در صورتی که کسی از روی عدم اطلاع با اقدام خود اجرای جرمی را تسهیل کرده باشد معاون جرم محسوب نخواهد شد.
شرایط آن عبارت است از :
الف)از نظر زمان تسهیل عملیات آگاهانه معاون :
زمانی که کمک و مساعدت آگاهانه معاون قبل از ارتکاب جرم و در حد عملیات مقدماتی جرم است در صورتی قابل مجازات خواهد بود که مجرم اصلی بعداً آن جرمی را که مورد توافق آن ها بوده است مرتکب شود و گرنه چنانچه مباشر اصلی به دلایلی از ارتکاب جرم منصرف شود عملیاتی که معاون برای تسهیل ارتکاب جرم قبلاً به انجام رسانیده است قابل مجازات نیست.
ب)عملیات آگاهانه معاون باید مقدم یا مقارن با وقوع جرم باشد :
مانند اینکه شخصی با وحدت قصد و تبانی با دیگری که قصد سرقتی از منزلی را دارد در حوالی محلی سرقت به مراقبت می پردازد تا ورود صاحب خانه یا حضور مأمورین انتظامی را بوسیله علائم شرطی مانند سر دادن صدای حیوانات به سارق اطلاع دهد یا اینکه شخصی با علم و اطلاع از اینکه دیگری قصد کشتن ثالثی را دارد در حوالی محل قتل حاضر شده و برای اینکه کسی از سر و صدای مقتول مطلع نشود مبادرت به سرود خواندن و نظایر آینها از مصادیق معاونت بوسیله تسهیل اجرای جرم محسوب خواهد شد.
ج) حکم خاص تسهیل عملیات مجرمانه بعد از ارتکاب جرم :
در مواردی که بعد از ارتکاب جرم اشخاصی به منظور کمک و مساعدت به مجرم عملیات آگاهانه ای را مرتکب می شوند علی القاعده معاون جرم محسوب نمی شوند.
( معاونت در جرم در حقوق تطبیقی )
معاونت در جرم از دیدگاه قانون کشور اردن – فرانسه - لبنان
( از دیدگاه عباس زراعت)
علامت های اختصاری
ق . ج ا : قانون جزای اردن
ق . ج . ف : قانون جزای فرانسه
ق . ج . ل : قانون جزای لبنان
ترجمه ماده 83 ق . ج . ا : بجز موردی که در بند (هـ) ماده (80) این قانون بیان شده است هر کس آگاهانه اقدام به مخفی کردن اشیاء ملکی دیگری که از او گرفته شده یا اختلاس شده یا از راه جنایت یا جنحه بدست آمده است بنماید به حبسی که بیشتر از دو سال نباشد و غرامتی که بیشتر از پنجاه دینار نباشد مجازات می شود.
ترجمه ماده 84 ق . ج . ا :
1- هر کس اقدام به مخفی کردن شخصی نماید که می داند مرتکب جنایت شده است یا او را برای فرار از عدالت یاری دهد به مجازات حبسی که بیشتر از دو سال نباشد محکوم می گردد.
2- اصول و فروع و شوهران و زنان و دوستان جنایتکاران که ایشان را مخفی می کنند معاف از مجازات هستند.
ترجمه ماده 7 – 121 ق . ج . ف : معاون در جنایت یا جنحه است شخصی که عمداً با کمک یا مساعدت، تدارک یا وقوع جرم را تسهیل کرده باشد.
همچنین معاون جرم محسوب می شود شخصی که با کمک مالی، وعده، تهدید، دستور، سوءاستفاده از قدرت و امکانات، تحریک به ارتکاب یک جرم نموده یا آموزش هایی برای ارتکاب جرم بدهد.
ترجمه ماده 217 ق . ج . ل – شخصی که دیگری را به هر وسیله ای وادار به ارتکاب جرمی کند یا برای این کار تلاش می نماید محرض نامیده می شود. مسئولیت وادار شده به ارتکاب جرم مستقل از مسئولیت وادار کننده بر ارتکاب جرم است.
ترجمه ماده 219 ق . ج . ل : دخالت کننده در جنایت یا جنحه است :
1- هر کس اشارتی برای ارتکاب جرم انجام دهد هر چند این ارشادات اثر فعلی نداشته باشد.
2- هر کس تصمیم فاعل را با وسیله ای از وسایل تشدید نماید.
3- هر کس به منظور مصلحت مادی یا معنوی عرض فاعل برای ارتکاب جرم را قبول کند.
4- هر کس فاعل را یاری دهد یا نسبت به افعالی که جرم را مهیا کرده یا تسهیل می نماید، معاونت کند.
5- هر کس قبل از اتکاب جرم با فاعل یا یکی از شرکای جرم اتفاق نموده و در مخفی کردن آثار جرم یا پنهان کردن یا مصرف نمودن اشیای حاصل از جرم یا مخفی کردن یک یا چند نفر از کسانی که در جرم شرکت داشته اند. شرکت نماید.
6- هر کس که از عملکرد جنایی اشرار که روش آنها راه زنی یا ارتکاب اعمال خشونت بار علیه امنیت دولت یا سلامت عمومی یا ضد اشخاص و اموال است اگاهی داشته و بای آنها غذا یا مکان یا مخفی گاه یا مکان اجتماع فراهم نماید.
ترجمه ماده 220 ق . ج . ل : متدخلی که اگر یاری او نبود جرم محقق نمی شود مجازات فاعل را دارد اما سایر متدخلین به اعمال شاقه دائمی یا موقت از ده تا بیست سال قابل مجازات هستند هرگاه مجازات فاعل اعدام باشد. و اگر مجازات فاعل، اعمال شاقه ابدی یا حبس ابد باشد مجازات متدخلین از هفت تا پانزده سال حبس است و در سایر موارد مجازات فاعل اعمال می گردد بعد از آن که مدت آن از یک ششم تا یک سوم کاهش می یابد و اقدامات احتیاطی در مورد ایشان اجرا می شود همانگونه که ممکن بود فاعل جرم باشند.
ترجمه ماده 80 ق . ج . الف : وادار کننده به ارتکاب جرم، محسوب می شود هر کسی دیگری را از راه دادن پول یا هدیه یا تهدید یا حیله یا خدعه یا صرف پول سوء استفاده از وظیفه وادار به اتکاب جرم نماید یا برای این کار تلاش کند.
ترجمه ماده 81 ق . ج . ا : وادار کننده چنین مجازات می شود :
1- الف) به اعمال شاقه موقت از پانزده تا بیست سال هرگاه مجازات فاعل اعدام باشد.
ب)به اعمال شاقه موقت از هفت سال تا پانزده سال هرگاه مجازات فاعل، اعمال شاقه ابدی یا حبس ابد باشد.
2- در سایر موارد، وادار کننده به مجازات فاعل محکوم می شود بعد از آنکه مدت ان از یک ششم تا یک سوم کاهش می یابد.
3- هرگاه وادار کننده به جنایت یا جنحه ای، منتهی به نتیجه نشود مجازات مذکور در دو بند سابق این ماده به یک سوم کاهش پیدا می کند.
معاونت در جرایم غیرعمدی
بسیاری از نویسندگان کتب حقوقی و دانشمندان علوم جزایی معتقدند که در جرائم غیرعمدی نیز تحقق معاونت امکان پذیر است. از جمله آقای دکتر صانعی در این خصوص مرقوم می دارد « در عین همانگونه که قبلاً تذکر دادیم در ماده 28 قانون مجازات اسلامی سال 1352 مواردی پیش بینی شده که معاونت بدون وجود ارتباط میان معاون و مباشر جرم مصداق پیدا می کند. برای نمونه دسیسه و فریب و نیرنگی که موجب جرم می شود لازم نیست که از طریق همکاری مستقیم و توافق بسوء نیت معاون با مباشر جرم تحقق یافته باشد.
سپس اگر شخصی با نیرنگ و فریب سوزنبان راه آهن را متقاعد کند که حرکت قطار شب مدتی به تعویق افتاده، بنابراین آن دو می توانند برای مصرف غذا به شهر بروند و درنتیجه بی احتیاطی و بی مبالاتی سوزنبان تصادفی صورت گیرد که مصداق جرم غیرعمدی است. شخصی نیرنگ باز را می توان به جرم معاونت در جرم غیرعمدی مجازات کرد. ولی ما با هیچ یک از این نظریات و استدلالات موافق نیستیم، زیرا با توجه به تبصره ذیل ماده 28 قانون مجازات عمومی برای تحقق معاونت در جرم وحدت قصد شرط است و در جرایم غیرعمدی، عمدی وجود ندارد تا وحدت تحقق یابد.
در مورد جرایم غیرعمدی که ناشی از خطای دو نفر یا بیشتر باشد مجازات هر یک از آنان مجازات فاعل مستقل خواهد بود چنین استدلال کردیم که این قبیل همکاری ها شرکت در جرم است نه معاونت در جرم.
معاونت در جرایم غیرعمدی از نظر رویه قضائی ایران
اولا - نظر دیوان عالی کشور – در قدیم دیوان عالی کشور ایران نیز ضمن آرای متعددی در جرائم غیرعمدی را پذیرفته است.
شعب پنجم دیوان کشور طی شماره 2764 – 29/12/16 اعلام می دارد : در جرایم غیرعمدی معاونت به همین قدر صدق می کند که با علم و اطلاع به اینکه شخص در کاری مهارت ندارد یا آن کار برخلاف نظامات یابی احتیاطی است و ممکن است منجر به حادثه خطرناک شود با آنان شخص معاونت کند بنابراین اگر راننده ای رول ماشین را به شاگرد خود که می دانسته پروانه ندارد و از رانندگی بی اطلاع است بدهد و درنتیجه منجر به قتل عمد دیگری می شود عمل معاون مشمول ماده 177 قانون جزای عمومی خواهد بود.
ثانیاً : عکس العمل دادسراها و دادگاه ها در مورد معاونت و جرائم غیرعمدی :
رویه دادسراها و محاکم جزایی ایران در مورد معاونت در جرائم غیرعمدی هماهنگ با نظرهای مشورتی اداره حقوقی وزارت دادگستری است و چنین استدلال می شود که با توجه به تبصره ذیل ماده 28 قانون مجازات عمومی برای تحقق معاونت در جرم وجود وحدت قصد شرط است و در جرایم غیرعمد، عمدی وجود ندارد تا وحدت ق

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله معاونت در جرم

دانلود مقاله جرم و زن

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله جرم و زن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
پیشرفت علم و تکنو لوژی در پایان قرن بیستم و فرا رسیدن عصری جدید رویکرد جهان به سوی استفاده بیشتر از علم و دانش بشری در حل مشکلات و معضلات بشریت را ایجاب می نماید.
هر چه پیچیدگیهای صنعتی و توجه کشورها به تولید مطلق جدا از مسایل معنوی و بازتابهای آن بیشتر گردد لزوم عنایت به از خود بیگانگی انسانها در عصر ماشین افزون تر می گردد.
بعد از تحول، و انقلاب صنعتی دررفتارهای اجتماعی تغییراتی به وجود آمده و بسیاری از نا بسا مانیها اجتماعی و آسیبهای فردی و گروهی درجامعه مانند اعتیاد، فساد اخلاقی، طلاق و....... را بطور معمول رایج، بنیاد هزاران خانواده را به خطر انداخته و دستخوش اضمحلال نموده است.
بدیهی است هر چه آسیبها و پدیده مشابه آن بر خانواده و افراد جامعه بیشتر باشد میزان بهروری جامعه از نیروی خود کمتر و ضایعه آن بیشتر خواهد بود لذا ابتدا شناخت این تنگناها و پیدا نمودن بهترین راه حل اولین قدم در مقابله با این بحران است که تنها از طریق انجام پژوهشهای علمی میسر می گردد.
خوشبختانه رویکرد مسوولین در برخورد با این گونه مسایل منطقی در خور تحسین است. چه اینکه در نظام جمهوری اسلامی زندان تنها برای نگهداری زندانیان در نظر گرفته نشده بلکه محلی برای تهذیب اخلاق و تغییر رفتار مجرمان تلقی شده است.به همین جهت انجام اینگونه تحقیقات به طور یقین می تواند راه گشای نهادها و سازمانهای ذیربط در رفع بسیاری از مشکلات اجتماعی خصوصا در مسائل تربیتی و اصلاحی باشد.
تحقیق حاضر سعی دارد تا ضمن بررسی عوامل فردی خانوادگی، اجتماعی و وضعیت روانی زنان زندانی در مقایسه با زنان بهنجار با اتخاذ رویکرد علمی به مسائل، ضمن شناخت مشکل، راه حلهای عملی در حل آن را بیان دارد.(الوندی،1378).
اهمیت و ضرورت تحقیق:
سازمان زندانها عهده دار مراقبت و باز پروری زندانیان است. در این خصوص بخشی از زندانیان را زنان تشکیل می دهند.
بنابراین بررسی مجرمین زن با توجه به خصوصیات خاص جنسی، شخصیتی و اجتماعی این گروه می تواند راهبردهای عملی جهت اصلاح و تربیت مجرمین که از اهداف اصلی سازمان زندانهاست فراهم سازد.

 

بیان مسئله:
امروزه جرم و بزهکاری ارتباط زیادی با جرم شناسی دارد. در جرم شناسی به عوامل جرم زا، شرایط و محیطی که جرم در آن اتفاق افتاده و خصوصیات و شخصیت مجرم توجه می شود و سعی می گردد اثرات متقابل محیط بر روی شخص و یا شخص بر روی اجتماع و همچنین انگیزه های ارتکاب ، جرم شناسی شوند.
ارتکاب جرم پدیده ای است که معلول عوامل متعدد فردی، روانی، اجتماعی است. از جمله عوامل مؤثر وضعیت روانی و ویژگیهای شخصیتی فرد مجرم است، که شناخت دقیق ویژگیهای شخصیتی می تواند در شناسایی بهتر افرادی که در معرض ارتکاب جرم قرار دارند مفید باشد.
اغلب جرم شناسان بر این عقیده اند که مردان و زنان همانطوریکه از نظر جسمی و بیولوژیک با هم متفاوتند از نظر روانی و اجتماعی نیز با یکدیگر تفاوتهایی دارند که این باعث تفاوت در نوع و میزان ارتکاب جرایم می شود.
توجه به این نکته ضروری است که فرهنگ هر جامعه و نوع نگرش و طرز تلقی هر جامعه نسبت به زنان و مردان و نقش و وظیفه ای که از هر یک انتظار می رود در شکل گیری شخصیت و نحوه رفتار و عمل آنها تأثیر اجتناب ناپذیری دارد، که ممکن است تفاوت بین میزان و نوع جرایم ارتکابی توسط هر یک از دو جنس را سبب گردد.
بنابر این برای شناخت علمی بزهکاری زنان ضروری می نماید که بطور اختصاصی جرایم زنان و علل و عوامل مؤثر در ارتکاب جرایم در زنان و پراکندگی و چگونگی جرایم زنان مورد بررسی قرار گیرد.
سؤالات تحقیق:
1) آیا بین میزان تحصیلات و زندانی شدن زنان رابطه وجود دارد؟
2) آیا بین محل تولد و زندانی شدن زنان رابطه وجود دارد؟
3) آیا بین شغل پدر و زندانی شدن زنان رابطه وجود دارد؟
4) آیا بین شغل مادر و زندانی شدن زنان رابطه وجود دارد؟
5) آیا بین تحصیلات پدر و مادر و زندانی شدن زنان رابطه وجود دارد؟
6) آیا بین اخلاق و رفتار و سبک والدین و زندانی شدن زنان رابطه وجود دارد؟
7) آیا بین وضعیت تاهل و زندانی شدن زنان رابطه وجود دارد؟
8) آیا بین میزان تحصیلات همسر و زندانی شدن زنان رابطه وجود دارد؟
9) آیا بین میزان درآمد خانواده و زندانی شدن زنان رابطه وجود دارد؟
10) آیا بین وضعیت محل سکونت و زندانی شدن زنان رابطه وجود دارد؟
11) آیا بین سابقه زندانی شدن در خویشاوندان و زندانی شدن زنان رابطه وجود دارد؟
12) آیا بین مهاجرت و زندانی شدن زنان رابطه وجود دارد؟
13) آیا بین میزان خواندن نماز و قرآن و دعاهای مذهبی و شرکت در اماکن متبرکه و زندانی شدن زنان رابطه وجود دارد؟
14) آیا بین اضطراب زنان بهنجار و زنان زندانی تفاوت معنی داری وجود دارد؟
15) آیا بین روان پریشی و حساسیت بین فردی و ترس مرضی و پرخاشگری و شکایت و بد بینی و وسواس و میزان نگرش پارانوئیدی زنان بهنجار و زنان زندانی تفاوت معنا داری وجود دارد؟
16) آیا بین افسردگی زنان بهنجار و زنان زندانی تفاوت معنی داری وجود دارد؟

 

پیشینه تحقیق:
نظریه زیستی روانی:
از این دیدگاه پائین بودن درصد بزهکاری زنان را به ویژگیهای زیستی و روانی آنان نسبت می دهند. در خصوص رفتار زنان عقیده بر این است که هورمونها مؤثر بر رفتار و شخصیت مرد و زن با هم متفاوتند. مثلا هورمونهای تخمدان هنگام آما دگی برای بارداری رفتار خاصی در زن ایجاد می کند در حالیکه در مرد چنین هورمونهائی وجود ندارد.
در مرد با ترشح هورمونهای بیضه ترشح آن در خون نوعی پرخاشگری در رفتار بوجود می آید، حال آنکه هورمونهای مترشحه از تخمدان زن چنین نیست. همچنین حالات عصبی در پسرها در دوره بلوغ تحت تأثیر هورمونهای جنسی و تغییرات بدنی شدیدتر از دختران است. ضعف جسمانی و نیروی بدنی زنان مانع ارتکاب پاره ای از جرایم است و همین ویژگی منجر می شود که زنان کمتر مرتکب جرایمی مثل چاقوکشی، سرقت های مسلحانه و درگیریهای تن به تن شوند. در حالیکه جرایمی مثل مسموم کردن، سقط جنین، سرقت از فروشگاهها ، رها کردن کودک و تحریک به عیاشی و ولگردی کودکان تقریبا از ‌ از جرایم ارتکابی اختصاصی زنان به شمار می روند. بدین ترتیب اختلاف تبهکاری زنان و مردان را باید در اختلاف زیستی و روانی، بین دو جنس جستجو کرد. مسلما صفات مردانه ای از قبیل قدرت و زور، تمایل به آزمایش عمل ، مقاومت در برابر فشار روانی، عدم اعتراف به اشتباهات و دیگر آزادی در مقابل صفات زنانه ای از قبیل خواهش و ظرافت، تمایل به تماشا و تحمل رنج بدنی، منشاء ارتکاب جرایم متفاوتی خواهند شد.
لمبروز بیان می کند که زنان از لحاظ زیستی در مقایسه با مردان محافظه کارترند و غشاء مغزی زنان فعالیت کمتری دارد.بر این اساس وجود عوامل محرومیت زا به جای آنکه زنان را به بزهکاری سوق دهد سبب پیدایش عوارض حرکتی و هیستریک و مشکلات جنسی در زنان می شود. به نظر لمبروز زنان بزهکار بیش از مردان قسی القلب و حسابگر و شیطانی هستند. او می گوید: کشتن دشمن، زن بزهکار را راضی نمی کند، بلکه او میل دارد قربانی خود را در عذاب نیز ببیند. او معتقد است زن بزهکار کم است ولی اگر زنی بزهکار شود خیلی شقی خواهد بود و یکی از علل بزهکاری زنان حس انتقام جوئی آنهاست. این حس از کینه و نفرتی پدید می آید که به عوامل جنسی و حسادت زنانگی بستگی دارد و بر عکس حرص و طمع از علل اصلی بزهکاری مردان است. زنان بزهکار اغلب حسابگر هستند و برای ارتکاب جرم نقشه های دقیق می کشند و در بسیاری از موارد خود مرتکب جرم نمی شوند بلکه مردان را به بزهکاری تشویق و ترغیب می کنند.
بی توجهی پدر و مادر نسبت به دختران و ترک آنها در زمان کودکی و نوجوانی بیش از پسران در آنان اثر می گذارد و ممکن است دختران را به دزدی و خود فروشی بکشاند.
لازم به ذکر است که نگرشی زیستی امروزه شدیدا مورد انتقاد قرار گرفته است. زیر اگر تفاوتهای بیولوژیکی بین دو جنس مرد و زن صرفا توجیه کننده نسبت جرم آفرینی در آنها بود، این نسبت ها باید برای تمام کشورها و جوامع ثابت بماند چرا که اختلاف زیست شناختی در همه کشورها بین زنان و مردان یکسان است، در حالیکه مدارک و شواهد موجود خلاف این را نشان می دهد. نوسانات نسبت جرایم ارتکابی زنان در شهر ها و روستاها و در اوضاع و احوال خاص با فرضیه مورد بحث همخوانی ندارد.
نگرش جامعه شناختی:
برخی از دانشمندان اختلاف فاحش میزان جرایم زنان و مردان را ناشی از اختلاف دو جنس می دانند. ساترلند در این باره بیان میکند: که شاید بتوان مهمترین اختلاف بین زن و مرد را در این دانست که از زنها سخت مراقبت می شود و اعمال آنها سخت تحت کنترل قرار می گیرد ولی مردان از این قیود آزادند. به طوری که در کشور های اروپائی و آمریکائی که زنان از استقلال اقتصادی و اجتماعی در سطح مردان برخوردارند نرخ جرایم زنان به نرخ جرایم مردان نزدیکتر است.
زنان امکان و فرصت کمتری برای ارتکاب جرم در دست دارند و احساس احترام در اجتماع مانع جرم اندیشی زنان است. همچنین تا اندازه زیادی ویژگیهای زنانه و مردانه را می توان ناشی از عوامل اجتماعی دانست، به طوریکه معمولا از کودکی به دختران درس متانت، نجابت، بازداری و شرافت، ظرافت، عاطفی بودن و از این قبیل و به پسران سر سختی، خشونت و مبارزه طلبی، اقتدار و ... آموخته می شود.
عوامل دیگری که در کاهش آمار بزهکاری زنان مؤثرند عبارتند از :
1) در اکثر جوامع ، فحشاء که بزه خاص زنان است جرم محسوب نمی شود.
2) تبحر، شکل و فرم لباس زنان مانع کشف جرایم ارتکابی آنان می شود.
3) اکثر شاکیان در مورد زنان قائل به اغماض شده و از شکایت صرف نظر می کنند.
4) شرکا و معاونین جرم از معرفی عامل اصلی جرم اگر زن باشد خودداری و مسئولیت ارتکاب جرم را شخصا بر عهده می گیرند.
5) پلیس و دادسراها و دادگاه ها نیز نسبت به زنان ارفاق می کنند.
توجیه آماری:
چه بسا اختلاف بین جرایم زنان و مردان بر اثر ارقام باشد. بیشتر جرایم زنانه در آمارهای پلیسی و دادرسی منظور نمی شود. پالاک جامعه شناس آمریکائی معتقد است که بزهکاری زنان اغلب پوشیده و مخفی است، به علاوه به علل گوناگون کلیه جرایم آنان گزارش نمی شود و جزء آمار به حساب نمی آید. از نظر بسیاری از جرم شناسان رقم سیاه جرایم زنان بسیار بالاتر از مردان است، بدیهی است لیست سیاه جرایم زنانه ای مثل سقط جنین جایگاه بارزی در جرایم ارتکابی فاش نشده زنان دارد. در فرانسه برخی منکرات زنانه جرم محسوب نمی شود و نیز اگر زنان مرتکب پاره ای از جرایم مردانه و حرفه ای مخصوص بخ خود گردند جرایم آنها کاملا از دید آمار جنائی دور می ماند. باید اعتراف کرد عمل مجرمانه برخی از زنان غیر مستقیم در فراخوانی و تشویق مردان به بزهکاری نقش محوری ایفا می کند. وانگهی بسیاری از جرایم ارتکابی زنان از قبیل سرقت از فروشگاههای بزرگ حتی پس از کشف مجازات نمی شوند. بعلاوه در خصوص جرایمی که کشف و تعقیب می شوند برای زنان در محاکمه و تعیین مجازات ناخود آگاه یا خود آگاه ارفاق قائل می شوند و معمولا دختران بسیار بیشتر از پسران مورد عطوفت قضائی قرار می گیرند و اغلب تبرئه شده یا قرار منع تعقیب صادر می شود.هر چند وجود لیست سیاه تا حدی به اختلاف میزان بزهکاری در زنان و مردان دامن می زند ولی علت اساسی عدم تساوی جرایم ارتکابی زنان با مردان نیست.
تحقیقات انجام شده در زمینه زنان بزهکار :
مهری راسخ در سال 1342 تعداد 220 زن زندانی را در ندامتگاه زنان شهربانی کل کشور مورد بررسی قرار داد. بر اساس نتایج حاصله، جرایم نامبرده زیر به ترتیب فراوانی در بین افراد مشخص گردید:
1) بزهکارهای مرتبط با مواد مخدر 54/54 درصد از بزهکاران
2) دزدی و جیب بری 3/ 16در صد از بزهکاران
3) اعمال منافی عفت 8/ 11در صد از بزهکاران
4) قتل 7/7 در صد از بزهکاران
5) بدهکاری و جعل اسناد 8/6 در صد از بزهکاران
6) دعوا و ولگردی 8/1 در صد از بزهکاران
7) نداشتن جواز کسب 45/0 در صد از بزهکاران
در این تحقیق مشخص شد که 91% از بزهکاران به کلی بی سواد و یا مختصری سواد داشتند و فقط 5% آنها تحصیلات در حدود متوسطه داشتند، 20% زنان از راه مشاغل مذموم و پست مانند فحشاء ، ولگردی، دزدی و قاچاق ، کسب در آمد می کردند و بقیه خانه دار و بیکار یا شاغلین ساده با درآمد ناکافی بودند. همچنین مشخص شد که 70% بزهکاران در اولین ازدواج کمتر از 16 سال و 15% آنها بین 17 تا 20 سال و فقط 5% از 20 سال بیشتر داشته اند.
همچنین 94% این بزهکاران از یک تا چند بار ازدواج کرده اند و تنها 5% آنها ازدواج نکرده اند و یک درصد نیز جواب نداده اند. در مورد احساس و قضاوت بزهکاران در مورد جرم خود مشخص شد که 65% خود را بی گناه می دانستند و نسبت به رفتار بزهکارانه خود احساس قصور و پشیمانی نداشتند بلکه بیشتر آنها شوهر خود و بستگان او یا پدر و مادر و خانواده خود را گناهکار می شمردند و مردان کامجوی فریبکار یا فقر و استیصال را مسئول خود می دانستند و اصلا تقصیری متوجه خود نمی دیدند. فقط 15% بزهکاران خود را مقصر می دانستند و 20% دیگر پاسخ روشنی ندادند و احساس و قضاوت خود را ناشناخته و ناگفته نهادند.
این نکته در خور توجه است که دراین بررسی هرچه احساس گناه کمتر بود فراوانی و دخالت بزهکاری بیشتر بود و بر عکس هر چه احساس تقصیر بیشتر بود تکرار جرم کمتر و نوع خطا ساده تر بود. مثلا در بین زنان قاتل فقط آنهایی که به جرم قتل غیر عمد- براثر تصادف اتومبیل یا غفلت- محکوم شده بودند خود را شماتت می کردند و احساس ندامت داشتند حال آنکه مرتکبان عمدی خود را مقصر و در خور مجازات نمی دانستند بلکه مقتول و بستگان او را گناهکار و مستوجب کیفر می شمردند و عمل عادلانه را در حق آنها هنوز هم اعمال مرگ و نیستی می دانستند.
نتایج تحقیق رحمت الله صدیق سروستانی تحت عنوان (( فاصله فروماندگی تا فرومایگی)) که بر روی 200 نفر از زنان و دختران که به واسطه ارتباط نامشروع، فرار از خانه، رفتار نامناسب در ملا عام، اعتیاد و آلودگی های نامشروع آن از قبیل سرقت و فحشاء دستگیر و به مراکز بازپروری انتقال یافته اند صورت گرفته است نشان می دهد:
1) بین سن و وضعیت موجود آنها رابطه ای وجود ندارد.
2) بین میزان تحصیلات مدد جویان و وضعیت موجود آنها رابطه معنی داری وجود دارد.
3) هیچ ارتباطی بین مطلقه یا بلاتکلیف بودن مددجویان ووضعیت موجودآنها وجود ندارد.
4) بین مصرف مواد مخدر و وضعیت موجود آنها رابطه وجود دارد.
5) هیچ ارتباطی بین سوابق فرار مددجویان از منزل پدر یا همسر و وضعیت موجود آنها رابطه وجود ندارد.
6) بین میزان تحصیلات پدران و وضعیت موجود مددجویان ارتباط معکوس وجود دارد.
7) بین وضعیت مددجویان و منزلت شغلی پدران آنها رابطه وجود دارد.
8) بین دفعات ازدواج پدران مددجویان و وضعیت موجود آنها رابطه وجود دارد.
9) بین سابقه طلاق پدر مددجویان و وضعیت موجود آنها رابطه وجود دارد.
10) بین سابقه بیکاری پدران مددجویان جویان و وضعیت موجود آنها رابطه وجود دارد.
11) بین سوابق طلاق مادران مدد جویان و وضعیت موجود آنها رابطه وجود دارد.
12) بین سابقه زندانی شدن اعضاء خانواده مدد جویان و وضعیت موجود آنها رابطه وجود دارد.
طبق بررسی مقایسه ای آرزو فروزنده بر روی 40 زن مجرم زندان اوین و 40 گروه زن گواه که از طریق 2 پرسشنامه اختصاصی و آزمون MMPI به عمل آمد نتایج زیر بدست آمده است:
- فرضیه اول تحقیق یعنی « وجود رابطه بین شخصیت سایکوپات و ارتکاب جرم » تایید گردید.
- فرضیه دوم تحقیق « وجود اغتشاش فکری و تغییرات خلقی متمادی در افراد مجرم» نیز تایید گردید.
- فرضیه سوم « وجود قانون شکنی و شخصیتهای اجتماع ستیز در افراد مجرم » تایید گردید.
نتایج حاصله از پرسشنامه شخصی نیز نشان داد:
• 5/32 درصد مجرمین بیسواد هستند، 5/37 درصد مجرمین متأهل، 5/27 درصد بیوه، 5/12 درصد مطلقه، 15 درصد مجرد، و 5/7 درصد متارکه بودند.
• 5/62 درصد مجرمین درآمد بالاتر از 15000 تومان درآمد و 20 درصد درآمد زیر 10000 تومان در ماه داشتند.
• جرایم افراد گروه نمونه به ترتیب فراوانی شامل: اعتیاد 30% ، قاچاق مواد مخدر 25%، قتل 15%، رابطه نامشروع 10% ، فرار از منزل 10% و قوادی 10% بود.
• 5/27% مجرمین سابقه اعتیاد و 55% سابقه بیماری اعصاب و روان داشتند.
• 5/22% سابقه محکومیت قبلی داشتند.
طبق مطالعه مریم اورنگی (1371) که با هدف بررسی مقایسه ای بهره هوشی زنان بزهکار با زنان غیر بزهکار به وسیله تست هوش بزرگسالان((wais (1) که بر روی 20 نفر از زنان بزهکار زندان شیراز و 20 نفر از زنان غیر بزهکار در مدارس شبانه با دامنه سنی 16 تا 40 انجام گرفت، نتایج نشان داد که دو گروه زنان بزهکار و بهنجار از لحاظ هوشی کلامی و غیر کلامی تفاوت معنی داری با یکدیگر ندارند. لازم به توضیح است که در این تحقیق دو گروه از نظر سنی و میزان تحصیلات همتا شده بودند.
خدمات اصلاحی کانادا ( 1992) (2) : در خصوص وضعیت زنان محکوم فدرال موارد زیر را بیان نموده است:
1. اکثر زنان مجرم بویژه زنان بومی محکوم دارای زمینه ای آسیب دیده اند.
2. زنان محکوم از نظر فیزیکی یا جنسی مورد سوء استفاده قرار گرفته اند.
3. از احترام به نفس پائین برخوردارند و سوابق زیادی از رفتارهای خود زنی دارند.
4. اغلب مادر هستند و دو سوم افراد صاحب فرزند بوده و اکثریت آنها در زمان حبس تنها پشتوانه فرزندانشان هستند.
5. استفاده از مواد مخدر در بین آنها رایج است.
6. نیازمند آموزش هستند.
فرضیه ها:
1. از نظر میزان اضطراب بین زنان بهنجار و زنان زندانی تفاوت معنی داری وجود دارد.
2. از نظر میزان افسردگی بین زنان بهنجار و زنان زندانی تفاوت معنی داری وجود دارد.
3. از نظر میزان روان پریشی زنان بهنجار و زنان زندانی تفاوت معنی داری وجود دارد.
4. از نظر میزان حساسیت بین فردی بین زنان بهنجار و زنان زندانی تفاوت معنی داری وجود دارد.
5. از نظر میزان ترس مرضی ( فوبی) بین زنان بهنجار و زنان زندانی تفاوت معنی داری وجود دارد.
6. از نظر میزان پرخاشگری بین زنان بهنجار و زنان زندانی تفاوت معنی داری وجود دارد.
7. از نظر میزان شکایات بدنی بین زنان بهنجار و زنان زندانی تفاوت معنی داری وجود دارد.
8. از نظر میزان وسواس و اجبار بین زنان بهنجار و زنان زندانی تفاوت معنی داری وجود دارد.
9. از نظر میزان نگرش پارانوئیدی بین زنان بهنجار و زنان زندانی تفاوت معنی داری وجود دارد.

 

تعریف اصطلاحات:
جرم و مجرم:
هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم محسوب می شود.(ماده دوم قانون مجازات اسلامی،مصوب 1370)
فرجاد، محمد حسین(1374) در تعریف جرم و مجرم بیان می دارد:
اقدام به عملی بر خلاف موازین، قوانین، مقررات و معیارهای ارزشی و فرهنگی هر جامعه باشد در آن جامعه جرم یا بزهکاری نامیده می شود و کسانی که مرتکب چنین اعمال خلافی می گردندمجرم یا بزهکار نامیده می شوند.
ساترلند می نویسد که هیچ عملی را نمی توان جرم به شمار آورد مگر آنکه دارای 7 خصوصیت کاملا بارز باشد که عبارتست از:
1) هیچ عملی را نمی توان جرم به شمار آورد مگر عملی که علیه منافع اجتماعی صورت بگیرد.
2) عمل زیان بخش باید بوسیله قانون نهی و نفی شده باشد.
3) جرم باید یک فعل یا یک فراموشکاری ارادی یا بی احتیاطی خیلی شدید باشد که در نتیجه آن اثرات زیانبخشی ایجاد شود.
4) در ارتکاب جرم باید حتما اراده و منظور بزهکارانه وجود داشته باشد.
5) جرم باید هم جنبه عمل هم جنبه ارادی داشته باشد.
6) بین خسارتی که بوسیله قانون منع شده و عمل مجرمانه ارادی باید یک رابطه علی وجود داشته باشد.
7) قانون باید برای عمل مجرمانه مجازاتی معین کرده باشد.
ویژگیهای خانوادگی و اجتماعی :
منظور ویژگیهای سیستم خانواده به لحاظ اقتصادی، فرهنگی، زیستی روانی ، اجتماعی ارتباطی است که بر خانواده مخصوصا والدین حاکم است.در این تحقیق ویژگیهای خانوادگی و اجتماعی نمره ای است که فرد در پرسشنامه ویژگیهای خانوادگی و اجتماعی که توسط آزمونگر تهیه شده است بدست بیاورید.( غلامی، حسین 1382).
طبقه بندی بزهکاران:
الف- بزهکارانی که از گروه معینی هستند:
1. بیماران روانی: تعداد مجرمین مبتلا به جنون و بیماریهای حاد کمتر از افراد عادی است. زیرا اینگونه از افراد خیلی زود مشخص می شوند و درباره آنان اقدامات تأمینی و درمانی بکار می رود.
2. مجرمینی که اختلال منش دارند: دربین اینگونه بزهکاران تعداد افرادی که دچار اختلال منش بوده ولی به ظاهر دارا ی رفتار عادی هستند زیاد است. و به سهولت نمی توانند رفتار خود را با موقعیت و اوضاع خاص منطبق سازند. عدم ثبات از علائم این افراد است.
3. بزهکاران مفسد: این افراد از لحاظ کمیت و کیفیت عاطفی دارای رفتار غیر عادی بوده، افرادی بی عاطفه، بد خلق، بی ترس و بی واهمه و قسی القلب و بی مروت هستند و به واسطه احساس شعف و شادی و لذتی که پس از ارتکاب جرم بدست می آورند به تکرار جرم ادامه می دهند.
4. بزهکاران عقب افتاده : عقب ماندگی ذهنی و نقص عقلی در رفتار این افراد مؤثر بوده و منجر به فقدان قضاوت صحیح، عدم تمرکز و دقت می شود. این افراد زود باورع تلقین پذیر،سرکش و لجوج هستند. نوع جرم ارتکابی آنان اغلب سرقت و ولگردی است.
5. معتادین به الکل : ارتکاب جرم با اعتیاد به الکل رابطه مستقیم دارد. معتادین به الکل مرتکب قتل، جرایم جنسی و جرایم مختلف دیگر در اثر بی احتیاطی می شونند.
6. معتادین به مواد مخدر: استعمال مواد مخدر که اکنون به صورت یک پدیده پیچیده و مشکل اجتماعی درآمده تحت تأثیر جسمی و روانی شدید، معتاد را به طرف ارتکاب جرایم مختلف می کشاند.
ب- مجرمانی که جزوه گروه معین نیستند:
1. مجرمین به عادت : از دیدگاه جرم شناسی مجرمین به عادت تحت تأثیر عوامل جرم زا به فعالیتهای ضد اجتماعی عادت می کنند. مجرمین به عادت اصطلاحات خاصی را در مکالمات خود به کار می برند و فعالیت اکثر آنان گروهی است.
2. مجرمین اتفاقی : عده ای از جرم شناسان معتقدند که تمایل نهانی در نهاد اکثر افراد برای ارتکاب جرم وجود دارد. پیدایش شرایط و موقعیت خاص زمینه را برای از قوه به فعل در آوردن آماده می نماید.بزهکاران اتفاقی از لحاظ روانی سالم و برای رفع نیاز های ضروری ، ارضاء غرایز و حس انتقام و حسادت انواع جرائم مختلف ولی کم اهمیت را مرتکب می شوند.
3. مجرمین احساساتی: مجرمین احساساتی مشابه مجرمین اتفاقی هستند و تحت تأثیر احساسات آنی ، کنترل اعصاب خود را از دست می دهند.
4. مجرمین حرفه ای : ارتکاب جرایم سازمان یافته توسط عده ای از مجرمین سابقه دار
5. مجرمین گروهی : ارتکاب جرم به طور گروهی ممکن است تحت تأثیر هیجان شدید در وضعیت خاص به طور غیر مترقبه اتفاق بیافتد و یا با تشکیل باند و نقشه قبلی و فراهم نمودن مقدمات امکان ارتکاب جرایم فراهم گردد.(تاج زمان، دانش 1374).
جرایم خاص زنان :
الف – جرایم علیه اشخاص دیگر:
زنان معمولاً شوهر، معشوق و یا رقیب عشقی خود را به قتل می رسانند. قتل پدر بسیار نادر است و در صورت ارتکاب قتل اظهار ندامت ننموده و از انتقام جوئی خود راضی به نظر می رسند. غالبا زنان از طریق استفاده از سموم، رقیب یا مزاحم خود را مسموم می کنند.
قتل نوزادان و اطفال به علت اختلافات خانوادگی و یا علل دیگر در حالت روانی و غیر عادی از جرایم خاص زنان است.در کشورهائی که سقط جنین ممنوع است، سقط جنین نیز از جرایم ارتکابی خاص زنان به شمار می رود.
ب – جرایم علیه اموال :
زنان در جرایم مالی سهم مهمی دارند. آمارهای ارائه شده در زمان جنگ جهانی اول و دوم حاکی است در مناطقی که زنان به جای مردان کار می کردند نسبت ارتکاب جرم آنان به طرز محسوسی افزایش داشته است.
اقدام به سرقت های گروهی از فروشگاه های بزرگ ، و اخاذی با کمک شوهران خود و نگهداری اموال مسروقه بین زنان بزهکار رایج است.
ج – جرایم دیگر
افترا، سوگند خوردن و شهادت دروغ در بین زنان متداول است، بخصوص مادران که برای حفظ منافع فرزندان مرتکب چنین عملی می شوند.
تشویق دیگران بویژه کودکان به فحشاء و ولگردی از جمله جرایمی است که زنان بیشتر از مردان مرتکب می شوند. زنان معتاد در توزیع مواد مخدر شرکت کرده و گاه کودکان را به این امور وادار می کنند.
اقسام سرقت زنان :
1- جیب بری :
زنان جیب بر در فروشگاههای بزرگ و مراکز خرید اقدام به سرقت می کنند و غالبا لباسهای فاخر می پوشند و خود را کاملا آراسته و متشخص نشان می دهند.
2- سرقت از منازل:
در این نوع سرقت معمولا زنان به عنوان شریک جرم با سارق اصلی همکاری می کنند و کمتر دیده شده که زنان به تنهائی به سرقت منازل بروند. البته در مواردی که به عنوان مستخدم در منزلی مشغول به کار هستند به تنهائی اقدام به سرقت می کنند و اغلب اشیاء سبک و قیمتی را می ربایند.
3- سرقت از مغازه ها:
سرقت از مغازه ها از بزه های رایج زنان است که در کلیه کشور ها دیده شده است و در شهرهای پر جمعیت بیشتر است . زنان بیشتر از طریق فریب فروشنده ها از مغازه ها سرقت می کنند و معمولا به 2 صورت این کار را انجام می دهند :
1 - زدن دخل ( صندوق پول ) که عموما زنان با اغفال فروشنده و دور ساختن او از پشت صندوق پول ا ین کار را انجام می دهند.
2- دزدیدن اشیاء موجود در مغازه که عموما زنان بزهکار حرفه ای یا معتاد غالبا به صورت گروههای 3 نفری وارد مغازه شده و یکی یا دو نفر از آتها صاحب مغازه را سرگرم یا فریب می دهند و دیگری به سرقت می پردازد.
4- سرقت اتومبیل :
این نوع سرقت مخصوص مردان است و زنان یا دختران معمولا به صورت معاونت در این نوع سرقت شرکت می کنند به طوریکه با سوار شدن به عنوان مسافر یا موارد دیگر راننده را اغفال کرده و همکاران او دست به سرقت می زنند.
5- سرقت مسلحانه:
در این نوع سرقت نیز زنان بصورت معاونت یا به عنوان طعمه شرکت می کنند و عموما این نوع سرقت مخصوص مردان است .
فحشاء:
فحشاء را می توان به عنوان برآوردن خواهشهای جنسی در برابر پول تعریف کرد. واژه روسپی (1) در اواخر قرن 18 متداول گردید. در دنیای باستان اکثر کسانی که در برابر پاداش اقتصادی خواهشهای جنسی را بر آورده می کردند روسپیان در باری ، معشوقه های خانگی یا کنیزان بودند. روسپیان درباری و کنیزان اغلب موقعیت بالایی در جوامع قدیمی داشتند. یکی از جنبه های اساسی روسپیگری امروزی این است که زنها و مشتریان معمولا برای یکدیگر ناشناخته اند گرچه مردان ممکن است مشتری دائمی شوند اما رابطه در آغاز بر اساس آشنائی مشخصی برقرار نمی شود.
تقسیم بندی فواحش :
ریتمن فواحش را به چند دسته تقسیم نمود:
1. فاحشه های غیر حرفه ای که در منزلشان خود فروشی می کنند.
2. فاحشه های حرفه ای جوان که تازگی وارد این کار شده اند.
3. فواحش پیر که فاحشه خانه ها را اداره می کنند.
4. فاحشه های جوان که دختران 10 الی 15 ساله را شامل می شود.
5. فاحشه های بالقوه که حاضرند در ازای پول خدمات جنسی ارائه بدهند اما شرایط برایشان مهیا نیست.
6. ولگردان یا فواحش خیابانی که در مسافرخانه ها و مکانهای دیگر خود فروشی می کنند.
7. در ماندگان که شامل افراد معتاد به مواد مخدر و الکل هستند.
8. فواحش شیک پوش که در هتلها زندگی می کنند.
9. زنان دلال که از راه دلالی خدمات جنسی، کسب درآمد می کنند.
10. زنان متأهل هرزه که شوهرانشان را فریب می دهند.
11. دختران تلفنی که از راه تلفن ارتباط بر قرار می کنند.
عوامل فحشاء:
عوامل فحشاء را می توان به 2 دسته شخصی و غیر شخصی تقسیم نمود:
عوامل شخصی :
کمبود و غفلت در خانواده و روابط آشفته در خانواده و فقدان محبت و طرد از خانواده که زمینه ای برای تنهائی و بی پناهی است اغلب در فحشاء مؤثر است . بسیاری از فاحشه ها از نظر سطح هوشی پایین تر از هنجار و گرفتار نقص فکری یا یا حالات روان پریشی(1) هستند. بطوریکه انجمن بهداشت اجتماعی آمریکا در سال 1999 اعلام کرد 33% از فاحشه ها کودن (feeble) هستند. ابتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی (2) و اختلال شخصیت مرزی (3) نیز می تواند عامل بی بند و باری جنسی در فرد باشد. میل به تجربه جنسی جدید و تمایل با لذت یا تخلف از نظم جنسی می تواند از علل فحشاء باشد. دختران زیادی در زمان مستی با الکل اولین تجربه جنسی را دارند. مصرف الکل می تواند هم علت و هم مؤثر در تداوم تخلفات جنسی باشد ، عامل اعتیاد به مواد مخدر نیز از عوامل مهم فحشاء بشمار می رود بطوریکه استاز (4) و دیویس (5) (1990) در در کتاب کنترل اجتماعی انحرافات عنوان می کنند که تقریبا نیمی از زنان سفید پوست در پی مصرف مواد مخدر به فحشاء روی می آورند.
عوامل غیر شخصی :
اکثر فاحشه ها از گروه هایی هستند که والدینشان نتوانستند یک محیط اخلاقی مناسب برای دخترانشان فراهم کنند. بزهکاری و اعتیاد والدین و همچنین انحراف جنسی والدین بویژه مادر از عوامل مؤثر در انحراف جنسی فرزندان و گرایش به فحشاء است .
اشتغال در سنین پائین برای دختران در محیط های غیر اخلاقی که در آن افراد مجبورند با مردان و زنانی که دارای گرایشات متفاوت هستند بسر ببرند می تواند مؤثر باشدو علاقه زیاد به لباسهای زیبا، زندگی همراه با شادی و رقص عامل مهمی در کشیده شدن دختران خدمتکار به فحشاء است .
بعضی از دختران بواسطه بارداری نامشروع به فحشاء کشیده می شوند.
فقر نیز از عوامل مؤثر بر انحراف افراد است. همچنین بالا بودن درآمد از طریق فحشاء برای بسیاری از زنان و دختران انگیزه مادی بسیار مهمی است و در سطح بین المللی عده زیادی در زمینه فحشاء سرمایه گذاری می کنند و از طریق جذب دختران و زنان جوان و ایجاد مؤسسات فساد پول هنگفتی به جیب می زنند که این مسأله تحت عنوان بردگی سفید (1) مشهور شده است ، حتی با اظهار تأسف کودکان نیز قربانی فحشاء و سود جوئی این افراد می شوندو بطوریکه فحشاء کودکان بخشی از صنعت توریسم در برخی از نقاط جهان مثل کشورهای تایلند و فیلیپین است .(کریستسن سانس مانیتور2003) علاوه بر موارد عنوان شده عواملی چون بالا رفتن سن ازدواج به دلایل مختلف از جمله مشکلات اقتصادی، تحصیلات و بیکاری... ازدواج های اجباری و اختلاف سنی زیاد بین زن و شوهر، متارکه و طلاق و زنان جوان در حالت بیوه در جامعه، گسترش تصاویر و نوشته های بد آموز و مستهجن و فیلمهای مبتذل و... می تواند با شیوع و افزایش فحشاء و فساد جنسی در جامعه مرتبط باشد.

 

متغییرهای اساسی پژوهش:
در این پژوهش خصوصیات شخصیتی خانوادگی و اجتماعی متغییر ملاک، ( متغییر وابسته) و همچنین زنان زندانی و زنان بهنجار متغییر پیش بین ( مستقل خصیصه ای ) است . در مطالعات از نوع همبستگی به جای متغییر مستقل از اصطلاح متغییر پیش بین و به جای متغییر وابسته از متغییر ملاک استفاده می شود.( سرمد و همکاران 1378).
روش پژوهش :
این پژوهش از نوع علی مقایسه ای پس از وقوع است .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 25   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله جرم و زن

پایان نامه کارشناسی ارشد عمران بررسی خروج از مرکزیت جرم و P-delta در سازه های فولادی با مهاربندی ساره (هم محور)

اختصاصی از فی بوو پایان نامه کارشناسی ارشد عمران بررسی خروج از مرکزیت جرم و P-delta در سازه های فولادی با مهاربندی ساره (هم محور) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه کارشناسی ارشد عمران بررسی خروج از مرکزیت جرم و P-delta در سازه های فولادی با مهاربندی ساره (هم محور)


پایان نامه کارشناسی ارشد عمران بررسی خروج از مرکزیت جرم و P-delta در سازه های فولادی با مهاربندی ساره (هم محور)

این فایل در قالب  پی دی اف , 424 صفحه می باشد.

 

این پایان نامه جهت ارائه در مقطع کارشناسی ارشد رشته مهندسی عمران طراحی و تدوین گردیده است . و شامل کلیه مباحث مورد نیاز پایان نامه ارشد این رشته می باشد.نمونه های مشابه این عنوان با قیمت های بسیار بالایی در اینترنت به فروش می رسد.گروه تخصصی ما این پایان نامه را با قیمت ناچیزی جهت استفاده دانشجویان عزیز در رابطه با منبع اطلاعاتی در اختیار شما قرار می دهند. حق مالکیت معنوی این اثر مربوط به نگارنده است. و فقط جهت استفاده ازمنابع اطلاعاتی و بالابردن سطح علمی شما در این سایت ارائه گردیده است.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه کارشناسی ارشد عمران بررسی خروج از مرکزیت جرم و P-delta در سازه های فولادی با مهاربندی ساره (هم محور)

دانلود مقاله توصیف جرم

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله توصیف جرم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

چکیده
توصیف جرم و تبیین قواعد مربوط به آن یکی از مولفه‌های آیین‌دادرسی کیفری توسعه یافته است که حکایت از عمق توجه واضعان قانون به حدود حقوق و آزادی اشخاص و متهمین دارد.
متاسفانه قوانین ما در این رابطه صریح و روشن نیست و جای دارد مجاهدت‌های علمی لازم برای تشریح و تحلیل موضوع صورت پذیرفته تا به این ترتیب طریق تکامل آیین‌دادرسی کیفری هموارتر گردد.
در مقاله حاضر تلاش شده است با بهره‌گیری از عقاید علمای حقوق و رویه قضایی و تعمق در اصول و مبانی و قوانین مرتبط‌، ابعاد مختلف موضوع مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
مقدمه‌
دادگرانی که عهده‌دار تنبیه تبهکاران و مجازات مجرمین هستند، قانون را معیار سنجش اعمال خوب و بد قرار می‌دهند و برآنند تا از میان انبوهی از اوامر و نواهی قانونگزار، مصدر حکمی گردند که عدالت برپا گردد و انصاف حاکم شود.
وصول به این مقصود دشوار است و رهرویی می‌طلبد که مسلح به دو سلاح علم و عدل باشد.
می‌توان با تکیه بر این سلاح‌، از حیرت و تردید، رهایی یافت و فرشته عدالت را خشنود ساخت‌.

 

تلاش برای کشف واقعیت و وصول به حقیقت‌، بدون آگاهی از مبانی احکام و اصول حاکم بر تفسیر قوانین بی‌ثمر خواهد بود خاصه آنکه روابط پیچیده اشخاص و فنون جدیدی که برای ارتکاب جرم مورد استفاده قرار می‌گیرد، بینش مضاعفی را می‌طلبد و نیاز به غور و تامل را دوچندان می‌سازد.
آن کس که پای بر عرصه نقض قانون می‌نهد، گاهی مرتکب عمل واحدی می‌شود که واجد عنوان واحد کیفری است و گاهی دیگر عمل واحدی است که می‌توان نام‌های متفاوتی بر آن نهاد و مرتکب آن را مجرم چند وجهی نامید و البته در برخی موارد نیز مجموعه‌ای از اعمال مجرمانه عنوان واحدی به خود گرفته و جرم واحدی را تشکیل می‌دهند.
در عمل‌، دادرسان کیفری‌، هنرمندانه واقعه را بر قاعده تطبیق داده و می‌کوشند لباس مجازات بر قامت برهنه فعل واقع شده بپوشانند و یا بر آزادی متهم مهر تایید بزنند لیکن این سخن باقی می‌ماند که متعاقب این انطباق‌، موضوع مشمول امر مختومه می‌گردد. آیا نمی‌توان تحت عنوان دیگری‌، مرتکب همان عمل را تحت تعقیب و مجازات قرار داد؟ آیا دادرسان در توصیف جرم‌، چون حاکمان مختارند؟ آیا برای شکات و قضات تحقیق‌، نقشی درنظر گرفته شده است‌؟ و دیگر اینکه‌، طبع جرایم عمومی و خصوصی تا چه حد بر این موضوع اثر نهاده است‌؟
بی‌تردید زوایای تاریکی وجود دارد که باید با چراغ عقل و عدل آن را روشن ساخت‌. با تبیین عقاید متفاوت می‌توان طریقی را برگزید که ضامن حفظ عدالت و تامین حقوق فردی و اجتماعی باشد. نباید آزادی انسان‌ها در انبوهی از قوانین متراکم گم شود.

الف‌) تعاریف و مبانی موضوع توصیف جرم
جرم‌شناسی یک عمل‌، وسیله‌ای برای حفظ ارزش‌های انحصاری جامعه است‌.
آنگاه که سایر ضمانت اجراها، همچون ضمانت اجرای اخلاقی و مدنی‌، از حفظ یک ارزش ناتوان ماندند از قوی‌ترین ضمانت اجرای موجود یعنی ضمانت اجرای کیفری استمداد می‌شود. به این ترتیب‌، جرم عملی است که سبب نقض ارزش‌های اجتماعی گردیده است و وقوع آن موجب بی‌نظمی در جامعه می‌گردد. بنابراین باید بین مطلوب‌ها و خواست‌های مردم از یک سو و جرم شناختن اعمال از سوی دیگر، ارتباط وجود داشته باشد. حفظ حقوق فردی ایجاب می‌کند که جرایم و مجازات به صراحت نوشته و به اطلاع مردم برسد. ماده ۲ قانون مجازات اسلامی در این زمینه بیان می‌دارد:
«هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد، جرم محسوب می‌شود.»
این تعریف‌، گرچه به ظاهر گویا و رساست لیکن در گستره جرایم و انبوه قوانین کیفری و رفتار متفاوت مجرمین‌، تطبیق عمل با حکم دشوار می‌شود.
شاید تصور شود با شناخت ارکان متشکله هر جرم‌، می‌توان آن را از سایر جرایم بازشناسی کرد، این اندیشه صواب سیره علمای حقوق و دادرسان محاکم در شناخت جرایم و مالاً مجازات‌هاست لیکن در برخی موارد قرابت عناوین مجرمانه به حدی است که مرزهای وحدت‌نظر را درهم می‌ریزد و باب مناقشه را می‌گشاید. در اینجا مساله تشخیص عمل و مرجع آن مطرح می‌گردد.
«توصیف جرم‌» فرآیندی است که در نتیجه آن عنوان واقعی عمل مجرمانه چند وجهی شناسایی می‌شود. مرجع شناخت آثار چنین شناسایی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است همان گونه که طبیب حاذق «تشخیص‌» را مقدمه درمان دانسته و اهمیتی برابر برای آن قایل است دادرس نیز به عنوان حافظ قانون و آزادی‌، باید چنین احتیاطی را در تشخیص صورت داده و با تعمق در قواعد و اصولی همچون «اعتبار امر مختومه‌» و «توصیف جرایم‌» میزان دخالت دادستان و شاکی را در تعیین عنوان مجرمانه و نوع عمل ارتکابی‌، تشخیص دهد و بر این پایه تصمیم‌گیری کند.
ب‌) افعال مرتکب و توصیف جرم
رفتار مجرمانه‌، همواره از عمل واحد ممنوعه تشکیل نمی‌شود، برخی از جرایم‌، مجموعه‌ای از چند جرم مرتبط با یکدیگرند که اجتماع آنها جرم معینی را تشکیل می‌دهد. تحقق بزه «زنا» مستلزم برقراری «رابطه نامشروع‌» است که طبعاً بدون چنین تماس غیرقانونی‌، وقوع این جرم امکان‌پذیر نیست‌. بزه «قتل عمدی‌» غالباً با ورود صدمه جسمی ملازمه دارد، صدماتی که بدون حدوث قتل موجب تعلق «دیه یا ارش‌» است‌. بزه «سرقت تعزیری‌» از منازل مستلزم «ورود به عنف‌» به منزل دیگری است‌.
در این گونه موارد، تعیین مجازات‌های متفاوت نادرست است زیرا انجام برخی از این جرایم‌، مقدمه ضروری جرم دیگر است به نحوی که بدون گذر از جرم اول‌، نمی‌توان به جرم ثانوی دست یافت‌.
البته چنین پیوستگی در برخی از جرایم کم‌رنگ‌تر است‌؛ بزهکاری که برای قاچاق آثار تاریخی مبادرت به تخریب و سرقت اثر تاریخی می‌کند، کلاهبرداری که برای بردن مال مردم اقدام به جعل سند می‌کند، مرتکب جرایم متعددی می‌شوند که برای هر یک مجازات مستقلی تعیین شده است‌.
شاید گفته شود در این جرایم‌، قصد نهایی «قاچاق اشیای عتیقه‌» و «کلاهبرداری‌» بوده است و بر این مبنا، تعیین چند مجازات متفاوت موجه نیست‌. نباید فریفته چنین استدلالی شد، انگیزه و غایت انجام فعل‌، سبب اباحه اعمال ممنوعه نمی‌گردد، ضمن اینکه جرم اولی‌، مقدمه ضروری جرایم ثانویه نمی‌باشد. ۱ بدی اعمال فردی که به منظور قاچاق اشیای عتیقه اقدام به تخریب و سرقت آثار تاریخی می‌کند، بدتر از عمل فردی است که صرفاً عملیات قاچاق را انجام می‌دهد.
علاوه بر این‌، استصحاب جرم سابق و ابقای حکم مجازات‌، مانع چشم‌پوشی از سزای اعمال مرتکب است‌.
ارتکاب فعل واحد که مشمول دو یا چند عنوان مجرمانه است‌، شکل دیگری از موضوع توصیف جرم است که در این حالت مرتکب تحت سیطره چند عنوان مجرمانه قرار می‌گیرد. آن کس که در تپه‌های باستانی به کند و کاو می‌پردازد و در اندیشه یافتن شی‌ء عتیقه است از منظر قانون مشمول عناوین تجاوز به اراضی و تپه‌ها و اماکن تاریخی (موضوع ماده ۵۶۳ قانون مجازات اسلامی‌) ۲ و حفاری غیرمجاز (موضوع ماده ۵۶۲ قانون مجازات اسلامی‌) ۳ است‌.
نمی‌توان گفت چون مرتکب جرم‌، دو فرمان متفاوت قانونی را نقض کرده است سزاوار دو مجازات است‌:
شاید گفته شود سیاست سرکوبگر جزایی و نفع اجتماع‌، اقتضای دو مجازات را دارد. چنین بنایی قابل پذیرش نیست‌، مرتکب بیش از یک فعل انجام نداده است و طبعاً در قبال فعل واحد، به مجازات واحد محکوم می‌شود ۴ ماده ۴۶ قانون مجازات اسلامی در همین راستا بیان می‌دارد: « در جرایم قابل تعزیر، هرگاه فعل واحد دارای عناوین متعدد، جرم باشد مجازات جرمی داده می‌شود که مجازات آن اشد است‌. »
این ماده‌، نوع خاصی از جرایم را موضوع حکم قرار داده است چنان که درخصوص سایر جرایم‌، تبصره ماده ۴۷ قانون مجازات اسلامی بیان می‌دارد: « حکم تعدد جرم‌، درحدود و قصاص و دیات همان است که در ابواب مربوطه ذکر شده است » اگرچه بنابر اصل عدم تداخل‌، در این گونه موارد قاعده جمع مجازات‌های متبع و موجه است‌، لیکن در برخی موارد، تعیین مجازات واحد قابل دفاع است‌.
زناکار محصنی که با محارم خود زنا می‌کند، مشمول دو عنوان متفاوت زنا با محارم و زنای محصنه است اما در این حالت‌، تعیین مجازات زنای با محارم‌(قتل‌)کفایت می‌کند. ۵
ج‌) نقش مدعی خصوصی در توصیف جرم
در دعاوی حقوقی‌، خواهان خواسته خود را معین می‌کند و دادرس نیز دادرسی را در محدوده معین شده ادامه می‌دهد. عدول از خواسته جایز نیست ۶ و این به آن معناست که خواهان‌، در توصیف خواسته مقتدر است اما چنین اقتداری در دادرسی‌های جزایی راه ندارد.
آن کس که از وقوع جرمی مطلع می‌شود و به حکم وظیفه قانونی ۷ یا اجتماعی‌، دادستان را مطلع می‌کند (اعلام کننده جرم‌) در توصیف جرم نقشی ندارد، اما شاکی یا مدعی خصوصی‌، در توصیف جرم‌، از موقعیت برتری برخوردار است‌؛ او، کسی است که از وقوع جرم متحمل ضرر و زیان شده و یا حقی از قبیل قصاص پیدا کرده است و آن را مطالبه می‌کند. ۸
در این صورت‌، شاکی یا مدعی خصوصی‌، می‌تواند با ارایه دلایل و مدارک‌، دادستان را در تعقیب متهم یاوری کند و حق حضور در جلسات تحقیق و محاکمات را داشته باشد. همچنین می‌تواند وکیل اختیار کرده‌، خواستار توقیف اموال متهم شده و به آرا و تصمیمات صادره اعتراض کند. گاهی نقش شاکی خصوصی آنقدر پررنگ می‌شود که عنوان «اتهام‌» از « نوع حق و موقعیت حقوقی » تبعیت می‌کند.
به عنوان مثال‌، اگر مال امانی بدون اجازه مالک به فروش رود عنوان مجرمانه فروشنده و مجازات آن با توجه به اینکه شاکی چه کسی باشد متفاوت می‌شود. اگر شاکی خصوصی مالک مال امانی باشد در این صورت عمل ارتکابی واجد دو عنوان خیانت در امانت و انتقال مال غیر است که با عنایت به ماده ۴۶ قانون مجازات اسلامی مجازات جرم اشد (انتقال مال غیر) تعیین می‌گردد. اما اگر شاکی خصوصی خریدار مال غیر باشد، از آنجا که از نظر ارتکاب خیانت در امانت‌، خریدار مالک یا ذینفع نیست فلذا عنوان شکایت شاکی صرفاً بزه انتقال مال غیر خواهد بود. ۹
حال‌، سخن در اینجاست که در غیر از چنین موارد نادری‌، آیا عنوان شکایت شاکی این الزام را ایجاد می‌کند که قاضی تحقیق صرفاً در محدوده جرم اعلام رسیدگی و اتخاذ تصمیم کند یا می‌تواند با توصیف جرم‌، عنوان دیگری برگزیده و متهم را به آن عنوان تحت تعقیب و محاکمه قرار دهد؟
اولیای دم مقتولی که به عنوان قتل عمد شکایت کرده و تقاضای قصاص متهم را می‌کنند و یا فریب‌خورده‌ای که به استناد ده‌ها فقره چک بلامحل به عنوان کلاهبرداری شکایت و تقاضای مجازات متهم را می‌کند ۱۰ ، مرجع قضایی را با این سوال مواجه می‌سازد که آیا رسیدگی در محدوده اعلامی ادامه یابد و یا عدول از این عناوین جایز است‌؟
پاسخ به این سوالات و سوالات مشابه دیگر فرع بر شناخت دقیق از تقسیم‌بندی جرایم به عمومی و خصوصی است ۱۱ ، در جرایم عمومی‌، دادستان راساً امر تعقیب را آغاز می‌کند و شکایت یا انصراف شاکی خصوصی در چگونگی رسیدگی‌، بی‌تاثیر است‌.
در جرایم دسته اخیر(خصوصی‌)، شاکی صریحا خواستار رسیدگی به جرمی می‌شود که آن جرم باعث ضرر وی شده است ۱۲ . بدیهی است اگر شاکی خواستار تعقیب متهم به عنوان دیگری شود، در حکم اعلام‌کننده‌ای است که هنوز متصف به وصف شاکی خصوصی نشده است‌.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  34  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله توصیف جرم