پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق
گرایش حقوق خصوصی
125 صفحه
چکیده:
ماده 266 قانون مدنی در مبحث « وفای به عهد »از تعهداتی سخن میگوید که«برای متعهد له قانوناً حق مطالبه نمی باشد »، در واقع طبق این ماده با وجود اینکه متعهد، مدیون میباشد ولی طلبکار نمی تواند به دادگاه مراجعه کرده و مطالبه حق بکند و مدیون مکلف به پرداخت دین نمی باشد مگر اینکه خود مدیون به اختیار دست به این اقدام بزند، این رابطه را تعهد یا دین «طبیعی »نامیدهاند.
قانون مدنی ما از نام نهادن به این مفهوم دریغ کرده است، نه مصداقی از آن را معین میکند و نه آثار تعهد طبیعی و تنها به اعلان این نکته اکتفا میکند که :« اگر متعهد به میل خود آن را ایفاء نماید، دعوای استرداد او مسموع نخواه بود ».معلوم میشود که مقصود «حقی است که طلبکار آن نمی تواند الزام مدیون را بخواهد ولی اگر مدیون به میل خود آن را بپردازد، وفای به عهد کرده است و حق ندارد آنچه را که پرداخته پس بگیرد ».از این تعریف چنین بر میآید که تعهد طبیعی نهادی است میان تعهد اخلاقی و تعهد حقوقی که از قلمرو اخلاق گذشته و در آستانه ورود به جهان حقوق میباشد.
در نظام های حقوقی خارجی نیز نویسندگان حقوقی در باب ماهیت تعهد طبیعی اختلاف نظر وجود دارد و نظرات متفاوتی ارائه شده که همه ی این اختلاف نظرها ناشی از اختلاف در شناخت ماهیت تعهد طبیعی است برخی این نهاد را ماهیتا" یک نهاد حقوقی و برخی اخلاقی میدانند ولی اخلاقی بودن تعهد طبیعی پیش از تأیید و اجرای مدیون مورد تأیید بسیاری از نویسندگان قرارگرفته است.
کلید واژه ها: ماهیت، حقوق، فقه، تعهد طبیعی، تعهد اخلاقی، ضمانت اجرا
مبنا و ماهیت تعهد طبیعی در فقه و حقوق